به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

yahya ghaedi

  • فاطمه سادات نجم الهدی، یحیی قائدی*، صادق رضایی
    هدف

    هدف اصلی از انجام این پژوهش شناسایی ساز و کارهای بکارگیری جایگاه تخیل در برنامه  آموزش فلسفه برای کودکان است.

     روش شناسی:

     این پژوهش از جمله پژوهش های کیفی بود که از نظر هدف کاربردی و از نظر روش انجام پژوهش توصیفی و از نظر گردآوری داده ها و جمع بندی روش گراندد تئوری یا زمینه بنیاد بود. برای شناسایی مولفه های تخیل در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان در این پژوهش: در گام اول با مراجعه به متون تخصصی تخیل در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان از جمله مقالات داخلی و خارجی، کتاب ها و نشریات معتبر، شاخص های تخیل در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان شناسایی، بررسی و با روش مطالعه کرنل خلاصه نویسی شد. در این مرحله بعد از 22 نفر تا حد اشباع نظری مولفه ها شناسایی شد. در گام دوم برای اطمینان از موثر بودن شاخص های شناسایی شده به عنوان تخیل در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته بین خبرگان استفاده شد. خبرگان برگزیده، گروهی از کارشناسان امر مدیریت آموزشی و آموزش و پرورش بودند که سال ها در مشاغل آموزشی سابقه داشته و در رابطه با شاخص ها و مولفه های منتخب، با تجربه و صاحب نظر و دارای مقالات متعدد در این زمینه بودند. 

    یافته ها

    در گام دوم پژوهش با توجه به نتایج مصاحبه با خبرگان، نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که ابعاد تخیل در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان شامل دانش محوری با مولفه های کدگذاری تخیل در آموزش فلسفه برای کودکان با 5 شاخص، اهداف (فردی، اجتماعی و آموزشی) (26 سوال)، مبانی (عمومی و تخصصی) (12 سوال)، روش (استدلال ورزی، مهارت آموزی و دانش اندوزی) (15 سوال) و محتوا (آموزشی، انگیزشی و چالش برانگیزی) (13 سوال) و سازوکارها (مدیریتی، فناورانه، آموزشی و محیطی) (22 سوال) بود.

    بحث و نتیجه گیری

    نتایج نشان دادند که تخیل در اهداف فلسفه برای کودکان شامل  جایگاه های فردی، اجتماعی و آموزشی است.

    کلید واژگان: تخیل, آموزش فلسفه, سازوکارها
    Fatemeh Sadat Najmolhoda, Yahya Ghaedi *, Sadegh Rezaie
    Purpose

    The main purpose of this research is to identify the mechanisms of using the place of imagination in the philosophy education program for children.

    Methodology

    This research is one of the qualitative researches, which is applied in terms of purpose, descriptive research in terms of data collection and summarizing, grounded theory method. To identify the components of imagination in the philosophy education program for children in this research: in the first step, by referring to specialized texts on imagination in the philosophy education program for children, including domestic and foreign articles, books and authoritative publications, indicators of imagination in the philosophy education program for children, it was identified, reviewed and summarized using the Cornell study method. In this stage, after 22 people, up to the theoretical saturation of the components were identified. In the second step, semi-structured interviews between experts were used to ensure the effectiveness of the indicators identified as imagination in the philosophy education program for children. The selected experts were a group of experts in educational management and education who had years of experience in educational jobs and were experienced and knowledgeable in relation to the selected indicators and components and had numerous articles in this field.

    Findings

    In the second step of the research, according to the results of interviews with experts, the results of the research showed that the dimensions of imagination in the philosophy education program for children include knowledge-centered with coding components of imagination in philosophy education for children with 5 indicators, goals (individual, social and educational) (26 questions), basics (general and specialized) (12 questions), method (reasoning, skill training and knowledge acquisition) (15 questions) and content (educational, motivational and challenging) (13 questions) and mechanisms ( managerial, technological, educational and environmental) (22 questions).

    Conclusion

    The results showed that imagination in the goals of philosophy for children includes individual, social and educational positions.

    Keywords: Imagination, Teaching Philosophy, Mechanisms
  • یونس امیراحمدی*، سعید ضرغامی همراه، یحیی قائدی
    :  این مقاله براساس پژوهشی است که هدف آن، طراحی یک برنامه درسی علوم برای دوره ابتدایی، بر مبنای فلسفه واقع گرایی استعلایی[1] باسکار است. این مطالعه به روش استنتاجی و برمبنای واقع گرایی هستی شناختی، نسبی گرایی معرفت شناختی و عقلانیت داوری به عنوان هسته مرکزی واقع گرایی استعلایی، انجام شد. یافته های پژوهش نشان داد که اهداف آموزش علوم شامل بهبود تصورات دانش آموزان از ماهیت علم، پرورش تفکر انتقادی، پرورش تفکر خلاق، پرورش مهارت های فرایندی و توجه به فراورده های علم است. در انتخاب محتوا برای این برنامه، قابلیت جرح و تعدیل دانش علمی و اهمیت حقایق علمی، هم زمان درنظر گرفته می شود. در این برنامه، یادگیری فرایند ساخت دانش توسط دانش آموز و مبتنی بر دانش قبلی وی و در تعامل اجتماعی  اتفاق می افتد و در دنیای واقعی، معنا می یابد. در این فرایند، معلم نقش تسهیل کننده را دارد. همچنین ارزیابی از آموخته های دانش آموزان فرایندی نظام مند، کل نگر و مکمل یادگیری محسوب می شود. [1] Transcendental Realism
    کلید واژگان: رئالیسم استعلایی باسکار, آموزش علوم, عناصر برنامه درسی علوم دوره ابتدایی
    Yunes Amirahmadi *, Saeid Zarghami-Hamrah, Yahya Ghaedi
    This paper is reporting on a research that its purpose was to design a  science curriculum for elementary education based on Bhaskar's transcendental realism philosophy of science. The study used deductive method. Based on Ontological realism, epistemological relativism and rationality of judgment as the central core of transcendental realism, the  main components to design science curriculum for  elementary education were inferred. The findings showed that the goals of science  education include the improvement of students' perceptions of the nature of science, to cultivate their critical thinking, and to promote the process skills in students, while emphasizing on science products. Moreover, while the scientific knowledge is subject to modificatinion, the scientific facts have their own merit and needs to be considered in designing elementary science curriculum. Learning is a process of active construction using prior knowledge and through social interactions and become meaningful in the real world. In this approach, teacher acting as facilitator and evaluation of students' learning is considered a systematic, comprehensive and complementary of learning.
    Keywords: Transcendental Realism Of Bhaskar, Science Education, Elements Components Of Elementary Science Curriculum
  • علیرضا صادقی، اکبر صالحی*، سعید ضرغامی همراه، یحیی قائدی

    هدف این مقاله شناسایی گسست ها در صورت بندی های گفتمانی نظام تربیت معلم در بازه زمانی تاسیس دارالفنون تا تاسیس دانشگاه فرهنگیان است. برای این منظور مطابق با  روش تبار شناسی و مفروضه های تحلیل گسست در سه گام ، به تحلیل تبار،  تحلیل صفر و تحلیل تصادف، این نظام پرداخته شده است. بر همین اساس طبق تحلیل تبار و تحلیل صفر، ایجاد نظام تربیت معلم وابسته به شکل گیری  نظام تعلیم و تربیت جدید بوده و در طول این مدت اصلاح شده و یا تغییر نموده است. تحلیل تصادف نشان از وجود رخدادهای پراکنده ای است که هر کدام بر نظام تربیت معلم کشور موثر بوده اند حوادثی چون شکست های ایران از روسیه ، پیروزی جنبش مشروطه و یا رخدادهای جهانی مانند جنگ جهانی دوم که بر این نظام اثر گذاشته اند. در تحلیل قدرت با بررسی اساسنامه ها و دستور العمل های نظام تربیت معلم در این بازه زمانی ، مشخص گردید که از منظر فوکو قدرت در تلاش است  با این روش،  سوژه های حکومت پذیر از طریق تکنیک های گوناگون برای کنترل، نرمال سازی و شکل دهی رفتار مردم ، ایجاد کند .

    کلید واژگان: تبارشناسی, تحلیل گسست, دارالفنون, دانشگاه فرهنگیان, قدرت -دانش, نظام تربیت معلم
    Akbar Salehi*, Saeed Zarghami Hamrah, Yahya Ghaedi

    The purpose of this article is to identify the discontinuities in the discourse formulations of the teacher training system between the establishment of Dar al-Funun and the establishment of Farhangian University. For this purpose, according to the genealogical method and breaking analysis assumptions into three steps, descent analysis, zero analysis and coincidence analysis of this system have been done. Accordingly, according to descent analysis and zero analysis, the creation of a teacher training system is dependent on the formation of a new education system and has been modified or changed during this period. Coincidence analysis shows the existence of scattered events, each of which has affected the country's teacher training system, such as Iran's defeats against Russia, the victory of the constitutional movement, or global events such as World War II, which have affected this system. In the analysis of power, by examining the statutes and instructions of the teacher training system in this period time, it was determined that from Foucault's point of view, power is trying to control, normalize and shape governed subjects through various techniques with this method. create people's behavior.

    Keywords: Genealogy, Darulfanun, Farhangian University, Gap, Teacher Training System
  • سید علی یزدانی*، علیرضا محمودنیا، یحیی قائدی

    در سده هفدهم، در کتاب امیل، روسو مفهوم تربیت طبیعی را مطرح کرد و، به رغم اقبال و ادبار عموم و خصوص از این کتاب، از زمان انتشار، پژوهشگران دراین خصوص که لب کلام روسو گرایش به فردیت یا جمعیت تربیت طبیعی بوده اختلاف نظر دارند. گرچه گستره این مناقشه دامن گیر کلیت اندیشه روسو می شود، اما در این مقاله تلاش شده تا پس از طرح روشن این مسیله مشخصا در کتاب امیل رای یکی از مهمترین مفسران معاصر آرای تربیتی روسو، یورگن الکرز، در جانبداری از فردیت تربیت طبیعی امیل مثال آورده شود و با استمداد از روشنگری های وی از آرای تربیتی روسو درکی عمیق تر از امیل حاصل شود که بتواند در لایه ای فروتر وحدت و انسجام اندیشه روسو را حفظ کند؛ بدین قرار که گرچه فردیت و جمعیت ویژگی طبیعی دو دوره متمایز رشد امیل به حساب می آیند، اما اصل تسلیم ضرورت شدن در کل امیل طنین انداز است و همین اصل است که وحدت اندیشه تربیتی روسو را مصون نگه می دارد.

    کلید واژگان: روسو, امیل, تربیت طبیعی, فردیت, جمعیت
    Seyed ali Yazdani *, Alireza Mahmoodnia, Yahya Ghaedi

    In the 17th century, the concept of natural education was proposed by Rousseau in Emil's book, and despite the public and private acceptance of this book since its publication, Researchers have different opinions about whether Rousseau's words were oriented towards individuality or the collectivism of natural education.Although the scope of this controversy affects the whole of Rousseau's thought, an attempt has been made in this article After this issue is clearly stated in the book of Emil the opinion of, one of the most important contemporary commentators of Rousseau's educational views, Jürgen Oelkers, is given an example in favor of the individuality of Emil's natural education And with the help of her clarifications of Rousseau's educational views, a deeper understanding of Emile can be obtained, which can preserve the unity and coherence of Rousseau's thought in a lower layer; In this way, although individuality and population are natural characteristics of two distinct periods of the desire's development, But the principle of submission to necessity resonates throughout Emile, and it is this principle that keeps the unity of Rousseau's educational thought intact.

    Keywords: Rousseau, Emile, natural education, individualism, collectivism
  • طاهره شفائی*، یحیی قائدی
    هدف

    از این پژوهش مروری نظام مند بر کاربرد تفکر مراقبتی و همبسته های آن در فلسفه اخلاقی است.

    روش

    روش پژوهش از نوع مطالعات مروری و کتابخانه ای است. در این پژوهش از مقالات موجود در مورد موضوع مورد مطالعه به منظور بررسی همه جانبه و نظام مند و جمع بندی مطالب استفاده شد. بدین منظور، مقالات سایت های فارسی و انگلیسی در حوزه تفکر مراقبتی، مورد بررسی و مطالعه اجمالی قرار گرفت.

    یافته ها

    تفکر مراقبتی به عنوان جزء سوم از سه ضلعی تفکر خلاق و تفکر انتقادی در نظریه لیپمن دارای ابعاد مهمی چون تفکر مبتنی بر ارزش، تفکر مبتنی بر عواطف، تفکر مبتنی بر هنجار، تفکر مبتنی بر فعالیت و تفکر مبتنی بر همدلی و پیشروی به سوی اخلاق و زندگی خوب است که ریشه در نظریه های رشد اخلاقی نظریه پردازانی چون کلبرگ دارد و می تواند در طراحی بسته های آموزشی رشد شناختی و سطوح تفکر (از جمله رشد اخلاقی کودک و نوجوان) نیز کاربردی باشد.

    نتیجه گیری

    تفکر مراقبتی با وجود ریشه های فلسفی آن دارای همبسته های روان شناختی و اخلاقی بسیار ساده و پراهمیتی هستند که در مجموع احساس مراقبت و همراهی و تفکر مثبت متعهدانه و مبتنی بر ارزش و عواطف و هنجارها را تشکیل می دهد.

    کلید واژگان: تفکر مراقبتی, اخلاق, همدلی, ارزش, عواطف
    Tahere Shefaee *, Yahya Ghaedi

    The purpose of this study was a systematic review of the application of caring thinking and its correlations in ethical philosophy. The research method is literature review and library research. In this study, existing articles on the subject were used in order to comprehensively and systematically review and summarize the interested content. For this purpose, articles from Persian and English sites in the field of caring thinking were studied and reviewed.Caring thinking, as the third component of Lipman’s three modes of thinking theory, has cardinal dimensions such as Appreciative Thinking, Affective Thinking, Active Thinking, Normative Thinking, and Empathic Thinking and progresses towards ethics and a better life which are rooted in theories of moral development by theorists such as Kohlberg, and can be used to design educational packages for cognitive development and the buildout of different levels of thinking (including moral development of children and adolescents).Despite its philosophical roots, caring thinking has rather straightforward and relevant psychological and moral correlations that together can manifest in the feeling of being cared for, companionship, positive and committed thinking based on values, emotions and norms.

    Keywords: Caring thinking, Ethics, empathy, Values, emotions
  • رژیم های حقیقت و عوامل شکل دهنده روابط قدرت - دانش در صورت بندیهای گفتمانی تربیت معلم از تاسیس دارالفنون تا تاسیس دانشگاه فرهنگیان
    علیرضا صادقی، اکبر صالحی*، سعید ضرغامی همراه، یحیی قائدی

    هدف پژوهش حاضر، شناسایی رژیم های حقیقت و عوامل موثر در صورت بندی های گفتمانی شکل دهنده روابط  قدرت - دانش در تربیت معلم ایران  از تاسسیس دارالفنون تا دانشگاه فرهگیان است.به همین منظور، با استفاده از روش تبارشناسی فوکویی و مفروضه مربوط به آن، به بررسی   وقایعی درسیر تحولات تاریخی - سیاسی  در ایران که  به تولید رژیم های از حقیقت  بعنوان گفتمان غالب شده  وبه  تحولاتی در شکل تربیت معلم وآموزش معلم منجر گردیده ، اشاره می گردد.  یافته ها نشان می دهند که در دوره های مختلف، رزیم های حقیقتی همچون "ملای مکتب دار"، "معلم باسواد"، "معلم متخصص و با سواد" و "معلم ملی گرای"  «معلم انقلابی» عنوان رژیم های از حقیقت به گفتمانهای در زمینه تربیت معلم همچون مکتب خانه، دارالفنون ، دانشسرای تربیت معلم  برجسته شده است برای نمونه ، با ظهور انقلاب اسلامی،  بعنوان یک رابطه قدرت- دانش در تاریخ تحولات تاریخی - سیاسی ایران  گفتمان "معلم اسلامی و انقلابی" به عنوان گفتمان برجسته ورژیم هایی از حقیقت در  تربیت معلم مورد توجه قرار گرفت که نهایتا به پیدایش دانشگاه فرهگیان انجامید. با این تحلیل میوان گفت  با تغیر وتحولات تاریخی- سیاسی  در جامعه ایران ، در روند سیر تکوین  تعلیم وتربیت، رژیم های از حقیقت جایگزین رژیم های حقیقت گذشته شده و منجر به طرد یا تضعیف گفتمانهای قبلی در تربیت معلم گردیده است. از این رو  چنین چرخشی دررژیم های حقیقت ناشی از روابط- قدرت ودانش بوده که به  یک چنین گفتمانهای در حوزه آموزش وپرورش و تربیت معلم دامن زده است.

    کلید واژگان: تبارشناسی, گفتمان, رژیم حقیقت, دارالفنون, قدرت -دانش, نظام تربیت معلم
    Truth regimes and factors shaping power-knowledge relations in the discourse formulations of the teacher training from the establishment of Dar al-Funun to the establishment of Farhangian University.
    Alireza Sadeghi, Akbar Salehi*, Saeed Zarghami Hamrah, Yahya Ghaedi

    The aim of the current research is to identify the regimes of truth and effective factors in the discourse formations that shape power-knowledge relations in the teacher training of Iran from the establishment of Dar al-Funun to Farahgian University. For this purpose, by using Foucault's genealogical method and its related hypothesis, it has been analyzed and examined the events in the historical developments of teacher education in Iran that have led to the formation of regimes of truth as the dominant discourse in teacher education. The findings show that in different periods, different discourses such as "educated Mullah", "literate teacher", "expert and literate teacher" and "expert nationalist teacher" as regimes of truth have shaped such discourses and these discourses with changes in the social and political context of the society and with the emergence of new needs, they have been changed and transformed. For example, with the advent of the Islamic revolution, the discourse of "Islamic and revolutionary teacher" is considered as a prominent discourse of truth in teacher education. With this analysis, it is acknowledged that with political and social changes in the course of historical developments of education and training, regimes of truth have replaced past regimes of truth and have led to the rejection or weakening of previous discourses in the teacher training system. Therefore, such a turn in the regimes of truth is caused by power and knowledge relations, which has led to such discourses.

    Keywords: Genealogy, Discourse, Regime Of Truth, Teacher Training System, Power-Knowledge
  • طاهره شفائی*، الهه حجازی، یحیی قائدی
    پژوهش حاضر آموزش تفکر مراقبتی واثربخشی آن بر به زیستی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی را بررسی کرده است. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری (دو ماه بعد) با گروه کنترل بین 120 نفر از دانش آموزان پایه ششم ابتدایی در سال تحصیلی 99-1398 در شهرهای تهران، ورامین انجام شد. دانش آموزان با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه 60نفره مداخله و کنترل قرار گرفتند. ابزار پژوهش، نسخه کوتاه پرسش نامه توانمندی ها و فضیلت های منش نوجوان و پرسش نامه تفکر مراقبتی هدایتی بود. آموزش تفکر مراقبتی در 15 جلسه 90دقیقه ای به صورت آنلاین برای گروه مداخله برگزار شد.گروه کنترل آموزشی دریافت نکردند. تحلیل داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره و آزمون تعقیبی بونفرونی صورت گرفت. آموزش تفکر مراقبتی باعث افزایش معنی دار میانگین نمرات متغیرهای تفکر مراقبتی و به زیستی و مولفه های آن ها در گروه مداخله شد (001/0p<) در مقایسه زوجی، بین مراحل پیش آزمون-پس آزمون و پیش آزمون-پیگیری تفاوت معنی داری وجود داشت (001/0p<)، در حالی که بین مراحل پس آزمون- پیگیری تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0p>). آموزش تفکر مراقبتی باعث ارتقای بهزیستی و تمام مولفه های آن در دانش آموزان پایه ششم ابتدایی می شود.
    کلید واژگان: تفکرمراقبتی, بهزیستی, دانش آموزان, بسته آموزشی
    Tahere Shefaee *, Elaheh Hejazi, Yahya Ghaedi
    The present study examined the teaching of caring thinking and its effectiveness on the well-being of sixth grade elementary students. This quasi-experimental study was conducted with pre-test, post-test and follow-up design (two months later) with a control group of 120 sixth grade elementary students in the academic year 2020-2021 in Tehran, Varamin. Students were selected by multi-stage random sampling method and randomly divided into two groups of and Virtues Questionnaire and the Guided Careful Thinking Questionnaire. Teaching caring thinking in 15 sessions of 90-minutes each, while the control group was not subjected to the training. Collected data were analyzed with the statistical software SPSS 21 using multivariate analysis of covariance (MANCOVA) and Bonferroni post hoc test. Teaching caring thinking significantly increased the average scores related to caring thinking and well-being variables and their components in the intervention group (p<0.001). In a pairwise comparison, there was a significant difference between pre-test vs post-test and pre-test vs follow-up stages (p<0.001), while no significant difference was observed between post-test vs follow-up stages (p<0.05). As a result, teaching caring thinking promotes well-being and all its components in sixth grade elementary school students.
    Keywords: Caring Thinking, Well-being, Students, educational package
  • اسماعیل زارعی زوارکی، علی اکبر کبیری*، یحیی قائدی، علی دلاور، محمدرضا نیلی احمد آبادی

    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مبتنی بر «مدل به کارگیری فناوری در برنامه فلسفه برای کودکان» بر تفکر انتقادی دانش آموزان پسر بااستعداد دوره دوم ابتدایی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پسر بااستعداد دوره دوم ابتدایی بود که در سال تحصیلی 1400-1399 دریکی از مدارس دولتی تهران مشغول به تحصیل بودند. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای 40 نفر از دانش آموزان بااستعداد شناسایی و به صورت تصادفی در گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) جای گماری شدند. نمونه آماری پژوهش، پرسشنامه تفکر انتقادی واتسون - گلیرز که ابزار این پژوهش بود را پیش از آموزش و پس از آموزش تکمیل کردند.آموزش موردنظر بر اساس مدل آموزشی به کارگیری فناوری در برنامه فلسفه برای کودکان طراحی و طی 10 جلسه برای گروه آزمایش اجرا گردید و گروه کنترل به شیوه معمول آموزش دیدند. در بخش آنلاین از پلتفرم گراسپ و در بخش آفلاین از چندرسانه ای ها و پویانمایی های آموزشی استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش های آماری در دو سطح توصیفی میانگین و انحراف معیار و استنباطی کوواریانس چند متغیری استفاده شد. یافته ها نشان داد که پس از تعدیل نمرات پیش آزمون، تفاوت معنی داری بین گروه آزمایش و کنترل در مولفه های متغیر تفکر انتقادی وجود دارد (05/0P<). نتایج این پژوهش در راستای سایر پژوهش های انجام شده، بیانگر نقش مثبت استفاده از ظرفیت فناوری ها در برنامه فلسفه برای کودکان و بهبود تفکر انتقادی دانش آموزان بااستعداد بود. بر مبنای یافته های پژوهش می توان پیشنهاد داد از این مدل به عنوان راهکاری اجرایی برای یکی از اهداف کلان در سند تحول بنیادین آموزش وپرورش " بهره مندی هوشمندانه از فناوری های نوین در نظام تعلیم و تربیت رسمی عمومی مبتنی بر نظام معیار اسلامی" استفاده شود.

    کلید واژگان: مدل آموزشی, فلسفه برای کودکان, رویکرد یادگیری تلفیقی, تفکر انتقادی, دانش آموزان بااستعداد
    Esmail Zaree Zavaraki, Aliakbar Kabiri *, Yahya Ghaedi, Ali Delavar, Mohammad Reza Nili Ahmad Abadi

    The aim of the present study was to investigate the effectiveness of education based on "Technology Application Model in Philosophy for Children" program on critical thinking of talented second grade students.The research method was quasi-experimental with a pretest-posttest with a control group design. The statistical population included all talented male students in the second year of elementary school who were studying in one of the public schools of Tehran in the academic in year 1399-1400. Using multi-stage cluster sampling method, 40 talented students were identified and randomly assigned to the experimental (n = 20) and control (n = 20) groups.Statistical sample of the research was completed before and after training, Watson-Glears Critical Thinking Questionnaire, which was the tool of this research.The training was designed based on the educational model of using technology in the philosophy for children program and was performed in 10 sessions for the experimental group and the control group was trained in the usual way.In the online section were used from the Grasp platform And in the offline section were used Multimedia and educational animations. Statistical methods were used to analyze the data at two descriptive levels of mean and standard deviation and inferential multivariate covariance.The results showed that after adjusting the pre-test scores, there was a significant difference between the experimental and control groups in the variables of critical thinking (P <0.05).The results of this study, in line with other studies, showed the positive role of using the capacity of technology in the philosophy for children program and improving the critical thinking of talented students.According to the research findings, it can be suggested that this model be used as an executive solution for one of the major goals in the document of fundamental transformation of education "intelligent use of new technologies in the formal public education system based on the Islamic standard system."

    Keywords: Educational Model, philosophy for children, Blended learning approach, critical thinking, talented students
  • امین علمی، اکبر صالحی*، یحیی قائدی
    هدف

    پژوهش حاضر به دنبال تبیین ادراک مدرسان مجرب از فلسفه تدریس مشارکتی به هدف پاسخ گویی به سوال زیر است: با نظر به ادراک مدرسان مجرب تدریس مشارکتی چه ماهیتی دارد ؟

    روش

    روش پژوهش از نوع پدیدارشناسی بوده و جامعه آماری آن شامل اساتید دانشگاه خوارزمی تهران ، دانشگاه تبریز، دانشگاه فرهنگیان تبریز و تعدادی از نخبگان کشوری که  چندین سال تجربه تدریس مشارکتی داشتند با نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از  ابزار مصاحبه نیمه سازمان یافته استفاده شد و تا زمان اشباع داده ها مجموع 19 مصاحبه انجام شد که از این تعداد 4 مصاحبه جزء مصاحبه های تکمیلی و برای تعمیق و اشباع بیشتر داده ها انجام گرفت. پس از ضبط مصاحبه، متن آن ها تهیه شد.برای مدیریت و کدگذاری داده ها از نرم افزار MAXQUDA10  و برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش کلایزی استفاده گردید.

    یافته ها:

     نتایج حاصل از ادراک مصاحبه شوندگان از ماهیت فلسفه تدریس مشارکتی منجر به شناسایی چند تعریف، آگاهی از فلسفه آن، و ویژگی های از جمله تعاملی بودن، پویایی، جذابیت، استفاده از خرد جمعی، غنی سازی منابع، تسهیل یادگیری و تفهیم بهتر و همچنین ابعاد و عناصری برای تدریس مشارکتی گردید.

    کلید واژگان: فلسفه تدریس, روش تدریس مشارکتی, مدرسان مجرب
    Amin Elmi, Salehi Salehi *, Yahya Ghaedi
    Objectives

    The present study seeks to investigate the perception of experienced teachers about the philosophy of cooperative teaching with the aim of answering the following question: What is the nature of cooperative teaching according to the perceptions of experienced teachers?

    Method

    The statistical framework of this research includes professors of Tehran Khwarazmi University, Tabriz University, Farhangian University of Tabriz and a number of country's elites who were selected by purposeful sampling. A semi-structured interview was used to collect data, and a total of 19 interviews were conducted until data saturation, of which 4 interviews were supplementary interviews to further deepen and saturate the data. After recording the interview, their text was prepared. MAXQDA10 software was used for data management and coding. Claysey's method was used to analyze the data.

    Findings

    The results of the interviewees' perception of the nature of cooperative teaching philosophy led to the identification of several definitions, knowledge of its philosophy, and characteristics such as interactivity, dynamism, attractiveness, use of collective wisdom, enrichment of resources, facilitation of learning and better understanding. And also dimensions and elements for collaborative teaching.Collaborative teaching has a diverse philosophy and does not have a single philosophy, although a philosophy that sees human experience as an interactive experience can support such a teaching method.A) Elements of collaborative teaching:1) Multi-way communication between professors and professors' communication with students and students' communication with each other are communication elements of group teaching.2) Every subject that is raised in the discussion of learning, rather than focusing on a certain answer in that field of knowledge, it focuses on the question.3) Another element of collaborative teaching, which is more of a basis, is the belief that learning is a collective matter in which the teacher's role is special, that in a collaborative classroom it is not a one-way class, and topics are proposed that are of interest to the members of the collaborative classroom. Is.b) Features of collaborative teaching:1- The interactiveness of the cooperative teaching method class.2- Dynamics: collaborative teaching is a dynamic flow in which both students learn and professors become more dynamic.3- Attractiveness: the learning process in collaborative classes is more attractive.4- Using the collective wisdom of expert professors: Usually, collective wisdom is used due to the presence of two or more professors.5- Enrichment of resources: In cooperative teaching, many resources are used by professors to enrich the joy of learning.6- Facilitating learning and better understanding: Collaborative teaching provides the context for facilitating learning.Summary and summarization of the findings related to the question: What is the nature of collaborative teaching according to the perceptions of experienced teachers?In teaching, teachers should have a clear idea of their teaching philosophy, and on the other hand, cooperative teaching is one of the strategies in which more than one teacher is involved in teaching and guiding students, and therefore, considering that cooperative teaching is very important in the education system, especially in contemporary times. It has been emphasized, but it is less welcomed in the teaching-learning process, but this ambiguity still remains, do teachers have a common understanding of what they teach together, their teaching philosophy? What is mentioned under the title of teaching philosophy or not? And what are the obstacles in the way of implementing such a teaching method in schools by teachers? What do teachers think about this? Therefore, the current research, relying on this issue, is in line with a search to explain the philosophy of cooperative teaching by looking at the perceptions of experienced teachers in schools.The results of the interviewees' perception of the nature of cooperative teaching philosophy led to the identification of several definitions as well as several characteristics, dimensions and elements for cooperative teaching. Regarding the definition of collaborative teaching, it was agreed that the presentation of two or more professors, lessons and topics that require two or more expertise is called collaborative teaching. In order to explain the nature of collaborative teaching philosophy from the perspective of the perceptions of experienced teachers to know the philosophy of collaborative teaching, it was agreed that collaborative teaching has a diverse philosophy and does not have a single philosophy, although a philosopher who sees human experience as an interactive experience can use this method. Support teaching. And this philosophy can be seen in the opinions of many experts in the field of education.Regarding the elements and characteristics of collaborative teaching, the results of the interviews led to the identification of 3 elements and 6 characteristics, which are: the first element that is mentioned, the multi-directional communication between professors and the communication of professors with students and the communication of students with each other. Communication elements are group teaching. In the second element, it was stated that every topic that is raised in the discussion of learning, rather than focusing on a certain answer in that field of knowledge, it focuses on the question. Another element of collaborative teaching, which is more of a basis, is the belief that learning is a collective matter in which the teacher's role is special, that in a collaborative classroom it is not a one-way class and topics are proposed that are of interest to the members of the collaborative classroom.The results of the interviews were obtained regarding the characteristics of the cooperative teaching method, the first of which was the interactiveness of the cooperative teaching method. The second characteristic is dynamism, in which collaborative teaching was considered a dynamic flow in which both students learn and professors become more dynamic. The third feature of the cooperative teaching method is its attractiveness, which makes the teaching process more attractive and pleasant.The fourth characteristic that was achieved was the use of the collective wisdom of expert professors. Usually, due to the presence of two professors or several professors, collective wisdom is used, which has very positive effects in the cooperative teaching process.The fifth feature is the richness of resources and topics in collaborative teaching, which is due to the use of diverse knowledge resources that are presented and introduced by teachers. The sixth feature that became clear to us was facilitating learning and better understanding of discussions. Collaborative teaching provides the context to facilitate learning. facilitation of learning and better understanding. And also dimensions and elements for collaborative teaching.

    Keywords: Philosophy of Teaching, Collaborative Teaching, Experienced Instructors
  • علی حسن زاده*، یحیی قائدی، سعید بهشتی، احمد سلحشوری
    هدف

    این مقاله به بررسی ویژگی های داستان های فلسفه برای کودکان می پردازد تا از این طریق، امکان استفاده از کارکردهای ویژگی های این داستان ها در خلاقیت کودکان مشخص شود. در بخش اول مقاله به تبیین ویژگی های داستان های فبک پرداخته می شود. در بخش دوم به بررسی کارکردهای داستان‎های فلسفه برای کودکان بر خلاقیت کودکان نشان داده می شود.

    روش

    این تحقیق، از لحاظ رویکرد کیفی و حیث روشی از روش تحلیل از نوع تحلیل محتوای کیفی بوده است. داده ها از اسناد و متون علمی شامل کتب و جستجوی مقالات با استفاده از کلید واژه های خلاقیت، ادبیات داستانی، برنامه درسی فلسفه برای کودکان، کارکردهای داستان های فبک، عناصر داستانی در خلاقیت کودکان انجام شد. بر اساس معیارهای ورود و خروج تعداد 29 مقاله و 21 جلد کتاب وارد مطالعه شد. یافته ها نشان داد که ویژگی های داستان های برنامه فبک با وجود بن مایه پرسشگری و مفاهیم فلسفی، مباحث استدلال تفکر و نیز مباحث فلسفی مربوط به شیوه ‎های زندگی کودکان در بعد زندگی روزمره و در بعد بیناذهنیت اجتماع، بازسازی اجتماع پژوهشی و برخی از فرایندها همچون مولفه های ادبی و تربیتی و الگوهای فعالیت محور مانند الگوی نوشتن طرح بحث و تمرین در داستان بر پرورش خلاقیت کودکان تاثیر دارد.

    نتیجه گیری

    ارتقاء خلاقیت و روحیه پرسشگری کودکان مبنی بر استفاده از عناصر و کارکردهای ویژگی های داستان های فبک باشد.

    کلید واژگان: ویژگی های داستان های فلسفه برای کودکان, کارکردهای داستان‎های فبک, خلاقیت, فلسفه برای کودکان
    Ali Hassanzadeh *, Yahya Ghaedi, Saeed Beheshti, Ahmad Salahshoor
    Purpose

    This article examines the characteristics of philosophy stories for children, in order to determine the possibility of using the features of these stories in children's creativity. In the first part of the article, the characteristics of Fabak stories are explained. In the second part, the functions of philosophy stories for children are shown on children's creativity.

    Method

    This research was qualitative content analysis in terms of qualitative approach and method of analysis. Data were collected from scientific documents and texts, including books and articles, using the keywords of creativity, fiction, philosophy curriculum for children, the functions of fictional stories, fictional elements in children's creativity. Based on the inclusion and exclusion criteria, 29 articles and 21 book covers were included in the study.The findings showed that the features of the stories of the Fabak program, despite the basis of questioning and philosophical concepts, the topics of reasoning and thinking, as well as the philosophical topics related to the ways of children's lives in the dimension of daily life and in the dimension of community intersubjectivity, the reconstruction of the research community and some processes such as literary components And educational and activity-oriented patterns such as the pattern of writing, discussing and practicing in the story have an effect on the development of children's creativity.

    Conclusion

    The improvement of children's creativity and questioning spirit is based on the use of elements and functions of the features of Fabak stories.

    Keywords: characteristics of philosophy stories for children, functions of fiction stories, Creativity, philosophy for children
  • حمیرا خلیلی سامانی، یحیی قائدی، فائزه ناطقی
    زمینه و هدف

    هدف پژوهش حاضر بررسی بنیادهای فلسفی کاوشگری علمی با تاکید بر مقوله انسان و جهان در برنامه فلسفه  برای کودکان است.

    روش

    این پژوهش از حیث نوع کاربردی و از حیث ماهیت کیفی است که با روش تحلیل مضمون انجام یافته است.

    یافته ها و نتیجه گیری

    در پاسخ به این پرسش دو مفهوم کاوشگری علمی با تاکید بر مقوله انسان و جهان از نظر بنیادهای فلسفی و انسان و جهان در برنامه آموزش فلسفه  برای کودکان مورد تحلیل قرار گرفت.نتایج تحلیل بیانگرآن است که برخی از بنیادها به تعقل و عقلانیت در مسایل، برخی به هردو حالت، تجربه و تعقل و برخی دیگر به گفتگو و گفتمان  معتقدند. در مفهوم کاوشگری علمی با تاکید بر مقوله های انسان و جهان ، برخی انسان را محور شناسایی و شناخت علمی را وابسته به انسان می دانستند و برخی شناخت انسان را تبعیض آمیز دانسته و برخی دیگر شناخت علمی را وابسته به انسان ندانسته بلکه شناخت علمی را در بیرون از افراد جستجو می کند ، برخی شناخت را از طریق طبیعت، عقل، وحی ، شهود و نقل جستجو می کند و  در مورد جهان نیز برخی به جهان ثابت و بی تغییر معتقد و برخی به جهان متحول و در حال نو شدن  و برخی به تغییر ناپذیر بودن آن معتقدند و آنچه که در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان در مقوله انسان و جهان به چشم می خورد، باور به جهان غیر ثابت، متحول و پیچیده با سیستمی باز و ترکیبی از عین و ذهن و جهانی ارگانیکی است و با انسانی فعال و پویا که در ساختن دانش نقش و مشارکت داشته است.

    کلید واژگان: بنیادهای فلسفی, کاوشگری علمی, آموزش فلسفه برای کودکان, مقوله انسان و جهان
    Hamira Khalili Samani, Yahya Ghaedi, Faezeh Nateghi
    Background and objectives

    The purpose of the current research is to examine the philosophical foundations of scientific exploration with an emphasis on the category of man and the world in the philosophy program for children.

    Methodology

    This study is of an applied research type and qualitative in nature, which was conducted using thematic analysis method.

    Findings and results

    In the way of achieving the goal of the research, two concepts of scientific exploration were analyzed with emphasis on the category of man and the world in terms of philosophical foundations and man and the world in the religious philosophy education program for children. The results of the analysis indicated that some foundations believe in reasoning and rationality in issues, some believe in both experience and reasoning, and others believe in dialogue and discourse. In the concept of scientific exploration with emphasis on the categories of man and the world, one group considered man as the center of identification, and scientific knowledge as dependent on man, and one group considered human knowledge to be discriminatory, and another group did not consider scientific knowledge to be dependent on man, but scientific knowledge outside of people search. A group also seeks knowledge through nature, reason, revelation, intuition and narration. Also, regarding the world, a group believes in a fixed and unchanging world, and some believe in a changing and renewing world, and some believe in its immutability, and what can be seen in the philosophy education program for children in the category of man and the world is the belief in an unstable world. It is evolving and complex with an open system and a combination of the object and the mind and an organic world with an active and dynamic human being who plays a role and participates in building knowledge.

    Keywords: Philosophical foundations, Scientific exploration, Teaching philosophy for children, Humans, the world
  • هاجر کوهی اصفهانی، یحیی قائدی*، سعید ضرغامی همراه، سوسن کشاورز

    تفکرمراقبتی، سومین گونه از سه گانه انتقادی، خلاق و مراقبتی تفکر (برمبنای تقسیم بندی متیولیپمن) و حاصل بروز و ظهور عاطفه انسانی در وجه تعقلی آدمیان است. تفکرمراقبتی تفکری است که مغز، قلب و دست سه نماد اندیشیدن، مهربانی و عمل را با هم تلفیق نموده است. با توجه به کمتر شناخته بودن تفکرمراقبتی، نیاز به واکاوی و تعمق فلسفی در این حوزه احساس می گردد و هدف از این پژوهش تحلیل و بررسی چیستی تفکرمراقبتی در زمینه انواع، ابعاد، ماهیت و پاسخگویی به چالش هایی است که در این حوزه مطرح است. از اینرو این پژوهش، با روش تحلیل مفهوم به بررسی انواع و ابعاد تفکرمراقبتی و خصوصیات ویژه هرنوع می پردازد و در این راستا جامعیت یا عدم جامعیت انواع، وجود نسب اربع میان انواع، تداخل و تمایز هر نوع در دیگری، بیان تاثیر انواع تفکرمراقبتی در طبقه بندی اهداف آموزشی بلوم، حیطه اثرگذاری فردی یا اجتماعی هرکدام از انواع، چندگونگی ابعاد و چالش های مربوط به آن، و ماهیت ویژه تفکرمراقبتی را مورد تحلیل و واکاوی قرارمی دهد. علاوه بر پاسخگویی به چالش های فوق و بیان نتایج در هرمرحله و جمع بندی آنها در قسمت نتیجه گیری راهکاری 4مرحله ای نیز، جهت اجرایی نمودن تفکر مراقبتی بیان می گردد.

    کلید واژگان: تفکرمراقبتی, انواع تفکرمراقبتی, ابعاد تفکرمراقبتی, ماهیت تفکرمراقبتی
    Hajar Kouhi Esfahani, Yahya Ghaedi *, Saeed Zarghami Hamrah, Sussan Keshavarz
    Introduction

    Caring thinking is the third category of thinking based on Lipman’s classification that integrates human emotions in intellectual affairs. Caring thinking conjugates 3H; Head, Heart, and Hand as symbols of contemplation, kindness, and behavior.

    Research Question

    This new category of thinking has not been effectively considered, especially in philosophical view. Therefore, the pros and cons of caring thinking and its implementation should be assessed and identified from a philosophical perspective. So the goal of this research is the analysis of caring thinking’s quiddity based on its dimensions, types, and nature and responding to challenges in these areas.

    Method

    In this paper, we elaborate quiddity of caring thinking by applying the concept analysis method. The basic purpose of our methodology is to consider concepts of different types of caring thinking that results in distinguishing characteristics of each type.

    Discussion and Results

    We investigate:(1) The interference and differentiation of 5 types of caring thinking (Appreciative / Valuational, Emotional, Active, Normative, Empathetic ), the interaction between these types, their relations to Bloom’s taxonomy of educational approaches, and their individual and social effectiveness scope, (2) Dimensions of caring thinking based on how it affects the thinker (subject), the target (object), and the target’s manner of thinking, (3) The nature of caring thinking that shows emotional thinking as the start point which consequently results in ethical values, motivations, and actions. Finally, we introduce a four steps implementation of caring thinking that demonstrates its life cycle in a dynamic and self-rectifying society:(1) To pay attention and careto others including living and inanimate creatures as a result of Valuational, Empathetic, and Emotional thinking types, (2) To accredit and respect the rights of others, because of being involved in Emotional and Normative thinking, (3) To apply social, ethical, and biological rights of others in personal decision making and activities as a consequence of the usage of Active thinking, (4) Re-evaluate and revision the previous steps by assessing conditions using the Valuational and Normative thinking types.

    Keywords: Caring Thinking, Types of caring thinking, Dimensions of caring thinking, Nature of caring thinking
  • حمیرا خلیلی سامانی، یحیی قائدی*، فائزه ناطقی
    هدف پژوهش حاضر تحلیل نقدهای وارده بر بنیادهای فلسفی کاوشگری علمی در برنامه فلسفه برای کودکان بود. برای این منظور سوالی تحت عنوان چه نقدهایی بر بنیادهای فلسفی کاوشگری علمی در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان وارد است؟ مطرح و تدوین شد. با بهره گیری از روش های کیفی و نیز استنتاج قیاسی به پرسش پژوهش پاسخ داده شده است. پس از توصیف کاوشگری علمی از نظر اندیشمندان و صاحب نظران در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان و تحلیل هر یک از نظریات، می توان این فرضیه را دریافت که در نظریات بنیادهای فلسفی و برنامه آموزش فلسفه برای کودکان در زمینه کاوشگری علمی، تاکید هر دو، بر حس، تجربه، تعقل، تفکر و عقلانیت در زمینه شناخت مشابه است اما در مشارکت و گفتگو و اجتماع پژوهشی متفاوت است. برنامه آموزش فلسفه برای کودکان در کاوشگری علمی علاوه بر مشاهدات حسی و تعقل تاکید خاص بر گفتگو ، مشارکت و اجتماع پژوهشی دارد
    کلید واژگان: نقد, بنیادهای فلسفی, کاوشگری علمی, آموزش فلسفه
    Homeyra Khalili Samani, Yahya Ghaedi *, Faezeh Nateghi
    The purpose of this study was to analyze the critiques of the philosophical foundations of scientific exploration in the philosophy program for children. To this end, the question entitled "What are the criticisms of the philosophical foundations of scientific exploration in the philosophy education program for children?" It was proposed and compiled. The research question has been answered by using methods such as descriptive-analytical and deductive inference. After describing scientific inquiry from the point of view of thinkers and experts in the philosophy education program for children and analyzing each theory, it can be seen that in the theories of philosophical foundations and philosophy education program for children in the field of scientific exploration, both emphasize the sense of Experience, reasoning, thinking, and rationality are similar in cognition but different in participation, dialogue, and the research community. The philosophy education program for children in scientific exploration, in addition to sensory observation and reasoning, places particular emphasis on dialogue, participation, and the research community.Keywords: Criticism, Philosophical Foundations, Scientific Exploration, Philosophy Education
    Keywords: Criticism, philosophical foundations, Scientific Exploration, Philosophy Education
  • سحرناز برنگی، علی مرادخانی*، یحیی قائدی

    هدف مقاله حاضر،بررسی امکانات کاوشگری موسیقایی برای یادگیری به شیوه ی فبک بود. پرسشهای پژوهش عبارت اند از کاوشگری موسیقایی چیست؛چه امکاناتی برای آموزش موسیقی فراهم می کند.روش شناسی پژوهش،کیفی از نوع توصیفی-تحلیلی است.مقاله با کاربرد مولفه های دانش موسیقایی به طراحی سه شیوه ماهیت هستی شناختی اثر موسیقایی؛موسیقی چونان اثر زیباشناختی؛موسیقی بمثابه کنش اجتماعی به استخراج مفاهیم از محرکها پرداخت.شیوه ی گردآوری اطلاعات،کتابخانه ای با بررسی سبک های موسیقی کلاسیک جهانی 1900 تا1950میلادی و پس از1950 بود.محرک ها:دو اثر از جان کیج،اثری از کلود دبوسی، اثری از پندرسکی بود.کاوشگری موسیقایی،روش تجهیز دانش آموزان به توانایی های زبانی و شناختی،با ترکیبی از تحلیل های تکنیکی و تجربه های زیباشناختی است؛نتیجه ی یادگیری موسیقی با کاوشگری به دانش آموزان می آموزد چگونه موسیقی بمنزله ی یک پدیده ی اجتماعی عمل می کند؛با ارایه ابزاری از جمله مفاهیم و واژگان موسیقایی به آنها مهارت و قدرت گفتگو پیرامون آثار موسیقایی می بخشد. برای نهادینه کردن مفاهیم تاریخی در ذهن و افزایش توانایی دانش آموزان در آهنگسازی یا تنظیم،فعالیت هایی با تلفیق کاوشگری اجتماعی و موسیقایی پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: کاوشگری موسیقایی- فلسفه برای کودکان- آموزش موسیقی
    Saharnaz Berangi, Ali Moradkhani*, Yahya Ghaedi

    The purpose of this article was to investigate the possibilities of Musical Inquiry for use in P4C.the questions are:what is Musical Inquiry?What facilities does it provide for Music Education?the methodology is descriptive-analytical.the article uses the components of musical knowledge to design three methods of musical inquiry.the method of data acquisition was library research;study of classical music styles from1900to1950 and after1950.stimulies:two works by Cage,a work by Debussy,a work by Penderesky. Musical inquiry is a method to equip students with linguistic-cognitive abilities,with a combination of technical analysis and aesthetical experiences. Learning music by Inquiry, teaches the students how music acts as a social phenomenon;it provides them with the tools and concepts of musical terminology to give them the skill and power to talk about musical works. Activities with a combination of Social and Musical Inquiry are suggested to systematize historical concepts in the mind and increase student’s abilities to composing or arrangement.

    Keywords: musical inquiry, philosophy for children, music education
  • اعظم طاهرخانی*، سعید ضرغامی همراه، حسن عشایری، یحیی قائدی

    هدف اصلی این پژوهش تبیین یادگیری تحلیل ریاضیاتی مبتنی بر تلفیق تحلیل فلسفی و یافته های علوم اعصاب شناختی است. بدین منظور یادگیری تحلیل ریاضیاتی، به عنوان یکی از جنبه های تفکر ریاضیاتی، مبتنی بر یادگیری نمادهای عددی در کودکان با بهره گیری از روش عصب-فلسفی بررسی شده است. بر این اساس سه گزاره مشاهده ای که نتایج پژوهش های علوم اعصاب شناختی پیرامون ریاضیات نمادین است اخذ شده است. این گزاره ها عبارت اند از: یادگیری نمادین اعداد در کودکان، مغز را تغییر می دهد؛ پردازش اعداد نمادین و اعداد غیرنمادین به صورتی ناهمسان است و ارتباطی مبهم و دوسویه بین آن ها وجود دارد؛ دانش نمادین عدد، نقش مهمی در پیشرفت های آینده کودکان در ریاضیات سطح بالاتر دارد. بر مبنای این سه گزاره تلاش شده است تا پرسش های فلسفی پژوهش و چالش های مرتبط با آن ها بررسی شود. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که همراه شدن یادگیری اعداد نمادین با چگونگی به وجود آمدن نمادهای عددی و تشویق کودکان به ایجاد ارتباط پیاپی بین نمادهای عددی و معنای ذهنی و بیان کلامی آن ها می تواند اسباب لازم برای غنای توانایی های فراشناختی مانند تشخیص خطاها را فراهم کند. اما لازم است چالش هایی مانند چگونگی آشنایی کودکان با نظریه تکامل با توجه به مسایل فرهنگی، نوع راهبردهای لازم برای بهبود ارتباط درک معنایی و نمادین اعداد در کودکان و سطح تاکید بر فرآیندهای حل مسئله (که نیازمند تحلیل مبتنی بر نمادها هستند) در برنامه های آموزش ریاضی به منظور بهبود توانایی های تفکر کودکان بررسی شود.

    کلید واژگان: یادگیری تحلیل ریاضیاتی, تحلیل فلسفی, علوم اعصاب شناختی, پردازش نمادین عدد
    Azam Taherkhani *, Saeid Zarghami Hamrah, Hasan Ashayerih, Yahya Ghaedi

    The main purpose of this paper is to investigate the learning of mathematical analysis based on the integration of philosophical analysis and neurocognitive findings. For this purpose, learning mathematical analysis, as one of the aspects of mathematical thinking, has been studied using learning numerical symbols in children based on the neurophilosophical method. To that end, three observational propositions have been deduced from cognitive neuroscience findings on symbolic mathematics including symbolic learning of numbers changes children's brains and the processing of symbolic numbers; nonsymbolic numbers are heterogeneous and there is a vague, bidirectional connection between them; the symbolic knowledge of numbers plays an important role in the future development of children in higher-level mathematics. Then, based on these three propositions, an attempt has been made to examine the philosophical questions of the research and the challenges related to them.In this paper, we argue that combining symbolic numbers learning with how created numerical symbols and encouraging children to make consistent connections between numerical symbols and their mental meaning and verbal expression can provide the necessary tools for the enrichment of metacognitive abilities namely error detection. However, it is necessary to consider challenges such as how children become acquainted with the theory of evolution concerning cultural issues, the type of strategies needed to improve the relationship between semantic and symbolic understanding of numbers in children, and the level of emphasis on problem-solving processes (which also require symbol-based analysis) in mathematics’ education in Iran to improve children's thinking abilities.

    Keywords: Learning of mathematical analysis, Philosophical analysis, Cognitive neuroscience, Symbolic number processing
  • علی اقبالی، اکبر صالحی، یحیی قائدی، علیرضا محمودنیا

    هدف پژوهش حاضر تحلیل و نقادی وضعیت آموزش عالی ایران از منظر توسعه فضاهای دموکراتیک دانشگاهی است.و در پی پاسخ به این سیوال اساسی است که:از دیدگاه اساتید و مبتنی بر کلاس درس رهایی بخش آموزش عالی ایران در ابعاد توسعه فضاهای دموکراتیک دانشگاهی با چه چالش هایی مواجه است؟ لذا با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف و با اتکای بر مصاحبه نیمه ساختاریافته با هشت نفر از اساتید دانشگاهی به تشخیص پژوهشگر و تایید هشت تن از اساتید علوم تربیتی کفایت نظری داده ها اعلام و سپس پیاده سازی شده و در سه مرحله توصیف و تفسیر و تبیین مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که گفتمان اساتید شامل تعداد زیادی از مفاهیمی است که بیانگر اعتراض و نارضایتی استادان نسبت به گفتمان رایج منولوگ محور در محیط های دانشگاهی و کلاس درس است، به گونه ای که نقش عاملیت و فاعلیت اساتید به حاشیه رانده و منجر به خلق آموزش بانکی و بازتولید گفتمان مسلط شده است و در عین حال به موازات این وضعیت گفتمان جدیدی در حال تکوین است که به دنبال تغییر و اصلاح امور است که به تعبیری می توان از آن به گفتمان مقاومت یاد کرد.

    کلید واژگان: آموزش عالی, کلاس درس رهایی بخش, گفتمان, سلطه, فرکلاف
    Ali Eghbali, Akbar Salehi, Yahya Ghaedi, Alireza Mahmoudnia

    The purpose of this study is to analyze and critique the situation of higher education in Iran from the perspective of the development of democratic university spaces.And it seeks to answer this fundamental question:From the perspective of professors and based on the Emancipatory classroom of higher education in Iran in the dimensions of the development of democratic university spaces, what challenges does it face? Therefore,using Fairclough critical discourse analysis method and relying on semi-structured interviews with eight university professors -at the discretion of the researcher and with the approval of eight professors of educational sciences-the theoretical adequacy of the data was announced and then implemented and described in three stages.And interpretation and explanation were analyzed. The results showed that professors' discourse includes a large number of concepts that express professors' protest and dissatisfaction with the common monologue-based discourse in academia and the classroom, so that the role of teachers' agency and activity is marginalized and leads tothe creation Banking education and the reproduction of discourse have become dominant, and at the same time, in parallel with this situation,a new discourse is emerging that seeks to change and reform things, which in a sense can be called the discourse of resistance.

    Keywords: higher education, Emancipatory classroom, Conversation, Domination, Fairclough
  • علی اقبالی، اکبر صالحی*، یحیی قائدی، علیرضا محمودنیا

    یکی از مهم ترین هدف های آموزش رهایی بخش، پرورش انسان های مسیول، نقاد و مشارکت جوست. هدف پژوهش حاضر بررسی ویژگی های کلاس درس رهایی بخش و نسبت آن با کلاس های درس آموزش عالی ایران بود. لذا،  با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی و با رجوع به نظریه های انتقادی و پژوهش های مرتبط با آموزش عالی ایران، در پی پاسخگویی به این سوال بود که ویژگی های کلاس های درس رهایی بخش چیست و چه نسبتی با کلاس های درس آموزش عالی ایران دارد؟ یافته ها نشان داد که هدف آموزش رهایی بخش توسعه دموکراسی و خلق یک انسان جدید است. بر این اساس، استاد سیاستمدار و تسهیل گر یادگیری و دانشجو نیز سوال محور و تردیدمحور است. در این زمینه در محتوای آموزشی بر جست وجوگری و دیدن شقوق مختلف موضوع تاکید می شود و روش تدریس نیز مبتنی بر رابطه شریک یاددهی و یادگیری و گفت وگو خواهد بود. بر همین مبنا، فضای کلاس درس رهایی بخش فرصت هایی را برای تمرین و توسعه کنش های دموکراتیک دانشجویان فراهم می آورد. اما آنچه از سنجش نسبت کلاس های درس آموزش عالی ایران با ویژگی های رهایی بخش به دست آمد، این بود که با این ویژگی ها نسبتی ندارد، کلاس های درس آموزش عالی ایران غیرمشارکتی و اقتدارگراست، استادان به ایجاد رابطه با دانشجویان تمایلی ندارند، دانشجویان از آموزش رهایی بخش تجربه ای ندارند، محتوای کلاس ها حافظه محور و کمی گر است، فضای درس غیرانگیزشی و سلسله مراتبی و تدریس نیز به صورت یکطرفه انجام می شود.

    کلید واژگان: آموزش عالی, کلاس درس رهایی بخش, تفکر انتقادی, رهایی بخشی
    Ali Eghbali, Akbar Salehi*, Yahya Ghaedi, Alireza Mahmoudnia

    One of the most important goals of emancipatory education is to nurture responsible, critical and participatory people. The purpose of present study was to investigate the characteristics of the emancipatory classroom and its relationship with the classrooms of Iranian higher education. Therefore, by using descriptive-analytical method and referring to critical theories and research related to higher education in Iran, it seeks to answer the question of what are the characteristics of emancipatory classrooms and what is their relationship with higher education classes in Iran? The findings showed that the goal of emancipatory education is to develop democracy and create a new human being. Accordingly, the professor is a politician and a facilitator of learning and the student is also question-oriented and skeptical. In this regard, the educational content emphasizes searching and understanding the different aspects of the issue. The teaching and learning method will be based on partnership and dialogue. Accordingly, the emancipatory classroom atmosphere also provides opportunities for students to practice and develop democratic actions. But what obtained from the comparison of Iranian higher education classrooms with emancipatory characteristics indicated that there is no relation between these characteristics; Iranian higher education classrooms are non-participatory and authoritarian; professors are reluctant to interact with students; students have no experience of emancipatory education;  the syllabus is memory-oriented and quantitative;  and the atmosphere of the class is non-motivational and hierarchical with one-way teaching.

    Keywords: Higher education, Emancipatory classroom, Critical theory, Emancipatory
  • محمدحسین صفائی، یحیی قائدی، سعید ضرغامی همراه، سوسن کشاورز

    پژوهش حاضر با بررسی تحلیلی عناصر موجود در کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان آن را با دو دانشکده علوم تربیتی دانشگاه های منتخب مورد مطالعه تطبیقی قرار داده است. هدف تحلیل ساختار مفهومی کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان و مقایسه ی آن با دانشگاه های منتخب جهت بررسی نقاط قوت و ضعف می باشد. این پژوهش بر اساس روش جرج ال بردی مورد توصیف، تفسیر، همجواری و مقایسه قرار گرفت و تفاوت ها و تشابهات این بیانیه ها مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. نتیجه این که ساختار بنیادی و کلی کارنمای معلمی دانشگاه فرهنگیان از جمله اهداف آموزشی ، تدریس و ارزشیابی و همچنین ارزیابی مداوم بیانیه ی فلسفه ی تدریس جهت یادگیری مستمر و مداوم، تفاوت های اساسی را نشان می دهند پیشنهاد این مقاله بازنگری ساختار این کارنما در هدف، آموزش، کاربرد و تدوین راهنمای جامع برای دانشجویان برای اجرای بهتر و دقیق تر کارنمای معلمی می باشد.

    کلید واژگان: بیانیه فلسفه ی تدریس, کارنمای معلمی, ارزیابی ساختار مفهومی, دانشگاه فرهنگیان, مطالعه ی تطبیقی
    Mohammadhosein Safaei, Yahya Ghaedi, Saeed Zarghami hamrah, Susan Keshavarz

    he present study, with an analytical study of the elements in the teaching staff of Farhangian University, has compared it with the two faculties of educational sciences of selected universities.The purpose of analyzing the conceptual structure of Farhangian University teacherchr  portfolio and comparing it with selected universities is to examine the strengths and weaknesses.This research was described, interpreted, adjacent and compared based on George L. Bradychr method and the differences and similarities of these statements were examined and analyzed. Conclusion The basic and general structure of Farhangian University teacherchr s portfolio, including educational goals, teaching and evaluation, as well as continuous evaluation of the teaching philosophy statement for continuous and continuous learning, show fundamental differences. , Teaching, applying and compiling a comprehensive guide for students to better and more accurately implement the teacherchr work.

    Keywords: Statement of Teaching Philosophy, Teacher's portfolio, Conceptual structure evaluation, Farhangian University, Comparative study
  • MohammadAli Cheraghi, Fatemeh Khoshnavay Fomani*, Abbas Ebadi, Deirdre Gartland, Yahya Ghaedi
    Background & Aim

    Working adolescents need to cope with extreme situations they face, and it is important to identify what factors influence their resilience to better support their health and well-being.  The purpose of this study was to explore resilience in working adolescents.

    Methods & Materials

    The directed content analysis approach based on the ecological-transactional resilience model was employed across five domains of resilience (Self, Family, Peers, School, and Community).  Semi-structured interviews with a purposive sample of working adolescents were conducted. Inclusion criteria were being 12-18 years of age, Persian speaker, and direct experience of being forced to work for at least one year. Hsieh & Shannon (2005) instruction was used for data analysis.

    Results

    17 participants were interviewed, 59% were male, 88% immigrants and 41% had started working by age 6. Adolescents reported experience of significant adversity. A dichotomic range of resilience-related factors was identified within five domains, embedded with distinct themes. There was evidence of self-care, patience, empathy, and emotional insight within extremely difficult life circumstances. Peers and schools were identified as supporting resilience. Very few Family or Community resilience factors were identified; instead, adolescents reported hurt, alienation, and voicelessness within the family; and fear and insecurity in the community.

    Conclusion

    Working adolescents in this study revealed some dichotomic strengths and vulnerabilities. Individual, peer, and school factors were more evident than family and community factors in fostering resilience among working adolescents.

    Keywords: resilience, qualitative research, community, ecological-transactional model;child labour, adolescent
  • مژگان کرد*، یحیی قائدی، سعید ضرغامی، همراه، رمضان برخورداری

    هدف این پژوهش، تحلیل مفهوم زندگی خوب در رویکرد سعادت گرا به منظور تدوین هدف های تربیت می باشد. سپس بر اساس این تحلیل و در بستر بینش فلسفی به دست آمده از آن، هدف هایی برای تربیت تدوین شد. برای دستیابی به این هدف ها از روش های تحلیل مفهومی و قیاس عملی فرانکنا استفاده شد. بر اساس نتایج این پژوهش، جهت گیری های کلی زندگی خوب سعادت گرا عبارتند از: فضیلت، ترجیح خردورزی بر دیگر شیوه های بودن، معناداری و شکوفایی. هدف های تربیت سعادت گرایانه در دو بخش هدف غایی و هدف های میانی ارایه شدند. این هدف ها عبارتند از: شکوفایی که هدف غایی تربیت سعادت گراست و معناداری و فضیلت مندی که به عنوان هدف های میانی تربیت سعادت گرا شناخته شدند. بدین ترتیب، هدف اصلی تعلیم و تربیت، راهنمایی متربیان به سمت شیوه های زندگی فضیلت مندانه و شکوفنده است. در حقیقت تربیت بر بنیاد زندگی خوب سعادت گرا، شکوفا شدن را پاسخی مناسب و ضروری برای مساله بنیادین و هنجارین نیک بختی انسان می داند، و تربیت سعادت گرایانه ناظر بر چگونگی تحقق این هدف در فراگیران است. بنابراین ویژگی های اصلی تعلیم و تربیت سعادت گرا در فرایند تربیت،  فضیلت محوری، خردگرایی، هدف مداری و معنا داری  به سمت شکوفایی انسانی است.

    کلید واژگان: زندگی خوب, سعادت گرایی, اهداف تعلیم و تربیت
    mozhgan kord*, Yahya Ghaedi, Saeid Zarghami Hamrah, Ramazan barkhordari

    The purpose of this study is to analyze the concept of the good life in the Eudaimonic approach to drawing aims of education. To this purpose, first, the concept of the good life in the Eudaimonic was analyzed, then based on this analysis and in the context of the philosophical insights gained from this analysis, aims for education were drawn. To achieve these goals, the conceptual analysis and reconstructed methods of Francena's practical syllogism were used. According to the findings of this study, the general orientations of Eudaimonic well-being are virtue, meaningfulness, and. Human flourishing. The aims of education of Eudaimonic well-being were presented in two parts: the end aim and the middle aims. These aims include human flourishing as the ultimate goal of education Eudaimonic well-being, and meaningfulness and virtue are identified as intermediate goals of education Eudaimonic well-being. Thus, the primary purpose of education is to guide educators towards virtuous and flourish lifestyles. Education-based on Eudaimonic well-being considers flourishing as an appropriate necessary answer to the fundamental and normative issue of human well-being. Moreover, Eudaimonic education is about how learners achieve this aim. Therefore, in the process of this kind of education and based on the paths of Eudaimonic well-being, it should be said that the main features of Eudaimonic education are the central virtue, the rationality, the meaningfulness, and the sense of being towards human flourishing.

    Keywords: good life, Eudaimonic, aims of education
  • سجاد باباخانی*، اکبر صالحی، یحیی قائدی، سوسن کشاورز
    هدف مقاله، بررسی میزان توزیع رویکردهای تربیت شهروندی قانون مدار، مشارکتی و انتقادی در کتب جدید التالیف جامعه شناسی دوره دوم متوسطه ویژه نظام آموزشی 3-3-6 در سال تحصیلی 98-1397 در ایران است. برای نیل به این هدف، از روش تحلیل محتوا از نوع کمی و کیفی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق روش اسنادی و استفاده از چک لیست های رویکردهای تربیت شهروندی به همراه شاخص ها و مولفه های مربوط به هر یک از رویکردها بوده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است که بیشترین توجه به رویکردهای تربیت شهروندی در کتاب پایه دوازدهم (5/39 درصد) و کمترین در کتاب پایه یازدهم (36/24 درصد) شده است. همچنین از بین سه رویکرد، بیشترین حجم را رویکرد تربیت شهروند قانون مدار (03/42 درصد) و کمترین حجم را رویکرد تربیت شهروند انتقادی (47/25 درصد) داشته است. با تامل در باب این یافته ها می توان گفت در سطح پایه های تحصیلی توزیع رویکردهای تربیت شهروندی نامتوازن بوده و نیز برخی از رویکردها مورد کم توجهی برنامه ریزان درسی قرار گرفته است. از این رو بازنگری در نحوه ارایه رویکردهای تربیت شهروندی در کتب مورد بررسی لازم به نظر می رسد.
    کلید واژگان: تربیت شهروندی, رویکردهای تربیت شهروندی, تحلیل محتوا, کتب جامعه شناسی دوره دوم متوسطه
    Sajad Babakhani *, Akbar Salehi, Yahya Ghaedi, Sousan Keshavarz
    The purpose of the study is to investigate the frequency and distribution of rule- oriented, participatory and critical citizenship education approaches in high school sociology textbooks. The special educational system is 6-3-3 in the academic year of 2018-2019 in Iran. Therefore, quantitative as well as qualitative content analysis methods were used to achieve this goal. The method of data gathering in this research was documentary method and using checklists of citizenship approaches along with indicators and components related to each approaches. The findings of the study indicate that there is a great focus on approaches to citizenship education in the 12th grade textbook (39.5%) while the lowest indications was found in the 11th grade textbook (24.36%). Also, among the three approaches, the most volume was rule–oriented citizens approach education was the most frequent (42.03%) while the least frequent was the critical citizens approach education (25.47%). Reflecting on these findings, it could be said that at the level of educational foundations distribution of citizenship education approaches was unbalanced. And some approaches have been overlooked by curriculum planners. Therefore, the review of how to represent citizenship education approaches seems to be necessary in the reviewed books.
    Keywords: Citizenship education, Citizenship Education Approaches, Content analysis, Sociology Books second grade in high schools
  • فاطمه خوشنوای فومنی، محمدعلی چراغی*، عباس عبادی، یحیی قائدی
    مقدمه

    غفلت به عنوان یک مساله سلامت جهانی، سلامت نوجوانان را به مخاطره می افکند. هرچه این نوجوانان در برخورد با رخدادهای ناگوار زندگی ، توانمندتر و تاب آورتر برخورد کنند، امکان به سلامت گذراندن این دوره بیشتر خواهد شد. معنویت می تواند نقشی راستین در ارتقای این توانمندی ها، خصوصا تاب آوری ایفا کند. مطالعات ناچیزی بر تجربه نوجوانان مورد غفلت واقع شده، در ارتباط با مفهوم معنویت تمرکز کرده اند. هدف از مطالعه حاضر، تبیین تجارب زیسته در سایه معنویت نوجوانان مورد غفلت واقع شده می-باشد.

    روش

    مطالعه حاضر به روش کیفی و از نوع پدیدارشناسی تفسیری ون منن انجام شد. جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه های چهره به چهره ی فردی عمیق و نیمه ساختارمند از 18 نوجوان به دست آمد. تحلیل 6 مرحله ای ون منن برای درک بهتر پدیده و استخراج مضامین یا درون مایه ها انجام شد.

    یافته ها

    سه درون مایه اصلی شامل "افق سازی امیدوارانه"، "پی جویی معنا از تجربه و "مدارا در سایه معنویت حاصل تجزیه و تحلیل در این مطالعه بوده است.

    بحث و نتیجه گیری

    نتایج مطالعه حاضر نشان داد نوجوانانی که مورد غفلت والدین، دوستان، مدرسه یا اجتماع واقع می شوند، سعی در ترمیم شرایط موجود از طریق افق سازی امیدوارانه، پی جویی معنا از تجربه زیسته و مدارا در سایه معنویت در گذر از پیچ و خم زندگی دارند.

    کلید واژگان: معنویت, غفلت, نوجوان, پدیدارشناسی
    Fatemeh Khoshnavay Fomani, MohammadAli Cheraghi *, Abbas Ebadi, Yahya Ghaedi
    introduction

    neglect as a global health issue threatens adolescents and their families' health. more resilient and compatible the adolescents, more successful to bunch bake the adversities. spirituality plays a true role in promoting adolescents' resilience. few studies investigated the neglected adolescents lived experiences. the aim of the current study is to explore the neglected adolescents considering the spirituality.

    method

    a total of 18 in-depth face to face interviews were conducted in this phenomenological study. Van manner analysis instruction was used to data analysis

    results

    "Creating a hopeful horizon (passive confrontation with the unknown future, drawing a vision, positive acceptance of circumstances, self-confidence, unyieldingness, positive meaning of self)", "Searching for the meaning of experience (learning from failure, searching for the meaning of events, The relationship between cause and effect of events ("and tolerance in the shadow of spirituality (patience, tolerance, trust in God, hope in God)" has been the result of analysis in this study.

    discussion & conclusion

    neglected adolescents experience resilience under the shadow of spirituality.

    Keywords: spirituality, Negligence, Adolescents, phenomenology
  • اکرم شوشتری*، سعید ضرغامی همراه، یحیی قائدی، محمد عطاران

    میانجیگری فناورانه در مرکز تفکر پساپدیدارشناسی واقع است. دون آیدی به چهار رابطه انسان و جهان - تجسم، هرمنوتیک، تغیر، پس زمینه- که از طریق اثرات واسطه ای خاص رابطه انسان و جهان را شکل و تغییر می دهد، اشاره می کند. وی دو ویژگی خاص بزرگ نمایی و تقلیل در کاربرد هر گونه فناوری را ذکر کرده و معتقد است که کاربرد هر فناوری در عین اینکه باعث افزایش در یک زمینه زندگی انسان می شود، یک جنبه از زندگی انسان را کاهش می دهد. این ساختار افزایشی-کاهشی، یک دو بعدی است که نشان می دهد چگونه واسطه گری فناورانه، انسان و جهان را شکل می دهد. در این مقاله با روش پساپدیدارشناسی درباره شناسایی و تبیین افزایش ها و کاهش ها در ابعاد مختلف میانجیگری فناورانه در رابطه انسان و جهان در کلاس معکوس بحث می شود. نتایج تحقیق بیان کننده افزایش ها و کاهش هایی در چهار بعد در آموزش معکوس است؛ آموزشی که توانسته نقص های آموزش سنتی و آموزش الکترونیکی را تا حد زیادی مرتفع کند و بسیاری از مسایل مبتلا به نظام تربیتی موجود را رفع نماید. در نهایت باید اشاره کرد که دستیابی به افزایش ها و کاهش های آموزش معکوس در ابعاد چهارگانه پیش گفته، به ما کمک می کند تا درک روشنی از برآورد خود از کلاس معکوس در سطح اجتماعی و شخصی بدست آوریم.

    کلید واژگان: ابعاد میانجیگری فناورانه, دون آیدی, پساپدیدارشناسی, ساختار افزایشی کاهشی, آموزش معکوس
    Akram Shooshtari *, Saeid Zarghami Hamrah, Yahya Ghaedi, Mohamad Ataran
    Introduction

    At the center of postphenomenological thinking is the technological intermediary. Don Ihde’s typology of human-world relationships-embodiment, hermeneutic, alterity, and background provides a methodology dealing with how technologies shape and reshape both “humans” and “world” through specific intermediary effects. He mentions two specific features of magnification and reduction in the application of any technology, and believes that the application of any technology while enhancing the aspect of human life, reduces another aspect. The magnification-reduction structure is a two-sidedness that It can be seen in various dimensions, and there is no mere empirical fact about technological intermediary. Empirical fact of technological intermediary, the two-sidedness of technological intermediary expresses how technological intermediaries shape both “world” and “human”. In this study, various aspects of incremental reduction of flipped classroom are being examined in four different dimensions of technological intermediary and technological formation of our world life. By addressing the various dimensions of technological intermediation, we can examine the different aspects of our world life .Here, by addressing the increases and decreases in flipped classroom in various dimensions, we seek to find out if the reverse flipped pattern, as a model of the combination of traditional technology and education, is an appropriate model for solving problems with the educational system? In other words, does the flipped learning pattern solve problems and shortcomings of the existing educational system? In this paper, the post-phenomenology approach is used to identify and explain the increases and reductions in the various dimensions of technological intermediary in the relationship between human and the world in flipped learning. The method in this research Post-phenomenology. It is a branch of phenomenology that, by combining phenomenology and pragmatism, explores the human-technology relations. Finally, it should be noted that the achievement of the reverse education increases and reductions in the four dimensions above helps us to get a clear understanding of our estimate of the flipped learning at the social and personal level.

    Method

    The method of this research is Post-phenomenology. It is a branch of phenomenology that, by combining phenomenology and pragmatism, explores the human-technology relations.

    Results

    The results of the research indicate that reverse education, with increases and decreases in four ontological, epistemological, practical and ethical dimensions, has dramatically improved the problems and deficiencies of traditional education and e-learning, and is a useful model for solving many problems in any educational system.

    Keywords: Dimension of technological mediation, Don Ihdi, Postphenomenolog, Magnification reduction Structure, Flipped learning
  • سجاد باباخانی*، اکبر صالحی، یحیی قائدی، سوسن کشاورز

    بعداز انقلاب اسلامی در ایران گفتمان های مختلفی ظهور یافته است و هر گفتمان اهداف و برنامه های خاصی در زمینه تربیت شهروندی ارائه نموده است. مقاله حاضر، با هدف تحلیل انتقادی جایگاه تربیت شهروندی در گفتمان های عدالت محوری و اعتدال تدوین شده است. جامعه پژوهش شامل اسناد مرتبط با تربیت شهروندی در هر دو گفتمان می باشد. یافته ها نشان داد که برای تربیت شهروندی از دید گفتمان عدالت محوری، رعایت حقوق اجتماعی- اقتصادی، و از نظر گفتمان اعتدال، رعایت حقوق سیاسی و مدنی، مهمترین مطالبات شهروندان را تشکیل می دهند. متون مورد بررسی در هر دو گفتمان به نقش شهروندان در فرآیند برآورده شدن حقوق توجه چندانی نمی کنند، بلکه تمرکز آنها بر وظیفه دولت برای تحقق بخشیدن به حقوق و زمینه های دستیابی به تربیت شهروندی است. شهروند بازنمود شده در این دو گفتمان موجودی است تک بعدی که تنها در هر دوره در یکی از ابعاد رشدی سریع و نامتوازن را تجربه کرده است. در غالب موارد، اسناد مورد بررسی از الگوی تک گفتمانی پیروی می کنند و علاقه ای به استفاده از عناصر گفتمان های رقیب ندارند.

    کلید واژگان: تحلیل انتقادی, انقلاب اسلامی, تربیت شهروندی, گفتمان اعتدال, گفتمان عدالت محوری
    Sajad Babakhani *, Akbar Salehi, Yahya Ghaedi, Sousan Keshavarz

    After the Islamic Revolution in Iran, various discourses have emerged. and each discourse has provided specific goals and programs in the field of citizenship education.the present article aims to critical analysis of the citizenship education position in Justice oriented and moderate discourses. The research community includes documents related to citizenship education in both discourses. the findings showed that for the education of citizenship, from the perspective of the Justice oriented discourse, the observance of socio-economic, and in terms of moderation discourse, observance of political and civil rights, constitute the most important demands of citizens. the texts examined in both discourses do not pay much attention to the role of citizens in the process of meeting the rights, but their focus is on the government's responsibility to realize the rights and the grounds for achieving citizenship education. A citizen represented in these two discourses is a single-dimensional inventory that has experienced rapid and unbalanced growth in only one era in each era. In most cases, the documents examined follow a single-discourse pattern and are not interested in using elements of competing discourses.

    Keywords: citizenship education, Islamic Revolution, Critical Analysis, Moderation discourse, Justice oriented Discourse
  • یونس امیراحمدی، سعید ضرغامی*، خسرو باقری، یحیی قائدی
    فلسفه علم یکی از مبانی نظری و اصیل تدوین و طراحی برنامه درسی آموزش علوم است. در دوره های مختلف تاریخی نیز هر یک از سنت های فلسفه علم تجربه گرایی یا ایده آلیسم، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم پیام ها و استلزاماتی برای آموزش علوم داشته اند. این مقاله، منطق آموزش علوم را بر اساس رئالیسم استعلایی روی باسکار به عنوان بدیل فلسفه های علم رایج به شیوه استنتاجی بررسی نموده است. به این منظور در آغاز هسته مرکزی رئالیسم استعلایی که بر سه عنصر واقع گرایی هستی شناختی، نسبی گرایی معرفت شناختی و عقلانیت داوری تمرکز دارد، معرفی و در نهایت پیامدهای این عناصر برای منطق برنامه درسی آموزش علوم به بحث گذاشته شد. یافته های پژوهش نشان داد، ترکیب واقع گرایی هستی شناختی و نسبی گرایی معرفتی رویکرد واقع گرایی سازه گرایانه را برای آموزش علوم به ارمغان می آورد. واقع گرایی سازه گرایانه به این معناست که علم اگرچه محصول تخیل خلاقانه انسان است، اما همواره معطوف به واقعیت بیرونی است. بر این اساس در آموزش علوم علاوه بر به رسمیت شناختن فعالیت دانش آموزان به عنوان سازنده های فعال دانش، بر مشاهده و ارتباط با واقعیت بیرونی نیز تاکید گردد. همچنین عنصر سوم فلسفه علم باسکار عقلانیت داوری است که رویکرد انتقادی را برای آموزش علوم توصیه کرده است.
    کلید واژگان: رئالیسم استعلایی, آموزش علوم, منطق برنامه درسی
    Younes Amirahmadi, Saed Zarghami *, Khosro Baagheri, Yahya Ghaedi
    The aim of this study is to explain the logic of the science education curriculum based on the philosophy of Bhaskarian Transcendental Realism. The research method is deductive. For this purpose, it introduces the central core of transcendental realism that focuses on the three elements of ontological realism, epistemic relativism and judgmental rationality, and then its implications for the logic of science education curriculum. The findings showed that the combination of ontological realism and epistemic relativism brings about a constructive realism approach to the rationale of science education; in constructive realism, science, although a product of human imagination, is nevertheless realistic. Also the third element of Basskar's philosophy is the rationality of judgment which has recommended a critical approach to the science education. The Critical Approach drives science education towards critical thinking and rational criteria for judging competing theories and ideas.
    Keywords: transcendental realism, science education, science education curriculum
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • یحیی قائدی
    یحیی قائدی
    (1382) دکتری فلسفه تربیت، دانشگاه خوارزمی
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال