جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "problem solving styles" در نشریات گروه "علوم انسانی"
-
رابطه بین سبک های تفکر و حل مسئله با رضایت زناشویی در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین سبک های تفکر و حل مسئله با رضایت زناشویی در زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر بود. جامعه ی آماری تمامی زنان دارای تجربه بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسر در شهر یزد بود. نمونه پژوهش 150 نفر زن بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد.برای گردآوری اطلاعات از ابزار پرسشنامه رضایت زناشویی انریج (1989)، پرسشنامه سبک های تفکر استرنبرگ و واگنر (1991) و پرسشنامه سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ (1996) استفاده شد. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه هم زمان تجزیه وتحلیل شدند. نتایج یافته ها نشان داد که بین رضایت زناشویی با سبک های تفکر قانون گذار، اجرایی، سلسله مراتبی، آنارشی ، جزئی نگر، درون نگر، برون نگر و نیز سبک حل مسئله کارآمد رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین رضایت زناشویی با سبک قضاوتی ، سبک الیگارشی و حل مسئله ناکارآمد همبستگی منفی و معنی داری وجود دارد. و بین رضایت زناشویی با سبک های تفکر مونارشی، کلی نگر، آزاداندیش و محافظه کار همبستگی معنی داری وجود ندارد. هم چنین نتایج نشان داد که سبک های تفکر قانون گذار، سلسله مراتبی، جزئی نگر، درون نگر و سبک های حل مساله کارآمد و ناکارآمد توانسته اند 9/56 درصد از واریانس رضایت زناشویی را پیش بینی کنند(001/0p<). وسایر متغیرها توان پیش بینی رضایت زناشویی را نداشتند. بنابراین برخی از سبک های تفکر وسبک های حل مسئله در زنانی که مورد بدرفتاری هیجانی و فرهنگی همسران خود قرارگرفته اند می توانند با بهره گیری از زمینه های فرهنگی و اجتماعی مناسب موجب افزایش رضایت زناشویی شوند.
کلید واژگان: سبک های تفکر, سبک های حل مسئله, رضایت زناشویی, بدرفتاری هیجانی و فرهنگی.همسرThis research aimed to examine the relationship between thinking and problem-solving styles with marital satisfaction in women who experienced spousal emotional and cultural abuse. The statistical population of the study consisted of all women who had experienced spousal emotional and cultural abuse in Yazd city. Among them, 150 individuals were selected as the sample using purposive sampling method. The research was designed as a descriptive correlational. To collect data, the Enrich Marital Satisfaction Questionnaire (Fowers & Olson, 1989), Thinking Styles Questionnaire (Sternberg and Wagner, 1991), and Problem-Solving Styles Questionnaire (Cassidy and Long, 1996) were implemented. The data were analyzed by applying Pearson correlation coefficient and simultaneous multiple regression as main statistical procedure. The results indicated a significant positive relationship between marital satisfaction, legislative thinking, executive thinking, hierarchical thinking, anarchic thinking, local thinking, introvert thinking, extrovert thinking and effective problem-solving styles. The results also revealed that marital satisfaction was significantly and negatively correlated with judicial thinking, monarchic thinking and inefficient problem solving styles. And that there was not existed a significant correlation between monarchic thinking, global thinking, liberal thinking, conservative thinking styles and marital satisfaction. The findings also showed that legislative thinking, hierarchical thinking, local thinking, introvert thinking, effective and inefficient problem-solving styles predicated 56.9 percent of the marital satisfaction variance (p<0.001). Other variables were not able to predict the marital satisfaction. Therefore, some of the thinking styles and problem solving styles in women who experienced spousal emotional and cultural misbehaviors could improve marital satisfaction by taking advantage of proper social and cultural contexts.
Keywords: Thinking Styles, Problem-Solving Styles, Marital Satisfaction, Spousal Emotional, Cultural Abuse -
Objective
The present study aimed to compare the effectiveness of cognitive behavioral couple therapy and Gottman couple therapy on marital satisfaction and problem solving styles of couples.
MethodsThe statistical population is all the referrals to the counseling and psychological services center in Mohr and Lamard cities in Fars province, Iran. Participants were 45 people that randomly selected and randomly assigned to cognitive-behavioral couple therapy group (15 people), Gottman couple therapy group (15 people) and control group (15 people). The ENRICH Marital Satisfaction (EMS) Scale was used to measure marital satisfaction and Cassidy and Long (1996) Problem-solving style questionnaire was used to measure problem solving styles. In order to analyze data, the mean and standard deviation were calculated in the descriptive statistics part and multivariate covariance analysis method was used in the inferential statistics part.
ResultsAccording to the results, cognitive behavioral couple therapy had a significant effect on marital satisfaction and problem solving styles. Also, results indicated that Gottman couple therapy had a significant effect on marital satisfaction and problem solving styles.
ConclusionsAccording to the results there is a significant difference between two interventions in problem solving styles but there is no significant difference between two approaches.
Keywords: Cognitive-behavioral couple therapy, Gottman couple therapy, Marital satisfaction, Problem solving styles -
هدفپژوهش حاضر با هدف ارایه مدل پیش بینی تمایل به خودکشی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با نقش میانجی شیوه های حل مسیله در نوجوانان شهر ایلام انجام گرفت.روشپژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری است، جامعه آماری پژوهش شامل تمامی نوجوانان 13 تا 18 سال شهر ایلام در شش ماهه اول سال 1401 (14384 نفر) بودند. نمونه پژوهش 328 نفر است که طبق فرمول کوکران در دو مرحله به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای (برحسب جنسیت) و نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزار اندازه گیری شامل، پرسشنامه افکار خودکشی بک (1999)، پرسشنامه استاندارد طرح واره یانگ و براون (2001) و پرسشنامه شیوه های حل مسیله هپنر و پترسن (1987) بود. برای تحلیل داده ها از روش مدلیابی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر به کمک نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شد.یافته هاطرحواره های ناسازگار اولیه به طور مستقیم و نیز با میانجی شیوه های حل مسیله بر تمایل به خودکشی در نوجوانان شهر ایلام تاثیرگذار و قابل تبیین است.نتیجه گیریشیوه های حل مسیله می تواند در تاثیر طرحواره های ناسازگار اولیه بر تمایل به خودکشی نوجوانان نقش میانجی داشته باشد. به این ترتیب می توان با شناسایی طرحواره های ناسازگار اولیه در نوجوانان، با آموزش شیوه های حل مسیله کارآمد، تمایل به خودکشی در موقعیت های بحرانی را در آنها کاهش داد.کلید واژگان: تمایل به خودکشی, سبک های حل مسئله, طرحواره های ناسازگار اولیه, نوجوانانAimThe present study was conducted with the aim of providing a peace model of suicidal tendency based on the initial incompatible schemas with the mediating role of problem solving styles in adolescents of Ilam city.MethodIn this research, the descriptive-correlation method with the type of structural equation model was used, the statistical population of the research included all the teenagers (age range 13 to 18 years) of Ilam city in the period of the first six months of 1401, based on the statistics of the Ilam city registry. There were 14384 people. In order to estimate the sample size from Cochran's formula, a sample of 374 people was determined and selected in two stages of stratified random sampling (by gender) and multi-stage sampling. The measurement tools included Beck's Suicidal Thoughts Questionnaire (1999), Young and Brown's Standard Schema Questionnaire (2001), and Hepner and Petersen's Problem Solving Styles (1987). For data analysis, structural equation model and path analysis were used with the help of SPSS and AMOS software.ResultsThe findings showed that the primary maladaptive schemas directly and through the mediation of problem solving styles are effective and explainable on the tendency to commit suicide in adolescents in Ilam city.ConclusionsAs a result, problem-solving style skills can play a decisive role in the impact of early maladaptive schemas on the tendency of adolescents to commit suicide.Keywords: Adolescents, Early maladaptive schemas, Problem solving styles, Suicidal tendencies
-
هدف پژوهش حاضر، مدل یابی روابط فرسودگی تحصیلی و سبک های-حل مسیله با نقش واسطه ای پایستگی تحصیلی بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع طرح های همبستگی مبتنی بر روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر همدان در سال تحصیلی 401 -1400 بود. تعداد 304 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های فرسودگی تحصیلی مسلش (2002)، سبک های حل مسیله کسیدی و لانگ (1996) و پایستگی تحصیلی مارتین و مارش (2008) استفاده شد. یافته ها نشان دادند که پایستگی تحصیلی و مولفه های اعتماد، گرایش و خلاقانه اثر منفی و مولفه های درماندگی و اجتناب اثر مثبت بر فرسودگی تحصیلی دارند؛ اما اثر مستقیم مولفه مهارگری بر فرسودگی معنادار نبود. مولفه های اعتماد، گرایش و خلاقانه اثر مثبت و درماندگی، اجتناب و مهارگری اثر منفی بر پایستگی تحصیلی دارند. همچنین مولفه های اعتماد، گرایش و خلاقانه اثر منفی و درماندگی، مهارگری و اجتناب اثر مثبت با نقش واسطه گری پایستگی تحصیلی بر فرسودگی تحصیلی دارند. نتایج می تواند الگویی برای مداخله محسوب شود.کلید واژگان: : فرسودگی تحصیلی, سبک های حل مسئله, پایستگی تحصیلیThe aim of this study was to equation modeling academic burnout and problem-solving styles with the mediating role of academic buoyancy. This descriptive research was of the correlation type based on the structural equation modeling (SEM). The statistical population of this study consisted of all high school students in the city of Hamadan in the year 2022. 304 students were selected by multi-stage cluster sampling method. Data were collected using the Mosleshs academic burnout (2002), Cassidy and Long's problem-solving styles (1996) and Martin and Marsh's academic buoyancy (2008) questionnaires. The results showed that academic buoyancy and the components of trust, orientation and creativity have a negative effect and the components of helplessness and avoidance have a positive effect on academic burnout. But the direct effect of the inhibition component on academic burnout was not significant. The components of trust, orientation and creativity have a positive effect and helplessness, avoidance and inhibition have a negative effect on academic buoyancy. Also, the components of trust, orientation and creativity have a negative effect and helplessness, inhibition and avoidance have a positive effect with the mediating role of academic buoyancy on academic burnout. The results can be a model for intervention.Keywords: Academic Burnout, Problem-Solving Styles, academic buoyancy
-
فصلنامه علوم روانشناختی، پیاپی 128 (آبان 1402)، صص 1649 -1662زمینه
مهارت حل مسیله و سبک های یادگیری به عنوان موضوعی مهم در تمامی گروه های سنی مطرح است. اگرچه عوامل تاثیرگذار بر مهارت حل مسیله و سبک های یادگیری در مطالعات متعددی بررسی شده است، اما بررسی تاثیر ذهن آگاهی بر سبک های حل مسیله با نقش میانجی سبک های یادگیری کمتر مورد بررسی قرار گرفته است.
هدفاین پژوهش با هدف بررسی تاثیر ذهن آگاهی بر سبک های حل مسیله با نقش میانجی سبک های یادگیری انجام شد.
روشپژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دوره دوم متوسطه شهرستان گرمسار در سال تحصیلی 1400-1399 بود که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای 341 نفر از این دانش آموزان انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پنج وجهی ذهن آگاهی (بایر و همکاران، 2006)، جهت گیری سبک های یادگیری (تاولر و دیپ بوی، 2003) و سبک های حل مسیله (کسیدی و لانگ، 1996) استفاده شد. جهت تحلیل داده ها نیز از روش همبستگی و معادلات ساختاری با کمک نرم افزار SPSS-22 استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد پنج مولفه مشاهده، توصیف، عمل همراه با آگاهی، عدم قضاوت و عدم واکنش بر سبک های حل مسیله دانش آموزان متوسطه دوره دوم شهرستان گرمسار با نقش میانجی سبک های یادگیری تاثیر داشته است (05/0 <p).
نتیجه گیریبا استناد به نتایج به دست آمده، سبک های یادگیری با تاثیرگذاری غیرمستقیم بر سبک های حل مسیله می تواند یادگیری را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین نتایج این مطالعه می تواند در زمینه آموزشی - تربیتی تلویحات مهمی مانند اثربخشی ذهن آگاهی و سبک های یادگیری بر حل مسیله برای متخصصان آموزشی در بر داشته باشد.
کلید واژگان: ذهن آگاهی, سبک های حل مسئله, سبک های یادگیری, دانش آموزانBackgroundProblem solving skills and learning styles are important issues in all age groups. Although the factors affecting it have been investigated in many researches, but investigating the effect of mindfulness on problem solving styles with the mediating role of learning styles has been less investigated.
AimsThis research was conducted with the aim of investigating the effect of mindfulness on problem solving styles with the mediating role of learning styles.
MethodThe current research was descriptive and of correlation and structural equations type. The statistical population of the research included all Secondary School Students of Garmsar city in the academic year 2020-2021, and 341 of these students were selected by random cluster sampling. In order to collect data, five fact mindfulness questionaair (Baer et al., 2006), Learning Style Orientation Inventory (Towler & Dipboye, 2003) and Problem Solving Styles Questionnaire (Cassidy & Long, 1996) were used. In order to analyze the data, the correlation method and structural equations were used with the help of SPSS-22.
ResultsThe results showed that the five components of observation, description, action with awareness, non-judgment and non-reaction had an effect on the problem-solving styles of Secondary School Students in Garmsar city with the mediating role of learning styles (P<0.05).
ConclusionBased on the obtained results, learning styles can affect learning by indirectly affecting problem solving styles. Therefore, the results of this research can have important implications for educational professionals in the field of education, including the impact of mindfulness and learning styles on problem solving.
Keywords: Mindfulness, problem solving styles, learning Styles, Students -
مقدمه
این مطالعه با هدف رویکرد فرهنگی در مدل یابی رگه های اختلال شخصیت مرزی در نوجوانان براساس نظریه ذهن: نقش میانجی سبک های حل مسیله انجام گردید.
روشروش پژوهش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه نوجوانان 15 تا 18 ساله مدارس منطقه پنج شهر تهران در سال تحصیلی 1398-1399 بود که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس تعدد 352 نوجوان دختر و پسر به عنوان نمونه انتخاب و پرسشنامه های شخصیت مرزی (BPI) ذهن خوانی از روی تصاویر چشم (RMET) و پرسشنامه سبک های حل مسیله را تکمیل نمودند. داده ها با کمک نرم افزار SPSS و AMOS و با روش مدل یابی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل گردید.
یافته هایافته ها نشان داد نظریه ذهن بر رگه های اختلال شخصیت مرزی با میانجی گیری سبک های حل مسیله در نوجوانان با ضریب مسیر 0.68، نظریه ذهن بر سبک های حل مسیله با ضریب مسیر0.87 تاثیر گذار است. همچنین سبک های حل مسیله بر رگه های اختلال شخصیت مرزی با ضریب مسیر 0.65 تاثیر دارد.
نتیجه گیریبنابراین می توان با درنظر گرفتن بستر فرهنگی نوجوانان و با آموزش مهارت های حل مسیله، نشانه های آسیب شناختی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی را کاهش داد.
کلید واژگان: رویکرد فرهنگی, رگه های اختلال شخصیت مرزی, نظریه ذهن, سبک های حل مسئلهIntroductionThis study was conducted with the aim of cultural approach in modeling traits of borderline personality disorder in adolescents based on theory of mind: the mediating role of problem solving styles.
MethodsThe research method was structural equation modeling. The statistical population included all adolescents aged 15 to 18 years from schools in the five districts of Tehran in the academic year of 2018-2019, using the multiplicity sampling method of 352 adolescents, boys and girls, as a selection sample and borderline personality questionnaires (BPI) of mind-reading from They completed the eye images (RMET) and problem solving styles questionnaire. The data were analyzed with the help of SPSS and AMOS software and with the method of structural equation modeling.
ResultsThe findings showed that theory of mind has an effect on borderline personality disorder traits by mediating problem solving styles in adolescents with a path coefficient of 0.68, theory of mind has an effect on problem solving styles with a path coefficient of 0.87. Also, problem solving styles have an effect on borderline personality disorder traits with a path coefficient of 0.65.
ConclusionTherefore, it is possible to reduce the pathological symptoms of people with borderline personality disorder by considering the cultural background of teenagers and by teaching problem solving skills.
Keywords: cultural approach, traits of borderline personality disorder, Theory of Mind, problem solving styles -
This study aimed to investigate the role of mindfulness on problem-solving styles of secondary school students of Garmsar. The statistical population of this research included all Senior high school students of Garmsar in the academic year 2022-2023. The sample comprised 341 students selected by random cluster sampling. The research instruments included a standard questionnaire on mindfulness (Bauer, 2006) and a questionnaire on problem-solving styles (Cassidy & Long, 1996). The data were analyzed by Lisrel and SPSS software. Considering the effect of the mediator variable, structural equation modeling was used for data analysis. The results showed that the five components of observation, description, action, awareness, non-judgment, and non-reaction affected the problem-solving styles (P<0.05). Based on the obtained results, mindfulness can influence problem-solving styles. Therefore, the results of this study can have important implications in the field of education and promote the problem solving in students.
Keywords: Mindfulness, Problem solving styles, Second secondary school, Students -
فصلنامه اعتیاد پژوهی، پیاپی 66 (زمستان 1401)، صص 223 -241هدف
پژوهش حاضر به منظور پیش بینی سبک های حل مسیله بر اساس ابعاد تمایزیافتگی خود در افراد وابسته به مواد مخدر انجام گرفت.
روشاین پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی بود و جامعه آماری آن شامل مردان و زنان وابسته به مواد بود که در سال 1399 به مراکز ترک اعتیاد شهر اراک مراجعه کردند. نمونه مطالعه 270 نفر بود که با شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه تمایزیافتگی و مقیاس شیوه های حل مسیله بود. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها:
نتایج نشان داد که ابعاد تمایزیافتگی خود با سبک های حل مسیله در افراد وابسته به مواد رابطه معناداری داشتند. تحلیل رگرسیون نیز بیانگر آن بود که همجوشی با دیگران توانست سبک های خلاقیت و اعتماد به نفس را پیش بینی کند. همچنین، گسلش عاطفی توانست سبک های روی آورد و درماندگی را پیش بینی کند. به علاوه، واکنش هیجانی در گام دوم توانست سبک های خلاقیت و روی آورد را پیش بینی نماید. واکنش هیجانی نیز پبش بینی کننده سبک مهارگری بود، اما موقعیت من نتوانست هیچ یک از سبک های حل مسیله را پیش بینی نماید.
نتیجه گیری:
طبق این یافته ها سطح تمایزیافتگی خود نقش قابل توجهی در پیش بینی شیوه های رویارویی در افراد وابسته به مواد با مسایل و رویدادهای زندگی روزمره دارد. به همین دلیل، لازم است در برنامه های پیشگیری از اعتیاد برای کودکان و نوجوانان و همچنین در درمان افراد وابسته به مواد تمهیداتی برای ارتقاء سطح تمایزیافتگی آنان منظور گردد.
کلید واژگان: وابستگی به مواد, تمایزیافتگی خود, سبک های حل مسئلهObjectiveThe present study was conducted to predict problem-solving styles based on the dimensions of self-differentiation in substance-dependent individuals.
MethodThis research was of descriptive-correlational type, and its statistical population included substance-dependent males and females who referred to the addiction treatment centers in the city of Arak in 2020. The study sample consisted of 270 people selected by convenience sampling method. The research tool was the self-differentiation questionnaire and the problem-solving Strategies scale. The data were analyzed with Pearson's correlation coefficient and stepwise regression analysis.
ResultsThe results showed that the dimensions of self-differentiation were significantly related to the problem-solving styles in substance-dependent individuals. Also, regression analysis indicated that mixing with others could predict creativity styles and self-confidence. In addition, emotional breakdown explained approach and helplessness styles. In addition, the emotional reaction in the second step could predict creativity and approach styles. Emotional reaction also predicted the restraint style, but the position of the self could not predict any of the problem-solving styles.
ConclusionAccording to these findings, the level of self-differentiation plays a significant role in predicting ways of coping with problems and events of daily life in substance-dependent individuals. For this reason, it is necessary to include measures to improve the level of differentiation in addiction prevention programs for children and adolescents, as well as in the treatment of substance-dependent individuals.
Keywords: Substance dependence, Self-differentiation, Problem-solving styles -
موضوع و هدف مقاله: خودکارآمدی، به اعتقاد حسابرس به توانمندی های فردی اشاره دارد که موجب می شود حسابرس بر وضعیت های موجود کنترل بیشتری داشته باشد و از این طریق عملکرد و قضاوت حرفه ای را بهبود بخشد. لذا، خودکارآمدی حسابرس می تواند تحت تاثیر سبک های حل مساله قرار -گیرد. بدین منظور در این تحقیق، تاثیر سبک های حل مساله بر خودکارآمدی حسابرسان دیوان محاسبات ایران بررسی شده است.روش پژوهش: روش توصیفی- پیمایشی و از منظر هدف، از نوع کاربردی می باشد که از ابزار پرسش نامه استاندارد استفاده شده است. نمونه پژوهش 406 نفر حسابرسان دیوان محاسبات می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. یافته های پژوهش: نتایج نشان می دهد که سبک های حل مساله بر خودکارآمدی حسابرسان دیوان محاسبات تاثیر معنی دار دارند. بنابراین سبک های خلاقانه، اعتماد، گرایش، درماندگی، مهارگری و اجتناب به ترتیب بیشترین تاثیر را بر خودکارآمدی حسابرس دارند.نتیجه گیری، اصالت و افزوده آن به دانش: نتایج این پژوهش می تواند به دیوان محاسبات کشور کمک کند در استخدام حسابرسان جدید، نوع سبک های حل مساله آنان را در نظر گرفته، تا از این طریق با بهبود خودکارآمدی فردی، کیفیت حسابرسی را افزایش دهند. بنابراین، نتایج این پژوهش می تواند مفاهیم نظریه شناختی و رفتاری کسیدی را وارد متون تحقیقات رفتاری در حسابرسی دولتی نماید.کلید واژگان: مدل سازی معادلات ساختاری, نظریه شناختی و رفتاری کسیدی, خودکارآمدی, سبک های حل مساله, دیوان محاسبات ایرانSubject and Purpose of the Article: Self-efficacy refers to the auditor's belief in individual competencies that enable the auditor to have more control over existing situations, thereby improving professional performance and judgment. Therefore, the auditor's self-efficacy can be affected by problem-solving styles. For this purpose, in this research, the effect of problem-solving styles on the self-efficacy of auditors of the Court of Audit of Iran has been investigated.ResearchMethodThe descriptive survey method and from the perspective of the purpose is of the applied research, which has used the standard questionnaire instrument. The research sample is 406 auditors of the Court of Audit who were selected by simple random sampling.ResearchFindingsThe results show that problem-solving styles have a significant effect on the self-efficacy of auditors of the Court of Audit. Thus, creative styles, confidence, trends, failure, avoidance, and avoiding have the greatest impact on the auditor's self-efficacy, respectively.Conclusion, Originality and its Contribution to the Knowledge: The results of this study can help the Court of Audit in recruiting new auditors to consider the type of their problem-solving styles, thus improving the quality of auditing by improving the individual self-efficacy. Therefore, the results of this study can incorporate the Concepts of Cassidy's Cognitive and Behavioral Theory into behavioral research texts in governmental auditing.Keywords: Structural Equation Modeling, Cassidy's Cognitive, Behavioral Theory, Self-efficacy, Problem-Solving Styles, Iran Court of Audit
-
مقدمه
توانایی برخورد با چالش های زندگی نیازمند سازگاری فردی و اجتماعی و توانایی حل مساله سازنده است. بر این اساس استفاده از رویکردهایی که بتواند دانش آموزان را برای برخود موثر با تکالیف پیش رو آماده کند، ضروری است. لذا هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مشاوره با رویکرد تحلیل تبادلی بر سازگاری فردی و اجتماعی و سبک های حل مساله دانش آموزان متوسطه دوم بود.
روشروش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. ابتدا پیش آزمون با استفاده از ابزارهای پژوهش بر روی هر دو گروه اجرا شد، سپس مداخله گروه آزمایشی با رویکرد تحلیل تبادلی انجام گرفت و در انتها مجددا پس آزمون توسط هر دو گروه تکمیل شد و نتایج مقایسه شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزن دختر متوسطه دوم در شهر فیروزآباد در 6 ماهه پاییز و زمستان 1398 بود که در مدارس این شهر مشغول به تحصیل بودند. حجم نمونه 30 نفر بود که به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به تصادف در دو گروه 15 نفره آزمایشی و گواه گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه سازگاری سینها و سینگ (1993) و سبک های حل مساله کسیدی و لانگ (1996) بود.
یافته هانتایج نشان داد که میانگین نمرات سازگاری و مولفه های سازگای فردی و اجتماعی و سبک های حل مساله سازنده در پس آزمون در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافته است. همچنین نتایج نشان داد که میانگین نمرات سبک های حل مساله غیرسازنده در پس آزمون در گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل به طور معناداری کاهش یافته است.
نتیجه گیریبر اساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که مشاوره با رویکرد تحلیل تبادلی بر سازگاری فردی و اجتماعی و سبک های حل مساله دانش آموزان متوسطه دوم اثربخش است.
کلید واژگان: رویکرد تحلیل تبادلی, سازگاری فردی و اجتماعی, سبک های حل مسالهThe aim of this study was to evaluate the effectiveness of transactional analysis approach on individual and social adjustment and problem-solving styles of secondary school students. The research method was quasi-experimental with post-test pre-test design with control group. First, the pre-test was performed on both groups using research tools, then the experimental group intervention was performed in 60- 90-minute group sessions with an transactional analysis approach, and finally the post-test was completed again by both groups. The statistical population included all girls’ secondary school students in Firoozabad in the 6 months of autumn and winter of 2019 who were studying in the schools of this city. The sample size was 30 people who were selected by available sampling method and were randomly assigned to two groups of 15 experimental and control groups. Research tools included a Singha & Sing adjustment (1993) and Cassiddy & Long problem-solving questionnaires (1996). The results showed that the mean of adjustment scores and individual and social adjustment components in the experimental group posttest compared to the control group increased significantly. It also showed t that the mean scores of constructive problem-solving styles in the post-test in the experimental group compared to the control group increased significantly. Also, the mean scores of non-constructive problem-solving styles in the post-test in the experimental group compared to the control group have decreased significantly. It can be concluded that counseling with a transactional analysis approach is effective on individual and social adjustment and problem-solving styles of secondary school students.
Keywords: Transactional analysis approach, Individual, Social Adaptability, Problem Solving Styles -
هدفسبک های حل مساله، فرایند شناختی هستند که بر پایه آن افراد راهبردهای مناسب و اثربخش خود را در مواجهه با مسایل و مشکلات انتخاب می کنند. این سبک ها، به عنوان یکی از مدل های نظام دهی و پردازش اطلاعات، موجب اخذ تصمیمات مناسب می شوند. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر سبک های حل مساله با رویکرد روان شناختی- رفتاری بر بی طرفی حسابرس است.روشاز روش توصیفی- پیمایشی و ابزار پرسش نامه استاندارد در این پژوهش استفاده شده است. نمونه آماری پژوهش شامل 503 نفر حسابرسان مشغول به کار در سازمان حسابرسی و موسسات حسابرسی عضو جامعه حسابداران رسمی ایران در سال 1399 می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. همچنین از طریق مدل یابی معادلات ساختاری با بهره گیری از نرم افزار PLS، فرضیه های تحقیق مورد آزمون قرار گرفت.یافته هاشواهد آزمون نشان می دهد که بین سبک های حل مساله با رویکرد روان شناختی- رفتاری کسیدی و بی طرفی حسابرس رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین، سبک های خلاقانه، گرایش، اعتماد، جهت یابی، مهارگری و اجتناب به ترتیب بر بی طرفی حسابرس بیشترین تاثیر را دارند.نتیجه گیرینتایج پژوهش نشان می دهد که سبک های حل مساله، بی طرفی حسابرس را تحت تاثیر قرار می دهد. به طوری که، سبک های حل مساله بر پردازش اطلاعات، ارزیابی بی طرفانه شواهد و تصمیم گیری و قضاوت حرفه ای حسابرسان تاثیرگذار است. لذا، نتایج پژوهش می تواند موجب بهبود تصمیم گیری و قضاوت حرفه ای حسابرس گردد و مفاهیم نظریه روان شناختی- رفتاری کسیدی را وارد متون تحقیقات رفتاری در حسابرسی نماید.کلید واژگان: سبک های حل مساله, مد ل یابی معادلات ساختاری, نظریه روان شناختی- رفتاریObjectiveProblem-solving styles are cognitive processes based on which people choose appropriate and effective strategies in dealing with problems and difficulties. These styles, as one of the models of systematization and information processing, lead to appropriate decisions. The purpose of this study is to investigate the effect of problem-solving styles with a psychological-behavioral approach on auditor neutrality.MethodsThe Descriptive-Survey method and the standard questionnaire instrument have been used in this research. The statistical sample of the research consisted of 503 auditors working in the auditing institutes of the Iranian Society of Certified Auditors and the audit organization in 2020 and were selected by a simple random sampling method. Also, research hypotheses were-tested by modeling structural equations using PLS software.ResultsResearch shows that the psychological and behavioral characteristics of people affect the effectiveness of their performance. Thus, the decision-making process and professional judgment of auditors are largely shaped by the application of cognitive and behavioral activities and processes. Therefore, auditors' psychological differences contribute to an overall understanding of their performance in gathering information, impartial evaluation of evidence, and professional judgment. Test evidence shows that there is a significant relationship between problem-solving styles with Cassidy's psychological-behavioral approach and the auditor's neutrality. Also, creative styles, trends, confidence, failure, avoidance, and avoiding have the greatest impact on the auditor's neutrality, respectively.ConclusionThe results show that problem-solving styles affect the auditor's neutrality. Thus, problem-solving styles are effective in information processing, neutral evaluation of evidence, and decision-making and judgment of auditors. Therefore, the results of the research can improve the decision-making and Professional judgment of the auditor and introduce the concepts of Cassidy's psychological-behavioral theory into the behavioral research texts in auditing. The findings of the present study are important because it recognizes impartiality as one of the basic components of auditors' professional judgment influenced by problem-solving styles. Based on the results, it is suggested that to increase the impartiality of independent auditors and thus improve the quality of auditing, auditing firms should evaluate independent auditors based on the type of problem-solving styles for information processing and impartial evaluation of evidence. Also, when hiring new auditors, in addition to focusing on general and professional competencies, the type of cognitive-behavioral styles should be evaluated. Because the existence of matching between auditors' cognitive-behavioral styles and their performance, improves the quality of auditing and increases the credibility of the audit profession in society.Keywords: Problem-Solving Styles, structural equation modeling, Psychological-Behavioral Theory
-
زمینه و هدف
یکی از مفاهیمی که در پیشگیری از انواع آسیب ها و بد کارکردی هایی همچون اعتیاد موردتوجه پژوهشگران بوده و می تواند به ادبیات مربوط به حوزه اعتیاد کمک کند میزان تمایزیافتگی خود می باشد. فهم تمایزیافتگی ما را آگاه می کند که چطور افراد رفتارشان را در درون زمینه اجتماعی بزرگ تر شکل می دهند. مطالعه حاضر به منظور بررسی میزان ارتباط سطوح تمایزیافتگی خود با سبک های حل مسیله در افراد وابسته به مواد مخدر سامان یافت.
روشپژوهش از نوع توصیفی- همبستگی بود و در میان آن دسته از معتادان شهر کاشان اجرا گردید که در سال 1400 به مراکز ترک اعتیاد این شهر مراجعه کرده بودند. از میان آن ها 270 آزمودنی واجد شرایط به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و از آن ها خواسته شد پرسشنامه های تمایزیافتگی اسکورن و شیوه های حل مسیله کاسیدی و لانگ را تکمیل کنند.
یافته ها:
تجزیه وتحلیل داده ها با ضریب همبستگی پیرسون معلوم ساخت که بین سطوح تمایزیافتگی خود و شیوه های حل مسیله در معتادان ارتباط معناداری وجود دارد. این رابطه با سبک های سازنده و کارآمد حل مسیله، مثبت و با سبک های غیر سازنده و ناکارآمد، معکوس بود.
نتیجه گیرییافته ها بیانگر آن است که سطح تمایزیافتگی خود در اغلب معتادان پایین است؛ به همین دلیل، آن ها در مواجهه با مسایل و رویدادهای زندگی روزمره خویش، بیشتر از شیوه های ناکارآمد حل مسیله استفاده می کنند؛ بنابراین، لازم است در برنامه های پیشگیری از اعتیاد برای کودکان و نوجوانان و همچنین در برنامه های درمانی معتادان، آموزش هایی برای ارتقاء سطح تمایزیافتگی خود، ارایه گردد. این امر تاثیر به سزایی در استفاده از شیوه های موثر و کارآمد حل مسیله در مواجهه با مسایل و مشکلات زندگی داشته و درنتیجه، آنان برای انطباق با مشکلات و حوادث زندگی، کمتر به مواد مخدر پناه خواهند برد.
کلید واژگان: تمایزیافتگی خود, سبک های حل مسئله, اعتیاد, اختلالات مصرف موادBackground and PurposeOne of the concepts that has been considered by researchers in preventing all kinds of injuries and malfunctions such as addiction and can help the literature related to the field of addiction is the degree of its differentiation. Understanding differentiation informs us of how individuals shape their behavior within the larger social context. The present study was conducted to investigate the relationship between their levels of differentiation and problem solving styles in drug addicts.
MethodThe research was descriptive-correlational and was conducted among those addicts in Kashan who had referred to addiction treatment centers in this city in 1400. Among them, 270 eligible subjects were selected by available sampling method and were asked to complete the Scorne differentiation questionnaires and Cassidy and Lang problem solving methods.
ResultsAnalysis of data with Pearson correlation coefficient revealed that there is a significant relationship between their levels of differentiation and problem solving methods in addicts. This relationship was positive with constructive and efficient problem solving styles and inverse with non-constructive and inefficient styles.
ConclusionThe findings indicate that the level of differentiation is low in most addicts; For this reason, they are more likely to use inefficient methods of problem solving in the face of problems and events in their daily lives; Therefore, it is necessary to provide training to improve their level of differentiation in addiction prevention programs for children and adolescents, as well as in addiction treatment programs. This has a great impact on the use of effective and efficient methods of problem solving in the face of life problems and problems, and as a result, they will resort to drugs less to adapt to life problems and events.
Keywords: self-differentiation, problem-solving styles, addiction, substance use disorders -
هدف
هدف از پژوهش حاضر پیش بینی درگیری تحصیلی براساس سبک های حل مسیله، خودکنترلی و ابرازگری هیجانی در دانشجویان دانشگاه فرهنگیان بود.
روشروش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان استان ایلام در سال تحصیلی 1397-1398 بود. نمونه آماری 217 نفر (94 دختر و 134 پسر) از این افراد بود که براساس جدول مورگان و به روش نمونه گیری تصادفی نسبتی انتخاب شدند و به پرسشنامه های درگیری تحصیلی لم و همکاران (2014)، سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ (1996)، خودکنترلی تانگنی و همکاران (2004) و ابرازگری هیجانی کینگ و آمونز (1990) پاسخ دادند.
یافته هانتایج تحلیل رگرسیون لوجستیک نشان داد که حل مسئله سازنده (01/0<p)، حل مسئله غیرسازنده (01/0<p)، خودکنترلی (01/0<p) و ابرازگری هیجانی (03/0<p) درگیری تحصیلی را در دانشجویان پیش بینی کند.
نتیجه گیریبراساس یافته های پژوهش می توان نتیجه گیری کرد که سبک های حل مسیله، خودکنترلی و ابرازگری هیجانی در درگیری تحصیلی دانشجویان نقش دارد و می توانند به عنوان متغیرهای مهم تاثیرگذار بر میزان درگیری تحصیلی دانشجویان موردتوجه و بررسی قرار گیرد.
کلید واژگان: درگیری تحصیلی, سبک های حل مسئله, خودکنترلی, ابرازگری هیجانیObjectiveThe purpose of the present study was to predict academic engagement based on problem solving styles, self-control and emotional expression among students of Farhangian University.
MethodThe research method was correlation and the statistical population included all the students of Ilam Branch of Farhangian University in the academic year 2019-2020. The sample consisted of 217 persons (94 girls and 134 boys) who were selected according to Morgan table by proportional random sampling. And they responded to the Lam et al. academic engagement (2014), the Cassidy and Long problem solving styles (1996), Tangney et al. self-control (2004) and King and Ammons emotional expression (1990) questionnaires.
ResultsThe results of logistic regression analysis showed that positive problem solving (p <0.01), negative problem solving (p <0.01), self-control (p <0.01) and emotional expression (p <0.03) predicted academic conflict in students.
ConclusionBased on the findings, it can be concluded that problem solving styles, self-control and emotional expression play a role in students 'academic engagement and can be considered as important variables affecting students' academic engagement.
Keywords: Academic Engagement, Problem Solving Styles, Self-control, Emotional Expression -
این پژوهش با هدف شناخت اضطراب کرونا ویروس بر اساس تحمل پریشانی و سبک های حل مساله در زنان شاغل شهر یاسوج انجام گرفت. طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان شاغل شهر یاسوج در سال 1399 تشکیل دادند. از بین جامعه آماری بر اساس جدول مورگان، 364 نفر به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای تک مرحله ای انتخاب و مورد مطالعه قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (2005)، راهبردهای حل مساله کسیدی و لانگ (1996) و اضطراب کرونا ویروس علیپور و همکاران (1398) استفاده شد. بعد از جمع آوری و استخراج داده ها، نمرات شرکت کنندگان با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه و به وسیله نرم افزار آماری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج ضریب همبستگی نشان داد که اضطراب کرونا با سبک حل مسئله سازنده و تحمل پریشانی همبستگی منفی و با سبک حل مسئله غیرسازنده همبستگی مثبت معناداری دارد. همچنین نتایج رگرسیون چند متغیری نشان داد که سبک حل مسئله سازنده با ضریب بتای 11/0، سبک حل مسئله غیرسازنده با ضریب بتای 76/0- و تحمل پریشانی با ضریب بتای 20/0 توانستند اضطراب کرونا در زنان شاغل را پیش بینی کنند. از آنجا که سبک های حل مساله و تحمل پریشانی می توانند پیش بین خوبی برای اضطراب بیماری کرونا باشند؛ می توان با بررسی راهبردهای موثر حل مساله و افزایش تحمل پریشانی، اضطراب بیماری کرونا را کاهش داد.
کلید واژگان: اضطراب کرونا, تحمل پریشانی, سبک های حل مسالهThe aim of this study was to identify coronavirus anxiety based on anxiety tolerance and problem solving styles in working women in Yasuj. The design of the present study was descriptive and correlational. The statistical population of the study consisted of all working women in Yasuj in 1399. From the statistical population based on Morgan table, 364 people were selected and studied by random sampling of single-stage clusters. Data were collected using the Simmons and Gaher (2005) Distress Tolerance Questionnaire, Cassidy and Lang (1996) problem-solving strategies, and the coronavirus anxiety of Alipour et al. (1398). After collecting and extracting the data, participants' scores were analyzed using Pearson correlation coefficient and multiple regression analysis by SPSS statistical software. The results of correlation coefficient showed that corona anxiety has a negative correlation with constructive problem solving style and distress tolerance and a positive correlation with non-constructive problem solving style. Also, the results of multivariate regression showed that constructive problem solving style with beta coefficient of 0.11, non-constructive problem solving style with beta coefficient of -0.76 and distress tolerance with beta coefficient of 0.20 could predict coronary anxiety in working women. Because problem-solving and stress-tolerant styles can be good predictors of coronary heart disease anxiety; Corona anxiety can be reduced by examining effective problem-solving strategies and increasing distress tolerance.
Keywords: Corona anxiety, distress tolerance, problem-solving styles -
هدف
هدف از پژوهش پیش رو بررسی رابطه ذهن آگاهی، سبک های حل مسئله و خودکارآمدی با پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان پسر پایه دهم بود.
روشروش پژوهش پیش رو توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری آن شامل تمامی دانش آموزان پسر پایه دهم بودند که از این تعداد 240 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه ذهن آگاهی پنج وجهی (FFMQ)، پرسشنامه سبک های حل مسئله (PSSQ) و مقیاس خودکارآمدی (GSES) استفاده شد. نمره معدل سال گذشته دانش آموزان به عنوان ملاک پیشرفت تحصیلی تعیین گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که بین متغیر ذهن آگاهی، خودکارآمدی و مولفه های سازنده سبک های حل مسئله با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد و بین مولفه های غیرسازنده سبک های حل مسئله با پیشرفت تحصیلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد (01/0 <p).
نتیجه گیریبنابراین افزایش ذهن آگاهی، خودکارآمدی و مولفه های سازنده سبک های حل مسئله می-تواند جزء برنامه های مدرسه ای جهت افزایش پیشرفت تحصیلی باشد.
کلید واژگان: ذهن آگاهی, سبک های حل مسئله, خودکارآمدی, پیشرفت تحصیلیAimThis study investigated the relationship between mindfulness, problem-solving styles, and self-efficacy with academic achievement in 10th grade male students.
MethodThe leading research method was descriptive-correlational. The statistical population included all 10th-grade male students, of which 240 were selected by convenience sampling. The Five-Dimensional Mindfulness Questionnaire (FFMQ), the Problem-Solving Styles Questionnaire (PSSQ), and the Self-Efficacy Scale (GSES) were used to collect research data. Last year, the student's grade point average was determined as a criterion for academic achievement. Multiple regression analysis was used to analyze the data.
ResultsThe results showed a positive and significant relationship between the variables of mindfulness, self-efficacy, and constructive components of problem-solving styles with academic achievement and a negative relationship between non-constructive elements of problem-solving techniques and academic achievement. There is the significance (P <0.01).
ConclusionTherefore, increasing mindfulness, self-efficacy, and problem-solving styles' building blocks can be part of school programs to improve academic achievement.
Keywords: mindfulness, Problem Solving Styles, self-efficacy, academic achievement -
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر سبک های حل مسئله و یادگیری خودراهبر دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی همراه با پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان پسر پایه سوم دوره دوم متوسطه شهر کرمانشاه در نیم سال تحصیلی دوم 98-1397 تشکیل دادند. از بین آنها، 30 نفر دانش آموزان پسر پایه سوم به صورت هدفمند به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، برنامه آموزش راهبردهای خودتنظیمی را در 8 جلسه 90 دقیقه ای در هر هفته یک جلسه به صورت گروهی دریافت کردند؛ گروه کنترل به مدت 2 ماه در لیست انتظار قرار گرفت. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سبک های حل مسئله را کسیدی و لانگ (1996) و یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران (2001)، استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته های حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین نمرات پس آزمون افراد گروه آزمایش و کنترل در متغیرهای سبک های حل مسئله و یادگیری خودراهبر، تفاوت معناداری وجود داشت. در مجموع، با توجه به نتایج این پژوهش می توان گفت که آموزش راهبردهای خودتنظیمی بر افزایش سبک های حل مسئله و یادگیری خودراهبری دانش آموزان موثر بود.
کلید واژگان: راهبردهای خودتنظیمی, سبک های حل مسئله, یادگیری خودراهبر, دانش آموزانThe aim of this study was to investigate the effect of self-regulatory strategies training on problem-solving styles and self-directed learning students. The research method was quasi-experimental with pre-test-post-test and control group. The statistical population of the study consisted of all third-grade male students in the second year of high school in Kermanshah in the second semester of 2018-19. Among them, 30 third-grade male students were randomly selected as the research sample and randomly assigned to two experimental groups (15 people) and a control (15 people). The experimental group received a group self-regulatory training program in eight 90-minute sessions per week as a group; the control group was on the waiting list for 2 months. In order to gather information, the problem-solving style questionnaires were shortened and Lang (1996) and self-learning for Fisher et al. (2001) were used. Multivariate analysis of covariance was used to analyze the data. The findings showed that there was a significant difference between the mean of post-test scores of the experimental and control groups in the variables of problem-solving styles and self-directed learning by controlling the effect of the pretest. Generally, based on the results of this study, it can be said that self-regulatory strategies training was effective in increasing problem-solving styles and studentschr('39') self-directed learning.
Keywords: self-regulated strategies, problem-solving styles, self-directed learning, students -
هدف
هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش سبک های حل مسئله و سرمایه روانشناختی در استرس ادراک شده حاصل از ویروس کرونا در زنان خانواده بود.
روشروش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و از جامعه آماری زنان شهر بندرعباس، تعداد 155 زن به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس در پژوهش شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه سبک های حل مسئله کسیدی و لانگ (1996)، سرمایه روانشناختی لوتانز و آویلو (2007) و استرس ادراک شده کوهن، کمارک و مرملسین (1983) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد.
یافته ها:
بین سبک های حل مسئله درماندگی، اجتناب و گرایش با استرس ادراک شده همبستگی مثبت و بین سبک های حل مسئله مهارگری، خلاقیت و اعتماد با استرس ادراک شده همبستگی منفی معناداری برقرار بود (01/0=p)؛ همچنین بین خرده مقیاس های خودکارآمدی و تاب آوری با استرس ادراک شده (01/0=p) و نمره کل سرمایه روانشناختی و خرده مقیاس امیدواری و خوش بینی با استرس ادراک شده (05/0=p) همبستگی معناداری برقرار است. ضرایب رگرسیون گام به گام نشان داد که سبک مهارگری با ضریب بتای (27/0=β)، سبک خلاقیت با ضریب بتای (24/0=β)، سرمایه روانشناختی خودکارآمدی با ضریب بتای (20/0=β)، سرمایه روانشناختی تاب آوری با ضریب بتای (19/0=β)، و سرمایه روانشناختی خوش بینی با ضریب بتای (17/0=β) توانست استرس ادراک شده حاصل از کرونا ویروس را در زنان پیش بینی کند.
نتیجه گیری:
با بر اساس یافته های به دست آمده از پژوهش، به نظر می رسد استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان و داشتن احساس معنا در زندگی می تواند از میزان شدت بار روانی در شرایط استرس زا بکاهد.
کلید واژگان: استرس ادراک شده, بار روانی, سبک های حل مساله, سرمایه روانشناختی, کرونا ویروسAimThis study was aimed to study the role of problem solving styles and psychological capital in perceived stress caused by Coronavirus among the women of family.
MethodThe research method was descriptive-correlational, and from the statistical population of women in Bandar Abbas, 155 women participated in the study as a sample by using the convenience sampling method. The data were collected using the Cassidy and Lang (1996) Problem Solving Styles Questionnaire, gLuten & Avolio (2007) Psychological Capital, and Cohen, Kamarck, & Mermelstein (1983) Perceived Stress. Pearson correlation coefficient and stepwise regression analysis were used to analyze the data.
ResultsThere was a positive correlation between the problem-solving styles of helplessness, avoidance, and tendency, and perceived stress, and there was a significant negative correlation between the problem-solving styles of inhibition, creativity, and trust and the perceived stress (p = 0.01). Also, there is a significant correlation between self-efficacy and resilience subscales and perceived stress (p = 0.01). And there is a significant correlation between the total score of psychological capital and the subscales of hope and optimism and perceived stress (p = 0.05). The stepwise regression coefficients showed that inhibition style with a beta coefficient (β = 0.27), creativity style with a beta coefficient (β = 0.24), self-efficacy psychological capital with a beta coefficient (β = 0.20), psychological capital Resilience with a beta coefficient (β = 0.19), and psychological capital of optimism with a beta coefficient (β = 0.17) were able to predict the perceived stress of coronavirus in women.
ConclusionAccording to the findings of the study, it seems that the use of emotion regulation strategies and having a sense of meaning in life can reduce the severity of the psychological burden in stressful situations.
Keywords: Perceived stress, Psychological burden, Problem Solving Styles, psychological capital, Coronavirus -
فصلنامه اعتیاد پژوهی، پیاپی 58 (زمستان 1399)، صص 329 -348هدف
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر تکانشگری و سبک های حل مسئله در مردان وابسته به مواد انجام شد.
روشپژوهش حاضر از نوع مطالعات نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه مردان وابسته به مواد مراجعه کننده به مرکز اقامتی ترک اعتیاد اسلام شهر (تعداد 123 نفر) در سال 1398 بود. از میان آن ها، نمونه ای به حجم 40 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش (20 نفر) و کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. شرکت کنندگان در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مقیاس تکانشگری و پرسش نامه سبک های حل مسئله را تکمیل کردند. گروه آزمایش تحت 8 جلسه 60 دقیقه ای آموزش ذهن آگاهی قرار گرفت و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد.
یافته هانتایج نشان دادند که آموزش ذهن آگاهی به بهبود تکانشگری و سبک های حل مسئله در مرحله پس آزمون منجر شد و این تاثیر در مرحله پیگیری نیز تداوم داشت.
نتیجه گیرینتایج پژوهش حاضر نشان داد که آموزش ذهن آگاهی می تواند به عنوان روشی مناسب در بهبود تکانشگری و سبک های حل مسئله در مردان وابسته به مواد به کار رود و در نتیجه منجر به کاهش آثار زیان بار اعتیاد شود.
کلید واژگان: ذهن آگاهی, تکانشگری, سبک های حل مسئله, اعتیادObjectiveThis study was conducted to determine the effectiveness of mindfulness training on impulsivity and problem-solving styles in substance-dependent men.
MethodThe present study was quasi-experimental with pretest-posttest and follow up design with a control group. The statistical population of the study included all substance-dependent men referred to the residential addiction treatment center in Islamshahr in 2019 (n=123). Among them, a sample of 40 individuals was selected by purposive sampling method and randomly assigned into the experimental (n=20) and control (n=20) groups. Participants completed the impulsivity scale and the problem-solving styles questionnaire in pretest, posttest, and follow up. The experimental group underwent eight 60-minute sessions of mindfulness training, and the control group did not receive any intervention. The data were analyzed using multivariate analysis of covariance.
ResultsThe results showed that mindfulness training improved impulsivity and problem-solving styles in the posttest phase and this effect remained stable during follow up phase.
ConclusionThe results of the present study showed that mindfulness training can be used as an appropriate method to improve impulsivity and problem-solving styles in substance-dependent men, and thus reduces the harmful effects of addiction.
Keywords: Mindfulness, Impulsivity, Problem-solving styles, Addiction -
پژوهش حاضر با هدف نقش واسطه ای خودکارآمدی در رابطه بین سبک های حل مسئله و اضطراب کرونا صورت پذیرفت. روش پژوهش، همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانشجویان مقطع کارشناسی مرکز آموزش عالی پلدختر بود که در سال تحصیلی 400-1399 مشغول به تحصیل بودند. 230 دانشجو به صورت آنلاین در این مطالعه شرکت کردند و به پرسشنامه های اضطراب ویروس کرونا (علی پور و همکاران، 1398)، سبک های حل مسئله (کسیدی و لانگ، 1996) و خودکارآمدی عمومی (شرر و مادوکس، 1982) پاسخ دادند. تحلیل داده ها به روش آماری تحلیل مسیر و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS-22 و AMOS-24 انجام شد و برای بررسی نقش واسطه ای متغیرها از آزمون بوت استراپ استفاده شد. یافته ها نشان داد از بین مولفه های سبک های حل مسئله درماندگی و مهارگری دارای اثر مثبت هستد و اعتماد، گرایش و خودکارآمدی بر اضطراب کرونا اثر منفی دارند (01/0>p). همچنین، درماندگی اثر منفی دارد و خلاقیت و گرایش بر خودکارآمدی اثر مثبتی دارند (01/0>p). گرایش و خلاقیت با واسطه گری خودکارآمدی می توانند از میزان اضطراب کرونا دانشجویان بکاهند و درماندگی با واسطه گری خودکارآمدی می تواند بر میزان اضطراب کرونا دانشجویان بیفزاید (01/0>p). یافته ها با نتایج پژوهش های مشابه قبلی هم خوانی داشت و گامی مهم برای تبیین عوامل موثر بر اضطراب کرونا بود و همچنین می تواند به عنوان الگویی مناسب برای طراحی برنامه های جامع پیشگیری از اضطراب کرونا محسوب شود.
کلید واژگان: سبک های حل مسئله, خودکارآمدی, اضطراب کروناThe current research aim was purpose conducted the mediating role of self-efficacy in the relationship between problem solving styles and corona anxiety in a correlation design. The population of this study included all Undergraduate students Poldokhtar Higher Education Center who were studying in the academic year 2020-2021. 230 students participated in this study online and respond to Corona Disease Anxiety Scale (Alipour, Ghadami, Alipour and Abdollahzadeh, 2020), Problem Solving Style (Cassidy and long, 1996) and General Self-Efficacy (Sherer and Madox, 1982). Data analysis was performed using path analysis statistical method and by the SPSS-22, and AMOS-24 statistical softwares and bootstrapping method was used to examine the mediating role of the variables. The findings showed that among the components of problem-solving styles, helplessness and inhibition have a positive effect and trust, orientation and self-efficacy have a negative effect on corona anxiety (P <0.01). Helplessness has a negative effect and creativity and tendency have a positive effect on self-efficacy (P <0.01). Orientation and creativity through self-efficacy mediation can reduce students’ anxiety and helplessness through self-efficacy mediation can increase students' anxiety (P <0.01). The findings are considered consistent with the results of similar previous studies and are an important step in explaining the factors affecting corona anxiety and also as a suitable model for designing comprehensive corona anxiety prevention programs.
Keywords: problem-solving styles, Self-efficacy, corona anxiety -
هدف اصلی این پژوهش، تعیین میزان اثربخشی آموزش راهبردهای شناختی - فراشناختی بر تغییر سطح سبک های حل مساله و تفکر ارجاعی دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر خرم آباد بود. این پژوهش به صورت شبه تجربی بود که در آن از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. نمونه پژوهش 40 آزمودنی بود که از میان دانش آموزان دختر دبیرستانی شهر خرم آباد انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. در مرحله مداخله گروه آزمایش به مدت 8 جلسه 2 ساعته تحت آموزش راهبردهای شناختی - فراشناختی قرار گرفتند. در طی این مدت گروه کنترل هیچ نوع مداخله ای دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تفکر ارجاعی و سبک های حل مساله در مراحل پیش آزمون و پس آزمون برای دو گروه آزمایشی و گواه استفاده شد. داده های پژوهش با روش تحلیل کواریانس تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل کوواریانس تفاوت معنی داری بین دو گروه نشان داد. یافته ها نشان داد که آموزش راهبردهای شناختی - فراشناختی در تغییر سطح تفکر ارجاعی و سبک های حل مساله دانش آموزان، اثربخش بوده است. بنابراین می توان گفت، چنانچه معلمان به آموزش راهبردهای شناختی - فراشناختی آگاهی وتسلط پیدا کنند، می توانند به کاهش تفکر ارجاعی و افزایش استفاده از سبک های حل مساله دانش آموزان کمک کنند.
کلید واژگان: آموزش راهبردهای شناختی - فراشناختی, تفکر ارجاعی, سبک های حل مسالهThe aim of this study was to determine the effectiveness of cognitive – metacognitive strategies education the difference of Problem solving styles and referential thinking in high school female students in the second Khorramabad. this quasi-experimental study in which the pretest - posttest control group was used. The sample consisted of 40 subjects among female high school students Khorramabad were selected and randomly assigned to experimental groups (cognitive – metacognitive strategies education) and control group were assigned. Intervention in the experimental group for 8 sessions of 2 hours Intervention cognitive strategies - were metacognitive. During this period, the control group received no intervention. To collect the data from the questionnaire referred thinking and Problem solving styles in the pretest and posttest for both test and control groups were used. Data were analyzed using of covariance. analysis showed significant differences between the two groups. Results showed that cognitive – metacognitive strategies education in increasing the level referential thinking and Problem solving styles is effective. Therefore, it can be said that as teachers learn and master the cognitive-meta-cognitive strategies of teaching, they can help reduce referral thinking and increase the use of student problem solving style.
Keywords: Problem solving styles, Cognitive – metacognitive strategies training, referential thinking
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.