به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "تحلیل گفتمان" در نشریات گروه "علوم تربیتی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «تحلیل گفتمان» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • سحر اوج*، سمیه کاظمیان، جواد خدادادی سنگده

    تعارض جزء گریزناپذیر هر رابطه صمیمی به ویژه رابطه زوجها می باشد. روایتی که زوجها از تعارض ارائه می دهند، انعکاس جهان بینی و نگرش آنها نسبت به مسائل بوده و نقش حائز اهمیتی در نحوه مقابله آنها با تعارض دارد. مداخله درمانی مناسب تعارضات زناشویی نیز توجه نقادانه به گفتمان های غالب در روایت زوج های متعارض را می طلبد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی کیفی گفتمان های غالب در روایت زوجهای متعارض انجام شد. داده ها به روش نمونه گیری هدفمند و مصاحبه نیمه ساختاریافته با 26 زوج گردآوری شد. پس از تحلیل داده ها به روش تحلیل مضمون، گفتمان های دگرمحور، خودمحور و موقعیت محور به عنوان گفتمان های غالب شناسایی شدند. نتایج نشان داد از میان مولفه های ارتباطی خود، موقعیت و دیگری، عمده گفتمان ها به ترتیب معطوف به دیگری، خود و موقعیت است. به این معنا که در تعریف زوجهای متعارض از تعارض، از میان عوامل بیرونی، فرد و رابطه، نسبت به موقعیت از اهمیت بیشتری برخوردار است. در گفتمان های دگر محور، زبان ابزاری برای مطالبه گری و شکایت از همسر به عنوان کانون اصلی تعارضات بوده و در گفتمان های خودمحور، زبان به مثابه ابزاری برای سلب مسئولیت از خویش و ابراز سلطه گری، خودستایی و قدرت استفاده می شود. در گفتمان های موقعیت محور نیز کارکرد زبان شکوه از تحولات استرس زا می باشد. در نتیجه، گفتمان های غالب زوج های متعارض با گرایش به ارائه تصویری منفی و نامطلوب از همسر و موقعیت و نادیده انگاشتن نقش خویش در تعارض ها عجین است. به طور کلی، روایت زوج های متعارض، به جای زبان راه حل مدار، آکنده از زبان مشکل مدار است و زوج ها به جای تعریف تعاملی از تعارض، تمایل به ارائه تعاریف فردی خویش و اتخاذ رویکرد من مدار یا تو مدار نسبت به مسائل دارند.

    کلید واژگان: تحلیل گفتمان, زوجهای متعارض, روایت
    Sahar Oj *, Somaye Kazemian, Javad Khodadadi

    Conflict is an inevitable part of every intimate relationship, especially the couples’ relationship. The narrative that couples present about conflict is reflection of their worldview and attitude towards problems and plays an important role in how they deal with conflict. An appropriate therapeutic intervention to marital conflicts also requires critical attention to the dominant discourses in the narrative of conflicted couples. Therefore, the present research was conducted with the aim of qualitative investigation of the dominant discourses in the narrative of conflicted couples. The data was collected by purposeful sampling and semi-structured interviews with 26 couples. After analyzing the data using thematic analysis method, other-centered, self-centered, and situation-centered discourses were identified as the dominant discourses. The results showed that among the communication components of self, situation and other, most of the discourses are directed to the other, self and situation respectively. In the sense that in conflicted couples’ definition of conflict, among the external factors, the individual and the relationship are more important than the situation. In other-centered discourses, language is used as a tool for demanding and complaining about the spouse as the main focus of conflicts, and in self-centered discourses, language is used as a tool to abdicate one's responsibility and express domination, self-praise, and power. In situation-centered discourses, the function of language is to complain about stressful changes. As a result, the dominant discourses of conflicted couples tends to present a negative and unfavorable image of the spouse and the situation, and to ignore their role in conflicts. In general, the narrative of conflicted couples is full of problem-oriented language instead of solution-oriented language, and instead of an interactive definition of conflict, couples tend to present their individual definitions and adopt an I-centered or you-centered approach to problems.

    Keywords: Discourse Analysis, Conflicted Couples, Narrative
  • فاطمه حیات داوودی*، اسد آبشیرینی، محمدرضا صالحی مازندرانی، منوچهر جوکار
    نقد بوم گرا به بررسی رابطه انسان با محیط زیستش می پردازد؛ رابطه ای که در طول تاریخ دچار دگرگونی هایی شده است که یکی از علل چنین دگرگونی ای گفتمان استعمار بوده که در مجموعه داستانی غریبه ها و پسرک بومی نیز نمود بارزی دارد. در این پژوهش به تحلیلی از تاثیر گفتمان استعمار بر محیط زیست در مجموعه داستانی غریبه ها و پسرک بومی از احمد محمود پرداخته شده است تا در دادن آگاهی به انسان ها در رفتار با محیط زیست گامی هرچند اندک برداشته باشد. ازاین رو به روش توصیفی- تحلیلی با استفاده از رویکرد میان رشته ای، بر اساس گفته فوکو در این مجموعه داستانی به جای سرچشمه های قدرت به پیامدهای آن پرداخته شده است تا تاثیرات مخرب گفتمان استعمار را بر محیط طبیعی و انسانی بررسی کند؛ زیرا چنین دیدی است که برای جامعه انسانی ما که دچار بحران های زیست محیطی شده، در راستای آگاهی در رفتار مناسب با محیط زیست ضروری می نماید. نتایج پژوهش در مجموعه داستانی غریبه ها و پسرک بومی حاکی از این است که گفتمان استعمار محیط زیست را به سوژه ای مقهور قدرت تبدیل کرده و آن را از ابژگی خود دور ساخته و با دور شدن طبیعت از جایگاه ابژگی اش آلودگی هایی را رقم زده که معضلاتی را برای زندگی انسان به همراه داشته است. درواقع انسان و محیط زیست محملی برای اعمال قدرت گفتمان استعماری بوده است که ما نمود آن را در مقولاتی چون آلودگی آب وهوا، بر هم زدن تعادل زیست محیطی، کمبود بارش، قطع درختان نخل، فرسایش خاک، جدایی انسان از طبیعت، دور شدن آرامش از زندگی انسان ها، آلودگی صوتی و تصویری، فقر، بیکاری، مهاجرت، ایجاد تنش و منازعات میان افراد، نادیده گرفتن بنیان های ملی و حماسی، ایجاد فاصله طبقاتی و کاهش امید به زندگی می بینیم. در کل جامعه، اقتصاد و اکولوژی در این مجموعه داستانی به تاثیرپذیری از گفتمان استعمار معیاری ناکارآمد برای توسعه پایدار بوده اند؛ چون همگام با آن حرکت نکرده اند؛ بلکه در تقابل با آن بوده اند.
    کلید واژگان: تحلیل گفتمان, استعمار, محیط زیست, غریبه ها و پسرک بومی, احمد محمود
    Fatemeh Hayatdavoudi *, Asad Abshirini, Mohammad Reza Salehi Mazandarani, Manouchehr Jokar
    Ecological criticism examines the relationship between man and his environment; a relationship that has undergone transformations throughout history. One of the causes of such a transformation is the discourse of colonialism, which is prominent in the collection of stories "Gharibeha va Pesarak Bomi." In this research, we have analyzed the impact of colonial discourse on the environment in the collection of stories "Gharibeha va Pesarak Bomi" by Ahmed Mahmoud to take a small step toward raising awareness in dealing with the environment. Therefore, using a descriptive-analytical method with an interdisciplinary approach, and according to Foucault, in this collection of stories, instead of focusing on the sources of power, we have examined its consequences in order to investigate the destructive effects of colonial discourse on the natural and human environment. This vision is necessary for our human society, which has suffered from environmental crises, to become aware of the appropriate behavior toward the environment. The results of this research on the collection of stories "Gharibeha va Pesarak Bomi" indicate that the discourse of colonization has turned the environment into a subject subjugated to power and distanced it from its object. By moving nature away from its position as an object, it has caused pollution, which has led to problems for human life. In fact, man and the environment have been vehicles for exercising the power of colonial discourse, which is evident in categories such as air and water pollution, disturbance of ecological balance, lack of rainfall, cutting down of palm trees, soil erosion, separation of man from nature, loss of peace from people's lives, noise and visual pollution, poverty, unemployment, migration, creation of tension and conflicts between people, disregard for national and epic foundations, creation of class gaps, and reduced life expectancy. In short, society, economy, and ecology in this collection of stories, influenced by colonial discourse, have been ineffective measures for sustainable development because they have not moved in alignment with it; rather, they have been in opposition to it.
    Keywords: Discourse Analysis, Colonialism, Environment, Gharibeha Va Pesarak Bomi, Ahmad Mahmoud
  • خاطره ولی خانی، اکبر صالحی*، سید مهدی سجادی

    هدف پژوهش حاضر، تحلیل انتقادی گفتمان صلح جهانی در کتب درسی نظام آموزشی ایران با تکیه بر نظریه ی هویت یابی لاکلا و موف است. به همین منظور، کتب درسی میان سال های 1357-1392 (دوره ی ابتدایی و دبیرستان دوره ی اول) مورد تحلیل قرار گرفته است. این مقاله، با روش ترکیبی تحلیل گفتمان فرکلاف، لاکلا و موف و با محوریت سوال های ذیل، انجام شده است: جایگاه گفتمان صلح جهانی در اسناد آموزشی این دوران، چه وضعیتی داشته است؟ مواد آموزشی مذبور، درصدد خلق چه سوژه هایی هستند؟ گفتمان های سیاسی غالب در این دوران، چه نقشی در شکل دهی هویت در این سوژه ها داشته اند؟ یافته ها، نشان می دهد که گفتمان صلح جهانی در کتب و اسناد آموزشی، به دلیل مرزبندی میان اسلامی و غیر اسلامی، داخلی و خارجی، طرد شده است. فرایندهای قدرت، درصدد خلق سوژه هایی مبارز و منتقم با هویت نظامی مآب بوده اند. عامل اقناع سوژه ها، بدیهی سازی ایدئولوژی های انقلاب با ماهیت اسلامی است. همچنین محتوای آموزشی با القای ایدئولوژی های خاص دفاعی، هویت هایی صلح گریز در تمام ابعاد فردی، میان فردی، اجتماعی و بین المللی را شکل داده است.

    کلید واژگان: گفتمان صلح جهانی, تحلیل گفتمان, هویت, کتب درسی, گفتمان های سیاسی
    Khatere Valikhani, Akbar Salehi*, Seyed Mahdi Sajadi

    current research is to critically analyze the discourse of world peace in the textbooks of the Iranian educational system based on the theory of identification by L& M. For this purpose, the textbooks between the years 1357-1392 (primary period and first period high school) have been analyzed. This article has been done with the combined method of analyzing the discourse of Fairclough, L &M and focusing on the following questions: What was the status of the world peace discourse in the educational documents of this era? What subjects are these educational materials trying to create? What role have the dominant political discourses in this era played in shaping the identity of these subjects? The findings show that the discourse of world peace in educational books and documents has been rejected due to the demarcation between Islamic and non-Islamic, internal and external. Power processes have tried to create militant and vengeful subjects with a military identity. The factor of persuasion of the subjects is the axiomatization of the ideologies of the revolution with an Islamic nature. Also, the educational content by inducing specific defense ideologies has formed pacifist identities in all individual, interpersonal, social and international dimensions.

    Keywords: World Peace Discourse, Discourse Analysis, Identity, Textbooks, Political Discourses
  • محسن نیازی*، مینا هلالی ستوده، زینب امیدی
    هدف

    سینما به بازنمایی واقعیتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی میپردازد. تحلیل گفتمان بارویکرد لاکلا وموفه نیز واقعیتهای زبانی را با توجه به مولفه هایی همچون ایدئولوژی، اجتماع، فرهنگ و سیاست بازنمایی میکند. بازنمایی معلولیت در رسانه از این حیث حائز اهمیت است که رسانه در ایجاد نگرش و تغییر نگرش به معلولیت نقش مهمی ایفا میکند. هدف پژوهش حاضر این است که نشان دهد عناصر اجتماعی معلولیت چگونه در فیلم میم مثل مادر تقویت یا بازتولید شده است و چه نظام معنایی پیرامون معلولیت در این فیلم شکل گرفته است.

    روش

    فیلم میم مثل مادر در دوسطح متنی و نمایشی با ابزارهای مفهومی و روش شناختی لاکلا و موفه مورد بررسی قرار گرفت. سپس داده های کامل فیلم با استفاده از مولفه های گفتمانی مطرحشده در نظریه آنها مورد توصیف وتحلیل قرار گرفتند.

    یافته ها

    در این پژوهش به سه مفصل بندی و سه نظم گفتمانی دست یافته شد. مفصل بندی شخصیت مادر حول دال مرکزی مادران گی، شخصیت پدر حول دال مرکزی خودمحوری و شخصیت فرد معلول حول دال مرکزی آگاهی از ناتوانی است. نظم گفتمانی عقلانی، عاطفی، خشونت بار سه نظم گفتمان مسلط در این فیلم بوده است.

    بحث و نتیجه گیری

    گفتمان عاطفی در این فیلم در مورد معلولیت برجسته سازی شده، نظم گفتمانی عقلا نیت طرد و نظم گفتمانی خشونت بار به حاشیه رانده شده است

    کلید واژگان: معلولیت, تحلیل گفتمان, بازنمایی, فیلم میم مثل مادر, مفصلبندی
    Mohden Niyazi*, Mina Hellali Sotodeh, Zeinab Omidi
    Objective

    Cinema represents political, social and cultural realities. The discourse analysis of Laklau and Moufee also represents the realities of the linguistic text according to components such as ideology, society, culture and politics. The representation of disability in the media is important in the sense that the media plays an important role in creating and changing attitudes towards disability. The aim of the research is to show how the social elements of disability have been reinforced or reproduced in the movie "Mime Like Mother" and what meaning system has been formed around disability in the society.

    Method

    The film "Mime Like Mother" was analyzed at two levels of text and performance with the conceptual and methodological tools of Lacla and Mouffe. Then the complete data of the film were described and analyzed using the discourse components proposed in their theory.

    Results

    Three articulations (articulation of the character of the mother, the character of the father, and the character of the disabled person) and three discourse orders (rational, emotional, violent discourse) were achieved.

    Conclusion

    The research results showed that what has been represented in this film about disability is based on three existing discourses; while the emotional discourse is highlighted, the rationality of rejection and the violent discourse are marginalized.

    Keywords: Disability, Discourse Analysis, Representation, Mime Like Mother Film, Articulation
  • روح الامین ایوز*، مجید محمدولی، محمدسجاد شیرودی، علیرضا ادیبی
    زمینه و هدف

    ترور سردار قاسم سلیمانی به رویدادی برای همگرایی جریان های سیاسی در داخل ایران و همچنین تمرکز جریان های اسلامی در خاورمیانه بر مسئله تروریسم و مبارزه با هژمونی کشورهای خارجی در منطقه تبدیل شد. برجسته بودن ویژگی های فرماندهی نظامی، درایت سیاسی و شخصیت کاریزماتیک، مولفه های مهمی است که وی را از سایر فرماندهان ارشد نظامی ایران سرآمد نمود. به همین دلیل بعد از شهادت ایشان و انتشار وصیت نامه به عنوان نوشتاری منسجم حاوی آرا و افکار سیاسی، اعتقادی، مذهبی و اجتماعی، این سوال برای محققان پدید آمد که در شرایط فقدان و خلا پژوهش درباره اندیشه سردار سلیمانی که تازگی پژوهش حاضر را برجسته می کند، وصیت نامه ایشان به عنوان سندی معتبر به جامانده، چه گفتمان سیاسی را بازنمایی می کند؟ 

    روش

    این پژوهش از نوع کاربردی بوده که با اتخاذ راهبرد استفهامی، روش کیفی تحلیل گفتمان نورمن فرکلاف را با تمرکز بر نوشتار وصیت نامه سردار سلیمانی تحلیل نموده است.

    یافته ها و نتیجه گیری

    در یافته های پژوهش، عناصر حق طلبی، غایتگرایی، تظلم خواهی، ولایت فقیه، شیعه گرایی، ایمان گرایی، وحدت گرایی، معبودگرایی، مسئولیت پذیری، فسادستیزی، اصولگرایی، جامعه پذیری، توصیف و سپس این عناصر،گام به گام تحلیل و تفسیر شد. در نتیجه گیری کلی مشخص شد گفتمان سیاسی سردارسلیمانی به عنوان یک خرده گفتمان از ظرفیت لازم برای پشتیبانی نظریه نظام انقلابی آیت الله خامنه ای و نمایندگی گفتمان اسلام سیاسی برخوردار است.

    کلید واژگان: قاسم سلیمانی, ایران, تحلیل گفتمان, اسلام سیاسی, نظام انقلابی
    Ruholamin Eivaz *, Majid Mohammadvali, Mohammadsajad Shirody, Alireza Adibi

    The assassination of General Qassem Soleimani became an event for the convergence of political currents inside Iran, as well as the focus of Islamic currents in the Middle East on the issue of terrorism and fighting the hegemony of foreign countries in the region.The prominent features of military command, political tact and charismatic personality are important components that made him superior to other senior military commanders of Iran. For this reason, after his martyrdom and the publication of his will as a coherent writing containing political, religious, religious and social opinions and thoughts, this question arose for the researchers that in the absence and vacuum of research on Sardar Soleimani's thought, which is the novelty of the current research. highlights, what political discourse does his will represent as an authentic document to the survivors?This research is of an applied type that by adopting the questioning strategy, it has analyzed the qualitative method of analyzing the discourse of Norman Fairclough, focusing on the writing of Sardar Soleimani's will.In the findings of the research, the elements of entitlement, expediency, oppression, religious authority, Shiaism, faithism, unificationism, deificationism, responsibility, anti-corruptionism, fundamentalism, sociability, description and then these elements are analyzed and interpreted step by step. became.In the general conclusion, it was found that Sardar Soleimani's political discourse, as a sub-discourse, has the necessary capacity to support the theory of Ayatollah Khamenei's revolutionary system and represent the discourse of political Islam.

    Keywords: Qassem Soleimanim, Iran, Discourse Analysis, Political Islam, Revolutionary System
  • کوثر دهدست، فاطمه قاسمی نیایی*، نفیسه درخشان
    هدف این پژوهش بررسی گفتمان های ناشی از رواج اخبار خشونت خانگی در بستر رسانه های مجازی (اینستاگرام، تلگرام و واتساپ) در اجتماع است. پژوهش حاضر با روش تحلیل گفتمان انتقادی انجام شده است؛ نمونه پژوهش شامل 15 زن و مرد متاهل شهرستان خرم آباد بود که به روش هدفمند از بین افراد در دسترس با توجه به ملاک های رغبت برای شرکت در پژوهش، استفاده روزانه از رسانه های مجازی (حداقل 2ساعت در روز)، تحصیلات دانشگاهی و سلامت جسمانی و عقلانی در سال1400 انتخاب شدند. مصاحبه به صورت نیمه ساختاریافته و براساس محورهای نظریه لاکلا و موفه انجام شد. نتایج نشان می دهد که رواج اخبار خشونت خانگی در رسانه های مجازی، برآمدن گفتمان غالب ناامنی اجتماعی و از بین رفتن ارزش ها است؛ دال مرکزی شکل گرفته حول محور بی ثباتی و بی اعتمادی اجتماعی، قابل بحث است که با مضامین هم ارز، ساختار خود را شکل می دهد تا در نهایت هویت مخاطب حاضر در صحنه، هویتی بحران زده و تحت فشار ترسیم شود که گفتمان های حاکم بر او، به ضدیت و مخالفت با جهان بینی های ثابت و ارزشی وی می پردازند. راهبردهایی همچون، سواد رسانه ای، آگاهی از مسائل اجتماعی، افزایش تمایز یافتگی فردی و اجتماعی، استحکام پیوندهای اجتماعی و خانوادگی و کسب فلسفه مستحکم وجودی و ارزشی می تواند ساختار شکن گفتمان غالب باشد. در نتیجه می توان گفت که شناخت فرایند پیش رو و تلاش در گفتمان سازی های متقابل، متناسب با بافت فکری، فرهنگی و ارزشی جامعه ایرانی اسلامی، می تواند از گسترش آسیب های اجتماعی از جمله خشونت خانگی جلوگیری کند و سبب تحکیم ارزش های فردی و اجتماعی شود.
    کلید واژگان: تحلیل گفتمان, اخبار خشونت خانگی, رسانه های مجازی
    Kowsar Dehdast, Fatemeh Ghaseminiaei *, Nafiseh Derakhshan
    The purpose of this research is to investigate the discourses caused by the spread of domestic violence news in the context of virtual media (Instagram, Telegram and WhatsApp) in the community. The present research was conducted with the method of critical discourse analysis; The research sample consisted of 15 married men and women in Khorramabad city, who were selected in a targeted way from among the available people according to the criteria of willingness to participate in the research, daily use of virtual media (at least 2 hours a day), university education, and physical and mental health. They were elected in 1400.The interview was conducted in a semi-structured manner and based on the axes of Lacla and Mouffe's theory. The results show that the spread of domestic violence news in virtual media is the emergence of the dominant discourse of social insecurity and loss of values; It is arguable that the central sign formed around the axis of social instability and mistrust forms its structure with equivalent themes so that finally the identity of the audience present in the scene is drawn as an identity in crisis and under pressure that the discourses that govern him are antithetical and They oppose his fixed worldviews and values.Strategies such as media literacy, awareness of social issues, increasing individual and social differentiation, the strength of social and family ties, and acquiring a solid philosophy of existence and value can break the structure of the dominant discourse.As a result, it can be said that knowing the upcoming process and trying to build mutual discourses, in accordance with the intellectual, cultural and value context of the Iranian Islamic society, can prevent the spread of social harms, including domestic violence, and lead to the consolidation of individual and social values.
    Keywords: Discourse Analysis, domestic violence news, virtual media
  • مریم اکبرزاده، عفت عباسی*، علی حسینی خواه، عباس معدن دار آرانی

    پژوهش حاضر از نظر ماهیت از نوع تحقیقات کیفی مبتنی بر تحلیل گفتمان است. جامعه پژوهش شامل کلیه کتب دوره متوسطه دوم و شیوه نمونه گیری هدفمند بود . روش جمع آوری داده ها ، اسنادی (ازطریق بررسی منابع اولیه و منابع ثانویه) و روش تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل گفتمان وندایک می باشد. یافته های پژوهش مبین آن است که مولفان با اگاهی از شیوه های بازتولید قدرت در گفتمان و با برجسته سازی هویت "خود " فرایند تولید و درک گفتمان ایدیولوژیک را به صورت متوالی عملی می کنند و از طریق این ساختار زبانی بر اذهان مخاطبان سلطه می یابند. دیگر یافته پژوهش آشکار ساخت مولفان با استفاده از واژه ها ، جملات ، و پاراگراف های متعدد همه وجوه منفی "دیگری" را برجسته می سازند . هم چنین آنان در راستای در هم شکستن وجهه " دیگری " نزد فراگیران جوان تلاش می کنند معایبی را که کشورهای استعمارگر سابق مخفی ساخته یا کشورهای مستعمره قبلی از آن بی خبر هستند ، برملا سازند. دیگر یافته پژوهش اینکه بندرت می توان صفت مثبتی برای مردمان یک کشور در کتب منتخب پیدا نمود مگر اینکه کشور مذکور دارای سابقه مبارزه ، جنگ ، سلطه و مستعمره گی در رابطه با یکی از کشورهای غربی باشد. یافته جالب توجه دیگر اینکه به سختی می توان واژه ای در ستایش پیشرفت های صنعتی ، تکنولوژیکی ، اجتماعی ، یا علمی یک کشور در کتب درسی منتخب پیدا کرد. با توجه به یافته های پژوهش به برنامه ریزان درسی و مولفان کتب مدارس در ایران تغییر اساسی در محتوی کتاب های درسی - با عنایت به مدنظر قرار دادن تحولات جهانی و در راستای افزایش برجسته سازی ویژگی های مثبت "دیگری" و کاهش نگاه منفی به سایر فرهنگ ها ، جوامع و کشورها - پیشنهاد می گردد.

    کلید واژگان: نمایش, تحلیل گفتمان, ایدئولوژی, دیگری, کتاب های درسی, خود
    Maryam Akbar Zadeh, Effat Abbasi *, Ali Hoseinikhah, Abbas Madandar Arani

    The purpose of research was to investigate the representation of countries in the upper secondary school textbooks of Iran education system based on van Dijk's discourse analysis. The data collection method was documentary by examining primary sources (seven textbooks) and secondary sources. The findings of research reveal that the authors of selected textbooks are aware of the ways of reproducing power in the discourse, by highlighting their identity successively implement the process of producing and understanding ideological discourse and dominate the minds of students through this language structure. Another finding showed the author's use of words, sentences, and numerous paragraphs to create all the negative aspects of others. Another finding is that it is rare to find a positive attribute for the people of a country in the selected textbooks, unless the said country has a history of struggle, war, domination and colonization in relation to one of the western countries. However, it is difficult to find a word praising industrial, technological, social, scientific achievements or progress of a country in the selected textbooks. According to the findings and in order to increase the highlighting of the positive characteristics of "other" and reduce the negative view of other cultures, societies and countries; it is suggested to curriculum planners and authors of school textbooks in Iran to make fundamental changes in the content of textbooks.

    Keywords: demonstration, Discourse Analysis, Ideology, other, School Textbooks, self
  • زهرا امیرارجمندی*، مهرداد نوابخش، باقر ساروخانی
    هدف

    در جامعه اطلاعاتی امروز، علم و فناوری به مثابه مهمترین ارکان توسعه و پیشرفت جوامع تعریف شده اندکه به سرعت در حال تغییرند. بر همین اساس دولت ها سعی دارند فعالانه در سیاست ها و اسناد بالادستی خود، به مقوله علم و فناوری ورود کنند و در جهت گفتمانی شدن علم در سطح جامعه، سیاست گذاری نمایند. یکی از مفاهیم اساسی در گفتمان علم و فناوری روز جامعه که نیازمند توجه در اسناد و برنامه های بالادستی است مفهوم "مرجعیت علمی" و "ارزش های بوم محور" است که در بیانات مقام معظم رهبری نیز مورد تاکید قرار گرفته اند و تبلور آن را می توان در اسناد بالادستی، از جمله نقشه جامع علمی کشور مشاهده نمود. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف تحلیل گفتمان نقشه جامع علمی کشور و در جهت حرکت به سمت وضعیت مطلوب در حوزه علم و فناوری در جامعه، انجام شده است.

    روش

    این پژوهش با به کارگیری روش تحلیل گفتمان انجام شده است. جامعه مورد مطالعه کلیه مفاد نقشه جامع علمی کشور می باشند که به صورت هدفمند، راهبردهای سیزده گانه آن با استفاده از روش لاکلاو و موفه و پس از متن خوانی و فیش برداری مورد تحلیل قرارگرفتند.

    یافته ها

    مطابق یافته های حاصله، دال مرکزی این گفتمان «مرجعیت علمی نوآورانه» است که از طریق مدلول هایی همچون «علم بومی» و «اقتصاد دانش بنیان» ساخت معنایی خود را پیدا کرده است. این تثبیت با هژمونی «فرهنگ محور/بوم محور» حمایت شده است و زمینه های اسطوره سازی این سند نیز از طریق شعارهایی همچون «برپایی تمدن نوین اسلامی»، «افزایش تولید فناورانه به بیش از 50 درصد تولید ناخالص داخلی» و «مرجعیت علمی زبان فارسی»، فراهم شده است.

    نتیجه گیری

     اصول مستخرج عبارتند از: مرجعیت علمی، ارزش های بوم محور، نفی وابستگی، صلاحیت حرفه ای، شبکه سازی علمی، آموزش پژوهش محور، توانمند سازی، پژوهش تقاضا محور،تمدن نوین اسلامی.

    کلید واژگان: نقشه جامع علمی کشور, تحلیل گفتمان, مرجعیت علمی, فرهنگ محور-بوم محور
    ZAHRA AMIRARJMANDI*, Mehrdad Navabakhsh, Bagher Sarookhani
    Objective

    In today’s information society, science and technology are defined as the most important pillars of the development and progress of societies that are changing rapidly. Thus, governments try actively to enter the category of science and technology in their upstream policies and documents and make policies in order to make science a discourse at the level of society. The two basic concepts in the today’s science and technology discourse in our society, which require attention in documents and upstream programs, are ‘scientific authority’ and ‘eco-centric values’, which are also emphasized by the Supreme Leader. They can be seen in the upstream documents, including the comprehensive scientific map of the country. This study aims to analyze the discourse of the comprehensive scientific map of the country and present solutions to move towards the desirable situation in science and technology in the society.

    Method

    This study was conducted using the discourse analysis method. The study population is all the contents of the comprehensive scientific map of the country, thirteen strategies of which were purposefully analyzed using Laclau and Mouffe’s method and by reading this scientific map and taking notes.

    Findings

    The findings showed that the central signifier of this discourse is ‘innovative scientific authority’ which has found its meaning structure through the signifiers such as ‘indigenous knowledge’ and ‘knowledge-based economy’. This stabilization is supported by the ‘culture-bound/eco-centric’ hegemony, and the myth-making grounds of this document are also has been provided through slogans such as ‘establishing a new Islamic civilization’, ‘increasing technological production to more than 50% of GDP’, and ‘scientific authority of the Persian language’.

    Results

    The extracted principles are: scientific authority, eco-centric values, negation of dependence, professional competence, scientific networking, research-based education, empowerment, demand-driven research, modern Islamic civilization.

    Keywords: comprehensive scientific map of the country, discourse analysis, scientific authority, culture-bound – eco-centric
  • علیرضا مقدم*
    ادبیات داستانی کودکان یکی از موثرترین اشکال تعلیم و تربیت غیررسمی است؛ که متاثر از ایدیولوژی و گفتمان های موجود برخی عناصر تربیتی را در کانون توجه قرارمی دهد. محمود حکیمی به عنوان یکی از پرکارترین نویسندگان کودکان در فضای اجتماعی و سیاسی سال های قبل از انقلاب اسلامی و در تقابل با گفتمان نظام سلطه به نگارش داستان هایی برای کودکان پرداخته است و تربیت دینی را که دغدغه ی خود و بخشی از جامعه روشنفکری آن زمان بود را محتوای مناسب برای داستان هایش انتخاب کرده است. پژوهش حاضر با روش تحلیل گفتمان انتقادی و به صورت هدفمند داستان «پرواز به سوی سیاره آزادی» را که از گونه داستان های دینی است، با هدف استخراج برخی عناصر تربیتی شامل اهداف تربیتی، الگوهای رفتاری و روش های تربیتی که در نظام های اعتقادی (ایدیولوژی ها) بیشتر موردتوجه قرار می گیرند، تحلیل و تبیین کرده است. نتایج این پژوهش ازنظر تحلیل گفتمانی وجود پنج گفتمان را تایید می کند. حکیمی چهار گفتمان رایج هم عصر خود یعنی؛ گفتمان چپ مارکسیست، مسیحیت، ملی گرایی و سکولار را توصیف و موردنقد قرار داده است. گفتمان پنجم، گفتمان اسلام شیعه و گفتمان غالب و تعلق گفتمانی او است و مضامین تربیتی در این اثر متاثر از همین گفتمان و در تقابل با سایر گفتمان ها شکل گرفته و ضمن به حاشیه بردن سایر گفتمان ها، گفتمان خود را برتری بخشیده است.
    کلید واژگان: ادبیات دینی کودکان, تحلیل گفتمان, تعلیم و تربیت, محمود حکیمی
    Alireza Moghaddam *
    Children's fiction is one of the most effective forms of non-formal education in addition to formal education; Influenced by the existing ideology and discourses, some educational elements are in the center of attention. Mahmoud Hakimi, as one of the most prolific children writers in the social and political space of the years before the Islamic Revolution and in opposition to the discourse of the domination system, has written stories for children and appropriate religious education that was his concern and part of the intellectual community at that time. He has chosen for his stories. The present study uses the method of critical discourse analysis and purposefully tells the story of "Flying to the Planet of Freedom", which is a kind of religious story, with the aim of extracting some educational elements, including; It has analyzed and explained the educational goals, behavioral patterns and educational methods that are most considered in belief systems (ideologies). The results of this research in terms of discourse analysis is that Hakimi has Five common discourses of his time, namely; The leftist Marxist discourse has described and criticized Christianity, nationalism, secularism, and Shiite Islam. The Fifth discourse is the dominant discourse and belongs to the wise discourse, and the educational themes in this work are influenced by the same discourse and are formed in contrast to other discourses, and while marginalizing other discourses, it has superiorized its discourse.
    Keywords: Children's religious literature, Discourse Analysis, education, Mahmoud Hakimi
  • مرضیه عالی

    کتاب «به‌زیستی، انصاف و آموزش: تحلیل انتقادی گفتمان‌های سیاست‌گذاری بهزیستی در مدارس» با رویکرد تحلیل گفتمان به بررسی و نقد سیاست‌گذاری‌های آموزشی پیرامون به‌‌زیستی کودکان در مدارس و پیوند آن با عدالت و انصاف آموزشی می‌پردازد. نقد کتاب مذکور بیانگر اهمیت استفاده از روش‌های نقد گفتمانی در حوزه زندگی دانش آموزشی و فضای سیاست‌گذاری‌های تربیتی است که می‌تواند به عنوان نمونه برای پژوهشگران این عرصه بکار گرفته شود. از این‌رو در این مقاله، این کتاب از نظر ساختار ، محتوا و روش‌شناسی مورد تحلیل و نقد قرار گرفته است. پژوهشگر در ضمن تحلیل کتاب، این کتاب را از آن جهت که نمونه‌ای ارزشمند از نقد روش‌مند اسناد تربیتی است و از جهت توجه به آرمان ارزشمند عدالت اجتماعی در مدرسه اثر وزین و قابل تامل در نظر گرفته اما از سویی دیگر با توجه به رویکرد انتقادی، نویسنده، نتوانسته افق‌های روشنی برای سیاست‌گذاران تربیتی ایجاد نماید. اما در تحلیل فضای گفتمانی حاکم بر مفاهیم نشان می‌دهد که چگونه رویکردهای مختلف در سیاست‌گذاری به تقریرهای مختلف از مفاهیم انجامیده است.

    کلید واژگان: تحلیل گفتمان, عدالت آموزشی, به زیستی, انتقاد, زندگی کودکان
  • رضا حق ویردی*، برخورداری رمضان، سوسن کشاورز، علیرضا محمودنیا

    پژوهش حاضر، با هدف تحلیل جایگاه تربیت معلم در گفتمان های حاکمیت سیاسی که بعد از انقلاب اسلامی ایران شکل گرفته اند، انجام شده است. این تحقیق با درنظرگرفتن مقوله تربیت معلم در فضای گفتمانی و از طریق سند کاوی، به دنبال فراتر رفتن از توصیفات صرف و رسیدن به تحلیلی زمینه ای از تربیت معلم در ایران پس از انقلاب اسلامی است. یافته های پژوهش نشان می دهد گفتمان فراگیر انقلاب اسلامی، تاثیر عمیقی در سیاست گذاری های تربیت معلم داشته است. موضوع پیوستگی دین و سیاست، نشانه اصلی این گفتمان فراگیر است که موجب تاثیر باورهای الهی و فهم دینی در هویت بخشی معلم در اسناد و متون سیاست گذاری تربیت معلم شده است. خرده گفتمان های سیاسی بعد از انقلاب اسلامی نیز تاثیراتی در سیاست های تربیت معلم داشته اند. در گفتمان سازندگی با اولویت قرارگرفتن توسعه اقتصادی، معلم در جایگاه یک کارگزار دولتی بازنمایی شد و در گفتمان اصلاحات، معلم به عنوان بازویی برای توسعه سیاسی موردتوجه قرار گرفت. نقطه عطف سیاست گذاری تربیت معلم در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران، تصویب سند تحول بنیادین است. با تصویب این سند، زیرنظام تربیت معلم در چشم اندازی آینده نگر و آینده ساز و در موقعیتی راهبردی، به عنوان عنصر اساسی نظام آموزش وپرورش درنظرگرفته شده است.

    کلید واژگان: تربیت معلم, تحلیل گفتمان, گفتمان سیاسی, آموزش وپرورش, انقلاب اسلامی
    Reza Haqverdi *, Ramazan Barkhordari, Susan Keshavarz, Alireza Mahmudnia

    The purpose of this study is analyzing the position of teacher education in the political discourses that have been formed after the Islamic Revolution of Iran. This research seeks to go beyond mere descriptions and achieving contextual analysis for teacher education in Iran after the Islamic Revolution considering the teacher’s education in discourse approach and through document investigation. Research findings showed that he pervasive discourse of the Islamic Revolution has had a profound effect on teacher education policies. The continuity of religion and politics is the main sign of this pervasive discourse that has caused the influence of divine beliefs and religious understanding on teacher identification in the documents and texts of teacher education policy. Political sub-discourses that formed after the Islamic Revolution also had impacts on teacher education policies. In the constructive discourse, with economic development as a priority, the teacher was represented as a government agent and in the reform discourse, the teacher was seen as an arm for political development. The turning point of teacher’s education policy in the government of the Islamic Republic of Iran is the approval of the Fundamental Reform Document of Education (FRDE). With the approval of this document, the teacher’s education subsystem has been considered as a fundamental element of the education system in a forward-looking and future-oriented perspective and in a strategic position.

    Keywords: Teacher Education, Discourse Analysis, Political Discourse, education, Islamic Revolution
  • فاطمه حیدری، سیف الله فضل الهی قمشی

    تحلیل گفتمان به‌عنوان یک رویکرد کیفی، به‌دلیل نقشی که در کشف نهفته‌ها و امور ذهنی دارد، جایگاه مهمی در بسیاری از پژوهش‌های اجتماعی یافته است. ازاین‌رو با توجه به اهمیت تحلیل گفتمان تحقیقات اجتماعی،این مقاله به بررسی روش‌شناسی تحلیل گفتمان، می‌پردازد. تحلیل گفتمان تکنیکی است که در مطالعه متون، رسانه‌ها، فرهنگ‌ها، علوم سیاست، اجتماع و مواردی مانند آن کاربرد دارد و برای کشف معنای به‌کار‌رفته در متن یا سخن تلاش می‌کند. تمرکز تحلیل گفتمان بر گفت‌وگو (زبان نوشتاری یا گفتاری) است و هدف اصلی مورد توجه آن، رفتار اجتماعی نهفته در گفت‌و‌گو می باشد. به عبارت دیگر، در تحلیل گفتمان به‌صورت مستقیم به مقاصد و انگیزه‌های افراد در گفت‌وگو کاری ندارد؛ بلکه به‌دنبال آن است که مقوله‌ها، عقیده‌ها، بینش‌ها و نقش‌ها را در درون خود متن مشخص کند. این مقاله با رویکرد تحلیلی و اسنادی، ابتدا به واژه‌شناسی پژوهش تحلیل گفتمان می‌پردازد. سپس به بررسی مبانی فلسفی، تاریخچه پیدایش و مهم‌ترین اهداف آن و در ادامه، به نقدهای آن پرداخته شده است.

    کلید واژگان: تحلیل گفتمان, زبان شناسی, روش شناسی
  • ناصر رشیدی*، اعظم چراغی

    هدف تحقیق حاضر، بررسی تفاوت ها و شباهت های ساختارهای بلاغی الگوهای گفتمانی در بندهای تفسیری 30 دانشجوی فارسی زبان دانشگاه شیراز که زبان دوم یادگیری شان انگلیسی است، و نیز بررسی مواد آموزشی مورد نظر استادان درس نگارش، و ارایه راهکارهایی برای پیشرفت نگارش دانشجویان فارسی زبان و کتب آموزشی است. برای تعیین نمود مقوله تفاوت های ساختار بلاغی، کتاب درسی دانشگاهی Paragraph Development: A Guide for Students of Englishبررسی شد. این تحقیق از دیدگاه نظری بر پایه نظریه های کپلن و کونر و از دیدگاه عملی بر پایه روش های بررسی متن بکر و دهقان پیشه است. طبق نتایج تحلیل داده ها، براساس الگوهای دهقان پیشه (1971)، دانشجویان فارسی زبان پس از تحقیقات بسیار و استفاده از کتاب های درسی جدیدتر در نوشتار تفسیری انگلیسی همچنان از الگوهای زبان فارسی استفاده می کنند که به جملات ناهنجار و نامقبول می انجامد، زیرا در کتاب های مذکور ضعف آموزش نگارشی زبان انگلیسی به فراگیران فارسی زبان دیده شد. اما با آموزش مناسب مباحث بلاغت و گنجاندن آن ها در کتاب های درسی دانشگاهی می توان از این خطاهای دستوری کاست.

    کلید واژگان: بررسی بلاغی, بررسی مقابله ای, پاراگراف تفسیری, تحلیل گفتمان, فرهنگ
    Nasser Rashidi *, Azam Cheraghi

    Linguists compare different languages for different reasons. If we compare two or more languages for discovering the similarities and differences between them, we would do contrastive linguistics. Several contrastive rhetorical studies have been carried out on Asian languages, but a few studies have been conducted on the rhetorical contrasts between English and Persian languages. The objective of this research is to help the teachers to be aware of differences in writing styles of different languages. Several studies have shown that when the students learn the methods of the first language, they always transfer them to the second language. For example, the writings of EFL students, regardless of the courses passed in writing, have structural problems in comparison with native English students’ writings. This study examines the differences and similarities of the discourse features or rhetorical patterns of expository paragraphs written by 30 ESL students of Shiraz University. Theoretically, this research is based on Kaplan and Connor’s studies. Practically, it is based on Becker and Dehghanpisheh (1971). In addition, to investigate if these rhetorical structure contrasts among languages are reflected in the university EFL learners’ writing textbooks, the university textbook of Paragraph Development: A Guide for Students of English was reviewed. Results of the data analysis showed that the English writings of Persian students are significantly different from the writings written by native English speakers. Furthermore, Persian students of English used L1 rhetorical patterns in their English writings that make them produce deviant and unnatural sentences. One of the reasons for this problem might be attributed to the university second language writing textbooks, including the textbook (Paragraph Development: A guide for Students of English) reviewed in the current study that almost lack any specific section on the contrasts between the second and first language rhetorical organization.

    Keywords: Contrastive rhetoric, Contrastive analysis, expository paragraph, Discourse Analysis, Culture
  • امیرحسین زنجانبر*، حسین زارع

    «تحلیل گفتمان» شیوه ای برای بررسی شکل گیری معنا در واحدهای زبانی بزرگتر از «جمله» است که علاوه بر زبان، سازه های فرازبانی را نیز ملحوظ می دارد. خلاف تحلیل گفتمان های زبان محور، شیوه تحلیل این پژوهش بر روان شناسی شناختی، به عنوان وجه فرازبانی گفتمان، تمرکز دارد. در قصه «خاله سوسکه» درونمایه «ازدواج» هر یک از شخصیت ها را دچار چالش های شناختاری قضاوت، تصمیم گیری، و حل مسئله می کند، از همین رو رویکردی بر پایه روان شناسی شناختی برای تحلیل قصه مذکور گزینش شده است. پژوهش حاضر بر آن است که در موقعیت های اجتماعی داخل قصه، رابطه پنهان گفته ها و کنش های شخصیت ها را با فرایندهای شناختی شان (نه با فرایندهای شناختی خواننده) آشکار سازد. در همین راستا، با روش تحلیلی توصیفی به این پرسش پاسخ می دهد که: در قصه مذکور چگونه فرایندهای شناختی، گفتمان های دوجانبه بینافردی را هدایت می کنند؟ کودک به خاطر همذات پنداری با قصه، چگونگی به کارگیری شناختارهای مورد استفاده شخصیت ها را ناآگاهانه در شبکه شناختی خود نهادینه می کند، ازهمین رو، آشنایی با کارکرد شناختی خرده گفتمان های درونی قصه به آشنایی با کارکرد قصه های فبک و نقش آنها در شکل گیری تفکر شناختی کودک یاری می رساند. به بیانی دیگر، دستاورد پژوهش پیش رو این است که: بازنمایی تکالیفی که با نتایج تفسیری همراهند (مانند بازنمایی قصه خاله سوسکه)، ژرف پردازی و گسترش فرآیندهای شناختی کودک را تقویت می کند.

    کلید واژگان: ادبیات عامه, تحلیل گفتمان, قصه, ادبیات کودک, رشد شناختی, فلسفه برای کودکان
    Amirhossein Zanjanbar *, Hussein Zare’

    "Discourse analysis" is a way to study the formation of meaning in linguistic units larger than "sentence", which in addition to language, also takes into account metalingual factors. The subject of this research is not the story itself, but the sub-discourses within the story, which are formed between the subjects (i.e. between the characters of the story). Unlike language-based analysis-discourses, the method of analysis of this research focuses on cognitive psychology as metalingual aspect of discourse. Because the theme of "marriage" creates cognitive challenges to judgment, decision-making, and problem-solving for the parties involved in the sub-discourses of Aunt Beetle, the "cognitive processes" approach has been adopted for analysis. The present study seeks to reveal, in the social situations within the story, the hidden relationship of the characters' words and actions with their cognitive processes. In this regard, in a descriptive analytical method, it answers the question: how does the sub-discourse that is formed, in a social situation between characters, represent the hidden cognitive processes behind that discourse? The result shows that discourses are representations of hidden cognitions, which are cognitions constructed by the imposed process of subjectivity. The use of discourse analysis as a way to represent cognitions is unprecedented.

    Keywords: discourse analysis, children's literature, literature parables, cognitive development, tale, P4C
  • رضا حق ویردی*، رمضان برخورداری، سوسن کشاورز، علیرضا محمودنیا

    در مقاله حاضر، گفتمان تربیت معلم در حاکمیت جمهوری اسلامی ایران مورد تحلیل قرار گرفته است. فرض پژوهش بر این است که گفتمان های حاکمیتی که بعد از انقلاب اسلامی مفصل بندی شده اند، نظام های معنایی را برای معلمان تعریف نموده اند که جایگاه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی معلمان را در ساختارهای قدرت، مکان یابی نموده است. این نظام های معنایی شامل یک دال مرکزی برای گفتمان تربیت معلم است که نشانه های دیگر حول آن مفصل بندی شده اند. سوالات پژوهش چنین است: نشانه های اصلی تربیت معلم در گفتمان های شکل گرفته بعد از انقلاب اسلامی چیستند؟ بسترهای شکل گیری گفتمان های تربیت معلم بعد از انقلاب اسلامی چه بوده است؟ این پژوهش بر مبنای الگوی نظریه گفتمانی لاکلایو و موف و از طریق سندکاوی صورت گرفته است. مطابق یافته های پژوهش، دال مرکزی تربیت معلم در گفتمان های شکل گرفته بعد از انقلاب اسلامی ایران به ترتیب زمانی عبارت اند از: تربیت معلم انقلابی، تربیت معلم بعنوان کارگزار دولتی، توسعه سیاسی معلم، تحول بنیادین در تربیت معلم، تربیت معلم بعنوان الگوی نظری و عملی مطابق نظام معیار اسلامی. گفتمان فراگیر انقلاب اسلامی تاثیر مستمری بر فرایند تربیت معلم داشته است. همچنین با تصویب سند تحول بنیادین و سند زیرنظام تربیت معلم و تامین منابع انسانی در نظام تربیت رسمی و عمومی، تربیت معلم جایگاهی راهبردی در نظام آموزش وپرورش یافته و با رویکردی آینده نگر و بلندمدت بدان نگریسته شده است.

    کلید واژگان: تربیت معلم, تحلیل گفتمان, گفتمان حاکمیت, آموزش وپرورش, انقلاب اسلامی
    Reza Haqverdi *, Susan Keshavarz, Alireza Mahmoudnia

    In this paper, teacher education discourse has been analyzed in the Islamic Republic of Iran. Research assumes the governance discourses that have been articulated after the Islamic revolution, have defined teachers' semantic systems that have placed the political, economic, and social position of teachers in power structures. These semantic systems include a central signifier for teacher education discourse that other signs being articulated around it. The research questions are: what have been the central signs of teacher education in the governance discourse formed after the Islamic Revolution? And what were the backgrounds of teacher education discourses after the Islamic Revolution? This research is based on Laclau and Mouffe's discourse theory mode through document mining. According findings of the research, the central sign of teacher education in the governance discourses after the Islamic revolution of Iran are: Revolutionary teacher training, teacher training as a government agent, political development of teacher, fundamental reform in teacher education, teacher education as a theoretical and practical model according to the Islamic standard system. The wide discourse of the Islamic Revolution has had a lasting impact on the process of teacher education. Also after drafting the Fundamental Reform Document of Education (FRDE) and the Document of Teacher Education and the Provision of Human Resources in the Formal and Public Education Subsystem, teacher education has been viewed as a strategic position in the education system with a long-term and forward-looking approach.

    Keywords: Teacher Education, Discourse Analysis, Governance Discourse, Education, Islamic Revolution
  • حسن محمد میرزایی*، ابوالفضل ذوالفقاری، فاروق حفیظی نافچی

    علم دینی و تولید علوم انسانی اسلامی یکی از مهم ترین و در عین حال بحث برانگیزترین مسایل علمی و گاها سیاسی کشور، در سال های پس از پیروزی انقلاب اسلامی (بالاخص در یکی دو دهه اخیر) بوده و دیدگاه های متفاوتی در این باب طرح و ارایه گردیده است که یکی از مهم ترین و جدی ترین این دیدگاه ها متعلق به مهدی گلشنی می باشد. پژوهش حاضر در پی آن است که با استفاده از روش تحلیل گفتمان لاکلاو و موفه به شناسایی عناصر گفتمانی و مفصل بندی دال های گفتمانی آراء ایشان در زمینه تولید علم دینی بپردازد.
    طبق پژوهش صورت گرفته، دال برتر این گفتمان که ناظر به امکان تولید علم دینی است؛ «ابتناء بر جهان بینی دینی (اسلامی) است. «جهت گیری و کاربرد الهی»، «مطلوبیت علم دینی»، «تاثیر جهان بینی در حوزه داوری»، «شمولیت تمام علوم از حیث گستره»، «بهره گیری از روش های دیگر در کنار روش تجربه»، «وحدت علم و دین» و «ابتناء بر نگرش کل نگرانه و وحدانی» نیز به عنوان دال های فرعی گفتمان ایشان شناسایی و مورد بررسی قرار گرفته اند و در نهایت مجموعه دال های مزبور در یک نظام ارتباطی مفصل بندی گردیده اند

    کلید واژگان: علوم انسانی, علم دینی, تحلیل گفتمان, مهدی گلشنی, رویکرد اصلاحی
    Hassan Mohammad Mirzaei, Abolfazl Zolfaqari, Faruq Hafizi Naafchi

    Religious science and the production of Islamic humanities is one of the most important and at the same time the most controversial scientific and sometimes political issues in the country, in the years after the victory of the Islamic Revolution (especially in the last one or two decades) and different views were suggested in this field that one of the most important and serious of these views belongs to Mehdi Golshani. Using the method of Laclau and Mouffe discourse, the present study seeksto identify the discourse elements and articulate their views in the field of religious science production. According to the research, the best sign of this discourse, which is observing the possibility of producing religious science, is "being based upon religion (Islamic) worldview". "Divine orientation and application", "Desirability of religious science", "The impact of worldview in the field of arbitration", "Inclusion of all sciences in terms of scope", "Using other methods along with experience", "Unity of science and religion" and "Relying on a holistic and unified attitude" have also been identified and examined as sub-signs of their discourse, and finally the set of these signs has been detailed in a communication system.

    Keywords: Humanities, Religious Science, Analysis of Discourse, Mahdi Gokshani, Reforming approach
  • مهدی جاوید، احمد محسنی*، علیرضا عامری، عبدالله برادارن
    زمینه و هدف

    با توجه به اهمیت زبان انگلیسی در ماموریت های مرزبانی ناجا و همچنین فقدان منبع آموزشی زبان تخصصی مرزبانی در دانشگاه علوم انتظامی امین، تدوین منبعی که بر اساس شرایط موجود، موضوعات، نیازها و ویژگی های دانشجویان مرزبانی شکل گرفته باشد، ضروری به نظر می رسید. لذا مقاله حاضر به بررسی گفتمان و تعیین محتوای تخصصی درس زبان انگلیسی که بخشی از تحقیقی جامع در باب تجزیه و تحلیل نیازهای آموزشی درس زبان تخصصی رسته مرزبانی است، می پردازد.

    کلید واژگان: تولید محتوا, تحلیل گفتمان, انگلیسی برای اهداف پلیسی, رسته مرزبانی
  • حسن مجیدی *، سید مهدی موسوی نیا
    هدف مقاله حاضر شناخت اندیشه های محیط زیستی آیت الله خامنه ای است. این مقاله با استفاده از نظریات مطرح در حوزه ارزش گذاری به محیط زیست به این پرسش اساسی پاسخ می دهد که: مولفه های گفتمانی حاکم بر اندیشه های محیط زیستی آیت الله خامنه ای چیست؟ روش این پژوهش تحلیل گفتمان به روایت لاکلاو و موفه است. یافته های مقاله نشان می دهد آیت الله خامنه ای ازدو جنبه معنوی و سیاسی به موضوع محیط زیست می نگرد. در صورت بندی گفتمانی آیت الله خامنه ای در حوزه محیط زیست گرایی، عنصر دینی به منزله دال مرکزی و مردمی بودن آن، روحیه انقلابی و عقلانیت به مثابه دیگر نشانه ها و مولفه ها با آن مفصل بندی شده اند. این دال ها از طریق آگاهی بخشی عمومی، ایجاد رویه های قانونی و نظارتی، الگوسازی مناسب، تقویت و ایجاد همگرایی در قوه اجرایی، بهره گیری از مطالعات علمی و تقویت دیپلماسی محیط زیست، به معنایی تثبیت شده در جامعه تبدیل می شوند. گفتمان غرب به سبب فقدان نگاه الهی در استفاده از محیط زیست، در حوزه میدان گفتمانی و رقیب دیدگاه آیت الله خامنه ای قرار می گیرد.
    کلید واژگان: بوم گرایی, محیط زیست, اندیشه س, یاسی, تحلیل گفتمان, آیت الله خامنه ای
    Hassan Majidi *, Seyed Mahdi Mousavinia
    This paper aims to make known Ayatollah Khamenei, s environmental thoughts. It answers this fundamental Question: What are the dominant discourse factors on Ayatollah Khamenei’s environmental ideas? By using of under consideration views in the field of environmental valuation. The method of this study is Laclau and, Mouffe discourse analysis. The findings of this paper show that Ayatollah Khamenei sees the issue of the environment from spiritual and political aspects. In the framework of this discourse by Ayatollah Khamenei in the field of environment tendency; religion element is as nodal point proving and it's people-oriented, the revolutionary mentality; and rationality as the other points and factors are articulated with religion. This providing changed to dominant meaning in society by public informing; making legal and observing methods, suitable pattern making, empower and making convergence in executive power, enjoying of scientific studies and enabling of environmental diplomacy. Because of the absence of divine looking in using of the environment in west discourse, is located in the discursive field and became the competitor of Ayatollah Khamenei,s view.
    Keywords: Ecologism, Environment, Political Thought, Discourse Analysis, Ayatollah Khamenei
  • شقایق حمیدی*، لاله افتخاری، ابوالفضل ذوالفقاری، حسن اصغرپور
    سه خرده گفتمان درعرصه اجتماعی جامعه مرتبط با صدر اسلام شکل گرفت: گفتمان «ولایت»، «خلافت» و «سلطنت»، که هر سه لباس اسلام را به تن داشته و در تلاش بودند تا با نزدیک کردن دال های شناور اسلامی (ارزش های اسلامی) به دال مرکزی گفتمان خویش، ذهنیت جمعی اجتماع را به دست آورند. طبعا هر یک از این سه گفتمان برای وصول به این مهم، ناچار به تعریف دال های شناور منطبق با دال مرکزی گفتمان خویش بودند. همچنان که جابه جایی معروف و منکر در جامعه، ناشی از تعریفی است از این دو که معروف را منکر جلوه داده و منکر را معروف. از آنجا که گفتمان پیامبر اسلام9، «ولایت» بوده است: إنما ولیکم الله و رسوله (مائده/55)، نوشتار پیش رو به دنبال پاسخ به این سوال اصلی است که: «گفتمان ولایت چه تعریفی از دال های شناور ارائه داده است که توسط عده ای پذیرفته نشد و منجر به تولید دو گفتمان خلافت و سلطنت گردید؟». برای پاسخ به این سوال تخاصم گفتمان ولایی حسین بن علی7 و گفتمان سلطنتی یزید، به عنوان مطالعه موردی، تحت بررسی قرار خواهد گرفت.
    کلید واژگان: تحلیل گفتمان, دال, ولایت, گفتمان حسینی, گفتمان یزیدی
    Shaghayegh Hamidi*, Laleh Eftekhari, Abul, Fadl Zolfaqari, Hasan Asgharpour
    Three sub discourses about the social area of the community relating to the early Islam were formed: the VelaI discourse, Khilafah discourse and the Sultanate (Absolutism) Discourse which all of them have put Islamic clothes on and tried to get (obtain)
    the group mentality of the society by closing the Islamic floating signifiers (Islamic virtues) to the central signifier of their discourses. Consequently, to achieve this importance, these three discourses define their floating signifiers according to their central signifiers. As the replacement encouraging good by discouraging bad in the society originates (resulted)from their definition (interpretation) of these two which turning good deeds (Al Maroof) to evil deeds (Al-Munkar ).Because the speech of the holy prophet has been Velāyat (Guardianship): Only Allah is your Vali and His Messenger (ÅöäøóãÇ æóáöíøõßõãõ Çááåõ æó ÑóÓõæáõå), This paper is going to answer this question what the VelaIat discourse has presented for the floating signifiers which were not accepted by others and made two discourses create: Khilafah discourse and the Sultanate (Absolutism) Discourse. For answering this question, it will discuss the argument (dispute) between the VelaI discourse of Imam Hussein (p.b.u.h) and Khilafah discourse of Yazid ibn AbiSufyan as a case study.
    Keywords: the analysis of the discourse, signifier, Velāyat (Guardianship), the discourse of Imam Hussein (p.b.u.h), the discourse of Yazid
  • فاطمه سادات جعفرنیا، مقصود امین خندقی، سید جواد قندیلی، محمدرضا جواهری
    این پژوهش با الهام از فرمایشات رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه ای، به بررسی رویکرد گفتمان سازانه (که متوجه به مبانی نظری بومی و نشات گرفته از آموزه های اسلامی می باشد) در کتب درسی و در باب موضوع ولایت فقیه پرداخته است. روش انجام این پژوهش تحلیل گفتمان است که یکی از انواع تحلیل محتوای کیفی است. یافته های پژوهش نشان دادند که کتب درسی در انتقال موضوع ولایت فقیه، از رویکرد اخبارگونه و تاریخی پیروی می کنند و رویکرد گفتمان سازانه مورد غفلت واقع شده است. از مهم ترین نشانه های اخبارگونگی متن می توان به سازماندهی محتوای درسی بر اساس رخدادهای زمانی، تقسیم بندی موضوعی و ترتیب منطقی و غفلت از توجه به روابط ذاتی معارف اشاره نمود. علاوه بر این، استفاده از شیوه بیان مستقیم، عدم توجه به مخاطب و شبهات ذهنی او، سطحی نگری، تمرکز بر حافظه پروری و بی توجهی به عمق مطالب، و غفلت از ابعاد معنوی و عاطفی مخاطبان، از دیگر ویژگی های متن کتابهای درسی در انتقال نظریه ولایت فقیه بودند. این پژوهش در نهایت استفاده از رویکرد گفتمان سازانه را در طراحی و تدوین کتب درسی پیشنهاد می کند.
    کلید واژگان: ولایت فقیه, تربیت دینی, تحلیل گفتمان, گفتمان سازی, کتب درسی, محتوای درسی, رهبر انقلاب
    Fatemeh Sadat Jafar Nia, Maqsoud Amin Khandaghi, Seyed Javad Qandili, Mohammad Reaz Javaheri
    This study has investigated the amount of using the discourse-making approach in the school textbooks to communicate the theory of Guardianship of the Jurist (Wilayat al Faqih) as emphasized in the lectures of the supreme leader of the the Islamic Revolution, Ayatollah Khamenei regarding the necessity of discourse-making using domestic theoretical frameworks originated from Islamic teachings. The research method used is "Discourse analysis" which is a qualitative approach to content analysis. We find that the school books follow a news-like and historical approach in communicating the concept of Guardianship of the Jurist (Wilayat al Faqih) and the discourse-making approach has been neglected. Of the main evidence of news-like approach is organizing the content of the books based on the chronological order of the events, categorizing based on subject and logical order and ignoring the inherent relations between the concepts. In communicating the concept of Guardianship of the Jurist, shortcomings identified other than the direct statement, include neglecting the audience and their misgivings, shallowness, concentration on memorizing and ignoring the depth of the subject, and neglecting the spiritual and emotional dimensions of the audience. We suggest using the discourse-making approach in designing school books for religious education
    Keywords: theory of Wilayat, e Faqih, religious education, discourse analysis, discourse, making, curriculum ideology
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال