به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « نرخ بهره » در نشریات گروه « اقتصاد »

تکرار جستجوی کلیدواژه «نرخ بهره» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • فرشید توضیحی، غلامرضا محفوظی*، سید محمد مشعشعی

    این پژوهش به بررسی مدیریت ریسک نرخ بهره، یکی از ریسک های بسیار مهم موجود در بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و آثاری که ممکن است در ثبات و ارزش گذاری درآمد خالص بهره داشته باشد، می پردازد، زیرا بخش اعظم سودآوری بانک ها از این درآمد حاصل می شود. در این بین با ارائه معیارهای جدید به جای معیار شکاف، تلاش شد تا علاوه بر کمک به بانک ها در مدیریت موثرتر این ریسک، درک بهتری نیز از این رویه بانکی حاصل شود. بازه زمانی این پژوهش 1382-1400 و از نظر روش، از نوع پژوهش های همبستگی است. برای آزمون فرضیه ها، از داده های پانل نامتوازن و رگرسیون چندمتغیره گشتاور تعمیم یافته و حداقل مربعات معمولی استفاده شده است. نتایج پژوهش وجود رابطه منفی و غیرمعنادار بین تاثیر مدیریت ریسک نرخ بهره با ثبات درآمد خالص بهره را نشان می دهد و با ارزش گذاری این درآمد نیز رابطه غیرمعنادار اما مثبت دیده می شود. نتایج به دست آمده حاکی از وجود مانعی به نام تعیین دستوری نرخ بهره است که از مدیریت کارای این ریسک توسط بانک ها جلوگیری کرده و مانع دستیابی شان به ثبات در درآمد خالص بهره و به تبع، ثبات در سود می شود و آن ها را از افزایش در ارزش گذاری سهام خود محروم می دارد.

    کلید واژگان: مدیریت ریسک, نرخ بهره, بانک, درآمد
    Farshid Tozihi, Gholamreza Mahfoozi*, Seyed Mohammad Moshashaei

    This research examines the interest rate risk management, one of the most important risks in banks listed on to the Tehran Stock Exchange and the impacts that may have on the persistence and valuation of net interest income; Because most of the profitability of banks comes from this income. In the meantime, by presenting new criteria instead of the gap criterion (GAP), an effort was made to gain a better understanding of this banking practice in addition to helping banks manage this risk more effectively. The time frame of this research is 2003 - 2021 and the research method is correlation base. To test the hypotheses, unbalanced panel data and GMM and OLS regression have been used. The results of the research show the existence of a negative and insignificant relationship between the impact of interest rate risk management and the persistence of net interest income, and with the valuation of this income, an insignificant but positive relationship is seen. The obtained results indicate the existence of an obstacle called the mandatory determination of the interest rate, which prevents the effective management of this risk by the banks and prevents them from achieving stability in net interest income and, consequently, stability in profit and it deprives them of the increase in the valuation of their shares.

  • طاهره امیدی فتحکوهی، مرتضی عزتی*، رقیه حسن زاده

    رشد تولید مهمترین هدف در همه اقتصادهای جهان است. هدف اصلی همه سیاست های کلان در کشورهای مختلف در گام نخست، حفظ و افزایش هر چه بیشتر تولید است. سیاست های گوناگونی در کشورهای مختلف اجرا می شود. از بین این سیاست ها، یک دسته اصلی، سیاست-های پولی است. هدف این مقاله برآورد آثار سیاست پولی (در چارچوب تنظیم اندازه نقدینگی و کنترل نرخ بهره)، کنترل دولتی (در بخش پولی) و تحریم بر تولید ناخالص داخلی ایران است. در این بررسی از داده های سال های 1357 تا 1399 استفاده شده است. سیاست پولی، کنترل دولتی و تحریم، متغیرهای مستقل و تولید متغیر وابسته درنظر گرفته شده است. روش تجزیه و تحلیل داده-ها، اقتصاد سنجی، اتورگرسیو با وقفه توزیعی (ARDL) است. برای برآورد مدل از نرم افزار ایویوز استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهند تحریم بر تولید ناخالص داخلی اثر منفی داشته است. سیاست پولی افزایش نقدینگی اعمال شده بر تولید اثر مثبت داشته است و سیاست پولی در چارچوب نرخ سود یا بهره بانکی اثر معناداری بر تولید نداشته است. همچنین، سیاست کنترل دولتی اثر مثبت بر تولید داشته است.

    کلید واژگان: کلیدواژه ها: تولید, سیاست پولی, حجم نقدینگی, نرخ بهره, تحریم, رشد اقتصادی
    Taherh Omodi Fathkohi, Morteza Ezzati*

    Production growth is the most important goal in all world economies. The main goal of all macroeconomic policies in different countries is to maintain and increase production as much as possible in the first step. Different policies are implemented in different countries. Among these policies, a main category is monetary policies. The purpose of this article is to estimate the effects of monetary policy (within the framework of liquidity regulation and interest rate control), government control (in the monetary sector) and sanctions on Iran's GDP. In this study, data from the years 1357 to 1399 were used. Monetary policy, government control and sanctions were considered as independent variables and production as a dependent variable. The method of data analysis is econometrics, autoregressive with distributed lags (ARDL). EViews software was used to estimate the model. The findings of the research show that the embargo had a negative effect on the GDP. The monetary policy of increasing the applied liquidity has had a positive effect on production, and the monetary policy within the framework of interest rate or bank interest has not had a significant effect on production. Also, government control policy has had a positive effect on production.

    Keywords: Production, Monetary Policy, Liquidity, Interest Rate, Sanctions, Economic Growth
  • محبوبه خادم نعمت اللهی*، تیمور محمدی، عباس شاکری حسین آباد، علی اصغر سالم
    رفع مشکلات حاصل از وضعیت رکود تورمی در اقتصاد ایران که با رشد اقتصادی کم و رشد اشتغال کند همراه است نیازمند اتخاذ سیاست هایی می باشد که یکی از آن ها می تواند سیاست پولی غیرمتعارف باشد. این مقاله، از الگوی خودرگرسیونی برداری با قید علامت استفاده می کند و به ارزیابی اثرات شوک سیاست پولی غیرمتعارف می پردازد. برای این منظور، تاثیر سه متغیر نرخ بهره حقیقی، تورم و تولید ناخالص داخلی برای دوره زمانی 1340-1400 در وضعیت وضع قید مثبت و منفی بر سه متغیر برآورد می شود. در این مقاله، نتایج برآورد مدل و توابع ضربه-واکنش بر اساس شناسایی و برآورد پارامترها بر مبنای تحمیل قید منفی بودن بر نرخ بهره متناسب با شوک های سیاست پولی غیرمتعارف انجام می پذیرد. نتایج دلالت بر آن دارد که با کاهش نرخ بهره، تولید به مرور زمان افزایش می یابد. سیاست پولی غیرمتعارف می تواند نقدشوندگی بازار سهام را افزایش دهد. هم چنین، با وام های با نرخ بهره پایین در راستای تولید با هزینه پایین و قیمت فروش پایین در ایران کمک کند. این سیاست می تواند برای خروج از وضعیت رکود تورمی در ایران در سال های اخیر مفید باشد.
    کلید واژگان: شوک های سیاست پولی, نرخ بهره, سیاست پولی غیرمتعارف, الگوی خودرگرسیونی برداری
    Mahboobeh Khadem Nematollahy *, Teymour Mohammadi, Abbas Shakeri, Ali Asghar Salem
    Resolving problems resulting from stagflation conditions accompanied with low economic growth and slow employment growth needs some policies that one of them can be unconventional monetary policy. Thus, this paper proposes to evaluate the effects of unconventional monetary policy shocks using VAR with a new method called sign restrictions. To this aim, it were estimated the effects of three variables ordered as real interest rate, inflation and gross domestic product by imposing positive and negative restrictions on these variables for the period 1961-2021. In this paper, the results of model estimation and impulse response functions is done by identifying and estimating parameters on the basis of imposing negative sign on interest rate according to unconventional monetary policy shocks. Results indicate that decreasing in interest rate causes increasing in GDP. Unconventional monetary policy can raise liquidity in stock market. It also support people by low interest rate loans for production with less cost and less sale price in Iran. Therefore, unconventional monetary policy can be a useful policy for resolving stagflation occurred current years in Iran.Extended Abstract:IntroductionThe global financial crisis(GFC) marked the transition from what many had labelled the period of “Great Moderation” to that of the “Great Recession”. The stress experienced by the financial sector starting in the summer of 2007 put an end to several years of robust growth for the world economy accompanied by moderate inflation rates across most advanced market economies. Across a number of countries, financial intermediation halted, with the peak of the stress manifesting in the final quarter of 2008. Unemployment increased and inflation dropped below central banks’ target levels as economic activity receded sharply. The recovery from the deep recession was also slow in many jurisdictions, with tepid economic growth, sluggish employment growth and subdued inflation. The challenges posed to monetary policy during this period were severe and pushed central banks to resort to actions departing from their established policy frameworks.The set of policy interventions introduced during this period has been labelled as unconventional monetary policy in order to distinguish it from the conventional pre-GFC policy measures. Some unconventional monetary policies were designed to affect term spreads such as long-term risk-free rates, while others were directed at influencing liquidity and credit spreads such as interest rates on various non-risk-free instruments. One of the most important tools in unconventional monetary policy is negative interest rate policy (NIRP). The adoption of negative policy interest rates in the aftermath of the GFC was new. Identification of shocks is one of the most important issues in econometrics for interpreting their impact on themselves and also other variables. Therefore, in case of unconventional monetary policy, VAR model is applied for identifying shocks. In the research, it was identified different shocks using sign-restriction approach in Iran for the period 1961-2021.
    Keywords: monetary policy shocks, interest rate, unconventional monetary policy, vector autoregressive model
  • حسین عباسی نژاد، سجاد برخورداری، پوریا اصفهانی*

    نظام بانکی در ساختار یک اقتصاد نقش مهمی را ایفا می کند و چالش های این بخش می تواند سایر بخش ها را تحت تاثیر قرار دهد. یکی از مهم ترین چالش های نظام بانکی، وقوع بحران بانکی است. بحران بانکی زمانی اتفاق می افتد که بسیاری از بانک ها به طور همزمان با مشکلات پرداخت بدهی یا نقدینگی جدی مواجه باشند. وقوع بحران علل مختلفی دارد که از عمده دلایل آن می توان به حجم بالای مطالبات غیرجاری و منجمد شدن دارایی های بانک در نتیجه بنگاه داری اشاره کرد که موجب کاهش کیفیت دارایی های بانکی جهت پرداخت تعهدات بانک خواهد شد. شرایط اقتصاد ایران و به خصوص نظام بانکی طی سالیان اخیر حاکی از وجود نشانه هایی از بحران بانکی در اقتصاد ایران است. با توجه به سهم بالای نظام بانکی از تامین مالی فعالیت های اقتصادی، در این مطالعه اثرات بحران بانکی بر متغیرهای منتخب کلان اقتصادی با استفاده از مدل تعادل عمومی پویای تصادفی در قالب دو سناریوی حدی نبود بحران و بحران در بالاترین حد با استفاده از داده های اقتصاد ایران طی سال های 1399-1360 بررسی شده است. نتایج نشان می دهد لحاظ قید ریسک سیستمیک در مدل سازی موجب کاهش اثرگذاری تکانه های پولی بر متغیرهای کلان اقتصادی خواهد شد. همچنین، نتایج نشان می دهد متغیر تولید در صورت بروز تکانه پولی در شرایط بحران بانکی نسبت به شرایط عدم وجود آن، کمتر متاثر خواهد شد که نشان دهنده کاهش قدرت تاثیرگذاری سیاست ها در شرایط بحران بانکی بر متغیرها است. بنابراین، لازم است شرایط بحرانی در حوزه بازار پول و نظام بانکی در تصمیم گیری ها مورد توجه سیاست گذاران قرار گیرد.

    کلید واژگان: بحران بانکی, مدل تعادل عمومی پویای تصادفی, نرخ تورم, نرخ رشد اقتصادی, نرخ بهره
    Hossein Abbasi Nejad, Sajjad Barkhordari, Pourya Esfahani *
    Purpose

    Pricing The banking system plays an important role in the structure of an economy, and the challenges of this sector can affect other sectors. One of the most important challenges of the banking system is the occurrence of a banking crisis. The International Monetary Fund defines a banking crisis as a situation in which bank runs and bank failures spread and banks are unable to pay their debts, or a situation in which the government intervenes in the banking system on a large scale. In the conditions of banking crisis, bank bankruptcies are widespread and banks are unable to pay their debts. The occurrence of this type of crisis has various causes, the main reasons of which are the high volume of non-current claims and the freezing of bank assets as a result of corporate governance, which reduces the quality of bank assets to pay the bank's obligations, thus creating an imbalance in the banks' balance sheets. One of the features of a banking crisis is systemic risk. An increase in the systemic risk in the banking system coincides with the occurrence of a banking crisis.Systemic risk can be defined as a risk that affects the financial sector and creates an endogenous cycle that exacerbates the effect of the initial shock and causes more damage to the financial sector. With the increase of systemic risk, the probability of crisis and financial and monetary instability increases and negatively affects the real sector of the economy. In normal times, when there is no crisis, banks help the rapid development of the economy and increase the standards of living, but, when a crisis occurs, the problems in the banking sector and the subsequent failures cause serious negative consequences not only in the banking sector but also in companies directly.  It also affects investors; the occurrence of banking crises during the last few decades has always caused problems for the countries engaged in the crisis. Among these problems, one may mention the financial costs of the crisis, production losses, increase in public debts, and increase in uncollectible loans. The banking industry in Iran is one of the important financial intermediaries that can provide the basis for the growth and prosperity of the economy by properly organizing resources and expenses. More than 80% of the financing in Iran is done through banks. Therefore, the health of this sector can significantly contribute to the improvement of economic conditions. The conditions of the Iranian economy and especially the banking system in recent years indicate the signs of a banking crisis in the Iranian economy; the money market pressure index, as one of the most important indicators for measuring the banking crisis, has faced more fluctuations since the end of the 80s. Considering the high share of the banking system in the financing of economic activities in Iran and the lack of studies in the field of banking crisis and its effects on macroeconomic variables, the present research investigates the effects of systemic risk, as a representative variable of banking crisis, on the selected macroeconomic variables.

    Methodology

    In order to analyze the effects of the banking crisis on macroeconomic variables, the stochastic dynamic general equilibrium model has been used in the form of two limit scenarios referring to a no-crisis situation and the presence of a banking crisis at the highest level using the data of Iran's economy during the years 1982-2020. In this study, a stochastic dynamic general equilibrium model for a small open economy in terms of oil exports has been developed with an emphasis on Iran's economy in the framework of the new Keynesian school, in which the effect of monetary impulse on macroeconomic variables in the framework of the banking crisis is investigated. As a key feature of the model, employment and production decisions by firms and labor supply and consumption decisions by households are made before goods are produced and exchanged and before market-clearing prices are realized. In the sector of companies producing intermediate inputs, all the company's resources are assumed to be provided by facilities, and the presence of crisis increases the cost of receiving facilities. It is also assumed that the existence of the crisis will limit the lending resources of commercial banks, which will increase the price of the received loans due to the lack of resources.

    Results and discussion

    The results show that, due to monetary stimuli, variables such as production and inflation show a positive reaction to the stimuli, but, over time, the effects disappear. As a result of inflation, the real wage has decreased, and the level of real consumption has also decreased due to the decrease in the purchasing power of the members of the society. Also, due to the inflation and the increase of investment cost, the amount of investment has also decreased. Therefore, the results are compatible with consumption and investment theories. Another important result regarding the systemic risk constraint in modeling is that the banking crisis has reduced the impact of monetary impulses on macroeconomic variables and reduced the size and extent of the impact.

    Conclusions and policy implications: 

    According to the results of the study, the existence of a banking crisis causes friction in the structure of the economy and the performance of the banking network, which affects various impulses and policies. Therefore, it is suggested that the central bank or the government should consider the state of the banking system from the perspective of its health in determining the rule and before implementing economic decisions.

    Keywords: Banking crisis, stochastic dynamic general equilibrium model, Inflation rate, economic growth rate, interest rate
  • اکبر رحیمی فرد*، محمدرضا رنجبر فلاح، سمیرا متقی

    با توجه به نقش ویژه و حساس بانک ها در نظام اقتصادی کشور، بروز هرگونه اختلال یا ناکارامدی در سیستم بانک ها و کاهش عملکرد آنها، به طور مستقیم بر فعالیت های مالی جامعه موثر است. بر همین اساس، در تحقیق حاضر به بررسی تاثیر نرخ بهره بر سودآوری بانکی دو کشور ایران و آمریکا طی دوره 1990 تا 2019 به روش رگرسیونی و سری های زمانی GMM پرداخته شده است. نتایج نشان داد نرخ بهره اثرات معنادار بر سودآوری بانکی در بخش اسلامی و بخش متعارف داشته است با این تفاوت که این اثرگذاری در بخش اسلامی مثبت و در بخش متعارف منفی بوده است. دلیل اثرگذاری متفاوت می تواند تفاوت در ماهیت نرخ بهره در بخش اسلامی و متعارف باشد، زیرا در بانکداری متداول؛ نرخ بهره مبتنی بر ربا بوده است که به دلیل انفکاک بخش بانکی از بخش واقعی اقتصاد، می تواند در بلندمدت برای سودآوری بخش بانکی مضر باشد، ولی در بخش اسلامی، نرخ بهره مبتنی بر به اشتراک گذاری ریسک بوده و عملکرد بخش بانکی به بخش واقعی اقتصاد وابسته است؛ بنابراین توصیه می شود کشورهایی که دارای سیستم بانکداری مبتنی بر ربا هستند، اصلاحات مورد نیاز جهت اسلامی سازی سیستم بانکداری را در دستور کار قرار دهند.

    کلید واژگان: بانکداری اسلامی, بانکداری متعارف, نرخ بهره, سود, روش GMM
    Akbar Rahimifard *, MohammdReza Ranjbar Fallah, Samira Motaghi

    Due to the special and sensitive role of banks in the country's economic system, the occurrence of any disruption or inefficiency in the banking system and the reduction of their performance, directly affects the financial activities of society. Accordingly, in the present study, the effect of interest rates on the banking profitability of Iran and the United States during the period 1990 to 2019 has been investigated by regression method and GMM time series. The results showed that interest rates had significant effects on bank profitability in the Islamic sector and the conventional sector, with the difference that this effect was positive in the Islamic sector and negative in the conventional sector. The reason for the different effect can be the difference in the nature of interest rates in the Islamic and conventional sectors, because in conventional banking; Interest rates are based on usury, which due to the separation of the banking sector from the real sector of the economy, can be detrimental to the profitability of the banking sector in the long run, but in the Islamic sector, interest rates are based on risk sharing and banking performance to the real sector. It Depends. Therefore, it is recommended that countries with usury-based banking systems put on the agenda the reforms needed to Islamize the banking system.

    Keywords: Islamic Banking, Conventional Banking, Interest rates, Profit, GMM, Method
  • ابراهیم التجائی*

    این مقاله، به دو مسئله در اقتصاد ایران پرداخته است. نخست، با توجه به پنهان بودن نرخ بهره بازار در ایران هدف اول این مقاله، ارائه برآوردی از نرخ بهره در ایران است. برای استخراج یک جایگزین محاسبه پذیر برای نرخ بهره از روابط میان قیمت های نقدی و آتی طلا استفاده شده و سری زمانی ماهانه نرخ بهره طی دوره 1388:01 تا 1397:01 استخراج شده است. دومین مسئله، ارتباط نرخ بهره با تورم است، با لحاظ دیدگاه های متنوع در درباره این رابطه، با این استدلال که این دیدگاه ها عمدتا از نتایج تجربی مطالعات در اقتصادهایی با شرایط متفاوت ناشی می شود و ممکن است اساسا این رابطه شکلی غیرخطی داشته باشد، این مقاله بر پایه روش MS-VAR مدلی برای بررسی رابطه علی غیرخطی میان نرخ بهره و تورم ارائه می دهد. یافته ها نشان می دهند که رابطه میان نرخ های بهره و تورم در دوره یادشده در قالب دو رژیم دسته بندی می شود. در رژیم صفر که هر دو متغیر در سطوح بالا و پرنوسان هستند، علیت دوطرفه میان آنها وجود دارد که تایید کننده اثر فیشری است. در رژیم یک که هر دو متغیر در سطوح نسبتا پایین با نوسان اندک قرار دارند، علیت یک طرفه مثبت از نرخ بهره به تورم وجود داشته است.

    کلید واژگان: تورم, اقتصاد ایران, نرخ بهره, بازارهای آتی, الگوی MS-VAR
    Ebrahim Eltejaei *

    This paper has addressed two issues in Iran's economy. First, considering that the market interest rate is hidden in Iran, the first goal of this paper is to provide a calculate of the interest rate in financial markets of Iran. To derive a calculable alternative for this rate, the relationship between the spot and future prices of the gold coin certificate of deposit was used, and the monthly rates was extracted during 2009:04-2018-04. The second issue is the relationship between interest rate and inflation. Considering different views in the literature and, assuming that these views are mainly derived from the empirical studies on economies with different conditions and that this relationship may have a non-linear form, this article provides a model of MS-VAR to investigate the non-linear causal relationship between interest rate and inflation. The findings show that this relationship during the studied era is classified in two regimes. In the zero regime, when both variables are at high and fluctuating levels, there is a two-way causality between them, which confirms the Fisher’s effect. In regime one, where both variables are at relatively low levels with little fluctuation, there has been a positive one-way causality from interest rate to inflation.

    Keywords: Inflation, Interest Rate, Futures Markets, Iran's Economy, MS-VAR Model
  • سمیرا متقی*، سمانه طالعی اردکانی، رمضان غلامی
    بر اساس تیوری فیشر، یک واحد افزایش در تورم انتظاری موجب یک واحد افزایش در نرخ بهره اسمی شده و نرخ بهره واقعی، که نقش اصلی در شکل دهی به رفتار سرمایه گذاری و پس انداز دارد، ثابت می ماند و این عامل، اگر چه تورم را افزایش می دهد، منجر به خنثی بودن سیاست های پولی می شود؛ از طرفی، بر اساس نظریه مقداری پول و ارتباط مستقیم میان سرعت گردش پول و سطح عمومی قیمتها و همچنین، اثرگذاری مستقیم سرعت گردش پول از نرخ بهره، انتظار می رود که افزایش نرخ بهره، نرخ تورم را افزایش دهد. این اثرگذاری نرخ بهره بر شاخص تورم (از نظر برخی از اقتصاددانان)، فقط مربوط به تورم نبوده و سایر متغیرهای کلان اقتصادی را تحت تاثیر قرار می دهد اما موضوع قابل توجه در این میان، نوع ، نحوه و میزان این اثرگذاری در کوتاه مدت و بلندمدت می باشد که در تحقیق حاضر با استفاده از روش VAR و VECM ، مورد بررسی قرار می گیرد.نتایج حاصل از تحقیق، تایید تیوری فیشر در اقتصاد ایران را هم در کوتاه مدت و هم در بلندمدت، نشان می دهد و مطرح می کند که بین متغیر نرخ بهره و شاخص تورم در اقتصاد ایران، ارتباط مثبت و معنی داری وجود دارد بعلاوه، نوسانات متغیر نرخ بهره، سایر شاخص های اقتصاد کلان را تحت الشعاع خود قرار می دهد به صورتیکه، این ارتباط برای شاخص رشد اقتصادی و سرمایه گذاری فیزیکی به صورت معکوس و برای شاخص نرخ تورم، مستقیم می باشد؛
    کلید واژگان: نرخ بهره, نرخ تورم, الگوی VAR
    Samira Motaghi *, Samane Talei, Ramezan Gholami
    According to Fisher's theory, an increase in expected inflation results in a unit increase in nominal interest rates, and the real interest rate, which plays a key role in shaping investment and savings behavior, remains constant, and this factor, although inflation Leads to the neutralization of monetary policy;On the other hand, based on the theory of quantity of money and the direct relationship between the velocity of money and the general level of prices, as well as the direct effect of the velocity of money on interest rates, raising interest rates is expected to increase inflation.This effect of interest rates on the inflation index (according to some economists) is not only related to inflation and affects other macroeconomic variables, but the important issue is the type, manner and amount of this effect in the short term and It is a long-term study in the present study using VAR and VECM methods and in the period of 1360 to 1399.The results of the study show the confirmation of Fisher's theory in the Iranian economy both in the short and long term, and suggest that there is a positive and significant relationship between the interest rate variable and the inflation index in the Iranian economy.In addition, variable interest rate fluctuations overshadow other macroeconomic indicators, as this relationship is inverse for the economic growth index and physical investment and direct for the inflation rate index.
    Keywords: Interest rate, Inflation rate, economic growth rate, VaR Model
  • اصغر ابوالحسنی هستیانی، محسن مهرآرا*، علی خواجه محمدلو

    تابع واکنش سیاست گذار پولی می تواند بینشی در مورد عوامل موثر بر تصمیمات سیاست پولی ارایه دهد. برآوردهای تجربی نشان دهنده وجود تفاوت هایی در بین کشورهاست، که آیا سیاست پولی صرفا به تورم مورد انتظار واکنش نشان می دهد یا تحولات تولید مورد انتظار را نیز در نظر می گیرد. این مطالعه به بررسی تابع واکنش بانک مرکزی ایران با تمرکز بر تغییر در نرخ بهره اسمی به عنوان ابزار اصلی سیاست پولی پرداخته است. برای این منظور، تابع واکنش سیاست گذار پولی برای دوره سری زمانی سالانه 2002 تا 2019 با استفاده از قانون تیلور غیرخطی مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. ارزیابی رفتار سیاست گذاران پولی در پاسخ به تغییرات متغیرهای وضعیت؛ تغییرات قیمت نفت، تغییرات نرخ ارز رسمی، شکاف تورم و شکاف تولید با استفاده از مدل خود رگرسیون آستانه ای انتقال ملایم  (STR) نشان داده است که، اولا: تابع واکنش سیاست گذار پولی در ایران غیرخطی می باشد. ثانیا؛ مشاهده می شود که با ورود متغیرهای تغییرات نرخ ارز رسمی و تغییرات قیمت نفت به مدل، با افزایش ضریب شکاف تولید نسبت به ضریب تورم، سناریوی هدف گذاری تورم به سمت هدف گذاری تولید تغییر پیدا می کند. ثالثا؛ متغیر تغییرات قیمت نفت از طریق کانال شکاف نرخ ارز رسمی بر تابع واکنش سیاست گذار پولی اثر می گذارد.

    کلید واژگان: نرخ بهره, قیمت نفت, تابع واکنش سیاست گذار پولی, رگرسیون انتقال ملایم (STR)
    Asghar Abolhassani Hastiani, Mohsen Mehrara*, Ali Khajeh Mohammad Lou

    The reaction function of the monetary policy maker can provide insight into the factors influencing monetary policy decisions. Empirical estimates indicate the existence of differences among countries, whether monetary policy only reacts to expected inflation or takes into account expected production developments. This study investigates the reaction function of the Iranin central bank, focusing on the variation in nominal interest rate as the main instrument for monetary policy. For this purpose, we analyzed  the reaction function of the monetary policy authority for the annual time series period from 2002 to 2019 using nonlinear Taylor rule.Evaluating the behavior of monetary policy makers in response to changes in situational variables; Oil price changes, official exchange rate changes, inflation gap and production gap using smooth transition regression (STR) model have shown that, firstly: the reaction function of the monetary policymaker in Iran is non-linear and secondly; It can be seen that by entering the variables of official exchange rate changes and oil price changes into the model, with the increase of the production gap coefficient compared to the inflation coefficient, the inflation targeting scenario changes towards the targeting of production stabilization, and thirdly; The variable influence channel of oil price changes on the reaction function of the monetary policymaker is the official exchange rate gap.

    Keywords: Interest rate, oil price, monetary policy reaction function, Smooth Transition Regression (STR)
  • فریبا عثمانی، علی چشمی، نرگس صالح نیا، محمدطاهر احمدی شادمهری*

    با توجه به روند صعودی نرخ تورم و تثبیت نسبی نرخ بهره اسمی در ایران، این پرسش اهمیت می یابد که بازده سهام صنایع مختلف چه واکنشی نسبت به این دو متغیر اقتصاد کلان داشته اند؟ در این پژوهش، به صورت تجربی با داده های ماهانه از فروردین 1389 تا اسفند 1400 با استفاده از مدل Panel-ARDL تاثیر تورم و نرخ بهره بر بازده سهام صنایع مختلف ایران بررسی می شود. ابتدا برای امکان مقایسه بین شاخص های سهام صنایع مختلف، این شاخص ها بر اساس ماه پایه همگن شد و سپس مدل برآورد گردید. نتایج تجربی نشان می دهد که تورم در کوتاه مدت و بلندمدت اثر مثبت و معناداری بر بازده اسمی سهام صنایع مختلف در دوره مورد مطالعه دارد، اما تورم بر بازده واقعی در بلندمدت اثر منفی و معناداری دارد. نرخ بهره اسمی در کوتاه مدت و بلندمدت سبب کاهش بازده اسمی و واقعی سهام صنایع مختلف می شود. علاوه بر این، متغیرهای نرخ ارز، قیمت جهانی نفت و نقدینگی نیز به عنوان متغیرهای کنترلی در نظر گرفته شده ‏اند. این نتایج، به سرمایه گذاران نشان می دهد سهام در بلندمدت نتوانسته محافظ مناسبی در مقابل تورم باشد و مقامات پولی هنگام مدیریت نرخ بهره باید به اثرات آن بر بازار سهام توجه کنند.

    کلید واژگان: تورم, نرخ بهره, شاخص سهام, صنایع, رویکرد Panel-ARDL
    Fariba Osmani, Ali Cheshomi, Narges Salehnia, MohammadTaher Ahmadi Shadmehri*

    Considering the upward trend of the inflation rate and the relative stabilization of the nominal interest rate in Iran, this question becomes important: how have the stock returns of different industries reacted to these two macroeconomic variables? In this article, the effect of inflation and interest rate on stock returns of different industries in Iran is investigated empirically according to monthly data of the period April 2010- March 2022 using Panel-ARDL model. First, to make the comparison between stock indices of different industries possible, these indices were homogenized based on a base month and then the model was estimated. Empirical results show that inflation in the short and long term has a positive and significant effect on the nominal returns of stocks of various industries for the period, but inflation has a negative and significant effect on the real returns in the long term. The nominal interest rate in the short and long term causes a decrease in the nominal and real returns of stocks of various industries. In addition, the variables of exchange rate, global oil price, and liquidity were also considered as control variables. These results show that stocks have not been able to protect against inflation in the long term, and monetary authorities should pay attention to its effects on the stock market when managing interest rates.

    Keywords: Inflation, Interest Rate, Stock Index, Industry, Panel-ARDL Approach
  • مینا نادری، آرش هادی زاده*، اکبر میرزاپور باباجان

    یکی از بازارهایی که در بحران اخیر اقتصاد ایران (بعد از دور دوم تحریم ها) به شدت متلاطم شده و رفتاری حباب گونه از خود نشان داده، بازار سهام بوده است. سوال مهمی که اکنون پیش آمده، این است که آیا افزایش شدید قیمت سهام، ناشی از حباب بوده و اگر چنین بوده، چه متغیری مسبب آن بوده است؟ ادبیات اقتصادی جدید، به نقش مهم متغیر سیاست پولی بر شکل گیری حباب ها تاکید دارد؛ بر این اساس، در این مطالعه، به بررسی نقش سیاست پولی در شکل گیری حباب بازار سهام ایران پرداخته شده است. برای شناسایی حباب از روش فیلیپس و همکاران (2015) و برای بررسی اثر سیاست پولی بر اندازه حباب از روش گالی و گمبتی (2014) و همچنین روش خودرگرسیون برداری با پارامترهای متغیر در زمان (در بازه 1383 تا 1398) استفاده شده است. به دلیل ساختار اقتصاد ایران، برای حصول نتایج دقیق تر، از سه متغیر نرخ بهره، حجم نقدینگی و اعتبارات اعطایی به بخش خصوصی به عنوان نماینده سیاست پولی استفاده شد. نتایج به دست آمده، حاکی از آن است که بازار سهام ایران در برخی از دوره ها، درگیر حباب قیمتی بوده است و شوک نرخ بهره و شوک نقدینگی بر تقویت آن، موثر بوده اند؛ اما اعتبارات اعطایی به بخش خصوصی، بخش حبابی قیمت سهام را تحت تاثیر قرار نداده است. همچنین میزان اثرگذاری سیاست پولی بر حباب بازار سهام، طی زمان متغیر بوده و در دوره مورد بررسی، افزایش پیدا کرده، به نحوی که در سال 1397 (سالی که بازار سهام درگیر حباب قیمتی بوده است)، به بیشترین مقدار خود رسیده است.

    کلید واژگان: سیاست پولی, نرخ بهره, نقدینگی, حباب قیمت بازار سهام, روش خودرگرسیون برداری با پارامتر متغیر در زمان
    Mina Naderi, Arash Hadizadeh*, Akbar Mirzapour Babajan
    Introduction

    In developing countries, the shocks that enter the economy due to capital market fluctuations have more depth and durability. Because of the two-way connection between the stock market and the real sector of the economy and public attention to this market, examining the stock market shocks is of great importance. Therefore, the present study investigated the extreme fluctuations of the stock market index, which suspected the existence of bubbles. Timing of these bubbles in the market is one of the goals of this study, which was carried out by using the right-tailed unit root tests based on the augmented Dickey-Fuller test. A stock price bubble may be affected by monetary policy. This issue is influenced by the size of the bubble and the type and strength of the applied monetary policy. The impact of monetary policy fluctuations and especially interest rates on stock price bubbles is theoretically uncertain and should be determined empirically. Therefore, another goal of this study is to examine the effects of monetary policy shocks on the formation and timing of the stock market bubble.

    Methodology

    The method of Phillips et al.  (2015) has been used to identify and time the stock market bubble. Galli and Gambeti model and TVP-SVAR method were also used to investigate the effect of monetary policy on the stock market bubble.

    Results and Discussion

    BSADF (Backward Supreme Augmented Dicky-Fuller) test has been used to determine the dates when the stock market had a bubble. According to this test, in three short periods, from July to September 2005, from April to May 2011, and from October to November 2018, the stock market behaved like a bubble. Regarding the impact of the interest rate shock on the stock market bubble, it can be said that the monetary expansion shock (decrease in the real interest rate) causes the bubble part of the stock price to become larger. In all periods, the response of the bubble part was positive, but over time, has increased, and since the beginning of the 2010s, its response to the shock of interest rate reduction has completely changed. The liquidity shock, also strengthens the size of the bubble. The amount of this influence has also increased greatly over time and has reached its peak in 2017 (the year of the formation of the price bubble in the stock market based on the BSADF test). Therefore, it can be claimed that the increase in the bubble part of the stock price was caused by a positive shock or an increase in liquidity. Regarding the effect of the credit shock on the stock market bubble, it can be said that credits has affected the fundamental part of the stock price, but it does not have much effect on the bubble part of the stock price. In fact, the increase in credits has caused the liquidity restrictions of economic enterprises to be removed and has an effect on their production and sales and finally on their profitability. Therefore, it is expected that with an increase in credits (positive credit shock), most of the fundamental part (current and future profitability) of companies will be affected.

    Conclusion

    During the last decade, the public attention to the stock market in Iran increased significantly. This issue caused the entry of new funds into this market, which was seen in the bubble-like behavior of the stock price index. In the conventional economic theory, the positive impact of expansionary monetary policies on the bubble is expected, but there are other theories that make the long-term impact of the monetary policy shock on the size of the bubble uncertain and dependent on factors such as the size of the bubble, the stability of the monetary policy, and the type of monetary tool. In order to solve this theoretical ambiguity, the effect of one of these cases, i.e., changing the monetary policy tool, on the stock price bubble was investigated. Before that, the existence of a bubble in the stock market had been checked. Regarding the impact of monetary shocks on the stock price bubble, according to the type of monetary policy instrument, the reaction of the stock price bubble has been different. Interest rate policy and liquidity have had a positive effect on the bubble, but credit policy has not had such an effect. In most of the developed economies, the interest rate change is the most powerful monetary policy tool, as a small change in it can have a large impact on the real sector of these economies. But in our country, according to the empirical findings of this article, the effect of liquidity on the stock market bubbles has been greater than the effect of changing the interest rates on it. This result is a proof of the dominance of liquidity over monetary policies in Iran.

    Keywords: Monetary policy, interest rate, liquidity, stock market price bubble, Vector Autoregressive with Time Varying Parameter
  • محدثه علی زاده*، سید احمدرضا جلالی نائینی، مجید عینیان

    اثر مانده حقیقی به معنای اثر تغییر در موجودی واقعی پول بر متغیرهای حقیقی اقتصاد است. در این پژوهش اثر مانده حقیقی پول بر پویایی مصرف و تقاضای کل در قالب رویکرد برآورد ساختاری مورد آزمون قرار گرفت. نتایج حاصل از برآورد الگو با داده های سالانه 1369 تا 1398 برای متغیرهای مصرف خصوصی، تولید ناخالص داخلی، نقدینگی، جمعیت کشور، نرخ بهره یک‎ساله بانکی، شاخص قیمت مصرف کننده و نرخ رشد قیمت کالاهای بادوام، نرخ ارز، قیمت زمین و نرخ طلا به‎دست می آید. طبق برآوردهای این پژوهش، میزان اثر مانده حقیقی پول بر مصرف خصوصی حقیقی در دو نرمال سازی متفاوت برابر با مقدارهای  0/952 و 0/814 برآورد می شود. همچنین، میزان اثر مانده حقیقی پول بر تقاضای کل حقیقی برابر با 1/691 است. این مسیله به این معناست که پول حقیقی بر تمامی متغیرهای اقتصاد کلان نیز اثر می گذارد و نقش مهمی در سازوکار انتقال پول بازی می کند. این مسیله، اهمیت به سیاستگذاری پولی و عدم حذف متغیر پول را در سازوکار انتقال پول برجسته می سازد و آثار منفی افزایش قیمت ها را بر بخش حقیقی اقتصاد از طریق کاهش مانده حقیقی پول نشان می دهد.

    کلید واژگان: مصرف خصوصی, نقدینگی, مانده پولی, نرخ بهره, چرخه تجاری
    Mohadese Alizadeh*, Seyed Ahmadreza Jalali-Naini, Majid Einian

    Real Money Balance indicates the impact of the changes in real money stock on real variables of the economy. This paper estimates the real money balance effects on private consumption and aggregate demand by using a structural estimation approach. The data that we use is Iran’s annual data and runs from 1990 through 2019. The variables are real private consumption expenditures, M2 money stock, CPI, GDP, population, central bank’s one-year interest rate, the arithmetic mean of growth rates of the price of durable commodities, the exchange rate, the price of gold, and the price of one square meter of land. The estimation shows that the parameter that indicates the importance of the real money balance effect on private consumption is significantly different from zero (0.952 and 0.814 from two different normalization estimations). In addition, the amount of real money balance effect on aggregate demand equals 1.691 which is significantly different from zero. These results indicate the importance of real money balance effects on private consumption and aggregate demand in Iran’s economy. This means that real money influences all macroeconomic variables and has an important role in monetary transaction mechanisms. This result indicates the importance of monetary policy and shows why we cannot ignore money’s role in the monetary transaction mechanism. It also illustrates the negative impacts of price rise in real variables on economics by decreasing real money balance.

    Keywords: Private Consumption, Real Money Balance, Interest Rate, Liquidity, Business Cycle
  • سجاد ابراهیمی*

    پژهش حاضر، در پی پاسخ به این سوال است که آیا افزایش واردات (ناشی از درآمدهای نفتی) در کشورهای نفتی می تواند اثر تورم زایی رشد نقدینگی را سرکوب کند یا خیر. این رابطه با استفاده از داده های 14 کشور نفتی در بازه 1970 تا 2020 مورد بررسی قرار گرفته است. برای بررسی این رابطه در قالب داده های بین کشوری، از مدل پانل ARDL استفاده شده که با روش میانگین گروهی تلفیقی  (PMG) برآورد شده است. بر اساس نتایج، اثر رشد نقدینگی بر تورم در کشورهای نفتی هم در کوتاه مدت و هم در بلندمدت مثبت و معنی دار بوده است. افزایش نسبت واردات چه در کوتاه مدت و چه در بلندمدت می تواند اثر رشد نقدینگی بر تورم را کاهش دهد. همچنین رشد درآمدهای نفتی نیز در بلندمدت اثر تورمی رشد نقدینگی را کاهش می دهد. به عبارت دیگر، افزایش عرضه کالاهای وارداتی (ناشی از رشد درآمد های نفتی) با افزایش تقاضا برای پول داخلی بخشی از قدرت تورم زایی نقدینگی را خنثی می کند. تحلیل رگرسیونی مجزایی که با داده های اقتصاد ایران انجام شد نیز این موضوع را تایید کرد و نشان داد اختلاف رابطه رشد نقدینگی و تورم در ایران با تغییرات نسبت واردات و نسبت درآمد نفتی توضیح داده می شود.

    کلید واژگان: تورم, رشد نقدینگی, سیاست پولی, رشد بخش حقیقی, نرخ بهره
    Sajad Ebrahimi*

    This study investigates whether the increase in imports in oil countries (due to oil revenues) can mitigate the inflationary effect of liquidity growth or not. In this regard, a panel ARDL model is used to investigate the issue among 14 oil-exporting countries between 1970 and 2020, which is estimated by the Pooled Mean Group (PMG) method. According to the results of estimations, the effect of liquidity growth on inflation is positive and significant in the oil countries (both in the short and in the long run). The results show that increases in the ratio of imports reduce the effect of liquidity growth on inflation both in the short and the long run. Also, raising the oil revenues decrease the inflationary effect of liquidity growth in the long run. In other words, an increase in the supply of imported goods (because of a boom in oil revenues) leads to an increase in domestic money demand and partially neutralizes the inflationary effect of liquidity growth. Besides the panel regression, a regression analysis of Iranian economy data is used to test the hypothesis. These results also confirm that changes in the import ratio and oil income ratio explain the difference in liquidity growth and inflation.

    Keywords: Inflation, Liquidity growth, Monetary policy, Real sector growth, Interest rate
  • میرعلی کاظمی، یونس نادمی*، رامین خوچیانی، شایسته رضایی
    در مطالعه حاضر، با ارایه روش موجک (تحلیل اکونو فیزیک) و تحلیل هم دوسی به تبیین مجدد ارتباط نرخ ارز حقیقی با نرخ بهره حقیقی در اقتصاد ایران بر اساس نظریه برابری قدرت خرید در قالب دو مدل پولی در افق های زمانی کوتاه مدت ، میان مدت و بلند مدت پرداخته شد. بدین منظور، داده های در دسترس به صورت ماهانه و طی دوره زمانی فروردین 1359 تا اسفند 1399 به کار گرفته شده است. نتایج آزمون علیت گرنجری فرض وجود علیت در کلیه دوره های زمانی از نرخ بهرهحقیقی به نرخ ارز حقیقی را رد می کند؛ با این حال، در کوتاه مدت و در برخی از دوره ها رابطه علیت از نرخ ارز حقیقی به سمت نرخ بهره حقیقی است. براساس نتایج به دست آمده (مبتنی بر داده های ماهانه)، برای شاخص نرخ ارز حقیقی و نرخ بهره حقیقی نواحی هم بستگی (هم دوسی) زیادی در تناوب های کمتر از یک سال، تقریبا در سرتاسر دوره زمانی مشاهده شده است. این موضوع نشان از هم دوسی شدید بین دو متغیر در کوتاه مدت دارد؛ هم چنین نتایج حاکی از آن است که شدت و جهت رابطه بین دو متغیر در کوتاه مدت ثابت نیست و به صورت مکرر تغییر کرده است که مدل پولی با قیمت های چسبنده قابل تفسیر نیست. با حرکت از کوتاه مدت به سمت بلندمدت رابطه بین نرخ بهره حقیقی و شاخص نرخ ارز حقیقی هم فاز بوده و متغیر نرخ بهره حقیقی پیشرو و نرخ ارز حقیقی پسرونده است؛ لذا در افق میان مدت و بلندمدت ارتباط مستقیمی بین این دو متغیر تا حدی دیده می شود که نظریه برابری قدرت خرید (مدل پولی با قیمت های انعطاف پذیر) را تایید می کند.
    کلید واژگان: تئوری موجک, نرخ بهره, نرخ ارز, رشد اقتصادی و هم دوسی
    Mirali Kazemi, Younes Nademi *, Ramin Khochiany, Shayeste Rezaei
    In the present study, by presenting the wavelet method (economic and physical analysis) and coherence analysis, the relationship between the real exchange rate and the real interest rate in the Iranian economy was re-explained based on the theory of purchasing power parity in the form of a monetary dual model in the short-term, medium-term and long-term time horizons. For this purpose, the data in available monthly and used during the period from April 1359 to March 1399. The results of the Granger causality test reject the assumption of causality in all time periods from the real interest rate to the real exchange rate, however, in the short term and in some periods, the causality relationship from the exchange rate Real is towards the real interest rate. Based on the results obtained (based on monthly data), for the real exchange rate index and the real interest rate, many correlation areas have been observed in intervals of less than one year, almost throughout the time period. This shows a strong correlation between the two variables in the short term. Also, the results indicate that the intensity and direction of the relationship between the two variables is not constant in the short term and has changed repeatedly, so that the monetary model cannot be interpreted with sticky prices. By moving from the short term to the long term, the relationship between the real interest rate and the real exchange rate index is in phase, and the real interest rate variable is leading and the real exchange rate is declining; Therefore, in the medium-term and long-term horizon, a direct relationship between these two variables can be seen to an extent that confirms the theory of purchasing power parity (monetary model with flexible prices).
    Keywords: Wave Theory, Interest rate, Exchange rate, Economic Growth, Convergence
  • نرگس سنجری کنارصندل، بهنام الیاس پور*، مسعود نیکو قدم

    نرخ بیکاری یکی از شاخص های اقتصادی است که همواره مورد توجه سیاست‎گذاران و اقتصاددانان بوده است. عوامل مختلفی بر نرخ بیکاری اثرگذار هستند. با توجه به شرایط اقتصادی ایران به عنوان یک کشور صادرکننده نفت، هدف این پژوهش بررسی اثرات نامتقارن قیمت نفت، نااطمینانی قیمت نفت و نرخ بهره بر بیکاری در ایران بااستفاده از داده های فصلی، طی دوره زمانی 1382:1 تا 1399:4 است. در این راستا با استفاده از روش خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی غیرخطی (NARDL)، ارتباط بین متغیرها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که اثر تغییرات مثبت و منفی قیمت نفت و نرخ بهره بر نرخ بیکاری نامتقارن بوده، اما اثر تغییرات مثبت و منفی متغیر نااطمینانی قیمت نفت بر نرخ بیکاری، متقارن است. در این راستا با استفاده از روش خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی غیرخطی (NARDL)، ارتباط بین متغیرها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاکی از آن است که اثر تغییرات مثبت و منفی قیمت نفت و نرخ بهره بر نرخ بیکاری نامتقارن بوده، اما اثر تغییرات مثبت و منفی متغیر نااطمینانی قیمت نفت بر نرخ بیکاری، متقارن است.

    کلید واژگان: نرخ بیکاری, قیمت نفت, نااطمینانی قیمت نفت, نرخ بهره, روش خودرگرسیونی با وقفه های توزیعی غیرخطی (NARDL)
    Narges Sanjari Konar Sandal, Behnam Elyaspour *, Masoud Nikooghadam

    Unemployment rate, as an important economic indicator, has always been one of the main issues of policymakers and economists. Various factors affect the unemployment rate. Considering the economic conditions of Iran as an oil exporting country the purpose of this study is to investigate the asymmetric effects of oil price, oil price uncertainty and interest rate on unemployment in Iran using seasonal data, during the period from 1382:1 to 1399:4. In this regard, using the Nonlinear Autoregressive Distributed Lag method (NARDL), the relationship between variables has been investigated. The results show that the effect of positive and negative changes in oil prices and interest rates on the unemployment rate is asymmetric, but the effect of positive and negative changes in the oil price uncertainty variable on the unemployment rate is symmetric.The results show that the effect of positive and negative changes in oil prices and interest rates on the unemployment rate is asymmetric, but the effect of positive and negative changes in the oil price uncertainty variable on the unemployment rate is symmetric.

    Keywords: Unemployment rate, Oil Price, oil price uncertainty, Interest Rate, method (NARDL)
  • مژگان خداوردی، امیررضا کیقبادی*

    انتشار ویروس (کوید 19) از دی 1398 در ووهان چین موجب بیماری ها و مرگ میر زیادی در دنیا گردیده است .پیامدهای این ویروس باعث رکود و سایر مشکلات جهانی گردیده به طوری که حتی کشورهای توسعه یافته که مدعی دارا بودن نظام های سلامت اجتماعی پیشرفته بودند با مشکل مواجه شده اند. سوالات یا فرضیه شامل ، الف) سوالات اصلی تحقیق: آیا بحران مالی کرونا بر شاخص سهام شرکتهای منتخب بورسی تاثیر معنی داری دارد؟ سوالات فرعی مدل:آیا بحرانهای ارزی بر شاخص سهام شرکتهای منتخب بورسی تاثیر معنی داری دارد؟آیا بحرانهای نفتی بر شاخص سهام شرکتهای منتخب بورسی تاثیر معنی داری دارد؟ب) فرضیه‏ اصلی تحقیق بحران مالی کرونا بر شاخص سهام شرکتهای منتخب بورسی تاثیر معنی داری دارد؟فرضیات فرعی تحقیق: بحرانهای ارزی بر شاخص سهام شرکتهای منتخب بورسی تاثیر معنی داری دارد. بحران های نفتی بر شاخص سهام شرکتهای منتخب بورسی تاثیر معنی داری دارد. جامعه آماری عبارتست از کلیه شرکت‏های پذیرفته شده در سازمان بورس اوراق بهادار تهران که بازده زمانی تحقیق دوره زمانی هفت ساله حد فاصل سالهای 1392 تا 1399 می باشد. روش به کار رفته در تحقیق حاضر از نوع توصیفی _تحلیلی می باشد، که به منظور تطبیق تیوری های اقتصادی با واقعیت های جامعه، روابط بین متغیرها با استفاده از آمار و ارقام مورد بررسی قرار می گیرد و پس از تطبیق با تیوری ها، با استفاده از آمار استنتاجی و روش اقتصادسنجی پانل در نرم افزار ایویوز رد یا اثبات فرضیه های ارایه شده مورد آزمون قرار می گیرد.هرسه مدل مورد پذیرش قرار گرفت.

    کلید واژگان: تورم, ارز, نرخ بهره, بحران مالی, درآمد های نفتی
    Mozhgan Khodaverdi, Amirreza Keyghobadi *

    he spread of the virus (Quid 19) since January 2017 in Wuhan, China has caused many diseases and deaths in the world. The consequences of this virus have caused recession and other global problems so that even developed countries claim to have social health systems. Advanced were in trouble. Questions or hypotheses including: a) The main questions of the research: Does the financial crisis of Corona have a significant impact on the stock index of selected listed companies? Model sub-questions: Do currency crises have a significant effect on the stock index of selected stock exchange companies? Do oil crises have a significant effect on the stock index of selected stock exchange companies? Sub-hypotheses of the research: Currency crises have a significant effect on the stock index of selected listed companies. Oil crises have a significant impact on the stock index of selected listed companies. The statistical population is all companies listed in the Tehran Stock Exchange Organization that the research return time period is seven years between 1392 and 1399. The method used in the present study is descriptive-analytical, which in order to adapt economic theories to the realities of society, the relationships between variables are examined using statistics and after matching the theories, using From the inferential statistics and econometric method of the panel in Iveys software, the rejection or proof of the presented hypotheses is tested. All three models were accepted.

    Keywords: inflation, Currency, Interest rates, financial crisis, oil revenues
  • وحید تقی نژاد عمران*، الهام کمال

    در این مقاله، به منظور بررسی تاثیر اعتبار بانک مرکزی در نرخ بهره و شکاف تولید، یک شاخص کمی به نام «زیان اعتباری» معرفی می شود. این شاخص نشان می دهد عملکرد گذشته بانک مرکزی چگونه در میزان اعتبار امروز، انتظارات تورمی آینده، نرخ بهره، و شکاف تولید اثر می گذارد. کانون اصلی این مقاله بررسی اثر شاخص زیان اعتبار بانک مرکزی در شکاف تولید با استفاده از سیستم معادلات هم زمان و متغیر ابزاری به روش حداقل مربعات دو مرحله ای در سال های 1996-2019 برای 17 کشور درحال توسعه است. برای این منظور، شاخص زیان اعتبار بانک مرکزی و معادلات مربوط به نرخ بهره و تولید از طریق بهینه یابی مدل کینزین های جدید استخراج می شوند. ازآنجاکه براساس مدل های استخراج شده شاخص زیان اعتبار بانک مرکزی به طور مستقیم و غیرمستقیم (از کانال نرخ بهره) در تولید اثرگذار است، معادلات به روش متغیر ابزاری در دو مرحله تخمین زده می شوند. نتایج حاکی از وجود ارتباطی غیرمستقیم، مثبت، و معنی دار بین شاخص زیان اعتباری و شکاف تولید از کانال نرخ بهره است. بنابراین، پیشنهاد می شود بانک های مرکزی با کنترل تورم در گذر زمان و افزایش اعتبار، انتظارات کارگزاران اقتصادی را کنترل و گامی مثبت در راستای کاهش شکاف تولید بردارند.

    کلید واژگان: زیان اعتباری, هدفگذاری تورم, نرخ بهره, شکاف تولید
    Vahid Taghinezhadomran*, Elham Kamal

    This paper studies the effects of central bank credibility on nominal interest rate and output gap on 17 inflation targeting (IT) developing countries using Instrument Variables (IV) over a period that spans 24 years (1996-2019). In the first stage, using new Keynesian model is obtained “Credibility loss” index to measure the importance of central bank past performance and its deviation from its target. The findings show the existence of a non-linear effect of credibility loss on deviation of past inflation from target, the existence of positive and significant effect of credibility loss index on interest rate, the existence of positive and significant effect of nominal interest rate on output gap, and finally the existence of positive and significant effect of credibility loss index on output gap by interest rate channel. These findings suggest that the central banks increase the credibility of the policies set by improving their performance over time by increasing the accountability, reducing the effect of political pressures on policy-making and increasing their commitment to the determined goals and also by creating positive beliefs among economic agents control their expectations and reduce the pressure of existing shocks and have a positive effect on macro variables.

  • مرضیه دانشمند نارویی*، مصیب پهلوانی، مرضیه اسفندیاری

    بانک داری اسلامی با توجه به رشد سریع آن، توجه زیادی را در ادبیات اقتصاد مالی به خود جلب کرده است. بانک داری اسلامی به عنوان جایگزینی برای شکل متعارف بانک داری ظهور کرده است و در سه دهه گذشته در کشورهای مسلمان و غیر مسلمان به سرعت رشد کرده است. بانک های اسلامی پایه های خود را در بیش از 60 کشور در سراسر جهان توسعه داده اند و پیش بینی می شود که بانک های اسلامی بخش بزرگی از پس اندازها را در کشورهای با اکثریت مسلمان دریافت کنند که نقش مهمی در جریان سرمایه گذاری در این کشورها خواهد داشت. سرمایه گذاری از اجزای مهم اقتصاد کلان است و نقش مهمی در رشد و گذار از رکود اقتصادی ایفا می کند. از این رو هدف این مطالعه بررسی اثر نرخ بهره بر تابع سرمایه گذاری  در منتخبی از کشورهای عمده دارای سیستم بانک داری اسلامی و متعارف طی دوره زمانی 2018-1995 با روش پانل دیتا بود. نتایج این مطالعه نشان داد که در هر دو گروه کشوری مورد مطالعه اثر در آمد سرانه بر تابع سرمایه‌گذاری مثبت و معنی دار بوده است. براساس سایر نتایج، در کشورهای مسلمان نمونه، انگیزه های معاملاتی و احتیاطی قوی تر از انگیزه سفته بازی بوده است و به نظر می رسد که تیوری کینز در مورد تقاضای سرمایه گذاری لزوما در کشورهای نمونه مسلمان مورد مطالعه برای دوره بررسی تایید نشده است.

    کلید واژگان: نرخ بهره, سرمایه گذاری, بانک داری اسلامی, متعارف, پانل دیتا
    Marzieh Daneshmand naruei, Mosayeb Pahlavani*, Marzieh Esfandyari

    Islamic banking has attracted much attention in the financial economics literature due to its rapid growth. Islamic banking has emerged as an alternative to the conventional form of banking and has grown rapidly in Muslim and non-Muslim countries over the past three decades. Islamic banks have expanded their bases in more than 60 countries around the world, and Islamic banks are expected to receive a large share of savings in Muslim-majority countries, which play an important role in investing in these countries. Will have. Investment is an important component of macroeconomics and plays an important role in growth and transition from recession. Therefore, the purpose of this study was to investigate the effect of interest rates on the investment function in a selection of major countries with Islamic and conventional banking systems during the period 1995-2018 using the data panel method. The results of this study showed that in both groups of the country studied, the effect of per capita income on investment function was positive and significant. According to other results, in the sample Muslim countries, trading and prudent incentives were stronger than the speculative incentive, and it seems that Keynes' theory of investment demand was not necessarily confirmed in the sample Muslim countries studied for the period under review.

    Keywords: interest rate, investment, Islamic banking, conventional, data panel
  • علی خواجه محمدلو*، کامران مانی

    سال های متمادی است که اقتصاددانان بر روابط بین بازار پول داخلی و بازار پول بین المللی تاکید دارند بدین جهت مطالعات زیادی درباره آثار سیاست های پولی بر نرخ ارز در اقتصادهای گوناگون به سرانجام رسیده است. در ایران نیز مطالعات متعددی دراین باره به رشته تحریر درآمده است ولیکن تعداد کثیری از این پژوهش ها به واکاوی ارتباط خطی بین نرخ ارز و بازار پول پرداخته است. اما با توجه به تغییرات ساختاری پیاپی و تحولات رژیم سیاستی انتظار نمی رود که این اثرات خطی و باثبات باشند. لذا در این مطالعه با استفاده از مدل های رگرسیونی انتقال ملایم (STR) به مدل سازی رفتار غیرخطی و آستانه ای متغیر حجم پول بر نرخ ارز پرداخته می شود. بدین منظور از داده های سالانه متغیرهای تولید ناخالص داخلی، نرخ بهره، نرخ تورم، حجم پول و نرخ ارز طی دوره ی 1397-1357 استفاده شده است. نتایج بدست آمده وجود رابطه غیرخطی معنی دار بین حجم پول و نرخ ارز را تایید می کند. براساس نتایج بدست آمده، متغیرهای حجم پول و نرخ تورم به ترتیب تاثیر منفی و مثبت معنی داری بر نرخ ارز حقیقی طی دوره مورد مطالعه داشته اند. براین اساس، با کنترل رشد نقدینگی و انتقال آن به رژیم پایین، اثر متغیرهایی مانند نرخ تورم و نرخ بهره را می توان بر نرخ ارز، از بین برد و یا آن را کاهش داد.

    کلید واژگان: رهیافت اقتصادسنجی STR, نرخ ارز, حجم پول, نرخ بهره, تورم
    Ali Khajeh Mohammad Lou *, Kamran Mani

    There have been many studies on the effects of monetary policy on the exchange rate in the Iranian economy. But due to the successive structural changes and changes in the political regime, these effects are not expected to be linear and stable. Therefore, in this study, we want to examine the effect of nonlinear behavior of variable money volume on exchange rate by using STR regression models. For this purpose, we have used the annual data of the variables of GDP, interest rate, inflation rate, money supply and exchange rate during the period 1357-1397. Research shows that a significant nonlinear relationship between money supply and exchange rate is confirmed. Based on the results, the variables of money supply and inflation rate have had a significant negative and positive effect on the real exchange rate, respectively, during the study period. By controlling liquidity growth and transferring it to a low growth regime, the effect of variables such as inflation and interest rates on the exchange rate can be eliminated or reduced. According to the results of this article, at lower threshold levels of money supply, it is possible to use monetary policy to stimulate economic growth and real sector activities with low inflationary effects.

    Keywords: STR econometric approach, Exchange Rate, Money Supply, Interest Rate, Inflation
  • عباس خدابخشی، بیت الله اکبری مقدم*، بیژن بیدآباد
    رابطه بین نرخ بهره اسمی و نرخ تورم یکی از مهم ترین موضوعات مورد بحث در مباحث اقتصاد کلان است. شناخت این رابطه و دانستن جهت این ارتباط، مزایای بسیاری برای کلیه سیاست گذاران اقتصادی و پولی خواهد داشت. در این مطالعه با بسط نظریه مقداری پول به بررسی رابطه بین نرخ بهره اسمی و نرخ تورم پرداخته و با استفاده از رویکرد رگرسیون انتقال ملایم طی سال های 1396-1352 به آزمون این رابطه می پردازیم. نتایج تحقیق بیانگر آن است که با افزایش نرخ های بهره (به خصوص وقتی که نرخ بهره از حد آستانه ای آن فراتر می رود) اثرگذاری آن بر نرخ تورم افزایش می یابد. همچنین اثرگذاری نرخ بهره بر سطح عمومی قیمت ها دارای تاثیرات شدید نبوده و تغییرات در پارامترها به آرامی صورت می گیرد. از این رو می توان نتیجه گرفت برای کنترل تورم های بالا نمی توان از ابزار نرخ بهره استفاده نمود و استفاده از سیاست هایی که منجر به کاهش سرعت گردش پول می شود، می تواند در کنترل سطح عمومی قیمت ها موثرتر باشند. این نتیجه از لحاظ کلان نشان می دهد که در بلند مدت درآمد ناشی از نرخ بهره که از سمت پرداختی به عوامل تولید وارد اقتصاد می شود عملا از طریق کاهش قدرت خرید پول ناشی از افزایش سطح عمومی قیمت ها در جامعه جبران می شود و از بین می رود. شاید به این موضوع بتوان به عنوان یکی از حکمت هایی که خداوند سبحان در قرآن کریم در باب حرمت ربا فرموده است:«یمحق الله الربا» یعنی خداوند ربا را محو (نابود) می نماید؛ اشاره نمود.
    کلید واژگان: نرخ بهره, سطح عمومی قیمت ها, رگرسیون انتقال ملایم, نظریه مقداری پول, نظریه فیشر
    Abbas Khodabakhshi, Beitollah Akbari Moghadam *, Bijan Bidabad
    The relationship between nominal interest rates and inflation is one of the most important issues in macroeconomic issues. Knowing this relationship and knowing the direction of this relationship will have many benefits for all economic and monetary policymakers. In this study, by expanding the theory of quantity of money, we examine the relationship between nominal interest rates and inflation rates and test this relationship using the gentle transition regression approach during 1352-96. The results show that as interest rates rise (especially when the interest rate exceeds its threshold), its impact on inflation increases. Also, the effect of interest rates on the general level of prices does not have a severe effect and changes in parameters are slow. Therefore, it can be concluded that interest rate instruments cannot be used to control high inflation and the use of policies that reduce the speed of money circulation can be more effective in controlling the general level of prices. This result shows in general terms that in the long run, interest rate income that enters the economy from payment to the factors of production is practically compensated and eliminated by reducing the purchasing power of money due to the increase in the general level of prices in society. Perhaps this can be considered as one of the wisdoms that God Almighty has said in the Holy Qur'an about the sanctity of usury: "God forbid usury" means that God eliminates usury; cited.
    Keywords: Interest rates, general price levels, smooth transfer regression, money quantity theory, and Fisher theory
  • عبدالرسول صادقی*، حسین مرزبان، علی حسین صمدی، کریم آذربایجانی
    وضعیت نامطلوب شاخص های کلان رشد اقتصادی، سرمایه گذاری و نرخ تورم و عدم تناسب میان حجم بالای نقدینگی در دست مردم و نقدینگی پایین بخش تولید، همواره یکی از مشکلات موجود در اقتصاد ایران بوده است. به این علت، ارتباط میان بازارهای مالی موازی سرمایه، سپرده های بانکی و سفته بازی در بازار ارز و به علاوه نقش بانک مرکزی در بهره گیری از ابزار پولی نرخ بهره با هدف جابه جایی نقدینگی میان آن ها به منظور اثرگذاری بر شاخص های کلان هدف، می تواند تعیین کننده باشد. از این رو، مطالعه حاضر در بازه زمانی 1396-1367 با استفاده از سیستم معادلات همزمان و روش حداقل مربعات سه مرحله ای (3SLS)، این مهم را مورد ارزیابی قرار داده است. نتایج نشان می دهد که بازارهای عنوان شده در سطح معناداری قابل توجهی، رابطه منفی با یکدیگر داشته اند. دو واسطه مالی بازار سهام و سپرده های بانکی، اثرگذاری مثبت و معناداری بر سرمایه گذاری و رشد اقتصادی داشته و در مقابل، سفته بازی در بازار ارز، اثر منفی و معناداری را نشان داده است. علاوه بر این، سپرده های بانکی، اثر منفی و معناداری بر شاخص بهای کالاهای مصرفی داشته و در مقابل، سفته بازی ارزی اثر مستقیم و معناداری را نشان داده است. در نهایت، با وجود تایید جانشین بودن این سه بازار مالی، ابزار پولی نرخ بهره به علت سرکوب شدن، کارایی خود را در جابه جایی نقدینگی میان آن ها به منظور تاثیرگذاری بر شاخص های اقتصادی مدنظر از دست داده و عملا موجب کاهش قدرت بازارگردانی بانک مرکزی  شده است.
    کلید واژگان: بازار سرمایه, سپرده های بانکی, سفته بازی ارزی, معادلات همزمان, نرخ بهره
    Abdorasoul Sadeghi *, Hossein Marzban, Ali Hossein Samadi, Karim Azarbaiejani
    The unstable state of macroeconomic indicators such as gross domestic product (GDP), investment, and inflation rate, as well as the disproportionate level of high volume of cash held by private individuals versus the low volume of liquidity in manufacturing firms, have always been a significant problem in Iran's economy. In this respect, the relationship among the stock market, bank deposits, and speculation in the foreign exchange market, and also, the central bank's role in directing liquidity between them to affect the macroeconomic indicators are important. The current study evaluates this subject for 1988–2018 using a system of simultaneous equations and the three-stage least squares (3SLS) method. The findings indicate that there has been a significant negative relationship among the stock market, bank deposits, and foreign exchange speculation. The stock market and bank deposits have had a significant positive effect on investment and GDP, and in contrast, foreign exchange speculation has shown a significant negative impact. Conversely, bank deposits have negatively impacted the consumer price index (CPI), whereas foreign exchange speculation has shown a substantial direct effect. Finally, despite the existence of a significant negative relationship between three financial markets in the Iranian economy confirmed by the obtained results, the central bank has forfeited a considerable portion of its potential effectiveness in directing liquidity between parallel financial markets to affect nominal and real economic indicators due to interest rate repression.
    Keywords: Bank Deposits, Foreign Exchange Speculation, Interest rate, Simultaneous Equations, Stock Market
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال