جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « اینترلوکین-1 بتا » در نشریات گروه « پزشکی »
-
مقدمه
چاقی یک نگرانی گسترده برای سلامت عمومی با شیوع رو به رشد جهانی است که منجر به افزایش خطر بیماری های متابولیک مزمن می شود. با وجود این، تحقیقات در مورد تاثیر ورزش و مکمل بر عوامل التهابی در افراد چاق محدود است.
هدفاین مطالعه اثرات تمرین عملکردی با شدت بالا (HIFT) و مکمل تیلاکوئید را بر سطوح اینترلوکین 1 بتا و اینترلوکین 8 در افراد چاق ارزیابی می کند.
روش بررسیدر این مطالعه 44 مرد چاق به چهار گروه کنترل (C) ،مکمل تیالکوئید (T) ،(H) HIFT و ترکیبی از مکمل ها و ورزش (HT) تقسیم شدند. شرکت کنندگان پروتکل تمرین HIFT را به مدت 12 هفته دنبال کردند، در حالی که گروه های مکمل، مکمل تیلاکوئید را برای مدت مشابه دریافت کردند. شاخص توده بدنی، بیومارکرهای التهابی از طریق نمونه های خون قبل و بعد از مداخله 12 هفته ای ارزیابی شد.
نتایجدر این گروه های H ،T و HT ، سطح فاکتورهای التهابی اینترلوکین 1 بتا و اینترلوکین 8 مقایسه شد. در مورد اینترلوکین-8 تفاوت معنی داری در گروه H و HT نسبت به گروه T مشاهده شد. همچنین کاهش معنی داری در سطح اینترلوکین 1 بتا در تمامی گروه های H ،T و HT نسبت به گروه کنترل مشاهده شد (0/001 > P). جالب توجه است که فاکتورهای ذکر شده در هر دو گروه H و HT نیز تفاوت معنی داری را نشان دادند (0/001 > P).
نتیجه گیرییافته های مطالعه نشان داد که پروتکل HIFT و استفاده از مکمل های تیلاکوئید می تواند با نشان دادن اثر همافزایی، شاخص های التهابی سیستمیک را در مردان چاق کاهش دهد. بنابراین ورزش HIFT با مکمل های تیلاکوئید را می توان راهی موثر برای کاهش التهاب در افراد چاق در نظر گرفت.
کلید واژگان: چاقی, تمرین عملکردی با شدت بالا, تیلاکوئید, اینترلوکین 1 بتا, اینترلوکین 8BackgroundObesity is a widespread public health concern with a growing global prevalence, leading to an increased risk of chronic metabolic conditions. Despite this, research on the impact of exercise and supplementation on inflammatory factors in obese individuals is limited.
ObjectiveThis study evaluates the effects of high-intensity functional training (HIFT) and Thylakoid supplementation on interleukins-1beta and interleukin-8 levels in obese individuals.
MethodsIn this study, 44 obese men were allocated into four groups: control (C), Thylakoid supplement (T), HIFT (H), and a combination of supplements and exercise (HT). Participants followed the HIFT exercise protocol for 12 weeks, while those in the supplement groups received Thylakoid supplement for the same duration. Body mass index, inflammatory biomarkers were assessed through blood samples before and after the 12-week intervention.
ResultsIn these groups, H, T, and HT, the levels of inflammatory factors interleukin-1beta and interleukin-8 were compared. In the case of interleukin-8 a significant difference was observed in the H and HT groups compared to the T group. Also, significant decrease in interleukin-1beta level was observed in all groups, H, T, and HT, compared to the control group (P < 0.001). Interestingly, the mentioned factors in both H and HT groups also showed a significant difference (P < 0.001).
ConclusionThe findings of the study showed that the HIFT protocol and the use of thylakoid supplements can reduce systemic inflammatory indicators in obese men by showing a synergy effect. Therefore, HIFT exercise with thylakoid supplements can be considered an effective way to reduce inflammation in obese people.
Keywords: Obesity, High Intensity Functional Training, Thylakoid, IL-1Beta, IL-8 -
زمینه و هدف
شیوع چاقی یکی از معضل های مهم بهداشتی در جهان است. هدف از پژوهش حاضر، تعیین تاثیر تمرین مقاومتی تناوبی با شدت های مختلف بر سطوح اینترلوکین-10 (IL-10) و اینترلوکین-1 بتا (IL-1β) در مردان چاق بود.
روش هادر این تحقیق 44 مرد چاق (30-20 سال) در 4 گروه کنترل، تمرین مقاومتی تناوبی با شدت پایین، تمرین مقاومتی تناوبی با شدت متوسط و تمرین مقاومتی تناوبی با شدت بالا تخصیص یافتند. آزمودنی ها به مدت 12 هفته، 3 جلسه در هفته با 3 شدت متفاوت (80% 1RM با 10 تکرار، 60% 1RM با 13 تکرار و 40% 1RM با 20 تکرار) تمرین کردند. 48 ساعت قبل از اولین جلسه و 48 ساعت بعد از آخرین جلسه تمرین مقاومتی، شاخص های IL-10 و IL-1β اندازه گیری شد.
یافته هااختلاف معناداری درIL-10 و IL-1β بین گروه های تمرین مقاومتی تناوبی با شدت های مختلف گزارش شد. پس از دوره تمرین نسبت به قبل، IL-1β در گروه های تمرین مقاومتی تناوبی با شدت پایین (0/001=P)، متوسط (0/01=P) و بالا (0/001=P) کاهش معنی داری داشت. در شاخص IL-10 افزایش معنی داری در گروه های تمرین مقاومتی با شدت پایین (0/01=P)، متوسط (0/01=P) و بالا (0/001=P) مشاهده شد.
نتیجه گیریطبق یافته های حاضر ممکن است بتوان تمرینات مقاومتی تناوبی با شدت بالا و متوسط را به عنوان روشی موثر برای درمان چاقی و تاثیر مطلوب در شاخص های آن، توصیه کرد.
کلید واژگان: تمرین مقاومتی تناوبی, اینترلوکین-10, اینترلوکین-1 بتا, چاقیFeyz, Volume:27 Issue: 4, 2023, PP 398 -405Background and AimThe prevalence of obesity is one of the most important health issues in the world. The aim of this study was to determine the effect of intermittent resistance training with different intensities on the levels of interleukin-10 (IL-10) and interleukin-1 beta (IL-1β) in obese men.
MethodsIn this study, 44 obese men (20-30 years old) were assigned into four groups of control, low-intensity intermittent resistance training, moderate-intensity intermittent resistance training, and high-intensity intermittent resistance training. Subjects trained for 12 weeks, 3 sessions per week with three different intensities (80% 1RM with 10 repetitions, 60% 1RM with 13 repetitions and 40% 1RM with 20 repetitions). IL-10 and IL-1β indices were measured 48 hours before the first and 48 hours after the last resistance training session.
ResultsA significant difference was reported in IL-10 and IL-1β levels between the intermittent resistance training groups with different intensities. After the training period, IL-1β had a significant decrease in the low (P=0.001), moderate (P=0.01) and high (P=0.001) intensity intermittent resistance training groups. A significant increase in the IL-10 was observed in the resistance training groups with low (P=0.01), moderate (P=0.01) and high (P=0.001) intensity.
ConclusionAccording to the present findings, it may recommend intermittent high and moderate intensity resistance training as an effective method for treating obesity and having a favorable effect on its indicators.
Keywords: Intermittent resistance training, Interleukin-10, Interleukin-1 beta, Obesity -
اهداف
عدم تحرک بدنی با التهاب سیستمیک درجه پایین و درنتیجه افزایش خطر ابتلا به بیماری های مزمن مرتبط است. اثرات مفید کافیین بر متابولیسم سلول های چربی و خاصیت ضدالتهابی آن گزارش شده است. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر 12 هفته تمرین ترکیبی و کافیین بر شاخصهای التهابی و ضدالتهابی پلاسما در مردان چاق بود.
مواد و روش هادر یک کارآزمایی نیمه تجربی، 44 مرد چاق به صورت هدفمند و در دسترس انتخاب و به چهار گروه: 1) کنترل (11 نفر)، 2) تمرین ترکیبی (11 نفر)، 3) کافیین (11 نفر) و 4) تمرین ترکیبی کافیین (11 نفر) تقسیم شدند. آزمودنی ها روزانه 6 میلی گرم کافیین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن به مدت 12 هفته دریافت کردند. برنامه تمرین ترکیبی به مدت 12 هفته و سه جلسه در هفته اجرا شد. سطح شاخصهای التهابی اینترلوکین-1 بتا (IL-1β) و ضدالتهابی اینترلوکین-10 (IL-10) پلاسما با استفاده از کیت الایزا اندازه گیری شد. داده ها با استفاده از آزمون تی وابسته، آنالیز واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی توکی در سطح 05/0<p تجزیه و تحلیل شدند.
یافته هانتایج نشان داد 12 هفته مداخله تمرین ترکیبی، کافیین و تمرین ترکیبی کافیین موجب کاهش معنی دار سطوحIL-1β و افزایش معنی دار سطوح IL-10 در مردان چاق در پس آزمون نسبت به پیش آزمون شد (0/001=p). همچنین تغییرات سطوحIL-1β و IL-10 در گروه تمرین ترکیبی کافیین بیشتر بود (0/001=p).
نتیجه گیریبا توجه به نتایج، به نظر می رسد تمرین ترکیبی به همراه کافیین تاثیر مطلوبی بر ترکیب بدنی و بهبود شاخصهای التهابی و ضدالتهابی در افراد چاق دارد.
کلید واژگان: تمرین ترکیبی, کافئین, اینترلوکین-1 بتا, اینترلوکین-10, چاقیAimsPhysical inactivity is associated with low-grade systemic inflammation and increased risk of chronic diseases. Beneficial effects of caffeine on adipocytes metabolism and its anti-inflammatory properties have been reported. This study aimed to evaluate the impact of 12 weeks of combined training and caffeine on plasma levels of inflammatory and anti-inflammatory indices in obese men.
Methods & MaterialsIn a quasi-experimental trial, 44 obese men were purposefully and accessibly selected and assigned into four groups each 11 samples: 1) control, 2) combined (resistance-endurance) training, 3) caffeine, and 4) combined training with caffeine. The study subjects received 6 mg of caffeine per kilogram of body weight daily for 12 weeks. The combined training program was performed for 12 weeks, 3 sessions per week. The plasma levels of inflammatory (interleukin[IL]-1β) and anti-inflammatory (IL-10) indices were measured using an ELISA kit. The obtained data were analyzed by dependent t test, 1-way ANOVA, and Tukey post hoc test at the significant level of P<0.05.
FindingsThe results showed that 12 weeks of combined training, caffeine, and combined training-caffeine significantly reduced IL-1β levels and increased IL-10 in obese men at posttest compared to the pretest (P=0.001). Also, changes in IL-1β and IL-10 levels were greater in the combined training-caffeine group (P=0.001).
ConclusionCombined training with caffeine positively affects body composition and improves inflammatory and anti-inflammatory indices in obese people.
Keywords: Combined training, Caffeine, Interleukin-1β, Interleukin-10, Obesity -
هدف
یکی از پیامدهای بیماری دیابت افزایش التهاب است که تحت تاثیر انجام تمرین های ورزشی نیز قرار می گیرد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر هشت هفته تمرینات تداومی هوازی بر پاسخ اینترلوکین 1 بتا (IL-1β) و اینترلوکین 13 (IL-13) در رت های نر مدل دیابتی است.
روش هادر یک مطالعه ی حیوانی بالینی- مداخله ای 36 سر موش ویستار در 3 گروه با تعداد مساوی کنترل (C)، دیابتی شده با استرپتوزوتوسین (D)، و دیابت با تمرین (D+T)) در یک برنامه ی تمرینی 8 هفته ای و هفته ای 5 جلسه تمرین تداومی با شدت متوسط (در ابتدا، هرجلسه 10 دقیقه با سرعت10 متر در دقیقه و در روز پایانی 55 دقیقه باسرعت 26 متر در دقیقه) در قالب یک طرح تک عاملی پس آزمون قرار گرفتند. سطوح IL-1β و IL-13 در بافت عضله ی نعلی به روش الایزا اندازه گیری شدند. از آزمون های آماری ANOVA One way- و تعقیبی شفه برای تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته هاالقای دیابت سبب افزایش معنی دار IL-1β وIL-13 (001/0≥P) و اعمال مداخله تمرینات تداومی نیز سبب کاهش معنی داری سطوح IL-1β در رت های دیابتی گردید (02/0=P). ولی در میزان IL-13 در گروه D+T نسبت به گروه D تغییر معنی داری مشاهده نشد (985/0=P).
نتیجه گیریبر طبق نتایج این تحقیق، تاثیر تمرینات هوازی احتمالا به صورت تاثیر مثبت بر کاهش شاخص پیش التهابی IL-1β و عدم تاثیر بر شاخص ضدالتهابی IL-13 در موش های دیابتی است. با این حال تایید قطعی این نتایج، تحقیقات بیشتری را در این زمینه می طلبد.
کلید واژگان: التهاب, تمرین هوازی, دیابت, اینترلوکین یک بتا, اینترلوکین 13BackgroundOne consequence of diabetes mellitus is increased inflammation, which is exacerbated by training. The objective of this study was to evaluate the effect of eight weeks of aerobic moderate-intensity continuous training on Interleukin-1 beta, Interleukin-13 responses in male Wistar diabetic rats.
Methods36 diabetic rats were randomly assigned into 3 equal groups (control (C), diabetic (D), and diabetes + training (D + T)), and subjected to eight weeks of aerobic moderate- intensity continuous training intensity at the first: the10 min on 10m/min and at the final: 55min on 26m/min speed. Interleukin-1 and interleukin-13 were measured in soleus muscle tissue to examine the pro-inflammatory and anti-inflammatory indicators. ANOVA and Scheffe post hoc tests were used for data analysis.
ResultsInduction of diabetes caused a significant increase in IL-1β and IL-13 (P<0.001) and continuous exercise intervention also significantly reduced IL-1β levels in diabetic rats (P = 0.02). However, there was no significant change in IL-13 in D + T group compared to D group (P = 0.985).
ConclusionAccording to the results of this study, the effect of aerobic exercise is probably a positive effect on reducing the pro-inflammatory index of IL-1β and no effect on the anti-inflammatory index of IL-13 in diabetic rats. However, definitive confirmation of these results requires further research in this area.
Keywords: Inflammation, Aerobic exercise, Diabetes, Interleukin 1-β, Interleukin -13 -
مجله دانشگاه علوم پزشکی سبزوار، سال بیست و هشتم شماره 1 (پیاپی 114، فروردین و اردیبهشت 1400)، صص 115 -122زمینه و هدف
مطالعات فراوانی نشان داده است که فرایندهای التهابی ناشی از ایسکمی/ ریپرفیوژن مغزی، منجر به ایجاد آسیب های مغزی و اختلالات شناختی می گردد. از سوی دیگر، مناکویینون-4 (MK-4)، یکی از مهم ترین انواع ویتامین کا (K2)، دارای تاثیرات ضدالتهابی است؛ لذا در این مطالعه، تاثیرات تجویز MK-4 بر میزان بیان ژن های عوامل پیش برنده التهاب به دنبال ایسکمی/ ریپرفیوژن مغزی سرتاسری در هیپوکامپ موش های صحرایی نر بررسی گردید.
مواد و روش هادر این تحقیق، 20 موش صحرایی نر بالغ نژاد ویستار با وزن تقریبی 300 تا 250 گرم به طور تصادفی، انتخاب و در 5 گروه آزمایشی بررسی شدند: گروه کنترل (سالم)، شم (جراحی، بدون بستن شریان های کاروتید)، ایسکمی/ ریپرفیوژن، ایسکمی/ ریپرفیوژن + تزریق درون صفاقی DMSO به عنوان حلال MK-4، درمان (ایسکمی/ ریپرفیوژن + تزریق درون صفاقی MK-4). به منظور ایجاد مدل ایسکمی هر دو شریان کاروتید مشترک به مدت 20 دقیقه مسدود شدند. در گروه درمانی، تجویز درون صفاقی MK-4 (mg/kg200) 20 دقیقه پس از ایسکمی (بلافاصله و 2 ساعت پس از ریپرفیوژن) انجام شد. 24 ساعت پس از ریپرفیوژن، میزان mRNA ژن های TNF-α، IL-1β و IL-6 بررسی گردید.
یافته هاتجویز درون صفاقی MK-4 به طور معنی داری میزان بیان mRNA ژن های عوامل پیش برنده التهابی شامل TNF-α (p <0.05)، IL-1β و IL-6 (p <0.001) به دنبال ایسکمی/ ریپرفیوژن را کاهش داد.
نتیجه گیرینتایج این تحقیق نشان می دهد که تجویز MK-4 پس از القای ایسکمی/ ریپرفیوژن مغزی توانسته است موجب کاهش بیان عوامل پیش برنده التهاب در هیپوکامپ شود و احتمالا از این طریق منجر به بروز اثرات حفاظت نورونی می شود.
کلید واژگان: مناکوئینون-4, ایسکمی مغزی گذرا, عامل نکروز توموری آلفا, اینترلوکین 6, اینترلوکین 1 بتاIntroductionMany investigations revealed that the inflammatory process induced by cerebral ischemia/reperfusion causes brain damages and cognitive impairments. On the other hand, Menaquinone-4 (MK-4) is one of the important vitamin K2 types that has anti-inflammatory effects. Therefore, in this study, we investigated the effect of administration of MK-4 on the level of gene expression of proinflammatory cytokines following global ischemia/reperfusion in the hippocampus of male Wistar rats.
Materials and MethodsIn this research, 20 adult male Wistar rats (250-300 g) were randomly selected in 5 experimental groups and studied: control (intact), sham (surgery without carotid artery occlusion), ischemia/reperfusion, ischemia/reperfusion + intraperitoneal (i.p.) injection of DMSO as MK-4 solvent, treatment (ischemia/reperfusion + i.p. injection of MK-4). For induction ischemic model, common carotid occlusion was performed for 20 minutes. In the treatment group i.p. injection of 200 mg/kg MK-4 was done 20 minutes after obstruction (immediately and 2 hours after reperfusion). 24 hours after reperfusion, mRNA expression level of TNF-α, IL-1β and IL-6 were assessed.
ResultsI.p. administration of MK-4 could significantly decrease mRNA expression level of TNF-α (p < 1.15), IL-1β and IL-6 (p < 0.001) induced by ischemia/reperfusion.
ConclusionThe findings of this study show that MK-4 administration following cerebral ischemia/reperfusion could diminish the expression of the pro-inflammatory factors in the hippocampus and maybe cause neuroprotective effects. Received.
Keywords: Menaquinone-4 (Menatetrenone), Transient cerebral ischemia, Tumor Necrosis Factor-alpha, Interleukin-1beta, Interleukin-6 -
پیش زمینه و هدف :
یکی از پیامدهای دیابت افزایش التهاب است. بر این اساس استفاده از گیاهان دارویی به عنوان یک راه حل پیشنهاد شده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر دو ماه مکمل دهی چیا بر پاسخ های التهابی و ضدالتهابی در رت های نر دیابتی ویستار است.
مواد و روش کار36 سر موش دیابتی در 3 گروه با تعداد مساوی (گروه کنترل، گروه دیابت و گروه دیابت+ چیا) به مدت 8 هفته مورد مکمل دهی قرار گرفتند. اینترلوکین-1 و 13 به منظور بررسی شاخص های التهابی و ضدالتهابی از بافت عضله نعلی اندازه گیری شدند. برای تجزیه وتحلیل داده های از روش آماری آنوا و آزمون تعقیبی توکی استفاده شد.
یافته هااگرچه مکمل دهی چیا توانست اثرات تشدیدکنندگی در میزان IL-1ß در مقایسه با گروه دیابت ایجاد کند ولی این اثر ازنظر آماری معنی دار نبود (99/0=P). همچنین بیان پروتئین IL-13 در گروه کنترل دیابتی در حدود 51درصد (001/0=P) و در گروه دیابت با مکمل چیا در حدود 50درصد (001/0=P) در مقایسه با گروه کنترل سالم افزایش معنی داری داشت بااین حال تفاوت معناداری بین این دو گروه وجود نداشت.
بحث و نتیجه گیریبه نظر می رسد دو ماه مکمل دهی چیا با این مقدار دوز مصرفی و دوره مصرف نتوانسته تاثیر مثبتی بر عوامل ضدالتهابی در رت های نر دیابتی ایجاد کند که تایید این یافته مستلزم تحقیقات بیشتر در این زمینه است.
کلید واژگان: اینترلوکین-1 بتا, اینترلوکین-13, مکمل گیاهی, التهاب, عوامل ضدالتهابBackground & AimsIncreased inflammation is a consequence of diabetes. Accordingly, the use of herbal medicine as a solution has been suggested. The objective of this study was to evaluate the effect of two months of chia supplementation in conjunction with inflammatory and anti-inflammatory responses in male Wistar diabetic rats.
Materials & Methods36 diabetic rats were randomly assigned to 3 equal groups (control group, diabetes group, diabetes + chia group) and were subjected to 8 weeks of supplementation. Interleukin-1 and interleukin-13 were measured in soleus muscle tissue to examine the inflammatory and anti-inflammatory indicators. ANOVA and Tukeychr('39')s post hoc test were used for data analysis.
ResultsAlthough chia supplementation had aggravating effects on IL-1ß compared with the diabetic group, this effect was not statistically significant (p = 0.99). Also, IL-13 protein expression increased significantly in the diabetic control group by about 51% (p = 0.001), and in the diabetic group with chia supplementation by about 50% (p= 0.001) compared to the healthy control group. There was no significant difference between the two groups.
ConclusionIt seems that two months of chia supplementation with this dose and period of consumption could not have a positive effect on anti-inflammatory factors in male diabetic rats. Confirmation of this finding requires further research in this area.
Keywords: Interleukin-1 beta, Interleukin-13, Herbal Supplements, Inflammation, Anti-Inflammatory Agents -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و هشتم شماره 9 (پیاپی 237، آذر 1399)، صص 598 -605زمینه و هدف
چاقی با التهاب مزمن در افراد چاق همراه است که منجر به افزایش سایتوکین های التهابی می شود. هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر تمرین مقاومتی دایره ای با شدت های مختلف بر عوامل التهابی و ضد التهابی در مردان چاق بود.
روش بررسیدر یک کارآزمایی نیمه تجربی طی خرداد تا مرداد 1399، 44 مرد چاق از شهر تهران انتخاب و به صورت تصادفی به چهار گروه شامل گروه یک: کنترل (11 نفر)، گروه دو: تمرین مقاومتی دایره ای با شدت پایین (11 نفر)، گروه سه: تمرین مقاومتی دایره ای با شدت متوسط (11 نفر) و گروه چهار: تمرین مقاومتی دایره ای با شدت بالا (11 نفر) تقسیم شدند. تمرین مقاومتی سه جلسه در هفته و به مدت 12 هفته انجام شد. سطح اینترلوکین 1 بتا (IL-1β) و اینترلوکین 10 (IL-10) سرم با استفاده از کیت و به روش الایزا اندازه گیری شد. داده ها به روشAnalysis of covariance در سطح معناداری (005/0P<) تجزیه و تحلیل شد.
یافته ها:
12 هفته تمرین مقاومتی دایره ای با شدت پایین، متوسط و بالا موجب کاهش معنادار سطوح IL-1β (001/0P=) و افزایش معنادار سطوح IL-10 در مردان چاق شد (001/0=P). کاهش IL-1β در گروه تمرین شدت بالا نسبت به گروه های تمرین شدت پایین (009/0=P) و شدت متوسط (046/0=P) معنادار بود. همچنین افزایش سطوح IL-10 در گروه تمرین شدت بالا نسبت به گروه تمرین شدت پایین (002/0=P) و گروه تمرین شدت متوسط نسبت به گروه تمرین شدت پایین (004/0=P) معنا دار بود.
نتیجه گیری:
با توجه به یافته ها، تمرینات مقاومتی تاثیر مطلوبی بر عوامل التهابی و ضدالتهابی در مردان چاق دارد و تمرین مقاومتی دایره ای با شدت بالا مزایای بیشتری به همراه داشت.
کلید واژگان: التهاب, اینترلوکین 1 بتا, اینترلوکین 10, چاقی, تمرین مقاومتیBackgroundObesity is associated with chronic inflammation in obese subjects, which leads to an increase of inflammatory cytokines. This study aimed to evaluate the effect of different intensity circuit resistance training on levels of interleukin 1 beta and interleukin-10 in obese men.
MethodsIn a semi-experimental trial during May to August 2020, 44 obese men from Tehran city were selected and randomly divided into 4 groups including 1) control (n=11), 2) low-intensity circuit resistance training (n=11), 3) Moderate intensity circuit resistance training (n=11) and 4) High-intensity circuit resistance training (n=11). Resistance training was performed in different intensities including1) High-intensity circuit resistance training: three sets of 10 repetitions with 80% 1RM 2) Moderate intensity circuit resistance: three sets of 13 repetitions with 60% 1RM and 3) low-intensity circuit resistance training: three sets of 20 repetitions with 40% 1RM, three sessions per week for 12 weeks. Also, the control group had their daily life during the 12-week research period and were prohibited from participating in regular exercise. Serum interleukin-1 beta (IL-1β) and interleukin-10 (IL-10) levels were measured using an ELISA kit. Data were analyzed with covariance analysis at P<0.05.
ResultsTwelve weeks of low, Moderate and high intensity circuit resistance training significantly decreased IL-1β levels (P=0.001) and increased IL-10 levels in obese men (P=0.001). The decrease of IL-1β was significant in the high-intensity training group compared to low intensity (P=0.009) and moderate-intensity training groups (P=0.046). Also, the increase in IL-10 levels was significant in the high-intensity training group compared to the low-intensity (P=0.002) and the moderate intensity training group compared to the low intensity training group (P=0.004).
ConclusionAccording to our findings, resistance training has a positive effect on inflammatory and anti-inflammatory factors in obese men, and high-intensity circular resistance training had more benefits.
Keywords: inflammation, interleukin-1 beta, interleukin-10, obesity, resistance training -
مقدمه
هدف از تحقیق حاضر تعیین آثار تمرین هم زمان (مقاومتی-استقامتی) بر بیان ژن سایتوکاین های پیش التهابی و ضد التهابی در زنان دیابتی نوع دو بود.
روش ها18 نفر از زنان دیابتی با محدود ه ی سنی 38-30 سال به صورت تصادفی انتخاب و در سه گروه تمرین هم زمان (سالم 6 نفر)، تمرین هم زمان (دیابتی 6 نفر) و کنترل (6 نفر) قرار گرفتند. پروتکل تمرینی هم زمان شامل اجرای تمرین مقاومتی به روش درونگرا سه ست 8 تکراری با80 درصد یک تکرار بیشینه () و سپس تمرین استقامتی دویدن بر روی تردمیل به مدت سی دقیقه (سه ست 10 دقیقه ای) با شدت 80-70 درصد حداکثر ضربان قلب بود. میزان بیان ژن mRNA (IL-1β, IL-10 and TNF-α) از طریق تکنیک Real time-PCR و بیان کمی ژن ها با استفاده از روش2-∆∆CT محاسبه گردید. از آزمون آماری (permutation t- test) و آنوای یک راهه مستقل جهت تعیین تفاوت متغیرها استفاده گردید.
یافته هایافته های تحقیق نشان داد میزان بیان ژن اینترلوکین یک بتا و عامل نکروزدهنده ی تومور آلفا در زنان دیابتی نوع دو و گروه سالم یک ساعت بعد از فعالیت نسبت به گروه کنترل کاهش پیدا کرده است و این کاهش معنادار بوده است (P<0.05). علاوه بر این، نتایج تحقیق نشان داد که ژن اینترلوکین 10 در لکوسیت زنان دیابتی نوع دو و گروه سالم یک ساعت بعد از تمرین بیان نشده است (P>0.05).
نتیجه گیرینتاج حاصل از پژوهش حاضر بیانگر آن است که تمرین هم زمان موجب تعدیل بیان فاکتورهای پیش التهابی در زنان دیابتی می شود اما تغییری در عوامل ضدالتهابی ایجاد نکرده است. به نظر می رسد این نوع تمرینات هم زمان حاد بیشتر بر کاهش بیان عوامل پیش التهابی اثر دارند تا عوامل ضد التهابی.
کلید واژگان: دیابت نوع دو, تمرینات هم زمان, اینترلوکین یک بتا, فاکتور نکروزدهنده ی تومور آلفا و اینترلوکین 10BackgroundThe purpose of this study was to investigate the effect of concurrent training on pre-inflammatory (IL-1β, TNF-α) and anti-inflammatory (IL-10) cytokines gene expression in women with type2 diabetes.
Methods18-patients (age30-38, >130 glycemic index) were selected, randomly, and divided into control (n=6) the concurrent training(diabetes, n=6) and the concurrent training (healthy, n=6) groups. The concurrent training protocol consisted of 3 sessions resistance training per week, 8sets with 80% one maximum repetition( and the endurance training preformed with 30- minutes running (3sets×10 minutes) on a treadmill with 70-80 maximum heart rate(70-80 MHR), immediately. The leukocyte’s IL-1β, TNF-α and IL-10 genes expression determined by the Real time-PCR technique. The quantitative expression of the cytokines gene was calculated using the 2-ΔΔ CT method. The between- groups differences in variables were determined by independent t-test (permutation test) through REST software and independent one-way ANOVA.
ResultsThe results showed that IL-1β, TNF-α mRNA genes expression reduced significantly after the concurrent training in both the training groups in comparison to the control group (P<0.05). In addition, the results also showed that IL-10 mRNA gene expression was not expressed in leukocytes after the concurrent training in both training groups in comparison to the control group (P>0.05).
ConclusionIn conclusion, the results suggest that the concurrent training modulate IL-1β and TNF-α mRNA genes expression significantly in diabetic women but could not change IL-10 genes expression. This type of exercise training seems to be more effective in reducing the expression of pro-inflammatory cytokines than in enhancing anti-inflammatory cytokines.
Keywords: Type2 Diabetes, Concurrent Training, IL-1β, TNF-α, IL-10 -
هدف
دیابت قندی نوع دو (Type 2 diabetes mellitus, T2DM) یک بیماری التهابی مزمن همراه با تغییرات سیستم ایمنی می باشد. عدم تعادل در سایتوکاین ها نقش مهمی در پاتوژنز T2DM بازی می کند. هدف از این مطالعه بررسی سطح سرمی سایتوکاین های TNF-α، IL-1β و IL-10 و اثر سیتاگلیپتین بر سطح آن ها در بیماران T2DM بود.
مواد و روش هانمونه خون از 60 بیمار T2DM و 30 فرد کنترل جمع آوری شد. بیماران بر اساس درمان به دو گروه 30 نفری دریافت کننده سیتاگلیپتین (mg/day 100) به مدت هشت ماه و غیر دریافت کننده سیتاگلیپتین تقسیم شدند. پس از جداسازی نمونه سرم، سطح TNF-α، IL-1β و IL-10 با استفاده از الایزا اندازه گیری شد.
یافته هاسطح سرمی TNF-α در گروه T2DM غیر دریافت کننده سیتاگلیپتین نسبت به گروه کنترل افزایش معناداری نشان داد (002/0=p) سطح TNF-α در گروه دریافت کننده سیتاگلیپتین در مقایسه با گروه غیر دریافت کننده سیتاگلیپتین کاهش معناداری داشت (01/0=p). سطح IL-10 در بیماران غیر دریافت کننده سیتاگلیپتین در مقایسه با گروه کنترل کاهش معناداری داشت (003/0=p). سطح IL-10 در گروه دریافت کننده سیتاگلیپتین در مقایسه با گروه غیر دریافت کننده افزایش معناداری نشان داد (002/0=p). سطح IL-1β در مقایسه بین زیر گروه ها و در مقایسه با گروه کنترل تفاوت معناداری نشان نداد.
نتیجه گیریبا مصرف سیتاگلیپتین، کاهش سایتوکاین التهابی TNF-α و در مقابل افزایش سایتوکاین مهاری IL-10 در بیماران مشاهده شد. به نظر می رسد سیتاگلیپتین دارای اثرات ضدالتهابی در تنظیم سیستم ایمنی بیماران می باشد.
کلید واژگان: دیابت ملیتوس نوع دو, سیتاگلیپتین, سایتوکاین, اینترلوکین 10, اینترلوکین 1 بتا, فاکتور نکروز دهنده تومور آلفاKoomesh, Volume:22 Issue: 1, 2020, PP 71 -77IntroductionType 2 diabetes mellitus (T2DM) is an inflammatory disease with alterations in immune system. Remarkably, cytokine imbalance plays an important role in pathogenesis of T2DM. The purpose of this study was to determine the serum levels of TNF-α, IL-1β and IL-10 and the effects of sitagliptin on the level of these cytokines in patients with T2DM.
Materials and MethodsBlood samples were collected from 60 T2DM patients and 30 healthy control subjects (HCs). T2DM patients were divided into two subgroups based on their treatment; with sitagliptin treatment (100 mg/day, n=30) for 8 months and without sitagliptin treatment (n=30). The serum levels of TNF-α, IL-1β and IL-10 cytokines were assessed using ELISA method. ANOVA with posthoc Bonferroni were applied to statistical analysis.
ResultsThe serum level of TNF-α was significantly higher in T2DM patients without sitagliptin compared to HCs (p=0.002). Whereas, the serum level of TNF-α was significantly lower in patients with sitagliptin compared to patients without sitagliptin (p=0.01). The serum level of IL-10 showed a significant reduction in patients without sitagliptin compared to HCs (p=0.003). On the other hand, a significant elevation was observed in serum level of IL-10 between T2DM patients with and without sitagliptin (p=0.002). Considerably, no significant difference was observed in serum level of IL-1β between T2DM patients with and without sitagliptin and also in comparison to HCs.
ConclusionSitagliptin treatment significantly decreased the level of pro-inflammatory TNF-α and increased anti-inflammatory IL-10 in T2DM patients. It seems that sitagliptin had an anti-inflammatory effect on immune system of the patients.
Keywords: Diabetes Mellitus Type 2, Cytokines, Sitagliptin Phosphate, TNF-α, Interleukin-1, Interleukin-10 -
مقدمه
استرس ناشی از تمرینات، مقدار تولید سایتوکاین ها را تغییر می دهد. کیوتن (Q10) یکی از مکمل های تاثیرگذار خوراکی است که برای کاهش صدمات التهابی- اکسایشی تجویز می شود. هدف پژوهش حاضر، تعیین تاثیر مکمل دهی کیوتن و ریکاوری در آب بر سطوح سرمی اینترلوکین شش و یک بتا در دختران فعال متعاقب تمرینات برون گراست.
مواد و روش هادر این مطالعه نیمه تجربی، 32 دانشجوی دختر فعال با دامنه سنی 19 تا 21 سال شرکت کردند. نمونه ها به روش در دسترس انتخاب شدند. از همه آنان رضایت نامه کتبی گرفته شد و به طور تصادفی به 4 گروه 8 نفری دارونما، تمرین ریکاوری، تمرین کیوتن، و تمرین ریکاوری کیوتن تقسیم شدند. پروتکل تمرینات برون گرا 3 هفته، هفته ای 3 روز و هر جلسه 60 دقیقه بود. از نمونه ها در 3 نوبت پیش آزمون، بعد از تمرین برون گرا و بعد از ریکاوری خون گیری شد.
یافته هامصرف مکمل کیوتن و ریکاوری در آب متعاقب تمرینات برون گرا تفاوت معناداری را در سطوح سرمی اینترلوکین 6 در گروه های تمرین ریکاوری، تمرین کیوتن، و تمرین ریکاوری کیوتن نسبت به گروه دارونما ایجاد کرد (%35p=) ؛ ولی تغییر معناداری در سطح سرمی اینترلوکین یک بتا در گروه های تمرین ریکاوری، تمرین کیوتن، و تمرین ریکاوری کیوتن نسبت به گروه دارونما مشاهده نشد (0/349p=).
نتیجه گیریمکمل سازی کیوتن با برنامه تمرینی فزاینده برون گرا آثار سودمندی در فاکتور التهابی اینترلوکین 6 دارد؛ بنابراین مصرف این مکمل با ویژگی آنتی اکسیدانی، به عنوان یک راهکار غیردارویی در کمک به کوفتگی عضلانی در افراد فعال توصیه می شود.
کلید واژگان: کیوتن, ریکاوری در آب, تمرینات برون گرا, اینترلوکین-6, اینترلوکین-1 بتا, دختران فعالComplementary Medicine Journal of faculty of Nursing & Midwifery, Volume:8 Issue: 2, 2018, PP 2317 -2330IntroductionExercise-related stress changes the amount of cytokines produced. Dietary supplements can accelerate the muscle recovery process. Q10 is one of the most effective and nutritional supplements that is prescribed to reduce the inflammatory-oxidative damage. Therefore, this study aimed to investigate the effect of Q10 supplementation and recovery in water on serum levels of IL-6 and IL-1Beta in active girls following eccentric exercises.
MethodsIn this quasi-experimental study, 32 active female students aged 19-21 years old were randomly assigned to four groups of 8 people: placebo, exercise + recovery, exercise + Q10 and exercise + recovery + Q10. The protocol was 60-minutes sessions of eccentric exercises three days a week for 3 weeks. Blood samples were taken at three points during the study: before the intervention, after eccentric exercises and after recovery.
ResultsThe use of Q10 supplementation and recovery in water following eccentric exercises caused a significant difference in serum levels of IL-6 in the exercise + recovery, exercise + Q10 and exercise + recovery + Q10 groups compared to the placebo group (P=0.035). However, no significant change was observed in the levels of interleukin-1 beta in the exercise + recovery, exercise + Q10 and exercise + recovery + Q10 compared to the placebo group (P= 0.349).
ConclusionQ10 supplementation along with a vigorous eccentric exercise program had beneficial effects on interleukin-6 inflammatory factor. Therefore, due to its antioxidant properties, Q10 supplementation is recommended as a non-pharmacological approach to helping muscle soreness in active individuals. However, this supplement does not result in reduction of some inflammatory factors, including interleukin-1 beta.
Keywords: Q10, Recovery in water, Eccentric exercise, Interleukin-6, Interleukin-1 beta, Active girls -
مجله دانشکده پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران، سال هفتاد و پنجم شماره 12 (پیاپی 204، اسفند 1396)، صص 913 -916زمینه و هدفانجام فعالیت های ورزشی در هوای آلوده با چالش های بسیاری روبه روست. هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر چهار هفته تمرین هوازی پس از استنشاق ذرات کربن سیاه بر IL-β بافت ریه موش های صحرایی نر بود.روش بررسیپژوهش حاضر به صورت تجربی، آبان- آذر ماه 1394 در آزمایشگاه فیزیولوژی ورزشی دانشگاه تربیت مدرس انجام شد. 12 سر موش صحرایی نر (الف- ذرات آلاینده (شش سر) ب- تمرین هوازی (شش سر)) 48 ساعت پس از آخرین جلسه میدانی تحقیق بیهوش و سپس بافت ریه آن ها استخراج شد. با استفاده از تکنیک Real-time PCR بیان ژن IL-1β به وسیله فرمول پافل (Pfaffl formula) و روش آماری Independent sample t-test مورد تحلیل قرار گرفت.یافته هاتفاوت معناداری بین دو گروه الف و ب در سطح معناداری 0/05P< مشاهده نشد با این وجود میانگین بیان نسبی IL-1β در گروه ب اندکی کمتر از گروه الف بود.نتیجه گیریچهار هفته تمرین هوازی پس از استنشاق ریز ذرات کربن سیاه التهاب بافت ریه را وخیم تر نمی کند.کلید واژگان: کربن سیاه, ورزش, اینترلوکین- 1 بتا, ریز ذراتBackgroundAir pollution PM exposure associated with increased inflammation and decreased cellular immune function. The innate immune system is one of the first lines of defense against inhaled air pollution and is characterized by activation of lung key signaling pathways. One pathway is initiated by the activation of toll-like receptors (TLRs) that associated with airway cells culminates in the translocation of nuclear factor-kappa B and other transcription factors to the nucleus, and therefore initiation of altered signaling of pro-inflammatory mediators such as IL-1β and TNF-α. The purpose of this study was to investigate the effect of 4 weeks of aerobic training after long-term inhalation of black carbon black particulate matter on IL-β lung tissue in male rats.MethodsThe present study was conducted experimentally in October and November 2015 at the Sport Physiology Laboratory of Tarbiat Modares University of Tehran. 12 adult male Wistar rats (279.29±26.97) were divided to two groups: A: Daily, two hours inhalation of carbon black PM10, n=6), B: 60 minutes aerobic exercise activity, 50 percent average peak velocity, 15 minutes after inhalation of carbon black PM10. The gene expression of IL-1β was analyzed in lung tissue by real-time-PCR and Pfaffl formula. In order to determine the significant differences between groups independent t-test were used.ResultsAlthough, there were no significant differences among the A and B groups, however, the mean of relative gene expression of IL-1β in group B was slightly lower than group A.ConclusionFour weeks regular aerobic exercise activity did not worsen lung tissue inflammation after long-term inhalation of carbon black PM10. It seems regular exercise training mitigate pulmonary inflammatory responses and in part, decrease the risk of pulmonary diseases.Keywords: carbon black, exercise, interleukin-1beta, particulate matter
-
مقدمهبیماری های پریودنتال بیماری های چند علتی هستند که در حضور باکتری ها و تحت تاثیر عوامل محیطی و ژنتیکی ایجاد می شوند و کنترل عوامل زمینه ای می تواند در پیشگیری از ابتلا به آن ها کمک کننده باشد. هدف از این مطالعه بررسی رابطه پلی مورفیسم ژن اینترلوکین یک آلفا و بتا با پریودنتیت مزمن بود.مواد و روش هامطالعه به صورت مورد-شاهدی در 36 بیمار پریودنتیت مزمن و 36 فرد سالم از نظر پریودنتالی؛ از جمعیت ایرانی، نژاد آریایی و قومیت اصفهانی در بخش پریودنتولوژی دانشکده ی دندان پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خوراسگان انجام شد. پس از استخراج DNAاز خون محیطی افراد، پلی مورفیسم ژن اینترلوکین یک آلفا و بتا بررسی شد.آنالیز داده ها با آزمون Chi-squareو Fisher’s exact test انجام شد (05/0=α).
یافته هابین فراوانی ژنوتیپ 2/2،889- اینترلوکین یک آلفا و پریودنتیت مزمن و هم چنین بین فراوانی آلل1،889- اینترلوکین یک آلفا و سلامت پریودنتال (03/0 =p value) ارتباط معنی داری وجود داشت. بین فراوانی هیچ یک از ژنوتیپ های3954+ اینترلوکین یک بتا و پریودنتیت مزمن (14/0 =p value) و نیز بین فراوانی هیچ یک از آلل های3954+ اینترلوکین یک بتا و بیماری فوق (06/0 =p value) ارتباط معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیریطبق نتایج مطالعه ی حاضر، وجود ارتباط پلی مورفیسم ژن889- اینترلوکین یک آلفا و پریودنتیت مزمن در جامعه ی مورد بررسی، وجود این ژن را به عنوان یک عامل خطر در ابتلا به بیماری پریودنتیت مزمن مطرح می کند. در عین حال عدم ارتباط بین پلی مورفیسم ژن 3954+ اینترلوکین یک بتا با پریودنتیت مزمن استفاده از این ژن را به عنوان یک نشان گر در استعداد ابتلا به بیماری فوق مورد تردید قرار می دهد.
کلید واژگان: پریودنتیت مزمن, پلی مورفیسم ژنتیکی, اینترلوکین یک آلفا, اینترلوکین یک بتا, ژنوتیپIntroductionPeriodontal diseases are multifactorial conditions that are induced in the presence of bacteria and under the influence of environmental and genetic factors. Management of environmental factors might help prevent such diseases. The aim of this study was to investigate the relationship between interleukin-1α، β gene polymorphism and chronic periodontitis (CP).Materials And MethodsThis case-control study included 36 subjects with chronic periodontitis referred to Periodontology Department of Khorasgan Dental School and 36 periodontally healthy controls، with an ethnic origin of Isfahani Iranian race. Extracted DNA from peripheral blood was used to evaluate interleukin-1α، β gene polymorphism. Data were analyzed using chi-squared and Fisher’s exact tests (α=0. 05).ResultsThere was a significant association between IL-1α -889، 2/2 genotype and CP and between IL-1α -889 allele and periodontal health (p value = 0. 03). There was no significant association between IL-1β +3954 genotype and CP (p value = 0. 14). There was no significant association between IL-1β +3954 alleles and CP (p value = 0. 06).ConclusionBased on the results of the present study، association between IL-1α -889 polymorphism in the population presented here confirms this gene as a risk factor for CP. However، the lack of any association between IL-1β +3954 polymorphism and CP makes it dubious to use this gene as a marker of susceptibility to CP.Keywords: Chronic periodontitis, Genetic polymorphism, Genotype, IL, 1α, IL, 1β -
مقدمهآسیبهای التهابی در هیپوکمپ از دلایل اصلی اکتساب صرع می باشد. بر اساس مطالعه قبلی ما، تزریق مزمن لیپوپلی ساکارید (LPS) به داخل مغز موشهای بزرگ آزمایشگاهی، اکتساب صرع را تعدیل می کند. هیپوکمپ دارای شبکه ای از اتصالات شکافدار است که در صرع زایی نقش دارند. این کانالها از زیرواحدهای پروتئینی به نام کانکسین (Cx) تشکیل شده اند. در هیپوکمپ آستروسیتها Cx43 و سلولهای عصبی Cx36 بیان می کنند. به منظور یافتن نقش اتصالات شکافدار در اثرات تعدیلی LPS و التهاب عصبی بر صرع، در این مطالعه اثر تزریق مزمن و داخل مغزی LPS بر بیان کانکسینهای 36 و 43 در هیپوکمپ موشهای آزمایشگاهی بررسی شد.روش هاLPS (مقدار 5/2 میکروگرم در روز برای هر موش) بمدت 14 روز به داخل بطنهای طرفی موشهای نر بزرگ آزمایشگاهی از نژاد ویستار تزریق شد. بیان ژن و پروتئین کانکسینهای 36 و 43 و اینترلوکین 1 بتا در هیپوکمپ موشها با روش های RT-PCR، وسترن بلات و الایزا در ابتدا، میانه و انتهای دوره تزریقات اندازه گیری شد.یافته هامیزان پروتئین اینترلوکین 1 بتا 6 ساعت پس از اولین تزریق LPS بطور معنی داری افزایش یافت. میزان mRNA کانکسینهای 36 و 43 در طی مدت تزریق تغییر نکرد. بیان پروتئین کانکسین 43 پس از 7 تزریق بطور معنی داری کاهش یافت.نتیجه گیریتزریق مزمن LPS بیان اتصالات شکافدار تشکیل شده از کانکسین 43 در هیپوکمپ را کاهش می دهد. بدین ترتیب با مهار انتقال مولکولهای سمی و مضر به سلولهای مجاور تحریک پذیری هیپوکمپ و صرع زایی تعدیل می شود.
کلید واژگان: کانکسین36, کانکسین43, اینترلوکین یک بتاBackgroundHippocampal damages, which are accompanied by inflammation, are among the main causes of epilepsy acquisition. We previously reported that chronic intracerebroventricular (i.c.v.) injection of lipopolysaccharide (LPS) modulates epileptogenesis in rats. There is a network of gap junction channels in the hippocampus that contribute to epileptogenesis. Gap junction channels are formed by oligomeric protein subunits called connexins (Cx). Astrocytic Cx43 and neuronal Cx36 are expressed in the hippocampus. In order to find out the possible role of gap junctions in seizure-modulating effect of LPS and neuroinflammation, we studied the effect of central administration of LPS on expression of Cx36 and Cx43 in rat hippocampus.MethodsLPS, 2.5 µg/rat/day, was injected i.c.v. to male Wistar rats for 14 days. mRNA and protein abundance of Cx36, Cx43 and IL1-β were measured in rat hippocampus by real time-PCR, Western blot and ELISA techniques, at the beginning, in the middle, and at the end of the treatment period.ResultsIL1-β protein level was significantly increased 6 h after first injection of LPS. Cx36 and Cx43 mRNA expression did not alter during chronic administration of LPS. A selective decrease in Cx43 protein expression was observed after 7 injections of LPS.ConclusionIt is suggested that Cx43 containing gap junctions in the hippocampus is down-regulated in response to chronic injection of LPS. This event can inhibit propagation of toxic and noxious molecules to neighboring cells and modulate hippocampal excitability and epileptogenesis. -
بیان مساله: بیماری پریودنتال یک بیماری عفونی مزمن چند عاملی است که به صورت تخریب غیرقابل برگشت رشته های کلاژن و دیگر اجزای سازنده ی لثه و لیگامان پریودنتال و استخوان آلوئول پیرامون دندان و تولید پاکت پریودنتال مشخص می شود. سایتوکاین ها از جمله اینتر لوکین 1بتا یکی از اجزای سیستم ایمنی میزبان هستند که به نظر می رسد در ایجاد پریودنتیت نقش مهمی دارند.هدفهدف از این پژوهش، تعیین غلظت اینتر لوکین 1 بتا به عنوان یک سایتوکاین پیش التهابی در بزاق بیماران مبتلا به بیماری پریودنتال (پریودنتیت مهاجم منتشر و پریودنتیت مزمن خفیف تا متوسط) و بیماران با پریودنشیم سالم بود.
مواد وروشدر این پژوهش تجربی، بزاق غیرتحریکی 24 نفراز بیماران مبتلا به پریودنتیت خفیف تا متوسط و 15 بیمار مبتلا به پریودنتیت مهاجم منتشر و23 نفر از افراد با لثه ی سالم گردآوری شد. با استفاده از روش الیزا (ELISA) غلظت اینتر لوکین 1بتا در بزاق نمونه ها اندازه گیری و از آزمون من ویتنی برای واکاوی داده ها استفاده شد.یافته هانتایج بررسی کنونی نشان داد که میان میانگین سطح اینتر لوکین 1 بتا در گروه های پریودنتیت مهاجم منتشر و شاهد و گروه های پریودنتیت مزمن خفیف تا متوسط و شاهد اختلاف معنادار وجود داشت (05/0 p <).نتیجه گیرینتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که میانگین غلظت اینتر لوکین 1 بتا در بزاق بیماران مبتلا به بیماری پریودنتال بیشتر از افراد سالم بودواین سایتوکایین می تواند نشانگر خوبی برای تعیین وضعیت التهاب بافت های پریودنتال باشد.
کلید واژگان: اینترلوکین 1 بتا, بزاق, بیماری پریودنتالStatement of Problem: Periodontitis is a chronic multi-factorial infectious disease,characterized by irreversible destruction of collagen fibers and other matrix constituents of the gingival tissues, periodontal ligament and resorption of the alveolar bone around the teeth with formation of periodontal pocket. Cytokines such as IL-1β are one of the components of host’s immune system and seem to play an important role in periodontitisPurposeThe aim of this study was to determine the concentration of IL-1β as a per-inflammatory cytokine in the saliva of periodontally involved patients (generalized aggressive periodontitis and mild to moderate periodontitis) and subjects with normal periodontium.Materials And MethodIn this experimental study, unstimulated saliva of 24 patients with mild to moderate chronic periodontitis, 15 patients with aggressive periodontitis, and 23 subjects with healthy periodontium was collected. The concentration of IL-1β was measured in the saliva samples by ELISA. Mann-Whitney test was used for analysis of data.ResultsThe results of this study showed that there was a significant difference between mean level of IL-1ß in generalized aggressive periodontitis vs. control groups and chronic mild to moderate periodontitis vs. control groups (p <0.05).ConclusionThe findings of the present study showed that the mean concentration of IL-1ß in the saliva of periodontally involved patients was greater than that of healthy subjects and this cytokine can be agood marker for determining the status of periodontal tissues.Keywords: IL, 1β, Saliva, Periodontal Disease
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.