جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "هموگلوبین" در نشریات گروه "پزشکی"
-
زمینه و هدف
بیماری های حاد کلیوی بار سنگینی را بر بستری های طولانی مدت در مراکز درمانی تحمیل می کنند. هدف مطالعه حاضر تعیین تاثیر 8 هفته تمرین شنا و مکمل دهی زینک بر برخی نشانگر های عملکردی کلیه متعاقب انسداد کامل یک طرفه حالب در موش های صحرایی بود.
روش هادر این مطالعه تجربی، 32 سر موش صحرایی نفرکتومی شده با سن 8-10 هفته و وزن 190-220 گرم به طور تصادفی به گروه های 1) کنترل نفرکتومی (Nef)، 2) تمرین شنا (ST)، 3) مکمل زینک (Z)، 4) تمرین شنا + مکمل زینک (ST+Z) تقسیم شدند؛ همچنین برای بررسی اثرات انسداد کامل یک طرفه حالب تعداد 8 سر موش صحرایی سالم در گروه کنترل سالم قرار گرفتند. گروه های ST و ST+Z به مدت 8 هفته، 3 جلسه در هفته و هر جلسه 20-45 دقیقه در استخر ویژه حیوانات شنا کردند. گروه های Z و ST+Z نیز روزانه mg/kg 30 زینک سولفات را به روش گاواژ معدی دریافت نمودند. مقادیر کراتینین، هموگلوبین، سدیم، پتاسیم و فسفر در خون سنجش شد.
یافته هامقادیر سدیم و کراتینین در گروه های Z، ST و ST+Z به طور معنی داری کمتر از گروه Nef بود (0/05≥P). مقادیر پتاسیم در گروه Z به طور معنی داری کمتر از گروه Nef بود (0/018=P). مقادیر فسفر در گروه ST+Z نسبت به گروه Nef به طور معنی داری کمتر بود (0/003=P).
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد تمرین و مکمل دهی زینک دارای اثرات تعاملی بر بهبود یون ها و کاهش کراتینین سرم متعاقب انسداد کامل یک طرفه حالب در مدل های حیوانی می باشند. بنابراین پیشنهاد می شود در شرایط اختلالات کلیوی از تعامل تمرین شنا و مکمل زینک استفاده شود.
کلید واژگان: تمرین, مکمل زینک, کراتینین, هموگلوبین, نفرکتومیFeyz, Volume:28 Issue: 5, 2024, PP 463 -470Background and AimAcute kidney diseases impose a significant burden on long-term hospitalizations. The aim of this study was to determine the effect of 8 weeks of swimming exercise and zinc supplementation on renal function markers following unilateral ureteral obstruction in rats.
MethodsIn this experimental study, 32 nephrectomized rats aged 8-10 weeks and weighing 190-220 grams were randomly divided into 4 groups: 1) nephrectomy control (Nef), 2) swimming training (ST), 3) zinc supplementation (Z), and 4) swimming training + zinc supplementation (ST+Z). Additionally, 8 healthy rats were included as a normal control group to assess the effects of unilateral ureteral obstruction. The ST and ST+Z groups swam for 8 weeks, 3 sessions per week, for 20-45 minutes each session in a special animal pool. The Z and ST+Z groups also received 30 mg/kg zinc sulfate daily by gavage. Serum creatinine, hemoglobin, sodium, potassium, and phosphorus levels were measured.
ResultsSodium and creatinine levels were significantly lower in the Z, ST, and ST+Z groups compared to the Nef group (P≤0.05). Potassium levels were significantly lower in the Z group compared to the Nef group (P=0.018). Phosphorus levels were significantly lower in the ST+Z group compared to the Nef group (P=0.003).
ConclusionThe results of this study showed that exercise and zinc supplementation have interactive effects on improving ion balance and reducing serum creatinine following unilateral ureteral obstruction in animal models. Therefore, it is suggested that the combination of swimming exercise and zinc supplementation be used in conditions of kidney disorders.
Keywords: Exercise, Zinc Supplementation, Creatinine, Hemoglobin, Nephrectomy -
زمینه
بهینه سازی استخراج DNA در راستای حفظ طول تلومر به عنوان زیست نشانگر پیری و انواع بیماری ها بسیار مهم است. نمونه های خونی که به طور طولانی مدت نگهداری شده اند، منبع بسیار مهمی برای مطالعات ژنتیکی محسوب می شوند. در این مطالعه با استفاده از بافرهای لیز مختلف به همراه بافر استخراج CTAB، کیفیت DNA استخراجی و اثر بازدارنده های همراه آن بر روی PCR کمی در مطالعات تلومر بررسی شد.
مواد و روش هااستخراج DNA با 6 بافر لیزکننده گلبول قرمز و بافر استخراج بر پایه CTAB، انجام شد. یکپارچگی DNA با ژل الکتروفورز، کمیت با جذب در 260 نانومتر و خلوص آن با مقادیر مورد انتظار 8/1 و 2/2-2 برای نسبت های 280A/260A و 230A/260A ارزیابی گردید. ارزیابی کمی اثر هر بافر در واکنش q-PCR و تکرارپذیری نتایج به ترتیب با محاسبه بازده واکنش، ضریب تعیین (R2) و درصد ضریب تغییرات (%CV) محاسبه شد.
یافته هابیش ترین مقدار DNA استخراج شده (324/93 نانوگرم بر میلی لیتر، 11/53CV%:) با استفاده از بافر 5 (10 میلی مولار Tris-HCL 6/7pH=، 50 میلی مولار NaCl) به دست آمد. تمامی بافرها مقادیر مطلوب برای 280A/260A و 230A/260A داشتند و از نظر خلوص DNA تفاوتی (0/05>p) نداشتند. طبق نتایج ژل، DNA استخراج شده همه بافرها به جز یکی، فاقد خردشدگی بود. مولکول DNA استخراج شده با بافر 1 (NH4Cl 155میلی مولار، KHCO3 10 میلی مولار و EDTA 5 میلی مولار) بهترین عملکرد را در واکنش q-PCR برای ژن HBG (0/126=E و 0/97=R2) و تلومر (0/99= بازده، 0/99=R2) داشت.
نتیجه گیریمولکول DNA استخراج شده با بافر 1 از نمونه خون منجمد جهت مطالعه تلومر کم ترین بازدارندگی q-PCR را نشان داد.
کلید واژگان: تلومر, استخراج, هموگلوبین, خون, بافرBackgroundOptimizing DNA extraction for the preservation of telomere length – as a biomarker for ageing and vari-ous diseases – is highly important. Long-term stored blood samples are considered essential resources for genetic studies. In this study, different lysis buffers were used along with CTAB extraction buffer to inves-tigate the quality of extracted DNA and the effect of its accompanying inhibitors on quantitative PCR (q-PCR) in telomere studies.
Materials and MethodsDNA extraction was performed using six RBC lysis buffers and CTAB-based extraction buffer. DNA integrity was evaluated by gel electrophoresis, quantity by absorbance at 260 nm and its purity with expected values of 1.8 and 2-2.2 for the ratios of A260/A280 and A260/A230. The quantitative effect of each buffer in q-PCR and the repeatability of the results were assessed by calculating the reaction efficiency, coefficient of determination (R2), and percentage of coefficient of variation (%CV).
ResultsBuffer number 5 (10 mM Tris-HCl, pH 7.6, 50 mM NaCl) yielded the highest amount of DNA extraction (324.93 ng/ml, %CV 11.53). All the extracted DNA samples were pure, as indicated by the acceptable A260/A280 and A260/A230ratios (p>0.05). Gel analysis revealed that the extracted DNA of all the buffers ex-cept one was intact. The DNA molecule extracted with buffer number 1 (155 mM NH4Cl, 10 mM KHCO3, and 5 mM EDTA) showed the best performance in q-PCR for HBG gene (efficiency=0.126, R2=0.97) and telomere (efficiency=0.99, R2=0.99).
ConclusionThe DNA molecule extracted from frozen blood samples by buffer number 1 showed the least q-PCR inhibition for telomere study.
Keywords: Telomere, DNA Extraction, Hemoglobin, Blood, Buffer -
مقدمه
در این مطالعه ارتباط بین میزان هموگلوبین و هماتوکریت با عدد سی تی خون سینوس ساجیتال فوقانی بررسی شد. این موضوع می تواند در تشخیص ترومبوز سینوس ساجیتال فوقانی یا کم خونی افراد مورد استفاده قرار گیرد.
مواد و روش هادر این مطالعه مقطعی، 100 بیمار مراجعه کننده برای انجام سی تی اسکن سر به بیمارستان بعثت همدان در سال 1400 شرکت کردند. عدد سی تی سینوس ساجیتال فوقانی از روی تصاویر تهیه شده با استفاده از دستگاه سی تی اسکن 16 مقطعی زیمنس اندازه گیری شد. میزان هموگلوبین و هماتوکریت از آزمایش خون بدست آمد. داده ها با نرم افزار SPSS آنالیز و برای تعیین ارتباط بین عدد سی تی و هموگلوبین یا هماتوکریت از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد. جهت مقایسه نتایج از آزمون آماری t-test مستقل استفاده شد.
یافته هامیانگین سن کل بیماران 20.68 ± 48.58 سال بود. میانگین عدد سی تی سینوس ساجیتال فوقانی در مد اسکن متوالی HU 5.94 ±50.78 و در روش اسپیرال HU 5.66 ± 50.53 بود (P=0.84). میانگین هموگلوبین خون کل بیماران g/dl 2.07 ± 13.66 و مقدار هماتوکریت آنان 4.80± 42.47 درصد بدست آمد. بین عدد سی تی سینوس ساجیتال فوقانی با میزان هموگلوبین همبستگی معنی داری مشاهده نشد (r=0.04 ، n=100 و p= 0.637) اما بین عدد سی تی سینوس ساجیتال فوقانی و میزان هماتوکریت همبستگی مثبت معنی داری در مد اسکن متوالی مشاهده گردید (r=0.39 ، n=100 و p< 0.01).
بحث و نتیجه گیریبا اندازه گیری عدد سی تی سینوس ساجیتال فوقانی نمی توان میزان هموگلوبین خون را به دست آورد ولی سطح هماتوکریت را می توان با استفاده از مد اسکن متوالی تخمین زد.
کلید واژگان: سینوس ساجیتال فوقانی, عدد سی تی, هموگلوبین, هماتوکریتIntroductionThe correlation between hemoglobin and hematocrit with CT number superior sagittal sinus was investigated in this study. This issue can be used in the diagnosis of superior sagittal sinus thrombosis or anemia.
Methods and Materials:
The participants of this cross-sectional study were 100 patients referred to Beasat Hospital of Hamadan for head CT scan in 2021. The CT number of the superior sagittal sinus was measured from the CT images obtained with a 16 slice CT scanner. Hemoglobin and hematocrit levels were obtained from complete blood count (CBC) test. Data were analyzed using SPSS software and Pearson’s correlation test was used to determine the relationship between CT number and hemoglobin or hematocrit. Independent t-test was used to compare the results.
ResultsThe average age of the patients was 48.58 ± 20.68 years. The mean CT number of the superior sagittal sinus was 50.78 ± 5.94 HU in sequential mode and it was 50.53 ± 5.66 HU in spiral method (P=0.84). The average hemoglobin of the blood of the patients was 13.66 ± 2.07 g/dl and their hematocrit value was 42.47 ± 4.80%. There was not any significant correlation between the superior sagittal sinus CT number and the hemoglobin level (r=0.04, n=100 and p=0.637); however, there was a significant positive correlation between the superior sagittal sinus CT number and the hematocrit level in the sequential scan mode(r=0.39, n=100 and p<0.01).
Discussion and ConclusionIt is not possible to obtain the blood hemoglobin level by measuring the CT number of the superior sagittal sinus; however, the hematocrit level can be estimated using the sequential scan mode.
Keywords: Superior Sagittal Sinus, CT Number, Hemoglobin, Hematocrit -
زمینه و هدف
</span></span></span> تعیین غلظت پراکسید هیدروژن در مایعات و نمونه های زیستی به علت تاثیرات آن بر سلامت انسان اهمیت زیادی دارد. هدف از این مطالعه طراحی یک زیست حسگر الکتروشیمیایی جدید مبتنی بر هموگلوبین برای تشخیص هیدروژن پراکسید </sub> در نمونه سرم می باشد.</span></span></span></span></span></span></span></span>
روش کار</span></span></span> در این مطالعه که از نوع بنیادی علوم پایه است، زیست حسگر بر اساس اصلاح سطح الکترود کربن شیشه ای با یک نانوکامپوزیت متشکل از نانوذرات اکسید کبالت و نانولوله کربنی چند دیواره عامل دارشده با گروه کربوکسیل </span></span>(MWCNT/Co3</sub>O4</sub>)</span> و هموگلوبین تثبیت شده بر روی این نانوکامپوزیت به عنوان عنصر شناسانگر زیستی ساخته شد. </span></span></span></span></span></span></span></span>
یافته ها</span></span></span> در شرایط بهینه از زیست حسگر برای انداره گیری غلظت های مختلف پراکسید هیدروژن استفاده شد. زیست حسگر طراحی شده محدوده پاسخ خطی وسیعی از 10 میکرومولار تا 500 میکرومولار و حدتشخیص 0.512 میکرومولار را نشان داد و تکرارپذیری و پایداری بالایی داشت.</span></span></span></span></span></span></span></span>
نتیجه گیری</span></span></span> در این کار تحقیقی به صورت نوآورانه از نانوکامپوزیت </span></span>MWCNTs/Co3</sub>O4</sub></span> برای ساخت زیست حسگر الکتروشیمیایی استفاده شد. زیست حسگر ارایه شده در اندازه گیری مقادیر هیدروژن پراکسید در نمونه های سرم و محلول های آزمایشگاهی عملکرد قابل قبولی نشان داد.</span></span></span></span></span></span></span></span></div>
</div>کلید واژگان: زیست حسگر, نانوکامپوزیت, هموگلوبین, هیدروژن پراکسیدBackground</span></span> Determining the concentration of hydrogen peroxide in liquids and biological samples is very important because of its effects on human health. This study aimed to design a new electrochemical biosensor based on hemoglobin to detect hydrogen peroxide in serum samples.</span></span></span></span></span></span>
Methods</span></span> In this study, a basic science, a biosensor based on modifying the glassy carbon electrode surface with a nanocomposite consisting of cobalt oxide nanoparticles and multi-walled carbon nanotube functionalized with a carboxyl group (MWCNT/Co3</sub>O4</sub>) and hemoglobin stabilized on this nanocomposite was made as a biological recognition element.</span></span></span></span></span></span>
Results</span></span> In optimal conditions, the biosensor was used to measure different concentrations of hydrogen peroxide. The designed biosensor showed a wide linear response range from 10 μM to 500 μM, a detection limit of 0.512 μM, and high reproducibility and stability.</span></span></span></span></span></span>
Conclusion</span></span> In this innovative research work, MWCNTs/Co3</sub>O4</sub> nanocomposite was used to make a diagnostic biosensor. The presented biosensor showed an acceptable performance in the measurement of hydrogen peroxide in serum samples and laboratory solutions.</span></span></span></span></span></span></div>
</span></span></span></span></span>Keywords: Biosensor, Nanocomposite, Hemoglobin, Hydrogen Peroxide -
مقدمه و هدف
شکستگی های لگن آسیب های شایعی هستند که منجر به از دست دادن خون می شوند وبسیاری از این بیماران به تزریق خون نیاز دارند.این مطالعه برای بررسی فراوانی تزریق خون ، عوامل موثر و آستانه ی تزریق خون در بیماران با جراحی های لگن انجام شد.
مواد و روش ها :
این مطالعه گذشته نگر مقطعی بر روی بیماران مبتلا به شکستگیهای پروگزیمال ران در سال 1399 در بیمارستان شهید چمران شیراز تحت عمل جراحی لگن قرار گرفته بودند انجام گرفت.فراوانی تزریق خون، میانگین هموگلوبین قبل از تزریق خون وعوامل مرتبط بررسی شد.
یافته هادر این مطالعه از 218 بیمار به 65بیمار (29.8%) خون تزریق شد. ، میانگین هموگلوبین قبل از تزریق خون 10.99گرم در دسی لیتر بود . میانگین هموگلوبین دربیمارانی که خون دریافت کرده بودند از بیمارانی که خون دریافت نکرده بودند کمتربود (10.55±1.61) درمقابل. (12.45±1.60)P<0.001), CI95:1.42-2.36)..میانگین تعداد کیسه های مصرفی در بیمارانی که خون دریافت کرده بودند 2.30±0.72 (1 تا 4) کیسه خون بود.فراوانی تزریق خون به هموگلوبین قبل از عمل، نوع بیهوشی ، نوع عمل جراحی ،سابقه ی کم خونی ، طول مدت جراحی وجراح بستگی و جنس داشت.فراوانی تزریق خون به سن بیماران بستگی نداشت.
نتیجه گیری :
در این مطالعه میانگین هموگلوبین قبل از تزریق خون بالاتر از مطالعات قبلی بود .به نظر می رسد نیاز به آموزش پزشکان و تاکید بر استفاده از استراتژی تزریق خون محدود به منظور کاهش مصرف خون،کاهش عوارض در بیمارو مدیریت بهتر خون انجام گیرد
کلید واژگان: تزریق خون, جراحی, هموگلوبین, لگنBackground and ObjectivesMany of hip fracture patients need transfusion. We examined the frequency of blood transfusion, the relative factors, and the threshold of hemoglobin in hip fracture patients receiving blood transfusion before and during pelvic surgeries.
Materials and MethodsThis retrospective cross-sectional study was conducted on all patients with proximal femur fractures who underwent hip surgery at Shahid Chamran Hospital in Shiraz in 2020. The frequency of blood transfusion, hemoglobin threshold, and the related factors was investigated.
ResultsOut of 218 patients, 65 (29.8%) had received blood out of whom 23 patients (35.4%) had received blood before surgery. The hemoglobin threshold before transfusion was 10.99. The average hemoglobin in patients who received blood was less than the patients who did not receive blood (p< 0.001) 10.55 ± 1.61 versus 12.45 ± 1.61. The average number of units used in patients who received blood was 2.30 ± 0.72 (1 to 4 blood units). The frequency of blood transfusion was related to hemoglobin before surgery, gender, type of anesthesia, type of surgery, history of anemia, duration of surgery, and surgeon. The amount of blood consumption did not depend on the patient age .
ConclusionsThe average hemoglobin before transfusion was higher than previous studies. It seems that the blood transfusion threshold was higher than in previous studies. Considering the risks and costs of blood transfusion, it seems that physicians' education and emphasis on the use of restrictive transfusion strategy can lead to reduction of blood consumption, reduction of complications, and better blood management.
Keywords: Blood Transfusion, Surgery, Hemoglobin, Hip -
زمینه و هدف
بیماران تالاسمی با طیف وسیعی از چالش های روانی و بالینی جدی همراه هستند و مانند هر بیماری مزمن دیگر، وضعیت روانشناختی افراد تحت تاثیر قرار می گیرد. هدف این پژوهش مقایسه اثر بخشی درمان اکت و درمان شناختی- رفتاری بر امید به زندگی و میزان هموگلوبین در مبتلایان به تالاسمی ماژور بود.
مواد و روش هاروش تحقیق نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون با گروه گواه بود. تعداد 75 بیمار تالاسمی ماژور مراجعه کننده به بیمارستان امام علی شهرستان کرج که شرایط ورود به پژوهش را داشتند، شناسایی و به صورت تصادفی در سه گروه 25 نفری (دو گروه مداخله و یک گروه کنترل) اختصاص یافتند. برای گروه اول درمان اکت در 8 جلسه و گروه دوم درمان شناختی رفتاری در 8 جلسه اجرا شد و گروه کنترل مراقبت معمول را دریافت کردند.
یافته هاجهت تجزیه و تحلیل داده ها، از آزمون تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. نتایج نشان داد که تاثیر درمان اکت و درمان شناختی-رفتاری بر افزایش امید به زندگی در بیماران تالاسمی ماژور موثر (P=0/001) و نسبت به گروه گواه از نظر آماری معنی دار بود. همچنین افزایش میانگین امید به زندگی در درمان اکت بیشتر از درمان شناختی-رفتاری بود و از لحاظ آماری معنی دار بود (P<0/001) . ولی در میزان هموگلوبین خون تفاوت معنی داری بین گروه های آزمایشی و گروه گواه مشاهده نشد.
نتیجه گیریبا توجه به اثر بخشی درمان (اکت) و درمان شناختی-رفتاری بر امید به زندگی در مبتلایان به تالاسمی ماژور، می توان از نتایج این پژوهش در کاربرد های واقعی استفاده کرد.
کلید واژگان: اکت, شناختی رفتاری, امید به زندگی, هموگلوبین, تالاسمیIntroduction and purposeThalassemia patients are associated with a wide range of serious psychological and clinical challenges and, like any other chronic disease, the psychological state of individuals is affected. The aim of this study was to compare the effectiveness of act therapy and cognitive-behavioral therapy on life expectancy and hemoglobin levels in patients with thalassemia major.
MethodsThe research method was quasi-experimental with pre-test design, post-test with control group. A total of 75 thalassemia major patients referred to Imam Ali Hospital in Karaj who were eligible for the study were identified and randomly assigned to three groups of 25 (two intervention groups and one control group). For the first group, act therapy was performed in 8 sessions and in the second group, cognitive-behavioral therapy was performed in 8 sessions, and the control group received routine care.
ResultsMixed analysis of variance was used to analyze the data. The results showed that the effect of treatment (act) and cognitive-behavioral therapy on increasing life expectancy in patients with thalassemia major (P = 0.001) was statistically significant compared to the control group. Also, the increase in mean life expectancy in act therapy was more than cognitive-behavioral therapy and was statistically significant (P <0.001). But there was no significant difference in hemoglobin level between experimental and control groups.
ConclusionConsidering the effectiveness of treatment (act) and cognitive-behavioral therapy on life expectancy in patients with thalassemia major, the results of this study can be used in real applications.
Keywords: Act, Cognitive-Behavioral, Life expectancy, Hemoglobin, Thalassemia -
زمینه و هدف
سولفات روی بدلیل ایجاد پیوند کویوردینانس با گروه های Rبرخی اسیدهای آمینه مانند هیستیدین و سیستیین موجب رسوب پروتیین ها می گردد. هدف از این مطالعه یافتن غلظت مناسب از سولفات روی برای رسوب هموگلوبین هست که دراندازه گیری میزان و فعالیت آنزیم کاسپاز 3 داخل گلبول های قرمز با روش های به ترتیب الایزا و کالریمتری ایجاد تداخل می نماید.
روش کاردر این مطالعه، تنش های اسمزی هیپرتونیک و هیپوتونیک بر روی گلبول های قرمز اعمال گردید. علاوه بر این، محیط غیر تنشی ایزوتونیک به عنوان کنترل بکار گرفته شد. سلول ها در دمای 37 درجه سانتی گراد در بازه های زمانی 15 دقیقه و 24 ساعت قرار داده شدند. بعد از لیز این سلول ها بوسیله دستگاه اولترا سونیک هوموژنایزور و متعاقب آن حذف غشاهای گلبول های قرمز با کمک سانتریفوژ شرایط مطلوب هم از نظر غلظت سولفات روی و نیز مدت زمان دادن فرصت برای اتصال سولفات روی به هموگلوبین و مدت زمان مناسب برای سانتریفوژ بصورت تجربی و پلکانی انجام گردید و بعد از هموگلوبین زدایی میزان و فعالیت آنزیم کاسپاز 3 در نمونه ها اندازه گیری گردید.
یافته هاغلظت مناسب سولفات روی 6 میلی مول، مدت زمان مطلوب اتصال سولفات روی به هموگلوبین 10 دقیقه در دمای آزمایشگاه و نیز مدت زمان سانتریفوژ 30 دقیقه در 3000 دور در دقیقه بدست آمد.
نتیجه گیرینتایج این تحقیق نشان داد که سولفات روی با غلظت 6 میلی مول قادر هست که بدون تاثیر بر روی میزان و فعالیت آنزیم کاسپاز 3 موجب رسوب و حذف هموگلوبین شود.
کلید واژگان: سولفات روی, هموگلوبین, کاسپاز 3Background & objectivesZinc sulfate binds to the R group of some amino acids, such as histidine and cysteine, resulting in protein precipitation. In an ELISA and colorimetric experiments, we determined the optimal concentration of zinc sulfate to precipitate hemoglobin, which in turn affects the level and activity of Caspase 3 in red blood cells.
MethodsOsmotic stress was induced on red blood cells under hypertonic and hypotonic conditions. An isotonic condition was used as a control without osmotic stress. The cells were incubated at 37oC for 15 min and 24 hrs. Different concentrations of zinc sulfate were set up experimentally, stepwise after the lysis of RBC samples with ultrasound waves and removal of cell membranes by centrifugation. Zinc sulfate was allowed to bind to hemoglobin at different time intervals at room temperature. Afterward, hemoglobin was precipitated at various time intervals through centrifugation. The supernatants were then measured by ELISA and colorimetric methods for Caspase 3 level and activity.
ResultsThe optimal conditions were found to be 6 mM zinc sulfate, 10 min incubation at room temperature to bind zinc sulfate to hemoglobin, and 30 min centrifugation at 3000 rpm to precipitate hemoglobin.
ConclusionThis study showed that zinc sulfate with a concentration of 6 mM precipitates and removes hemoglobin without affecting the level or activity of Caspase 3.
Keywords: Zinc Sulfate, Hemoglobin, Caspase 3 -
مقدمه
پره اکلامپسی یک اختلال دوران بارداری است که با فشارخون بالا مشخص می شود. با توجه به آسیب عروقی و گلبولی مشاهده شده در بیماری پره اکلامپسی، مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط بین میزان شاخص های گلبول قرمز با بروز و شدت بیماری پره اکلامپسی انجام شد.
روش کاراین مطالعه مورد شاهدی از تیر سال 1400 لغایت تیر سال 1401 بر روی 22 زن باردار مبتلا به پره اکلامپسی خفیف، 38 زن باردار مبتلا به پره اکلامپسی شدید و 38 زن باردار سالم که به بیمارستان امیرالمومنین شهرستان زابل مراجعه کردند، به انجام رسید. ارزیابی تعداد گلبول های قرمز و میزان هموگلوبین، هماتوکریت، MCV، MCH و MCHC با آزمایش 2 میلی لیتر خون حاوی ضد انعقاد به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 26) و آزمون های تی مستقل، کای دو، پیرسون و رگرسیون لوجستیک انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هااز بین متغیرهای پایه، داشتن سابقه پره اکلامپسی (005/0=p)، شاخص توده بدنی (030/0=p) و فشارخون سیستولی و دیاستولی (001/0>p) بین سه گروه مورد مطالعه اختلاف معنی داری داشتند. از بین شاخص های گلبول قرمز، میزان MCV بین گروه های مورد مطالعه تفاوت معنی داری داشت (043/0=p). هموگلوبین (248/0- =r، 034/0=p)، MCV (335/0- =r، 004/0=p) و MCH (315/0- =r، 007/0=p) با فشارخون سیستولی همبستگی داشتند. هموگلوبین (335/0، 912/0؛ 545/0=OR، 95% CI؛ 021/0=p)، هماتوکریت (644/0، 967/0؛ 789/0=OR، 95% CI؛ 022/0=p)، و MCV (808/0، 983/0؛ 891/0=OR، 95% CI؛ 022/0=p) با شدت بیماری پره اکلامپسی ارتباط داشتند.
نتیجه گیریبا توجه به کاهش معنی دار میزان MCV در بیماران مبتلا به پره اکلامپسی و ارتباط آن با افزایش فشارخون سیستولی و نیز شدت بیماری، پیشنهاد می شود این شاخص غیرتهاجمی جهت غربالگری بیماری پره اکلامپسی در طول دوره بارداری مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: پره اکلامپسی, فشارخون, هماتوکریت, هموگلوبین, MCVIntroductionPreeclampsia is a disorder of pregnancy characterized by high blood pressure. Regarding vascular and red blood cell (RBC) damages in preeclampsia patients, the present study was performed with aim to investigate the relationship between the level of RBC indicators with the incidence and severity of preeclampsia.
MethodsThis case-control study was conducted within one year (July 2021 to July 2022) on 22 pregnant women with mild preeclampsia, 38 pregnant women with severe preeclampsia, and 38 healthy pregnant women who referred to Amiral Momenin Hospital in Zabol city. Evaluation of the number of red blood cells and the amount of hemoglobin, hematocrit, MCV, MCH, and MCHC was obtained by analyzing 2 ml of blood containing anticoagulant. Data analysis was done using SPSS statistical software (version 26) and independent t-test, chi-square, Pearson, and logistic regression analysis. P<0.05 was considered statistically significant.
ResultsAmong the basic variables, having a history of preeclampsia (P=0.005), body mass index (P=0.030), systolic blood pressure (P<0.001) and diastolic blood pressure (P<0.001) had significant differences between the three studied groups. Among the RBC indices, MCV was significantly different between the studied groups (P=0.043). Hemoglobin (r= -0.248, P=0.034), MCV (r= -0.335, P=0.004), and MCH (r= -0.315, P=0.007) had a significant correlation with systolic blood pressure. Hemoglobin [OR (95% CI)= 0.545 (0.335, 0.912), P=0.021], hematocrit [OR (95% CI)= 0.789, (0.644, 0.967), P=0.022], and MCV [OR (95% CI)= 0.891 (0.808, 0.983), P=0.022] were related to the severity of preeclampsia.
ConclusionConsidering the significant reduction of MCV index in the preeclampsia group and the correlation of this decrease with the increase of systolic blood pressure and the severity of preeclampsia, it is suggested that this non-invasive index be measured during pregnancy for screening of preeclampsia.
Keywords: blood pressure, Hematocrit, Hemoglobin, MCV, Preeclampsia -
زمینه و هدفبیماری دیابت از مهم ترین مشکلات سلامت در سراسر جهان می باشد. هدف از این پژوهش، بررسی پاسخ یک جلسه فعالیت مقاومتی با محدودیت جریان خون بر تغییرات همودینامیک و هماتولوژیک بیماران دیابتی نوع 2 بود.مواد و روش هاپانزده بیمار مبتلا به دیابت نوع 2، فعالیت مقاومتی بازکردن و خم کردن زانو با و بدون محدودیت جریان را در دو جلسه به ترتیب با شدت 20 و 80 درصد 1RM اجرا کردند. اندازه گیری تغییرات همودینامیکی و هماتولوژیکی قبل، بلافاصله و 30 دقیقه پس از فعالیت صورت گرفت. برای بررسی تاثیر مداخله بر فاکتورهای کمی از آنالیز واریانس مکرر استفاده شد.یافته هامیانگین مقادیر فشار خون سیستول و دیاستول و مقادیر ضربان قلب در هر دو جلسه تمرینی تفاوت معناداری نداشت (0/05 <P). نتایج نشان داد که بین جلسات فعالیت مقاومتی با محدودیت و بدون محدودیت، جریان تفاوت معناداری در شاخص های WBC، RBC، HCT، Hb، MCH، MCHC، MCV و PV مشاهده نشد (0/05 <P). با توجه به یافته ها، مقدار RBC و Hb بلافاصله پس از فعالیت مقاومتی با محدودیت جریان خون، افزایش معناداری یافت (0/05 >P) که بعد از 30 دقیقه ریکاوری، به سطوح استراحتی بازگشت.نتیجه گیریاجرای فعالیت مقاومتی با شدت کم و با محدودیت جریان خون به دلیل نبود تغییر معنادار شاخص های همودینامیکی، هماتولوژیکی و پلاکتی می تواند سازوکار موثر و کم هزینه در جلوگیری از بروز بیماری های قلبی- عروقی در بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 باشد و به عنوان یک سیستم درمانی غیردارویی و جایگزین تمرین مقاومتی با شدت بالا از آتروفی عضلات به ویژه در جمعیت های بالینی به ویژه بیماران دیابتی پیشگیری کند.کلید واژگان: فعالیت مقاومتی, محدودیت جریان خون, دیابت, هماتوکریت, هموگلوبین, گلبول قرمزIntroductionDiabetes is one of the most important health problems in the world. The aim of this study was to evaluate the response of a session of resistance exercise with blood flow restriction (REBFR) to hemodynamic and hematological changes in type 2 diabetic patients.Materials and MethodsFifteen patients with type 2 diabetes performed knee flexion and extension of the resistance exercise with and without BFR in two sessions with intensity of 20% and 80% 1RM, respectively. Hemodynamic and hematological changes were measured at before, immediately and 30 minutes after exercise. Repeated analysis of variance was used to evaluate the effect of the intervention on quantitative factors.ResultsThe mean values of systolic and diastolic blood pressure and heart rate values in both training sessions were not significantly different (P <0.05). The results showed that there was no significant difference between WBC, RBC, HCT, Hb, MCH, MCHC, MCV and PV indices between resistance exercise sessions with and without BFR (P <0.05). According to the findings, the amount of RBC and Hb increased significantly immediately after REBFR (P <0.05), which returned to resting levels after 30 minutes of recovery.ConclusionLow-intensity REBFR due to no significant change in hemodynamic, hematological and platelet parameters can be an effective and low-cost mechanism in preventing cardiovascular disease in patients with type 2 diabetes and as a Non-pharmacological treatment system and alternative to high-intensity resistance exercise to prevent muscle atrophy, especially in clinical populations, especially diabetics.Keywords: Resistance exercise, Blood flow restriction, diabetes, Hematocrit, Hemoglobin, Red blood cells
-
نشریه آنستزیولوژی و مراقبتهای ویژه ایران، سال چهل و پنجم شماره 2 (پیاپی 118، تابستان 1401)، صص 3 -12مقدمه
جراحی سزارین یکی از شایعترین جراحی ها در سرتاسر جهان است. 3- 5 ٪ تمام تزریق های خون در ارتباط با اعمال جراحی مامایی است سزارین میزان بالاتری از تزریق خون را در مقایسه با زایمان طبیعی واژینال دارد.خطرات بالقوه همراه با تزریق خون سبب بررسی دقیقتر کاربرد آن و سبب کاهش تمایل به تزریق خون گردیده است. تزریق خون در برخی از مراکز درمانی به 1/1 – 6/1 ٪ کاهش یافته است . این مطالعه توصیفی – مقطعی گذشته نگر جهت بررسی آستانه تزریق خون و میزان هموگلوبین قبل از ترخیص در زنان تحت جراحی سزارین در سالهای 1395 و 1396 در مرکز آموزشی درمانی شهید مطهری ارومیه انجام گردیده است .
روش کاربه منظور بررسی وضعیت تجویز گلبول قرمز فشرده با مراجعه به بایگانی مرکز آموزشی درمانی شهید مطهری ارومیه با استفاده از سیستم HIS و بررسی پرونده ها از مجموع 7872 سزارین انجام شده در طی سالهای 1395و 1396 تعداد 304 بیمار که تحت سزارین قرار گرفته و خون دریافت کرده بودند انتخاب و اطلاعات لازم از قبیل سن ، هموگلوبین هنگام پذیرش ، زمان بستری و ترخیص ، تعداد واحد خون دریافتی هر بیمار ، دلایل تزریق و گروه خونی آنها استخراج گردید.
نتایجفراوانی آنمی هنگام پذیرش (هموگلوبین کمتر از10) 4/23 ٪ بود . 4/46 ٪ بیماران دریافت کننده خون هموگلوبین قبل از ترخیص 10 گرم بردسی لیتر یا بیشتر داشتند همچنین 8/41٪ بیماران هموگلوبین پس از جراحی و در طی بستری هموگلوبین 10 گرم بر دسی لیتر داشتند .
نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان داد در درصد قابل توجهی از بیماران اصلاح خونریزی بیش از مقدار ضروری صورت گرفته است.همچنین بدلیل نبود خط مشی مشخص بیمارستانی ، هموگلوبین آغازین برای شروع ترانسفوزیون گلبول قرمز و هموگلوبین هدف برای ختم تزریق وجود ندارد بنظر می رسد تدوین پروتکل جامع در این خصوص ضروری می باشد .
کلید واژگان: هموگلوبین, سزارین, ترانسفوزیون, گلبول قرمز فشردهBackgroundCesarean section surgery is one of the most common surgeries in the world. 3-5 percent of all blood transfusions are associated with obstetrics cesarean section surgery has a higher risk than vaginal delivery. Potential blood transfusion-associated risks have caused health providers to assess blood transfusion use more precisely which resulted in a decreased tendency for blood product prescription. Packed red blood cell transfusion-related during cesarean section surgeries have decreased to 1.1 to 1.6 percent in some medical centers while have remained 5.2 to 6.8 percent in some others. Blood product transfusion is life-saving per se but is associated with some complications. Complications include disturbance of body temperature control acute lung injury, delayed hemolytic reactions, none hemolytic reactions, and infectious which can cause mild or serious complications. In many centers all over the world, blood transfusions have been instructed but some researches show they are not followed.
Methods and resultsin 2019, aimed at packed red blood cell transfusion condition we instructed a descriptive-analytic study on 303 patients who have gone cesarean section surgery in years 207-2018 at Shahid Motahari teaching hospital in Ormia University of Medical Sciences in Iran. The results of the study showed the prevalence of anemic patients (Hb <10.5 gram per deciliter) at admission for surgery was 23.4%. 46.6% of patients who received PRBC had Hb≥10 at discharge from the hospital. 41.8% of patients had Hb≥ 10 gr/dl during hospitalization.
ConclusionAccording to our research, a significant percentage of patients had over-transfusions. Lack of in-hospital transfusion guidelines and triggers and targets for patients’ hemoglobin correction needs serious attention to be instructed as soon as possible.
Keywords: Hemoglobin, Transfusion, Cesarean Section, Packed Red Blood Cell -
زمینه و هدف
پنومونی وابسته به ونتیلاتور دارای اهمیت ویژه ای در بین عفونت های بیمارستانی است که باعث افزایش مرگ ومیر در بیماران مبتلا می گردد. این مطالعه به منظور تعیین شیوع ابتلا به پنومونی وابسته به ونتیلاتور و ارتباط آن با مقادیر پروتیین واکنشی C، پروکلسیتونین و هموگلوبین در بیماران مبتلا به ضربه مغزی انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه توصیفی تحلیلی روی 138 بیمار (99 مرد و 39 زن) بستری در بخش مراقبت های ویژه با انتوباسیون و ونتیلاسیون مکانیکی در مرکز آموزشی درمانی پنجم آذر گرگان طی سال های 97-1396 انجام شد. سطح بیومارکرهای پروتیین واکنشی C، پروکلسیتونین و هموگلوبین در 6 روز متوالی پس از بستری سنجیده شد و ارتباط بین این بیومارکرها با وقوع پنومونی وابسته به ونتیلاتور ارزیابی گردید.
یافته ها:
شیوع ابتلا به پنومونی وابسته به ونتیلاتور 29.71% (29 مرد و 27 زن) تعیین شد. میانگین هموگلوبین اولیه بیماران در زنان و مردان به ترتیب 10 و 11.5 گزارش شد. میانگین بیومارکرهای پروکلسیتونین و پروتیین واکنشی C بیماران مبتلا به پنومونی وابسته به ونتیلاتور در مقایسه با گروه غیروابسته به ونتیلاتور در روز ششم بستری نسبت به روز اول افزایش آماری معنی داری نشان داد (P<0.05).
نتیجه گیری:
بیومارکرهای پروکلسیتونین و پروتیین واکنشی C در بیماران تحت ونتیلاسیون مکانیکی، می توانند احتمال ابتلا به پنومونی را پیش بینی نمایند.
کلید واژگان: پنومونی وابسته به ونتیلاتور, پروکلسیتونین, پروتئین واکنشی C, هموگلوبینBackground and ObjectiveVentilator-associated pneumonia (VAP) is an important complication in intensive care unit (ICU) patients with endotracheal intubation. Finding potential early indicators of this condition can aid in reducing the disease burden. We aimed to investigate the relationship between VAP occurrence and serum levels of C-reactive protein (CRP), procalcitonin (PCT), and hemoglobin (Hgb) during ICU hospitalization of brain trauma patients.
MethodThis descriptive-analytical study was carried out on brain trauma patients (99 male, 39 female), referring to the 5th Azar hospital in Gorgan, Iran, in the course of 2017. The patients were hospitalized in ICU with endotracheal intubation and mechanical ventilation. The diagnosis of VAP was confirmed by a 12-score rating based on chest radiographs, body temperature, white blood cell count, and sputum culture. After admission, serum CRP, PCT, and Hgb were documented daily for 6 days.
ResultsAccording to the diagnostic criteria, VAP was confirmed in 41 patients (30%). Serum CRP and PCT levels on the 6th-day post-admission were significantly associated with VAP diagnosis, while Hgb levels did not differ significantly between VAP and non-VAP patients. Serum levels of CRP, PCT, and Hgb on the 6th day were not associated with age or sex.
ConclusionOur results indicate that serum CRP and PCT levels are associated with the occurrence of VAP in ICU patients receiving mechanical ventilation. Therefore, these biomarkers could be utilized to warn physicians about the possibility of VAP, thereby reducing mortality rate and hospitalization length.
Keywords: Pneumonia Ventilator-Associated, Procalcitonin, C-Reactive Protein, Hemoglobin -
مقدمهالتهاب پریودنتال (پریودنتیت) یکی از شایع ترین بیماری های عفونی است که در نتیجه عدم رعایت بهداشت دهان و پلاک میکروبی به وجود می آید. آماس ایجاد شده می تواند منجر به تاثیرات سیستمیک در جریان خون محیطی و تغییراتی در میزان هموگلوبین، هماتوکریت و ایندکس های خونی شود.این مطالعه به بررسی ارتباط بین شاخص های پریودنتال با ایندکس های خونی هماتوکریت و هموگلوبین بیماران می پردازد.مواد و روش هااین طرح مشاهده ای از نوع مقطعی، بر روی مراجعه کنندگان به مرکز کوهورت دانشگاه علوم پزشکی مشهد که دارای پرونده کامل بودند، انجام شد. ابتدا شاخص های پریودنتال بیماران شامل ایندکس لثه و CPITN(The Community Periodontal Index of Treatment Needs) از پرونده های موجود استخراج گردید. این افراد با توجه به متغیر CPITN به سه گروه تقسیم بندی شدند. افراد با CPITN صفر، بعنوان گروه سالم و افراد با CPITN 1 و 2، بعنوان گروه جینجیویت و افراد با CPITN 3 یا 4، بعنوان گروه پریودنتیت در نظر گرفته شدند. ایندکس های خونی (Blood indices) (هموگلوبین، هماتوکریت) نیز از پرونده بیماران استخراج گردید و سپس ارتباط بین ایندکس های خونی هماتوکریت و هموگلوبین خون بیماران با شاخص های پریودنتال با استفاده از آزمون های آماری مورد بررسی قرار گرفت.یافته هادر این مطالعه پرونده 242 نفر، شامل 158 زن و 84 مرد بررسی شد که به ترتیب 87 نفر در زیرگروه سالم، 89 نفر در زیرگروه جینجیویت و 68 نفر در گروه پریودنتیت طبقه بندی شدند. در مردان و زنان، گروه ها از نظر متوسط هموگلوبین با یکدیگر اختلاف معنی داری نداشتند. متوسط هماتوکریت مردان در گروه سالم نسبت به گروه جینجیویت بطور معنی داری بیشتر بود (P=0.006) به طوری که میانگین و انحراف معیار هماتوکریت در گروه سالم 4/2±7/45 و در گروه جینجیویت 7/2±3/43 بود. ولی در زنان هیچگونه ارتباطی میان ایندکس لثه با هماتوکریت یا هموگلوبین در هر دو گروه دیده نشد.نتیجه گیریارتباط قوی و معنی داری بین ایندکس های خونی و بیماری پریودنتال در این مطالعه مشاهده نشد. در مردان، گروه ها از نظر متوسط هموگلوبین با یکدیگر اختلاف معنی داری نداشتند ولی متوسط هماتوکریت در گروه سالم نسبت به گروه جینجیویت بطور معنی داری بیشتر بود. اما در زنان، گروه ها از نظر متوسط هماتوکریت و هموگلوبین با یکدیگر اختلاف معنی داری نداشتند. هیچگونه همبستگی میان GI با هماتوکریت یا هموگلوبین در هر دو گروه دیده نشده است. آنالیز پیشگویی کننده رگرسیون نشان داد که، به ازای هر یک واحد افزایش در GI، بطور متوسط هماتوکریت، 37/0 واحد کمتر خواهد بود. ولی ارتباط معنی داری برای GI و هموگلوبین یافت نشد.کلید واژگان: بیماری های پریودونتال, هموگلوبین, هماتوکریت, شاخص های پریودنتالIntroductionPeriodontal inflammation, which is one of the most common infectious diseases, can be caused by poor oral hygiene and microbial plaque, and the resulting inflammatory products can also lead to systemic effects on the peripheral blood system. The present study aimed to investigate the relationship of periodontal indices with hematocrit and hemoglobin in patientsMaterials &MethodsThis cross-sectional observational study was performed on those referring to Mashhad University of Medical Sciences Cohort Center with a complete file. Firstly, patients' periodontal indices, including the Community Periodontal Index of Treatment Needs (CPITN) and Löe-Silness gingival index (GI), were extracted from the existing record files. These individuals were assigned to three groups according to the CPITN variable. Individuals with CPITN zero were considered a healthy group, individuals with CPITN 1 and 2 as a gingivitis group, and individuals with a CPITN of 3 or 4 as a periodontitis group. Blood indices (hemoglobin, hematocrit) were also extracted from patients' records. Thereafter, the relationship of hematocrit and hemoglobin with their periodontal indices was investigated using statistical tests.ResultsIn this study, the records of 242 participants, including 158 females and 84 males, were examined, out of whom 87 cases were healthy, 89 had gingivitis, and 68 had periodontits. In males and females, there were no significant differences between mean hemoglobin; however, the mean hematocrit of men in the healthy group was significantly higher than that in the gingivitis group. The mean of hematocrit were 2.4± 45.7 and 2.7±43.3 in the healthy and gingivitis groups, respectively. Nonetheless, in females, GI displayed no association with hematocrit or hemoglobin in either group.ConclusionThere was no significant difference between blood indices and periodontal disease in this study. In men, there was no significant difference in mean hemoglobin; nonetheless, the mean hematocrit was significantly higher in the healthy group than that in the gingivitis group. However, in females, there was no significant difference between mean hematocrit and hemoglobin. No correlation was detected between GI and hematocrit or hemoglobin in either group. Predictive regression analysis illustrated that for each unit increase in GI, the average hematocrit would be 0.37 units lower; however, no significant relationship was found between GI and hemoglobin.Keywords: Hemoglobin, Hematocrit, Periodontal diseases, periodontal indices
-
مقدمه
ورزش منظم به عنوان محرک فیزیولوژیک برای رهایی سلول های بنیادی خون ساز از مغز استخوان محسوب می شود. هدف از این مطالعه، تعیین اثر یک هفته تمرین هوازی بر تولید سلول های خون ساز CD34+ و میزان گلبول های سفید و هموگلوبین، بعد از پیوند اتولوگ در بیماران سرطان خون است.
روش کاردر این مطالعه نیمه تجربی، 39 بیمار کاندید پیوند اتولوگ سلول های بنیادی مراجعه کننده به بیمارستان طالقانی به روش تصادفی به دو گروه تجربی (18 نفر) و کنترل (21 نفر) تخصیص یافتند. هر دو گروه G-CSF دریافت کردند. بیماران گروه تجربی، یک هفته تمرین تردمیل با شدت 40 تا 60 درصد ضربان قلب ذخیره انجام دادند، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. نمونه خون بلافاصله پس از تمرین، حین بستری و در زمان ترخیص از بیمار گرفته شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون t مستقل و وابسته با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 22 استفاده شد.
یافته هاسلول های CD34+ بعد از تمرین در دو گروه افزایش یافت (0001/0>P)، ولی تفاوت بین دو گروه معنادار نبود. میزان گلبول های سفید در زمان ترخیص در دو گروه افزایش معناداری نداشت؛ اما میزان هموگلوبین در دو گروه به طور معناداری کاهش یافت (05/0>P). بین دو گروه تفاوت معناداری در شمارش گلبول های سفید و هموگلوبین دیده نشد.
نتیجه گیریاگرچه ترکیب درمان G-CSF و تمرین هوازی ، بازیابی سریع تر سلول های خونی را تسهیل نمی کند اما باعث تاخیر بهبودی نیز نمی شود و خطری برای بیمارانی که تحت پیوند اتولوگ سلولهای بنیادی خون محیطی قرار گرفتند، ایجاد نمی نماید.
کلید واژگان: تمرین هوازی, پیوند سلول های بنیادی خون ساز, گلبول سفید, هموگلوبین, پیوند اتولوگIntroductionRegular exercise is considered as a physiological stimulus for the release of hematopoietic stem cells from the bone marrow. The aim of this study is to determine the effect of one week of aerobic training on the production of CD34+ hematopoietic cells and the amount of white blood cells and hemoglobin after autologous transplantation in leukemia patients.
Materials and MethodsIn this semi-experimental study, 39 patients who were candidate for autologous stem cell transplantation referred to Taleghani Hospital were randomly divided into two experimental and control groups. The experimental group exercised on the treadmill with an intensity of 40-60% of the reserve heart rate for one week. But the control group did not receive any intervention. The blood sample was taken from each patient immediately after training and at the time of hospitalization and discharge.
ResultsThe number of CD34+ cells increased after training in both groups (P >0.0001), But there was no significant difference between the two groups. The amount of white blood cells did not increase significantly in two groups. The amount of hemoglobin decreased significantly in both groups (P >0.05). However, at the time of discharge, there was no significant difference between the two groups in the amount of white blood cells and hemoglobin.
ConclusionAlthough the combination of G-CSF treatment and aerobic exercise does not facilitate faster recovery of blood cells, it does not delay recovery and does not pose a risk to patients who underwent autologous peripheral blood stem cell transplantation.
Keywords: Aerobic Exercise, Hematopoietic Stem Cell Transplantation, Leukocyte, Hemoglobin, Autologous Transplantation -
سابقه و هدف
کاهش نرخ مرگ و میر، یکی از مهمترین چالشهای سیستمهای مراقبت بهداشتی هر کشوری است. مرگ و میر یکی از پیامدهای شایع بیماران غیرترومایی بستری در بخش مراقبتهای ویژه است. در این مطالعه، غلظت هموگلوبین و ارتباط آن با پیامد بالینی در بیماران غیرترومایی بررسی گردید.
مواد و روشهااین مطالعه مقطعی بر روی پرونده 400 نفر از بیماران غیرترومایی بستری در بخش مراقبتهای ویژه جنرال بیمارستان بعثت همدان طی سالهای 1398 تا 1400 از نظر غلظت هموگلوبین و ارتباط آن با پیامد بالینی انجام شد. داده های مطالعه با نرم افزار SPSS نسخه 23 و آزمون های t ، تجزیه و تحلیل واریانس یک طرفه و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند.
یافتههادر این مطالعه 53% بیماران مرد و 47% زن بودند. میانگین و انحراف معیار هموگلوبین قبل و حین بستری به ترتیب 43/2 ± 40/12 و 42/2 ± 71/11 گرم در میلیلیتر بود. کانسر (8/18%)، مسمومیت دارویی (8/14%)، مسمومیت (5/14%) و DKA (8/8%) شایعترین علت بستری بیماران غیر ترومایی بود. فراوانی مرگ داخل بیمارستانی 8/18% بود. سپسیس، آمبولی ریه، انفارکتوس میوکارد، مننژیت و DIC به ترتیب با 7/46%، 7/22% ، 7/18% ، 7/6% و 3/5% شایعترین علت مرگ بیماران بودند. بین غلظت هموگلوبین با سن، جنس و مدت بستری ارتباط معنادار مشاهده شده (05/0 <p). همچنین بین غلظت کمتر هموگلوبین قبل و حین بستری با افزایش مرگ ارتباط معنادار مشاهده شد (001/0 <p).
نتیجه گیریدر مطالعه حاضر، هموگلوبین بیماران غیرترومایی در زمان بستری نسبت به زمان قبل از بستری کاهش داشت و این افت سطح هموگلوبین با افزایش مرگ و میر بیماران غیرترومایی در بیمارستان همراه بود.
کلید واژگان: هموگلوبین, پیامد بستری, مراقبت ویژهBackground and ObjectivesMortality is one of the common consequences of non-trauma patients (NTP) admitted to the intensive care unit. In this study, hemoglobin concentration and its relationship with clinical outcome in NTP was investigated
Materials and MethodsThis cross-sectional study was performed on the records of 400 non-trauma patients admitted to the General Intensive Care Unit of Besat Hospital in Hamadan during 2020-2022 in terms of hemoglobin concentration and its relationship with clinical outcome. Study data were analyzed using SPSS software version 23 and Student t-tests, one-way analysis of variance, and Pearson correlation coefficient.
ResultsIn this Cross-sectional study, cancer (18.8%), drug poisoning (14.8%), poisoning (14.5%), and DKA (8.8%) were the most common causes of non-trauma hospitalization. The incidence of in-hospital death was 18.8%. Sepsis, pulmonary embolism, myocardial infarction, meningitis and DIC with 46.7%, 22.7%, 18.7%, 6.7% and 5.3% were the most common causes of death, respectively. There was a significant relationship between hemoglobin concentration with age, sex and duration of hospitalization (p<0.05). A significant relationship was observed between lower hemoglobin concentration before and during hospitalization with increased mortality (p<0.001).
ConclusionsIn the present study, the hemoglobin of non-trauma patients decreased during hospitalization compared to pre-hospitalization period and this decrease in hemoglobin level was associated with increased mortality of non-trauma patients in the hospital.
Keywords: Hemoglobin, Hospitalization, Intensive Care -
مقدمه
خونریزی پس از زایمان، مهم ترین علت مرگ و میر مادران در جهان بوده و پیشگیری از آن بر کاهش مرگ و عوارض موثر است. مطالعات خواص انقباضی و ضدالتهابی گیاه گزنه بر کاهش خونریزی قاعدگی را نشان داده اند، لذا مطالعه حاضر با هدف تعیین تاثیر قطره گیاه گزنه بر خونریزی پس از زایمان انجام شد.
روش کار:
این مطالعه کارآزمایی بالینی تصادفی سه سوکور در سال 1398 بر روی 100 زن مراجعه کننده جهت زایمان واژینال به بیمارستان کمالی کرج در دو گروه مداخله و کنترل انجام شد. پس از زایمان، گروه مداخله 10 قطره گیاه گزنه و گروه کنترل 10 قطره دارونما دریافت کردند. خونریزی تا 24 ساعت پس از زایمان با چارت PBLAC اندازه گیری شد. هموگلوبین و هماتوکریت مادران در بدو ورود به لیبر و 6 ساعت پس از زایمان اندازه گیری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 20) و آزمون های تی مستقل، من ویتنی، فیشر، کای اسکویر و آنالیز واریانس با اندازه گیری مکرر انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته ها:
دو گروه از نظر متغیرهای جمعیت شناختی و مامایی تفاوت آماری معنی داری نداشتند (05/0<p). میانگین خونریزی در 24 ساعت اول پس از زایمان در گروه گزنه 55/11±94/55 و در گروه دارونما 45/12±48/71 میلی لیتر بود که تفاوت معنی داری داشت (001/0=p). همچنین میانگین افت هموگلوبین (006/0=p) و افت هماتوکریت (001/0=p) در گروه گزنه به طور معنی داری کمتر از گروه کنترل بود.
نتیجه گیری:
قطره گیاه گزنه تاثیر معنی داری بر کاهش خونریزی و کاهش افت هموگلوبین و هماتوکریت پس از زایمان دارد و جهت کاهش خونریزی پس از زایمان کمک کننده است.
کلید واژگان: خونریزی پس از زایمان, کارآزمایی بالینی, گزنه, هماتوکریت, هموگلوبینIntroductionPostpartum hemorrhage is the most leading cause of maternal mortality worldwide; prevention of it can be effective in reducing mortality and complications. Studies have shown the contractile and anti-inflammatory properties of Urtica dioica and its effect on reducing menstrual bleeding, so the present study was performed aimed to determine the effect of Urtica dioica drops on postpartum hemorrhage.
MethodsThis triple-blind randomized clinical trial study was conducted in 2019 on 100 women referred to Kamali Hospital in Karaj (Iran) for vaginal delivery in two groups of intervention and control. The intervention group received 10 drops of Urtica dioica and the control group received 10 placebo drops after delivery. Bleeding was measured using PBLAC chart up to 24 hours after delivery. Hemoglobin and hematocrit levels were measured at arrival and 6 hours postpartum. Data were analyzed using SPSS software (version 20) and independent t-test, Mann-Whitney, Fisher, Chi-square and repeated measures ANOVA. P<0.05 was considered statistically significant.
ResultsThere was no statistically significant difference between the two groups in terms of demographic and obstetric variables (p>0.05). The mean of bleeding in the first 24 hours after delivery was 55.94±11.55 ml for the intervention group and 71.48±12.45 ml for the control group, which was significantly different (p=0.001). Also, the mean decrease of hemoglobin (p = 0.006) and hematocrit (p = 0.001) level was significantly lower in the Urtica dioica group than the control group.
ConclusionUrtica dioica drop have a significant effect on reducing bleeding and reducing hemoglobin and hematocrit after childbirth and is helpful in reducing postpartum hemorrhage.
Keywords: Clinical trial, Hematocrit, Hemoglobin, Postpartum Hemorrhage, Urtica dioica -
مقدمه
کم خونی فقر آهن، فعالیت تیروپراکسیداز را کاهش و تولید هورمون تیرویید را مهار می کند، لذا مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط پارامترهای شمارش کامل خون با میزان هورمون تحریک کننده تیرویید در زنان باردار انجام گرفت.
روش کاراین مطالعه مقطعی توصیفی- تحلیلی در سال 1397 بر روی 130 نفر از زنان بارداری که جهت مراقبت اول پره ناتال (هفته 10-6) به مراکز سلامت جامعه تحت پوشش دانشگاه علوم پزشکی گناباد مراجعه کرده بودند، انجام گرفت. گرد آوری داده ها در هنگام مراجعه مادر، با استفاده از چک لیست مربوطه که دارای اطلاعات دموگرافیک مامایی (سن مادر، تحصیلات، شغل، سن حاملگی و...) و نتایج آزمایش سه ماهه اول بارداری بود، صورت گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار آماری SPSS (نسخه 16) و آزمون های کولموگروف- اسمیرنوف، همبستگی اسپیرمن و همبستگی پیرسون انجام شد. میزان p کمتر از 05/0 معنی دار در نظر گرفته شد.
یافته هامیانگین TSH زنان در مجموع 24/1±95/1 میلی واحد در لیتر، میانگین Hb در مجموع 08/1±81/12 گرم در دسی لیتر و میانگین MCHC در مجموع 34/1±89/23 گرم در دسی لیتر بود. در مدل چندمتغیره، هیچ کدام از متغیرها ارتباط آماری معنی داری با TSH نداشتند و فقط متغیر MCHC با TSH ارتباط آماری معنی داری داشت (041/0=p).
نتیجه گیریمتغیر MCHC با TSH ارتباط آماری معنی داری داشت، اما بقیه پارامترهای خونی با سطح TSH ارتباط معنی داری نداشتند. پیشنهاد می شود مطالعات دیگری در آینده جهت بررسی ارتباط این دو متغیر انجام شود.
کلید واژگان: میانگین حجم سلولی, هماتوکریت, هموگلوبین, هورمون تحریک کننده تیروئیدIntroductionIron deficiency anemia reduces the activity of thyroperoxidase and thus inhibits the production of thyroid hormone. Therefore, this study was performed with aim to determine the relationship between complete blood count parameters with the level of thyroid stimulating hormone in pregnant women.
MethodsThis descriptive-analytical cross-sectional study was performed in 2018 on 130 pregnant women who had referred to community health centers covered by Gonabad University of Medical Sciences for first prenatal care. Data were collected at maternal referral, using a checklist containing demographic information of maternity (maternal age, education, occupation, gestational age, etc.) and first trimester pregnancy test results. Data were analyzed by SPSS software (version 16) and Kolmogorov-Smirnov, Spearman correlation and Pearson correlation tests. P<0.05 was considered statistically significant.
ResultsMean TSH of women was 1.95± 1.24 mlu/l and mean total Hb was 12.81±1.08 g/dl and mean total MCHC was 23.89±1.34 g/dl. In multivariate model, none of the variables had a significant statistical relationship with TSH and only the MCHC variable had a significant relationship with TSH (P = 0.041).
ConclusionThe MCHC variable had a significant relationship with TSH, but the other blood parameters had no significant relationship with TSH level. It is recommended that further studies be performed in the future to determine the relationship between these two variables.
Keywords: Hematocrit, Hemoglobin, mean corpuscular volume, thyroid stimulating hormone -
مقدمه
کم خونی در دو گروه سنی 24-9 ماه و در دوره نوجوانی شایع تر می باشد. با توجه به اینکه کم خونی در کودکان با عوارض مختلفی از جمله کاهش رشد، عدم تحمل فعالیت، تغییرات رفتاری، کم توجهی، تحریک پذیری و تغییر در پاسخ ایمنی همراه است، مطالعه حاضر با هدف مقایسه فراوانی کم خونی در شیرخواران با وزن نرمال هنگام تولد و LBW در سن 12 ماهگی انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه از نوع تحلیلی است که به روش کوهورت تاریخی با طرح پارالل در بازه زمانی بهمن ماه 1398 تا تیرماه 1399 انجام شد. جامعه مورد بررسی تمام شیرخوارانی بودند که در سن 12 ماهگی جهت انجام واکسیناسیون به پایگاه های بهداشتی شهر یزد مراجعه کرده و مورد پایش قرار گرفتند. از میان آن ها 100 شیرخوار با روش نمونه گیری ساده تصادفی و در دسترس در دو گروه 50 نفره با وزن تولد نرمال (بیش از 2500 گرم) و وزن تولد کمتر از 2500 گرم قرار گرفتند و از آنها آزمایشات CBC و فریتین گرفته شد. در این بررسی هموگلوبین کمتر از 11 به عنوان کم خونی در نظر گرفته شد و در نهایت داده ها توسط نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته هانتایج نشان داد که دو گروه LBW و وزن نرمال از نظر جنس تفاوتی نداشتند اما نوع تغذیه شیرخواران در دو گروه متفاوت بود و شیرخواران گروه LBW بیشتر از شیر خشک استفاده می کردند. 22% از شیرخواران LBW و 38% از شیرخواران با وزن نرمال کم خون بودند.
نتیجه گیریبا توجه به نتایج مطالعه به نظر می رسد که میزان کم خونی به علت استفاده از شیر خشک و نیز زودتر شروع شدن قطره آهن با دوز بیشتر در شیرخواران LBW و انجام مراقبت ها و پیگیری های بهتر کمتر از شیرخواران با وزن نرمال باشد. با این وجود مطالعات گسترده تر با حجم نمونه بیشتر می تواند در تبیین این عوامل مرتبط با کم خونی در شیرخواران LBW موثر باشد.
کلید واژگان: وزن موقع تولد, کم خونی, شیرخواران, هموگلوبین, LBWIntroductionAnemia is common in both age groups of 9-24 months and adolescence. Considering the fact that anemia in children is associated with various complications such as stunted growth, activity intolerance, behavioral changes, inattention, irritability and changes in the immune response, the aim of this study was to compare the frequency of anemia in infants with normal birth weight and LBW at 12 months of age.
MethodsThis was an analytical study using the historical cohort method with a parallel design from February 2017 to July 2016. The study population was all the infants referred to health centers of Yazd at the age of 12 months for vaccination, who were monitored. 100 infants were selected and divided into two groups of 50 with normal birth weight (more than 2500 g) and the birth weight less than 2500 g by simple random sampling, and CBC and ferritin tests were run for them. In this study, the hemoglobin less than 11 was considered anemia, and finally, the data were analyzed by SPSS software.
ResultsThe results showed that the two groups of the LBW and the normal weight were not different in terms of sex, but the type of feeding was different, and infants of LBW group used more powdered milk. 22% of LBW infants and 38% of normal weight infants were anemic.
ConclusionAccording to the results of the study, it seems that the rate of anemia is due to the use of powdered milk, iron supplements with higher doses for LBW infants early on, and better and constant care compared to infants with normal weight. However, more comprehensive studies with larger sample sizes can be effective in explaining these anemia-related factors in LBW infants.
Keywords: Birth weight, Anemia, Infants, Hemoglobin, LBW -
سابقه و هدف
بیماری های قلبی عروقی (CVD) اصلی ترین علت مرگ ومیر در کشورهای در حال توسعه است. در فرآیند اترواسکلروز، التهاب نقش اصلی را دارد؛ بنابراین، بررسی افزایش تعداد گلبول های سفید (WBC) و پلاکت به عنوان فاکتورهای التهابی مفید است. افزایش هماتوکریت با افزایش ویسکوزیته (عامل خطر حوادث کرونری) همراه است. هدف از انجام این مطالعه بررسی ارتباط سطح پایه اندکس های خونی شامل پلاکت، هماتوکریت و گلبول های سفید با وقایع قلبی عروقی است.
مواد و روش هااین مطالعه بر اساس مطالعه کوهورت اصفهان (ICS) انجام شده که یک مطالعه طولانی مدت مبتنی بر 6504 بزرگ سال بدون سابقه بیماری های قلبی عروقی است. در بدو ورود به مطالعه در سال 2001 آزمایش تعداد سلول های خونی انجام و از سال 2001 تا 2015 بروز وقایع قلبی عروقی ثبت شد.
یافته هانیمی از افراد مطالعه مرد بودند (5/49 درصد). میانگین سنی افراد حدود 51 سال بود که این میانگین سنی در افراد با CVD، 6/57 سال بود. بین فشارخون سیستولیک و دیاستولیک، سطح قند، سطح تری گلیسرید، کلسترول، LDL کلسترول و اندازه دورکمر با بروز حوادث قلبی عروقی ارتباط معناداری دیده شد (001/0>P برای همه موارد). بروز حوادث قلبی عروقی ارتباط معناداری با سطح هماتوکریت و هموگلوبین و نیز تعداد گلبول های قرمز و سفید داشت (002/0=P برای همه موارد). بین سطح پلاکت خون و بروز حوادث قلبی عروقی ارتباط معناداری وجود نداشت.
نتیجه گیریافزایش تعداد مطلق WBC و RBC، سطح هموگلوبین و هماتوکریت ممکن است با افزایش بروز حوادث قلبی عروقی همراه باشد و می توان از آن ها برای پیش بینی CVD استفاده کرد.
کلید واژگان: انفارکتوس حاد میوکارد, پلاکت های خون, لکوسیت ها, هماتوکریت, هموگلوبینBackground and ObjectiveCardiovascular Disease (CVD) is the leading cause of death in developing countries. Inflammation significantly contributes to the process of atherosclerosis. Therefore, evaluating White Blood Cells (WBC) and platelet counts as markers of inflammatory as well as hematocrit as a marker of blood viscosity may predict coronary events. The present study aimed to evaluate the relationship between hematological indices and the incidence of cardiovascular events.
Materials and MethodsThis study was based on the results of the Isfahan Cohort Study (ICS) which was a long-term, population-based study of 6504 adults over the age of 35 years with no history of CVD who were followed up for any incidence of CVD from 2001 to 2015. Basic levels of hematological indices were measured by entering the study.
ResultsAbout 49.5% of the population were male. The mean age of the population and individuals with CVD were about 51 and 57.6 years, respectively. Significant relationships were observed between systolic and diastolic blood pressures, fasting blood glucose, triglyceride, cholesterol, Low-Density Lipoprotein (LDL) levels, and waist circumference with the incidence of cardiovascular events (P<0.001 for all). Hematocrit, hemoglobin, RBC, and WBC measures were significantly associated with the incidence of cardiovascular events (P=0.002 for all). There was no significant relationship between platelet levels and the incidence of cardiovascular events.
ConclusionHematological indices including WBC and RBC counts as well as hemoglobin and hematocrit levels can predict the incidence of cardiovascular events.
Keywords: Blood Platelets, Hematocrit, Hemoglobin, Leukocytes, Myocardial Infarction -
سابقه و هدف
بر اساس مطالعه های گذشته، میان پلی مورفیسم های TMPRSS6 گزارش شده مرتبط با آنمی فقر آهن، rs855791 بیشترین ارتباط را با سطح هموگلوبین و شدت بیماری دارد. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط rs855791 با آنمی فقر آهن در سنندج بود.
مواد و روش هادر این مطالعه مورد - شاهدی مربوط به بهار سال 1394 ، فراوانی پلی مورفیسم rs855791 TMPRSS6 در 40 بیمار مبتلا به کم خونی فقر آهن و80 فرد سالم با انتخاب تصادفی و بدون محدودیت سن و جنس توسط روش PCR-RFLP بررسی شد. سپس ارتباط rs855791و سطح هموگلوبین، فریتین و MCV در افراد بیمار و سالم با نرم افزار آماری 19 SPSS مطالعه گردید.
یافته هافراوانی CC ، CT و TT در بین 40 بیمار و 80 فرد سالم به ترتیب 15، 5/37 ، 5/47 و 75/33، 5/42 و 75/23 درصد بود. لذا رابطه معناداری بین ژنوتیپ TT و ابتلا به بیماری وجود داشت (010/0 =p). هم چنین بین فراوانی CC و عدم ابتلا به بیماری رابطه معناداری مشاهده شد (035/0 p= ، 34/0 OR=). فراوانی بیشتر CT در گروه کنترل نسبت به بیمار، نشان دهنده احتمال ابتلای کمتر افرادی با ژنوتیپ CT است. نتایج ارتباط معناداری بین پایین بودن Hb ، MCV ، Ferritin و ژنوتیپ را نشان داد، به طوری که افراد دارای ژنوتیپ TT دارای Hb ،MCV وFerritin پایین تر نسبت به افراد دارای ژنوتیپ CC و TC بودند.
نتیجه گیریپلی مورفیسم rs855791 TMPRSS6 در بیماران مورد بررسی مبتلا به کم خونی فقرآهن در شهر سنندج موثر بود.
کلید واژگان: آنمی فقر آهن, فریتین, هموگلوبینBackground and ObjectivesAccording to the relevant studies, among the reported TMPRSS6 polymorphisms associated with iron deficiency anemia, rs855791 has the highest association with hemoglobin level and disease severity. The aim of this study was to investigate the relationship between rs855791and iron deficiency anemia in Sanandaj.
Materials and MethodsIn this case-control study conducted in the Spring of 2016, the frequency of rs855791 polymorphism in TMPRSS6 gene was evaluated in 40 patients with iron deficiency anemia and 80 healthy randomly selected individuals without age and sex restrictions by PCR-RFLP method. Then, the relationship between rs855791 and the level of hemoglobin, ferritin, and MCV in sick and healthy individuals was investigated by SPSS V19 statistical software.
ResultsThe frequencies of CC, CT, and TT among 40 patients were 15, 37.5, and 47.5 and they were 33.75, 42.5, and 23.75% among 80 healthy controls, respectively. Therefore, there was a significant relationship between TT genotype and disease (p= 0.010). Also, a significant relationship was observed between the frequency of CC and the absence of disease [OR= 0.34, p= 0.035]. The higher frequency of CT in the control group than the indicates a lower risk of people with CT genotype. The results also show a significant relationship between low Hb, MCV, and Ferritin with the genotype so that people with TT genotype had lower Hb, MCV, and ferritin than people with CC and TC genotypes.
ConclusionsTMPRSS6 rs855791 polymorphism was shown to be effective in subject patients with iron deficiency anemia in Sanandaj city.
Keywords: Iron-Deficiency Anemia, Ferritin, Hemoglobin -
زمینه و هدف
ترکیبات خون بر اثر فعالیت های بدنی مختلف تغییر می کند. برخی از این تغییرات، باعث کم خونی می شووند. هدف از پژوهش حاضر تاثیر تمرین های هوازی بر عوامل هموگلوبین، فریتین سرم و ترانسفرین با مصرف مکمل آهن و پس از یک دوره کوه زدگی زنان جوان می باشد.
روش بررسیدر این مطالعه 40 دختر به طور داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (گروه کنترل، گروه مکمل آهن، گروه تمرین ورزشی) به صورت دوسویه کور انجام گرفت. این تقسیم بندی شامل گروه اول: تمرینات با شدت بالا (90-80 درصد ضربان قلب بیشینه) + مصرف مکمل، گروه دوم: تمرینات با شدت بالا (90-80 درصد ضربان قلب بیشینه) + تمرین ورزشی، گروه سوم: تمرینات با شدت متوسط (75-65 درصد ضربان قلب بیشینه) + مصرف مکمل، گروه چهارم: تمرینات با شدت متوسط (75-65 درصد ضربان قلب بیشینه) + تمرین ورزشی، گروه پنجم: گروه کنترل شدند.
یافته هاکاهش گلبول های قرمز بعد ازشش هفته تمرین هوازی و یک دوره قرار گیری در شرایط کوه زدگی معنادار نبود. افزایش معنادار سطح فریتین در طی شش هفته تمرین ورزشی پس از یک دوره کوه زدگی مشاهده شد، اما در گروه های دیگر این افزایش مشاهده نشد. کاهش معنادار در سطح ترانسفرین در طی شش هفته تمرین هوازی پس از یک دوره کوه زدگی مشاهده شد. افزایش معنادار در سطح ترانسفرین در طی شش هفته مصرف مکمل آهن و ترکیب تمرین ورزشی و مصرف مکمل آهن مشاهده شد.
نتیجه گیرییافته های حاضر نشان داد که تمرین ورزشی همراه با مصرف مکمل آهن سبب افزایش سطح و ذخیره آهن در فاکتورهای انتقال اکسیژن می شود و از بروز کم خونی جلوگیری و باعث به تاخیر انداختن خستگی با افزایش اکسیژن رسانی می شود.
کلید واژگان: کوه زدگی, مکمل آهن, هموگلوبین, فریتین سرم, ترانسفرین
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.