به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

احسان شاکری خویی

  • علیرضا اسمعیل زاد*، احسان شاکری خویی، مسعود جهانگیری

    رسانه ها به عنوان مهم ترین مجرای ارتباطی سیاسی می توانند نقش تعیین کننده و حساسی در میزان مشارکت سیاسی داشته باشند. رسانه ها می توانند به نگرش، آگاهی و درنهایت مشارکت پذیری مردم در عرصه سیاسی و به ویژه انتخابات جهت دهند. این جهت دهی غالبا به صورت غیرمستقیم یا گاهی مستقیم، به طور گسترده اطلاعات و آگاهی هایی را در این زمینه به مخاطبان خود عرضه می دارد. با توجه به نقش موثری که رسانه های سنتی (همچون تلویزیون) و رسانه های نوین (رسانه های اجتماعی)، در جهت دهی افکار و رفتار رای دهی شهروندان در عرصه سیاسی ایفا می کنند، این پرسش مطرح می شود که چگونه می توان از رسانه ها در ارتقاء هرچه بیشتر سطح مشارکت سیاسی، به ویژه وجه انتخاباتی آن در کشور بهره مند شد؟ روش پژوهش توصیفی-تحلیلی بوده و نتایج نشان داد که با توجه به انحصار تلویزیون دولتی و ماهیت تک صدایی آن، شهروندان طی سال های اخیر به رسانه های اجتماعی به عنوان ابزارهایی که آزادی بیشتری در اختیار ایشان قرار می دهد، نگاه می کنند و از آن به عنوان تریبون کلیدی خود جهت کنش و مشارکت سیاسی بهره برده اند. در مقابل، صداوسیما، به وضوح از عرصه مجازی و امکانات رسانه های اجتماعی جهت تشویق مشارکت سیاسی و جلب نظر افکار عمومی بازمانده است. فضای مجازی به عنوان رقیبی برای رسانه ملی، در آموزش، آگاه سازی و اطلاع رسانی و اقناع افکار عمومی نقش برجسته تری یافته است؛ نقشی که الزاما در هماهنگی با اهداف نظام سیاسی نبوده است. این موضوع با فیلترینگ گسترده رسانه های اجتماعی و تلاش برای اجرای طرح اینترنت ملی به وضوح قابل مشاهده است. همچنین، در موارد زیادی مشاهده می شود که رسانه های سنتی در عمل به حدود تکالیف قانونی مزبور تن نداده اند و با به کارگیری انواع ترفندهای خاص رسانه ای، قواعد و اصول مزبور را با طرفداری از چنین و چنان نامزد انتخاباتی، نقض می کنند. امری که به ویژه با توسعه نقش آفرینی رسانه های دیجیتال و مخصوصا در بستر اینترنتی و فضای مجازی بسیار پیچیده تر شده است. این رسانه ها غیرمستقیم، با آگاهی، آزادانه یا تحت فشار فرد یا گروه های خاص، به جانب داری عامدانه می پردازند؛ موضوعی که در تضاد با رسالت، ماموریت و اهداف رسانه ها از دخالت ایشان در امر انتخابات است و در انتها منجر به تغییر غیرعادلانه گرایش رای دهندگان و درنهایت نتیجه نهایی انتخابات می گردد.

    کلید واژگان: رسانه های نوین, رسانه های سنتی, مشارکت سیاسی, انتخابات, تلویزیون, رسانه های مجازی, رسانه های اجتماعی
    Alireza Esmail Zadeh *, Ehsan Shakeri, Masood Jahangiri

    Media, as the most important channel of political communication, can play a decisive and sensitive role in the level of political participation. Media can influence people's attitudes, awareness, and ultimately their willingness to participate in the political arena, particularly in elections. This influence is often indirect or sometimes direct, providing extensive information and awareness to its audience. Given the significant role that traditional media (such as television) and modern media (social media) play in shaping citizens' voting behaviors and attitudes in the political sphere, the question arises: how can media be utilized to further enhance the level of political participation, especially in the electoral aspect, in the country? The research method is descriptive-analytical, and the results show that due to the monopoly of state television and its univocal nature, citizens in recent years have turned to social media as tools that provide them with greater freedom, using it as a key platform for political action and participation. Conversely, the national broadcaster has clearly lagged in using virtual spaces and the capabilities of social media to encourage political participation and attract public opinion. The virtual space, as a competitor to national media, has found a more prominent role in education, awareness-raising, information dissemination, and public persuasion; a role that does not necessarily align with the objectives of the political system. This issue is clearly observable with the extensive filtering of social media and efforts to implement the national internet project. Additionally, in many cases, traditional media have not adhered to the legal obligations and, using various special media tricks, have violated these rules and principles by favoring specific electoral candidates, an issue that has become much more complex with the expanding role of digital media, especially on the internet and virtual space. These media indirectly, consciously or under the pressure of individuals or specific groups, engage in deliberate bias; a matter that contradicts the mission and goals of the media's involvement in the election process, ultimately leading to an unfair change in voter tendencies and the final election result.

    Keywords: Modern Media, Traditional Media, Political Participation, Elections, Television, Virtual Media, Social Media
  • مهدی کاظمی، محمد یوسفی جویباری*، احسان شاکری خوئی

    تحریم ها، به عنوان یکی از ابزارها و مکانیزم هایی است که از سوی دولتها جهت تامین منافع ملی و تحدید قدرت سایر دولتها بکار گرفته می شود. پس از استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران همواره با طیف وسیعی از تحریم های همه جانبه از سوی قدرت های بزرگ جهانی مواجه بوده است. این پژوهش تلاش می کند تا نقش حکمرانی مطلوب در مقابله با تحریم ها و کارزار جنگ اقتصادی برعلیه جمهوری اسلامی ایران را مورد ارزیابی و تحلیل قرار دهد. سوال اصلی این پژوهش عبارتست از اینکه «نقش حکمرانی مطلوب در مقابله با تحریم ها و جنگ اقتصادی برعلیه جمهوری اسلامی ایران چگونه مورد تحلیل و ارزیابی قرار می گیرد؟» پاسخی که می توان به این سوال داد اینست حکمرانی مطلوب با توجه به رویکرد تحول گرا در حکمرانی می توان نقش حکمرانی مطلوب را در مقابله با تحریم ها و جنگ اقتصادی برعلیه جمهوری اسلامی ایران مورد ارزیابی و تحلیل قرار داد. یافته های تحقیق نشان می دهد که با توجه به نتایج ضعیف استراتژی توسعه کشور در سال های گذشته، کاربست یک رویکرد تحول گرا در حکمرانی به منظور تحدید قدرت اقتصادی نهادهای سیاسی، بهبود شفافیت و پاسخگویی و ایجاد بسترهای تشکیل یک جامعه مدنی قوی ضروری است. تحقیق حاضر با روش توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از منابع کتابخانه ای، اسنادی و کتب و مقالات تولید شده به نقش حکمرانی مطلوب در مقابله با تحریم ها و جنگ اقتصادی بپردازد.

    کلید واژگان: اقتصاد مقاومتی, تحریم, توسعه, دولت, ایران, حکمرانی مطلوب
    Mehdi Kazemi, Mohammad Yousefi Joybari*, Ehsan Shakri Khoei

    Sanctions are one of the tools and mechanisms used by governments for protecting national interests and confining the power of other governments. After establishment of the Islamic Republic of Iran, this country has always faced a broad range of sanctions from the great world powers. This research tries to evaluate and analyze the role of desired governance in dealing with sanctions and campaign of economic war against the Islamic Republic of Iran. The main question of this research is that "How is the role of desired governance in confronting with sanctions and economic war against the Islamic Republic of Iran analyzed and evaluated?" The answer to this question is that according to the transformational approach in favorable governance, the role of favorable governance in confronting with sanctions and economic war against the Islamic Republic of Iran can be evaluated and analyzed. The findings showed that considering the weak results of the Iran development strategy in the past years, application of a transformational approach in governance in order to confine the economic power of political institutions, improve transparency and accountability and create context for the formation of a powerful civil society are essential. This research investigates the role of desired governance in confronting with sanctions and economic war with descriptive and analytical method using of library, documentary resources and books and articles.

    Keywords: Resistance Economy, Sanctions, Development, Government, Iran, Desired Governance
  • مجتبی جعفری، جلیل نائبیان*، احسان شاکری خویی

    دو کشور همسایه ایران و ترکیه از نظر تاریخی و سیاسی تقریبا در یک دوره ی زمانی یکسان شاهد تحولات قابل توجهی بوده اند. رضاشاه و آتاترک بعد از به قدرت رسیدن و با توجه به شرایط داخلی و خارجی کشورشان درصدد اقدامات اصلاحی خود بر مبنای غربی سازی و به نوعی عرفی سازی برآمدند. وجوه تشابه و تفاوت جامعه ی هر دو کشور و نحوه تعامل و مخالفت نیروها و طبقات مختلف اجتماعی در آن ها سرنوشت دیگرگونه ای را رقم زده است. هر دو رهبر سیاسی قصد داشتند تا در فرآیندی دستوری و آمرانه مردم را به سوی مدرنیزاسیون سوق دهند. مقایسه و مطالعه ی تطبیقی اقدامات مدرنیزاسیون رضاشاه و آتاتورک وجود شباهت های بسیاری را آشکار می کند اما با توجه به این وجوه مشابه از نظر رویکرد نظری، ما شاهد نتیجه و برآبند متفاوتی هستیم. مقاله ی حاضر درصدد مقایسه ی فرآیند مدرنیزاسیون در ایران و ترکیه از منظر نظریه ی مدرنیزاسیون آمرانه یا نوسازی از بالا است. لذا این مقاله درصدد پاسخ به این پرسش است که؛ چرا با وجود شباهت های فراوان، سرنوشت مدرنیزاسیون در دوران رضاشاه پهلوی متفاوت تر از دوران مصطفی کمال آتاترک بود؟. یافته های این نوشتار حاکی از آن است که تفاوت کارکرد نهاد دین و رابطه ی آن با حکومت در کنار عوامل دیگر، موجبات عدم کامیابی مدرنیزاسیون در دوران رضاشاه پهلوی در مقایسه با مدرنیزاسیون در دوران مصطفی کمال آتاترک بوده است. در این مقاله از روش « تطبیقی- تاریخی» بهره می گیریم.

    کلید واژگان: فرآیند مدرنیزاسیون, رضاشاه, مصطفی کمال, ایران, ترکیه
    Mojtaba Jafari, Jalil Naebian *, Ehsan Shakeri Khooee

    The two neighboring countries of Iran and Turkey have witnessed significant developments historically and politically over a nearly identical period of time. Reza Shah and Ataturk, after coming to power and considering their country's internal and external conditions, sought to reform their westernization and secularization. The similarities and differences between the two countries' societies and the way in which different forces and social classes interact and oppose them have made a different fate. Both political leaders sought to push people toward modernization in a grammatical and orderly process. A comparative study of the modernization efforts of Reza Shah and Ataturk reveals many similarities, but given these similar aspects from a theoretical point of view, we see a different conclusion and conclusion. The present article seeks to compare the modernization process in Iran and Turkey from the point of view of empirical modernization or modernization from above. Therefore, this article seeks to answer the question: Why, despite the many similarities, did the fate of modernization in Reza Shah's Pahlavi era differ from that of Mustafa Kemal Ataturk? The findings of this article indicate that the difference between the function of the institution of religion and its relationship with the government along with other factors has led to the failure of modernization in the reign of Pahlavi during the reign of Mustafa Kamal Ataturk. In this article we use the " comparative-historical" method.

    Introduction

    Reforms and modernization in Iran and Turkey had a history before Reza Shah and Atatürk came to power, and it can be said that modernization before these two political leaders in these two societies with acceptance and various oppositions with their own intensity and weaknesses. Especially from the clergy and religious groups and the common people in these two countries. Reza Shah Pahlavi and Mustafa Kemal Atatürk both in the same period of time after coming to power for the mental background and later with a serious confrontation with the concept of modernity and innovative progress of the West in order to take fast and pragmatic actions with behaviors They became more radical in order to reach their ultimate goal, which was to bring their country to progress. According to the historical evidence and documents, it can be stated that Atatürk was more serious and stricter in dealing with the tradition and institution of religion than Reza Shah, and of course, the different function of the institution of religion in both countries led to a different result in the emergence of religion. Real modernization in two countries in that period of history. Changing men's clothing, discovering women's hijab, creating a customary and modern legal and educational system, rewriting history, road building and industrialism, weakening traditional classes and creating and strengthening modern classes should be listed as the most important aspects of Reza Shah's and Ataturk's modernization.

    Theoretical Framework

    The theoretical framework of this article will be basically based on the theory of authoritarian modernization or modernization and modernization from above. Therefore, we will seek help from Barrington Moore's theory in this field. In the book "Social Roots of Dictatorship and Democracy", Moore examines the modernization methods of England, France, America, China, Japan and India with his sociological and comparative explanation and points to three types of modernization. Kond: The democratic modernization method that took place in America, England and France. The communist and totalitarian modernization method that happened in China and Russia. and the method of modernization from above that was implemented in Japan and Germany. The method that Reza Shah Pahlavi and Mustafa Kemal Atatürk took was mainly in the form of authoritarianism and statism. Atatism or statism is one of the known types of authoritarian modernization from above. In this method, the movement towards modernization is done from above and guided by the ruling classes. In such a way, intellectuals are always present who are in sync with the policies of the Board of Trustees and take steps to encourage, strengthen and help the realization of these policies.

    Methodology

    The method adopted by Moore is a comparative historical method and not a comparative method. Deductive method includes determining a theory to explain a certain phenomenon and then deducing appropriate hypotheses that are basically falsifiable and testing these hypotheses in order to determine the validity of the initial theory. In contrast to the comparative historical method, it is an inductive method in which a chain of historical cases related to the desired study is examined in detail and through comparison, the distinction between cause-and-effect mechanisms is determined and explanations are deduced based on this.

    Results & Discussion

    In this paper, an attempt was made to discuss and study the process of modernization during the era of Reza Shah Pahlavi and Mustafa Kemal Atatürk, taking into account the social and cultural conditions and using the theoretical framework of modernization or modernization from above. In the modernization method from the top of Barrington Moore, the occurrence of a popular and violent revolution to remove the obstacles to development is meaningless. And the political results resulting from the destruction of the past social system, through the revolution from above, are different from the results of the revolution from below.

    Conclusions & Suggestions

    During their conservative modernization, semi-parliamentary regimes try to preserve their old social structures as much as possible and, as much as possible, place major parts of that system within the new social structure. give While in the process of modernization, Reza Shah and Ataturk sought to erase their old social structures because they considered them to be the cause of backwardness. And since the development of Iran and Turkey was exogenous, not much attention was paid to the internal conditions of the society, but to achieve economic development, what had happened in the western countries should be modeled in order for them to progress. would be and by imposing modernization programs from top to bottom and relying on foreign or domestic capital, such as increasing tariffs and collecting huge taxes from farmers in Iran and Turkey, or selling oil in Iran, They provided changes that led to heterogeneous economic growth, especially in Iran. The concept of modernization implies the complete transformation of the traditional society into a modern society, with various types of technology and social organization related to it, which is a developed and stable economic-political feature. How the process of modernization in Iran was accompanied by the systematic oppositions and resistances of the guided society, which became one of the main reasons for the failure of Reza Shah in the modernization measures. Of course, another main reason for the lack of success of Reza Shah compared to Ataturk was the difference in the relationship between religion and government in the two countries

    Keywords: Modernization Process, Reza Shah, Aataturk, Iran, Turkey
  • حسن نیک پیران، عزیز جوانپور هروی*، پرویز احدی، احسان شاکری خویی
    مقدمه و هدف

    تحقیق حاضر با هدف بررسی فرایند سیاستگذاری عمومی در حوزه اقتصاد شهری در ایران بر اساس نامگذاری سال ها توسط مقام معظم رهبری انجام گرفت.

    روش پژوهش: 

    پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی می باشد و به کمک روش کیفی نظریه داده بنیاد چند وجهی و از طریق مصاحبه نیمه ساختار یافته با 13 نفر از خبرگان که به روش نمونه گیری نظری انتخاب شده است، انجام شده است.

    یافته ها

    در بخش یافته ها، به 5 بخش اصلی توجه شد : 1-مهم ترین مولفه های اقتصادی مورد تاکید در نام گذاری سال ها، 2- برداشت مصاحبه شوندگان از مقوله نام گذاری سال ها، 3-بررسی تاثیر نام گذاری سال ها بر روند سیاست گذاری قوای سه گانه، 4- عوامل و موانع اقتصادی موثر در عدم اجرای سیاستگذاری مبتنی بر نام گذاری سال ها و 5- اقتصاد و اقتصاد شهری : محور نام گذاری سال ها در یک دهه اخیر توسط رهبر انقلاب می باشد.

    نتیجه گیری

    براساس متن مصاحبه ها مقوله های اقتصاد شهری مورد اشاره مصاحبه شوندگان را می توان در 3 دسته مقوله یعنی اقتصاد مقاومتی، حمایت از تولید داخلی، اشتغال آفرینی دسته بندی کرد. برداشت مصاحبه شوندگان از مقوله نام گذاری سال ها شامل آرمان محور بودن، حکم محور بودن، خط مشی محور بودن، کلیشه محور بودن، مصلحت محور بودن، فقیهانه بودن است. نتایج نشان داد در بین قوه مقننه، مجریه و قضاییه از دیدگاه افراد بیشترین نقش را دولت و سپس قوه قضاییه ایفاد کرده است. اغلب مصاحبه شوندگان تصریح کرده اند که دولت این امکان را داشته و توانسته است سیاست گذاری های اقتصادی مانند سیاست اقتصاد مقاومتی، اشتغال آفرینی، حمایت از تولید ملی را در کشور مستقر و یا ایجاد آن را تسهیل نماید اما در مواردی نیز در انجام مطلوب آن موفق نبوده است.

    کلید واژگان: سیاست گذاری عمومی, اقتصاد شهری, نام گذاری سال ها, اقتصاد مقاومتی, حمایت از تولید داخلی
    Hassan Nikpiran, Aziz Javanpour Heravi *, Parviz Ahadi, Ehsan Shakeri Khoei
    Introduction and purpose

    The present research was conducted with the aim of investigating the process of public policy in the field of urban economy in Iran based on the naming of years by the Supreme Leader.

    Research method

    The current research is practical in terms of purpose and was conducted with the help of multifaceted foundation data theory qualitative method and through semi-structured interviews with 13 experts who were selected by theoretical sampling.

    Findings

    In the findings section, attention was paid to 5 main sections: 1- the most important economic components emphasized in naming the years, 2- the perception of the interviewees about the category of naming the years, 3- examining the impact of the name Placing years on the policy-making process of the three forces, 4- Economic factors and obstacles affecting the non-implementation of policies based on naming years and 5- Economy and urban economy: the focus of naming years in the last decade by the leader of the revolution

    Conclusion

    Based on the text of the interviews, the urban economy categories mentioned by the interviewees can be classified into 3 categories, i.e. resistance economy, support for domestic production, employment creation. The interviewees' perception of the category of naming the years includes ideal-oriented, judgment-oriented, policy-oriented, stereotype-oriented, expediency-oriented, jurist-oriented. The results showed that among the legislature, executive and judiciary, from the point of view of individuals, the government and then the judiciary played the most important role. Most of the interviewees stated that the government had this possibility and was able to establish or facilitate economic policies such as resistance economy policy, job creation, support for national production in the country, but in some cases it was not carried out in the desired way. It has not been successful.

    Keywords: Public Policy, Urban Economy, naming years, Resistance economy, support for domestic production, job creation
  • احسان شاکری خوئی*

    همگام با تحولات عصر مشروطه خواهی و جدال قدیم و جدید در ایران، فقه سیاسی و نظریه پردازی شیعه در باب دولت نیز متحول شد. در این عصر دو مکتب و سنت فکری و فقهی ایران و نجف، به طرح دیدگاه ها و مواضع سیاسی و فقهی خود در ارتباط با قدرت سیاسی و دولت پرداختند.نظریه سلطنت مشروطه با محوریت فقهایی چون محمد حسین نائینی و با الهام گیری از مفاهیم نوآئین مشروطیت تولید شد. در مقابل، نظریه سلطنت مشروعه با طلایه داری علمایی چون شیخ فضل الله نوری به بازسازی و تحکیم میراث قدمایی شیعه خصوصا متخذ از نظریه پردازی های عصر صفوی همت گماشت. در این مقاله از شکل گیری و تولید این نظریه ها پرسش خواهد شد و این که چگونه می توان خوانشی معنا دار از فضای معنایی این دو نظریه ارائه داد. به چه دلیل دو فقیه شیعه در یک عصر و بهره مند از منابع استنباط واحد، به نتایج و نظرات دوگانه ضد هم می رسند؟با استفاده از الگوی روش شناختی کوئنتین اسکینردر صدد فهم و رمز گشایی از معنای نهفته در پس آراء این دو فقیه خواهیم بود. بر اساس هرمنوتیک اسکینر، نظریات، تحت تاثیر«بسترها و زمینه ها» شکل می گیرد. در این مقاله، چارچوب روشی اسکینر در فهم نظریه سلطنت مشروطه و سلطنت مشروعه و نزد نمایندگان برجسته این دو دیدگاه یعنی محمد حسین نائینی و شیخ فضل الله نوری به بحث گذاشته خواهد شد. به این منظور زمینه های دوگانه زبانی، فکری و عملی، محیطی این دو فقیه بازسازی می شود.

    کلید واژگان: مشروطیت, معنا, زمینه, هرمنوتیک اسکینر, سلطنت مشروطه, سلطنت مشروعه
    Ehsan Shakeri Khoei *

    Developments during the constitutional period and the formation of opposition and pro-government groups in Iran led to a change in political jurisprudence and Shia ideas about the state. During this period, Shia jurists, in the two schools of Iran and Najaf, expressed their political and jurisprudential positions, which resulted in two important views of constitutional and legitimate monarchy. The view of constitutional monarchy was created by jurists such as Mohammad Hossein Naeini and derived from the new concepts of constitutionalism. In contrast, the view of a legitimate monarchy was founded by scholars such as Sheikh Fazlollah Nuri. The author’s question in this article is what are the views of these two schools on theories of government and which concepts have had the most impact on them? The author has used the hermeneutic methodological model of Quentin Skinner to examine the views of Mohammad Hossein Naeini and Sheikh Fazlollah Nouri. The results show that linguistic and intellectual contexts on the one hand and practical and environmental contexts on the other hand have led to their different views of constitutionalism.

    Keywords: Constitutionalism, Hermeneutics of Quentin Skinner, Legitimate Monarchy, Hussein Naini, Fazlollah Nuri
  • حسین احمدپور، غلامرضا جلالی فراهانی *، احسان شاکری خوئی، فیروز راد

    امروزه رویکرد تهدیدات از جنس سخت به سمت نرم و متکی به جنگ شناختی در جوامع در حال گذر است در شیوه چنین جنگی مخاطبین بدون اینکه متوجه فریب دشمن شده باشند با اقناع و تغییر رفتار در آن ها زمینه بحران ها و انقلاب های رنگین به وجود می آید؛ بنابراین برای مقابله با آن،کارکردهای دفاع غیرعامل موثراست؛ و نقش نهادها و سیاست گذاران در گشودن چنین فضاهایی نباید غفلت شود. سرمایه اجتماعی یکی از مهم ترین شاخص های رشد جوامع است. این مفهوم که از علوم اجتماعی وارد سیاست گذاری شده است، تاثیرپذیری و تاثیرگذاری گسترده ای در روابط حکومت و جامعه دارد. سوال اصلی پژوهش عبارت است از اینکه کارکرد سیاست های هشت گانه پدافند غیرعامل کشور چه تاثیری بر سرمایه اجتماعی در ایران، داشته است؟. روش تحقیق این تحقیق، موردی زمینه ای و با رویکرد آمیخته، ترکیبی شامل روش کیفی و کمی است. شامل تشریح روش پژوهش، ابزار اندازه گیری داده ها، جامعه آماری، روش نمونه گیری و تعیین حجم نمونه، سنجش روایی و پایایی پژوهش و نیز آزمون ها و نرم افزارهای آماری مورداستفاده جهت تجزیه وتحلیل داده ها در دو بخش کیفی و کمی میباشد. در بخش تحلیل کمی، از روش «رگرسیون خطی چندگانه»«متغیرهای هشت گانه مستقل» بر «متغیر وابسته» استفاده شده است. جامعه آماری در بخش کیفی 17 نفر و در بخش کمی 140 نفر از خبرگان در علوم بین رشته ای برآورد شده است. نتایج حاصله حاکی است که کارکرد سیاست های هشت گانه پدافند غیرعامل بر مولفه های سرمایه اجتماعی معنی دار و تاثیر آن ها بر مولفه های سرمایه اجتماعی متفاوت و قابل توجه بوده است.

    کلید واژگان: سیاست گذاری, پدافند غیرعامل, سرمایه اجتماعی, اعتماد اجتماعی, مشارکت اجتماعی, انسجام اجتماعی
    Hossein Ahmadpour, Gholamreza Jalali Farahani*, Ehsan Shakri Khoi, Firoz Rad

    Today, the approach of threats is changing from hard to soft and relying on psychological operations in societies. By persuading and changing their behavior, crises and colorful revolutions arise in them; therefore, to cope passive defense functions are effective; and the role of institutions and policymakers in opening such spaces should not be neglected. Social capital is one of the most important indicators of the growth of societies. This concept, which has entered politics from social sciences, has a wide impact on the relationship between government and society. The main question of the research is, what effect has the functioning of the country's eight passive defense policies had on social capital in Iran? The case study method is contextual; in the quantitative analysis section, the "multiple linear regression" method of "eight independent variables" is used on "dependent variable". The statistical population is 17 people in the qualitative part and 140 people in the quantitative part of experts in interdisciplinary sciences. The results indicate that the function of the eight passive defense policies on the components of social capital is significant and their impact on the components of social capital is different and significant.

    Keywords: Policy Making, Passive Defense, Social Capital, Social Trust, Social Participation, Social Cohesion
  • مسعود جهانگیری، علیرضا اسمعیل زاد*، احسان شاکری خوئی

    تحقیق حاضر به شناسایی و تحلیل زمینه های فرهنگی امکان تحقق جامعه مدنی در ایران با تاکید بر فضای مجازی می پردازد. روش پژوهش، روش تحلیل ساختاری است. فرایند کار در تحقیق حاضر به گونه ای بوده است که در ابتدا از بررسی تحقیقات تجربی پیشین و مطالعات نظری، پیشران های کلیدی و تاثیرگذار فضای مجازی که بر امکان تحقق جامعه مدنی در جامعه ایران تاثیرگذار هستند، استخراج شده است. در مرحله بعد، از طریق نرم افزار Micmac به ایجاد و تحلیل ماتریس تاثیر متقاطع پیشران ها پرداخته شد. برای این کار از نظرات 12 نفر از کارشناسان و خبرگان دانشگاه که در زمینه فضای مجازی، علوم سیاسی، رسانه و ارتباطات و جامعه شناسی صاحب نظر بوده اند استفاده شده و تمامی پیشرانها در معرض داوری اساتید صاحب نظر قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که از بعد تاثیرگذاری پیشرانها، آگاهی بخشی مدنی در درجه اول، گردش آزاد اطلاعات در درجه دوم، تکثرگرایی و تقویت قدرت اجتماعی نهادها و احزاب - هر دو به صورت مشترک - در درجه سوم میزان تاثیرگذاری در حوزه تحقق جامعه مدنی قرار دارند. و در نهایت سه پیشران گردش آزاد اطلاعات ، شکل گرفتن گفتمان های مختلف و تقویت قدرت اجتماعی نهادها و احزاب به عنوان متغیرهای تنظیمی و متعادل شناسایی شد به این معنی این پیشرانها می توانند در حوزه تحقق جامعه مدنی موثرتر باشند و با برنامه ریزی و سیاستگذاری بر روی این پیشرانها می توان در تحقق جامعه مدنی گام برداشت.

    کلید واژگان: پیشران ها, تحقق جامعه مدنی, فضای مجازی, ایران
    Masoud Jahangiri, Alireza Esmailzad *, Ehsan Shakeri Khouiee

    This research seeks to identify and analyze the key motivations of realizing the possibility of a civil society in Iran by emphasizing on cyberspace. The research uses the structural analysis (mic mac) methodology. The process applied in this research starts by studying the empirical research literature and theoretical studies, and deducts the key motivations of the cyberspace which are influential on the possibility of realization of a civil society in Iran. In the next step the Micmac software was used to create and analyze the matrix of the intersecting motivations. In order to do so the ideas of 12 academic experts and intellectuals who are professionally working on cyberspace, political studies, media and communication and sociology have been sought to proofread all the motivations. The research results show that after the motivations impact, public awareness in the first grade, the free flow of information in the second grade, the pluralism and strengthening the social institutions and parties_ both at the same time_ are ranked in the third grade of influence on the realization of the civil society. Finally, the three motivations of free flow of information, creating various discourses and strengthening the social institutions and parties were identified as regulatory and balancing variations which means these motivations can have positive impacts on realizing the civil society. We can realize the civil society by planning on and creating policies for managing these motivations.

    Keywords: motivations, realizing the civil society, Cyberspace, Iran
  • سید علی امیری، عزیز جوانپور هروی*، احسان شاکری خویی، پرویز احدی، قادر زارع مهدوی
    ابن تیمیه از تاثیرگذارترین علمای اهل سنت است که دامنه تاثیر افکار او در جهان امروز کاملا مشهود است.جریان های سلفی او را شیخ الاسلام نامیده اند و جریان وهابیت او را در قله عصمت تقدیس می نماید.وی ضمن برخورداری از هوش و حافظه قوی، تالیفات فراوانی را رقم زده و در مرقومات خود عقایدی بر خلاف اجماع مذاهب اسلامی ابراز نموده است. ریشه افکار و اعتقادات ابن تیمیه به نظرات ابن حنبل و بزرگان اهل حدیث بر می گردد. در بررسی آثار و در تحلیل مبانی فقهی ابن تیمیه به وضوح به انحرف کشیدن اصول اساسی اسلام از سوی وی پدیدار می گردد.باید خاطر نشان ساخت که تعارضات فکری ناشی از همین انحرافات، زمینه لازم تناقضات و اختلافات با سایر مذاهب اسلامی را پایه ریزی کرد. افکار انحرافی ابن تیمیه همچنین تاثیر زیادی در ایجاد تفرقه بین مسلمانان و زمینه سازی برای شکل گیری وهابیت داشت.او از جمله نادر علمایی بود که افکار و دیدگاه هایی را مطرح کرد که مبنای محکم دینی و قرآنی نداشت، لذا در زمان خود با مخالفت آشکار و صریح اکثریت علمای سایر مذاهب اسلامی مواجه شد و حتی بعضی از علما حکم تکفیر و خروج از دین او را صادر کرده اند تا جایی که مدتی را به خاطر همین افکارش به دستور حکومت وقت زندانی شد.از جمله کسانی که فقط در زمان خودش از او حمایت کرد شاگردش ابن قیم بود که بعد از درگذشت او نیز نسبت به تنظیم تالیفات استادش تلاش زیادی انجام داد.
    کلید واژگان: تعارض, فقه, ابن تیمیه, مذهب
    Seyed Ali Amiri, Aziz Javanpour Heravi *, Ehsan Shakeri Khoee, Parviz Ahadi, Ghader Zareh Mahdavi
    Ibn Taymiyyah is one of the most influential Sunni scholars whose scope of influence of his thoughts is quite evident in the world today. He has written extensively and has expressed opinions contrary to the consensus of Islamic religions in his writings. For this reason, he was tried many times by Sunni scholars and sent to prison. And the great people of Hadith return. In examining the works and in analyzing the jurisprudential principles of Ibn Taymiyyah, it is clear that he deviated from the basic principles of Islam. It should be noted that the intellectual conflicts resulting from these deviations laid the necessary ground for contradictions and differences with other Islamic religions. . Ibn Taymiyyah's deviant thoughts also had a great impact on creating divisions among Muslims and paving the way for the formation of Wahhabism. He was met with a clear majority of scholars of other Islamic religions, and some scholars even ordered him to be excommunicated and expelled from the religion, to the point that he was imprisoned for some time because of his thoughts by the government of the time. He supported his student Ibn al-Qayyim, who after his death also made great efforts to compile the writings of his teacher.
    Keywords: conflict, Jurisprudence, Ibn Taymiyyah, religion
  • سید علی امیری، عزیز جوانپور هروی*، احسان شاکری خویی، پرویز احدی، قادر زارع مهدوی
    مشروعیت سیاسی، فرایندی است که در آن قدرت به اقتدار تبدیل می شود و قدرت سیاسی، خصلتی عقلایی می یابد؛ در نتیجه، رابطه ای اساسی میان سلطه مشروع و مشروعیت سیاسی وجود دارد. اهمیت مساله «مشروعیت» از آن روست که ثبات و بقای نظام سیاسی، به تحقق مشروعیت آن وابسته است و لذا هر حکومتی می کوشد پایه های «مشروعیت» خویش را مستحکم کند. ترسیم یک حکومت مشروع، به عنوان خط مشی حکومت های اسلامی، هدفی بود که متفکران و اندیشمندان اسلامی به دنبال آن بودند. در این مسیر، اشخاصی همچون ابن تیمیه که به واسطه ی آراء فقهی و سیاسی خاص و البته افراطی خود، به دنبال جریان سازی فقهی-سیاسی بودند نیز به دنبال ایجاد فهم جدیدی از مشروعیت سیاسی در جامعه اسلامی برآمدند. در تبیین و تطبیق مفهوم مشروعیت در آراء ابن تیمیه به این نکته باید توجه شود که مشروعیت در آراء ابن تیمیه خالی از هرگونه انسجام و خط مشی مشخصی است، علاوه برآن به طور مشخص با یک ساختار متناقض، ضد عقل و از هم گسیخته مواجه هستیم. به زبانی دیگر باید گفت، آنچه در آراء ابن تیمیه مورد نقد باید قرارگرفته شود، نظریات وی در باب مشروعیت نیست؛ بلکه خلا مشروعیت مهمترین ایرادی است که می توان به آراء ابن تیمیه وارد کرد. ما در این گفتار به دنبال بررسی این مساله هستیم که آراء ابن تیمیه با بحران جدی به نام خلا مشروعیت همراه است، زیرا که وی درک درستی از مفهوم مشروعیت در یک ساختار سیاسی-دینی نداشته است.
    کلید واژگان: مشروعیت, ابن تیمیه, سیاست, سلفی گری
    Seyed Ali Amiri, Aziz Javanpour Heravi *, Ehsan Shakeri Khoei, Parviz Ahadi, Ghader Zareh Mahdavi
    Political legitimacy is the process by which power becomes authoritarian and political power acquires a rational character; As a result, there is a fundamental relationship between legitimate domination and political legitimacy. The importance of the issue of "legitimacy" lies in the fact that the stability and survival of the political system depends on the realization of its legitimacy, and therefore every government tries to strengthen the foundations of its "legitimacy". The depiction of a legitimate government, as the policy of Islamic governments, was the goal pursued by Islamic thinkers and thinkers. In this direction, people like Ibn Taymiyyah, who sought to create a jurisprudential-political current through their specific jurisprudential and political views, and of course their extremism, also sought to create a new understanding of political legitimacy in Islamic society. In explaining and applying the concept of legitimacy in Ibn Taymiyyah's views, it should be noted that legitimacy in Ibn Taymiyyah's opinions is devoid of any specific coherence and policy. . In other words, what should be criticized in Ibn Taymiyyah's views is not his views on legitimacy; Rather, the vacuum of legitimacy is the most important objection that can be made to Ibn Taymiyyah's views. In this discourse, we seek to examine the fact that Ibn Taymiyyah's views are associated with a serious crisis called the vacuum of legitimacy, because he did not have a proper understanding of the concept of legitimacy in a politico-religious structure.
    Keywords: legitimacy, Ibn Taymiyyah, Politics, Salafism
  • مجید محمدی، احسان شاکری خوئی*، پرویز احدی، محمد یوسفی جویباری
    روابط کشورها می تواند بر مبنای تاثیر هنجارها، تصورات و برداشت های بین آن ها زمینه همکاری یا تعارضشان را فراهم کند. روابط ترک‏ها و روس ها از دیرباز در قالب روابط تخاصم آمیز بوده است. در میان روس ها، تصویر سنتی ترکیه، تصویری نگران کننده بوده است. به همین دلیل در روسیه دیدگاه بدبینانه ای به ویژه در میان ملی گرایان نسبت به روابط با ترکیه وجود دارد و آن ها ترکیه را همچنان در اردوگاه غرب و آمریکا می بینند. روابط ترکیه و روسیه نیز بخصوص پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه بیشتر بر اساس معرفی ترکیه به عنوان یک الگو برای سایر کشورها و نیز بهره مندی حداکثری ترکیه از منافع اقتصادی پایه گذاری شده است. روابطی که بخصوص در بازه زمانی 2016 تا 2019 دستخوش تغییرات زیادی شده است. در این پژوهش سعی شده است با استفاده از روش تحلیل تطبیقی به کشف اشتراکات و افتراق های میان واقعیت ها و فرایندهای سیاست خارجی ترکیه در رابطه با دولت تزاری روسیه در بازه زمانی 2016 تا 2019 پرداخته شود. نتایج پژوهش نشان داد که سیاست خارجی ترکیه در قبال روسیه، همواره بر اساس منافع ملی کشور ترکیه رقم خورده است. هرچند که ترکیه با توجه به عبور خطوط انتقال انرژی روسیه از خاک این کشور، به عنوان یک شریک استراتژیک و راهبردی برای روسیه بشمار می آید اما هرکجا که منافع ملی و اقتصادی ترکیه اقتضا نموده است، با روی آوردن و افتادن در دامان روسیه تزاری یا ایالات متحده آمریکا، سعی نموده است که هرچه بیشتر به کسب این منافع اقدام نماید.
    کلید واژگان: ترکیه, روسیه, ایالات متحده آمریکا, ژئوپلتیک, خاورمیانه, ایران
    Majid Mohamadi, Ehsan Shakeri Khoiee *, Parviz Ahadi, Mohammad Yousefi Jooybari
    The relations of countries can provide the ground for their cooperation or conflict based on the influence of norms, perceptions and perceptions between them. Relations between Turks and Russians have long been hostile. Among the Russians, the traditional image of Turkey has been a disturbing one. For this reason, there is a pessimistic view of relations with Turkey, especially among nationalists, in Russia, and they still see Turkey in the Western and American camps. Turkey-Russia relations have been based on the introduction of Turkey as a model for other countries, as well as Turkey's maximum benefit from economic interests, especially after the AKP came to power. Relationships that have undergone many changes, especially in the period 2016 to 2019. In this research, an attempt has been made to discover the commonalities and differences between the realities and processes of Turkish foreign policy in relation to the Tsarist government of Russia in the period 2016-2019 using the method of comparative analysis. The results showed that Turkey's foreign policy towards Russia has always been based on the national interests of Turkey. Although Turkey is considered a strategic and strategic partner for Russia due to the passage of Russian energy transmission lines through its territory, but wherever Turkey's national and economic interests have required, by turning to and falling into the arms of Tsarist Russia. Or the United States has tried to make the most of these benefits.
    Keywords: Turkey, Russia, USA, Geopolitics, Middle East, Iran
  • قادر پناهی قدیم، احسان شاکری خوئی *، رضا نصیری حامد، علیرضا اسمعیل زاد

    مکتب تفکیک یکی از مکاتب فکری است که در اندیشه شیعی و حوزه های علمیه اهمیت یافته است. این مکتب‌ اساسا بیان نظریه ای معرفت شناختی و روش شناختی در خصوص چگونگی فهم متون دینی است که در آن بر تمایز سه روش در نوعی خاص از معرفت دینی ، یعنی نقل ، فلسفه و عرفان از یکدیگر تاکید‌ می‌ شود. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی با هدف کشف بررسی عدالت و قسط در آرا و رفتار سیاسی حکیمی نسبت به سیاست و حکمرانی و از جمله انقلاب در شکل گیری انقلاب مصر در پی پاسخ به این سوال است که انقلاب 2011 مصر را چگونه می توان از زاویه عدالت خواهی مکتب تفکیک تحلیل نمود؟ فرضیه ای که در این راستا ارایه شد عبارت است از اینکه در شکل گیری انقلاب مصر، این نگاه مکتب تفکیک که بر تغییرات بنیادین سیاست و کارکردهای سیاسی به ویژه با تاکید بر مقوله قسط و عدالت در نزد حکیمی تاثیرگذار بوده است .بنابراین نتیجه ای که در پایان می توان گرفت این است که در فرایند مبارزات انقلابی در مصر، رفتار سیاسی جنبش اخوان المسلمین، مردم و دولت در عمل، شامل مشارکت در مبارزات سیاسی و در حوزه نظری شامل مشارکت در سیاست بوده است.

    کلید واژگان: مکتب تفکیک, انقلاب مصر, اخوان المسلمین, عدالت و انقلاب
    Qadir Panahi Qadim, Ehsan Shakeri Khoei *, Reza Nasiri Hamed, Alireza Ismailzad

    The school of segregation is one of the schools of thought that has become important in Shiite thought and seminaries. This school is basically an epistemological and methodological theoretical expression in terms of how to understand religious texts, which emphasizes the distinction between the three methods in a particular type of religious knowledge, namely, narration, philosophy and mysticism. This article uses a descriptive-analytical method with the aim of discovering the study of justice and installments in the wise political views and behavior towards politics and governance, including the revolution in the formation of the Egyptian revolution, seeks to answer the question of how the 2011 Egyptian revolution can be Analyzed the angle of the school of justice? The hypothesis presented in this regard is that in the formation of the Egyptian revolution, this view of the school of segregation that has influenced the fundamental changes in politics and political functions, especially by emphasizing the issue of installment and justice in the eyes of Hakimi. In the end, it can be concluded that in the process of revolutionary struggles in Egypt, the political behavior of the Muslim Brotherhood movement, the people and the government in practice, included participation in political struggles and in the theoretical field included participation in politics.

    Keywords: School of Separation, Egyptian Revolution, Muslim Brotherhood, Justice, Revolution
  • قادر پناهی قدیم، احسان شاکری خویی*، رضا نصیری حامد، علیرضا اسمعیل زاد
    مکتب تفکیک یکی از مکاتب فکری است که از سال 1371 در اندیشه شیعی و حوزه های علمیه اهمیت یافته است . این مکتب اساسا بیان نظریه ای معرفت شناختی و روش شناختی در خصوص چگونگی فهم متون دینی است که در آن بر تمایز سه روش معرفت دینی ، یعنی نقل ، فلسفه و عرفان از یکدیگر تاکید می شود. در مکتب تفکیک تاملات نظری بر مباحث اعتقادی متمرکز است و مباحث اجتماعی و سیاسی در حاشیه قرار دارند. از همین رو، راجع به دیدگاه های سیاسی مکتب تفکیک مطالب مستقیم و واضحی موجود نیست . در این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با هدف کشف بررسی عدالت و قسط در آرای اندیشمندان مکتب تفکیک و رویکرد و رفتار سیاسی تفکیکیان نسبت به نسبت به سیاست و حکمرانی و از جمله انقلاب در پی پاسخ به این سوال است که دلالت های سیاسی مکتب تفکیک چیست؟ فرضیه ای که در این راستا و با استفاده از روش شناسی اسکینر ارایه شد عبارت اس از اینکه نگاه مکتب تفکیک به سیاست مبتنی بر تغییرات بنیادین معرفتی و به تبع آن کارکردهای سیاسی به ویژه با تاکید بر مقوله قسط و عدالت مخصوصا در نزد حکیمی است.بنابراین نتیجه ای که در پایان می توان گرفت این است که در فرایند مبارزات انقلابی، رفتار سیاسی تفکیکیان در عمل، از گوشه نشینی تا مشارکت در مبارزات سیاسی و در حوزه نظری شامل عدم علاقه به انقلاب و مشارکت در سیاست بوده است.
    کلید واژگان: مکتب تفکیک, دلالت های سیاسی, فلسفه, عدالت و انقلاب
    Ghader Panahi Ghadim, Ehsan Shakeri Khooie *, Reza Nasiri Hamed, Alireza Esmailzad
    The school of segregation is one of the schools of thought that has been important in Shiite thought and seminaries since 1992. This school is basically an epistemological and methodological theoretical expression in terms of how to understand religious texts, which emphasizes the distinction between the three methods of religious knowledge, namely, narration, philosophy and mysticism. In the school of segregation, theory focuses on doctrinal issues, with social and political issues on the sidelines. Therefore, there is no direct and clear content about the political views of the school of segregation.In this article, using a descriptive-analytical method and with the aim of discovering the study of justice and installment in the opinions of separatists and the political approach and behavior of separatists towards politics and governance, including the revolution, seeks to answer the question that the implications What is the political school of segregation? The hypothesis presented in this regard, using Skinner's methodology, is that the school of segregation's view of politics is based on fundamental epistemological changes and, consequently, political functions, especially with emphasis on installments and justice, especially for Hakimi.Thus, the conclusion that can be drawn in the end is that in the process of revolutionary struggles, the political behavior of separatists in practice, from isolation to participation in political struggles and in the theoretical field has included lack of interest in revolution and participation in politics.
    Keywords: School of segregation, political implications, philosophy, justice, revolution
  • حسین احمد پور، غلامرضا جلالی فراهانی*، احسان شاکری خوئی، فیروز راد

    در سیاست های کلی نظام، پدافند غیرعامل مجموعه اقدامات غیرمسلحانه ای است که موجب افزایش بازدارندگی، کاهش آسیب پذیری، تداوم فعالیت های ضروری، ارتقای پایداری ملی و تسهیل مدیریت بحران در برابر تهدیدات و اقدامات نظامی دشمن می شود و از طرفی بر اساس دیدگاه پاتنام سرمایه اجتماعی، پدیده جامعه شناختی است و مواردی چون اعتماد، هنجار ها و شبکه هاست وکارایی، ارتباط، خلاقیت، حل مسایل جامعه و... را افزایش می دهد. برخی از شاخص های آن (مشارکت و انسجام و...) اجتماعی است.هدف تحقیق دستیابی به میزان تاثیر سیاست های پدافند غیرعامل کشور در سرمایه اجتماعی و روش انجام، موردی - زمینه ای و نوع آن، کاربردی- توسعه ای می باشد. جامعه آماری تعدادی از صاحب نظران مرتبط به تعداد 400 نفر برآورد شده است، حجم نمونه، بر اساس فرمول کوکران 100 برآورد شده است. نتایج تحقیق، بیانگر این است که اجرای سیاست های پدافند غیرعامل نظام (مشارکت و انسجام) اجتماعی بستگی دارد که میزان آن در این مطالعه در ناحیه کم است. پیشنهاد هایی در این رابطه ارایه شده است.

    کلید واژگان: سیاست گذاری, پدافند غیرعامل, سرمایه اجتماعی, مشارکت و انسجام اجتماعی
    Hossein Ahmadpour, Gholamreza Jalali Farahani, Ehsan Shakri Khoi, Firoz Rad

    ,1In the general policies of the system, passive defense is a set of unarmed actions that increase deterrence, reduce vulnerability, continue essential activities, promote national stability and facilitate crisis management against enemy threats and military actions. And issues such as trust, norms and networks and increase efficiency, communication, creativity, solving community problems and .... Some of its characteristics (participation, cohesion, etc.) are social. The purpose of this research is to achieve the extent of the impact of the country's passive defense policies on social capital and the method of doing it, case-context and its type, applied-development. The statistical population of a number of related experts is estimated at 400 people, the sample size is estimated based on the Cochran's formula of 100. The results indicate that the implementation of passive defense policies of the social system (participation and cohesion) depends on the extent of this study in a small area. Suggestions have been made in this regard.

    Keywords: Policy Making, Passive Defense, Social Capital, Social (Participation, Cohesion)
  • عبدالکریم شاه ولی، محمد یوسفی جویباری*، احسان شاکری خوئی

    هدف نوشتار حاضر تبیین و تحلیل انقلاب 2011 تونس، از منظر رویکرد گفتمانی ارنستو لاکلایو و شانتال موف می باشد. در راستای هدف تحقیق، سوال محوری که قابل طرح و ارزیابی است این است که در چارچوب تیوری تحلیل گفتمان لاکلایو و موف انقلاب 2011 تونس چگونه قابل تحلیل می باشد؟ فرضیه مقاله مدعای آن است که در چارچوب تیوری گفتمان لاکلایو و موف، انقلاب تونس را می توان انقلابی توام با تنازع درون گفتمانی و تنازع برون گفتمانی برای رسیدن به موقعیت هژمونیک تفسیر کرد. تنازع درون گفتمانی به رقابت دال های مدلول سکولاریسم ارتباط می یابد که در چارچوب آن، دال دموکراسی و آزادی سیاسی جایگزین دال اقتدارگرایی در مدلول سکولاریسم گردید. و تنازع برون گفتمانی هم مربوط به رقابت گفتمان اسلام سیاسی با سکولاریسم به ویژه دال امتزاج دین و سیاست در مقابل جدایی دین از سیاست می شود. هر چند در نهایت گفتمان اسلام سیاسی و سکولاریسم (دال دموکراسی و آزادی سیاسی) با قرار گرفتن در یک زنجیره هم ارزی انقلاب تونس را به وجود آوردند. یافته تحقیق حکایت از آن دارد که در کشور تونس ایدیولوژی خاصی حاکم نیست و این خود عاملی شده تا گفتمان های رقیب بتوانند با یک همزیستی سازنده، تحولات سیاسی و اجتماعی در این کشور را با مشارکت یکدیگر مدیریت کنند. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و برای پیشبرد کار تحقیقی از تحلیل گفتمان به عنوان ابزار تحلیل بهره گرفته شده است.

    کلید واژگان: اسلام سیاسی, انقلاب تونس, بیداری اسلامی, دموکراسی خواهی, سکولاریسم, گفتمان
    Karim Shahvali, Ehsan Shakeri Khoee

    The purpose of this article is to explain and analyze the 2011 Tunisian revolution from the perspective of the discourse approach ofErnesto Laclau and Chantal Mouffe. In line with the purpose of the research, the central question that can be posed and evaluated is that: in the framework of the theory of discourse analysis of Laclau and Muff, how it canbe analyzed the 2011 Tunisian revolution? The hypothesis of the article is that within the framework of Laclau and Mouffe's discourse theory, the Tunisian revolution can be interpreted as a revolution with intra-discourse and extra-discourse conflict to achieve a hegemonic position. The intra-discourse is related to the competition of the signifier ofsecularism signified , which in the framework its, the signifier of democracy and political freedom replaced the signifier of authoritarianism in the signified of secularism. And the extra-discourse conflict is related to the competition of the discourse of political Islam with secularism, especially the combination of religion and politics against the separation of religion from politics. Eventually, however, the discourse of political Islam and secularism (signifier of democracy and political freedom) formed the Tunisian revolution by being in an equivalence. The findings of the study also indicate that there is no specific ideology in Tunisia, and this in itself has made it possible for rival discourses to manage political and social developments in the country with a constructive coexistence. The research method is descriptive-analytical and discourse analysis has been used as an analysis tool to advance the research work.

    Keywords: Discourse, Islamic Awaking, Political Islam, pro- Democracy, secularism
  • امیرعلی مددی، احسان شاکری خویی*، عزیز جوانپور هروی

    جمهوری اسلامی ایران از چهار دهه پیش تاکنون، به دلیل مداخله جویی قدرت های فرا منطقه‌ای، منطقه ای و همچنین مشکلات تاریخی داخلی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی، درگیر مسایلی بوده است که در بستر روندهای تاریخی اجتماعی و چالش های ناشی از روندهای برآمدن قدرت های سلطه گر و مداخله گر غربی قابل درک است. هدف این پژوهش، تبیین و ترسیم سناریوهای مختلف برای آینده روند های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران است. مقاله پیش رو درصدد است تا بر اساس روش توصیفی تحلیلی، با تاکید بر رویکرد آینده پژوهی و با استفاده از جمع آوری و تجزیه و تحلیل اطلاعات به این پرسش پاسخ دهد که چه آینده ای را می توان برای روند های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی جمهوری اسلامی ایران ترسیم کرد؟ بدین ترتیب پس از بررسی مسایل و روندهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی و با استفاده از سه دسته سناریو (کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت)، تعداد یازده سناریو تنظیم گردید که هر یک از این سناریوها از زوایایی به روندها اشاره می نماید که در چشم‌انداز کوتاه مدت، امکان تحقق سناریوهای "ادامه وضعیت باثبات و اقتدار کنونی"، "تقلای قدرت های استکباری برای اجماع جهانی علیه ایران" محتمل تر بوده و در چشم انداز میان مدت و بلند مدت نیز ناکامی سناریوهای طراحی شده بر علیه جمهوری اسلامی ایران تبیین شده است.

    کلید واژگان: آینده پژوهی, روندهای اجتماعی, روندهای اقتصادی, روندهای بین المللی
    Amirali Madadi, Ehsan shakeri khooee*, Aziz Javanpor Haravi

    For the past four decades, the Islamic Republic of Iran, due to the intervention of supra-regional and regional powers, as well as historical internal social, economic and political problems, has been involved in issues in the context of historical social trends and challenges arising from the emergence of hegemonic powers. The Western interventionist is understandable. The purpose of this study is to explain and draw different scenarios for the future of social, economic and political trends of the Islamic Republic of Iran. The leading article seeks to answer the question of what future can be drawn for the social, economic and political trends of the Islamic Republic of Iran based on the descriptive-analytical method, emphasizing the futures research approach and using data collection and analysis. Thus, after examining social, economic and political issues and trends and using three categories of scenarios (short-term, medium-term and long-term), eleven scenarios were set, each of which points to trends from angles that in the short-term perspective, The scenarios of "continuation of the current stable situation and authority", "struggle of arrogant powers for a global consensus against Iran" are more probable, and in the medium and long term, the failure of the scenarios designed against the Islamic Republic of Iran is explained.

    Keywords: Future studies, social trends, economic trends, international trends
  • حسین احمدپور، غلامرضا جلالی فراهانی، احسان شاکری خوئی، فیروز راد

    از دیدگاه پاتنام سرمایه اجتماعی عبارت است از ویژگی هایی از سازمان اجتماعی چون اعتماد، هنجارها و شبکه ها که میتوانند کارایی جامعه را از طریق تسهیل کنش های تعاونی بهبود دهند. سرمایه اجتماعی شامل حجم و کیفیت روابط میان انسان هاست و همکاری میان افراد را تسهیل میکند. هرچقدر سرمایه اجتماعی در یک جامعه یا سازمان بیشتر باشد، همکاری و هماهنگی میان افراد و گروه ها بیشتر است، گردش اطلاعات بهتر صورت میگیرد. همچنین کارآمدی عمومی در ایجاد توانایی برای همکاری، ارتباط، خالقیت، تحمل، حل مسایل و نظایر آن را افزایش میدهد. هدف از انجام این تحقیق دستیابی به میزان تاثیر سیاست های پدافند غیرعامل کشور در سرمایه اجتماعی (با تاکید بار اعتماد اجتماعی) میباشد. روش انجام تحقیق، تحقیق موردی_ زمینه ای و نوع آن، کاربردی - توسعه ای میباشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه صاحب نظران و اساتید حوزه پدافند غیرعامل و حوزه علوم اجتماعی و سیاستگذاری که تعداد آنها حدود 100 نفر برآورد شده است، حجام نمونه به علت محدودیت جامعه آماری تمام شمار لحاظ شده است. نتایج تحقیق بیانگر این است که اجرای موفق سیاست های پدافند غیرعمال بستگی به میزان اعتماد اجتماعی دارد که مقدار آن در این مطالعه در ناحیه کم میباشد. به منظور رفع این چالش و دستیابی به هدف تحقیق پیشنهادهایی به منظور افزایش اعتماد ارایه شده است.

    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, اعتماد, پدافند غیرعامل, سیاستگذاری
  • ایمان نوع خواه، علیرضا اسمعیل زاد*، احسان شاکری خویی، فیروز راد

    پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تبیین جامعه شناختی نگرش های فمینیستی بین بانوان ایران انجام شد. روش پژوهش حاضر از نوع کیفی-اکتشافی و با رویکرد تحلیل محتوای کیفی اجرا شد. مشارکت کنندگان زنان بالای 18 سال شهر اصفهان بودند که با روش نمونه گیری در دسترس، بعد از 10 مصاحبه محقق به اشباع داده ها رسید. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود، و تجزیه و تحلیل داده ها به صورت کدگذاری سه گانه باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. نتایج نشان داد؛ زنان مورد مطالعه دارای 4 نگرش فمینیستی مارکسیستی، اسلامی، لیبرال و رادیکال بودند که در نگرش فمینیستی مارکسیستی مقولاتی نظیر ظلم و استثمار زنان در محیط کار، تسلط نگاه جنسیتی و ضعیف پنداری زنان، احصاء شد. در نگرش فمینیستی اسلامی برخی از مقولات شناسایی شده شامل نابرابری و تبعیض در دیه زن و مرد، نابرابری در ارث، و در نگرش فمینیسی رادیکال نیز برخی از مقولات شامل نهادینگی مردسالاری، دگرآزاری مردها بود. در نهایت در نگرش فمینیستی لیبرالی نیز مقولاتی نظیر جامعه پذیری جنسیتی زنان، توانمندبودن زنان، کارکرد تقسیم کار خانگی بدست آمد.

    کلید واژگان: فمینیسم, نگرش فمینیستی, فمینیسم اسلامی, فمینیسم لیبرال
    Iman Nokhah, Alireza Esmailzad *, Ehsan Shakerikhoie, Firooz Rad

    The aim of this study was to identify and sociologically explain feminist attitudes among Iranian women. The method of the present study was qualitative-exploratory and was implemented with a qualitative content analysis approach. The participants were women over 18 years old in Isfahan who satiated the data after 10 interviews with the available sampling method. The data collection tool was a semi-structured interview, and the data analysis was performed in the form of open, pivotal and selective triple coding. The results showed; The women studied had four Marxist feminist, Islamic, liberal and radical attitudes. In the Marxist feminist view, categories such as oppression and exploitation of women in the workplace, gender dominance and women's weak perception were included. In the Islamic feminist view, some of the identified categories included inequality and discrimination in the ransom of men and women, inequality in inheritance, and in the radical feminist view, some categories included the institutionalization of patriarchy and other forms of male abuse. Finally, in the liberal feminist perspective, categories such as women's gender socialization, women's empowerment, and the division of labor function were obtained.

    Keywords: Feminism, Feminist Attitude, Islamic Feminism, Liberal Feminism
  • امیر کردکریمی، احسان شاکری خوئی*، رضا نصیری حامد

    جریان بازگشت به قرآن در ابتدا با حرکت انقلابی سیدجمال الدین اسدآبادی و توجه او به مفهوم دموکراسی پارلمانی آغاز و در ادامه با طرح موضوع عمل گرایی سیاسی از جانب او دنبال شد. به دنبال آن متفکرین شیعه و سنی در تلاش برای اصلاح وضعیت جامعه ی اسلامی به تکاپو افتاده و درباره ی محتوای آن به گفتگو و اظهار نظر پرداختند؛ به نوعی که جریان بازگشت به قرآن، به گفتمان غالب امت اسلامی تبدیل شد. این جریان مفاهیم و رویکردهای مختلفی دارد که از میان این رویکردها، بحث خرافه زدایی از قرآن و اولویت قرار گرفتن آن در کنار سنت و احادیث برای تشریع، از اهمیت و مقبولیت بیشتری برخوردار است. علمای تشیع و تسنن نیز در این ارتباط نظریه پردازی نموده و غالبا همین رویکرد را مورد قبول قرار می دهند؛ مگر برخی از افراطیون که تحت عنوان قرآنیون، شهیرند و براین اعتقادند که تنها قرآن برای جامعه اسلامی کفایت می کند. محوریت مشترک جریان بازگشت به قرآن در میان اندیشمندان مختلف در عرصه سیاسی، آسیب شناسی وضعیت انحطاط حاکم بر جوامع اسلامی و تلاش برای ارایه راه حلی برای آن بر اساس آموزه های نص مقدس مسلمانان بوده است.

    کلید واژگان: قرآن, بازگشت به قرآن, امت اسلامی, علمای اسلام
    Amir Kordkarimi, Ehsan Shakeri Khoyi *, Reza Nasiri Hamed

    Abstract The process of returning to the Qur'an was initially followed by the revolutionary movement of Seyyed Jamal al-Din al-Assadi and his attention to the concept of parliamentary democracy, and he went on to pursue the theme of political pragmatism on his behalf. Subsequently, Shiite and Sunni thinkers attempted to correct the situation of the Islamic society and spoke on their content, in a way that the flow of return to the Quran became the dominant discourse of the Islamic Ummah. This flow has different concepts and approaches. Among these approaches, the discussion of disillusionment with the Qur'an and the priority of placing it alongside tradition and hadiths are more important and more acceptable. The scholars of Shiism and Sunnis have also been the theorists in this regard and often accept the same approach; except for some extremists who are known as Quranic and who believe that only Quran is sufficient for the Islamic society. The events that have occurred in the Islamic society to this day; the slogan of returning to the Qur'an has not been realized or deviant, and some of the elites of the Islamic Ummah do not have the correct understanding of this slogan.

    Keywords: Quran, Return to Quran, Islamic Ummah
  • عبدالسلام مام عزیزی، احسان شاکری خوئی*، علیرضا اسمعیل زاد

    توسعه سیاسی را می توان مهمترین عرصه رقابت میان جریان های فکری سیاسی تلقی کرد و نمای بیرونی مبارزات سیاسی در تاریخ معاصر ایران را می توان با بررسی تاریخ توسعه خواهی ایرانیان مشاهده نمود. در دوره معاصر نیز، جریان های فکری سیاسی با تنوع نگاه خود به توسعه سیاسی، فضایی از تضاد و رقابت از یکسو و تعامل و تقابل از سوی دیگر آفریده اند. از جمله جریان هایی که به مساله توسعه سیاسی در ایران معاصر پرداخته، جریان روشنفکری دینی است. محمد مجتهد شبستری و عبدالکریم سروش را می توان از جمله مهمترین نمایندگان این جریان نام برد. گفتمان روشنفکری دینی سروش و شبستری، عناصری چون دین اقلی، حکومت دموکراتیک دینی، حقوق بشر، سکولاریسم و پلورالیسم را در بر می گیرد. در گفتمان سروش، پذیرش کثرت گرایی معرفت شناختی و نتیجه ی منطقی آن در تکثر اجتماعی، به پذیرش پلورالیسم سیاسی منتهی می شود. در گفتمان شبستری، انسان، موجودی محق تلقی می شود و محق بودن انسان در مقابل تکلیف گرایی و استیلای مابعدالطبیعه و دین بر همه زندگی او، قرار می گیرد. شبستری، پذیرش حقوق بشر غربی توسط مسلمانان را توصیه می کند که پیش شرط پذیرفتن آن، ایجاد نظام دمکراتیک است؛ چرا که به نظر او در نظام دمکراتیک، نسبت به نظام اقتدارگرا، حقوق راحت تر اجرا می شوند و همچنین آزادی های سیاسی و دینی بهتر رعایت می-شوند. در این مقاله با رویکرد تحلیلی انتقادی، نظریات سروش و مجتهد شبستری، فقدان عمق فلسفی و رویکرد ساختاری و جامع در مورد مدرنیته، توسعه و تمدن جدید غربی به بحث گذاشته شده است.

    کلید واژگان: روشنفکری دینی, توسعه سیاسی, گفتمان, دموکراسی, سروش, مجتهد شبستری
    Abdolsalam Mamazizi, Ehsan Shakeri Khoiy *, Alireza Ismailzad

    Political development can be considered as the most important arena of competition between intellectual-political currents, and the external view of political struggles in the contemporary history of Iran can be seen by examining the history of Iranian expansionism. In the contemporary period, too, currents of thought-politics, by diversifying their view of political development, have created an atmosphere of contradiction and competition on the one hand, and interaction and confrontation on the other. One of the currents that has dealt with the issue of political development in contemporary Iran is the current of religious intellectuals. Soroush and Shabestari's religious intellectual discourse includes elements such as minority religion, religious democratic government, human rights, secularism and pluralism. In Soroush's discourse, the acceptance of epistemological pluralism and its logical consequence in social pluralism leads to the acceptance of political pluralism. In Shabestari discourse, man is considered a righteous being and the righteousness of man is placed in front of duty and metaphysics and the domination of religion over all his life. Shabestari recommends the acceptance of Western human rights by Muslims, the precondition for which is the establishment of a democratic system; In his view, in a democratic system, rights are more easily enforced than in an authoritarian system, and political and religious freedoms are better respected. In this article, with the analytical-critical approach, the theories of Soroush and Mojtahed Shabestari, the lack of philosophical depth and the structural and comprehensive approach to modernity, development and new Western civilization are discussed.

    Keywords: religious intellectualism, Political Development, Discourse, Democracy, Soroush, Mojtahed Shabestari
  • احسان شاکری خوئی، رضا نصیری حامد، امیر کردکریمی

    اندیشه بازگشت به قرآن یکی از تلاش هایی است که از جانب برخی علمای دنیای اسلام برای برپایی حکومت های الهی در جوامع اسلامی و ازمیان بردن بحران های ناشی از تسلط حکومت های طاغوتی مطرح شد. به نوعی می توان گفت سیر اندیشه بازگشت از سید جمال الدین اسدآبادی آغاز و با تلاش متفکران بزرگی نظیر شهید مطهری و امام خمینی (ره) ادامه یافته است. این دو متفکر بزرگ دنیای اسلام با اعتقاد قلبی و ایمان به گره گشا بودن کتاب آسمانی، در عمل کوشیدند مسلمانان را متوجه تاثیر قرآن در برطرف نمودن بحران های جوامع اسلامی نمایند. با این توضیح برآنیم تا به صورت تحلیلی و با بهره گیری از نظریه بحران ها، تاثیر این اندیشه بر شکل گیری انقلاب اسلامی را مورد واکاوی قرارداده و بگوییم، ایجاد موج انقلابی در ایران، ناشی از تلاش های ارزشمند این دو عالم بزرگ در عمل به مفاهیم قرآنی و رجوع به قرآن بوده که در ابتدا با هدف برقراری حکومت اسلامی با محوریت ولایت فقیه در جامعه مطرح و سپس با تکیه بر آموزه های قرآنی به تکامل رسیده است؛ به گونه ای که امام خمینی (ره) در جایی می فرماید: «اصلا کتاب انقلاب ما قرآن است».

    کلید واژگان: اندیشه بازگشت به قرآن, شهید مطهری, امام خمینی (ره), حکومت الهی
  • عبدالرحمن ولایتی، سید جلال دهقانی فیروز آبادی*، احسان شاکری خویی، جواد علی پور
    هدف

    هدف مقاله حاضر بررسی انگاره های دینی حاکم بر سیاست خارجی رژیم صهیونیستی از طریق تحلیل گفتمانی اظهارنظرها، سخنرانی ها و برنامه های نخست وزیران آن طی دو دهه اخیر است. پرسش اصلی پژوهش آن است که اعتقادات دینی یهودی چگونه در کلام نخست وزیران رژیم صهیونیستی در حوزه سیاست خارجی بازتولید می شود؟

    روش شناسی تحقیق: 

    روش تحقیق تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف است که براساس سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین متون منتخب را واکاوی می کنیم و نشان می دهیم که این عوامل متنی چه روایتی از روابط اجتماعی و به طور خاص سیاست خارجی این رژیم را بازتاب می دهند.

    یافته های تحقیق: 

    یافته های تحقیق نشان می دهد که گفتمان سیاست خارجی نخست وزیران اسراییل (از احزاب و طیف های مختلف سیاسی) متاثر شدید از فرهنگ سیاسی دینی یهود است که بر خط و مشی های کلان رفتار خارجی و به ویژه موضوع اساسی تر آن یعنی منازعه با مسلمانان، اعراب و فلسطینیان بازتاب دارد.

    نتیجه گیری:

     نتایج ارزیابی ها از عوامل متنی و مواضع گفتمانی سه نخست وزیر رژیم صهیونیستی نشان می دهد که این رهبران عمدتا سیاست خارجی خود را بر هویت دینی متضاد، تعارضات گفتمانی، امر و دستورات مقدس یهود، وجود تعارض و کشمش اساسی با مسلمانان مبتنی می سازند و از این طریق به خشونت ها، توسعه طلبی ها و تجاوزات مستمر 70 ساله اخیر خود علیه فلسطینیان مشروعیت می بخشند.

    کلید واژگان: تحلیل گفتمان انتقادی, دین, رژیم صهیونیستی, سیاست خارجی, اسرائیل
    Seyed Jalal Dehghani Firoozabadi*, Ehsan Shakerikhoee, Javad Alipor
    Objective

    The purpose of this article is to examine the religious ideas governing the foreign policy of the Zionist regime through discourse analysis of the statements, speeches and programs of its prime ministers over the past two decades. The main question of the research is how Jewish religious beliefs are reproduced in the words of the Israeli prime ministers in the field of foreign policy?
    Research

    Methodology

    The research method is Fairclough critical discourse analysis, which we analyze based on three levels of description, interpretation and explanation of selected texts and show what narrative of these textual factors reflects the social relations and in particular the foreign policy of this regime.

    Findings

    The findings show that the foreign policy discourse of the Israeli Prime Ministers (from various political parties and spectrums) is strongly influenced by the Jewish religious political culture, which is based on the general policies of foreign behavior, especially its conflict with Muslims, Arabs and It reflects the Palestinians.

    Conclusion

    The results of assessments of the textual factors and discourse positions of the three prime ministers of the Zionist regime show that these leaders base their foreign policy mainly on conflicting religious identities, discourse conflicts, Jewish holy precepts, the existence of fundamental conflicts and conflicts with Muslims. In this way, they legitimize their 70-year-old violence, expansionism, and continuing aggression against the Palestinians.

    Keywords: Critical Discourse Analysis, Religion, Zionism, Foreign Policy, Israel
  • ایمان نوع خواه، علی رضا اسمعیل زاد*، احسان شاکری خوئی، فیروز راد

    با تغییر نگرش نسبت به زن در جریان انقلاب اسلامی، زنان توانستند حضور پررنگی در عرصه اجتماعی و سیاسی پیدا کنند. روش پژوهش حاضراز نوع ترکیبی اکتشافی بود که از دو روش کیفی و کمی استفاده گردید. در بخش کیفی از تکنیک تحلیل محتوای کیفی استفاده گردید. ابزار گردآور یداده ها مصاحبه نیمه-ساختاریافته بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها نیز کدگذاری سه-گانه باز، محور یو انتخابی بود. در بخش دوم از روش پیمایشی استفاده گردید. جامعه آماری این بخش نیز کلیه زنان بالای 18 سال اصفهانی بودند، که با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی تعداد 2000 نفر از آن ها انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته برگرفته از یافته های بخش کیفی بود. تجزیه و تحلیل داده ها با رگرسیون چندمتغیره و نرم افزار SPSS انجام شد. یافته های مربوط به بخش کیفی نشان داد در بین بانوان مورد مصاحبه، چهار گرایش غالب فمینیستی شامل نگرش فمینیستی مارکسیستی، اسلامی، رادیکال و لیبرال بود. نتایج مربو به آزمون فرضیه ها نیز نشان داد؛ نگرش فمینیستی بر بازتعریف هویت اجتماعی تاثیر مثبت دارد. نگرش فمینیستی بر آگاهی از حقوق شهروندی تاثیر مثبت دارد. نگرش فمینیستی بر عضویت در گروه ها و جنبش های اجتماعی-سیاسی تاثیر مثبت دارد.

    کلید واژگان: فمنیسم, نظریه های جامعه شناختی, زنان اصفهان, فمینیسم اسلامی &ndash, ایرانی
    Iman Nokhah, Alireza Esmailzad *, Ehsan Shakerikhoie, Firooz Rad

    By changing attitudes towards women during the Islamic Revolution, women were able to find a strong presence in the social and political arena. The present research method was an exploratory hybrid type that both qualitative and quantitative methods were used. In the qualitative section, the qualitative content analysis technique was used. The data collection tool was a semi-structured interview. The data analysis method was open triad, selective U axis. In the second part, the survey method was used. The statistical population of this section was all women over 18 years old in Isfahan, who were selected by random cluster sampling of 2000 people. Data collection tool was a researcher-made questionnaire based on the findings of the qualitative section. Data analysis was performed using multivariate regression and SPSS software. Findings from the qualitative section showed that among the women interviewed, four dominant feminist tendencies included Marxist, Islamic, radical, and liberal feminist attitudes. The results of the test also showed the hypotheses; Feminist attitudes have a positive effect on redefining social identity. . Feminist attitude has a positive effect on awareness of citizenship rights. Feminist attitudes have a positive effect on membership in socio-political groups and movements.

    Keywords: feminism, sociological theories, women of Isfahan, Islamic-Iranian feminism
  • مجید محمدی، احسان شاکری خوئی، پرویز احدی*، محمد یوسفی جویباری
    ترکیه به عنوان یک بازیگر نفوذگر در منطقه خاورمیانه شناخته می شود. اتصال ژیوپلتیک ترکیه و خاورمیانه موضوعی است که هیچ یک از بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای چنین قابلیتی را ندارند، لذا چنین شاخص هایی ترکیه را بازیگر نفوذگر در فضای ژیوپلیتیکی خاورمیانه قرار داده است. ترکیه به عنوان تنها کشور مسلمان و تنها کشور خاورمیانه ای عضو ناتو برای آمریکا اهمیت ویژه ای دارد. آنکارا بی وقفه در مسیر رسیدن به جایگاه شایسته تر در جهان اسلام و عرصه بین الملل در حرکت است و نمود آن را در گسترش رویکرد های متفاوت آنکارا نسبت به غرب بخصوص ایالات متحده می توان مشاهده نمود. کشور ترکیه با توجه به سیاست هایش در راستای دسترسی بیشترین منافع و نقش یک بازیگر مهم و استراتژیک در منطقه حرکات سیاست خارجی خود را تنظیم می کند. در این پژوهش رویکرد سیاست خارجی ترکیه از سال 2016 تا سال 2019 نسبت به متحد مهم خود یعنی آمریکا مورد بررسی قرار گرفته است. شناخت بهتر سیاست خارجی ترکیه به عنوان یک کشور مهم منطقه ای برای ایجاد یک سیاست خارجی معقول در برابر این کشور ضروری است. به نظر می رسد آنچه بر رفتار و رویکرد سیاست خارجی ترکیه در قبال متحد استراتژیک خود ایالات متحده آمریکا شکل می دهد نه صرفا واقعیت های محیطی و راهبردی بلکه برداشتی است که رهبران ترکیه به خصوص شخص رجب طیب اردوغان از متحد خود دارد. لذا قدرت و جایگاه منطقه ای و بین المللی ترکیه و همچنین ویژگی های شخصیتی اردوغان موجب تغییر در رفتار و رویکرد سیاست خارجی ترکیه در مقابل متحد خود یعنی ایالات متحده آمریکا می گردد.
    کلید واژگان: ترکیه, حزب عدالت و توسعه, آمریکا, سیاست خارجی
    Majid Mohamadi, Ehsan Shakeri Khoiee, Parviz Ahadi *, Mohammad Yousefi Jooybari
    Turkey is known as an influential player in the Middle East. The geopolitical connection between Turkey and the Middle East is an issue that none of the regional and trans-regional actors have such a capability, so such indicators have made Turkey an influential player in the geopolitical space of the Middle East. Turkey, as the only Muslim country and the only NATO member in the Middle East, is of particular importance to the United States. Ankara is constantly moving towards a more worthy position in the Islamic world and in the international arena, and this can be seen in the spread of Ankara's different approaches to the West, especially the United States. According to its policies, Turkey regulates its foreign policy movements in order to achieve the maximum benefits and the role of an important and strategic player in the region. In this study, Turkey's foreign policy approach to its important ally, the United States, from 2016 to 2019 is examined. A better understanding of Turkey's foreign policy as an important regional country is essential to building a sensible foreign policy towards it. It seems that what shapes Turkey's foreign policy behavior and approach towards its strategic ally, the United States, is not merely environmental and strategic realities, but the perception that Turkish leaders, especially Erdogan, have of their ally. Therefore, Turkey's regional and international power and position, as well as Erdogan's personality traits, will change the behavior and approach of Turkey's foreign policy towards its ally, the United States.
    Keywords: Turkey, AKP, US, Foreign Policy
  • جهانی شدن والزامات سیاست های قومی درجمهوری اسلامی ایران
    علی محمدی ایروانلو، احسان شاکری خوئی*، صمد ظهیری
    جهانی شدن به مثابه روندی فراگیر، کلیه ابعاد زندگی فردی و گروهی بشر را درگستره هویت، فرهنگ، سیاست، اقتصاد و... تحت تاثیر قرار داده است. در این راستا قومیت ها یکی از مهمترین حوزه های تاثیرپذیر از فرآیند جهانی شدن است چنان که جوامعی با تنوع قومی همچون جمهوری اسلامی ایران را با چالش های جدی روبرو ساخته است. براین اساس در این مقاله توصیفی- تحلیلی  تلاش گردیده به این سوال که چگونه می توان تعامل و همگرایی اقوام ایران را در مقابل امواج جهانی شدن تقویت نمود؟ پاسخ داده شود. بررسی ها و داده های این تحقیق گویای این مفروض است که جهانی شدن با افزایش آگاهی های اقوام به حقوق قانونی خود در تمامی ابعاد آن، سطح مطالبه گری آن ها را ازحاکمیت به شدت بالابرده است، لذا اتخاذ سیاست ها و لحاظ الزامات و مقتضیات متناسب با تنوع قومیتی ایران، می تواند کشور را در قبال کشمکش ها و تنش های قومی ناشی از جهانی شدن، مصونیت بخشد. این نوشتار با تمسک به مدل پیشنهادی مبتنی بر روایت تعامل بین یکسان سازی و خاص گرایی از تاثیرات جهانی شدن، برالگوی تکثرگرایی با محوریت قانون اساسی به مثابه راهکاری برای سیاست های قومی در ایران تاکید دارد.
    کلید واژگان: جهانی شدن, ایران, قومیت, سیاست های قومی, جهانی محلی شدن
  • حسن نیک پیران، عزیز جوانپور هروی*، پرویز احدی، احسان شاکری خویی
    چکیدهاین تحقیق با هدف مطالعه کیفی عوامل و موانع عدم اجرای سیاستگذاری مبتنی بر نام گذاری سال ها توسط مقام معظم رهبری به رشته تحریر درآمد. این تحقیق با روش کیفی و از طریق نظریه زمینه ای صورت گرفت .این تحقیق با هدف مطالعه کیفی عوامل و موانع عدم اجرای سیاستگذاری مبتنی بر نام گذاری سال ها توسط مقام معظم رهبری به رشته تحریر درآمد. این تحقیق با روش کیفی و از طریق نظریه زمینه ای صورت گرفت و نمونه ها از طریق نمونه گیری نظری و با مصاحبه از 39 به اشباع نظری رسید و مصاحبه ها نیز با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شدند. براساس نتایج حاصل از کدگذاری مصاحبه ها، مولفه های 1- عوامل و موانع تیوریک و استراتژیک 2- عوامل و موانع اقتصادی 3- عوامل ناشی از فرهنگ سیاسی 4- عوامل اجتماعی و فرهنگی به عنوان عوامل و موانع عدم اجرای سیاستگذاری مبتنی بر نام گذاری سالها توسط مقام معظم رهبری شناسایی شدند. و با توجه به محتوای مصاحبه ها "حکمرانی ضعیف" به عنوان هسته مرکزی انتخاب شد.
    کلید واژگان: مقام معظم رهبری, نامگذاری سال ها, تحقیق کیفی, حکمرانی ضعیف
    Hasan Nikpiran, Aziz Javanpoor Heravi *, Parviz Ahadi, Ehsan Shakerikhooie
    AbstractThis study was written with the aim of qualitatively studying the factors and obstacles of non-implementation of policies based on naming years by the Supreme LeaderThis study was written with the aim of qualitatively studying the factors and obstacles of non-implementation of policies based on naming years by the Supreme Leader. This research was conducted by qualitative method and through grounded theory and the samples were theoretically saturated through theoretical sampling and by interviews from 39 and the interviews were analyzed using open, axial and selective coding. Based on the results of coding interviews, components 1- Theoretical and strategic factors and obstacles 2- Economic factors and obstacles 3- Factors arising from political culture 4- Social and cultural factors as factors and obstacles of non-implementation of policies based on years of nomination by the Supreme Leader Leadership was identified. And according to the content of the interviews, "poor governance" was chosen as the core.
    Keywords: supreme leader, Naming of years, qualitative research, Poor governance
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال