به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

بابک عالمی

  • فاطمه پارچه باف مطلق، امیرحسین صادقپور*، بابک عالمی
    هدف

    خودبسندگی و تکیه بر مصالح بوم آورد یکی از اصول معماری ایرانی بوده و آجر از جمله مصالح بومی اقلیمی با میزان دسترسی بسیار بالا در ایران است. با گذشت زمان بناهای آجری به تدریج نیازمند مقاوم سازی، تقویت، مرمت و بهسازی بوده و برای شناخت بیشتر و اصولی آجر و مقاوم سازی آن، تحلیل و بررسی آجرهای تاریخی ضروری به نظر می رسد تا از تجارب ساخت آجر و راهکارهای گذشتگان در گذر زمان استفاده شود. هدف این پژوهش مطالعه ویژگی های فنی آجرهای به کار رفته در بناهای تاریخی شهر کاشان در دوره های زمانی مختلف است.

    روش پژوهش: 

    در همین راستا، پنج نمونه آجری از بناهای تاریخی کاشان، انتخاب شده و مورد بررسی قرارگرفته اند. روش پژوهش کمی و مبتنی بر مطالعات میدانی و آزمایشات آزمایشگاهی است. آزمایش های انجام شده به سه دسته تقسیم می شوند. دسته اول، آزمون های پایه شامل چگالی، وزن مخصوص، درصد رطوبت و جذب آب هستند. دسته دوم آزمون های مکانیکی شامل مقاومت فشاری و خمشی بوده و دسته سوم آزمایش شیمیایی، از نوع آنالیز شیمیایی به روش XRD است. با توجه به آزمایش های انجام شده، وزن مخصوص نمونه ها در محدوده ی 6/1 تا 14/2 گرم بر سانتی متر مکعب بوده و جذب آب نمونه ها از 3/9 تا 5/18 درصد به دست آمد. همچنین مقاومت فشاری آن ها در بازه ی 12/53 تا 27/195 کیلوگرم بر سانتی مترمربع بوده و مقاومت خمشی آن ها نیز در محدوده 62/11 تا 83/125 حاصل شد.

    یافته ها

    با توجه به نتایج به دست آمده، می توان گفت مشخصات پایه، بر مشخصات مکانیکی موثر است. با افزایش وزن مخصوص و تراکم حجمی نمونه ها، خلل و فرج داخل آن ها کاهش یافته و درصد رطوبت موجود در آن و جذب آب نیز کاهش می یابد. به علاوه هرچه تراکم نمونه بیشتر شود مقاومت فشاری و خمشی آن ها نیز افزایش می یابد.

    نتیجه گیری

    ترکیب شیمیایی غالب در نمونه ها نیز کوارتز بوده و وجود گچ در نمونه ها سبب کاهش مقاومت مکانیکی شده و افزایش کوارتز، آنورتیت و آلبیت سبب مقاومت نمونه ها شده است. با گذشت زمان نیز مشخصات فیزیکی و مکانیکی نمونه های آجری تغییر معناداری ندارند؛ بنابراین در مجموع به نظر می رسد که پارامترهای مقاومتی نمونه ها بیشتر به کیفیت مصالح اولیه و میزان چگالی نمونه ها و نحوه تولید وابسته بوده و قدمت و سن نمونه ها تاثیر قابل توجهی ندارد.

    کلید واژگان: آجر, شهر تاریخی کاشان, مقاومت مکانیکی, آزمایشات آزمایشگاهی, آزمایش شیمیایی
    Fatemeh Prchebaf Motlagh, Amirhossein Sadeghpour*, Babak Alemi
    Objective

    Self-sufficiency and reliance on natural materials are fundamental principles of Iranian architecture, with brick being a locally abundant material in Iran. Over time, brick buildings require retrofitting, restoration, and enhancement. To gain a deeper understanding of brick and its retrofitting, it is essential to analyze historical bricks and incorporate past experiences in brick making. This research aims to examine the technical characteristics of bricks used in the historical buildings of Kashan city across different time periods. Five brick samples from these historical structures have been selected for analysis.

    Method

    The research employs a quantitative approach based on field studies and laboratory experiments. The experiments are categorized into three groups. The first group comprises basic tests, including density, specific gravity, moisture content, and water absorption. The second group encompasses mechanical tests, focusing on compressive and bending strength. The third category involves chemical tests conducted through X-ray Diffraction (XRD) analysis.

    Results

    The tests revealed that the specific weight of the samples ranged from 1.6 to 2.14 grams per cubic centimeter, while water absorption varied between 9.3 and 18.5 percent. The compressive strength was found to be between 53.12 and 195.27 kg/cm², and the bending strength ranged from 11.62 to 125.83 kg/cm². The findings indicate that basic characteristics significantly influence mechanical properties. As specific weight and volume density of the samples increase, their internal pore structure diminishes, leading to reduced moisture content and lower water absorption. Furthermore, higher sample density correlates with increased compressive and bending strength. The predominant chemical composition in the samples was quartz, while the presence of gypsum contributed to decreased mechanical resistance. In contrast, higher levels of quartz, anorthite, and albite enhanced the resistance of the samples

    Conclusions

    The physical and mechanical characteristics of brick samples remain relatively stable over time. Consequently, it appears that the resistance parameters are more influenced by the quality of the raw materials, sample density, and production methods rather than the age of the samples.

    Keywords: Brick, Historical City Of Kashan, Mechanical Resistance, Laboratory Tests, Chemical Test
  • بابک عالمی*، مهدی ممتحن، مرضیه نادری قمی
    معماری سنتی کاشان، دارای ویژگی های منحصربه فردی در ابعاد مختلف است که یکی از مهم ترین این ابعاد، مصالح به کاررفته در آن هستند. با توجه به اهمیت روزافزون بحث پایداری و همچنین تاثیر قابل توجه مصالح بر پایداری بنا، در این پژوهش به بررسی نقش مصالح بومی کاشان در پایداری زیست محیطی بناهای سنتی این شهر پرداخته شد. در این راستا ابتدا با مطالعه منابع متعدد، شاخص های تاثیرگذار بر پایداری زیست محیطی مصالح در مراحل مختلف حیات آن ها شامل استخراج و تولید، حمل و انبار، ساخت و ساز، بهره برداری و درنهایت تخریب و بازیافت، گرد آوری شدند. سپس با بررسی های میدانی در بافت تاریخی کاشان و مطالعات کتابخانه ای، مصالح بومی به کاررفته در آن استخراج گردیدند تا از دیدگاه شاخص های جمع آوری شده مورد ارزیابی قرار گیرند. این ارزیابی در هر شاخص با روش متفاوتی نظیر گردآوری اطلاعات عددی، تحلیل کیفی و یا تدوین پرسش نامه انجام شد. درنهایت، بر مبنای تحلیل های صورت گرفته و با استفاده از طیف لیکرت، در هر شاخص امتیازاتی بین 1 تا 5 به مصالح مذکور اختصاص داده شد تا با جمع آوری امتیازات هر مورد، یک مقایسه کیفی بین آن ها از دیدگاه تطابق با شاخص های پایداری زیست محیطی حاصل شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که از میان مصالح مورد بررسی شامل خاک، سنگ، گچ، آهک، مصالح نباتی و فلز، خاک با امتیاز 83 از 85 بیشترین تطابق و فلز با امتیاز 37 از 85 کمترین تطابق را با شاخص های مذکور دارند. با دقت روی تحلیل های موجود و امتیازات حاصل می توان دریافت که مهم ترین عامل تاثیرگذار بر امتیازات پایین فلز، فرایند ساخت پیچیده آن و طی مراحل فراوری در کارخانه است، برخلاف خاک که نیازمند ساده ترین روش تولید، بدون انجام فرایندهای پیچیده برای آماده سازی است.
    کلید واژگان: معماری پایدار, بناهای سنتی کاشان, مصالح بومی, محیط زیست, مواد اولیه
    Babak Alemi *, Mehdi Momtahen, Marzieh Naderi Qomi
    The traditional architecture of Kashan poses unique features in various aspects, one of which is the use of local materials. Due to the increasing importance of the debate on sustainability and the significant impact of materials on building sustainability, the role of local materials in the environmental sustainability of traditional buildings was investigated in this research. In this regard, first, by studying available references, the indicators showing the environmental impact of materials in different stages of their life cycle, including extraction and production, transportation and storage, construction, operation, demolition, and recycling were collected. Then, through field studies in the historical context of Kashan and library studies, the local building materials were identified and evaluated by the above indicators. Evaluation of each indicator was done with a different method such as collecting numerical data, qualitative analysis, or developing a questionnaire. Finally, based on data analysis using the Likert scale, materials were rated on a 1-5 scale for each indicator in order to perform a qualitative comparison between materials from the point of view of compliance with environmental sustainability indicators. The results of this research show that among the studied materials, including mud, stone, gypsum, lime, plant materials, and metals, mud is the most sustainable material with a score of 83 out of 85, and metals are the least sustainable with a score of 37 out of 85. Examination of existing analyses and the scores obtained shows that the most important factor contributing to the low score of metals is its complex manufacturing process and the need to go through processing stages in the factory, unlike soil, which requires the simplest production method without complex processes for preparation.
    Keywords: Sustainable Architecture, Traditional Buildings Of Kashan, Local Materials, Environment, Raw Materials
  • بابک عالمی*، پریسا اشرفی

    اصطلاح تاب آوری در عرصه معماری و شهرسازی مفهومی تازه است که اخیرا موردتوجه کارشناسان و نظریه پردازان این حوزه قرار گرفت. این واژه در طول زمان گسترش یافت و به وجوه دیگر مرتبط با جوامع شهری همچون اجتماعی و اقتصادی و... نیز توجه شد. یکی از ابعاد مهم تاب آوری بعد فضایی است که به معنای پایداری و حیات بنا طی تغییر و تحولات مختلف تاریخی با حفظ هویتشان است. مسجدجامع یکی از انواع فضاهای شهری است که با وجود تحولات و آسیب های مختلف محیطی، در تاریخ به نحو مطلوبی به حیاتش ادامه داده است. بنابراین، این سوال مطرح می شود که چه عواملی سبب تاب آوری مساجد تاریخی، به طور خاص مسجدجامع اصفهان، طی دوره های گذشته شده اند؟ لذا در این پژوهش به بررسی مسجدجامع شهر اصفهان و عوامل تاثیرگذار در تاب آوری این فضای تاریخی پرداخته شد. روش پژوهش توصیفی تحلیلی و رویکرد تحلیل محتواست. ابتدا با شیوه استدلال قیاسی و مراجعه به منابع معتبر، دو عامل اجتماعی و کالبدی تاب آور از لابه لای مفاهیم نظری این حوزه استخراج شدند و به عنوان شاخص های مدل مفهومی تاب آوری فضایی ارایه گردیدند و سپس با بررسی نمونه موردی تحقیق، سنجش و ارزیابی قرار گرفتند. نتیجه اجمالی این تحقیق حاکی از این است که هندسه بنا، انعطا ف پذیری، آسایش محیطی، خوانایی، نظام دسترسی و حرکت سبب ارتقای تاب آوری کالبدی این مسجد و عواملی همچون تنوع، هویت اجتماعی، ایمنی و امنیت، آگاهی، مشارکت اجتماعی، عدالت اجتماعی، آسایش روان شناختی و توجه به عوامل زیبایی شناختی باعث تاب آوری اجتماعی بنا شده اند که سرانجام به تاب آوری فضایی مسجدجامع اصفهان انجامیده اند.

    کلید واژگان: تاب آوری, تاب آوری فضایی, مساجد تاریخی, مسجد جامع اصفهان
    Babak Alemi*, Parisa Ashrafi

    The term “resilience” in the field of architecture and urban planning is a new concept that has recently been considered by experts and theorists in this circle. This phrase (resilience) has spread during time and the other aspects and dimensions related to urban communities such as social, economic, etc. have been also considered. The most important part is that spatial aspect. This dimension deals with the resilience of urban spaces that is continuing of the existence while preserving their identity during historical various changes. One of the types of urban spaces that despite its various environmental changes and crises throughout its history has desirably continued its life are The Grand mosques. So this question is posed that what factors have led to the resiliency of historical mosques over a long period of time? Therefore, this study be posed to investigate the Jameh Mosque of Isfahan and factors that have caused this urban space being resilient. The research method is descriptive-analytical method and content analysis approach. Initially, with the method of deductive reasoning and referring to reliable sources, two social and physical resilience factors were extracted from the theoretical concepts of this field and presented as indicators of the conceptual model of spatial resilience and then it was evaluated by examining the research case study for which was chosen the Jameh Mosque of Isfahan. In general, the effective factors in the spatial resilience of the mosque can be mentioned as follows: Physically resilience; fistly, it would be permeability which has increased resilience. And concerning the second, it could be readability 3. Flexible construction of the mosque through the appropriate ratio between mass and space, modulation (standardization) along with unique and special elements of the mosque (this is significant factor whether in an architectural unit or on an urban scale) 4. Strength in the construction of the building through design, execution And suitable materials have become possible and with the continuous restoration of the space, which has made it possible to update and adapt the function of this urban space, has caused the improvement of the physical resilience of this mosque and consequently its spatial resilience. From a social point of view; 1. Existence of various uses through the flexible form and universality of space to fit contemporary needs, mixing cultural, economic and religious uses in space, which facilitates the performance of today's uses in the body of yesterday. 2. Possibility of access and movement from this space to adjacent uses. 3. Existence of environmental comfort in this space, which is due to the air conditioning and away from pollution (air, sound) caused by the sub-climate in this space and other facilities in this space. 4. Paying attention to aesthetic factors in the design of the mosque, which is a motivating factor for the continuation of activities in the mosque 5. The unique identity of the mosque, which has been obtained due to the existing historical, cultural and social values. 6. The sense of belonging and attachment of the visitors to the place, has caused the continuation of the use of this space and subsequently the spatial adaptation of this historic mosque. These factors, which are components of the spatial resilience model structure, are categorized in eight general categories. As a result, this research indicate that spatial resilience is eight factors behind this.

    Keywords: Spatial Resilience Factors In Jameh Mosque of Isfahan
  • رضا بلدی، بابک عالمی*، صدیقه کمالی زارچی

    هفت پیکر نظامی گنجوی، به واسطه توصیف و بیان حالات و ویژگی های مستقیم و غیرمستقیم وابسته به معماری و فضاهای معماری، دست مایه خوبی برای درک و فهم معماری گذشته و فرهنگ معمارانه ایران زمین است. مطالعه متن این اثر نشان می دهد معماران در ساخت ابنیه به عناصری توجه می کنند که بناها را شکل داده، به آن ها حیات می بخشد. نظامی در اثر خود دو بنای کاخ خورنق و هفت گنبد و احوال درون آن را شرح می دهد که با مطالعه این ابنیه می توان به عناصر و نشانه های وابسته به معماری پی برد. روش این تحقیق، توصیفی-تحلیلی، تاریخی و گردآوری مطالب و اسناد به شیوه کتابخانه ای بوده است که به کمک تفسیر و تحلیل محتوا به بررسی و مطالعه ابنیه ذکرشده پرداخته و به چند بنای موجود در متن، یعنی کاخ خورنق، کاخ هفت گنبد، هم چنین ویژگی های معماران نام برده شده در منظومه و سپس ویژگی های عناصر و نشانه های مذکور پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد هریک از زمینه های فوق الذکر دارای قواعد و چارچوب هایی برای توصیف و توضیح فرهنگ معماری دوران نظم متن است. توجه به شکوه و عظمت بنا، فرم و ظاهر آن، تناسب با سبک زندگی و کاربری، آداب و فرهنگ زندگی در بنا، توجه به کهن الگوهایی مانند رواق، توجه به موقعیت قرارگیری، توجه به همسایگی های بنا و... در بناها و توجه به رنگ و معانی آن در ابیات، سلسله مراتب، دید و منظر، وضعیت و کیفیت مصالح، توجه به فرم و شکل و تاثیر آن در روند تکامل داستان، توجه به علوم آسمانی و ستاره ها و... جزء خصوصیات معماری بناهای موردنظر و عناصر و نشانه های وابسته به معماری و داستان شاعرانه و معمارانه اثر بوده است؛ هم چنین جایگاه معمار نزد کارفرما، همه فن حریف بودن معماران، تجویز شیوه و سبک زندگی توسط معمار و... از ویژگی های معمار در هفت پیکر نظامی گنجوی است.

    کلید واژگان: هفت پیکر, کاخ خورنق, کاخ هفت گنبد, وجوه معمارانه, نظامی گنجوی
    Reza Baladi, Babak Alemi *, Sediqe Kamali Zarchi

    Nizâmî’s Haft Peykar, which through its depiction and description of architectural states and features directly and indirectly presents architecture and architectural spaces, provides valuable material for understanding and comprehending the architecture of the past and the architectural culture of Iran. The study of the text of this work reveals that architects pay attention to elements that give shape and vitality to the buildings they create. In his work, Nizâmî describes two buildings, Khawarnaq Palace and Seven Domes, along with the events taking place inside them, which can shed light on the elements and symbols associated with architecture. The research methodology employed in this study is descriptive-analytical and historical. It is based on library research, involving the interpretation and analysis of content to examine the mentioned buildings. The study focuses on several structures mentioned in the text, namely the Khawarnaq Palace, and Seven Domes, as well as the mentioned architectural features, characteristics, and symbols. The research findings indicate that each of the aforementioned areas has rules and frameworks for describing and explaining the architectural culture of the order in the text. The architectural characteristics of the mentioned structures and elements and symbols related to architecture and the poetic and architectural narrative of the work include attention to the grandeur and magnificence of the structure, its form and appearance, suitability for lifestyle and use, customs and cultural aspects of life within the building, consideration of ancient patterns such as iwans, attention to its location, neighboring structures, and the focus on color and its meanings in verses, hierarchy, views, condition and quality of materials, attention to form and shape and its influence on the evolution of the story, attention to celestial sciences and stars, etc. Furthermore, the role of the architect in relation to the client, the multi-disciplinary expertise of architects, the prescription of lifestyle and style by the architect, etc., are features of architecture in Haft Peykar by Nizâmî.

    Keywords: Haft Peykar, Khawarnaq Palace, Seven Domes Palace, Architectural elements, Nizâmî Ganjavi
  • بابک عالمی*، مرتضی مجیدی

    بیان مسئله: 

    در چند دهه اخیر تغییرات و تحولات مختلف موجب آسیب به بافت تاریخی محله های شهر خوانسار شده است. از این رو باید در جهت ایجاد پایداری در این محله ها گام برداشت. پایداری در محله در گرو پایداری در چهار بخش اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی است. به منظور دستیابی به پایداری در سه بخش اول، ابتدا باید به پایداری در سطح کالبدی که زیرساخت و پایه سه بخش دیگر محسوب می شود، دست یافت. اگر ضرورت ایجاد پایداری کالبدی در سطح محله پلگوش مطرح باشد، می توان سوال کرد که شاخص های پایداری کالبدی کدامند؟ و با توجه به این شاخص ها محله پلگوش در چه سطحی از پایداری کالبدی قرار دارد؟

    هدف پژوهش:

     این پژوهش با بیان مفهوم پایداری محله به دنبال استخراج شاخص های پایداری کالبدی و ارزیابی محله پلگوش خوانسار با توجه به این شاخص ها است.

    روش پژوهش: 

    در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از استدلال منطقی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی، شاخص های پایداری کالبدی استخراج می شود و با توجه به آن محله پلگوش ارزیابی می شود. به منظور تحلیل محله پلگوش از سه روش بررسی های میدانی، مطالعه طرح جامع شهر خوانسار و مصاحبه های عمیق با ساکنین استفاده شده است.

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش حاکی از آن است که شاخص های پایداری کالبدی شامل هفت شاخص معماری ساختمان ها، چندعملکردی بودن ساختمان های عمومی، کاربری های استاندارد، تحرک و پویایی، فضاهای عمومی، دسترسی مناسب و کیفیت کالبدی است. با توجه به شاخص های فوق و براساس تحلیل و بررسی های صورت گرفته در محله پلگوش سه شاخص کاربری های استاندارد، دسترسی مناسب و کیفیت کالبدی پایدار، شاخص معماری ساختمان ها، نیمه پایدار و سه شاخص چندعملکردی بودن ساختمان های عمومی، تحرک و پویای و فضاهای عمومی، ناپایدار هستند.

    کلید واژگان: بافت سنتی خوانسار, محله تاریخی, محله پلگوش, پایداری کالبدی, معماری خانه ها
    Babak Alemi *, Morteza Majidi

    Problem statement:

    in the last few decades, various changes and developments have caused damage to the historical context of the neighborhoods of Khansar city. Therefore, mesaures should be taken to create sustainability in these neighborhoods. Sustainability in the neighborhood depends on sustainability in four economic, social, cultural, environmental, and physical sectors. To achieve sustainability in the first three parts, one must first achieve sustainability at the physical level, which is the infrastructure and foundation of the other three parts. If there is a need to create physical sustainability at the level of the Polegoosh neighborhood, we need to address the following questions: What are the indicators of physical sustainability? And according to these indicators, what is the level of physical sustainability of the Polegoosh neighborhood?

    Research objective

    By expressing the concept of neighborhood sustainability, this research seeks to extract indicators of physical sustainability and evaluate the Polegoosh neighborhood of Khansar based on these indicators.

    Research method

    This research employed the descriptive-analytical method and logical reasoning to extract the physical sustainability indicators based on library and field studies and evaluate the Polegoosh neighborhood based on those indicators. To analyze the Polegoosh neighborhood, this study used three methods of field surveys, the study of the master plan of Khansar city, and in-depth interviews with residents.

    Conclusion

    The results of the research indicate that the indicators of physical sustainability include seven indicators: building architecture, multi-functionality of public buildings, standard uses, mobility and dynamics, public spaces, proper access, and physical quality. According to the above indicators and based on the analysis and investigations, three indicators of standard uses, proper access, and physical quality are stable in the Polegoosh neighborhood; the architectural index of buildings is semi-stable and the three indicators: multi-functionality of public buildings, dynamic and public spaces are unstable.

    Keywords: Historical Context of Khansar, Historical Neighborhood, Polegoosh Neighborhood, Physical Sustainability, Architecture of Houses
  • امیرحسین صادقپور*، بابک عالمی، فاطمه پارچه باف مطلق

    معماری دفاعی یکی از ارزش های پنهان بافت های تاریخی است و پدافند غیرعامل براساس نوع کاربری و خطرات مختلف در ادوار تاریخی،  معیارهای متفاوتی دارد. امروزه با پیشرفت فناوری و تغییر مخاطرات، اصول پدافند غیرعامل نیز دستخوش تغییر شده، اما تدابیر اولیه در بناهای تاریخی با اصول جدید و امروزی دفاع غیرعامل قابل مقایسه است. مجموعه زیرزمینی اویی نوش آباد به عنوان یک بافت تاریخی با قدمت 1400 سال که تاکنون قسمت محدودی از آن شناسایی شده، نمونه ای از معماری دفاعی گذشته بوده و امکان مطالعه اصول پدافند غیرعامل را مهیا می سازد. هدف از این پژوهش در بخش اول شناخت طرح معماری و در بخش دوم تحلیل تمهیدات پدافند غیرعامل در  مجموعه زیرزمینی اویی و بررسی چگونگی کاربرد این مولفه ها در طراحی عناصر معماری و سازمان فضایی آن است. در این مقاله به روش  توصیفی- تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و برداشت های میدانی، ضمن معرفی و شناخت طرح معماری این مجموعه زیرزمینی، اصول پدافند غیرعامل  مورد بررسی قرارگرفته و مولفه ها و وجوه آن با استفاده از منابع مختلف استخراج و تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان   می دهد که در این مجموعه زیرزمینی از فن ها و تدابیر متعدد در حوزه پدافند غیرعامل در بخش های  معماری، سازه و تاسیسات متناسب با نوع مخاطرات و تجهیزات زمان گذشته استفاده شده و این موضوع هوش و ذکاوت پیشینیان ما و اطلاع کامل از اصول کلی پدافند غیرعامل از ده ها قرن قبل را نشان می دهد.

    کلید واژگان: پدافند غیرعامل, مجموعه زیرزمینی اویی, شهر نوش آباد, طراحی معماری
    AmirHossein Sadeghpour *, Babak Alemi, Fatemeh Parchebaf Motlagh

    Defense architecture is one of the hidden values of historical contexts and passive defense has different criteria based on the type of use and different dangers in historical periods. Today, with the advancement of technology and the change of dangers, the principles of passive defense have also changed, but the initial measures in historical monuments are comparable to the new and modern principles of passive defense. Noshabad Owi Underground Complex, as a 1400-year-old historical site of which only a limited part has been identified so far, is an example of past defense architecture and allows the study of passive defense principles. The purpose of this research is to identify the architectural design in the first part and to analyze the passive defense arrangements in the Owi underground complex in the second part and to investigate how these components are used in the design of architectural elements and its spatial organization. In this article, using descriptive-analytical method and using library resources and field perceptions, while introducing and recognizing the architectural design of this underground complex, the principles of passive defense have been studied and its components and aspects using different sources. Has been extracted and analyzed. The results show that in this underground complex, various techniques and measures in the field of passive defense have been used in the fields of architecture, structures and facilities in accordance with the type of hazards and equipment of the past, and this is the intelligence of the predecessors. It shows us and complete knowledge of the general principles of passive defense from decades ago.

    Keywords: Passive Defense, Owi underground complex, Noshabad city, architectural design
  • محبوبه پاکدل، بابک عالمی*
    امروزه، ارتباط علم بیومیمیکری با رشته های مختلف ازجمله معماری گسترش یافته است. بررسی الگوها، سامانه ها و عناصر زیستی، راهکاری جهت ایجاد راه حل برای رفع مشکلات زندگی انسان هاست. پیله کرم ابریشم ساختاری زیستی دارد و کامپوزیتی طبیعی است که در طول زمان تکامل یافته و پاسخگوی مناسبی در برابر شرایط زیست محیطی برای کرم ابریشم است، خواص فیزیکی و مکانیکی بالایی در برابر تنش ها و عملکردی مناسب به عنوان عایق در برابر شرایط دمایی محیط دارد. درک روابط ساختار پیله ی کرم ابریشم، الهام بخش ایجاد ساختارهای کامپوزیتی ازجمله بیوکامپوزیت هایی بی بافت با وزن کم و مقاومت بالا است. در پژوهش حاضر، با روش تحلیلی-توصیفی و استدلال منطقی تلاش می شود ضمن معرفی ساختار پیله ی ابریشم، با بهره گیری از سریسین پیله ابریشم و الیاف طبیعی که به دلایل مختلف ازجمله سبکی، عدم آلودگی، فراوانی و کم هزینه بودن، می تواند جایگزینی مناسب برای الیاف مصنوع باشد، مصالحی به عنوان یک بیوکامپوزیت بی بافت، پیشنهاد گردد. این مصالح خاصیت بازیافت پذیری دارد و از منظر پایداری و مصرف انرژی مناسب است و می تواند به عنوان عایق رطوبتی و حرارتی مورداستفاده قرار گیرد. این عملکرد در پوسته ی خارجی ساختمان و با استفاده از پلاگین تحلیل انرژی هانی بی و در محیط گرس هاپر، برای اقلیم گرم و خشک شهر کاشان، شبیه سازی و تحلیل شده است. نتایج نشان دهنده آن است که کامپوزیت بی بافت از الیاف طبیعی پیشنهادشده می تواند تا 12.7 درصد به بهبود عملکرد حرارتی و کاهش انتقال حرارت بین فضای بیرون و درون ساختمان نسبت به زمانی که پوسته ساختمان بدون عایق حرارتی در نظر گرفته شود، کمک کند.
    کلید واژگان: بیومیمیکری, پیله کرم ابریشم, کامپوزیت بی بافت با الیاف طبیعی, مصالح معماری بایونیکی
    Mahbube Pakdel, Babak Alemi *
    Nowadays, the relationship between bio mimicry science and various fields including extended architecture and the study of patterns, systems, and biological elements, is a way to create solutions to the problems of human life. Silkworm cocoon is a biological structure and a natural composite that has evolved during the time and is a good response to environmental conditions for silkworm and has high physical and mechanical properties against stress and has a good function as an insulator against ambient temperature conditions. Understanding the structure relationships of silkworm cocoons inspires how to create composite structures, including non-woven, lightweight, and high-strength composites. In this study, the descriptive-analytical method and logical reasoning method attempt to introduce the structure of silk cocoon, using sericin cocoon and natural fibers, which for various reasons such as lightness, non-pollution, abundance, and low-cost, can be a suitable alternative to artificial fibers, offer materials as a non-woven bio composite. These materials, which have recyclable properties and are suitable in terms of energy consumption, can be used as moisture and heat insulation. This performance was simulated and analyzed in the outer shell of the building and using the Hani Bee energy analysis plugin in the Grasshopper for the hot and dry climate of Kashan. The results show that the proposed non-woven composite of natural fibers can help to improve the thermal performance and reduce the heat transfer between the outside and inside of the building by up to 12.7% compared to when the building shell is considered without thermal insulation.
    Keywords: Bio mimicry, silkworm cocoon, Bio fiber composite with natural fibers, Bionic architectural materials
  • بابک عالمی*، مرتضی مجیدی

    در چند دهه اخیر تغییرات و تحولات مختلف موجب آسیب به بافت تاریخی محله های شهر خوانسار شده است. از این رو باید در جهت ایجاد پایداری در این محله ها گام برداشت. پایداری در محله در گرو پایداری در چهار بخش اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، زیست محیطی و کالبدی است. به منظور دست یابی به پایداری در سه بخش اول، ابتدا باید به پایداری در سطح کالبدی که زیرساخت و پایه سه بخش دیگر محسوب می شود، دست یافت. اگر ضرورت ایجاد پایداری کالبدی در سطح محله پلگوش مطرح باشد، می توان سوال کرد که شاخص های پایداری کالبدی کدامند؟ و با توجه به این شاخص ها محله پلگوش در چه سطحی از پایداری کالبدی قرار دارد؟. این پژوهش با بیان مفهوم پایداری محله به دنبال استخراج شاخص های پایداری کالبدی و ارزیابی محله پلگوش خوانسار با توجه به این شاخص ها است. در این راستا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از استدلال منطقی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای و میدانی، شاخص های پایداری کالبدی استخراج می گردد و با توجه به آن محله پلگوش مورد ارزیابی قرار می گیرد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که شاخص های پایداری کالبدی شامل هفت شاخص معماری ساختمان ها، چند عملکردی بودن ساختمان های عمومی، کاربری های استاندارد، تحرک و پویای، فضاهای عمومی، دسترسی مناسب و کیفیت کالبدی است که در محله پلگوش سه شاخص کاربری های استاندارد، دسترسی مناسب و کیفیت کالبدی، پایدار؛ شاخص معماری ساختمان ها، نیمه پایدار و سه شاخص چند عملکردی بودن ساختمان های عمومی، تحرک وپویای و فضاهای عمومی، ناپایدار هستند.

    کلید واژگان: بافت سنتی خوانسار, محله تاریخی, محله پلگوش, پایداری کالبدی, معماری خانه ها
  • بابک عالمی*، مرتضی مجیدی

    معماری به وسیله فرم بروز و ظهور می یابد. در ایجاد فرم معماری افزون بر عوامل موثر بر شکل ظاهری، عوامل تاثیرگذار بر بعد معنایی آن هم اهمیت دارد. اگر ضرورت ایجاد معماری مطلوب، دستیابی به یک فرم مطلوب باشد، می توان پرسش کرد که فرم معماری مطلوب چگونه شکل می گیرد؟ و عوامل مختلف موثر بر شکل گیری فرم چه مراتبی باید داشته باشند تا دستیابی به فرم مطلوب ممکن شود؟ این پژوهش با بیان مفهوم فرم و تبیین وجوه مختلف آن تلاش می کند که ضمن استخراج عوامل تاثیرگذار بر شکل گیری فرم، میزان تاثیر این عوامل را مشخص و دسته بندی کند. به همین منظور با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با مطالعه منابع کتابخانه ای ضمن بررسی مفهوم فرم و وجوه مختلف آن، با تاکید بر فرم معماری، عوامل تاثیرگذار در خلق و ایجاد آن، از میان متون و منابع گردآوری دسته بندی گردید. برای ایجاد یک اولویت بندی صحیح از این عوامل، با استفاده از پرسش نامه از صاحب نظران و افراد حرفه ای، میزان تاثیرگذاری هر یک از عوامل بر مولفه های مختلف فرم، جمع آوری گردید و یافته های به دست آمده با استفاده از روش های آماری SPSS و AHP تحلیل گردید. پس از مشخص شدن میزان تاثیرگذاری عوامل، همبستگی آن ها و رابطه معنادار بین آن ها و مولفه های مختلف، این عوامل اولویت بندی شدند. به منظور آزمون یافته های پژوهش، تاثیر عوامل مختلف بر شکل گیری فرم ساختمان سازمان میراث فرهنگی کشور به عنوان یک بنای ارزشمند در معماری معاصر ایران، سنجیده شد که نتایج آن، یافته های پژوهش را تایید می کند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که عوامل پر اهمیت بر شکل گیری فرم معماری مطلوب به ترتیب شامل توجه به محیط تاریخی، توجه به محیط طبیعی، هندسه متناسب، هماهنگی اجزا، پیروی از ارزش ها، مبتنی بر اندیشه ها و مصالح مناسب می باشند.

    کلید واژگان: فرم, وجوه مختلف فرم, فرم معماری مطلوب, عوامل تاثیرگذار بر فرم, سازمان میراث فرهنگی
    Babak Alemi *, Morteza Majidi

    Architecture Emerges Through Form. In Creating The Architectural Form, In Addition To The Factors Affecting The Appearance, The Factors Affecting Its Semantic Dimension Are Also Important. If The Need To Create The Good Architecture Is To Achieve A Good Form, One Can Ask How The Good Architectural Form Is Formed? And What Level Should The Various Factors Affecting The Formation Of The Form Have In Order To Achieve A Good Form? This Study Tries To Determine And Categorize The Effect Of These Factors By Expressing The Concept Of Form And Explaining Its Various Aspects While Extracting The Factors Influencing The Formation Of The Form. For This Purpose, Using Descriptive-Analytical Method And By Studying Library Resources While Examining The Concept Of Form And Its Various Aspects, With Emphasis On The Architectural Form, The Factors Influencing Its Creation Were Classified Among The Collected Texts And Sources. To Create A Correct Hierarchy Of These Factors, Using A Questionnaire From Experts And Professionals, The Effect Of Each Factor On The Various Components Of The Form Was Collected And The Findings Were Analyzed Using SPSS And AHP Statistical Methods. After Determining The Effectiveness Of Factors, Their Correlation And The Significant Relationship Between Them And Different Components, These Factors Were Prioritized. In Order To Test The Research Findings, The Effect Of Various Factors On The Formation Of The Building Form Of The Cultural Heritage Organization As A Valuable Building In Contemporary Iranian Architecture Was Measured, The Results Of Which Confirm The Research Findings. The Results Indicate That The Important Factors On The Formation Of The Good Architectural Form Are Attention To The Historical Environment, Attention To The Natural Environment, Proportional Geometry, Coordination Of Components, Adherence To Values, Based On Appropriate Ideas And Materials.

    Keywords: form, Different Aspects Of The Form, Good Architectural Form, Factors Affecting The Architectural Form, Cultural Heritage Organization
  • بابک عالمی*، صدیقه کمالی زارچی

    بافت تاریخی ارزشمند کاشان با وجود آسیب های زیاد ناشی از تحولات شهری معاصر، کمتر مطالعه شده است و این موضوع در مورد هسته اولیه شهر و محله های مربوط به آن، نمود بیشتری دارد که سبب افزایش مداخلات و آسیب های مختلف به بافت محلات می شود. محله میدان کهنه به گمان نویسندگان، هسته اولیه تشکیل شهر تاریخی بوده که اطلاعات مستندی در مورد آن وجود ندارند؛ این محله، قرارگاه مسجد جامع کهن است که قدمت آن بر اساس کتیبه مناره آن، به سال 466 ه.ق. می رسد. این پژوهش قصد دارد ضمن بررسی ساختار، اجزا و فضاهای محله میدان کهنه، سیر تحول و تکامل این محله تاریخی را مطالعه کند. روش این تحقیق، اسنادی و تفسیری- تاریخی است؛ تلاش می شود بر پایه مطالعات میدانی، وضعیت موجود محله، عناصر شاخص و کاربری های آن معرفی شوند و بر اساس منابع معدود تاریخی موجود و نقشه های هوایی، وضعیت موجود و ساختار تاریخی مرکز محله شناسایی شود و سپس با محله هم نام خود در شهر قم مقایسه شود. نتایج پژوهش حاکی از این هستند که محله در مسیر معابر تاریخی شکل گرفته و مسجد جامع یکی از اجزای اولیه آن بوده که با تکامل تاریخی محله، توسعه یافته است؛ محله میدان کهنه احتمالا دارای یک میدان قدیمی به عنوان مرکز محله، در مجاورت مسجد جامع بوده که به تدریج از بین رفته است. مقایسه این محله با هم نام خود در قم، موید این نکته است که هر دو محله در گذشته دارای میدان و کاربری های نسبتا مشابه در اطراف آن بوده اند که به مرور زمان، میدان از بین رفته و جای خود را به گذر و کاربری های دیگر داده است.

    کلید واژگان: کاشان, محله میدان کهنه, شهر تاریخی, بازار, میدان کهنه قم
    Babak Alemi *, Sediqe Kamali zarchi

    The historical city of Kashan is one of the historical contexts whose neighborhoods, despite the valuable structure that is facing destruction, have been less studied; In particular, the primary nucleus and its associated neighborhoods and less codified information on the status of these neighborhoods is available; This in itself causes an increase in various interventions and injuries. Meydan Kohneh neighborhood is one of the oldest neighborhoods in the city and according to the authors, it was the primary nucleus of the formation of a historical city about which there is no documented research; this neighborhood is the site of the old Jameh Mosque, which dates back to 466 AH according to its minaret inscription. This study intends to study the structure, components and spaces of Meydan Kohneh neighborhood, the evolution of this historical neighborhood. The method of this research is documentary and interpretive-historical; An attempt is made to identify the current situation of the neighborhood, its key elements and uses based on field studies, and then based on the few available historical resources, aerial maps and also the structure of historic neighborhoods in Iranian cities, the situation The existing and historical structure of the center of the neighborhood should be reconstructed and finally this should be compared with the neighborhood of the same name in Qom. Comparison of this neighborhood with its namesake in Qom confirms that both neighborhoods in the past had a relatively similar square and similar use around them, which due to the passage of time, the square has disappeared and has been replaced by the passage (alley) of the old square and other alternative uses.

    Keywords: Kashan, Meydan Kohneh neighborhood, Historical city, bazaar, Meydan Kohneh of Qom
  • بابک عالمی*
    طبیعت منبع عظیم الگوبرداری همساز و متناسب با محیط بوده و انسان با نگرش بیونیک و با الهام از این الگوها می تواند به خلق فضاها و عناصر متناسب با محیط بپردازد و شرایط زندگی خود را اعتلا و ارتقا بخشد. در این میان، مقایسه تطبیقی الگوهای مصنوع و طبیعی، انسان را در فهم بیشتر این موضوع کمک می کند. به همین سبب این پژوهش به مقایسه تطبیقی دو الگوی طبیعی و انسان ساز پرداخته و دو مجموعه لانه موریانه و مجموعه زیرزمینی اویی را مورد تحلیل و بررسی قرار داده است. در این پژوهش ابتدا از طریق مطالعات میدانی و برداشت ها و پیمایش های محلی، مجموعه زیرزمینی اویی مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و شناسایی شده است؛ سپس از طریق روش اسنادی در حوزه شناخت موریانه و لانه آن مطالعات کتابخانه ای صورت گرفته و اصول و معیارهای قابل قیاس برای دو نمونه با بررسی منابع مختلف در پیشینه موضوع، در سه حوزه فرم و ساختار، راهکارهای اقلیمی و تکنیک های امنیتی دسته بندی شده و این دو مجموعه با روش استدلال منطقی، آنالیز، تجزیه و تحلیل شده اند. در نهایت با بررسی و تحلیل معیارها و اصول ها برای هر مجموعه و مقایسه تطبیقی آن ها می توان گفت مجموعه اویی و الگوی طبیعی لانه موریانه ها در حوزه های مختلف شباهت زیادی داشته و در ایجاد مجموعه ها و دست کندهای مصنوع و طبیعی، تکنیک ها و راهکارهای مشترکی وجود دارد و الگوبرداری از طبیعت در طول تاریخ بشر، چه در زندگی امروزین و در قالب معماری بیونیک و چه در بحث تقلید از طبیعت در گذشته، در روح و جان بشر بوده است.
    کلید واژگان: نوش آباد, مجموعه زیرزمینی اویی, لانه موریانه, معماری دست کند, تهویه
    Babak Alemi *
    Nature is a key source of inspiration in environment-friendly design. In the bionic approach, humans can create spaces and elements adaptive to the environment and enhance their living conditions. Meanwhile, a comparative comparison of man-made and natural structures helps us to better understand this matter. This study conducts a comparative comparison of two natural and anthropogenic structure patterns by analyzing termite nests and the Ouee underground complex. First, through field studies and local surveys, the Ouee underground complex was investigated and analyzed. Then, termites and termite nests were investigated by documentary methods and library studies. Comparative criteria for the two samples were derived by examining different sources in three categories of form and structure, climatic solutions, and security techniques. The two samples were analyzed by the logical reasoning method. Finally, after a comparative review and analysis of the construction criteria and principles for each sample collection, it can be said that the Ouee complex and termite nests are very similar in structure. Similar techniques and solutions can be observed in the formation of troglodytes and natural complexes. Modeling of nature can be said to be an instinctive human behavior throughout history, as can be seen in the form of bionic architecture today or in the discussion of imitation of nature in the past.
    Keywords: Noosh-abad city, Ouee underground complex, Termite nest, troglodytic architecture, Ventilation
  • بابک عالمی*، مرتضی مجیدی

    رابطه معماری و طبیعت در طول تاریخ دستخوش تغییرات مختلفی شده است؛ ازاین رو رویکردهای مختلفی بین این دو شکل گرفته است. در چند دهه اخیر در باب ارتباط معماری و طبیعت دو رویکرد مهم پایداری و بیونیک شکل گرفته است. در رویکرد پایداری بر حفظ طبیعت و هم زیستی مسالمت آمیز با آن تاکید می شود و در رویکرد بیونیک طبیعت به عنوان منبع الهام قلمداد می شود و از قوانین موجود در آن در معماری بهره برده می شود. با توجه به ارتباط هر دو رویکرد با طبیعت، این مساله مطرح می شود که دو رویکرد فوق چه نسبتی با یکدیگر دارند؟ بنابراین هدف از این پژوهش بررسی نسبت دو رویکرد پایداری و بیونیک به عنوان دو رویکرد مهم معماری در ارتباط با طبیعت است. بدین منظور این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با مطالعه منابع کتابخانه ای اعم از کتب، پایان نامه ها، مقالات و... رویکرد پایداری در معماری و رابطه آن با طبیعت را تبیین می کند. سپس به بررسی رویکرد بیونیک در معماری و رابطه آن با طبیعت می پردازد و درنهایت با استفاده از روش استدلال منطقی و با تکیه بر یافته های پژوهش، نسبت دو رویکرد معماری پایدار و بیونیک را ارایه می نماید. بر اساس نتایج پژوهش در رویکرد پایداری معماری علت ایجاد محیط پایدار و حفظ طبیعت است به طوری که می توان با بکار گیری اصول معماری چهارگانه پایدار در نظام های بوم شناختی، اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی، به این مهم نایل آمد. برخلاف این نگرش در رویکرد بیونیک طبیعت علت ایجاد معماری مطلوب است به طوری که با الگوبرداری از طبیعت در سه سطح ارگانیسم، رفتار و اکوسیستم و تاثیر بر حوزه های فرم، مصالح، ساختار، عملکرد و فرآیند می توان به معماری مطلوب دست یافت.

    کلید واژگان: معماری, طبیعت, پایداری, بیونیک
    Babak Alemi *, Morteza Majidi

    The Relationship Between Architecture And Nature Has Undergone Various Changes Throughout History; Hence, Different Approaches Have Been Formed Between The Two. In Recent Decades, Two Important Approaches To Sustainability And Bionics Have Been Formed Regarding The Relationship Between Architecture And Nature. The Sustainability Approach Emphasizes The Preservation Of Nature And Peaceful Coexistence With It, And The Bionic Approach Considers Nature As A Source Of Inspiration And Uses The Laws Contained In It In Architecture. Given The Relationship Between Both Approaches And Nature, The Question Arises That What Is The Relationship Between The Two Approaches? Therefore, The Purpose Of This Study Is To Investigate The Relationship Between Sustainability And Bionic Approaches As Two Important Architectural Approaches In Relation To Nature. For This Purpose, This Research Uses A Descriptive-Analytical Method And By Studying The Sources Of Libraries, Including Books, Dissertations, Articles, Etc., Explains The Approach To Sustainability In Architecture And Its Relationship With Nature. Then, It Examines The Bionic Approach In Architecture And Its Relationship With Nature, And Finally, Using The Method Of Logical Reasoning And Relying On Research Findings, Presents The Relationship Between The Two Approaches Of Sustainable Architecture And Bionic. According To The Results Of Research In The Approach Of Architectural Sustainability Is The Cause Of Creating A Sustainable Environment And Nature Conservation, So That It Can Be Achieved By Applying The Four Principles Of Sustainable Architecture In Ecological, Social, Cultural And Economic Systems. Contrary To This View, In The Bionic Approach, Nature Is The Cause Of The Creation Of Desirable Architecture, So That By Modeling Nature At Three Levels Of Organism, Behavior And Ecosystem And Influencing The Domains Of Form, Materials, Structure, Function, and Process The Desired Architecture Can Be Achieved.

    Keywords: Architecture, Nature, Sustainability, Bionics
  • بابک عالمی*، صدیقه کمالی زارچی
    بافت تاریخی کاشان پیکره ای قاجاری دارد و شامل بناهای باارزش و فاخری است. این بافت دارای محلات متعدد است؛ یکی از این محلات که به گمان قوی، کهن ترین محله و هسته ابتدایی تشکیل شهر است، محله میدان کهنه نام دارد که قرارگاه یکی از قدیم ترین بناهای شهر یعنی مسجد کهن جامع است. تاکنون مطالعه ی منتشرشده ای در مورد معماری این مسجد و تاریخچه و سیر تکامل آن انجام نشده و با توجه به اهمیت این بنا، کار قابل ذکری در خصوص آن صورت نگرفته است؛ این عدم مطالعه و توجه، در وضعیت و جایگاه امروزی آن قابل مشاهده است. این پژوهش قصددارد ضمن بررسی ساختار و اجزا این بنا، به سیر تحول کالبدی و توسعه مسجد جامع بپردازد. روش این پژوهش اسنادی و تفسیری-تاریخی است و تلاش می شود برپایه ی مطالعات میدانی، وضعیت موجود بنای مسجد شناسایی شود. سپس با اتکا به منابع تاریخی و شواهد کالبدی، ضمن بررسی وضعیت دوران مختلف بنای مسجد، به نحوه شکل گیری و توسعه و تکامل آن پرداخته شود. نتایج پژوهش حاکی از این است که هسته ی اولیه محله، نزدیک به حاشیه شمالی بافت قدیم و در مسیر معابر تاریخی شکل گرفته و مسجد جامع یک از اجزای اولیه محله بوده است که همراه با سیر تکامل محله، توسعه و گسترش یافته است. مسجد از یک بنای سردابه ای کهن، در تراز بازارچه تاریخی محله، به ساختاری دوطبقه در قرن دوم ه.ق تبدیل شد. سپس ضمن گسترش شبستان و ایجاد مناره در دوران سلجوقی، تبدیل به یک مسجد شبستانی گردید و در دوره ایلخانی و تیموری ایوان و گنبدخانه به بنا اضافه شد؛ در بازسازی کلی در دوره زندیه و طی مرمت ها و افزودن برخی الحاقات جزیی در دوره قاجار، به تدریج به شکل مسجدی دو ایوانه با دو فضای میانی، در دو تراز زیرزمین و همکف سامان یافت. مسجد جامع با افول محله و تغییر مرکزیت شهر از رونق افتاد و اکنون به عنوان یک مسجد محلی دایر است.
    کلید واژگان: شهرکاشان, مسجد جامع, سیر تحول کالبدی, شبستان قدیمی, مناره تاریخی
    Babak Alemi *, Sediqeh Kamali Zarchi
    The historical context of Kashan, which has a Qajar form and includes valuable and magnificent buildings. This context has several neighborhoods, and one of these neighborhoods, which is strongly believed to be the oldest one and the primary nucleus of the city, is the famous Meydan Kuhneh neighborhood, which is the site of one of the oldest buildings in the city, the old Jameh Mosque. So far, no published study has been done on the architecture of this mosque and its history and evolution, and due to the importance of this building, no significant work has been done on it.This lack of study and attention can be seen in its current state. This study intends to examine the structure and components of this building, the evolution and development of the Jameh Mosque. The method of this research is documentary and interpretive-historical and an attempt is made to identify the current condition of the mosque building based on field studies.Then, relying on historical sources and physical evidence, while examining the situation of different periods of the mosque, its formation, development and evolution will be discussed. The results indicate that the primary core of the neighborhood was formed near the northern edge of the old context and in the path of historical passages, and the Jameh Mosque was one of the primary components of the neighborhood, which was developed and expanded along with the evolution of the neighborhood. It is from an old crypt building at the level of the historical bazaar of the neighborhood, to a two-story structure that was probably built in the second century AH. While expanding into a prayer hall and creating a minaret during the Seljuk period, it became a Shabestani mosque. And in the patriarchal and Timurid period, a porch and a dome were added to the building; During the general reconstruction in the Zandieh period and during the restorations and the addition of some minor additions in the Qajar period, gradually it change into a two-porch mosque with two middle open spaces, on two levels of basement and ground floor. The Jameh Mosque declined with the decline of the neighborhood and the change of the center of the city, and now operates as a local mosque.
    Keywords: Kashan City, Jameh Mosque, Development, physical evolution, old prayhall, Historical minaret
  • بابک عالمی*، فائزه تفرشی، صدیقه کمالی زارچی

    تاب آوری یک فضای معماری، توانایی و ظرفیت مقابله با پیامدها و صدمات ناشی از وقوع یک حادثه است که سبب می شود بازگشت به شرایط عادی پس از حادثه، تسهیل و از ایجاد بحران جلوگیری شود. یکی از وجوه مهم تاب آوری، وجه کالبدی است که به معنای توانایی پایداری ساختار بنا درمقابل تغییرات، حوادث و سپری شدن زمان و میزان پاسخ گویی ساختار به نیازهای حال و آینده است. بافت تاریخی کاشان یکی از بافت های شهری باارزش از منظر کالبدی، فرهنگی و اجتماعی است. دراین میان بازار سنتی کاشان به لحاظ این که مکان اصلی تبادلات فرهنگی و اقتصادی شهر است، اهمیت زیادی دارد. زلزله خیزبودن منطقه کاشان، اهمیت بررسی موضوع تاب آوری کالبدی در این بازار را نشان می دهد. بنابراین سوال پژوهش این است که مولفه هایی تاب آوری بازار تاریخی چه هستند؟ از سوی دیگر، عملکرد بازار به عنوان شریان تجاری شهر و جمعیتی که پیوسته در آن درحال جابه جایی است و قرارگیری بازار در مرکز شهر، ضرورت پرداختن به مولفه های فضای باز و راه های ارتباطی در این محدوده را پررنگ تر می سازد. بنابراین پرسش بعدی این است که فضاهای باز و نظام دسترسی چه کیفیتی در این ساختاردارند و ارزیابی این بخش از بازار از منظر تاب آوری چیست؟ در این مقاله، برای بررسی مولفه های اثرگذاربر تاب آوری کالبدی، نمونه ی پژوهشی، با روش اسنادی و با استفاده از شیوه توصیفی و تحلیلی و همچنین به روش کیفی مورد شناسایی و بررسی قرارگرفته است. در بررسی تاب آوری کالبدی، باتوجه به نقش پراهمیت فضاهای باز و نظام دسترسی در نمونه ی پژوهشی، به کمک پیمایش میدانی و تحلیل وضعیت موجود، همچنین مصاحبه با استفاده کنندگان از بازار تاریخی از طریق پرسشنامه، مولفه های اثرگذار در تاب آوری کالبدی مورد ارزیابی قرارگرفت و عوامل موثر بر پایداری ساختار فضایی بازار و دوام و پایایی آن شناسایی و استخراج شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که فضاهای باز بازار، به دلیل گستردگی و داشتن سلسله مراتب دسترسی در کل بازار، از تراکم و توزیع مناسبی برخودارند ولی در دو راسته مسگرها و درب زنجیر، طول راه خروج، بیش از حد استاندارد است. ارزیابی مولفه های موثر تاب آوری نشان می دهد که مسجد سلطانی، کاروانسرای میرپنج، آقا و مسجد میر عماد، دارای فضای باز با مساحت مناسب، جداره های سالم  و پایدار، فعال و با ارتباط مستقیم با شریان های شهری برای استفاده پس از سانحه مناسب هستند. راسته ها و تیمچه ها به عنوان فضای دسترسی با مشکل ریزش ناشی از آسیب سقف در هنگام زلزله، تناسبات نامناسب گذر و عناصر الحاقی و در نتیجه مسدودشدن روبرو هستند که این موضوع سبب کاهش تاب آوری مجموعه است اما ساختار ارگانیک بازار و وجود تویزه های باربر در سقف ها نکات مثبت در ایجاد ایمنی در فضای راسته ها می باشد.

    کلید واژگان: تاب آوری کالبدی, بازار کاشان, زلزله, فضاهای باز, مسیرهای دسترسی
    Babak Alami*, Faezeh Tafreshi, Sedigheh Kamali Zarchi
    Introduction

    The resilience of an architectural space is the ability to deal with damages caused by an accident, which helps to return to a normal condition after the accident. One of the important aspects of resilience is the physical aspect, which means the ability of a building to withstand changes, events, and the passage of time, and the response of the building to current and future needs. One of the important aspects of resilience is the physical aspect, which means the building’s ability to withstand changes, events, and the passage of time and the response of the building to current and future needs. The seismicity of the Kashan region shows the importance of studying the issue of physical resilience in this bazaar. So, the question is, what are the resilient components of the historical Bazaar of Kashan? On the other hand, the function of the bazaar as a commercial artery of the city and the population in which it is constantly moving, and the location of the bazaar in the city center, highlights the need to address the components of open space and communication routes in this area. The next question is what is the quality of open spaces and access routes in the bazaar and how does it work from the perspective of resilience?

    Methodology

    To investigate the components affecting Physical resilience, the research sample, has been identified and studied by descriptive, analytical, and qualitative methods.

    Results

    In the study of physical resilience, due to the important role of open spaces and communication network in the research sample, with the help of field survey and analysis of the current situation, also, interviewing users of the historical Bazar through a questionnaire, the effective components in physical resilience were evaluated. The effect on the stability of the bazaar of Kashan and its durability and reliability were identified and determined.

    Conclusion

    The results show that open spaces of Bazaar, due to the extent and hierarchy of access in the whole Bazaar, have a good density and distribution but in both Bazaar of Mesgarha and Darb-e-Zanjir, the length of the exit is more than standard. Evaluation of effective resilience components shows that Soltani Mosque, Mir-Panj Caravanserai, Agha Mosque, and Mir-Emad Mosque have open space with the suitable area, healthy and stable walls, are active and with direct connection with urban arteries are suitable for post-traumatic use. the way between two series of shops and Other indoor spaces such as Amin-Al-Dole Timche and other similar places as an access space face the problem of falling due to roof damage during an earthquake, improper passage ratios, and additional elements, resulting in way blockage, so This reduces the resilience of Bazaar, but the organic structure of it and the presence of load-bearing fixtures on the ceilings are positive points in creating safety in this places.

    Keywords: Physical resilience, bazaar of Kashan, earthquake, open space, Access routes
  • بابک عالمی*، صدیقه کمالی زارچی

    گنبد، فرمی است که تاثیر بسزایی در شکل گیری ساختارها و مناظر معماری ایران دارد. شناخت انواع، شیوه های ساخت، و عملکرد سازه ای آن همواره دغدغه معماران و محققان بوده است. این پژوهش، به گنبدخانه مسجد جامع کاشان، از معدود بناهای کهن و پابرجا پس از زلزله های ویرانگر منطقه پرداخته است. تاکنون به معماری و فن ساخت این بنا پرداخته نشده است و بررسی آن نمایانگر تمایزاتی با گنبد های مشابه است. هدف پژوهش، مستندنگاری، بررسی پیشینه تاریخی، تزیینات و شیوه ساخت این گنبدخانه است. راهبرد پژوهش توصیفی تحلیلی و تفسیری-تاریخی است. پژوهش با حضور در بنا، کار میدانی و همچنین مطالعه منابع کتابخانه ای و اسناد شفاهی برای کنترل یافته‎ها و درک فنون به کاررفته و آگاهی از فرایند ساخت انجام شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که گنبد متعلق به دوره ایلخانی و به صورت دوپوسته گسسته است که با استفاده از فن شاهنگ و زنجیر و شابلون متحرک ساخته شده؛  شکل قوس گنبد داخلی، منحنی ریسمان آویخته است. نتایج پژوهش ضمن شناسایی دقیق اجزا و چگونگی کاربرد مصالح و خشخاشی ها در گنبد، نشانگر تشابه سلسله مراتب فن ساخت در منطقه، در مقایسه با گنبد خانه ی چند بنای هم دوره خود است. تزیینات ایوان و محراب، نمونه منحصربه فردی از کاربندی و مقرنس است.

    کلید واژگان: مسجد جمعه کاشان, فضای گنبدخانه, فن ساخت گنبد, گنبد دوپوسته گسسته, فن شاهنگ و زنجیر
    Babak Alemi *, Sediqeh Kamali Zarchi

    The dome is a form that has a great impact on the formation of architectural forms and landscapes in Iranian cities. Architects and researchers have always been concerned with the methods of dome construction, recognizing its types, studying the performance of the instrument, drawing methods, and its execution methods. Among the valuable historical context of Kashan, the Grand Mosque is one of the oldest surviving buildings in the heart of the ages, which unfortunately has been abandoned and except for limited studies, it has not been addressed and its registered documents have serious shortcomings and mistakes. In this article, in addition to a general knowledge of the mosque and a summary of its evolution, its dome has been paid special attention. It is one of the few standing buildings after the devastating earthquakes in the region. In the structure of the dome of the mosque, there are initiatives that cause differences with other similar domes and this shows the need to study and document it. Most of the research that has been done about this mosque has been in the field of archeology and about the altars, decorations and pottery kilns (located in the nave) and so far the architectural aspects and construction techniques have not been studied. Therefore, the purpose of this research is to pay attention to the historical background of the mosque and accurate documentation of various elements and decorations used in the dome, the method of construction of each component and structural form of the dome. To achieve this goal, an important part of the research data has been obtained through attending the Kashan Grand Mosque and field survey of the dome, and library and oral resources have been used to control the field findings and know the course of construction and techniques used. Is. The main strategy of this research is descriptive-analytical and interpretive-historical. One of the findings of this article is the accurate identification of the components and how the bricks and poppies are arranged in this dome. The result of the research shows that the form of the dome is in the form of two discrete shells which are made using the technique of whip and chain and moving template, respectively, internal and external dome and the shape of the inner dome arch is hung close to the string curve. Also, the analysis of the decoration of the dome of the house shows that the porch and the altar are decorated with an original and unique example of use and Mogharnas. Due to the artistic skills and decorations of the Timurid era, no complex decorations have been used in this building and most of the surfaces have been decorated in the simplest way, which indicates the haste in the reconstruction and the subsequent decline of the mosque. Comparing the mosque with three domes of the same period and approximately the same area shows that the construction of all four domes has common features and differences that these differences can be seen in the executive details as well as in the decorations.

    Keywords: The Friday Mosque, The dome, Dome construction technique, The dome has two discrete shells, Shahang, chain technique
  • شیرین شجاعی، بابک عالمی*، حمیدرضا جیحانی

    مدرن سازی شهرهای ایران با تعریض گذرهای تاریخی برای عبور اتومبیل، سبب دگرگونی سازمان فضایی و تغییر جایگاه محدوده های تاریخی شده است. گذر محله بالای شهر نراق با تکرار این سناریو، از آسیب های ناشی از تعریض گذر ها و ساخت وسازهای نابجا مصون نمانده است. این مقاله، تغییراتی که در سده گذشته در ساختار کالبدی این گذر تاریخی رخ داده، بامطالعه مقاطع مختلف بررسی کرده و به آسیب شناسی محله تاریخی می پردازد. تغییرات رخ داده، سبب برهم زدن ساختار منسجم گذر، به انزوا رفتن آن، تخریب تدریجی بناها و از بین رفتن جایگاه گذر در شهر شده است؛ درحالی که شهر تاریخی هنوز از ارزش های قابل توجهی برخوردار و نیازمند حفاظت، احیاء و توسعه می باشد. برای حفاظت از ارزش های شهری گذرهای تاریخی با معضلات این چنین، با تکیه بر معیارهای مستخرج از سند نارا و بیانیه سن آنتونیو در مورد اصالت و توصیه نامه نایروبی در باب یکپارچگی، چارچوب حفظ و سنجش اصالت و یکپارچگی شهر تاریخی در قالب نظام های شهری دسترسی، کالبدی، عملکردی و منظر بصری؛ تعریف کننده شخصیت شهر تاریخی مستخرج از منشور واشنگتن، تبیین شده است. راهبردهای تدوین شده به روش سوات، با این چارچوب موردسنجش قرارگرفته اند تا هرگونه مداخله و اقدام، بر اساس اولویت راهبردهایی که متضمن حفظ اصالت و یکپارچگی شهر هستند، انجام شود. ارزیابی راهبردها با چارچوب تبیین شده نشان می دهد، حفظ منظر شهری متناسب با زمینه و تقویت عناصر و الگوهای شاخص معماری در گذر و بافت پیرامون، راهکارهایی هستند که به دست یابی به هدف اصلی پژوهش که حفاظت از ارزش های شهری گذرهای تاریخی بر اساس دو معیار اصالت و یکپارچگی است، کمک می کند.

    کلید واژگان: حفاظت, بافت تاریخی, شهر نراق, گذر محله ی بالا, تکنیک سوات
    Shirin Shojaei, Babak Alemi *, Hamidreza Jayhani

    Modernizing Iranian cities by extensive street making for the cars and damaging historical passways changed the physical-Spatial structure and historical paths. The Uptown passway of Naraq was not safe from damages that resulted from widening pathways. This research with focusing on the changes applied to the spatial structure of this historical pathway, studying different profiles; Historical district pathology shows that changes made to the city lead to the disarranging cohesive structure of the district and passway, its isolation, gradual destruction of the buildings and generally losing the importance of passway in the city; In contrast, the historical city still has prominent values and need conservation, revitalization, and development. To keep the urban values of the historical pathway with these difficulties, we rely on the derived guidelines from the Nara document and San Antonio statement regarding authenticity and Nairobi recommendation about integrity, conserving and determining authenticity and integrity of historical city in the format of urban systems, accessibility, structure, functional and Visual landscape, defining the specification of the historical city derived from the Washington charter. The extracted guidelines were studied using SWOT analysis. So that any action applied to the historical passway will be based on policies that guarantee the authenticity and the integrity of the historic city. Assessing guidelines by the explained framework shows that conserving cityscape pertinent to its context and reinforcing elements and architectural outstanding patterns in the pathway and the texture around it is among the most important solutions that help reach the goal of this research.

    Keywords: Conservation, Historical context, Naraq city, Upper neighborhood passway, SWOT
  • بابک عالمی*، مرتضی مجیدی
    زمینه و هدف

    اسکان موقت، مهم ترین اقدام پس از بروز حوادث طبیعی است؛ با این حال بررسی ها نشان می دهد، در حوادث گذشته در کشور، میزان رضایت افراد از اسکان موقت در سطح پایینی قرار داشته است. برای پی بردن به دلایل این نارضایتی، باید قضاوت در این رابطه را بر مبنای شاخص های مسکن موقت انجام داد. بنابراین هدف این پژوهش در ابتدا، پرسش از شاخص های اسکان موقت استاندارد می باشد. با توجه به وجود زندگی عشایری در نقاط مختلف ایران و آگاهی به این موضوع که مسکن عشایر، گونه ای از مسکن موقت بر اساس شیوه معیشت ایشان است، این امکان وجود دارد که بتوان از این نوع از مسکن که با ویژگی های فرهنگی-اجتماعی و محیطی منطقه خود، سازگار است، در فرآیند اسکان موقت استفاده نمود. از این رو باید مسکن عشایری از منظر شاخص های اسکان موقت مورد ارزیابی قرار گیرد.

    روش

    در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای، شاخص های اسکان موقت مطلوب استخراج و مراتب آن ها مشخص گردید. سپس، مساکن عشایری ایران مورد مطالعه قرارگرفته و 17 نوع مسکن در قالب هفت گونه کلی شناسایی شد. این گونه ها، از منظر شاخص های اسکان موقت مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت، با استفاده از روش تحلیل سلسه مراتبی AHP و به کمک نرم افزار Expert Choice میزان بهره مندی هر یک از گونه های مسکن عشایری از شاخص های مسکن موقت مشخص گردید.

    یافته ها

     یافته های پژوهش نشان می دهد که از بین هفت گونه مسکن عشایری، دو گونه کپر توپی و لوگ کمبی با وزن نهایی 155/0 به لحاظ بهره مندی از شاخص های اسکان موقت در بالاترین سطح قرار دارند. گونه اوی با وزن 140/0، مضیف با وزن 138/0 و سه گونه آلاچیق، سیاه چادر بختیاری و سیاه چادر قشقایی در اولویت های بعدی قرار می گیرند.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج پژوهش، به منظور طراحی مسکن موقت مطلوب، می بایست طراحی اجزاء به گونه انجام شود که ضمن حمل و نقل سریع و آسان بتوان آن را در کمترین زمان ممکن اجرا نمود. همچنین می توان با استفاده از تکنیک ها و مصالح بومی و بهره گیری از نیروی کار محلی و مشارکت مردمی، هزینه های ساخت و اجرای مسکن را کاهش داد. از جمله راه کارهای دیگر در طراحی مسکن موقت می توان به مطالعه وضعیت مردم نواحی مختلف کشور و ارایه دستورالعملی منعطف، شامل نیازهای عملکردی و فرهنگی و اجتماعی اشاره نمود تا بتوان از طریق آن حداکثر نیازهای افراد را برطرف نمود.

    کلید واژگان: اسکان موقت, مسکن عشایر, کپر, سیاه چادر
    Babak Alemi*, Morteza Majidi
    Background And Objective

    Temporary Accommodation Is The Most Important Action After Natural Disasters; However, Studies Show That In Past Incidents In The Country, The Level Of People's Satisfaction With Temporary Housing Has Been Low. To Understand The Reasons For This Dissatisfaction, One Must Make A Judgment In This Regard Based On The Indicators Of Temporary Housing. Therefore, The Purpose Of This Study Is To First Ask The Standard Temporary Accommodation Criteria. Given The Existence Of Nomadic Life In Different Parts Of Iran And The Knowledge That Nomadic Housing Is A Type Of Temporary Housing Based On Their Way Of Life, It Is Possible To Use This Type Of Housing With The Socio-Cultural And Environmental Characteristics Of The Region. Self-Compatible, Used In The Temporary Accommodation Process. Therefore, Nomadic Housing Should Be Evaluated In Terms Of Temporary Housing Criteria.

    Method

    In This Research, Using Descriptive-Analytical Method And Based On Library Studies, Desirable Temporary Housing Indicators Were Extracted And Their Levels Were Determined. Then, Iranian Nomadic Dwellings Were Studied And 17 Types Of Dwellings Were Identified In The Form Of Seven General Types. These Species Were Evaluated In Terms Of Temporary Settlement Criteria. Finally, Using AHP Hierarchical Analysis Method And With The Help Of Expert Choice Software, The Benefit Of Each Type Of Nomadic Housing From The Indicators Of Temporary Housing Was Determined.

    Findings

    The Research Findings Show That Among The Seven Types Of Nomadic Housing, Two Species Of Capar Toopi And Log Cambi With A Final Weight Of 0.155 Are At The Highest Level In Terms Of Benefiting From The Indicators Of Temporary Housing. Ooi Species With A Weight Of 140, Mazif With A Weight Of 0.138 And Three Species Of Alachiq, Bakhtiari Black Tent And Qashqai Black Tent Are In The Next Priorities.

    Conclusion

    Based On The Results Of The Research, In Order To Design The Desired Temporary Housing, The Components Should Be Designed In Such A Way That It Can Be Implemented In The Shortest Possible Time While Being Transported Quickly And Easily. It Is Also Possible To Reduce The Cost Of Construction And Construction Of Housing By Using Local Techniques And Materials, Utilizing Local Labor And Public Participation. Other Solutions In The Design Of Temporary Housing Include Studying The Situation Of People In Different Parts Of The Country And Providing Flexible Guidelines, Including Functional, Cultural And Social Needs, So That The Maximum Needs Of Individuals Can Be Met.

    Keywords: Temporary Housing, Nomadic Housing, Capar, Black Tent
  • فاطمه پارچه باف مطلق، بابک عالمی*
    معماری پایدار، رویکردی در معماری است که ملاحظات محیطی را همزمان با برآوردن نیازهای انسان مورد توجه قرار می دهد و نتیجه آن بهره برداری موثر از منابع طبیعی در طراحی و ساخت است. بررسی اولیه معماری بومی و تاریخی، جلوه هایی از ابعاد مختلف معماری پایدار را در این معماری نشان می دهد. معماران سنتی بر اساس تجربه های متعدد و در سیر زمان، همچنین با همسازی و الگوبرداری از طبیعت پیرامون، طرح هایی را ابداع و اجرا کرده اند که با محیط طبیعی سازگار است. بافت تاریخی کاشان نیز به عنوان بخشی از میراث ارزشمند بومی که دارای معماری سنتی فاخری است، از این امر مستثنا نیست و منطبق بر شرایط محیطی شکل گرفته است. در این مقاله به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و برداشت های میدانی، وجوه مختلف پایداری زیست محیطی بررسی شده و مولفه های پایداری از این وجه استخراج گردیده است. سپس بازار تاریخی کاشان به عنوان بخش پراهمیت از منظر فرهنگی اجتماعی و اقتصادی از بافت تاریخی شهر شناسایی شده و بر اساس چارچوب شکل گرفته در مبانی نظری پژوهش، این محدوده مورد ارزیابی قرار گرفته و وضعیت بازار از نظر دارا بودن مولفه های پایداری و همچنین عوامل نقاط قوت و ضعف آن در رابطه با پایداری زیست محیطی تعیین شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که عواملی از قبیل طراحی همساز با اقلیم در راستای حفظ منابع، استفاده از مصالح بومی، طراحی انسانی و پایایی بنا سبب شده اند که این بازار وضعیت مناسبی از نظر وجوه زیست محیطی پایدار داشته باشد. از طرف دیگر، ایجاد اختلال در نظم بازار، توسط شریان های تازه تاسیس و بی توجهی به تحکیم بافت بازار و مداخلات انسانی، سبب صدمه زدن به پایداری آن شده است.
    کلید واژگان: معماری پایدار, معماری بومی, پایداری زیست محیطی, بافت سنتی, بازار تاریخی کاشان
    Fatemeh Parchebaf Motlagh, Babak Alemi *
    Sustainable architecture is an approach in architecture that takes into account environmental considerations while meeting human needs. this approach ends in an effective use of natural resources in designing and construction. Preliminary studies of indigenous and historical architecture show the manifestations of different dimensions of sustainable architecture in this architecture. Over time, traditional architects, based on their numerous experiences, have developed and implemented designs that are compatible with the natural environment while in harmonizing and modeling the surrounding nature, . The historical context of Kashan, as a part of valuable local heritage that has a luxurious traditional architecture, is no exception, and its architecture has been formed in accordance with the environmental conditions. In this paper, in a descriptive and analytical method while using library resources and field surveys, various aspects of environmental sustainability are investigated, and the components of sustainability are extracted from this aspect. Furthermore,, the historical bazaar of Kashan is identified as an important part from the cultural, social, and economic perspectives of the historical context of the city. Besides, this area, based on the framework formed in the theoretical foundations of the research, is evaluated, and its situation in terms of sustainability as well as strength and weakness in relation to environmental sustainability is determined. The results show that factors such as the climate-friendly design to preserve resources, the use of indigenous materials, human design, and building reliability have caused this market to be in a good condition in terms of environmental sustainability. However, disrupting the market order by establishing new arteries, neglecting the strengthening of its structure, and permitting human interventions, all, have damaged its stability.
    Keywords: Sustainable architecture, Vernacular architecture, Environmental sustainability, Traditional texture, Historical bazaarof Kashan
  • خشت / مصالحی پایدار در معماری خانه های تاریخی اقلیم گرم و خشک ایران
    محبوبه پاکدل، بابک عالمی
  • حمیدرضا جیحانی*، علی عمرانی پور، فاطمه رجبی، بابک عالمی
    نراق از دوران قاجار تا دهه های اخیر زیستگاهی با سه محله بوده است که در میان باغ ها و کشتزارها قرار داشته اند. در کنار عناصری همچون بازار و مسجد و تکیه، خانه ها بخش مهمی از محلات را تشکیل می داده اند. زیرا هم کوچکترین واحد شکل دهنده زیستگاه محسوب می شوند و هم فرهنگ سکونت و خصوصیات زیست در آن منطقه را نمایش می دهند. سکونتگاه کهن نراق طی یک سده اخیر با آسیب ها و چالش های پرشماری روبرو شده است. علاوه بر این، خانه ها نیز به دلایل مختلف ازجمله توسعه و همچنین ضعف ناشی از بهره گیری از فنون ساخت و ساز روستایی و مصالح محلی همواره در معرض تخریب و دگرگونی بوده اند، آنچنان که بیم آن می رود که الگوهای بومی سکونت در نراق فراموش شوند. حفاظت از یک زیستگاه کهن علاوه بر مراقبت از اجزا و عناصری همچون بازار، نیازمند توجه عمیق به محلات و همچنین خانه به عنوان عنصر اصلی شکل دهنده محلات است. این توجه متضمن شناخت خصوصیات خانه و ازجمله انواع و گونه هایی است که قابل شناسایی هستند. لذا این مقاله درپی پاسخ دادن به این پرسش اصلی است که گونه های معماری مسکونی در سکونتگاه نراق چه بوده و چه ویژگی هایی داشته اند؟ براین اساس مقاله به‎دنبال تعریف یک گونه شناسی از بخش عمده ای از خانه های نراق است که از دوره قاجار به‎بعد ساخته شده اند. روش تحقیق در این مقاله تفسیری تاریخی است و اطلاعات عمدتا برپایه مطالعات میدانی و درحین برداشت و مستندسازی جمع آوری شده اند. در این راستا تمام خانه های تاریخی موجود در محلات که امکان تهیه نقشه معماری آن‎ها میسر بوده، برداشت شده و تجزیه و تحلیل نمونه ها برپایه مهم ترین فضاها و ترکیب آن‎ها در جهت شکل گیری اندام های اصلی خانه صورت گرفته است. براساس مطالعات انجام گرفته مبتنی بر نحوه ترکیب ریزفضاها در یک نظام کلی، سه گونه اصلی «رسمی» مشابه مساکن مناطق شهری، «بومی» مشابه مساکن روستایی منطقه و «بینابین» و پنج زیرگونه قابل شناسایی است. زیرگونه های «رسمی دارای حیاط مرکزی»، «رسمی خانه باغ» و «رسمی ترکیبی» زیر مجموعه گونه اصلی رسمی بوده و زیرگونه های «بومی منفرد» و «بومی اشتراکی» زیرمجموعه گونه بومی محسوب می شوند.
    کلید واژگان: نراق, خانه های تاریخی, گونه شناسی, دوره قاجار
    Hamidreza Jayhani*, Ali Omranipour, Fatemeh Rajabi, Babak Alemi
    For a long time, Naraq plain has been accommodating different types of habitation, such as residential fields to mastery houses.  Based on some evidences, Naraq’s primary core is located in the western half of the town and in the Lower (Paien) neighborhood. In the further development of the town, the Upper (Bala) and Bazaar neighborhoods are formed in the east and north of the older neighborhood. House is the main constituent unit of each urban area, and houses determine the shape and atmosphere of the neighborhoods. Therefore, houses are an important part of the town, and their recognition, not only helps us in being familiar with the architectural features and habitat of a region, but also provides a better understanding of the settlement that includes houses. Nonetheless, houses in Naraq are more likely to be destroyed than the town itself, as many of them have been destroyed in recent decades. Destruction of these houses will lead to the disappearance of patterns of residence and the culture based on it; where houses are closely associated with the natural environment and natural landscape of the town and thus inevitable in the formation of the primary cores and the recent town. Based on this, the paper seeks to identify the most important examples and types of houses in Naraq in the form of a typological study. The research method of this study is based on field studies and survey, and analysis and interpretation of samples based on the main spaces and organs of the house. In this regard, all historic houses of the Qajar period of the town, which were accessible, have been surveyed, their plans have been prepared and their spaces have been identified. In the following, efforts have been made to study the possibility of combining important spaces together and their role in the formation of a particular type of dwelling. During the study of twenty examples of historic samples and based on their spatial organization, houses are categorized into three main types, called "formal", "vernacular" and "semi-formal". Based on the combination of mass and space and the type of yard, the formal type is divided into three sub-categories: "formal with central courtyard", "formal linear" and "formal combinatorial". The commonality of formal houses is their placement in a particular residential neighborhood (Upper neighborhood), and their major difference is the existence or absence of a pattern of terraced gardens around the town in the courtyards. The vernacular type, which has the highest density in the Lower neighborhood, is formed on the basis of the room and their composition, and based on the shape of the courtyards and the social class of the owner or owners can be divided into two sub-categories "family vernacular" and "communal vernacular" types. In the vernacular and the formal houses, the influence of the neighborhood indicator and the concentration of a particular type within one neighborhood are observed. But in the third category, which is socially belonging to the prosperous class living in the Lower neighborhood and it was built in the development period of the town and in accordance with the vernacular pattern, it cannot be identified by relying on the location of the house. The reason for this is indications of the presence of the pattern of formal houses in homes within the range of vernacular types. So in this third category, the patterns are combined.
    Keywords: Naraq, Historic houses, Typology, Qajar period
  • بابک عالمی*، صدیقه کمالی، نغمه اسدی

    آثار معماری به‎جامانده از گذشته را می‎توان از جوانب گوناگون و با رویکردهای مختلف، مطالعه کرد. فرم معماری، سازه و فنون ساخت، تزیینات و جزئیات بناها و سیر تحول و تطور آن‎ها از زمان شکل‎گیری تا امروز، موضوعاتی کلی است که می‎توان در بناهای گذشته بررسی کرد. علاوه بر بناها، برخی اجزا و عناصر معماری گذشته نیز به دلیل برخورداری از ویژگی‎های منحصربه‎فرد و جالب توجه، واجد ارزش هستند و می‎توانند موضوع بررسی باشند. در این مقاله، به طور ویژه به مناره مسجدجامع کاشان پرداخته می‎شود که اولین بنای تاریخ‎دار کاشان در دوره اسلامی به حساب می‎آید. پایداری این بنا پس از گذشت قرن‎ها و با وجود وقوع زمین‎لرزه‎های متعدد در کاشان، ضرورت بررسی و مستندنگاری آن را تبیین می‎کند. بنابراین هدف این پژوهش آن است که ضمن توجه به پیشینه تاریخی مناره و مستندنگاری دقیق اجزای مختلف آن، شیوه ساخت هریک از این اجزا و فرم سازه‎ای و جریان نیروها در مناره بررسی شود و سپس تحلیل لرزه‎ای صورت گیرد. برای رسیدن به این هدف، بخش مهمی از داده‎های پژوهش از راه حضور در مسجدجامع کاشان و پیمایش مناره و برداشت آن به دست آمده است؛ همچنین از منابع کتابخانه‎ای و شفاهی برای کنترل یافته‎های میدانی و دانستن سرگذشت مسجد استفاده شده است. راهبرد اصلی این پژوهش توصیفی تحلیلی است و آن بخش از نتایج پژوهش که به تحلیل لرزه‎ای مربوط است، حاصل تحلیل مناره با استفاده از نرم‎افزارSAP2000  است. نتیجه این پژوهش نشان می‎دهد در ساخت مناره مسجدجامع که به استناد کتیبه روی آن یک مناره سلجوقی است، تدابیری به ‎کار گرفته شده؛ از جمله فرم باریک‎شونده مناره، کاهش ضخامت اجزای آن با افزایش ارتفاع، کاهش صلبیت بنا، ایجاد فضاهای خالی با اجرای دو پلکان و کاربرد چوب در ساختمان آن. کاربست چنین تمهیدات معمارانه‎ای است که مناره را از آسیب جدی در طول قرن‎ها مصون داشته است.

    کلید واژگان: مسجدجامع کاشان, مناره, شیوه ساخت, سازه
    Babak Alemi*, Sediqeh Kamali, Naghmeh Assadi

    The architectural remains of the past can be studied from different perspectives and with different approaches. Architectural form, structures, construction techniques, decorations and details of buildings, and their evolution through time are general issues that can be examined. In addition to the monuments, some elements of historical architecture are also worthy of consideration because of their unique and interesting features. This article specifically deals with the minaret of the Jame‘ Mosque of Kashan, which is considered to be the earliest dated building in Kashan of the Islamic period. The stability of this building through centuries despite numerous earthquakes in Kashan justifies this study. Therefore, the purpose of the study is to research the historical background of the minaret and carry out detailed documentation of its various components, examine the structure of each of these components, examine the structural form and the flow of forces, and finally perform a seismic analysis. To reach this purpose, a significant part of the research data was collected at the site of the Jame‘ Mosque of Kashan by surveying the minaret, and library and oral sources were used to control the field data and provide the history of the minaret. The main strategy of the research is descriptive-analytical. The seismic analysis of the minaret was performed using SAP2000 software. The results of this study show that some of the measures taken in the construction of the mosque’s minaret (dating to the Seljuq period as attested in its inscription) include: the tapering form of the minaret, decreasing thickness of its components by increasing height, decreased rigidity of construction, incorporation of two empty spaces for staircases, and the incorporation of wood in the construction. It is for such architectural arrangements that the minaret has remained intact from serious damage over the centuries.

    Keywords: Jame‘ Mosque of Kashan, minaret, construction technique, structure
  • بابک عالمی*، نغمه اسدی چیمه، صدیقه کمالی زارچی

    پیشینه مناره مسجدجامع کاشان، با توجه به کتیبه آن به سال 466ق بازمی‎گردد. یکی از ویژگی‎های بارز آثار معماری بازمانده از این زمان از جمله مناره‎ها، استفاده گسترده و ماهرانه از آجر و پیوستگی تزیینات آجری با ساختار بنا‎هاست. در مناره کاشان برخلاف سایر نمونه‎های هم‎دوره، کاربست ماهرانه آجر به چشم نمی‎خورد. همچنین تصاویری که از این مناره در هنگام آسیب‎دیدگی نمای آن در دست است، نشان می‎دهد که میان نما و ساختار پیوندی وجود نداشته و نما چون پوسته‎ای مجزا بدنه مناره را در بر گرفته بوده است. همین امر سبب شده تا طی زمین ‎لرزه سال 1192 هجری قمری یا به دلایل دیگر، بدون فروریختن ساختار مناره، نمای آن دچار آسیب جدی شود. به همین دلیل، صورت تزیینات اصیل و اولیه بنا و نیز میزان تطابق تزیینات پس از مرمت با صورت اصیل آن مشخص نیست. هدف مقاله حاضر این است که با بررسی اسناد تصویری، بخش‎های اصیل مناره را شناسایی کند و نسبت تزیینات فعلی را با صورت اصیل آن بسنجد و سپس به علت به‎کارگیری فنی متفاوت از فنون رایج زمانه در ساخت این مناره دست یابد. راهبرد این تحقیق، تفسیری تاریخی و توصیفی تحلیلی است و داده‎های آن از خلال اسناد تصویری و متون و نیز از راه مطالعات میدانی گردآوری شده‎اند. حاصل این پژوهش آن است که طی مرمت، تزیینات مناره اغلب بدون توجه به نقوش قبلی، از نو ساخته شده‎اند. حتی در کتیبه نیز که بر اساس تصاویر دچار آسیب جدی نبوده است، دخل و تصرف‎هایی دیده می‎شود. همچنین درباره تفاوت در فن اجرای تزیینات، بررسی‎ها در این مقاله منجر به این فرضیه شده است که مناره کاشان در دوره سلجوقی از اساس ساخته نشده بلکه مربوط به دوره‎های پیشین و احتمالا جزیی از مسجد اولیه بوده و در دوره سلجوقی نمایی آجری بدان افزوده شده است.

    کلید واژگان: کاشان, مسجدجامع, مناره, ساختار, تزیینات

    Based on its inscription, the history of Kashan’s Jame mosque minaret dates back to 466 A.H. One of the prominent features of remaining architectural works, including minarets, is the vast and subtle use of bricks and the brick ornament’s integrity with the structure of buildings. Unlike other examples contemporary with Jame mosque minaret, there is no trace of subtle brick decoration. Also, the minaret’s pictures at the time of its damaged façade shows that there was no connection between the façade and the structure, and that the façade was a separate shell covering the structure of the minaret, therefore the façade of minaret was damaged severely because of 1192 A.H. earthquake or some other reason while the structure remained whole. Because of afore mentioned facts, the original decoration and the degree of conformity between the post-restoration decoration and the original one is unknown. The purpose of this article is first, to pinpoint the original parts of minaret and evaluate the degree of conformity between the current decoration and the original one, through examining visual documents, and then to uncover the reason behind choosing a different technique in building this minaret. The strategies of this research are historical and descriptive analytical interpretation and its data were gathered thorough visual and text documents as well as field researches. This study resulted in the fact that, during the restoration process, minaret decoration was renewed with no regard for the original design. Even in the inscription, that remained almost intact based on the pictures, signs of interpolation can be seen. Regarding the different decoration techniques, the study led to the hypothesis that minaret was not build in Seljuk period, but rather in earlier periods as a part of the main mosque and was later decorated using bricks in the Seljuk period.

    Keywords: Minaret, Kashan’s Jame Mosque, Decorations, Brickwork
  • علی عمرانی پور، حمیدرضا جیحانی، بابک عالمی، فاطمه رجبی
    نراق شهری با سابقه تاریخی است که از حدود یک سده پیش به مرور رونق و جایگاه خود را از دست داده است. بازار مهم ترین ساختار تاریخی باقی مانده از دوران رونق و شکوه نراق است. با وجود ثبت بازار در فهرست آثار ملی، کم توجهی و نبود رونق تجاری به فرسودگی و تخریب بخش هایی از آن دامن زده است؛ چنان که هم اکنون حفظ این ساختار تاریخی نیازمند برنامه ها و طرح های احیا و تعمیر است. چنین مداخلاتی نیازمند آگاهی ما از مهم ترین خصوصیات بازار است که متاسفانه، تاکنون آن گونه که شایسته بوده است، مطالعه نشده اند. مطالعه در زمینه هایی از این قبیل که بازار در ارتباط با چه عناصر پیرامونی شکل گرفته، چه ارتباطی با بستر کالبدی پیرامونش دارد، و خودش از نظر کالبدی فضایی چگونه جایی است، می تواند راهی برای شناخت مهم ترین خصوصیات بازار نراق باشد. بر این اساس در این مقاله مستندسازی و شناخت خصوصیات کالبدی فضایی بازار و همچنین پژوهش در باب زمان و چگونگی شکل گیری این ساختار مهم شهری مطالعه و بررسی می شود، تا از طریق آن، علاوه بر روشن شدن جایگاه بازار، نسبت میان آن با سایر محدوده های شهری نراق، همچون محلات پایین و بالا و مراکز آن ها و دیگر عناصر شهری و محیطی همچون خیابان و رود‍ دره واقع در سوی شمالی شهر، تبیین شود. روش تحقیق در این مقاله تفسیری تاریخی و بخش وسیعی از آن بر مطالعات میدانی و پیمایش محدوده مورد مطالعه استوار است. برای انجام تحقیق، اندک منابع و اسناد مکتوب مربوط به منطقه بررسی و تلاش شده است تا اسناد مهم تری همچون وقف نامه، برای فهم بخش هایی از بازار که به آن ارتباط دارند، مطالعه و علاوه بر این، محیط طبیعی و بستر شهری بازار نیز تفسیر شوند. نتایج مطالعه ضمن روشن کردن ابعاد کالبدی فضایی بازار نشان می دهد که وضعیت فعلی و باقی مانده بازار نراق در نیمه دوم سده سیزدهم و خارج از دو هسته محله پایین و بالای نراق و بر سر راه تاریخی شکل گرفته است؛ به طوری که بخشی از راه به گذر بازار تبدیل شده است. در عین حال مطالعات مزبور نشان از آن دارد که مجموعه بازار طوری در حاشیه شمالی شهر شکل گرفته که با رود دره و راه تاریخی کاشان به دلیجان ارتباط مناسب داشته باشد.
    کلید واژگان: نراق, بازار تاریخی, کاروانسرای شمس السلطنه, کاروانسرای حاج مهدی
    Ali Omrani Pour, Hamid Reza Jayhani, Baabak Alemi, Fatemeh Rajabi
    Naraq is a town with a long history, which has been in decline since almost a century ago. The town’s bazaar is the most important remaining structure from its glorious past. Despite its Listing, the bazaar has been deteriorating because of the lack of attention and the economic decline; so much that there is now a need for restoration and refurbishment plans to preserve it. Such interventions need an awareness of the structure’s features and characteristics, which, regrettably is yet to be deservedly done. Studies on matters such as how it was formed in connection with its surrounding elements, how it is connected with its context, and what type it is, would help understand its position among other areas of the town such as Upper and Lower districts and their centres, and the northern street and river-valley. The method used is interpretative-historical, and largely based on field studies. Scarce written resources have also been studied. More important documents such as letters of devotion (vaqf nameh) have also been studied to help understand relevant parts of the bazaar and its associated natural and built contexts. Whilst casting light on its physical aspects, the results show that the present remainder of the bazaar was formed in the second half of the 13th (Hijri) century outside the nuclei of the two Upper and Lower districts, along an historic route, turning the transit route into the bazaar’s passageway. The studies also show that the bazaar complex is formed on the town’s northern borders in a way to have suitable connections with the river-valley and the historic Kashan-Dilijan route.
    Keywords: Naraq, Historic Bazaar, Shams-o-Saltaneh, haj MehdiCaravanserai
  • زهرا ثابت قدم، بابک عالمی، امیر حسین صادقپور*، علیرضا پاچناری
    طراحی فرم با عملکرد سازه ا ی بهینه همواره توجه تعداد زیادی از متخصصین را به خود جلب کرده است؛ در این زمینه، علم بایونیک (bionic) نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرد. در موجودات زنده، استخوان ها، عناصر سازه ای اصلی بدن هستند که به نسبت وزن خود نیروی زیادی را تحمل می کنند. این عناصر که دارای ساختار مارپیچ هستند، در این تحقیق مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفته اند؛ در این مقاله، تلاش شده تا مکانیزم انتقال نیرو در آن ها شناسایی گردد؛ سپس با کاربست اصول سازه ای موجود در آن، مجموعه ای از ستون های مارپیچ با زوایای چرخش مختلف، طراحی شده است. در ادامه مقاله، با استفاده از مدل سازی و بارگذاری ستون ها و تحلیل یافته ها توسط نرم افزار SAP2000، به روش شبیه سازی، به تجزیه و تحلیل فرم های مختلف پرداخته شده است. بر پایه ی یافته های این پژوهش، ساختار مارپیچ برای یک ستون، به ازای زوایای چرخش مشخص، در کنار رفع الزامات سازه ای، وزن کمتری نسبت به خرپا ی متعارف داشته، مصالح کمتری در آن مورد استفاده قرار می گیرد و از این رو ضمن برآورده کردن اقتضائات اقتصادی می تواند منجر به فرمی بهینه شود؛ این فرم می تواند در ایجاد یک فضای معماری همچون نظرگاه مورد استفاده واقع شود.
    کلید واژگان: بهینه سازی سازه ای, دانش بایونیک, ساختار استخوان, ستون خرپایی, فرم سازه ای مارپیچ
    Zahra Sabetgadam, Babak Alemi, Amir Hossein Sadeghpour *, Alireza Pachenari
    Optimization of form and structure have always been challenging for civil engineers and architects. In this regard, most natural (biological) materials of which mechanical properties are often outstand, are inspiring. One of these materials is the bone. The structure of the bone is like a helix. In this article, the helix structure of the bone is analyzed to understand the mechanism of carrying its imposed load. According to the analyzes, in order to optimize structure of a truss column, this structure by different degrees of orientation is designed. After this, the structures are analyzed by modeling these structures in SAP2000 software. According to the movement of the structure, the study concludes that in some degrees of orientation the helix column is more optimized than conventional columns. In other words, the weight of the helix column is less than conventional columns and therefore needs less material and is optimized from an economic perspective.
    Keywords: Structural Optimization, Bionic Science, Bone Structure, Truss Column, Structure of Helix Form
  • بابک عالمی، شهرام پوردیهیمی، سعید مشایخ فریدنی
    شکل گیری فرم در معماری، حاصل عوامل مختلف عملکردی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، اقلیمی و محیطی و همچنین شرایط ساخت و ایستایی است. ایستایی در این میان، نقش اساسی در شکل گیری فرم و پایداری در مقابل عوامل محیطی دارد، زیرا نقش ایستایی متضمن پایداری کل ساختار فرم معماری است؛ بنابراین، جایگاه سازه و اهمیت آن در طراحی و نقشی که در شکل دادن به فرم دارد، موضوعی است که به سبب اهمیت آن باید مورد مطالعه قرار گیرد.از سوی دیگر، آگاهی از چگونگی پیدایش و به وجود آمدن دانش سازه، رابطه این دانش با معماری را در طول تاریخ روشن می سازد. اگرچه فرم به منزله تجلی معماری در نظر گرفته می شود، شکل گیری فرم به سازه وابسته و پیوسته است؛ بنابراین، سازه و مفاهیم و شیوه عمل آن، نقش اصلی را در پدید آوردن فرم ایفا می کنند. ابتدایی ترین تعریف سازه، آگاهی از نظام پخشایش بارها، همچنین توجه به شیوه عمل نیروها و روش های انتقال آن ها به زمین است؛ بنابراین می توان پرسید که آیا نیروها بر شکل گیری فرم تاثیر دارند؟ در این مقاله، از میان وجوه گوناگون فرم، وجه سازه ای آن مورد تامل قرار می گیرد. در این بین، نیرو به عنوان سیستم عامل و تاثیرگذار بر هر دو وجه معماری و سازه ای فرم مطرح است. به همین دلیل این مقاله، ضمن توجه به جایگاه و نقش سازه در معماری، به بررسی رابطه سازه و نیروها با فرم می پردازد. روش تحقیق مقاله، توصیفی و تحلیلی است و مقاله می کوشد با استفاده از منابع موجود و به روش استدلالی، نگاهی نو به ارتباط سازه و معماری به منظور افزایش درک سازه ای مهندس معمار فراهم آورد. بدین منظور ضمن جست وجوی ریشه های دانش سازه در تاریخ ساختمان و در پیوند با معماری، سعی می شود تا مفاهیم کنونی این دانش در قالبی مشترک با معماری تعریف شود؛ بنابراین ضمن تحلیل فرم های طبیعی، جریانات نیرویی در مصالح و فرم های مصنوع بررسی می شود که حاصل آن رسیدن به فرایند منطقی و ایده آل طراحی فرم در بستر معماری با توجه به مفاهیم پیچیده سازه ای است.
    کلید واژگان: فرم معماری, مقاومت مصالح, فرم های طبیعی, جریان نیرو, شکل گیری فرم, خمش
    Babak Alemi, Shahram Pourdeihimi, Saeed Mashayekh Faridani
    The architectural form is affected by numerous factors including functional, economic, socio-cultural, climatic as well as structural requirements and stability. Among these factors, structure receives considerable attention as it has a critical role in generating form and its stability. Stability has always been an essential property of architectural forms, thus it is crucial to study structural formation and its overall effect on the architectural form in design. The History of structural science clearly confirms the reciprocal relationship between structural and architectural forms. The most basic definition of structure is to understand the distribution of loads as well as considering the interaction of forces and the way they are distributed and carried to the ground. Therefore, the question is how and in what way, forces affect the formation of architectural forms. In the present study, structural property of form is investigated thoroughly. In this regard, system of forces seems to act as an operating system influencing both structural and architectural aspects of form. Accordingly, while considering the role of structure in architecture, the relationship between structure and forces should also be taken into account. The research method of this article is descriptive and analytical, in order to provide a new vision of reasonable relationship between structure and architecture. Consequently, natural and artificial forms and the flow of forces are considered and a logical process to the design of form in architectural language is provided.
    Keywords: Architectural form, strength of the materials, natural forms, force flow, formation of form, bending
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر بابک عالمی
    دکتر بابک عالمی
    دانشیار معماری، دانشگاه کاشان، کاشان، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال