به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

داود معنوی پور

  • داود فروتن زاد، داود معنوی پور*، فرهاد ابی زاده
    زمینه

    اهمیت تربیت اخلاقی در مدارس بر کسی پوشیده نیست. مدل های مختلفی برای تربیت اخلاقی در مدارس ارائه شده اند که یکی از آن ها مدل اخلاق تربیتی براساس نظریه بارو است. شناسایی و تطبیق نیازهای روانی و تربیتی موجود در نظام آموزشی براساس یک مدل اخلاقی می تواند از شیوع مسائل اخلاقی پیشگیری نماید؛ این در حالی است که در این حوزه مطالعه ی جدی انجام نشده است.

    هدف

    هدف از انجام پژوهش حاضر تحلیل دیدگاه معلمان نسبت به مدل اخلاق تربیتی بارو و تعدیل آن براساس نیازهای روانی و تربیتی در نظام آموزشی ایران بود.

    روش

    روش پژوهش حاضر کیفی و از نوع پدیدارشناسی توصیفی بود. جامعه آماری شامل تمامی معلمان مشغول به کار شهر گرمسار در سال تحصیلی 1402-1401 بود و از میان آن ها به شیوه هدفمند و باتوجه به ملاک های ورود 20 نفر انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Maxqda2022 مورد تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    یافته ها بیانگر آن بود که 5 اصل اولیه در نظریه بارو یعنی سعادت با 7 زیرمضمون، حقیقت با 5 زیرمضمون، آزادی با 2 زیرمضمون، احترام با 1 زیرمضمون و انصاف با 3 زیرمضمون مورد تایید و پذیرش مشارکت کنندگان بود و این در حالی است که در هریک از اصول پنج گانه اصول ثانویه بیشتری از طرف مشارکت کنندگان متناسب با بافت و شرایط تربیتی حاکم در نظام آموزشی ایران پیشنهاد شد.

    نتیجه گیری

    باتوجه به اینکه تمامی اصول اولیه و ثانویه در مدل اخلاق تربیتی بارو مورد تایید معلمان شرکت کننده است پیشنهاد می شود دست اندرکاران نظام تعلیم و تربیت نسبت به زمینه سازی برای اجرای مدل اخلاق تربیتی بارو و تعدیل های پیشنهادی که از جانب مشارکت کنندگان اقدام نمایند؛ در این مسیر با برگزاری سمینارهای تخصصی می توان به تبیین اصول این مدل اخلاقی پرداخت.

    کلید واژگان: اخلاق تربیتی, نظریه بارو, معلمان, نیازهای روانی و تربیتی دانش آموزان
    Davood Forootanzad, Davood Manavipoor*, Farhad Ebizadeh
    Background

    The importance of moral education in schools is undeniable. Various models have been proposed for moral education in schools, one of which is the Baro Model of Moral Education based on Baro's theory. Some studies have shown that teachers generally support this model. However, some teachers have also expressed concerns about how to implement this model in the classroom. Despite the potential benefits of this model, there have been few studies on teachers' views of it.

    Aims

    The aim of this research was to analyze teachers' views on the Baro Model of Moral Education and to adapt it to the psychosocial needs of the Iranian education system.

    Methods

    The research method was qualitative and phenomenological. The statistical population included all teachers working in the city of Garmsar in the academic year 1402-1401 (2023-2024). 20 of them were selected purposefully and interviewed based on the entry criteria. Data were collected through semi-structured interviews and analyzed using Maxqda2022 software.

    Results

    The findings showed that the five primary principles of Baro's theory, namely happiness with 7 sub-themes, truth with 5 sub-themes, freedom with 2 sub-themes, respect with 1 sub-theme, and fairness with 3 sub-themes, were approved and accepted by the participants. However, for each of the five principles, additional secondary principles were proposed by the participants in accordance with the educational context and conditions prevailing in the Iranian education system.

    Conclusion

    In general, the results of this study can be inferred that all the primary and secondary principles in the Baro Model of Moral Education are approved by the participating teachers. Therefore, it is proposed that the stakeholders of the education system prepare the ground for the implementation of the Baro Model of Moral Education and the proposed modifications suggested by the participants. In this way, specialized seminars can be held to explain the principles of this moral model.

    Keywords: Educational Ethics, Barrow's Theory, Teachers, Psychological, Educational Needs Of Students
  • محبوبه اسپیدکار، داود معنوی پور*، علیرضا پیرخائفی
    هدف این مطالعه، بررسی نقش پدربزرگ و مادربزرگ در ترمیم یا آسیب امنیت دلبستگی کودکان دلبسته ناایمن اجتنابی بود. مطالعه حاضر، از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی بود. جامعه پژوهش مربیان و کودکان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شهر تهران بودند که از میان آنها تعداد 8 نفر از مربیان و 100 نفر از کودکان طبق اصل اشباع نظری و با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شد. مربیان تحت مصاحبه نیمه ساختاریافته قرار گرفتند و کودکان به پرسشنامه طبقه بندی سبک های دلبستگی و پرسشنامه محقق ساخته بازنمایی های ذهنی روابط دلبستگی در کودکی میانه پاسخ دادند. داده های این مطالعه با روش های تحلیل مضمون و فراوانی و درصد فراوانی تحلیل شدند. نتایج تحلیل مضمون نشان داد که برای امنیت دلبستگی کودکان دلبسته ناایمن اجتنابی 6 بعد و 10 مولفه شناسایی شد؛ به طوری که ابعاد شامل شکل بیان احساس ها (با دو مولفه عادی سازی واقعه و بی تفاوتی یا تردید)، شکل هیجان های بدنی (با یک مولفه جداکردن حس از واقعه)، انسجام در بیان (با دو مولفه کوتاهی بیان و طفره رفتن از پاسخگویی)، تعامل با فرد (با یک مولفه بی احتیاطی به همراه جدایی حسی)، شکل بیان واقعه (با یک مولفه کلی گویی و ایجاز) و مواجهه با تعارض (با سه مولفه اجتناب از واقعه یا فرار از موقعیت، پایان بندی باز/ سرهم بندی و تمرکز بر عواقب تصمیم به جای فهم مسئله) بود. نتایج فراوانی و درصد فراوانی حاکی از بررسی 10 مولفه مذکور بر اساس 7 روایت شامل مهمان، کلید، فروشگاه، غریبه، نقاشی، قلدرها و پیکنیک بود که نشان دادند که پدربزرگ و مادربزرگ در ترمیم یا آسیب امنیت دلبستگی کودکان دلبسته ناایمن اجتنابی نقش اندکی داشتند. بنابراین، با ارائه کارگاه های آموزشی مناسب و کاربردی می توان نقش پدربزرگ و مادربزرگ را در ترمیم امنیت دلبستگی کودکان دلبسته ناایمن اجتنابی بهبود بخشید.
    کلید واژگان: پدربزرگ و مادربزرگ, ترمیم, آسیب, امنیت دلبستگی, کودکان, ناایمن اجتنابی
    Mahboobe Espeedkar, Davood Manavipour *, Alireza Pirkhaefi
    The aim of this study was investigate the role of grandparents in the repairing or damaging of attachment security of avoidant insecure attached children. The present study was in terms of purpose applied and in terms of implementation method was qualitative. The research population was educators and children of center of intellectual development of children and adolescents of Tehran city, which from them 8 educators and 100 children were selected as a sample according to the principle of theoretical saturation and with the purposeful sampling method. The educators were subjected to a semi-structured interview and the children answered to the questionnaire of attachment styles classification and researcher-made questionnaire of mental representations of attachment relationships in middle childhood. The data of this study were analyzed by thematic analysis and frequency and frequency percentage methods. The results of thematic analysis showed that for attachment security of avoidant insecure attached children were identified 6 dimensions and 10 components; So that the dimensions were included of form of expression of feelings (with two components of normalization of the event and indifference or doubt), form of physical emotions (with one component of separating the feeling from the event), coherence in expression (with two components of shortness of expression and avoiding accountability), interaction with person (with one component of recklessness along with sensory detachment), form of expression of event (with one component of generalization and brevity) and facing whit the conflict (with three components of avoiding the event or escaping from the situation, open ending/making up and focusing on the consequences of the decision instead of understanding the problem). The results of frequency and frequency percentage indicated the examination of the mentioned 10 components based on 7 narratives including guests, keys, stores, strangers, paintings, bullies and picnics, which showed that grandparents played a small role in repairing or damaging of attachment security of avoidant insecure attached children. Therefore, by providing appropriate and practical training workshops can be improved the role of grandparents in the repairing of attachment security of avoidant insecure attached children.
    Keywords: Grandparents, repairing, Damaging, Attachment Security, children, Avoidant Insecurely
  • آپامه اشرفی فر، داود معنوی پور*، مجتبی صداقتی فرد
    مقدمه

    اضطراب یکی از مشکلات رایج دوران کودکی است که در صورت عدم درمان، ممکن است با مشکلاتی مانند افسردگی، سوء مصرف مواد، خودکشی، مشکلات تحصیلی، مشارکت پایین در فعالیت های مدرسه، قلدری و کاهش لذت از جنبه های تحصیلی و اجتماعی همراه شود. هدف از انجام پژوهش حاضر، بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه دوم مقیاس اضطراب چند بعدی کودکان (فرم والدین) (Multidimensional Anxiety Scale for Children-2nd Edition یا MASC-2) بود.

    روش ها

    این مطالعه از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش شناختی، در زمره تحقیقات روان سنجی بود. جامعه آماری را همه والدین دانش آموزان 10 تا 18 ساله مناطق 2، 4، 7 و 12 شهر تهران تشکیل داد که 425 نفر (183 نفر مرد و 242 زن) با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان افراد نمونه انتخاب شدند و MASC-2 (فرم والدین) را پاسخ دادند. جهت بررسی روایی سازه، از تحلیل عاملی تاییدی با کمک نرم افزار LISREL و به منظور تعیین پایایی، از ضریب Cronbach´s alpha و ضریب امگا با کمک نرم افزار SPSS استفاده گردید.

    یافته ها

    نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که این مقیاس با استفاده از 50 گویه، 8 عامل «اجتناب از آسیب، تنش و بی قراری، پانیک، وسواس فکری- عملی، ترس های عملکردی، تمسخر و طرد، اضطراب فراگیر و اضطراب جدایی» را اندازه گیری می کند. شاخص های برازش Degree of freedom (df)/2c، Root mean square error of approximation (RMSEA)، Parsimonious normed fit index (PNFA)، Comparative fit index (CFA)، Normed fit index (NFI)، No normed fit index (NNFI)، Incremental fit index (IFI) و Relative fit index (RFI) به ترتیب 93/2، 07/0، 86/0، 95/0، 92/0، 94/0، 95/0 و 92/0 به دست آمد. ضرایب Cronbach´s alpha و امگا برای همه عامل ها بیشتر از 83/0 گزارش شد.

    نتیجه گیری

    MASC-2 (فرم والدین) ابزار مناسبی جهت شناسایی و غربالگری اضطراب کودکان و نوجوانان می باشد.

    کلید واژگان: اضطراب, کودکان, والدین, روایی و پایایی, روان سنجی
    Apameh Ashrafifar, Davood Manavipor*, Mojtaba Sedaghati-Fard
    Background

    Anxiety is one of the common problems of childhood which, if not treated, may be associated with problems such as depression, substance abuse, suicide, academic problems, low participation in school activities, bullying, and reduced enjoyment of academic and social aspects. The aim of this study was to investigate the psychometric properties of the second edition of the Multidimensional Anxiety Scale for Children-Parent Form (MASC2-P).

    Methods

    This was an applied research in terms of purpose, and a psychometric study in terms of methodology. The statistical population included all parents of students aged 10 to 18 years in districts 2, 4, 7, and 12 of Tehran, Iran, that 425 people (183 men and 242 women) were selected as the sample by available sampling method and responded to the MASC2-P. To investigate the validity of the construct, confirmatory factor analysis (CFA) was performed using LISREL software, and to investigate the reliability, Cronbach's alpha coefficient and omega coefficient were used using SPSS software.

    Findings

    The results of CFA showed that this scale using 50 items measured 8 factors of injury avoidance, stress and restlessness, panic, obsessive-compulsive disorder, functional fears, ridicule and rejection, generalized anxiety, and separation anxiety. Fit indices of chi-square to degree of freedom (χ2/df) ratio, root mean square error of approximation (RMSEA), parsimonious normed fit index (PNFI), comparative fit index (CFI), normed fit index (NFI), non-normed fit index (NNFI), incremental fit index (IFI), and relative fit index (RFI) were obtained 2.93, 0.07, 0.86, 0.95, 0.92, 0.94, 0.95, and 0.92, respectively. Cronbach’s alpha and omega coefficients for all factors were greater than 0.83.

    Conclusion

    MASC2-P is a suitable tool to identify and screen the anxiety of children and adolescents.

    Keywords: Anxiety, Children, Parents, Reliability, validity, Psychometrics
  • پریسا خجسته جلال، داود معنوی پور*، مجتبی صداقتی فرد

    با توجه به اهمیت و ضرورت شناخت ادراک شایستگی و تاثیری که این متغیر بر ادراک مثبت از خویش و احساس کفایت دانش آموزان ابتدایی دارد و به عنوان شاخص مهمی از سلامت روان دانش آموزان در نظر گرفته میشود، پژوهش حاضر در پی آن بود تا با طراحی الگویی تاثیر برخی از مهمترین متغیرهای موثر بر ادراک شایستگی کودکان را بررسی نماید. این پژوهش یک پژوهش توصیفی-تحلیلی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل همه دانشآموزان ابتدایی پایه (چهارم، پنجم و ششم) در شهر قدس در سال تحصیلی 98-1397 بود. نمونه شامل 400 دانش آموز ابتدایی پایه چهارم، پنجم و ششم (200 دختر و 200 پسر) بودند که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند و پرسشنامه های خود-ادراکی کودکان(Harter,1982)، عزت نفس (Coopersmith,1967) و روابط میانی دلبستگی (Kappenberg & Halpern, 2006) را تکمیل کردند. از همبستگی پیرسون و الگویابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS نسخه 24 و لیزرل نسخه 8 استفاده شد. نتایج نشان دادند که سبکهای دلبستگی هم به طور مستقیم و هم از مسیر عزت نفس، ادراک شایستگی را پیش بینی میکنند. نتایج این پژوهش نشان داد برنامه ریزان و مشاوران برای افزایش ادراک شایستگی در دانش آموزان به نقش مهم و بنیادین عزت نفس و سبک-های دلبستگی توجه داشته باشند و با برگزاری کارگاه های آموزشی به ارتقای آن ها بپردازند.

    کلید واژگان: سبک های دلبستگی, عزت نفس, ادراک شایستگی, دانش آموزان پایه چهارم, پنجم و ششم ابتدایی
    parisa khojasteh jalal, Davood Manavipour *, Mojtaba Sedaghati Fard

    The aim of this study was the structural effect of attachment styles on perceived competency mediated by self-esteem in fourth, fifth and sixth grade elementary students. This study was a descriptive-analytical correlational study. The statistical population included all students of the second year of elementary school (fourth, fifth and sixth) in the city of Quds in 2019-2020. The sample consisted of 400 fourth, fifth and sixth grade elementary students 200 girls and 200 boys) who were selected by simple random sampling and completed The Harter Children's Self-Perception Profile, Coopersmith's Self-Esteem Questionnaire, and The Kinship Center Attachment Questionnaire. Pearson correlation and structural equation modeling were used using SPSS version 24 and LiserL 8 software. The results showed that attachment styles predict competency perception, directly and through self-esteem. The results of this study showed that planners and counselors to pay attention to the important and fundamental role of self-esteem and attachment styles to increase competence perception in students and to promote them by holding workshops.

    Keywords: attachment styles, self-esteem, competence perception, fourth, fifth, sixth grade elementary students
  • مونا مددی، داود معنوی پور*

    هدف مقاله حاضر مقایسه تعادل عاطفی و حساسیت بین فردی در بین دانش آموزان عادی با دانش آموزان دارای معلولیت شهرستان گرمسار بود. روش این پژوهش از نوع علی-مقایسه ای است. نمونه این پژوهش شامل 90 دانش آموز (45 دانش آموز دارای معلولیت و 45 دانش آموز عادی به شیوه همتاسازی) بود که به صورت نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های حساسیت بین فردی بویس و پاپکر و تعادل عاطفی برادبورن استفاده شد. داده های به دست آمده با استفاده از شاخص های توصیفی و تحلیل واریانس چند متغیری (مانوا) تجزیه وتحلیل شدند. نتایج این مطالعه نشان داد که بین دانش آموزان دارای معلولیت و عادی در حساسیت بین فردی و تعادل عاطفی تفاوت معناداری وجود دارد یافته های پژوهش حاضر حاکی از مشکلات دانش آموزان دارای معلولیت درزمینه  مهارت های بین فردی-ارتباطی و کاستی هایی در رشد عاطفی است. ازآنجایی که عملکرد تحصیلی و مهارت بین فردی و عاطفی دانش آموزان ممکن است به طور متقابل بر هم تاثیر بگذارند، لذا شناخت ویژگی های اجتماعی و عاطفی دانش آموزان دارای معلولیت ازجمله گام های اساسی در فرآیند تشخیص و بازپروری این دانش آموزان است.

    کلید واژگان: حساسیت بین فردی, تعادل عاطفی, معلولیت, دانش آموزان
    Mona Madadi, Davood Manavipour*

    The purpose of this article was to compare emotional balance and interpersonal sensitivity among normal students and students with disabilities in Garmsar city. The method of this research is causal-comparative. The sample of this research consisted of 90 students (45 students with disabilities and 45 normal students using matching method) who were selected by simple random sampling. Boyce and Popker's interpersonal sensitivity questionnaires and Bradburn's emotional balance questionnaires were used to collect data. The obtained data were analyzed using descriptive indices and multivariate analysis of variance (MANOVA). The results of this study showed that there is a significant difference between students with disabilities and normal students in interpersonal sensitivity and emotional balance. The findings of this study indicate the problems of students with disabilities in the field of interpersonal-communication skills and deficiencies in growth. It is emotional. Since academic performance and interpersonal and emotional skills of students may mutually affect each other, therefore, knowing the social and emotional characteristics of students with disabilities is one of the basic steps in the process of diagnosing and rehabilitating these students.

    Keywords: Interpersonal Sensitivity, Emotional Balance, Disability, Students
  • امیر نجار، علیرضا پیرخائفی*، داود معنوی پور، وحید نجاتی
    مقدمه و هدف

    پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی توان بخشی عصب روان شناختی کارکردهای اجرایی بر حافظه دانش آموزان انجام شد.

    مواد و روش ها

    این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی با استفاده از آزمون هوش حافظه کاری وکسلر نوع رایانه ای تهیه و تدوین از خرده مقیاس فراخنای ارقام مقیاس هوش وکسلر است که برای اندازه گیری حافظه کاری از آن استفاده شد. نمونه آماری شامل 20 دانش آموز مقطع متوسطه بود که به صورت تصادفی از دانش آموزان پسر پایه متوسطه شهرستان ورامین در سال تحصیلی 1399-1400 در دبیرستان های دولتی دوره متوسطه در رشته های ریاضی، تجربی و انسانی انتخاب گردیدند. زمودنی ها در دو گروه کنترل (10 نفر) و آزمایش (10 نفر) به صورت تصادفی جایگزین شدند.

    یافته ها

    توان بخشی عصب روان شناختی کارکردهای اجرایی بر ارتقای حافظه شنیداری/تکرار روبه جلو، حافظه شنیداری/ تکرار معکوس، حافظه دیداری/ تکرار روبه جلو، حافظه دیداری / تکرار معکوس، حافظه شنیداری، حافظه دیداری و فراخنای حافظه شنیداری دانش آموزان موثر است؛ اما بر ارتقای فراخنای حافظه دیداری دانش آموزان موثر نیست. همچنین افزایش آماری معنی داری در افزایش آماری معنی داری در میانگین نمره همه ابعاد حافظه کاری از زمان قبل از مداخله تا دوره پیگیری وجود داشت (001/0≥p) و تنها در بعد دیداری / تکرار معکوس میانگین قبل از مداخله معنی داری بین دو میانگین وجود نداشت (001/0≤p).

    نتیجه گیری

    به طورکلی نتایج نشان از اثربخشی توان بخشی عصب روان شناختی کارکردهای اجرایی بر حافظه دانش آموزان دارد

    کلید واژگان: توانبخشی, عصب روانشناختی, کارکردهای اجرایی, حافظه
    Amir Najjar, Alireza Pirkhaefi*, Davood Manavipour, Vahid Nejati
    Aim and Background

    The present study was conducted to investigate the effectiveness of neuropsychological rehabilitation of executive functions on students' memory.

    Materials and Methods

    This research is semi-experimental using a computerized Wechsler working memory intelligence test prepared and compiled from the Farakhnai subscale of the Wechsler intelligence scale, which was used to measure working memory. The statistical sample consisted of 20 high school students who were randomly selected from high school boys in Varamin in the academic year of 1400-1999 in public high schools in mathematics, experimental and human subjects. The subjects were in two control groups (10 subjects) and the experiment (10 subjects) were randomly replaced.

    Findings

    Neuropsychological rehabilitation of executive functions is effective in improving students' auditory memory/forward repetition, auditory memory/reverse repetition, visual memory/forward repetition, visual memory/reverse repetition, auditory memory, visual memory, and auditory memory span. Visual memory of students is not effective. Also, there was a statistically significant increase in the average score of all dimensions of working memory from the time before the intervention to the follow-up period, and only in the visual dimension / reverse repetition of the average before the intervention (p≤0.001).  There was no significance between the two means (p≥0.001).

    Conclusion

    In general, the results show the effectiveness of neuropsychological rehabilitation of executive functions on students' memory

    Keywords: Rehabilitation, Neuropsychology, Executive Functions, Memory
  • Mahnaz Nikakhlagh Abbasi, Davood Manavipour*

    Oppositional defiant disorder (ODD) can have negative consequences in personal, social, family, and academic dimensions. Thus, it is crucial to find appropriate solutions to improve symptoms and reduce the consequences of this disorder. This study aimed to examine the effect of short-term intensive psychotherapy on clinical symptoms and academic performance in adolescents with ODD using a quasi-experimental pretest-posttest design with a control group. The statistical population included all ODD adolescents in high schools within district 4 of Tehran, from which 30 individuals were purposefully selected and randomly assigned to the experimental and control groups. Short-term intensive psychotherapy was administered to the experimental group, while the control group received no intervention. Data were collected using the Oppositional Defiant Disorder Rating Scale (ODDRS) and the Student Academic Performance Questionnaire (SAPQ), and one way analysis of covariance was used to analyze the data in SPSS-19. The results showed that short-term intensive psychotherapy was effective in improving clinical symptoms and academic performance in adolescents with ODD (p<0.05). Therefore, it can be concluded that short-term intensive psychotherapy can improve clinical symptoms and academic performance in male adolescents with ODD. To empower and improve the mental health of individuals with ODD, it is recommended to conduct an educational program based on this treatment in counseling and psychotherapy centers.

    Keywords: Oppositional defiant disorder, Clinical symptoms, Academic performance, Adolescents
  • فاطمه عسکری، داود معنوی پور*
    مقدمه

    پیمان درمانی از طریق ایجاد توافق همدلانه بین درمانگر و مراجع، کاربست مهمی در درمان دارد و پیش بینی کننده اصلی نتایج درمانی و زیربنای اساسی اثربخشی روان درمانی است. پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه پیمان درمانی کالیفرنیا CALPAS در افراد مراجعه کننده به مرکز  مشاوره شهر تهران انجام گرفت.

    روش

    این پژوهش یک مطالعه توصیفی-تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش کلیه افراد مراجعه کننده به مرکز مشاوره شهر تهران در سال 1397-1396 بود. دویست نفر به روش نمونه گیری در دسترس و  براساس معیارهای ورود به پژوهش به عنوان حجم نمونه این پژوهش انتخاب شدند. سپس چک لیست ویژگی های جمعیت شناختی و پرسشنامه پیمان درمانی کالیفرنیا را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، ضریب آلفای کرونیاخ  و روایی واگرا استفاده شد. 

    نتایج

    یافته ها نشان داد تحلیل عامل تاییدی از روایی چهار بعد پرسشنامه پیمان درمانی کالیفرنیا CALPAS حمایت می کند، همچنین ابعاد پرسشنامه از برازش مطلوبی0/001>P برخوردار می باشند.

    بحث و نتیجه گیری

    بنابراین با توجه به خصوصیات روان سنجی مطلوب این پرسشنامه، ابزار مناسبی برای پیمان درمانی در افراد می باشد.

    کلید واژگان: ویژگی های روان سنجی, پیمان درمانی کالیفرنیا, تهران
    Fateme Askari, Davood Manavipour*
    Introduction

    Contract therapy is a significant aspect of treatment that establishes a connection of empathy between the therapist and client. It is known to be a major indicator of the effectiveness of psychotherapy and therapeutic outcomes. The purpose of this study was to evaluate the psychometric properties of the Persian version of the California Therapeutic Alliance Questionnaire (CALPAS) among individuals who were referred to the Tehran Counseling Center.

    Methods

    This is a descriptive-analytical research study. The statistical population of the study included all individuals who visited the Tehran Counseling Center between 2017-2018. A sample size of two hundred participants was selected using convenience sampling based on the inclusion criteria. Participants completed a demographic checklist and a CALPAS questionnaire. Data was analyzed using exploratory and confirmatory factor analysis, Cronbach's alpha coefficient, and divergent validity.

    Results

    The results indicated strong validity P<0.001 and favorable fit of the CALPAS four-dimensional questionnaire.

    Conclusions

    Due to the questionnaire's favorable psychometric properties, it is a suitable tool for individualized contractual therapy.

    Keywords: Psychometric Properties, California Psychotherapy Alliance Scales, Tehran
  • مریم ریحانی، داود معنوی پور*، مجتبی صداقتی فرد
    هدف

    پژوهش حاضر با هدف ترسیم شبکه ارتباطی سنجش تحول در دوره مبانی کودکی انجام گردید.

    روش شناسی: 

    لذا از لحاظ هدف، کاربردی و به لحاظ روش گرداوری اطلاعات توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه دانش آموزان شهر تهران در مقطع ابتدایی (سن 6 تا 12 سال) در سال تحصیلی 1399- 1398 صورت پذیرفته.

    یافته ها

    در این پژوهش 585 نفر به عنوان گروه نمونه به صورت خوشه های چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش سنجش تحول در دوره میانی کودکی بود. برای بررسی روایی مقیاس از روش های تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، روایی ملاکی، روایی همگرا- واگرا استفاده شد و برای بررسی پایایی با دو روش همسانی درونی (آلفای کرونباخ) و ثبات نتایج (بازآزمایی) با فاصله زمانی دو هفته صورت گرفت. تحلیل عاملی اکتشافی به روش تحلیل مولفه های اصلی و چرخش واریماکس به استخراج 5 عامل (همدلی، انعطاف پذیری، صمیمیت و دوستی، سلامت جسمی و اوقات فراغت) منجر شد.

    بحث و نتیجه گیری

    نتایج تحلیل عاملی تاییدی، نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی را تایید کرد. تحلیل پایایی آزمون نشان داد ضرایب آلفای کرونباخ خرده مقیاس ها بالاتر از 7/0است. همچنین در تمام خرده مقیاس ها ضریب همبستگی پیرسون بین دو بار اجرا بالاتر از 85/0 بود. همبستگی بین خرده مقیاس های سنجش تحول در دوره میانی کودکی شواهد همگرای پرسشنامه را مورد تایید قرار داد. بر اساس نتایج پژوهش شواهد پژوهشی از بررسی هم زمان و تلقی کردن هر پنج خرده مقیاس نسخه فارسی سنجش تحول در دوره میانی کودکی، حمایت می کند.

    کلید واژگان: نظریه شبکه, تحول در دوره میانی کودکی, همدلی, صمیمیت و دوستی
    Maryam Reyhani, Davoud Manavipour *, Mojtaba Sedaghati Fard
    Purpose

    The present study was conducted with the aim of Network data analysis application in drawing the communication network to measure evolution in middle childhood.

    Methodology

    Therefore, in terms of purpose, it was practical, and in terms of data collection method, it was descriptive-survey. The statistical population of the present study is all students of Tehran city in the elementary level (6 to 12 years old) in the academic year of 2018-2019.

    Findings

    In this research, 585 people were selected as a sample group in the form of multi-stage clusters. The research tool was measuring the transformation in middle childhood. The methods of exploratory and confirmatory factor analysis, criterion validity, convergent-divergent validity were used to check the validity of the scale, and reliability was checked with two methods of internal consistency (Cronbach's alpha) and stability of results (retest) with a two-week interval. Exploratory factor analysis using principal component analysis and varimax rotation led to the extraction of 5 factors (empathy, flexibility, intimacy and friendship, physical health and leisure time).

    Conclusion

    The results of confirmatory factor analysis confirmed the results of exploratory factor analysis. The reliability analysis of the test showed that the Cronbach's alpha coefficient of the subscales is higher than 0.7. Also, in all subscales, the Pearson correlation coefficient between the two implementations was higher than 0.85. The correlation between the subscales of measuring the development in the middle childhood period confirmed the convergent evidence of the questionnaire. Based on the results of the research, research evidence supports the simultaneous examination and consideration of all five subscales of the Persian version of the Middle Childhood Development Assessment.

    Keywords: Network theory, development in middle childhood, empathy, intimacy, friendship
  • مصطفی دارابی، داود معنوی پور*، اکبر محمدی
    هدف

    هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه مبتنی بر ذهن سازی و ذهن آگاهی (مادر و کودک) در مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان دبستانی بود.

    روش پژوهش: 

    این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بوده است. روش نمونه گیری از نوع داوطلبانه بود. از داوطلبان گروه ازمایش پیش از اجرای مداخله های ذهنی سازی پیش آزمون گرفته شده و بعد از مداخله، پس آزمون و گروه گواه هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند ولی آنها نیز پیش آزمون و پس آزمون داده اند. گروه نمونه دانش آموزان مقطع دوره اول و دوم دبستان دارای مشکلات رفتاری بوده اند. گروه آزمایش در هشت جلسه به صورت هتگی تحت آموزش جلسات ذهن آگاهی (بوردیک، 2014) قرار گرفت. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه سیاهه رفتاری کودک-آخنباخ (آخنباخ و رسکورلا، 2007) بوده است. در این پژوهش، از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بونفرونی جهت بررسی اختلاف میانگین ها استفاده و تحلیل داده ها نیز به کمک نرم افزار 24 spss انجام شده است.

    یافته ها

    نتایج نشان داد درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر مشکلات رفتاری کودکان در حیطه های اضطراب/افسردگی (35/78=F، 001/0>P)، گوشه گیری/افسردگی (95/16=F، 001/0>P)، شکایات جسمانی (65/19=F، 001/0>P)، مشکلات تفکر (34/60=F، 001/0>P)، رفتار قانون شکنی (86/12=F، 001/0>P) و رفتار پرخاشگرانه (61/79=F، 001/0>P) موثر بوده است.

    نتیجه گیری

    می توان نتیجه گرفت برنامه مبتنی بر ذهن سازی و ذهن آگاهی (مادر و کودک) در کاهش مشکلات رفتاری و هیجانی کودکان دبستانی استفاده کرد.

    کلید واژگان: ذهنی سازی, مشکلات رفتاری, هیجان, کودکان
    Mostafa Darabi, Davood Manavipour *, Akbar Mohammadi
    Purpose

    The purpose of this study was to investigate the effectiveness of the program based on mindfulness and mindfulness (mother and child) in behavioral and emotional problems of primary school children.

    Methods

    This semi-experimental research was pre-test-post-test and follow-up with a control group. The sampling method was voluntary. The volunteers of the experimental group were given a pre-test before the implementation of mentalizing interventions, and after the intervention, a post-test and the control group did not receive any intervention, but they also took a pre-test and a post-test. The sample group of first and second year primary school students had behavioral problems. The experimental group was trained in mindfulness sessions in eight sessions (Burdick, 2014). The research tool included the Achenbach-Child Behavior Inventory (Achenbach and Rescorella, 2007). In this research, analysis of variance with repeated measurements and Bonferroni's post hoc test were used to check the difference in means and data analysis was done with the help of SPSS 24 software.

    Results

    The results showed that mentalization-based treatment on children's behavioral problems in the areas of anxiety/depression (F=78.35, P<0.001), withdrawal/depression (F=16.95, P<0.001) P < 0), physical complaints (F=19.65, P<0.001), thinking problems (F = 60.34, P<0.001), law-breaking behavior (F=12.86, P<0.001) and aggressive behavior (F=79.61, P<0.001) were effective.

    Conclusion

    It can be concluded that the program based on mindfulness and mindfulness (mother and child) can be used to reduce the behavioral and emotional problems of primary school children.

    Keywords: Mentalization, Behavioral problems, emotion, children
  • بررسی تقویت عصب روانشناختی کارکردهای اجرایی بر خود نظم بخشی دانش آموزان دوره متوسطه
    امیر نجار، علیرضا پیرخائفی، داود معنوی پور، وحید نجاتی
    مقدمه

    پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی توانبخشی عصب روان شناختی کارکردهای اجرایی بر بهبود خود نظم بخشی دانش آموزان انجام شد.

    روش کار

    طرح پژوهش حاضر از توع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری و همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کل دانش آموزان پسر پایه متوسطه مشغول به تحصیل در سال 1400-1399، در شهر ورامین بود. بدین منظور، تعداد 20 دانش آموز در رشته های ریاضی، تجربی و انسانی به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل(10 نفر) جایگزین شدند. و به پرسشنامه خود نظم بخشی بوفارد و همکاران (1995) پاسخ دادند. آزمون مورد استفاده تحلیل کواریانس چند متغییری بود. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 تجزیه و تحلیل شدند.

    نتایج

    نتایج نشان داد که میانگین نمره خود نظم بخشی از زمان قبل از مداخله (میانگین قبل از مداخله 50/20 با انحراف معیار 5/63) تا دوره پی گیری (با میانگین 55/50 و انحراف معیار 5/94) بود که از نظر آماری معنی دار می باشد (05/0P≤).

    نتیجه گیری

    به طورکلی می توان گفت که اثربخشی توانبخشی عصب روان شناختی کارکردهای اجرایی می تواند بر بهبود خود نظم بخشی دانش آموزان موثر باشد.

    کلید واژگان: عصب روانشناختی, خود نظم بخشی, کارکردهای اجرایی
    Investigating neuropsychological enhancement of executive functions on self-discipline of secondary school students
    Amir Najjar, Alireza Pirkhaefi, Davood Manavipour, Vahid Nejati
    Introduction

    The present study was conducted in order to investigate the effectiveness of neuropsychological rehabilitation of executive functions on the improvement of students' self-discipline.

    Methods

    The design of the current research was a semi-experimental design with a pre-test, post-test and follow-up design, along with a control group. The statistical population of the research included all high school male students studying in Varamin city in 2019-1400. For this purpose, the number of 20 students in mathematics, experimental and humanitarian fields were replaced by random sampling in two experimental (10 people) and control (10 people) groups. and responded to the self-regulation questionnaire of Bouffard et al. (1995). The test used was multivariate analysis of covariance. Research data were analyzed using SPSS version 26 software.

    Results

    The results showed that the average score of self-discipline was part of the time before the intervention (mean before the intervention was 20.50 with a standard deviation of 63.5) until the follow-up period (with a mean of 50.55 and a standard deviation of 94.5). It is statistically significant (P≤0.05).

    Conclusion

    In general, it can be said that the effectiveness of neuropsychological rehabilitation of executive functions can be effective in improving students' self-discipline

    Keywords: Neuropsychological Self, Discipline, Executive Functions
  • بررسی تقویت عصب روانشناختی کارکردهای اجرایی بر خود نظم بخشی دانش آموزان دوره متوسطه
    امیر نجار، علیرضا پیرخائفی، داود معنوی پور، وحید نجاتی
    مقدمه

    پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی توانبخشی عصب روان شناختی کارکردهای اجرایی بر بهبود خود نظم بخشی دانش آموزان انجام شد.

    روش کار

    طرح پژوهش حاضر از توع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری و همراه با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کل دانش آموزان پسر پایه متوسطه مشغول به تحصیل در سال 1400-1399، در شهر ورامین بود. بدین منظور، تعداد 20 دانش آموز در رشته های ریاضی، تجربی و انسانی به روش نمونه گیری تصادفی در دو گروه آزمایش (10 نفر) و کنترل(10 نفر) جایگزین شدند. و به پرسشنامه خود نظم بخشی بوفارد و همکاران (1995) پاسخ دادند. آزمون مورد استفاده تحلیل کواریانس چند متغییری بود. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 26 تجزیه و تحلیل شدند.

    نتایج

    نتایج نشان داد که میانگین نمره خود نظم بخشی از زمان قبل از مداخله (میانگین قبل از مداخله 50/20 با انحراف معیار 5/63) تا دوره پی گیری (با میانگین 55/50 و انحراف معیار 5/94) بود که از نظر آماری معنی دار می باشد (05/0P≤).

    نتیجه گیری

    به طورکلی می توان گفت که اثربخشی توانبخشی عصب روان شناختی کارکردهای اجرایی می تواند بر بهبود خود نظم بخشی دانش آموزان موثر باشد.

    کلید واژگان: عصب روانشناختی, خود نظم بخشی, کارکردهای اجرایی
    Investigating neuropsychological enhancement of executive functions on self-discipline of secondary school students
    Amir Najjar, Alireza Pirkhaefi, Davood Manavipour, Vahid Nejati
    Introduction

    The present study was conducted in order to investigate the effectiveness of neuropsychological rehabilitation of executive functions on the improvement of students' self-discipline.

    Methods

    The design of the current research was a semi-experimental design with a pre-test, post-test and follow-up design, along with a control group. The statistical population of the research included all high school male students studying in Varamin city in 2019-1400. For this purpose, the number of 20 students in mathematics, experimental and humanitarian fields were replaced by random sampling in two experimental (10 people) and control (10 people) groups. and responded to the self-regulation questionnaire of Bouffard et al. (1995). The test used was multivariate analysis of covariance. Research data were analyzed using SPSS version 26 software.

    Results

    The results showed that the average score of self-discipline was part of the time before the intervention (mean before the intervention was 20.50 with a standard deviation of 63.5) until the follow-up period (with a mean of 50.55 and a standard deviation of 94.5). It is statistically significant (P≤0.05).

    Conclusion

    In general, it can be said that the effectiveness of neuropsychological rehabilitation of executive functions can be effective in improving students' self-discipline

    Keywords: Neuropsychological Self, Discipline, Executive Functions
  • مینا هادیان، داود معنوی پور
    هدف

    هدف این پژوهش تعیین اثربخشی مدل هیجان برمبنای روان پویشی دوانلو بر خود تنظیمی و پیشرفت تحصیلی بود.

    روش

    این مطالعه در زمره مطالعات نیمه آزمایشی و از نوع پیش‌آزمون – پس‌آزمون با گروه گواه و پیگیری بود که با استفاده از روش نمونه‌گیری در دسترس از بین دانشجویان دانشکده‌های توان بخشی و روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران در نیمسال دوم تحصیلی 98-1397 که دارای نمره معدل (دو ترم متوالی) کمتر از 12 بودند، تعداد 40 نفر به‌عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. سپس آن‌ها به صورت تصادفی به دو گروه 20 نفری تحت عنوان آزمایش و کنترل تقسیم شدند. ابزار اندازه گیری در پژوهش پرسشنامه‌‌خود‌تنظیمی ریان و کانل (1989)، نمره معدل تحصیلی و پروتکل محقق ساخته آموزش هیجان مبتنی بر روان پویشی دوانلو بود. داده‌های پژوهش با استفاده از واریانس اندازه‌های تکراری تحلیل شد.

    یافته‌ها

     نتایج نشان داد که مدل هیجان بر مبنای روان‌پویشی دوانلو بر تنظیم شناخته شده (69/44=F، 001/0=P)، تنظیم درون فکنی شده (55/5=F، 025/0=P)، انگیزش درونی (55/41=F، 001/0=P) و تنظیم بیرونی (64/45=F، 001/0=P) و همچنین معدل پیشرفت تحصیلی (01/32=F، 001/0=P) موثر است و این تاثیر در مرحله پیگیری پایدار بود. (p<0.01).

    نتیجه‌گیری

    با آموزش و افزایش آگاهی افراد از احساس‌ها و اضطراب و مکانیسم‌های دفاعی می‌توان خود تنظیمی و پیشرفت تحصیلی در آنان را تقویت کرد.

    کلید واژگان: روان پویشی, خود تنظیمی, پیشرفت تحصیلی, هیجان
    Mina Hadian, Davood Manavipour
    Aim

    The aim of this study was to determine the effectiveness of the emotion model based on Dovanloo psychodynamics on self-regulation and academic achievement.

    Method

    This study was a quasi-experimental study of pre-test-post-test with a control and follow-up group. In the second semester of 1397-98, which had a grade point average (two consecutive semesters) less than 12, 40 people were selected as the research sample. They were then randomly divided into two groups of 20 as experimental and control. The measuring instruments in the study were the Ryan & Connell (1989) self-regulatory questionnaire, the grade point average, and the researcher-made protocol of emotion education based on Dovanlu psychodynamics. Research data were analyzed using repeated measures variance.

    Results

    The results showed that the emotion model based on Dovanloo psychoanalysis was based on known regulation (F = 44.69, P = 0.001), introspective regulation (F = 5.55, P = 0.025), intrinsic motivation. (F = 41.55, P = 0.001) and external adjustment (F = 45.64, P = 0.001) as well as grade point average of academic achievement (F = 32.01, P = 0.001) are effective and This effect was stable at the follow-up stage. (p <0.01).

    Conclusion

     

    By educating and increasing people's awareness of emotions and anxiety and defense mechanisms, self-regulation and academic achievement can be strengthened.

    Keywords: Psychodynamics, self-regulation, academic achievement, excitement
  • الهه معماریان، داود معنوی پور *، مجتبی صداقتی فرد

    هدف از مقاله حاضر تبیین رابطه سبک های دلبستگی و باورهای معرفت شناختی با همدلی دانشجویان بود که با توجه به ماهیت پژوهش، روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه مورد بررسی شامل دانشجویان دختر و پسر دوره های کارشناسی، کارشناسی ارشد و دکتری دانشگاه آزاد اسلامی واحد گرمسار در سال تحصیلی 98-99 به تعداد 6000 دانشجو می باشد که از میان آنها 400 دانشجو (222نفر زن و 178 نفر مرد) به صورت در دسترس انتخاب شدند. نمونه آماری پرسشنامه باورهای معرفت شناسی شومر(1990)، سبک های دلبستگی هزن و شیور (1987) و همدلی تورنتو (2009) را بطور همزمان تکمیل کردند. از نرم افزار SPSS  و Lisrel جهت تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شد. یافته ها نشان داد، دلبستگی بطور مستقیم با همدلی رابطه مثبت داشته و قادر به پیش بینی آن می باشد. ثبات دانش، سرعت یادگیری و ساده بودن دانش از مسیر سبک دلبستگی اجتنابی و بطور منفی و غیر مستقیم با همدلی رابطه دارند. سرعت یادگیری با میانجی گری سبک دلبستگی اضطرابی و بطور منفی با همدلی رابطه نشان داد. توانایی ذاتی و ساده بودن دانش از مسیر سبک دلبستگی ایمن توانستند همدلی را پیش بینی کنند. از متغیرهای زمینه ای تنها، تاهل توانست پیش بین مناسبی برای همدلی باشد. سایر متغیرها قادر به پیش بینی همدلی نبوده و یا رابطه قدرتمند و معناداری را نشان ندادند. بنابر نتایج این پژوهش می توان گفت؛ تجربه فرد از کیفیت دلبستگی می تواند رشد باورهای معرفت شناختی و همچنین میزان رفتار همدلانه او را پیش بینی کند.

    کلید واژگان: باورهای معرفت شناسی, سبک های دلبستگی, همدلی
    Elahe Memarian, Davood Manavipour*, Mojtaba Sedaghati Fard

    The purpose of this article was to explain the relationship between attachment styles and epistemological beliefs with students' empathy, which according to the nature of the research, the research method is descriptive-correlational. The study population includes male and female undergraduate, graduate and doctoral students of the Islamic Azad University of Garmsar in the academic year of 1998-99 with a number of 6000 students, of which 400 students (222 females and 178 males) as Available were selected. The statistical sample completed the Schumer (1990) Epistemological Beliefs Questionnaire, Hezan and Schiver (1987) and Toronto (2009) Empathy Attachment Questionnaires simultaneously. SPSS and Lisrel software were used to analyze the data. Findings showed that attachment has a direct positive relationship with empathy and is able to predict it. Knowledge stability, learning speed and knowledge simplicity are related to the path of avoidant attachment style and are negatively and indirectly related to empathy. Learning speed was mediated by anxiety attachment style and negatively correlated with empathy. The inherent ability and simplicity of knowledge through a secure attachment style were able to predict empathy. Of the only contextual variables, marital status was a good predictor of empathy. Other variables were not able to predict empathy or did not show a strong and significant relationship. According to the results of this research, it can be said; A person's experience of the quality of attachment can predict the growth of epistemological beliefs as well as the extent of his empathetic behavior.

    Keywords: epistemological beliefs, attachment styles, empathy
  • آپامه اشرفی فر، داود معنوی پور*، مجتبی صداقتی فر
    زمینه و هدف

     تخمین زده می‌شود که اضطراب ناراحت‌کننده بر حدود 20درصد از کودکان و نوجوانان تاثیر می‌گذارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی‌های روان‌سنجی نسخه دوم مقیاس چندبعدی اضطراب کودکان (فرم دانش‌آموز) در دانش‌آموزان ایرانی انجام شد.

    روش‌بررسی: 

    این مطالعه، پژوهشی روان‌سنجی بود. جامعه آماری را همه دانش‌آموزان 9تا18ساله مناطق دو، چهار، هفت و دوازده شهر تهران تشکیل دادند. از میان آن‌ها تعداد 515 نفر (270 دختر و 245 پسر) با روش نمونه‌گیری دردسترس به‌‌عنوان افراد نمونه انتخاب شدند و نسخه دوم مقیاس‌ چندبعدی اضطراب کودکان (مارچ، 2013) را پاسخ دادند. به‌منظور بررسی روایی سازه از تحلیل عاملی تاییدی به‌کمک نرم‌افزار LISREL نسخه 8٫8 و همسانی درونی به‌شیوه ضریب آلفای کرونباخ به‌کمک نرم‌افزار SPSS نسخه 24 استفاده شد.

    یافته‌ها:

     نتایج تحلیل عاملی تاییدی نشان داد، پنجاه گویه مقیاس هشت عامل اجتناب از آسیب، تنش و بی‌قراری، پانیک، وسواس، ترس‌های عملکردی، تمسخر و طرد، اضطراب فراگیر و اضطراب جدایی را به‌خوبی اندازه‌گیری کردند. شاخص‌های برازش 2٫97=X2/df، 0٫062=RMSEA، 0٫93=CFI و 0٫92=GFI به‌دست آمد. ضریب آلفای کرونباخ عامل‌های اجتناب از آسیب=0٫796، تنش و بی‌قراری=0٫836، پانیک=0٫811، وسواس فکری‌عملی=0٫837، ترس‌های عملکردی=0٫794، تمسخر و طرد=0٫776، اضطراب فراگیر=0٫701 و اضطراب جدایی=0٫761بود. همچنین ضریب پایایی کلی مقیاس با روش آلفای کرونباخ 0٫890 به‌دست آمد.

    نتیجه‌گیری: 

    براساس یافته‌های این مطالعه نتیجه گرفته می‌شود، مقیاس چندبعدی اضطراب کودکان (فرم دانش‌آموز) (MASC-2) در دانش‌آموزان ایرانی از روایی و پایایی مناسبی برخوردار است و می‌توان آن ‌را به‌عنوان ابزاری مناسب در موقعیت‌های بالینی و پژوهشی در تشخیص اضطراب افراد 9تا18 سال به‌کار برد.

    کلید واژگان: مقیاس چندبعدی اضطراب, تحلیل عاملی تاییدی, پایایی, دانش آموزان
    Apameh Ashrafifar, Davood Manavipor *, Mojtaba Sedaghati Far
    Background & Objectives

    Anxiety is one of the most common disorders in various stages of life from childhood to adulthood. If the anxiety disorder is severe and persistent, it can severely impair in a person's performace. This dysfunction in childhood and adolescence manifests in various forms, such as not doing homework, isolation in relationships with peers, and lack of proper social functioning. Anxiety can be characterized psychologically and behaviorally in the form of aggression, stubbornness, lack of emotional regulation, anger, irritability, hyperactivity, and attention deficit disorder. Physically, anxiety also has symptoms, such as headaches, nausea, digestive problems, high heart rate, high blood pressure, respiratory problems, and muscle tension. While some childhood fears and anxieties are part of a child's normal development, a number of anxiety problems persist over time and pass into adolescence or even adulthood. Therefore, if these anxiety disorders are not treated in childhood and adolescence, they can lead to chronic anxiety disorders in adulthood. This study aimed to investigate the psychometric properties (validity and reliability) of the second Edition of the Multidimensional Scale of Child Anxiety (Student Form) (MASC–2) in Iranian students.

    Methods

    This was a methodological study. MASC–2 was translated into Persian and edited by several linguists in terms of Persian grammar structure. The translated version of the tool was answered by 30 members of the target community. The study statistical population comprised all 9 to 18 years old students in Tehran City, Iran. The sample size of 515 people was selected by the available sampling method, of which 270 were girls and 245 were boys. The sample answered the second version of the Multidimensional Child Anxiety Scale (March, 2013). Ten experts were used to evaluate content validity ration (CVR) and content validity index (CVI). Confirmatory factor analysis was used to evaluate the validity of the scale structure and Cronbach's alpha value was used to evaluate the reliability coefficient. Confirmatory factor analysis was performed using LISREL software version 8.8. and Cronbach's alpha coefficient was calculated using SPSS software version 24.

    Results

    According to 10 experts, the CVR was more than 0.80 for all items. Regarding the CVI, a total of 0.872 was obtained for 50 items. The results of confirmatory factor analysis showed that 50 items on the scale of 8 factors of harm avoidance, tense/restlessness, panic, obsession, performance fears, humiliation/rejection, social anxiety, and separation anxiety measure well. Fit indices were X2/df=2.97, RMSEA=0.062, CFI=0.93, GFI=0.92. The Cronbach's alpha coefficient factors of harm avoidance=0.796, tense/restlessness=0.836, panic=0.811, obsessive–compulsive disorder=0.837, performance fears=0.794, humiliation/rejection=0.776, social anxiety=0.701, and separation anxiety=0.761.

    Conclusion

    According to the findings of this study,the Multidimensional Child Anxiety Scale (Student Form) (MASC–2) in Iranian students has good validity and reliability and can be used as a suitable tool in clinical and research situations and to diagnose anxiety in people aged 9 to 18 years.

    Keywords: Multidimensional anxiety scale, Confirmatory factor analysis, Reliability, Students
  • مصطفی دارابی، داود معنوی پور*، اکبر محمدی
    زمینه و هدف

    مشکلات رفتاری کودکان از حیث اهمیت دارای یکی از بالاترین حیث اهمیت را در هر جامعه ای دارد به طوری که بهبود آن نقش اساسی در آینده هر جامعه ای دارد. درمان مبتنی بر ذهنی سازی یک مداخله روانکاوانه است که میتواند در بهبود این مشکل نقش مهمی داشته باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی در مشکلات رفتاری کودکان بود.

    روش پژوهش:

     این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بوده است. روش نمونه گیری از نوع داوطلبانه بود. از داوطلبان گروه ازمایش پیش از اجرای مداخله های ذهنی سازی پیش آزمون گرفته شده و بعد از مداخله، پس آزمون و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند ولی آنها نیز پیش آزمون و پس آزمون داده اند. گروه نمونه دانش آموزان مقطع دوره اول و دوم دبستان دارای مشکلات رفتاری بوده اند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کارکرد تاملی والدینی (PRFQ) و پرسشنامه سیاهه رفتاری کودک-آخنباخ (CBCL) بوده است. در این پژوهش، از آزمون تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی بونفرونی جهت بررسی اختلاف میانگین ها استفاده و تحلیل داده ها نیز به کمک نرم افزار 24 spss انجام شده است.

    یافته ها

    نتایج نشان داد درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر مشکلات رفتاری کودکان در حیطه های اضطراب/افسردگی (001/0>P)، گوشه گیری/افسردگی (001/0>P)، شکایات جسمانی (001/0>P)، مشکلات تفکر (001/0>P)، رفتار قانون شکنی (001/0>P) و رفتار پرخاشگرانه (001/0>P) موثر بوده است.

    نتیجه گیری

    می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر کاهش مشکلات رفتاری کودکان به عنوان یک شیوه درمانی موثر است و می توان از آن در جهت کاهش مشکلات کودکان استفاده کرد.

    کلید واژگان: ذهنی سازی, مشکلات رفتاری, مادر-کودک
    Mostafa Darabi, Davood Manavipour*, Akbar Mohammadi
    Background and Purpose

    Children's behavioral problems have one of the highest importance in any society, so that its improvement has a fundamental role in the future of any society. Treatment based on mentalization is a psychoanalytic intervention that can play an important role in improving this problem. The aim of the present study was to investigate the effectiveness of treatment based on mentalization in children's behavioral problems.

    Methods

    This semi-experimental research was a pre-test-post-test type with a control group. The sampling method was voluntary. The volunteers of the experimental group were given a pre-test before the implementation of mentalizing interventions, and after the intervention, the post-test and the control group did not receive any intervention, but they also took the pre-test and post-test. The sample group of first and second grade students had behavioral problems. The research tools included the Parental Reflective Functioning Questionnaire (PRFQ) and the Achenbach-Child Behavior Inventory (CBCL). In this research, analysis of variance and Bonferroni's post hoc test were used to check the difference in means and data analysis was done with the help of SPSS 24 software.

    Results

    The results showed that treatment based on mentalization on children's behavioral problems in the areas of anxiety/depression (P<0.001), withdrawal/depression (P<0.001), physical complaints (P<0.001), thinking problems (P< 0.001), law breaking behavior (P<0.001) and aggressive behavior (P<0.001) were effective.

    Conclusion

    It can be concluded that treatment based on mentalization is effective in reducing children's behavioral problems as a treatment method and can be used to reduce children's problems.

    Keywords: mentalization, behavioral problems, mother -child
  • داود معنوی پور*، آپامه اشرفی فر
    هدف

    پژوهش  با هدف مقایسه عصب شناختی مغز در سه گروه افراد با سطوح مختلف خلاقیت انجام شد . روش تحقیق علی- مقایسه ای بود.

    روش

    جامعه پژوهش شامل کلیه مراجعه کنندگان به بخش ام آر آی بیمارستان میلاد در سال 93  بودند. نمونه پژوهش افرادی دارای تحصیلات دیپلم تا دکترا، هر دو جنس و سن بین 25 تا 55 سال که بصورت تصادفی غیرهدفمند انتخاب شدند. ابزار پژوهش نیز عبارتند از پرسشنامه خلاقیت تورنس (MMPT-TORRANCE)، MRI ، آزمون برج لندن TOWER OF LONDON)) .روش تجزیه و تحلیل داده ها نیز با استفاده از تحلیل کوواریانس مقایسه اندازه و رنگ هر یک از خرده مولفه های عصب شناختی مورد تحلیل قرار گرفت .

    یافته ها

    نتایج نشان دادند که بین عصب شناختی مغز در سه گروه افراد با سطوح مختلف خلاقیت تفاوت وجود دارد . بین حجم مغز ، حجم فرونتال راست، حجم پری فرونتال چپ، حجم پری فرونتال راست، حجم برودمن 46 و حجم هیپوکامپ در سه سطح خلاقیت تفاوت وجود دارد و بین حجم فرونتال چپ و حجم برودمن 10 در سه گروه از افراد با سطوح مختلف خلاقیت تفاوت وجود ندارد (p<0/05) و بین جمع امتیاز و زمان کل در برج لندن در سه گروه از افراد با سطوح مختلف خلاقیت تفاوت وجود دارد  (p>0/05) و بین تعداد خطا در برج لندن در سه گروه از افراد با سطوح مختلف خلاقیت تفاوت وجود ندارد . (p<0/05)

    نتیجه گیری

    می توان نتیجه گرفت که عصب شناختی مغز با خلاقیت ارتباط دارد آثار جانبی خاصی به نام حمایت کننده ها وجود دارند که ممکن است سازگاری معینی را همراهی نمایند و برای مثال ،گنجایش فراوان مغز انسان بسیاری فواید سازگارانه را به وجودآورده است.این فواید در مهارت های پیشرفته حل مسئله ،ابزار سازی عالی و حافظه موثر است که همه این موارد با خلاقیت مرتبط هستند.. آثار جانبی مغز بزرگ میتواند دربرگیرنده توانای هایی مانند تولید موسیقی ، زبان نوشتاری و قواعد پیجیده اجتماعی باشد که نشان دهنده خلاق بودن انسان است.

    کلید واژگان: : عصب شناختی مغز, خلاقیت, تورنس, برج لندن, ام آرآی
    Davood Manavipour*, Apameh Ashrafifar
    Aim

    The aim of this study was to compare the neuroscience of the brain in three groups of people with different levels of creativity. The research method was causal-comparative.

    Methods

    The research population included all patients referred to the MRI department of Milad Hospital in 1993. Examples of people with a bachelor's or doctoral degree, both sexes and between the ages of 25 and 55, who were randomly selected as targeted. Research tools also include the MPPT Creativity Questionnaire, MRI, and the Tower of London Index. Data analysis was analyzed using covariance analysis to compare the size and color of each neurological component.

    Results

    The results showed that there is a difference between brain neuroscience in three groups of people with different levels of creativity. There is a difference between brain volume, right frontal volume, left prefrontal volume, right prefrontal volume, Broadmann volume 46 and hippocampus volume in three levels of creativity, and difference between left frontal volume and Broadman volume 10 in three groups of people with different levels of creativity. There is no difference (p <0.05) and there is a difference between the total score and total time in the Tower of London in three groups of people with different levels of creativity (p> 0.05) and between the number of errors in the Tower of London in three groups of people. There is no difference with different levels of creativity (p <0.05).

    Conclusion

    It can be concluded that neuroscience of the brain is related to creativity. There are certain side effects called protectors that may accompany a certain adaptation, and for example, the abundant capacity of the human brain has created many adaptive benefits. Advanced problemsolving skills, excellent instrumentation, and effective memory are all linked to creativity. The side effects of the cerebrum can include abilities such as music production, written language, and complex social rules that reflect human creativity.

    Keywords: brain neurology, creativity, Torrance, Tower ofLondon, MRI
  • معصومه سیفی، داود معنوی پور *
    مقدمه

     با توجه به آن‌که پژوهش‌های دهه اخیر نشان داده است که مداخلات هیجانی در درمان اختلال یادگیری ریاضی روش پایدارتری در درمان است و در درازمدت می‌تواند هراس از درس ریاضی را کاهش دهد و یادگیری را بهبود بخشد؛ هدف مطالعه این پژوهش، مقایسه اثربخشی مداخله هیجانی بر اساس تنظیم شناختی هیجان و روان‌پویشی کوتاه‌مدت فشرده دوانلو بر هیجان‌های تحصیلی و توانایی یادگیری ریاضی ‌دانش‌آموزان با اختلال یادگیری ریاضی بود.

    روش پژوهش

    این پژوهش، شبه‌آزمایشی با استفاده از طرح پیش‌آزمون –پس‌آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه ‌دانش‌آموزان پایه چهارم ‌و پنجم دبستان‌های تهران با اختلال ریاضی بود که از میان آن‌ها به روش نمونه‌گیری هدفمند 46 نفر برگزیده و به‌تصادف در سه گروه تقسیم شدند. دو گروه آزمایش به تفکیک مداخله پروتکل درمانی گراس و دوانلو را در دوازده جلسه 60دقیقه‌ای دریافت کردند و گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکرد، با استفاده از پرسش‌نامه کی‌مت و پرسش‌نامه پیشرفت تحصیلی پکران تغییرات اندازه‌گیری شد و به کمک آمار تحلیل واریانس مختلط و آزمون تعقیبی بونفرونی داده‌ها تحلیل شد.

    یافته ها

     نتایج این پژوهش نشان داد، مداخله هیجانی بر توانایی ریاضی (001/0 P<،612/0 =η2) و هیجان‌های تحصیلی تاثیر داشت (001/0 P<،705/0 =η2) و این تاثیر پس از دو ماه پایدار بود. بین دو روش مداخله، در زیر‌مقیاس‌های امیدواری، شرم، اضطراب، ناامیدی، خستگی تفاوت معنادار نبود و در زیر‌مقیاس‌های لذت (047/0 = p،262 /0 = i-j) و غرور (009/0 =p، 352/0= i-j) در کلاس درس و خشم نسبت به یادگیری (006/0 =p،374/0 =i-j)؛ تفاوت معنادار بود.

    نتیجه گیری

     بر اساس نتایج به‌دست‌آمده می‌توان گفت، مداخله هیجانی در درازمدت، با افزایش هیجان‌های مثبت و کاهش هیجان‌های منفی، از درون فرد را برای مقابله با مشکلات یادگیری ریاضی آماده می‌سازد و بهبود توانایی ریاضی را به همراه دارد.

    کلید واژگان: اختلال یادگیری ریاضی, تنظیم شناختی هیجان, روان پویشی کوتاه مدت فشرده دوانلو, هیجان های تحصیلی
    Masoomeh seyfi, Davood Manavipoor *
    Introduction

     According to recent decade studies, emotional interventions in the treatment of math learning disorders are a more sustainable method of treatment and in the long run, it can reduce the fear of math and improve learning; The aim of this study was to compare the effectiveness of emotional intervention based on cognitive regulation of emotion, and Davanloo intensive short-term dynamic psychotherapy on academic emotions and math learning ability of students with math learning disabilities.

    Methods

     The method of this research was quasi-experimental using a pre-test-post-test design with a control and follow-up group. The statistical population of this study was all fourth and fifth-grade students of Tehran primary schools with math disorders, 46 of them were selected by purposive sampling method and were randomly divided into three groups. The two experimental groups received Gross and Dovanloo treatment protocols separately in twelve 60-minute sessions, and the control group received no treatment. Changes were measured using K-Matt Questionnaire and Pekran Academic Achievement Questionnaire and the data were analyzed using the variance of mixed scores and Bonferroni post hoc test.

    Results

     The research results showed emotional interference affected the reduction of math learning disorders (η2₌0.612, P<0.01) and achievement emotional of students (η2₌0.705, P<0.001), and that effect was sustained after two months. There was no significant difference between the two intervention methods under the scales of hope, shame, anxiety, hopelessness, and fatigue and under the scales of pleasure (p = 0.047, ij = 0.262) and pride (p = 0.009, ij = 0.352) in the classroom and anger towards learning (p = 0.006, 0.374) ij); the difference was significant.

    Conclusion

     Based on the results, it can be said, long-term emotional intervention, by increasing positive emotions and reducing negative emotions, prepares the person from within to deal with math learning problems and improves math learning.

    Keywords: Academic Emotions, Cognitive Emotion Regulation, Devanloo Intensive Short, Term Psychodynamics, Math Learning Disorder
  • حسین ربوبی، داود معنوی پور*، ناصرالدین کاظمی حقیقی
    هدف

    هدف پژوهش بررسی تاثیرمدل آموزشی برگرفته از رویکرد روان پویشی جهت تنظیم هیجان ها در کاهش اختلالات رفتاری کودکان بود.

    روش

    نیمه آزمایشی با گروه آزمایش، کنترل و پیگیری چهارماهه بود. جامعه آماری شامل همه کودکان 8 تا 12 ساله مراجعه کننده به مراکز توان بخشی و روان شناسی شهر تهران در سال 1397 بودند. از جامعه آماری 60 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به صورت تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش تحت چهارده جلسه مداخله انفرادی چهل وپنج دقیقه ای قرار گرفتند. قبل از مداخله، آزمون هوش وکسلر ویرایش چهارم صادقی، ربیعی و عابدی (1390) و سیاهه ی رفتاری کودک، مینایی (1385) و بعد از مداخله و در دوره پیگیری، فقط سیاهه ی رفتاری کودک تکمیل شد. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری های مکرر تحلیل شدند.

    یافته ها

    از تاثیر مداخلات فوق بر افسردگی/اضطراب (476/295F=؛ 83/0=اندازه اثر)، گوشه گیری/افسردگی (693/346F=؛ 85/0=اندازه اثر)، شکایات جسمانی (312/266F=؛ 82/0=اندازه اثر)، مشکلات اجتماعی (718/239F=؛ 80/0=اندازه اثر)، مشکلات تفکر (224/191F=؛ 80/0=اندازه اثر)، مشکلات توجه (511/381F=؛ 82/0=اندازه اثر)، رفتار قانون شکنی (304/228F=؛ 79/0=اندازه اثر)، رفتار پرخاشگری (889/4F=؛ 78/0=اندازه اثر)، درونی سازی (386/241F=؛ 80/0=اندازه اثر) و برونی سازی (440/237F=؛ 80/0=اندازه اثر) و پایداری در دوره پیگیری بود.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج مدل مداخلات آموزشی اصلاح هیجان ها که برگرفته از رویکرد روان پویشی بود؛ جهت کاهش اختلالات رفتاری کودکان پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: تنظیم هیجان, اختلالات رفتاری, روان پویشی, کودک
    Hossein Robooby, Davood Manavipour, Naseraldin Kazemi Haghighi
    Aim

    This study was to investigate The Effectiveness of Educational Model of Emotion Regulation on reducing children Behavior disorders.

    Method

    This was a quasi-experimental study with a control group and a four-month follow-up period. The statistical population consisted of all children between the ages of 8 and 12 years old referred to the Rehabilitation and Psychology Centers in Tehran by 2019. From this statistical population, 60 persons were selected by convenience sampling and were randomly divided into two groups of experimental and control. The experimental group received 14 sessions of forty-five minutes of individual intervention twice a week.For both groups before, after, and at the four-month follow-up For both groups, the IQ test and Child Behavior Checklist was performed before the intervention And after the intervention and during the four- month follow-up period, only CBCL was completed. Data were analyzed using repeated measures analysis of variance.

    Results

    The results indicated that the effects of interventions on anxity/deppression (F=295/476؛ effect size=0/83), withdrawn /deppression (F=346/639؛ effect size=0/85), somatic complaints (F=266/312 effect size=0/82), social problems (F=239/718؛ effect size=0/80), thought problems (F=191/224؛ effect size=0/80), attention problems (F=381/511؛ effect size=0/82), rule-breaking behavior (F=228/304؛ effect size=0/79), aggressive behaviors (F=4/889؛ effect size=0/78), Internalizing behavior disorder (F=241/386؛ effect size=0/80), externalizing behavior disorder (F=237/440؛ effect size=0/80) and sustainability of this effect it was in the follow-up period.

    Conclusion

    According to the results of this study, it is suggested that use Educational Model of Emotion Regulation to Reduce children's behavioral disorders

    Keywords: emotion regulation, behavioral disorders, dynamic psychotherapy, child
  • پونه شهابی، داود معنوی پور*، علیرضا پیرخائفی
    هدف

    بررسی روابط بین سازه های روانشناختی می تواند درک ما را از آنها کاملتر کند تا به کارگیری آنها را با در نظر گرفتن نقاط مشترک و متمایز کننده آنها تسهیل نماید. این پژوهش با هدف بررسی رابطه عامل های همدلی خود با شفقت خود انجام شد.

    روش

    این پژوهش از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای تهران و گرمسار در سال تحصیلی 98-99 بود. ابزار پژوهش آزمون همدلی خود (شهابی، معنوی پور، پیرخایفی، 1399) بود.

    یافته ها

    تحلیل رگرسیون بین عامل های همدلی خود با شفقت خود نشان داد که مدل رگرسیون در حالت کلی معنی دار نیست و علی رغم شباهت های سازه های همدلی خود و شفقت خود، رابطه معنی دار آماری بین آنها وجود ندارد.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد که از میان عامل ها، توجه به بدن با شفقت خود رابطه منفی و معنی دار دارد و عامل درون نگری با شفقت خود رابطه مثبت و معنی دار دارد و سایر عامل ها رابطه معنی داری با شفقت خود ندارند.

    کلید واژگان: همدلی خود, روان پویشی, مثلث تعارض, شفقت خود
    Pouneh Shahabi, Davood Manavipour*, Alireza Pirkhaefi
    Aim

    The aim of this study was to investigate the relationship between self-empathy factors and self-compassion.

    Method

    This study was a correlational study. The statistical population of this study included all students of Islamic Azad University of Tehran and Garmsar in the academic year of 1998-99.

    Results

    Regression analysis between self-empathy and selfcompassion factors showed that the regression model is not significant in general and despite the similarities of selfempathy and self-compassion structures, there is no statistically significant relationship between them.

    Conclusion

    But the factor of attention to the body has a negative and significant relationship with self-compassion and the factor of introspection has a positive and significant relationship with self-compassion and other factors do not have a significant relationship with self-compassion.

    Keywords: self-empathy, Psychodynamic, Conflict Triangle, self-compassion
  • سالومه قاسمی منصف، داود معنوی پور*

     هدف این پژوهش تعیین نقش اضطراب و اجتناب دلبستگی در نظریه ذهن و حافظه شرح حال بود. جامعه پژوهش متشکل از افراد متاهل ساکن مناطق 1 ،2 و 5 شهر تهران بود. تعداد 212 نفر 119 زن و 93 مرد  با روش نمونه برداری در دسترس انتخاب شدند و نسخه بازنگریشده مقیاس تجارب مربوط به روابط نزدیک فرالی، والر و برنان، 2000 ،آزمون حافظه شرح حال ویلیامز و برودبنت، 1986 و آزمون ذهنخوانی از طریق چشم بارون کوهن، ویلرایت، هیل، ریست و پالمب، 2001 را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شد. یافته ها حاکی از رابطه منفی اجتناب دلبستگی با نظریه ذهن و حافظه شرح حال بود. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که اجتناب دلبستگی و نه اضطراب، نظریه ذهن و حافظه شرح حال را به طور منفی پیشبینی میکند. توانایی کمتر افراد اجتنابی در تشخیص حاالت ذهنی خود و دیگری، و یادآوری خاطرات شخصی را میتوان به راهبردهای نافعالسازانه، خوداتکایی بیشازاندازه و سرکوب سرنخهای مرتبط با دلبستگی در این افراد مرتبط دانست.

    کلید واژگان: حافظه شرح حال, دلبستگی, نظریه ذهن
    Saloomeh Ghasemi Monsef, Davood Manavipour *

    this study aimed to investigate the role of attachment anxiety and avoidance in theory of mind and autobiographical memory. The study population consisted of all married individuals living in districts 1, 2, and 5 in Tehran. 212 people (119 female and 93 male) were selected by convenience sampling method and completed Experience in Close Relationships Scale-Revised (Fraley, Waller, Brennan, 2000), Autobiographical Memory Test (Williams & Broadbent, 1986), and Reading Mind in the Eyes Test (Baron-Cohen, Wheelwright, Hill, Raste, & Plumb, 2001). Data were analyzed via Pearson correlation coefficient and multiple regression. Findings indicated a negative relationship of anxiety attachment with theory of mind and autobiographical memory. Results from regression analysis showed that attachment avoidance but not anxiety negatively predicted theory of mind and autobiographical memory. Decreased ability to recognize one's own and other's mental states and recollection of self-related memories in avoidant people, can be attributed to their deactivating strategies, over self-reliance, and suppression of attachment-related clues in these individuals.

    Keywords: autobiographical memory, attachment, theory of mind
  • داود معنوی پور*، پونه شهابی، علیرضا پیرخائفی
    هدف

    این پژوهش با هدف ساخت مقیاس سنجش همدلی خود بر مبنای رویکرد روان پویشی دوانلو و مالان انجام شد.

    روش

    این پژوهش از نوع توصیفی همبستگی با هدف توسعه ای- روانسنجی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحدهای تهران و گرمسار در سال تحصیلی 98-99 بود.

    یافته ها

    ضریب پایایی این مقیاس به روش آلفای کرونباخ 0.89 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی مقیاس همدلی خود نشان داد که با 16 گویه 5 عامل توجه به بدن، درک احساس، درون نگری، اضطراب و مکانیسسم های دفاعی را اندازه گیری می نماید. این مقیاس با ضریب پایایی و روایی سازه و محتوایی، برای غربالگری افراد در میزان همدلی خود مناسب است. این پژوهش به عنوان نخستین تلاش برای ساخت مقیاس همدلی خود انجام شد که به 16 گویه و 5 عامل درونی این مفهوم دست یافت. شاخص های روانسنجی این مقیاس برای نخستین تلاش قابل تامل است . این مقیاس فعلا برای غربالگری مناسب است و این مسیر نیازمند پژوهش های گسترده تری است تا بتواند به شاخص های روانسنجی مناسب برای سنجش های بالینی دست یابد.

    کلید واژگان: همدلی خود, تحلیل عاملی, روان پویشی, مثلث تعارض
    Davood Manavipour *, Pouneh Shahabi, Alireza Pirkhaefi
    Objective

    The aim of this study was to construct a self-empathy scale based on the psychodynamic approach of Davanloo and Malan.

    Method

    This was a descriptive correlational study with the aim of developmental psychometrics. The statistical population of this study included all students of Islamic Azad University of Tehran and Garmsar in the academic year of 1998-99.

    Results

    The reliability coefficient of this scale was 0.89 by Cronbach's alpha method. The results of exploratory and confirmatory factor analysis of his self-empathy scale showed that with 16 items, 5 factors measure body attention, perception of feelings, introspection, anxiety, and defense mechanisms. This scale, with its coefficient of reliability and validity of structure and content, is suitable for screening people at their level of self-empathy. This research was done as the first attempt to construct a scale of self-empathy that achieved 16 items and 5 internal factors of this concept. Psychometric indices of this scale can be considered for the first attempt. This scale is currently suitable for screening and this path requires more extensive research to be able to achieve psychometric indices suitable for clinical trials.

    Keywords: self-empathy, Factor Analysis, Psychodynamic, Conflict Triangle
  • مهناز نیک اخلاق عباسی، داود معنوی پور*، مجتبی صداقتی فرد
    مقدمه

    این پژوهش با هدف بررسی بررسی اثربخشی درمان روان پویشی فشرده کوتاه مدت بر بهبود نشانه-های اختلال نافرمانی مقابله ای در نوجوانان 16 ساله انجام شده است.

    روش کار

    طرح پژوهشی این تحقیق نیمه‎‎آزمایشی از نوع پیش‎آزمون- پس‎آزمون با گروه کنترل بود. از جامعه آماری دانش‎آموزان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای منطقه 4 شهر تهران تهران تعداد30 دانش‎آموز پسر دبیرستانی مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله‎ای به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای سنجش اختلال نافرمانه مقابله ای از مقیاس همورسن و همکاران (2006) استفاده شد. مداخله درمانی روان پویشی در هشت جلسه برای گروه آزمایش ارایه شد. داده ها از طریق تحلیل کواریانس یک راهه مورد تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتیجه تحلیل داده ها بیانگر این بود که درمان روان پویشی فشرده کوتاه مدت موجب بهبود نشانه های اختلال نافرمای مقابله ای در نوجوانان 16 ساله می شود (p≤0/001).

    نتیجه گیری

    با توجه به تاثیر تاثیرگذاری درمان روان پویشی فشرده کوتاه مدت معنی داری بر بهبود نشانه های اختلال نافرمانی مقابله ای دانش آموزان، پیشنهاد می شود از این روش استفاده شود.

    کلید واژگان: روان پویشی کوتاه مدت, اختلال نافرمانی مقابله ای, Odd
    Mahnaz Nikakhlagh Abbasi, Davood Manavipour *, Mojtaba Sedaghatifard
    Introduction

    This study was conducted to investigate the effectiveness of short-term intensive psychoanalytic treatment on the symptoms of oppositional defiant disorder in 16-year-old adolescents.

    Methods

    The research design of this quasi-experimental study was pretest-posttest with control group. From the statistical population of students with confrontational disobedience disorder in Tehran's 4th district, Tehran, 30 high school boys with disability disorder were selected by available sampling method. The Humorsen et al. (2006) scale was used to measure oppositional defiant disorder disorder. Psychotherapeutic intervention was presented in eight sessions for the experimental group. Data were analyzed by one-way analysis of covariance.

    Results

    The results of data analysis showed that short-term intensive psychotherapy treatment improves the symptoms of oppositional defiant disorder 16-year-olds (p≤0 / 001).

    Conclusion

    Due to the effective effect of short-term intensive psychotherapy treatment on the improvement of symptoms of students' oppositional defiant disorder, it is recommended to use this method.

    Keywords: short-term psychodynamics, Oppositional defiant disorder, Odd
  • سمیرا محمدعلی، داود معنوی پور*، مجتبی صداقتی فرد
    هدف

    هدف مطالعه حاضر بررسی ویژگی ‌های روان‌سنجی (روایی و پایایی) نسخه دانشجویی مقیاس انگیزش تحصیلی بود.

    روش

    این پژوهش یک مطالعه همبستگی از نوع روان‌سنجی بود. نمونه شامل 400 نفر از دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب بود که با روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند و نسخه دانشجویی مقیاس انگیزش تحصیلی والرند، پلتیر، بلایس و بریر (1992) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، تحلیل عاملی تاییدی، آلفای کرونباخ و بازآزمایی بررسی شد.

    یافته ها

    نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد 23 گویه 7 عامل درون‌نگری (با مقدار واریانس تبیین شده 85/12)، دستاورد (با مقدار واریانس تبیین شده 89/11)، تمایز (با مقدار واریانس تبیین شده 44/10)، بی‌انگیزشی (با مقدار واریانس تبیین شده 40/10)، برون‌نگری (با مقدار واریانس تبیین شده 19/10)، تحریک (با مقدار واریانس تبیین شده 09/7) و دانش (با مقدار واریانس تبیین شده 57/6) را تبیین می کند. نتایج تحلیل عاملی تاییدی، یافته های تحلیل عاملی اکتشافی را تایید کرد. شاخص های برازش در هر دو مدل تحلیل عاملی تاییدی در سطح 001/0 مناسب به دست آمد. ضریب پایایی کلی مقیاس با دو روش آلفای کرونباخ (88/0) و روش بازآزمایی (86/0) در حد مطلوب به دست آمدند.

    نتیجه‌گیری:

     نتایج مطالعه نشان دادند که نسخه دانشجویی مقیاس انگیزش تحصیلی از روایی و پایایی مناسبی برخوردار هستند و می توان از آن برای اندازه گیری انگیزش تحصیلی در دانشجویان استفاده کرد.

    کلید واژگان: انگیزش تحصیلی, انگیزش درونی, انگیزش بیرونی
    S. Mohammadali, D. Manavipor*, M. Sedaghatifard
    Aim

    The aim of this study was to investigate the psychometric properties (validity and reliability) of the student version of the Academic Motivation Scale.

    Method

    This study was a psychometric correlation study. The sample consisted of 400 students of the Islamic Azad University, South Tehran Branch, who were selected by available sampling method and completed the student version of the Vallerand, Pelletier, Blais, and Briere (1992) Academic Motivation Scale. Data were analyzed using expolary factor analysis, confirmatory factor analysis, Cronbach's alpha and retest.

    Results

    The results of exploratory factor analysis showed 23 items 7 intrinsic motivation factors (with the amount of variance explained 12.85), achievement (with the amount of variance explained 11.89), identified (with the amount of variance explained 10.44), amotivation (with an explained variance of 10.40), extroversion (with an explained variance of 10.19), stimulation (with an explained variance of 7.9), and knowledge (with an explained variance of 6.57). The results of confirmatory factor analysis confirmed the findings of exploratory factor analysis. Fit indices were obtained in both models of confirmatory factor analysis at the appropriate level of 0.001. The overall reliability coefficient of the scale was obtained by Cronbach's alpha (0.88) and retest method (0.86) for the desired level.

    Conclusion

    The results of the study showed that the student version of the Academic Motivation Scale has good validity and reliability and can be used to measure academic motivation in students.

    Keywords: academic motivation, internal motivation, external motivation
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر داود معنوی پور
    دکتر داود معنوی پور
    استاد روانشناسی، واحد گرمسار، دانشگاه آزاد اسلامی، گرمسار، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال