به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

رضا رستمی

  • سمانه ملکی، سعید حسن زاده*، رضا رستمی، جواد پورکریمی
    زمینه و هدف

    مطالعات صورت گرفته در سال های اخیر نشان می دهد ارائه تکالیف و تمرین های مربوط به تقویت کارکردهای اجرایی، در بهبود عملکردهای مربوط به یادگیری دانش آموزان دچار مشکلات یادگیری موثر است. پژوهش حاضر باهدف مرور نظام مند در اثربخشی کارکردهای اجرایی بر ارتقای خواندن و نوشتن در دانش آموزان دارای مشکل یادگیری انجام شد.

    روش بررسی

    برای این منظور پایگاه های داده PubMed و Scopus و Web of Science به کار رفت. در جست وجوهای اولیه 1172 عنوان بالقوه مرتبط یافت شد. ازاین بین پس از مراحل مختلف حذف و گزینش درنهایت تنها چهارده مقاله دارای شرایط ورود به مطالعه بود. داده های این چهارده مقاله با استفاده از ابزار ترسیم داده ها، استخراج و طبقه بندی شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد از میان مداخلات صورت گرفته، آموزش کامپیوتری کارکردهای اجرایی (CEFT) و آموزش کامپیوتری حافظه فعال (CWMT) و آموزش با بازی های ویدئویی اکشن (AVG) به احتمال بیشتری اثرگذار است؛ اما شواهدی علیه اثربخشی برخی از مداخلات مذکور وجود دارد و این موضوع، تصمیم گیری درباره کاربرد هریک از این مداخلات به تنهایی را دشوار می سازد؛ درعین حال به عنوان نتیجه ضمنی پژوهش حاضر، ترکیب این روش های مداخله بااحتمال بیشتری موثر خواهد بود.

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد درراستای بهبود مهارت های خواندن و نوشتن کودکان، استفاده از برنامه های مبتنی بر کارکردهای اجرایی به صورت ترکیبی از چند مولفه طراحی شده، رویکرد موثرتری باشد.

    کلید واژگان: کارکردهای اجرایی, مشکلات یادگیری, آموزش شناختی, نارساخوانی, حافظه فعال, توجه, بازداری
    Samaneh Maleki, Saeed Hasanzadeh*, Reza Rostami, Javad Pourkarimi
    Background & Objectives

    Specific learning disorders are neurodevelopmental disorders with biological origin. This origin includes the interaction of genetic, paragenetic, and environmental factors. At the same time, the symptoms of this disorder occur at the cognitive level. Specific learning disorders include problems in academic abilities such as fluency in reading, reading comprehension, writing, and mathematical reasoning. The most common learning disorder seems to be dyslexia. Learning disabilities are one of the main problems in children's academic performance and progress in the educational system of the United States and probably other countries around the world. One increasingly prominent and well–documented treatment for this developmental impairment has recently been the executive functions training approach. This study is intended to be a systematic review of the effectiveness of executive functions training on reading and writing skills of students with learning difficulties as a scientific ground for selecting more efficacious treatments.

    Methods

    To this end, this research was done as a systematic literature review, scoping various techniques and different treatment approaches that have been applied so far to enhance the academic performances of students with reading and writing difficulties. Three online databases were searched: PubMed, Scopus, and Web of Science. Only research studies published in English were accounted for. No limitations were exerted but on the subject's country or language. The time duration for all search was from 2010 to 2022. All papers were to be first–order research; this study did not include other literature reviews and meta–analytic research in its study sample. It also excluded interventions for other learning problems, such as dyscalculia. Furthermore, interventions for adult problems were excluded.
    A total of 1172 potentially relevant papers were found at the primary searching activities. However, after different levels of elimination, only 14 papers were decided to meet the criteria fully.

    Results

    There were few relevant treatments, but they were divergent regarding the techniques used and the cognitive functions trained. Among them, however, those who were found to be more decisively influential were Computerized Executive Functions Training (CEFT), Computerized Working Memory Training (CWMT), Action Video Games Training (AVG), and Visual Spatial Attention training. Careful examination of these treatments shows that most computerized training tasks could have been executed in non–computerized versions. Indeed, computerization for most tasks is only a methodological strategy to implement training in exact timing. Meanwhile, some negative evidence was also found, suggesting that some of the executive functions training that has been frequently claimed to be effective were completely useless on children with learning disabilities. Although this evidence is relatively negligible, subsequent work is needed to determine the effectiveness of each treatment. On the other hand, some of the most effective intervention programs were organized in such a way as to take, explicitly or implicitly, a central or supervisory system of executive functions for granted.

    Conclusion

    Despite the lack of certainty regarding the effectiveness of each of the interventions individually in improving learning problems, it seems that to improve children's reading and writing skills, using programs based on executive functions as a combination of several designed components is a more practical approach.

    Keywords: Executive Functions, Learning Problems, Cognitive Training, Dyslexia, Working Memory, Attention, Inhibition
  • میترا کامران، عباس رحیمی نژاد*، نیما قربانی، محمدرضا ناظم زاده، رضا رستمی

    پسوریازیس یکی از شایعترین بیماری های خودایمنی، روان تنی پوست است که با آسیب پذیری به استرس، اختلالات هیجانی، و مشکل در بیان احساسات منفی همراه است. نقش عوامل روان شناختی مانند تجارب هیجانی و به ویژه ناگویی هیجانی در سیر بالینی بسیاری از بیماری های پوستی مورد تایید قرار گرفته است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ناگویی هیجانی و پریشانی روانشناختی در پیش بینی میزان خارش و شدت بیماری افراد مبتلا به پسوریازیس بود. جامعه آماری پژوهش مبتلایان به پسوریازیس شهر تهران در سال 1401بودند. بدین منظور با روش نمونه گیری در دسترس، 187 فرد مبتلا به بیماری پسوریازیس که در انجمن پسوریازیس ایران عضو بودند به صورت آنلاین در پژوهش مشارکت کردند. پرسشنامه های ناگویی هیجانی تورنتو (TAS)، مقیاس پریشانی روانشناختی کسلر، شاخص اندازه گیری سطح و شدت پسوریازیس (PASI)و اندازه گیری شدت خارش خود گزارش دهی را تکمیل نمودند. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد که بین ناگویی هیجانی، پریشانی روانشناختی با شدت خارش و شدت بیماری همبستگی مثبت و معنادار وجود دارد. برای بررسی نقش تعدیل کننده ناگویی هیجانی بین پریشانی روانشناختی و شدت خارش از رگرسیون گام به گام استفاده شد. یافته ها نشان می دهد بتای مربوط به تعامل ناگویی هیجانی و پریشانی روانشناختی در پیش بینی 34 درصد خارش در بیماری پسوریازیس معنادار است. اما این نتایج برای پیش بینی شدت بیماری توسط ناگویی هیجانی و پریشانی روانشناختی معنادار نبود.

    کلید واژگان: پسوریازیس, ناگویی هیجانی, پریشانی روانشناختی, خارش
    Mitra Kamran, Abbas Rahiminezhad *, Nima Ghorbani, Mohammadreza Nazemzadeh, Reza Rostami

    Psoriasis is one of the most common autoimmune, psychosomatic diseases of the skin, which is accompanied by vulnerability to stress, emotional disorders, and difficulty in expressing negative feelings. The role of emotional experiences and especially alexithymia in the clinical course of many skin diseases has been confirmed. The aim of the present study was to investigate the role of alexithymia and psychological distress in predicting the degree of itching and the severity of the disease in people with psoriasis. The statistical population of the study was psoriasis sufferers in 1401 from Tehran. For this purpose, with the available sampling method, 187people with psoriasis who were members of the Iranian Psoriasis Association participated in the research online. Toronto alexithymia Questionnaire (TAS-20), Kessler's Psychological Distress Scale, Psoriasis Level and Severity Index (PASI) and self-report itch intensity measurement were completed. The results of the correlation analysis showed that there is a positive and significant correlation between alexithymia, psychological distress, severity of itching and severity of the disease. Stepwise regression was used to investigate the moderating role of alexithymia between psychological distress and itching severity. The findings show that the beta related to the interaction of alexithymia and psychological distress is significant in predicting 34%of itching in psoriasis. But these results were not significant for predicting the severity of the disease by emotional ataxia and psychological distress.

    Keywords: Psoriasis, Alexithymia, Psychological Distress, Itch
  • راضیه اسمعیلی*، رضا رستمی
    مقدمه

    محرک کلیدی برای بسیاری از عوارض که از علائم تظاهرات ناشی از انواع سرطان است، تغییرات در محیط گوارشی است که یک مانع عمده در راه مدیریت عوارض جانبی است. هدف از این پژوهش بررسی مزایا و چالش های مصرف کانابیس دارویی در کاهش مشکلات جسمی و روان شناختی ناشی از شیمی درمانی و التهاب روده به عنوان یک مطالعه مروری بود.

    روش بررسی

    در این مطالعه مروری، به منظور یافتن منابع و مطالعات مرتبط، در داده پایگاه های معتبر علمی مانند: PubMed, ProQuest, google, google Scholar, Scopus, Web of Science Cinahl در سال های 2019 تا 2023 با ترکیبی از کلمات کلیدی جستجویی جامع به زبان انگلیسی انجام شد. بر اساس معیارهای ورود و خروج و حذف مطالعات تکراری، متون هم راستا با اهداف این مطالعه، از مجموع 81 مقاله مورد بررسی به دست آمد.

    نتایج

    مطالعات مورد بررسی نشان داد شکستن سد مخاطی (موکوزیت) یک عارضه جانبی شایع و اولیه در درمان های ضد سرطان است که در ایجاد طیف وسیعی از علائم شدید جسمی و روانی مانند اسهال، تهوع، استفراغ، عفونت، سوء تغذیه، خستگی، افسردگی و بی خوابی نقش دارد که کانابیس دارویی می تواند بر کاهش این علائم موثر باشد. البته این نتایج نیاز به پژوهش های بیشتری در این زمینه دارد.

    نتیجه گیری

    با توجه به چالش ها و مزایای بالقوه کانابیس دارویی در کاهش مشکلات جسمی و روان شناختی ناشی از شیمی درمانی و التهاب روده، بررسی پژوهش های بیشتر در این زمینه لازم به نظر می رسد و در صورت تایید شواهد بالینی بیشتر کانابیس دارویی می تواند به عنوان درمان مکمل در نظر گرفته شود.

    کلید واژگان: شیمی درمانی, ضد سرطان, کانابیس دارویی, مشکلات روان, موکوزیت
    Razieh Esmaeili*, Reza Rostami
    Introduction

    A key trigger for many of the complications that are symptoms of cancer types is changes in the gastrointestinal environment, which is a major obstacle in the way of managing side effects. The purpose of this research was to investigate the benefits and challenges of using medicinal cannabis in reducing physical and psychological problems caused by chemotherapy and intestinal inflammation as a review study.

    Methods

    In this review study, a comprehensive search in English was conducted in reputable scientific databases such as PubMed, ProQuest, Google, Google Scholar, Scopus, Web of Science, and CINAHL from 2019 to 2023, using a combination of keywords to find relevant sources and studies. . Based on the established inclusion and exclusion criteria, and the removal of duplicate studies, texts relevant to the objectives of this study were extracted from a total of 81 reviewed articles.

    Results

    The studies reviewed showed that the breakdown of the mucosal barrier (mucositis) was a common and primary side effect of cancer treatments, contributed to a wide range of severe physical and psychological symptoms such as diarrhea, nausea, vomiting, infection, malnutrition, fatigue, depression, and insomnia, for which medical cannabis may be effective in alleviating these symptoms.

    Conclusion

    Considering the potential challenges and benefits of medicinal cannabis in reducing physical and psychological problems caused by chemotherapy and intestinal inflammation, it is necessary to investigate more research in this field and if more clinical evidence is confirmed, medicinal cannabis can be used as a treatment.

    Keywords: Chemotherapy, Anti-Cancer, Medicinal Cannabis, Mental Problems, Mucositis
  • امین نایبی، محمدرضا ابوالقاسمی دهاقانی*، رضا رستمی، عباس رحیمی نژاد، مسعود اسدپور
    مقدمه

    کووید-19 باعث افزایش اختلال خواب شد. هدف از این مطالعه بررسی روند جستجوی اطلاعات در مورد اختلال خواب در هفت ماه اول همه گیری کووید-19 در ایران و مقایسه آن با زمان مشابه در دو سال قبل از آن است.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر از نظر هدف بنیادی و از نظر روش توصیفی بود. جامعه آماری آن، جستجوهای ایرانیان در اینترنت از اسفند 1396 تا مهرماه 1399 و نمونه آماری آن جستجوهای انجام شده در حوزه اختلال خواب بود. بخش اول داده ها این پژوهش حجم جستجوهای انجام شده مرتبط با اختلال خواب و بخش دوم آمار مرگ بر اثر کووید-19 بود و به کمک روش تحلیل واریانس یک طرفه بین گروهی، حجم نسبی جستجوهای مربوط به اختلال خواب در دوره همه گیری و زمان مشابه در سال های قبل مقایسه شد و به کمک همبستگی پیرسون ارتباط روند روزانه مرگ بر اثر کووید-19 با روند جستجوهای مربوط به اختلال خواب در اینترنت بررسی شد. تجزیه و تحلیل داده ها با پایتون نسخه 3.5 انجام شد.

    نتایج

    میزان جستجوی مفاهیم مرتبط با اختلال خواب در هفت ماه اول همه گیری در ایران نسبت به زمان مشابه در دو سال قبل از آن رشد معناداری داشته است (0/001>p)، این جستجوها در ابتدا روندی افزایشی دارد سپس کاهش یافته و روند ثابتی به خود می گیرد، میزان جستجوی اختلال خواب با تعداد مرگ بر اثر بیماری در سه ماهه اول همه گیری همبستگی قوی (0/8) و معناداری داشته است (0/05>p).

    نتیجه گیری

    بحران همه گیری کووید-19 موجب افزایش جستجوی اطلاعات در مورد اختلال خواب شده است، این افزایش ممکن است به دلیل اضطراب بیماری و یا تغییر سبک زندگی افراد ایجادشده باشد.

    کلید واژگان: اختلال خواب, رفتار جستجوی اطلاعات, کووید-19, گوگل ترندز
    Amin Nayebi, Mohammadreza Abolghasemi Dehaqani*, Reza Rostami, Abbas Rahiminezhad, Masoud Asadpour
    Introduction

    The COVID-19 pandemic has led to a global rise in sleep disorders, serving as a critical indicator of societal mental health. This study aims to examine the trends in health information searches related to sleep disorders during the first seven months of the COVID-19 pandemic in Iran, comparing these trends with the same period two years prior.

    Methods

    This descriptive study analyzed the internet search behavior of Iranians seeking health information between 2017 and 2022. Data were collected on sleep disorder-related searches during the initial seven months of the COVID-19 pandemic in Iran using Google Trends. A one-way analysis of variance (ANOVA) was employed to compare the volume and percentage of searches related to sleep disorders during the pandemic with those in the corresponding periods of the previous years. Additionally, Pearson's correlation was used to assess the relationship between the daily trends in COVID-19-related deaths and the volume of internet searches concerning sleep disorders.

    Results

    The volume of searches related to sleep disorders significantly increased (p<0.001) during the first seven months of the COVID-19 pandemic in Iran compared to the same period in the two preceding years. These searches initially exhibited an upward trend, followed by a decline, eventually stabilizing. A strong (r = 0.8) and significant (p<0.05) correlation was observed between the number of sleep disorder-related searches and the number of COVID-19-related deaths during the early months of the pandemic.

    Conclusion

    The COVID-19 pandemic led to a marked increase in searches for information on sleep disorders, potentially driven by heightened anxiety and lifestyle changes during this period.

    Keywords: COVID-19, Google Trends, Information-Seeking Behavior, Sleep Disorders
  • امین نایبی، رضا رستمی*، محمدرضا ابوالقاسمی دهاقانی، عباس رحیمی نژاد، مسعود اسدپور
    پژوهش حاضر با هدف بررسی رفتار جست وجوی اطلاعات ایرانیان در اینترنت در دوره کووید-19 انجام شد و به بررسی ارتباط اوج گیری بیماری با جست وجوی های انجام شده در اینترنت پرداخت. این پژوهش از نظر هدف، بنیادین و از لحاظ روش پژوهش، توصیفی بود. جامعه آماری، جست وجوهای انجام شده ایرانیان از بهمن 1398 تا فروردین 1401 و نمونه مورد بررسی، مفاهیم جست وجو شده مرتبط با اضطراب و سلامت روان بود. بخش اول داده ها جست وجوهایی بود که از سایت گوگل ترندز در آذر 1401 استخراج شد. بخش دوم داده ها، آمار روزانه مرگ و مبتلایان جدید از سایت دانشگاه جان هاپکینز دریافت شد. تجزیه و تحلیل داده ها با آزمون علیت گرنجر و همبستگی پیرسون به کمک Python نسخه 3.12 انجام شد. نتایج نشان می دهد جست وجوی مفاهیم مرتبط با اضطراب در آغاز همه گیری رشد کرده است. میزان جست وجوی مفاهیم اضطرابی در ابتدای همه گیری با تعداد مرگ بر اثر بیماری همبستگی مثبت و معناداری دارد؛ به طوری که با افزایش آمار مرگ، میزان جست وجوی های اضطرابی با فاصله چند روز افزایش می باید و با کاهش مرگ این جست وجوها کمتر می شود، اما پس از چند ماه، روند جست وجوهای اضطرابی کاهش یافته و دیگر با تعداد مرگ رابطه ای نداشته است. در آغاز همه گیری جست وجوی درمان روان شناختی ناچیز است، اما پس از 9 ماه افزایش پیدا می کند و با افزایش آمار مرگ، این جست وجوها نیز بیشتر شده است. نتایج نشان می دهد جست وجوهای انجام شده در اینترنت می تواند ابزاری مفید برای پایش دغدغه های جامعه باشد.
    کلید واژگان: اضطراب, درمان روان شناختی, سواد سلامت, کووید-19, گوگل ترندز
    Amin Nayebi, Reza Rostami *, Mohammadreza Abolghasemi Dehaqani, Abbas Rahiminezhad, Masoud Asadpour
    The objective of this research was to investigate the information search behavior of Iranians on the Internet during the COVID-19 pandemic and to examine the relationship between the peak of the disease and the searches performed on the Internet. The purpose of this research was fundamental, and the research method was descriptive. The statistical population is the searches performed by Iranians from February 2020 to April 2022, and the investigated sample was the searched concepts related to anxiety and mental health. The first part of the data consisted of the queries that were extracted from the Google Trends website in December 2022. The second part, which consisted of the daily statistics of death and new infections, was obtained from the Johns Hopkins University website. Python version 3.12 was employed to conduct data analysis, which included the Granger causality test and Pearson correlation. The results indicate that the search for anxiety-related concepts has increased at the beginning of the epidemic. The quantity of searches for anxiety concepts at the beginning of the epidemic is positively and significantly correlated with the number of deaths caused by the disease. Consequently, the quantity of anxiety searches should increase over a period of a few days as the number of deaths increases. These searches diminished as the number of deaths decreased; however, the trend of anxiety searches ceased to be correlated with the number of deaths after a few months. The search for psychological treatment was modest at the onset of the epidemic; however, it increased after nine months, and the number of deaths also increased, prompting an increase in these searches. The results show that internet inquiries can be a useful tool for monitoring community concerns.
    Keywords: Anxiety, Covid-19, Google Trends, Health Literacy, Psychological Treatment
  • فاطمه بابانوری، رضا رستمی*، مهدی رضا سرافزار
    مقدمه

    سبک های دلبستگی والدین اثرات فراوانی بر سبک دلبستگی فرزندان دارند. پژوهش حاضر با هدف تبیین نقش عوامل اثرگذار بازدارنده و تسهیل گر در سبک های دلبستگی ناایمن اجتنابی و دوسوگرای والدین بر انتخاب سبک دلبستگی فرزندان انجام شد.

    روش پژوهش:

     این مطالعه یک پژوهش کیفی با رویکرد نظری مبنا بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد 25 تا 40 ساله مراجعه کننده به کلینک آتیه شهر تهران در 1400 بود که از بین آنها 60 نفر انتخاب و سپس از بین این 60 نفر، 25 نفر که شرایط ورود به پژوهش را داشتند به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها به صورت همزمان جمع آوری و به روش گراندد تئوری کدگذاری (باز، محوری وگزینشی) و تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که عوامل اثرگذار شامل: 38 طبقه اولیه،4 طبقه اصلی و یک طبقه مرکزی در فرایند تبیین سبک های دلبستگی والدین در تعیین سبک دلبستگی فرزندان استخراج گردید. 4 طبقه اصلی شامل بستر لغزان امنیت، تکاپو برای انسجام جسم و روان از مسیر قدرت، پیچ و خم مسیر، و چتر حمایتی بودند.

    نتیجه گیری

    در راستای انتخاب سبک دلبستگی فرزندان در خانواده با دو والد ناامن، باید به مولفه های بستر لغزان امنیت، تکاپو برای انسجام جسم و روان از مسیر قدرت،پیچ و خم مسیر، چتر حمایتی توجه گردد.

    کلید واژگان: اجتنابی و دوسوگرا, سبک دلبستگی ناایمن, فرزندان, والدین
    Babanoori Fatemeh, Reza Rostami *, Mehdi Reza Sarfaraz
    Introduction

    Parents' attachment styles have many effects on children's attachment styles. The present study was conducted with the aim of explaining the role of the inhibitory and facilitating factors in parents' insecure, avoidant and ambivalent attachment styles on the choice of children's attachment style.

    Research Methods

    This study was a qualitative research with a theoretical approach. The statistical population of the Research included all people aged 25 to 40 who referred to the Atiyeh Clinic in Tehran in 1400, from which 60 people were selected, and then 25 people who had the conditions to enter the research were purposefully selected as a sample. The data were collected simultaneously and analyzed using grounded theory coding method (open, axial and selective).

    Findings

    The results showed that the influencing factors including 38 primary classes, 4 main classes and one central class were extracted in the process of explaining the attachment styles of parents in determining the attachment style of children. The 4 main floors included the sliding bed of security, striving for the integration of body and soul from the path of power, the maze of the path, and the umbrella of support.

    Conclusion

    In order to pay attention to the choice of children's attachment style in a family with two insecure parents, attention should be paid to the components of the sliding bed of security, striving for the integration of body and mind from the path of strength, the twists and turns of the path, and the umbrella of support.

    Keywords: Avoidant, Ambivalent Attachment Style, Children, Insecure, Parents
  • جلوگیری از بارنامه صوری با طرح بارنامه الکترونیک / رئیس کانون حمل و نقل شرکت ها و موسسات داخلی کشور مطرح کرد
    رضا رستمی
  • میثم اسماعیل زاده، علی اشرف نظری *، سید مصطفی ابطحی، رضا رستمی

    هدف این پژوهش تحلیل توسعه روان شناختی در سیاست گذاری عمومی و توسعه پایدار ایران است. این پژوهش(توصیفی- تحلیلی) با استفاده از تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده که به روش کتابخانه ای می باشد، به تبیین موضوع پژوهش حاضر پرداخته است. توسعه فرایندی پیچیده است که شاخص های متعددی در دستیابی به آن نقش دارند. نظریات مختلفی و در باب توسعه ارائه شده و هر کدام بر جنبه هایی خاص از علل و عوامل توسعه تاکید دارند. این نظریات بر شاخص هایی از قبیل جغرافیا، سیاست، شرایط بین المللی و غیره متمرکز شده اند. یکی از مهم ترین ابعاد محوری تحقق توسعه یعنی نقش آفرینی عوامل روان شناختی در فرایند تدوین سیاست گذاری عمومی توسعه در ایران می باشد که همگام با سایر ابعاد توسعه کمتر بدان پرداخته شده است. از همین رو در پژوهش حاضر به نقش و جایگاه عوامل روان شناختی در توسعه ایران به عنوان محرک قوی این تحقیق در فرایند سیاست گذاری عمومی ایران پرداخته شده است. یافته ها حاکی از این است که در کشور ما علیرغم درگیر بودن افراد و نهادهای مختلف در فرآیند تدوین سیاست گذاری عمومی کاستی هایی در این زمینه به خصوص کم رنگ بودن رویکرد روان شناسی احساس می شود. به عبارتی در توسعه به رویکرد روان شناسی به مانند سایر رویکردهای جامعه شناختی و سیاسی و فرهنگی پرداخته نشده است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که توسعه روان شناختی با ایجاد نگرش های بازسازی شده سبب تحقق حکمرانی خوب و توسعه مبتنی بر سیاست گذاری های مطلوب در ایران می شود.

    کلید واژگان: مسائل عمومی, سیاست گذاری عمومی, توسعه روان شناختی, توسعه, ایران
    Meysam Esmaeelzadeh, Aliashraf Nazari*, Seyed Mostafa Abtahi, Reza Rostami

    The objective of this research is to analyze psychological development in public policy and sustainable development in Iran. This descriptive-analytical study employs the analysis of data collected through library research to elucidate the topic of the present research.Development is a complex process influenced by multiple indicators. Various theories have been proposed concerning development, each emphasizing specific aspects of the causes and factors contributing to development. These theories have focused on indicators such as geography, politics, international conditions, and others. One of the most crucial dimensions of achieving development, namely the role of psychological factors in the process of public policy formulation in Iran, has been less explored compared to other dimensions of development. Therefore, the present research addresses the role and position of psychological factors in Iran's development as a strong motivator for this investigation within the process of public policy in Iran. The findings indicate that despite the involvement of various individuals and institutions in the process of public policy formulation in our country, there are shortcomings in this area, particularly the minimal emphasis on the psychological approach. In other words, the psychological approach has not been addressed to the same extent as other sociological, political, and cultural approaches in development. Therefore, it can be concluded that psychological development, by fostering reconstructed attitudes, leads to the realization of good governance and development based on desirable policies in Iran.

    Keywords: Public Issues, Public Policy, Psychological Development, Development, Iran
  • سمانه ملکی، سعید حسن زاده*، رضا رستمی، جواد پور کریمی
    زمینه

    با توجه به تک بعدی بودن پروتکل های موجود درباره کارکرد اجرایی، تدوین مداخلات تکلیف محور مبتنی بر کارکردهای اجرایی و بررسی اثربخشی آن بر مهارت های خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی با کاستی توجه اهمیت دارد.

    هدف

    این پژوهش با هدف طراحی و بررسی اثربخشی برنامه ارتقاء مهارت های خواندن براساس کارکردهای اجرایی ویژه دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی با کاستی توجه انجام شد.

    روش

    روش پژوهش حاضر ترکیبی (کیفی و کمی) بود در بخش کیفی با مرور سیستماتیک از پژوهش های مرتبط با اثربخشی کارکرد اجرایی بر علملکرد خواندن بررسی و 35 مقاله انتخاب و براساس تکالیف استفاده شده در این مقالات یک برنامه درمانی طراحی گردید؛ و اعتبار آن توسط 9 نفر متخصص ارزیابی گردید. روش مرحله دوم پژوهش کمی از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون، پیگیری با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان نارساخوان پایه دوم و سوم شهر تهران بود که به مراکز ناتوانی یادگیری شهر تهران مراجعه کرده بودند که براساس فراخوان به روش نمونه گیری داوطلبانه 55 نفر از آن ها انتخاب شد، سپس براساس ملاک های ورود و خروج در نهایت 24 نفر (هر گروه 12 نفر) به صورت تصادفی گمارش شدند. ابزارهای مورد استفاده مقیاس هوشی وکسلر کودکان ویرایش پنجم (کرمی و همکاران، 1395)، مقیاس درجه بندی اسنپ-4 و آزمون نما بود. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر در نرم افزار 25-SPSS تحلیل شدند.

    یافته ها

    شاخص های CVI و CVR به ترتیب برابر با 82/0 و 78/0 بود میانگین آزمون خواندن در گروه آزمایش بین مراحل پیش آزمون و پس آزمون تفاوت معنی دار داشت (01/0 >P). میانگین آزمون خواندن در گروه آزمایش بین مراحل پس آزمون و پیگیری تفاوت معنی دار نداشت (05/0 <P).

    نتیجه گیری

    براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که تکالیف مبتنی بر کارکردهای اجرایی در ارتقای مهارت های خواندن دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی با کاستی توجه کارآمد است

    کلید واژگان: دانش آموزان مبتلا به نارساخوانی با کاستی توجه, کارکردهای اجرایی ویژه, کاستی توجه, برنامه ارتقاء مهارت های خواندن, نارساخوانی
    Samane Maleki, Saeed Hassanzadeh*, Reza Rostami, Javad Pourkarimi
    Background

    Due to the one-dimensionality of the existing protocols about the executive function devising task-oriented and diverse interventions grounded in executive functions and evaluating their effectiveness on the reading skills of students with attention-deficit reading disabilities is of paramount importance.

    Aims

    This study aims to design and assess the effectiveness of a program aimed at improving reading skills, specifically focusing on executive functions, for students afflicted with attention-deficit reading disabilities.

    Methods

    This research employs a mixed-methods approach, combining qualitative and quantitative elements. In the qualitative phase, a therapeutic intervention designed to enhance reading proficiency was developed based on a systematic review of relevant studies, with input from a panel of nine experts to ensure its validity. The subsequent quantitative phase involves a quasi-experimental design, including pre-test, post-test, and follow-up measurements with a control group. The study population consists of second and third-grade students with reading disabilities in Tehran who sought assistance from learning disability centers. Using voluntary sampling, 55 students were initially selected, and ultimately, 24 students (12 in each group) were randomly assigned based on stringent entry and exit criteria. The research instruments utilized include the Wechsler Intelligence Scale for Children, Fifth Edition, the SNSP-IV grading scale, and the reading assessment. Data analysis was conducted using repeated measures analysis of variance (ANOVA) in SPSS 25 software.

    Results

    The mean scores on the reading assessment within the experimental group exhibited a statistically significant difference between the pre-test and post-test phases (p< 0.01). However, no significant difference was observed between the post-test and follow-up phases (p> 0.05).

    Conclusion

    Based on the findings, it is evident that the developed program can effectively enhance the reading proficiency of students grappling with attention-deficit reading disabilities.

    Keywords: students with attention-deficit reading disabilities, executive functions, reading proficiency, reading disabilities, task-oriented intervention
  • عباس رحیمی نژاد، اشکان لطیفی*، رضا رستمی، حجت الله فراهانی
    زمینه

    مطالعه حاضر ارتباط میان ابتلا به توکسوپلاسموز نهفته و اختلالات روانی را بررسی کرد.

    روش کار

    نمونه شامل 117 داوطلب مبتلا به این بیماری در شبکه های اجتماعی فیسبوک، توییتر و اینستاگرام بود. داده ها به صورت برخط با استفاده از نسخه اختصاری 71 موردی MMPI جمع آوری شد.

    یافته ها

    طبق نتایج الف) پروفایل روان شناختی بیماران مبتلا به توکسوپلاسموز نهفته در هشت مقیاس بالینی این پرسش نامه در محدوده هنجار قرار داشت. ب) در گروه مردان، متغیر پیش بینی کننده مدت ابتلا، قدرت پیش بینی نمرات در چهار مقیاس بالینی افسردگی، انحراف اجتماعی، ضعف روانی و اسکیزوفرنی و متغیر پیش بینی کننده سن نیز توانایی پیش بینی نمرات در مقیاس هیپوکندریاز و اسکیزوفرنی را داشتند. ج) در گروه زنان، تنها متغیر پیش بینی کننده سن قادر به پیش بینی نمرات در مقیاس های هیستری، پارانویا، ضعف روانی و انحراف اجتماعی بود. د) در هیچ یک از مقیاس های بالینی میان گروه های زن و مرد تفاوت معناداری وجود نداشت.

    نتیجه گیری

    مدت زمان ابتلا به توکسوپلاسموز نهفته با افزایش نمرات در مقیاس های افسردگی، انحراف اجتماعی، ضعف روانی و اسکیزوفرنی در مردان آلوده ارتباط داشته اما در گروه زنان آلوده با هیچ کدام از مقیاس های بالینی MMPI فرم کوتاه ارتباط ندارد.

    کلید واژگان: توکسوپلاسما گوندی, توکسوپلاسموز, اختلال روانی, آسیب زایی روانی, مدت ابتلا, جنسیت
    Abbas Rahiminezhad, Ashkan Latifi*, Reza Rostami, Hojjatollah Farahani
    Background

    The present study examined the relationship between latent toxoplasmosis and mental disorders.

    Methods

    The sample included 117 toxoplasma-positive volunteers on Facebook, Twitter, and Instagram. Data were collected online using the 71-item abbreviated form of the Minnesota Multiphasic Personality Inventory (MMPI).

    Results

    According to the results, a) the psychological profile of latent toxoplasmosis patients in the eight clinical scales of MMPI was within the normal range; b) in the male group, ‘duration of infection’ significantly predicted the scores for the four clinical scales of depression, psychopathic deviate, psychasthenia, and schizophrenia; also, ‘age’ predicted the scores for hypochondriasis and schizophrenia in men; c) in the female group, only ‘age’ was able to predict the scores for the scales of hysteria, paranoia, mental weakness, and social deviance; and d) there was no significant difference between male and female groups in any of the clinical scales.

    Conclusion

    Duration of infection with latent toxoplasmosis was associated with depression, psychopathtic deviation, psychasthenia, and schizophrenia in infected males, but this was not the case for the infected females in any of the clinical scales of the 71-item abbreviated form of MMPI.

    Keywords: Toxoplasma gondii, Toxoplasmosis, Mental Disorder, Psychopathology, Duration of Infection, Gender
  • جمیل منصوری*، صادق رنجبر، احمد شاهواروقی، رضا رستمی

    عملکرد ورزشی موضوع مهمی در ورزش است که پژوهش ها همواره در پی آن بوده اند تا روش های مختلفی را برای ارتقای آن مشخص کنند. یکی از روش هایی که در سال های اخیر توجه خاصی را به خود اختصاص داده است، tDCS (تحریک جریان مستقیم فراجمجمه ای) و اثربخشی آن در بهبود عملکرد ورزشی است. tDCS از راه تحریک و بازداری سلول های عصبی و انعطاف-پذیری عصبی باعث تغییر در فعالیت نواحی مغزی درگیر در عملکرد ورزشی می شود. پژوهش ها از این روش در ارتقای عملکرد ورزشی استفاده کرده اند و با نتایج مختلفی همراه بوده اند. مطالعه حاضر با هدف بررسی و مرور مطالعات انجام شده در این حوزه انجام شد. روش پژوهش از نوع توصیفی و مروری بود. به منظور جمع آوری داده ها کلید واژه های tDCS-sport، sport performance، sport-neuron plasticity،tDCS-neurodoping از وب گاه های پژوهشی Google.scholar، apa.org (Psychinfo) و Elsevier جستجو شد. سپس چکیده، نتایج و یافته های هر مقاله مورد بررسی قرار گرفت. 16 مقاله انتخاب و نتایج آنها گزراش شد. نتایج پژوهش نشان داد که به کارگیری و اثربخشی tDCS در ارتقای عملکرد ورزشی دارای نقش مثبتی است و با بهبود عملکرد نه تنها افراد عادی که ورزشکاران نیز همراه است؛ بااین حال، نتایج مطالعات مروری و فراتحلیل ها نشان می دهد که ناهمگنی در نوع فعالیت ورزشی، حجم نمونه، طرح پژوهشی، نواحی تحریک، برنامه درمانی tDCS و محدودیت های روش شناختی باعث کاهش حجم اثر ارتقای عملکرد ورزشکاران با tDCS شده است. از همین رو لازم است تا مطالعاتی با تمرکز بر مکان های ویژه عصبی و عملکردهای ورزشی خاص هر رشته انجام شوند. درمجموع، از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که tDCS روشی ایمن و بدون عوارض و دارای اثربخشی مثبت در ارتقای عملکرد ورزشی ورزشکاران است که نیازمند تحقیقات بیشتری است.

    کلید واژگان: ارتقای عملکرد, تحریک الکتریکی مغز, عملکرد ورزشی, یادگیری حرکتی
    Jamil Mansouri *, Sadegh Ranjbar, Ahmad Shahvaroughi, Reza Rostami

    Sports performance is an important issue in sports that researches have always sought to identify different methods to improve it. One of the methods that has received special attention in recent years is tDCS (transcranial direct current stimulation) and its effectiveness in improving sports performance. tDCS changes the activity of brain areas involved in sports performance by stimulating and inhibiting nerve cells and neural plasticity. Researches have used this method in improving sports performance and have been associated with different results. The present study was conducted with the aim of reviewing the studies conducted in this field. The research method was descriptive and review. In order to collect data, keywords tDCS-sport, sport performance, sport-neuron plasticity, tDCS-neurodoping were searched from Google.scholar, apa.org (Psychinfo) and Elsevier research websites. Then the abstract, results and findings of each article were examined. 16 articles were selected and their results were analyzed. The results of the research showed that the use and effectiveness of tDCS in improving sports performance has a positive role and is associated with improving the performance of not only ordinary people but also athletes. However, the results of review studies and meta-analyses show that heterogeneity in the type of sports activity, sample size, research design, stimulation areas, tDCS protocols and methodological limitations reduce the effect size of improving athletes' performance with tDCS. Therefore, it is necessary to conduct studies focusing on specific neural sites and specific sports functions of each discipline. In general, from these findings, it can be concluded that tDCS is a safe method without side effects and has a positive effect in improving sports performance of athletes, which requires more research.

    Keywords: Performance Enhancement, Sport Performance, Motor Learning, Electrical Brain Stimulation
  • محمدجواد فرج نژاد*، رضا رستمی
    هدف
    هدف اصلی از انجام این تحقیق، مطالعه انتقادی خودشیفتگی و درون گرایی انسان معنوی در نظریه «جمع عقلانیت و معنویت» بود.
    روش
    روش این پژوهش، توصیفی- تحلیلی از طریق مطالعات کتابخانه ای و استنادی می باشد. در این تحقیق، با تاکید بر مبانی حکمت صدرایی و آموزه های وحیانی اسلام، مولفه های خودشیفتگی و درون گرایی ارزیابی شده است.
    یافته ها
    مهم ترین نقدهای وارد بر مولفه های درون گرایی و خودشیفتگی عبارتند از: عدم امکان عرضه الگوی معنوی، فراموشی نقش نهادها و ساختارها در زندگی، ازخودبیگانگی انسان معنوی خودشیفته و خودخواهی معنوی.
    نتیجه گیری
    این نظریه با پذیرفتن مبانی دنیای مدرن، ویژگی های خاصی را برای مسیر معنویت گرایی برمی شمارد. «خودشیفتگی» و «درون گرایی» انسان معنوی از جمله این ویژگی ها می باشند. این مولفه ها در حقیقت پیامد و لازمه مبنای «فردگرایی» معنویت اند. انسان معنوی با تفرد خود، به دنبال درون گرایی حداکثری و ابراز خود به دلیل خودشیفتگی است. در نتیجه، این دو مولفه، نظریه عقلانیت و معنویت را با چالش جدی مواجه می کنند.
    کلید واژگان: عقلانیت, معنویت, معنویت گرایی, فردگرایی, خودشیفتگی, درون گرایی
    Mohammadjavad Farajnejad *, Reza Rostami
    Aim
    The main purpose of this research is to critically study the narcissism and introversion of the spiritual man in the theory of "combination of rationality and spirituality".
    Method
    This method is descriptive-analytical through library and provincial studies. In this research, by emphasizing the foundations of Sadra's wisdom and the revealed teachings of Islam, these components (narcissism and introversion) are investigated.
    Results
    The most important criticisms on the components of introversion and narcissism are: the impossibility of presenting a spiritual model, forgetting the roles and structures in life, the alienation of a narcissistic spiritual person and spiritual selfishness.
    Conclusion
    By accepting the foundations of the modern world, this theory enumerates certain characteristics for the path of spiritualism. "Narcissism" and "introversion" of a spiritual person are among these characteristics. In fact, these components are the consequence and necessity of the basis of "individualism" of spirituality. A spiritual man with his individuality seeks maximum introversion and self-expression due to narcissism. The result of the upcoming critical study is that these two components face a serious challenge to the theory of rationality and spirituality.
    Keywords: Rationality, Spirituality, Spiritualism, Individualism, Narcissism, Introversion
  • حسین شکاری، نیما قربانی، رضا رستمی، جان فردریکسون، مریم عباسی سورشجانی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه خودشیفتگی و آمادگی اعتیاد، با نقش حد واسط شرم و الگوی دلبستگی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از منظر روش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه دانشجویان دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که از میان آن ها 423 نفر به عنوان نمونه (117 پسر و 303 دختر) از طریق نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. در مرحله اول، دانشجویان به پرسشنامه های شرم رایزوی (RSI)، خودشیفتگی پینکاس (PNI)، آمادگی اعتیاد زرگر و دلبستگی هازن و شیور (AAS) پاسخ دادند. در مرحله دوم و پس از یک ماه، از میان این افراد 150 نفر که نمره خودشیفتگی آسیب پذیر آن ها بیشتر از میانگین 85 بود انتخاب شدند و پرسشنامه های استرس ادراک شده کوهن (PSS) و شرم رایزوی و آمادگی اعتیاد زرگر اجرا شدند. تجزیه و تحلیل داده ها به روش مدلسازی معادلات ساختاری و با نرم افزارهای آماری SPSS-16 و AMOS-22 انجام گرفت. نتایج نشان داد مدل نقش حد واسط دلبستگی و شرم، در ارتباط با خودشیفتگی آسیب پذیر و آمادگی اعتیاد معنادار است. براساس یافته ها، رابطه احساس شرم و سبک دلبستگی برای درک مسیر خودشیفتگی آسیب پذیر و بزرگ منش با اعتیاد ضروری است و در هنگام طراحی مداخلات بالینی برای بزرگسالان جوان در معرض خطر، ملاحظه ای مهم به شمار می رود.

    کلید واژگان: اعتیاد, خودشیفتگی, دلبستگی, شرم
    Hossein Shekari, Nima Ghorbani, Reza Rostami, Jon Frederickson, Maryam Abbasi Sooreshjani

    The primary objective of the current study was to examine the correlation between narcissism and the potential for addiction, with shame and attachment pattern serving as mediating factors. This research employs an applied-practical approach, utilizing a descriptive-correlational methodology. The statistical population of the research included all Tehran University students from 2021 to 2022. From this population, 423 individuals were chosen as a sample through available sampling method. During the initial phase, the students completed the following questionnaires of Rizvi Shame Inventory (RSI), Pincus Narcissism Inventory (PNI), Zargar's readiness for addiction, Hazen & Shiver’s attachment style (AAS). Following a one-month interval, 90 individuals were chosen for the second stage of the study.These individuals were assessed using the Cohen's Perceived Stress Scale (PSS), Rizvi Shame Inventory (RSI) and Barzegar addiction readiness questionnaires. Each participant's vulnerable narcissism score exceeded the average of 85. The statistical software SPSS and AMOS were utilized to analyze the data. According to the findings of the study, the mediating role model comprised of attachment and shame was significantly associated with narcissism and addiction. In general, the results of the present study indicate that comprehending the vulnerable and grandiose narcissistic pathway with addiction requires an awareness of the connection between shame and attachment style. Moreover, this relationship should be taken into account when developing clinical interventions for young adults who are at risk.

    Keywords: Addiction, attachment, Narcissism, Shame
  • حبیبه نعلبندی*، سید صادق سیدلو، جلال دهقان نیا، رضا رستمی
    هدف از تحقیق حاضر شبیه‏سازی سه بعدی فرآیند انتقال هم زمان گرما و رطوبت در عملیات خشک کردن همرفتی مواد غذایی از جمله هویج بود که این فرآیندها روی پدیده های تبعی مانند ترک تاثیرگذار است. مدل هندسی ورقه های هویج در محیط نرم افزار Comsol Multiphysics 3.5 ترسیم شد و سپس به تعداد 10017 المان و با درجه آزادی 30550 گسسته سازی شد. توسعه مدل با حل عددی معادلات دیفرانسیل حاکم به روش اجزاء محدود در محیط نرم افزار مذکور تحت دماهای مختلف هوای گرم انجام شد. در حل معادلات حاکم، خصوصیات مهندسی هویج به صورت متغیر در نظر گرفته شده و پروفایل های دما و رطوبت در شرایط مختلف خشک کردن پیش‏بینی شد. هم چنین آزمایش‏هایی برای به-دست آوردن مقادیر خصوصیات مهندسی از قبیل دانسیته واقعی و ظاهری و ضریب نفوذ موثر رطوبت و سینتیک خشک شدن، با استفاده از خشک‏کن قفسه‏ای متصل به ابزارهای مختلف اندازه گیری، در دماهای مختلف هوای گرم و ضخامت‏های مختلف نمونه‏ها انجام شد. نتایج به-دست آمده از شبیه ساز با داده‏های آزمایشی حاصل از خشک‏کردن هویج مقایسه گردید. نتایج نشان داد که مدل توسعه یافته توانسته است با دقت بالایی روند کاهش رطوبت و افزایش دما را در داخل نمونه‏ها پیش‏بینی نماید. دقت پیش‏بینی‏ها در محدوده 87/99 تا 98/99 درصد قرار داشت. بنابراین شبیه‏ساز توسعه یافته می‏تواند برای پیش بینی پروفیل های دما و رطوبت در فرآیند خشک کردن محصولات کشاورزی مختلف با خواص مهندسی مشابه و با دقت بالا به منظور بررسی تاثیر عملیات خشک کردن روی خواص کیفی نهایی و رسیدن به بالاترین کیفیت محصول مورد استفاده قرار گیرد.
    کلید واژگان: شبیه ‏سازی, انتقال گرما و رطوبت, مواد غذایی, خشک‏ کردن همرفتی
    Habibeh Nalbandi *, Sadegh Seiiedlou, Jalal Dehghannya, Reza Rostami
    The aim of this study was a three-dimensional simulation of the heat and moisture transfer process in food drying operations. A three-dimensional geometric model of carrot slices was used for simulation. The domain was discretized into 1017 tetrahedral elements, with a freedom degree of 30550. Governing differential equations of heat transfer and moisture transfer during the carrot drying process were solved under different drying air temperatures based on the finite element method using the Comsol Multiphysics 3.5 software. The equation was solved by considering the variable engineering properties of carrots. The temperature and moisture profiles were predicted at different drying conditions. In addition, some experiments were performed to obtain the engineering properties of carrot slices, such as bulk and true density and the effective moisture diffusion coefficient during hot air drying at different thicknesses of slices and air temperatures. The predicted data were compared with the experimental data. Results showed that the model can accurately predict the moisture and temperature variation of the sample during the drying process. Prediction accuracy was 99.87 to 99.98 %, and the error was 3.5 to 19 %. Therefore, the developed simulator can be highly accurate for other agricultural products with similar engineering properties
    Keywords: Simulation, Heat, Moisture Transfer, Food, Convectional Drying
  • مریم مردانی، رضا رستمی، علی همتی

    در سال 2014 حدود ششصد میلیون نفر در دنیا دچار چاقی بودند که نشان دهنده ی افزایش صد در درصدی طی 25 سال گذشته است. پیشنهاد شده است که اعتیاد به مواد غذایی خاصی می تواند عاملی دخیل در پرخوری و چاقی متعاقب آن باشد. اعتیاد غذایی موضوعی مناقشه برانگیز است که با وجود بسیاری ویژگی های مشترک با مصرف موادی چون تنباکو و الکل و هم چنین شباهت هایی با اعتیاد رفتاری قماربازی که در پنجمین نسخه ی راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی ذکر شده، هنوز رسما به عنوان یک اختلال شناخته نمی شود. طرفداران فرضیه اعتیاد غذایی بر این باورند که برخی غذاهای فاقد ارزش غذایی و پرانرژی (یا مواد تشکیل دهنده این غذاها مانند نمک، شکر و چربی) می-توانند در کسانی که این مواد را مصرف می کنند، اعتیاد ایجاد کند. افراد دارای رفتارهای خوردن اعتیاد مانند، بیشتر انرژی موردنیازشان را از غذاهای پرانرژی، بسته بندی شده و فراوری شده تامین می کنند و شواهد مبتنی بر پژوهش، شباهت هایی زیستی شیمیایی و رفتاری بین پرخوری اجباری و وابستگی به داروهای روانگردان را نشان داده اند. غذاهایی که پتانسیل ایجاد اعتیاد را دارند شامل مواد غذایی شیرین، کربوهیدرات ها، غذاهای چرب، ترکیب شیرینی و چربی و غذاهای فرآوری شده، فست فودها و هم چنین غذاهای دارای مقادیر زیاد نمک هستند. استفاده رو به رشد فست فودها، از نگرانی های متخصصان در این حوزه است، چون می تواند باعث ابتلا به چاقی و بیماری شود. نمک، شکر و چربی اضافه شده به غذا، طعمی را ایجاد می کند که باعث افزایش تمایل مردم به مصرف این غذاها می شود. حسی که به تفسیر خیلی ها نوعی اعتیاد داشت.

    کلید واژگان: اعتیاد غذایی, اعتیاد به فست فود, بیماری ها
    Maryam Mardani, Reza Rostami, Ali Hemmati

    In 2014, about 600 million people worldwide were obese, representing a 100 percent increase over the past 25 years. It has been suggested that certain food addictions may be a contributing factor to overeating and subsequent obesity. Food addiction is a controversial issue that, despite its many commonalities with the use of substances such as tobacco and alcohol, as well as the similarities with gambling behavioral addiction listed in the fifth edition of the Diagnostic and Statistical Manual of Mental Disorders, is still officially It is not recognized as a disorder. Proponents of the food addiction hypothesis believe that some low-energy, high-nutrition foods (or ingredients such as salt, sugar, and fat) can cause addiction in those who consume them. People with addictive eating behaviors get most of their energy from high-energy, packaged, and processed foods, and research-based evidence has shown biochemical and behavioral similarities between binge eating and psychotropic dependence. . Foods that have the potential to cause addiction include sugary foods, carbohydrates, fatty foods, sweet and fatty and processed foods, fast foods as well as foods high in salt. The growing use of fast foods is a concern for experts in this field, as it can lead to obesity and disease. Salt, sugar and fat added to food create a taste that increases people's desire to consume these foods.

    Keywords: Food addiction, fast food addiction, diseases
  • فرشته عموزاده*، هادی مرادی، حسن غرایاق زندی، رضا رستمی، علی مقدم زاده
    مقدمه

    طیف وسیعی از ورزشکاران از اختلال بیش فعالی/کمبود توجه (ADHD) رنج می برند که منجر به اختلال در کارکرد های اجرایی آن ها مانند توجه شده است. هدف از این مطالعه بررسی تاثیر بازی ویدیویی سازه های من بر توجه پایدار دیداری دانش آموزان ورزشکار مبتلا به ADHD بود.

    مواد و روش ‎ها: 

    از بین 79 دانش آموز مبتلا به ADHD، 30 دانش آموز به طور تصادفی انتخاب و در دو گروه کنترل و آزمایش (15 نفر) قرار گرفتند. ابتدا توجه دیداری پایدار با یک آزمون عملکرد مستمر ارزیابی شد. سپس گروه آزمایش به مدت 10 جلسه به بازی سازه های من پرداختند. هر جلسه 15 دقیقه به طول انجامید. آزمودنی های گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در پایان، مجددا از آزمون عملکرد پیوسته استفاده شد. یک ماه و ده روز بعد آزمون پیگیری انجام شد.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که بین دو گروه، در سه مرحله اندازه گیری تفاوت معنی داری وجود دارد. استفاده از بازی ویدیویی سازه های من در گروه آزمایش باعث بهبود توجه دیداری پایدار دانش آموزان ورزشکار مبتلا به ADHD شد، اما در گروه کنترل مشاهده نشد.

    نتیجه گیری

    ویدیوی سازه های من می تواند توجه دیداری پایدار دانش آموزان ورزشکار مبتلا به ADHD را بهبود بخشد. از این روش می توان برای بهبود توجه در این گروه از دانش آموزان استفاده کرد.

    کلید واژگان: بازی های ویدئویی, کارکر های اجرایی, اختلال کمبود توجه با بیش فعالی, ورزشکاران
    Fereshteh Amouzadeh*, Hadi Moradi, Hassan Gharayagh Zandi, Reza Rostani, Ali Moghadamzadeh
    Introduction

    A wide range of athletes are suffering from hyperactivity/attention deficit disorder (ADHD), which has led to impairment in their executive functions, such as attention. The purpose of this study was to investigate the impact of the video game Minecraft on the sustained visual attention of athlete students with ADHD.

    Materials and Methods

    Thirty students were selected randomly from 79 students with ADHD and assigned to control and experimental groups (n=15). First, sustained visual attention was evaluated with a continuous performance test. Then, the experimental group played Minecraft for 10 sessions. Each session lasted 15 minutes. The subjects of the control group did not receive any intervention. In the end, a continuous performance test was used again. One month and ten days later, a follow-up test was performed.

    Results

    The findings showed that there is a significant difference between the two groups in the three stages of measurement. Using the video game Minecraft in the experimental group improved the sustained visual attention of student-athletes with ADHD, but not in the control group.

    Conclusion

    The video of Minecraft could improve the sustained visual attention of student-athletes with ADHD. This method can be used to improve attention in this group of students.

    Keywords: Video Games, Executive Function, Attention Deficit Disorder with Hyperactivity, Athletes
  • نگار مظلوم الحسینی، هادی بهرامی احسان*، رضا رستمی، منیژه فیروزی
    مقدمه

    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی پروتکل بهبود سازگاری مبتنی بر مدل چندوجهی بر سطح سلامت روان زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد.

    روش بررسی

    مطالعه ی حاضر از نوع کارآزمایی بالینی شاهددار تصادفی و طرح آن از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به کلینیک تخصصی بیماری های پستان شهر مشهد بود. از بین آنها، 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت آموزش پروتکل بهبود سازگاری قرار گرفت و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس بود. داده ها با روش آزمون تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-24 تحلیل شدند.

    یافته ها

    نتایج تحلیل کوواریانس چندمتغیری نشان داد که بین دو گروه از جهت ترکیب خطی خرده مقیاس های افسردگی، اضطراب و استرس تفاوت معناداری وجود دارد (30/0=لامبدای ویکلز،05/0, p<73/17= F). نتایج تحلیل کواریانس تک متغیری نشان داد که پروتکل بهبود سازگاری مبتنی بر مدل چندوجهی موجب کاهش معنادار افسردگی، اضطراب و استرس زنان مبتلا به سرطان پستان شده است (001/0<p) و اندازه اثر گروه بر این متغیرها به ترتیب 65، 33 و 54 درصد بود.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، پروتکل بهبود سازگاری مبتنی بر مدل چندوجهی با ایجاد سازگاری معنوی، روان شناختی، اجتماعی، عاطفی و جسمانی در زنان مبتلا به سرطان پستان موجب بهبود سطح سلامت روان در آنها شد.

    کلید واژگان: سازگاری, سلامت روان, سرطان پستان
    Negar Mazloomalhoseini, Hadi Bahrami Ehsan*, Reza Rostami, Manijeh Firoozi
    Introduction

    The aim of this study was to evaluate the effectiveness of the adaptation improvement protocol based on the multimodal model on the level of mental health of women with breast cancer.

    Methods

    The current study is a randomized controlled clinical trial with pre-test and post-test with experimental and control groups. The present study was an applied study and the research method was quasi-experimental and its design was pre-test and post-test with experimental and control groups. The statistical population included patients with breast cancer referred to the specialized clinic of breast diseases in Mashhad. Among them, 30 were selected and randomly assigned to experimental and control groups. The experimental group was trained in adaptation improvement protocol based on the multimodal model and the control group did not receive any intervention. The research instrument was depression, anxiety and stress scale. Data were analyzed by analysis of covariance and SPSS-24 software.

    Results

    The results of multivariate covariance analysis showed that there is a significant difference between the two groups in terms of the linear combination of depression, anxiety and stress subscales (Wickels lambda = 0.30, F =17.73, p <0.05). The results of univariate analysis of covariance showed that the adaptation improvement protocol based on the multimodal model has significantly reduced depression, anxiety and stress in women with breast cancer (P<0.001) and the effect size of the group on these variables was 65, 33 and 54, respectively.

    Conclusion

    The adaptation improvement protocol based on the multimodal model improved the level of mental health in women with breast cancer by creating spiritual, psychological, social, emotional and physical adaptation.

    Keywords: Adaptation, Mental health, Breast cancer
  • حسین شکاری، نیما قربانی*، رضا رستمی، جان فردریکسون، مریم عباسی، آسیه افتخاری
    مقدمه

    مشکل آمادگی به اعتیاد که توسط بزرگسالان جوان تجربه می شوند و معمولا همراه ویژگی های شخصیت خودشیفته است. تحقیقات دو شکل متمایز از خودشیفتگی را تایید کرده است: بزرگ منش و آسیب پذیر. در این میان شرم به عنوان هیجان اصلی و سبک دلبستگی نقش اساسی در این اختلالات ایفا می کنند. لذا پژوهش حاضر با هدف مروری بر پژوهش های آمادگی به اعتیاد و نقش عوامل خودشیفتگی، تجارب شرم و الگوی دلبستگی انجام شد. با استفاده از پایگاه داده Google Scholar کلمات کلیدی مانند آمادگی به اعتیاد، خودشیفتگی، شرم و سبک دلبستگی جستجو شد. PubMed برای اعتیاد، اختلال شخصیت خودشیفته، شرم و سبک های دلبستگی مورد بررسی قرار گرفت. برای این مطالعه مروری، از تمام دوره های زمانی استفاده شد و بیش از دویست سند بر اساس معیارها بررسی و استخراج شدند.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان داد در بعضی از مطالعات ارتباط معناداری بین آمادگی به اعتیاد، خودشیفتگی، تجارب شرم و الگوی دلبستگی مشاهده شده است و در برخی مطالعات آمادگی به اعتیاد از طریق خودشیفتگی، تجارب شرم و الگوی دلبستگی قابل پیش بینی بوده است. در مجموع می توان نتیجه گرفت با توجه به اینکه اعتیاد مشکلی بزرگ است که امروز گریبان گیر بسیاری از جوامع است، با در نظر گرفتن نقش این عوامل بسیار مهم در شکل گیری آمادگی به این معضل بزرگ، و با شناسایی نحوه شکل گیری این عوامل در کودک و مسیرهای رشدی موثر بر آن، می توان گام بزرگی در جهت آموزش والدین و جوامع برداشت.

    کلید واژگان: شرم, سبک دلبستگی, خودشیفته آسیب پذیر, خودشیفته بزرگ منش, آمادگی به اعتیاد
    Hossein Shekari, Nima Ghorbani*, Reza Rostami, Jon Frederickson, Maryam Abbasi, Asie Eftekhari
    Introduction

    The problem of addiction potential experienced by young adults is usually accompanied by narcissistic personality traits. Research has confirmed two distinct forms of narcissism: grandiose and vulnerable. Meanwhile, shame as the main emotion and attachment style plays an essential role in these disorders. Therefore, the present study was conducted with the aim of reviewing research on addiction potential and the role of narcissistic factors, shame experiences, and attachment patterns. Using the Google Scholar database, key words such as Addiction Potential, Narcissism, Shame and Attachment Style were searched. PubMed was searched for Addiction, Narcissistic Personality Disorder, shame, and Attachment Styles. All time periods were used for this review and more than two hundred documents were reviewed and extracted based on the criteria.

    Conclusion

    The results showed that in some studies, a significant relationship was observed among potential for addiction, narcissism, shame experiences, and attachment patterns; in some other studies, potential for addiction was predictable through narcissism, shame experiences, and attachment patterns.
    In general, we can conclude that addiction is a big problem that is affecting many societies today, by identifying how these factors are formed in children and development paths affecting it, a big step can be taken in the direction of educating parents and communities.

    Keywords: Shame, Attachment Style, Vulnerable Narcissist, Grandiose Personality Narcissist, Addiction Potential
  • معصومه طائی، رضا رستمی*، مسعود یزدانی مقدم

    توجه نقش مهمی در آموزش ایفا می کند. بچه هایی که از اختلال کاستی توجه و بیش فعالی (ADHD) رنج می برند، دچار سطح پایین و آسیب زننده ای از توجه هستند. ADHD یک اختلال نسبتا شایع کودکی است (Scahill & Schwab-Stone, 2000) که اگر درمان نشود نتایج زیانباری بوجود می آورد(American Psychiatric Association, 2013) . این مطلب به کارگیری روش های تربیت توجه مثل آموزش نوروفیدبک (NFT) را ضروری می سازد. اما اگرچه NFT روش مرسومی است، این روش پرهزینه و زمانبر است. بنابراین نیازبرای یافتن روش های دیگر حس می شود. روش پاسخ کاملا فیزیکی (TPR) می تواند بستر مناسبی برای آموزش به کودکان ADHD فراهم آورد (Nunan, 2011). بنابراین، این تحقیق به منظور بررسی اثرات مقایسه ای NFT و TPR بر روی میزان توجه فراگیران جوان ADHD صورت گرفت. بدین منظور 16 دانش آموز ADHD از مدرسه ای در شهریار انتخاب شدند. آنها به صورت تصادفی به دو گروه NFT و TPR که این دو آموزش را به ترتیب برای بیست جلسه دریافت کردند تقسیم شدند. از آزمون عملکرد پیوسته دیداری و شنیداری یکپارچه (IVA+Plus) به عنوان پیش آزمون و پس آزمون جهت اندازه گیری توجه کامل، توجه شنیداری، و توجه دیداری استفاده شد. برای پاسخ دادن به سوالات تحقیق در خصوص اثرات مقایسه ای NFT و TPR برروی سطح توجه کودکان ADHD از آزمون ناپارامتریک آنالیز کوواریانس استفاده شد. علاوه بر آن، از آزمون Wilcoxon Signed Rank برای بررسی تفاوتهای درون گروهی استفاده شد. نتایج پیشرفت معنادار هر دو گروه را نشان دادند. ولی روش NFT در خصوص توجه کامل و توجه شنیداری روش موثرتری بود. در خصوص توجه دیداری، هر دو روش اثربخشی مشابهی نشان دادند. یافته های این تحقیق نشان می دهند که هر دو روش توانستند توجه شرکت کنندگان را افزایش دهند. این تحقیق با روشن سازی روش های پرورش توجه حاوی مطالب ضمنی برای آموزش است.

    کلید واژگان: آموزش نوروفیدبک, پاسخ فیزیکی کامل, اختلال کاستی توجه و بیش فعالی, توجه
    Masumeh Taie, Reza Rostami *, Massood Yazdanimoghaddam

    Attention plays a vital role in education. Children who have attention deficit hyperactivity disorder (ADHD) suffer from impairing levels of inattention. ADHD is a relatively common childhood disorder (Scahill & Schwab-Stone, 2000), which, if left untreated, results in adverse consequences (American Psychiatric Association, 2013). This necessitates employing attention-training methods, such as neurofeedback training (NFT). But although conventional, NFT is expensive and time-consuming; therefore, the need for finding other methods is felt. The total physical response (TPR) method can provide a suitable venue for teaching young learners with ADHD (Nunan, 2011). Hence, this study was conducted to investigate the comparative effects of NFT and TPR on ADHD young learners’ attention. To do so, 16 students with ADHD were selected from a school in Shahryar. They were randomly assigned to NFT and TPR groups, receiving these treatments for twenty sessions, respectively. The Integrated Visual and Auditory Continuous Performance Test (IVA+Plus) was used as the pre- and post-test to measure full, auditory, and visual attention. To answer the research questions investigating the comparative effects of NFT and TPR on ADHD young learners’ attention, non-parametric one-way Analysis of Covariance (ANCOVA) was conducted. Moreover, the Wilcoxon Signed Rank test was used to explore within-group differences. The results indicated significant improvements for both groups. Nevertheless, NFT was found to be more effective regarding full and auditory attention. Concerning visual attention, both treatments were similarly effective. The findings suggest both treatments can improve participants’ attention. The study has implications for education by shedding light on attention-training methods.

    Keywords: neurofeedback training, total physical response, Attention Deficit Hyperactivity Disorder, attention
  • فاطمه افصحی*، نیما قربانی، رضا رستمی
    هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش واسطه ای فرایندهای خودنظم بخشی در رابطه استرس ادراک شده با افسردگی، شرم و گناه در بیماران مبتلا به پسوریازیس و همراهان آن ها بود. پژوهش حاضر براساس هدف کاربردی و در چارچوب رویکرد کمی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران مبتلا به پسوریازیس و افراد سالم (همراهان بیماران) مراجعه کننده به درمانگاه بیمارستان پوست رازی شهر تهران در سال 1396 بودند. 168 بیمار (85 مرد و 83 زن) و 121 همراه بیمار (22 مرد و 99 زن) به روش نمونه گیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. پرسشنامه های خودشناسی انسجامی (ISK)، خودمهارگری (SCS)، بهوشیاری (MAAS)، استرس ادراک شده (PSS) و مقیاس افسردگی (MMPI) در این تحقیق به کار گرفته شدند. داده ها با استفاده از SPSS-22 و به روش های آماری توصیفی و استنباطی شامل ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون سلسله مراتبی تعدیلی و آزمون T تحلیل شدند. یافته ها نشان داد خودشناسی انسجامی و شرم در همراهان بیماران، بیشتر از بیماران پسوریازیس است. در مقابل، اضطراب و افسردگی در گروه بیماران پسوریازیس بیشتر از همراهان آن ها بود. همچنین نتایج نشان داد رابطه بین استرس ادراک شده با افسردگی و شرم به وسیله خودشناسی انسجامی تعدیل می شود. درنتیجه ضرورت دارد متخصصان بهداشت روان، نهادهای آموزشی و والدین به پرورش فرایندهای خودنظم بخشی در افراد بپردازند.
    کلید واژگان: افسردگی, استرس ادراک شده, پسوریازیس, شرم, فرایندهای خودنظم بخشی
    Fatemeh Afsahi *, Nima Ghorbani, Reza Rostami
    The purpose of the current study is to investigate the mediating role of self-regulation processes in the relationship between perceived stress, depression, shame, and remorse in patients with psoriasis and healthy individuals. This research has a practical orientation and employs a quantitative correlational methodology. It’s statistical demographic included all psoriasis patients and healthy patients referred to the follow-up skin clinic at Tehran’s Razi Hospital in 2016. Available sampling was used to select 168 patients (85 males and 83 females) and 121 healthy patients' companions (22 males and 99 females). The following questionnaires were completed: Integrative Self- Knowledge (ISK), Self-Control (SCS), Consciousness (MAAS), Perceived Stress (PSS), and Depression Scale (MMPI). The data were analyzed using SPSS-22. The data were analyzed using descriptive and inferential statistical techniques, such as Pearson’s correlation coefficient, adjusted hierarchical regression, and the T-test. Integrated self-knowledge and shame were found to be greater in patients’ companions than in psoriasis patients. In contrast, anxiety and depression were more prevalent in psoriasis patients than in their healthy counterparts.Integrated self-knowledge was also found to moderate the relationship between perceived stress, depression, and shame. Therefore, it is essential that mental health professionals, educational institutions, and parents cultivate the process of self-regulation in individuals.Keywords: Depression, Perceived Stress, Psoriasis, Shame, Self-Regulation Process.
    Keywords: Depression, Perceived Stress, Psoriasis, Shame, Self-Regulation Process
  • قاسم بابایی زارچ*، رضا رستمی، حامد فهیمی
    مقدمه

    پژوهش حاضر به صورت مروری و با هدف بررسی اثرات ورزش و فعالیت بدنی بر اختلال اضطراب فراگیر (Generalized anxiety disorder یا GAD) در جمعیت های مختلف انجام گرفت.

    روش ها

     برای جمع آوری اطلاعات، ابتدا مقالات با استفاده از کلید واژه های «Generalizes anxiety disorder، Sport، Exercise Acute، Aerobic Training و Resistance Training« مورد جستجو قرار گرفت. دامنه زمانی مطالعات بین سال های 2015 تا 2020 تعیین شد و پایگاه های مورد استفاده شامل Google Scholar، PubMed، ScienceDirect و Springer بود. در نهایت، 12 مقاله همخوان با ملاک های استاندارد و تعیین شده انتخاب گردید. پس از انتخاب مقالات، با استفاده از یک چک لیست مشخص و به صورت خلاصه، اطلاعات مربوط به هر مقاله استخراج شد و مورد بررسی قرار گرفت.

    یافته ها

     انواع تمرینات هوازی و قدرتی به کار گرفته شده برای بهبود GAD در افراد مختلف نتایج مثبتی (از جمله بهبود خواب و شخصیت و بهبود اختلالات اضطرابی) را به همراه داشته است. همچنین، تحقیقات نشان می دهد ساز و کارهایی که باعث می شود تا ورزش چنین تاثیراتی ایجاد کند، ترکیبی از عوامل بیولوژیکی و روان شناختی می باشد.

    نتیجه گیری

     فعالیت بدنی ضمن کاهش علایم و عوارض بیماری های روان شناختی، می تواند به عنوان یک روش درمانی موثر و حتی پیشگیری برای اختلالات اضطرابی همچون GAD عمل نماید.

    کلید واژگان: فعالیت بدنی, تمرین مقاومتی, تمرین هوازی, اختلال اضطراب فراگیر, ورزش
    Ghasem Babaei-Zarch*, Reza Rostami, Hamed Fahimi
    Background

    The present article is a review with the aim of investigating the effects of exercise and physical activity on generalized anxiety disorder (GAD) in different populations.

    Methods

    To collect information, articles were first searched using the keywords of “generalizes anxiety disorder”, “sport”, “acute exercise”, “aerobic training”, and “resistance training”. The research was conducted between 2015 and 2020, and the databases used included Google Scholar, PubMed, Science Direct, and Springer. Finally, 12 articles met the standard and set criteria and were selected. After selecting the articles, the information related to each extracted article was reviewed using a specific checklist and in summary form.

    Findings

    The types of aerobic and strength training used to improve GAD in different people have had positive results (including improvement of sleep and personality and improvement of anxiety disorders). Research also shows that the mechanisms that cause exercise to have such effects are a combination of biological and psychological factors.

    Conclusion

    Physical activity while reducing the symptoms and complications of mental illness can act as an effective treatment and even prevention for anxiety disorders such as GAD.

    Keywords: Physical activity, Resistance training, Aerobic training, Generalized anxiety disorder, Sport
  • نگار مظلوم الحسینی، رضا رستمی*، هادی بهرامی احسان، منیژه فیروزی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی پروتکل بهبود سازگاری مبتنی بر مدل چندوجهی بر سطح سلامت معنوی و اجتماعی زنان مبتلا به سرطان پستان انجام شد. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. مطالعه ی حاضر از نوع کاربردی و روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح آن از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل بود. جامعه آماری شامل بیماران مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به کلینیک تخصصی بیماری های پستان شهر مشهد بود. از بین آنها، 30 نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش تحت آموزش پروتکل بهبود سازگاری قرار گرفت و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد. ابزار پژوهش پرسشنامه سلامت معنوی و پرسشنامه سلامت اجتماعی بود. داده ها با روش آزمون تحلیل کوواریانس و نرم افزار SPSS-24 تحلیل شدند. نتایج نشان داد پروتکل بهبود سازگاری مبتنی بر مدل چندوجهی موجب افزایش معنادار سلامت معنوی و اجتماعی زنان مبتلا به سرطان پستان شده است (001/0P<). پروتکل بهبود سازگاری مبتنی بر مدل چندوجهی با ایجاد سازگاری معنوی، روان شناختی، اجتماعی، عاطفی و جسمانی در زنان مبتلا به سرطان پستان موجب بهبود سطح سلامت معنوی و اجتماعی در آنها شد.

    کلید واژگان: سازگاری, سلامت معنوی, سلامت اجتماعی, سرطان پستان
    Negar Mazloomalhoseini, Reza Rostami *, Hadi Bahrami Ehsan, Manijeh Firoozi

    The aim of this study was to evaluate the effectiveness of adaptation protocol based on multidimensional model on the level of spiritual and social health of women with breast cancer. The present study was a quasi-experimental with pre-test and post-test with experimental and control groups. The present study was an applied study and the research method was quasi-experimental and its design was pre-test and post-test with experimental and control groups. The statistical population included patients with breast cancer referred to the specialized clinic of breast diseases in Mashhad. Among them, 30 were selected and randomly assigned to experimental and control groups. The experimental group was trained in adaptation improvement protocol and the control group did not receive any intervention. The research instruments were spiritual well-being questionnaire and social health questionnaire. Data were analyzed by analysis of covariance and SPSS-24 software. The results showed that the adjustment protocol based on the multidimensional model significantly increased the spiritual and social health of women with breast cancer (P <0.001). Multidimensional modeling adaptation protocol improved the level of spiritual and social health in women with breast cancer by creating spiritual, psychological, social, emotional and physical adaptation.Keywords: Adaptation, Spiritual health, Social health, Breast cancer

    Keywords: adaptation, Spiritual health, Social Health, breast cancer
  • فراز قدرتی زاده، احسان چیت ساز*، رضا رستمی

    ایده های خلاقانه کارکنان، منبع بینش ها و محصولات جدیدی هستند که زندگی روزمره را غنی می کنند. خلاقیت و ایده پردازی کارکنان نتیجه تعامل بین عوامل فردی و زمینه ای در محیط است. منبع اصلی خلاقیت و نوآوری در نقطه تلاقی بین مهارت ها و دانش فرد قرار دارد و بررسی این موضوع نیازمند مطالعه محرک های درونی و محیطی در بستر محیط سازمانی است. در این مطالعه که بر نقش پاداش های مالی در افزایش عملکرد ایده پردازی برای تولید ایده های جدید کسب وکاری و سرمایه گذاری در یک شتاب دهنده فعال در صنعت فناوری و ارتباطات در چین متمرکز شده است؛ تعداد 168 کارمند و متخصص در یک شتاب دهنده کشور چین برای حضور در یک آزمایش تجربی شرکت کرده اند. برای بررسی مداخله های مختلف تخصیص پاداش مستمر در فرایند ایده پردازی درجهت ایجاد ایده های کسب و کاری جدید، سه شکل مختلف از مقادیر تخصیص پاداش، در سه گروه حداکثری، تصادفی و صفر (گروه کنترل) برای تحقق آزمایش تجربی تعریف شد. نتیجه این پژوهش نشان می دهد که تخصیص پاداش های مالی نه تنها باعث بهبود عملکرد ایده پردازی کارکنان می شود بلکه عدم تخصیص پاداش به این فرایند شرایط کاهش خلاقیت و نوآوری را در این زمینه فراهم می کند.

    کلید واژگان: ایده پردازی کارکنان, پاداش های مالی, خلاقیت کارکنان
    Faraz Ghodratizadeh, Ehsan Chitsaz*, Reza Rostami

    Employees' creative ideas are the source of new insights and products that enrich daily life and make a valuable contribution to business development. In other words, employee creativity is the result of interaction between individual and contextual factors with the environment; Also, the source of creativity and innovation is at the intersection between skills and knowledge of the individual and the study of this issue requires the study of internal and environmental triggers in the context of the organizational environment. In this study, which is focused on the role of financial rewards in enhancing the performance of new business/venture ideas in a High Tech ICT Accelerator in China, 168 volunteers employees at this accelerator participated in an empirical experiment. To explore the different interventions of continuous reward allocation in an idea generation process for creating new venture ideas, we defined three forms of maximum, random, and null (control group) types of reward in the experiment. The results of this study show that the allocation of financial rewards improves the performance of idea generation, but also in the lack of reward allocation into the idea generation process reduces creativity and innovation in this field.

    Keywords: Employees’ Idea Generation, Financial Rewards, Employees’ Creativity
  • میثم اسماعیل زاده، علی اشرف نظری*، رضا رستمی، سید مصطفی ابطحی

    مقاله حاضر به جایگاه توسعه روانشناختی در سیاست گذاری عمومی ایران می پردازد. ضرورت این موضوع ازآنجاست که تبیین یکسری عوامل روان شناختی، موجبات تحقق سیاست گذاری توسعه را رقم خواهند زد. هدف تبیین شاخص های توسعه روان شناختی و در سیاستگذاری عمومی توسعه است. در اهمیت بحث حاضر باید گفت در بررسی نتایج حاصله از فرایند سیاستگذاری عمومی در ایران، ارزش، باور، هنجار، رفتار وعقلانیت نقش اساسی دارد. سوال اینجاست جایگاه توسعه روانشناختی در سیاست گذاری عمومی چیست؟ فرضیه بیانگر است که توسعه روانشناختی با نهادینه نمودن شاخص هایی نظیر ارزش، باور، هنجار، رفتار و عقلانیت در ایران می تواند موجبات توسعه پایدار کشور را رقم می زند. چارچوب نظری با الهام از نظریات نوسازی روانی، درصدد تحکیم اثبات فرضیه است. لذا با استعانت از روش توصیفی و تحلیلی به تبیین شاخص های مورد نظر پرداخته شده است. نتایج نشان داد توسعه شاخص های روانشناختی و حکمرانی خوب سبب تحقق سیاست گذاری عمومی توسعه در ایران می شود.

    کلید واژگان: کلیدواژه ها: توسعه روانشناختی, سیاست گذاری عمومی, ارزش, باور, هنجار, رفتار, عقلانیت
    Meysam Esmaeelzadeh, Ali Ashrafnazarian *, Reza Rostami, Seyed Mostafa Abtahi

    This article deals with the place of psychological development in Iran's public policy. The necessity of this issue is because the explanation of a series of psychological factors will determine the reasons for the realization of development policy. The purpose is to explain the indicators of psychological development and in the general policy of development. In the importance of the present discussion, it should be said that value, belief, norm, behavior and rationality play a fundamental role in examining the results of the public policy process in Iran. The question here is what is the place of psychological development in public policy making? The hypothesis states that psychological development by institutionalizing indicators such as value, belief, norm, behavior and rationality in Iran can lead to sustainable development of the country. The theoretical framework, inspired by the theories of psychological renewal, seeks to consolidate the proof of the hypothesis. Therefore, with the help of descriptive and analytical method, the desired indicators have been explained. The results showed that the development of psychological indicators and good governance lead to the realization of general development policies in Iran.

    Keywords: psychological development, Public Policy, value, belief, norm, behavior, Rationality
  • سمیه رامش، محمدعلی بشارت*، حمید سلطانیان زاده، رضا رستمی، علی واشقانی فراهانی، حجت الله فراهانی
    مقدمه

    سنکوپ وازوواگال شایع ترین نوع سنکوپ است است و حملات سنکوپ مکرر می تواند تاثیر عمیقی بر کیفیت زندگی مبتلایان داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سنکوپ وازوواگال بر اساس متغیرهای گوش به زنگی بدنی و ناگویی هیجانی انجام شد.

    روش بررسی

    مطالعه حاضر از نوع مورد- شاهدی بود. جامعه آماری مطالعه حاضر شامل بیماران مبتلا به سنکوپ وازوواگال مراجعه کننده به بیمارستان مرکز قلب تهران در سال 1400 می باشد. به شیوه نمونه گیری هدفمند، تعداد 50 بیمار مبتلا به سنکوپ وازوواگال و 54 فرد سالم انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل مقیاس گوش به زنگی بدنی و مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو بود. تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل رگرسیون لجستیک و با استفاده از نرم افزارversion 16  SPSS در سطح 0/05 انجام شد.

    نتایج

    نتایج آزمون هاسمر ‐لمشو (0/255P=, χ2=3/07) نشان دهنده نیکویی برازش مدل بود. طبق نتایج آزمون رگرسیون لجستیک، برآورد ضریب برای ناگویی هیجانی 0/053- و برای گوش به زنگی بدنی 0/017- بود.

    نتیجه گیری

    بر اساس نتایج حاصل، در بیماران سنکوپ وازوواگال با طراحی اقداماتی مبتنی بر بهبود ناگویی هیجانی و گوش به زنگی بدنی می توان آن ها را در جهت بهبودی و کاهش حملات سنکوپ یاری رساند.

    کلید واژگان: سنکوپ وازوواگال, ناگویی هیجانی, گوش به زنگی بدنی
    Somayeh Ramesh, Mohammad Ali Besharat*, Hamid Soltanian-Zadeh, Reza Rostami, Ali Vasheghani Farahani, Hojjatollah Farahani
    Introduction

    Vasovagal syncope is the most common type of syncope and recurrent syncope attacks can have a profound effect on the patients' quality of life. The aim of this study was to predict vasovagal syncope based on the variables of body vigilance and alexithymia.

    Methods

    The present study was a case-control study. The statistical population of the present study included the patients with vasovagal syncope referred to Tehran Heart Center in the year of 1400. Fifty patients with vasovagal syncope and 54 healthy individuals were selected by purposive sampling. Data collection tools included the Body Vigilance Scale and Toronto Alexithymia Scale. Data analysis was performed by logistic regression analysis and using SPSS software version 16 at the level of 0.05.

    Results

    The results of the Hosmer-Lemeshow Test (P-value = 0.255, χ2 = 3.07) showed good model fit. According to the results of logistic regression test, the coefficient estimate for the alexithymia -0.053 and the body vigilance was -0.017.

    Conclusion

    Based on the results, in the patients with vasovagal syncope, by designing measures based on reducing body vigilance and alexithymia, they can be helped to improve and reduce syncope episode.

    Keywords: Vasovagal syncope, Body Vigilance, Alexithymia
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر رضا رستمی
    دکتر رضا رستمی

  • رضا رستمی
    رضا رستمی
    دانش آموخته دکتری حوزوی، حوزه علمیه قم، ، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال