به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سعید کریمی پتانلار

  • جلال ویسی*، حسین جعفری، سعید کریمی پتانلار، احمد جعفری صمیمی

    شیوع کرونا ویروس جدید از دسامبر 2019 در ووهان چین، اثرات منفی زیادی بر کشورهای سراسر جهان به وجود آورد. این بحران در ابتدا تنها به عنوان یک تهدید برای سلامت عمومی شناخته می شد؛ اما با همه گیری آن در اغلب کشور جهان، به یک بحران جدی برای اقتصاد جهانی تبدیل شد. شوک ناشی از بحران کووید-19اثرات مختلفی را بر وضعیت اقتصادی کشورهای جهان برجای گذاشته است. نابرابری درآمد یکی از مهمترین بخش هایی است که تحت تاثیر این بحران قرار گرفته است. لذا هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر شوک ناشی از این بحران بر نابرابری درآمد برای (22) کشور توسعه یافته و (46) کشور در حال توسعه طی سال های (2020 تا 2022 میلادی) با استفاده از مدل خود رگرسیون برداری پنلی (PVAR)به صورت فصلی است. نتایج حاکی از آن است که بحران کووید-19، هم درکشورهای توسعه یافته و هم در کشورهای درحال توسعه باعث افزایش نابرابری درآمد شده است. آنچه که از نتایج توابع واکنش به ضربه قابل استنباط می باشد؛ این است که با شروع همه گیری این بحران اثر شوک مالیات مستقیم، درجه باز بودن تجارت، شاخص سخت گیری و نرخ ابتلا به کووید-19 بر ضریب جینی در هر دو گروه از کشورها منجر به افزایش نابرابری درآمد شده است. همچنین در کشورهای توسعه یافته اثر شوک شاخص توسعه انسانی بر ضریب جینی منفی بوده اما در کشورهای در حال توسعه این اثر مثبت بوده و باعث افزایش نابرابری درآمدی شده است. نتایج تجزیه واریانس خطای پیش بینی برای هر دو گروه از کشورها نشان می دهد که شاخص سخت گیری عامل مسلط در توضیح دهندگی تجزیه واریانس خطای پیش بینی ضریب جینی است.

    کلید واژگان: کووید-19, نابرابری درآمد, مالیات مستقیم
    Jalal Vaisi *, Hosain Jafari, Saeed Karimi Potanlar, Ahmad Jafari Samimi

    The outbreak of the new coronavirus since December 2019 in Wuhan, China, caused many negative effects on countries around the world. This crisis was initially recognized only as a threat to public health; But with its epidemic in most countries of the world, it became a serious crisis for the global economy.The shock caused by the Covid-19 crisis has had various impacts on the economic situation of countries around the world. Income inequality is one of the most important areas affected by the crisis. Hence, the aim of this study is to investigate the effect of the shock caused by this crisis on income inequality for (22) developed countries and (46) developing countries during the years (2020 to 2022 AD) using a seasonal panel vector autoregression (PVAR) model. The results indicate that the Covid-19 crisis has increased income inequality in both developed and developing countries. What can be inferred from the results of the impact reaction functions is that with the onset of the crisis, the effects of the direct tax shock, the degree of trade openness, the strictness index and the rate of covid-19 infection on the Gini coefficient in both groups of countries have led to an increase in income inequality. Also, in developed countries, the effect of the human development index shock on the Gini coefficient is negative, but in developing countries, the effect is positive and has increased income inequality. The results of variance analysis of prediction error for both groups of countries show that the strictness index is the dominant factor in explaining the variance analysis of Gini coefficient prediction error.

    Keywords: COVID-19, Income Inequality, Direct Tax
  • حمزه کریمی فیروزجائی، سعید کریمی پتانلار*، احمد جعفری صمیمی

    در این مقاله اثرات تکانه های درآمد نفتی بر اجزای تشکیل دهنده مخارج طی بازه زمانی 01/1369 تا 04/1397 و درآمدهای مالیاتی دولت طی بازه زمانی 01/1372 تا 04/1397 در اقتصاد ایران بررسی می شود. در این راستا، به منظور در نظر گرفتن ناپایداری ساختاری در پارامترها از الگو های خودرگرسیون برداری تعمیم یافته پارامتر متغیر زمان (TVP-VAR)استفاده شده است. براساس نتایج به دست آمده از الگوی اول تحقیق، تاثیر تکانه های درآمد نفت بر مخارج امور دفاعی مثبت برآورد شده است. هر چند که تاثیر مذکور به سرعت در دوره های بعد از بین می رود. بنابراین می توان بیان کرد که تاثیرگذاری تکانه های درآمد نفتی بر مخارج امور دفاعی دولت ماهیتی موقتی دارد. همچنین اثر تکانه ها بر مخارج امور اقتصادی و امور اجتماعی مثبت برآورد شده است. تاثیر تکانه های درآمد نفتی بر مخارج امور عمومی ابتدا مثبت بوده ولی به تدریج از آن کاسته ودر دوره های بعد معکوس شده است. نتایج الگوی دوم تحقیق که تاثیر تکانه های درآمد نفتی بر درآمدهای مالیاتی مستقیم و غیر مستقیم در آن بررسی شده است. تاثیر تکانه های درآمد نفتی بر درآمد های مالیاتی مستقیم از محدوده مثبت به سرعت در محدوده منفی قرار می گیرد. همچنین، تاثیر تکانه های درآمد نفتی بر مالیات غیر مستقیم را می توان مثبت در نظر گرفت

    کلید واژگان: تکانه نفتی, مخارج دولت, درآمدهای مالیاتی دولت, TVP-VAR, ایران
    Hamzeh Karimi Firozjaei, Saeed Karimi Potanlar *, Ahmad Jafari Samimi

    In this article, the effects of oil revenue shocks on the constituent components of the government's expenditures during the period of 1990/04 to 2018/04 and tax revenues during the period of 1993/01 to 2018/04 in Iran are investigated. In this regard, in order to consider the structural instability in the parameters, time-varying parameter generalized vector autoregression (TVP-VAR) models have been used. Based on the results obtained from the first model of the research, the impact of oil income impulses on defense expenditure is estimated to be positive. Although the said effect quickly disappears in the later periods. Therefore, it can be said that the impact of oil revenue impulses on government defense expenses is temporary. Also, the effect of impulses on economic and social affairs expenditures is estimated to be positive. The impact of oil income impulses on public affairs expenses was initially positive, but it gradually decreased and reversed in later periods. The results of the second model of the research, in which the impact of oil revenue shocks on direct and indirect tax revenues is investigated. The impact of oil revenue impulses on direct tax revenues from the positive range is quickly placed in the negative range. On the opposite point, the impact of oil income impulses on indirect taxes starts from the negative range and then quickly moves to the positive range. Also, the impact of oil revenue impulses on indirect taxes can be considered positive.

    Keywords: Oil shock, government spending, Government tax revenues, TVP-VAR, Iran
  • حمزه کریمی، سعید کریمی پتانلار*، احمد جعفری صمیمی

    مطالعه و الگوسازی اثرات تکانه های نفتی بر مولفه های اقتصادی در این کشورها از اهمیت بالایی برخوردار است. با توجه به اهمیت تکانه های نفتی در اقتصاد ایران، در این تحقیق تلاش شده است اثرات تکانه های درآمد نفتی بر اجزای مخارج و درآمد بودجه عمومی دولت مورد بررسی قرار گیرد. در این راستا، به منظور در نظر گرفتن ناپایداری ساختاری در پارامترها از الگو های خود رگرسیون برداری پارامتر متغیر زمان استفاده می شود. الگوی مورد استفاده اجازه می دهد تا ضرایب در طول زمان متغیر باشند. در این تحقیق از داده های فصلی دوره زمانی 01/1369- 04/1397 استفاده شده است. نتایج برآورد الگوهای تحقیق حاکی از تاثیرات کوتاه-مدت و مثبت تکانه های نفتی بر مخارج جاری و مخارج عمرانی است. تاثیر تکانه های درآمدهای نفتی بر مخارج عمرانی نسبت به مخارج جاری شدت بیشتر ولی ماندگاری کمتری داشته است. نتایج برآورد الگوی تحقیق نشان دهنده تاثیر منفی تکانه های نفتی بر درآمدهای مالیاتی و تاثیر مثبت بر سایر درآمدهای دولت است. نتایج توابع عکس العمل نیز نشان می دهد که اثرات مذکور ماندگاری کمی داشته و در دوره های بعدی معکوس شده و به سرعت از بین می روند. همچنین نتایج برآورد الگو ها نشان می دهد که تاثیر تکانه های نفتی بر تورم در طول زمان متغیر بوده و بعد از تکانه درآمدی سال 1384 از منفی به مثبت تغییر یافته است.

    کلید واژگان: تکانه های نفتی, بودجه دولت, الگو ی خود رگرسیون برداری پارامتر متغیر زمان (TVP-VAR)
    Hamzeh Karimi, Saeed Karimi Potanlar *, Ahmad Jafari Samimi

    considering the importance of oil shocks in Iran's economy, in this research, an attempt has been made to examine the effects of oil income shocks on the expenditure and income components of the government's general budget. in this regard, in order to consider structural instability in parameters, time-varying parameter vector autoregressive (TVP-VAR) models are used. this model allows the estimated coefficients vary over time. in this research, the seasonal data in period of 1990/02-2019/01 be used. the estimation results of the models indicate the positive and short-term effects of oil income shocks on current expenditures and construction expenditures. the estimation of the second model shows the negative impact of oil shocks on tax revenues and the positive impact on other government revenues. the results of reaction functions (IRF) also show that the mentioned effects have a short duration and are reversed in the next periods and disappear quickly. also, the estimation results of the models show that the impact of oil shocks on inflation has varied over time and changed from negative to positive after the income shock of 2005.

    Keywords: oil shocks, government budget, time-varying parameter vector autoregressive model (TVP-VAR)
  • مهدی زاهدغروی*، سعید کریمی پتانلار
    فساد مالی و مبارزه با آن در جوامع بشری همواره از نگرانی های نظریه پردازان و سیاستگذاران بوده است و فساد مالی از موانع مهم توسعه اقتصادی-اجتماعی به شمار می رود. اقتصاددانان درباره پیامدهای ویرانگر فساد مالی هشدار داده و استدلال کرده اند که فساد مالی به افزایش هزینه های دادوستدها، کاهش انگیزه های سرمایه گذاری و در نهایت کاهش رشد اقتصادی منجر می شود. پژوهشگران علوم سیاسی به هزینه های سیاسی فساد مالی برای رژیم های سیاسی اشاره کرده و ادعا کرده اند که افزایش فساد مالی به کاهش اعتماد عمومی به نظام سیاسی و نابودی مشروعیت دولت می انجامد و تاثیری منفی بر مردم سالاری و توسعه سیاسی دارد. با رویکردی کیفی و در چارچوب نظریه انتخاب عمومی، از روش تحلیل مفهومی مجموعه ای از مهم ترین پژوهش های تجربی و نظری درباره علل فساد استفاده می شود تا به پرسش های زیر پاسخ داده شود: 1. تفاوت های برجسته بین رویکردهای اقتصادی و غیراقتصادی برای تبیین علل فساد مالی چیست؟ 2. آیا رویکرد اقتصادی برای تبیین علل فساد مالی نسبت به رویکردهای غیراقتصادی از میزان تبیین کنندگی بیشتری برخوردار است؟ به این نتیجه رسیده می شود  که اگرچه رویکردهای غیراقتصادی برای تبیین فساد مالی از درجه تبیین کنندگی خوبی برخوردارند، ولی ابزار پژوهش در علم اقتصاد برای درک انگیزه های فساد مالی و پیامدهای آن برای توسعه اقتصادی و سیاسی موثرتر است. فرضیه پژوهش این است که کاربرد رویکردهای اقتصادی برای تبیین فساد مالی به بررسی دقیق تر رابطه بین فساد مالی و توسعه کمک بیشتری می کند. یافته های پژوهش برای طرح و اجرای برنامه های مبارزه با فساد اهمیت دارد.
    کلید واژگان: اندازه دولت, توسعه, مردم سالاری, ضد فساد, فساد مالی, نظریه انتخاب عقلانی
    Mehdi Zahedgharavi *, Saeed Karimipotanlar
    Corruption and the fight against its various forms have constantly been a concern of theorists and policymakers because corruption is one of the important obstacles to socio-economic development. Economists have issued warnings about the devastating consequences of financial corruption and have argued that financial corruption increases transaction costs, reduces investment incentives, and ultimately reduces economic growth. Political scientists have pointed out the political costs of corruption for societies and claimed that an increase in corruption leads to a decrease in public trust in the political system and the destruction of the government's legitimacy, and could have a negative impact on democracy and political development. The manner in which this phenomenon influences growth and development is that it typically leads to more inequality and loss of public trust in government. By reducing political accountability, it undermines democracy and good governance. The economic approach is useful to study the causes of financial corruption because the researchers will be able to pay close attention to the underlying motivations and rationality to explain this problem of corruption. The researchers will be able to explain and understand why some individuals make choices based on their preferences that results in financial corruption. Some individuals are more corruption-prone and willing to engage in corruption when the opportunity arises to maximize financial gains for their own personal use or act as agents of corruption in their institutional roles for collective gains. Equally important is the task of discussing the anti-corruption efforts to deter future corruption behaviors of individuals and to combat state-sponsored institutional corrupt practices. In order to formulate effective strategies and policies to win the fight against corruption, it is necessary to first identify and understand the causes of corruption.With a qualitative approach and within the framework of public choice theory, the authors analyze a collection of the most important empirical and theoretical work on the causes of corruption with the goal of finding suitable answers to the following research questions: 1. What are the prominent differences between economic and non-economic approaches to explain the causes of financial corruption? 2. Does the economic approach used to explain the causes of financial corruption have more explanatory power than the non-economic approaches? The research hypothesis assumes that the use of economic approaches (general choice theory) to study financial corruption is more effective in analyzing the financial corruption-development association. The essence of the general choice theory to explain the behaviors of individuals and political elites is that these individuals seek to maximize their own personal gains and/or the collective benefits of a particular group, party, class and family with no or little regard for the maximization of the accrued benefits for the society at large. A key question is, to what extent the corrupt individuals are rational actors, given that they make choices which are generally perceived as irrational by other individuals—who do not get involved in corrupt practices. A multitude of reasons might influence an individual to make a ‘rational’ decision to engage in financial corruption practices. Theoretically, he makes a rational choice, because his calculations indicate that the expected benefit of financial corruption exceeds the expected cost including the cost of being detected, arrested and punished for his illicit acts.The critics of the economic approach to explain financial corruption emphasize a score of economic and non-economic factors such as weak economic development, low levels of education, poor quality of the bureaucracy, reduced transparency in laws and tax regulations, misconduct of community leaders, and religious composition of the total population. The existence of ethnic-linguistic subgroups in a country, the low degree of democracy (indicated particularly by the lack of freedom of speech and the freedom of the press), and political instability have been emphasized in the non-economic approach to the study of financial corruption. However, the effects of the non-economic causes of financial corruption are indirectly through economic factors. The individuals generally base their decision-making on their cost-benefit analyses and if the gains exceed the cost, they get engage in corruption. In other words, the improved quality of bureaucracy and transparency do not necessarily prevent a person from committing acts of financial corruption, but the high quality of bureaucracy and the high degree of democracy (particularly freedom of the press and transparency) reduce financial corruption by increasing the cost of corruption behaviors. The results suggest that non-economic approaches have been useful in explaining causes and consequences of corruption to a certain degree, but economic approach is more effective for understanding the motivations of corruption and its consequences for economic and political development. These research findings are important for planning and implementing anti-corruption programs such as enforceable ethical code of conduct, and regulations to increase transparency and accountability for public officials.
    Keywords: Anti-Corruption, financial corruption, Democracy, Development, Government Size, Rational Choice Theory
  • جلال ویسی*، حسین جعفری، احمد جعفری صمیمی، سعید کریمی پتانلار
    بحران کووید-19 ابتدا یک تهدید جدی برای سلامت عمومی شناخته شد. اما با همه گیری آن در سراسر جهان، اثرات منفی بزرگی بر اقتصاد بسیاری از کشورها داشته است. اثرگذاری این بحران بر اقتصاد کشورها متفاوت بوده است. نقش دولت ها در مواجه با این بحران بسیار حایز اهمیت می باشد؛ لذا هدف پژوهش حاضر، بررسی اثر شوک ناشی از بحران کووید-19، بر اقتصاد بخش عمومی برای (19) کشور توسعه یافته و (24) کشور در حال توسعه طی سال های (2020 تا 2022 میلادی) با استفاده از مدل خود رگرسیون برداری پنلی (PVAR) به صورت فصلی است. نتایج حاکی از آن است که بحران کووید-19، هم در کشورهای توسعه یافته و هم در کشورهای درحال توسعه باعث افزایش مخارج بهداشتی، کسری بودجه دولت، اندازه دولت و کاهش درآمدهای مالیاتی شده است. آنچه موجب تفاوت میان این دو گروه ازکشورها شده است؛ میزان اثرگذاری این بحران بر متغیرهای مورد نظر است. به صورت کلی نتایج نشان می دهد که کشورهای در حال توسعه بیشتر تحت تاثیر این بحران قرار گرفته اند.
    کلید واژگان: کووید-19, بخش عمومی, کسری بودجه, خودرگرسیون برداری (PVAR)
    Jalal Vaisi *, Hossein Jafari, Ahmad Jafari Samimi, Saeed Karimi Petanlar
    The Covid-19 crisis was first recognized as a serious threat to public health around the world, but as it grew into a pandemic all over the globe, it inflicted enormous losses on the economies of many countries grappling with tackling its grip. The negative effect of this crisis has been different between countries and the role of governments turned to be a decisive one in dealing with it; The aim of this research has been to investigate the effect of the covid-19 shock on the public sectors of 19 developed and 24 developing countries for the period ranging from 2020 to 2022 using a panel vector autoregressive (PVAR) model run on seasonal data. The results show that the covid-19 crisis has led to an all the way down to an increase in healthcare expenditures, budget deficits, government size and a slump in tax revenues. What makes the patterns witnessed in these two groups of countries different is the degree of the effect the crisis had on aforementioned variables. The results show that overall, the developing countries have been affected the most by the crisis.
    Keywords: COVID-19, public sector, budget deficit, panel vector auto-regression (PVAR)
  • سعید کریمی پتانلار، جعفر کریمی*
    این مطالعه در پی مدل سازی فرار مالیاتی و شناسایی نحوه اثرگذاری این عوامل بر فرار مالیاتی است. تحقیق حاضر در حوزه تحقیقات کاربردی است. به این منظور از روش میانگین گیری بیزی در بازه زمانی 1370 تا 1399 در فضای متلب 2021 بهره گرفته شده است. در این پژوهش با استفاده از 62 متغیر موثر بر فرار مالیاتی و نیز رویکرد مدل میانگین گیری بیزی، از 1 تا 12 متغیر غیرشکننده موثر بر فرار مالیاتی شناسایی شدند. نتایج نشان می دهد که نرخ تورم غیرشکننده ترین متغیر موثر بر فرار مالیاتی است؛ همچنین بر اساس نتایج مدل TVPFAVAR مشاهده گردید که شوک تاثیر متغیرهای کلان اقتصادی (تورم، نرخ ارز، بیکاری، کسری بودجه)، بر فرار مالیاتی مثبت و قوی است، در حالی که تاثیر متغیرهای فرهنگی (فرهنگ مالیاتی، تلاش مالیاتی، روحیه مالیاتی، انصاف مالیاتی و عدالت مالیاتی)، بر این متغیر دارای تاثیر اندک و منفی است.
    کلید واژگان: فرار مالیاتی, فرهنگ مالیاتی, انصاف مالیاتی, تلاش مالیاتی, میانگین گیری بیزی
    Saeed Karimi Petanlar, Jafar Karimi *
    This study aims to model tax evasion and identify how these factors affect tax evasion. The current research is in the field of applied research. To achieve this purpose, the Bayesian averaging method has been used in the period from 1370 to 1399 in MATLAB 2021.In this research, 62 variables affecting tax evasion were included in the model and using the Bayesian averaging model approach, from 1 to 12 non-fragile variables affecting tax evasion were identified. The results show the fact that the inflation rate is the most non-fragile variable affecting tax evasion. Also, based on the results of the TVPFAVAR model, it was observed that the shock effect of macroeconomic variables (inflation, exchange rate, unemployment, budget deficit) on tax evasion was generally positive and strong, while the effect of cultural variables (tax culture, tax effort, tax morale), tax fairness and tax justice), generally has a small and negative effect on this variable.
    Keywords: tax evasion, Tax culture, tax guilds, tax effort, Bayesian averaging
  • سید مقداد ضیاتبار احمدی*، سعید کریمی پتانلار، وحید تقی نژاد عمران

    وجود کسری بودجه ساختاری در اقتصاد ایران و فقدان انضباط مالی نگرانی هایی را در خصوص پایداری مالی دولت ها در بین اقتصاددانان به دنبال داشته است. در چند دهه اخیر قواعد مالی به عنوان راه حلی با هدف ایجاد انضباط مالی و برقراری پایداری مالی دولت ها در سرتاسر جهان مورد توجه قرار گرفته اند. در همین راستا، پژوهش حاضر درصدد است تا یک چارچوب مالی مبتنی بر سه قاعده سقف بدهی، تراز بودجه و مخارج برای اقتصاد ایران طراحی نماید. نتایج حاصل از به کارگیری روش شبیه سازی تصادفی نشان از بالا بودن سطح بدهی کنونی در مقایسه با قاعده سقف بدهی معرفی شده توسط الگو داشته و قاعده تراز بودجه تا حد زیادی در بهبود مسیر آینده بدهی عمومی اثربخش خواهد بود. به سخن دیگر با اعمال قاعده تراز بودجه از نوسانات مسیر آینده بدهی عمومی کاسته می شود. همچنین ایجاد یک سازوکار نهادی به عنوان نهاد مکمل با هدف بهبود عملکرد و اثربخشی قواعد مالی به ویژه قاعده مخارج و تضمین اجرای آنها پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: اقتصاد ایران, پایداری مالی, چارچوب مالی, شبیه سازی تصادفی, قواعد مالی
    Seyed Meghdad Ziatabar Ahmadi*, Saeed Karimi Petanlar, Vahid Taghinezhadomran

    The existence of a structural budget deficit in Iranian economy and the lack of fiscal discipline have raised concerns about the financial stability of governments among economists. In recent decades, fiscal rules have been considered as a way to establish fiscal discipline and financial sustainability of governments around the world. In this regard, the present study seeks to design a fiscal framework based on the three rules of debt ceiling, budget balance and expenditure for Iranian economy. The results of applying the stochastic simulation method show a high level of current public debt compared to the debt rule ceiling estimated by the model and the budget balance rule will be greatly effective in improving the future path of public debt. In other words, applying the budget balance rule reduces the fluctuations of the future path of public debt. It is also suggested to establish an institutional mechanism as a complementary institution with the aim of improving the performance and effectiveness of fiscal rules, especially for expenditures rule and ensuring their implementation

    Keywords: Iranian Economy, Financial stability, Fiscal framework, stochastic simulation, Fiscal rules
  • جعفر کریمی*، سعید کریمی پتانلار

    این مطالعه در پی مدل سازی فرار مالیاتی و شناسایی نحوه اثرگذاری عوامل موثر بر فرار مالیاتی در اقتصاد ایران است. مدل های اخیر نشان دهنده شکست مدل های سنتی است؛ مدل ها توانایی کافی جهت مدل سازی متغیرهای پنهان همچون فرار مالیاتی را ندارند. پژوهش حاضر این شکست را در شناسایی متغیرهای توضیحی و طراحی تجربی مدل می داند. برای رسیدن به این منظور از روش میانگین گیری بیزی در بازه زمانی 1370 تا 1397 در فضای متلب 2021 بهره گرفته شده است.در این پژوهش 62 متغیر موثر بر فرار مالیاتی وارد مدل گردیدند و با استفاده از رویکرد مدل میانگین گیری بیزی، از 1 تا 12 متغیر غیرشکننده موثر بر فرار مالیاتی شناسایی شدند. نتایج بیانگر این واقعیت است که نرخ تورم غیرشکننده ترین متغیر موثر بر فرار مالیاتی است. در نتیجه در مدلسازی فرار مالیاتی تورم بالاترین ارتباط مستقیم را با فرار مالیاتی دارد؛ همچنین بر اساس نتایج مهمترین متغیرهای موثر بر فرار مالیاتی در مدلسازی فرار مالیاتی به ترتیب اولویت عبارتند از تورم، نرخ ارز، فرهنگ مالیاتی، بیکاری، انصاف مالیاتی، تلاش مالیاتی، کسری بودجه، روحیه مالیاتی، خصوصی سازی، پیچیدگی مالیاتی، نسبت ارزش افزوده بخش خدمات به GDP، عادلانه بودن نظام مالیاتی. بر اساس نتایج هم عوامل سیاسی و هم فرهنگی و اقتصادی بر فرار مالیاتی تاثیر معناداری دارند.

    کلید واژگان: فرار مالیاتی, فرهنگ مالیاتی, انصاف مالیاتی, تلاش مالیاتی, میانگین گیری بیزی
    Jafar Karimi*, Saied Karimi Potanlar

    This study seeks to model tax evasion and identify how effective factors affect tax evasion in the Iranian economy. Recent models show the failure of traditional models; Models do not have enough ability to model hidden variables such as tax evasion. The present study considers this failure in identifying explanatory variables and experimental model design. To achieve this, the Bayesian averaging method has been used in the period 1370 to 1397 in MATLAB 2021.In this study, 62 variables affecting tax evasion were entered into the model, and using the Bayesian averaging model approach, 1 to 12 non-fragile variables affecting tax evasion were identified. The results show that inflation is the most fragile variable affecting tax evasion. As a result, in tax evasion modeling, inflation has the highest direct relationship with tax evasion; Also, based on the results, the most important variables affecting tax evasion in modeling tax evasion in order of priority are inflation, exchange rate, tax culture, unemployment, tax fairness, tax effort, budget deficit, tax morale, privatization, tax complexity, value-added ratio. The GDP services sector, fair tax system. According to the results, both political and cultural, and economic factors have a significant impact on tax evasion.

    Keywords: Tax evasion, tax culture, tax fairness, tax effort, Bayesian averaging
  • سمیه شیرزاد کناری، سعید کریمی پتانلار*، زهرا(میلا) علمی، نادر مهرگان


    در این مقاله اثر سرمایه اجتماعی برکارایی مخارج دولت در دو بخش آموزش و بهداشت طی دوره زمانی 1396-1364 مورد بررسی قرار می گیرد. بدین منظور جهت برآورد سرمایه اجتماعی از رویکرد علل چندگانه- آثار چندگانه(MIMIC) و جهت برآورد کارایی مخارج دولت در دو بخش آموزش و بهداشت از رویکرد تحلیل پوششی داده ها (DEA) و تحلیل پوششی داده های بوت استرپ استفاده می شود و در ادامه اثر سرمایه اجتماعی بر کارایی مخارج دولت در دو بخش آموزش و بهداشت با الگوی رگرسیون پروبیت کسری مورد سنجش قرار می گیرد.
     نتایج حاصل از برآورد سرمایه اجتماعی نشان می دهد، روند آن در کشور نزولی است. همچنین نمرات کارایی مخارج دولت در دو بخش آموزش و بهداشت حکایت از آن دارد که به طور متوسط مخارج دولت در این دو بخش ناکارآمد است. یافته های الگوی پروبیت کسری نشان می دهد که اثر سرمایه اجتماعی بر کارایی مخارج دولت در این دو بخش مثبت و معنی دار است. همچنین تاثیر متغیرهای درآمد سرانه، رشد اقتصادی، اندازه دولت، تورم و درجه بازبودن تجاری برکارایی مخارج دولت در بخش آموزش و بهداشت متفاوت است. به عنوان مثال تاثیر رشد اقتصادی بر کارایی مخارج آموزش و بهداشت دولت مثبت است، در حالی که در مورد متغیر اندازه دولت این اثر منفی است.

    کلید واژگان: سرمایه اجتماعی, کارایی مخارج دولت, علل چندگانه- آثار چندگانه, الگوی پروبیت کسری
    Somayeh Shirzad Kenari, Saeed Karimi Petanlar*, Zahra (Mila) Elmi, Nader Mehregan


    In this paper, the effect of social capital on the efficiency of government expenditures has been studied in the two sectors of education and health during the period 1364-1396. social capital has been estimated by The Multiple Causes-Impact (MIMIC) approach, and efficiency of government expenditures in both education and health is estimated by the Data Envelopment Analysis (DEA) and Bootstrap data envelopment analysis approaches. The effect of social capital on the efficiency of government expenditures are measured by the regression model of the deficit probe in both education and health.
     The results of estimating social capital show that the trend of social capital is declining by the method of  Multiple Indicators and Multiple Causes during the study period. Also, the efficiency scores of government expenditures has been measured by Data Envelopment Analysis and Bootstrap Data Envelopment Analysis in Iran. The results show that on average, public spending is inefficient in education and health.
    Findings of the fractional probit model show, the effect of social capital is positive and significant on the efficiency of government spending in both education and health. The effect of per capita income, economic growth, government size, inflation and trade openness is different on efficiency of government expenditures in education and health sectors.
     For example, the impact of economic growth is positive on the efficiency of government education and health spending. While the effect of government size is negative on the efficiency of government education and health spending.

    Keywords: social capital, government expenditure efficiency, Multiple Indicators, Multiple Causes, Fractional probit model
  • سعید کریمی پتانلار، یاسر خطیبی*
    زمینه

    مالیات بر ارزش افزوده به عنوان یک مالیات غیرمستقیم یکی از منابع موثر تامین درآمد مالیاتی دولت به شمار می آید و بررسی آثار اقتصادی آن کانون بسیاری از مطالعات اقتصادی را تشکیل می دهد. ازاین‎رو، هدف مقاله حاضر بررسی اثر مالیات بر ارزش‎افزوده بر ثبات اقتصاد بخش عمومی در ایران با رویکرد ارتقای اخلاق و فرهنگ مالیاتی است.

    روش

    تحقیق حاضر کاربردی و در زمره پژوهش های توصیفی - رابطه ای بود. جامعه آماری داده های فصلی و مالیاتی طی سال‏های 1393-1388  از اطلاعات بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران بود که در این تحقیق بدلیل انتخاب متغیرهای کلان اقتصادی، کل جامعه آماری به عنوان نمونه آماری در نظرگرفته شد و با استفاده از چک لیست جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش الگوی خودرگرسیونی با وقفه توزیعی ARDL انجام شد.

    یافته ها

    دو الگو در این رابطه ارایه شد: در الگوی اول متغیر مالیات بر ارزش افزوده (VAT) با ضریب 71/0- در سطح خطای 1 درصد اثر منفی و معنادار بر نوسانات کسری بودجه داشت. در الگوی دوم ضریب مالیات بر ارزش افزوده 49/0- در سطح خطای 1 درصد معنادار بوده و اثر منفی بر نوسانات درآمد مالیاتی در دوره جاری داشت.

    نتیجه‎گیری

     نتایج حاصل از برآورد الگوهای پژوهش حکایت از آن دارد که مالیات بر ارزش افزوده از طریق ایجاد کاهش در نوسانات درآمدهای مالیاتی و نوسانات کسری بودجه دولت در ایران، در تامین و ایجاد ثبات در اقتصاد بخش عمومی کشور موثر و مفید بوده و این موضوع با تثبیت و گسترش فعالیت های بخش عمومی، موجب تحقق رفاه بیشتر برای عموم افراد جامعه و همچنین بهبود فرهنگ و اخلاق مالیاتی در کشور می گردد.

    کلید واژگان: مالیات بر ارزش افزوده, بخش عمومی, روش خودرگرسیون با وقفه های گسترده(ARDL), اخلاق مالیاتی
    S. Karimi Potanlar., Y. Khatibi*
    Background

    Value added tax as an indirect tax is one of the effective sources of government tax revenue and the study of its economic effects is the focus of many economic studies. Therefore, the purpose of this article is to investigate the effect of VAT on the stability of the public sector economy in Iran with the approach of promoting tax ethics and culture.

    Method

    The present study was applied and among descriptive-relational researches. The statistical population of quarterly and tax data during the years 1393-1389 was the information of the Central Bank of the Islamic Republic of Iran. In this study, due to the selection of macroeconomic variables, the whole statistical population was considered as a statistical sample and collected using a checklist. Data analysis was performed using autoregressive pattern method with ARDL distributive interval.

    Results

    Two models were presented in this regard: in the first model, the variable value added tax (VAT) with a coefficient of -0.71 at an error level of 1% had a negative and significant effect on budget deficit fluctuations. In the second model, the value added tax coefficient was -0.49 at the 1% error level and had a negative effect on tax revenue fluctuations in the current period.

    Conclusion

    The results of estimating the research models indicate that VAT is effective and useful in providing and stabilizing the public sector economy by reducing tax fluctuations and government budget deficit fluctuations in Iran. By consolidating and expanding the activities of the public sector, the issue will lead to greater welfare for the general public as well as improving the culture and tax ethics in the country.

    Keywords: Value added tax, Public sector, Autoregressive distributed lag, Tax ethics
  • اعظم کاظم زاده، سعید کریمی پتانلار*، احمد جعفری صمیمی
    تورم از دو طریق بودجه ی دولت را تحت تاثیر قرار می دهد. تورم از یک سو قدرت خرید درآمدهای مالیاتی را کاهش می دهد که به اثر تنزی معروف است. از سوی دیگر، تورم بار ناشی از مخارج دولتی و تعهدات آن را به طور حقیقی کاهش می دهد که به اثر ضدتانزی شهرت پیدا کرده است. ضمنا، باید متذکر شد که تورم نیز از کسری بودجه ی دولت تاثیر می پذیرد. در پژوهش حاضر با به کارگیری مبدل موجک گسسته با حداکثر هم پوشانی و الگوی خودرگرسیون برداری آستانه ای اثرات متقابل تورم و کسری بودجه ی دولت در دو حالت کسری کل و کسری  عملیاتی در اقتصاد ایران طی سال های 1396:3 - 1369:1 از زوایای جدیدی بررسی شده است. نتایج مبتنی بر مبدل موجک نشان می دهد در افق های بیش تر از 8 سال رابطه ی علی میان هر دو نوع کسری بودجه با تورم دو طرفه است. بر اساس نتایج برآورد الگوی خودرگرسیون برداری آستانه ای، در تورم های فصلی کم تر از 28/6%، کسری بودجه ی کل در رویارویی با تکانه ی تورم افزایش شدیدی پیدا می کند. هم چنین، کسری بودجه ی عملیاتی قبل و بعد از آستانه واکنش مثبت به تکانه تورم نشان می دهد. با این توضیح که در نرخ های تورم فصلی فراتر از 54/2%، شدت واکنش این متغیر بیش تر خواهد شد. به عبارتی همواره اثری تنزی قوی تر از اثر ضد تنزی است.
    کلید واژگان: کسری بودجه, تورم, مبدل موجک گسسته, الگوی خودرگرسیون برداری آستانه ای
    Azam Kazemzade, Saeed Karimi Potanlar *, Ahmad Jafari Samimi
    Inflation affects the state budget in both ways. Inflation, on the one hand, decreases the purchasing power of tax revenues, which is known as the tension effect. On the other hand, the inflationary burden of government expenditures and its obligations actually decreases, which is known as an antithetical effect. Meanwhile, it should be noted that inflation also affects the budget deficit of the state. In the present study, using a discrete wavelet converter with maximum matching and a vector of autoregressive vector autoregression, the interaction effects of inflation and deficit of government in two cases of deficit and total deficit in the economy of Iran in 1396: 1369: 1 is reviewed from a new angle. Results based on the wavelet converter show that in horizons for more than 8 years, the causal relationship is between the two types of budget deficit with bilateral inflation. Based on the results of the estimation of the autumnal regression model, the threshold vector in seasonal inflation is less than 5.7% of the total budget deficit in the face of inflationary swings, which reflects the dominance of the anti-tensile effect of the Tensi Is. In addition, the operating deficit, regardless of the situation, is from the threshold of positive reaction to the swing momentum.
    Keywords: budget deficit, inflation, Discrete wavelet transform
  • احمد جعفری صمیمی، سعید کریمی پتانلار، تیمور محمدی، موسی تاتار*

    خدمات درمانی دولتی در ایران بصورت محدود می باشد و سهم پرداخت از جیب افراد از هزینه های درمانی بالا می باشد. بیمه تکمیلی، امکان خرید خدمات و پوشش بیمه ای بیشتر و گسترده تر را به افراد می دهد و آنها را در مواجهه با مخارج سنگین درمانی محافظت می کند. مشخص نبودن میزان تمایل به پرداخت برای بیمه های تکمیلی یکی از موانع اصلی گسترش صنعت بیمه می باشد. تحقیق حاضر به محاسبه میزان تمایل به پرداخت کارکنان کارگاه های صنعتی کوچک در 7 منطقه تهران، شیراز و بندرعباس برای بیمه تکمیلی با استفاده از روش ارزش گذاری مشروط در سال 1396 پرداخته است. بر اساس نتایج بدست آمده از الگوی لاجیت، میزان تمایل به پرداخت بیمه درمانی تکمیلی برابر با 23/70 هزار تومان بوده است. همچنین وضعیت تحصیلات، وضعیت اشتغال، درآمد واقعی، سابقه بیماری، وضعیت سلامتی، تعداد مراجعه به پزشک، هزینه واقعی سلامت و رضایت از خدمات درمانی از عوامل اثرگذار بر روی تمایل به پرداخت افراد هستند.

    کلید واژگان: تمایل به پرداخت, هزینه های درمان, بیمه خدمات درمانی تکمیلی, ارزشگذاری مشروط, الگوی رگرسیون لاجیت
    Ahmad Jafari Samimi, Saeed Karimi Potanlar, Teimor Mohammadi, Moosa Tatar *

    Healthcare insurance coverage services in Iran are limited, and out-of-pocket costs are very high. Supplementary health insurance grants extra coverage and additional healthcare services in the presence of limited health insurance services to the individuals and protects them against huge healthcare costs. One of the obstacles to expanded health insurance schemes, especially in supplementary health insurance, is an undetermined willingness to pay (WTP) for these types of coverages. The objective of this study is to estimate WTP for supplementary health insurance. Data collected from small and medium enterprise employees in 7 areas Iran including Tehran, Shiraz, and Bandar-e Abbas in 2017 and the contingent valuation method and a logit regression model was implemented to analyze the data. Results show that WTP for supplementary health insurance is 70.23 thousand Tumans. Education level, employment status, real income, current health conditions, history of chronic disease, number of doctor visits, real healthcare costs, and satisfaction from healthcare services are all found to affect WTP for supplementary health insurance.

    Keywords: willingness to pay, healthcare cost, supplementary health insurance, contingent valuation, logit regression model
  • حمید لعل خضری*، سعید کریمی پتانلار

    تخریب محیط زیست را می توان ناشی از عواملی همچون رشد اقتصادی، شدت انرژی، نسبت شهرنشینی و توزیع درآمدی دانست. در این مقاله، اثرات زیست محیطی نابرابری توزیع درآمد در ایران با استفاده از داده های آماری سری زمانی سال های 1357-1394، به روش خودتوضیحی با وقفه های توزیعی بررسی شده است. همچنین وجود رابطه علیت بین متغیرهای الگو با استفاده از روش علیت تودا-یاماموتو مورد برررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که متغیرهای تولید ناخالص داخلی سرانه، ضریب جینی و شدت انرژی بر انتشار گاز دی اکسیدکربن اثرگذاری مثبت و متغیرهای مجذور تولید ناخالص داخلی سرانه و نسبت شهرنشینی به کل جمعیت اثر منفی و ضریب تولید ناخالص داخلی سرانه بیشترین اثرگذاری مثبت را دارد. همچنین فرضیه منحنی زیست محیطی کوزنتس در ایران تایید می شود و تنها علیت دوطرفه بین تولید ناخالص داخلی سرانه و انتشار دی اکسید کربن وجود دارد و جریان علیت یک طرفه از سایر متغیرها به متغیر لگاریتم انتشار CO2 تایید می شود.

    کلید واژگان: توزیع درآمد, رشد اقتصادی, روش خودتوضیحی با وقفه های توزیعی, فرضیه منحنی زیست محیطی کوزنتس, گاز دی اکسیدکربن, مصرف انرژی
    Hamid Lalkhezri *, Saeed Karimi Potanlar

    Environmental degradation can be caused by factors such as population growth, economic growth, energy intensity and income distribution. In this paper, the environmental impact of inequality in income distribution using time series data from the years 1357-1394, with Auto Regression methods Distributed Lag (ARDL) is investigated. Also, the causality relationship between the model variables has been investigated using the Toda-Yamamoto causality method. According to the results of the estimation of the research model, GDP per capita, Gini coefficient and total energy consumption per capita have a positive effect on CO2 emission, and the squared variables of GDP per capita and urbanization to population ratio have a negative effect. In the meantime, the most effective coefficient, GDP per capita is positive. Also The Kuznets environmental curve hypothesis is confirmed in Iran. The results of the causality test also show that there is only bidirectional causality between GDP per capita and carbon dioxide emissions. The one-way causal flow from the Gini coefficient logarithm, the per capita energy consumption logarithm, the urban-to-population ratio logarithmic to the CO2 emission logarithm are verified.

    Keywords: Income distribution, Economic Growth, Autoregressive Distributed Lag Method, Environmental Kuznets Curve Hypothesis, Carbon Dioxide Gas, Energy Consumption
  • مهدی زاهد غروی، سعید کریمی پتانلار*، زهرا (میلا) علمی، محمد تقی گیلک حکیم آبادی
    درباب اثر فساد مالی بر رشد اقتصادی نگرش های متعارضی وجود دارد. پاره ای از دانشمندان علوم انسانی، فساد مالی را پدیده ی مطلوبی دانسته اند و آن را روغن چرخ اقتصاد نامیده اند و بر این باور هستند که فساد مالی، نهادهای ضعیف اقتصادی را بهبود می بخشد و به واسطه ی آن، نرخ رشد اقتصادی افزایش می یابد. پاره ای دیگر از دانشمندان علوم انسانی، بر نامطلوب بودن فساد مالی تاکید کرده اند و آن را شن چرخ اقتصاد دانسته اند و استدلال کرده اند فساد مالی، با کند و پرهزینه و ناکارا کردن فرایند اداری و انتقال منابع کمیاب به فعالیت های غیرتولیدی، فرسایش دهنده ی رشد اقتصادی است. این مقاله، با رویکرد تخصیص استعدادها و با به کارگیری روش اقتصادسنجی دستگاه معادلات هم زمان به بررسی اثر فساد مالی بر رشد اقتصاد ایران سال های 1363 تا 1393 پرداخته است و  به این نتیجه رسیده است که فساد مالی به واسطه ی انحراف در تخصیص استعدادها، رشد اقتصاد ایران آن سال ها را کاهش داده است.
    کلید واژگان: فساد مالی, رشد اقتصادی, سرمایه ی انسانی, تخصیص استعدادها, سیستم معادلات هم زمان
    Mehdi Zahed Gharavi, Saeed Karimipotanlar *, Zahra Mila Elmi, Mohammadtaghi Gilak Hakim Abadi Gilak Hakim Abadi
    There are numerous and conflicting views on the impact of corruption on economic growth. A number of humanities scholars have described corruption as a good phenomenon and called it the grease wheel of the economy, and they believe that financial corruption improves the weak economic institutions, and by that means , The growth rate of the economy will increase. On the other hand, some scholars have emphasized the undesirable nature of corruption and considered financial corruption as the economy's sand and argued that corruption is costly and costly, and the ineffectiveness of the administrative process and the transfer of resources to non-productive activities is eroding economic growth.This paper studies the impact of corruption on the growth of the Iranian economy from 1983 to 2014 by using the talent allocation approach and by applying the econometric method of equation system. The divergence in talent allocation has slowed the growth of the Iranian economy in of these years.
    Keywords: corruption, Economic Growth, human capital, Talent Allocation, Models with simultaneous equations
  • محمدرضا اسکندری عطا*، نادر مهرگان، علیرضا پورفرج، سعید کریمی پتانلار

    رشد نامتوازن منطقه ای و عوامل اثرگذار بر آن، یکی از مباحث مهم اقتصادی در کشورهای درحال توسعه محسوب می شود. در پژوهش حاضر پس از بررسی نابرابری منطقه ای با توجه به اثرات سرریز در استان ها، به ارزیابی تاثیر عوامل محیطی و سیاسی بر آن طی سال های 1385 تا 1394 پرداخته شده است. اندازه گیری شاخص نابرابری ضریب تغییرات وزنی-جمعیتی (PW-CV)، نشان می دهد که استان های ایران طی دوره زمانی پژوهش، رشد بسیار نابرابری داشته اند. نتایج حاصل از برآورد الگوهای رگرسیون خودهمبستگی و جزء خطای فضایی (SARAR) حاکی از وابستگی فضایی شدید در بین استان هاست؛ به گونه ای که شاخص نابرابری هر استان با ضریب تقریبی 45% تحت تاثیر نابرابری اقتصادی استان های مجاور قرار دارد. در تحلیل عوامل محیطی موثر بر نابرابری منطقه ای؛ توسعه شهری، منابع آبی و گردشگری رابطه منفی با نابرابری استان ها دارد و با افزایش هر یک از این عوامل شاخص نابرابری استان ها کاهش خواهد یافت؛ اما استان های مذهبی و دارای مناطق تجاری تاثیر مثبت بر نابرابری اقتصادی دارند و درنتیجه در این استان ها شاخص نابرابری بزرگ تر است. نتایج برآورد تاثیر متغیرهای سیاسی بر نابرابری منطقه ای نشان می دهد که هرچه استان ها تولید ناخالص داخلی بیشتری داشته باشند، شاخص نابرابری بزرگ تری خواهند داشت و هرچه اندازه دولت در استان ها بزرگ تر باشد نابرابری اقتصادی بیشتر خواهد شد. همچنین افزایش سهم هزینه های آموزش از بودجه استان ها نابرابری منطقه ای را افزایش خواهد داد و استان هایی که تعداد نمایندگان مجلس شورای اسلامی آن ها بیشتر است، نابرابری اقتصادی بالاتری دارند.

    کلید واژگان: نابرابری منطقه ای, محیطی, سیاسی, استان های ایران, اقتصادسنجی فضایی
    MohammadReza Eskandari Ata *, Nader Mehregan, Alireza Pourfaraj, Saeed Karimi Petanlar
    Introduction

    Regional unbalanced growth and the factors affecting it are one of the most important economic issues in developing countries. One of the characteristics of developing countries is the presence of significant regional inequalities. The existence of this phenomenon is one of the main impediments to balanced development in these countries. One of its specific consequences is the creation of inequalities and the consolidation and expansion of deprivation. Inequality alongside widespread poverty can provide grounds for public discontent and thus be one of the concerns of socio-economic policymakers. Considering the importance of balanced regional development in the country and the environmental-spatial potentials and political characteristics of the provinces, this study considers the effects of environmental and political factors on the distribution of inequality in provinces of Iran, considering the neighborhood effects.

    Theoretical framework:

    Environmental differences play a decisive role in the distribution of regional inequality. At the early stage of economic development, environmental conditions are one of the most determining factors. For example, favorable environmental conditions are often the basis for rapid growth in developing countries. Although the effects of environmental conditions on regional development at higher levels are less pronounced, the specific functions of these factors are still unknown in many countries. In economic literature, several environmental factors influence and are influenced by the distribution of regional inequality. Variables such as cities with coastal boundaries, commercial areas, tourism, water resources, railways, border areas and urban development are among the areas considered in regional studies. Modern governments, unwittingly or unwillingly, engage in various economic policies such as monetary policy, fiscal policy, and commercial policy. Applying these policies shift interests and the pattern of income distribution and create winners and losers across different segments and groups of society, thereby changing regional inequalities.

    Methodology

    Spatial inequality refers to situations in which different spatial or geographical units of some variables are at different levels. In the present study, after investigating the regional inequality with regard to the effects of spillover in the provinces, an assessment of the environmental and political factors on it during 2006 to 2015 has been examined. The explanatory variables were compiled according to the purpose of the study, based on environmental and political factors that cause regional imbalances and also according to the statistical constraints of the country. According to the theoretical foundations, identifying variables in previous studies as well as statistical feasibility in the country, from three models has been used to investigate the impact of environmental and political factors on regional inequality.The variables used include urban index, dummy variable for business areas, tourist and religious centers, the logarithm of GDP, ratio of government expenditure to GDP, Ratio of education cost to the government expenditure and the members of parliament.

    Results and discussion

    The evaluation of Population-Weighted Coefficient of Variation (PW-CV) indices show that Iranian provinces during the research period have been very inadequate. The results of estimating Spatial Autoregressive with Autoregressive Error (SARAR) regression models indicate a strong spatial dependence among the provinces. So that the inequality index of each province with an approximate coefficient of 45% is affected by the economic inequality in neighborhood provinces. In the analysis of environmental factors affecting regional inequality; urban development, water resources and tourism have a negative relationship with provinces' inequality and as each of these factors increases, the inequality index of the provinces will decrease. But religious and commercial provinces have a positive impact on economic inequality; as a result, inequalities are higher in these provinces. Results of the estimation of the impact of political variables on regional inequality show that the provinces with a more gross domestic product, have a higher inequality index. Moreover, the larger the size of the government in the provinces, the more economic inequality. Also, increasing the share of education costs from provincial budgets increase regional inequality and in the provinces where the number of members of parliament is higher, there are more economic inequalities.

    Conclusions and suggestions:

    According to the results of the present study, the importance of the distribution of inequality in different provinces and the effects of neighborhoods with regard to environmental and political factors are overemphasized. Governments and trusted entities in different areas can be more successful in delivering social justice and reducing regional inequalities by designing and implementing management policies tailored to each province's environmental and political potentials. Managing water resources, paying attention to tourism, controlling suburbs in big and religious cities, and implementing income redistribution policies are some of the policies that can be implemented in environmental and operational areas. Reducing government tenure and administrative bureaucracy are also some of the factors that will be effective in reducing regional inequalities.

    Keywords: Regional Inequality, Environmental, Political, Iran Provinces, Spatial Econometrics
  • مقداد ضیاتبار احمدی*، سعید کریمی پتانلار

    پدیده فرار مالیاتی به دلیل اثرات مخرب آن بر اقتصاد و فرآیند توسعه اقتصادی همواره یکی از پربحث ترین موضوعات در بین اقتصاددانان بوده است. صاحب نظران زیادی همواره در پی ارائه راه حل به منظور کاهش و محدود کردن راه های فرار مالیاتی بوده اند. معرفی سیستم مالیات بر ارزش افزوده را می توان یک نقطه عطف در حوزه شفاف سازی اقتصاد و کاهش فرار مالیاتی دانست که اشاره به مقابله با این پدیده از طریق اصلاح ساختار سیستم مالیاتی دارد. در همین راستا، در تحقیق حاضر، اثر مالیات بر ارزش افزوده بر پدیده فرار مالیاتی مورد بحث و بررسی قرار گرفته است. بدین منظور، فرضیه تحقیق برای داده های 28 کشور عضو OECD در بازه سال های 2013- 2002 با استفاده از روش گشتاور تعمیم یافته مورد آزمون قرار گرفته است. نتایج حاصل از برآورد نشان می دهد که با گسترش مالیات بر ارزش افزوده، پدیده فرار مالیاتی نیز کاهش می یابد. همچنین ارزش افزوده بخش کشاورزی اثر مثبت بر فرار مالیاتی داشته است. در حالی که اثر نرخ تورم و حاکمیت قانون منفی هستند؛ بنابراین به منظور مقابله با پدیده فرار مالیاتی، توجه به عوامل نهادی در کنار توجه به عوامل اقتصادی نظیر ساختار سیستم مالیاتی پیشنهاد می شود.

    کلید واژگان: فرار مالیاتی, مالیات بر ارزش افزوده, روش گشتاور تعمیم یافته
    Meghdad Ziatabar Ahmadi*, Saeed Karimi Petanlar

    The phenomenon of tax evasion has been always one of the most major issues among economists due to it's devastating effects on the economy and the process of economic development. Many scholars have always sought to provide solutions to reduce and limit tax evasion. The introduction of the VAT system can be seen as a milestone in the area of economic transparency and tax evasion, which refers to counteracting this phenomenon through reforming the structure of the tax system. In the present study, the effect of VAT on the tax evasion phenomenon has been discussed. For this purpose, the research hypothesis has been tested for data from 28 OECD countries in the period from 2013 to 2002 using generalized moments method. The results of the estimation show that by expanding the value added tax, the tax evasion phenomenon also decreases. Also, agricultural value added has a positive effect on tax evasion, while the effect of inflation and rule of law are negative. Therefore, in order to deal with the phenomenon of tax evasion, attention to institutional factors, along with attention to economic factors such as the structure of the tax system, is proposed.

    Keywords: Tax Evasion, Value Added Tax, Generalized method of moments
  • قاسم شادمانی*، سعید کریمی پتانلار، احمد جعفری صمیمی

    با توجه به اثرگذاری بالای مخارج عمومی دولت در اقتصاد ایران، ارزیابی دقت پیش بینی آن از اهمیت بالایی برخوردار است. در این پژوهش بر اساس آماره های خلاصه و نیز آماره های تجمیعی، دقت پیش بینی مصوب اول و مصوب دوم مخارج عمومی دولت در ایران، طی سال های 1353 تا 1392 مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت. سپس اجزای تصادفی و غیرتصادفی خطای پیش بینی این متغیرها به دست آمد. پس از آن، با استفاده از مدل تصحیح خطای برداری اثر خطای پیش بینی مخارج عمومی دولت بر سطح عمومی قیمت ها و تورم در ایران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان می دهد که بخش قابل توجهی از اجزای خطای پیش بینی مخارج عمومی دولت غیرتصادفی و قابل اصلاح هستند. هم چنین خطاهای منفی بخش هزینه ای بودجه ی دولت بر تورم در ایران اثر مثبت و معنادار دارند.

    کلید واژگان: دقت پیش بینی, خطای پیش بینی, مخارج عمومی دولت, تورم, مدل VECM
    Ghasem Shadmani *, Saeed Karimi Potanlar, Ahmad Jafari Samimi

    In respect of dominant role of government public costs in Iran’s economy, forecasting accuracy of that and its evaluation has a high degree of importance. In this research, based on various statistic, both summary statistics and aggregate statistics, forecasting accuracy of first statude and second statude of Forecasting Error of Government Public Costs are evaluated over the period 1353-1392. Then, stochastic and determined components of forecasting error of these errors are obtained. Afterwards, the forecasting errors effects on price level and inflation in Iran are investigated by Vector Error Correction Model. The results of research indicate that considerable part of forecasting error of public costs are determined and correctable. Moreover, negative part of forecasting errors of expense element of government’s budget have significant and positive effect on price level and inflation in Iran.

    Keywords: Forecasting Error, Government Public Costs, Inflation, VECM model
  • علی اکبر باجلان*، سعید کریمی پتانلار، احمد جعفری صمیمی
    هدف مقاله حاضر بررسی اثرات نامتقارن شوک های مثبت و منفی تورم بر نااطمینانی تورم در کوتاه مدت و بلندمدت است. بدین منظور، ابتدا الگوی بال (1992) از طریق تجزیه شوک های تورمی به شوک های مثبت و منفی تقاضای پول و شوک های مثبت و منفی عرضه پول بسط داده شده است. سپس با استفاده از الگوی خودرگرسیونی با وقفه های توزیع شده غیر خطی و استفاده از داده های سری زمانی اقتصاد ایران برای دوره 1357 تا 1396 اثر شوک های مثبت و منفی تورم در کوتاه مدت و بلندمدت بر نااطمینانی تورم که از الگوی خودرگرسیون واریانس شرطی تعمیم یافته نمایی استخراج شده است، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان دهنده این است که اثر شوک-های مثبت تورم بر نااطمینانی تورم در کوتاه مدت و بلندمدت مثبت و معنادار است؛ در مقابل، شوک های منفی تورم اثری بر نااطمینانی تورم در کوتاه مدت و بلندمدت نداشته است؛ به عبارت دیگر، افزایش تورم موجب افزایش نااطمینانی تورم در ایران شده است؛ در حالی که کاهش تورم چنین اثری بر نااطمینانی تورم نداشته است.
    کلید واژگان: الگوی بال, الگوی خودرگرسیونی با وقفه های توزیع شده غیرخطی, الگوی واریانس شرطی تعمیم یافته نمایی
    Ali Akbar Bajelan*, Saeed Karimi Potanlar, Ahmad Jafari Samimi
    The purpose of current paper is to survey the asymmetric effects of inflation's positive and negative shocks on inflation uncertainty in short-run and long-run. For this end, first, the Ball model (1992) has been extended through the decomposition of inflation shocks to money demand's positive and negative shocks and money supply's positive and negative shocks. Then, through using nonlinear autoregressive distribution lag model and time series data of Iranian economy from 1978 to 2017 the positive and negative effects of inflation on inflation uncertainty, which is from the exponential generalized autoregressive conditional heteroskedasticity model, has been analyzed. The results of the study show that the effects of the inflation's positive shocks on inflation uncertainty in short-run and long-run are positive and significant. In contrast, the negative shocks have not any effects on inflation uncertainty in short-run and long-run. In other words, the rise in inflation causes an increase in inflation uncertainty in Iran; whereas, decrease in inflation has not had effects on inflation uncertainty.
    Keywords: Inflation, Inflation Uncertainty, Ball Model, Nonlinear Autoregressive Distribution Lag Model, Exponential Generalized Autoregressive Conditional Heteroskedasticity
  • سعید کریمی پتانلار*، احمد جعفری صمیمی، حمید لعل خضری
    هدف پژوهش حاضر بررسی اثر سیاست تحکیم مالی بر متغیرهای اقتصاد کلان کشور است. در این راستا با استفاده از روش اتورگرسیون برداری عامل افزوده ([1]FAVAR) تاثیر تکانه های انواع نسبت کسری بودجه به GDP به عنوان ابزار سیاست تحکیم مالی بر متغیرهای رشد تولید حقیقی، رشد سرمایه گذاری، رشد مصرف بخش خصوصی و تورم در بازه زمانی 1394:4-1363:1 مطالعه شده است. نتایج حاصل از الگوهای پژوهش حکایت از آن دارد که آثار ابزار سیاست تحکیم مالی بر متغیرهای اقتصاد کلان کشور متفاوت بوده و ارائه ابزار سیاستی یکسان جهت تاثیرگذاری مناسب بر تمام متغیرهای مورد نظر دشوار است. نتایج بدست آمده در سه دوره زمانی یکساله، دوساله و چهارساله را می توان اینگونه عنوان کرد که در دوره زمانی یکساله شناسایی ابزار سیاست تحکیم مالی میسر نیست. اما در دوره زمانی دوساله و چهارساله عمده ترین نوع ابزار تحکیم مالی مبتنی بر کسری مصرفی و کسری بدون نفت است. باید اشاره کرد که کسری مصرفی به صورت درآمد مالیاتی منهای مخارج مصرفی دولت تقسیم بر GDP و کسری بدون نفت به صورت درآمد کل دولت (بدون درآمد نفتی) منهای مخارج جاری تقسیم بر GDP  محاسبه می شوند.
    کلید واژگان: تحکیم مالی, اتورگرسیون برداری عامل افزوده, کسری بودجه
    Saeed Karimi Potanlar *, Ahmad Jafari Samimi, Hamid Lall, E, Khezri
    The aim of this article is to analyze the effect of shocks of fiscal consolidation policy on the macroeconomic variables in Iran. In this regard by using Factor Augmented Vector Auto Regression (FAVAR) method, the effect of shock types of deficit ratio to GDP on important macroeconomic variables including total real GDP growth, inflation, private consumption growth and investment growth over the period 1363: 1 -1394: 4 is investigated. The results of research models show that the effect of fiscal consolidation policy on the macroeconomic variables are different, and it is difficult to provide the same policy tool to affect all variables. The results obtained in one-year, two-year and four-year periods indicate that the fiscal consolidation policy cannot be identified during the one-year period. But in the two-year and four-year periods, the main instrument of fiscal consolidation is deficit-deflation and deficit-free oil. It should be noted that the consumption deficit is calculated as tax revenue minus the consumption expenditure of the government divided by GDP and the deficit without oil as the total state revenue (without oil revenue) minus current expenditures divided by GDP.
    Keywords: Fiscal Consolidation, Factor Augmented Vector Auto Regression (FAVAR), budget deficit
  • سعید کریمی پتانلار، احمد جعفری صمیمی، حمید لعل خضری
    هدف پژوهش حاضر بررسی اثر سیاست تحکیم مالی مبتنی بر شوک های درآمدی و هزینه ای بر متغیرهای اقتصاد کلان کشور است. در این راستا با استفاده از روش اتورگرسیون برداری عامل افزوده (FAVAR) تاثیر شوک های درآمدی و شوک های هزینه ای دولت بر متغیرهای رشد تولید حقیقی، رشد سرمایه گذاری، رشد مصرف بخش خصوصی و تورم در بازه زمانی 1363:1-1394:4 مطالعه شده است.
    نتایج حاصل از الگوهای پژوهش حکایت از آن دارد که آثار ابزار سیاست تحکیم مالی بر متغیرهای اقتصاد کلان کشور متفاوت بوده و ارائه ابزار سیاستی یکسان جهت تاثیرگذاری مناسب بر تمام متغیرهای مورد نظر دشوار است. بنابراین با تاکید بر هدف رشد تولید حقیقی که عامل مهم و تاثیرگذار در اقتصاد است و سایر متغیرهای اقتصاد کلان را تحت تاثیر قرار می دهد، می توان عنوان نمود که در کوتاه مدت که شامل 4 فصل می شود، کاهش مخارج عمومی و افزایش درآمدهای دولت منجر به کاهش تولید در پاسخ به واکنش منفی سرمایه گذاری و مصرف بخش خصوصی می شود و تورم کاهش می یابد. بنابراین در کوتاه مدت سیاست مناسب تحکیم مالی ترکیبی از سیاست کاهش مخارج و افزایش درآمد است و به طور مشخص سیاست کاهش مخارج جاری و افزایش مالیات بر واردات است. در میان مدت و بلندمدت که به ترتیب شامل 8 و 16 فصل می باشد رشد تولید حقیقی نسبت به سیاست کاهش مخارج کل واکنش مثبتی از خود نشان می دهد و کاهش مخارج جاری و مخارج امور اجتماعی دولت به عنوان ابزار تحکیم مالی معرفی می گردد.

    کلید واژگان: تحکیم مالی, اتورگرسیون برداری عامل افزوده, توابع واکنش آنی, رشد تولید حقیقی
    saeed karimi potanlar, ahmad jafari samimi, hamid Hamid La'l, e, Khezri
    The aim of this article is to analyzing the effect of shocks of fiscal consolidation policy on the macroeconomic variables of Iran. In this regard by using Factor Augmented Vector Auto Regression (FAVAR) method the effect of shocks on government revenues and expenditures on important macroeconomic variables including total real GDP growth, inflation, private consumption growth and investment growth over the period 1984:1 -2015:4 is investigated.
    The results of research models show that the effect of fiscal consolidation policy on the macroeconomic variables are different, and it is difficult to provide a same policy tool to effect all variables. Thus with emphasis on real GDP growth which is a major factor that affects other macroeconomic variables, it can be noted that in short term which consists of 4 seasons, reducing public expenditures and increasing government revenues lead to a reduction in production in response to a negative reaction to investment and private consumption and inflation will decrease. Therefore in the short term the suitable policy for fiscal consolidation is a combination of expenditure cut and income rising and in particular, the policy of reducing current expenditure and increasing import taxes. In the medium and long term, respectively consist of 8 and 16 seasons, real GDP growth responses positively to the expenditures cut policy, decline in current expenditures and social public expenditures is introduced as an instrument of fiscal consolidation policy.

    Keywords: Fiscal Consolidation, Factor Augmented Vector Auto Regression (FAVAR), Impulse Response Functions, Real GDP Growth
  • احمد جعفری صمیمی، سعید کریمی پتانلار، کورش اعظمی *
    هدف از این مقاله این است که با استفاده از یک تابع تولید ترانسلوگ و مدل اثر تصادفی نشان دهیم که نسبت مالیات بر ارزش افزوده چه تاثیری روی میزان بهره وری در ایران دارد و همچنین با استفاده از یک الگوی رشد درونزا شامل خانوار، بنگاه و دولت، نرخ بهینه این مالیات با کالیبره کردن مدل برای اقتصاد ایران برآورد گردد. ما در این تحقیق با استفاده از آمارهای موجود برای تمام استانهای ایران از زمان اجرایی شدن مالیات بر ارزش افزوده یعنی دوره 1387-1394 با استفاده از روش داده های تابلویی و مدل مرز تصادفی به بررسی تاثیر مالیات بر ارزش افزوده بر میزان بهره وری در این دوره پرداخته ایم. از آنجا که بهره وری می تواند به سه بخش کارایی تولید، کارایی فنی و کارایی مقیاس تجزیه شود (کامباکار و لوول، 2000) ما تاثیر مالیات بر ارزش افزوده بر هر کدام از این سه بخش را بررسی کرده ایم. نتایج نشان می دهند که افزایش سهم مالیات بر ارزش افزوده تاثیر مثبتی روی بهبود میزان کارایی تولید دارد اما تاثیر آن بر کارایی فنی و بازده به مقیاس منفی می باشد. این نشان می دهد اثر مالیات بر ارزش افزوده بر روی بهره وری در ایران پیچیده است و باید توجه بیشتری روی تاثیرات مالیات بر ارزش افزوده بر بهره وری شود، برای مثال اختصاص دادن سهمی از مالیات بر ارزش افزوده به امور تحقیق و توسعه و همچنین استخدام نیروی کار متخصص هم در سازمان های مالیاتی و هم در سایر بنگاه های تولید کننده می تواند سبب افزایش بهره وری تولید گردد.
    کلید واژگان: بهره وری, روش مرز تصادفی, مالیات بر ارزش افزوده, نرخ بهینه
    ahmad jafarisamimi, saied karimi petanlar, kourosh azami *
    The purpose of this paper is that using a translog production function and random effect models show that the VAT impact on productivity in Iran. It also uses a model of endogenous growth include households, corporations and governments, the optimal rate of this tax is estimated by calibrating the model for Iran. Because productivity can be divided into three production efficiency, technical efficiency and scale efficiency decomposed (Kambakar and Lowell, 2000) We VAT impact on each of the three sections have reviewed. The results show that increasing the share of VAT positive impact on improving production efficiency, but its impact on technical efficiency and returns to scale is negative.the tax agencies and other firms producing can increase the productivity of their manufacturing process. The results of the estimated model shows that the optimal rate of VAT for the economy by taking 19 percent of the oil revenues and regardless of oil revenues is 21%.
    Keywords: Efficiency, stochastic frontier analysis, VAT, the optimal rate
  • خیزران روستایی شلمانی*، زهرا (میلا) علمی، سعید کریمی پتانلار

    این مقاله به بررسی کشش قیمتی و جانشینی تقاضای نیروی کار بنگاه های صنعتی کوچک و متوسط مقیاس در استان‏های ایران می پردازد. برای برآورد مدل مورد پژوهش، از روش پانل پروبیت کسری بازه ی صفر و یک در بازه ی زمانی 1393-1383 و در سطح استانی استفاده شده ‏است. بر اساس نتایج، در هر دو گروه بنگاه‏ کوچک و متوسط مقیاس، رابطه ی دستمزد با تقاضای کار منفی و منطبق با نظریه تقاضای کار بوده‏است. نتیجه ی دیگر پژوهش اثر مثبت کشش تقاضای نیروی کار با تولیدات صنعتی است. کشش متقاطع بین تقاضای نیروی کار و قیمت سرمایه در بنگاه های کوچک نشانگر رابطه ی جانشینی است. هم‏چنین، با افزایش مالیات و ارزش مواد خام و اولیه، سهم درآمدی نیروی کار کاهش می یابد. براساس نتایج این مطالعه و با لحاظ این مورد که بازار کار ایران با کمبود تقاضا و تراکم بیکاری مواجه است پیشنهاد می شود، سیاست گذار اقتصادی برای افزایش تقاضا در بازار کار به رفع موانع تولیدی و کمک به افزایش ظرفیت تولید، تسهیل تامین مواد خام و منابع اولیه ارزان اهتمام ورزد.

    کلید واژگان: بنگاه های صنعتی کوچک و متوسط مقیاس, کشش قیمتی و جانشینی, تقاضای نیروی کار, پانل پروبیت کسری بازه ی صفر و یک, استان‏های ایران
    Kheizaran Roostaei Shalmani *, Zahra (Mila) Elmi, Saeed Karimi Potanlar

    This paper examines the own price and substitution elasticity of the labor force demand for small and medium scale firms in Iran's provinces. In this study, for estimation, the Fractional Panel Probit technique has been employed for the period of time from 2004 to 2014 and at the provincial level. The result of estimation for both groups shows a negative relationship between wage and labor demand that is consistent with labor demand theory. There is a positive effect for output-employment elasticity. The other result shows Cross elasticity of capital price and labor demand reveals a substitution effect in small firms. The demand for labor is reduced by increasing in taxes and value of raw materials. As Iran’s labor market is suffering from labor demand shortage and high unemployment, it is suggested that the economic policymaker should eliminate production barriers, care about increasing production capacity and facilitate the supply of raw materials.

    Keywords: Small, medium scale firms, own price, substitution elasticity, labor demand, Fractional Panel Probite, Provinces of Iran
  • سعید کریمی پتانلار، احمد جعفری صمیمی، جلال منتظری شورکچالی
    بحران بدهی سال 2008-2007 و هزینه ناشی از اصلاح سیاست های مالی، بیش از پیش بر اهمیت بحث «پایداری بدهی دولت» در ادبیات اقتصادی افزوده است. بر این اساس، مطالعه حاضر تلاش کرده است با استفاده از روش هم انباشتگی جوهانسن - جوسیلیوس و داده های دوره زمانی 2014-1971 اقتصاد ایران، به بررسی پایداری بدهی دولت در قالب «تابع واکنش مالی» بپردازد. بر اساس تابع واکنش مالی برآورد شده، واکنش دولت به هر سه نوع بدهی(بدهی دولت به بانک مرکزی، بدهی دولت به بانک ها و موسسات اعتباری غیربانکی و بدهی خارجی دولت) به صورت ضعیف و قابل اغماض پایدار بوده است. به عبارت دیگر، دولت نسبت به افزایش در سطح بدهی ها از طریق کاهش کسری (یا افزایش مازاد) بودجه واکنش محسوسی نشان نداده، که این مسئله با توجه به تاثیرپذیری رشد اقتصادی از سطح بدهی دولت از طریق کانال های متعدد، می تواند زنگ هشداری برای تصمیم گیران و سیاست-گذاران کشور باشد. همچنین، نتایج نشان دادکه سیاست های مالی دولت در واکنش به نوسانات رشد تولید ناخالص داخلی رویکرد موافق چرخه ای داشته است. بنابراین توصیه می شود که با هدف تدوین یک چارچوب مشخص و باثبات برای سیاست های مالی دولت، چرخه های تجاری و انباشت بدهی به عنوان دو مولفه اصلی در تابع هدف سیاست های مالی دولت لحاظ شوند.
    کلید واژگان: پایداری بدهی, تابع واکنش مالی, سیاست مالی, هم انباشتگی, ایران
    Saeed Karimi Potanlar, Ahmad Jafari Samimi, Jalal Montazeri Shoorekchali
    The financial crisis of 2007-2008 and the cost of fiscal policy reform, increasingly revealed the importance of discussion on "government debt sustainability" in the economic literature. Accordingly, this paper examines government debt sustainability in the form of a Fiscal Reaction Function (FRF). To do so, a fiscal reaction function has been estimated using a Johansen Juselius cointegration method in Iran for the period 1971-2014. The results showed that the government's reaction was sustainable to the three types of debt (i.e., debt to the central bank, debt to domestic banks and non-bank financial institutions, and foreign debt). However, the small regression coefficients indicate a weak sustainability. In other words, as the public debt/GDP ratio increases, government does not respond by improving the primary balance. This problem, due to the impact of public debt on long-run economic growth through various channels can be an alarm for decision and policy makers. Also, findings confirm that fiscal policy in Iran is pro-cyclical. Therefore, it is recommended that, with the aim of creating a sustainable framework for fiscal policy, "debt sustainability" and "Business cycles" be considered as main variables in the objective function of fiscal policies in Iran.
    MethodologyThe issue of “fiscal sustainability” has taken on special importance in the aftermath of the global financial crisis. Although for fiscal sustainability is provided several definitions, almost all of these definitions are associated with fiscal policy. In a comprehensive definition, fiscal sustainability can be considered as a measure of fiscal dependence on the government's recent behaviors, compared to the last fiscal developments and changes in the macro-economic level. To empirically assess fiscal sustainability, the concept of “fiscal reaction function” can be used. Fiscal reaction functions usually specify, for annual data, the reaction of the primary balance/GDP ratio to changes in the one-period lagged public debt/GDP ratio, controlling for other influences. In other words, if the public debt/GDP ratio increases, government should respond by improving the primary balance, to arrest and even reverse the rise in the public debt/GDP ratio (Bohn, 1995, 2007). According to Burger, Stuart, Jooste and Cuevas (2011), the basic fiscal reaction function is in the following form:
    Where:B/Y= Primary Balance/GDP
    D/Y= Government Debt/GDP
    =Output Gap
    Government Debt/GDP is three types:Debt to the central bank/GDP (DCY)
    Debt to domestic banks and non-bank financial institutions/GDP (DOY)
    Foreign debt/GDP (DXY)
    Results and discussionIn this section, we estimate fiscal reaction function using a Johansen Juselius cointegration method in Iran for the period 1971-2014. In the first step, the stationary of variables has been tested using the Ng-Perron and Lumsdaine and Papell tests. The results of stationary tests showed the four variables are non-stationary and only one variable is stationary. So the method of cointegration is a necessity. According to the results of unit root tests, fiscal reaction function has been estimated using a Johansen Juselius cointegration method. Johansen’s procedure builds cointegrated variables directly on maximum likelihood estimation instead of relying on OLS estimation. Finally, fiscal reaction function has been estimated as follows:Based on the estimated equation, it can be said that the government's reaction was sustainable to the three types of debt (debt to the central bank, debt to domestic banks and non-bank financial institutions and foreign debt). However, the small regression coefficients indicate a weak sustainability. Also, the positive coefficient of the output gap showed that fiscal policy in Iran is countercyclical.
    ConclusionThe rapid build-up of government debt in an environment of financial instability and low growth has increased the need for an assessment of government debt sustainability. Accordingly, this paper examines government debt sustainability in the form of a fiscal reaction function (FRF). The results of the estimating Johansen Juselius cointegration method confirmed that fiscal policy was not sensitive to react to the accumulation of the government debt. Therefore, due to the impact of public debt on long-run economic growth through various channels, it is necessary that "debt sustainability" be considered as a main variable in the objective function of fiscal policies in Iran.
    Keywords: Debt Sustainability, Fiscal Reaction Function, Fiscal Policy, Cointegration, Iran
  • مهدی زاهدغروی*، سعید کریمی پتانلار، زهرا (میلا) علمی، محمدتقی گیلک حکیم آبادی
    این مقاله، شاخص فساد مالی اقتصاد ایران سال های 1358 تا 1393 را به مدد رویکرد الگوی آثار عدیده علل عدید سنجیده است. بدین منظور، با توجه به مبانی نظری و نتایج مطالعات تجربی، متغیرهای رشد اندازه دولت، نوع نظام سیاسی، ثبات سیاسی، درجه بازبودن اقتصاد و رانت نفتی را به عنوان علل فساد مالی و متغیرهای نرخ رشد تولید ناخالص داخلی اسمی و درصد پس انداز ناخالص داخلی به تولید ناخالص داخلی را به عنوان آثار فساد مالی اقتصاد ایران بررسی کرده است. نتایج به دست آمده از الگوی پژوهش، نشان می دهد که روند فساد مالی اقتصاد ایران در این دوره، صعودی بوده است.
    کلید واژگان: فساد مالی, رشد اقتصادی, مخارج دولت, ثبات سیاسی, مدل آثار چندگانه علل چندگانه
    Mehdi Zahed Gharavi *, Saeed Karimi Potanlar, Zahra (Mila) Elmi, Mohamadtaghi Gilak Hakimabadi
     This paper tries to measure the index of corruption by the Multiple Indicators and Multiple Causes (MIMIC) approach in Iranian economy during the period of 1979-2014. For this purpose, the variables of growth of government size, type of governance system, political stability, the degree of openness and the oil rent as the causes of corruption and the variables of GDP growth and the ratio of savings to GDP as the effects of the corruption have been considered. The results indicate that the trend of corruption has been increasing in Iranian economy during the period of study.
    Keywords: Corruption Economic Growth, Government Expenditures, Political Stability, Multiple Indicators Multiple Causes (MIMIC)
  • علی اکبر باجلان، سعید کریمی پتانلار، احمد جعفری صمیمی
    هدف این پژوهش بررسی اثرات غیرخطی تمرکززدایی مالی بر تورم در ایران در چارچوب منحنی فیلیپس هیبریدی کینزین های جدید است. بدین منظور، با استفاده از آمار و اطلاعات مربوط به 30 استان کشور برای دوره زمانی 1384 الی 1391 و الگوی رگرسیون انتقال هموار تابلویی، ارتباط بین تمرکززدایی مالی و تورم مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش نشان می دهد که اثر تمرکززدایی مالی بر تورم نامتقارن است و به سطوح تمرکززدایی مالی بستگی دارد؛ به طوری که، با افزایش سطح تمرکززدایی مالی، نرخ تورم ابتدا کاهش و سپس افزایش می یابد. همچنین، نتایج برآورد سایر پارامترهای الگو نشان دهنده تاثیر مثبت و نامتقارن متغیرهای شکاف تولید، انتظارات تورمی آینده نگر و انتظارات تورمی گذشته نگر بر نرخ تورم دوره جاری است.
    کلید واژگان: تمرکززدایی مالی, تورم, منحنی فیلیپس هیبریدی کینزین های جدید, الگوی رگرسیون انتقال هموار تابلویی
    Ali Akbar Bajelan, Saeed Karimi Potanlar, Ahmad Jafari Samimi
    The aim of this study is to investigate nonlinear effects of fiscal decentralization on inflation in the Hybrid New Keynesian Phillips curve framework in Iran. To meet this end, using the data of 30 provinces during 2005 to 2012 and Panel Smooth Transition Regression (PSTR), the relationship between fiscal decentralization and inflation has been examined. The results show that the effect of fiscal decentralization on inflation is asymmetric and depends on the fiscal decentralization level; So that, by increasing the level of fiscal decentralization, the inflation rate was first reduced and then increased. The results of other parameters estimation also show that output gap, inflation lag and inflation expectations have a positive and asymmetric impact on the current inflation rate.
    Keywords: Fiscal Decentralization, Inflation, Hybrid New Keynesian Phillips curve, Panel Smooth Transition Regression
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • سعید کریمی پتانلار
    سعید کریمی پتانلار

اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال