به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

شیرین طغیانی

  • مهدی غلامی، حمید صابری*، شیرین طغیانی، مجید شمس
    اهداف

    حق به شهر خواهان آن است که شهروندان شهر را متعلق به خود دانسته و در امورات شهر مشارکت داشته باشند. این پژوهش با درنظرگرفتن شاخص های حق به شهر و همچنین مطالعه شاخص های مطلوبیت فضای شهری، میزان تاثیرگذاری شاخص های مطلوبیت فضای شهری در تحقق حق به شهر را مورد بررسی قرار می دهد.

    روش شناسی:

     پژوهش حاضر از نوع کاربردی بوده و در سال 1400 در کلانشهر اهواز به صورت توصیفی، تحلیلی و پیمایشی انجام شد. جامعه آماری، جمعیت بالای 15 سال شهر اهواز بوده، و حجم نمونه براساس فرمول کوکران، 375 نفر به دست آمد. برای تجزیه و تحلیل تاثیر مطلوبیت فضای شهری بر میزان تحقق حق به شهر از نرم افزار Smart PLS، استفاده شد.

    یافته ها

    یافته های مدل معادلات ساختاری بیانگر معنی دار بودن اثر متغیرها بر یکدیگر بود. مقادیر t محاسبه شده برای مولفه های پژوهش مقدار بسیار بزرگ تر از 96/1 را نشان می دادد که نشانگر معنی داری در سطح 01/0 بود. ضرایب مسیر مولفه ها بیشتر از 70% بوده که نشان دهنده رابطه قوی مولفه ها با یکدیگر بود

    نتیجه گیری

    بین شاخص های مطلوبیت فضای شهری و میزان تحقق حق به شهر در شهر اهواز رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. در بین شاخص های مطلوبیت فضای شهری، شاخص آسایش و راحتی بیشترین ضریب تاثیر را در میان سایر شاخص ها داشته و در بین شاخص های حق به شهر، شاخص سهم فیزیکی شاخص کنترل و مالکیت بیشترین ضریب تاثیر را دارند.

    کلید واژگان: فضای شهری, فضای عمومی, مطلوبیت, حق به شهر, کلانشهر اهواز
    M. Gholami, H. Saberi*, Sh. Toghyani, M. Shams
    Aims

    The concept of the right to the city necessitates that the denizens of every urban center regard the city as their own and actively engage in its affairs. By considering the indices related to the right to the city and examining the indices pertaining to the desirability of urban spaces, this study seeks to investigate the influence of the urban space desirability indices on the realization of the right to the city.

    Methodology

    The research methodology employed in this study is both applied and descriptive-analytical, with a survey-based nature. The statistical population consisted of individuals over the age of 15 residing in Ahvaz city, with a sample size of 375 people determined using Cochran's formula. To analyze the impact of urban space desirability on the realization of the right to the city, Smart PLS software was utilized.

    Findings

    The results of the structural equations model reveal the importance of the impact of the variables on one another. The t values derived from the research components exhibit a significantly large value exceeding 1.96, which signifies significance at the 0.01 level. The path coefficients of the components surpass 70%, indicating a strong correlation between the components.

    Conclusion

    There is a positive and significant relationship between the urban space desirability indices and the degree of realization of the right to the city in Ahvaz city. Among the urban space desirability indices, the index of comfort and tranquility has the highest coefficient of influence among other indicators and among the indices of the right to the city, the index of physical share and the index of control and ownership had the highest coefficients of influence.

    Keywords: Urban Space, Public Space, Desirability, Right To The City, Ahvaz Metropolis
  • سید مجید فارغیان قمی، فرشته احمدی*، مصطفی بهزادفر، شیرین طغیانی

    سنت گرایی به عنوان رویکردی در فلسفه معاصر، مکتبی است که نسبت به مدرنیته، موضعی به شدت انتقادی دارد. آرا و دیدگاه های انتقادی سنت گرایان نسبت به مدرنیته در حوزه های گوناگون از جمله فلسفه هنر سبب شده اند دیدگاه های آنان در حوزه شهرسازی و معماری نیز مورد توجه و عنایت قرار گیرد. گرچه تقریبا هیچ یک از چهره های سرشناس و نظریه پرداز سنت گرا، معمار یا شهرساز نبوده اند، اما نقدهای جدی آنان به مدرنیته و بیان مفاهیمی چون «تقدس زدایی از فضای شهر» و «دنیوی سازی مکان و زمان» و نیز تدوین آثاری درباره هنر اسلامی و آسیب شناسی تمدن اسلامی (مانند بعضی آثار بورکهارت و سید حسین نصر) سبب شده اند دیدگاه های آنان به طور جدی در حوزه شهرسازی و معماری جوامع اسلامی به ویژه ایران مطرح و اثرگذار باشند. در عین حال، آرای سنت گرایان با نقدهای جدی نیز مواجه بوده اند. این نوشته سعی دارد با بررسی دیدگاه های سنت گرایان و نقدهای وارد بر ایشان، ضمن ارزیابی نسبت به دست آوردها و کاستی های این مکتب به ویژه در حوزه شهرسازی ایرانی اسلامی، به تحلیلی درباره میزان اثرگذاری و قابلیت دیدگاه سنت گرایی در فرآیند تحقق شهر اسلامی ایرانی دست یابد. این نوشته به نقد و بررسی سنت گرایی طبق تعریف مصطلح آن می پردازد. سنت گرایان مزبور در مجموع دچار افراط و تفریط هایی شده اند. در این مقاله سعی می شود رویکردهای دیگری از سنت گرایان اصول گرا که همه جانبه گر و عمیق تر نسبت اسلام را با خلق آثار هنری و معماری و شهرسازی بیان نموده اند، برای تحقیقات بعدی و مکمل این تحقیق معرفی شوند. این پژوهش به روش اسنادی-کتابخانه ای در مرحله جمع آوری اطلاعات و به روش استدلال منطقی در مرحله تحلیل و استنتاج به این نتیجه رسید که بخش بزرگی از دستاوردهای سنت گرایی در تقابل با مدرنیته در مقام نقد مدرنیته است. به نحوی که آسیب شناسی پیامدهای نامطلوب مدرنیته در حوزه شهرسازی و معماری توانسته است الهام بخش و عامل محرک برای بسیاری از اندیشمندان، صاحب نظران، اساتید و تصمیم گیران باشد. لکن در عمل و در مقام تحقق پذیری و دستیابی به شهر اسلامی توفیق چندانی پیدا نکرده است. در این متن تلاش شده است با کنکاش و بررسی این موضوع، به رهیافتی برای تحقق پذیری شهر اسلامی دست یابیم.

    کلید واژگان: شهر اسلامی, سنت گرایی, نقد مدرنیته, شهرسازی معاصر
    Seyed Majid Fareghian Ghomi, Fereshteh Ahmadi*, Mostafa Behzadfar, Shirin Toghyani

    Traditionalism as an approach in contemporary philosophy has a highly critical stance towards modernity. The opinions and critical views of traditionalists towards modernity in various fields, including the philosophy of art, have caused their views to be taken into account in the urbanism and architecture. Although almost none of the famous traditionalist theorists were architects or urban planners, their serious criticisms of modernity, has helped to shape the concepts such as the desanctification of the city space and the "secularization" of space and time. Also, Burkhart and Seyed Hossein Nasr works on Islamic art and the pathology of Islamic civilization have been created seriously prominent and influential in urbanism and Islamic architecture, especially in Iran. At the same time, the opinions of traditionalists have faced serious criticism. This article tries to make an assessment of the achievements and shortcomings of this school, especially in the field of Islamic Iranian urbanism, by examining the traditionalist viewpoints and the criticisms leveled at theme and analysis of the effectiveness and capability of traditionalist viewpoints in the process of realizing the Islamic-Iranian city. This article reviews traditionalism according to its terminological definition. The above-mentioned traditionalists have suffered extremes and excesses. In this article, it is tried to introduce other approaches of fundamentalist traditionalists who have expressed the comprehensive and deeper relation between Islam and the creation of artworks, architecture and urbanism. It is also necessary to introduce these approaches for further and complementary of this research.  This research came to the conclusion that a large part of the achievements of traditionalism in contrast with modernity is in the position of criticism of modernity, using the method of library documents in the information gathering stage and the method of logical reasoning in the analysis and inference stage. In such a way that the pathology of the adverse consequences of modernity in urbanism and architecture has been able to inspire and motivate many thinkers, experts, professors and decision-makers; However, in practice and in terms of realization and achieving the Islamic city, it has not been very successful. In this text, an attempt was made by exploring and examining this issue to reach an approach for the realization of the Islamic city.

    Keywords: Islamic city, traditionalism, criticism of modernity, contemporary urbanism
  • مهدی غلامی، حمید صابری*، شیرین طغیانی

    فضای شهری متعلق به عموم شهروندان هر شهر و سایر افراد حاضر در شهر می باشد. از این رو برنامه ریزان شهری می بایست در راستای مطلوبیت بخشیدن به فضای شهری، و با مدیریت صحیح و کارآمد، موجبات آسایش و امنیت شهروندان را به وجود آورند. هدف این پژوهش بررسی میزان مطلوبیت فضای شهری شهر اهواز بوده است. روش تحقیق کمی از نوع توصیفی تحلیلی و جامعه آماری کلیه شهروندان بالایی 15 سال شهر اهواز در سال 1399 بوده است. بر اساس فرمول کوکران از کل مناطق شهری اهواز تعداد 375 نمونه به صورت خوشه ای برآورد گردید. اطلاعات با استفاده از نرم افزار SPSS و آزمون T تک نمونه ای، آزمون T مستقل و تحلیل واریانس یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج نشان داده است که میزان مطلوبیت فضای شهری شهر اهواز، از حد استاندارد و مطلوب کمتر است و در میان مناطق هشتگانه شهر اهواز، منطقه 2 در وضعیت مناسبتری قرار دارد.

    کلید واژگان: فضای شهری, فضای عمومی, مطلوبیت, کلانشهر اهواز
    Mehdi Gholami, Hamid Saberi *, Shirin Toghyani

    The urban space belongs to the general citizens of each city and other individuals present in the city. Therefore, urban planners should aim to create comfort and security for citizens to improve the urban space through appropriate and proficient management. The purpose of this research was to investigate the desirability of urban space in Ahwaz. The research methodology employed a quantitative approach in a descriptive-analytical manner, and the statistical population consisted of all citizens aged 15 and above in Ahwaz in 2020. Using Cochran’s formula, a sample size of 375 was estimated, considering all urban areas of Ahwaz as a cluster. The collected information was analyzed using the SPSS software, employing a one-sample t-test, independent t-test, and one-way analysis of variance. The results indicate that the desirability of urban space in Ahwaz falls below the standard and desirable level, with District 2 being in a more favorable situation among the eight districts of Ahwaz.

    Keywords: Ururban space, public space, desirability, Ahwaz Metropolis
  • مهدی محرری، فرشته احمدی*، محمد نقی زاده، شیرین طغیانی
    خیابان ها فضاهای عمومی شهر هستند که ساختار شهرها را شکل می دهند و برخی از آن ها به مثابه فضای شهری عمل می کنند و نیازمند توجه مدیران، مسیولان، برنامه ریزان و طراحان شهری هستند. احداث خیابان های جدید در بافت قدیم یا جدید شهرها، تعریض خیابان ها و نگهداری از آن ها؛ موجب ایجاد چالش های متنوع در جنبه های مختلف شهر می شود. هدف از انجام این پژوهش بررسی مبانی و اصول طراحی خیابان شهری و بیان راه کارهایی برای ارتقای کیفیت خیابان های شهری با تمسک بر آموزه های اسلامی و فرهنگ و هنر ایرانی است. جمع آوری اطلاعات موردنیاز از طریق مشاهده، برداشت های میدانی و مطالعات اسنادی و تحلیل اطلاعات و داده ها، به کمک بهره گیری از روش های تحلیلی و توصیفی، مستندسازی و تحلیل گرافیکی صورت گرفته است. کیفیت شهرها وابسته به کیفیت خیابان ها هستند و کیفیت خیابان ها نیز برآمده از جزییات خیابان ها هستند. برای ارتقاء کیفیت شهرها می توان کیفیت فضاهای شهری ازجمله خیابان ها را افزایش داد. این تحقیق به بیان شاخص های تاثیرگذار بر روی کیفیت خیابان ها می پردازد و آن ها را به پنج دسته کلی که عبارت اند از: عملکردی، زیباشناختی، زیست محیطی، آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی تقسیم می کند. اطلاع از جهان بینی، اقلیم، نیازها و فرهنگ مردم هر شهر برای برنامه ریزی و طراحی خیابان شهری واجد اهمیت است. در این نوشتار شاخص های بسیاری بیان شدند که همگی آن ها در طراحی، نگهداری و ارتقای خیابان های موجود موثر هستند.اهداف پژوهش: تدوین اصول طراحی و برنامه ریزی خیابان شهری با بهره گیری از آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی.ارایه نمونه راه کارهای پیشنهادی برای برنامه ریزی، طراحی و برخورد با خیابان شهری باتوجه به آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی.سوالات پژوهش: شاخص های موثر در برنامه ریزی، طراحی و مدیریت خیابان شهری باتوجه به آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی چیست؟نمونه راه کارهای پیشنهادی برای برنامه ریزی، طراحی و برخورد با خیابان شهری باتوجه به آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی چیست؟
    کلید واژگان: خیابان شهری, آموزه های اسلامی, فرهنگ ایرانی, طراحی شهری
    Mahdi Moharreri, Fereshte Ahmadi *, Mohammad Naghizade, Shirin Toghyani
  • مجید طاهری دمنه، ابوذر مجلسی کوپائی*، شیرین طغیانی
    تناسب رابطه بین اندازه ها است و در هنرهای تجسمی بر رابطه ی مناسب میان اجزاء با یکدیگر و با کلیت شکل گرفته از اجزاء دلالت دارد. علاوه بر رابطه بین اندازه ها، تناسبات کیفی یا به عبارتی مناسبت نیز در جای جای نظام آفرینش و در ساخته های بشری وجود دارد. عدالت در سطح نظام هستی به معنای نوعی توازن و تناسب در نظام هستی و قرار گیری هر چیز سر جای خود می باشد که این همان تناسب کیفی است که به آن عدالت تکوینی هم می گویند. در این راستا با مطالعه مفاهیم و مصادیق تناسبات کمی و کیفی و نیز نظریه های مربوط به هنر اسلامی به روش توصیفی- تحلیلی و با استدلال منطقی این نتیجه به دست آمد که تناسبات در بعد کمی و کیفی به عنوان جلوه ای از حسن خداوندی در مخلوقات تجلی می یابد و سپس توسط هنرمند مورد ادراک قرار گرفته و بازتاب آن در آثار بشری و از جمله معماری متجلی می شود. حسن الهی که در مخلوقات متجلی شده در هنر در قالب هندسه، تناسبات، هماهنگی، ریتم، تعادل و... توسط هنرمند بروز می یابد. در معماری هندسه و تناسبات نمود عدل و تقدیر خدایی و تجلی حسن اوست که هنرمند آن را باز تابش داده است. عدالت در معماری و شهرسازی به توازن و تناسب همه جانبه و فراگیر یعنی تناسبات کمی و مناسبات کیفی تعبیر می شود و رعایت تناسب یعنی زیبایی به معنای واقعی آن.
    کلید واژگان: تناسبات کمی, تناسبات کیفی, نظام آفرینش, معماری اسلامی ایران
    Majid Taheri Demneh, Aboozar Majlesi Koopayi *, Shirin Toghyani
    Proportion is the relationship between dimensions, and in the visual arts it implies a proper relationship between components with each other and with the totality formed by the components. In addition to the relationship between dimensions, there are qualitative or, in other words, appropriate proportions in place of the system of creation and in human constructions. Justice at the level of the system of existence means a kind of balance and proportion in the system of existence and the placement of everything in its place, which is the same qualitative proportion, which is also called developmental justice. In this regard, by studying the concepts and examples of quantitative and qualitative proportions as well as theories related to Islamic art in a descriptive-analytical method and with logical reasoning, it was concluded that quantitative and qualitative proportions as a manifestation of God's goodness in creatures. It is found and then perceived by the artist and its reflection is manifested in human works, including architecture. The divine goodness that is manifested in the creatures manifested in art in the form of geometry, proportions, harmony, rhythm, balance, etc., is expressed by the artist. In architecture, geometry and proportions represent the divine justice and destiny and the manifestation of his goodness, which the artist has reflected. Justice in architecture and urban planning is interpreted as comprehensive and all-encompassing balance and proportion, that is, quantitative proportions and qualitative relations, and observance of proportion means beauty in its true sense.
    Keywords: Quantitative proportions, qualitative proportions, system of creation, Islamic architecture of Iran
  • احسان امینی، شیرین طغیانی*، امیرحسین شبانی

    سالمندان از جمله گروه های اجتماعی هستند که به دلیل شرایط سنی و کاهش نسبی فعالیت های کاری، عمدتا از فضاهای شهری برای انجام فعالیت های اختیاری و اجتماعی استفاده می کنند . سالمندی و شهرنشینی، به دلیل تاثیر متقابل بر یکدیگر، یکی از محورهای مهم مطالعه و برنامه ریزی برای افزایش کیفیت زندگی سالمندان در شهر محسوب می شوند. هدف اصلی پژوهش شناخت الگوها و ویژگی های طراحی شهری سالمندمحور و شهر دوستدار سالمند بوده و هدف های اختصاصی شامل شناخت رویکردهای جامعه شناسان سالمندشناس، طراحان شهری و سایر حوزه های مرتبط با آن در مورد ایجاب و لزوم پرداختن به سالمندی، شناخت مقتضیات شهر دوستدار سالمند و امکانات موجود شهر شیراز برای پیوستن به جرگه شهرهای دوستدار سالمند در ایران است. روش پژوهش در این تحقیق از نظر نتایج و پیامد پژوهش با توجه به اینکه سعی در ارزیابی و بهبود فضای شهری برای سالمندان است از نوع بنیادی-راهبردی است؛ از نظر فرایند اجرا با توجه به اینکه داده های گردآوری شده از طریق روش های آماری استنباطی و توصیفی و استفاده از نرم افزارهای Depth map و تحلیل زمین آماری در Arc GIS انجام خواهد شد از نوع کمی است. یافته های تحقیق مشخص شد که منطقه هشت شهرشیراز از منظر اکثر ابعاد طراحی و برنامه ریزی نظیر مشارکت اجتماعی، دسترسی به حمل و نقل عمومی و فضاها و کاربری های تفریحی برای سالمندان مناسب نیست و علاوه بر مولفه های کالبدی نظیر پیاده روها، گاها مولفه های اجتماعی نیز در منطقه هشت شهرداری شهر شیراز مسیری متفاوت با مسیر شهر دوستدار سالمندان را در پیش گرفته است.

    کلید واژگان: فضای شهری, روانشناسی محیطی سالمندنگر, منطقه 8 شیراز
    Ehsan Amini, Shirin Toghyani *, AmirHosein Shabani

    The elderly are one of the social groups that, due to their age and the relative decrease in work activities, mainly use urban spaces for voluntary and social activities. Aging and urbanization, due to their interaction with each other, are one of the important axes of study and planning to increase the quality of life of the elderly in the city. The main purpose of this study is to identify the patterns and characteristics of elderly-centered and elderly-friendly city design and specific objectives include understanding the approaches of geriatric sociologists, urban designers and other related fields on the necessity of addressing aging, understanding the requirements of elderly-friendly city And the existing facilities of Shiraz city to join the Jirga of elderly friendly cities in Iran. The research method in this research is of a fundamental-strategic type in terms of the results and consequences of the research, considering that it tries to evaluate and improve the urban space for the elderly; In terms of implementation process, considering that the collected data will be done through inferential and descriptive statistical methods and the use of Depth map software and geostatistical analysis in Arc GIS, it is of a small type. Findings of the study showed that the eighth district of Shiraz is not suitable for the elderly in terms of most aspects of design and planning such as social participation, access to public transportation and recreational spaces and uses, and in addition to physical components such as sidewalks, sometimes components The community in the eight municipalities of Shiraz has taken a different path from the route of the elderly-friendly city.

    Keywords: Urban space, environmental psychology of the elderly, District 8 of Shiraz
  • مهدی غلامی، حمید صابری*، شیرین طغیانی، مجید شمس
    اهداف

    حق به شهر مفهومی است که به دنبال دخیل کردن و اختصاص دادن شهر به ساکنان آن است. این پژوهش با هدف ارزیابی شاخص های حق به شهر، میزان تحقق حق به شهر را مورد بررسی قرار می دهد.

    روش شناسی

    روش تحقیق توصیفی تحلیلی از نوع پیمایشی و جامعه آماری پژوهش شهروندان 15 سال به بالای شهر اهواز در سال 1400 بود. نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران تعداد 375 نفر بودند که به صورت خوشه ای از کل مناطق شهری اهواز انتخاب شدند. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از آزمون T تک نمونه ای و روش های آمار فضایی در سیستم اطلاعات جغرافیایی استفاده شد.

    یافته ها

    میزان تحقق حق به شهر در مناطق هشت گانه شهر اهواز مطلوب نبود. با این وجود، بررسی ها نشانگر آن بود که مناطق 2 و 8 وضعیت مناسب تری نسبت به سایر مناطق داشتند. همچنین یافته های حاصل از آماره موران عمومی نشان دادند که تمامی داده ها خودهمبستگی فضایی دارند و الگوی پخش آنها خوشه ای است جز شاخص تصمیم گیری که از الگوی تصادفی تبعیت می کرد.

    نتیجه گیری

    میزان تحقق حق به شهر، از حد استاندارد و مطلوب کمتر، و میزان برخورداری از حق به شهر در شهر اهواز نامتوازن است.

    کلید واژگان: حق به شهر, هانری لوفور, حق تخصیص, حق مشارکت, کلان شهر اهواز
    M. Gholami, H. Saberi*, Sh. Toghyani, M. Shams
    Aims

    Right to city is a concept, which seeks to involve and allocate the city to urban residents. This research investigates the validation of the right to the city through evaluating the indicators of the right to the city.

    Methodology

    This was a descriptive-analytical survey and the statistical population of the research included all citizens older-than-15-year-old in Ahwaz County in 2021. 375 people were sampled according to the Cochran's formula as a cluster from all the urban areas of Ahwaz. One-sample T-test and spatial statistics methods were used in geographical information system to analyze the results.

    Findings

    The right to the city was not validated in eight districts of Ahwaz metropolis. However, the investigations indicated that regions 2 and 8 had better status than other regions. In addition, using the general Moran's statistic, it was concluded that the data are spatially self-correlated and their distribution pattern is in cluster form, except for the decision-making index, which follows a random pattern.

    Conclusion

    The degree of validation of the right to the city is lower than the standard and desirable level, and the degree of enjoyment of the right to the city in Ahwaz metropolis is unbalanced.

    Keywords: Right to the City, Henri Lefebvre, Right to Allocation, Right to Participate, Ahwaz Metropolis
  • محمد بناییان مفرد، شیرین طغیانی*، حمید صابری

    امروزه ضرورت بررسی آینده در چارچوب مدل های آینده پژوهی و با رویکرد برنامه ریزی راهبردی دارای اهمیت بسیاری می باشد. مقاله حاضر از نظر ماهیت هدف کاربردی و از لحاظ روش تحقیق توصیفی-تحلیلی در راستای هدف شناخت و تحلیل پیشران های تبیین کننده برنامه ریزی راهبردی در شهر اصفهان می باشد. که از روش اسنادی و دلفی هدفمند جهت شناسایی شاخص های مفهومی استفاده شد. حجم نمونه کارشناسان و متخصصان مرتبط با موضوع پژوهش(30نفر)می باشند، که از بین 100 نفر  متخصصین و مدیران شهری و اساتید دانشگاه(جامعه آماری) انتخاب شدند. پژوهش حاضر با بهره گیری از تکنیک تحلیل اثرات متقاطع که یکی از روش های متداول و مورد پذیرش آینده نگاری است و با استفاده از برنامه Micmac به تحلیل مولفه های برنامه ریزی راهبردی شهر اصفهان پرداخته است. بدین منظور ابتدا با مطالعه اسناد فرادست تمامی عوامل دخیل در برنامه ریزی راهبردی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت و با استفاده از روش دلفی 39 مولفه در  4 حوزه(کالبدی، فرهنگی-اجتماعی، نهادی-مدیریتی، ساختاری-فرایندی) به عنوان شاخص های برنامه ریزی راهبردی استخراج شد. از میان 39 عامل یاد شده،  پس از بررسی چگونگی و میزان اثر گذاری این عوامل  بر یکدیگر بر وضعیت آینده شهر اصفهان با روش های مستقیم و غیر مستقیم، 10عامل کلیدی که بیشترین نقش را در وضعیت آینده برنامه ریزی راهبردی شهر اصفهان دارند، انتخاب شدند. نتایج نشان می دهد، ارزیابی و کاربست برنامه ریزی راهبردی در شهر اصفهان نیازمند به دید جامع و چند جانبه است. چرا که تحقق برنامه ریزی راهبردی در این شهر با ارتباط ساختاری قوی در بین این پیشران ها مرتبط است.

    کلید واژگان: آینده پژوهی, برنامه ریزی راهبردی, مدل دلفی, شهر اصفهان
    Mohammad Banaeian Mofrad, Shirin Toghyani*, Hamid Saberi

    Today, the need to examine the future in the framework of future research models and with a strategic planning approach is critical. In terms of the present article's purpose and the descriptive-analytical research method, it is in line to identify and analyze the explanatory drivers of strategic planning in Isfahan. Targeted documentary and Delphi methods were used to identify conceptual indicators. The sample size is experts and specialists related to the research topic (30 people), who were selected from among 100 experts, city managers, and university professors (statistical community). The current research has analyzed the strategic planning components of Isfahan city by using the cross-effects analysis technique, one of the standard and accepted forecasting methods, and the Micmac program. For this purpose, all the factors involved in strategic planning were analyzed and investigated by studying the documents using the Delphi method;39 components in 4 areas (physical, cultural-social, institutional-management, structural-process) were used as indicators. Strategic planning methods were extracted. Among the 39 mentioned factors, after examining how and how much these factors affect each other on the future state of Isfahan city with direct and indirect methods, ten key factors play the most role in the future state of strategic planning of Isfahan metropolis were chosen. The results show that the evaluation and application of strategic planning in the city of Isfahan requires a comprehensive and multifaceted view because The realization of strategic planning in this city is related to the solid structural connection between these drivers.

    Keywords: Future studies, Strategic planning, Isfahan city, Delphi model
  • مجید طاهری دمنه، ابوذر مجلسی کوپائی*، شیرین طغیانی

    بشری وجود دارد. عدالت در سطح نظام هستی به معنای نوعی توازن و تناسب در نظام هستی و قرار گیری هر چیز سر جای خود می باشد که این همان تناسب کیفی است که به آن عدالت تکوینی هم می گویند. مکان یابی مناسب، توجه به محیط، استفاده از مصالح مناسب، مناسبت سازه و معماری، پرهیز از بیهودگی و توجه به انسان و تمامی مراتب نیازهای او در معماری از جمله اصول معماری می باشند که لزوم توجه به آنها در شکل گیری معماری منطقی یا عدالت محور اجتناب ناپذیر است. همه ویژگی هایی که با واژه مناسبت یا مناسب بودن همراه هستند، به نوعی از مصادیق تناسبات کیفی در معماری ایرانی تناسب رابطه بین اندازه ها است و در هنرهای تجسمی بر رابطه ی مناسب میان اجزاء با یکدیگر و با کلیت شکل گرفته از اجزاء دلالت دارد. نمونه های زیادی از نسبت های زیبا و به ویژه نسبت طلایی در طبیعت یافت می شود (تناسبات کمی). همچنین در آثار معماری گذشته به خصوص آثار معماری ایران در دوره اسلامی نسبت های زیبا کاربرد عمیق و وسیعی دارند. علاوه بر رابطه بین اندازه ها، تناسبات کیفی یا به عبارتی مناسبت نیز در جای جای نظام آفرینش و در ساخته های به شمار می روند و به عنوان جلوه ای از عدالت محوری مطرح هستند. در این پژوهش با بررسی تناسبات کمی و کیفی در نظام آفرینش و در معماری اسلامی به تبیین ارتباط بین این دو پرداخته شده است. در این راستا با مطالعه مفاهیم و مصادیق تناسبات کمی و کیفی و نیز نظریه های مربوط به هنر اسلامی به روش توصیفی- تحلیلی و با استدلال منطقی این نتیجه به دست آمد که تناسبات در بعد کمی و کیفی به عنوان جلوه ای از حسن خداوندی در مخلوقات تجلی می یابد و سپس توسط هنرمند مورد ادراک قرار گرفته و بازتاب آن در آثار بشری و از جمله معماری متجلی می شود. حسن الهی که در مخلوقات متجلی شده در هنر در قالب هندسه، تناسبات، هماهنگی، ریتم، تعادل و... توسط هنرمند بروز می یابد. در معماری هندسه و تناسبات نمود عدل و تقدیر خدایی و تجلی حسن اوست که هنرمند آن را باز تاب داده است. عدالت در معماری و شهرسازی به توازن و تناسب همه جانبه و فراگیر یعنی تناسبات کمی و مناسبات کیفی تعبیر می شود و رعایت تناسب یعنی زیبایی به معنای واقعی آن.

    کلید واژگان: تناسبات کمی, قرآن, تناسبات کیفی, نظام آفرینش, معماری اسلامی ایران
    Majid Taheri Damaneh, Abuza Majlesi Kupaei *, Shirin Toghyani

    There is humanity. Justice at the level of the system of existence means a kind of balance and proportionality in the system of existence and putting everything in its place, which is the qualitative proportionality that is also called developmental justice. Appropriate location, attention to the environment, use of appropriate materials, appropriateness of structure and architecture, avoiding futility and paying attention to man and all levels of his needs in architecture are among the principles of architecture, the need to pay attention to them is inevitable in the formation of rational or justice-oriented architecture. All the features that are associated with the word appropriateness or appropriateness are some examples of qualitative proportions in Iranian architecture, the proportion of the relationship between sizes, and in the visual arts, it indicates the appropriate relationship between the parts with each other and with the whole formed from the parts. Many examples of beautiful proportions and especially the golden ratio are found in nature (quantitative proportions). Also, in the architectural works of the past, especially the architectural works of Iran in the Islamic period, beautiful proportions have a deep and wide application. In addition to the relationship between sizes, qualitative proportions or in other words occasion are also considered in places of the creation system and in constructions and are considered as a manifestation of central justice. In this research, by examining the quantitative and qualitative proportions in the creation system and in Islamic architecture, the relationship between the two has been explained. In this regard, by studying the concepts and examples of quantitative and qualitative proportions as well as theories related to Islamic art in a descriptive-analytical method and with logical reasoning, the conclusion was reached that proportions in the quantitative and qualitative dimension are a manifestation of God's goodness in manifested creatures. It is found and then perceived by the artist and its reflection is manifested in human works including architecture. God's goodness that is manifested in the creations in art in the form of geometry, proportions, harmony, rhythm, balance, etc. is revealed by the artist. In architecture, geometry and proportions are the expression of God's justice and destiny and the manifestation of His goodness, which the artist has reflected. Justice in architecture and urban planning is interpreted as balance and all-round and inclusive proportions, that is, quantitative proportions and qualitative relationships, and compliance with proportion means beauty in its true sense.

    Keywords: Quantitative proportions, Quran, qualitative proportions, creation system, Islamic architecture of Iran
  • مرجان امجد، فرهنگ مظفر*، شیرین طغیانی، وحید قاسمی

    بعد مکانی نیاز به تعلق، آشکارکننده پیوند انسان و مکان است. اگر چه حاشیه مادی ها باعث حضور و ثبات عناصر طبیعی در شهر اصفهان هستند؛ توسعه جوامع انسانی، تغییر شیوه زندگی و استقرار گروه های جمعیتی جدید در منازل آپارتمانی سبب قطع ارتباط طبیعت مادی ها و ساکنان شده و این عدم ارتباط بر ضعف حس تعلق افراد افزوده است. از آن جا که تعامل میان انسان و محیط بر ارتباط کاربران با محیط های ساخته شده و حس تعلق آنان موثر است، این مقاله در پی یافتن پاسخ  این سوال است: " مولفه های عوامل کالبدی- محیطی نتیجه بخش بر افزایش حس تعلق به مکان ساکنان محلات مسکونی مجاور مادی ها کدامند؟" شناسایی و طبقه بندی مولفه های کالبدی- محیطی موثر بر حس تعلق ساکنان و همچنین نحوه و میزان تاثیر گذاری عوامل عملکردی و ادراکی حاصل از عوامل کالبدی- محیطی مادی ها در ایجاد حس تعلق ساکنان، هدف اصلی این پژوهش است.در جهت پاسخ به سوالات از روش همبستگی استفاده شد. جمع آوری داده ها به منظور مرور نتایج تحقیقات صورت گرفته به روش اسنادی از جمله نوشته ها و ادبیات، داده های آماری، اسناد تاریخی و اسناد دیداری صورت گرفت. مطالعه میدانی بصورت گردآوری داده از ساکنان محلات مجاور مادی ها با ابزار پرسشنامه و به روش پیمایشی صورت پذیرفت. داده های حاصل از پرسشنامه توسط نرم افزار Spss نسخه(26) و Amos  نسخه (24) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد، بین طبیعت زیبای ماد ی ها با چهار مولفه "عناصر طبیعی، خوانایی، خاطره انگیزی، منحصر به فرد بودن" و عوامل عملکردی با "مولفه های خودبسندگی و لذت از مکان" و عوامل ادراکی با "مولفه های رضایتمندی، اشتیاق، افتخار، مردم دوستی و سازگاربودن" رابطه مستقیم وجود دارد که بر ارتباط کاربران با محیط تاثیر گذاشته و حس تعلق به مکان ساکنان همجوار مادی ها را افزایش می دهد.

    کلید واژگان: مادی ها, حس تعلق به مکان, محلات مسکونی, شهر اصفهان
    Marjan Amjad, Farhang Mozafar*, Shirin Toghyani, Vahid Ghasemi

    Todaychr('39')s, the need to belong is one of the substantial basic human needs, in which the location dimension of this comprehensive need reveals the relationship between humans and location. Interest in nature and its elements could significantly affect the userschr('39') relationship with built environments and their sense of belonging. In this regard, the natural urban elements have long been known as signs. Here, such urban signs, physically or mentally, via impressive quality and features, can play an outstanding role in providing a memorable image of urban places. The Madi that move from the southwest to the northeast of Isfahan has affected the texture and the surrounding area and the historical, physical, and social characteristics of the location where they passed. The interaction of two factors, namely humans and the environment, represents their active and passive effect. Humans give meaning to locations and act based on their environmentschr('39') cultural values ​​following them. paper seeks to answer two main questions as follows: 1- What factors can be categorized as the physical-environmental elements of the Madi that affect the sense of belonging? 2- What is the effect of the functional and perceptual factors, a concept derived from Madischr('39')s physical-environmental factors, on the sense of belonging? Meanwhile, the proposed hypotheses are as follows: Hypothesis 1: Readability, uniqueness, the sense of calm, comfort, coziness, and familiarity are some of the physical-environmental components affecting the sense of belonging of inhabitants. Hypothesis 2: There is a significant relationship between the functional and perceptual factors, a concept derived from the physical-environmental factors of the Madi, and the sense of belonging of inhabitants. The field study was implemented by collecting data from the neighborhoods adjacent to the Madi using a questionnaire and a survey method. The studychr('39')s statistical population was then considered to the inhabitants adjacent to Isfahan Madi using the regular random sampling with a sample size of 100 people. The data achieved from the questionnaire were then analyzed by SPSS software in two parts: descriptive and inferential statistics. After estimating the path analysis model, it is found that the factor burden of physical-environmental effect can affect first on functional factors (0.905) via components of self-sufficiency and enjoyment of the active location, and secondly on perceptual factors (0.746) via components of satisfaction, desire, honor, humanitarianism, and compatibility are effective. Furthermore, according to the obtained results, it can be concluded that there is a direct relationship between the beautiful nature resulting from the existence of the Madi and four components including readability, uniqueness, sense of calm and comfort, coziness and familiarity, and functional and perceptual factors, which affects the userschr('39') relationship with the environment as well as increases the sense of belonging to the neighboring inhabitants of the Madi.

    Keywords: Isfahan city, Madi, Sense of belonging to the place, residential areas
  • احسان امینی، شیرین طغیانی*، امیرحسین شبانی

    امروزه به دلیل  عوامل مختلف از جمله تغییر امید به زندگی و توزیع جمعیت، تعداد سالمندان در حال افزایش است.  از طرفی این دوره زندگی نیازمندی های خاصی از جمله مراقبت و بهداشت تا سایر عوامل  بیرونی و محیطی را می طلبد. پدیده اجتماعی شهر از این گروه جمعیتی یعنی سالمندان جدا نیست و  برنامه ریزان شهری با استفاده از نظریات محیطی می توانند در راستای بهبود میزان استفاده سالمندان از شهر و فضاهای عمومی آن گام بردارند. در همین راستا هدف پژوهش حاضر تبیین مولفه های شهر دوستدار سالمند با رویکرد روانشناسی محیطی در منطقه هشت شهر شیراز می باشد. بعد از شناسایی شاخصه ها به دریافت اطلاعات موردنیاز با استفاده از ابزار پرسشنامه که از روش کوکران برای تعیین نمونه آن استفاده شد و داده های GIS با بکارگیری تحلیل موران لایه های موردنظر تولید شد و سپس با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی و تحلیل لکه های داغ همپوشانی معیارها با استفاده از توابع فازی انجام شد و فضاهای شهری موردنیاز سالمندان شناسایی شد. سپس با تایید فرضیات مطرح شده در این زمینه که توجه به مولفه های اجتماعی در کنار مولفه های ساختار فضایی  می تواند برای بهبود محیط شهری مناسب باشد پیشنهاداتی در این زمینه از توجه به دسترسی ها و حمل ونقل عمومی تا ایجاد محیط های تفریحی سالمندان ارایه شد.

    کلید واژگان: شهر, فضای شهری, شهر دوستدار سالمند, روانشناسی محیطی, شیراز
    Ehsan Amini, Shirin Toghyani*, Amirhosein Shabani

    Today, the number of elderly people is increasing due to various factors such as changing life expectancy and population distribution. On the other hand, this period of life requires special needs such as care and health to other external and environmental factors. The social phenomenon of the city is not separate from this population group, ie the elderly, and urban planners using environmental theories can take steps to improve the use of the elderly in the city and its public spaces. In this regard, the purpose of this study is to explain the components of the elderly-friendly city with an environmental psychology approach in the eight cities of Shiraz. After identifying the characteristics to obtain the required information using a questionnaire tool that Cochran's method was used to determine the sample and GIS data were generated using Moran analysis of the desired layers and then using hierarchical analysis and Hot spot analysis of overlapping criteria was performed using fuzzy functions and urban spaces needed by the elderly were identified. Then, by confirming the hypotheses in this field that attention to social components along with components of spatial structure can be appropriate to improve the urban environment, suggestions in this area from attention to access and public transportation to creating an environment Elderly entertainment was provided.

    Keywords: City, urban space, elderly friendly city, environmental psychology, Shiraz
  • علی اوصانلو، علیرضا عندلیب*، شیرین طغیانی

    امروزه در بهبود محیط زیست شهری همچون نوسازی بافت‎های فرسوده ضرورت بهره برداری از آموزه‎ها و تجارب گذشته با استفاده از مدل‎ها، به ویژه مدلی مفهومی که از نظریه ای بومی استفاده کرده و با شرایط زمینه ای کشور ما سازگاری داشته باشد، ضروریست. لذا این پژوهش چارچوب خود را بر مبنای فرایندی نوین برای دستیابی به تغییرات مثبت در نوسازی بافت‎های فرسوده قرار داده است. در این مقاله ابتدا نظریه "نوسازی متوازن بافت‎های فرسوده شهری" تبیین گشته و از آن در نمونه موردی (بافت فرسوده مرکزی شهر زنجان) استفاده می شود. نتایج حاصل شده از گام نخست، برای استفاده در "مدل سازی داینامیکی سیستم بافت فرسوده" مورد استفاده قرار می گیرد. متغیر‎های پژوهش که برای استفاده در مدل سازی استفاده می شوند، شامل تعداد فراوان شاخص‎ها، مولفه‎ها و عناصر کالبدی بافت فرسوده شهری می باشند که از منابع معتبر نظری و مطالعات میدانی و پرسشنامه و نیز استفاده از نظر نخبگان به روش دلفی، به دست می آیند و در نهایت با استفاده از روش تحلیل عاملی، به شاخص‎های مهم و تاثیرگذار کاهش می یابند. پژوهش حاضر از حیث هدف، کاربردی و از حیث روش، پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش ساکنین و استفاده کنندگان از بافت فرسوده مرکزی شهر زنجان می باشند که 375 نفر از شهروندان به عنوان جامعه نمونه به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. نتایج این پژوهش در "مدل نوسازی متوازن" نشان می دهد که بافت فرسوده مرکزی زنجان، در بعد کالبدی، از توازن خارج گشته و اولویت‎های اقدام برای به توازن رسانیدن بافت را مشخص می نمایند. خروجی "مدل سیستم داینامیک نرم افزار ونسیم" نیز از رو به نامتوازن بودن سیستم بافت فرسوده در آینده حکایت دارد. همچنین مدل‎های سیستم داینامیک، صحت نتایج نظریه متوازن را تایید می کند.

    کلید واژگان: بافت فرسوده, سیستم داینامیک, نوسازی متوازن, زنجان
    Ali Osanlu, Alireza Andalib *, Shirin Toghyani

    Today, it is critical to apply the teachings and experiences of the past by using the models, especially a conceptual model making use of a local theory being compatible with the context of our country in order to improve the urban environment, such as renovating urban decay. Therefore, this research based its framework on a new process to achieve positive changes in rejuvenating decay areas. In this article, the "Balanced Renovation of Urban Decay" Theory was first explained and it was used in a case study (central urban decayed tissue of Zanjan). The results of the first step were used for "dynamic modeling of decayed networks". The research variables used for modeling included a large number of indicators, components and social elements of the urban decay, resulting from valid theoretical sources and field studies, questionnaires, as well as using the experts’ opinions through Delphi method. This is while they are finally reduced to important and effective indicators using factor analysis method. The present study was applied in terms of objective and a survey in terms of methodology. The statistical population of this study consisted of the residents and users of the decay central part of Zanjan, i.e., 375 citizens selected as the sample population by random sampling. The findings of this study in the "Balanced Renovation Model" suggested that the urban decay of central Zanjan was out of balance from a social dimension and the priorities for action to balance the area were determined. The output of the "Dynamic Software System Model" also indicated that system will be moving in an unbalanced direction in the future. Dynamic system models also confirm the accuracy of Balanced Theory results.Today, it is critical to apply the teachings and experiences of the past by using the models, especially a conceptual model making use of a local theory being compatible with the context of our country in order to improve the urban environment, such as renovating urban decay. Therefore, this research based its framework on a new process to achieve positive changes in rejuvenating decay areas. In this article, the "Balanced Renovation of Urban Decay" Theory was first explained and it was used in a case study (central urban decayed tissue of Zanjan). The results of the first step were used for "dynamic modeling of decayed networks". The research variables used for modeling included a large number of indicators, components and social elements of the urban decay, resulting from valid theoretical sources and field studies, questionnaires, as well as using the experts’ opinions through Delphi method. This is while they are finally reduced to important and effective indicators using factor analysis method. The present study was applied in terms of objective and a survey in terms of methodology. The statistical population of this study consisted of the residents and users of the decay central part of Zanjan, i.e., 375 citizens selected as the sample population by random sampling. The findings of this study in the "Balanced Renovation Model" suggested that the urban decay of central Zanjan was out of balance from a social dimension and the priorities for action to balance the area were determined. The output of the "Dynamic Software System Model" also indicated that system will be moving in an unbalanced direction in the future. Dynamic system models also confirm the accuracy of Balanced Theory results.

    Keywords: Worn Texture, Dynamic system, Systems thinking, balanced renovation
  • فلورا بیابانی، محمدجواد صافیان*، شیرین طغیانی، مینا سادات طباطبایی

    مکان بنیادی‎ترین مفهوم در معماری و شناخت ماهیت مکان از ضروریات امر طراحی معماری است و از‎ آنجا‎که طی دوره مدرن با تغییراتی در فهم معنای مکان مواجهیم و این تغییرات بر طراحی‎های دوران مدرن و پس از آن، تاثیرات عمیق و گاه ناخوشایندی گذارده ‎‎‎به ‎شکلی ‎که معماری، وظیفه اصلی خود یعنی ساخت مکان زندگی آدمی به‎ نحو اصیل و پاسخگویی به وجه سکنی‎گزیدن آدمی را تا حدود زیادی فرو‎‎گذاشته است، لذا در این پژوهش سعی بر آن ‎شده تا با شناخت مفاهیم مکان در یونان باستان(خاستگاه تفکرات غربی بعدی ‎‎‎به‎ ویژه تفکر مدرن) تا عصر مدرن و یافتن ریشه‎ های تحول ماهیت و تطور معنای آن، به این پرسش‎ها پاسخ دهیم که مفهوم مکان نزد متفکران باستان و نیز علل تغییر فهم مکان در عصر مدرن چه بوده ‎است و این دگرگونی، چه تاثیری بر فهم مکان در معماری عصر مدرن گذارده‎است. از یافته‎ های این پژوهش دگرگونی معنایی عظیم مکان در عصر مدرن و جایگزینی آن با مفهوم فضا در معماری مدرن است که حاصل توجه عمده به ویژگی امتداد‎داری مکان، ظهور کار‎کردگرایی در افول مکان به مفهوم سایت و نگاه به مکان به عنوان کالا می‎باشد.

    کلید واژگان: مکان, فضا, معماری مدرن, خورا, توپوس
    Flora Biabani, Mohammad Javad Safian *, Shirin Toghyani, Mina Sadat Tabatabaei

    Place is the most fundamental concept in architecture and is a necessity of architectural design, and since we face changes in our understanding of place notion in the modern era which have had distinctly profound and sometimes unpleasant effects on modern and subsequent designs- in a way that architecture has largely neglected its primary task of making the noble place of human life, and its responsibility in human dwelling dimension- in order to find the roots of the evolution in place nature and its meaning, we will answer these two question: what the concept of place has been for ancient thinkers? What have been the reasons for changing the understanding of place in the modern era? How these changes have affected the understanding of place in modern architecture? and yet we will try to understand the concepts of place in ancient Greece (as the origin of western thoughts especially modern thinking) versus the modern, and finally the main findings of this study are the massive semantic transformation of place in modern age and its replacement by space in modern architecture design which mainly is the result of major attention paid to the extendedness of place, the emergence of functionalism in degradation of place, and the commercialization of place.

    Keywords: place, Space, Modern Architecture, Chôra, Topos
  • مریم نجفی، محمد نقی زاده*، شیرین طغیانی، محمود محمدی

    ورود و گسترش مبانی دانش شهرسازی در این دوران از خارج ایران و به کار بستن آن بدون ملاحظات، منجر به آشفتگی شهرهای معاصر ایران شده است. این موضوع انگیزه شده تا تلاش هایی برای بومی سازی دانش شهرسازی و معماری و به ویژه مبانی این دانش آغاز شود. برخی از این تلاش ها با رجوع به متون ارزشمند ایرانی و با برگرفتن بخش هایی از آن ها، وجهه ی بومی به نوشتارهای شهرسازی یا معماری ایرانی بخشیدند. این مقاله نیز بر این روش برای بومی سازی دانش و نوشتارهای شهرسازی تاکید کرده و در میان مراحل تولید علم، مرحله ی «نظریه» را که مرحله آسیب پذیرتر علم شهرسازی ایران در برابر دانش وارداتی بوده، موردتوجه قرار داد. سپس با انتخاب متون کهن با موضوع اخلاق عرفانی، «روشی عام» برای نظریه پردازی و یا بومی سازی نظریات در حوزه شهرسازی پیشنهاد کرد. این روش تلفیقی از دو شیوه «نظریه پردازی» و «هرمنوتیک» البته نوع موردقبول آن نزد عالمان مسلمان است.

    کلید واژگان: شهرسازی, نظریه پردازی, متون اخلاق عرفانی
    Maryam Najafi, Mohammad Naghizadeh *, Shirin Toghyani, Mahmoud Mohammadi

    Implementing the urbanism science has increased recently in Iran. Utilization of this imported science in Iran without sufficient attention to has resulted in contemporary confused cities. These matters have motivated urbanism researchers to naturalize urbanism science through valuable old texts written by Muslim scholars. Up to now, "Nahj_al-Balagha", "Shahnameh of Ferdowsi", "Hafez's Divan", "Mosibatname of Attar", "Nasir Khusraw's Safarname", "Haft-Peikar of Nezami" and "Ibn Kaldun's Moghadame" have been used by researchers in the texts of urbanism or architecture. The titles, sentences, themes and contents of these texts were extracted and employed in urbanism texts. This article emphasizes on usage of old Persian texts for production or indigenization of urbanism science and offers the method for it. There are three steps to achieve this purpose.1) Firstly, two subjects were defined in the theoretical part:The process of science production was defined to include six stages: worldview, philosophy, paradigm, theory, model and phenomenon. The weakness in theorization is the most important issue in Iranian Urbanism. In addition, western science has mostly been imported to Iran from "theory" stage. Therefore, it's necessary to focus on "Theory" stage or "Theorization".Among different subjects of old valuable texts, "mystical ethics" is selected in this article, as mysticism and ethics had been employed in Iran's tradition cities. Also, Mystical ethics are matched with stages of "Islamic monotheism worldview", "Islamic philosophy" and "Islamic paradigm". Moreover, the goal of mystical ethics is personality prosperity and then social prosperity. 2) Secondly, In the A section, there is a way of "Theorization" that has been accepted by Muslim scholars. It has four levels: 1- the ideas, 2- discovery of the relationship, 3- description and expansion, 4- implementation.In the B section, there is an accepted method for usage a text. This famous method has been called "Zaherieh and Batenieh" and includes multiple steps.3) Finally, both of the processes ("Theorization" and "Zaherieh and Batenieh") are united to make up the final method for employing of old Persian texts in order to produce or indigenize the theories of Iranian urbanism. This method includes the following instructions.The brief rules in the texts of mystical ethics are used as "Ideas" in urbanism theories.The rules of mystical ethics have apparent and ambiguous meanings. So it's necessary to acquire them according to proposed method.It is necessary to create a relationship between the ethical code and urbanism subject. This step is called "discovery of the relationship". (The gained meanings in the previous stage will be of help to this step). There are two states in this part: if ethical rule has a relationship with existing theory, it would be transformed into a native theory; otherwise, a new theory should be created.The "expansion" stage includes enough description for growing up the hidden theory. One way is comparing ethics and the fact in the city. If there is a difference, the ethical code must be prevailed.The "implementation" step is suggested as a subject of a future article.

    Keywords: urbanism, theorization, mystical-ethical texts
  • مرجان امجد، فرهنگ مظفر*، شیرین طغیانی، وحید قاسمی

    حاشیه مادی ها، مرز رویارویی انسان و طبیعت، قابل ترکیب با عناصر معماری و موثر بر طراحی سیما و منظر محلات شهری است. امروزه توسعه جوامع انسانی بر سکونت مردم بی تاثیر نبوده، چنانچه تغییر شیوه زندگی و آپارتمان نشینی، باعث ایجاد فاصله بین طبیعت مادی ها و ساکنان گشته است. ساکنان به عنوان گروه های جمعیتی جدید به محلات وارد شدند. استقرار در منازل آپارتمانی باعث قطع ارتباط با طبیعت شد و این عدم ارتباط بر ضعف حس تعلق مکان آنان افزود. به این ترتیب بناهای مسکونی جدید بدون توجه به بناهای پیرامون خود و بر اساس سلیقه های شخصی شکل گرفت و سیمای محلات از آشفتگی و نابسامانی ناشی از عدم هماهنگی در ترکیب عناصر نما متاثرشد. این پژوهش با هدف بررسی نحوه و چگونگی تاثیر حس تعلق بر مولفه های نمای محلات مسکونی، در مجاورت طبیعت مادی ها از دیدگاه ساکنان، به دنبال پاسخگویی به این سوال است که تاثیر حس تعلق مکان بر ویژگی های نمای محلات مسکونی مجاور مادی های اصفهان  از دید ساکنان چیست؟ پژوهش از نظر جمع آوری اطلاعات، پژوهش میدانی و از نظر مسیر اجرا از نوع پژوهش های ترکیبی متوالی با پارادایم پراگماتیسم است. داده های کیفی با استفاده از مشاهدات مستقیم، مطالعه اسنادی و مصاحبه با متخصصین، گردآوری و تحلیل محتوای مضمون (تماتیک)  انجام شد، سپس داده های کمی در بستری پیمایشی به روش تهیه پرسشنامه از ساکنان محلات مسکونی مجاور مادی ها گردآوری و  توسط نرم افزار Spss و Amos تحلیل شد و تحلیل ها یکجا مورد تفسیر قرارگرفت. نتایج مطالعات نشان داد که حس تعلق و مادی ها بر نما تاثیر معنادار دارند. از دیدگاه ساکنان، حس تعلق بیشترین تاثیر را به ترتیب بر مولفه ی فرم و اندازه ، سپس بر اجزای نما و در درجه سوم بر مولفه مصالح دارد و مولفه های مادی ، به ترتیب با خاطره انگیزی، خوانایی، آرامش و آسایش اقلیمی و منحصر به فرد بودن باعث افزایش تاثیر طبیعت موجود بر نما شده اند. بنابراین توجه به زیر ساخت سبز مادی های اصفهان و جلب مشارکت ساکنان تحت تاثیر حس تعلق آن ها، ارتقای شاخص های کالبدی نمای بناهای مسکونی مجاور مادی ها را به همراه خواهد داشت.محاسبه گردید.

    کلید واژگان: نمای بناهای مسکونی, اجزای نما, فرم و اندازه, مصالح, حس تعلق به مکان, مادی
    Marjan Amjad, Farhang Mozaffar *, Shirin Toghyani, Vahid Ghasemi
    Background and Objectives

    Maadi's are the distinguishing characteristic of Isfahan city in comparison with other cities of Iran. Their calm and inviting side where humans and nature get along together can be combined with architectural elements, affecting the urban feature and landscape of urban neighborhoods. The facade of residential buildings adjacent to the Maadis greatly enjoys the sense of belonging to the existing space. It is one of the most influential factors in creating a connection between residential spaces and existing nature. The vital factor in this research is the response to the dual relationship between man and nature. Also, we focused on the impact of this relationship on the landscape and residential building envelopes. It is critical to meet residents' needs and expectations and provide a more favorable environment for users.

    Methods

    This research has the characteristics of quantitative and qualitative studies. The field research and implementation path are a type of consecutive exploratory combined research with a pragmatism paradigm in terms of data collection. In the first stage, the data of the qualitative study was collected in the field by performing interviews. In this stage of the qualitative data collection, a set of activities was performed, such as bibliographic study, observation, photographs, and interviews with experts. Finally, the thematic analysis method was used to classify the patterns of meaning from the data set. In the second stage, the quantitative study, a survey was done based on the researcher-made questionnaires, the answers, and it was used to apply the appropriate tools. The questionnaires were evaluated on a five-point Likert scale and randomly distributed among neighboring residents of Maadis. The data obtained from the questionnaires were analyzed by SPSS and AMOS software. Descriptive and inferential statistics were analyzed in SPSS software. The Cronbach's alpha was used to evaluate the reliability of the questionnaires, and the Kolmogorov-Smirnov test was applied to evaluate the normality of data distribution. In order to measure and analyze the effectiveness path of the Maadis component and the sense of belonging to the facade component, a set of variables related to each of them was entered into AMOS software. For confirmatory factor analysis of the mentioned component variables, structural equation modeling was used in AMOS software. Finally, both qualitative and quantitative analyses were interpreted at once.

    Findings

      The path coefficients of the central hypothesis, regression coefficients, and the number of partial indicators related to the hypothesis showed an effective relationship between the components, but they did not have the same value. The items of the Maadi's component were all identified with a strong and positive effect. The study of the components of the sense of belonging showed that emotional belonging had a  substantial and positive effect on all items. In addition, the functional and conceptual components, with substantial and positive effects on one item, indicated a significant relationship between the components of Maadis and the sense of belonging with the components of the facade.

    Conclusion

    The results have shown that the sense of belonging and Maadis existence significantly affect facades. From the resident's perspective, the sense of belonging has the most significant effect on the facade, form, and size, then the facade components and the materials. So that in the component of form and size, elements such as the use of curved lines and volumes that are reminiscent of the movement and twisting of water in Maadis were considered significant. The human scale in the facade by using different divisions, creating complete and empty spaces by balcony design, the porch and retreat in floors, unity, and harmony between adjacent facades, coordination in the forms used in the facade as well as avoiding uniformity and the height of more than three floors, respectively, had the most significant value and impact from the residents' point of view. From the resident's perspective, the sense of belonging has the most significant effect on the facade, form, and size, then the facade components and the materials. The Maadis components, with their evocativeness, readability, tranquility and climatic comfort, and uniqueness, respectively, increased the impact of existing nature on the facade. Therefore, paying attention to the green infrastructure of Isfahan Maadis and attracting the participation of residents, under the influence of their sense of belonging, promotes the physical characteristics of the facades of the residential buildings adjacent to the Maadis.

    Keywords: Residential Facade, Facade Components, Form, Size, Materials, Sense of belonging
  • شیرین طغیانی*، سید علیرضا امامی نجف آبادی، حمید صابری

    ویژگی بافتهای فرسوده (نوع مالکیت زمین ها ،فضای سکونتی واجتماعی و پایین بودن ارزش زمین و...) انگیزه ای برای جذب و سکونت مهاجرین به بافت فرسوده شده است. از نتایج این موضوع شکست یا طولانی تر شدن بسیاری از طرح های مداخله ودر نهایت عدم تحقق طرح های بعدی در این بافتها است. تحقیق حاضر با این هدف انجام شده تا اثر بخشی ساکنان مهاجر بر اجرای طرح های شهری را بررسی کند.این تحقیق توصیفی _تحلیلی است وبا شرح و بسط دو مفهوم بافت فرسوده و مهاجرین ساکن در آن ،مدلی تحلیلی ارایه کرده است. از طریق سنجش روایی وپایایی جهت بررسی پرسشنامه از ابزار تجزیه و تحلیل آماری (نرم افزار SPSS) و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها ،از فنون آماری تصمیم گیری های کیفی و کمی استفاده شده است. سه بافت فرسوده مشخص شده این پژوهش در شهر اصفهان از بافت های حاشیه ای شهر تاریخی اصفهان با سه بافت جمعیتی متمایز از مهاجرین دیگر کشورها ،برون استانی و درون استانی می باشند.لذا این سه بافت با توجه به تفاوت فرهنگی ،اجتماعی وقومی و کالبدی به عنوان نمونه مورد مطالعه جهت ارزیابی و تببین اثر بخشی ساکنان مهاجر و اجرای طرح های مداخله دربافتهای فرسوده شهری انتخاب شدند. در این پژوهش از میان روش های متفاوت نمونه گیری ،از نمونه گیری تصادفی طبقه بندی ساده استفاده شده است .تعداد نمونه پرسشنامه از محله قایمیه 226 نفر، محله زینبیه 60 نفر و محله همت آباد 70 نفر می باشد.نتایج این پژوهش نشان دهنده آن است که : هرچه مهاجرین درون استانی بیشتر باشد اثر بخشی طرح های مشارکتی شهری بالاتر خواهدبود. یعنی بین متغیرهای وضعیت مهاجرین ساکن در بافت فرسوده و اجرای طرح های شهری رابطه معنی داری وجود دارد.

    کلید واژگان: سرمایه گذاری, بافت فرسوده, متغیر های اقتصادی, تراکم ساختمانی, بعد اجتماعی, عرصه
    Shirin Toghyani *, Seyyed Alireza Ememinajafabadi, Hamid Saberi

    Some characteristics of dilapidated fabric such as land ownership type, residential and social space, low price of lands, etc. have become a cause for attraction and settlement of immigrants in such areas. Failure or prolongation of many intervention plans and consequently failure of future plans are results of this issue. This research was conducted to investigate effectiveness of immigrant residents on implementation of urban plans.This study is descriptive-analytical and provides an analytical model by explaining two concepts of dilapidated urban fabric and immigrants residing within. In order to evaluate the questionnaire in terms of validity and reliability, statistical analysis tools of SPSS software were used. Also, qualitative and quantitative statistical decision-making techniques were employed for analyzing the data.The three dilapidated area surveyed in this study are located in the city of Esfahan and are considered as marginal areas of this historical city having three distinguished population structures made up from immigrants from other countries, other provinces or within the province. Therefore, given their cultural, social, ethnic and physical differences, these three areas were selected as case studies for investigating and explaining the effectiveness of immigrant residents and implementation of intervention plans in dilapidated urban areas.In the present research, stratified simple random sampling was selected and employed from various sampling methods. The number of questionnaire samples were 226 people from Ghaemiyeh Neighborhood, 60 people from Zeynabiyeh Neighborhood, and 70 people from Hemmat Abad Neighborhood. The result showed that: the more immigrants from within a province, the higher effectiveness of urban collaborative plans; which means there is a significant relationship between status variables of immigrants residing within the dilapidated area and implementation of urban plans.

    Keywords: investment, dilapidated urban fabric, economic variables, Building Density, social aspect, area
  • جواد پورشریفی، منوچهر طبیبیان*، محمد مسعود، شیرین طغیانی
    شهرها سیستم های به هم پیچیده و به هم وابسته ای هستند که نسبت به سوانح طبیعی همچون زلزله بسیار آسیب پذیرند. این مقاله علاوه بر متغیرهای لحاظ شده توسط سایر پژوهشگران در رابطه با کالبد شهرها ، با در نظر گرفتن شرایط ساختگاه طبیعی شهرها نگاه عمیق تری بر تاب آوری در شهرها در برابر زلزله داشته ، نوعی مدل تاب آوری ارایه نموده و آن را بر روی شهر قزوین که در منطقه به شدت لرزه خیز و پهنه با خطر نسبی بالا قرار دارد ، مورد بحث قرار داده است. با استفاده از روش های تجزیه و تحلیل کمی و کیفی، داده های پژوهش پردازش و با تحلیل روابط بین متغیرها، وضعیت تاب آوری شهر قزوین تعیین گردید. نظر به اهمیت همزمان داده های توصیفی و مکانی شهر قزوین از نرم افزار G.I.S جهت تحلیل اطلاعات استفاده گردیده، همچنین در ارزیابی ضریب اهمیت متغیرهای اثرگذار از روش تحلیل سلسله مراتبی و نرم افزار Expert choice استفاده شده است. در نهایت اصول و معیارهای مستخرج شده از دیدگاه متخصصین شهری با وضعیت فعلی شهر مقایسه شده و از این طریق نقاط آسیب پذیر شهر قزوین با تفکیک متغیر مشکل ساز شناسایی گردیده است. خروجی مدل نشان می دهد وسعت آسیب پذیری در شهر قزوین به اندازه ای است که عملا راهبرد اقدام در زمان اختلال و بازگشت به حالت اولیه بی تاثیر است و تمرکز باید بر خود سازماندهی و افزایش ظرفیت در زمان پیش از وقع زلزله باشد.
    کلید واژگان: زلزله, تاب آوری شهری, بستر طبیعی قزوین, مدل تاب آوری, شهر قزوین
    Javad Poursharifi, Manouchehr Tabibian *, Mohammad Masoud, Shirin Toghyani
    Cities are complex and interdependent systems that are very vulnerable to natural hazards. This study, in addition to the variables that other researchers presented concerning the city's body, has taken a deeper look at the intensification of earthquakes in cities, taking into account the natural conditions of cities, provides a functional model and applies it to the city of Qazvin, which has been discussed and analyzed in the highly seismic and high-risk region. Based on the proposed model for the resilience of Qazvin against earthquakes, 31 urban experts have been surveyed and interviewed. Using quantitative and qualitative analysis, the research data were processed, the relationship between variables was analyzed, and finally, the comparative situation of Qazvin city was determined. Regarding the importance of both descriptive and spatial data of Qazvin, the GIS software has been used for analyzing information. Also, the hierarchical analysis method and its software called "Expert Choice" were used to evaluate the importance factor of effective variables. Finally, the principles and criteria extracted from the urban experts' viewpoint were compared to the current situation of the city, and thus the vulnerable points in the city of Qazvin have been identified based on the relevant suspicious variable. The model output shows that Qazvin's vulnerability is so widespread that the strategy of action during disruption and returning to the initial state is ineffective. It is better to focus on self-organization and increased pre-earthquake capacity.
    Keywords: earthquake, city resilient, natural site of Qazvin, resilient model, Qazvin
  • علیرضا عندلیب*، علی اوصانلو، شیرین طغیانی

    امروزه در مسایل شهری همچون نوسازی بافت های فرسوده ضرورت بهر ه برداری از تجارب گذشته با استفاده از مدل ها، به ویژه مدلی مفهومی که از نظریه ای  بومی استفاده کرده و با شرایط زمینه ای کشور ما سازگاری داشته باشد، ضروریست؛ لذا این پژوهش چارچوب خود را بر مبنای فرایندی نوین در این زمینه قرار داده است. در این مقاله ابتدا نظریه "نوسازی متوازن بافت های فرسوده شهری" تبیین گشته و از آن در نمونه موردی (بافت فرسوده مرکزی شهر زنجان) استفاده می شود. نتایج حاصل شده از گام نخست، برای استفاده در "مدلسازی داینامیکی سیستم بافت فرسوده" مورد استفاده قرار می گیرد. متغیرهای پژوهش که برای استفاده در مدلسازی استفاده می شوند، شامل تعداد فراوان شاخص ها، مولفه ها و عناصر اقتصادی بافت فرسوده شهری هستند که از منابع معتبر نظری و مطالعات میدانی و پرسش نامه و نیز استفاده از نظر نخبگان به روش دلفی، به دست می آیند و در نهایت با استفاده از روش تحلیل عاملی، به شاخص های مهم و تاثیرگذار کاهش می یابند. این پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از حیث روش، پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری این پژوهش 375 نفر بود که به صورت نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند و معیار انتخاب نمونه در این پژوهش، خانوارهای ساکن و کاربران بافت بود و برای تکمیل پرسش نامه از آزمون آلفای کرونباخ استفاده گردید، در نتیجه آن ضریب به دست آمده برابر 0.782 است که نشان از پایایی پرسش نامه است. نتایج این پژوهش، نشان می دهد که بافت فرسوده مرکزی زنجان، در بعد اقتصادی، از توازن خارج گشته و اولویت های اقدام برای به توازن رسانیدن بافت را مشخص می نماید. خروجی "مدل سیستم داینامیک نرم افزار ونسیم" نیز از این رو به نامتوازن بودن سیستم بافت فرسوده در آینده حکایت دارد؛ همچنین مدل های سیستم داینامیک، صحت نتایج نظریه متوازن را تایید می کند

    کلید واژگان: بافت فرسوده, سیستم داینامیک, تفکر سیستمی, نوسازی متوازن, اقتصادی, نوسازی شهری
    Alireza Andalib *, Ali Osanloo, Shirin Toghyani

    One of the controversial and critical phenomena of today's cities is the deteriorated tissue phenomenon. The issue of environmental degradation of neighborhoods is a more comprehensive phenomenon than construction depreciation, construction of quality and instability of the building. This research is based on the theory of the balanced modernization of urban exhausted tissues and in the area of the worn out tissues of Zanjan city. The purpose of this research is to explain the process of modernization of worn out tissue in a systematic way. Research variables include the components and elements of the urban wastewort system. This research was of fundamental type and after drawing of equilibrium circles, a dynamical system model was developed. Indicators and criteria of elite opinion consensus are obtained and provided to interviewers in the form of questionnaires. For data analysis, methods and statistical techniques, Delphi technique, AHP and dynamic analysis software "Vensim" have been used.The corroded tissues of the cities of the country, which in many cases form the core of these cities, are, on the one hand, part of the cultural and historical heritage of those cities, and preservation, physical improvement and functional empowerment are inevitable, and on the other hand, most of these tissues With time and lack of attention and maintenance, they are burned out and destroyed physically and functionally. Accordingly, the most important issue in the planning of this part of the city is the attention to the human factor and its participation in the planning process (Rahnema, 2009, 12).

    Keywords: Worn Texture, Dynamic system, System thinking, balanced modernization, Economic
  • مهدی محرری، محمد نقی زاده*، فرشته احمدی، شیرین طغیانی

    یکی از موضوعاتی که شهرهای امروز ایران با آن مواجه اند، موضوع نگهداری و ارتقاء خیابان های موجود است. نحوه مدیریت و برخورد با این خیابان ها موجب بروز مشکلات متنوع در جنبه های مختلف شهرها شده است. هدف از انجام این پژوهش بررسی اصول نگهداری و ارتقای خیابان شهری با تمسک بر آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی است. همچنین این تحقیق به بیان راهکارهایی برای ارتقای کیفیت خیابان های شهری با بهره مندی از آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی می پردازد. جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از طریق مشاهده، برداشت های میدانی و مطالعات اسنادی و تحلیل اطلاعات و داده ها، به کمک بهره گیری از روش های توصیفی تحلیلی، مستندسازی و تحلیل گرافیکی صورت پذیرفته است. کیفیت شهرها وابسته به کیفیت خیابان ها هستند و کیفیت خیابان ها نیز برآمده از جزییات خیابان ها هستند. خیابان های شهری نیازمند توجه، نگهداری و ارتقاء هستند تا همیشه برای شهروندان جذاب و مطلوب باشند. نتایج حاصل از این تحقیق، بی توجهی به فرهنگ، دین و مذهب شهروندان و نیازهای آنها، مصالح و هنر بومی آنهاست که موجب به وجود آمدن فضاهای شهری بی کیفیت و بی هویت در کلان شهرهای امروز ایران شده است. این پژوهش به دنبال ارایه الگو برای طراحی خیابان های شهری نبوده و در راستای تدوین اصول و مبانی برای برنامه ریزی و طراحی خیابان های شهری مبتنی بر آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی، گام بر می دارد. خیابان مطلوب برای شهروندان ایرانی علاوه بر اینکه می بایست ظواهر آن منطبق بر آموزه های اسلامی و فرهنگ ایرانی باشد، لازم است بواطن آن نیز اسلامی و ایرانی باشد. صرف درست بودن ظواهر می توان گفت تنها نفاق به دست آمده و با اصلاح بواطن می توان صداقت را در فضاهای شهری جاری ساخت.

    کلید واژگان: خیابان شهری, آموزه های اسلامی, فرهنگ ایرانی, خیابان امام رضا (ع) مشهد
    Mahdi Moharreri, Mohammad Naghizade*, Fereshte Ahmadi, Shirin Toghyani

    One of the issues facing todaychr('39')s cities in Iran is the issue of maintaining and upgrading existing streets. The way of managing theses streets and dealing with them has caused various problems in different aspects of cities. The purpose of this research is investigating the principles of maintenance and promotion of urban streets with a focus on Islamic teachings and Iranian culture. This research also explains some ways to improve the quality of urban streets using Islamic teachings and Iranian culture. Gathering information was done through observation, field study and documentary studies. Using content analysis methods, documenting and graphical analysis, information and data were analyzed. The quality of the cities depends on the quality of the streets and the quality of the streets is also based on the details of the streets. After designing and constructing urban streets, they need attention, maintenance and promotion in order to be always attractive and desirable for citizens. The results of this study indicate neglecting the indigenous material, art, culture, religion, needs and interests of citizens which has led to the construction of unqualified urban spaces in the metropolitan areas of todaychr('39')s Iranian cities. This research did not seek to provide a template for urban streets designing, but it is in direction of developing principles of planning and designing urban streets based on Islamic teachings and Iranian culture. In addition to having appearances according to Islamic teachings and Iranian culture, desirable street for Iranian citizens should also be Islamic and Iranian internally. With Just the correctness of appearances it can be said that only hypocrisy is obtained, but with internal reforming, honesty can be created in urban spaces.

    Keywords: urban street, Islamic teachings, Iranian culture, urban design
  • نادیا قشلاقی، شروین میرشاهزاده*، شیرین طغیانی، شادی عزیزی

    بحث انسان و بیگانگی وی در محیط های معاصر، به چالشی مهم در مطالعات روان شناسی محیط تبدیل شده است. در این راستا، جیمز ژرمه گیبسون به عنوان نظریه پرداز در زمینه مطالعات روان شناسی محیط، مولفه معنا را مطرح می کند و آن را به شش سطح تقسیم بندی کرده که ششمین سطح را نهایت پیوستگی انسان با محیط می داند. اما از نظر مخاطبان فضا، نگاه به این امر چگونه بوده و چه انتظاری از برقراری سطوح معنا در فضاهای آموزشی دارند؟ به عبارتی هدف پژوهش، تعیین سطح انتظار دانش آموزان از برقراری سطوح معنا و همچنین مشخص نمودن ارتباط بین افزایش سطوح و رضایت مندی محیطی مخاطبان اصلی این گونه فضاها است. روش پژوهش حاضر، اثبات گرایانه، با تاکید بر داده های کمی بنیان و از نوع پژوهش کمی است. در فاز گردآوری داده ها، روش اتخاذشده، روش پیمایشی بوده و در فاز بحث و تحلیل نیز روش پژوهش، مبتنی بر دلایل آماری و با ماهیت توصیفی تبیینی است. سطوح معنایی گیبسون و وضعیت ایده آل مد نظر دانشجویان، به عنوان دو متغیر اصلی پژوهش در نظر گرفته شده اند که با استفاده از ضریب پیرسون، رابطه هم بستگی بین این دو متغیر مشخص می شود. در نهایت، این پژوهش به این نتیجه می رسد که افزایش سطوح معنایی در فضای داخلی، اهمیت بیشتری برای مخاطبان فضا داشته و بعد از آن، حیاط، بیشترین ضریب هم بستگی را به خود اختصاص داده است؛ اما در فضای ورودی، افزایش سطوح معنایی، رابطه ای معکوس با رضایت مندی محیطی دانش آموزان دارد و آنها به دنبال افزایش سطوح معنایی در این گونه فضاها نیستند.

    کلید واژگان: سطوح معنایی, گیبسون, وضعیت ایده آل, ضریب پیرسون, مدارس غیرانتفاعی
    Nadia Gheshlaghi, Shervin Mirshahzadeh*, Shirin Toghyani, Shadi Azizi

    The discussion of man and his alienation in contemporary environments has become an important challenge in environmental psychology studies. Gibson as a theorist in the field of environmental psychology studies, introduces the component of meaning and divides it into six levels, the sixth of which is the ultimate connection between man and the environment. From the audience’s point of view, what is the view towards this issue, and what do they expect from the establishment of meaning levels in educational spaces? In other words, the purpose of the study is to determine the level of students’ expectations of establishing meaning levels and also to determine the relationship between increasing levels and environmental satisfaction of the main audience of such spaces. The research methodology is positivist, with emphasis on quantitative basic data and quantitative research. In the data collection phase, the selected method is a survey method, and in the discussion and analysis phase, the research method is based on statistical reasons and with an explanatory descriptive nature. Gibson’s semantic levels and ideal student status are considered as the two main variables of the study, which are used to determine the correlation relationship between these two variables using Pearson coefficient. Finally, this study concludes that increasing semantic levels in the interior space is more important for the audience of the space and after that the yard has the highest correlation coefficient, but in the entrance space, increasing the semantic levels has an inverse relationship with students’ environmental satisfaction and they do not seek to increase semantic levels in such spaces.

    Keywords: Semantic levels, Gibson, Ideal status, Pearson coefficient, non-profit schools
  • نبی الله کلبادی، شیرین طغیانی
    زمینه و هدف

    امروزه، در ادبیات برنامه ریزی شهری، برای سنجش میزان مطلوبیت عملکردهای شهری، وضعیت پایداری مورد ارزیابی قرار می گیرد. به دلیل بی توجهی به نقش مراکز قدیمی در ارتقای هویت اجتماعی، اقتصادی، کالبدی شهری؛ مشکلات و مسایل شهری به صورت شدیدتری ظاهرشده اند. هدف اصلی از مقاله حاضر ارزیابی روابط بین مولفه های پایداری و میزان تاثیرگذاری این مولفه ها بر پایداری محلات شهری در جغرافیای قدیم شهر تهران است.

    روش بررسی

    محله سنگلج به عنوان نمونه موردی انتخاب شده است.داده های پژوهش با استفاده از برداشت میدانی به دست آمده است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی بوده و تحلیل داده ها به روش مدل سازی معادلات ساختاری  و نرم افزار Smart Pls3 انجام شده است .

    یافته ها

    حاکی از آن است که میانگین مولفه های تبیین کننده پایداری، همچنین سهم هر یک از این مولفه ها در تبیین پایداری محله سنگلج متفاوت است؛ سرزندگی و منظر بیشترین و تناسب و دسترسی کمترین سهم را در تبیین پایداری داشته اند .

    بحث و نتیجه گیری

    تغییر و تحولات امروزی چه به لحاظ محتوایی چه به لحاظ رویه ای تاثیر شگرفی بر میزان پایداری هر محله داشته است. در محلات قدیمی به دلیل تمرکز بر عملکرد و کلان نگری ، با یک بافت ارگانیک، یکپارچه و بسته ، متمرکز و متراکم، تناسبات همگن با میزان فضاهای باز حداقل و فضاهای سبز ضعیف تری مواجه می شویم.مشکل سنگلج عمدتا کالبدی است؛ لذا راه حل این مشکل نیز باید بیشتر بر مسایل کالبدی متمرکز باشد. در سنگلج می توانیم با یک مدیریت مناسب نسبت به اصلاح و نوسازی کالبد اقدام نماییم و میزان بهره برداری و کارایی سطح محله را افزایش دهیم؛ به عبارت دیگر لازم است برای بهبود وضعیت پایداری در این محله ، ارتقای وضعیت دسترسی و تناسب در اولویت قرار گیرد.

    کلید واژگان: جغرافیای تهران, بافت قدیم شهری, توسعه پایداری شهری, توسعه پایدار محلی, محلات پایدار
    Nabiollah Kolbadi, Farah Habib *, Shirin Toghyani
    Background and Objective

    Today assessing the sustainability status is one of the best ways to measure the amount of desirability of urban Function. Due to neglection towards the role of old centers in promoting the social, economic and urban identity, the amount of urban issues and problems significantly increased and become more sever. The main purpose of this paper is to assess the relationship between sustainability components and evaluate the impact of these components on the sustainability of urban nabourhoods in the old geography of Tehran.

    Method

    The Sanglag district was selected as the case study. Research data was obtained through field survey. The research method was descriptive-analytic and data analysis was conducted with the use of Structural Equation Modeling and Smart Pls3 software.

    Findings

    The findings of this study indicate that the average of sustainability component and also the contribution of each component in detrmining the sustainability of Sanglag district are different. The appropriateness and access components, has the least contribution in detrmining the sustainability of this district.  

    Discussion and Conclusion

     Contemporary changes, both in terms of content and procedure, have hade a significant effect on sustainability of each district. In old neighborhoods, the main focus is on the performance and macro issue consideration, and with the organic, integrated, closed, centralized, and dense context there is weaker homogeneous consistency with minimum open spaces and green spaces. In Sanglae, we can modify and renovate the district with a proper management and increase the utilization and efficiency of the neighborhood.

    Keywords: Geography of Tehran, urban old texture, urban sustainable development, Local Sustainable Development, Sustainable communities
  • نیوشا اکبری، شیرین طغیانی*، علیرضا عندلیب، محمود محمدی
    سابقه و هدف

    امروزه بافت های فرسوده یک معضل بزرگ در شهرها هستند که قانونگذار برای حمایت از آن، قوانین و مقرراتی را وضع کرده ولی متاسفانه علی رغم سالیان سال نوسازی، وجود نواقص و کاستی های قانونی سبب شده اهداف مورد نظر به طور کامل تحقق نیابد. با توجه به اهمیت موضوع بهسازی و نوسازی شهری به عنوان راهبردی در راستای کاهش مشکلات بافت های شهری مطرح می باشد که یکی از رویکردهای نوین در این زمینه مقوله بازافرینی است. باز آفرینی شهری رویکردی نوین در مواجهه با پدیده فرسودگی است که تسهیل کننده تجدید حیات اجتماعی و اقتصادی، در کنار احیای کالبدی بافت است. هدف از تحقیق حاضر تعیین و سنجش اولویت ابعاد بازآفرینی بافت های فرسوده جهت برنامه ریزی قانونی است.

    مواد و روش ها

    تحقیق حاضر به لحاظ هدف در زمره تحقیقات بنیادی قرار دارد و  روش انجام آن به طور توام از روش های کیفی و کمی می باشد. در بخش کیفی از رویکرد گراندد تیوری [1]انجام شده است . جهت تحلیل مطالعات اسنادی از روش فراترکیب و تحلیل محتوا استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل افراد متخصص و صاحبنظر و اساتید دانشگاه در رشته طراحی و برنامه ریزی شهری می باشند.روش جمع آوری اطلاعات مطالعه اسنادی ، دیدگاه ها ، تعاریف و مصاحبه عمیق و باز است. در این مطالعه با توجه به محدود بودن جامعه آماری محدود متخصص با 35 نفر مصاحبه انجام شد . جهت تحلیل داده های کیفی  و کدگذاری و بررسی میزان فراوانی کدهای مستخرج از مصاحبه از نرم افزار NVivo استفاده شد. در ادامه جهت تعیین الویت بندی از روش AHP و نرم افزار Expert Choice  و پرسشنامه مقایسات زوجی استفاده شده است. در این راستا، نمونه موردی که ارزش گذاری معیارها براساس مشکلات آن محدوده تعیین گردید، محله سیروس؛ بدلیل قرار داشتن در هسته تاریخی شهر تهران و نیز با توجه به انتخاب محله بعنوان پایلوت اجرای اهداف بازآفرینی در سال 97، در نظر گرفته شد.

    نتایج و بحث

    مولفه های " بازآفرینی کالبدی" ، " بازآفرینی اجتماعی"، " بازآفرینی زیست محیطی"، " بازآفرینی مدیریت شهری" و " بازآفرینی اقتصادی " به عنوان مولفه های قانونی ارتقای تاب آوری در فرآیند بازآفرینی بافت فرسوده مستخرج از تحلیل کیفی بدست آمد که در این میان با توجه به مشکلات اجتماعی و تاثیرگذاری جامعه در محله سیروس، نتایج تحلیل فرآیند سلسله مراتبی با مشکلات فعلی نشان داد شرط تحقق پذیری اهداف بازآفرینی در بافت تاریخی در گرو پیوند این محله با سایر شهر تهران و ساکنان است. بهبود وضعیت اجتماعی در محله ای برخوردار از حس تعلق بالا، با بهبود شاخص های اجتماعی، افزایش میزان کیفیت سکونت و حس رضایتمندی، جلوگیری از فرآیند مهاجرت از محله و در نهایت بهبود بستر توسعه محقق خواهد شد. از سوی دیگر با توجه به اهمیت مدیریت شهری در توسعه شهری، رویکرد کل نگر، فراگیر و یکپارچه مدیریت با توجه به ابعاد اجتماعی - اقتصادی ساکنان و جلوگیری از اقدامات جزیی در بخش مسکن، تحقق پذیری اهداف مورد نظر در بازآفرینی جهت ارتقای تاب آوری را تسهیل می کند.

    نتیجه گیری

    نتایج حاصل شده گویای این امر است که برنامه ریزی جهت بهبود شاخص های اجتماعی می باید در اولویت اول قانونگذاری قرار گیرد تا بهبود بستر توسعه، تحقق اهداف بازآفرینی  را تسهیل کند.

    کلید واژگان: قانون, بافت فرسوده, بازآفرینی, گراندد تئوری, تکنیک AHP
    Newsha Akbari, Shirin Toghyani*, Alireza Andalib, Mahmood Mohamadi
    History and objectives

    Today, urban decay is a grave problem in metropolises. Despite the rules and regulations passed by the lawmakers to protect areas affected by the phenomenon, and in the face of all years-long regeneration, faults and flaws in the laws have hindered the perfect implementation of the desired objectives. Given the importance of the issue, urban renovation and reconstruction are the strategies adopted to resolve the problems of the urban fabric. A novel approach in tackling the problem, regeneration facilitates the social and economic revival as well as spatial restoration of the fabric. The aim of the present study is to identify and prioritize various aspects of regeneration of the urban decay for the purpose of legal planning.

    Materials and Methods

    The present study is classified as a basic research in terms of the objective, and qualitative and quantitative methods were used to conduct it. Grounded Theory was the approach selected for the qualitative part, while the documentary research was carried out using content analysis and meta synthesis. The research population is comprised of experts, scholars, and university professors in urban planning. Data were collected through documentary research, opinions, definitions, and in-depth open-ended interviews. A total of 35 individuals were interviewed for the purpose of this research. Qualitative data analysis, coding, and identifying the frequency of the codes extracted from interviews were done using NVivo. Then, the heirarchies were decided using AHP method and Expert Choice progra along with paired comparison questionarre. To this, Sirus Neighborhood in Tehran was selected as the case study according to the valuation of criteria based on the issues the neighborhood is faced with. Another reason for this choice was that it had been selected as the pilot location to carry out the regeneration objectives. Conclusions and

    discussion

    "Physical regeneration”, "social regeneration”, "environmental regeneration”, "urban managemnet regeneration”, and "economic regeneration” were extracted from the qualitative analysis as the legal components of resilience in the process of urban decay regeneration. Meanwhile, considering social complications and the influence of the community on the neighborhood indicated that establishing ties between the neighborhood in question and other neighborhoods of Tehran and their residents is the prerequisite to the realization of regeneration objectives in the historical area. Improving the social condition in the neighborhoods with greater sense of attachment can be materialized through the improvement of social indicators, increase in the quality of life and sense of satisfaction, preventing immigration, and eventually, providing better development platforms. Meanwhile, given the importance of urban management in urban development, a holistic, integrated, and inclusive approach which draws upon social and financial condition of the residents and preventing trivial actions in housing sector can help to achieve the regeneration objectives in the improvement of resilience.

    Conclusion

    The findings indicate that planning to improve social indicators must be the highest priority of lawmakers in order that the improvement in development platform can facilitate the realization of regeneration objectives.

    Keywords: Law, Urban decay, Regeneration, Grounded theory, AHP technique
  • مریم نجفی، محمد نقی زاده، شیرین طغیانی*، محمود محمدی

    یکی از شیوه های ایجاد و یا بومی کردن متن های شهرسازی در ایران، خصوصا در سال های اخیر بهره گیری از متون کهن ارزشمند ایرانی بوده است. متن های شهرسازی که تاکنون از متون کهن ایرانی الهام گرفته اند، هیچکدام بر شیوه خاصی تاکید نکرده اند، اما این مقاله قصد دارد، شیوه ای را برای این امر معرفی کند. همچنین برای درک بهتر از این روش، از میان متون کهن، متن های با موضوع «اخلاق»، بعنوان متون پایه برگزیده شده است. پرسش اصلی که این مقاله به آنها پاسخ می دهد عبارتست از: روش مناسب بهرهگیری از متون اخلاق ایرانی-اسلامی برای تدوین متون شهرسازی چگونه است؟ از اینرو می توان مقاله حاضر را یک مقاله روش شناسی دانست. با عنایت به اینکه شیوه مناسب برای نگارش مقاله قطعا می بایست شیوه ای بومی باشد، جستجوی منابع کتابخانه ای در میان شیوه ها و روش های بومی ایرانی صورت گرفت و سرانجام در علوم بلاغت و بدیع زبان فارسی شیوه هایی برای بهره گیری از اثر اولیه بمنظور ایجاد اثر جدید یافت شد. در علم بلاغت اسلامی و زیرمجموعه آن، یعنی بدیع، حدود شانزده آرایه یا صنعت ادبی مرتبط با بهرهگیری از متن اولیه در متنی دیگر بررسی شد. از میان آنها، «اقتباس» که دارای مفهوم وسیع و دربرگیرنده پانزده آرایه دیگر بود، نه بعنوان یک آرایه جزیی بلکه به مثابه روش اصیل ایرانی برای بهره گیری از متون قدیمی ایرانی در تدوین متون جدید شهرسازی پیشنهاد شد. در بخش مبانی نظری از یکسو گونه های اقتباس و از سویی دیگر انواع متون اخلاقی معرفی شدند. سپس با شیوه استنباط و استدلال منطقی هریک از شیوه های مختلف اقتباس برای بهره گیری از انواع متون اخلاقی تشریح شد. در نتایج ابتدا با شیوه اقتباس، نحوه برداشت از عناصر متن اولیه که شامل لفظ، معنا، موضوع، فرم نگارش و نوع زبان بودند و نیز تغییرات آنها از جمله افزایش، کاهش، تبدیل، تاویل، جابجایی، برجسته سازی و ساده نویسی، بودند، در انواع متون اخلاقی بیان شد. سپس چگونگی بکارگیری انواع اقتباس از گونه های متون اخلاقی تشریح شد. با اینکه اکثر گونه های اقتباس برای انواع متون اخلاقی کاربرد داشت، اما استفاده از هر یک در متون اخلاق اسلامی با سه وضعیت مناسب، غیرمناسب و مجاز نیز مشخص شد.

    کلید واژگان: متون شهرسازی, اقتباس, متون اخلاق اسلامی
    Maryam Najafi, Mohammad Naghizadeh, Shirin Toghyani*, Mahmood Mohammadi

    It is clear that each community should be have the specific urbanism science. Science localization is an obvious matter. This matter has motivated Iranian researchers, in urbanism field, to naturalize urbanism science having been imported to Iran. One method for producing or indigenizing urbanism texts in Iran, especially in recent years, is Utilization of Iranian-valuable texts. There are high valuable-native texts that could be reused for compilation new texts in urbanism field. So far, urbanism researchs have been done that inspired from Iranian-valuable text, such as "Nahj_al-Balagha", "Shahnameh of Ferdowsi", "Hafez's Divan", "Mosibatname of Attar", "Nasir Khusraw's Safarnama", "Haft-Peikar of Nezami" and "Ibn Kaldun's Moghadame", but none of these researchs were expressed a systematic method. However, this article suggests a specific method to use old texts for creating new urbanism texts. In other words, the main aim of this article is presented an efficient method for Using the Iranian's-Valuable Texts in order to compile new urbanism texts. In this article, "Islamic ethical texts" have been selected for better cognition of suggested method and as a case study too. Ethical texts don't directly mention about urban and urbanism, while explain the best ways of life and relationships in societies. Three questions are intended to be answered here, which are following bellow: 1. What is the proper method of using the Iranian's-Valuable Texts for writing the new urbanism texts? 2. How this method  would be applied in different ethical texts? and finally, 3. which kind of urbanism texts would be written by this method?  Therefore, it can be said that this paper is a methodology article.
    The usage of primary text for creating new text is a theory that is called "Intertextuality". However, Intertextuality has not been used here. Because it is not coincident to Iranian culture. A native technique for doing this research is needed. Hence, after many researches among the Iranian techniques, the suitable technique has been found which had called the science of rhetoric (Balaghat) and the science of rhetorical embellishment (Badi). There were about sixteen literary techniques and figures of speech in Balaghat and Badi science. But only one of them, "Eghtebas" or "adaptation", has been selected as the chosen method in this article, as it has the most complete definition in compare to fifteen remained figures. furthermore, it has become quite operationally in other fields as literature and art. The first step in adaptation is selection of the original text. In this regard, it's necessary to consider somethings such as being valuable of the first text, similarity between the culture of the first text and  the new one, timeless and placeless contents of the original text and finally, convertible subject of the original text to the second text. Texts with content of "Islamic ethics" have been selected as a subject of old-valuable text which have the whole of mentioned considerations.
    In the theoretical part, two subjects are defined: The ethical texts and different types of Eghtebas. The ethics have an old and strong precedence in Iran's history. The goal of ethical texts is personality prosperity and after that social and urban prosperity. Four different Islamic ethical texts are introduced. These four types are based on four-different definition about ethics. They are included: 1-Mystisim ethics, 2-philosophy ethics, 3-narative ethics and 4- literary ethics. "Mysticism ethics texts" are based on "Intuition". "Philosophy ethical text" are base on "wisdom", "Narrative ethical text" are based on revelation and "literary ethical texts" are based on "expediency". Then, different kinds of Eghtebas are explained. In major division, Eghtebas has three different types; "dramatic changes", "moderate changes" and "no changes". In minor division of Eghtebas, "dramatic changes" are included: "Re-created", "Revision", "Using title" and "Amiq". Also "moderate changes" are included: "Re-writing", "Selective writing" and "Abridgment".
     
    The results answer to three questions that previously mentioned.
    -Firstly, four kinds of Eghtebas are explained in relation with four ethical texts by using the inference and logical reasoning method. The new texts of urbanism would be adopted base on the ethical texts. It seems that almost all species of the Eghtebas species are usable for the four types of ethical texts. Althoug, their relation has been shown with "suitable", "unsuitable" and "allowable" position. For every type of the ethical texts, there is a more appropriate Eghtebas that is included: "Re-created" for usage from "Mysticism ethics, "Revision" for "literary ethics", "Re-writing" for "Philosophy ethics" and "Selective writing" for "Narrative ethics".
    -Secondly, the writer of urbanism text can extract word, meaning, subject, writing form and type of language from the original text and reuse them with three positions of "no changes", "dramatic changes" ("Re-created", "Revision", "Using title" and "Amiq") and "moderate changes" ("Re-writing", "Selective writing" and "Abridgment") in urbanism text.
    -Finally, the new urbanism texts can have different topics such as theoretical and philosophical foundations, normative theories, qualitative features, utopia and urbanism history.

    Keywords: urbanism texts, Eghtebas, Islamic-ethical texts
  • نادیا قشلاقی، شروین میرشاهزاده*، شیرین طغیانی، شادی عزیزی

    پیشینه و اهداف :

    فضاهای آموزشی که بخش عمده ای از زمان روزانه دانش آموزان را به خود اختصاص می دهد، صرفا به منظور برآورده سازی نیازهای آموزشی به وجود نمی آید، بلکه باید وجوه گوناگون کنش های متقابل دانش آموزان و محیط کالبدی را در برگرفته و همچنین حس تعلق به محیط مدرسه را موجب شود، زیرا که این حس موجب پیوند فرد با مکان خواهد شد. چنانچه دانش آموزانی که در این محیط های آموزشی مشغول تحصیل هستند، معنای حاکم بر آن را ادراک نمایند، می توانند با آن محیط ارتباط بهتری برقرار نمایند. امروزه بررسی حس تعلق در مدارس کمتر مورد توجه بوده است و بیشتر نیاز های آموزشی دانش آموزان در آنها مد نظر قرار می گیرد. پرداختن به این امر ویژه و بررسی این مورد در دانش آموزان مقطع دبیرستان به واسطه رفتار آگاهانه آنها بسیار حایز اهمیت است.  امروزه رابطه تعلق آمیز دانش آموزان و فضای مدارس، بسیار حایز اهمیت است؛ از این رو شناخت مولفه های موثر محیط هدف پژوهش حاضر است. به نظر می رسد یکی از عوامل موثر بر این رابطه توجه به معنای محیط است.

    روش ها

    گردآوری داده ها از طریق روش پیمایشی صورت پذیرفته است، به این صورت که هم از پرسشنامه های گوناگون، هم از مشاهده مستقیم و پیاده کردن مشاهدات بر روی نقشه استفاده شده است. روش پژوهش با توجه به سوال های باز ترکیبی از نوع متوالی است. مرحله تجزیه و تحلیل نیز، با اتکا بر نتایج حاصل از پرسشنامه، به شناخت رابطه آنها با خصوصیات فضا می پردازد.

    یافته ها

    جهت گردآوری داده ها، از روش پیمایشی و طرح پرسشنامه های باز و بسته و مشاهده مستقیم و ثبت رفتار دانش آموزان توسط پژوهشگر و نگرش سنجی از دانش آموزان دوره دبیرستان و در مدارس غیرانتفاعی تغییر کاربری یافته، در منطقه 1 شهر تهران استفاده گردید. پرسشنامه در 6 بخش کیفی تدوین و مورد تحلیل قرار گرفت.

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش نشان می دهد تاثیر ویژگی های فرمی - فضایی مدارس به واسطه داشتن قابلیت های معنایی بر احساس تعلق دانش آموزان از سایر مولفه های محیطی بیشتر است. به عبارت دیگر در بین سطوح مختلف معنای محیط، سطح چهارم و پنجم معنا که سطح نشانه ای معنا قلمداد می شود، از سطوح دیگر معنا برای دانش آموزان مهم تر است؛ و علت آن عمدتا ریشه در معانی ارزشی و عاطفی فضا دارد. در واقع میان سطوح معنایی حاصل از فضای مدارس غیرانتفاعی تغییر کاربری یافته و وضعیت مطلوب دانش آموزان در فضاهای آموزشی رابطه کاملا مستقیم وجود دارد. به عبارت دیگر مولفه های عاطفی و ادراکی محیط مدارس در صورتیکه از سطوح نمادین معنا در فضا بهره ببرند بهتر می توانند با وضعیت مطلوب ذهنی دانش آموزان ارتباط برقرار نمایند.

    کلید واژگان: معماری, سطوح معنایی, وضعیت مطلوب, حس تعلق
    N. Gheshlaghi, Sh. Mirshahzadeh *, Sh. Toghyani, Sh. Azizi
    Background and Objectives

    Educational spaces, which take up a large part of students' daily time, are not created merely to meet educational needs, but should include the various aspects of student interaction and the physical environment that give rise to a sense of belonging to the school. This feeling will connect the person with the place. Students who are studying in these educational environments can understand the meaning of it, they can communicate better with that environment. Today, the study of the sense of belonging in schools has received less attention and mostly the educational needs of students have been taken into account. Addressing this special issue and examining it among high school students is very important because of their awared behavior. At the present, the relationship between students and the school environment is very important; therefore, the purpose of this article is understanding the effective components of the environment. It seems that one of the factors influencing this relationship is the meaning of the environment.

    Methods

    The data collection was don based on a survey method, using both questionnaires and direct observation and mapping observations. The research method according to open-ended questions is a combination of consecutive ones. The analysis stage also relies on the results of the questionnaire to identify their relationship with the characteristics of space.

    Findings

    Data collection was done through survey and open and closed questionnaires and direct students’ behavior observation. The questionnaire was developed and analyzed in 6 qualitative sections.

    Conclusion

    The results of the research indicate that the effect of form-spatial school features on student's belongingness is higher than other environmental factors, due to semantic capabilities. In other words, in various levels of environment’s meanings, the fourth and fifth levels of meaning, which are considered to be the symbolic meaning, are more important than other levels of meaning for students, and its cause is largely rooted in the value and emotional meanings of space. In fact, there is, a completely direct relationship between the semantic levels of changed function of non-profit school space and the ideal situation of students in educational spaces. In other words, the emotional and perceptual components of the school environment can better communicate with the student's mental state if they use the symbolic levels of meaning in space.

    Keywords: architecture, Meaning levels, Ideal condition, Sense of belongingness
  • مریم برومند، شیرین طغیانی*، حمید صابری

    ارزیابی فضاهای شهری عموما با تاکید بر ابعاد کالبدی و فارغ از نگاه اجتماعی صورت پذیرفته است؛ در صورتی که فضاهای شهری تنها به وسیله طراحان و برنامه ریزان ساخته نشده بلکه در عمل از شیوه استفاده شهروندان و تصویر ذهنی آنها نیز تاثیر می گیرند. این پژوهش با هدف واکاوی تاثیرپذیری رفتار انسان از مولفه های محیطی شامل معنا، عملکرد و شکل فضای شهری انجام شده است. روش انجام این پژوهش کارکردی برگرفته از نتایج بررسی های توصیفی- استنتاجی و اسنادی- کتابخانه ای بوده که بر مبنای آن مدل سازی صورت گرفته است. ارزیابی صحت و دقت فرضیات به کمک روش معادلات ساختاری SEMبه طور مشخص روش کمترین مربعات جزئی (PLS)در نرم افزارهای Smart PLSو SPSS صورت پذیرفته است. آزمون های خودگردان سازی (Bootstraping)، تحلیل عاملی تاییدی و تی تک نمونه ای (t-value)در این راستا و آزمون های شاخص اعتبار اشتراک (CV com.)، شاخص اعتبار افزونگی (CV red.)، واریانس تبیین شده (R2)و شاخص GOFجهت نکویی برازش مورد استفاده قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشانگر فزونی سطح معناداری 403/3، 405/2 و 085/6 به ترتیب در ارتباط با معنا، عملکرد و شکل فضای شهری از میزان قابل قبول 96/1 و در نهایت، تایید رابطه میان معنا، عملکرد و شکل فضای شهری بر شکل گیری الگوهای رفتاری می باشد.

    کلید واژگان: روان شناسی محیطی, عملکرد فضای شهری, شکل فضای شهری, منطقه 2 تهران
    Maryam Borumand, Shirin Toghyani *, Hamin Saberi

    Urban spaces are representations of the citizens’ life quality based on environmental, cultural and social structures. One can come to a clear and general overview on this point by analyzing those structures as parts of the whole city or society. The study of urban spaces from this point of view has been neglected due to several reasons including the ease of understanding the physical and environmental aspects compared to the meaning and performance of the urban spaces. This study is a strategic-urban one with an applied method obtained from the results of descriptive-inferential and library-based studies based on which our model has been formed. The accuracy of hypothesis was investigated using Structural Equation Modeling (SEM) especially Partial Least Square (PLS) method in Smart PLS and the SPSS software. In addition, bootstrapping, confirmatory factor analysis, Cross Validated Redundancy (CV red.), Cross Validated Communality (CV com.), t- value test, Stone-Geisser’s Q² value and GOF index were applied in the study. The results of the study indicated the significant levels of 3.403, 2.405 and 6.085 for meaning, function and form respectively with acceptable level (1.96) which show that the three components of form, function, and meaning always have a two-link relationship (dialectic) with each other, and it may be possible to set a set of discourses among them that can be defined in the form of a general structure. Thus, these components in combination can be effective in the formation and occurrence of behavioral patterns by guaranteeing human activities.

    Keywords: Environmental Psychology, function of urban space, form of urban space, Two of Tehran’s Municipality
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • شیرین طغیانی
    شیرین طغیانی
    استادیار شهرسازی، شهرسازی، هنر معماری و شهرسازی، موسسه آموزش عالی نجف آباد، نجف آباد، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال