میثم شفیعی رودپشتی
-
پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش های گردشگری مناطق روستایی در دوره همه گیری کرونا، با رویکرد آمایش سرزمین، در روستای سولقان انجام شده است و از لحاظ هدف کاربردی است و با بهره جستن از پارادایم کیفی و روش نظریه اکتشافی انجام شده است. جامعه مورد مطالعه پژوهش را کارشناسان و متخصصان گردشگری مناطق مختلف روستایی تشکیل داده اند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند ترکیبی 15 نفر از آنان انتخاب شده اند. روش گردآوری اطلاعات با استفاده از مطالعات کتابخانهای، پروتکل مصاحبه، و مشاهده مستقیم صورت گرفت و تا رسیدن به سطح اشباع نظری ادامه یافت. تجزیه وتحلیل دادهها با استفاده از کدگذاری انجام شد. داده های جمع آوری شده از طریق تحلیل محتوایی واکاوی شدند. نتایج پژوهش نشان داد عدم استفاده از ظرفیت های انسانی و طبیعی و فرهنگی روستاها و ناشناخته ماندن و از بین رفتن آن ها، کم رنگ شدن جاذبه های بومی و محلی روستاها، رکود اقتصادی (فقر و بی کاری)، ناکارآمدی فرایند سیاست گذاری و برنامه ریزی، و فقدان حمایت های دولتی و محلی مهم ترین چالش هایی است که در اثر همه گیری کرونا در روستای سولقان ایجاد شده است.
کلید واژگان: آمایش, چالش های گردشگری, کرونا, مناطق روستاییThe present research has been carried out with the aim of identifying the challenges of tourism in Soleqan village during the Coronavirus pandemic with an analytical approach it is functional and it has been done using qualitative paradigm and exploratory theory method. The research community is made up of tourism experts and specialists from different rural areas and 15 of them were selected by using the combined purposeful sampling method. The data collection method was done using library studies, interview protocol, and direct observation and continued until reaching the theoretical saturation level. Data analysis was performed using coding. The collected data were analyzed through content analysis. The results of the research show that the most important challenges caused by the pandemic in Soleqan village are: not being used, remaining unknown and destroying the human, natural, and cultural capacities of villages, paying less attention to the native and local attractions of the villages, economic recession (poverty and unemployment), the inefficiency of the policy process, planning and lack of government and local support.
Keywords: Tourism Challenges, Corona virus, Rural Areas, Analytical -
زمینه و هدف
هدف این پژوهش توسعه مدل سنجش عوامل کشش و رانش در گردشگری اسب سواری شهرستان گنبدکاووس است.
روش شناسی:
تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه های جمع آوری داده ها توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری شامل آن دسته از گردشگران ورزشی سفرکرده به شهرستان گنبد است که در بهار و پاییز 1400 در دسترس پژوهشگر قرار دارند و بر اساس فرمول کوکران در سطح خطای 5 درصد، حجم نمونه برابر با 168 نفر است. برای جمع آوری داده ها از دو ابزار کتابخانه ای و میدانی شامل پرسش نامه محقق ساخته دارای 89 سوال برای متغیرهای عوامل کشش (46 سوال) و عوامل رانش (43 سوال) استفاده گردیده است. پایایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ و روایی با استفاده از روایی محتوایی، تحلیل عاملی، روایی همگرایی و افتراقی تایید شد. جهت یافتن روابط بین متغیرهای پژوهش، از مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار PLS و SPSS 24 استفاده شد.
یافته هاطبق نتایج معادلات ساختاری، عوامل رانشی شامل فرار از آلودگی و ترافیک، رهایی و گریز از فشارهای زندگی و روانی و کسب آرامش و کاهش استرس، آشنایی با افراد جدید، لذت بردن از جاذبه های گوناگون و کسب اطلاعات، تجربه زندگی جدید، اشتراک گذاشتن تجربیات، به دست آوردن شور، نشاط و هیجان، تمرین ورزش، طرفداری یا شرکت در مسابقه، جفت یابی اسب، جایگاه مذهبی، افزایش آگاهی از دستورالعمل ها و آشنایی با ورزش و همچنین عوامل کششی شامل امنیت مقاصد، پتانسیل ها و امکانات موجود در مقصد، آب و هوای مناسب، مطلوبیت زیاد خدمات ارایه شده، خدمات بهداشتی، مهمان نوازی، رویدادهای اسب، زیرساخت ها و امکانات سوارکاری، حمایت قانونی از اسب سواری، جاذبه های گردشگری با اسب، مسابقات سطح بالا اسب دوانی، خدمات درمانی ویژه اسب، برگزاری تورهای آموزش حوزه اسب، تجهیزات و خدمات مالی ورزش سوارکاری و معماری مجموعه سوارکاری تاثیر مثبت و معناداری بر گردشگری اسب سواری دارد.
نتیجه گیری و پیشنهادات:
با توجه به یافته های پژوهش، پیشنهاد می شود ذی نفعان و مسیولان گردشگری استان گلستان با افزایش و بهبود زیرساخت های بهداشتی و اقامتی، طراحی رویدادهای جذاب و افزایش تبلیغات آگاهی بخش و ایجاد زیرساخت های حمل و نقل مناسب تر استقبال عمومی نسبت به بخش گردشگری اسب سواری در استان گلستان را بهبود بخشند.
نوآوری و اصالت:
پژوهش حاضر، به بررسی عوامل کششی و رانشی که گردشگران را به شرکت در رویدادهای اسب سواری جذب می کند، می پردازد؛ موضوعی که به ویژه در ایران به ندرت مورد توجه قرار گرفته است و اگرچه در حوزه گردشگری مورد مطالعه قرار گرفته اما به صورت تخصصی حوزه گردشگری اسب سواری مغفول مانده است. مهمترین دستاورد این پژوهش ارایه تصویری دقیق از عوامل موثر بر جذب گردشگر اسب سواری به استان گلستان است که می تواند در طراحی راهبردهایی برای بهبود این بخش در سطح نهادهای خصوصی و دولتی مورد استفاده قرار گیرد.
کلید واژگان: گردشگری ورزشی, اسب سواری, عوامل کشش و رانش, گنبد کاووسContext and PurposeThe prime purpose of this study is to develop a model for measuring traction and thrust factors in equestrian tourism in Gonbad Kavous City. The research is applied in terms of purpose and descriptive survey in terms of data collection methods.
Design/methodology/approach:
The statistical population of this study includes those sports tourists who traveled to Gonbad county in the spring and autumn of 1400. According to Cochran's formula, the sample size is 168 people. In this study, two methods of library and field, including a researcher-made questionnaire have been used. Its reliability and validity were confirmed using Cronbach's alpha value and confirmatory factor analysis technique.
FindingsThe results of structural equations showed that the path coefficient and statistics obtained for the thrust and traction variables had a positive and significant effect on equestrian tourism, and the research hypotheses including pull factors: the safety, weather, services, festivals, hospitality, infrastructure, legal protection, attractions, facilities, competitions, medical services for the horse, educational tours, equipment, financial services, and the architecture of the horse-riding-club complex, and push factors: escaping from pollution, calmness, meeting new people, enjoying attractions, exploring, sharing experiences, excitement, exercise, participating in the race, horse breeding, religious position, familiarity with the sport were confirmed.
ConclusionBased on the research findings, it is recommended that stakeholders and tourism authorities in Golestan Province improve public reception of equestrian tourism in the province by increasing and improving health and accommodation facilities, designing attractive events, increasing awareness-raising advertising, and creating better transportation infrastructure.
Originality/value:
This research focuses on examining the pull and push factors that attract tourists to participate in equestrian events, a topic that has rarely been studied in Iran and, although it has been studied in the field of tourism, equestrian tourism has been overlooked. The most important achievement of this research is to provide an accurate picture of the factors influencing the attraction of equestrian tourists to Golestan Province, which can be used in designing strategies to improve this sector, both at the private and government levels.
Keywords: Sports tourism, horseback riding, traction factors -
پژوهش حاضر با هدف بررسی اقتصاد اشتراکی در کسب وکارهای ورزشی انجام شده است. در این تحقیق، برای پاسخ گویی به سوالات تحقیق، از رویکرد ترکیبی یا آمیخته استفاده شده که شامل روش های کیفی و کمی است. روش تحقیق کلی روش تحقیق ترکیبی است که ابتدا از روش کیفی و سپس از روش کمی استفاده شده است. روش تحقیق از نظر نوع هدف کاربردی است؛ زیرا نتایج آن در اختیار کسب وکارهای ورزشی کشور قرار خواهد گرفت تا از آن برای توسعه کسب وکار خود بهره بجویند. روش جمع آوری اطلاعات، در گام اول، مطالعات کتابخانه ای و ابزار آن فیش برداری بود. در این پژوهش، با استفاده از روش فراترکیب و پس از مرور ادبیات موضوع تحقیق، شاخص های اقتصاد اشتراکی در ورزش مشخص و کدگذاری شد؛ سپس با مقوله بندی کدها، چارچوب اولیه تدوین شد و در نهایت با پرسش و مصاحبه با خبرگان، روایی و پایایی این مدل سنجیده شد و مدل نهایی نوآوری تجاری در مجموعه های ورزشی بر مبنای اقتصاد اشتراکی تدوین شد. در مرحله بعد و در نهایت میزان اثرگذاری و به کارگیری شاخص های مدل بررسی شد و شاخص های موثر رتبه بندی شد. نتایج تحقیق نشان داد که شاخص های اقتصاد اشتراکی در خصوص بروز نوآوری در کسب وکارهای ورزشی شامل سه مقوله اصلی (مشتریان، صاحبان و پلتفرم)، نه تم در هر بخش (اماکن و فضاهای ورزشی، تجهیزات و لوازم ورزشی، بلیت و جوایز، فناوری، برند و اعتبار، آموزش و مشاوره، ورزشکاران، مدیران، مربیان و کارکنان و هواداران) و 126 کد (به صورت کلی) است.
کلید واژگان: اقتصاد دسترسی, نوآوری, کسب و کارهای ورزشیThe present study was conducted with the aim of sharing economy in sports businesses.To answer the research questions, a combined or mixed approach that includes qualitative and quantitative methods has been used.The combined research method that first uses the qualitative method and then the quantitative method. The current research method is practical in terms of the type of goal, because the results will be provided to the country's sports businesses to use it to develop their business. The method of data collection in the first step, library studies and its tools,was taking notes.In this study, using the meta-combined method and after reviewing the literature of the research subject, the indicators of the common economy in sports were identified and coded,then by categorizing the codes, the initial framework was developed and finally by asking questions and interviewing validity and reliability experts. This model was evaluated and the final model of business innovation in sports complexes was developed based on the sharing economy.finally, the effectiveness and use of model indicators were examined and effective indicators were ranked. The results showed that the indicators of the shared economy regarding the occurrence of innovation in sports businesses include 3 main categories (customers, owners and platform), 9 themes in each sector (sports venues and spaces, sports equipment and supplies, tickets and prizes, Technology, brand and reputation, training and consulting, athletes, managers, coaches, staff and fans) and 126 codes.
Keywords: Access economics, Innovation, Sports Business -
زمینه
هدف این پژوهش طراحی الگوی توسعه مشارکتهای نظام سلامت از طریق بکارگیری گفتگوی دهانبهدهان الکترونیکی است. این موضوع از مباحث روز و مورد توجه محققان و مدیران بخشهای دولتی و خصوصی کشور است.
روش کاراین مطالعه از نوع کیفی و با استفاده از روش فراترکیب و تکنیک دلفی انجام شد. ابزار گردآوری دادهها، مطالعات کتابخانهای و بررسی مقالات مرتبط با پیشینه پژوهش است. ابتدا اطلاعات و یافتههای مرتبط از پایگاههای علمی معتبر داخلی و خارجی به روش فراترکیب استخراج، سپس از طریق پرسشنامه به نظرخواهی پنل خبرگان گذاشته شد. پس از دو مرحله نظرخواهی، یافتههای اولیه پالایش و کدهای غیرضرور ادغام یا حذف و در نهایت مولفهها و شاخصهای موثر بر توسعه مشارکتهای نظام سلامت از طریق گفتگوی دهان به دهان شناسایی و دستهبندی شدند.
یافتههااز بین 66 کد اولیه استخراج شده به روش فراترکیب، پنل خبرگان به روش دلفی تعداد 36 شاخص نهایی را شناسایی و در قالب3 مقوله و 9 مولفه شامل؛ عوامل ایجاد با مولفههای (ساختاری و زمینهای، اقتصادی و مالی، ارتباطی و تعاملی)، عوامل انتشار با مولفههای (سازمانی و نهادی، حقوقی و قراردادی، آگاهسازی و اعتمادسازی)، عوامل تاثیر با مولفههای (قانونی و نظارتی، فنی و تخصصی، مقبولیت و اثربخشی) دستهبندی کردند.
نتیجهگیریدر پژوهش حاضر، الگو و دیدگاه جدیدی در توسعه مشارکتهای نظام سلامت از طریق گفتگوی دهان به دهان الکترونیکی ارایه شد تا از طریق بکارگیری ابزارهای جدید بازاریابی و تکنولوژیهای روز، ظرفیتهای عظیم اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بخشهای دولتی، خصوصی و خیریه جهت توسعه بهداشت و درمان استفاده گردد.
کلید واژگان: نظام سلامت, مشارکت عمومی- خصوصی, گفتگوی دهان به دهان الکترونیکی, روش فراترکیب, تکنیک دلفیBackgroundThis study aimed to design a model for developing health system partnerships by using electronic word-of-mouth communication. This issue has recently attracted the attention of researchers and managers of the country’s public and private sectors.
MethodsIn this qualitative study, the meta-composite method and Delphi technique were employed. The data collection tools included library studies and review of articles related to the research background. First, relevant information and findings were extracted from reliable national and international scientific databases using the meta-combination method, and then the opinions of the expert panel were recorded using a questionnaire. After two stages of opinion polling, the initial findings of refinement and unnecessary items were merged or deleted. Finally, the components and indicators affecting the development of health system partnerships were identified and categorized through word-of-mouth communication.
ResultsOut of 66 primary codes extracted by metacombination method, 36 final indicators were identified by the experts using Delphi method. The identified indicators were then divided into three categories and nine components including Creation Factors with “structural and contextual, economic and financial, communication, and interactive” components, Diffusion Factors with “organizational and institutional, legal and contractual, awareness, and trust building” components, as well as Impact Factors with “legal and regulatory, technical and specialized, and acceptability and effectiveness” components.
ConclusionA new model and perspective was presented for developing health system partnerships through electronic word-of-mouth communication, so that the enormous economic, social, and cultural potentials of the public, private, and charitable sectors may have been exploited for developing health and treatment through using new marketing tools and modern technologies.
Keywords: Health System, Public-Private Partnership, Electronic Word-of-Mouth, Meta-Synthesis, Delphi Technique -
زمینه و هدف
مشارکت های عمومی خصوصی از موضوعات مورد توجه پژوهشگران، سیاست گذاران و مدیران کشور در حوزه های مختلف، از جمله بهداشت و درمان است. هدف این پژوهش، طراحی الگوی توسعه مشارکت های عمومی خصوصی نظام سلامت با استفاده از رویکرد متاآنالیز است.
روش بررسیاین مطالعه از نوع کیفی و به شیوه متاآنالیز انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها، مطالعات کتابخانه ای و بررسی مقالات مرتبط به پیشینه پژوهش است. در این مطالعه، اطلاعات و یافته های مرتبط از پایگاه های علمی معتبر داخلی و خارجی استخراج شده و سپس با استفاده از پنل خبرگان و پس از چند مرحله نقد و بررسی اطلاعات متون با نگرشی سیستماتیک به ترکیب یافته های کیفی پژوهش های استخراج شده اقدام شده است تا در نهایت ، به کشف مولفه های جدید و اساسی منجر شود.
یافته ها:
از 217 مقاله استخراج شده 27 مقاله نهایی انتخاب و 66 کد اولیه استخراج گردید که با نظر خبرگان، نتایج نهایی شامل3 بعد اصلی و12 مولفه عبارتند از: بخش عمومی با مولفه های (سازمانی و نهادی، اداری و اجتماعی، قانونی و نظارتی، ساختاری و زمینه ای) بخش خصوصی با مولفه های (اقتصادی و مالی، بانکی و تورمی، فنی و تخصصی، تکنولوژی و تجهیزاتی، حقوقی و قراردادی) و بخش خیریه با مولفه های (مقبولیت و اثربخش، آگاه سازی و اعتمادسازی، ارتباطی و تعاملی).
نتیجه گیری:
پژوهش حاضر، الگو و دیدگاه جدیدی در راستای چگونگی توسعه مشارکت ها در نظام سلامت ارایه می کند تا مدیران بخش های عمومی، خصوصی و خیریه با به کارگیری ظرفیت های عظیم اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جامعه، وضعیت سلامت کشور را بهبود دهند.
کلید واژگان: توسعه, نظام سلامت, مشارکت عمومی- خصوصی, خیریه ها, متاآنالیزBackground and ObjectivesPublic-private partnerships (PPPs) are among the interesting topics for scholars, policymakers and managers in various fields, including health. The purpose of this study is to design a model for the development of PPP in the health system of Iran.
MethodsThis is a qualitative study using a Meta-analysis approach. The data were collected by reviewing articles related to the literature which were searched in valid national and international databases. Then, using the opinions of a panel of experts, the qualitative findings extracted from the articles were synthesized to finally discover new concepts.
ResultsOut of 217 articles extracted, 27 final articles were selected and 66 initial codes were extracted. According to experts, the final results include 3 main dimensions and 12 Components: public sector with Components (organizational and institutional, Administrative and social, legal and regulatory, structural and contextual), private sector with Components (economic and financial, Banking and inflation, technical and specialized, Technology and equipment, legal and contractual) and the charity sector with Components (acceptability and effectiveness, awareness and confidence building, communication and interaction).
ConclusionThe present study provides a new model and perspective on how to develop PPP in the health system of Iran. Based on this model, the managers of public, private and charity sectors can improve the health system of the country by using the huge economic, social and cultural capacities of society.
Keywords: development, health system, public-private partnership, Charities, Meta-synthesis -
کشور ایران در حوزه گردشگری غذا قابلیتهای منحصربهفرد فراوانی دارد و میتواند با بسیاری از کشورهای مطرح در این صنعت رقابت کند و درخصوص برخی از مواد غذایی در سطح جهان صاحب برند شود. پژوهش حاضر، به دنبال شناسایی عوامل موثر در موفقیت بازاریابی کششی در گردشگری غذاست. این پژوهش، از نظر هدف توسعهای، از نظر روش جمعآوری دادهها توصیفی اکتشافی و همچنین روش تحقیق آن فراترکیب است. جامعه آماری شامل مقالات خارجی معتبر و دردسترس پژوهشگر در پایگاههای داده آیاسآی و اسکورپوس و است که از بین آنها تعداد 50 پژوهش، که با موضوع پژوهش مرتبط بودند، بهعنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونهگیری غیرتصادفی (هدفمند) و ابزار گردآوری دادههای پژوهش اسناد و مدارک است. روایی پژوهش با استفاده از تحلیل کسپ و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب کاپا بررسی و تایید شد. گفتنی است که تحلیل پژوهشها با استفاده از نرمافزار مکس کیودا انجام شد. یافتههای پژوهش حاکی از آن است که برای رسیدن به موفقیت بازاریابی کششی در گردشگری غذا باید به ویژگیهای غذایی، نظیر ظاهر و عطر غذا؛ شواهد فیزیکی نظیر چشمانداز؛ عوامل پشت صحنه نظیر فرهنگ، تاریخ و ارزش؛ سهولت سفر به مقصد نظیر دسترسی و هزینه؛ خدمات اضافی مقصد نظیر وجود راهنما، فعالیتهای ترکیبی و سرگرمیها؛ جذابیتهای مقصد نظیر رویدادهای آشپزی، مناطق خرید، محلهای غذاخوری و آشپزی و درنهایت به اقدامات ترویجی مقصد نظیر رسانهها و تبلیغات توجه کرد.
کلید واژگان: گردشگری, گردشگری غذا, بازاریابی کششی, فراترکیبIran has many unique capabilities in the field of food tourism and can compete with many countries in the industry and own a brand of some foods around the world. Therefore the present study seeks to identify the factors affecting the success of traction marketing in food tourism. The present study is developmental in terms of purpose and descriptive-exploratory in terms of the data collection method. The statistical population consists of authentic foreign articles in 5 databases that were accessible to the researcher, including 50 articles related to the research topic, which were selected as samples. The method of sampling was non-random (purposive), and the data collection tools for the study are documents and papers. Validity was assessed by content validity, and reliability was estimated using Kappa coefficient, which was verified. The selected researches were entered into Max Kioda software for codification and were using Max Kioda software. The findings of the study suggest that in order to be successful in pull marketing in food tourism, one must consider food characteristics such as scent and taste, physical evidence like prospect, behind-the-scenes factors such as culture, history and value, ease of travel to destination including access and cost, additional destination services such as guides, mixing activities and hobbies, destination attractions such as food events, shopping areas, dining and catering places, and finally promotional actions such as media and advertising.
Keywords: Tourism, Food Tourism, Pull Marketing, Synthesis -
هدف از این پژوهش تبیین الگوی رفتار شهروندی سازمانی استراتژیک مبتنی بر جنبه های تاریک آن میباشد. لذا در این پژوهش سعی شده است تا ابتدا با بررسی جنبه های تاریک OCB، به کاهش خلاء تیوریک رفتار شهروندی سازمانی کمک نموده و با شناسایی آنها در سطوح مختلف، مدلی مفهومی از آثار زیانبار شناسایی شده به همراه راهکارهای کاربردی جهت گریز از این جنبه های تاریک ارایه نماید و در مرحله آخر رفتار شهروندی سازمانی را با معرفی استراتژی های مبتنی بر راهکارهای معرفی شده توسعه دهد. بدین ترتیب مجموعه دانسته های موجود را توسعه داده و نوعی تحقیق بنیادی از نوع کیفی تلقی میشود. لذا جهت توسعه مفهوم از الگوی هیبرید به عنوان استراتژی انجام پژوهش و روش کیفی تحلیل مضمون به همراه مصاحبه های خبرگی جهت استخراج مفاهیم و تعدیل مدل استفاده شده است. نتایج این پژوهش ارایه سه دسته استراتژی تجویزی در کنار مدل اصلی OCB جهت گریز از جنبه های تاریک است که مفهوم رفتار شهروندی سازمانی استراتژیک یا OCB+S را شکل می دهند
کلید واژگان: رفتار شهروندی سازمانی, جنبه&lrm, های تاریک, توسعه مفهوم, الگوی هیبریدThe purpose of this study was determined to explain the model of strategic organizational citizenship behavior based on its dark aspects. Therefore, it has been tried to help reduce the theoretical gap of organizational citizenship behavior by examining the dark aspects of OCB and, by identifying them at different levels, the conceptual model of the identified harmful effects aspects has been presented along with practical solutions for avoiding these dark sides. Finally, organizational citizenship behavior has been developed by introducing strategies based on the presented solutions.By doing so, a set of the existing body of knowledge was developed, which was considered a type of fundamental research of a qualitative type. Therefore, a hybrid model was applied as the general strategy of the research to develop the concept, and conceptual analysis approache along with expert interviews were exploited to extract concepts and to modify the model. The findings were presented three categories of prescriptive strategies by the side of the main OCB model to avoid the dark aspects that were formed the concept of Strategic Organizational Citizenship Behavior or OCB+S.
Keywords: Organizational citizenship behavior, Conceptual Development, Dark Sides, Hybrid model -
بنگاه های فعال در حوزه توزیع کالا و خدمات، از واحدهای اصلی اقتصاد هر کشوری هستند و نقطه ای که در آن اجزای نظام توزیع با بنگاه های تولیدی مرتبط می گردند، محلی برای کمک بنگاه های توزیع کننده کالا و خدمات به رونق و جهش تولید است. در این راستا فروشگاه های زنجیره ای، یکی از نقاط ارتباط بخش توزیع کالا و خدمات با بنگاه های تولیدی هستند. از این رو هدف از پژوهش حاضر به عنوان یک مطالعه کیفی عبارت است از درک و ارایه چارچوبی در خصوص روابط و نقش اقتصادی فروشگاه های زنجیره ای در ارتباط با بنگاه های تولیدی. پژوهش از نظر هدف، کاربردی، از نظر شیوه گردآوری داده ها، توصیفی و از نظر روش شناسی، پژوهشی کیفی مبتنی بر استفاده از روش داده بنیاد می باشد. جامعه آماری پژوهش، خبرگان فعال در صنعت فروشگاه های زنجیره ای و تولیدکنندگان همکار این فروشگاه ها است. داده های پژوهش از طریق مصاحبه با بیست تن از مدیران فروشگاه های زنجیره ای شهروند و مدیران عامل مجموعه های تولیدی همکار با این فروشگاه ها به دست آمد. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه عمیق بود و حجم نمونه بر اساس اشباع نظری تعیین گردید. داده ها با استفاده از نرم افزار تحلیل داده های کیفی ATLAS.ti تحلیل شد. براساس پارادایم نظریه داده بنیاد و چارچوب ارایه شده توسط استراوس و کوربین، پدیده محوری تحقیق تعاملات فروشگاه های زنجیره ای با بنگاه های تولیدی است که در رابطه با آن روابط علی، راهبردها (عمل و تعامل)، بافتار و نتایج و پیامدها مشخص گردیده است. سپس با بررسی ارتباط فروشگاه های زنجیره ای با بنگاه های تولیدی، مسایل دارای ماهیت مستقیم اقتصادی مشخص شد.
کلید واژگان: ارتباط اقتصادی, فروشگاه های رنجیره ای, بخش تولید, روش داده بنیاد, فروشگاه زنجیره ای شهروند -
می توان فرایند فروش را مانند حل یک معادله دانست. همانطور که سعی می کنیم عناصر مهم در یک معادله را به درستی کنار هم قرار دهیم تا به نتیجه مطلوب برسیم، باید در فرایند فروش نیز به عناصر مهم آن توجه کنیم تا به حداکثر فروش برسیم، و یکی از این عناصر مهم رفتار فروشنده می باشد. فروشندگان موفق، فروشنده به دنیا نیامده اند، بی شک استعداد و پتانسیل هایی وجود دارد که با آموزش و کسب تجربه شکوفا خواهند شد. در این تحقیق در نظر است تا عوامل موثر بر رفتار فروشنده را مورد شناسایی قرار داده و سپس، با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری مدلسازی اعتبار یافته فرایند ترسیم می شود. این تحقیق از نظر ماهیت از نوع تحقیقات کیفی-کمی است، با توجه به هدف از نوع تحقیقات کاربردی و جزو تحقیقات علی- ارتباطی می باشد که برای انجام آن از بین روش های استنباطی از روش تحلیل کوواریانس- واریانس استفاده شده است. جامعه ی آماری تحقیق شامل کلیه مدیران، فروشندگان و کارشناسان فروش در سطح شهر یزد می باشد و حجم نمونه ی مورد نظر400 نفر به دست آمد که به روش نمونه گیری ساده تصادفی برای بررسی، گزینش شدند. به منظور تحلیل داده های پژوهش و استنباط آماری از تحلیل های گوناگونی استفاده شده است. ابتدا به منظور شناخت متغیرهای موثر بر رفتار فروشنده از آزمون t استفاده گردید. سپس برای شناختن متغیرهای مکنون از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده گردید. سپس با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی و تکنیک تحلیل مسیر، معناداری روابط به دست آمده آزمون گردید و در نهایت مدل مفهومی پژوهش به دست آمد. همچنین از آزمون معنی داری ضریب همبستگی برای بررسی ارتباط میان اجزای متغیرهای تحقیق بهره گرفته شد و به منظور آزمون فرضیه های تحقیق از تحلیل رگرسیون و مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار spss و amos استفاده شده است. مدلسازی معادلات ساختاری روشی است که برای نشان دادن، برآورد و آزمون فرضیه ها درباره ی رابطه علی بین متغیرهای آشکار و پنهان به کار می رود (زامپتاکیس و موستاکیس، 2006). این رویکرد شامل دو مرحله، یعنی مدل اندازه گیری و مدل ساختاری می باشد.
کلید واژگان: رفتار فروشنده, مدل یابی معادلات ساختاری, نرم افزار اموس(amos) -
زمینه و اهداف
شبکه ی توزیع دارو یکی از مهم ترین ارکان نظام دارویی کشور است که نقش مهمی در دسترسی آسان و سریع به دارو دارد. هدف این مقاله، ارزیابی سیستم توزیع دارو در سطح کشور و ارایه ی پیشنهاداتی برای بهبود آن می باشد.
مواد و روش هاپژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از منظر روش گردآوری داده ها، پژوهشی چند روشی است که از رویکرد کمی و کیفی استفاده نموده است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه ی ساختاریافته و مصاحبه های نیمه ساختاریافته بوده و ارزیابی داده ها به روش تحلیل تم انجام شد. جامعه ی مورد بررسی شامل فعالان صنعت دارو می باشد. برای انتخاب نمونه ازروش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد. ابتدا سیستم فعلی توزیع دارو مستندسازی شده، موجودیت ها و جریان های موجود در شبکه شناسایی شده و با استفاده از نرم افزار بیزاجی (Bizagi Modeler) ترسیم شد. سپس، شاخص های ارزیابی شبکه ی توزیع از متون مرتبط استخراج شد. در ادامه، وضعیت فعلی این شاخص ها با استفاده از ابزار پرسش نامه ارزیابی گردید. بعد با استفاده از تکنیک رابطه ی عاملی (FARE) اولویت این شاخص ها تعیین شد. در نهایت، عارضه های موجود در شبکه به روش تحلیل تم شناسایی و ریشه یابی شد و به ارایه ی راهکار پرداخته شد.
یافته هاتعداد 11 عارضه برای شبکه ی توزیع دارو شناسایی شد. در دسترس نبودن یا کمبود دارو، عرضه داروهای نزدیک به انقضاء، عرضه ی داروهای تقلبی، فروش بی رویه ی داروهای بدون نسخه، فعالیت بازار سیاه، نوسانات شدید قیمتی، عدم تعامل کافی با مصرف کننده در داروخانه، هزینه های زیاد توزیع، عملکرد پایین شبکه در تحویل های اضطراری، زمان زیاد برای جستجو و یافتن دارو (در مورد داروهای خاص) و کیفیت پایین پاسخ گویی به شکایات مصرف کنندگان از عارضه های شناسایی شده می باشند.
نتیجه گیریسرمایه گذاری در زمینه ی نیازسنجی صحیح از بیماران، حمایت از توسعه ی برندهای رقابتی خرده فروشی، بهبود نظام جامع اطلاعاتی کشور در حلقه های نیازسنجی، موجودی شبکه، تولید و واردات، افزایش بهره گیری از ابزارها و فناوری های جدید مانند فروش اینترنت پایه، فروشگاه های بدون فروشنده، تشکیل پرونده ی الکترونیکی برای بیماران و نظایر آن، به کارگیری روش های فروش مستقیم، تقویت نقش موجودیت هایی مانند بیمه در برنامه ریزی، تصمیم گیری و نظارت بر سیستم توزیع دارو در سطح کشور از جمله راهکارهای حاصل از این تحقیق برای اصلاح سیستم توزیع دارو در سطح کشور به شمار می رود.
کلید واژگان: آسیب ها, زنجیره تامین دارو, شبکه توزیع دارو, مدل SCORDepiction of Health, Volume:11 Issue: 4, 2021, PP 324 -343Background and ObjectivesThe drug distribution network is one of the most important pillars of the Iranian pharmaceutical system which plays a vital role in rapid and easy access to drugs. The purpose of this article is to evaluate drug distribution system in Iran and also to provide the suggestions for improvement.
Material and MethodsIn terms of purpose, the present study is among the applied researches and in terms of data collection method, it is a multi-method study that has used a quantitative and qualitative approach. Data collection tools were structured questionnaire and semi-structured interviews and also data evaluation was performed by thematic analysis. The study population includes pharmaceutical industry activists. To select the sample among industry players, snowball sampling method was used. Initially, existing drug distribution system was documented, current potentialities and flows in the network were identified and they were drawn by Bizagi Modeler. Then, distribution network evaluation indicators were extracted from relevant literature. Also, status of these indicators was evaluated by using a questionnaire. By using factor relationship technique (FARE), the priorities of these indicators were determined. Finally, existing bottlenecks were diagnosed by thematic analysis. Ultimately, guidelines to tackle such bottlenecks were provided.
ResultsIn this study, 11 complications were identified for the drug distribution network. Drug unavailability or shortage, supply of near-expiration drugs, supply of counterfeit drugs, improper sale of over-the-counter drugs, black market activity and drug trafficking, sharp price fluctuations, insufficient interaction with consumption pharmacist, high distribution costs, low distribution network performance in emergency deliveries, long time to search and find drugs (in case of certain drugs) and low quality of response and consumer complaints seem to be some of the complications identified in this study.
ConclusionInvestments on measuring patients' needs correctly, supporting drug retailing competitive brands development, improving drug distribution system information comprehensive system throughout the country within needs measurement loops, network inventory, production and importation, improving the utilization of modern tools and technologies such as internet–based sales, seller-free shops, establishing electronic files for patients and similar ones, utilizing direct sale methods and fostering the roles of potentialities such as insurance in planning, decision making and monitoring drug distribution system countrywide are some of the solutions obtained from this research that are used to improve the drug distribution system in the country.
Keywords: Defects, DefectsDrug Supply Chain, Drug Distribution System, SCOR Model -
یکی از چالش های مدیران در دنیای کسب وکار، محدودیت منابع و چگونگی استفاده بهتر از آن است. بر این اساس، به تازگی، مدیران سیستم های تولیدی به مفهوم اقتصاد اشتراکی توجه کرده اند که این امر به استفاده بهتر از منابع با اشتراک گذاری و درنهایت، ارتقای بهره وری در سطح ملی منجر می شود. برای پیاده سازی مفهوم اقتصاد اشتراکی در سیستم های تولیدی باید ابعاد و مولفه های آن به طور کامل تبیین شود؛ بنابراین، پژوهشگر بر آن است که ابعاد و مولفه های اقتصاد اشتراکی را استخراج کند و آن را به سیستم تولیدی تعمیم دهد؛ بر این اساس، ابتدا تعاریف اقتصاد اشتراکی از متون علمی گردآوری، سپس از رهگذر تحلیل محتوا، مولفه های هشت گانه ای به این شرح شناسایی شد: اشتراک گذاری منابع، طرفین اشتراک گذاری، اشکال اشتراک گذاری، نظام تبادل اطلاعات و ارتباطات، شرایط مالکیت و دسترسی، ظرفیت های مازاد، منافع مبادلات و سرانجام مباحث اجتماعی در اشتراک گذاری. سپس برای تعمیم این مولفه ها به سیستم های تولیدی، از آرای خبرگان در بخش تولید و عملیات استفاده شد که با فرایند اشتراک گذاری آشنا بودند. پس از انجام فرایند مصاحبه، ابعاد و مولفه های اقتصاد اشتراکی و مصادیق آن در سیستم های تولیدی ارایه شد که به کارگیری آن، تاثیر بسزایی در افزایش بهره وری سیستم های تولیدی با اشتراک گذاری منابع خواهد گذاشت.
کلید واژگان: اقتصاد اشتراکی, سیستم های تولیدی, تحلیل محتواPurposeTo connect and share resources between industrial units with unused resources on the one hand, and production systems in need on the other, a concept called “sharing economy " can be used. If sharing economy is sufficiently explained, and its theoretical aspects strengthened, more actions perform to make this concept practical. Therefore, in the present study, after studying the literature and previous studies, the components of sharing economy are identified and generalized to production systems. Utilizing a sharing economy will have a significant impact on increasing the productivity of production systems through resources sharing.
Design/methodology/approachIn the first phase of this research, the library study method used to collect data and information. Content analysis method used to analyze the data and identify the dimensions and components of the sharing economy. Then, in the second phase of the research, the interview process and expert opinions were used to determine the dimensions, elements, and examples of sharing economy in production systems. After extracting questions from the concepts extracted from the first phase of the research and after conducting the interview process and summarizing it, the components and dimensions of the sharing economy in production systems validated and their examples identified.
FindingsIn this study, the components of sharing economy in production systems identified as follows: resource sharing, shared parties, forms of sharing, information and communication exchange system, ownership and access conditions, surplus capacity, exchange benefits for sharing parties and others, and social issues in sharing. These elements categorized into four dimensions: sharing mechanism, sharing requirements and conditions, sharing purpose, and sharing consequences.
Research limitations/implicationsConsidering the wide range and levels of coverage of the concept of sharing economy and its various operational areas, summarizing the definitions and extracting the components is highly complicated. It also seems hard to reach experts who work in the field of production systems and sharing economy or those who are familiar with its concepts. The following study subjects suggested to develop sharing economy in production systems: i) counting and examining the challenges facing the sharing economy, such as legal issues, building trust, ethical issues, insurance and taxes, and providing solutions to solve it; ii) the role of resource sharing and sharing economy in lean, agile, sustainable, green, and resilience of production systems; iii) the role of social issues regarding the sharing economy in production systems or designing a socio-economic model for it; and iv) determining the type of relationship between the dimensions and components of the sharing economy and how they affect and intensify each other with the help of methods such as structural equation modelling.
Practical implicationsThe use of sharing economy leads to better use of resources and reduced cost of using it, reduced product cost, increased competitiveness and ultimately improved efficiency and productivity of the production system. For the supplier of resources, resource sharing in production systems leads to the prevention of stock death, earned profit and strengthened financial resources; and for the recipient of resources, it leads to reduced cost of access to resources and investment, and thus saved liquidity. In addition to the sharing parties, intermediaries and service providers, government and government agencies, the country's economic market, the working community, society, consumers and even scientific and research centres benefit.
Social implicationsResource sharing in production systems can affect or be affected by social issues. The attitude of rulers and politicians in governing society and passing laws, and overseeing their implementation can affect the concept of a sharing economy. Sharing helps in increasing social capital in the areas of education and public awareness, building trust, increasing interactions, and connecting production systems with social participation, and increasing the general level of community culture. Sharing strengthens a sense of social responsibility and can also be significant in the field of social justice and reducing social harm.
Originality/valueIf the concept of sharing economy explained sufficiently and its theoretical aspects strengthened, it can be operational in the next steps. In this regard, in this study, the dimensions and elements of the sharing economy in production systems identified. These dimensions and components can provide the basis for designing a practical and operational model for implementing a sharing economy in production systems, can reduce the gap between practice and theory, and can guide managers and business activists and those involved in the field.
Keywords: Sharing economy, Production systems, content analysis, Sharing economy components, Sharing economy dimensions -
هدف
نفوذ علوم اعصاب در رشته های علوم انسانی، سبب آشکار شدن ضعف روش های تحقیقاتی، به خصوص روش های خودگزارشگری و ارزیابی اقدام های بازاریابی مانند اقدام های تبلیغاتی شده است؛ به طوری که پارادایم جدیدی با عنوان بازاریابی عصب پایه در حال ظهور است. هدف این مطالعه، بهره گیری از بینش های حاصل از علوم اعصاب و یکی از روش های رایج بازاریابی عصب پایه برای سنجش اثربخشی تبلیغات چاپی مشترک بانک ملت و بیمه ما است.
روشپژوهش حاضر از نوع کمی است که به صورت شبه آزمایشگاهی اجرا شده است. در این پژوهش، از روش ردیابی چشم برای گردآوری داده ها استفاده شده است. 15 آزمودنی در این پژوهش مشارکت کردند که به صورت تصادفی گزینش شدند. داده های جمع آوری شده از طریق تحلیل بصری و تحلیل آماری استنباطی با دو آزمون تی تک نمونه ای و ناپارامتری فریدمن تحلیل شدند.
یافته هانتایج سنجش تبلیغات، نشان داد که عناصر موجود در تبلیغات، به خوبی توجه بصری را جلب کرده و تبلیغات چاپی به میزان خوبی به خاطرسپردنی بوده است. با این حال، تفاوت معنادار و چشمگیری بین طرح های تبلیغات چاپی، از جنبه جلب توجه و قابلیت به خاطرسپاری به دست نیامد.
نتیجه گیریروش ردیابی چشم توانایی پاسخ به سوال هایی را دارد که روش های خودگزارشگری در پاسخ گویی به آنها عاجزند. اینکه کدام عناصر در تبلیغ دیده شده اند، کدام عناصر بیشتر دیده شده اند، عناصر به چه ترتیبی در تبلیغ مشاهده شده اند، کدام عناصر در تبلیغ بیشتر سبب پردازش و درگیری ذهنی می شوند و کدام تبلیغ عملکرد بهتری دارد، بر خلاف سایر روش ا با روش ردیابی چشم پاسخ داده می شوند.
کلید واژگان: بازاریابی عصب پایه, خودگزارشگری, اثربخشی تبلیغات, تبلیغات مشترک, ردیاب چشمObjectiveMarketing activists are always looking for answers to the questions such as "what can attract the consumers?" and "how can consumers’ attention be focused to vital products and information?". Among a variety of research methods, self-reporting method is considered as the optimal method to answer these questions and evaluate marketing practices, especially in advertising. However, the influence of neuroscience in the humanities has revealed the weaknesses of these methods, so that a new paradigm is emerging which is referred to as neuromarketing. The purpose of this study is to use the insights obtained from neurosciences and particularly neuromarketing to measure the effectiveness of joint printed advertising of Mellat Bank and Ma insurance company.
MethodologyThis research is quantitative and applied in nature which is conducted in a quasi-experimental manner. Eye tracking method was used to collect the data in this study. The statistical population of this study includes the customers and audiences of the advertisement; 15 testes, who belong to the age group of 25 to 50 years, were randomly selected to participate in this study. Study data were analyzed using visual analysis and inferential statistical analysis through one-sample t-test and non-parametric Friedman test. In this study, items such as thermal map, blur map, eye movement and glare map, number of fixations, average duration of first fixation, and average duration of fixation were analyzed.
FindingsThe results of the measurement of advertisements showed that the elements in the advertisements had efficiently attracted visual attention and the printed advertisements were well memorable. However, there was no significant difference between printed advertising designs in terms of attraction and memorability.
ConclusionContrary to the traditional assumptions, consumers are not rational and the majority of the brain activities and processes are performed outside of our conscious consciousness over which we have no control. These activities and processes are not accessible through self-reporting methods and identifying the stimuli that affect brain activity requires the use of new perspectives and methods based on neurosciences. A number of marketing researchers and corporate executives tend to answer sensitive questions about consumers’ behavior based on a neuromarketing approach due to the weaknesses of self-reporting methods such as the inability to describe emotions and feelings, limitations regarding cultural and linguistic differences, acceptance and social acceptance errors, misconceptions about human rationality, and memory limitations. Neuromarketing is considered as an approach to highlight the hidden stimuli of consumers’ behavior that were not previously recognizable by conventional research methods. The eye tracking method has the ability to answer the questions which were difficult to answer by traditional self-reporting methods. Eye tracking meythod can help respond to the following questions: “which elements are seen in the ads?”, “which elements are seen the most?”, “what is the order of noticing the elements in the ads?”, “which elements in advertising cause the most processing and mental conflicts?”, and “which ads result in better performance?”.
Keywords: neuromarketing, Self-reporting, Advertising effectiveness, Joint advertising, Eye tracker -
صنعت کشاورزی یکی از مهم ترین بخش های اقتصاد هر کشوری است و ایران به دلیل دارا بودن وسعت بالای مناطق زیر کشت، شرایط آب و هوایی، تنوع و قیمت مناسب محصولات واجد شرایط بهینه در صادرات محصولات کشاورزی است. در این تحقیق، کشور روسیه به دلایل جوی، تحریم های اعمال شده علیه این کشور و موقعیت مکانی نزدیک با ایران، به عنوان بازار هدف صادرات محصولات کشاورزی ایران در نظر گرفته می شود. عدم هماهنگی بین سازمان ها، مشکلات تجار در ایجاد ارتباط با بازارهای روسیه، نامناسب بودن شرایط تولید و عدم رعایت استانداردهای بسته بندی، موجب عدم موفقیت ایران در صادرات محصولات کشاورزی به روسیه شده است. در این مقاله به منظور شناسایی ظرفیت صادرات محصولات کشاورزی ایران به بازار روسیه، ابتدا چارچوب مفهومی با استفاده از اطلاعات کتابخانه ای تدوین شده است، سپس بر این اساس سوالاتی طراحی شد و با تعدادی از مدیران و خبرگان مصاحبه انجام شد. ابزار پرسشنامه با همکاری و راهنمایی اساتید و نتایج حاصله از مصاحبه با خبرگان و سایر صاحب نظران، بر اساس چارچوب نظری و فرضیه های تحقیق طراحی شد. پس از کسب اطمینان از روایی و پایایی پرسشنامه تدوین شده، یافته های تحقیق با استفاده از روش های آماری تاپسیس رتبه بندی گردید. بر اساس نتایج تحقیق، اولین پیش نیاز برای افزایش صادرات محصولات کشاورزی طبقه بندی درست و اتخاذ تصمیمات صحیح برای هر طبقه کالا است، برای مثال، برای گروه کالا های پرمصرف که ماندگاری بالاتر و بسته بندی ساده تر دارند، همواره مسائل پولی و بانکی، قیمت و کیفیت از تاثیرگذارترین فاکتورها هستند. زیرساخت حمل ونقل و بسته بندی و سورتینگ از عوامل تاثیرگذار بر گروه محصولات سریع الفساد، نظیر سبزیجات و دسته ای از میوه جات هستند. در گروه محصولات کنسروی، شیلات و لبنیات عواملی نظیر استانداردهای بهداشتی، مبحث برندینگ و بازاریابی موثرند. در پایان، پیشنهاد هایی برای بهبود و توسعه صادرات محصولات کشاورزی به کشور روسیه بر مبنای نتایج تحقیق ارائه شد.
کلید واژگان: محصولات کشاورزی, صادرات ایران, واردات روسیه, روش تاپسیسJournal of New research approaches in management and accounting, Volume:3 Issue: 26, 2020, PP 87 -106The agricultural industry is one of the most important sectors of the economy of any country, and Iran, due to its large area of cultivated areas, weather conditions, variety and reasonable prices of crops are eligible for exporting crops. In this study, Russia is considered as the target market for export of Iranian agricultural products due to the climate, sanctions imposed on it and its location close to Iran. The lack of coordination between the organizations, the businessmen's difficulties in establishing links with Russian markets, the inadequate production conditions and the failure to comply with packaging standards have caused Iran to fail to export agricultural products to Russia. In this paper, in order to identify the export capacity of Iranian agricultural products to the Russian market, first a conceptual framework was developed using library information, then some questions were designed and interviewed with a number of managers and experts. The questionnaire tool was designed based on the theoretical framework and research hypotheses, in collaboration with professors and the results obtained from interviews with experts and other experts. After assuring the validity and reliability of the questionnaire, research findings were ranked using TOPSIS statistical methods. According to the research, the first prerequisite for increasing exports of agricultural products is the right classification and making the right decisions for each commodity category, for example, for high-end consumer goods that have easier shelf life and easier packaging, monetary and banking issues, price and Quality is one of the most influential factors. Transport, packaging, and sorting infrastructure are influential factors in the fast-growing product group, such as vegetables and bunches of fruits. Factors such as health standards, branding and marketing are effective in canned, fishery and dairy products. Finally, suggestions were made for improving and expanding agricultural exports to Russia based on the results of the research.
Keywords: Agricultural Products, Iranian Exports, Russian Imports, Topsis Method -
ارزیابی و سنجش کارایی سازمان همواره یکی از دغدغه های محققان بوده است و ازاین رو روش ها و تکنیک های متعددی در طول سالیان متمادی برای انجام این مهم مطرح و مورد استفاده قرار گرفته است. یکی از این تکنیک ها روش فازی مبتنی بر عملگر اصلاح شده مرتب سازی مقایسات زبانی براساس میانگین هندسی موزون در جریان یک تصمیم گیری گروهی تعاملی است. از طرف دیگر صنعت بیمه به عنوان یک صنعت رو به رشد در کشور، مورد توجه فراوان محققان و مدیران است. از بین مسائل مختلف و متنوع این حوزه از صنعت، همواره مسئله سنجش و ارزیابی کارایی و عملکرد واحدها و شعب آن مورد عنایت صاحب نظران این حوزه بوده است، چراکه با این ارزیابی می توان گام های موثری در جهت بهبود برداشت. جامعه این پژوهش در بیمه سینا و کارآفرین استان یزد انجام گرفت. نتایج بررسی وضعیت مطلوب و وضعیت موجود این بیمه ها، نیازشان به بهبود را نشان می دهد که بهترین راه، بهبود بعد رشد و یادگیری شان است. اما مقایسه معیارهای این بعد نشان می دهد که در بیمه کارآفرین معیار تعداد کارکنان آموزش دیده برای مدیریت واحدها و بخش ها و در بیمه سینا معیار درصد تعداد بیمه نامه ها به تعداد بیمه های تولیدشده در صنعت در طول سال، نیاز بیشتری به بهبود دارد.این نتایج از سوی اعضای گروه نیز موردپذیرش واقع شد.کلید واژگان: بیمه, تصمیم گیری گروهی, رویکرد فازی, ارزیابی عملکردInsurance Research, Volume:1 Issue: 2, 2019, PP 183 -217Assessing the performance of organizations has always been a challenge for researchers and therefore various methods and techniques have been introduced and used throughout the years for this purpose. One such technique is a fuzzy method based on a modified linguistic comparison ordering operator using the weighted geometric mean in interactive group decision-making. On the other hand, as a developing industry, the insurance industry has attracted the attention of many researchers and managers. Among the diverse range of topics related to this industry, the issue of assessing and evaluating the performance of different departments and branches has always been of great interest to experts in this field. This is due to the fact that this evaluation can help in taking effective steps toward improvement. The research population in this study were the employees of Sina and Karafarin Insurance in Iran's Yazd province. Analysis of the desired state and status quo of these companies concludes that there is a need for improvement, especially through improvements in the dimensions of growth and learning. However, comparison of the related criteria shows that, with regard to Karafarin and Sina Insurance Company respectively, it is the number of employees trained for management and the percentage of the annual number of insurance policies to the number of policies in the industry that require more urgent improvement. These results were also accepted by members of the group.Keywords: Insurance, Group decision-making, Fuzzy approach, Performance evaluation
-
باتوجه به اینکه در سالهای اخیر مواردی از جنبههای تاریک رفتار شهروندی سازمانی در سازمانها گزارش شده است، لذا این پژوهش با هدف شناسایی وجوه تاریک OCB و استخراج مدل مفهومی آن برای توسعه مفهوم رفتار شهروندی سازمانی با بهره گیری از رویکرد فراترکیب انجام گرفته است. دراین راستا، پس از جستجو در پایگاههای علمی معتبر و استخراج 30 مطالعه مرتبط و بررسی آنها و با نظرات خبرگان، مدل نهایی جنبههای تاریک رفتار شهروندی با 29 کد در 9 تم و 4 مقوله اصلی طراحی شد. سپس با استفاده از تحلیل محتوای کمی با روش انتروپی شنون وزندهی به شاخصها و رتبهبندی آنها صورت پذیرفت. استرس شغلی، تعارض کار- خانواده، تاثیرات مضر و آسیب زننده به نقش و بازده کار، تراکم و حجم کاری بالا، انجام کار با تاخیر و یا عدم انجام کار و تعهد سازمانی پایین با بیشترین فراوانی، مهمترین جنبههای تاریک و کلیدی احصاشده هستند.کلید واژگان: جنبه های تاریک رفتار شهروندی سازمانی, فرا ترکیب, آنتروپی شنونConsidering that some of the dark sides of organizational citizenship behavior have been reported in organizations in recent years, hence, this study has been done by the aim of identifying the dark sides of OCB and extracting the conceptual model for developing the concept of organizational citizenship behavior by using of Meta‐synthesis approach. In this regard, after searching in reputable scientific databases and extract the 30 related studies and by using expert comments, the final model of dark sides of OCB has been designed with 29 code, 9 themes, and 4 categories. In next step, the indexes have been evaluated and ranked by using quantitative content analysis and Shannon entropy.finally in this research, job stress, work-family conflict, harmful and damaging effects on role and output, high workload and density, delays or lack of duties, and low organizational commitment have been extracted as the most important and critical dark sides of OCB.Keywords: Dark sides of OCB, Meta‐synthesis, Shannon entropy
-
هدفامروزه یکی از معضلات مهم مدیران بازاریابی شرکتها، مواجهشدن با انواع آشفتگیهای رفتاری است. از طرفی نگاه به ادبیات موضوع در این زمینه نشان میدهد که تا کنون عوامل موثر بر آشفتگی رفتاری در ادبیات رایج مدیریت و بازاریابی کمتر استفاده شده است. هدف این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر ابعاد آشفتگی مدیران بازاریابی است.روشپژوهش حاضر با توجه به هدف، در دسته پژوهشهای کیفی قرار میگیرد و روش اجرای آن نیز روش کیفی نظریه داده بنیاد است. دادههای پژوهش از طریق مصاحبههای عمیق با مدیران بازاریابی شرکتها گردآوری شدند و تحلیل آنها بر اساس مراحل داده بنیاد انجام شد.
یافتهها: از مصاحبه با مدیران بازاریابی شرکتهای معتبر، مضامین و کدهای متعددی استخراج شد و سرانجام مدلی برای تبیین عوامل موثر بر آشفتگی رفتاری در مدیران بازاریابی صنعتی بهدست آمد. عوامل ساختاری، عوامل رفتاری، عوامل تولید، عوامل بازاریابی، عوامل مالی، وضعیت بازار و وضعیت مشتریان با توجه به ویژگیهای فردی، به بروز پدیده آشفتگی در مدیران بازاریابی منجر میشود.
نتیجهگیری: برای احتراز از پدیده آشفتگی رفتاری، باید عوامل بهوجود آورنده آن کاهش یابد تا تاثیر منفی پدیده آشفتگی رفتاری بر عملکرد مدیر بازاریابی و سازمان تعدیل شود.کلید واژگان: آشفتگی, رفتار, مدیران بازاریابی, نظریه داده بنیاد, صنعتیObjectiveNowadays, one of the most important problems of marketing managers is the confrontation with a variety of behavioral disturbances. Behavioral and emotional states of marketing managers can have a direct impact on their performance. A marketing manager who has a psychological turmoil cannot play an efficient role and cannot help to the result of the marketing unit; respectively, the firm’s overall performance and success are at risk. The mental turmoil disturbs their entire focus and hinders their ability to work and perform their duties. Considering the importance of the position of marketing managers in the success or failure of companies, the main issue of this research is the "behavioral distress" of corporate marketing managers. A problem for which there is no model proposed so far. Therefore, it can be pointed out that the purpose of this paper is to use the appropriate methods and in different stages of research to investigate the issue of "behavioral distress" of marketing managers in order to draw up the status quo and to propose solutions to solve it. The purpose of this study is to identify the factors affecting the dimensions of marketing managers’ distress.
MethodologyThe present qualitative research uses qualitative grounded theory. The research data were collected through in-depth interviews with the marketing managers and then analyzed based on grounded theory premises. The statistical population of this research consisted of marketing managers of companies. According to the research structure, in this paper, judgmental sampling was used. To determine the sample size, the persuasion rule was used and the sampling procedure continued to reach the theoretical saturation.
FindingsThe results of the interviews with marketing managers of reputable companies, various themes and codes were extracted and finally a model for explaining the factors affecting behavioral distress in industrial marketing managers was proposed. Structural factors, behavioral factors, production factors, marketing factors, financial factors, market situation and customer status with respect to individual characteristics can lead to distress among marketing managers.
ConclusionTo avoid the behavioral distress, the affective factors should be reduced to minimize its negative effects on the performance of the marketing manager and the organization. Based on the model, the factors affecting turmoil are influenced by the "macroeconomic environment" factors. Due to the uncontrollability of this factor, planning should be done in a way that the level of vulnerability of the company and, consequently, the marketing manager are reduced. The diversification strategy of suppliers can be used to reduce the level of reliance on each supplier. Also, the strategy for developing export markets and simultaneous setting of two or more target markets can help to reduce the risk of customer disconnection, and have a less negative impact on the marketing manager. In the area of "behavioral factors", firstly, company management itself must balance its behavior with the marketing manager using the appropriate strategies of organizational behavior and eliminate the background of distress. In the next step, when the manager, as a model for the managers and staff’ behavior in the organization, improves his behavior, other managers as well as the other staff will adapt the necessary modeling and improved their behavior. In the case of "structural factors", having a unit of strong systems and methods as well as implementing the coordination methods between units can help solve the problems. The coordination process between units should be designed in such a way that it causes the least conflict between the different units of the company. The prerequisite for such changes is the promotion of team spirit. In the case of "organizational task forces", the strengthening of a robust and supreme organizational culture in all organizational units, including production, finance and marketing, will be decreased by the turmoil of the marketing manager. You have to establish the motto "everyone for sale" in the company. Moreover, in the case of "customer status" factors, customer relationship management systems can be used to establish customer validation systems and create a strategy to help distinguish between customers. The advent of new technologies, such as information technology, can be of great help in this regard. Optimum interaction with reputable customers and sales planning based on a customer's declared credit can reduce the behavioral distress of the marketing manager. The next proposal is not to grant exclusive agents in broad markets, in order to control the company's representatives. In the case of "market factors" that goes beyond the organization, although the factors are uncontrollable, market monitoring and data mining techniques can be used to optimize market changes in order to dramatically reduce the vulnerability of the company and the marketing unit. Another aspect of the job is the "suitability of the person employed with the job". If there is a conflict between the characteristics of the person employed and the job, the efficiency and functioning of the worker will be reduced. It is suggested to use different personality tests, such as Myers-Briggs Personality Test, Job Path Anchor Test, Typing Yang Index Test, and ... to help select the correct marketing manager. It is also necessary to pay attention to the intelligence issues of the marketing managerKeywords: Distress, Behavior, Marketing managers, grounded theory, Industry -
امروزه سرمایه اجتماعی از جمله موضوعاتی است که مورد توجه محققان ورزشی قرار گرفته است. هواداران یکی از مهم ترین عناصر سرمایه های اجتماعی برای بازاریابان ورزشی هستند. یکی از راهکارهایی که بازاریابان برای جذب بیشتر هوادار استفاده می کنند، رویکرد بازاریابی نوستالژی است. هدف این پژوهش بررسی نقش مولفه های بازاریابی نوستالژی در رفتارهای هواداران به عنوان سرمایه های اجتماعی باشگاه است. روش این پژوهش از نوع توصیفی است. در پژوهش حاضر از علی پروین به عنوان شخصیت نوستالژیک ورزشی استفاده شد، همچنین، برای برانگیختن حس نوستالژی مصرف کنندگان، فیلمی از زندگی شخصی و فوتبالی علی پروین تدوین شد. به دلیل تمرکز مقاله بر نوستالژی نیابتی، داده های این تحقیق از طریق توزیع پرسشنامه میان افرادی که تجربه مستقیمی در زمینه آشنایی با سابقه ورزشی علی پروین نداشتند، جمع آوری شد. نتایج تحلیل داده ها از طریق تحلیل مسیر نشان داد نوستالژی برانگیخته بر نگرش و وفاداری هواداران و تاثیرپذیری نوستالژیکی بر نگرش و احساس هوادار تاثیرگذار نیستند. همچنین، بیشترین اثر مستقیم بر رفتار هوادارانه را وفاداری هواداران و بیشترین اثر غیرمستقیم بر رفتار هوادارانه را احساس هواداران داشته است و میزان تاثیرگذاری متغیرهای تحقیق بر رفتار هوادارانه به ترتیب عبارت اند از احساس هواداران، وفاداری هواداران، نوستالژی برانگیخته، شخصیت نوستالژیکی و تاثیرپذیری نوستالژیکی.کلید واژگان: بازاریابی نوستالژی, بازاریابی, رفتار سرمایه اجتماعی, سرمایه اجتماعیToday, social capital is one of the subjects that has attracted the attention of sports researchers. Fans are one of the most important elements of social capital for sport's marketers. One of the strategies that marketers use to attract more fans is the nostalgia marketing approach. The purpose of this study was to investigate the role of nostalgia components in the behavior of supporters as elements of social capital. The method of this research is descriptive. to create a sense of consumer nostalgia, a film about personal and football life of Ali Parvin(nostalgic character) was developed. Due to the focus of the article on vicarious nostalgia, the data of this research was collected by. The results of the data analysis through path analysis indicated that Evoked nostalgia on the attitude and loyalty of the supporters and the nostalgic proneness on the attitude and emotional feelings of the fans are not effective. Also, the most direct effect on fan's behavior was about their loyalty and the most indirect effect on fan's behavior was the feelings of supporters. The influence of the research variables on fan's behaviors were as follows: fans' emotions, loyalty, evoked nostalgia Familiarity with Nostalgic Items and Nostalgic PronenessKeywords: nostalgia, social capital, fan's behaviour
-
مقدمهبازاریابی درونی یک ابزار مدیریتی است که از طریق توجه به کارمندان به عنوان مشتریان درونی زمینه را برای ارائه خدمات با کیفیت فراهم می آورد. مطالعه حاضر با هدف تعیین مولفه های بازاریابی درونی بیمارستان و طراحی الگو بازاریابی درونی بومی ایران انجام شد.روش کارروش شناسی مطالعه حاضر از نوع کیفی/کمی می باشد. در مرحله کیفی به سبب کمبود چارچوب های نظری، از روش تحلیل تم جهت استخراج الگوی مفهومی استفاده شد. نمونه آماری این مرحله، 10 نفر از مدرسین و خبرگان حوزه بازاریابی می باشد که براساس نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی، کارکنان بیمارستان خاتم الانبیاء شامل 350 نفر بودند، با استناد به جدول مورگان تعداد نمونه 183 نفر می باشد. ابزار مطالعه "پرسشنامه بازاریابی درونی" (Internal Marketing Questionnaire) می باشد که شاخص روایی محتوا و پایایی ابزار با استفاده از آلفای کرونباخ اندازه گیری شد. توزیع پرسشنامه در مکان هایی که کارمند ها بیشترین احتمال حضور را داشتند صورت گرفت و افراد به صورت تصادفی ساده در ساعات مختلف، به پرسشنامه ها پاسخ دادند. در نهایت پرسشنامه ها توسط 106 کارمند در بخش های غیر درمانی و 77 کارمند در بخش های درمانی پاسخ داده شد. داده ها با نرم افزار لیزرل نسخه ی 8/8 تحلیل شد.یافته هادر مرحله کیفی 39 مولفه؛ شامل 6 تم فرعی و 2 تم اصلی به عنوان مولفه های بازاریابی درونی تعیین و الگوی مفهومی استخراج شد . در مرحله کمی یافته ها نشان می دهد که بار عاملی متغیرهای مکنون بین 60/0 تا 81/0 و در سطح 001/0 معنی دار می باشد. یافته ها ضمن تایید کلیت الگو، نشان می دهد که مولفه های رفتار سازمانی دارای بیشترین، و مولفه های انگیزشی دارا کم ترین همبستگی با بازاریابی درونی می باشد.نتیجه گیریعلیرغم اهمیت همه مولفه ها، مولفه های رفتار سازمانی به دلیل داشتن بیشترین همبستگی با بازاریابی درونی مهم ترین متغیر است. پیشنهاد می شود الگوی طراحی شده جهت افزایش کیفیت خدمات قابل ارائه توسط کارکنان بخش درمانی و غیر درمانی بیمارستان مورد استفاده قرار گیرد.کلید واژگان: بازاریابی, منابع انسانی, سازمان های برنامه ریزی بهداشتی, الگو های سازمانی, ایرانIntroductionInternal marketing is a management tool that provides the quality of service through the attention of employees as internal customers. The purpose of this study was to determine the internal marketing components of the hospital and the internal marketing model design of native Iran.MethodsThe methodology of this study is qualitative / quantitative. In the qualitative stage due to the lack of theoretical frameworks, the theme analysis method was used to extract the conceptual model. The statistical sample of this stage is 10 lecturers and experts in the field of marketing, which were selected on the basis of non-random and purposive sampling. The statistical population of the small section, Khatam-ol-Anbia hospital staff was 350, according to the Morgan table, there were 183 individuals. The instrument was an "Internal Marketing Questionnaire" which measured content validity and reliability of the it using Cronbach's alpha. The distribution of questionnaires was carried out in places where employees were most likely to attend, and people responded to the questionnaires by simple random sampling at different times. Finally, the questionnaires were answered by 106 non-medical staff and 77 employees in the health care departments. Data was analyzed using Laser 8.8 Version.ResultsIn the qualitative stage, 39 components were selected, including 6 sub themes and 2 main themes as internal marketing components and the conceptual model was extracted. In the quantitative phase, the findings show that the factor load of the variables is significant between 0.60 to 0, 81 and at the level of 001.0. Findings confirm the overall model, indicating that the components of organizational behavior have the highest, and the motivational components have the least correlation with the internal marketingConclusionsDespite the importance of all the components, the components of all the components, the components of organizational behavior are the most important variable due to the greatest correlation with internal marketing. It is suggested that the designed model be used to improve the quality of services provided by hospital and non-hospital staff.Keywords: Marketing, Human Resources, Health Planning Organizations, Organizational Models, Iran
-
جمع سپاری یکی از راهبردهای همکاری در نوآوری باز است که با بهره گیری از امکانات فناوری اطلاعات (IT) بستری را برای حضور فعال جمعیت های آنلاین در فعالیت های مختلف شرکت ها نظیر طراحی محصول فراهم کرده است. با این حال تعداد پروژه هایی که در این حوزه به نتایج قابل قبول نرسیده و کارایی لازم را نداشته اند نیز کم نبوده است. این پژوهش درصدد شناسایی و تعیین اولویت برای شاخص های موفقیت در جمع سپاریطراحی محصول و بهبود آن بوده است. این تحقیق از نوع تحقیقات آمیخته است که در قسمت کیفی، تحلیل مضمون و در قسمت کمی با روش توصیفی پیمایشی صورت گرفته است. جامعه تحقیق شامل تمام کارشناسان،نخبگان و متخصصان حوزه جمع سپاری بود، در همین راستا ابتدا با استفاده از ادبیات پیشین تعدادی عوامل استخراج شد سپس به کمک مصاحبه با 10 نفر از کارشناسان،مدیران سازمان هایی که تجربه استفاده از جمع سپاری را در طراحی محصول داشته اند، در مجموع 36 عامل حیاتی برای موفقیت جمع سپاری مورد شناسایی قرار گرفت که با روش دلفی غربالسازی شدند و به کمک روش بهترین-بدترین (BWM) اولویت بندی شدند. از میان ابعاد چهارگانه جمع سپاری به ترتیب «مشارکت کنندگان»، «سیستم IT»، «مدیریت سازمان» و «کارمندان» و نیز در میان عوامل این ابعاد، «کیفیت عملکرد مشارکت کنندگان»، «کیفیت سیستم IT»، «فرآیند کنترل و نظارت» و «کارآیی کارمندان» به ترتیب دارای بیشترین اهمیت بودند.کلید واژگان: جمع سپاری, طراحی محصول, صنعت it, عوامل کلیدی موفقیت, روش دلفی, تکنیک BWMCrowdsourcing is one of the new cooperative strategiesin open innovation that Using Information Technology (IT) facilities, provides a platform for active online crowds in various activities of companies such as product design. However, in this area, there were not too many projects which have achieved acceptable results. Therefore, this research attempts to identify and prioritize success factors of crowdsourcing in product design and improvement. the type of research is mixed method. The method of analysis for qualitative section is based on content analysis and for quantitative part is based on descriptive survey. Data were collected from experts and specialists in the field of crowdsourcing. Hence, several factors has been extracted from previous studies, then 36 main success factors has been recognized through interviewing approximately ten managers who are experienced in crowdsourcing for product design. The factors were assayed by Delphi method and final dimensions and factors were weighed by experts using best worth method. The study prioritized the quadruple dimensions of crowdsourcing as follows: contributors, IT system, organization management and employees. Among the factors of mentioned dimensions, “contributors operation quality”, “quality of IT System”, “control and supervision process” and “employees efficiency” are the most important ones, respectively.Keywords: product design, Crowdsourcing, IT industry, Critical success factors, Delphi method, BWM
-
مسافرت و گردشگری به عنوان بزرگترین و متنوع ترین صنعت دنیا به شمار می رود. بسیاری از کشورها، این صنعت پویا را به عنوان منبع اصلی درآمد، اشتغال، رشد بخش خصوصی و توسعه ساختارهای زیربنایی می دانند. صنعت گردشگری با رشدی بی سابقه وارد عرصه جدید می شود و در سیستم اقتصاد جهانی بر اهمیت آن افزوده می گردد. برای توسعه گردشگری افزایش آگاهی جامعه در نواحی گردشگری ضروری است. با شناسایی راهکارهای مناسب در جهت افزایش آگاهی مردمان محلی می توان مدیریت بهتری بر توسعه صنعت گردشگری و همچنین گردشگران داشت. از آنجایی که جامعه آماری نامحدود بوده است، بنابرابن برمبنای روش تعیین حجم نمونه کوکران تعداد 223 نفر به عنوان نمونه آماری تعیین گردیده و از طریق نمونه گیری (غیراحتمالی) دردسترس انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسش نامه های استاندارد بر اساس طیف لیکرت (پنج گزینه ای) استفاده شد. روایی پرسش نامه به روش صوری -محتوایی و پایایی آن با محاسبه ضرایب آلفای کرونباخ برای هر متغیر محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده و بررسی مدل مفهومی، با استفاده از نرم افزار spss تحلیل های لازم صورت گرفت. بنابراین، می توان اظهار داشت که آموزش و اطلاع رسانی، اقدامات مدیریتی و انجام اقدامات انگیزشی موجب افزایش آگاهی ساکنان در راستای توسعه گردشگری می شود.کلید واژگان: توسعه گردشگری پایدار, مشارکت شهروندی, آگاهی افزایی
-
اهمیت مسئولیت اجتماعی در حال افزایش است و جایگاه مهمی در صنعت گردشگری یافته است. یکی از دلایل آن، توسعه روز افزون صنعت گردشگری در جوامع مختلف، اهمیت این صنعت در اقتصاد جهانی است. پس تخصیص منابع در این زمینه هزینه محسوب نمی شود، بلکه سرمایه گذاری برای کسب مزیت رقابتی است. هدف این مقاله بررسی سطح و میزان اهمیت مسئولیت پذیری اجتماعی سازمان گردشگری و میراث فرهنگی یزد به عنوان نهاد دولتی در بخش گردشگری است. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه است. در این پژوهش 300 پرسشنامه بین فعالان و کارشناسان گردشگری یزد توزیع شد. روایی محتوایی پرسشنامه تایید شده و با محاسبه آلفای کرونباخ، پایایی پرسشنامه تایید شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی- همبستگی است. داده ها با رویکرد مدل سازی معادلات ساختاری بر پایه روش حداقل مربعات جزئی با نرم افزار PLS و SPSS تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد به کارگیری مفهوم مسئولیت اجتماعی در صنعت گردشگری می تواند روند رشد این صنعت را تسریع بخشد. با وجود این، مسئولیت اجتماعی در سازمان یادشده به عنوان راهبرد معرفی و شناخته نشده است.کلید واژگان: حداقل مربعات جزئی, صنعت گردشگری, مسئولیت اجتماعی سازمان, میراث فرهنگیThe importance of corporate social responsibility increasing and has a very great role in tourism industry. One of the reason is the increasing development of tourism industry in different countries and also the importance of this industry in global economy. So allocation of resources is not consider as cost in this field but investment is competitive advantage. The purpose of this article is considering the level and importance of cosial responsibility of tourism organization and yazd cultural heritage as governmental institutions in tourism sector. Collecting data is based on questionnaire. In this research, 300 questionnaire has been distributed among tourism activists and experts. Questionnaire content validity by method of PLS, convergent and divergent validity by calculating Cronbachs Alpha, the stability of questionnaire has been confirmed. Present paper is descriptive and has a survey method. Data has been analized by using structural equation modeling approach based. On partial least squares method using PLS and SPSS software. The results showes that the use of the concept of social responsibility in the tourism industry can accelerate the growth of this industry. However, social responsibility within the organization introduced and discussed as a strategy is not yet known.Keywords: Tourism Industry, Corporate Social Responsibility, Cultural Heritage, Partial Least Squares
-
منابع انسانی با ارزش ترین سرمایه کشور است و محور توسعه به شمار می آید. بنابر این، برای تحقق رشد و توسعه این سرمایه ارزشمند، نیاز به برنامه ریزی دقیق است. بحث اصلی درHuman Resourc Accounting این است که آیا نیروی انسانی، دارایی است و چگونه می توان این دارایی را به عنوان ارزش سنجید؟ پس منابع انسانی باارزش ترین عامل در تولید است و نقش قابل ملاحظه ای در بهره وری سازمانها دارد. هدف این مقاله، ارائه مدلی برای ارزیابی دقیق ارزشگذاری نیروی انسانی است.روشدر این مطالعه، نخست مولفه های مربوط از ادبیات تحقیق استخراج شد. سپس شاخصهای شناسایی شده توسط خبرگان جرح و تعدیل شد؛ به طوری که در نهایت 100 شاخص در دو طبقه کمی و کیفی سازماندهی شدند. جامعه آماری کارکنان دانشگاه یزد است.
یافته ها ونتیجه گیرییافته های تحقیق منجر به طراحی الگویی شد که با استفاده از رویکردی جامع، این امکان را برای مدیریت منابع انسانی دانشگاه ها به وجود آورده که ضمن برخورداری از شاخصهای کمی و کیفی و از طریق بهره گیری از یک مدل 500 امتیازی، به ارزشگذاری کارکنان پرداخته، موقعیت مناسبی را در جهت ارتقای سطح کیفی و کمی نیروهای انسانی فراهم آورد..کلید واژگان: ارزشگذاری نیروی انسانی, دانشگاه, حسابداری منابع انسانی -
به باور پژوهش گران، در ورای هر عمل خرید فرایند مهم تصمیم گیری نهفته است که باید بررسی شود. کاوش در رفتار مشتری به سازمان ها کمک می کند که استراتژی های بازاریابی شان را بهبود بخشند. بدین منظور در راستای طبقه بندی مشتریان، بر مبنای سبک های خرید، پژوهش های بسیاری انجام شده است که بینش عمیقی درباره ذهن مصرف کننده در اختیار پژوهش گران و مدیران سازمان ها قرار داده اند و به تدوین استراتژی های کاربردی کسب و کار منتج شده اند. در این پژوهش مبتنی بر ادبیات پیشین و با در نظر گرفتن تفاوت های فرهنگی و سپس آزمون مدل با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی، چهارده گونه سبک خرید مناسب با زنان تهرانی در سه بعد جانمایی شد. در مرحله بعد، به منظور بررسی وضعیت عملکردی مدل از تحلیل آماری استفاده شد که به ترتیب سبک های کیفیت گرا، راحت گرا، جمع گرا، ارزش گرا، سلیقه گرا و قیمت گرا در حکم الگوهای رفتاری خرید زنان در صنعت پوشاک شهر تهران مشخص شدند.
کلید واژگان: رفتار مصرف کننده, سبک شناسی خرید, صنعت پوشاک, زنانResearchers believe that there is an important decision-making process underlying every purchasing that should be studied. Analyzing customers’ manners can help organizations to improve their marketing strategies. Given that, a large number of studies have been conducted for categorizing customers on the basis of their purchasing behavior styles. The findings of such studies have providedresearchers and organization managers with more profound understanding of customers’ mentality and have made them prepare practical business strategies. In this study, through reviewing related literature, considering existing cultural differences, and then model testing through confirmatory factor analysis, 14 purchasing behavior styles consistent with Tehrani women were located in three dimensions. Statistical analyses werethen used for studying the model’s application. Styles including quality-oriented, comfort-oriented, community-oriented, value-oriented, taste-oriented, and price-oriented styles were respectively identified as the purchasing behavior styles of women in the textile industry in the grand city of Tehran.Keywords: Customer's behaviors, Purchasing behavior styles, Textile industry, women -
فرهنگ سازمانی، نوعی برنامه ریزی اندیشه جمعی است که در سالیان اخیر به عنوان یک تفکر غالب در عرصه نظام بانکی جمهوری اسلامی ایران مطرح بوده است. این اندیشه جمعی، متمایز کننده اعضا از یک گونه به گونه دیگر است. هر کس به نوعی با جمع و گروه های انسانی کار کرده باشد، از وجود این پدیده مهم سازمانی آگاه است. از آن طرف نیز بر اساس رویکرد کاربردی می توان گفت که یکی از ویژگی های سازمان های پیشرو و رقابت پذیر، برخورداری از شایستگی های بازارگرایی و توجه و تاکید آنها به خواسته های مردم بوده است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف شناسایی مدل مناسب فرهنگ سازمانی و طراحی مدلی برای بازارگرایی مطابق با نیازهای نظام بانکی کشور به بررسی اثرات فرهنگ سازمانی بر توسعه بازارگرایی در نظام بانکی جمهوری اسلامی ایران می پردازد. جامعه ی آماری این پژوهش را گروهی از کارمندان و کارشناسان و مدیران شعب بانک مهراقتصاد تهران بزرگ طی سال های 92-1391 تشکیل می دهند. برای جمع آوری داده ها از دو پرسشنامه ی فرهنگ سازمانی و بازارگرایی استفاده شده به طوریکه در مقیاس بازارگرایی مولفه های پرسشنامه بر اساس ابعاد مدل درایسدل طراحی شده و برای مقیاس فرهنگ سازمانی پرسشنامه استاندارد دنیسون بکارگرفته شده است. به منظور آزمون فرضیه های تحقیق، از تحلیل رگرسیون تک متغیره و چند متغیره با استفاده از نرم افزار spss و نیز جهت برازش مدل بازارگرایی نرم افزار Lisrel به کارگرفته شده است. نتایج این تحقیق حاکیکلید واژگان: فرهنگ سازمانی, بازارگرایی, نظام بانکی, بانک مهر اقتصادOrganizational culture is a collective thoughts planning that in recent years in organization has been the dominant thinking. The collective thought, distinguishing members of one species to another. Anyone who has worked a total and human groups, is aware of the existence of this organization phenomenon. It is also based on a practical Approach, we can say that one of the characteristics of leading and competitiveness businesses, Have the market orientation competence and attention to the demands of their customers. In this context, the present study attempts, aims to identify organizational culture appropriate model and design model for market orientation, examine the effects of organizational culture on market orientation of the Banking system in Islamic republic of iran. Statistical population is Tehran's economy Mehr Bank staff and experts (Tehran, Rey, Shamirn and Islam Shahr) during the 92-1391. Data were collected from two corporate culture and market orientation questionnaires. So in market orientation scale, questionnaire components was designed based on Draysdl model dimensions. Dennison questionnaire has been used to organizational culture scale. In order to test the research hypotheses, univariate and multivariate regression analyzes were used Spss16 softwareKeywords: Organizational culture, Market orientation, Banking system Mehr economy bank
-
امروزه مفهوم توسعه پایدار کاربردی جهانی پیدا کرده و بسیاری از بخشها و ارکان هر جامعه را درگیر خود ساخته است. از بین عوامل و شاخصه های فراوانی که بر دستیابی به توسعه پایدار موثر هستند نظام آموزشی بهانحاء مختلف در سطح قابل توجهی تاثیرگذار است. کارآمدی این نظام نیز تابع عوامل و مولفه های گوناگونی است. مدیران و مدیریت آنها یکی از این مولفه هاست که بهره ور بودن آن ها نقش قابل توجهی در کارامدی نظام های آموزشی دارد. لذا این مقاله در صدد است تا در گام نخست عواملی را که به تفکیک، موجبات افزایش سطوح بهرهوری مدیران زن و مرد را فراهم می کند را شناسایی کرده و در اقدامی مبتکرانه با استناد به اینکه مدل کانو خصلت دسته بندی مولفه ها و ویژگی هااز حیث ابعاد کیفیتی دارا می باشد(تاکنون از این تکنیک تنها برای سنجش رضایت مشتری استفاده شده است) به منظور طبقه بندی و مقایسه عوامل موثر بر بهره وری مدیران زن و مرد آموزش و پرورش از این تکنیک بهره گیری نماید. نتایج به دست آمده از این پژوهش نشان میدهند از 23مولفه شناسایی شده به عنوان مولفه های موثر بر بهره وری مدیران زن، 1 مولفه الزامی، 16 مولفه یک بعدی و 3 مولفه جذاب می باشند و همچنین در مورد مدیران مرد 4 شاخص یک بعدی و 13 شاخص الزامی شناسایی شده و شاخص جذابی برای مردان مشاهده نشد. در پایان رتبه بندی این مولفه ها نیز ارائه شده است.
کلید واژگان: توسعه پایدار, مدل رضایت مشتری کانو, بهرهوری, مدیران زن و مرد, آموزش و پرورشNowadays, the concept of sustainable development has found a global application and attracted many parts andbasis of any community. Among many factors affecting sustainable developments, educational system is remarkably effective in many ways. The effectiveness of the system is also a function of various factors and components. The managers and their management are one of the components playing a significant role in all education systems. Therefore, by considering many female managers working in education system of the country, this paper is firstly to identify the factors increasing the productivity of the male and female managers and then use Kano model creatively to classify and compare the factors affecting the productivity of male and female managers. The results obtained by this study indicate 23 elements are identified as effective elements of productivity of male and female managers. For female managers, one factor is essential, 16 factors are one-dimensional and 3 factors are attractive. Also, in the case of male managers, 4 factors are one-dimensional and 13 factors essential but no attractive factor detected. The ranking of these elements is also presented at the end.Keywords: Sustainable development, Kano Customer Satisfaction Model, Productivity, Male, Female Managers, Education, Training
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.