به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

دکتر علیرضا شجاعی زند

  • علیرضا شجاعی زند*

    این مقاله مدعی است که با «تابوسازی» و نه تابوبودن ذاتی قدرت مواجهیم. موضوع را با تمرکز بر مصداق آشنا و نزدیکی دنبال کرده و نشان داده ایم که دولت ستیزی ها لزوما و منحصرا برآمده از دولت گریزی نیستند و ممکن است حتی به دولت سازی نیز منتهی شوند. از آنجا که دعاوی متضمن مذموم شماری قدرت نوعا مستند به عقبه های دینی و تاریخی بوده اند، لاجرم به بررسی این زمینه ها در ایران و اسلام پرداخته ایم. در بررسی ادبیات مذموم شماری قدرت، با نظریات تاریخی «استبدادشرقی»، «شیوه تولید آسیایی»، «دولت رانتیر» و «شرق شناسی» مواجه شدیم که بر پایه ویژه سازی شرق و آسیا و ایران ارایه شده بودند و در تاملات دین پژوهانه اخیر، با نظریاتی درباره «مکان دین در جامعه»، «بنیادگرایی اسلامی» و «اقتدارگرایی اسلام». مرور این نظریات موید وجود یک رقابت آشکار و پنهان در دستیابی به قدرت و کارسازی علیه آن به منظور از میدان به در کردن رقبای احتمالی و بالقوه غرب و مدرنیته بوده است.

    کلید واژگان: دولت گریزی, دولت ستیزی, دولت سازی, ادیان سیاسی, بنیادگرایی
    Alireza Shojaizand *

    This article claims that we are facing "taboo making" and not the inherent taboo of power. We have followed the issue by focusing on a familiar and close example and have shown that anti-state movements are not necessarily and exclusively derived from antagonism and may even lead to state building. Since the claims involving condemnation of power are usually based on religious and historical obstacles, we have necessarily investigated these fields in Iran and Islam.In the review of the literature denouncing power, we came across the historical theories of "Oriental tyranny", "Asian mode of production", "rentier state" and "Orientalism" which were presented on the basis of the specialization of the East, Asia and Iran, and in the recent reflections of religious studies, with theories about "The place of religion in society", "Islamic fundamentalism" and "Islamic authoritarianism". The review of these theories has confirmed the existence of an open and hidden competition in gaining power and working against it in order to eliminate possible rivals and possibly the West and modernity.

    Keywords: State Evasion, Anti-state, State Making, Political Religions, Fundamentalism
  • علیرضا شجاعی زند*، مهرداد فرهنگی

    هدف از این پژوهش، بررسی ظهور پدیده ای نو در عرصه سیاست و مناسبات قدرت در ایران است. این پدیده نو همانا ظهور نوعی از سیاست ورزی است که بنیاد مشروعیت دعاوی و مطالبات خود را برمبنای «مردم» و خواست و اراده آنان بنا می نهد. با واکاوی تاریخ تحولات سیاسی ایران معاصر براساس آرای ارنستو لاکلایو در باب «امر سیاسی» و «سیاست مبتنی بر مردم» و به روش تحلیل گفتمان، به این نتیجه رسیدیم که به رغم تعدد جنبش ها، شورش ها و مقاومت ها در شهرها و روستاها در برابر حاکمان محلی و قدرت مرکزی، در «جنبش تنباکو» است که ما با نوع جدیدی از کردار سیاسی مواجه می شویم که خواست ها و مطالبات خود را به نام «مردم» و به نمایندگی از «مردم» طرح می کند.

    کلید واژگان: امر سیاسی, کردار سیاسی, ملت, دولت, بست نشینی
    Alireza Shojaeezand*, Mehrdad Farhangi

    The purpose of this study is to investigate the emergence of new phenomena in the field of politics and power relations in Iran. Analyzing the history of political developments in contemporary Iran, based on Ernesto Laclauchr('39')s account of "politics" and "people-based politics" and through the method of discourse analysis, we came to the conclusion that despite the multiplicity of movements, riots and resistance In the cities and villages against the local rulers and the central power, it is in the "tobacco movement" that we are confronted with a new kind of political action that calls for the demands and demands of the "people".

    Keywords: the political, political practice, nation, government, sit-down strike
  • مهدخت قربانی*، علیرضا شجاعی زند

    پژوهش حاضر با هدف بررسی و ارزیابی کیفی آموزش جامعه شناسی، تلاش دارد تا با نگاهی به وضعیت کنونی آموزش جامعه شناسی در ایران از دریچه ی تجربه ی زیسته ی کنشگران اصلی آن (دانشجو و استاد)، توصیفی از آن ارایه داده و مقدمه ای برای بررسی نقاط ضعف و قوت مقوله ی آموزش رشته ی جامعه شناسی در ایران باشد. در این تحقیق با تکیه بر مفروضات رویکرد پدیدارشناسی، آموزش به عنوان یک پدیدار برای محقق و کنشگران درگیر فرایند آموزش آشکار شده و محققین تلاش داشته با تکیه بر تجربیات زیسته ی این کنشگران، توصیفی از وضعیت آموزش جامعه شناسی به دست دهند تا در نهایت بتوان با تکیه بر توصیف ها و واکاوی خلا های موجود در آموزش، به درکی بهتر از وضعیت جامعه شناسی در ایران نایل شد. روش نمونه گیری، نظریه زمینه ای است. جامعه ی آماری شامل دانشجویان جامعه شناسی(کارشناسی ارشد و دکتری) و اساتید جامعه شناسی است که با معیار اشباع نظری در نمونه گیری به پانزده دانشجو و هفت استاد رسیدیم. نتایج توصیفی پژوهش نشان از وجود موارد زیر در وضعیت کنونی آموزش جامعه شناسی در ایران می دهد: نحیف بودن بینش جامعه شناختی، انباشت مقالات علمی، شکل نگرفتن حوزه عمومی، بی اعتمادی به دانشگاه، مقتضیات محدود کنش دانشجو-استاد در بستر جامعه داخلی و بین المللی، شیءوارگی علمی، عدم تفکیک ساختاری دانشگاه و دولت، عدم وجود پارادایم مشخص پژوهشی نظری، عدم استقلال دانشگاه از فضای امنیتی.

    کلید واژگان: نظریه زمینه ای, تجربه زیسته, پدیدارشناسی, آموزش جامعه شناسی
    Mahdokht Ghorbani *, Alireza Shojaeezand

    This study concerns the situation of sociology education in Iran from the phenomenology point of view. The question is: “what is the role of sociology education in the current situation of Iran?” In this research, we tried to categorize different influential reasons on conditions of sociology and after demonstrating the importance of the teaching, we straight to the reality of sociology education without any postulated approach. The methodology is grounded theory which lets us look at this subject from a phenomenological approach. The first step is to refer to the involved actors in the education process to explain the reality as they are experiencing and living it. This plan is made by interviewing 7professors and 15students from 3universities in Iran and also by the results of other research. These interviews are taken in open and semi-open techniques, which provided us a level of reality based on the life-world of actors, the consciousness of sociology teaching, classes, and the university environment. The sample size was chosen based on theoretical saturation. To analyze data, an open and axial codification was done, and by specifying central categories, the authors reached a conceptual ordering and a description of the current situation of sociology teaching.

    Keywords: Grounded Theory, Lived experience, Sociology Education, Phenomenology, Sociological Imagination
  • مریم ایثاری، علیرضا شجاعی زند*

    پژوهش حاضر با هدف شناسایی زمینه ها و فرایندهای شکل گیری زیست غیررسمی زباله گردی در میان کارگران افغانستانی در تهران انجام شده است. روش این پژوهش مطالعه موردی است و از ابزارهای گوناگون مشاهده و مصاحبه در کنار تحلیل اسناد استفاده شده است. نمونه گیری به شیوه هدفمند ترکیبی صورت گرفته است و مجموعا با 57 نفر از مدیران و کارشناسان شهری، پیمانکاران، گاراژداران، سرکارگران، زباله گردهای افغانستانی و مطلعین مصاحبه انجام شد. نتایج نشان داد عوامل گوناگونی در سطح کلان، میانه و خرد زمینه ساز حضور زباله گردهای افغان در ایران و زیست غیررسمی آنان در شهر تهران است. عوامل اقتصادی و سیاسی وابسته به کشور افغانستان، عوامل فرهنگی و خانوادگی کارگران هراتی، قوانین مرتبط با اتباع شامل محدودیت فضایی برای تردد و محدودیت اشتغال در ایران، شرایط کاری و مناسبات درون شغلی در میدان زباله، عوامل مرتبط با نقش حکمروایی هیبریدی شهری و عدم منزلت اجتماعی این شغل نزد ایرانیان ازجمله این مواردند. یافته ها همچنین نشان داد درمجموع، چند الگوی مختلف زباله گردی براساس جغرافیای اسکان غیررسمی و تنوع شراکت اقتصادی با پیمانکاران در میان زباله گردهای افغانستانی در شهر تهران قابل ردیابی است. چهار الگوی اقتصاد غیررسمی شامل برون سپاری مجدد، شراکت درصدی، کارفرمایی حداکثری و عدم شراکت با پیمانکار شناسایی شد. مدل های مختلف شراکت اقتصادی دلالت های گوناگونی برای مناسبات قدرت میان زباله گردها، نیروهای واسط و پیمانکاران دربردارد. به طوری‎که در مدل برون سپاری مجدد و عدم شراکت، پیمانکاران کمترین قدرت و نیروهای واسط بیشترین قدرت را دارند. همچنین در مدل کارفرمایی حداکثری زباله گردها کمترین خودگردانی و پیمانکاران بیشترین قدرت را دارند. نتایج این پژوهش، پیوند ناگسستنی میان عرصه های رسمی و غیررسمی را آشکار کرد و نشان داد عرصه غیررسمی بیش از آنکه مسئله ای توسعه ای باشد، امری مرتبط با حکمروایی شهری و اقتصاد سیاسی شهر است.

    کلید واژگان: زباله گردی, اسکان غیررسمی, اقتصاد غیررسمی, حکمروایی هیبریدی شهری, خودگردانی
    Maryam Isari, Alireza Shojaeizand *

    The purpose of the present study is to identify the contexts and processes of shaping the informal life of waste pickers among Afghan workers in Tehran. The method we applied is a case study, and we have also used various observational and interviewing tools along with document analysis. We used Mixed Purposive Sampling to conduct this research, and a total of 57 individuals are interviewed, including urban managers and experts, contractors, sanitation workers, forepersons, Afghan waste pickers, and local activists and informants. The results show that various factors at the macro, medium, and micro levels facilitate the informal life of Afghan waste pickers in Tehran. These factors include economic and political situation in Afghanistan, cultural and familial features of Heratian workers, restrictive laws of Iran regarding foreigners’ employment and spatial access, working conditions and interactions in the waste field, roles played by urban hybrid governance, and finally the undignified status of this job among Iranians. Our findings show that several patterns of waste picking can be traced based on the geography of informal settlements and the diversity of economic partnerships with contractors among Afghan waste pickers in Tehran. We propose four informal economy models, including re-outsourcing, percentage partnership, maximum employer, and non-partnership with the contractor. These models of economic partnership have different implications for the power relations between waste pickers, intermediate forces, and contractors. In the re-outsourcing and non-partnership models, contractors have the least, and mediators have the most power. In comparison, the maximum employer model offers waste pickers the least autonomy and contractors the most power. Our findings reveal that there is an inseparable connection between the formal and informal realm of the waste field. They show that the informal arena is more connected to urban governance and urban political economy and less to the developmental issues.

    Keywords: Waste Picking, Informal Settlement, informal economy, Urban Hybrid Governance, Autonomy
  • مریم ایثاری، علیرضا شجاعی زند*

    پژوهش حاضر با هدف واکاوی مناسبات میان سیاست های شهری و زیست غیررسمی زباله گردی در شهر تهران انجام شده است. روش این پژوهش مطالعه موردی است و از مشاهده و مصاحبه نیمه ساختاریافته در کنار تحلیل اسناد استفاده شده است. نتایج نشان می دهد سیاست های شهری در بخش بازنمایی فضای شهری بر محوریت گفتمان های توسعه، مدرنیستی، زیباسازی و بهبود انتظام بصری قرار دارد. همچنین بازنمایی زیست زباله گردی براساس دو الگوی جرم انگارانه و آسیب شناختی صورت می گیرد. در زمینه کردارهای فضایی، سیاست های سازماندهی در قالب سیاست های انضباط بخشی و حذفی عمل می کند. سیاست های انضباط بخشی شامل سیاست زمان مندی، مکان مندی، گزینش- نظارت و بهنجارسازی است. این سیاست ها از خلال حاکمیت مرزی و حرکت مداوم حکمروایی شهری میان عرصه رسمی و غیررسمی عمل می کند و در صورت تخطی زباله گردها به سیاست های تنبیهی تغییر جهت می دهد. سیاست های حذفی نیز در هنگام ایتلاف میان سازمان های درگیر در حکمروایی شهری و نیز در مواقع شکست ایتلاف میان بخش عمومی و خصوصی رخ می دهد. کردارهای فضایی با هدف کسب سود، تامین اقتدار و بازسازی مشروعیت سازمانی از دست رفته برای حکمروایی شهری عمل می کند. در مقابل این سیاست ها، کارگران زباله گرد الگوهایی از مقاومت های نهان و آشکار را در فضاهای زیست خود با هدف مشروعیت زدایی از منابع اعمال قدرت و به رسمیت شناسی خود به کار می گیرند.

    کلید واژگان: زباله گردی, زیست غیررسمی, سیاست های شهری, کردارهای فضایی, مقاومت
  • علیرضا شجاعی زند *

    رهبری دینی را از مصادیق رهبران کاریزماتیک دانسته اند؛ اگر در موقعیت نهضتی قرار بگیرد. تداوم و پایایی آن البته محل تردید است؛ خصوصا وقتی که کار به جانشین و به تغییر موقعیت برسد. این جوهر نظریه کلاسیک ماکس وبر در باب کاریزماست. تجربه انقلاب اسلامی و به تبع آن، برپایی جمهوری اسلامی در ایران، این نظریه را با چند نقض و چالش جدی مواجه ساخته و ضرورت برخی تجدیدنظرهای مبنایی را پیش کشیده است؛ ازجمله درباره «ناپایداری مناسبات کاریزماتیک». مقاله حاضر نشان داده است که این مناسبات به رغم واقع شدن در مرحله «نظام» و وقوع پدیده «جانشینی»، همچنان برقرار است و این نیز به مدد عنصر عقیدتی- ایمانی مشترک در هر دو موقعیت است.

    کلید واژگان: کلیدواژه ها: امام خمینی, آیت الله خامنه ای, کاریزما, عقیده (ایدئولوژی), نظام آرمانی, وضعیت متعارف
    Alireza Shojaeizand *

    Experts consider religious leadership a referent of charismatic leadership, if it is achieved in the course of a mass movement. Its stability and sustainability are uncertain though, especially when succession and a change of situation are at stake. This is the essence of Max Weber’s classic theories of charismatic authority. The experience of Islamic Revolution, and consequently the establishment of the Islamic Republic of Iran, have seriously exposed the theory to serious contradictions and challenges and put forth the necessity of fundamental revisions, including the revision of “instability of charismatic relations”. The findings of this paper show that charismatic relations are still stable despite entering into the phase of “institution” and the occurrence of “succession”. This is because of the existence of the element of ideology-fidelity, which is common in both situations.k

    Keywords: Imam Khomeini, Ayatollah Khamenei, charisma, faith (ideology), ideal system, normal situation
  • علیرضا شجاعی زند*
    بررسی نسبت عقل و دین و دین و عقل یکی از بحث های مقدماتی و لازم برای جامعه شناسی دین است. نتایج حاصل از آن علاوه بر منظر، بر موضوع شناسی این شاخه از جامعه شناسی نیز تاثیر شایانی خواهد داشت و به دین پژوهان و صاحب نظران آن کمک خواهد کرد تا موضع صائبی در قبال دو مسئله اخیرا مطرح شده، یعنی «دین سازی های عقل» و «دینی سازی علم» اتخاذ نمایند و مشی مناسبی را در قبال آنها در پیش گیرند.مقاله پس از مرور نسبت های ممکن و متصور میان عقل و دین، مرز میان دین سازی های روا و ناروا را آشکار می سازد و پس از وارسی مختصری در نگاه اسلام به عقل، نشان می دهد که این دین مجال و فرجه فراخی برای تاملات مستقل عقلی که علم هم یکی از موالید آن است گشوده و هیچ الزام دینی و عقلی بر جدا کردن راه و باز نمودن باب ویژه ای به نام علم دینی وجود ندارد.
    کلید واژگان: عقل و دین, دین و عقل, دین سازی عقل, عقل خودبنیاد, دینی سازی علم, علم دینی
  • علیرضا شجاعی زند*

    نقد های درون گفتمانی به ایده علم دینی در سه دسته «بیرونی» و «درونی» و «پیامدی» قابل تفکیک است. در نقد و تامل بیرونی علم دینی مدعی ایم که اولا دچار نوعی انفعال خفی است و ثانیا به حایل و حامی هایی متوسل می شود که نه رافعند و نه جایز و نه صایب، و بالاخره این که تلاش چندانی برای رفع خلط های مفهومی که در این باب وجود دارد، صورت نداده و نمی دهد. در نقد درونی آن هم نشان داده ایم که علم و دین در عین دوییت، بیگانه از هم نیستند؛ بلکه نسبت هایی میانشان برقرار است که در چهار دسته از هم قابل تفکیکند. نخست، تامین و عرضه «مبادی» و «متافیزیک» علم که از سوی دین صورت می گیرد. دوم، «انگیزه بخشی»، «اولویت شناسی» و «کاربستی» که دین برای علم رقم می زند. سوم، برگرفتن و برساختن «مفاهیم»، «نظریات» و «فرضیات» علمی از دین به مثابه منبعی در کنار دیگر منابع و چهارم، استفاده علم از «اعتبار و حجیت های» خاص آن دین. تنها مورد و محوری که مبرر اطلاق و فرض تخصیص «دینی» برای علم است، همین آخری است که آن هم ناشدنی است؛ زیرا علم را از چارچوب محدد و مفروض آن خارج می سازد. در نقد پیامدی علم دینی نیز آورده ایم که انشعاب جویی از جریان عمومی علم و برپاساختن علم خاص خود، اگر به نفع ادیان غیر عقل گرایی نظیر مسیحیت و برخی از فرقه های اسلامی اشعری مشرب باشد، به نفع اسلام و منطبق با آموزه های شیعی اصولی نیست. همچنین است استمدادجویی از رویکرد پست مدرن و برخی از گرایشات هم سو و نزدیک به آن که نه ثمربخش است و نه به صواب.

    کلید واژگان: اسلامی سازی علوم انسانی, بومی سازی علم, تحول در علوم انسانی, تولید علم, مرجعیت علمی
    Alireza Shojaeizand *

    Intra-discourse critiques of the idea of religious science can be divided into three categories: external, internal and consequential. In the external critique of religious science, we claim that, firstly, it suffers from a kind of mild passivity, and secondly, it appeals to guardians and supporters who are neither active nor permissible nor righteous. In its internal critique, we have shown that science and religion are not alien to each other in the same way as dualism; rather, there are relations between them that can be divided into four categories. Providing metaphysics of science that is done by religion. Motivation, prioritization, and the application of religion to science. Constructing scientific concepts, theories, and hypotheses from religion as a source alongside other sources. The use of science is one of the special proofs of that religion. The only thing that justifies the religious allocation for science is the latter, which is also impossible, because it takes science out of its finite and presupposed framework.

    Keywords: Islamization of the humanities, localization of science, change in the humanities, Production of Science, scientific authority
  • مریم ایثاری، علیرضا شجاعی زند*، بهاره آروین
    هدف پژوهش حاضر، ارائه مدلی نظری پیرامون تعاملات سیاست های شهری و زیست غیررسمی تهیدستان در فضای شهری است. در این راستا با مروری بر سنت های نظری مرتبط با زیست غیررسمی تهیدستان و نقد آن ها، بر رویکرد بدیلی تاکید می کند که بتواند از دوگانه های رایج رسمی- غیررسمی، ساختار- عاملیت و تهیدستان قهرمان و بحران آفرین فراتر رود و ابعاد فضایی سیاست های شهری پیرامون زیست غیررسمی تهیدستان را نیز برجسته کند. این نوشتار با استفاده از روش کتابخانه ای و تحلیل آرشیو موجود به ارائه مدل نظری پیرامون نسبت دیالکتیکی میان سیاست های شهری و زیست غیررسمی تهیدستان می پردازد. براین اساس، با تلفیق نظریه تولید فضای لوفور و نگاه رابطه مند فوکو به قدرت بر سیاست های بازنمایی و سیاست های سازمان دهی فضا در نسبت سه گانه میان تهیدستان، سیاست های شهری و فضای شهری تاکید می کند و نشان خواهد داد که این رویکرد رابطه مند برای فهم درهم تنیدگی میان سیاست های شهری و زیست غیررسمی تهیدستان می تواند راهگشا باشد. این پژوهش درنهایت نشان می دهد پیامد سیاست های شهری پیرامون زیست غیررسمی تهیدستان برهم کنشی از فرایندهای متقابل اعمال قدرت و مقاومت است و توجه به سنخ های گوناگون این برهم کنش را در تحلیل منازعات قدرت پیرامون حضور تهیدستان در شهر امری حیاتی قلمداد می کند.
    کلید واژگان: زیست غیررسمی, تهیدستان شهری, تولید فضا, سیاست های بازنمایی, سیاست های سازمان دهی, قدرت, مقاومت
    Maryam Isari, Alireza Shojaeizand *, Bahare Arvin
    The purpose of this study is to present a theoretical model of interactions between urban policies and the informal life of the poor in urban space. In this regard, by reviewing and criticizing the theoretical traditions associated with the informal life of the poo, it emphasizes an alternative approach that can transcend the common dualities of formal- informal, structure- agency, and the heroic- troublemaker poor and highlights the spatial dimensions of urban politics regarding the informal life of them. This paper employs documentary method and available archive analysis to present a theoretical model about the dialectical relationship between urban politics and informal life of the poor in Iran. Accordingly, by combining Lefebvre's production theory and Foucault's relational approach to power, The study emphasizes the politics of representation and space organization politics in the triple ratio between the poor, urban politics and urban space, and demonstrate that this relational and consolidated approach can be helpful to understand the interweaving of urban politics and informal life of the poor in Iran. Finally the study shows that the outcome of urban politics about the informal life of the poor is the interaction of the mutual processes of exercising power and resistance, and considering the different types of this interaction is vital in analyzing the power struggles over the presence of the poor in the city.
    Keywords: informal life, Urban Poor, production of space, Politics of Representation, Politics of Organizing, power, Resistance
  • علیرضا شجاعی زند
    یکی از پیامدهای شایع در مطالعات دین که مانع از شناخت درست و دقیق تجلیات آن در عرصه های فردی و اجتماعی گردیده، تحویل گرایی است. شیوع و رواج آن چنان ریشه دار و گسترده است که کمتر توجهی را به سوی خود جلب می کند؛ به همین دلیل چندان مورد امعان نظر قرار نمی گیرد. از نخستین گام های لازم برای کنترل و غلبه بر رویکرد تحویلی، شناسایی و ردیابی آن در ادبیات نظری دین پژوهی است. «تحویل گرایی در مطالعات اجتماعی دین» این کار را با نشان دادن عقبه و مصادیق آن در موضوعات و حوزه ها و سطوح مختلف و سپس با آشکارسازی آن در رهیافت های نظری مطرح در جامعه شناسی دین دنبال کرده است.
    کلید واژگان: جامعه شناسی دین, تحویل گرایی, پدیده های دلالتی, واقع گرایی نمادی, هرمنوتیک, برساخت گرایی
    Alireza Shojaei Zand
    One of the most common outcomes in religious studies is Reductionism which has prevented the correct and accurate recognition of its manifestations in individual and social arena. Its prevalence is so rooted and widespread that it attracts less attention That's why not much attention is paid. From the first steps necessary to control and overcome the reductionism approach, it is identified and traced in the theoretical literature of religious studies. Reductionism  in the social studies of religion" has followed this by showing the background and examples of it on different topics and levels and then by revealing it in the theoretical approaches raised in the sociology of religion.
    Keywords: Sociology of Religion, Reductionism, Significant Phenomena, Symbolic Realism, Hermeneutics, Constructivism
  • محمد خدایاری فرد*، باقر غباری بناب، محسن شکوهی یکتا، بهروز طهماسب کاظمی، علی نقی فقیهی، مسعود آذربایجانی، سعید اکبری زردخانه، غلامعلی افروز، خسرو باقری نوع پرست، مرتضی منطقی، حمیدرضا آیت اللهی، سید ضیاء هاشمی، روح الله شهابی، سید محسن فاطمی، عبدالرحیم گواهی، یونس نوربخش، سهیلا فرتاش، علیرضا شجاعی زند، ولی الله فرزاد، سید جعفر واعظی، میلاد قربانی وناجمی، سعید زندی، سعید سجادی اناری، ثریا علوی نژاد

    تاکنون برنامه های بسیاری در زمینه تربیت دینی و ارتقای دینداری در کشور طراحی و اجرا شده است. اما اثربخش بودن این برنامه ها مورد تردید پژوهشی است. به همین دلیل بنیانگذاری نوعی تربیت دینی که بتوان اثربخشی آن را به لحاظ تجربی آزمود، لازم است. به منظور پرداختن به این ضرورت ، هدف این پژوهش ساخت و روایی-یابی برنامه آموزشی تعاملات دینداری برای دانشجویان بوده است. پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل (چند گروهی با یک گروه کنترل) بوده است. گروه آزمایش شامل 117 دانشجو بوده است که به روش در دسترس انتخاب شدند و در قالب ده گروه آزمایشی هر یک تحت آموزش یکی از خرده بسته های بسته مذکور قرار گرفتند. به منظور سنجش دینداری و مولفه های آن از فرم کوتاه مقیاس دینداری خدایاری فرد و همکاران استفاده شد. نتایج نشان داد بسته آموزشی مذکور بر باورها و رفتارهای دینی اثر معنادار داشته، اما بر نمره دینداری کلی و عواطف دینی اثر معناداری نداشته است. اثربخشی بسته آموزشی بر باورها و رفتارهای دینی را می توان با مفاهیم تاثیر ظاهر بر باطن، تولی و برادری، حمایت اجتماعی، سرمشق گیری معنوی یا دینی و ترادف معنویت و دینداری در نگاه اسلامی، تبیین کرد. همچنین این مطالعه نشان داده است در کاربرد روش تجربی برای بررسی اثربخشی برنامه تربیت دینی محدودیت های جدی وجود دارد، به گونه ای که این محدودیت ها به عنوان نوعی آسیب شناسی می تواند نتایج مطالعه را تحت تاثیر قرار دهد.

    کلید واژگان: ارتقای دینداری, برنامه تعاملات دینداری, تربیت دینی, دانشجویان
    M Khodayarifard *, B Ghobaribonab, M Shokouhi Yekta, B Tahmasbkazemi, A Faghihi, M Azarbayejani, S Akbarizardkhaneh, G Afrooz, K Bagheri, M Manteghi, Hamidreza Ayatollahi, Ziae Hashemi, Rouhollah Shahabi, Seyyed Mohsen Fatemi, Abdolrahim Gavahi, Y Nourbakhsh, S Fartash, A Shojaeizand, V Allah Farzad, SJ Vaezi, M Ghorbani Vanajami, S Zandi, S Sajjadi Anari, S Alavinezhad

    So far a variety of programs have been executed on religious education but effectiveness of them is doubt. Therefore it is necessary to arrange some kind of religious education so that it could enable us to empirically examine its effectiveness. To address this necessity the aim of this study was development and validation the religiosity interactional program for University students. The research was an applied quasi-experimental study with pretest-posttest design and control group (multiple groups with one control group). The experimental group consisted of 117 students selected by convenience method which fell under ten experimental groups, each receiving training for one part of the educational package. The Religiosity Scale Short Form (Khodayari frd et al. 2009) was used for assessment of religiosity. Results showed religiosity interactional package had significant effect on religious beliefs and behaviors but no effect on the score of general religious practice and the religious emotions. The effectiveness of the educational package on the religious belief and behavior may be clarified by concepts such as the influence of appearance on inner world, brotherhood, social support, modeling for moral or religious life and the equivalence of spirituality and religiosity from Islamic point of view. This study also proved that there are serious restrictions in application of an empirical method to examine the effectiveness of the religious education program, which could influence the results of the study.

    Keywords: religion enhancement, religion interaction program, religion education, students
  • علیرضا شجاعی زند*
    مقاله «دانشگاه در آئینه تاریخ یا جغرافیا» تاملی است در فلسفه تعلیم و تربیت که طی آن به وارسی و نقد مبانی معرفتی نظام آموزشی ایران پرداخته است. نظام آموزش عالی در ایران حسب تلقی آن مقاله، مبناگرایانه و تاریخی است و لذا مانع رشد ظرفیت های فکری کنش گران این عرصه، یعنی استاد و دانشجو بوده است و راه درمان آن نیز تغییر و انتقال به گفتمان جغرافیاگرایی است. مقاله حاضر در واقع مروری است بر مقاله مذکور و در مقام نقد آن مدعی است که اولا بر پشتوانه های نااستواری تکیه کرده و ثانیا به آنچه از گفتمان پست مدرن در این باب اخذ نموده نیز پایبند نمانده است و لذا نتوانسته مصداق مطابقی از رهیافت مورد توصیه خود باشد. این ناهمراهی و خلاف آمد ها خود را در سطوح مختلف و در جای جای مقاله نشان داده اند و لذا معروض نقد های نظری و مفهومی ما واقع شده اند.
    کلید واژگان: ژیل دلوز, مبناگرایی تاریخی, جغرافیاگرایی, فلسفه مکان, معرفت شناسی ریزوماتیک, پست مدرنیسم
    Alireza Shojai, zand*
    The article titled “University in the Mirror of History or Geography” is a reflection on philosophy of education which critically studies the epistemological foundations of education system in Iran. Iran’s education system, according to this article, is fundamentalist and historical and hence it is an obstacle in the way of the growth of intellectual activists of this field, i.e. professors and students, and, the solution is change and transfer to geographism discourse. The present study is a review of the said article. In criticizing the said article, the contention of this writing is that, firstly, it has relied on instable supports; and secondly, it has not remained committed to what it has borrowed from postmodernism in this regard, and, hence, it has failed to be a compatible referent of the approach it recommends. The incompatibilities and incongruences are visible on different levels in various parts of the article, and, hence, they have become subject to theoretical and conceptual criticism of the present article.
    Keywords: Gilles Deleuze, Historical Fundamentalism, Geographism, Philosophy of Space, Rhizomatic Epistemolo-gy
  • علیرضا شجاعی زند
    توسعه یعنی حرکت اجتماعی به سوی مطلوبیت ها؛ به همین رو نمی توان آن را بدون ورود به بحث غایات و آرمان ها دنبال کرد. یکی از مفاهیم و قالب های مطرح در بوده که در علوم اجتماعی جدید کم تر بدان « جامعه ی آرمانی » ، اندیشه های اجتماعی سلف پرداخته شده است. پرداختن به موضوع توسعه - آن هم با انگیزه ی رسیدن به الگوهای بومی - این اجازه را به ما می دهد تا با سنت شکنی به سراغ آن برویم و منظور و فحوای آن را وارسی نماییم. جامعه ی آرمانی حسب آموزه های اسلامی بیش از آن که مبین هدف باشد، ترسیم کننده ی راه است؛ بدان رو که غایت دین، کمال انسانی است و شدن به دست خویش. پس اگر هدف توسعه را نیل به جامعه ی آرمانی قلمداد کنیم، دو معنا از آن مستفاد می شود: ارتقای سطح آرمانی آحاد اجتماعی و فراهم آوری بستر مساعد و همراه برای آن. این معنا از جامعه ی آرمانی استعداد بالایی برای عملیاتی شدن دارد و ورود و به کارگیری آن را در برنامه ریزی های توسعه میسر می سازد؛ البته بدین شرط که در هدف گذاری و شاخص های آن تجدیدنظر شود و سطح انتظارات از آن ارتقا پیدا کند.
    کلید واژگان: توسعه, جامعه ی آرمانی, کمال انسانی, فلسفه ی اجتماعی, نظام ارزشی
    Alireza Shojaee-Zand
    Development means social movement towards the desired. Due to the same result, it can not be followed without entering the realm of hopes and wishes. One of the important concepts and frameworks in social thoughts of “Salaf” has been “Utopian Society” which is dealt with, less, in the modern social sciences. Dealing with the issue of “development” gives us permission to touch it with breaking traditions and analyze its meaning and connotation. According to Islamic didactics, the utopia draws the path, more than explaining the goal; since the target of religion is human perfection and advancing by “self”. Henceforth, if we consider “development” as the goal of society, two meanings come out of it: advancement of the ideal level of the social public and providing suitable and accompanying ground for it. This interpretation from “utopia” has high capacity for operationalization and makes its entering and implementing in development plannings possible; provided that goal settings and its indices undergo reconsideration and expectations level from it promote.
    Keywords: Development, Utopia, Human Perfection, Social Philosophy, Value System.
  • فرشید شعبانی، علیرضا شجاعی زند، بهاره آروین
    مقاله حاضر به آزمون تجربی یک گونه شناسی از روند های شکل گیری دینداری پرداخته است. به دلیل آنکه هدف پژوهش، بررسی قابلیت های مفهومی و بررسی امکان سنجش این موضوع و ارزیابی ابزار های شناسایی بود و قصد تعمیم نتایج آن به جامعه آماری خاصی وجود نداشت از نمونه گیری سهمیه ای استفاده شد. از یازده مسیری که در مقاله مرجع این پژوهش (شجاعی زند، 1391) معرفی شده، تنها سنجش پنج مسیر با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه امکان پذیر بود. لذا به همان مسیر ها اکتفا شد. این مسیرهای پنج گانه، از چهار جنبه «نخستین تماس با دین»، «بسط دینداری»، «دیندارشدن پس از توقف» و «ترجیحات» در بین نمونه انتخابی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از گردآوری و استخراج داده ها نشان داد که در نخستین تماس با دین و بسط دینداری، الگوی «دیندارشدن عملی» و الگوی «منطقی عقلائی» بیشترین فراوانی را دارد. در سطح دیندارشدن بعد از توقف اما، الگو های «منطقی عقلائی» و «اتفاق باشکوه» بیشترین فراوانی را دارند. در سطح ترجیحات نیز الگوی «انتخاب گرانه» و «دیندارشدن عملی» بیشترین فراوانی را دارد. از بررسی روابط همبستگی میان متغیر های زمینه ای و نحوه دیندارشدن نیز سیزده رابطه معنا دار به دست آمد و نشان داد که وضع مذهبی خانواده بیشترین رابطه را با نحوه دیندارشدن دارد.
    کلید واژگان: شکل گیری دینداری, درگیرشدن دینی, بسط دینداری, جامعه پذیری دینی, التزام دینی
    Farshid Shabani, Alireza Shojai-Zand, Bahareh Arvin
    The present paper is an attempt to empirically study of a typology of religiosity formation trends. Since the objective of the study was to investigate the conceptual capabilities and possibility of measurement of the subject as well as evaluate the identification tools, and there was no intention of generalization of the results to a specific statistical population, quota sampling method was used. Out of eleven paths introduced in the reference article (Shojaeezand, 2012), only measurement of five paths was possible through surrvey and questionnaire and hence this study was limited to those five paths. The five paths were studied from four perspectives among the selected sample: “first encounter with religion”, “development of religiosity”, “becoming religious after a halt”, and “preferences”. The results indicate that in the first encounter with religion and development of religiosity, the “practical religiosity” and “logical-rational” patterns have the highest frequencies. On the level of becoming religious after a halt, however, the “logical-rational” and “glorious happening” patterns have the highest frequencies. On the level of preferences, the selective and practical patterns of religiosity have the highest frequencies. After studying the correlation between background variables and the path of becoming religious, thirteen significant relations were extracted, showing that the religious condition of the family has the strongest relationship with the way of becoming religious.
    Keywords: Religiosity Formation, Religious Engagement, Development of Religiosity, Religious Sociability, Religious Commitment
  • علیرضا شجاعی زند*
    برخی اصطلاحات در عین داشتن کاربرد های عامیانه، واجد بار معنایی روشن و دقیقی هستند و قابلیت آن را دارند که در بحث های دقیق علمی نیز به کار گرفته شوند. در این مقال ضمن تلاش برای بازیابی مفهومی اصطلاح «دین گریزی»، نشان داده می شود که این تعبیر تا چه حد قادر است منظومه ما را ذیل بحث های دینداری کامل نماید. دین گریزی به مثابه مصداقی از تغییرات چهارگانه این حوزه، پدیده ای رو به گسترش است و لازم است مطالعات همه جانبه ای در سطح مفهومی و نظری و میدانی آن صورت گیرد. حاصل کار در اینجا، بازیابی و افراز مفهومی آن بوده است و نیز ارائه مدلی تبیینی به منظور فراهم آوری مقدمات لازم برای مطالعات میدانی و مداخله در واقعیت.
    کلید واژگان: پیروی دینی, دینداری, ایدئولوژی, دین, شبه دین, جنبش های دینی جدید
    Alireza Shojai, Zand *
    Some terms, while having popular application, bear a clear and precise semantic load and are capable of being used in precise scientific discussions. Attempts have been made in the present paper to conceptually retrieve the term “religious noncommitment” and also to show how far this expression can complete our system within the framework of the discussions related to religiosity. Religious noncommitment, as a referent of the four changes in this field, is a growing phenomenon and hence it is necessary to launch a comprehensive study about it in conceptual, theoretical and practical fields. The outcome here has been conceptual retrieval and highlighting it as well as offering an explanatory model to prepare the necessary grounds for field studies and intervention in reality.
    Keywords: Religious Following, Religiosity, Ideology, Religion, Quasi, Religion, New Religious Movements
  • محمد جواد اسماعیلی*، علیرضا شجاعی زند، علی ساعی، احمدرضا یزدانی مقدم
    اگر مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی 1357 را در وجه فرهنگی و اندیشه ای آن جست و جو کنیم پرسش اصلی مقاله حاضر این است که تحلیل گفتمان نسبت به رهیافت های رقیب ( هرمنوتیک و چارچوب تحلیلی ایدئولوژی) که به تحلیل و تبیین جنبه فکری انقلاب ها و در اینجا انقلاب اسلامی پرداخته است، از چه رجحانی برخوردار است؟ در این نوشتار، ابتدا به بیان مسئله پرداخته سپس به بررسی رجحان تحلیل گفتمان در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی نسبت به رهیافت هرمونتیک و چارچوب تحلیلی ایدئولوژی اقدام می نماییم و نوشتار خود را با جمع بندی یافته های تحقیق به پایان می رسانیم. ما به این علت رهیافت گفتمان نسبت به رهیافت هرمنوتیکال را در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی دارای ارجحیت می دانیم که نگاه گفتمانی بهتر می تواند به پیوند اندیشه انقلاب اسلامی با مقوله قدرت –دانش و قدرت-حقیقت بپردازد. نوشتار حاضر، با بررسی امتیازها و قابلیت های تحلیل گفتمان نسبت به ایدئولوژی، به این یافته رسیده که نظریه گفتمان از حیث روش از قابلیت و رجحان ویژه ای برخوردار است و چشم اندازهای جدید و متفاوتی در بررسی اندیشه انقلاب اسلامی از جمله بررسی اندیشمندان غیرسیاسی، تکثر اندیشه انقلاب، ارائه تاریخ هستی شناسانه از اندیشه انقلاب اسلامی می گشاید.
    کلید واژگان: گفتمان, ایدئولوژی, اندیشه, انقلاب اسلامی
    Mohamadjavad Esmaeili *, Alireza Shojaeizand, Ali Saeey
    Iran revelution is a cultural and thinking event. we try here reply this question that what it is usese and capacities of discourses analysis relation to others approach (hermenutics and idieologic analysis) in study about iran revelution? here, at ferst we explain the problem then comprise discourses analysis with others approach (hermenutics and idieologic analysis) in study about think of Iran revelution 1n 1357. then, we present outcom and output . we perefer use of of discourses analysis relation to hermenutics approach because discourses analysis cover better power- knoledge and power-truth. so,discourses analysis go away from comprehention. this text believse that discourses analysis comprison with idieologic analysis can explain culthral and thinking dimension of Iran revelution. discourses analysis openes diffrence and new perspectives to this revelution. for example, in study about unpolitical thinkers and thinking elite, diversity and plural in revelution. or in study about think of Iran revelituion from ontologial historical view.
    Keywords: discourse, idieology, think, revolution
  • علیرضا شجاعی زند*
    بررسی های صورت گرفته درباره نسبت دین و دموکراسی، کمتر به تشویشی که در سویه دوم مسئله وجود دارد، توجه داشته اند. مدعای ما در این مقاله این است که واکاوی دقیق مفهومی و وارسی سرگذشت تاریخی دموکراسی نشان می دهد که چالش و بدگمانی های موجود، بیش از آن که از تعارض ذاتی میان آن دو برخاسته باشد، از رویارویی اسلام و لیبرالیسم نشئت می گیرد و مربوط به غلبه لیبرال دموکراسی و خوانش لیبرال از دموکراسی است. از همین رو، پس از توقف و تامل مفهومی- تاریخی در اطراف دموکراسی، به بررسی میزان هم سویی های لیبرالیسم و اسلام با دموکراسی خواهیم پرداخت و سپس تفاوت های آن دو را به مثابه دو فلسفه سیاسی رقیب، مورد بررسی و مقایسه قرار خواهیم داد و بدین طریق بر مدعای آغازین بحث صحه خواهیم گذارد.
    کلید واژگان: دموکراسی, اسلام, لیبرالیسم, فلسفه سیاسی, حکمرانی مردمی, لیبرال دموکراسی
    Ali Reza Shojaeizand*
    Studies aimed at to exploring relationship between religion and democracy have paid little attention to the concerns existing in the second side of this relationship. This article claims that a conceptual examination of democracy and a survey of its history show that existing suspicions are originated of a confrontation between Islam and democracy rather than their inherent conflict, and is related to the domination of liberal democracy that is defined as the liberal reading of democracy. Therefore, having made a historical and corceptal reflection on democracy, the anthor studies affnities existing between Islam and liberalism on the one hard and democracy, on the other hand, then he compares their differences as two rival political philosophies to prove his initial claim.
    Keywords: democracy, Islam, liberalism, political philosophy, popular governance, liberal democracy
  • مریم انصاری، علیرضا شجاعی زند، سارا شریعتی مزینانی
    پژوهش حاضر با هدف شناخت عوامل موثر بر تغییردین از اسلام به مسیحیت شکل گرفت و به این پرسش ها می پردازد که چرا تغییردین از اسلام به مسیحیت در ایران رخ می دهد و فرایند تغییردین چگونه اتفاق می افتد. پژوهش به روش کیفی و با استفاده از تکنیک های مصاحبه عمیق و مشاهده، تغییردین را در 21 نمونه بررسی می کند. گرچه استراتژی نمونه گیری بر معیار سهولت دسترسی و دسترسی به نمونه ها به روش گلوله برفی بوده است، اما تلاش شده تا نمونه ها از تنوع کافی برخوردار باشند. چهارچوب مفهومی یا مفاهیم حساس ساز پژوهش، چون «زمینه»، «بحران»، «جستجو» و «مواجهه» همگی از نظریه لوئیس رمبو (1993) گرفته شده اند که حاصل تلفیق، اصلاح و تکمیل نظریه های تغییردینی پیش از خود است.
    یافته های پژوهش حاکی از آن است که وضعیت بحرانی، موتور آغاز فرایند تغییردین به شمار رفته و گروندگان را به جستجوی پاسخی برای خروج از وضعیت بحران زا سوق می دهد. «دین اجتماعی» یا درآمیختگی دین با زمینه اجتماعی زندگی گروندگان و سرایت تنش با محیط به دین، سبب می شود که دین اسلام نتواند در چنین مواقعی پاسخ گو و حمایت گر نیازهای گروندگان باشد. علاوه براین، تفاوت های ساختاری و محتوایی مسیحیت و اسلام به زعم گروندگان و پیوند این تفاوت ها با خلاءها و بحران های زندگی آنان و «اگزوتیسم» یا جذابیت امر متفاوت مسیحی، از دیگر دلایل تغییردین محسوب می شود. در نهایت با گروش به مسیحیت، موقعیت «حذف ادغامی» این افراد تشدید شده و هویتی متمایز به عنوان «دیگری مضاعف» می یابند.
    کلید واژگان: تغییردین, گروندگان, بحران, دین اجتماعی, حذف ادغامی, دیگری مضاعف, اگزوتیسم
    Maryam Ansari, Alireza Shojaeizand, Sara Shariatimazinani
    This research has been conducted with aim of understanding effective factors in religion conversion from Islam to Christianity and is in pursuit of why and how this process happens. The research method is qualitative and applied techniques are deep interview and observation. The sample is composed of 21 cases. Although, based on availability and facility, sampling strategy is snowball method, but it is attempted they have the biggest possible variance.
    The Conceptual framework or sensitive concepts of research, like: context, crisis, quest and interface, are derived from Rambo’s theory which combined and reformed many prior theories.
    Research findings show that the critical condition ignites the process of religious conversion and promotes the converts to find a solution for exiting from critical condition. So, “social religion” or integration of religion with social context of converts’ life and contagion of their tension with circumstance into religion in itself, results in disability of Islam in supporting and answering to some needs of people. In addition, substantial and structural differences between Islam and Christianity (in converts’ perceptions) and the connection of them with gaps, problems or crises of their life and “exotism” or attractiveness of the different Christianity are from the other reasons for conversion. Consequently, by their conversion into the Christianity, their “integrative omission” status gets intensified and they find a “multiplied otherness”.
    Keywords: religious conversion, convert, crisis, social religion, integrative omission, multiplied otherness, exotism
  • علیرضا شجاعی زند
    کثرت تحقیقات انجام شده با موضوع «سنجش دین داری» و تداوم روبه گسترش آن نشان می دهد که مسئله ای به نام ضرورت و امکان سنجش دین داری چندان موضوعیت ندارد؛ درعین حال، مانع از تردید افکنی در آنها و بازنگری در مقدمات بدیهی انگاشته شده اشان نبوده و نیست. بررسی تردیدها و وارسی مجدد موضوع نشان داد که سنجش دین داری واجد «ضرورتی جامعه شناختی» است؛ درعین حال که ممکن است به کار مروجان دینی و کارگزاران دولتی در حکومت های دینی نیز بیاید. «امکان» این سنجش نیز با وجود ویژگی های موضوعی و محدودیت های روشی و ابزاری، به کلی منتفی نیست؛ هرچند که انتظار از آن را با توجه به مقدورات جامعه شناسی باید تعدیل کرد. وارسی مسئله از منظر دینی نیز نشان داد که با وجود برخی حساسیت های دینی به تجسس در احوال دیگران، این کار با رعایت برخی شروط جایز و بلکه مفید و لازم است؛ بنابراین، می توان برخی مویدات دینی نیز برای آن پیدا کرد. «بررسی ضرورت و امکان سنجش دین داری»، در عین پاسخگویی به تردیدهای مطرح در این باب، کمک کرد تا انتظارات از نتایج حاصل از سنجش دین داری واقعی و متواضعانه شود.
    کلید واژگان: سنجش دین داری, امتناع, ضرورت, امکان, اطلاق گرایی علمی
  • علیرضا شجاعی زند *
    توسعه یعنی حرکت اجتماعی به سوی مطلوبیت ها؛ به همین رو نمی توان آن را بدون ورود به بحث اهداف و آرمان ها دنبال کرد. یکی از مفاهیم و قالب های مطرح در اندیشه های اجتماعی سلف، جامعه آرمانی بوده که در علوم اجتماعی جدید کمتر بدان پرداخته شده است. پرداختن به موضوع توسعه، آن هم با انگیزه رسیدن به الگوهای بومی، این اجازه و فرصت را به ما می دهد تا با نوعی سنت شکنی به سراغ آن سنت فکری برویم و منظور و فحوای آن را برای نیل به دیدگاه جدیدی درباره توسعه وارسی نماییم.
    عطف توجه مقاله به مقوله غایات در توسعه، ما را به شش سنت شکنی در این موضوع وادار ساخته است: باز کردن پای مفهوم «جامعه آرمانی» در بحث از اهداف توسعه، دفاع از «تلقی صراطی» از آن، تکمیل و ارتقای «شاخص های توسعه یافتگی»، جداسازی طراحی الگو از مرحله پیاده سازی توسعه، تغییر «مدخل ورود» برای طراحی و ارائه الگو و بالاخره، آشکار نمودن ظرفیت های موجود در «اندیشه متفکرین مسلمان» برای اخذ ایده هایی در این باره
    کلید واژگان: جامعه آرمانی, شاخص های توسعه یافتگی, کمال انسانی, تلقی صراطی, فلسفه اجتماعی
  • آرش حسن پور*، علیرضا شجاعی زند
    مساله این پژوهش، تنوع و تکثری است که در مقوله دینداری در زمانه کنونی حادث شده است. این مطالعه با پذیرفتن این پیش فرض که دینداری به مثابه امری متنوع، متکثر و متلون، خارج از دوگانه دیندار یا بی دین بودن افراد است، به گونه شناسی دینداری جوانان شهر اصفهان پرداخته است. بدین منظور، با استفاده از روش ترکیبی (کیفی و کمی) داده های پژوهش جمع آوری گردید. نتایج یافته های کیفی پژوهش، به شناسایی انواع هشت گانه دینداری منجر گردید. نتایج این مطالعه بیانگر آن است که با تاکید بر معیار «توجه تام بر ابعاد دینداری» می توان به انواع «عبادی»، «مناسکی»، «فقهی» و«توسلی» و با تاکید بر معیار «خودتشخیصی» فرد نیز می توان به انواع «خودمرجع»، «ترکیبی»، «قلب پاک» و «اخلاق گرا» اشاره نمود. همچنین، یافته های کمی پژوهش نشان داد که انواع «مناسکی»، «عبادی»، «فقهی»، «اخلاق گرا»، «قلب پاک»، «توسلی»، «خودمرجع» و «ترکیبی»، به ترتیب، برجسته ترین انواع دینداری را در بین جوانان شهر اصفهان تشکیل می دهند. علاوه بر این، استفاده از تکنیک تحلیل خوشه ایو رسیدن به دو نوع دینداری کلی (دینداری تام و دینداری خودتشخیصی) و انواع ذیل آن، الگوی گونه شناسی کیفی پژوهش را تایید کرد.
    کلید واژگان: گونه شناسی, دینداری, جوانان, دینداری تام, دینداری خودتشخیصی
    Alireza Shojaee Zand, Arash Hasanpour
    Introduction
    With regard to the significance of religion in Iran, diversity and pluralism which have existed in religiosity as a social- humanistic affair itself, and changes that have taken place in quality of religiosity in recent years, this study tries to provide a typology of religiosity among youth in Isfahan city. Types of religiosity challenges the dual context of either being religious or not being religious in this arena. Indeed, this study, accepting the presupposition that religiosity is a varied, diverse and instable issue, tries to investigate most common types of religiosity and their frequency, regardless of its reasons (emergence of different typology of religiosity). Overall, this study addressed the following questions: What are different types of religiosity among youth in Isfahan? How can be criticized the studies done on typology of religiosity inside the context of Iran? What is a proper logical rationale for typology of religiosity? Note that in this study, religiosity, in general terms, means having religious efforts in a way that attitudes, tendencies, and actions of an individual are influenced. It can also be stated that religiosity is having religious concerns (ShojaeeZand, 1384, p. 4).
    Materials And Methods
    The present study made use of deductive and inductive methods for studying typology and quantitative and qualitative methods for investigating typology of religiosity. In other words, this study tried to answer its questions using mixed method research design. To achieve this goal, quantitative and qualitative methods were mixed in a form of one methodology or a multi-phase study. In terms of typology, this study followed two inductions and one deduction. Two inductions used in this study were 1) induction of typologies done in Iran 2) religious induction of actors to identify their religiosity. This study was based on grounded theory in terms of qualitative framework. To collect qualitative data, interview technique was used. Interviews were carried out semi-structurally. In terms of sampling, like other qualitative researches, it was based on purposive sampling technique. To analyze data in the framework of grounded theory, based on Strauss & Corbin (1385), findings were openly coded (deriving basic concepts), then axially coded (deriving major categories) and finally selectively coded (defining core categories- final). At the end, core categories (eight types of religiosity) were identified. After conducting interviews and passing the induction phase of the study, based on analysis of interviews and identification of types of religiosity, we proceeded to a deductive phase, in which it was tried to define and operationalize the identified types obtained through qualitative interviews. So we prepared a measurement scale to investigate the status of obtained types among the given population. To have a sample representative of the population, it was tried to have classified random sampling proportional to population of each of 14 districts of the city. To determine the size of the sample, a pilot test was administered and 321 participants were selected using Cochran’s formula. Discussion of Results &
    Conclusions
    A. Qualitative
    Findings
    Following three-phase analysis and codification of qualitative interviews eight types of religiosity were identified. 1. Devotional: the type of religiosity in which individuals make their utmost effort to do Vajib (obligatory) acts like saying prayers and fasting and emphasizing commitment to them. 2. Ritualistic: in this type, religious person tends and makes especial efforts to take part in group acts like saying congregational prayers (Salat-al-Jama’at) in mosques and other religious places. 3. Feqhi: the type of religiosity in which people have especial commitment to imitate ahkam and ancillaries of the faith from their Marja. 4. Self-referential: the religiosity of those who largely care about individuality and self-recognition. This group interpret religion based on their own interpretation and subsequently accept some instructions, components and ahkam selectively, while rejecting others. 5. Pure heart: This group considers religiosity an inner affair and put emphasis on having pure intention and character. And this satisfies their religiosity. 6. Moralistic: A type of religiosity whose followers lay emphasis on morals, humanity, general conscience among all, wellness and peaceful coexistence. 7. Tavassoli: religiosity of those who consistently resort to Prophets and Imams and ask from them to fulfil their needs and desires 8. Synthetic: a type of religiosity in which individuals are active seekers who curiously search religions, sects and mystical trends and look for something new besides their previous established religion. B. Quantitative
    Findings
    Based on the results, different types of religiosity can be described as follow: 16.7% of participants are ritualistically religious, 15.5%, are Feqhi, 14.8%, are moralistic, 11.7%, are pure heart, 11.4% are Tavassoli, 9.8%, are self-referential, and 5.7% are synthetically religious. Consequently, two clusters of religiosity were identified using cluster analysis. In the first cluster, Total religiosity, 189 (59%) of youth including four types of Devotional, Ritualistic, Feqhi and Tavassoli were placed. In second cluster, namely, self-recognition religiosity which consists of Self-referential, pure heart, moralistic religiosity, 128 (41%) of the participants were grouped. It should be explained that although true religiosity initially specified larger proportion of youth to itself, a slow and rather serious movement of self-recognition followers is prominent and worth investigating. It indicates a change in social and cultural structure of society in general and youth in Isfahan in particular.
    Keywords: Self-referential religiosity, typology, religiosity, Youth, Total religiosity, Self, referential religiosity
  • علیرضا شجاعی زند*
    اعتماد به نتایج و الگوگیری از پیمایش های دینداری در ایران، مستلزم اطمینان از روایی آنها در سه سطح «مدل»، «سنجه» و «گویه» های آن است. این مقاله با تمرکز بر 12 پیمایش شاخص، به بررسی روایی آنها در سطح سوم پرداخته و آن را نه بر حسب مدعای ایشان در تحصیل روایی؛ بلکه از طریق تامل در فحوای گویه های به کار رفته و میزان انطباق آنها با مقصود سنجش، مورد ارزیابی قرار داده است. نتیجه حاصل از این بررسی نشان می دهد که بخش قابل توجهی از گویه های به کاررفته در پرسشنامه این تحقیقات، مفهوم و مقوله دیگری به جز دینداری و مولفه های ذیل آن را سنجیده اند.
    این مقاله ضمن گسترش دایره مفهومی ما در این حوزه، دقت نظر های لازم در ساخت و پرداخت گویه های مورد استفاده در پیمایش های دینداری را نیز افزایش خواهد داد و بر روی هم، گام کوچکی است در مسیر نیل به یک الگوی استاندارد برای رصد دایمی میزان دینداری در ایران.
    کلید واژگان: میزان دینداری, مدل دینداری, پیمایش, سنجه, روایی
نمایش عناوین بیشتر...
فهرست مطالب این نویسنده: 81 عنوان
  • دکتر علیرضا شجاعی زند
    دکتر علیرضا شجاعی زند
    دانشیار جامعه شناسی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
نویسندگان همکار
  • دکتر نادر صنعتی شرقی
    : 2
    دکتر نادر صنعتی شرقی
    استادیار جامعه شناسی، علوم اجتماعی، ، دانشگاه پیام نور، تهران، ایران
  • دکتر مسعود آذربایجانی
    : 1
    دکتر مسعود آذربایجانی
    استاد تمام روانشناسی، گروه روانشناسی، پژوهشکده علوم رفتاری، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، قم، ایران
  • دکتر علی نقی فقیهی
    : 1
    دکتر علی نقی فقیهی
    دانشیار
  • دکتر محمد خدایاری فرد
    : 1
    دکتر محمد خدایاری فرد
    استاد دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
  • دکتر یونس نوربخش
    : 1
    دکتر یونس نوربخش
    دانشیار گروه جامعه شناسی دانشگاه تهران، دانشگاه تهران، تهران، ایران
  • دکتر مرتضی منطقی
    : 1
    دکتر مرتضی منطقی
    استاد گروه روان شناسی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه خوارزمی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال