به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
مقالات رزومه:

دکتر امیرهوشنگ نظرپوری

  • امیرهوشنگ نظرپوری*، زهرا عسگری، الهه کوه نشین
    هدف

    مواجهه سازمان های امروزی با تغییرات دائمی است و رهبران امروزی را ملزم می کند تا از نظر استراتژیک واکنشی و فعال باشند تا اطمینان حاصل کنند که سازمان هایشان در عصر مدرن شکوفا می شوند. رهبران آفتاب پرست دارای ویژگی هایی هستند که به سازمان ها دانش و سبک رقابت در مقیاس جهانی را می دهند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل عوامل موثر و پیامدهای رهبری آفتاب پرست صورت پذیرفت.

    روش

    این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث روش گردآوری داده ها از نوع پیمایشی و اکتشافی است که به صورت آمیخته انجام شده است. جامعه آماری پژوهش خبرگان حوزه منابع انسانی سازمان های دولتی سنندج هستند که اعضای نمونه آن با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه است. روایی و پایایی ابزار مصاحبه به ترتیب با استفاده از روایی محتوایی و پایایی درون کدگذار و میان کدگذار بررسی شد و همچنین برای پرسشنامه از روایی محتوایی و پایایی بازآزمون مورد تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و کدگذاری و دلفی فازی و در بخش کمی از روش دیمیتل فازی بهره گرفته شد.

    یافته ها

    در این پژوهش بر اساس تحلیل داده های حاصل از مصاحبه مجموعه ای از عوامل شامل موقعیت های غیر قابل پیش بینی، اشاعه جو منفعت طلبی سازمان، وجود روحیه رقابت پذیری، سیاسی کاری در سازمان و انحرافات سازمانی، فرصت طلبی، شخصیت زیرکانه، مرکز کنترل درونی، مراقبت رفتاری، قابلیت واکنش پذیری به عنوان پیشایندها و همچنین مولفه های شبکه سازی و توسعه کانال های ارتباطی، انعطاف پذیری و سازگاری با تغییرات، تنظیم نگرش ها و رفتارهای رهبری با محیط، کسب هویت اجتماعی، تفکر انتقادی، امنیت شغلی، شکل گیری رفتارهای سیاسی، سبک های ارتباطی تطبیقی، چابکی سازمان به عنوان پسایندهای رهبری آفتاب پرست شناسایی شدند. از میان عوامل شناسایی شده، موقعیت های غیر قابل پیش بینی و مرکز کنترل درونی به ترتیب به عنوان مهم ترین عوامل رهبری آفتاب پرست شناسایی شدند.

    نتیجه

    مهم ترین عوامل موثر بر رهبری آفتاب پرست موقعیت های غیر قابل پیش بینی و مرکز کنترل درونی در سازمان است.

    کلید واژگان: انعطاف پذیری, دیمتل فازی, رهبری آفتاب پرست, مراقبت رفتاری, قابلیت واکنش پذیری فعال
    Amirhooshang Nazarpouri *, Zahra Askari, Elahe Kohneshin
    Purpose

    Today's organizations are faced with constant changes. These changes have affected organizations and require today's leaders to be strategically reactive and proactive to ensure that their organizations thrive in the modern era. Chameleon leaders possess the qualities that give organizations the knowledge and style to compete on a global scale. The current research was conducted with the aim of identifying and analyzing the effective factors and consequences of chameleon leadership.

    Method

    In terms of purpose, this research is applied, and in terms of data collection method, it is a survey and exploratory type, which was conducted in a mixed manner. The statistical population of the research is the experts in the field of human resources of Sananndaj government organizations. Sample members were selected using the purposeful sampling method, and based on the principle of theoretical saturation. The data collection tool is in the qualitative part of the interview and in the quantitative part of the questionnaire. The validity and reliability of the tools were analyzed using content validity and intra-coder inter-coder reliability for the interview, and content validity and retest reliability for the questionnaire, respectively. In this research, for data analysis in the qualitative part, the method of content analysis and coding and fuzzy Delphi was used in the quantitative part, using the fuzzy Dematel method.

    Findings

    In this research, based on the analysis of the data obtained from the interview, a set of factors were identified as chameleon leadership suffixes. These include unpredictable situations, the spread of the organization's self-interested atmosphere, the existence of competitive spirit, political work in the organization and organizational deviations, opportunism, shrewd personality, internal control center, behavioral care, responsiveness as antecedents, as well as components of networking and development of communication channels, flexibility and adaptability to changes, adjustment of leadership attitudes and behaviors with the environment, acquisition of social identity, critical thinking, job security, formation of political behaviors, adaptive communication styles, and organizational agility. Among the identified factors, unpredictable situations and internal control center were identified as the most important factors of chameleon leadership, respectively.

    Conclusion

    The most important factors affecting chameleon leadership are unpredictable situations and the internal control center in the organization.

    Keywords: Chameleon Leadership, Flexibility, Behavioral Care, Proactive Responsiveness, Fuzzy DEMATEL
  • امیرهوشنگ نظرپوری*، مهران مصری، رضوان منتی
    در دهه اخیر در نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران شاهد رفتارهایی از مدیران دولتی بوده ایم که به دلیل تنزل قدرت و جایگاهشان آسیب های جدی به سوابق خود و دستاوردهای گذشته خود و همچنین نظام که حاصل دستاورد خودشان است، وارد ساخته اند. برای نظریه پردازی این الگوی رفتاری مدیران دولتی از بیماری مازوخیسم استعاره گرفته شد. شخصیت مازوخیسمی یک تیپ شخصیتی است که در آن افراد تمایل به نشان دادن رفتارهای خود تخریب کننده دارند. هدف پژوهش نظریه پردازی الگوی پدیدآیی رفتار مازوخیسمی مدیران دولتی با استعاره گرفتن از یک بیماری روانی بود. روش تحقیق نظریه پردازی با شیوه استعاره بود که داده های پژوهش به روش گراندد تئوری و با رویکرد گلیزری (ظاهرشونده) جمع آوری و تحلیل شدند. بستر مطالعه تحقیق نظام سیاسی جمهوری اسلامی بود در نتیجه برای جمع آوری داده ها مصاحبه با 15 نفر از خبرگان مدیریت دولتی و علوم سیاسی (با روش هدفمند) انجام گرفت. روش تجزیه و تحلیل داده ها مبتنی بر کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی بود. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها به چهار مولفه اصلی شخصیت مازوخیسمی مدیران دولتی، ایدئولوژی مازوخیسمی مدیران دولتی، سیاست های مازوخیسم پرور و اتمسفر مازوخیسم پرور تقسیم شد و در ادامه این چهار مولفه در قالب دو مقوله کلی ارزش های مازوخیسمی و نظام مازوخیسم پرور دسته بندی شد که دلایل اصلی بروز رفتار مازوخیسمی مدیران دولتی می باشد. در نهایت پیامدهای رفتار مازوخیسمی مدیران شناسایی شد و راهبردهایی برای آن ها پیشنهاد شد. در جمع بندی کلی این پژوهش بر طبق نظر خبرگان، سیاست های نظام در امر انتخاب مدیران دولتی کلان اصلی ترین دلیل بروز رفتار مازوخیسمی مدیران دولتی است و عواملی همچون شخصیت مدیران دولتی، ایدئولوژی مازوخیسمی مدیران و اتمسفر مازوخیسم پرور می تواند مکمل بروز رفتار مازوخیسمی مدیران باشد.
    کلید واژگان: مدیران دولتی, اختلال مازوخیسمی, نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران, نظریه پردازی
    Amirhooshang Nazarpouri *, Mehran Mesri, Rezvan Mennati
    In the last decade, in the political system of the Islamic Republic of Iran, we have witnessed the behavior of government administrators who, due to the degradation of their power and position, have caused serious damage to their records and their past achievements, as well as the system that is the result of their own achievements. To theorize this behavioral model of government managers, a metaphor was taken from the disease of masochism. Masochistic personality is a personality type in which people tend to exhibit self-destructive behaviors. The purpose of the research was to theorize the emergence pattern of masochistic behavior of public administrators by taking the metaphor of a mental illness. The research method was metaphorical theorizing, and the research data were collected and analyzed using the grounded theory method and Glasser (appearing) productivity method. The basis of the study was the research of the political system of the Islamic Republic. As a result, interviews were conducted with 15 experts in public administration and political science (using a targeted method) to collect data. The method of data analysis was based on three-stage open, central and selective coding. The results obtained from the data analysis were divided into four main components of masochistic personality of public administrators, masochistic ideology of public administrators, masochistic policies and masochistic atmosphere, and then these four components were divided into two general categories of masochistic values and system. Cultivating masochism was categorized as the main reasons for masochistic behavior of public administrators. Finally, the consequences of managers' masochistic behavior were identified and strategies were suggested for them. In the general summary of this research, according to the opinion of experts, the policies of the system in the selection of public administrators are the main reason for the occurrence of masochistic behavior of public administrators, and factors such as the personality of public administrators, the masochistic ideology of administrators, and the atmosphere of masochism can complement the occurrence of masochistic behavior of administrators.
    Keywords: Public Managers, Masochistic Disorder, The Political System Of The Islamic Republic Of Iran, Theorizing
  • حسین عظیمی*، حجت وحدتی، امیرهوشنگ نظرپوری، محمد حکاک
    هدف

    اعتقاد اکثر نظریه پردازان سازمانی این است که سازمان های دولتی به جولانگاه محیط سیاسی تبدیل شده اند تمامی تلاش اندیشمندان مدیریت دولتی جدید همواره بر این باور بوده که سازمان های دولتی را از گرفتار شدن در منجلاب آلودگی ها، فسادها و رشوه های سیاسی نجات دهند ولی در این امر موفق نبوده اند. هدف این تحقیق شناسایی عوامل موثر بر رشوه سیاسی در انتخاب مدیران سازمان های دولتی، طراحی مدل رشوه سیاسی در انتخاب مدیران سازمان های دولتی و شناسایی شاخص ها و مولفه های رشوه سیاسی می باشد. از طرفی این جستار به دنبال آن است که با معرفی مدل رشوه سیاسی و ابعاد و شاخص های مدل به تصمیم گیران در انتخاب های آینده، تاثیرگذار باشد و انتخاب مدیران دستگاه های دولتی را بدون هیچ گونه بده بستان های سیاسی، بر اساس اصول علمی و صحیح و با رعایت اصل شایسته سالاری و تعهد در سازمان های دولتی تسهیل نماید.

    طراحی/ روش شناسی/ رویکرد:

     این پژوهش به لحاظ پارادایم، تفسیری و از نظر هدف تحقیق بنیادی می باشد. پژوهش حاضر از نوع پژوهش کیفی با رویکرد تحقیق استقرایی است و از استراتژی داده بنیاد از نوع ظاهرشونده (گلیزری) استفاده کرده است. گلیزر اعتقاد دارد که نظریه باید به طور طبیعی و خلاقانه از دل داده ها بیرون بیاید. این رویکرد به تنهایی امکان ظهور نظریه را فراهم می آ ورد، در این تحقیق این ویژگی ظاهر شونده توسط نرم افزار تخصصی مکس کیودا انجام به دست آمده است. جامعه آماری در بخش کیفی، خبرگان تجربی شامل مدیران باتجربه دستگاه های دولتی می باشد. انتخاب نمونه تحقیق در این بخش، از نوع سطح اشباع و هدفمند می باشد.

    یافته های پژوهش: 

    مصاحبه ها تا جایی که کد اولیه جدیدی به مقولات اضافه نگردد ادامه داده شد. در این تحقیق با پانزده مصاحبه اشباع نظری به دست آمد و پس از کدگذاری اولیه و استخراج مضامین و مقولات چهار ساختمان معنایی تشکیل گردید که هسته یا متغیر اصلی ساختمان های معنایی شامل: 1) نپوتیزم سازمانی 2) رشوه سیاسی 3) فریاد خاموش استعدادهای درون سازمانی در بن بست شیشه ای ارتقاء، و 4) تباهی اقتصاد در چرخه ناکارآمدی انتصابات، بودند که براساس استراتژی گلیزری و برعکس نظریه اشتراووس و کوربین، از قبل نظریه به داده ها تحمیل نمی شود، بلکه اجازه داده می شود در طول فرآیند کدگذاری نظری و مقایسه ای، نظریه پایه ظاهر شود. این فرآیند با توجه به قابلیت نرم افزار مکس کیودا و در قسمت همپوشانی انجام و نظریه یا مدل این تحقیق در نرم افزار ظاهر گردید که بر این اساس نپوتیزم سازمانی با 13 شاخص، 4 مقوله فرعی و 2 مقوله اصلی به عنوان متغیر پیش بین یا مستقل، رشوه سیاسی با 17شاخص، 6 مقوله فرعی و 3 مقوله اصلی به عنوان متغیر محوری و اصلی و دو متغیر دیگر شامل: تباهی اقتصاد در چرخه ناکارآمدی انتصابات با 27 شاخص، 7 مقوله فرعی و 3 مقوله اصلی و فریاد خاموش استعدادهای درون سازمانی در بن بست شیشه ای ارتقاء شامل 20 شاخص، 6 مقوله فرعی و 3 مقوله اصلی به عنوان متغیرهای پیامد یا نتیجه ظاهر و استخراج گردیدند.  

    محدودیت ها و پیامدها:

     به علت مفهوم منفی موضوع تحقیق و ترس مدیران از تبعات محافظه کاری در پاسخگویی وجود داشت و جلب اعتماد آنان وقت و انرژی زیادی از محقق می گرفت.

    پیامدهای عملی: 

    این تحقیق نشان می دهد که نپوتیزم سازمانی و رشوه سیاسی، دو عامل مخرب در انتخاب مدیران دستگاه های دولتی هستند. این پدیده ها، منجر به انتخاب مدیران ناکارآمد و ناسالم شده، انگیزه نیرو های درون سازمان را از بین برده و پیامدهای ناگوار اقتصادی و اجتماعی را به دنبال دارند. نتایج پژوهش حاضر از حیث نظری نیز قابل تامل است. چرا که ارائه مدل رشوه سیاسی در انتخاب مدیران دستگاه های دولتی به غنی سازی ادبیات نظری آن کمک می کند. همچنین با توجه به اینکه در سازمان های دولتی مخصوصا سازمان هایی که بیشتر تحت تاثیر کنش های سیاسی هستند انتخاب مدیران تحت تاثیر سیاست بوده و براساس رشوه سیاسی اتفاق می افتد. لذا نتایج این تحقیق می تواند در حل مسئله کمک نماید. این جستار تلاش دارد تا با ارائه مدل رشوه سیاسی و در ادامه پخته شدن مدل و آزمون آن توسط دیگر محققان، در آینده شاهد رعایت اصل شایسته سالاری و تعهد در ارتقاء شغلی و انتخاب درست و صحیح مدیران دستگاه های دولتی به دور از هرگونه روابط غیر رسمی باشیم. همچنین، نتایج این تحقیق نشان می دهد که زدوبندهای سیاسی، یکی از مهم ترین آسیب های نظام فعلی انتصابات در دستگاه های دولتی است.

    ابتکار یا ارزش مقاله:

     در این تحقیق ویژگی ظاهر شوندگی مدل (روش گلیزری) توسط نرم افزار تخصصی مکس کیودا انجام گردیده است.

    کلید واژگان: رشوه سیاسی, شایسته سالاری, مکس کیودا, رویکرد کلاسیک گلیزر
    Hossein Azimi *, Hojjat Vahdati, Amirhooshang Nazarpoori, Mohammad Hakkak
    Purpose

    Government organizations are increasingly susceptible to the influence of the political landscape, as noted by many organizational theorists. This has led to efforts by proponents of "New Public Management" who believe these organizations should be insulated from undue political influence, specifically in the areas of corruption, pollution, and political bribery. However, these attempts have yielded limited success. The purpose of this research is to identify the factors affecting political bribery in the selection of managers of government organizations, to design a model of political bribery in the selection of managers of government organizations, and to identify the indicators and components of political bribery. Furthermore, the study seeks to: present a model addressing political influence in managerial selection, along with its key aspects and indicators, to inform future decision-making. Promote the selection of government agency managers based solely on meritocratic principles (competency-based selection) and their commitment to the organization, ensuring the process is free from undue political interference.

    Design/ methodology/ approach:

     In terms of Paradigm, this research is interpretative. In terms of fundamental purpose, the present research is of the qualitative research type, inductive research approach, and the appearing (Glaser) database strategy has been used. Glaser believes that the theory should emerge naturally and creatively from the heart of the data; this approach alone makes it possible for the theory to emerge. This emerging feature was performed by Maxqda’s specialized software. Statistical community in the qualitative section, experienced experts include experienced managers of government agencies. In this research, the selection of the research sample in this section is of a saturated and purposeful level.

    Research Findings

    The interviews were continued until new codes were added to the categories; in this research, we reached theoretical saturation with fifteen interviews. After initial coding and extraction of themes and categories, four semantic structures were formed, whose core or main variables include: 1) organizational nepotism; 2) political bribery; 3) the silent cry of talents within the organization in the impasse of promotion; and 4) the destruction of the economy in the cycle of inefficiency. There were appointments, which is based on Glaser strategy and contrary to Strauss and Corbin's theory, which does not impose the theory on the data in advance. Rather, grounded theory is allowed to emerge during the theoretical and comparative coding process. This process according to the capability of the Maxqda software and in the overlapping part of the implementation and the theory or model of this research appeared in the software, according to which organizational nepotism with 13 indicators, 4 subcategories, and 2 main categories The name of the predictor or independent variable is political bribery with 17 indicators, 6 sub-categories, 3 main categories as the central variable, and two other variables, including the deterioration of the economy in the cycle of inefficiency of appointments with 27 indicators, 7 categories. Sub-categories and 3 categories and the silent cry of intra-organizational talents in the glass impasse of promotion, including 20 indicators, 6 categories, and 3 categories, appeared and were extracted as outcome variables.

    Limitations & Consequences:

     Due to the negative concept of the research topic and managers' fear of its consequences, it caused conservatism in responding, and gaining their trust took a lot of time and energy from the researcher.

    Practical Consequences:

     This research shows that organizational nepotism and political bribery are two destructive factors in the selection of managers of government institutions. These phenomena have led to the selection of inefficient and unhealthy managers, destroyed the motivation of the forces within the organization, and had unfortunate economic and social consequences. The results of the present research are also worth pondering from a theoretical point of view because the presentation of the model of political bribery in the selection of managers of government agencies helps to enrich the theoretical literature. On the one hand, considering that in government organizations, especially those that are more influenced by politics, the selection of managers is influenced by politics and happens based on political bribery, the results of this research can help in solving the problem. And she is trying to follow the path and mature the model and test it by other researchers. In the future, we will witness the observance of the principle of meritocracy in job promotion and the correct selection of managers of government agencies. Also, the results of this research show that political conflicts are one of the most important harms of the current system of appointments in government institutions.

    Innovation or value of the Article: 

    In this research, the feature of the appearance of the model (Glaser method) has been done by Maxqda specialized software.

    Keywords: Political Bribery, Meritocracy, Maxqda, Glaser's Classic Approach
  • مهدی ایزدی، امیرهوشنگ نظرپوری*، رضا سپهوند، حجت وحدتی، محمد حکاک

    هدف پژوهش حاضر طراحی و تبیین مدل رفتار سیاسی مدیران در سازمان های دولتی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی و به لحاظ منطق گردآوری داده ها از نوع استقراء - قیاسی می باشد. جامعه آماری شامل 30 نفر از خبرگان (اساتید و مدیران سازمان های دولتی) می باشد و به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری داده شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته می باشد. در تجزیه وتحلیل داده های از تحلیل مضمون و از نرم افزار MICMAC و برای اولویت بندی عوامل موثر بر رفتار سیاسی، به جهت رویکرد ساختاری تفسیری از روش ism استفاده شد. نتایج یافته ها نشان داد که 11 مقوله اصلی در 6 سطح شناسایی شد. همچنین یافته ها نشان داد که در سطح ششم، شکاف فرهنگی اجتماعی و ویژگی های شخصیتی افراد بیشترین اثرگذاری را نسبت به سایر عوامل داشته است البته ضعف فرهنگی اثرگذارترین عامل بوده است. در سطح پنجم مدل، باور عمومی قرار دارد. در سطح چهارم، اراده سیاسی افراد و مدیریت تصویرپردازی و ارزشیابی سازمانی قرار دارند. در سطح سوم، قدرت فردی افراد قرار دارد. در سطح دوم فرآیندهای سازمانی و انتخابات و انتصابات سازمانی قرار دارد و در سطح آخر الگوی قوانین و مقررات و ساختار سازمان های دولتی قرار دارند.

    کلید واژگان: رفتار سیاسی, قدرت فردی, ساختار سازمانی, توسعه سازمان, امنیت شغلی
    Mehdi Izadi, Amirhoshang Nazarpuri *, Reza Sepahvand, Hojat Vahdati, Mohammad Hakak

    The purpose of the current research is to design and explain the political behavior model of managers in government organizations. The research method is applicable in terms of purpose, qualitative in terms of execution method, and inductive-deductive in terms of the logic of data collection. The statistical population includes 30 experts (professors and managers of government organizations), selected by purposeful sampling. Data collection tools include semi-structured interviews. In the data analysis, thematic analysis and the MICMAC software were used, and to prioritize the factors affecting political behavior, for the interpretative structural approach, the ism method was used. The results of the findings showed that 11 main categories were identified in 6 levels. Also, the findings showed that in the sixth level, social cultural gap and personality traits of people had the most effect compared to other factors, although cultural weakness was the most effective factor. Public belief is placed at the fifth level of the model. At the fourth level, there are political will of people and image management and organizational evaluation. At the third level, there is the individual power of people. Organizational processes and organizational elections and appointments are at the second level, and at the last level are the model of laws and regulations and the structure of government organizations.

    Keywords: Political Behavior, Individual Power, Organizational Structure, Organization Development, Job Security
  • حسین عظیمی، حجت وحدتی*، امیرهوشنگ نظر پوری، محمد حکاک

    نقص در فرآیند انتصاب مدیران، می تواند منجر به تصمیمات ناپایدار، مدیریت ناکارآمد منابع، و کاهش بهره وری اقتصادی گردد. تحلیل مفهومی از تباهی اقتصاد به درک علل و پیامدهای این پدیده می افزاید. این جستار سعی در بررسی تبعات انتخاب مدیر ناکارآمد دارد تا به پیشرفت و توسعه پایدار در حوزه اقتصادی کمک کند. هدف تحقیق حاضر مفهوم سازی تباهی اقتصاد در چرخه ناکارآمدی انتصاب مدیران در سازمان ها می باشد. این پژوهش از نظر هدف بنیادی - کاربردی به لحاظ پارادایم شناسی از نوع پراگماتیسم بوده که در فاز اکتشاف مدل تفسیری و در فازآزمون مدل اثبات گرا است. رویکرد تحقیق آمیخته و استراتژی تحلیل مضمون می باشد. برای تحلیل داده های کیفی از روش کلارک و نرم افزار مکس کیودا استفاده شد. روش نمونه گیری در قسمت کیفی هدفمند، حجم نمونه کیفی را مدیران ارشد سازمانهای دولتی و در مجموع با پانزده نفر مصاحبه گردید و جامعه آماری بخش کمی نیز مدیران و کارشناسان وزارت کشور تشکیل دادند. روش نمونه گیری کمی بصورت تصادفی ساده که با استفاده از نرم افزار جی پاور حجم نمونه نهایی تحقیق 130نفر تعیین گردید. روایی محتوا توسط خبرگان تایید و روایی سازه مدل اندازه گیری از طریق آزمونهای میانگین واریانس استخراجی، فورنل و لارکر و پایایی مدل با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تایید گردید. آزمون تحلیل مسیر مدل اکتشاف شده با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و اسمارت پی ال اس بررسی شد. 27 شاخص یا گویه در کدگذاری اولیه استخراج و آنها با کمک تحلیل عاملی اکتشافی در 7 مولفه گروه بندی گردیدند در ادامه نیز این 7 عامل به 3 عامل اصلی شامل:" دست خوشی های سیاسی؛ تخریب توازن اقتصادی را به همراه دارد" ، " عدم تخصص در افراد مسئول: تراژدی نهفته ای در کارایی سازمان" و " لابی گری سیاسی: نابودگر اعتماد و آسیب زننده به بنیان اقتصاد" گروه بندی گردیدند.

    کلید واژگان: اقتصاد, ناکارآمدی انتصابات, تحلیل مضمون, مدل معادلات ساختاری
    Hossein Azimi, Hojat Vahdati *, Amirhoshang Nazarpouri, Mohammad Hakkak

    A deficiency in the process of appointing managers can lead to unstable decisions, inefficient management of resources, and a decrease in economic productivity. This inquiry attempts to investigate the implications of appointing ineffective managers to contribute to progress and sustainable development in the economic domain The current research aims to conceptualize economic corruption in the cycle of inefficiency in the appointment of managers in organizations. This research, in terms of its fundamental and applied objectives, adheres to a paradigmatic approach of pragmatism. during the exploratory phase of interpretive modeling and a proof-oriented model in the testing phase. The research approach is mixed-method, utilizing thematic analysis as the analytical strategy. The qualitative data were analyzed using the Clark method and Maxqda software. Purposeful qualitative sampling was employed, and the qualitative sample size included senior managers of government organizations. In total, interviews were conducted with fifteen participants.The quantitative section of the population included managers and experts from the Ministry of Interior.The quantitative sampling method was simple random sampling, and with the use of GPower software, the final sample size of the study was determined to be 130 individuals. The content validity was confirmed by experts, and the construct validity of the measurement model was examined and confirmed through tests of average variance extracted, Fornell and Larcker criteria. Additionally, the model's reliability was assessed and verified using Cronbach's alpha coefficient.. The path analysis of the discovered model was examined using SPSS and SmartPLS software. Twenty-seven indicators or items were initially coded and extracted.Through exploratory factor analysis, they were grouped into 7 components. Subsequently, these 7 factors were further consolidated into 3 main factors: Political tricks; It bring destruction of economic balance "Lack of expertise in responsible individuals:a hidden tragedy in organizational efficiency,"and"Political lobbying:destructive of trust and damaging to the economic foundation"have been categorized.

    Keywords: Economics, Managers', Strike Inefficiency, Thematic Analysis, Structural Equation Model
  • سید نجم الدین موسوی*، علی شریعت نژاد، امیرهوشنگ نظرپوری، مرضیه درویش زاده بروجنی

    هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر خودسانسوری منابع انسانی بر سکوت سازمانی با تبیین نقش میانجی خاموشی هوشیارانه ی منابع انسانی است. این پژوهش بر اساس هدف کاربردی و به لحاظ روش، توصیفی پیمایشی است. جامعه ی آماری پژوهش، 355 نفر از کارکنان استانداری چهارمحال و بختیاری هستند و با توجه به اینکه حجم جامعه ی آماری محدود و مشخص است، از جدول مورگان و در سطح اطمینان 95 درصد حجم نمونه 260 نفر تعیین و به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته سکوت سازمانی، خودسانسوری سازمانی و خاموشی هوشیارانه استفاده گردیده که روایی و پایایی آن ها با روش اعتبار محتوا، آلفای کرونباخ و نظرسنجی از متخصصان و مشاوران تایید شد. برای آزمون فرضیات و تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهایSPSS ، PLS استفاده گردید. بر اساس یافته های پژوهش، خودسانسوری منابع انسانی تاثیر مثبت و معناداری بر سکوت سازمانی دارد. همچنین خودسانسوری منابع انسانی تاثیر مثبت و معنادار بر خاموشی هوشیارانه دارد. در نتیجه می توان گفت، مدیران سازمان های دولتی با آگاهی از موضوع سکوت سازمانی و عوامل تاثیرگذار بر آن، باید تدابیری اندیشیده تا از پیامدها و آثار جبران ناپذیر آن جلوگیری نمایند.

    کلید واژگان: خودسانسوری منابع انسانی, سکوت سازمانی, خاموشی هوشیارانه
    Seyyed Najmeddin Mousavi *, Ali Shariat Nejad, Amirhoushang Nazarpouri, Marzieh Darvishzadeh Borujeni

    The purpose of this research is to investigate the effect of self-censorship of human resources on organizational silence by explaining the mediating role of conscious silence of human resources. This research is based on practical purpose and in terms of method is descriptive survey. The statistical population of the research is 355 employees of Chaharmahal and Bakhtiari governorates, considering that the size of the statistical population is limited and specific, from Morgan table at the 95% confidence level was determined 260 people and it was selected by available sampling method. To collect information, researcher-made questionnaires of organizational silence, organizational self-censorship, and conscious silence were used, whose validity and reliability were confirmed by content validity and Cronbach's alpha, and a survey of experts and consultants. Structural equation modeling method and SPSS, PLS software were used to test hypotheses and analyze data. The research findings showed that the self-censorship human resources has a positive and significant effect on organizational silence. Also, self-censorship of human resources has a positive and significant effect on mum effect. As a result, it can be said that managers of government organizations, being aware of the issue of organizational silence and the factors affecting it, must take measures to identify its irreparable messages and effects.

    Keywords: Self-Censorship Human Resources, Silence, Organizational Silence, Mum Effect
  • امیرهوشنگ نظرپوری*، یاسین دریکوندی، سید عارف قاسمی

    گسترش هوش مصنوعی مولد، از مراقبت های بهداشتی گرفته تا امور مالی، بر پتانسیل های تحول آفرین آن در پرداختن به چالش های دنیای واقعی تاکید می کنند. مدل هوش مصنوعی مولد آموزش دیده است که تقریبا همانند یک انسان عمل کند. قالب گفتگو به هوش مصنوعی مولد اجازه می دهد تا به سوالات بعدی پاسخ دهد، اشتباهات را بپذیرد، مقدمات نادرست را به چالش بکشد، و درخواست های نامناسب را رد کند. همچنین هوش مصنوعی مولد فرصت های عظیمی را برای سازمآن هایی فراهم می کند که از این فناوری پیشرفته به صورت استراتژیک بهره می برنند. لذا پژوهش حاضر با هدف شناسایی پیشایندها و پسایندهای ابزار هوش مصنوعی مولد با استفاده از روش FCM فازی انجام پذیرفت. جامعه آماری پژوهش خبرگان حوزه فناوری اطلاعات و هوش مصنوعی هستند که از میان آن ها 10 نفر به عنوان اعضای نمونه با روش نمونه گیری هدفمند و براساس اصل اشباع نظری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه است. در این پژوهش برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و کدگذاری با نرم افزار اطلس تی استفاده شد برای بررسی روایی و پایایی ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی از روش محتوایی و روایی نظری و پایایی درون کدگذار میان کدگذار استفاده شد که پایایی آن با ضریب 0.84 تایید شد. همچنین روایی و پایایی ابزار گردآوری داده ها در بخش کمی، روایی اعتبار محتوا و پایایی بازآزمون بود که نشان از تایید پایایی پرسشنامه ها داشت. همچنین روایی و پایایی پرسشنامه پژوهش با روایی محتوایی و بازآزمون سنجیده شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین عوامل پیشایندی گسترش هوش مصنوعی مولد، همگامی با تغییرات اساسی تکنولوژی، امکان تصحیح شکاف های سازمانی، تسهیل در یادگیری کارکنان می باشند. همچنین مهم ترین پسایندهای شکل گیری هوش مصنوعی مولد، تسریع در اجرای فرایند ها، افزایش کارایی و بهره وری، ریسک نقض حریم خصوصی می باشند.

    کلید واژگان: مدل زبانی بزرگ, هوش مصنوعی مولد, چت جی بی تی, هوش مصنوعی سازمانی
    Amirhoushang Nazarpouri *, Yasin Derikvandi, Seyed Aref Ghasemi

    The proliferation of generative artificial intelligence, from healthcare to finance, underscores its transformative potential in addressing real-world challenges. The generative AI model is trained to act almost like a human. The conversational format allows the AI to answer follow-up questions, admit mistakes, challenge false premises, and reject inappropriate requests. Also, generative artificial intelligence provides huge opportunities for organizations that use this advanced technology strategically. Therefore, the current research was conducted with the aim of identifying the antecedents and consequences of the productive artificial intelligence tool using the fuzzy FCM method. The statistical population of the research is the experts in the field of information technology and artificial intelligence, among whom 10 people were selected as sample members using the purposeful sampling method and based on the principle of theoretical saturation. The tool for collecting information is an interview in the qualitative part and a questionnaire in the quantitative part. In this research, the content analysis method and coding with Atlas software were used to analyze the data in the qualitative part, and the content method and theoretical validity and intra-coder inter-coder reliability were used to check the validity and reliability of the data collection tool in the qualitative part. Its reliability was confirmed with a coefficient of 0.84. Also, the validity and reliability of the data collection tool in the quantitative part, content validity and retest reliability showed the confirmation of the reliability of the questionnaires. Also, the validity and reliability of the research questionnaire was measured by content and retest validity. The findings of the research show that the most important antecedent factors for the development of productive artificial intelligence are keeping pace with the fundamental changes in technology, the possibility of correcting organizational gaps, and facilitating the learning of employees. Also, the most important consequences of the formation of productive artificial intelligence are speeding up the implementation of processes, increasing efficiency and productivity, and the risk of privacy violations.

    Keywords: La Rge Language Models, Generative AI, Chatgpt, Organizational AI
  • محمدرضا محمدیون*، حجت الله وحدتی، سید نجم الدین موسوی، امیرهوشنگ نظرپوری

    دوگانه عاملیت-ساختار در مورد رفتارهای ریاکارانه جمعی در میان ایرانیان مدت هاست موضوع بحث و مناقشه بوده است. در این میان برخی عاملیت و برخی دیگر عامل اصلی این رفتار نادرست را ساختار موجود در جامعه دانسته اند. هدف پژوهش حاضر بررسی عمیق علل رفتار ریاکارانه و ارائه الگویی برای اصلاح آن با تمرکز بر نهاد آموزش وپرورش است. رویکرد پژوهش کیفی و میان رشته ای با استفاده از داده های جامعه شناسی، روانشناسی، حقوق، ادبیات، علوم سیاسی، روابط بین الملل و... بوده است. کدگذاری داده ها تا اشباع نظری با استفاده از روش تحلیل موضوعی ادامه یافت. مقوله های اصلی در بخش علت رفتار ریاکارانه تحت تسلط فرا نظریه ساختار-عمل گیدنز شناسایی می شوند. این نظریه هنجار اجتماعی را نتیجه کنش عاملیتی-ساختاری می داند. به این ترتیب در بخش عاملیت، ساده انگاری بیش ازحد رفتار ریاکارانه، نفی فردیت و جبر تاریخی و برای مقوله ساختار، انحصار (سازمانی) دولتی، استبداد، استفاده ابزاری از دین و خودکامگی برخی مدیران، قرار دادن سنت در برابر مدرنیته و احساس ناامیدی اجتماعی در برابر بی عدالتی های موجود برای مقوله ساختار پدید آمد. بر اساس الزامات و محدودیت های آموزش وپرورش، ضمن رعایت نظریه  کاملا ایرانی کنشگران مرزی مقصود فراستخواه، مقوله های اجرای اصل شایسته سالاری و تخصیص منابع شایسته ، قرار دادن دروس فلسفه اخلاق و حقوق بشر در سرفصل ها، ایجاد فضا برای روانشناسان، تلاش برای احیای سرمایه اجتماعی، استفاده از هر فرصتی برای ایجاد بستری برای مدرنیته، اجرای مدیریت دانش و اجماع در انجام کنش های مدنی کارآمد نیز به عنوان راهکار پیشنهاد شد.

    کلید واژگان: رفتار ریاکارانه, کنشگران مرزی, ساختار اجتماعی, آموزش و پرورش
    M.R. Mohamadyioun *, H. Vahdati, S.N. Mousavi, A.H. Nazarpouri

    The duality of agency-structure regarding collective hypocritical behavior among Iranians has long been the subject of debate and controversy. In the meantime, some agency and others have considered the existing structure in the society as the main cause of this misbehavior. The current research aims to deeply investigate the causes of hypocritical behavior and provide a model to rectify it by focusing on the institution of education. The approach of qualitative and interdisciplinary research has been using data from sociology, psychology, law, literature, political science, international relations, etc. Data coding continued until theoretical saturation using the theme analysis method. The main categories are identified in the section on the cause of hypocritical behavior under the domination of the Giddens structure-action meta-theory. This theory considers the social norm as the result of agency-structure action. Doing so, oversimplification of hypocritical behavior, the negation of individuality, and historical determinism for the category of agency and state (organizational) monopoly, authoritarianism, the use of religion as a tool, and the autocracy of some managers, placing tradition against modernity and a sense of social despair against existing injustices emerged for the category of structure. Based on the requirements and limitations of the education proposal, meanwhile observing the theory of boundary actors, the categories of implementing the principle of meritocracy, and allocating competent resources, inserting the courses of moral philosophy and human rights in the curriculum, creating space for expert psychologists, trying to restore social capital, using every opportunity to create the context of modernity, implementing knowledge management, and consensus building in carrying out efficient civil action was also emerged as alternatives.

    Keywords: Hypocritical Behavior, Boundary Actors, Social Structure, Education
  • علی امیدی، رضا سپهوند*، امیرهوشنگ نظرپوری، علی شریعت نژاد
    هدف

    ترس و دودلی مدیران در تصمیم گیری های خود، گاهی عواقب خطرناک و غیرقابل‏ جبرانی برای فرد، کارکنان و سازمان خواهد داشت. هدف این پژوهش شناخت و فهم پدیده تصمیم ‏هراسی مدیران دستگاه های دولتی و همچنین شناسایی انواع تصمیم ‏هراسی مدیران است.

    طرح پژوهش/ روش‏ شناسی/ رویکرد:

     پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی-اکتشافی و از نوع کیفی است که با استفاده از روش پدیدارشناسی (تجربه زیسته افراد درگیر با پدیده) استفاده شده است. روش جمع‏ آوری اطلاعات نیز مصاحبه های عمیق با مشارکت‏ کنندگان است. بر اساس همین، با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل کفایت نظری، 20 نفر از مدیران دولتی و استادان رشته مدیریت به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند.

    یافته ‏ها:

     یافته های پژوهش علاوه بر شناخت و فهم پدیده مذکور، انواع تصمیم ‏هراسی مدیران را شناسایی نمود که شامل هفت مضمون اصلی تصمیم ‏هراسی موقعیتی، تصمیم ‏هراسی ستادی-نظارتی، تصمیم‏ هراسی اجتماعی، تصمیم‏ هراسی قانونی، تصمیم ‏هراسی فردی-شخصیتی، تصمیم ‏هراسی شغلی (سازمانی)، و تصمیم ‏هراسی سیاسی می ‏شود.

    کلید واژگان: تصمیم گیری, هراس اجتماعی, تصمیم هراسی, پدیدار شناسی, تجربه زیسته
    Ali Omidi, Reza Sepahvand*, Amirhoshang Nazarpouri, Ali Shariatnejad
    Objective

    Fear and hesitation of managers in their decision-making may sometimes cause devastating and irreparable consequences for themselves, employees and organizations. The purpose of this research was to discover and understand the phenomenon of decision-making phobia or decidophobia as well as its types among managers of government agencies.

    Research method

    This qualitative research was applied in terms of purpose and was descriptive-exploratory in terms of data gathering technique. Phenomenology method (study of the lived experience of people involved in this phobia) was employed to conduct the research. The data collection method was in-depth interviews with the participants. Therefore, based on the principle of theoretical adequacy and using purposeful sampling method, 20 public administrators and management professors were selected as the sample.

    Findings

    In addition to the recognition and understanding of decision-making phobia, the research findings contain the types of this phobia. There are seven main themes, including: situational decision-making phobia, headquarters-supervisory decision-making phobia, social decision-making phobia, legal decision-making phobia, individual-personality decision-making phobia, Job/organizational decision-making phobia and political decision-making phobia.

    Keywords: Decision-Making, Decision-Making Phobia, Social Phobia, Phenomenology, Lived Experience
  • مهشید خیراندیش، محمد حکاک*، امیرهوشنگ نظرپوری
    سازمان امور مالیاتی به عنوان یک سازمان حاکمیتی ؛ برای توسعه، رشد و پایداری خود، به سیستم ارزیابی عملکرد کارا نیاز دارد که در قالب آن بتوانند کارایی و اثربخشی برنامه های سازمان، فرآیند و نیروی انسانی خود را مورد بررسی قرار دهد.هدف از این پژوهش ارزیابی کارایی استراتژیهای مدیریت استراتژیک منابع انسانی در سازمان امور مالیاتی با تاکید بر سیاست های کلی نظام اداری می باشد. بر این اساس ابعاد چهار استراتژی پدرانه، متعهدانه، پیمانکارانه و ثانویه به صورت تلفیقی توسط رویکرد های کارت امیتازی متوازن(رویکرد مالی، رویکرد مشتری، رویکرد رشد و یادگیری، رویکرد فرایندهای داخلی) بر اساس نظرات خبرگان و پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفتند. رتبه بندی با استفاده از تکنیکANP و نرم افزار سوپردسیژن و اکسل صوت گرفت و نتایج حاصله نشان داد که استراتژی ثانویه با وزن 0.3197 و رویکرد مالی با وزن 57/0 بیشترین اولویت اهمیت را در سازمان امور مالیاتی برای مدیریت استراتژیک منابع انسانی دارا می باشند.
    کلید واژگان: مدیریت استراتژیک منابع انسانی, کارت امتیازی متوازن, روش ANP, سازمان امور مالیاتی
    Mahshid Kheirandish, Mohammad Hakkak *, Amirhoshang Nazarpouri
    Tax Affairs Organization as a governance organization; For its development, growth and sustainability, it needs an effective performance evaluation system in which it can evaluate the efficiency and effectiveness of its organization's programs, process and human resources.The purpose of this research is to evaluate the effectiveness of strategic human resource management strategies in the Tax Affairs Organization with an emphasis on the general policies of the administrative system. Based on this, the dimensions of the four paternal, committed, contractual and secondary strategies were evaluated by balanced scorecard approaches (Financial approach, customer approach, growth and learning approach, internal processes approach) based on experts' opinions and questionnaires. The ranking was done using ANP technique and Superdecision and Excel software, and the results showed that the secondary strategy with a weight of 0.3197 and the financial approach with a weight of 0.57 have the highest priority and importance in the Tax Administration for the strategic management of human resources.
    Keywords: Strategic Management Of Human Resources, Balanced Scorecard, ANP Method, Tax Affairs Organization
  • علی شریعت نژاد*، سید نجم الدین موسوی، امیرهوشنگ نظرپوری، شقایق صالح آبادی
    در مدیریت بازاریابی حالتی وجود دارد که طی آن گروهی از مشتریان بر اساس اعتقادات و تعصبات مشترک در بستر فضای مجازی اقدام به تشکیل گروه های حمایت از برند و تبلیغ برای یک برند می نمایند. این مفهوم اگر در راستای حمایت از محصولات تولید صنایع داخل مورداستفاده قرار گیرد، می تواند یک راهبرد مناسب باشد که با بهره گیری از تعصبات مشترک و ایجاد علاقه و وفاداری به محصولات تولیدشده توسط صنایع داخلی، این صنایع و تولیدات آن ها را به سمت موفقیت رهنمون سازد. لذا پژوهش حاضر با هدف ارایه الگوی پیدایش قبیله گرایی برند و چگونگی شکل گیری قبیله گرایی برند با روش مدل سازی ساختاری تفسیری انجام شد. این پژوهش بر پایه پژوهش آمیخته و به صورت کیفی و کمی در پارادایم قیاسی استقرایی است که ازنظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش خبرگان هستند که اعضای نمونه آن با روش نمونه گیری گلوله برفی و بر اساس اصل کفایت نظری انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته است که روایی و پایایی آن با روش محتوایی و روایی نظری و پایایی درون کد گذار میان گذار آزمون شد. همچنین ابزار گرداوری اطلاعات در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن با روش روایی اعتبار محتوا و پایایی بازآزمون سنجیده شد. نتایج پژوهش مشتمل بر شناسایی مولفه های قبیله گرایی برند و ارایه مدل چگونگی شکل گیری این مفهوم است. مدل قبیله گرایی برند در این پژوهش در چهار سطح اصلی و بر اساس بسترهای شکل گیری، عوامل همبسته و مداخله جو، ابعاد قبیله گرایی برند و پیامدهای آن تدوین شده است.
    کلید واژگان: قبیله, قبایل برند, قبیله گرایی برند, حمایت از تولیدات صنایع داخلی, مدلسازی ساختاری تفسیری
    Ali Shariatnejad *, Seyed Najmedin Mousavi, Amir Hooshang Nazarpoori, Shaghayegh Salehabadi
    In marketing management, there is a situation in which a group of customers advertise for a brand based on common beliefs and prejudices in the virtual space. In line with the need to support the production of domestic industries, brand tribalism can be a suitable strategy to guide these industries and their products towards success by taking advantage of common prejudices and creating interest and loyalty to the products produced by domestic industries. . Therefore, the present research was conducted with the aim of providing a model of the emergence of brand tribalism and how brand tribalism is formed with the interpretive structural modeling method.This research based on mixed research and qualitatively and quantitatively in an inductive comparative paradigm, which is practical in terms of purpose and survey in terms of nature and descriptive method. The statistical population of the research is experts whose sample members were selected by snowball sampling method and based on the principle of theoretical adequacy. The data collection tool in the qualitative part is a semi-structured interview, whose validity and reliability were tested with the content method and theoretical validity and reliability within the coder of the intermediary. Also, the data collection tool in the quantitative section is a questionnaire whose validity and reliability were measured by content validity and retest reliability methods. The research results include identifying the components of brand tribalism and presenting a model of how this concept is formed. The model of brand tribalism in this research has been developed in four main levels based on the formation platforms, interrelated and intervening factors, dimensions of brand tribalism and its consequences.
    Keywords: Tribe, brand tribes, brand tribalism, support of domestic industry productions, Interpretive Structural Modeling
  • مریم جوانمرد، سید نجم الدین موسوی، محمد حکاک، امیرهوشنگ نظرپوری

    در عصر حاضر، منابع انسانی جزء لاینفک سازمان ها، کسب و کارها و صنایع مختلف در مسیر دستیابی به اهداف می باشد که با توجه به توسعه ی بخش کسب و کارهای نوپا و اینترنتی، رقابت در این عرصه با توجه به شرایط پرتلاطم محیطی افزون شده است و نیاز است تا این گونه کسب و کارها نسبت به تطبیق سازی، هماهنگ سازی و همگام سازی کارکنان با آخرین سطح مهارت ها، نوآوری ها و تکنولوژی های موجود بین المللی و کاهش سطح شکاف مهارتی کارکنان اقدام نمایند که یکی از ابزارها و تکنیک های ارایه ی شده جهت تسریع و تسهیل این مهم، مربی گری معکوس است. در همین راستا، مقاله حاضر با هدف ارایه ی الگوی مربی گری معکوس در کسب و کارهای نوپا با رویکرد بهبود شکاف مهارتی منابع انسانی انجام شده است. از لحاظ رویکرد پژوهش، روش کیفی به طور ویژه روش نظریه ی داده بنیاد بکار برده شده است. ابتدا محقق نسبت به تهیه پروتکل مصاحبه بر اساس ابعاد و مولفه های به دست آمده از مبانی نظری و پیشینه ی تحقیق اقدام نمود و سپس از طریق روش نظریه ی داده بنیاد، نسبت به مصاحبه با 15 نفر از مدیران، کارآفرینان و صاحبان کسب و کارهای نوپا که به صورت هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند، اقدام نمود. نتایج تحقیق نشان داد که متغیرهای علی شامل تمهیدات مدیریتی و سازمانی؛ متغیرهای زمینه ای شامل توسعه زیرساخت های اطلاعاتی و ارتباطی و تحلیل استراتژیک فضای کسب و کار؛ متغیرهای محوری شامل مقوله های مربی گری بهبود شکاف مهارتی؛ متغیرهای مداخله گر شامل مقوله-ی محرک های ایجابی، محرک های کنترل کننده و محرک های سلبی؛ متغیرهای راهبردی شامل خلاقیت آفرینی فردی، عدالت گستری و نفی تبعیض، مشارکت محوری در سازمان و مدیریت دانش سازمانی می باشد و متغیرهای پیامدساز شامل مسلح شدن به کارکنان خلاق، مجهز شدن به سیستم های کارآمد و امن و تبدیل شدن به سازمان یادگیرنده می باشد.

    کلید واژگان: مربی گری معکوس, بهبود شکاف مهارتی, کسب و کارهای نوپا, منابع انسانی
    maryam javanmard, Seyed Najmeddin mousavi, Mohammad Hakkak

    In today's era, human resources are an integral part of various organizations, businesses and industries on their way toward their goals. With the advent of growing start-up and online businesses, competition in this field have increased and there is a need for such businesses to adapt, harmonize and synchronize employees with the latest level of skills, innovations and technologies available internationally. This seeks to fill in the employees’ skill gap. And reverse coaching is one of the potential tools provided to speed up and facilitate it. In the same line, this article aims to present a model of reverse coaching in start-up businesses with the approach of improving the skill gap of human resources. In terms of the research approach, the qualitative method, especially the foundational data theory method, was used. First, the researcher prepared an interview protocol based on the dimensions and components obtained from the theoretical foundations and background of the research, and then through the data theory method of the foundation, 15 managers, entrepreneurs and owners of start-up businesses were interviewed. These 15 individuals were selected purposefully until reaching theoretical saturation. The results of the research showed that the causal variables fall into two main categories, including managerial and organizational arrangements. Background variables include two categories of information and communication infrastructure development and strategic analysis of the business space. The key variables include the categories of coaching, improving the skill gap; intervening variables include the category of positive stimuli, controlling stimuli and negative stimuli; strategic variables include individual creativity, extending justice and negation of discrimination, participation-oriented in the organization and organizational knowledge management, and outcome variables include arming creative employees, being equipped with efficient and safe systems, and becoming a learning organization.

    Keywords: reverse coaching, skill gap improvement, start-up businesses, human resources
  • راضیه فعلی، امیرهوشنگ نظرپوری*، سید نجم الدین موسوی، محمد حکاک
    زمینه و هدف

    آسایش کارکنان به عنوان یکی از عوامل اثربخشی سازمان تاثیر مطلوبی بر بهره وری سازمان ها دارد. هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی آسایش سازمانی کارکنان در محیط کاری در دادگستری استان خوزستان بود.

    روش شناسی:

     این مطالعه از لحاظ هدف بنیادی - کاربردی و نوع پژوهش های کیفی بوده که از طریق نظریه داده بنیاد انجام گرفت. جامعه آماری تحقیق خبرگان (مدیران و کارشناسان) حوزه مدیریت منابع انسانی دادگستری استان خوزستان (به تعداد 222 نفر) و 6 نفر از اساتید رشته مدیریت دانشگاه لرستان بودند. داده های پژوهش از طریق مصاحبه 19 نفر (بر اساس اصل کفایت نظری) گردآوری شد. حاصل این مصاحبه ها، مجموعه ای از مضامین اولیه بود که طی فرآیند کدگذاری باز، گردآوری و از درون آن ها مقوله هایی استخراج، سپس در مرحله کدگذاری محوری، پیوند میان این مقوله ها تعیین شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد که عوامل علی شامل توانایی و مهارت های فردی، معنویت، نقش خانوادگی و هوش هیجانی افراد بود؛ تناسب کاری، محیط روان شناختی، بهداشت محیط کار و مدیریت موثر عوامل زمینه ای و محدودیت های شغلی، محدودیت های درون سازمانی و برون سازمانی عوامل مداخله گر آسایش را تشکیل دادند. نتایج همچنین نشان داد که راهبردهای ایجاد آسایش سازمانی شامل حمایت سازمانی، طراحی ارگونومیک محل کار، مشارکت سازمانی، بهبود کیفیت کاری و مدیریت منابع انسانی استراتژیک بوده که درنهایت پیامدهای فردی و سازمانی به همراه دارند.

    نتایج

    نتیجه پژوهش بر توجه به محیط کاری و آسایش همه جانبه کارکنان دستگاه قضا به واسطه اهمیت شغلی شان جهت استیفای حقوق افراد جامعه، تاکید دارد.

    کلید واژگان: آسایش سازمانی, آسایش فیزیکی, آسایش روان شناختی, آسایش شغلی, تحلیل داده بنیاد
    Razieh Feli, AmirHooshang Nazarpouri *, Seyed Najmeddin Mousavi, Mohammad Hakak
    Background and Aim

    Employee comfort as one of the factors of organizational effectiveness has a favorable effect on the life and productivity of organizations. The purpose of this study was to design a model of organizational comfort for employees in the workplace in the judiciary of Khuzestan province.

    Methodology

    This study was fundamental-applied in terms of purpose and was a type of qualitative research conducted using data-based theory. The study's statistical population was experts (managers and experts) in the field of human resource management of justice in Khuzestan province (222 people) and 6 professors of management at Lorestan University. Research data were collected through interviews with 19 people (based on the principle of theoretical adequacy). The result of these interviews was a set of essential topics that were collected during the open coding process and categories were extracted from them, then in the axial coding stage, the link between these categories was determined.

    Results

    The results showed that the causal factors included individual abilities and skills, spirituality, family role and emotional intelligence; Workplace fitness, psychological environment, workplace health and effective management were the contextual factors and job constraints, intra-organizational and extra-organizational constraints were the interfering factors of employees’ organizational comfort. The results also showed that strategies for creating organizational comfort include organizational support, ergonomic workplace design, organizational partnership, work quality improvement and strategic human resource management that ultimately have individual and organizational consequences.

    Conclusion

    The results of the study emphasize the attention to the work environment and the overall comfort of the employees of the judiciary due to the importance of their job to fulfil the rights of individuals in society.

    Keywords: Organizational comfort, physical comfort, psychological comfort, job comfort, Data Analysis
  • امیرهوشنگ نظرپوری*، علی شریعت نژاد، لیلا حسن پور

    پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تبیین عوامل پیشایندی و پسایندی مدیریت ذره بینی در سازمان های دولتی استان لرستان انجام پذیرفته است. این پژوهش که به طور همزمان دو رویکرد کمی و کیفی را مورد استفاده قرار داده است، براساس هدف، کاربردی و به لحاظ روش، اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش، مدیران سازمان های دولتی استان لرستان و استادان دانشگاه لرستان بودند که اعضای نمونه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، انتخاب و براساس اصل کفایت نظری، دیدگاه و نظرات 30 نفر از آنان، بررسی گردید، اطلاعات و داده های موردنیاز، جمع آوری و اشباع نظری حاصل شد. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی، مصاحبه و در بخش کمی پرسشنامه است که روایی و پایایی آن ها مورد تایید قرار گرفت. در بخش کیفی، داده های به دست آمده از مصاحبه با نرم افزار Atlas.ti  و روش کدگذاری تحلیل شد و عوامل پیشایندی و پسایندی مدیریت ذره بینی مورد شناسایی قرار گرفت. در بخش کمی نیز، با استفاده از روشDelphi Fuzzy تعیین اولویت این عوامل، انجام پذیرفت. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در این بین، عدم اعتماد مدیر به کارکنان، احساس ترس مدیر و نگرش منفی وی به تفویض اختیار، به عنوان مهم ترین عوامل پیشایندی مدیریت ذره بینی و افزایش استرس کارکنان، وابسته شدن کارکنان به دستورات مدیر و ترک سازمان، به عنوان مهم ترین عوامل پسایندی این سبک از مدیریت در سازمان های دولتی شناسایی گردید.

    کلید واژگان: سازمان های دولتی, عوامل پیشایندی مدیریت ذره بینی, عوامل پسایندی مدیریت ذره بینی, مدیریت ذره بینی
    AmirHooshang Nazarpouri *, Ali Shariatnejad, Leila Hassanpour

    the current research was carried out with the aim of identifying and explaining the antecedent and consequent factors of Micromanagement in governmental organizations. This study which simultaneously used two quantitative and qualitative approaches, is applied research based on purpose and exploratory in terms of method. The statistical population of the study was the managers of the governmental organizations of Lorestan Province and the professors of Lorestan University, the sample members were selected using the purposeful sampling method and based on the principle of theoretical adequacy, the views and opinions of 30 of them were examined, the information and data Required, collected and theoretical saturation was achieved. The tool for collecting information in the qualitative part is an interview and in the quantitative part is a questionnaire, whose validity and reliability were confirmed. In the qualitative section, the data obtained from the interview were analyzed with the Atlas.ti software and the coding method, and the antecedent and consequent factors of Micromanagement were identified. In the quantitative part, using the Delphi Fuzzy method, the priority of these factors was determined. The results of the research indicate that in the among, lack of trust in employees by the manager, manager's fear and negative attitude towards delegating authority, were identified as the most important antecedent factors of Micromanagement and also, Increasing employee stress, Dependence of employees on the orders of the manager as the most important consequence factors behind this style of management in government organizations.

    Keywords: Governmental Organizations, Antecedent Factors of Micromanagement, Consequence Factors of Micromanagement, Micromanagement
  • امیرهوشنگ نظرپوری، میثم جعفری*، مهدیه ویشلقی
    دستیابی به ارتقا شغلی و مقبولیت سازمانی تنها با اتخاذ سیاست ها و راهبردهای صحیح و اخلاقی امکان پذیر می باشد. صلاحیت سیاسی مدیران مسیر ارتقا و موفقیت در سازمان را هموار تر کرده و بینش نوینی در روند مدیریت سازمان ها ایجاد می کند. هدف از انجام پژوهش حاضر مدل سازی صلاحیت سیاسی مدیران دولتی بوده است. این مطالعه بر اساس هدف کاربردی و از منظر روش در حوزه مطالعات توصیفی از نوع پیمایشی قرار دارد. شناسایی شاخص های صلاحیت سیاسی از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته بر پایه اشباع نظری با 17 نفر از اساتید حوزه مدیریت رفتار سازمانی، مدیریت منابع انسانی و علوم سیاسی انجام گرفت. روایی و پایایی مصاحبه ها به ترتیب با روش روایی محتوای نسبی و شاخص کاپای کوهن تایید شد. به منظور مدل سازی صلاحیت سیاسی از نظرات 24 نفر از مدیران اسبق و فعلی سازمان های دولتی سطح شهر خرم آباد با بهره گیری از روش نمونه-گیری غیراحتمالی هدفمند و به کمک پرسشنامه استفاده شد. روایی و پایایی پرسشنامه به ترتیب با بهره گیری از روایی محتوا و روش آزمون- پس آزمون تایید شد. کدگذاری مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار Atlas ti منجر به شناسایی 14 شاخص اصلی صلاحیت سیاسی شد. مدل سازی شاخص های شناسایی شده با روش ساختاری تفسیری منجر به تشکیل هفت سطح گردید که دانش و مهارت سیاسی، شناسایی افراد کلیدی و تاکتیک های نفوذ اثرگذارترین و شبکه سازی سیاسی اثرپذیرترین شاخص صلاحیت سیاسی بود.
    کلید واژگان: صلاحیت سیاسی, مدیران دولتی, ارتقا شغلی, اهداف سازمانی, مدل سازی ساختاری تفسیری
    Amirhooshang Nazarpoori, Meysam Jafari *, Mahdieh Vishlaghi
    Achieving career advancement and organizational acceptance is possible only by adopting correct and ethical policies and strategies. The political competence of managers has paved the way for promotion and success in the organization and has created a new insight in the process of managing organizations. The purpose of this study was to modeling the political competence of state managers. This study is based on the applied purpose and in terms of method in the field of descriptive survey studies. Identification of indicators of political competence was done through semi-structured interviews based on theoretical saturation with 17 professors in the field of organizational behavior management, human resource management and political science. The validity and reliability of the interviews were confirmed by the method of relative content validity and Kappa Cohen index, respectively. In order to modeling political competence, the opinions of 24 former and current managers of state organizations in Khorramabad were used using purposive non-probability sampling method and a questionnaire. The validity and reliability of the questionnaire were confirmed using content validity and test-post-test method, respectively. Coding of interviews using Atlas.ti software identified 14 key indicators of political competence. Modeling the indicators identified by the interpretive structural methoding led to the formation of seven levels, of which political knowledge and skills, identification of key individuals and influence tactics were the most effective, and political networking was the most effective indicator of political competence.
    Keywords: Political competence, state managers, career advancement, organizational goals, Interpretive structural modeling
  • محمدامین آئینی، سید نجم الدین موسوی*، رضا سپهوند، امیر هوشنگ نظرپوری
    هدف

    عدم حساسیت سازمانی (بی‏حسی سازمانی) نوعی میل به بی میلی و درک نکردن آگاهانه امور توسط کارکنان است که به دلیل انتظارات برآورده نشده در تفکر و رفتار آنان پدید می آید. هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی مدل بی‏حسی سازمانی در سرمایه‏ های انسانی است.

    روش پژوهش

    این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش تحقیق اکتشافی مبتنی بر نظریه داده بنیاد است. جامعه آماری شامل خبرگان شرکت گاز استان کرمانشاه بودند که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 13 مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری داده ها انجام گرفت. ابزار جمع‏آوری داده ها شامل مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه بوده است. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از رویکرد داده بنیاد و نرم افزار مکس‏کیو‏دی ای، همچنین، اعتبارسنجی مدل با استفاده از آزمون تی تک‏نمونه ای صورت گرفته است.

    یافته ها

    یافته ها شامل 367 کد، 77 مفهوم‏، 24 مقوله فرعی، و 6 مقوله اصلی‏ بودند که در قالب مدل ارایه و اعتبار مدل تایید شد.

    نتیجه‏ گیری

    نتایج حاکی از شناسایی مهم ترین عوامل علی (بی‏عدالتی، عدم شایسته سالاری، مسایل اقتصادی، و اهمیت ندادن مدیر به رشد)، مداخله‏ گر (الگوگیری، بی توجهی به علایق و نظرات، عوامل کاهنده موفقیت، و مسایل فراسازمانی)، زمینه‏ ای (ویژگی‏های شخصی، نظام نامناسب تشویق و تنبیه، فرهنگ سازمانی، و اهداف متناقض)، پدیده محوری (کم‏کاری خاموش، بی‏اعتنایی، کرختی، و بی‏رغبتی سازمانی)، راهبردها (کاهش تعهد و مشارکت، مسایل روحی روانی منفی، اعتراض، و کاهش کمیت و کیفیت کار)، و پیامدهای بی‏حسی سازمانی (افزایش تخلف، کاهش بهره وری، بیزاری از کار و سازمان، و نارضایتی فراگیر) در سرمایه های انسانی شرکت ملی گاز استان کرمانشاهافزایش تخلف، کاهش بهره وری، بیزاری از کار و سازمان، و نارضایتی فراگیربودند.

    کلید واژگان: بی‏حسی سازمانی, سرمایه ‏های انسانی, شرکت ملی گاز استان کرمانشاه, طراحی مدل
    Mohammad Amin Aeiny, Sayed Najmedin Mousavi *, Reza Sepahvand, Amir Houshang Nazarpouri
    Objective

    Organizational insensitivity is a kind of inclination toward reluctance and deliberate lack of understanding by the employees that appears in their thoughts and behavior when their expectations are not met. The purpose of this study was to design and validate the organizational insensitivity model in the human resources.Research

    method

    The study is applied in terms of purpose and exploratory based on grounded theory in terms of research method. The statistical population included the experts of National Gas Company in Kermanshah province. Based on purposive sampling, 13 interviews were made up to the saturation point. Data collection instruments included semi-structured interviews and a questionnaire. Data analysis was done using grounded theory and MAXQDA, and validation of the model was done using one-sample t-test.

    Findings

    the findings included 367 codes, 77 concepts, 24 secondary categories, and 6 main categories, which were presented as a model. The model was validated, too.

    Conclusion

    The results indicated the main causal factors (injustice, lack of meritocracy, economic issues, and manager’s disregard of growth), intervening factors (following others, lack of attention to interests and opinions, factors reducing success, and extra-organizational issues), contextual factors (personal attributes, improper reward and punishment system, organizational culture, and contradictory goals), axial phenomenon (silent inactivity, indifference, numbness, and organizational disinterest), strategies (reduction of commitment and participation, negative spiritual and mental issues, objection, and reduction of job quantity and quality), and consequences of organizational insensitivity in the human resources of National Gas Company branch in Kermanshah province (increase of infringements, reduction of efficiency, loathing work and organization, and widespread dissatisfaction).

    Keywords: Organizational insensitivity, Human Capitals, National Gas Company branch in Kermanshah province, model designing
  • محسن عارف نژاد*، امیرهوشنگ نظرپوری، لیلا یاراحمدی
    هدف

    این پژوهش با هدف بررسی تاثیر شخصیت پیشنگر بر مسیر شغلی پروتیینی و بدون مرز با نقش میانجی جهتگیری هدف و فرا مهارت در شرکت های دانش بنیان استان لرستان انجام شد .

    روش

    این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و به روش توصیفی_  پیمایشی از نوع همبستگی اجرا گردید. جامعه آماری پژوهش مدیران و کارکنان اداری شرکت های دانش بنیان فعال در پارک علم و فناوری استان لرستان می باشد که تعداد آن در سال 1401، 120 نفر بود و حجم نمونه آماری با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده 95 نفر تعیین گردید. ابزار اصلی جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه شخصیت پیشنگر بیتمن و کرنت (1393)، پرسشنامه مسیر شغلی پروتیینی و مسیر شغلی بدون مرز بریسکو و همکاران (2006)، پرسشنامه جهت گیری هدف وانده واله (1997) و پرسشنامه محقق ساخته فرامهارت برگرفته از پژوهش لوچاب و ناس (2019) بود .

    یافته ها

      نتایج تحقیق نشان داد، شخصیت پیشنگر بر مسیر شغلی پروتیینی و بدون مرز با نقش میانجی های جهت گیری هدف و فرا مهارت در سطح معناداری کمتر از 05/0.رابطه معناداری دارد.

    نتیجه گیری

     بر اساس نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود، شرکت های دانش بنیان به کارکنان خود فرصت دهند تا دانش و معلومات لازم را کسب کنند، همچنین محیطی را فراهم کنند تا کارکنان بتوانند خلاقیت، شناخت ایده های نو برای توسعه فرایندهای شغلی، به روز کردن مهارت ها و قابلیت های اکتسابی را به دست آورند و  زمینه لازم برای تجربه فرصت های شغلی جدید  برای آن ها فراهم شود،

    کلید واژگان: جهتگیری هدف, شخصیت پیشنگر, فرا مهارت, مسیر شغلی پروتئینی, مسیر شغلی بدون مرز
    Mohsen Aref Nezhad *, AmirHoshang Nazarpouri, Leila Yarahmadi

    This Study was conducted with the purpose of investigating the influence of the prophetic personality on the protean and borderless career path with the mediating role of goal orientation and trans-skills in knowledge-based companies in Lorestan province.  This research was carried out in terms of purpose and descriptive- survey method of correlation type. The statistical research population of managers and administrative staff of knowledge-based companies active in the science and technology park of Lorestan province, whose number was 120 people in 2022, and the statistical sample size was determined using simple random sampling of 95 people. The main tools for data collection are Bateman and Current questionnaire (2013), protean career path Questionnaire and borderless career path Questionnaire by Brisco et al. (2006), goal orientation questionnaire by Vande Wale (1997) ,and the questionnairecreated by the Faramahart researcher was taken from the research of Luchab and Nas (2019) was used. The results  of the research showed that personality predicts the protean and positive and borderless career path with the role of mediators of goal orientation and meta- skills at a significant level. Less than 0/05 has a significant relationship. According to the obtained results, it is suggested that knowledge-based companies give their employees the opportunity to acquire the necessary knowledge and information;  Also, provide an environment so that employees can be creative, recognize new ideas for the development of job processes, update their acquired skills and capabilities, and provide them with the necessary ground to experience new job opportunities.

    Keywords: prognostic personality, protein career path, borderless career path, Goal orientation, meta-skills
  • مسعود سپهوند، محمد حکاک*، رضا سپهوند، امیرهوشنگ نظرپوری
    هدف

    این پژوهش با هدف شناسایی علل و ریشه‎های کرونیسم در سازمان‎های دولتی استان لرستان انجام شد.

    طرح پژوهش/ روش‎شناسی/رویکرد:

     پژوهش حاضر برحسب هدف کاربردی، بر اساس شیوه گردآوری داده ‎ها توصیفی از نوع پیمایشی و بر مبنای ماهیت داده‎ ها پژوهشی کیفی از نوع داده ‎بنیاد به‎ شمار می‎رود. جامعه آماری پژوهش مدیران ارشد سازمان‎های دولتی با دست‎کم چهار سال سابقه مدیریتی و دارای تحصیلات دانشگاهی در مقطع دکتری در رشته مدیریت، اقتصاد و حقوق بوده که با استفاده از روش نمونه‎ گیری نظری انتخاب شده ‎اند. از این‎ رو، بر اساس قاعده اشباع، در پژوهش حاضر با استفاده از 15 مصاحبه این مهم حاصل شد و داده ‎های مورد نیاز با استفاده از مصاحبه ‎های نیمه‎ ساختاریافته جمع‎ آوری گردید.

    یافته‎ ها:

     183 کد باز شناسایی ‎شده در قالب 93 زیرمقوله و 25 مقوله اصلی تلفیق شدند که در 6 طبقه اصلی شامل شرایط علی، مقوله مرکزی، شرایط زمینه‎ ای، شرایط مداخله‎ گر، راهبردها، و پیامدها دسته بندی شدند.

    ارزش/ اصالت پژوهش:

     پژوهش حاضر با ارایه مدل کرونیسم سازمانی که دربرگیرنده مهم‎ترین عوامل موثر و زمینه‎ ساز در حوزه خویشاوندسالاری و باندبازی است، می‎تواند به سیاستگذاران و پژوهشگران در ریشه‎ یابی صحیح برای اجرای راهبردها و سازوکارهای غلبه بر پیامدهای منفی این معضل کمک شایانی کند.

    پیشنهادهای اجرایی/ پژوهشی:

     توجه به مسایل سیاستگذاری، شفافیت و پاسخگویی، اصلاح برنامه ‎های ارزیابی عملکرد و ارج نهادن به مقوله شایسته‎ سالاری بر اساس معیارهای عینی می‎تواند از بروز زمینه‎ های کرونیسم در سازمان تا حد زیادی جلوگیری کند.

    کلید واژگان: کرونیسم سازمانی, خویشاوندسالاری, حزب گرایی, رانت جویی, فساد اداری
    Masood Sepahvand, Mohamad Hakkak*, Reza Sepahvand, Amirhooshang Nazarpouri
    Purpose

    This research was conducted with the goal of identifying the causes and roots of Cronyism in governmental organizations of Lorestan Province.

    Methodology

    The present research was a survey-type regarding purpose, it was descriptive from the viewpoint of data collection method, and with regard to the nature of data, it was a qualitative research based on the grounded theory. The statistical population was comprised of governmental organizations’ senior managers with at least 4 years of managerial experience and with academic education at doctoral level in the fields of management, economics, and law. Applying theoretical sampling method and saturation rule, we selected fifteen managers. The required data were collected using semi-structured interviews.

    Findings

    Results show that 183 identified open codes were combined in the framework of 93 subcategories and 25 main categories, which were then shaped into 6 main layers including causal conditions, central category, contextual conditions, intervening conditions, strategies and consequences.

    Originality: 

    Presenting a model for organizational cronyism, which includes the most important and underlying factors in the fields of nepotism and gangsterism, the present research can help policymakers and researchers find out the roots of these factors and subsequently, implement strategies and mechanisms to overcome the negative consequences.

    Implications: 

    Paying attention to policy issues, transparency, accountability, reconsidering performance evaluation programs, and finally, enhancing meritocracy based on objective criteria can largely prevent the occurrence of cronyism in the organization.

    Keywords: Organizational Cronyism, Nepotism, Partisanship, Rent-Seeking, Administrative Corruption
  • سعید حیدری*، محمد حکاک، رضا سپهوند، امیرهوشنگ نظرپوری

    هدف کلان هوشمندی یک شهر نه تنها به نحوه برنامه ریزی و استفاده از ابزار فناوری اطلاعات و ارتباطات در جهت ارتقای سطح کیفی زندگی شهروندان درآن کشور بستگی دارد، بلکه پذیرش و هماهنگی هوشمند سازی های ایجاد شده با نیاز شهروندان نیز نقش بسزایی در آن دارد. هدف این تحقیق، طرح تیوریک تغییر مدل ساختاری سنتی شهر به مدل ساختاری، هوشمندسازی شهر و مطالعه تطبیقی در راستای شناسایی شاخص های دیجیتالی و هوشمندی شهر است. این پژوهش با رویکرد کار بنیادی و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به شناسایی شاخص های هوشمندسازی در مدیریت شهری شهرداری شیراز بر اساس مطالعات تطبیقی دو شهر هوشمند آمستردام و بارسلونا و با تکیه بر منطق شهروند مداری پرداخته است و تلاش دارد که پاسخ مناسبی در راستای شناسایی استراتژی هایی با بهترین نتایج در هوشمندسازی شهرهای موفق و در نهایت تعیین رویکرد مناسب جهت بازنگری لایه های هوشمندسازی شهری و نقشه راه آن در شهر شیراز داشته باشد.

    کلید واژگان: منطق شهروندی, شهر هوشمند, رویکرد تطبیقی, اقتصاد پایدار, مدیریت شهری
    Saeed Hadari *, Mohammad Hakkak, Reza Sepahvand, Amerhooshang Nazarpouri

    The goal of complete intelligence of a city depends not only on how it plans and uses information and communication technology tools to improve the quality of life of its citizens, but also on the acceptance and coordination of the intelligentsia created with the needs of its citizens. The purpose of this research is the theoretical plan to change traditional structural model of the city to a structural model, urban intelligence and comparative study in order to identify digital indicators and intelligence of the city. This research has identified the indicators of smartening in urban management of Shiraz Municipality based on the comparative studies of two smart cities of Amsterdam and Barcelona and using the descriptive-analytical method. In order to identify strategies with the best results in successful smart cities and finally determine the appropriate approach to review layers of urban smart and its roadmap in the city of Shiraz.

    Keywords: citizenship logic, Smart city, adaptive approach, sustainable economy, urban management
  • امیرهوشنگ نظرپوری، محسن عارف نژاد، فریبرز فتحی چگنی*
    مقدمه

    رفتارهای شهروندی سازمانی رفتارهای فرانقشی هستند که باعث بهبود اثربخشی سازمان می شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر سرپرستی توهین آمیز بر رفتارهای شهروندی سازمانی پرستاران با نفش میانجی خستگی عاطفی در بیمارستان شهدای عشایر خرم آباد بود.

    روش کار

    پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی و از حیث جمع آوری داده ها از نوع تحقیقات توصیفی از شاخه مطالعات میدانی به شمار می آید که روش انجام آن به صورت پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش تعداد 230 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان شهدای عشایر خرم آباد بود که بر اساس جدول کرجسی و مورگان حجم نمونه ای به تعداد 140 نفر به روش تصادفی طبقه ای از میان آن ها انتخاب گردید. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه ای که شامل سه بخش سرپرستی توهین آمیز، خستگی عاطفی و رفتارهای شهروندی سازمانی بود، استفاده شده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ و روایی آن با استفاده از روایی همگرا به تایید رسید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار Spss و PLS استفاده شده است.

    یافته ها:

     نتایج نشان دهنده این است که در سطح اطمینان 95 درصد سرپرستی توهین آمیز اثر منفی و معنی داری بر رفتارهای شهروندی سازمانی پرستاران دارد و خستگی عاطفی در رابطه سرپرستی توهین آمیز و رفتارهای شهروندی سازمانی پرستاران نقش میانجی دارد.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته ها می توان گفت سرپرستی توهین آمیز به صورت مستقیم روابط سرپرست-پرستار را مختل کرده که به دنبال این اختلال خستگی عاطفی پرستاران افزایش یافته و سطح انجام رفتارهای شهروندی سازمانی در آنها کاهش می یابد.

    کلید واژگان: سرپرستی توهین آمیز, خستگی عاطفی, رفتارهای شهروندی سازمانی, پرستاران
    Amirhoushang Nazarpourii, Mohsen Arefnezhad, Fariborz Fathi Chegeni*

    Introuduction: 

    Organizational citizenship behaviors are extra-role behaviors that improve the effectiveness of the organization.The aim of this study was to investigate the effect of abusive supervision on nurses' organizational citizenship behaviors with the mediating role of emotional exhaustion, in Khorramabad Shohadaye Ashayer Hospital.

    Materials and Methods

    The present study is a descriptive research in the field of field studies in terms of applied purpose and in terms of data collection, the method of which was survey. The statistical population of the study was 230 nurses working in Khorramabad Shohadaye Ashayer Hospital. Based on Krejcie and Morgan table, a sample size of 140 people was selected by stratified random sampling method. To measure the variables of the research, a questionnaire was used which included three sections of abusive supervision, emotional exhaustion and organizational citizenship behaviours. The reliability of the questionnaire was confirmed using Cronbach's alpha method and its validity was confirmed using convergent validity. For data analysis, structural equation modeling and Spss and PLS software have been used.

    Results

    The results show that at the 95% confidence level, abusive supervision has a negative and significant effect on nurses' organizational citizenship behaviours and emotional exhaustion has a mediating role in relation to abusive supervision and nurses' organizational citizenship behaviours.

    Conclusion

    According to the findings, it can be said that abusive supervision directly disrupts the supervisor-nurse relationship, which leads to an increase in nurses' emotional exhaustion and a decrease in the level of organizational citizenship behaviors.

    Keywords: Abusive supervision, Emotional exhaustion, Organizational citizenship behaviors, Nurses
  • امیرهوشنگ نظر پوری، حامد قاسم پور*، فاطمه فاضل پور
    مقدمه

    مقاله حاضر با هدف بررسی تاثیر ادراک از نقش حمایتی سازمان و انگیزه های جامعه یار بر ماندگاری شغلی پرستاران بیمارستان دکتر شریعتی شهر تهران با در نظرگرفتن نقش متغیر میانجی تعهد عاطفی اجرا شده است.

    روش کار

    این تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی است. همچنین از لحاظ شیوه جمع آوری داده ها در زمره پژوهش های پیمایشی قرار می گیرد. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران شاغل در بخش های مختلف بیمارستان دکتر شریعتی شهر تهران به تعداد 211 نفر می باشد که به دلیل حجم جامعه، تمامی آنها به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار اصلی جمع آوری داده ها، پرسشنامه استاندارد است.

    یافته ها

    یافته ها نشان می دهد حمایت سازمانی ادراک شده با ضریب معناداری (115/21) بر ماندگاری شغلی و با مقدار معناداری (937/9) بر تعهد عاطفی تاثیر معنادار و مثبت دارد. انگیزه های جامعه یار با مقدار معناداری (052/23) بر ماندگاری شغلی و با ضریب معناداری (354/12) بر تعهد عاطفی اثر معنادار و مثبت می گذارد. همچنین، تعهد عاطفی با مقدار معناداری (000/8) بر ماندگاری شغلی تاثیر معنادار و مثبت دارد. سرانجام تعهد عاطفی با ضریب معناداری (235/42) اثر غیرمستقیم میانجی میان حمایت سازمانی ادراک شده و ماندگاری شغلی برجای می گذارد و در نهایت با مقدار معناداری (263/48) اثر غیرمستقیم میانجی بین انگیزه های جامعه یار و ماندگاری شغلی دارد.

    نتیجه گیری

    با توجه به نتایج به دست آمده مدیران می بایست در شرایط بحران ناشی از بیماری کرونا حمایت های خود را از پرسنل خط مقدم مبارزه با این بیماری بیشتر کرده و چنان ملموس پشتیبانی نمایند که از طرف کارکنان درک شود تا آنها نسبت به انجام وظایف محوله راغب تر گردند و متعهدانه عمل نمایند و هدفمند در شغل خود ماندگار شوند. افزون بر این، مشخص شد انگیزه های جامعه یار پرستاران به عنوان مولفه ای پیش برنده برای همیاری با مردم در شرایط کرونایی عمل نموده است.

    کلید واژگان: حمایت سازمانی ادراک شده, انگیزه جامعه یار, تعهد عاطفی, ماندگاری شغلی
    Amirhosahng Nazarpouri, Hamed Ghasempour*, Fatemeh Fazelpour
    Introduction

    The aim of this article was to investigate the effect of Perceived of the supportive role of the organization and the motivations Prosocial on the job Sustainability of nurses at Dr. Shariati Hospital in Tehran by considering the mediating role of emotional commitment.

    Methods

    This research is applied in terms of purpose and descriptive in terms of data collection. It is also included in survey research in terms of data collection methods. The statistical population includes all nurses working in different wards of Dr. Shariati Hospital in Tehran, 211 people, all of whom were selected as a statistical sample due to the size of the population. The main tool for data collection is the standard questionnaire.

    Results

    Findings show that perceived organizational support with a significant coefficient (21/115) has a significant and positive effect on job retention and with a significant amount (9/937) on emotional commitment. Community motivations with a significant amount (23/052) have a significant and positive effect on job retention and with a significant coefficient (12/354) on emotional commitment. Also, emotional commitment with a significant amount (8,000) has a significant and positive effect on job retention. Finally, emotional commitment with a significant coefficient (42/235) leaves an indirect mediating effect between perceived organizational support and job retention, and finally with a significant amount (48/263) has an indirect mediating effect between societal motivations and job retention.

    Conclusions

    According to the results, managers should increase their support for front-line personnel in the event of a crisis caused by coronary heart disease and provide tangible support that is understood by employees so that they are more willing to perform their duties and Be committed and stay purposeful in your job. In addition, it was found that the nurses' societal motivations acted as a driving force for helping people in coronary conditions.

    Keywords: Perceived Organization Support, Motivation Prosocial, Emotional Commitment, job Sustainability
  • امیرهوشنگ نظرپوری، زهره محمدیاری*، نسا بیرانوند

    در طی دهه گذشته، به شکل فزاینده ای بر مولفه رقابت پذیری سازمانی تاکید شده است و پژوهشگران چندین عامل تاثیرگذار بر این مهم را مطالعه کرده اند. باوجوداین، هنوز برخی عوامل در مباحث کنونی رقابت پذیری سازمانی ناشناخته مانده یا در ابعاد بسیار محدودی بررسی شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر داشبورد بازاریابی بر رقابت پذیری سازمانی با اثر میانجی گر متغیرهای حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی انجام شد. این پژوهش ازنظر روش و ماهیت، ازجمله پژوهش های توصیفی همبستگی و ازلحاظ هدف، کاربردی است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه استاندارد بود که روایی و پایایی آن به تایید رسید. جامعه آماری پژوهش، شامل 726 نفر از کارشناسان و مدیران شرکت های فعال بیمه استان لرستان بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده، 251 پرسشنامه به تعداد اعضای نمونه توزیع شد. تحلیل داده های جمعیت شناختی و همچنین آزمون پایایی پرسشنامه به کمک نرم افزار SPSS و تجزیه وتحلیل سایر داده ها، از روش کمترین توان دوم جزیی با استفاده از نرم افزار Visual PLS انجام شده است. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که مولفه های داشبورد بازاریابی، حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی هرکدام به تفکیک اثر مثبت و معناداری بر رقابت پذیری سازمانی دارد و همچنین، داشبورد بازاریابی با درنظرگرفتن اثر متغیرهای میانجی گر حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی بر رقابت پذیری سازمانی اثر مثبت و معناداری دارد. مدیران شرکت های بیمه ای باید انعطاف پذیری را در طراحی و استفاده از داشبورد بازاریابی خود ایجاد کنند و از متغیرهای حافظه بازاریابی و هوشمندی رقابتی استفاده کنند تا ارزشی را که داشبورد تولید می کند، افزایش دهند و توان رقابتی سازمان خود را ارتقا بخشند.

    کلید واژگان: داشبورد بازاریابی, رقابت پذیری سازمانی, حافظه بازاریابی, هوشمندی رقابتی
    Amir Hoshang Nazarpouri, Zohre Mohamadyari *, Nisa Biranvand

    Over the past decade, organizations have increasingly recognized the value of the component of organizational competitiveness and researchers have studied several factors affecting it. However, some factors in the current issues of organizational competitiveness are still unknown or have been studied in very limited dimensions. The aim of this study was to investigate the effect of marketing dashboard development on organizational competitiveness mediated by marketing memory and competitive intelligence. This research was based on an applied method in terms of purpose and a descriptive method in terms of correlation. The statistical population included 726 experts and managers of the active insurance companies in Lorestan Province. The sample size was selected to include 251 people by using simple random sampling method and Cochran's formula. The data were collected by using a questionnaire, the validity and reliability of which were confirmed. SPSS and Visual PLS statistical software were utilized to analyze the data. The results showed that the marketing dashboard component had a positive and significant (direct) effect on organizational competitiveness. Also, the components of marketing memory and competitive intelligence had a positive and significant effect on organizational competitiveness. Moreover, marketing dashboard was found to have a positive and significant effect on organizational competitiveness by considering the effects of the interfering variables of marketing memory and competitive intelligence.
     
    .

    Keywords: Marketing Dashboard, Organizational Competitiveness, Marketing Memory, Competitive intelligence
  • رضا سپهوند، امیرهوشنگ نظرپوری، مسعود سپهوند*، محسن عارف نژاد

    با افزایش حساسیت جوامع به مباحث محیطی، اقداماتی همچون مسیولیت اجتماعی شرکت، حفاظت محیط زیست، عملکرد پایدار، و تولید ناب مورد توجه استراتژیست ها و ذی نفعان کلیدی شرکت ها قرار گرفته است. به عبارت دیگر آلودگی محیط زیست به یکی از چالش های مهم جهانی تبدیل شده و شرکت های فرآوری ضایعات به منزله صنایع با ارزش افزوده بالا و آینده دار شناخته می شوند. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر اقدامات مدیریت منابع انسانی سبز بر نوآوری سبز با نقش میانجی فرهنگ سازمانی سبز بود. جامعه آماری پژوهش مدیران و کارشناسان شرکت های فرآوری ضایعات در شهرک های صنعتی استان تهران بودند که بر اساس جدول مورگان از میان آن ها نمونه ای با حجم 165 نفر به روش طبقه ای متناسب انتخاب شد. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه استفاده شد. پایایی پرسشنامه ها با روش آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی به تایید رسید و برای تجزیه وتحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزار pls استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد اقدامات مدیریت منابع انسانی سبز در شرکت های فرآوری ضایعات هم به صورت مستقیم و هم از طریق فرهنگ سازمانی سبز بر نوآوری سبز تاثیر مثبت و معنادار دارد. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که مقصود از اقدامات مدیریت منابع انسانی سبز آموزش کارکنان در جهت ارتقای سطح توانایی ها و مهارت ها و دانش سبز و ایجاد انگیزه به منظور به کار بردن آن مهارت ها و توانایی ها در جهت اهداف سازمانی است. این اقدامات آموزشی و تشویقی، که توسط مدیران سطوح بالای سازمانی صورت می پذیرند، به مرور به جزیی از فرهنگ سازمان تبدیل خواهند شد که خروجی آن کاهش مصرف انرژی، کاهش آلودگی، استفاده کارآمد از مواد بازیافت، و ارایه محصولات حامی محیط زیست خواهد بود.

    کلید واژگان: اقدامات مدیریت منابع انسانی سبز, فرهنگ سازمانی سبز, نوآوری سبز
    Reza Sepahvand, Amirhosang Nazarpoori, Masood Sepahvand *, Mohsen Arefnezhad

    With the increase in the sensitivity of communities to environmental issues, activities such as corporate social responsibility, protection of natural environment, sustainable performance, and lean manufacturing have grabbed the attention of strategists and key stakeholders of companies. In other words, the environmental pollution has turned into one of the most important global challenges, and the waste processing companies have come to be known as prosperous and high added-value industries. The purpose of this study was to examine the effects of human resource management measures on green innovation through the mediating role of greet organizational culture. The statistical population of the study was comprised of the managers and office clerks of the waste processing companies in the industrial towns of Tehran province, out of which a sample of 165 individuals was selected based on Morgan’s table using proportionate stratified sampling. Questionnaires were used to measure the research variables. The reliability of questionnaires was confirmed using Cronbach’s alpha and combined reliability, and the obtained data was analyzed using statistical equation modeling and PLS software. The results of the study show that the green human resource management measures in the waste processing companies have positive, significant effects on green innovation both directly and through green organizational culture. The findings indicate that the purpose of implementing green human resource management measures is to train the staff in order to enhance their green abilities, skills, and knowledge and to encourage them to use these skills and abilities for the organizational purposes. These educational and persuasive measures that are carried out by the high-ranking organizational managers will gradually turn into a part of the organizational culture, the outcome of which is the reduction of energy consumption, the reduction of pollution, the efficient use of recyclable materials, and the provision of environment-friendly products.

    Keywords: green human resource management measures, Green organizational culture, green innovation
  • کیوان موسوی چشمه کبودی، محمد حکاک*، رضا سپهوند، امیرهوشنگ نظرپوری

    مدیریت استعداد جهانی می تواند تاثیرات مثبت قابل توجهی بر عملکرد سازمان ها داشته باشد. شناسایی فرایندها، بسترها و عوامل ایجاد کننده مدیریت استعداد جهانی می تواند در بهبود عملکرد سازمان های ورزشی موثر واقع شود. هدف از این تحقیق تبیین عوامل موثر بر مدیریت استعداد جهانی با تاکید بر توسعه سرمایه انسانی در سازمان های ورزشی ایران است. این تحقیق با روش تحقیق کیفی و با ماهیت اکتشافی- توصیفی انجام گرفت. از طریق نمونه گیری هدفمند گلوله برفی و بر اساس مصاحبه های عمیق، داده های تحقیق از متخصصان و مدیران سازمان ها جمع آوری شد. بر اساس روش نظریه داده بنیاد سیستماتیک، داده ها پس از کد گذاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحقیق عواملی همچون عوامل برون سازمانی و درون کشوری، عوامل ساختاری، عوامل محیطی، عوامل رفتاری، عوامل مدیریتی، عوامل خارج از سازمان و کشور، هوشمندی منابع انسانی، هوشمندی رقبا، هوشمندی مشتریان و هوشمندی بازار را بعنوان علل موثر مدیریت استعداد جهانی شناسایی نمود. بر اساس مدل طرح شده توصیه می شود که نقش عوامل مختلف موثر بر مدیریت استعداد جهانی مد نظر قرار گرفته و برای ترویج و رشد این مهم تدابیر نظام مندی اندیشیده شود.

    کلید واژگان: مدیریت استعداد, مدیریت استعداد جهانی, هوشمندی, نظریه داده بنیاد
    Keivan Mousavi Cheshmehkaboodi, Mohammad Hakak *, Reza Sepahvand, Amirhoshang Nazarpouri

    Global talent management can have significant positive impacts on the performance of organizations. Identification of processes, substrates and agents of global talent management can be effective in improving the performance of sports organizations. The aim of this study is to explain the factors influencing global talent management with emphasis on human capital development in Iranian sports organizations. this research was carried out by qualitative research with an exploratory- discriptive nature. Through a snowball targeted sampling and based on deep interviews, the research data was collected from experts and managers. According to the Grounded theory method, data was analyzed after encoding. The results of research have identified factors such as inter-organizational and intra-country factors, structural factors, environmental factors, behavioral factors, managerial factors, agents outside the organization and country, intelligence of human resources, intelligence of competitors, intelligence of customers and intelligence of the market as effective causes of global talent management. Based on the proposed model, it is recommended that the various role of effective global talent management be considered and considered to promote and develop this important system of measures.

    Keywords: Talent management, global talent management, Intelligent, Grounded Theory
نمایش عناوین بیشتر...
فهرست مطالب این نویسنده: 72 عنوان
  • دکتر امیرهوشنگ نظرپوری
    دکتر امیرهوشنگ نظرپوری
    دانشیار مدیریت، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
نویسندگان همکار
  • دکتر محمد حکاک
    : 16
    دکتر محمد حکاک
    دانشیار مدیریت،مدیریت بازرگانی،دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
  • دکتر سید نجم الدین موسوی
    : 10
    دکتر سید نجم الدین موسوی
    دانشیار مدیریت، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
  • دکتر اسد حجازی
    : 3
    دکتر اسد حجازی
    دانشیار مدیریت آموزشی، دانشگاه فرهنگیان، تهران ، ایران.، دانشگاه فرهنگیان، تهران، ایران.
  • دکتر علی رضاییان
    : 2
    دکتر علی رضاییان
    استاد تمام مدیریت، مدیریت دولتی، مدیریت و حسابداری، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران
  • دکتر مهدی محمدی
    : 2
    دکتر مهدی محمدی
    استادیار مدیریت، دانشگاه جامع امام حسین ع، تهران، ایران
  • محمدحسین آزادی
    : 2
    محمدحسین آزادی
    دانشجوی دکتری رشته مدیریت دولتی گرایش منابع انسانی، دانشگاه لرستان، خرم آباد، ایران
بدانید!
  • این فهرست شامل مطالبی از ایشان است که در سایت مگیران نمایه شده و توسط نویسنده تایید شده‌است.
  • مگیران تنها مقالات مجلات ایرانی عضو خود را نمایه می‌کند. بدیهی است مقالات منتشر شده نگارنده/پژوهشگر در مجلات خارجی، همایش‌ها و مجلاتی که با مگیران همکاری ندارند در این فهرست نیامده‌است.
  • اسامی نویسندگان همکار در صورت عضویت در مگیران و تایید مقالات نمایش داده می شود.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال