به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

babak pilehvar

  • الهام جافریان، بابک پیله ور*، مجید توکلی
    مقدمه و هدف

    خشکی بر رشد گیاهان تاثیر می گذارد و به یک مشکل جدی در سراسر جهان تبدیل شده است. درک نحوه واکنش گیاهان به خشکی بسیار مهم است. در شرایط خشک، احتمال زیادی وجود دارد که جنگل ها در معرض تنش های مختلف قرار گیرند. درختان به دو روش فیزیکی و شیمیایی از خود در برابر تنش خشکی دفاع می کنند. دفاع فیزیکی شامل افزایش تراکم ساختارهایی مانند تیغه ها، خارها و کرک ها است، اما واکنش های شیمیایی شامل تولید پاسخ های فیزیولوژیک است که به عنوان یک سد دفاعی در برابر عوامل محیطی عمل می کنند. بلوط ها نسبت به خشکی و گرما مقاوم هستند و این ویژگی در شرایط خشکسالی به پاسخ های فیزیولوژیکی آنها مربوط می شود. پاسخ گونه غالب بلوط ایرانی (Quercus brantii) در جنگل های زاگرس، به خشکسالی های اخیر نشان از حساسیت بالای این گونه دارد. پاسخ به تنش خشکی در درختان بالغ و چند ساله نسبت به نهال های همان گونه متفاوت است. برخی از ساز و کارهای فیزیولوژیک در تغییرات درونی درختان در پاسخ به تنش ها تاثیرگذار هستند. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر تنش خشکی بر روی صفات فیزیولوژیک درختان بالغ بلوط در شرایط مطلوب و تنش در محیط طبیعی است.

    مواد و روش ها

    این تحقیق بر روی درختان چندساله بلوط ایرانی به مدت دو سال (1399- 1401) در محیط طبیعی جنگل در مجتمع کشت و صنعت فجر صفا واقع در 10 کیلومتری شهرستان خرم آباد انجام شد. آزمایش به صورت طرح بلوک های کامل تصادفی با سه سطح تنش خشکی انجام شد. تنش خشکی شامل سطح تیمار خشکی و ممانعت از رسیدن هر گونه رطوبتی به خاک در طی این دو سال (پوشاندن با پلاستیک سفید)، رطوبت دهی به خاک (آبیاری درختان با هر 10 روز یک بار) و درختان شاهد اجرا شد. جامعه آماری در این پژوهش 120 اصله درخت و در هر گروه 30 درخت است. در پایان آزمایش در 20 شهریور 1401، از هر یک از این درختان در ارتفاع معین دو متری از اطراف طوقه در چهار جهت جغرافیایی اصلی برگ های آنها جدا و به آزمایشگاه منتقل شد. با اندازه گیری وزن تر، وزن تورژسانس و وزن خشک محتوای نسبی آب برگ محاسبه شد. سپس برای تعیین کمیت خصوصیات فیزیولوژیکی، برگ ها به مدت 72 ساعت در دمای 70 درجه سانتی گراد در آون خشک شده و به صورت پودر درآمد. سپس اندازه پرولین، قندهای محلول و نامحلول، آنزیم ها (پراکسیداز، سوپراکسید دیسموتاز و آسکوربات اکسیداز) و مقدار کاروتنوئید، کلروفیل a، b و کل بعد از اتمام دوره در درختان هر سه تیمار اندازه گیری شد.

    یافته ها

    نتایج تجزیه واریانس نشان داد که سطوح مختلف تیمارها اثر معنی داری در سطح 05/0 بر مقدار پرولین، محتوای نسبی آب برگ و آنزیم ها (پراکسیداز، سوپراکسید دیسموتاز و آسکوربات اکسیداز) داشتند. در مقابل، اختلاف معنی داری در سطح 05/0 بین تیمارهای مختلف از نظر قندهای محلول، نامحلول و رنگدانه های فتوسنتزی (کاروتنوئید، کلروفیل a، b و کل) مشاهده نشد. محتوای نسبی آب برگ بیشترین تفاوت را در بین سطوح مختلف تیمار نشان داد. با افزایش تنش خشکی، روند کاهشی در مقدار محتوای نسبی آب برگ و روند افزایشی در مقدار پرولین، قند محلول، قند نامحلول، آنزیم ها (سوپراکسیددیسموتاز، پراکسیداز و آسکوربات اکسیداز) و رنگیزه های فتوسنتزی (کلروفیل a، کلروفیل b، کلروفیل کل و کاروتنوئید) مشاهده شد. بیشترین مقدار پرولین در تیمار گروه شاهد و کمترین مقدار آن در گروه آبیاری- شده مشاهده شد. محتوای نسبی آب برگ، پراکسیداز و سوپراکسید دیسموتاز بیشترین مقدار را در گروه تحت آبیاری نشان دادند. در تنش شدید، قندهای محلول و قندهای نامحلول نسبت به گروه شاهد افزایش پیدا کرد. میزان پرولین در گروه شاهد بیشترین مقدار را نشان داد.

    نتیجه گیری کلی:

     با توجه به نتایج این پژوهش درختان بالغ تمایل به حفظ کربوهیدرات ها و قندها دارند. این پژوهش می تواند مقدار سازگاری درختان بلوط بالغ را با شرایط فعلی و مطلوب (مقایسه شاهد با درختان آبی) و مقدار مقاومت درختان بالغ در سال های کم بارندگی (مقایسه شاهد با درختان تحت تنش) را آشکار سازد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که درختان بالغ بلوط ایرانی می توانند تا حدودی با افزایش پرولین و فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدانی در برابر آسیب های ناشی از تنش خشکی مقاومت کنند. همچنین با توجه به نتایج این پژوهش در مقایسه با پژوهش های قبلی، نهال ها در شرایط تنش بیشتر از تغییرات کربوهیدرات ها و قندهای محلول رنج می برند درحالی که درختان بالغ تمایل به حفظ کربوهیدرات ها و قندها دارند. یافته های این پژوهش به عنوان راهبرد مدیریت جنگل برای متخصصان جنگل و ذی نفعان بسیار مرتبط است. به طورکلی، نتایج نشان می دهد که یک رابطه هدفمند بین پاسخ به تنش خشکی و فیزیولوژی گیاهی وجود دارد. می توان نتیجه گرفت که وضعیت اقلیمی توده های بلوط ایرانی عامل مهمی است که باید مورد توجه مدیران جنگل ها که مسئولیت برنامه های مدیریت جنگل های غرب کشور را برعهده دارند، قرار گیرد.

    کلید واژگان: آنزیم ها, پرولین, رنگیزه های فتوسنتزی, محتوای نسبی آب برگ
    Elham Jaferyan, Babak Pilehvar *, Majid Tavakoli
    Introduction and Objective

    Drought significantly impacts plant growth and has become a critical global concern. Understanding how plants respond to drought is essential. Under arid conditions, forests are prone to experiencing various types of stress. Trees protect themselves from drought stress through both physical and chemical defenses. Physical defenses include increasing the density of structures like leaves, thorns, and hairs, while chemical defenses involve producing physiological responses that serve as protective barriers against environmental factors. Oaks are known for their resistance to drought and heat, which is attributed to their physiological responses during dry conditions. The reaction of the dominant species of Persian oak (Quercus brantii) in the Zagros forests to recent droughts suggests that this species is highly sensitive to these conditions. The response to drought stress in mature, multi-year-old trees differs from that of seedlings of the same species. Certain physiological mechanisms influence the internal changes in trees as they react to stress. Therefore, the objective of this study is to examine the effects of drought stress on the physiological traits of mature oak trees under both optimal and stressful natural conditions.

    Materials and Methods

    This research was conducted on multi-year-old Persian oak trees over two years (2020-2022) in the natural forest environment of the Fajr Safa agro-industrial complex, located 10 kilometers from Khorramabad city. The experiment followed a completely randomized block design with three levels of drought stress. Drought treatments included a severe drought treatment (where the soil was completely covered with white plastic to prevent any moisture from reaching it for two years), moderate soil moisture treatment (with irrigation every 10 days), and a control group. The statistical sample included 120 trees, divided into 30 trees for each treatment group. On September 10, 2022, at the end of the experiment, leaves were collected from each tree at a fixed height of two meters around the trunk, from all four cardinal directions, and were taken to the laboratory. By measuring fresh weight, turgid weight, and dry weight, the relative water content of the leaves was calculated. To further analyze physiological traits, the leaves were dried in an oven at 70°C for 72 hours and ground into a powder. The following were measured in trees across all three treatment groups: proline levels, soluble and insoluble sugars, enzyme activity (peroxidase, superoxide dismutase, and ascorbate oxidase), as well as the amounts of carotenoids, chlorophyll a, chlorophyll b, and total chlorophyll.

    Findings

    The analysis of variance results indicated that different treatment levels had a significant effect at the 0.05 level on the amounts of proline, relative water content of the leaves, and the activities of enzymes (peroxidase, superoxide dismutase, and ascorbate oxidase). However, no significant difference at the 0.05 level was observed between treatments regarding soluble sugars, insoluble sugars, and photosynthetic pigments (carotenoids, chlorophyll a, chlorophyll b, and total chlorophyll). Among the treatment levels, the relative water content of the leaves showed the most variation. As drought stress increased, the relative water content of the leaves decreased, while proline, soluble sugars, insoluble sugars, enzymes (superoxide dismutase, peroxidase, and ascorbate oxidase), and photosynthetic pigments (chlorophyll a, chlorophyll b, total chlorophyll, and carotenoids) showed an increasing trend. The highest proline levels were found in the control group, with the lowest observed in the irrigated group. Relative water content, peroxidase, and superoxide dismutase activity were highest in the irrigated group. Under severe drought stress, levels of proline, soluble sugars, and insoluble sugars increased compared to the control group.

    Conclusion

    Based on the results of this study, mature oak trees tend to preserve carbohydrates and sugars under stress. This research highlights the adaptability of mature oak trees to both optimal conditions (comparing control with irrigated trees) and their resilience during dry periods (comparing control with stressed trees). The findings indicate that mature Persian oak trees can resist drought stress to some extent by increasing proline and antioxidant enzyme activity. Compared to previous studies, where seedlings showed greater vulnerability to changes in carbohydrates and soluble sugars under stress, mature trees seem to conserve their carbohydrates and sugars. These findings are highly relevant for forest management strategies and can inform forest specialists and stakeholders. Overall, the results suggest a strong relationship between drought stress responses and plant physiology. It can be concluded that the climatic conditions affecting Persian oak stands are critical and should be a major consideration for forest managers responsible for developing management programs for the western forests of the country.

    Keywords: Enzymes, RWC, Proline, Photosynthetic Pigments
  • سامان ملکی، بابک پیله ور*، محمدعلی محمودی
    مقدمه و هدف

    گردآمدن درختان به‎عنوان اصلی‎ترین اجزای اکوسیستم جنگل‎ها دارای پراکنش فضایی خاصی بوده و مشخصه‎ های رویشگاهی و محیطی نقش به‎سزایی را در این پراکنش دارند. گونه های درختی با تشکیل تیپ های جنگلی از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر ویژگی های خاک از طریق تولید لاشبرگ بوده و نقش اساسی در کمیت و کیفیت ماده آلی خاک و آزادسازی عناصر غذایی خاک دارند. ماده آلی یکی از بخش های مهم خاک است که شامل بقایای بافتی گیاهان و جانوران، اجزا تجزیه نشده تا جزئی تجزیه شده آنان و ریزجاندارن مرده می‎باشد. وجود ماده آلی علاوه بر اینکه نشان‎ دهنده حاصلخیزی و کیفیت خاک است، شاخص مناسبی برای باروری خاک به‎شمار می‎رود که حاصل برهمکنش فرآیندهای فیزیکی، شیمیایی و زیستی است. ماده آلی با بهبود شرایط خاکدانه‎سازی، وضعیت تخلخل و نفوذپذیری خاک را بهبود می‎بخشد؛ بنابراین نقش مهمی در پایداری اکوسیستم داشته و به‎ همین دلیل بررسی جنبه‎ های مختلف آن یکی از ضرورت ها و پایه های اصلی در مطالعات کیفیت خاک، چرخه کربن و تغییرات اقلیم است. از آنجایی که اطلاعات بسیار کمی درباره ماده آلی قابل استخراج با آب گرم به عنوان یک شاخص کیفی از ماده آلی خاک در جنگل‎ها وجود دارد و لزوم توجه به شناخت بهتر اثر پوشش‎های گیاهی مختلف بر خاک موجب پیش‎بینی دقیق‎تر اثر گونه‎ها بر بوم‎سازگان و مدیریت بهینه آنها برای مدیران و جنگل‎شناسان می‎شود. پژوهش حاضر به بررسی کربن آلی و نیتروژن خاک با روش‎های استخراج با آب گرم و سرد به‎عنوان شاخصی از تغییرات ماده آلی خاک در دو تیپ مازودار خالص و آمیخته ویول- مازودار در زاگرس شمالی (جنگل های آرمرده بانه) می‎پردازد.

    مواد و روش‎ها: 

    تعیین تیپ‎های جنگلی مختلف با استفاده از نظرات متخصصین جنگل‎شناسی و همچنین با استفاده از آماربرداری در منطقه مورد مطالعه صورت گرفت. در مطالعه حاضر ویژگی‎های جنگل‎شناسی با 5 قطعه نمونه 400 مترمربعی تصادفی در هر تیپ اندازه گیری شد. همچنین خاک زیراشکوب تیپ‎های مورد مطالعه با استفاده از 10 نمونه ترکیبی از عمق 0-10 سانتی متری (پس از کنار زدن لایه لاشبرگ) برداشت شد. پس از انتقال نمونه خاک‎ها با کیسه‎های پلاستیکی به آزمایشگاه، نمونه خاک‎ها از الک دو میلی‎متری رد و به دو قسمت تقسیم شدند. یک قسمت از نمونه‎ ها بلافاصله به دمای 4 درجه سانتی‎گراد جهت اندازه‎گیری زی‎توده میکروبی کربن و نیتروژن منتقل شد، قسمتی از نمونه‎ها نیز در هوای آزاد جهت اندازه‎گیری کربن آلی و نیتروژن کل قرار گرفتند. پس از اندازه گیری متغیرهای مورد مطالعه، مقایسه آماری متغیرها در تیپ‎های جنگلی با استفاده از آزمون t مستقل و همبستگی آنها با ضریب همبستگی پیرسون مورد ارزیابی قرار گرفت.

    یافته‎ ها: 

    نتایج نشان داد که تفاوت معنی‎داری بین میزان کربن آلی خاک و نیتروژن کل خاک بین تیپ‎های مازودار خالص و ویول- مازودار مشاهده نشد. هر چند که مقادیر کربن آلی و نیتروژن قابل استخراج با گرم و سرد، زی‎توده میکروبی کربن و نیتروژن در تیپ ویول- مازودار بیشتر بود؛ اما این تفاوت به غیر از کربن آلی قابل استخراج با آب سرد معنی‎دار نشد. بین کربن قابل استخراج با آب گرم با زی‎توده میکروبی کربن و کربن قابل استخراج با آب سرد همبستگی معنی‎داری وجود داشت. همچنین بین نیتروژن قابل استخراج با آب گرم با زی‎توده میکروبی نیتروژن و کربن همبستگی معنی‎دار مشاهده شد. در نهایت همبستگی معنی‎داری بین نیتروژن خاک با زی‎توده میکروبی و نیتروژن قابل استخراج با آب سرد وجود داشت، اما ضریب همبستگی کمتر از همبستگی کربن آلی خاک با زی‎توده میکروبی کربن و کربن قابل استخراج با آب سرد بود.

    نتیجه‎ گیری: 

    در بین درختان و خاک تاثیر متقابل وجود دارد. همان‎طور که رشد و تولید درختان به خصوصیات خاک ارتباط دارد، از طرف دیگر درختان با لاشبرگ و ویژگی‎های منحصربه‎فرد خود بر خاک زیر اشکوب تاثیر می‎گذارند، بر اساس نتایج، می توان نتیجه‎گیری کرد که مواد آلی قابل استخراج با آب گرم را می‎توان به‎عنوان یک شاخص حساس از تغییرات کیفیت ماده آلی در خاک‎های جنگلی استفاده کرد.

    کلید واژگان: زی توده میکروبی, کربن آلی قابل استخراج با آب گرم, ویژگی های خاک, همبستگی پیرسون
    Saman Maleki, Babak Pilehvar*, Mohammadali Mahmoodi
    Background

    The spatial patterns of trees, as the main components of a forest ecosystem, depend on their internal characteristics, interspecific relationships, and external environmental and habitat characteristics. The tree species that make up the forest types are among the major factors influencing soil characteristics through the production of litterfall, and they play an essential role in the quantity and quality of soil organic matter and the release of soil nutrients. Organic matter is one of the important parts of the soil, which includes tissue remains of plants and animals, their undecomposed to partially decomposed components, and dead microorganisms. The presence of organic matter, in addition to indicating the soil fertility and quality, is considered a suitable indicator for soil fertility, resulting from the interaction of physical, chemical, and biological processes. By improving soil granulation conditions, organic matter improves soil porosity and permeability; therefore, it has an important role in the stability of the ecosystem. For this reason, examining its various aspects is one of the main needs and the basis of studies on soil quality, carbon cycles, and climate change. Since there is very little information about the organic matter that can be extracted with hot water as a qualitative indicator of soil organic matter in forests, the need to pay attention to better understand the effect of different vegetation types on the soil leads to a more accurate prediction of the effect of species on ecosystems and their optimal management for managers and foresters. The present study investigates soil organic carbon and nitrogen with hot and cold water extraction methods as an indicator of soil material changes in two pure (Quercus infectoria) and mixed (Quercus libani- Quercus infectoria) types of North Zagros forests (Armardeh Baneh).

    Methods

    Different forest types were determined using the opinions of forestry experts and statistics in the study area. The forestry characteristics were measured with five random 400 m2 sample plots in each type. The topsoil of the studied types was collected using 10 mixed samples from a depth of 0-10 cm (after removing the litterfall layer). After transporting the soil samples to the laboratory with plastic bags, the soil samples were passed through a 2 mm sieve and divided into two parts. A part of the sample was immediately exposed to 4 °C to measure the microbial mass of carbon and nitrogen, and a part of the sample was placed in the open air to measure organic carbon and total nitrogen. After measuring the studied variables, the statistical comparison of the average variables in forest types was evaluated using the independent samples t-test, analysis of variance, and their correlations with Pearson's correlation coefficient. 

    Results

    The contents of soil organic carbon and total nitrogen in the pure Q. infectoria and Q. libani-Q. infectoria types did not show significant differences. Although the amounts of hot and cold water extractable carbon and nitrogen, the microbial carbon, and nitrogen biomass were higher in Q. libani-Q. infectoria types, this difference was not significant, except for hot-water extractable carbon. There was a significant correlation between hot-water extractable carbon, microbial biomass of carbon, and cold-water extractable carbon. A significant correlation was also observed between hot-water extractable nitrogen and microbial nitrogen and carbon. Finally, there was a significant correlation between soil nitrogen with microbial biomass carbon and cold-water extractable nitrogen, but the correlation coefficient was lower than that of soil organic carbon with microbial biomass carbon and cold-water extractable carbon.

    Conclusion

    There is an interaction between trees and soil. The growth and production of trees are related to the soil characteristics; on the other hand, the trees with their leaves and unique characteristics affect the understory soil. Based on the study outcomes, it can be concluded that extractable organic matter with hot water can be used as a sensitive indicator of changes in organic matter quality in forest soils.

    Keywords: Hot Water Extractable Organic Carbon, Microbial Biomass, Pearson's Correlation, Soil Characteristics
  • سامان ملکی، بابک پیله ور*، محمدعلی محمودی

    خاک یکی از اجزای مهم اکوسیستم جنگل به شمار می رود و می تواند تحت تاثیر پوشش گیاهی قرار گیرد. شناخت کیفیت خاک می تواند به عنوان راهنمایی برای تحلیل سلامت اکوسیستم جنگل مورد استفاده قرار گیرد. از آنجا که ویژگی های خاک تحت تاثیر تیپ های مختلف جنگلی قرار دارند، هدف از مطالعه حاضر بررسی کیفیت خاک در چهار تیپ مازودار خالص، برودار-ویول همراه سایر گونه ها، ویول خالص و ویول-مازودار در جنگل های زاگرس شمالی بود. برای این منظور 15 ویژگی فیزیکی، شیمیایی و زیستی خاک از افق A به عنوان مجموعه کل داده ها (Total Data Set) انتخاب شدند. سپس با استفاده از تجزیه مولفه های اصلی 4 ویژگی شامل نیتروژن، فسفر، پتاسیم قابل جذب خاک و بهره متابولیکی به عنوان مجموعه حداقل داده (Minimum Data Set) انتخاب شدند. شاخص کیفیت خاک (Soil Quality Index) در این دو مجموعه داده ارزیابی شد. نتایج نشان داد که میانگین شاخص کیفیت خاک چهار تیپ جنگلی از 0/23 (مازودار خالص) تا 0/44 (برودار-ویول همراه سایر گونه ها) متغیر بود. برای تیپ های ویول خالص و ویول-مازودار شاخص کیفیت خاک به ترتیب 0/25 و 0/24 بود. ضریب تبیین بین مجموعه حداقل داده و مجموعه کل داده ها برای شاخص کیفیت خاک برابر 0/8 است، که بیانگر قابل اطمینان بودن استفاده از مجموعه حداقل داده به جای مجموعه کل داده ها می باشد. بنابراین استفاده از موثرترین ویژگی های خاک در مطالعات ارزیابی کیفیت خاک ضمن کاهش زمان مطالعات خاک شناسی زمینه صرفه اقتصادی در بحث مطالعات جنگل شناسی را فراهم می نماید.

    کلید واژگان: تجزیه مولفه های اصلی, جنگل شناسی, شاخص کیفیت خاک, مجموعه حداقل داده
    Saman Maleki, Babak Pilehvar *, Mohammad Ali Mahmoodi

    Soil is one of the important components of the forest ecosystem and can be affected by vegetation. Knowing the quality of the soil can be used as a guide to analyze the health of the forest ecosystem. Since soil characteristics are influenced by different forest types. The purpose of this study was to investigate the soil quality in four types of (Pure Quercus infectoria), (Quercus brantii-Quercus libani and other species) (Pure Quercus libani), and (Quercus infectoria-Quercus libani) in the forests of north Zagros. For this purpose, 15 physical, chemical and biological characteristics of soil from a horizon were selected as the Total Data Set. Then, using principal components analysis, 4 characteristics including nitrogen, phosphorus, soil absorbable potassium and the metabolic quotient were selected as the minimum data set. Soil Quality Index was evaluated in these two datasets. The results showed that the average soil quality index of four forest types was calculated from 0.23 (Pure Quercus infectoria) to 0.44 (Quercus brantii-Quercus libani and other species). The soil quality index was 0.25 and 0.24 for the pure Quercuslibani and Quercus libani- Quercus infectoria types, respectively. The coefficient of explanation between the Minimum Data Set and the Total Data Set is equal to 0.80, which indicates the reliability of using the Minimum Data Set instead of the Total Data Set Therefore, the use of the most effective soil characteristics in soil quality assessment studies, while reducing the time of soil science studies, provides the basis for economic savings in the discussion of forestry studies.

    Keywords: Forestry, Minimum Data Set, Principal component analysis, Soil Quality Index
  • اسماء امیری قنات سامان، بابک پیله ور*، کامبیز ابراری واجاری
    سابقه و هدف
    ورود گونه های گیاهی غیربومی با اهداف ارائه کالاها و خدمات مختلفی انجام می شود. برخی از این گونه ها اثرات منفی در اکوسیستم نشان نمی دهند، در حالیکه بعضی دیگر موجب اختلال در زیستگاه ها می شوند. با توجه به این موضوع تلاش برای اطلاع از اثرات مثبت و منفی این گونه ها امری ضروری است. پالونیا یکی از گونه های چوب ده و تندرشد صنعتی غیربومی است که اختلاف نظر درباره اثرات مثبت و منفی کشت آن در عرصه های جنگلی و غیر جنگلی در میان صاحب نظران و متخصصان وجود دارد. بر اساس مطالعات انجام شده تحقیقات اندکی بر روی این گونه خصوصا سرشت تهاجمی آن در کشور ایران انجام شده است. این پژوهش سعی دارد با تکیه بر روش های علمی به مطالعه توده کشت شده این گونه در جنگل تحقیقاتی شصت کلاته بپردازد.
    مواد و روش ها
    این مطالعه در جنگل آموزشی و پژوهشی شصت کلاته صورت گرفت. جمع آوری داده ها در یک توده آمیخته با جنگل کاری پالونیا و تجدیدحیات گونه های بومی و یک توده با تجدیدحیات طبیعی گونه های بومی به مساحت هر یک حدود 5/2 هکتار انجام پذیرفت. تمامی درختان با قطر برابرسینه بیش از پنج سانتیمتر اندازه گیری شدند. متغیرهای گونه، قطر برابرسینه (سانتی متر)، ارتفاع درخت (متر) و قطر تاج (متر) اندازه گیری و ثبت شدند. مختصات مکانی همه ی درختان شامل گونه غیربومی پالونیا فورتونی (Paulownia fortunei) و درختان بومی افرا پلت (Acer velutinum Bioss)، افرا شیردار (Acer cappadocicum Gled) و ممرز (Carpinus betulus L.) ثبت شد. به منظور بررسی کنش متقابل و تعامل بین گونه ها از آماره دومتغیره او-رینگ و تابع دومتغیره همبستگی نشان دار که مبتنی بر فاصله هستند، استفاده شد. جهت مقایسه متغیرهای زیست سنجی گونه های بومی در دو توده از آماره t مستقل استفاده شد.
    یافته ها
    نمودارهای حاصل از آماره ی او-رینگ بین گونه پالونیا و گونه های بومی حاکی از آن است که ارتباطات عموما از نوع جذب یا مستقل است. همچنین نتایج برحسب توابع همبستگی نشان دار، نشان داد که بین گونه پالونیا و شیردار برمبنای متغیر ارتفاع درخت، ارتباطات منفی، ازنظر قطربرابرسینه و قطر تاج، تعاملات منفی و یا مستقل است. تعاملات بین گونه پالونیا و ممرز بر مبنای متغیر ارتفاع و قطر تاج مستقل و یا منفی و ازنظر متغیر قطر برابرسینه، در تمامی فواصل ارتباطات مستقل است. همچنین بین گونه پالونیا و افرا پلت، ازنظر ارتفاع و قطر تاج کنش ها از نوع مثبت، یا منفی و یا مستقل و از نظر قطربرابرسینه تعاملات جذب و یا مستقل نشان داده شد. به طور کلی نوع ارتباطات در فواصل مختلف متفاوت بود. همچنین نتایج برحسب آماره t مستقل نشان داد که میانگین قطربرابرسینه و قطر تاج گونه شیردار در منطقه جنگل کاری با پالونیا بیشتر و ازنظر ارتفاع اختلاف معنی داری ندارند. درختان ممرز از نظر ارتفاع در منطقه شاهد دارای میانگین بیشتری و ازنظر قطر تاج در منطقه جنگل کاری با پالونیا دارای میانگین بیشتر و ازنظر قطربرابرسینه اختلاف معنی داری ندارند. درختان افرا پلت نیز میانگین قطربرابرسینه و قطر تاج آن ها در منطقه جنگل کاری با گونه پالونیا بیشتر و از نظر ارتفاع، میانگین کمتری نسبت به منطقه شاهد دارند.
    نتیجه گیری
    با توجه به اینکه پالونیا گونه ای تندرشد است، این رشد سریع، خود را در مولفه های ارتفاع، قطربرابرسینه و تاج نشان می دهد؛ اما در گونه های بومی این سرعت رشد وجود ندارد. از طرفی نشان های به کاررفته در تابع همبستگی نشان دار مشتمل بر متغیرهای ارتفاع، قطربرابرسینه، قطر تاج است، بنابراین می توان علت تاثیر منفی در نتایج تابع همبستگی نشان دار و آماره t مستقل را به تفاوت سرشت و ماهیت گونه ها مرتبط دانست. به منظور معرفی یک گونه به عنوان مهاجم نیاز به تحقیقات جامع و مطالعه اثرات آن بر سایر جنبه های اکوسیستمی از قبیل تجدید حیات گونه های بومی، ترکیب پوشش گیاهی و خاک منطقه می باشد
    کلید واژگان: پالونیا, رقابت بین گونه ای, آماره او-رینگ, تابع همبستگی نشان دار
    ASMAE AMIRI GHANAT SAMAN, Babak Pilehvar *, Kambiz Abrarivajari
    Background and Objectives
    Non-native plant species have been introduced to provide various goods and services. Some species have not shown negative effects on the ecosystem, while others cause habitat disturbances. Considering this issue, it is necessary to know these species' positive and negative effects. Paulownia is an exotic industrial tree species, and there are debates on the positive and negative effects of its plantation in forests and non-forest areas among experts and scientists. There are few studies on paulownia invasion behaviour based on the literature review in Iran. This study tries to investigate the competitive behaviour of Paulownia using scientific methods in reforested mixed stands in the educational and research forest of Shast-Kalate.
    Materials and Methods
    Data were collected in the educational and research forest of Dr. BahramNia (Shast Kalateh) in the two areas. An area of 2.5 hectares of native species mixed with non-native species of Paulownia and another area of 2.5 hectares that only had native species (control). All trees in the study area were recorded. The measured variables for each tree include tree species, diameter at the breast height (DBH), tree height, and crown diameter. All trees with a diameter at the breast height above 5 cm are included in the surveying. The spatial coordinates of all trees were also recorded. The trees included the non-native species of Paulownia fortunei, and the native trees included Acer velutinum bioss, Acer cappadocicum Gled, and Carpinus betulus L. In order to investigate the interaction between species, bivariate O-Ring statistics and bivariate mark correlation functions were used based on distance. The independent T-statistic was used to compare the biometric variables of native species.
    Results
    The graphs obtained from the O-Ring statistic between Paulownia species and native species indicate that the relationships are generally of the attraction or independent type. Also, the mark correlation function results indicate negative and independent interactions based on the DBH and crown diameter and negative for tree height between Paulownia and Acer cappadocicum. Interactions between Paulownia species and Carpinus betulus in all distances were independent based on DBH and negative and independent regarding crown diameter and tree height. Also, positive, negative and independent interactions were seen regarding tree height and crown diameter between Paulownia species and Acer velutinum and attraction and independent interactions were seen in terms of DBH. The independent t-statistics indicate that the average DBH and crown diameter of the Acer cappadocicum Gled in Paulownia mixed plantation is more than the control area, there is no significant difference in tree height. The average DBH and crown diameter of Acer velutinum bioss were higher, and tree height was less in Paulownia mixed plantation compared to the control area. The tree height of the Carpinus betulus L. was higher, and the crown diameter was less in the control than the Paulownia mixed plantation. No significant differences were seen in DBH between the two study areas.
    Conclusion
    Considering Paulownia's growth nature, a higher tree height, DBH, and crown diameter can be expected, and the results confirmed this. In contrast, this growth rate does not exist in native species. On the other hand, the marks used in the mark correlation function include the variables of tree height, DBH and crown diameter, so the negative marked correlation function results can be attributed to this property. In order to introduce a species as invasive, comprehensive research is needed for its effects on the regeneration of native species, composition of vegetation, and soil properties.
    Keywords: Paulownia, inter-specific competition, O-ring statistics, Mark correlation function
  • زهرا سعیدی ابواسحقی، بابک پیله ور*، سید وحید سیدنا
    برای بررسی تاثیر تنش خشکی بر ویژگی های رویشی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی نهال ارغوان، آزمایشی در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار سطح آبیاری شامل 75 (تنش ملایم)، 50 (تنش متوسط) و 25 (تنش شدید) درصد ظرفیت زراعی و شاهد (100 درصد ظرفیت زراعی) در شرایط گلخانه ای انجام شد. نتایج نشان داد تنش خشکی شدید موجب کاهش شدید در صفات رویشی مانند رویش ارتفاعی نهال (8/86 درصد) تعداد برگ و زیست توده تر و خشک کل به ترتیب به مقدار 93، 2/46 و 8/44 درصد شد، اما رویش حجمی ریشه (1034 درصد) افزایش یافت. همچنین تنش خشکی تمامی شاخص های تبادلات گازی و رنگدانه های فتوسنتزی را تحت تاثیر قرار داد، به طوری که در سطح 25 درصد ظرفیت زراعی سبب کاهش قابل توجهی در مقدار فتوسنتز (20/1 میکرومول دی اکسید کربن بر مترمربع در ثانیه)، تعرق (65/0 میلی مول بر مترمربع در ثانیه)، هدایت روزنه ای (2/106 میلی مول بر مترمربع در ثانیه) و مزوفیلی (0088/0 میلی مول بر مترمربع در ثانیه)، غلظت دی اکسید کربن درون سلولی (2/134 میلی مول دی اکسید کربن بر متر مربع در ثانیه) و کارآیی کربوکسیلاسیون (0112/0 میکرومول دی اکسید کربن بر مول آب) شد. مقدار رنگدانه های فتوسنتزی (کلروفیل a، b، کلروفیل کل و کارتنویید) نیز در سطح تنش 25 درصد ظرفیت زراعی، کاهش چشم گیری نشان دادند (به ترتیب 07/4، 96/1، 03/6 و 23/1 میلی گرم بر گرم وزن تر). با توجه به ارزیابی های فوق، به نظر می رسد گونه ارغوان می تواند تنش خشکی تا 75 درصد ظرفیت زراعی را تحمل کند، اما در صورت کاهش مقدار آب تا حد آستانه 25 درصد، رشد و عملکرد آن به شدت تحت تاثیر قرار می گیرد.
    کلید واژگان: پرولین, فتوسنتز, کارآیی کربوکسیلاسیون, کلروفیل a, هدایت مزوفیلی
    Zahra Saeidi Abueshaghi, Babak Pilehvar *, Sayed Vahid Sayedena
    To investigate the effect of drought stress on the vegetative, physiological, and biochemical characteristics of purple seedlings, an experiment was conducted in the form of a completely randomized design with four levels of irrigation including 75% (mild stress), 50% (medium stress) and 25% (severe stress) of the field capacity (FC) and the control (100% FC) in greenhouse conditions. The results showed that severe drought stress significantly reduced vegetative traits such as seedling height growth (86.8%), the number of leaves, and total fresh and dry biomass by 93%, 46.2%, and 44.8%, respectively, but increased root volumetric growth (1034%). Also, drought stress affected all parameters of gas exchange and photosynthetic pigments. So that at the level of 25% FC, it caused a significant decrease in the rate of photosynthesis (1/20 µmolCo2m-2s-1), transpiration (0/65 mmolm-2s-1), stomatal conductance (106/2 mmolm-2s-1) and mesophilic (0/0088 mmolm-2s-1), intracellular carbon dioxide concentration (134/2 mmolCO2 m-2s-1) and carboxylation efficiency (0/00112 µmolCO2 mol-1H2O). The amount of photosynthetic pigments (chlorophyll a, b, total chlorophyll, and carotenoids) also showed a significant decrease at 25% FC (4.07, 1.96, 6.03 and 1.23 mg g-1 FW, respectively.). Also, drought stress increased the amount of proline and soluble sugar and showed the highest values at the level of 25% FC (respectively, 1.348 µmol g-1 FW of proline and 41.51 mg g-1 FW of soluble sugar). According to the above evaluations, it seems that the purple variety can tolerate drought stress up to 75% FC without causing damage to the plant tissue, but if the amount of water is reduced to the threshold of 25% FC, its growth and performance will be severely affected.
    Keywords: Carboxylation efficiency, Chlorophyll a, Mesophilic conductivity, Photosynthesis, Proline
  • سامان ملکی، بابک پیله ور*، محمدعلی محمودی

    با توجه به اهمیت جنگل های زاگرس شمالی از نظر حفاظتی، اقتصادی-اجتماعی و احیایی این پژوهش با هدف شناسایی ترکیب و تنوع گیاهان علفی در تیپ های مختلف بلوط واقع در جنگل های آرمرده در شهرستان بانه و ارتباط پوشش علفی این جنگل ها با شرایط خاک انجام شد. با جنگل گردشی تیپ های جنگلی شناسایی و محل استقرار آن ها مشخص شد. در هر تیپ 5 قطعه نمونه 500 متر مربعی به صورت تصادفی جهت برداشت اشکوب درختی و 5 نمونه خاک از هر تیپ تا عمق 10 سانتی متری خاک برداشت گردید. همچنین از ریز قطعه نمونه یک مترمربعی به صورت تصادفی جهت برداشت گونه های علفی استفاده شد. شکل زیستی گونه ها با استفاده از روش رانکایر، نواحی رویشی به کمک روش زهری و تنوع زیستی با استفاده از شاخص های تنوع گیاهی به دست آمدند، سپس ارتباط و رج بندی آشکوب علفی کف با متغیرهای خاک از طریق تجزیه تطبیقی قوس گیری شده (DCA) و تحلیل تطبیقی متعارفی (CCA) بررسی شد. نتایج نشان داد خانواده های Asteraceae ،Fabaceae  و Poaceae به ترتیب بیشترین تعداد گونه های گیاهی را به خود اختصاص داده اند. تروفیت ها و همی کریپتوفیت ها به ترتیب بیشترین درصد حضور را داشتند و مهم ترین گروه های کرولوژیک منطقه عناصر رویشی ایران-تورانی بودند. همچنین نتایج تجزیه واریانس، همبستگی پیرسون و رج بندی پوشش گیاهی نشان داد که تفکیک تیپ های رویشی و پراکنش گونه ها در زاگرس شمالی به طور عمده تحت تاثیر بافت خاک، سدیم، ماده آلی، پتاسیم و فسفر بود. با توجه به یافته های این پژوهش می توان بیان داشت که با توجه به گسترش گاه وسیع جنگل های زاگرس، توجه همزمان به تیپ های جنگلی و خاک می تواند به نحو مطلوبی نمایانگر تغییرات پوشش گیاهی اشکوب علفی زاگرس باشند و در مدیریت این جنگل ها مورد توجه قرار گیرند.

    کلید واژگان: تحلیل تطبیقی متعارفی, تنوع زیستی, رانکایر, رج بندی
    Saman Maleki, Babak Pilehvar *, MohammadAli Mahmoodi

    Considering the importance of the forests of North Zagros in terms of conservation, economic-social and regeneration, this research aims to identify the composition and diversity of herbaceous species in different oak types located in Armardeh forests in Baneh city and the relationship between the herbaceous cover with edaphic conditions. Forest types were identified with field inspection. In each type, 5 samples of 500 square meters were randomly collected to collect trees and 5 soil samples were taken from each types to a depth of 10 cm. Also, a small sample of one square meter was randomly used for herbaceous species. The biological form of the species was obtained using the Raunkiaer method, the chorotypes according to were obtained to Zohary method, and the biological diversity was obtained using plant diversity indices, then the relationship and ordination of the vegetation with edaphic variables were investigated with detrended correspondence analysis (DCA) and canonical correspondence analysis (CCA). The results showed that Asteraceae, Fabaceae and Poaceae families have the highest number of plant species respectively. Trophies and hemicryptophytes had the highest percentages, respectively, and the most important chorotypes of the region were the vegetative elements of (Iranian-Turan). The results of variance analysis, Pearson's correlation and vegetation ordination showed that the separation of vegetation types, species distribution in North Zagros was mainly influenced by soil texture, sodium, organic matter, potassium and phosphorus. According to the findings of this research, it can be acknowledged that due to the widespread of Zagros forests, attention to forest types and soil can represent the changes in the vegetation cover and be considered in the management of these forests.

    Keywords: Canonical correspondence analysis, Biodiversity, Raunkiaer, Ordination
  • سامان ملکی، بابک پیله ور*، محمدعلی محمودی

    تنفس میکروبی خاک در جنگل ها سهم قابل توجهی از انتشار دی اکسید کربن در اکوسیستم های زمینی را تشکیل می دهد و به تغییرات محیطی مانند دما و رطوبت خاک و نوع پوشش گیاهی بسیار حساس است. در این پژوهش، تنفس میکروبی خاک و دو عامل محیطی شامل دما و رطوبت خاک در پنج تیپ جنگلی در چهار فصل در سال اندازه گیری شد. تنفس میکروبی خاک با روش بطری بسته، رطوبت خاک در آزمایشگاه و دمای خاک با دماسنج هم زمان با نمونه برداری خاک در مناطقی از خاک سطحی (عمق صفر تا 10 سانتی متر) اندازه گیری و روابط بین تنفس میکروبی خاک و متغیرهای محیطی مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که نرخ تنفس میکروبی خاک به طور معنی داری در دوره مرطوب (بهار) بیشتر است. تیپ ویول خالص با میانگین 090/0 میلی گرم بر گرم خاک در روز در طول سال بیشترین مقدار و تیپ مازوی خالص با مقدار 078/0 میلی گرم بر گرم خاک در روز کمترین مقدار تنفس میکروبی را داشتند. همچنین تفاوت معنی داری در تنفس میکروبی خاک بین تیپ های جنگلی مشاهده نشد.

    کلید واژگان: بهار, دی اکسید کربن, مازوی خالص, ویول خالص
    Saman Maleki, Babak Pilehvar *, MohammadAli Mahmoodi

    Soil microbial respiration in forests constitutes a significant share of carbon dioxide emissions in terrestrial ecosystems and is very sensitive to environmental changes such as soil temperature and moisture and the type of vegetation. In this study, soil microbial respiration and two environmental factors including temperature and soil moisture were conducted in five forest types in four seasons. Soil microbial respiration was measured by the closed bottle method, soil moisture in the laboratory and soil temperature with a thermometer simultaneously with soil sampling in areas of surface soil (0 to 10 cm depth), and the relationships between soil microbial respiration and environmental variables were analyzed. The results showed that the soil microbial respiration rate is significantly higher in the wet period (spring). The pure Quercus libani types with an average of 0.090 throughout the year had the highest amount and the pure Q. infectoria types with an amount of 0.078 mg/g of soil per day had the lowest amount of microbial respiration. Also, no significant difference was observed in soil microbial respiration between forest types.

    Keywords: Carbon dioxide, Spring, Pure Quercus libani, Pure Q. infectoria
  • سامان ملکی، بابک پیله ور*، محمدعلی محمودی
    سابقه و هدف

    تنفس خاک انتشار دی اکسید کربن از سطح خاک است که چرخه ی کربن اولیه در اکوسیستم ها را کنترل می کند. اخیرا تنفس خاک به یک فرآیند اکولوژیکی مهم در تعادل جهانی کربن تبدیل شده است و تاثیر مهمی بر تغییرات آب و هوای جهانی دارد. اندازه گیری تنفس خاک برای تعیین کمیت شار دی اکسید کربن از خاک به اتمسفر مهم است. در جنگل های ایران هنوز بر روند نرخ تنفس خاک در ساعات مختلف روز مطالعهای صورت نگرفته است و این بر جنبه ی نوآوری این تحقیق تاکید دارد. هدف از این مطالعه مقایسه میزان تنفس خاک در ساعت مختلف روز بین پنج نوع تیپ جنگلی (Pure Quercus infectoria)، (Quercus libani- Quercus infectoria)، (Pure Quercus libani)، (Quercusinfectoria-Quercus libani)، (Quercus libani- Quercus brantii- Quercus infectoria) در چهار فصل سال (بهار، تابستان، پاییز و زمستان) و شناسایی تاثیر عوامل محیطی (دما و رطوبت) بود. همچنین برای تاثیر دما و رطوبت روی تنفس خاک از مدل های مختلف و برای میزان همبستگی بین تنفس و ویژگی های شیمیایی خاک از ضریب همبستگی استفاده شد.

    مواد و روش ها

    پنج تیپ جنگلی غالب منطقه پس از جنگل گردشی و مرور منابع انتخاب شدند و در هر تیپ قطعه نمونه هایی به ابعاد 20×20 مترمربع (به طوری که نماینده تیپ مورد نظر باشد) انتخاب شدند. جهت اندازه گیری تنفس خاک 8 لوله PVC با اندازه و قطر مشخص در عمق 5 سانتی متری خاک در قطعه نمونه ی انتخابی نصب و با استفاده از روش اندرسون در ساعات مختلف روز اندازه گیری شد. دما و رطوبت خاک به ترتیب با دماسنج و دستگاه TDR هم زمان با اندازه گیری تنفس خاک ثبت گردید. جهت انجام آزمایش های شیمیایی 5 نمونه خاک از هر تیپ در فصل رشد برداشت و به آزمایشگاه انتقال یافت.

    یافته ها

    بیشترین مقدار تنفس خاک در طول روز در ساعت 14 بعدازظهر مشاهده شد، همچنین تیپ Pure Libani بیشترین نرخ تنفس خاک را با میانگین 3550/0 میلی گرم کربن در سانتی متر مربع در روز برای کل سال نشان داد، اما این مقدار بین تیپ های مختلف معنی دار نبود. بیشترین همبستگی تنفس خاک با دما و رطوبت در تیپ Libani- Infectoria مشاهده و رطوبت نسبت به دمای خاک همبستگی بیشتری را نشان داد. فصل بهار بیشترین مقدار تنفس خاک را به دلیل حد بهینه دما و رطوبت نشان داد. در بررسی مدل های برازش شده تنفس خاک، مدل نمایی در کل نسبت به مدل خطی برازش بهتری نسبت با داده های اندازه گیری شده نشان داد. در نهایت نیز تنفس با ویژگی های شیمیایی خاک همبستگی زیادی را نشان نداد.

    نتیجه گیری

    طبق نتایج بدست آمده از این تحقیق، در طول بهار و تابستان تغییرات روزانه تنفس خاک در بعدازظهر به طور چشمگیری بیشتر از زمان های دیگر بود و تنفس خاک برای تیپ Pure Libani بیشترین مقدار بود. مطالعه ما همچنین نشان داد که گونه های جنگلی می توانند بر فسفر وpH خاک تاثیرگذار باشند. همچنین بیشترین ضریب همبستگی تنفس با عناصر اقلیمی و مشخصه های شیمیایی خاک به ترتیب با رطوبت و نیتروژن آلی خاک مشاهده شد. یافته های ما نشان داد که ترکیبی از ویژگی های شیمیایی خاک به جای یک عامل واحد، هم راستا با عوامل دما و رطوبت در ساعات و فصول مختلف ممکن است تغییرات تنفس خاک را تعیین کنند و در نهایت تاثیر تیپ های مختلف بر مقدار تنفس خاک سبب اختلافات ناچیزی گردید اما در تیپ های مختلف بلوط جنگل های آرمرده نمی تواند معنی دار باشد، اگرچه این یافته ها به رفع برخی شکاف ها در مطالعه تنفس خاک در اکوسیستم های جنگلی مختلف تحت شرایط آب و هوایی فعلی کمک می کنند، بااین حال، نرخ تنفس خاک در رابطه با تاثیر گونه های مختلف در قالب تیپ جنگلی در بیوم های متفاوت هنوز هم به طور دقیق مشخص نیست. بنابراین، تحقیقات بیشتر باید بر روی عوامل محرک تنفس اتوتروف و تنفس هتروتروف و بر واکنش میکروارگانیسم ها به تغییرات آب و هوایی متمرکز شود.

    کلید واژگان: دمای خاک, رطوبت خاک, TDR, مدل نمایی
    Saman Maleki, Babak Pilehvar *, MohammadAli Mahmoodi
    Background and Objectives

    Soil respiration is carbon dioxide emission from soil surface which controls the primary carbon cycle in ecosystems. Recently, soil respiration has become an important ecological process in the global carbon balance and has an important impact on global climate change. Measuring soil respiration is important for quantifying the CO2 flux from soils to the atmosphere. The aim of this study is to compare the soil respiration rate at different hours of the day between five forest types (Pure Quercus infectoria) (Quercus infectoria-Quercus libani) (Pure Quercus libani) (Quercus libani- Quercus brantii- Quercus infectoria) (Quercus libani- Quercus infectoria) in the four seasons of the year (spring, summer, autumn, and winter) and to identify the effect of environmental factors (temperature and moisture) that cause changes in soil respiration rate were analyzed by using different models. Also, the correlation between respiration and soil chemical properties was evaluated.

    Materials and methods

    The five dominant forest types of the region were selected after forest walking and review of resources, and samples of 20 x 20 square meters were selected in each types of plot (so that it is representative of the desired types). In order to measure soil respiration, 8 PVC pipes with specific size and diameter were installed at a depth of 5 cm in the selected sample piece and measured using Anderson's method at different hours of the day. Soil temperature and moisture were recorded with a thermometer and a TDR device, respectively, simultaneously with the measurement of soil respiration. In order to conduct chemical tests, 5 soil samples from each type were taken in the growing season and transferred to the laboratory.

    Results

    The highest amount of soil respiration during the day was observed at 14:00 in the afternoon, also the Pure Libani type showed the highest rate of soil respiration with an average

    Keywords: Soil temperature, soil moisture, TDR, exponential model
  • Samira Taati, Babak Pilehvar *, Zahra Mirazadi
    Medicinal plants are rich in secondary metabolites that constitute the composition of many drugs. The quantity and quality of these valuable materials are affected by environmental factors. The present study evaluated biochemical properties in leaves and fruits for three populations of Prunus scoparia (Spach) C.K. Schneid. Analysis of essential oil (EO) samples was performed by using GC and GC–MS. The results showed that total phenolic content (TPC) and total flavonoid content (TFC) of leaves in population 2 (Markazi) were 39.01 and 11.32 mg/g DW respectively. DPPH radical scavenging activity in population 2 was 45.5 % in leaves. Fruit EO content was 33% in population 1 (Lorestan). Heat map analysis distinguished two different clusters as one cluster for population 2 and another cluster for populations 1 and 3. The GC/MS analysis showed the main EO composition of fruits were Benzaldehyde (15.19-18.65%) followed by n-Hexadecanoic acid (14.67-18.3%), Benzyl Alcohol (4.12-6.42%), and 9-Octadecenoic acid (Z)-, ethyl ester (4.9-6.28%). In addition, the major EO profile for leaves were Neophytadiene (3.2-15%), dehydroaromadendrene (7.4-13.9%), Borneol (7.12-10.4%), cis-3-Hexenyl benzoate (6.4-9.5), trans-beta-Ionone (4.3-7.8%), Eugenol (2.3-7.3%), Benzyl benzoate (2.7-4.12%), and Di-epi-alpha-cedrene-(I) (2-5.5%).
    Keywords: essential oil compounds, Environmental variation, Heat map, Secondary metabolites
  • کامبیز ابراری واجاری*، سجاد مرادی، بابک پیله ور

    پژوهش حاضر با  توجه به شرایط بوم شناختی موجود در جنگل های زاگرس و آگاهی از واکنش درختان جنگلی به این شرایط  و با هدف بررسی تاثیر برخی عوامل توپوگرافی، مشخصه های درخت بر مقدار زی توده ریشه های مویین درختان بلوط دارمازو (Quercus infectoria Oliv.) و مقایسه مقدار نیتروزن، فسفر و پتاسیم در ریشه های مویین این درختان در منطقه شینه قلایی لرستان انجام شد. بدین منظور ابتدا از روش نمونه برداری منظم تصادفی با شبکه آماربرداری 100×100 متر نمونه برداری انجام شد. مشخصه های درخت شامل قطر برابر سینه، قطر تاج، ضریب قد کشیدگی و ارتفاع درخت، همچنین غلظت سه عنصر NPK در دو طبقه ارتفاعی و مقدار زیتوده ریشه مویین در سه جهت شمال، غرب و شرق، در عمق 0 تا 30، شیب 15 تا 60 و ارتفاع 1300 تا 1500 متر اندازه گیری شد. آزمون t مستقل نشان داد که عمق (P<0.05) و جهات جغرافیایی (P<0.001) بر مقدار زی توده درخت دارمازو تاثیر معنی داری دارند. مقدار زی توده در عمق 30-15 سانتی متر و جهت شرق بیشتر است. اما ارتفاع از سطح دریا تاثیر معنی داری روی زی توده ریشه ندارد. نتایج آزمون تجزیه واریانس یکطرفه نشان داد مقدار زی توده در طبقه شیب 60-46 درصد بیشترین مقدار را دارد (P<0.001). همبستگی پیرسون نشان داد قطر تاج درخت و ضریب قدکشیدگی روی مقدار زی توده ریشه مویین درخت دارمازو تفاوت معنی داری دارد (P<0.001). ولی قطر برابر با سینه و ارتفاع درخت روی مقدار زی‎توده تاثیر معنی داری ندارد. همچنین مشخص شد دو عنصر نیتروژن و فسفر (P<0.05) و عنصر پتاسیم (P<0.001) تفاوت معنی داری روی مقدار زی توده ریشه مویین ایجاد می کند همچنین نیتروژن بیشترین همبستگی را با مقدار زی توده ریشه مویین در جهت مثبت و پتاسیم کمترین مقدار همبستگی را در جهت منفی دارد. آگاهی بیشتر از ویژگی های درختان با توجه به وضعیت توده های جنگلی می تواند در حفاظت و احیا  به ویژه در عملیات پرورشی آنها تاثیر گذار باشد.

    کلید واژگان: بلوط, تاج درخت, ریشه, مواد مغذی
    Kambiz Abrari Vajari*, Babak Pilehvar

    The current research is based on the existing ecological conditions in the Zagros forests and knowledge of the response of forest trees to these conditions and the purpose of this study is to investigate the effect of topographic factors, tree characteristics on of fine roots biomass of gal oak (Quercus infectoria Oliv.) and also to compare the amount of nitrogen, phosphorus and potassium in the fine roots of trees in the Shineh region, Lorestan province. Initially, random and regular sampling method used with 100×100 meters of statistical network. Tree characteristics, including diameter at breast height, crown diameter, height/DBH ratio, also the concentration of the NPK on two altitude classes and also the fine root biomass in three directions, at a depth of 0 - 30, slope 15 - 60% and altitude of 1300 - 1500 meter above sea level were measured. The results showed that depth and geographical directions had significant effect on the fine roots biomass. This biomass is greater at a depth of 15-30 cm and in the east direction. Above mean sea level had no significant effect on root biomass. The biomass was greater at a slope of 46-60 percent. Also, crown diameter, height coefficient and amount of NPK have significant effect on root biomass of gal oak. But the DBH and the height of the tree have no significant effect on root biomass. Nitrogen had the highest positive correlation and potassium had the least negative correlation with the amount of fine root biomass. Knowing more about the characteristics of trees according to the state of forest stands can be effective in protection and restoration, especially in their treatment operations.

    Keywords: Nutrients, Oak forest, Tree crown, Tree diameter
  • Zahra Mirazadi *, Babak Pilehvar, Hamzeh Jafari sarabi
    Aim

    This study investigated the variation in plant diversity, floristic quality indices, and the forest integrity of various broadleaf forest types.

    Materials & Methods

    In this study, we used 288 plots of 1m2 in the middle Zagros forest to investigate the role of three forest types including Quercus infectoria, Quercus brantii, and Pyrus glabra on forest diversity indices and floristic quality

    Findings

    results revealed significant differences in Shannon wiener, Margalef, and Menhinic indices, as well as some soil properties, between forest types, but no significant differences in evenness and Simpson indices. Diversity indices mean coefficient of conservatism and floristic quality index (FQI) were significantly greater in the protected forest dominated by Quercus infectoria than in other protected forests.

    Conclusion

    This study demonstrates that tree species and certain topographical and edaphic factors have distinct effects on the distribution of understory plants, plant diversity, and floristic quality in different forest types. The results of this research, while confirming the use of plant diversity indices, also introduce the conservatism coefficient and species fidelity as additional tools in evaluating forest integrity, because by using them, more and better information can be obtained about the conditions of the forest.

    Keywords: conservation, diversity indices, floristic quality, herbaceous plants, soil properties, tree species
  • زهرا میرآزادی*، بابک پیله ور، حمزه جعفری سرابی، حدیث نادی
    مقدمه و هدف

    بررسی همه جانبه تغییرات پوشش گیاهی مستلزم در نظر گرفتن تمام عوامل موثر و مداخله گر در اکوسیستم است. جنگل های زاگرس به عنوان یکی از مهمترین بوم سازگان های جنگلی ایران از پوشش گیاهی(درختان، درختچه ها و گونه های علفی) متنوعی برخوردار می باشد. شناسایی دقیق پوشش گیاهی و آگاهی از نقش بوم شناختی آنها می تواند در حفاظت منابع طبیعی و توسعه پایدار کمک شایانی نماید. پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییرات پوشش گیاهی علفی در جنگل های هشتاد پهلو در استان لرستان انجام گرفت.

    مواد و روش ها

    بدین منظور پس از تیپ بندی فیزیونومیک منطقه، تعداد 21 قطعه نمونه چند اندازه ای اصلاح شده ویتاکر به صورت تصادفی در تیپ رویشی بلوط ایرانی خالص، تیپ آمیخته بلوط- کیکم، تیپ آمیخته دافنه، گون و راناس و تیپ مراتع بالادست (گونه های علفی و مرتعی) پیاده گردید. در قطعات نمونه 250 متر مربعی(10×25) ابعاد تاج پوشش تمامی درختان، عوامل فیزیوگرافی از جمله درصد و جهت شیب و ارتفاع از سطح دریا اندازه گیری و نمونه های مرکب خاک نیز از عمق 30-0 سانتی متری برداشت شد. همچنین در ریز قطعات نمونه 0/25 متر مربعی (1×0/25) نیز حضور و درصد پوشش گونه های علفی ثبت گردید. پس از اندازه گیری شاخص های تنوع گیاهی از جمله شاخص مارگالف، منهینیک و شانون وینر و اندازه گیری برخی از مشخصه های فیزیکی و شیمیایی خاک در آزمایشگاه، مهمترین عوامل محیطی موثر بر شاخص های تنوع در تیپ های مختلف رویشی با استفاده از تجزیه مولفه های اصلی (PCA) بررسی شد.

    یافته ها

    طبق نتایج اختلاف معنی داری در مقادیر شاخص های غنای گونه ای مارگالف و منهینیک، جهت، شیب، ارتفاع از سطح دریا و درصد تاج پوشش درختان بین تیپ های مختلف مشاهده شد (0/05<p). در حالیکه این تیپ ها فاقد اختلاف معنی دار در شاخص های تنوع، غالبیت و یکنواختی سیمپسون و پایلو بودند. با این وجود بیشترین میزان شاخص منهینیک و مارگالف در تیپ رویشی بلوط ایرانی مشاهده شد. درحالیکه تیپ مراتع بالادست دارای کمترین میزان شاخص های غنا و تاج پوشش درختی و بیشترین میزان شیب و ارتفاع از سطح دریا بود. ضمن اینکه متغیرهای خاکی پتاسیم و منیزیم قابل جذب همبستگی معنی داری با مقادیر شاخص های منهینیک، مارگالف، سیمپسون و شانون وینر داشتند. طبق نتایج PCA، شاخص های غالبیت، تنوع و غنای گونه ای (متغیرهای سازنده مولفه اول)، متغیرهای خاکی (متغیرهای سازنده مولفه دوم) و در نهایت متغیرهای فیزیوگرافی ارتفاع، شیب و میزان تاج پوشش (متغیرهای سازنده مولفه سوم) به ترتیب بیشترین درصد تغییرات جامعه علفی منطقه را تشریح می کنند.

    نتیجه گیری

    با توجه به یافته های این پژوهش می توان اذعان داشت که با توجه به گسترشگاه وسیع جنگل های زاگرس، توجه همزمان به سه مولفه تیپ های جنگلی، فیزیوگرافی و خاک می توانند به نحو مطلوبی نمایانگر تغییرات پوشش گیاهی اشکوب علفی زاگرس باشند و در مدیریت این جنگل ها مورد توجه قرار گیرند.

    کلید واژگان: تنوع گیاهی, تیپ های جنگلی, زاگرس, ویژگی های خاک
    Zahra Mirazadi*, Babak Pilehvar, Hamzeh Jafari Sarabi, Hadis Nadi
    Introduction and Objective

    A comprehensive study of vegetation changes requires consideration of all influential factors in the ecosystem. The Zagros forests, as one of Iran's most important forest ecosystems, contain diversified vegetation including trees, shrubs, and herbaceous species. Therefore, accurate identification of vegetation and knowledge of their ecological role can help in protecting natural resources and sustainable development. The aim of this study was to investigate the changes in herbaceous vegetation in the Hashtadpahloo forests of Lorestan province.

    Material and Methods

    For this purpose, after physiognomic typing of the region, 21 multi-scales, modified Whittaker plots were randomly selected in pure oak type (Quercus brantii Lindl.), Mixed oak and Acer type (Quercus brantii Lindl., Acer monspessulanum L.), Shrubs and cushion plants type (Daphne mucronata Royle, Cotoneaster morulus Pojark), and rangeland type (grassland and rangeland species). Species richness, canopy cover of tree species, Physiographic factors such as slope, aspect and altitude were measured at 250 m2 (25×10) plots, and presence and cover percentage of each herbaceous plant was recorded at o.25 m2 plots. (0.25 × 1. Furthermore a combined soil samples were taken at 0–30 cm depths to determine soil properties. After measuring plant diversity indices such as Margalf, Mannick and Shannon Wiener indices and some physical and chemical characteristics of soil in laboratory, principle component analysis (PCA) was used to indicate the most important environmental factors affecting diversity indices in different types.

    Results

    The results showed that there were significant differences among different vegetation types with respect to Menhinick and Margalef richness indices, aspect, slope, altitude, and canopy cover (p<0.05). While Simpson's and Pylo's indicators of diversity, dominance, and evenness had no significant differences among different types. The highest Menhinick and Margalef richness indices were observed in pure oak type, whereas rangeland type had the lowest richness indices and canopy cover and the highest slope and altitude. In addition, the soil variables absorbable potassium and magnesium had a significant correlation with the values of Manchinic, Margalf, Simpson, and Shannon-Weiner indices. Based on the PCA results, dominance, diversity, and species richness indices (constituent variables of the first component), edaphic factors (constituent variables of the second component), and eventually Physiographic factors such as slope, aspect, and altitude with canopy cover (constituent variables of the third component), describe the highest percentage of changes in the herbaceous community of the region respectively.

    Conclusion

    As a result, it can be acknowledged that due to the wide spread of Zagros forests, simultaneous attention to the three components of forest types, physiography and soil can favorably reflect the changes in the vegetation of the herbaceous vegetation of the Zagros, and they can be used in the management of these forests.

    Keywords: Forest types, Plant diversity, Soil properies, Zagros
  • الهام مال اسدی، زهرا میرآزادی*، بابک پیله ور
    مقدمه و هدف

    درختان مختلف اثرات متفاوتی بر خاک و عناصر غذایی دارند. جنگل کاری بعنوان یکی از برنامه های مدیریتی، بر چرخه حاصلخیزی خاک و جلوگیری از تخریب آن موثر بوده که این امر بر پایداری و دوام اکوسیستم نیز تاثیرگذار است. از مهمترین اهداف کاشت گونه های سوزنی برگ، افزایش تولیدات چوبی، ایجاد پارک های جنگلی و جنگل های حفاظتی است. هدف از این تحقیق بررسی تغییرات فصلی غلظت عناصر غذایی در اندام های گیاهی و خاک توده های کاج بروسیا است.

    مواد و روش ها

    بدین منظور پارک جنگلی مخمل کوه در استان لرستان انتخاب و در سال 1396 با استفاده از پنج قطعه نمونه بصورت تصادفی با مساحت 400 مترمربع نمونه برداری انجام شد. در هر قطعه نمونه یک درخت شاخص کاج بروسیا انتخاب شد  و از برگها و سرشاخه های جوان و چند ساله آن در یک سوم بالایی تاج در چهار فصل نمونه برداری شد، همچنین از دو عمق 5-0 و 15-5 سانتی متری نیز در هر قطعه نمونه یک نمونه ترکیبی خاک برداشت شد. بافت خاک، اسیدیته، هدایت الکتریکی، کربن آلی، نیتروژن، فسفر و پتاسیم در آزمایشگاه بررسی شدند و با کمک آزمون همبستگی پیرسون عناصر غذایی اندام های گیاهی و ویژگی های مختلف خاک بررسی شد. سپس ویژگی های خاک و همچنین غلظت عناصر مورد بررسی اندام های گیاهی (سوزن و سرشاخه های جوان و چند ساله) بین زمان های مختلف نمونه برداری توسط آزمون تجزیه واریانس یکطرفه و آزمون دانکن مقایسه شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج، کمترین میزان وزن خشک و درصد رطوبت در هر چهار اندام مورد بررسی در فصل تابستان و بیشترین مقدار آن در فصل زمستان مشاهده شد. بر اساس نتایج اختلاف معنی داری بین غلظت عناصر غذایی اندام های گیاهی در فصول مختلف وجود داشت (sig<0.01). در هر چهار اندام بیشترین مقدار نیتروژن در بهار، پتاسیم در زمستان و فسفر در تابستان ثبت شد و اختلاف بین 4 نوبت نمونه برداری معنی دار بود(sig<0.01). بررسی همبستگی ها هم حاکی از وجود ارتباط معنی دار بین غلظت عناصر غذایی اندام های مختلف و ویژگی های مختلف خاک داشت.

    نتیجه گیری

    درخصوص بالا بودن مقادیر نیتروژن و فسفر در بهار می توان این گونه استدلال کرد که افزایش دما در بیشتر موارد باعث افزایش فعالیت سوخت وساز در خاک، تبخیر و تعرق و جذب عناصر غذایی می شود. در مجموع، شرایط متفاوت آب و هوایی در فصول مختلف، کمبود رطوبت در خاک، بازانتقال عناصر غذایی از سوزن و سرشاخه های چند ساله به بخش های جوان و تغییرات فصلی و ماهیانه ترکیب شیمیایی تاج بارش می توانند از مهمترین دلایل این تغییرات باشند.

    کلید واژگان: اندام های گیاهی, جنگل کاری, خاک, عناصر غذایی, فصل نمونه برداری
    Elham Malasadi, Zahra Mirazadi*, Babak Pilehvar
    Introduction and Objective

    Tree species have different effects on soil properties and nutrients. Plantation as a management strategy for soil productivity retention and the prevention of destruction can be effective in the continuity of forest productivity. One of the most important goals of planting coniferous species is to increase wood production, create forest parks and conservation forests. The objective of this study was to investigate the seasonal variations in nutrient concentrations in plant organs and soil of pinus brutia Ten.  stands.

    Material and Methods

    For this purpose, the ​​Makhmalkuh forest park in Lorestan province was selected and in 1396, random sampling was performed using 5 (400 m2) sample plots. In each sample plot, an indicator tree pinus brutia Ten. was selected and its young and perennial leaves and twigs were sampled in the upper third of the crown in four seasons, as well as from two depths of 0-5 and 5-15 cm a mixed soil sample was taken in each sample plot. Soil texture, pH, organic carbon (C), total nitrogen (N), available phosphorus (P), and potassium (K), for all samples were measured in the laboratory. The soil parameters, nutrients of soil and plants organs were analyzed by using one-way analysis (ANOVA) and Duncan test procedures among different seasons.

    Results

    According to the results, the lowest amount of dry weight and percentage of moisture in all four organs was observed in summer and the highest amount was observed in winter. Based on the results, there was a significant difference between the nutrient concentrations of plant organs in different seasons (sig<0.01). In all four organs, the highest amount of nitrogen was recorded in spring, potassium in winter and phosphorus in summer. The results of correlation studies also showed a significant relationship between nutrient concentrations of different organs and different soil characteristics.

    Conclusion

    High amounts of nitrogen and phosphorus in the spring can be argued that increasing the temperature in most cases increases the metabolic activity in the soil, evaporation and transpiration and absorption of nutrients. Different climatic conditions in different seasons, lack of soil moisture, retranslocation of nutrients from perennial needles and branches to young parts and seasonal and monthly changes in the chemical composition of the throughfall can be the most important reasons for these changes.

    Keywords: Afforestation, Nutrients concentration, Plant organs, Sampling seasons, Soil
  • حجت الله شکری سنجابی، زهرا میرآزادی*، بابک پیله ور، حمزه جعفری سرابی

    روش های نمونه برداری از پوشش گیاهی با توجه به اهداف می توانند بسیار متنوع باشند. بدین منظور کارآیی سه روش نمونه برداری با استفاده از قطعات نمونه چند مقیاسه، قطعات نمونه تک مقیاسه با توزیع تصادفی و تک مقیاسه با توزیع بر روی ترانسکت در مطالعه اشکوب علفی ذخیره گاه دارمازو در جنگل های استان لرستان مورد بررسی قرار گرفت. برای آگاهی از وضعیت منطقه و مقایسه عملکرد روش های مختلف نمونه برداری، شاخص های غنا و تنوع، میانگین ضریب محافظه کاری و کیفیت فلورستیک منطقه و وضعیت حفاظتی گونه های گیاهی منطقه با سه روش نمونه برداری محاسبه و مقایسه شد. طبق نتایج، در هر سه روش بیشترین تعداد گونه های گیاهی مربوط به تیره های Poaceae، Fabaceae و Asteraceae بود. همچنین کوروتیپ ایران - تورانی مهم ترین عناصر گیاهی در رابطه با پراکنش جغرافیایی و تروفیت ها غالب ترین شکل زیستی منطقه بودند. از طرفی بیشترین تعداد گونه های گیاهی، گونه های در معرض تهدید، گونه های انحصاری، شاخص های تنوع، یکنواختی، میانگین ضریب محافظه کاری و شاخص کیفیت فلورستیک در روش های تک مقیاسه ثبت شد. در حالی که بیشترین میزان شاخص های غنا در روش چند مقیاسه مشاهده شد. بنابراین می توان گفت در منطقه مورد مطالعه، نوع روش نمونه برداری می تواند شناسایی گونه های گیاهی، وضعیت حفاظتی آنها، میانگین ضریب محافظه کاری، شاخص کیفیت فلورستیک و شاخص های تنوع را تحت تاثیر قرار دهد. در نتیجه برای مطالعه پوشش گیاهی در مناطق با مساحت کم و یکنواخت از نظر تیپ رویشی، اگر هدف تنها تهیه لیست فلورستیک باشد سه روش کارایی یکسانی دارند، اما اگر هدف شناسایی وضعیت حفاظتی، میانگین ضریب محافظه کاری، شاخص کیفیت فلورستیک و شاخص های تنوع باشد، می توان از روش های تک مقیاسه استفاده کرد.

    کلید واژگان: شاخص های تنوع, شاخص کیفیت فلورستیک, غنای گونه ای, قطعات نمونه ویتاکر اصلاح شده
    Hojatollah Shokri Sanjabi, Zahra Mirazadi*, Babak Pilehvar, Hamzeh Jafari Sarabi

    There are various vegetation sampling methods regarding objectives of Management at forests. To aim of this study, we undertook a comparative study at Shineh Ghelaee protected forest at middle Zagros using single-scale sampling, single-scale sampling based on transects, and multi-scale sampling methods to investigate the herbaceous layer diversity. In order to know the situation of the region and compare the performance of different sampling methods, richness and diversity indices, the mean of conservatism coefficient and floristic quality index, and the conservation status of plant species in the region were calculated and compared with three sampling methods. The results indicated that Poaceae, Asteraceae, and Fabaceae were the most important families based on the number of species and chorological studies revealed that the most species belonged to the Irano-Turanian zone, The results also showed the life-form of plants dominated by therophytes in this region. Also, the results revealed that the greatest abundance of conservative species (Coefficient of conservatism:1-3 and belonging to the first category of coefficients conservatism), observed by three sampling methods, whereas the total number of plant species,  endemic vascular plant species, diversity indices, evenness index, mean CC and FQI were higher at single -scale sampling method results. In the percent study, it seems that different sampling methods can influence the identification of endemic species, mean CC and FQI, and diversity indices, As a result to study vegetation in areas we suggest that single-scale sampling, single-scale sampling based on transect, and multi-scale sampling methods have the same efficiency in small and homogenous areas with floristic surveying goals, whereas single-scale sampling methods are more appropriate to measure mean CC, diversity indices and FQI.

    Keywords: Biodiversity indices, Floristic quality index, Modified multi-scale Whittaker plots, Species richness
  • حمزه جعفری سرابی*، بابک پیله ور، بتول شعبانی راد، الهام مال اسدی

    درک الگوی مکانی تنوع و غنا گونه ای و عوامل موثر بر آن نتایج مهمی برای حفظ و مدیریت تنوع زیستی ارایه می دهد. در پژوهش حاضر تغییرات شاخص های غنا و تنوع گونه های علفی در طول گرادیان ارتفاعی (700 متر) جنگل های بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl.) تاف شهرستان خرم آباد بررسی شد. بدین منظور در هر طبقه ارتفاعی100 متری از دو قطعه نمونه 500 مترمربعی مستطیلی با توزیع تصادفی برای اندازه گیری ویژگی های فیزیوگرافی، متغیرهای خاکی و درصد تاج پوشش اشکوب درختی استفاده شد. در هر قطعه نمونه نیز از 3 زیر قطعه نمونه چهار مترمربعی تصادفی برای برداشت اشکوب علفی استفاده شد. پس از اندازه گیری ها، تغییرات غنا و تنوع گونه ای با استفاده از تحلیل همبستگی بررسی و مهمترین مولفه های محیطی تاثیرگذار نیز با استفاده از تجزیه مولفه های اصلی (PCA) مشخص شدند. طبق نتایج بین شاخص های غنا، تنوع و یکنواختی با تغییرات ارتفاع و شیب ارتباط معنی داری مشاهده نشد، در حالیکه بین شاخص های تنوع و یکنواختی با میزان تاج پوشش همبستگی منفی مشاهده شد. برخلاف عدم رابطه بین شاخص های تنوع و یکنواختی با متغیرهای خاکی، شاخص های غنا با میزان رس و سیلت همبستگی مثبت و با مقادیر کربن آلی، پتاسیم، نیتروژن و ماسه همبستگی منفی نشان دادند. نتایج PCA نیز مقادیر پتاسیم، فسفر، کربن آلی، رطوبت اشباع، اسیدیته، ارتفاع از سطح دریا و تاج پوشش را مهمترین عوامل تاثیرگذار منطقه معرفی نمودند. بنابراین علی رغم عدم وجود الگوی مشخص در شاخص های غنا و تنوع گونه ای، میزان تاج پوشش از عوامل تاثیرگذار بر شاخص های تنوع و یکنواختی و متغیرهای خاکی از عوامل تاثیرگذار بر شاخص های غنا می باشد.

    کلید واژگان: تحلیل مولفه های اصلی, تنوع گیاهی, غنای گونه ای, گرادیان ارتفاعی
    Hamzeh Jafarisarabi*, Babak Pilehvar, Batool Shabani Rad, Elham Mal Asadi

    To manage and conserve biodiversity, comprehensive knowledge of spatial patterns of species richness and diversity and effective factors on them is necessary. The changes of diversity and richness indices at an altitudinal gradient (700 meters) in Persian oak (Quercus brantii Lindl.) forests “Taf catchment in Khoram Abad” was investigated in this study. The physiographic and soil properties, and tree canopy cover were measured by the two 500 m2 sampling plots in each 100 m altitudinal classes. The three randomly located subplots (4m2), was used to investigate the ground herbal layer in each sampling plot. Based on the results there is not any significant correlation between richness, evenness, and diversity indices with altitude and slope, while a negative significant correlation was seen between evenness and diversity indices with tree canopy cover. Contrary to the absence of correlation between evenness and diversity indices with soil properties, there is a positive correlation between the amount of soil clay and silt and negative correlation between soil OC, K, N, and sand with richness indices. The results of PCA analysis showed that the amount of K, P, OC, saturated water content, pH, altitude, and tree canopy cover are the most important environmental factor in the study area. Despite the absence of specific patterns in richness, and diversity indices along the altitude gradient, the findings show that tree canopy cover affects evenness and diversity indices, and the soil properties affect richness indices.

    Keywords: PCA, Plant diversity, Plant richness, Altitudinal gradient
  • حمزه جعفری سرابی، بابک پیله ور*، کامبیز ابراری واجاری، سید محمد واعظ موسوی

    گونه های درختی از مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر ویژگی های خاک از طریق تولید لاشریزه بوده و نقش اساسی در چرخه کربن و آزاد سازی عناصر غذایی خاک دارند. پژوهش حاضر به بررسی تغییرات ترسیب کربن و برخی ویژگی های خاک در تیپ های جنگلی زاگرس میانی، جنگل های استان لرستان، در ارتباط با گونه های درختی غالب منطقه می پردازد. در مطالعه حاضر برخی از ویژگی های زیستی درختان در تیپ های جنگلی بلوط ایرانی، دارمازو و گلابی وحشی با استفاده از 24 قطعه نمونه 500 متر مربعی تصادفی (25×20 متر) اندازه گیری شد. همچنین خاک زیراشکوب تیپ های مورد مطالعه با استفاده از 48 نمونه ترکیبی از عمق های 10-0 و 30-10 سانتی متری برداشت شد. پس از اندازه گیری متغیرهای مورد مطالعه، مقایسه آماری میانگین متغیرهای جنگل شناسی، خاکی و ترسیب کربن در تیپ های جنگلی با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه انجام گرفت. نتایج نشان داد که تیپ های جنگلی مورد مطالعه بدون اختلاف معنی دار در مقادیر درصد تاج پوشش، دارای اختلاف معنی داری در پارامترهای ارتفاع تاج پوشش و تراکم بودند. تیپ های جنگلی ضمن اختلاف معنی دار در مقادیر ترسیب کربن، بافت، نیتروژن، کربن آلی، نسبت کربن به نیتروژن، پتاسیم، pH و رطوبت اشباع عمق اول، فاقد اختلاف در مقادیر آهک، هدایت الکتریکی، کلسیم، وزن مخصوص ظاهری و رطوبت اشباع عمق دوم بودند. بدین معنی که بیشترین میزان رس، سیلت و pH خاک در تیپ های جنگلی گلابی وحشی و بلوط دارمازو و بیشترین مقادیر ترسیب کربن، شن، پتاسیم، نیتروژن، کربن آلی و رطوبت اشباع عمق اول در خاک جنگلی بلوط ایرانی مشاهده شد. در این رابطه ارتفاع تاج پوشش مهمترین متغیری بود که با ترسیب کربن، نیتروژن، کربن آلی، پتاسیم، pH و رطوبت اشباع خاک همبستگی نشان داد. به طور کلی نتایج نشان می دهد که تغییرات ترسیب کربن و عناصر غذایی خاک در تیپ های جنگلی مورد مطالعه بیشتر تحت تاثیر نوع تیپ جنگلی و ارتفاع تاج پوشش قرار می گیرد. لذا پیشنهاد می شود در مطالعات سنجش از دور جهت برآورد ترسیب کربن خاک جنگل های زاگرس از داده های لیدار که قابلیت اندازه گیری ارتفاع تاج پوشش را دارند استفاده شود.

    کلید واژگان: بلوط, ترسیب کربن خاک, تیپ جنگلی, ویژگی های فیزیکی و شیمیایی خاک
    Hamzeh Jafarisarabi, Babak Pilehvar*, Kambiz Abrarivajari, Seyedmohammad Waezmousavi

    Tree species through litter fall have the most important effect on soil properties and play a fundamental role in the carbon cycle and nutrient release. This study aimed to investigate the corelation between tree species and changes in carbon sequestration and some soil properties in the forest types of central Zagros The tree species features in the Persian oak, Aleppo oak, and Wild pear forest types were measured by 24 plots of 500 m2 (20×25 m) and soil properties were determined (at two depths of 0-10 & 10-30 cm) by 48 combined sample. Data on tree features, soil properties, and carbon sequestration variables were analyzed and compared by one-way ANOVA. Based on the results, unlike crown height and tree density, canopy area showed no significant difference. Significant differences among forest types were also observed in carbon sequestration, soil texture, N, OC, K, pH, and saturated humidity in the 1st sampling depth but the T.N.V, C/N ratio, EC, Ca, bulk density, and saturated humidity showed no significant differences in the 2nd sampling depth. The most values of clay, silt, and pH, were seen in both Wild Pear and Aleppo oak forest types while Persian oak forest type had the most values of carbon sequestration, sand, K, N, OC, and saturated humidity in the 1st sampling depth. The crown height was the most important variable that showed significant correlation with the changes of carbon sequestration, K, pH, and saturated humidity. It is concluded that the changes in carbon sequestration and soil nutrients in Zagros forest types is mostly affected by forest types and crown height. It is suggested that to estimate carbon sequestration by remote sensing in Zagros forest, the Lidar data that able to measure crown height be applied.

    Keywords: Forest type, Oak, Soil carbon sequestration, Soil physiochemical properties
  • الهام مال اسدی، بابک پیله ور*، زهرا میرآزادی

    بازانتقال عناصر غذایی از اندام های قدیمی به اندام های جوان و پایا یکی از مکانیسم های گیاهان به ویژه در مناطقی است که خاک از نظر عناصر غذایی فقیر است. هدف از این پژوهش بررسی بازانتقال عناصر غذایی نیتروژن، فسفر و پتاسیم در گونه سوزنی برگ کاج بروسیا است. بدین منظور منطقه جنگلکاری شده مخمل کوه در استان لرستان انتخاب شد و با نمونه برداری از سوزن و سرشاخه های جوان و چند ساله کاج بروسیا در پنج نوبت، بازانتقال فصلی عناصر اندازه گیری شد. همچنین در هر قطعه نمونه یک نمونه ترکیبی خاک انتخاب شد و غلظت عناصر غذایی مورد نظر و دیگر ویژگی های فیزیکو شیمیایی خاک نیز اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که بازانتقال عناصر غذایی در دو فصل رویشی بهار و پاییز و بازه زمانی شهریور تا اسفند انجام پذیرفته است، همچنین عناصر غذایی با هدایت الکتریکی، کربن آلی و اسیدیته خاک همبستگی نشان دادند. بر اساس نتایج می توان استنباط کرد که حاصلخیزی خاک، وضعیت مواد غذایی برگ، بارش سالانه و خشکی تابستانه مهم ترین عوامل در بازانتقال عناصر غذایی درختان کاج بروسیا هستند. نتایج بازانتقال علاوه بر اینکه نشان دهنده سازگاری جنگلکاری مخمل کوه به شرایط آب وهوایی و خاکی منطقه است، می تواند به عنوان راهنمایی برای برنامه های مدیریتی در زمینه تصمیم گیری های تغذیه ای درختان جنگل به کار گرفته شود.

    کلید واژگان: برگ های پیر, جنگلکاری, ویژگی های خاک, غلظت
    Elham Malasadi, Babak Pilehvar *, Zahra Mirazadi

    Retranslocation of nutrients from senescing leaves to young and permanent parts of tree bodies is one of the main strategies to confront with nutrient loss from the soil especially in sites with nutrient poor soils. The aim of this study is to investigate retranslocation of nitrogen, phosphorous and potassium in pinus brutia. For this purpose we selected Makhmalkooh afforested forest at Lorestan province and sampling was carried out at 5 times. In each plot, young and senescent needles and twigs were sampled and nutrient retranslocation were measured. Within each plot, we also collected a composed sample of soil and soil physico-chemical properties were measured. Our results showed that net retranslocation was done at two growing seasons (spring and fall) and September to November. Results also highlighted correlations between nutrients concentration in plant tissues and some of the soil properties like electrical conductivity, organic carbon and pH. This emphasis on close relationship between nutrient's soils concentration and plant retranslocation. In conclusion, based on the results of this study, soil properties such as soil fertility, nutrient concentration in the senescent needles, annual precipitation and drought periods at summer are key factors that influence on nutrients retranslocation. The retranslocation results in Makhmalkooh forest reinforced the hypothesis that forest adapted to climate and edaphic condition and can be used as a guide for management plans to assist in nutritional decisions making of forest trees.

    Keywords: Afforestation, Concentration, Senescent needles, soil properties
  • بتول شعبانی راد، بابک پیله ور*، حمزه جعفری سرابی، غلامحسن ویسکرمی

    این پژوهش به بررسی فلورستیکی و پراکنش جوامع در طول گرادیان ارتفاعی (1700-2400 متری) جنگل های بلوط ایرانی (Quercus brantii Lindl.) منطقه تاف شهرستان خرم آباد پرداخته است. بدین منظور در هر طبقه ارتفاعی 100 متری از دو قطعه نمونه 500 مترمربعی مستطیلی به صورت تصادفی برای برداشت آشکوب درختی-درختچه ای و در هر قطعه نمونه از سه زیر قطعه نمونه چهار مترمربعی تصادفی برای شناسایی آشکوب علفی استفاده شد. با اندازه گیری شیب، ارتفاع و برخی متغیرهای خاکی تغییرات پوشش گیاهی در طول گرادیان ارتفاعی با استفاده از روش های رسته بندی (DCA و CCA) و طبقه بندی (TWINSPAN) بررسی شد. طبق نتایج 166 گونه گیاهی از 35 خانواده در گرادیان ارتفاعی منطقه مشاهده شد. خانواده های Asteraceae، Poaceae و Fabaceae به ترتیب بیشترین غنای گونه ای را داشتند. تروفیت ها، همی کریپتوفیت ها و کریپتوفیت ها غالب ترین اشکال حیاتی و کروتیپ های ایرانی تورانی و ایرانی تورانی- مدیترانه ای بیشترین پراکنش جغرافیایی را داشتند.

    کلید واژگان: آشکوب علفی, رسته بندی, طبقه بندی, گونه شاخص
    Batool Shabanirad, Babak Pilehvar *, Hamzeh Jafari Sarabi, Gholamhasan Veiskaramii

    This study aims to determine the floristic composition and investigate the distribution of communities along an altitude gradient in oak forests of Taf in Khoramabad. The study area was classified into 100m elevation classes, and in each class two 500m2 plots were chosen randomly for measuring trees and shrubs layer. Also in each 500 m2 plot three 4m2 plots were distributed for measuring herbaceous layer composition. Changes in vegetation along an altitudinal gradient were studied using slope, altitude and some edaphic data by CCA, DCA and TWINSPAN ordination and classification methods. Based on the results, 116 species from 35 genera were observed along the altitude gradient. Asteraceae, Poaceae and Fabaceae families had the most species respectively. Therophytes, Hemicryptophytes and Cryptophytes were the most dominant life forms and Iran-Toranian and Iran-Torani-Mediterranean were the most chorotypes in this area.

    Keywords: Classification, Herbaceous layer, Indicator species, Ordination
  • محمد بهمنی جعفرلو، بابک پیله ور*، محمد مدرسی، مهدی محمدی
    درختچه استبرق افزون بر کارکردهای بوم شناختی دارای ارزش های صنعتی و دارویی ویژه ای است. این گیاه به طور گسترده در احیای مناطق خشک و بیابانی جنوب ایران کاشت می شود. در سال های گذشته با توجه به کمبود منابع آب شیرین، استفاده از آب دریا به عنوان گزینه آبیاری گیاهان متحمل به شوری مطرح است. در این پژوهش، هدف بررسی کارکرد آب دریا رقیق سازی شده بر شاخص های جوانه زنی بذر، صفت های رویشی و-فیزیولوژیک نهال استبرق است. به این منظور آزمایشی در قالب طرح کامل تصادفی با سه تکرار در دو طرح آزمایشی جداگانه؛ رشد و نهالستانی با نسبت های مختلف آب رقیق شده خلیج فارس شامل صفر، 5/12، 25 و 50 % انجام شد. نتایج آزمایش جوانه زنی نشان داد که با افزایش غلظت آب دریا بیش از 5/12 %، صفت های جوانه زنی و شاخص بنیه بذر، کاهش معنی داری پیداکردند. همچنین نتایج آزمایش نهالستانی آشکار کرد که سطح غلظت های مختلف آب دریا منجر به کاهش صفت های رویشی و فیزیولوژیک نهال های استبرق شده است. در غلظت های بیش از 25% آب دریا، عملکرد رشد و تبادل های گازی کاهش بیشتری را نشان داد. در تیمار 25 %، مقادیر زنده مانی 55%، ارتفاع 9/19 سانتی متر، سطح ویژه برگ 7/190 گرم بر سانتی متر مربع و طول ریشه 54/22 سانتی متر و فتوسنتز 83/2 میکرو مول، تعرق 42/0 میلی مول، کلروفیل 45/20 و محتوی نسبی برگ 95/43% مشاهده شد. از برآیند این پژوهش چنین بر می آید که عملکرد جوانه زنی بذرها و رشد نهال های گیاه استبرق به ترتیب در سطح های مختلف آب دریای کمتر از 5/12 % و  کمتر از 25 % مناسب است. بنابراین توصیه می شود که محققان و متولیان امر پژوهش گسترده تری پیرامون فیزیولوژی تحمل به شوری این گیاه دارویی ارزشمند انجام دهند تا اطلاعات جامع تری برایگسترش جنگل کاری حاصل شود.
    کلید واژگان: بنیه بذر, زنده مانی, فتوسنتز, خلیج فارس, کشاورزی آب دریا
    Mohammad Bahmani Jafarlou, Babak Pilehvar *, Mohammad Modaresi, Mehdi Mohammadi
    The milkweed shrub, in addition to ecological functions, has special industrial and medicinal values. This plant is widely planted for afforestation in arid lands in the south of Iran. Regard to scarcity of fresh water, using of seawater as a vital and alternative source of water for irrigating of halophyte plants was suggested. Thus, the current research was carried out to investigate the efficiency of diluted seawater on seed germination, growth and physiology parameters of milkweed seedling. For this purpose, an experiment was conducted in completely randomized design with three replications in two separate experiments; in vitro and nursery, with different levels of diluted seawater i.e. 0, 12.5, 25 and 50% using saline meter. The results of seed germination test showed that germination parameters and seed vigor index significantly decreased by increasing seawater concentration to more than 12.5%. The results of nursery experiment revealed that concentrations of more than 25% of seawater significantly reduced growth performance and gas exchange of seedling. The survival rate 55%, height 19.9 cm, specific leaf area 190.7 g/cm2 and root length 22.54 cm as well as photosynthesis rate 2.83 µmol, transpiration rate 0.42 mmol, chlorophyll 20.45% and relative water content 43.95% were observed in 25% seawater treatments. It is recommended that researchers conduct a broader study of the salinity-tolerant physiology of this valuable medicinal plant to obtain more comprehensive information for afforestation programs.
    Keywords: Seed Vigor Index, Survival, Photosynthesis, Persian Gulf, Seawater Agriculture
  • حفیظ الله شهریاری، کامبیز ابراری واجاری*، بابک پیله ور، مهدی حیدری

    گروه های کارکردی گیاهی گروهی از گونه ها هستند که باهم عکس العمل مشابه به عوامل محیطی نشان می دهند. این پژوهش با هدف بررسی واکنش گروه های کارکردی گیاهی در رابطه با برخی عوامل محیطی در جنگلهای کوهستانی زاگرس جنوبی در استان خوزستان-شهرستان باغ ملک انجام شد. در این پژوهش، تعداد 50 قطعه نمونه دایره ای 1000 متر مربعی به صورت انتخابی تصادفی در محدوده ارتفاعی 646 تا 3172 متر از سطح دریا برای نمونه برداری پوشش گیاهی و ثبت عوامل محیطی پیاده شد. سپس گیاهان نمونه برداری شده بر اساس فرم رشد به گروه های کارکردی چوبی، علفی و نهال چوبی طبقه بندی شده و با استفاده از رسته بندی آنالیز تطبیقی متعارفی ارتباط این گروه ها با عوامل محیطی مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که همه گروه های کارکردی گیاهی با ارتفاع از سطح دریا، هدایت الکتریکی، پتاسیم قابل دسترس و اسیدیته خاک همبستگی معنی دار بالائی دارند. همچنین کربن زی توده میکروبی، درصد رس، جهت دامنه، مواد آلی، درصد شن، شیب و نیتروژن کل برای گروه کارکردی چوبی ، مواد آلی، فسفر قابل دسترس، نیتروژن کل، درصد شن، درصد رس، تنفس پایه خاک، وزن مخصوص ظاهری و شیب برای گروه کارکردی علفی و جهت دامنه، نیتروژن کل، درصد شن، شیب، کربن زی توده میکروبی و درصد رس برای گروه کارکردی نهال مهم بودند. تنوع گونه ای چوبی ها تا ارتفاع 2350 متر از سطح دریا بالا بوده و بعد از آن کم شد. در حالیکه علفی ها در ارتفاعات میانی (1300 تا 1600 متر از سطح دریا) و در ارتفاعات بیش از2350 متر دارای تنوع کمتر و نهال ها دارای بیشترین تنوع در ارتفاعات میانی بودند.

    کلید واژگان: آنالیز تطبیقی متعارفی, ارتفاع از سطح دریا, تنوع, عوامل محیطی, فرم رشد
    Hafizolah Shahriary, Kambiz Abrari *, Babak Pilehvar, Mehdi Heydari

    Functional groups are defined as groups of species exhibiting similar responses to an environmental variables. The aim of this study was to investigate the response of plant functional groups to some environmental variables in Mountain forests of southern Zagros (Khuzsetan province- county baghmalek). Vegetation and environmental factors were sampled by 50 circular plots of 1000 m2 selective-randomly along an elevational gradient from 646 to 3172 m a.s.l. sampled vegetation were identified in terms of different growth Forms to woody (tree and shrub), herb and woody seedling (tree and shrub seedling) functional groups and the changes of these functional groups in relation to environmental variables were analyzed using Canonical Correspondence analysis. The results showed that all the functional groups of forest vegetation showed a statistically strong significant correlation with elevation, soil Electrical conductivity, soil available k and soil pH. Also woody functional group showed a correlation with Microbial biomass carbon, clay percentage, Aspect, Organic matter content, sand percentage, slope and Total of nitrogen, herbs showed a correlation with Soil organic matter, soil available p, Total of nitrogen, sand percentage, clay percentage, basal respiration, Bulk density and slope, while woody seedlings showed a correlation with aspect, Total of nitrogen, sand percentage, slope, Microbial biomass carbon and clay percentage. species diversity of woody functional group to 2350 m a.s.l were hight and then above 2350 m a.s.l were low. while herbs were lower diversity at intermediate elevations (1300-1600 m a.s.l) and above 2350 m a.s.l and seedlings had maximum diversity at intermediate elevations.

    Keywords: Canonical Correspondence analysis, Diversity, Environmental variables, Elevation, Growth Form
  • سید وحید سیدنا، بابک پیله ور*، کامبیز ابراری واجاری، مهرداد زرافشار، حمید ضا عیسوند، فاطمه علی یاری

    در این پژوهش از غلظت های مختلف نانو ذرات دی اکسید سیلیکون (0، 75، 150، 250، 350 و 500 میلی گرم در لیتر) به عنوان پیش تیمار قبل از استراتیفه سرد بذور بارانک لرستانی استفاده شد تا پتانسیل این نانو مواد در ارتقاء صفات جوانه زنی و همچنین تحریک رشد گیاهچه های این گونه مورد آزمون قرار گیرد. بدین منظور بذور این گونه به مدت 24 ساعت با غلظت های یاد شده پرایم شد و سپس به مدت سه ماه در استراتیفه سرد قرار گرفتند. این آزمایش در قالب یک طرح آماری کاملا تصادفی با چهار تکرار 25 تایی انجام شد. بذرهای استراتیفه شده بعد از گذشت سه ماه به درون ژرمیناتور منتقل شده و با شروع نشانه های جوانه زنی، اطلاعات روزانه در یک دوره 22 روزه ثبت شد. نتایج نشان داد که تیمارهای 250 و 350 سبب ارتقاء درصد جوانه زنی تا حدود 100 درصد شدند، درحالی که بذرهای شاهد فقط 26 درصد جوانه زنی داشتند.

    کلید واژگان: آندوکارپ بذر, بارانک لرستانی, زی توده, پرایمینگ, جوانه زنی, نانو مواد
    Sayed Vahid Sayedena, Babak Pilehvar *, Kambize Abrari Vajari, Mehrdad Zarafshar, Hamid Reza Eisvand, Fatemeh Ali Yari

    In this study different concentrations of SiO2 nanoparticles (o, 75, 150, 250, 350, 500 milligram per liter) have been used as a pre-treatment before cold stratification on Sorbus luristanica’s seeds in order to assessment of the nanoparticle potential for simulation of seed germination and growth of the species. For this purpose, the seeds were primed with the nanoparticles for 24 hours and then stratified in sand for 3 months. The experiment was performed as a completely randomized design with 4 replications with 25 seeds in each replication. After 3 month, stratified seeds were transported to germinator and after starting of germination symptoms, germination data were recorded daily for 22 days. The results showed that seed germination under 250 and 350 m/L NSiO2 treatments improved around 100% while seed germination in control seeds was 26%.

    Keywords: Biomass, Germination, Nano-material, Priming, Seed endocarp, Sorbus luristanica
  • وحید سیدنا، بابک پیله ور*، کامبیز ابراری واجاری، مهرداد زرافشار، حمیدرضا عیسوند
    مقدمه

    تولید نانوذرات و کاربرد آنها در جنبه های مختلف علوم گیاهی در حال افزایش است و علی رغم تولید روزافزون آنها، بررسی های محدودی در خصوص اثر مواد مختلف نانو بر زیست شناسی گیاه وجود داد. در این تحقیق سعی شد از پتانسیل نانوذرات دی اکسید تیتانیوم در ارتقاء صفات جوانه زنی گونه بارانک لرستانی استفاده گردد، لذا اثرات متعاقب آنها بر رشد و تولید زیست توده گیاهچه های تولیدی نیز مورد ارزیابی قرار گرفت.

    مواد و روش ها

    در ابتدا بذر گونه بارانک لرستانی از توده های طبیعی آن جمع آوری شد. در همین راستا بذرهای این گونه با غلظت های صفر، 75، 150، 250، 350 و 500 میلی گرم در لیتر دی اکسید تیتانیوم به مدت 24 ساعت پرایم شدند. سپس بذرها ابتدا به مدت 2 هفته در دمای اتاق و سپس به مدت 3 ماه در ماسه مرطوب و در سرما قرار گرفتند. آزمایش در قالب یک طرح آماری کاملا تصادفی با چهار تکرار انجام شد. بذرهای لایه گذاری شده بعد از گذشت سه ماه به درون ژرمیناتور منتقل و با شروع جوانه زنی، اطلاعات روزانه در یک دوره 22 روزه ثبت شد. در انتهای آزمایش صفات درصد، سرعت و میانگین زمان جوانه زنی محاسبه شد. همچنین در ادامه صفات رویشی گیاهچه ها از قبیل تعداد برگ، طول گیاهچه و زیست توده تر و خشک اندام های ساقه و برگ و ریشه نیز اندازه گیری گردید. همچنین از میکروسکوپ الکترونی نیز برای بررسی حضور و چسبندگی نانوذرات در سطح خارجی بذرها استفاده شد.

    یافته ها

    بر اساس نتایج، تمامی صفات جوانه زنی شامل درصد، سرعت و میانگین زمان جوانه زنی تحت تاثیر تیمارهای نانوذرات دی اکسید تیتانیوم بهبود یافت، ولی در این میان تیمار 500 میلی گرم در لیتر بطور قابل ملاحظه ای صفات جوانه زنی را افزایش داد. عدم حضور و در مقابل حضور و چسبندگی نانوذرات روی پوسته بذر توسط میکروگراف های حاصل از میکروسکوپ الکترونی مشاهده و تایید شد. در ادامه نتایج آنالیز واریانس یکطرفه نشان داد که تیمار 75 میلی گرم در لیتر از بالاترین موفقیت و در مقابل تیمار 500 میلی گرم در لیتر از کم ترین درصد موفقیت در بهبود رشد (طول ساقه چه) و تولید زیست توده برخوردار بود.

     نتیجه گیری

    درنهایت می توان اذعان داشت که تاثیر پرایمینگ بذر بارانک لرستانی سبب ارتقاء صفات جوانه زنی و رشد گیاهچه های این گونه شد ولی روند تاثیرات در دو مرحله متفاوت بود بطوریکه در مرحله جوانه زنی بالاترین غلظت و در مرحله رشد، تیمارهای کم تا متوسط موفق تر بودند. ضمنا با توجه به اینکه تیمار 150 میلی گرم در لیتر دی اکسید تیتانیوم هم در بهبود جوانه زنی و هم در ارتقاء صفات رشد گیاهچه ها موفقیت قابل قبولی کسب کرده و از سوی دیگر با توجه به غلظت متوسط آن از نظر اقتصادی نیز مقرون به صرفه می باشد، لذا به عنوان یک تیمار موفق در رفع خواب بذر و تولید نهال های بارانک لرستانی قابل توصیه می باشد.

    جنبه های نوآوری

    مطالعه جوانه زنی بذر گونه بارانک لرستانی برای اولین بار استفاده از فناوری نانو مواد و پتانسیل قابل توجه این مواد در شکست خواب و بهبود صفات جوانه زنی بارانک لرستانی استفاده از میکروسکوپ الکترونی (SEM) به منظور مطالعه حضور و چسبندگی نانوذرات در سطح پوسته بذر

    کلید واژگان: لایه گذاری سرد, پرایم, خواب بذر, زیست توده, بارانک لرستانی
    Vahid Sayedena, Babak Pilehvar*, Kambiz Abrari Vajari, Mehrdad Zarafshar, Hamid Reza Eisvand
    Introduction

    Production of nanoparticles and their use are on the rise in different areas of plant science. However, in spite of their increasing production, there is limited information about their effects on plant biology. In the current study, the potential of TiO2 nanoparticles was investigated for the purpose of improving seed germination of Sorbus luristanica and then subsequent effects of nanoparticles on the growth and biomass of the plants were determined.

    Materials and Methods

    Seeds of S. luristanica were collected from its natural stands. The seeds were primed with different concentrations of 0, 75, 150, 250, 350 and 500 TiO2 nanoparticles miligeram per liter for 24 h. The treated seeds were placed in wet sand at room temperature for 2 weeks and then in cold for 3 months. The expriment was set as a completely randimized design with 4 replications. Aftre 3 months of stratification in moistened sand, the stratified seeds were put in the germinator and with the appearance of seed germination signs, germination data were recorded daily during 22 days. At the end of the seed germination experiment, some germination parameters such as seed germination percentage, seed vigority and mean time to germination were calculated. Moreover, some growth and biomass parameters including leaf number, plant height and dry and fresh biomass of leaf, stem as well as roots were measured. In addition, scaning electron microscopic (SEM) was used for observation of presence and adhesiveness of TiO2 nanoparticles on the seed coat.

    Results

    Based on the results, all the germination parametres including seed germination percentage, seed vigoroty and mean germination time were improved by the TiO2 nanoparticles treatments. In addition, 500 mg.L-1 treatment considerably improved seed germination characteristics. The peresence of TiO2 nanoparticles on the treated seeds and lack of the nanomatreials on the conrtol seeds were obsereved by scaning electron microscopic pictures. The One-way ANOVA showed that 75 mg.L-1 treatment was more succesful for improving the grwoth (such as shoot length) and biomass production (fresh and dry biomass of leaf, stem and root and total biomass as well).  

    Conclusion

    It can be concluded that priming of the seeds of this species with different concentrations of TiO2 nanoparticles leads to improvement of seed germination and growth and biomass parameters. However, the patterns of effects were different in each phase. Therefore, the objectives should be formulated first and then the best concentration should be chosen. It seems that with appropriate concentrations, nanoparticles can be useful for breaking seed dormancy and production of the species. Given the promising resutls of 150 mg.L-1 treatment, it can represent a successful treatment for breaking seed dormancy and seedling production of S. luristanica.
    Highlights

    1- Study of seed germination of Sorbus luristanica for the first time 2- Using Nano-materials and their potentials in breaking seed dormancy and improving the species germination 3- Using SEM in order to study presence and adhesiveness of nanoparticles on the seed coat

    Keywords: Cold stratification, Priming, seed dormancy, Biomass, Seedling, Sorbus luristanica
  • حمزه جعفری سرابی، بابک پیله ور*، کامبیز ابراری واجاری، سیدمحمد واعظ موسوی
    در این پژوهش با استفاده از فن ضریب محافظه کاری به بررسی کیفیت فلورستیکی جنگل های زاگرس مرکزی در ارتباط با آشفتگی های محیطی پرداخته شد. بدین منظور اشکوب درختی مهم ترین تیپ های جنگلی زاگرس مرکزی با استفاده از 24 قطعه نمونه 500 مترمربعی و اشکوب علفی آنها با استفاده از 72 ریزقطعه نمونه تصادفی چهار مترمربعی برداشت شد. سپس فهرست گونه های گیاهی برداشت شده در اختیار گیاه شناسان برجسته کشور قرار گرفت تا با توجه به مقدار حساسیت گونه های گیاهی در برابر آشفتگی ها و به عبارتی مقدار پایبندی آنها به شرایط اکولوژیکی رویشگاه، ضریب محافظه کاری گونه های گیاهی را تعیین کنند. با توجه به نتایج ضریب محافظه کاری، تنها تعداد کمی از گونه های گیاهی شناسایی شده دارای دامنه بردباری اکولوژیکی خیلی حساس در برابر آشفتگی ها و یا به عبارتی دارای پایبندی بالا به شرایط اکولوژیک رویشگاه بودند. در واقع بیش از نیمی از گونه ها در پایین ترین طبقه ضریب محافظه کاری (1-3) جای گرفتند که بیشترین مقدار از این نظر در تیپ جنگلی گلابی وحشی مشاهده شد.
    کلید واژگان: بوم زاد, شکل زیستی, ضریب محافظه کاری, کروتیپ
    Hamzeh Jafarisarabi, Babak Pilehvar *, Kambiz Abrari Vajari, Seyed Mohammad Waez, Mousavi
    This study investigates floristic quality of central Zagros forest in relation to environmental disturbances using conservatism coefficient. Tree layer of the most important forest types in central Zagros was surveyed using 24 plots (500 m2 area) and herb layer was measure by 72 plots (4 m2 area). Then the list of collected flora send to an expert group of botanist and ecologist to assign conservatism coefficient to them based on the amount of each species sensitivity to disturbances and fidelity to the ecological site condition. Based on the results only a few species take high rank score which means the most collected plant species were sensitive to the disturbances and have low fidelity to the site. In fact more than half of the collected species belong to the lowest class of conservatism coefficient (1-3), which pyrus glabra forest type involves the most plant species of this class.
    Keywords: Conservatism coefficient, Crotype, Endemism, Life form
  • زهرا ویس کرمی، بابک پیله ور*، علی حقی زاده
    پژوهش حاضر به بررسی تاثیر عوامل آشفتگی بر تغییرات اشکوب علفی جامعه بلوط دارمازو حفاظت شده در مقایسه با منطقه بدون آشفتگی بر مبنای گونه های محافظه کار و ارتباط آن با برخی متغیر های محیطی می پردازد. منطقه مورد مطالعه، جنگل های دارمازوی شینه قلایی در 88 کیلومتری شمال غرب خرم آباد می باشد. اطلاعات مربوط به اشکوب علفی، درختی، خاک و سایر متغیرهای محیطی با استفاده از قطعات نمونه با مقیاس های متفاوت و به صورت تصادفی در هر منطقه برداشت شد. پس از تعیین گونه های محافظه کار برای مشخص کردن ارتباط گونه های گیاهی با متغیرهای محیطی از روش رسته بندی DCA و CCA و برای ارزیابی تنوع گیاهی از شاخص های عددی استفاده شد. تحلیل عوامل اصلی (PCA)نیز به منظور تعیین مهمترین مولفه های محیطی موثر بر تفکیک جوامع گیاهی استفاده شد. نتایج نشان داد که تیپ جنگلی تخریب شده نسبت به حفاظت شده دارای گونه های مهاجم بیشتر و شاخص های غنا و تنوع کمتری است. همچنین بر اساس نتایج، پوشش علفی حفاظت شده با سطوح بالای عناصر غذایی همبستگی مثبت نشان داده و متغیرهای اصلی تاثیرگذار بر آن، ارتفاع، تاج پوشش، جهت دامنه، کربن آلی، پتاسیم، نیتروژن، فسفر، رس، شن و وزن مخصوص ظاهری است. این مطالعه نشان داد که استفاده از مفهوم گونه های محافظه کار و انتخاب دو حوضه مجاور و هم شکل با حذف عوامل مخدوش گر منجر به تعیین هر چه بهتر اثرات مدیریت حفاظتی می شود.
    کلید واژگان: اشکوب علفی, رج بندی, زاگرس, ضریب محافظه کاری, متغیرهای محیطی
    Zahra Veiskarami, Babak Pilehvar *, Ali Haghizadeh
    This study aimed to detect the effects of anthropogenic disturbance on vegetation changes based on conservatism species concept and its relation to environmental factors in two protected vs disturbed area. The study area, Shine Qelaii gall oak forests, located in 88 Km from the north west of Khoramababd. Multiscale sampling plots were used randomly to collect data on forest floor vegetation, trees, soils, and other environmental factors. Among collected plant specimens, conservatism species were identified and DCA and CCA ordination methods were applied to determine correlation between plant species and environmental factors, plant diversity also were investigate by nonparametric numerical diversity indices. The most effective environmental factors on distinction among vegetation communities were determined by PCA ordination method. Based on the results, more invasive species and less richness and diversity indices were seen on the disturbed forest type compare to the protected one. A positive correlation was seen in ground flora vegetation and soil nutrients. Altitude, canopy cover, exposure, OC, K, N, P, clay, sand, and bulk density were the most effective environmental factors on vegetation types. This study showed that conservatism species concept together choosing two close and same watershed can eliminate confused factors and resulted to more accurate determination of conservation management effects on vegetation composition
    Keywords: Conservatism coefficient, Herbaceous layer, Ordination, Zagros forest
  • ناصر نوروزی هارونی، بابک پیله ور*
    اقاقیا و ارغوان از جمله گونه هایی هستند که در جنگل کاری ها و برنامه های توسعه فضای سبز شهری به وفور مورد استفاده قرار می گیرند. پژوهش حاضر پاسخ فیزیولوژیکی نهال های گلدانی دو گونه اقاقیا و ارغوان معمولی را تحت تاثیر تنش شوری مورد بررسی قرار می دهد. آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی و در 4 تکرار (هر تکرار 4 گلدان) صورت گرفت. برای این منظور نهال های دو گونه طی آزمایشی با محلول سدیم کلرید به مدت 90 روز در مکان مسقف در چهار سطح شوری 0، 5، 10 و 20 دسی زیمنس بر متر آبیاری شدند. نتایج نشان داد با افزایش تنش شوری، کلیه فاکتورهای فیزیولوژیکی هر دو گونه کاهش معنی داری نشان دادند. نهال های آبیاری شده هر دو گونه با سطوح بالای شوری سدیم کلرید (10 و 20 دسی زیمنس بر متر) دارای کمترین میزان فتوسنتز، هدایت روزنه ای، تعرق و پتانسیل آبی ساقه بودند. همچنین نهال های هر دو گونه پاسخ مناسب از نظر پارامترهای مورد مطالعه تا سطح 10 دسی زیمنس بر متر به شوری را نشان دادند. با توجه به نتایج پیشنهاد می شود تا در پروژه های احیاء و جنگل کاری در مناطق خشک و نیمه خشک همچنین برنامه های توسعه فضای سبز شهری که شوری آب و خاک پایین تر از 10 دسی زیمنس بر متر است، جهت جنگلکاری از دو گونه ارغوان و اقاقیا استفاده شود.
    کلید واژگان: ارغوان, اقاقیا, تنش شوری, فتوسنتز, پتانسیل آبی
    Naser Norouzi haroni, Babak Pilehvar *
    Robinia pseudoacacia L. and Cercis siliquastrum L. are appropriate species for plantation and development programs in urban green spaces. This study was done to investigate the physiological response of potted seedling belongs to these species under salinity stress. The experiment was as completely randomized design with four replications (Per repetition 4 pots). For this purpose, in a research greenhouse, seedlings of both species (Black locust and Judas tree) were irrigated with sodium chloride solution in four levels of salinity (0, 5, 10 and 20 dsm) for a period of 90 days. The results indicated that all physiological factors of both species have been reduced with increasing salinity stress, respectively. The lowest values of stomatal conductance, photosynthesis, transpiration and stem water potential were belonged to seedlings irrigated in high levels of salinity. Also, suitable responses of studied parameters up to 10 dsm of salinity were obtained by both species. According to results, It is recommended to use these two species in plantation, afforestation and urban green space development programs, where the density of salinity is lower than10 dsm in soil and water resources (arid and semi- arid regions).
    Keywords: Judas tree, Black locust, salinity stress, Photosynthesis, water potential
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • بابک پیله ور
    بابک پیله ور
    (1380) دکتری جنگلداری، دانشگاه لرستان
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال