به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

maryam moslehi

  • محمد پیچند، محمد جعفری*، علی طویلی، مریم مصلحی، مرضیه رضایی

    هدف از این پژوهش، بررسی اثرات انتشار گرد و غبار سیمان بر ویژگی‎های شیمیایی خاک توده گبر-رمس در فواصل مختلف از کارخانه سیمان بود. بدین منظور در فصل بهار، سه ترانسکت 2000 متری با فواصل 50 متر از یکدیگر در عرصه پیاده شد و در فواصل 0، 500، 1500 و 2000 متری از کارخانه سیمان در پلات‎هایی با ابعاد 10×10 متر مربعی نمونه خاک از عمق 30-0 سانتی‎متری، از زیر تاج گونه درختی گبر (Hayne (Forssk.) Acacia tortilis) و گونه مرتعی رمس (Moq.) Iljin)Hammada salicornica) در بندر خمیر واقع در استان هرمزگان برداشت و پس از تجزیه شیمیایی، با استفاده از آنالیز واریانس دوطرفه در سطح 5 درصد آنالیز شدند. بیشترین میزان هدایت الکتریکی در تیمار صفر (6/53 میلی‎موس بر سانتی‎متر) مشاهده شد. درصد کربن آلی، نیتروژن کل، فسفر و گوگرد قابل جذب و ظرفیت تبادل کاتیونی در فاصله صفر با مقادیر به‎ترتیب 0/37 درصد، 0/02 درصد ، 9/63 و 22/45 میلی‎گرم در لیتر و 11/85 سانتی‎مول بار بر کیلوگرم به‎طورمعنی‎داری کمتر از سایر تیمارها بود (0.05>P). مقدار گوگرد و ظرفیت تبادل کاتیونی، در گونه گبر (22/94میلی گرم در لیتر و 13/42سانتی‎مول بار بر کیلوگرم) و در گونه رمس (23/65میلی گرم در لیتر و 11/71سانتی‎مول بار بر کیلوگرم) بود. اثرات متقابل فاصله × گونه نشان داد مقادیر کربن آلی و نیتروژن در فواصل مختلف برای هر گونه متفاوت است، به طوری که در فواصل طولانی‎تر، گونه ها کربن آلی و نیتروژن بیشتری نسبت به فاصله‎های نزدیک‎تر دارند (0.05>P).

    کلید واژگان: تاج, گرد و غبار کارخانه سیمان, گونه مرتعی و درختی, ویژگی‎های خاک, هرمزگان
    Mohammad Pichand, Mohammad Jafari *, Ali Tavili, Maryam Moslehi, Marzieh Rezai

    The aim of this research was to examine the effects of cement dust emissions on the chemical properties of soil in Acacia tortilis-Hammada salicornica stands located 0 to 2-kilometers away from a cement factory. To this end, during the plant growing season, three 2000-meter transects with 50-meter intervals were established, and soil samples were collected at distances of 0, 500, 1500, and 2000 meters from the cement factory. The samples, taken from a depth of 0-30 cm (in plots measuring 10×10 m²) under the canopy of the tree species Acacia tortilis (Forssk.) Hayne and the rangeland species Hammada salicornica (Moq.) Iljin in Bandar-e-Khamir, Hormozgan province, were transported to the laboratory for chemical analysis and analyzed using two-way ANOVA at the 95% confidence level. The highest electrical conductivity was observed at the zero-distance treatment (6.53 mS/cm). The percentages of organic carbon, total nitrogen, available phosphorus, available sulfur, and cation exchange capacity at the zero distance, with values of 0.37%, 0.02%, 9.63 mg/L, 22.45 mg/L, and 11.85 cmolc/kg, were significantly lower than those at other distances (P<0.05). The sulfur content and cation exchange capacity were 22.94 mg/L and 13.42 cmolc/kg for A. tortilis, and 23.65 mg/L and 11.71 cmolc/kg for H. salicornica (P<0.05). The distance × species interaction showed that organic carbon and nitrogen varied at different distances for each species, such that at greater distances, the species had higher levels of organic carbon and nitrogen compared to locations closer to the cement factory (P<0.05).

    Keywords: Cement Plant Dust, Crown, Forb, Tree Species, Hormozgan, Soil Characteristics
  • مریم مصلحی*، مرضیه رضایی، افسانه محبی
    سابقه و هدف

    برای کاهش مصرف آب و تولید نهال مناسب حرا در نهالستان، آگاهی کامل از نیازهای رویشگاهی این گونه در دو مرحله رویشی و واکنش رویشی نونهال حرا در نهالستان در طول زمان ضرورت دارد. بنابراین هدف از این تحقیق، بررسی درصد جوانه‎زنی و عکس‎العمل رویشی نونهال حرا در نهالستان به سطوح مختلف نور، آبیاری و اثرات متقابل آن‎ها در دو دوره رویشی سه‎ ماهه می‎باشد.

    مواد و روش‎ها: 

    پروپاگول ها پس از جمع‎آوری از 30 درخت مادری کاملا سالم حرا در تابستان 1401، در گلدان‎های پلاستیکی در 5 دسته سه‎تایی در قالب طرح آماری فاکتوریل در نهالستان غیرساحلی کشت شد و تیمار آبیاری در 4 سطح (دو بار در روز، یک بار در روز، یک روز درمیان و دو روز در میان) و نور در پنج سطح 0، 25، 50، 75 و 100 درصد نور، بر روی پروپاگول‎ها اجرا شد. به منظور بررسی تغییر رفتار رویشی نهال‎ها در طول زمان به نور و رژیم آبیاری، قطر یقه، ارتفاع و تعداد برگ نهال پس از دوبرگی شدن، در سه ماهگی و شش ماهگی با استفاده ازکولیس دیجیتال و خط‎کش اندازه‎گیری و از تفاضل دوره‎های مختلف، میزان رویش در هر مرحله محاسبه و با استفاده از آزمون GLM در سطح 95 درصد آنالیز شد.

    یافته ‎ها: 

    نتایج نشان داد درصد جوانه‎زنی در آبیاری دو بار در روز و روزانه و همچنین نور 50 و 75 درصد بیشترین مقدار را نسبت به سایر تیمارها داشت (05/0≤p). سطح برگ در تیمار آبیاری دوباردر روز با مقدار 83/22 سانتی‎مترمربع اختلاف معنی‎داری با سایر تیمارها داشت. کلیه صفات رویشی به‎جز تعداد برگ در سه ماهه اول دارای بیشترین مقدار در سطوح مختلف نور و آبیاری بودند و در سه‎ماهه دوم اختلاف رویش در تیمارهای مختلف کمتر شد. بر طبق نتایج رویش قطری در سه ماهه اول در تیمار آبیاری روزانه (36/0 میلی‎متر) و دو بار در روز (41/0 میلی‎متر) و سطح نوری 50 درصد (32/0 میلی‎متر) بیشترین مقدار را داشت در حالی‎که در سه ماهه دوم میزان اختلاف رویش قطری در نور 50، 75 و 25 درصد کاهش یافت. همچنین میزان رویش ارتفاعی در سه ماهه اول در تیماری آبیاری دوبار در روز با مقدار 75/4 سانتی‎متر بیشترین مقدار را داشت که در سه‎ماهه دوم کاهش یافته (41/2 سانتی‎متر) و با تیمار آبیاری روزانه با مقدار 21/2 سانتی‎متر در یک گروه قرار گرفتند. رویش ارتفاعی در سه ماهه اول در نور 50 درصد (48/4 سانتی‎متر) و 75 درصد (34/4 سانتی‎متر) بیشترین مقدار را داشتند که در سه ماهه دوم این روند تغییر کرد. برخلاف سایر خصوصیات رویشی، تعداد برگ در سه ماهه اول کمتر از سه ماهه دوم بود.

    نتیجه ‎گیری: 

    براساس نتایج به‎دست آمده، در سه ماهه اول رویش نهال حرا در نهالستان به سطوح مختلف نوری و آبیاری حساس‎تر بوده و واکنش شدیدتری به آن‎ها نشان می‎دهد. بنابراین آبیاری و ایجاد سایه مناسب در سه ماهه اول رویش بسیار مهم بوده و بایستی نور 50 درصد و آبیاری دوبار در روز در اختیار نهال قرار گیرد تا رویش مطلوبی داشته یاشد ولی در نیمه دوم رویش در نهالستان می‎توان فاصله آبیاری را طولانی‎تر و شدت نور را بیشتر نمود.

    کلید واژگان: واکنش رویشی نهال حرا, پریود, رویش قطری, رویش ارتفاعی, سطح برگ
    Maryam Moslehi *, Marzieh Rezai, Afsaneh Mohebbi
    Background and Objectives

    In order to reduce water consumption and producing suitable seedlings, we need have a perfect knowledge of grey mangrove habitat condition in two vegetative periods and their growth replies in the nursery. So, the aim of this study was to investigate the germination percentage and grey mangrove replies to the different levels of light, irrigation and contracted effects of them in two 3-month growth periods in the nursery.

    Material and Methods

    Propagules were collected from 30 healthy mother trees in the summer of 2022 and cultivated in five groups (3 pots in every group) of plastic pots in the coastal nursery (Factorial statistical design). We carried out irrigation regimes (2 times a day, once a day, every other day and every second day) and light treatments in five levels of 0%, 25%, 50%, 75% and 100% on propagules. In order to investigate vegetative replies of seedling to light and irrigation in the two 3-month periods (measurements), collar diameter, height and leaf number (after becoming bi-foliate), were measured using digital caliper and ruler. Growth amounts were calculated from the differences of collar diameter and height in two 3-month periods. Germination percentage was recorded at the initial growth and also leaf area of 6-month seedlings were measured in all treatments and were analyzed using GLM at the level of 95%.

    Results

    According to the results, germination percentage was higher in two times and daily irrigation as well as 50% and 75% light treatments than that of in the others (P≤0.05). In two times irrigation, leaf area with amount of 22.83 cm2 had a significant difference than the other treatments (P≥0.05). leaf area had the highest amounts in 50%, 0 and 75% light treatments (P≤0.05). All vegetative characteristics in the first 3- month and second 3-month measurement had a different reply to the light and irrigation significantly. Also, all the growth properties of seedling, except for leaf number, were higher in the first 3-month measurement that those of in the second 3-month measurement. In the second 3-month measurement, there were lower differences among treatments. According to the results, in the first 3-month measurement, diameter growth had the highest amount in the irrigation regime of two times a day (0.41 mm), once a day (0.36 mm) and light level of 50% (0.32 mm) while in the second 3-month measurement, diameter growth differences decreased in 50, 25 and 75% light treatment and were in the same groups. Also, in the first 3-month measurement, height growth had the highest amount in the twice a day irrigation treatment with the value of 4.75 cm decreased in the second 3-month measurement (2.41 cm) that was at the same group along with once-a-day irrigation regime (2.21 cm). Height growth in the first 3-monthe measurement had the highest amount at 50% light (4.48cm) and 75% (4.34 cm) light treatment changed in the second 3-month measurement. Unlike the other vegetative characteristics, leaf number was lower in the first 3-month than that of in the second 3-month.

    Conclusion

    According to the results, grey mangrove seedlings are more sensitive to the light and irrigation at the first 3-month growth and exhibit stronger replies to them. So, providing the suitable irrigation and shade is so important in the initial growth of grey mangrove seedling in the nursery. We must provide 50% light and twice a day irrigation at the first 3-month for grey mangrove seedling in order to grow suitable while we can increase light intensity and also irrigation cycle.

    Keywords: Growth Reply Of Grey Mangrove Seedling, Period, Diameter Growth, Height Growth, Leaf Area
  • مریم بنی فاطمه، حسین پرورش*، مریم مصلحی، صابر قاسمی، عبدالنبی باقری

    ماکروفونهای خاک در توسعه ساختار خاک نقش به سزایی دارند و کارکردهای بوم شناختی متعددی را عرضه می کنند. تحقیق حاضر با هدف مقایسه شاخص های زیستی ماکروفون خاک در فصل رویش و استراحت در منطقه حفاطت شده گنو در استان هرمزگان، کشور ایران انجام شده است. پس از انتخاب توده نیم هکتاری پهن برگ، توده نیم هکتاری سوزنی برگ و توده نیم هکتاری پهن برگ و سوزنی برگ (آمیخته) مشخص شد در منطقه حفاظت شده گنو در استان هرمزگان، جهت شناسایی ماکروفون، اندازه گیری خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک و رابطه آن ها با ماکروفون، تعداد 10 نمونه خاک از زیر تاج درختان تا عمق 15سانتی متری، به صورت کاملا تصادفی در فصل های رویش و استراحت برداشت شد و پس از جداسازی ماکروفون از نمونه ها در عرصه، جهت آنالیز شیمیایی به آزمایشگاه انتقال یافت. داده‎ها با استفاده از نرم‎افزار آماری SPSS26 آنالیز شد. مقایسه شاخص‎های زیستی با استفاده از آزمون T و همچنین مقایسه خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک در دو فصل رویش و استراحت با استفاده از آزمون آنوا و دانکن در سطح احتمال 95 درصد انجام گرفت. نتایج تحقیق حاضر نشان داد در هر 3 توده پهن برگ، سوزنی برگ و آمیخته بین غنا، یکنواختی و تنوع زیستی در فصل رویش و استراحت تفاوت معنی داری وجود دارد. همچنین حضور درختان جنگلی ارس و بادام تاثیر متفاوت قابل توجهی بر شاخص های زیستی و همچنین خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک دارد.حضور ماکروفو ن در خاک ،تنوع زیادو فعالیت آنها به عنوان یکی از عوامل کلیدی درباگشت عناصرغذایی و حاصلخیزی خاک می تواندنقش سازنده ای درسلامت اکوسیستم ها و حفظ تعادل آن داشته باشد

    کلید واژگان: خصوصیات فیزیکی و شیمیایی, غنا, یکنواختی, تنوع زیستی
    Maryam. Banifatemeh, Hossein Parvaresh*, Maryam Moslehi, Saber Ghassemi, Abdolnabi Bagheri

    Soil macrofauna plays a critical role in the development of soil structure and provides a variety of ecological functions. The present study aims to compare the biological index of soil macrofauna in broadleaved, coniferous, and mixed stands during growing and resting seasons in Geno protected area, Hormozgan Province, Iran. After a half-hectare broadleaved stand, a half-hectare coniferous stand, and a half-hectare broadleaf-coniferous (mixed) stand in the Geno protected area were selected to identify the soil macrofauna and measure the physical, chemical, and soil properties and their relationship with soil macrofauna, 10 soil samples were randomly collected from different soil depths including under the canopy to a depth of 15 cm, during the growing and resting seasons. The macrofauna were isolated from the soil samples and were then submitted to a laboratory for chemical analysis. Data were analyzed using SPSS26 software. Richness, evenness, and biodiversity indices were compared using t-test, and then ANOVA and Duncan tests were used to compare physical and chemical properties of macrofauna soil in growing and resting seasons. The results showed a significant difference biological index of macrofauna in broadleaved, coniferous, and mixed stands in the growing and resting seasons.Tperesence of macrofauna the soil, their great diversity and activity as one of the key factors in the supply of nutrients and soil fertility can play a constructive role in the health of ecosystems and maintaining its balance

    Keywords: Physicaland chemical proerties, Richness, Evenness.Biodiversity
  • مهدی مهماندوست، مرضیه رضایی*، رسول مهدوی، مریم مصلحی، سلطان رون
    سابقه و هدف

    آتش سوزی، از جمله بحران های اقلیمی و عوامل تهدید رویشگاه های مناطق خشک و نیمه خشک به شمار می رود و از طرفی، با کاهش توان اکولوژیک متاثر از آن، روند بیابانی شدن این بوم سازگان ها را تشدید می کند. واکنش گونه ها در رویشگاه های مختلف به آتش سوزی متفاوت است. از این رو، پژوهش حاضر به بررسی تاثیر آتش سوزی بر خصوصیات خاک رویشگاه های گز شاهی (Tamarix aphylla (L.) Karst) نیاتک در استان سیستان و بلوچستان می پردازد.

    مواد و روش ها

    طرح آماری در قالب طرح کاملا تصادفی و نمونه برداری به صورت خط نمونه است. پس از پیمایش در منطقه، توده هایی که مدت زمان آتش سوزی در آن 10 سال گذشته بود و توده شاهد، انتخاب و در هریک توده ای یک هکتاری با ابعاد 100 در100 متر به صورت تصادفی انتخاب و بر روی اضلاع مربع مشخص شده و فاصله تقریبی 50 متری از اضلاع خطی پیاده شد. سپس، پلات هایی با ابعاد 5 در 5 متر در فواصل تقریبی50 متر از یکدیگر پیاده شد (دو ضلع موازی مربع با خط تقارن بین آنها به عنوان سه ترانسکت، هر ترانسکت شامل سه پلات و در مجموع شامل 9 پلات). پس از پیاده کردن پلات، 5 نمونه خاک از چهار گوشه و مرکز پلات از عمق 30-0 سانتی متر در بهمن ماه برداشت انجام شد. هر 5 نمونه با هم ترکیب و یک نمونه ترکیبی از آن حاصل شد و برای آنالیز آزمایشگاهی به آزمایشگاه انتقال یافت تا خصوصیات فیزیکی (رطوبت و وزن مخصوص ظاهری) و خصوصیات شیمیایی (سدیم، پتاسیم تبادلی، فسفر، نیتروژن، کربن آلی، هدایت الکتریکی و اسیدیته) تعیین گردید. تجریه و تحلیل آماری در بخش فیزیکوشیمیایی خاک با استفاده از آزمون تی تست و آزمون ناپارامتریک من ویتنی یو انجام شد.

    یافته ها

    بر طبق یافته ها، نتایج تعداد 93 و 56 درخت در هکتار، 11 و 25 نهال زیر یک متر، 2 و 30 درصد درختان به صورت جست به ترتیب در توده شاهد و آتش سوزی شده مشاهده شد. خصوصیات فیزیکی خاک حاکی از کاهش رطوبت خاک در اثر آتش سوزی در مقایسه با شاهد و افزایش وزن مخصوص ظاهری در توده آتش گرفته بود. بررسی خصوصیات شیمیایی خاک نشان داد، درصد نیتروژن خاک، فسفر قابل جذب، پتاسیم تبادلی و کربن آلی خاک در توده شاهد بیشتر از توده آتش گرفته است (05/0≤p). متغیر اسیدیته، تفاوت معنی داری در بین دو پلات آتش گرفته و شاهد نشان نداد (05/0P≥) اما هدایت الکتریکی در توده آتش گرفته بیشتر از توده شاهد بود (05/0≤p).

    نتیجه گیری

    برطبق نتایج، آتش گرفته منجر به تغییرات تراکم و زادآوری پوشش گیاهی و همچنین خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک می گردد. با وجود گذشت 10 سال از آتش سوزی، بوم سازگان گز شاهی نتوانست بازسازی لازم را انجام داده و همچنان، تفاوت در خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک و همچنین تراکم در بین دو پلات آتش گرفته و شاهد وجود دارد و توده به حالت اولیه بازنگشته است.

    کلید واژگان: خصوصیات شیمیایی, کربن آلی خاک, خصوصیات فیزیکی خاک
    Mehdi Mehmandoost, Marzieh Rezai *, Rasool Mahdavi, Maryam Moslehi, Soltan Ravan
    Background and Objectives

    Fire is one of the climatic crises and threats to the habitats of arid and semi-arid regions, and the reduction of ecological capacity intensifies the process of desertification of these ecosystems. The reaction of species in different habitats to fire is different. Therefore, the present study investigates the effect of fire on soil properties of T. aphylla in Niatek stands, Sistan and Baluchistan province, Iran.

    Material and Methods

    The statistical design was completely randomized design and sampling was done as a sample line. After surveying in the area, the stands where the fire period had passed for 10 years and control stand were selected. In each stand, area (100 × 100 m) was determined on the sides of the square and the approximate distance of 50 meters was set up from the linear sides. Then, plots with (5 × 5 m) were determined at approximately 50 m from each other (three plots on each side as a transect and 9 plots in total). After setting up the plot, 5 soil samples were collected from the four corners and the center of the plot from a depth of 0-30 cm in the month of February, and 5 samples were combined and one composite sample was obtained and were transferred to the laboratory for laboratory analysis to determine the physical properties (moisture, specific gravity,) and chemical properties (sodium, Exchangeable potassium, phosphorus, nitrogen, organic matterو electrical conductivity and acidity) were determined. The experiment and statistical analysis in the physicochemical part of the soil was done using the t-test and the non-parametric Mann-Whitney U test.

    Results

    According to the results, the number of 93 and 56 trees per hectare, 11 and 25 saplings under one meter height, 2 and 30% coppice trees were observed in the control and burnt stands, respectively. Examining the physical characteristics of the soil indicated a decrease in soil moisture due to fire compared to the control, and on the other hand, an increase in bulk density in the burned stand. Also, the examination of soil-chemical properties showed that the percentage of soil nitrogen, absorbable phosphorus, exchangeable potassium and soil organic carbon in the control stand was higher than the burned stand (P≤0.05). In this study, there was no significant difference in the acidity variable between the two plots of burned and control (P≥0.05). But the electrical conductivity in the burned stand was higher than that of the control stand (P≤0.05).

    Conclusion

    According to the results, fire leads to density and regeneration changes in vegetation as well as soil physicochemical properties. Although, 10 years have passed since the fire in Thamarix aphylla Ecosystems, it could not do the necessary reconstruction and reach the edaphic and vegetation balance.

    Keywords: Soil chemical properties, Soil organic carbon, Soil physical properties
  • مریم مصلحی*، سید موسی صادقی، کورش بهنام فر، ابوالفضل جعفری

    هدف از این پژوهش تعیین پراکنش کهور آمریکایی و تهیه نقشه آن در ناحیه صحارا-سندی استان هرمزگان است. تعیین پراکنش کهور آمریکایی در سه مرحله جمع‎‏آوری اطلاعات از اداره کل منابع طبیعی و آبخیزداری استان هرمزگان، بازدیدهای میدانی و رقومی سازی پلی‎گون‎های پراکنش کهور برای تهیه نقشه انجام شد. در بررسی‎های میدانی، مختصات جغرافیایی در مناطق حضور طبیعی و جنگل‎کاری کهور آمریکایی با توجه دامنه ارتفاعی، که نقش مهمی در پراکنش کهور آمریکایی دارد، ثبت شدند. محدوده‎ها بر روی تصاویر Google Earth به شکل پلی گون مشخص و وارد نرم افزارArcGIS Pro تعیین مساحت شدند. این گونه در کلیه نواحی استان هرمزگان پراکنش دارد و در شهرستان‎های بستک، بشاگرد و حاجی آباد در ارتفاعات پایین به‎صورت تک‎پایه و پراکنده، وجود دارد. مجموع مساحت جنگل‎کاری و جنگل طبیعی کهور آمریکایی با تاج‎پوشش بیشتر از پنج درصد، به‎ترتیب 34/19275 و 21/18883 هکتار است که در مجموع 56/0 درصد مساحت استان را شامل می‎شود. قابل ذکر است گونه کهور آمریکایی در 64/48 درصد استان هرمزگان به صورت تک‎پایه و تاج‎پوشش زیر پنج درصد پراکنش دارد. بیشترین مساحت جنگل کاری مربوط به شهرستان جاسک (به‎منظور تثبیت شن‎های روان) است. پوشش طبیعی کهور آمریکایی با تاج‎پوشش بیشتر از پنج درصد به‎ترتیب در جاسک، سیریک، میناب، بندرعباس، پارسیان، خمیر، بندر لنگه و قشم پراکنش دارد. مساحت زیاد جنگل طبیعی کهور آمریکایی در این استان نشان دهنده شرایط بسیار مطلوب تجدیدحیات و رویش این گونه در منطقه است. با توجه به تجدیدحیات آسان و پراکنش سریع این گونه در استان هرمزگان، توصیه می‎شود از گونه‎های بومی در جنگل‎کاری استفاده شود.

    کلید واژگان: پراکنش طبیعی, جنگل کاری, ناحیه صحارا- سندی, پراکنش
    Maryam Moslehi *, Seyed Mousa Sadeghi, Kourosh Behnam Far, Abolfazl Jaafari

    This study aimed to introduce and generate a distribution map of mesquite (Prosopis juliflora) across the Sahara-Sindhian region of Hormozgan province. Mesquite distribution was determined in three stages: Collecting information from the General Department of Natural Resources and Watershed Management of Hormozgan Province, conducting field visits, and digitizing polygons of mesquite distribution for mapping. During the field surveys, the geographical coordinates of the mesquite's natural presence and afforestation areas were recorded based on the elevation range. This plays a significant role in its distribution. The boundaries were identified on Google Earth images as polygons, and the area was calculated using ArcGIS Pro software. In Hormozgan province (Beshagard, Hajiabad, and Bastak), it is found as a single tree or scattered at low altitudes. Mesquite's total area of afforestation and natural forest (canopy cover higher than 5%) is 19275.34 and 18883.21 ha, respectively, accounting for 0.56 of the province's area. Also, mesquite is distributed as a single tree (canopy area lower than 5%) in 48.64 percent of Hormozgan province. The largest afforestation area for mesquite is in Jask City (for stabilizing flowing sand). Mesquite is naturally found in Jask, Sirik, Minab, Banda Abbas, Parisian, Khamir, Bander-e-Lengeh, and Gheshm, respectively. Vast mesquite areas in this province indicate favorable conditions for species regeneration and growth. According to the easy regeneration and fast distribution of P. juliflora in Hormozgan province, it is suggested that native species be used in afforestation.

    Keywords: afforestation, distribution, Natural distributions, Sahara-Sindhian region
  • مریم مصلحی*، محمود آباده

    سابقه و هدف :

    در جنوب کشور به‎دلیل شرایط سخت رویشگاهی و نبود جنگل‎های طبیعی نسبت به سایر مناطق کشور، مسیله جنگل‎کاری از اهمیت ویژه‎ای برخوردار است. با توجه به کاهش شدید رطوبت خاک به‎ علت کاهش باران در سال‎های اخیر، خروج رواناب حاصل از آن در طول فصل رویش و توزیع نامناسب بارندگی در نواحی جنوبی و خشک ایران، استفاده از سامانه‎ های آبگیر، می‎تواند عامل مهمی در استقرار و رشد رویشی نهال‎ ها در نواحی خشک جنوب ایران باشد. هدف از این پژوهش بررسی تاثیر سامانه های مختلف آبگیر به همراه مالچ طبیعی بر خصوصیات رویشی نهال های کاشته شده ‎گیشدر است.

    مواد و روش‎ها:

     نهال‎های گونه گیشدر (Periploca aphylla Decne) در دو سطح مالچ (با مالچ و بدون مالچ) و سامانه در چهار سطح (هلالی، پیتینگ، لوزی و شاهد) به صورت طرح آماری کرت‎های خرد شده در قالب بلوک‎های کامل تصادفی در عرصه پیاده شد (نهال =120) 5 تکرار) تعداد نهال × (2) سطح مالچ × (4) تعداد سامانه × (3) تکرار یا تعداد بلوک). اندازه گیری رطوبت 24 ساعت پس از هر بارش طی سه سال اندازه‎گیری شد. خصوصیات رویشی شامل درصد زنده‎مانی، طول تاج، سطح تاج، رشد قطر یقه، رشد ارتفاعی و شادابی کلیه نهال‎ها اندازه‎ گیری و با استفاده از آزمون GLM تجزیه و تحلیل شد. 

    یافته ‎ها:

    نتایج نشان داد درصد زنده‎ مانی و سطح تاج گونه گیشدر به ترتیب با 100 درصد و 74/1282 سانتی ‎متر مربع در سامانه پیتینگ و هلالی بیشترین مقدار را داشت. بیشترین درصد رطوبت خاک با 14/22 درصد در سامانه لوزی به‎ دست آمد. بطورکلی، بدون درنظر گرفتن نوع سامانه، درصد رطوبت خاک در تیمار مالچ (66/21 درصد) بیشتر از تیمار بدون مالچ (14/16 درصد) بود. نتایج اثرات متقابل نشان داد سطح تاج و رویش ارتفاعی در سطح مالچ در سامانه پیتینگ با مقادیر 68/1920 سانتی‎متر مربع و 92/48 سانتی‎متر بیشترین مقدار را دارد.

    نتیجه‎ گیری:

     نتایج پژوهش حاضر حاکی از عملکرد مطلوب شیوه‎ های مختلف ذخیره نزولات آسمانی‎ در جمع‎ آوری، ذخیره و حفظ رطوبت در منطقه دهگین است که رطوبت به تدریج در زمان طولانی‎تر در معرض گیاه در اختیار قرار می‎دهد. سه سال پس از رویش نهال‎ ها در منطقه مورد مطالعه، نتایج نشان داد که رویش گونه گیشدر در سامانه‎ ها به‎ ویژه پیتینگ شرایط بهتری دارد. همچنین رویش در تیماری که مالچ آلی استفاده شد نسبت به تیمار بدون مالچ شرایط بهتری داشت. با توجه به نتایج پژوهش توصیه می‎شود در منطقه دهگین و رویشگاه‎ هایی با شرایط اقلیمی مشابه جنوب کشور، از سامانه پیتینگ به همراه مالچ طبیعی در برنامه‎ های جنگلکاری با گونه‎ های بومی استفاده گردد.

    کلید واژگان: پیتینگ, حوزه آبخیز دهگین, خصوصیات رویشی, هرمزگان
    Maryam Moslehi *, Mahmood Abadeh
    Background and Objectives

    In the south of the country, due to the harsh habitat conditions and the lack of natural forests compared to other regions of the country, the issue of forest plantation is of particular importance. Considering the severe decrease in soil moisture due to the decrease of rain in recent years, the outflow of runoff during the growing season and the inappropriate distribution of rainfall in the southern and dry regions of Iran, the use of catchment systems can be an important factor in the establishment and vegetative growth of seedlings in the dry areas of southern Iran. The purpose of this research is to investigate the effect of different drainage systems along with natural mulch on the vegetative characteristics of P. aphylla seedlings.

    Materials and Methods

    For this purpose, P. aphylla seedling in two levels of mulch (with organic mulch and no mulch) and water harvesting system in four levels (crescent, pitting, negarim system and control), in block randomized design as split plots were designed in the field (120 seedlings = (5 repetitions) number of seedlings × (2) mulch area × (4) number of systems × (3) repetition or number of blocks). Humidity was measured 24 hours after each rainfall over three years. Vegetative characteristics (viability, canopy length, canopy area, collar diameter growth and height growth) and vigority of all seedlings were also measured and analyzed using GLM test.

    Results

    The results showed that the percentage of survival and canopy area of P. aphylla species was the highest with 100% and 1282.74 square centimeters respectively in pitting and crescent systems. The highest percentage of soil moisture with 22.14% was obtained in the negarim system. In general, regardless of the type of system, the percentage of soil moisture in the mulch treatment (21.66%) was higher than the no-mulch treatment (16.14%). The results of interaction effects showed that the canopy area and the growth height in the mulching system have the highest values of 1920.68 cm2 and 48.92 cm in the pitting system.

    Conclusion

    The results of the present research indicate the optimal performance of different methods of storing precipitation in collecting, storing and maintaining moisture in the Dehgin region, which gradually provides moisture to the plant gradually. After 3 years, results showed that the growth of P. aphylla seedling was better in water catchments especially in pitting system. Also seedling growth was better in water catchments that used organic mulch . Organic mulch is an effective factor which protects soil moisture in the root area. According to different performances of investigated factors, suggest that pitting system with organic mulch and native species should be used in Dehgin and habitats like that in the South of Iran.

    Keywords: Dehgin watershed, growth characteristics, Hormozgan, Pitting
  • سید افسانه محبی، مرضیه رضایی، مریم مصلحی*

    تولید نهال در نهالستان، بدون تنش، از گام‎های اولیه تولید نهال استاندارد است؛ از این‎رو، اثرات حذف پریکارپ، رژیم‎های آبیاری، نور و اثرات متقابل آن‎ها بر خصوصیات فیزیولوژیک نهال‎های حرا Avicennia marina (Forssk.) Vierh در نهالستان (استان هرمزگان، بندر سیریک) مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور، تیمارهای حذف پریکارپ (دستی، آب شیرین، 50  و 100 درصدآب دریا)، آبیاری منظم (یک بار و دوبار در روز، یک روز و دو روز درمیان)و شدت نور (100، 75، 50، 25 و صفر درصد) بر پروپاگول‎های جمع آوری شده اعمال و محتوای کلروفیل (a وb) و کاروتنویید برگ‎های نهال حرا اندازه‎گیری شد. تجزیه و تحلیل با استفاده از آزمون GLM انجام شد. براساس نتایج، اعمال تیمارهای مختلف حذف پریکارپ، آبیاری و نور سبب تغییرات معنی‎داری در مشخصه ‎های فیزیولوژیک (کلروفیل a، کلروفیل b و کاروتنویید) شد (0.01>P). حذف پریکارپ با استفاده از آب شیرین و 50 درصد آب دریا، رژیم آبیاری دوبار در روز، یک‎بار در روز و شدت نور 50 و 75 درصد، منجر به تولید بیشترین مقدار محتوای کلروفیل در نهال‎ها شد. بیشترین مقادیر کاروتنویید نیز در تیمار 100 درصد آب دریا جهت حذف پریکارپ، نور صفر درصد و آبیاری دو روز در میان ثبت شد. بررسی اثرات متقابل (نور×پریکارپ) نشان داد کاروتنویید در نور صفر و جداسازی با 100 درصد آب دریا بیشترین مقدار را دارد. بر اساس نتایج، نهال‎های حرا در نور متوسط، جداسازی پریکارپ با آب 50 درصد دریا و آبیاری یک و دو بار در روز بهترین شرایط فعالیت فیزیولوژیک و تولید را دارند بنابراین توصیه می‎شود از نتایج فوق، در تولید نهال حرا در نهالستان‎ استفاده شود.

    کلید واژگان: پروپاگول, تیمار, جنگل مانگرو, کاروتنوئید, کلروفیل
    Seyedeh Afsaneh Mohebi, Marzieh Rezai, Maryam Moslehi *

    The production of seedlings with no stress is the first step in the nursery. Hence, the effects of pericarp removal, irrigation treatments, light, and their interaction on the physiological characteristics of grey mangrove seedlings were investigated in the nursery (Hormozgan province- Sirik Port). The aim of this study was to investigate the content of chlorophyll (a and b) and carotenoids in the leaves of grey mangrove seedlings using pericarp removal treatments (manual, fresh water, 50% seawater, 100% seawater), regular irrigations (twice a day, once a day, every other day, and every two days), and light intensities (100, 75, 50, 25, and zero percent). The analysis was performed using the GLM test. Based on the results, applying different treatments of pericarp removal, irrigation, and light treatments led to significant changes in physiological parameters (chlorophyll a, chlorophyll b, and carotenoids) (p<0.01). Removing the pericarp using fresh water and 50% seawater, irrigation regimes (twice a day and once a day), and light intensities (50 and 75%) caused the highest amount of chlorophyll content in seedlings. Furthermore, the highest amounts of carotenoids were observed in the 100% seawater treatment for pericarp removal, absence of light (0% light), and every two days irrigation treatment. In addition, the interaction effects (light × pericarp) indicated that carotenoids had the highest amount in the absence of light and pericarp removal using 100% seawater. Additionally, grey mangrove seedlings under moderate light, pericarp removal using 50% seawater, and once or twice a day irrigation treatments provide appropriate conditions for their activities. Therefore, it is recommended to use the above results in the production of grey mangrove seedlings in the nursery.

    Keywords: Carotenoid, Chlorophyll, Mangrove forest, Propagule, treatment
  • مریم مصلحی*، اکرم احمدی، محمود آباده، عبدالحمید حاجبی
    سابقه و هدف

    مانگروها، یکی از پوشش‎های مهم و اثرگذار بوم‎سازگان ماندابی هستند که همیشه سبز و مقاوم به شوری بوده و در پهنه‎های جزرومدی نواحی گرمسیری و نیمه‎گرمسیری رویش می‎کنند، به‎طوری‎که به شرایط شوری زیاد، باد، محیط غیرهوازی خاک و جزرومدهای با ارتفاع زیاد سازگار شده اند. باوجود خدمات محیط زیستی فراوان، این جنگل‎ها از بوم‎سازگان‎های در حال تهدید در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری محسوب می‎شوند که نسبت به فعالیت‎های بشری و تغییرات آب و هوایی بسیار آسیب‎پذیر بوده و در معرض تهدید هستند. در طول سالیان اخیر، تخریب زیستگاه‎های مانگرو درنتیجه توسعه سواحل، آلودگی، آبزی‎پروری، قطع و بهره برداری و تهیه سوخت، با شدت بیشتری انجام گرفته و منجر به کاهش شدید مساحت جنگل‎های مانگرو شده است. یکی از مهم‎ترین تهدیدهای انسانی در جنگل‎های مانگروی استان هرمزگان، شاخه‎زنی حرا (Avicennia marina) توسط افراد بومی به‎منظور تعلیف دام است. درصد اهمیت شاخه‎زنی در هرمزگان نسبت به سایر تهدیدها بسیار بیشتر است، بنابراین هدف از این پژوهش بررسی تاثیر شدت‎های مختلف شاخه‎زنی بر ویژگی‎های زایشی و رویش توده جنگلی می‎باشد.

    مواد و روش ها: محل اجرای طرح (منطقه‎ای به طول 180 متر در امتداد ساحل و طول جنگل مانگرو، در امتداد بالاترین و پایین ترین سطح جزرومد) بود. این طرح در قالب آماری کاملا تصادفی با 4 تیمار و 10 تکرار در قطعات نمونه به‎طول 40 و عرض 25 متر در امتداد شیب اراضی ساحلی انجام شد. در هر قطعه نمونه و در امتداد قطر آن، 10 درخت حرا که قطر تاج آن بیشتر از 2 متر بود، انتخاب شد و تیمارهای شاخه‏زنی با درصدهای (صفر، 10، 20 و 30 درصد) بر روی آنها اجرا شد (40 درخت). قابل ذکر است که قطر در ارتفاع 30 سانتی‎متر و ارتفاع درختان نمونه، وضعیت زادآوری اطراف درختان نمونه، قطر و ارتفاع درختان اطراف، پیش از شاخه‎زنی و 5 سال پس از شاخه‎زنی، اندازه‎گیری شد و با استفاده از تجزیه واریانس یک‎طرفه مقایسه شد.

    یافته ها: 

    نتایج نشان داد میزان رشد ارتفاعی و قطری درختان نمونه، در تیمار شاهد با مقادیر 45/0 متر و 37/2 سامتی‎متر بیشترین مقدار را داشت و به‎طور معنی‎داری بیشتر از تیمارهای 20 (23/0 متر و 94/0 سانتی‎متر) و 30 درصد (17/0 متر و 52/0 سانتی‎متر) بود. همچنین، مقدار زادآوری در اطراف درختان نمونه با انجام شاخه‎زنی کاهش معنی‎داری داشت. زادآوری در تیمار شاهد با مقدار 093/0 اصله نهال در متر مربع، بیشترین مقدار را داشت، در حالی‎که در تیمار شاخه‎زنی 30 درصد، کمترین مقدار (031/0 اصله نهال در متر مربع) مشاهده شد. قابل ذکر است به‎ترتیب تعداد صفر، 3، 5 و 8 نونهال خشکیده ≤ 5 سانتی‎متر، در طول 5 سال، درتیمارهای شاهد، 10، 20 و 30 درصد شاخه‎زنی مشاهده شد. در بررسی اثر شاخه‎زنی بر رویش درختان اطراف درخت نمونه، اثر معنی‎داری ‎مشاهده نشد.

    نتیجه ‎گیری:

     درمجموع، نتایج پژوهش پیش رو نشان داد درختان حرا، بسیار حساس به دخالت انسانی و شاخه‎زنی بوده و به‎شدت واکنش نشان می‎دهند. این واکنش به‎صورت کاهش ویژگی‎های رویشی و تولید نهال در اطراف درختان شاخه‎زنی‎شده، در عرصه رویشگاه نمایان شد.

    کلید واژگان: مانگرو, خصوصیات رویشی, بندر خمیر, هرمزگان
    Maryam Moslehi *, Akram Ahmadi, Mahmood Abadeh, Abdulhamid Hajbi
    Background and Objectives

    Mangroves are one of the most important and effective cover of mandabi ecosystems, which are evergreen and resistant to salinity and grow in the coastal areas of tropical and subtropical regions, so that they can adapt to the conditions like high salinity, wind, anaerobic soil environment and tides with high height. Despite the many environmental services, these forests are considered as threatened ecosystems in tropical and subtropical regions, which are very vulnerable to human activities and climate changes and are exposed to a threat. During the recent centuries, the destruction of mangrove habitats as a result of coastal development, pollution, aquaculture, logging and exploitation and fuel supply has been done more intensively and has led to a drastic reduction in the area of the mangrove ecosystem. One of the most important human threats in the mangrove forests of Hormozgan province is especially the cutting of mangroves by local people in order to raise livestock. The percentage of importance of cutting in Hormozgan is much higher than other threats, so the purpose of this research is to investigate the effect of different intensities of cutting on the reproductive and growth characteristics of forest stand.

    Materials and methods

    The location of the project was (an area 180 meters long along the coast and the length of the mangrove forest, along the highest and lowest tide levels). This design was carried out in a completely randomized design with 4 treatments and 10 replications in plots 40 meters long and 25 meters wide along the slope of coastal lands. In each plot along its diameter, 10 mangrove trees whose crown diameter was more than 2 meters were selected and cutting treatments with percentages (zero, 10, 20 and 30%) were implemented on the sample trees (40 sample trees). It is worth mentioning that the diameter at a height of 30 cm and the height of the sample trees, the reproduction status around the sample trees, the diameter and height of the surrounding trees, the sample trees before cutting and 5 years after cutting were measured and it was compared using one-way analysis of variance.

    Results

    The results showed that the height and diameter growth rate of the sample trees was the highest in the control treatment with values of 0.45 meters and 2.37 centimeters, and significantly more than the 20% treatment (0.23 meters and 0.94 cm) and 30% treatment (0.17 meters and 0.52 cm). Also, the reproduction rate around the sample trees was significantly reduced by cutting. The reproduction rate was the highest in the control treatment with 0.093 seedlings per square meter, while the lowest value (0.031 seedlings per square meter) was observed in the 30% cutting treatment. It is worth mentioning that 10, 20 and 30% cutting was observed in the control treatments, respectively, with the number of 0, 3, 5 and 8 diebacked seedlings≤ 5 cm, during 5 years. In examining the effect of cutting on the growth of trees around the sample tree, no significant effect was observed.

    Conclusion

    Overall, the results of this research showed that grey mangrove trees are very sensitive to human intervention and cutting and react strongly. This reaction was shown in the field of the habitat in the form of a decrease in vegetative characteristics and seedling production around the cut trees.

    Keywords: Mangrove, Vegetative characteristics, Khamir Port, Hormozgan
  • سینا بهروزی خورگو، حسین پرورش*، مریم مصلحی، آژیر خلیل آریا
    هدف این پژوهش، بررسی روند تغییر خصوصیات رویشی نهال های حرا در طول زمان و تعیین مقدار کلروفیل آنها تحت تاثیر غلظت های مختلف پساب آب شیرین کن است. پس از جمع آوری بذرها از سی درخت مادری مناسب و کشت آنها در گلدان های پلاستیکی، آبیاری با تیمارهای آبی با غلظت صفر، 1، 2، 3، 5، 10 و 20 درصد پساب آب شیرین کن انجام گرفت و هر دو هفته یک بار خصوصیات رویشی در تیمارهای مختلف اندازه گیری و با استفاده از طرح اندازه های تکراری آنالیز شد. اندازه گیری رنگیزه های فتوسنتزی شامل کلروفیل a و b به روش Arnon انجام گرفت و مقایسه توسط آنالیز واریانس یکطرفه صورت گرفت. نتایج نشان داد که تغییرات رشد ارتفاعی، رشد طولی برگ و رشد عرضی برگ نهال های حرا در طول دوره دارای تفاوت معنی داری است. شیب رشد ارتفاعی و طولی برگ ابتدا تند بود و سپس با نرخ آهسته ای افزایش یافت. رشد عرضی برگ با افزایش زمان، با شیب کندی در حال افزایش بود و در انتهای دوره  تقریبا به صفر نزدیک شد. میانگین رشد ارتفاعی و طول و عرض برگ در غلظت های زیاد پساب کاهش یافت. کلروفیل a، b و کل با 37/5، 30/1 و 67/6 میلی گرم بر گرم وزن تر در تیمار صفر درصد بیشترین مقدار را داشت. با توجه به نتایج در طول دوره با افزایش سن، رشد کند می شود و در غلظت های زیاد، این کاهش شدت بیشتری می یابد. بنابراین پیشنهاد می شود که برنامه های مدیریتی صحیحی در استفاده از آب شیرین کن و دفع پساب آن انجام گیرد تا آسیب به جنگل های مانگرو به حداقل برسد.
    کلید واژگان: جنگل مانگرو, خصوصیات فیزیولوژیکی, رشد ارتفاعی, کلروفیل
    Sina Behrouzi Khorgou, Hossein Parvaresh *, Maryam Moslehi, Azhir Khalil Ariya
    The aim of this study was to investigate changes process of vegetative characteristics of mangrove seedlings over time and determination of chlorophyll content in different concentrations of desalination sewage. After collecting propagules from 30 healthy mother trees and planting them, propagules were irrigated with water treatments of 0, 1, 2, 3, 5, 10 and 20% concentration of desalination sewage. Then vegetative characteristics of seedlings were measured every two weeks in different treatments and analyzed using repeated measure model. The amount of chlorophyll a and b were measured by Arnon method and compared using ANOVA. The results showed that changes in height growth, length and radial growth of leaf of mangrove seedlings had significant differences over time. Gradient of height growth and length growth of leaf was sharp at the beginning and then trend increased gradually. Radial leaf growth was slowly increasing with increasing time and was almost zero at the end of the period. The average of height growth, length and radial growth of leaf decreased at high amount of concentration of desalination sewage. The amount of chlorophyll a (5.37mg/g), b (1.30 mg/g) and total chlorophyll (6.67 mg/g) were the highest in the 0% treatment. According to the results, growth slows down over time with increasing age, and at high concentrations, this decline becomes more intense. Therefore, it was recommended that suitable management programs should be used in using of desalination set and sewage removing in order to minimize mangrove forest damages.
    Keywords: Mangrove forests, Physiological characteristics, Height growth, Chlorophyll
  • مریم مصلحی، اکرم احمدی، اصغر بیژنی
    سابقه و هدف

    دگرآسیبی، فعل و انفعالات بین گیاهان است که منجر به تحریک یا بازدارندگی رویش و جوانه‎زنی سایر گونه‎ها می‎شود. گونه غیربومی کهور پاکستانی (Prosopis juliflora (SW.) DC) به‎عنوان گونه‎ مهاجم و دارای اثرات دگرآسیبی شناخته شده است که می‎تواند با تولید ترکیبات آللوپاتیک از قبیل فنول‎ها و آلکالوییدها در محیط، سبب بازدارندگی رشد گونه‎ها شود. دو گونه مهم گبر و مغیر از مهمترین گونه‎های بومی استان هرمزگان هستند که کهور پاکستانی اغلب همراه با این گونه‎ها دیده می‏شود. لذا، در جنگل‎کاری‎ها انتخاب صحیح گونه درختی بایستی با احتیاط صورت گیرد تا اثرات منفی بر روی گونه‎های بومی نداشته باشد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی اثرات دگرآسیبی اندام‎های مختلف کهور پاکستانی بر جوانه‎زنی، طول ریشه‎چه و ساقه‎چه دو گونه مغیر و گبر است.

    مواد و روش‎ها

     اندام‎های کهور پاکستانی جمع‎آوری و عصاره از اندام‎های مختلف با غلظت‎های 0، 2، 4، 6 و 8 درصد تهیه شد و بر روی بذرهای گبر و مغیر در شرایط اتاق رشد، اعمال شد و پس از ثبت جوانه‎زنی‎، در انتهای دوره 30 روزه طول ریشه‎چه و ساقه‎چه اندازه‎گیری شد. آزمایش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با چهار تکرار انجام گرفت داده‎ها با استفاده از واریانس دو طرفه تجزیه و تحلیل شد.

    یافته‎ها

     نتایج نشان داد درصد جوانه‎زنی گونه گبر در اندام برگ در غلظت 8 درصد با مقدار 11/16 درصد، کمترین مقدار را داشت. طول ساقه‎چه در گبر و مغیر با مقادیر 73/1 و 9/3 سانتی‎متر در اندام برگ، به‎طور معنی‎داری کمتر از سایر اندام‎ها بود. طول ساقه‎چه دو گونه گبر و مغیر در تیمار شاهد به ترتیب با 58/3 و 5 سانتی‎متر به‎طور معنی‎داری بیشترین مقدار را داشت. اثرات متقابل اندام × غلظت بر طول ریشه‎چه و ساقه‎چه در گونه گبر و مغیر نیز از اختلاف معنی‎داری برخوردار بود. طول ریشه‎چه و ساقه‎چه گونه گبر و مغیر در اندام برگ با مقادیر 25/1 و 73/1 سانتی‎متر و 98/1 و 9/3 سانتی‎متر به‎طور معنی‎داری کمتر از پوست و ریشه بود.

    نتیجه‎گیری

    نتایج تحقیق حاکی از وجود اثر بازدارندگی عصاره آبی ریشه، پوست و برگ کهور پاکستانی بر درصد جوانه‎زنی، طول ریشه‎چه و ساقه‎چه دو گونه مغیر و گبر در شرایط آزمایشگاهی بود. در بین اندام‎های مورد بررسی، برگ بیشترین اثر بازدارندگی را در پی داشت که از طریق ریزش حجم بالای لاشریزه در زیر تاج این گونه در محیط و ورود ترکیبات سمی آن به خاک سطحی در اثر تجزیه، از رشد گونه جنگلی گبر و مغیر جلوگیری میکند. بر طبق نتایج، مشخص شد کهور پاکستانی، اثرات دگرآسیبی بر جوانه زنی و رشد رویشی گونه‎های بومی دارد. همچنین، ریشه کمترین اثر بازدارندگی را بر روی متغیرهای مورد بررسی داشت. بنابراین، توصیه می‎شود انتخاب گونه‎های غیربومی برای جنگل‎کاری دقت بیشتری شود و انتخاب گونه‎های بومی برای احیاء و توسعه جنگل‎ها گزینه مناسب‎تری در بوم‎سازگان حساس و شکننده جنوب کشور است.

    کلید واژگان: دگرآسیبی, جوانه‎زنی, کهور پاکستانی, گونه بومی, شرایط آزمایشگاهی
    Maryam Moslehi, Akram Ahmadi, Asghar Bizhani
    Background and Objectives

    Allelopathy is the interaction between plants that stimulates or inhibits the growth and germination of other species. Non-native species of (Prosopis juliflora (SW.) DC) is one of the species known as invasive species with allelopathic effects that can inhibit the growth and growth of species by producing allopathic compounds such as phenols, alkaloids into the environment. Two important species of Hormoozgan province are Acacia oerfota and Acacia tortilis which P.juliflora was observed with them in the natural forests, Therefore, the correct selection of tree species in forest plantation should be done with caution in order to inhibit negative effects on native species. The aim of this study was to investigate the allelopathic effects of different organs of p. juliflora on germinatin, radicle and plumule length of Ac. tortilis and A. oerfota.

    Materials and Methods

    For this purpose, the organs (root, bark and leaf) of P.juliflora were collected and different extract concentration (0, 2, 4, 6 and 8%) were prepared were added on A.tortilis and A. oerfota (4 replications, n=60) in growth chamber, and after recording germination, the plumule and radicle length were meausered after 30 days. Factorial experiment was performed through completely randomized design and was analyzed by two-way variance analyses.

    Results

    Results showed that the lowest gemination percentage in A.tortilis was observed at 8% concentration with the amount of 16.11%. The plumule length of A. tortilis and A. oerfota in aquatic extraction of leaves (1.73 and 3.9 cm) was significantly lower than other organs. Also, the plumule length of A. tortilis (3.58 cm) and A. oerfota (5 cm) had the highest amounts in control. The interaction effects of organ × concentration showed that plumule and radicle length in A.tortilis and A. oerfota had the significant differences. The interactions of organ × concentration on radicle and plumule length in A.tortilis and A. oerfota species were also significantly different. The radicle and plumule length of A. tortilis and A. oerfota in leaf organ with values of 1.25, 1.73 cm and 1.98 and 3.9 cm were significantly less than bark and roots, respectively.

    Conclusion

    The results showed that there were inhibitory effects of aqueous extract of Prosopis juliflora root, bark and leaves on the germination percentage, root length and stem length of two important species of Acacia tortilis and Acacia oerfota in laboratory condition. Among the three studied organs, the leaf organ had the most inhibitory effects, which due to the high volume of litter under the canopy of this species in the environment and the entry of toxic compounds into the surface soil due to decomposition, prevents the growth of Acacia tortilis and Acacia oerfota that P. juliflora is seen with these species and overcome on them. Also, the root had the lowest inhibitory In according to the results, P.juliflora has allelopathic effects on native species. Therefore, it is recommended to choose non-native species for afforestation more carefully and using native species for reforestation and afforestation in the south fragile ecosystem of Iran is more suitable option.

    Keywords: Allelopathy, germination, P.juliflora, native species, Laboratory condition
  • اکرم احمدی*، مریم مصلحی، امید ذاکری
    زمینه و هدف

    آب شویی از سطح پوشش گیاهی که حاصل رابطه پیچیده‎ خاک و پوشش گیاهی است بخش مهمی از چرخه عناصر غذایی است که قابلیت دسترسی گیاهان به عناصر و یا خروج مواد غذایی از اکوسیستم را در کنار فرآیند تجزیه کنترل می‎نماید. لذا هدف از این تحقیق بررسی اهمیت آبشویی درختان در چرخه عناصر غذایی (کاتیون‎های بازی) و معرفی آن به عنوان یک منبع مغذی فوری بر بهبود حاصلخیزی خاک و پایداری اکوسیستم جنگل می‎باشد.

    روش بررسی

     این مطالعات به‎صورت مروری بر مطالعات منتشرشده در منابع جامع و معتبر علمی داخلی و بین المللی انجام شده است.

    یافته ها

    آب شویی عناصر غذایی از تاج و پوشش کف درختان با قابلیت جذب سریع، از عوامل مهم حاصلخیزی خاک و پایداری بوم سازگان ها به شمار می رود که بایستی در مدیریت مورد توجه قرار گیرد. اعمال مدیریت در جنگل با تاثیر بر درصد تاج پوشش، آبشویی، کیفیت لاشبرگ و مواد آلی، چرخه عناصر غذایی، کیفیت و دسترسی به کاتیون‎ها را در خاک و گیاه تحت‎الشعاع قرار می‎دهد.

    بحث و نتیجه گیری

    بنابراین جهت برنامه‎ریزی‎های مدیریتی در طرح‎های جنگلداری و نشانه‎گذاری‎ها، شدت قطع، شدت تنک‎کردن و روشن کردن نیاز به اطلاعات تکمیلی درباره وضعیت، میزان و شدت آبشویی در هر منطقه است تا با یک برنامه‎ریزی جامع از برهم خوردن تعادل اکوسیستم جلوگیری شود. در واقع با داشتن اطلاعات کافی در زمینه عملکرد آبشویی گونه‎های مختلف و بکارگیری آن در بخش اجرا، می‎توان به تعیین ترکیب صحیح در جنگل‎کاری و عملیات پرورشی همراه با حفظ حاصلخیزی خاک و افزایش پتانسیل تولید پرداخت.

    کلید واژگان: آبشویی درختان, دینامیک کاتیون‎های بازی, چرخه عناصر غذایی, حاصلخیزی خاک
    Akrama Ahmadi *, Maryam Moslehi, Omid Zakeri
    Background

    The leaching from the surface of vegetation resulting from the complex relationship of soil and vegetation is an important part of the nutrition cycle that controls the ability of plants to access elements or the release of food from the ecosystem along with the decomposition process. Therefore, the aim of this study was to investigate the importance of trees leaching in the nutrient cycle (base cations) and introduce it as a vital nutrient source for improving soil fertility and sustainability of forest ecosystems.

    Methods

    This study is a review on published studies, a library and a comprehensive review of the literature, nationally and internationally.  

    Results

    Leaching of nutrients from the canopy and forest floor with rapid absorption is an important factor of soil fertility and sustainability of ecosystems that should be considered in the forest management. Forest management and forest cover influence the nutrient quality and access in the soil and plants by erosion, litter quality, organic matter and nutrient cycling. For the forest management plan and marking, cut intensity, thinning and lightening intensity, additional information about the status and leaching intensity is required in any area to prevent the imbalance of the ecosystem with a comprehensive plan.

    Discussion and Conclusion

    In fact, with sufficient information on the leaching function of different species and using in management, we can determine the correct combination in forestry and silviculture operations associated with soil fertility protection and increase of production potential.

    Keywords: Tree leaching, Base cation dynamics, nutrient cycle, soil fertilities
  • زینب همتی، نصرالله علیمحمدی*، مریم مصلحی، شیما صفازاده
    زمینه و هدف

    ابتلا به ترومبوز وریدهای عمقی یکی از شایع ترین مشکلاتی است که در بخش های مراقبت ویژه مشاهده می شود. مطالعه حاضر با هدف بررسی ارتباط مشخصات بالینی و فردی با ابتلا به ترومبوز وریدهای عمقی اندام تحتانی در بیماران بستری در بخش های مراقبت ویژه انجام شد.

    روش ها

     پژوهش حاضر یک مطالعه مورد- شاهدی که بر روی 504 بیمار بستری در بخش های مراقبت ویژه بیمارستان الزهرا (س) اصفهان طی سال های 1398-1393 انجام شده است. نمونه ها در گروه مورد 89 به صورت آسان و در گروه شاهد 415 به صورت تصادفی منظم وارد مطالعه شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه دو قسمتی مشخصات فردی و بالینی جمع آوری شد، سپس داده ها با استفاده از آزمون های آماری تی دو نمونه ای مستقل، من ویتنی یو، کای اسکور و همچنین رگرسیون لجستیک تحلیل شد.

    یافته ها

     میانگین سنی شرکت کنندگان در حدود 53 سال بود، اگرچه میانگین سنی در گروه مورد بیشتر از گروه شاهد بود (004/0=p) اما پس از کنترل تاثیر جنس و ابتلا به بیماری های زمینه ای، تاثیری بر ابتلا به ترومبوز نداشت (075/0=p) شانس ابتلا به ترومبوز در مردان 7/1 برابر زنان بود (029/0=p) شاخص pao2/fio2 در مبتلایان به ترومبوز (02/±61/0) به طور معناداری کمتر از گروه غیر مبتلایان (1/2±5/5) بود (0001/0>p) پس از کنترل اثر سن و جنس، شانس رخداد ترمبوز در افراد مبتلا به پرفشاری خون، دیابت، آمبولی ریه و سابقه قبلی ابتلا به ترومبوز به ترتیب (0001/0>p) 6/2، (0001/0>p) 3/3، (006/0=p) 1/2، (0001/0>p) 1/8 و(0001/0>p) 3/36 بود. بی تحرکی با شانس(0001/0=p) 9/29 مهمترین عامل خطر در آی سی یو برای ابتلا به ترومبوز بود.

    نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه نشان می دهد که داشتن برخی ویژگی های خاص و ابتلا به برخی بیماری های زمینه ای که بواسطه آنها بیماران در بخش های ویژه بستری می شوند، شانس ابتلا به ترومبوز در وریدهای عمقی را افزایش می دهد. بنابراین پرستاران می توانند با آگاهی در برنامه ریزی های پیشگیرانه آنها را مورد توجه بیشتر قرار داده و از بروز آنها بکاهند.

    کلید واژگان: ترمبوز وریدهای عمقی, اندام های تحتانی, بخش مراقبت ویژه, مطالعه مورد- شاهدی
    Zeinab Hemati, Nasrollah Alimohammadi*, Maryam Moslehi, Shima Safazadeh
    Background and Aim

    Deep Vein Thrombosis (DVT) is one of the most common problems in Intensive Care Units (ICU). The aim of this study was to investigate the relationship between clinical and demographic characteristics with lower extremity DVT in patients admitted to ICU.

    Methods

    The present study is a retrospective case-control study that was performed on 504 patients admitted to the ICUs of Al-Zahra Hospital in Isfahan during 2014-2019. Samples were easily included in the case group (89) and in the control group (415), randomly. Data were collected using a two-part questionnaire of demographic and clinical characteristics, then descriptive and analytical statistical tests such as two-sample independent t-test and if necessary Mann-Whitney were used and were eventually analyzed with SPSS version 21.

    Results

    The results showed that the mean age of participants was about 53 years, although the mean age in the case group was higher than the control group (p=0.004), but after controlling sex and underlying diseases, had no effect on thrombosis (0.075). The chance of developing thrombosis in men was 1.7 times higher than women (p=0.029). The pao2 / fio2 index in patients with thrombosis (0.61±0.02) was significantly lower than the control group (5.5±2.1) (p<0.0001). After controlling for the effect of age and sex, the chance of thrombosis in patients with hypertension, diabetes, pulmonary embolism and previous history of thrombosis (p<0.0001), 2.6 (p<0.0001), respectively, 3.3 (p=0.006), 1/2 (p<0.0001) 8.1 (p<0.0001) was 36.3. Inactivity with a chance of 29.9 (p=0.0001) was the most important risk factor in ICU for thrombosis.

    Conclusion

    The results of this study show that having certain characteristics and having some underlying diseases due to which patients are admitted to special wards, increases the chance of developing DVT. Therefore, nurses can pay more attention to them in preventive planning and reducing their incidence.

    Keywords: Deep Vein Thrombosis, Lower Extremities, Intensive Care Unit
  • مریم مصلحی*، عبدالرسول ماهینی، مریم یعقوب زاده، علیرضا میکائیلی تبریزی، افشین دانه کار
    سابقه و هدف

    جنگل‎های مانگروی ایران جزء مناطق حساس اکولوژیک هستند و در معرض طیف وسیعی از تهدیدات انسانی قرار دارند. با توجه به اهمیت اکولوژیک تالاب خورآذینی به عنوان تنها رویشگاه چندل در ایران و همچنین به دلیل کمبود اطلاعات در زمینه آلودگی فلزات سنگین در محیط رشد این گونه، تعیین آلودگی های ناشی از فلزات سنگین در این منطقه می تواند به عنوان یکی از اقدامات مهم در جهت مدیریت بهتر منطقه باشد. بنابراین هدف از این پژوهش بررسی غلظت فلزات سنگین در رسوب و اندام های رویشی دو گونه حرا (Avicennia marina (Forssk) Vierh) و چندل (Rizophora mucronata (Lam)) و مقایسه آن با استاندارد جهانی است تا با آگاهی از وضعیت آلودگی رویشگاه مانگرو و درختان حرا و چندل، برنامه‎ریزی صحیح مدیریتی در جهت کنترل منابع آلودگی و حفاظت بوم‎سازگان حساس مانگرو انجام گیرد.

    مواد و روش ها

    به منظور انجام مطالعه پس از بازدید اولیه از جنگل، یک توده شش هکتاری که مخلوطی از درختان حرا و چندل بود انتخاب و نمونه برداری با روش خط نمونه انجام گرفت. در توده انتخابی، سه خط نمونه به طول 300 متر و با فاصله 100 متر از یکدیگر در عرصه پیاده شد. روی هر یک از ترانسکت ها تعداد شش پلات با ابعاد 20 در 20 متر و به فاصله یکسان از یکدیگر مشخص شد. به منظور برداشت نمونه ها از تعداد 18 پلات مشخص شده، تعداد 10 پلات به صورت کاملا تصادفی انتخاب و در داخل هر یک از پلات های تعیین شده نیز تعداد 5 تا 10 درخت با ارتفاع بیش از سه متر به صورت تصادفی انتخاب و نمونه برداری از رسوب، ریشه و برگ درختان حرا و چندل در زمان جزر انجام شد. پس از آماده سازی نمونه ها، اندازه گیری غلظت فلزات سنگین نیکل، روی و مس با استفاده از دستگاه جذب اتمیک، انجام شد. مقایسه میانگین غلظت فلزات سنگین در رسوب، ریشه و برگ بین دو گونه حرا و چندل نیز با استفاده از آنالیز تی-مستقل انجام شد.

    یافته ها

    نتایج مقایسه میانگین غلظت فلزات سنگین در رسوب و اندام های دو گونه درخت حرا و چندل نشان داد تفاوت معنی داری در غلظت فلز نیکل و روی در رسوب، ریشه و برگ دو گونه مورد مطالعه وجود ندارد، اما غلظت فلز مس در رسوب (60/66؛ 91/39 میکروگرم بر گرم)، ریشه (99/70؛ 70/33 میکروگرم بر گرم) و برگ (51/72؛ 85/20 میکروگرم بر گرم) دو گونه حرا و چندل از تفاوت معنی داری در سطح 95 درصد برخوردار است. همچنین مقایسه میزان غلظت سه فلز روی، مس و نیکل در نمونه های رسوب دو گونه حرا و چندل با استانداردهای جهانی و ملی نشان داد غلظت فلز روی، کمتر از استاندارد جهانی و بیشتر از استاندارد رسوبات خلیج فارس است. همچنین، غلظت فلز مس در رسوبات هر دو گونه مورد بررسی در مقایسه با استانداردهای جهانی در وضعیت بالاتری قرار دارد و در مقایسه با استاندارد تعیین‎شده برای رسوبات خلیج فارس برای گونه حرا بسیار بالاتر از استاندارد و برای گونه چندل کمی بالاتر از حد استاندارد قرار دارد. بررسی غلظت فلز نیکل نیز نشان داد، شرایط آلودگی آن، بسیار بالاتر از حد استاندارد جهانی و ملی است.

    نتیجه گیری

    نتایج تحقیق نشان داد میزان غلظت فلزات نیکل و مس در رسوب هر دو گونه حرا و چندل در مقایسه با استاندارد تعیین شده برای خلیج فارس در شرایط بحرانی و فلز روی نیز در شرایط هشدار قرار دارد که این مسئله نشان دهنده آلوده بودن منطقه به فلزات سنگین است. نتایج همچنین نشان داد اگرچه تفاوت معنی داری در میانگین غلظت دو فلز روی و نیکل در رسوب و اندام های گیاهی دو گونه حرا و چندل وجود ندارد ولی میانگین غلظت فلز مس در هر سه پارامتر رسوب، ریشه و برگ دو گونه مورد بررسی دارای تفاوت معنی داری بوده و در گونه حرا بسیار بیشتر از گونه چندل است.

    کلید واژگان: جنگل‎های مانگرو, فلزات سنگین, خورآذینی, سیریک
    Maryam Moslehi *, Abdolrassoul Salmanmahiny, Maryam Yaghoubzadeh, Alireza Mikaeili Tabrizi, Afshin Danehkar
    Background and objectives

    Mangrove forests of Iran; like anywhere else; are ecologically sensitive areas and exposed to a wide range of anthropogenic threats. Considering the ecological importance of Khor-e-Azini wetland as the only Rizophora mucronata (Lam) habitat in Iran and also due to the lack of information on heavy metals pollution in this habitat, relevant investigation is of utmost importance for their better management. Hence, the aim of this study were to investigate the concentration of heavy metals in sediments and vegetative organs of Avicennia marina (Forssk) Vierh and R. mucronata and compare their concentrations with international standards to reveal the contamination status of this habitat. The ultimate goal was to provide information for pollution control at the source and more efficiently protect these sensitive ecosystems.

    Materials and methods

    After a reconnaissance visit to the mangrove habitat, a six-hectare stand composed of A. marina and R. mucronata was selected and sampling was conducted using line sampling method. In the selected stand, three 300-meter transects, 100 meters apart from each other, were formed. Also six plots (20×20 m2) were selected along transects at equal distances. To collect samples, 10 plots from among the 18 plots were selected in a complete random manner. Then, 5 to 10 trees higher than three meters were selected randomly for sampling of sediment, root and leaf of mangrove trees. Heavy metals concentrations were measured using an atomic absorption spectrophotometer. Also, the mean concentrations of heavy metals in sediments, roots and leaf of A. marina and R. mucronata were analyzed using Independent Sample T-test.

    Results

    The mean concentrations of heavy metals in sediments and organs of A. marina and R. mucronata showed no significant differences for Ni and Zn in sediments, roots and leaves of the two species, but the concentration of Cu in sediments (66.60; 39.91 µg/g), roots (70.99; 33.70 µg/g) and leaf (72.51; 20.85 µg/g) in the two species was significantly different at confidence level 95%. Also, comparison of concentration of Zn, Cu and Ni in sediment samples of A.marina and R. mucronata with international and national standards showed that of Zn was lower than the international standard, but higher than that the standard set for the Persian Gulf sediments. In addition, the concentration of Cu in sediments for the two species was higher than that of the international standard. Compared with the standard of Persian Gulf sediments, Cu concentration in A. marina habitat was much higher and in R. mucronata habitat, somewhat higher than the standard. The concentration of Ni was much higher than the international and national standards.

    Conclusion

    Our results indicated that the concentration of Ni in the sediments of A.marina and R. mucronata were critically high and that of Cu was in a warning status based on the standard of Persian Gulf sediments. Although no significant differences were detected for Zn and Ni concentrations in sediments and plant organs of A.marina and R. mucronata, Cu concentration in sediments, roots and leaf for the two species was significantly different with values for A.marina being higher than that in R. mucronata.

    Keywords: Mangrove forests, Heavy metals, Khor-e-Azini, Sirik
  • مریم مصلحی*، اکرم احمدی، سید موسی صادقی، مجید حسنی، الهام قادری

    هدف از این تحقیق بررسی مقایسه اثرات ریشه و برگ کهور پاکستانی (Prosopis juliflora (Sw) DC) در غلظت‎های مختلف بر درصد سبز شدن، شاخص بنیه بذر، طول ریشه‎چه و ساقه‎چه دو گونه مرتعی لاتی (Taverniera spartea (Burm. f.) DC.) و ریش‎پری شن‎دوست Pennisetum divisum (Forssk. ex J. F. Gmel.) Henrard در استان هرمزگان است. پس از پودر نمودن برگ و پوست ساقه کهور پاکستانی و مخلوط کردن آن با خاک فضای باز رویشگاه کهور پاکستانی (0، 20، 40، 60 و 80 گرم از هر اندام در هر کیلوگرم خاک)، 15 عدد بذر دو گونه ریش‎پری شن‎دوست و لاتی با 4 تکرار در خاک مورد نظر کشت و متغیرهای مورد نظر ثبت و با استفاده از آنالیز آماری GLM تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد شاخص بنیه بذر، طول ریشه‎چه و ساقه‎چه گونه لاتی در خاک آغشته به پوست با مقادیر77/10، 47/3 و63/3 سانتی‎متر و در گونه ریش‎پری شن‎دوست با مقادیر 7/5، 36/4 و 15/4 سانتی‎متر بیشتر از مقادیر آن‎ها در برگ بود. همچنین شاخص بنیه بذر و طول ساقه‎چه در گونه لاتی و شاخص بنیه بذر، طول ریشه‎چه و ساقه‎چه در گونه ریش‎پری شن‎دوست در تیمار 8 درصد کمترین مقدار را داشت. اثرات متقابل غلظت× اندام نیز نشان داد، عصاره برگ اثرات معنی‎دار کاهشی بر شاخص بنیه بذر، طول ساقه‎چه در هر دو گونه و طول ریشه‎چه در گونه ریش‎پری شن‎دوست دارد. همچنین درصد سبزشدن در گونه ریش‎پری شن‎دوست در تیمار شاهد (33/18 درصد) بیشترین مقدار را داشت. نتایج تحقیق نشان داد کهور پاکستانی دارای اثرات بازدارندگی بر گونه‎های مرتعی است بنابراین انتخاب این گونه برای جنگل‎کاری در نواحی بیابانی، بایستی با حساسیت بیشتری انجام پذیرد و استفاده از گونه‎های بومی کنار، کهور و مغیر در اولویت قرار گیرد.

    کلید واژگان: پوشش ‎کف, گونه‎های بومی, گونه مهاجم, استان هرمزگان
    Maryam Moslehi *, Akram Ahmadi, Seyedmousa Sadeghi, Majid Hassani, Elham Ghaderi

    This study aimed to compare the effects of roots and leaves of Prosopis juliflora (SW) DC at different concentrations on emergence, vigor, radicle, and plumule length of two species of Taverniera spartea (Burm. F.) DC. and Pennisetum divisum (Forssk. Ex JF Gmel.) Henrard in Hormozgan province, Iran. After grounding the leaves and bark of Prosopis juliflora and mixing it with the soil of Prosopis juliflora habitat (0, 20, 40, 60, and 80 g of each organ per kg of soil), 15 seeds of Pennisetum divisum and Taverniera spartea species with four replications were cultivated in the soil, and the desired variables were recorded and analyzed using GLM statistical analysis. The results showed that vigor, radicle, and plumule length of Taverniera spartea species in soil associated with bark was 10.77, 3.47, and 3.63 cm, and in Pennisetum divisum species were 5.7, 4.36, and 4.15 cm that was higher than in the leaves. Also, seed vigor, plumule length in Taverniera spartea species, and seed vigor, radicle, and plumule length in Pennisetum divisum species had the lowest values in 8% treatment. The interaction effects of concentration×organ also showed that the leaf extraction had significant decreasing effects on seed vigor, plumule length in both species, and radicle length in Pennisetum divisum species. Also, the emergence percentage in Pennisetum divisum species (18.33%) was the highest in the control treatment. The results showed that Prosopis juliflora has inhibitory effects on rangeland species, so the selection of this species for afforestation in desert areas should be done more sensitively and the use of native species (Ziziphus spina christi, Prosopis cineraria, and Acacia oerfota) should be prioritized.

    Keywords: forest floor, native species, Invasive species, Hormozgan province
  • مریم یعقوب زاده، عبدالرسول سلمان ماهینی*، علیرضا میکائیلی تبریزی، افشین دانه کار، مریم مصلحی

    جنگل های مانگرو همواره در معرض صدمات بسیاری ناشی از مخاطرات طبیعی و انسانی مختلف قرار دارند، به همین سبب برنامه ریزی به منظور فراهم آوردن ابزارهای مناسب برای جلوگیری یا کاهش آثار این مخاطرات ضروری به نظر می رسد. بنابراین در این مطالعه تهدیدات طبیعی و انسانی موجود و پیش روی جنگل های مانگرو در محدوده ی استان هرمزگان با هدف شناسایی و معرفی آن به بخش‎های مدیریتی در جهت کاهش خطرات و پیشگیری عوامل تهدید، انجام گرفت. شناسایی فهرست اولیه تهدیدات با استفاده از مرور منابع داخلی و خارجی و مصاحبه با کارشناسان خبره و حاضر در منطقه انجام و تعداد 34 عامل تهدید شناسایی شد. بر اساس تهدیدات شناسایی شده، پرسشنامه‎ای تهیه و روایی کیفی و کمی آن تعیین شد. براساس روش نسبی روایی محتوا تعداد 8 معیار (سرشاخه زنی؛ کاهش حق آبه زیست محیطی حوضه؛ نشت مواد نفتی شناورها؛ توسعه بندر و سازه های دریایی؛ فرسایش کرانه؛ تعلیف شترهای سرگردان؛ تغییرات الگوی بارش و تغییر الگوی شوری آب) دارای حداقل مقدار روایی بود. فهرست نهایی تهدیدات به روش دلفی و تعیین وزن هر یک از آن ها با روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) انجام شد. نتایج اولویت بندی تهدیدات نشان داد سرشاخه زنی، نشت مواد نفتی شناورها و فرسایش کرانه از مهم ترین تهدیدات جنگل های مانگرو در استان هرمزگان هستند.

    کلید واژگان: مانگرو, مخاطرات, سرشاخه زنی, آلودگی نفتی, هرمزگان
    Maryam Yaghoubzadeh, Abdolrassoul Salmanmahiny *, Alireza Mikaeili Tabrizi, Afshin Danehkar, Maryam Moslehi

    Mangrove forests are always exposed to damages caused by various natural and anthropogenic hazards, so planning is necessary to provide appropriate tools to prevent or reduce the effects of these hazards. Therefore, in this study, natural and anthropogenic hazards to mangrove forests in Hormozgan province have been conducted with the aim of identifying and introducing them to management sections in order to reduce risk and prevention of risk factors. The initial list of threats was identified by reviewing internal and external sources and interviews with experts in the area and 34 threat factors were identified. Based on the identified threats, a questionnaire was prepared and its qualitative and quantitative validities were determined. According to relative validity method, 8 criteria (Lopping, reduction of basin environmental water right, oil leakage from vessels, development of ports and offshore structures, coastal erosion, grazing the wandering camels, Changes in precipitation pattern and water salinity pattern) had the least validity. The final list of threats was determined by Delphi method and the weighting of each was done by Analytical Hierarchy Process (AHP) method. Prioritization of threats showed that lopping, oil leakage from vessels and coastal erosion are the most important threats to mangrove forests in Hormozgan Province.

    Keywords: Mangrove, Hazards, Lopping, Oil pollution, Hormozgan
  • مریم مصلحی*، اکرم احمدی، اصغر بیژنی، ملیحه صادقی، مجید حسنی، سید موسی صادقی

    هدف این تحقیق، بررسی تاثیر دگرآسیبی گونه سمر (Prosopis juliflora (SW) DC) بر سبز شدن، شاخص بنیه بذر، طول ریشه‎چه و ساقه‎چه دو گونه جنگلی مغیر و گبر در استان هرمزگان در جنوب ایران است. در تابستان 1399، 15 بذر از گونه‎ های هدف در خاک جمع ‎آوری شده از زیر، حاشیه و چهار متری لبه تاج از پنچ پایه سمر و همچنین خاک آغشته به پودر برگ سمر (0، 20، 40، 60 و 80 گرم در هر کیلوگرم خاک فضای باز) کشت و با آب مقطر آبیاری شدند و هر دو روز یک‎بار سبز شدن آنها ثبت شد. در انتها طول ریشه‎چه و ساقه‎چه بذرهای سبزشده اندازه‎ گیری و متغیرهای مورد نظر با استفاده از آنالیز آماری GLM، تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که درصد سبز شدن گونه گبر در خاک عرصه (74/20 درصد) به‎ طور معنی ‎داری بیشتر از گونه مغیر است. طول ریشه‎چه در گونه مغیر (14/5 سانتی‎متر) در خاک عرصه بیشتر از گبر بود، ولی در خاک آغشته به پودر برگ 53/0 سانتی‎متر کمتر از گبر بود. طول ریشه‎چه و ساقه‎چه در فضای باز (88/5 و 34/4 سانتی‎متر) به‎ طور معنی ‎داری بیشتر از خاک زیر تاج سمر بود. درصد سبز شدن (5/17 درصد)، شاخص بنیه بذر (40/13) و طول ساقه چه (22/4 سانتی‎متر) نیز در تیمار‎های کنترل بیشتر از غلظت بود. اثرهای متقابل گونه × موقعیت خاک بر شاخص بنیه بذر (4/4)، طول ریشه‎چه (11/3 سانتی‎متر) و ساقه‎چه (48/2 سانتی‎متر) نشان داد که متغیرهای مورد نظر در گونه مغیر تحت تاثیر محل جمع ‎آوری خاک هستند و در زیر تاج کمترین مقدار خود را دارند.

    کلید واژگان: درصد سبز شدن, دگرآسیبی, طول ساقه‎چه, طول ریشه‎چه, گونه ‎های بومی
    Maryam Moslehi *, Akram Ahmadi, Asghar Bijani, M. Sadeghi, M.Hasani, Seyed Mousa Sadeghi

    The aim of this study was to investigate the allelopathy effect of Prosopis juliflora species on emergence, vigority, gemole and plumule length of two important forest species in southern Iran, Hormozgan province. For this purpose, in the summer of 2020, 15 seeds of Acacia oerfota and Acacia tortilis were planted in the soil collected under, margin and four meters from the canopy edge of Prosopis juliflora and also in the soil mixed with leaf powder of Prosopis juliflora (0, 20, 40, 60 and 80 gr/kg leaf powder in soil) and irrigated with distilled water and their emergencewas recorded once every two days. Finally, gemole and plumule lengths of germinated seeds were measured and the variables were analyzed using GLM statistical analysis at 95% level. The results showed that the emergence percentage in A. tortilis species (20.74%) was significantly higher than A. oerfota species. The gemole length of A. oerfota species (5.14 cm) was longer than A. tortilis while in the soil mixed with prosopis leaf powder, the gemole length in A. oerfota was lower (0.53 cm) than it in A. tortilis. The length of gemole and Plumule in the open area with values of 5.88 and 4.34 cm was significantly higher than their values in the soil under the crown of Prosopis juliflora. Emergence percentages (17.5%), vigority (13.40) and the length of plumule (4.22 cm) were lower in the soil mixed with prosopis leaf powder than those in control treatment. The interactions of species×soil position on vigority (4.40), gemole and plumule length (3.11 and 2.48 cm) showed that the two variables of gemole and plumule length were affected by the soil collection site and had its lowest value under the canopy which it was observed in prosopis leaf concentration treatments. The results showed that A. oerfota species was strongly influenced by Prosopis juliflora allelopathy, therefore, it is recommended to prioritize afforestation with native species and, if possible, to avoid the plantation of Prosopis juliflora in the southern sensitive ecosystems.

    Keywords: Allelopathy, emergence characteristics, gemole length, Native species, plumule length
  • شمیم نوائیان قاسمی، مصطفی سلطانی*، مریم مصلحی شاد
    از میوه درخت سنجد (Elaeagnus angustifolia) به دلیل دارا بودن خواص تغذیه ای و دارویی، در درمان بسیاری از بیماری ها استفاده می شود. هدف این تحقیق بررسی اثر استفاده از مقادیر مختلف پودر سنجد بر ویژگی های کیفی ماست قالبی تولید شده با استفاده از شیر بدون چربی است. به این منظور، نمونه های ماست قالبی از شیر کامل، شیر بدون چربی و افزودن پودر سنجد در سه مقدار مختلف 10، 20 و 30 گرم در لیتر به شیر بدون چربی تولید شد. نمونه های ماست قالبی به مدت 22 روز در یخچال با دمای 1±4 درجه سلسیوس نگهداری و ویژگی های فیزیکوشیمیایی، حسی و بافتی آنها در دوره نگهداری ارزیابی شد. نتایج آزمون ها نشان می دهد که استفاده از پودر سنجد موجب ایجاد تغییرات معنی دار (p<0.05) در ویژگی های فیزیکوشیمیایی، بافتی و حسی نمونه های ماست قالبی شده است. با افزایش میزان پودر سنجد در نمونه های ماست قالبی، اسیدیته، ویسکوزیته و ظرفیت نگهداری آب به طرز معنی داری (p<0.05) کاهش یافت، اما pH و آب اندازی به طور معنی داری (p<0.05) افزایش پیدا کرد. از سوی دیگر، در حالی که با گذشت زمان در همه نمونه های ماست قالبی افزایش معنی داری (p<0.05) در مقادیر اسیدیته، ویسکوزیته و ظرفیت نگهداری آب مشاهده شد، pH و آب اندازی به طور معنی داری (p<0.05) کاهش پیدا کرد. در مجموع و با توجه به نتایج آزمون های مختلف، استفاده از 10 گرم در لیتر پودر سنجد منجر به تولید بهترین نمونه ماست قالبی بدون چربی از نظر ویژگی های فیزیکوشیمیایی، بافتی و حسی شد.
    کلید واژگان: فراسودمند, لبنیات, ویژگی های بافتی, ویژگی های حسی, ویژگی های فیزیکوشیمیایی
    Maryam Moslehi, Shad
    Russian olive, Elaeagnus angustifolia, is used in the treatment of various diseases because of its nutritional and pharmaceutical properties. The aim of this study was to evaluate the effect of using various amounts of Russisn olive powder on physicochemical, texture and sensory properties of set-type yoghurt produced from non-fat milk. Five yoghurt samples were manufactured from full-fat milk, non-fat milk and with addition of Russian olive powder in three different amounts of 10, 20 and 30 g/L to non-fat milk. Yoghurt samples were then stored in a refrigerator (4±1°C) for 22 days and their physico-chemical, texture and sensory properties were evaluated during storage. The results showed that using Russian olive powder caused significant changes (p<0.05) in physicochemical, texture and sensory properties of yoghurt samples. With addition of Russian olive powder, acidity, viscosity and water holding capacity decreased significantly in yoghurt samples, while pH and syneresis increased (p<0.05). On the other hand, while acidity and viscosity increased significantly during storage in all samples, pH, syneresis and water holding capacity decreased (p<0.05). In conclusion, using 10 g/L of Russian olive powder had the best physicochemical, texture and sensory result in manufacturing of non-fat yoghurt.
    Keywords: Dairy products, Functional food, Physicochemical properties, sensory properties, Texture properties
  • مریم مصلحی، هاشم حبشی*، اکرم احمدی، زهره ذوقی
    سابقه و هدف

    محتوی نیتروژن از جمله مواردی است که تحت عملیات جنگل شناسی ممکن است دستخوش تغییر گردد. با توجه به اهمیت میزان نیتروژن کل خاک و تغییرات فصلی آن، پژوهش حاضر به بررسی این تغییرات در توده‎های آمیخته راش-ممرز در سری یک جنگل شصت‎کلاته استان گلستان پرداخته است.

    مواد و روش ها

    برای بررسی تغییرات نیتروژن کل، از بهمن 1392 تا بهمن 1393 در چهار توده یک هکتاری (تیمار مدیریت‎نشده یا شاهد (پارسل 32) و تیمارهای مدیریت‎شده در میانگین ارتفاعی 850 متری و جهت شمال شرقی با ساختار دو اشکوبه و میانسال با طول گردش 10 ساله (پارسل 30)، 7 ساله (پارسل 33) و 1 ساله (پارسل 31) ، 20 نمونه خاک در هر توده به صورت کاملا تصادفی، از عمق 20-0 سانتی‎متری برداشته شد و نتایج با استفاده از طرح اندازه‎های تکراری در سطح احتمال 95 درصد مقایسه شد. مقایسه فصلی نیتروژن کل نیز با استفاده از طرح اندازه‎های تکراری انجام گرفت.

    یافته‎ ها

    نتایج نشان داد میانگین نیتروژن کل در بین تیمار‎های مدیریت‎شده و مدیریت نشده از اختلاف معنی‎داری برخوردار است. تیمار مدیریت نشده 32 (شاهد) و تیمار مدیریت شده 31 با میزان 11/5 و 48/3 گرم در کیلوگرم، به‎ترتیب بیشترین و کمترین مقدار نیتروژن کل را به خود اختصاص دادند. تیمار مدیریت شده 30 با میزان 80/4 گرم در کیلوگرم، مقدار نیتروژن نزدیک به شاهد بود. مقایسه فصلی نیتروژن در کلیه تیمار‎ها نیز اختلاف معنی‎داری را نشان داد. در تیمار‎های شاهد و مدیریت شده 30، 31 و 33، فصل های تابستان با مقادیر 31/4، 05/3، 4/2 و 31/4 گرم در کیلوگرم و زمستان 52/5، 96/5، 55/4 و 77/4 گرم در کیلوگرم به‎ترتیب کمترین و بیشترین مقدار نیتروژن را داشتند.

    نتیجه‎ گیری

    با وجود این‎که شیوه تک ‎گزینی در مقایسه با سایر شیوه‎ های جنگل‎ شناسی، تغییرات مثبتی را در بخش روزمینی توده جنگلی ایجاد می‎کند، تغییراتی را نیز در بخش روزمینی و زیرزمینی بوجود می آورد که در سالهای اولیه باعث کاهش شدید نیتروژن کل در بخش زیرزمینی اکوسیستم می شود. کاهش میزان نیتروژن کل در خاک پایدار نیست و به دلیل ویژگی خودتنظیمی و خودپایداری اکوسیستم، میزان نیتروژن با گذشت زمان، به سمت تعادل هدایت می شود. طبق نتایج بدست‎آمده، عملیات جنگل‎ شناسی تک‎گزینی، منجر به کاهش میزان نیتروژن کل می‎شود، لذا برای کمک به بازگشت اکوسیستم به حالت تعادل، بایستی طول گردش با توجه به میزان رویش، توان بازسازی توده و رویشگاه محاسبه گردد. با توجه به اختلاف 32/0 گرم در کیلوگرم نیتروژن در تیمار مدیریت شده 30 با طول گردش 10 ساله نسبت به تیمار شاهد، بهتر است بر طول زمان گردش در این شیوه، 3 تا 5 سال افزوده گردد تا اکوسیستم علاوه بر ترمیم شرایط ظاهری توده (تاج پوشش و...) شرایط ادافیکی خود را نیز ترمیم نماید.

    کلید واژگان: عملیات جنگل ‎شناسی, توده آمیخته, محتوی نیتروژن, طول گردش
    Maryam Moslehi, Hashem Habashi *, Akram Ahmadi, Zohre Zoghi
    Background and objectives

    Nitrogen dynamics is one of the factors that may change under silviculture practices. Regarding the importance of total nitrogen content and its seasonal variation, the present research studies these changes in the mixed beech-hornbeam stands located in district one of Shast-Kalateh forest, Golestan province, Iran.

    Materials and methods

    To study the total nitrogen variation in an average altitude of 850 meters and northeast direction with two-stage and middle-aged structure, 20 samples were randomly collected at the depth of 20 cm in four stands (1 ha) as treatments including non-managed stand and 3 managed stands (selection system) in 10 (Parcell 30), 7 (Parcell 33), and 1 (Parcell 31) years rotation from January 2014 to January 2015. The data and seasonal variation were compared by repeated measure design (p≤0.05).

    Results

    The results showed that there was a significant differences between managed treatments and control (p < 0.05). The highest (61.37 gr kg-1) amount of total nitrogen was observed in control treatment (Parcell 32) while lowest (41.78 gr kg-1) was in managed treatment (Parcell 31). The total nitrogen content in managed treatment (Parcell 30) (4.80 gr kg-1) was close to the control. Also, seasonal comparison of total nitrogen showed significant differences in all treatments. Among all managed and control treatments, summer (4.31, 3.05, 2.4 and 4. 31 gr kg-1) and winter (5.52, 5.96, 4.55 and 4.77 gr kg-1) had the lowest and highest total nitrogen, respectively.

    Conclusion

    Single tree selection system creates positive changes in above ground section of forest stand, compared to others. It cans also changes in above and below gound sections of forests and cause to reduce total nitrogen in ecosystem in early years. Decreasing in total nitrogen content is not permanent and due to the self-regulation and self-sustainbality of ecosystem, the amount of nitrogen is driven to equilibrium through time. According to the results, single-tree selection system has lead to a decrease in total nitrogen content, therefore, to help restore ecosystem to balance situation, the rotation period should be calculated with respect to the amount of growth, the capacity to restore stand and the habitat to restore the ecosystem to a perfect balance. Regarding the difference of 0.32 gr kg-1 nitrogen in managed treatment (Parcell 30) with 10 year rotation compared to the control treatment, it is advisable to increase the rotation period 3 to 5 years in selection system to improve stand physiognomy (crown cover, etc.) and edaphic conditions.

    Keywords: Forest operation, Mixed stand, Total nitrogen, Rotation period
  • مریم مصلحی*، حامد حسن زاده خانکهدانی

    با جمع‎آوری آب باران و ذخیره‎سازی آن با استفاده از شیوه‎های مختلف ذخیره نزولات آسمانی در مناطق خشک کشور، اراضی فاقد پتانسیل کشاورزی، در جهت ایجاد پوشش گیاهی به‎ کار گرفته می‎شود که در نتیجه آن، کاهش تبخیر، رواناب و اتلاف آب و افزایش ذخیره آب زیرزمینی حاصل خواهد شد. هدف از این تحقیق، تاثیر شیوه‏های مختلف ذخیره نزولات آسمانی بر حفظ رطوبت خاک و برخی از خصوصیات رویشی نهال‎های بومی گونه مغیر (Acacia oerfota (Forssk.) Schweinf) در حوزه زوجی و معرف دهگین استان هرمزگان است. خصوصیات رویشی و کیفی نهال‎ها شش ماه پس از تولید، اندازه‎گیری و سپس به سامانه‎های آبگیر باران هلالی، لوزی، پیتینگ و شاهد انتقال یافت. چاله‎هایی با ابعاد 40×40×40 سانتی‎متر در وسط سامانه‎های هلالی، پیتینگ و انتهای ضلع سامانه لوزی جهت کاشت نهال‎ها حفر شد. همه سامانه‎ها عمود در جهت شیب احداث شده است. شایان ذکر است برای پلات شاهد نیز در منطقه‎ای هم‎شیب با سایر سامانه‎ها و فاصله متوسط 2 متر از یکدیگر، چاله‎های کاشت نهال حفر شد. چهار ماه پس از کاشت نهال در دوره بارش و ثبت پنج واقعه بارندگی، خصوصیات رویشی و کیفی نهال‎ها در سامانه‎ها و همچنین رطوبت خاک 24 ساعت پس از هر بارش بررسی و با استفاده از آنالیز واریانس دوطرفه مقایسه شد. درجه شادابی نهال‎ها در شاهد با مقدار 86/2 در درجه متوسط طبقه‎بندی قرار گرفته و به‎طور معنی‎داری کمتر از مقدار آن در شیوه‎های مختلف جمع‎آوری نزولات آسمانی بود. میانگین رویش قطری و ارتفاعی در سامانه هلالی 95/1 میلی متر و 12/10 سانتی‎متر بود که اختلاف معنی‎داری با شاهد در سطح 5% داشت. این نتایج نشان می‎دهد این اختلاف رویش تصادفی نبوده بلکه تحت تاثیر شیوه‎های مختلف ذخیره نزولات آسمانی است. درصد رطوبت در سامانه‎های هلالی، لوزی، پیتینگ و شاهد (24 ساعت پس از بارش) به‎ترتیب 46/13، 95/11، 5/11 و 34/10 درصد بود که اختلاف معنی‎داری با یکدیگر داشتند. بنابراین اختلاف رطوبت، واقعی بوده و ناشی از عملکرد شیوه‎های مختلف ذخیره نزولات آسمانی است. نتایج همبستگی بین خصوصیات رویشی و رطوبت خاک با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون نیز نشان داد رطوبت خاک با احتمال 99%، اثر مستقیم مثبتی بر قطر یقه و ارتفاع نهال‎ها دارد. طبق نتایج، در شرایط طبیعی در منطقه دهگین، سامانه هلالی با بهبود بهتر ذخیره نزولات و کاهش اتلاف آب و درنتیجه افزایش رطوبت خاک در مقایسه با شاهد، میکروکلیمای مناسب‎تری را برای رویش گیاه فراهم می‎کند.

    کلید واژگان: ارتفاع نهال, حفظ رطوبت, قطر یقه, گونه بومی, جنوب ایران
    Maryam Moslehi*, Hamed Hassanzadeh Khankahdani
    Introduction

    water is necessary for human, animal and vegetation lives. Therefore, providing sufficient water is an undeniable necessity for sustaining creatures’ lives. Development of water supplies, thus, should occur in such a way as to keep the hydrological balance and biological functions of all ecosystems which is crucial for marginal lands. Precipitation storage is the general name for all different techniques used for collecting runoff and rain water to be saved in the soil profile or tanks and be used for growing trees and crops and developing them in dry lands. The precipitation storage is applied for afforestation in arid and semi-arid regions whose rainfall rates are not enough to sustain a good seedling or tree growth. Precipitation storage can increase the rate of planting trees in drought regions through the collection of rainfall, and runoff enhancement. Therefore, these techniques could compensate for the lack of soil moisture and help overcome good spells in critical growing stages, securing good water for plant when rainfall is erratic. This study, therefore, sought to investigate the effect of different precipitation storage techniques on preserving soil moisture and some growth characteristics of Acacia oerfota (Forssk.) Schweinf seedlings in Paired watershed of Dehgin, Hormozgan province.

    Material and methods

    Paired watershed of Dehgin is one of the sub watersheds of Esteghlal dam in Minab, Hormozgan province. Having collected Acacia oerfota seeds in the summer of 2018, they were planted in plastic pots. Collar diameter, stem height and quality characteristics of seedlings were measured. Seedlings were then planted with three replications (three blocks) in four treatments (diamond-shape micro catchment, semi-circular bunds, pitting, and control). following four months and five rainfall events, growth and quality characteristics of seedlings were measured in different precipitation storage techniques and the collected data were analyzed, using two-way analyses at the level of 95%. Soil moisture was measured based on different precipitation storage techniques and control, and the extracted data were analyzed by two-way analyses. The relationship between soil moisture, collar diameter and stem height were also measured via Pearson's correlations.

    Results

    the results of the study indicated that the seedling vitality with the amount of 2.86 was significantly lower in control than it was in different precipitation storage techniques. Collar diameter of seedlings in semi-circular bunds (1.95 mm) was higher than what it was in diamond-shape micro catchment, pitting and control (0.92, 0.88 and 0.89 mm). Height growth in semi-circular bunds with the amount of 10.12 cm was significantly higher than that in control with the amount of 6.2 cm. These significant differences were due to the function of different precipitation storage techniques. Soil moisture percentage in all treatments was reported as being different (p<0.05). The amounts of soil moisture were 13.46%, 11.95%, 11.5% and 10.34% in diamond-shape micro catchment, semi-circular bunds, pitting, and control respectively. It was also found that soil moisture had positive direct effect on collar diameter and seedling height (p<0.01).

    Discussion and Conclusion

    Vitality and establishment of tree seedlings depend on soil conditions and available moisture. As rain water is free of salts and other minerals that may harm plants and prevent their growth, it deemed great for plant growth. Considering the fact that rain water percolates into the soil, it forces salt down and away from root zone, allowing roots to grow better and making them tolerate more severe drought. The construction of diamond-shape micro catchments, semi-circular bunds and pitting in the study region, and collection of rain water and runoff led to the increase in soil moisture by improving infiltration rate, and thus facilitated plant growth. On the other hand, as plants require large quantities of water for growth, water was used during photosynthesis to produce carbohydrate as a necessary element for plant growth. Moreover, it is evident that leaves are important organs for photosynthesis and play an important role in survival and growth of plants. As the findings of the current study showed, soil moisture was higher in control method. It could thus be concluded that lower growth in control is due to lower moisture.The results of this study indicated that precipitation storage techniques were highly crucial for the soil moisture storage to improve vegetation in arid and semi-arid areas and increase their growth and vitality. It was also found that soil moisture content and also growth characteristics of drought-tolerant seedlings of Acacia oerfota, were higher in semi-circular bunds than those in control and other precipitation storage methods. These seedlings have suitable shoots and large green leaves without dieback in dry climate of Dehgin, resulted from the rain water and runoff collected through precipitation storage techniques and absorbed by plants. Moreover, among all treatments, semi-circular bunds were the best precipitation storage methods for afforestation and pasture improvement in the studied region.

    Keywords: Collar diameter, Dehgin watershed, Hormozgan, moisture preserve, seedling height
  • اصغر بیژنی، مریم مصلحی*، حسین پرورش
    هدف این تحقیق، بررسی اثرهای دو گونه کهور ایرانی Prosopis cineraria (L.) Druce و کهور پاکستانی P. juliflora (SW.) DCبر خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک و مقایسه آنها با فضای باز در جنگل های آمیخته جنوب ایران است. پس از انتخاب 15 درخت از کهور ایرانی و کهور پاکستانی در جنگل های آمیخته شهرستان سیریک، استان هرمزگان، در بهار 1397، یک نمونه ترکیبی خاک از چهار جهت (عمق 10 سانتی متری) از زیر تاج هر درخت (15 نمونه) و فضای باز (15 نمونه) به صورت کاملا تصادفی برداشت شد و برای تعیین اسیدیته، درصد رطوبت، ماده آلی، هدایت الکتریکی، کلسیم، سدیم، منیزیم و پتاسیم تبادلی به آزمایشگاه انتقال یافت. نتایج نشان داد که همه خصوصیات خاک (به جز اسیدیته) در زیر تاج درختان به طور معنی داری بیشتر از فضای باز است. در زیر تاج کهور ایرانی، منیزیم، ماده آلی و رطوبت اشباع با مقادیر 23/72 میلی گرم در لیتر، 32/1 و 00/15 درصد بیشترین مقدار را داشتند. پتاسیم، سدیم و کلسیم در زیر تاج کهور غیربومی با مقادیر 7/239، 93/174 و 75/206 میلی گرم در لیتر بیشترین مقدار را داشت. هدایت الکتریکی (33/2 دسی زیمنس بر متر) و اسیدیته (10/7) در زیر تاج کهور غیربومی به ترتیب افزایش و کاهش معنی داری نسبت به فضای باز داشت. بر طبق نتایج می توان گفت که دو گونه بومی و غیربومی کهور بر خصوصیات شیمیایی خاک اثرهای مثبتی (به جز اسیدیته و شوری) دارند. با توجه به تاثیر چشمگیرتر کهور ایرانی بر خصوصیات کلیدی رطوبت و ماده آلی و افزایش هدایت الکتریکی در زیرکهور پاکستانی در اکوسیستم حساس و شکننده جنوب کشور، جنگلکاری در اراضی جنگلی با گونه بومی بر گونه غیربومی برتری دارد.
    کلید واژگان: جنگلکاری, جنگل های خلیج و عمانی, کاتیون های تبادلی, گونه های غیربومی, ماده آلی
    Asghar Bijani, Maryam Moslehi *, Hossien Parvaresh
    The aim this study was to investigate effects of Prosopis cineraria (L.) Druce and Prosopis juliflora (Sw.) DC on physiochemical characteristics of soil and compare them with open area in mixed stand of south forest of Iran. For this purpose, we selected 15 p. cineraria and p. juliflora in the mixed forest of Sirik, Hormoazgan province. Then combinative soil samples were randomly collected in four geographical directions (10cm depth) under each tree and open area in spring, 2018 and were transferred to the laboratory in order to be measured pH, soil moisture, organic matter, electric conductivity, calcium, sodium, potassium and magnesium. Result sowed that all soil characteristics (except for pH) are higher under tree than those in open area (p<0.05). Also magnesium, organic matter and moisture with the amounts of 72.23 mg/L, 1.32% and 15.00% were highest under p. cineraria crown. Amounts of potassium, sodium and magnesium (239.7, 174.93 and 206.75mg/L) were highest under p.juliflora crown. In addition, EC (2.32 ds/m) increased and pH (7.10) decreased than those in open area significantly. In according to this study, p. cineraria and p. juliflora influence on soil ochemical characteristics (except for pH and EC) positively but totally due to remarkable effect of p. cineraria on key characteristics of soil moisture and organic matter and negative effects of p. juliflora on electrical conductivity increase in sensitive ecosystem of south of Iran, afforestation by native species is preferred than to exotic species.
    Keywords: Afforestation, exchangeable cations, Exotic species, Khalij-o-Omanian forest, Organic Matter
  • محمد اکبریان*، رحمان اسدپور، مریم مصلحی، امید ذاکری
    در سواحل استان هرمزگان، گونه های گیاهی وجود دارند که به فاصله کمی از خط ساحلی رشد و استقرار یافته اند، به نظر می رسد این گونه ها قابلیت آن را داشته باشند که به عنوان گونه ای کاربردی جهت احیاء اراضی ماسه ای ساحلی مورد استفاده قرار گیرند. هدف اصلی این مقاله، تعیین بهترین روش تکثیر Halopyrom mucronatum, Aeluropus lagopoides, Sporobolus arabicus  به عنوان سه گونه گیاهی بومی سواحل ماسه ای شرق استان هرمزگان است. با استفاده از مطالعات کتابخانه ای مناطق انتشار گونه های مذکور در سواحل هرمزگان مشخص شد. با مراجعه به عرصه و جمع آوری استولن و بذر، اقدام به تولید نهال گلدانی شد. پس از کاشت، نهال ها آماربرداری شده و به کمک آزمون فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در 3 تکرار 21 نمونه ای و با تیمارهای مختلف، بهترین روش تکثیر برای هر یک از گونه های انتخابی معرفی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، بیشترین درصد ظهور نهال هر سه گونه مربوط به تیمار قلمه های استولن بود (6/91 درصد) و کمترین درصد رویش متعلق به شاهد (9/7 درصد) و تیمار اسید جیبرلیک 1000 پی پی ام  به مدت 12 ساعت در دمای c°20 (صفر درصد) بر روی بذر بود. به نحوی که در تیمار اسید جیبرلیک هیچ رویشی مشاهده نشد. از بین سه گونه فوق، تولید نهال Spo. arabicusبا روش استولون با 100 درصد و خیساندن بذر (شاهد) با 4/52 درصد از موفقیت بیشتری همراه بود. با توجه به این نتایج به نظر می رسد بهترین روش تولید نهال گونه های مذکور، استفاده از قلمه های استولن با موفقیت 81 تا 100 درصد باشد.
    کلید واژگان: استولن, تولید نهال, تکثیر رویشی, گندمیان ساحلی
    Akbarian Mohammad *, Rahman Asadpour, Maryam Moslehi, Omid Zakeri
    On the coast of Hormozgan province, there are halophytic grasses distributed in coastal plain, near to the coastline. They are potential forage crops which could be used to reclamation of coastal sandy saline soil deserts. The aim of this study is introducing of suitable methods for seedling production of Halopyrom mucronatum, Aeluropus lagopoides and Sporobolus arabicus as native grasses of coastal sand masses in the eastern part of Hormozgan Province, Iran. The geographical distribution of Halo. mucronatum, Ael.lagopoides and Spo.arabicus was obtained by the help of literature review. In next stage with Referring to the field and collecting stolons and seeds of these species, seedlings were produced from cutting stolons and seeds. After planting, the percentage of produced seedlings was recorded. Using appropriate statistical tests, the best way of reproduction for each of the selected species was introduced. Test treatments were include of soaking in boiling water, soaking in acid gibberellic (1000 ppm) and stolones cuttings. Based on the results, the highest percentage growth of all three species was cutting treatment (91.6%) and the lowest percentage growth were in the control (7.9%) and treatment of gibberellic acid on seeds (0%). So that in the acid gibberellic treatment, no growth was observed. Of the three species, propagation of Spo. arabicus was more successful by stolon (100%) and seed or control method (52.4%). Based on these results, it seems that the best method for producing seedlings of these species is using stolon cuttings with 81 to 100% success.
    Keywords: coastal grasses, Seedling production, stolon, vegetative propagation
  • هاشم حبشی، مریم مصلحی*، الهام شبانی
    سابقه و هدف

    چرخه عناصر غذایی در جنگل، ارتباط تنگاتنگی به چرخه هیدرولوژیکی دارد زیرا آب به عنوان حلال اصلی و انتقال عناصر غذایی از تاج و لاشریزه به خاک می‎باشد. هدف از این پژوهش بررسی تغییرات ماهانه و سالانه سدیم، پتاسیم و کلسیم در آبشویی تاج و لاشریزه گونه ممرز (Carpinus betulus L.) در طول سال و مقایسه آن‎ با عناصر غذایی موجود در آب باران در توده آمیخته می‎باشد.

    مواد و روش‎ها

    این تحقیق از تاریخ بهمن 1390 تا تاریخ بهمن 1391 در توده آمیخته‎ای در جنگل شصت‎کلاته (جنگل پژوهشی دانشگاه گرگان) انجام گرفت. در منطقه مورد مطالعه در یک مساحت 5000 متر مربعی، 3 درخت نمونه سالم، با تاجی متقارن و آزاد و تنه‎ای متقارن، برای بررسی مشخصه‎های شیمیایی تاج‎بارش و آبشویی لاشریزه، انتخاب شد. نمونه ‏های باران، آبشویی تاج و لاشریزه، به مدت یک سال، بعد از هر بارندگی جمع‎آوری شد. ظروف جمع‎آوری بعد از هر باران بلافاصله خالی و قبل از جایگذاری، با آب دوبار تقطیر شستشو شد. برای تجزیه محتوی شیمیایی آبشویی تاج، لاشریزه و باران، نمونه‎ها به آزمایشگاه دانشگاه علوم کشاورزی گرگان انتقال و در دمای 4 درجه سانتی‎گراد نگهداری شد. غلظت عناصر سدیم، پتاسیم و کلسیم با استفاده از دستگاه فلیم فتومتری اندازه‎گیری شد. جهت بررسی مقدار عناصر آب‎شویی شده در تاج و لاشریزه در مقایسه با آب باران و همچنین بررسی تغییرات ماهانه عناصر آبشویی شده در طول سال، به‎ترتیب از آنالیز آماری تی تست و آنالیز واریانس یکطرفه در سطح احتمال 95 درصد استفاده شد.

    یافته‎ها

    نتایج نشان داد میزان آبشویی عنصر سدیم در تاج‎بارش با مقدار 37/116 کیلوگرم در هکتار در سال و عناصر سدیم و پتاسیم در آبشویی لاشریزه (79/78 و 45/158 کیلوگرم در هکتار در سال) به‎طور معنی‎داری کمتر از مقادیر سدیم و پتاسیم در آب باران با مقادیر 82/172 و 72/217 کیلوگرم در هکتار در سال بود. همچنین میزان آبشویی عناصر در آبشویی تاج و لاشریزه در ماه‎های مختلف در طول سال، بطور معنی‎داری متفاوت بود. بیشترین مقدار آبشویی عناصر سدیم، پتاسیم و کلسیم در تاج بارش با مقادیر به‎ترتیب 51/24، 30/58، 14/3 کیلوگرم در هکتار و سدیم (93/19 کیلوگرم در هکتار) و کلسیم (17/4 کیلوگرم در هکتار) در آبشویی لاشریزه در ماه مهر بود. همچنین کمترین میزان آبشویی عناصر سدیم، پتاسیم و کلسیم در دو لایه تاج (84/0، 22/3 و 15/0 کیلوگرم در هکتار) و لاشریزه (45/0، 52/0 و 03/0 کیلوگرم در هکتار) در ماه شهریور مشاهده شد.

    نتیجه‎گیری کلی

    در طول این فرایند پیچیده مشخص شد در مبادله عناصر در تاج حین بارش، تاج گونه ممرز بر خلاف انتظار تمایل کمتری به انتشار عناصر از بافت‎های شاخ و برگ خود و آبشویی آن دارد و بیشتر تمایل دارند عناصر را از آب باران جذب نموده و بخشی از نیاز غذایی خود را از این طریق برطرف نمایند.

    کلید واژگان: آبشویی تاج, آبشویی لاشریزه, تغییرات ماهانه کاتیون‎ها, گونه ممرز
    Hashem Habashi, Maryam Moslehi *, Elham Shabani
    Background and objective

    Nutrient cycles in forests are tightly linked to the hydrological cycle because water acts as the main solvent and transporting agent for nutrient from the aboveground tree canopy to the underlying soil. The aim of this research was to evaluate the monthly and annual changes in chemical properties (calcium, sodium and potassium) of the canopy and litter leaching of hornbeam (Carpinus betulus L.) trees during a year compared with nutrients in rainfall (RF).

    Material and Methods

    This study occurred from January 2012 to February 2013 in a mixed natural stand at the Shastkolate Forest research Station of the University of Gorgan with similar allometric characteristics. For sampling of RF, throughfall (TF) and litterfall (LF) chemistry. RF, TF and LF were sampled on an event basis within a year. The collectors were emptied after each incident rainfall (as soon as rain ceased) and were thoroughly rinsed with deionized water and dried before being replaced. To analyze the chemical content of RF, TF and LF, samples were transported to the laboratory of Gorgan University and stored at 4 ºC. The concentration of sodium (Na+), potassium (K+) and calcium (Ca2+) were determined by flame photometer. In order to compare amount of nutrients in TF and LF with RF and monthly nutrient dynamics of TF and LF, we used t-test analysis and the one way variance analysis.

    Results

    Results showed that Na+ amount in TF (116.37 kg ha-1year-1), and K+ and Na+ amounts in LF (158.45 and 78.79 kg ha-1year-1), were significantly lower than K+ and Na+ (217.72 and 172.82 kg ha-1year-1) in RF (p<0.05). Also amounts of nutrient leaching of TF and LF in various months were different significantly. The highest leaching amounts of Na+, K+ and Ca2+ were observed for TF, 24.51, 58.30 and 3.14 kg. ha-1, respectively. However highest amounts of Na+ and Ca2+ were measured in October for LF; 19.93 and 4.17 kg. ha-1, respectively. Also the lowest leaching of Na+, K+ and Ca2+ of TF (0.84, 3.22 and 0.15 kg ha-1 respectively) and LF (0.45, 0.52 and 0.03 kg ha-1 respectively) were measured in September.

    Conclusion

    In this complex process, in crown cation exchange, the absorption tendency of hornbeam crown was higher than its cation diffusion from leaf and branch tissues, so hornbeam crown tend to absorb nutrition from RF to remove its nutrient need. Key words: Crown leaching, litter leaching, monthly dynamics of base cations, hornbeam species.

    Keywords: Crown leaching, litter leaching, monthly dynamics of base cations, hornbeam species
  • عبدالحمید حاجبی*، مریم مصلحی، مجید حسنی
    هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر تراکم، موقعیت نهال ها در پهنه بین جزر و مدی، نوع گونه و اثرهای متقابل آنها بر خصوصیات رویشی و درصد زنده مانی نهال ها در پهنه جزر و مدی است. نهال های شش ماهه حرا و چندل در سال 1387 به خور حفاظت شده تاسبر استان هرمزگان انتقال (طرح کرت های دو بار خرد شده در قالب طرح بلوک کامل تصادفی) داده شده و در تراکم های 1×1، 2×2 و 3×3 و فواصل 10، 20 و 30 متر از امتداد ناحیه جزر و مدی کشت شدند. سپس به مدت یک سال، هر دو ماه یک بار، خصوصیات رویشی و درصد زنده مانی نهال ها بررسی و با استفاده از آنالیز واریانس چندمتغیره در سطح احتمال 95 درصد آنالیز شد. نتایج نشان داد که قطر یقه، زنده مانی، ارتفاع و قطر تاج نهال ها در فاصله 20 متری از امتداد ناحیه جزر و مدی با مقادیر 97/4 میلی متر، 93/43 درصد، 51/15 و 78/4 سانتی متر بیشترین مقدار خود را داشت (05/0p<). همچنین قطر یقه، زنده مانی، ارتفاع، قطر تاج و ضریب قدکشیدگی نهال های حرا به ترتیب 3 میلی متر، 81/37 درصد، 01/11، 53/4 و 04/24 سانتی متر بیشتر از نهال های چندل بود (05/0p<). براساس نتایج به دست آمده توصیه می شود که برای افزایش احتمال موفقیت جنگلکاری در هرمزگان، گونه های حرا در پهنه بین جزر و مدی کشت شود.
    کلید واژگان: جنگلکاری, درخت حرا, درخت چندل, درصد زنده مانی, مانگرو, مشخصه های رویشی, هرمزگان
    Hamid Hajebi *, Maryam Moslehi, Majid Hassani
    The aim of this study was to evaluate the effects of density, situation of seedlings in intertidal zone, species and their interaction effects on growth characteristics and survival of seedling in tidal zone. 6-month seedlings of Avicennia marina (Forssk.) Vierh. and Rhizophora mucronata (Lam). were transferred to Tasbar firth in Hormozgan province (split split plot in randomized complete block design). Seedlings were planted with 1×1, 2×2 and 3×3 m densities and 10, 20 and 30 m distance planting in tidal zone. Vegetative characteristics and survival rate were investigated every 2 months for a year and analyzed using general linear model at the level of 95% confidence. Result showed, in 20 m planting distance, collar diameter, height, canopy diameter and survival rate of seedlings were highest (4.97 mm, 15.51 cm, 4.78 cm and 43.93% respectively). Also, collar diameter, survival percentage, height, canopy diameter and stem height to stem diameter of grey mangrove were, respectively, 3 mm, 37.81%, 11.01, 4.53 and 24.04 cm, higher than those of red mangrove (p<0.05). According to this study, it is recommended to cultivate grey mangrove in intertidal zone to increase the chances of afforestation success in Hormozgan province.
    Keywords: Gray mangrove tree, red mangrove tree, mongrove, growth characteristics, afforestation, survival percentage, Hormozgan
  • هاشم حبشی، مریم مصلحی*، الهام شبانی

    هدف از این پژوهش بررسی تاثیر تاج‎بارش و آب‎شویی لاشریزه گونه بلوط بلندمازو (Quercus castaneifolia C.A.Mey.)  در توده آمیخته بر پویایی کاتیون‎های بازی و تغییرات ماهانه آن ها در سری یک طرح جنگلداری دکتر بهرام‎نیا استان گلستان است. به‎ این منظور، نمونه‎های تاج‎بارش و لاشریزه در یک دوره یک‎ساله بعد از هر بارش جمع‎آوری و ازنظر مقدار کاتیون‎های سدیم، پتاسیم و کلسیم با آب باران در فضای باز با استفاده از آزمون تی تست در سطح 5 درصد مقایسه شد. همچنین بررسی تغییرات کاتیون‎ها در ماه‎های مختلف با استفاده از آنالیز واریانس یک طرفه انجام گرفت. نتایج نشان داد درمجموع یک سال، میزان آب‎شویی عناصر پتاسیم و کلسیم در تاج‎‏بارش با مقادیر (61/226 و 86/13 کیلوگرم در هکتار) به‎طور معنی‎داری بیشتر از مقادیر آن ها در آب باران (72/217 و 97/10 کیلوگرم در هکتار در سال) بوده است. میزان آب‎شویی سدیم در دولایه تاج‎بارش (38/120 کیلوگرم در هکتار در سال) و لاشریزه (58/108 کیلوگرم در هکتار در سال) به طور معنی‎داری کمتر از آب باران بود. همچنین آب‎شویی کاتیون‎ها در هر دولایه در ماه‎های مختلف، متغیر بود. کمترین میزان آب‎شویی در ماه شهریور و بیشترین میزان آب‎شویی در ماه مهر بود. این تحقیق نشان داد درختان بلوط تاثیر مثبتی در افزایش عناصر غذایی محلول در خاک جنگل از طریق تاج‎بارش و آب‎شویی لاشریزه دارد چراکه گیاه قادر است این عناصر را به‎واسطه محلول بودن، در همان لحظه جذب نموده و وارد گردش عناصر غذایی خود نماید بنابراین با به کارگیری صحیح این‎گونه در جنگل کاری، می‎توان به بهبود کیفیت عناصر غذایی خاک در کوتاه مدت، کمک نمود.

    کلید واژگان: چرخه عناصر غذایی, پویایی کاتیون‎های بازی, آبشویی تاج و لاشریزه, توده آمیخته بلوط بلندمازو
    Hashem, Maryam Moslehi*, Elham Shabani

    The aim of this study was to investigate the effect of throughfall (TF) and litterflow (LF) on oak (Quercus castaneifolia C.A.Mey.) and their monthly changes in the mixed stands located in district one of Shastkolate forest, Golestan province. For this purpose, TF and LF samples were collected after each rainfall (RF) in a one-year period and their content of Na+, K+ and Ca2+ compared with the RF using by T-Test at the 95% of confidence level. Also, monthly variation of cations was investigated using by one way variance analysis. The results showed that the amounts of K+ and Ca2+ leaching in TF (226.61 and 13.86 kg ha-1 year-1) were significantly higher than those in RF (217.72 and 10.97 kg ha-1 year-1). Amounts of Na+ leaching in TF (120.38 kg ha-1 year-1) and LF (108.58 kg ha-1 year-1) were lower than it in RF. Also nutrient leaching of TF and LF in various months were different significantly. The lowest and highest leaching was observed in September and October. The results of this study showed that oak trees have a positive effect on the increase of soluble nutrients in forest soil through TF and LF, because plants are able to absorb soluble nutrients as soon as penetrate in the soil and insert them to their nutrient cycle, so using it correctly in afforestation, can improve the quality of soil nutrients in short time.

    Keywords: Nutrient cycle, base cation dynamics, throughfall, litterflow, mixed stand of oak
  • عبدالحمید حاجبی*، مریم مصلحی، مجید حسنی
    جنگل‎های مانگرو یکی از سودمندترین بوم سازگان ها هستند که امروزه در اثر تخریب، کمتر از 50 درصد مساحت اولیه آن ها باقی مانده است. در مقابل تخریب بی‎رویه، بسیاری از کشورها علاوه بر حفاظت جنگل‎های مانگرو، اقدام به تولید نهال‎های استاندارد و جنگل کاری با آن ها کرده اند. هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر نوع گونه، رژیم آبیاری، شرایط نوری و اثرات متقابل آن ها بر ویژگی های رویشی نهال‎های حرا (Avicennia marina (Forssk.) Vierh.) و چندل (Rhizophora mucronata (Lam.)) در نهالستان بود. پس از جمع آوری بذرهای این دو گونه در تیر و مردادماه 1387، بذرها در گلدان‎های پلاستیکی کشت شدند. رویش قطری، رویش ارتفاعی و ضریب قدکشیدگی تحت تاثیر ‎گونه، رژیم آبیاری (هرروز، یک روز درمیان و سه روز درمیان) و شرایط نوری (سایه‎ و آفتاب) با استفاده از تجزیه واریانس سه طرفه بررسی شد. نتایج نشان داد که رویش قطری چندل در شش ماهگی نسبت به 45 روز پس از کاشت، 0/38 میلی‎متر بیشتر از حرا بود (0/05< p). بررسی اثرات متقابل (گونه × شرایط نوری) حاکی از آن بود که رویش قطری حرا و چندل در شرایط سایه، اختلاف معنی‎دار داشتند. همچنین، رویش قطری حرا در روشنایی بیشتر از سایه بود (0/05< p). افزایش ضریب قدکشیدگی نهال‎ها در سایه به‎طور معنی‎داری بیشتر از روشنایی بود. افزایش ضریب قدکشیدگی هر دو گونه در سایه با یکدیگر اختلاف معنی‎داری داشت. در حرا افزایش ضریب قدکشیدگی در سایه به طور معنی‎داری بیشتر از روشنایی بود (0/01< p). طبق نتایج، برای رویش حرا روشنایی مناسب‎تر از سایه است، در حالی که چندل در هر دو شرایط نوری و سایه می تواند رشد کند.
    کلید واژگان: جنگل کاری, جنگل های مانگرو, روشنایی, رویش, سایه
    Abdolhamid Hajebi *, Maryam Moslehi, Majid Hassani
    Mangrove forests are one of the most beneficial ecosystems that have lost more than 50% of their primary extents. Because of uncontrolled degradation, many countries go beyond standard measures of mangrove forests protection and produce standard seedlings to afforest for higher success rates. Therefore, the aim of this study was to investigate the effects of species, irrigation, and light regimes as well as their interaction on vegetative growth of grey mangrove (Avicennia marina (Forssk.) Vierh.) and red mangrove (Rhizophora mucronata (Lam.)) seedlings in the nursery setting. Seeds of mangrove trees were collected and planted in plastic pots during July and August 2008. Then collar diameter, height, and stem height to stem diameter (h/d) were measured as influenced by species, irrigation regime (every day, every other day, and three days in between) and light condition (shade and light) using a three-way analysis of variance. Results showed that the diameter growth in the red mangrove is more than 0.38 mm than that of the grey mangrove (p < 0.05). Interactive effects of species × light condition showed that diameter growth of grey mangrove and red mangrove seedlings are significantly different in the shade condition. Diameter growth of grey mangrove seedlings was higher in light condition than that of in shade (p < 0.05). In shade, the stem height to stem diameter of seedlings was significantly higher than that of those measured it in light. Furthermore, the stem height to stem diameter as influenced by species × light condition was significantly different between two species and was also higher in shade condition compared with grey mangrove seedling (p < 0.01). The results suggested that light provides more favorable conditions for the grey mangrove seedlings growth, whereas it is not beneficial for the red mangrove seedlings.
    Keywords: Growth, light, mangrove forests, reforestation, shade
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال