به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "مشروطیت" در نشریات گروه "علوم سیاسی"

تکرار جستجوی کلیدواژه «مشروطیت» در نشریات گروه «علوم انسانی»
  • فاطمه محبوب، علی اصغر داودی *، حمید سعیدی جوادی

    وضعیت زنان در دوره قاجار به گونه ای بود که از کوچکترین حقوق اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی محروم بوده و تحت محدودیت های شدید ناشی از جامعه مردسالار قرار داشتند. یکی از مهمترین دلایلی که زنان را در آن وضعیت قرار داده بود بی سوادی، عدم آگاهی و عدم ارتباط با جامعه بود. به همین دلیل از جمله اولین اقداماتی که توسط زنان نوگرا صورت گرفت ساخت مدارس دخترانه و تلاش برای سوادآموزی دختران و زنان بود. اگرچه تاسیس مدارس دخترانه در آن محیط با اعتراض و واکنش جامعه سنتی مواجه شد، ولی به تدریج و بویژه بعد از انقلاب مشروطه گسترش یافت و تاثیرات مفیدی بر وضعیت زنان گذاشت. هدف پژوهش حاضر بررسی نتایج و پیامدهای تاسیس و گسترش تدریجی نهادهای آموزشی بر وضعیت زنان این مقطع است. از این رو پرسش این است که نهادهای آموزشی چه تاثیری بر وضعیت زنان دوره قاجار داشته است؟ فرضیه این است که نهادهای آموزشی از جمله مدارس دخترانه، باعث سوادآموزی و به تبع آن رشد آگاهی، تغییر نگرش و تلاش برای ایفای نقش بیشتر زنان در جامعه شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که زنان تسلیم پذیر و بی ادعای دوره قاجار، با ورود به دوره پهلوی به زنانی مطالبه گر تبدیل شده که مطالباتی مانند حق ورود به جامعه و اشتغال را مطرح کرده اند. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی است و داده ها به شیوه کتابخانه ای گردآوری شده اند.

    کلید واژگان: نهادگرایی, جایگاه زنان, مشروطیت, دوره قاجار, مدارس دخترانه
    Fatemeh Mahbob, Aliasghar Davoudi *, Hamid Saidi Javadi

    The status of women in the Qajar period was such that they were deprived of the smallest social, economic, cultural and political rights and were under severe restrictions caused by the patriarchal society. One of the most important reasons that put women in that situation was illiteracy, lack of awareness and lack of communication with society. For this reason, one of the first measures taken by modern women was the construction of girls' schools and efforts to educate girls and women. Although the establishment of girls' schools in that environment was met with protest and reaction from the traditional society, but gradually, especially after the constitutional revolution, it spread and had beneficial effects on the status of women. The aim of the current research is to investigate the results and consequences of the establishment and gradual expansion of educational institutions on the status of women at this stage. Therefore, the question is, what effect did educational institutions have on the status of women in the Qajar period? The hypothesis is that educational institutions, including girls' schools, have caused literacy and, as a result, the growth of awareness, change of attitude and efforts to play a greater role for women in society. The findings of the research show that the submissive and undemanding women of the Qajar period, upon entering the Pahlavi period, turned into demanding women who raised demands such as the right to enter society and employment. The present research method is descriptive-analytical and the data were collected in a library manner.

    Keywords: Qajar Period, Institutionalism, Position Of Women, Girls Schools, Constitutionalism
  • محمدعلی فتح الهی*

    تخیل سیاسی عبارت از هویت یابی سیاسی است و مشروطیت را می توان شروع تخیل علمی در سیاست ایران دانست. تخیل با ایجاد شک و تردید عمل می کند که نوعی آموزش و پرورش سیاسی و اجتماعی است و البته با نقادی توام است و به خلاقیت منجر می شود. تخیل مشروطیت هم برای ایجاد شک و تردید بود. مشروطیت ماهیت علوم انسانی داشت و برای آن بود که جامعه با علوم انسانی اداره شود. مدیریت با علوم انسانی در مشروطیت را می توان خط مقاومت ملی نامید که بویژه در برابر مداخلات استعمار انگلیس معنی پیدا می کرد. مشروطیت هرچند مسبوق به زمینه های مردمسالارانه در تاریخ سیاسی ایران بود ولا به شکست منجر شد و البته زمینه حرکتهای بعدی ملت ایران را فراهم آورد. پیروزی انقلاب اسلامی ایران باعث شد که نگاه عمیق تری به مشروطیت شکل بگیرد.اما انقلاب اسلامی را نمی توان تجربه دیگری از مشروطیت تلقی کرد.

    کلید واژگان: مشروطیت, تخیل سیاسی, انقلاب اسلامی
    Mohammadali Fathollahi *

    Political imagination is political identification and constitutionalism can be considered as the beginning of scientific imagination in Iranian politics. Imagination works by creating doubt, which is a form of political and social education, and of course, it is accompanied by criticism and leads to creativity. The imagination of constitutionalism was also to create doubt. Constitutionalism had the nature of humanities and it was for the society to be governed by humanities. Management with humanities in constitutionalism can be called the line of national resistance, which was especially meaningful against British colonial interventions. Even though constitutionalism preceded the democratic foundations in Iran's political history, it led to failure, and of course it provided the basis for the next movements of the Iranian nation. The victory of the Iranian Islamic Revolution caused a deeper view of constitutionalism to be formed. But the Islamic revolution cannot be considered as another experience of constitutionalism.

    Keywords: Constitutionalism, Political Imagination, Islamic Revolution
  • آرش منشی زادگان، وحید سلیمانی مقدم

    ورود ایران به عصر جدید با جنبشی آغاز شد که مشروطه نام گرفت، انقلابی که نقطه برجسته ورود ایران به دنیای مدرن و تعارض جدی و رسمی میان سنت و مدرنیته محسوب می گردد. جنبشی که بر بستری از نارضایتی های عمومی، آشفتگی های اقتصادی، ناکارآمدی سیاسی شکل گرفت و با انتظاراتی بزرگ آغاز شد اما فرجام آن غرق شدن در دریای ژرف ناامیدی بود و به دوره ای از کشمکش و هرج و مرج منجر شد که کشور را به آستانه فروپاشی کشاند. مقاله حاضر در پی بررسی این پرسش است که وقوع مشروطیت چه نسبتی با مدرنیته غربی دارد؟ این مقاله براین فرض استوار است که انقلاب مشروطه از نوع فانتزیک و ناشی از مواجهه ایرانیان با روان-ضربه مدرنیته غربی است. فانتزی ها که از یک منظر محصول مواجهه تروماتیک با امر واقع هستند مانند حجابی سخت امکان بروز و نمایش کارآمدی را غیرممکن و اندیشه حل بحران را به حاشیه می برند. در این صحنه خیالی، ما قهرمان داستانیم و آرزوهایمان در حال تحقق و میلمان در حال شکل گیری است. واقعیت اجتماعی ما محصول این فانتزی و پاسخی ناشایست و کژتاب به لاعلاجی امر واقع است. این انسجام خیالی واقعیت سیاسی، راه برون رفتی پیشرو جامعه نمی-گذارد جز آن که در چرخه تکرار فانتزی های پی درپی اسیر بمانیم.

    کلید واژگان: مشروطیت, روانکاوی سیاسی, فانتزی, تروما, مدرنیته
    Arash Monshizadegan, Vahid Soleimani Moghadam

    Iran's entry into the new era began with a movement called Constitutionalism. This revolution is considered the highlight of Iran's entry into the modern world and the serious and formal conflict between tradition and modernity. A movement that was formed based on public dissatisfaction, economic disturbances, and political inefficiency, and it started with great expectations. Still, it drowned in the deep sea of despair and led to a period of conflict and chaos, which brought the country to the brink of collapse. The present article seeks to examine the question of what is the relationship between the occurrence of constitutionalism and western modernity? This article is based on the assumption that the constitutional revolution is of a fantasy type and is caused by the encounter of Iranians with the shock of western modernity. Phantasies, which are, from the point of view, the product of a traumatic encounter with reality, are like a stiff veil, making the possibility of appearing and showing efficiency impossible and marginalizing the idea of solving the crisis. In this imaginary scene, we are the protagonists, and our dreams are being realized, and our desires are being formed. Our social reality is the product of this fantasy and an inappropriate and sarcastic response to the incurability of reality. This imaginary integration of political reality does not leave a way out for the society except to remain captive in the cycle of successive fantasies.

    Keywords: constitutionalism, political psychoanalysis, fantasy, trauma, modernity
  • احسان شاکری خوئی*

    همگام با تحولات عصر مشروطه خواهی و جدال قدیم و جدید در ایران، فقه سیاسی و نظریه پردازی شیعه در باب دولت نیز متحول شد. در این عصر دو مکتب و سنت فکری و فقهی ایران و نجف، به طرح دیدگاه ها و مواضع سیاسی و فقهی خود در ارتباط با قدرت سیاسی و دولت پرداختند.نظریه سلطنت مشروطه با محوریت فقهایی چون محمد حسین نائینی و با الهام گیری از مفاهیم نوآئین مشروطیت تولید شد. در مقابل، نظریه سلطنت مشروعه با طلایه داری علمایی چون شیخ فضل الله نوری به بازسازی و تحکیم میراث قدمایی شیعه خصوصا متخذ از نظریه پردازی های عصر صفوی همت گماشت. در این مقاله از شکل گیری و تولید این نظریه ها پرسش خواهد شد و این که چگونه می توان خوانشی معنا دار از فضای معنایی این دو نظریه ارائه داد. به چه دلیل دو فقیه شیعه در یک عصر و بهره مند از منابع استنباط واحد، به نتایج و نظرات دوگانه ضد هم می رسند؟با استفاده از الگوی روش شناختی کوئنتین اسکینردر صدد فهم و رمز گشایی از معنای نهفته در پس آراء این دو فقیه خواهیم بود. بر اساس هرمنوتیک اسکینر، نظریات، تحت تاثیر«بسترها و زمینه ها» شکل می گیرد. در این مقاله، چارچوب روشی اسکینر در فهم نظریه سلطنت مشروطه و سلطنت مشروعه و نزد نمایندگان برجسته این دو دیدگاه یعنی محمد حسین نائینی و شیخ فضل الله نوری به بحث گذاشته خواهد شد. به این منظور زمینه های دوگانه زبانی، فکری و عملی، محیطی این دو فقیه بازسازی می شود.

    کلید واژگان: مشروطیت, معنا, زمینه, هرمنوتیک اسکینر, سلطنت مشروطه, سلطنت مشروعه
    Ehsan Shakeri Khoei *

    Developments during the constitutional period and the formation of opposition and pro-government groups in Iran led to a change in political jurisprudence and Shia ideas about the state. During this period, Shia jurists, in the two schools of Iran and Najaf, expressed their political and jurisprudential positions, which resulted in two important views of constitutional and legitimate monarchy. The view of constitutional monarchy was created by jurists such as Mohammad Hossein Naeini and derived from the new concepts of constitutionalism. In contrast, the view of a legitimate monarchy was founded by scholars such as Sheikh Fazlollah Nuri. The author’s question in this article is what are the views of these two schools on theories of government and which concepts have had the most impact on them? The author has used the hermeneutic methodological model of Quentin Skinner to examine the views of Mohammad Hossein Naeini and Sheikh Fazlollah Nouri. The results show that linguistic and intellectual contexts on the one hand and practical and environmental contexts on the other hand have led to their different views of constitutionalism.

    Keywords: Constitutionalism, Hermeneutics of Quentin Skinner, Legitimate Monarchy, Hussein Naini, Fazlollah Nuri
  • رضا سرحدی*، مهدی نجف زاده

    نظریه های گذار به دموکراسی در دهه های گذشته توسعه سیاسی و اقتصادی را حرکتی می دانند که با روشنگری آغاز شده سپس ناگزیر به پیشرفت و آزادی خواهد انجامید. نظریه های متاخر و به طور ویژه سنت توسعه پژوهی دارون عجم اوغلو و جیمز ای. رابینسون با تاکید بر سیاست، اقتصاد و تاریخ؛ نشان داده اند که در گذار به دموکراسی امر جبری وجود ندارد بلکه تعادلی کاملا بی ثبات است که باید مرتبا از آن حفاظت شود. سوال پژوهش این است: رابطه قدرت دولت و جامعه در دوره مشروطه چگونه بوده است و نسبت آن با گذار به دموکراسی چیست؟ پاسخ موقت به این پرسش چنین است: جنبش مشروطه باعث کاهش قدرت شاه شد و مقدمات پیشرفت جامعه و نهاد های میانی به عنوان یکی از پایه های گذار به دموکراسی فراهم آمد. تحت انقیاد قفس هنجار ها و تضعیف ظرفیت دولت به عنوان پایه دیگر گذار به دموکراسی، قدرتمند شدن هم زمان جامعه و دولت و برآمدن لویاتان مقید به عنوان نقطه بهینه گذار به دموکراسی رخ نداد و ایران از دالان آزادی به بیرون پرتاب شد. روش این پژوهش، جامعه شناسی تاریخی - تبیینی است و داده های آن از طریق مطالعات کتابخانه ای - اسنادی گردآوری شده است و در چارچوب نظریه عجم اوغلو و رابینسون بررسی و تحلیل شده اند.

    کلید واژگان: مشروطیت, گذار به دموکراسی, ظرفیت دولت, ظرفیت جامعه, قفس هنجارها
    Reza Sarhaddi *, Mehdi Najafzadeh

    The theories of the transition to democracy in the past decades consider political and economic development as a movement that started with enlightenment and then will inevitably lead to prosperity and progress. This is almost moving in a dogmatic way to realize liberty for all the countries of the world. Late theories and especially the development research Approach of Daron Acemoglu and James A. Robinson with an emphasis on politics, economics and history; They have shown that there is no coercion in the transition to democracy, but a completely unstable balance that must be constantly protected. The research question is: How was the relationship between the power of the state and the society in the constitutionalism and what is its relationship with the transition to democracy? in constitutionalism, the power of the Shah Decreased and provided for the development of society as one of the foundations of the transition to democracy. Under the subjugation of the cage of norms and the weakening of the state's capacity as another basis for the transition to democracy, the synchronic strengthening of society and the state and the rise of the Shackled Leviathan as the Equilibrium of transition to democracy did not happen, and Iran was thrown out of the narrow corridor of liberty. The method of this research is historical-explanatory sociology, and its data has been collected through library-documentary studies and analyzed in the framework of Acemoglu and Robinson 's theory.

    Keywords: Constitutionalism, transition to democracy, State capacity, society capacity, cage of norms
  • شهرزاد رومز، علیرضا ابطحی*، ناصر جدیدی
    در دوره سلطنت رضاشاه، ملیگرایی به عنوان یک ایدیولوژی از غرب وارد شده و برآمده از تحولات سیاسی و فکری عهد قاجار و به خصوص دوران مشروعیت، همراه با اندیشه های وطن پرستانه و تجددخواهانه به صورت اصلی ترین ایدیولوژی مشروعیت بخش برای قدرت و سپس سلطنت رضاشاه درآمد و به صور مختلف بر سراسر فضای سیاسی و فرهنگی حکومت پهلوی اول حاکم شد و به عنوان عاملی در جهت مشروعیت بخشی به حکومت پدیدار گشت. رضاشاه بیش از هر چیز بر اندیشه های ملی گرایانه و وطن پرستانه تاکید و خواهان احیاء دوران مجد و عظمت قدرت ایران بود. بدین لحاظ ملی گرایی رضاشاهی ترکیبی از اندیشه های ملی گرایانه و وطن پرستانه و تجددخواهانه و ملی گرایی احیاگر و سپس باستان گراست و درواقع ملی گرایی احیاگر که خواهان احیاء دوران قدرت و عظمت ایران باستانی است، یکی از اصلی ترین مبانی ملی گرایی مشروعیت بخش حکومت رضاشاه به شمار می رود.آنچه مسلم است، تاریخ و تاریخ نگاری بی تردید یکی از مهم ترین بسترهای حضور و نمود ملی گرایی فرهنگی است و ازاین رو در دوران ورود و حاکمیت ملی گرایی بر فضای سیاسی و فرهنگی ایران از اواخر دوره قاجار و سراسر دوره پهلوی اول، همچون بسیاری از مسایل فرهنگی ایران به طور گسترده تحت تاثیر این ایدیولوژی قرار گرفت. تاریخ نگاری ملی گرایانه از اواخر دوره قاجار در عرصه فرهنگ، اجتماع و سیاست جامعه ایرانی پدیدار گشته و طی چندین دهه به عنوان یکی از چالش های مهم فکری و فرهنگی جامعه ایرانی، ذهن بسیاری از روشن فکران، نویسندگان، روزنامه نگاران و سیاست مداران را به خود مشغول کرده است.
    کلید واژگان: تاریخ, تاریخ نگاری, مشروطیت, پهلوی
    Shahrzad Roumez, Alireza Abtahi *, Naser Jadidi
    During the reign of Reza Shah, nationalism entered as an ideology from the West and emerged from the political and intellectual developments of the Qajar era, especially during the period of legitimacy, along with patriotic and modernist ideas became the main legitimizing ideology for power and then the reign of Reza Shah. The entire political and cultural atmosphere of the first Pahlavi government came to power and emerged as a factor in legitimizing the government. Reza Shah emphasized above all on nationalist and patriotic ideas and called for the revival of the era of glory and greatness of Iranian power. In this sense, Reza Shahi nationalism is a combination of nationalist, patriotic, modernist, revivalist and then archaic nationalist ideas.What is certain is that history and historiography is undoubtedly one of the most important contexts for the presence and manifestation of cultural nationalism. He was influenced by this ideology. Nationalist historiography has emerged in the field of culture, society and politics of Iranian society since the end of the Qajar period and has occupied the minds of many intellectuals, writers, journalists and politicians as one of the important intellectual and cultural challenges of Iranian society for decades.
    Keywords: History, Historiography, Constitutionalism, Pahlavi
  • مصطفی عزیزی قرامحمدی، حمید الهویی نظری*، خیرالله پروین
    امر مشروعیت سیاسی همان علت موجه دولت در توسل به اقتدار عمومی است، تمشیت امور جامعه نیازمند یک نهاد سیاسی بی رقیب عالی در راس نهادهای عمومی که همان حاکمیت است می باشد و آنچه نهاد سیاسی حکمرانی را در توسل به قدرت عمومی توجیه می کند، مشروعیتی است که برای اقدامات خود قایل است. اما اینکه منبع و مبنای مشروعیت چه می باشد چالش برانگیز و محل مناقشه است که با توسل به برخی نظریاتی این خصوص در فلسفه سیاست ارایه گردیده تشریح و به چالش های فوق پرداخته شود. نظریه مشروطیت دولت سنگ بنای نظریات دولت های لیبرال را بنا نهاد و موجب مردمی شدن حکومت ها، تدوین قوانین اساسی و حاکمیت قانون گردید. اندیشمندان با طرح نظریه قرارداد اجتماعی ابتدا سعی نمودند قدرت دولت را در چهارچوب یک قرارداد اجتماعی اعطا شده از سوی شهروندان به حکمرانان نشان دهند سپس با اعمال محدودیت بر قدرت و تضمن آزادی شهروندان اندیشه های هر چه مردمی تر شدن دولت ها را تعالی بخشیدند. در این مقاله ضمن تشریح چیستی مشروعیت سیاسی و نگاهی تاریخی به تکامل نظریه مشروطیت دولت، عنصر مشروعیت را در یک دولت مشروطه تحلیل می نماییم.
    کلید واژگان: مشروعیت سیاسی, مشروطیت, دولت, حاکمیت و قرارداد اجتماعی
    Mostafa Azizi Qaramohammadi, Hamid Alhooee Nazari *, Khirollah Parvin
    The issue of political legitimacy is the justifiable reason for the government to resort to public authority. Management of social affairs requires a highly unrivaled political institution at the head of the public institutions, which is the government and what justifies a governing political institution in using public power, is the legitimacy it asserts. What is the source and basis of legitimacy, is challenging and controversial that is described using some theories especially in politic philosophy and above challenges were addressed. Government constitutionalism theory laid the theories of liberal governments and caused popularization of governments, drafting the constitution and governance of law. Thinkers by proposing social contract theory, first tried to show the power of government within the framework of a social contract granted by the citizens to the rulers. Then, by imposing restrictions to power and guaranteeing the freedom of citizens, they elevated the ideas of more popular governments. In this article, explaining the nature of political legitimacy and a historical look at the evolution of government constitutionalism theory, we analyze the element of legitimacy in a constitutional government.
    Keywords: Political Legitimacy, Constitutionalism, Government, Governance, Social Contract
  • امیرطاها مخدومی*
    تحولات جامعه ایران از دیرباز تحت تاثیر موضوعات و مسایل مذهبی بوده است. از جمله می توان به گرایش های فقهی-سیاسی دوران مشروطیت و دوره جمهوری اسلامی اشاره نمود که هرکدام منجر به شکل گیری قوانین متفاوتی شده است. سوال نوشتار حاضر این است که گرایش های فقهی-سیاسی دوران مشروطیت و جمهوری اسلامی به چه نحوی بر روند شکل گیری قوانین اثرگذار بوده اند؟ فرضیه نوشتار این است که سه عامل دفع استبداد، محدود بودن و یا گسترده بودن اختیارات فقیه و تلقی عرفی یا شرعی از قانون، مهم ترین عوامل اثرگذار بر شکل گیری قوانین عصر مشروطیت و دوره ج. ا. ایران بوده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که گرایش های فقهی-سیاسی در دوره مشروطیت و ج. ا. ایران با توجه به عدم اختیارات گسترده به فقها، بیش از پیش در محدوده قوانین عرفی سیر می نمود، اما در دوره جمهوری اسلامی، بدلیل اختیارات گسترده ولی فقیه در قانون اساسی، وجه شرعی به منزله منبع قانونگذاری و همچنین دفع استبداد در نظر گرفته شده است.  اگر در دوره مشروطه، قانون، مشروط بودن سلطنت و عرفی بودن سیاست، بخشی از منابع قانونگذاری به شمار می آیند، در گرایش اسلام سیاسی منتج به جمهوری اسلامی، احکام شرعی دافع استبداد و عاملی برای قانونگذاری در نظر گرفته می شود. روشی که پژوهش حاضر مورد استفاده قرار می دهد، توصیفی-تحلیلی و بهره گیری از منابع اسنادی و کتابخانه ای است.
    کلید واژگان: فقه و سیاست, قانون, مشروطیت, جمهوری اسلامی ایران, امام خمینی (ره)
    Amirtaha Makhdoumi *
    Changes in Iranian society have long been influenced by religious issues. Among others, we can mention the legal-political tendencies of the constitutional period and the period of the Islamic Republic, each of which has led to the formation of different laws. The question of the present article is how the jurisprudential-political tendencies of the constitutional period and the Islamic Republic have influenced the process of the formation of laws? The hypothesis of the article is that the three factors of repelling tyranny, the limited or extensive authority of the jurist and the customary or Shariah perception of the law, are the most important factors influencing the formation of the laws of the constitutional era and the period c. A. It has been Iran. The results of the research show that jurisprudential-political tendencies in the period of constitutionalism and c. A. Due to the lack of wide powers for jurists, Iran used to be within the limits of customary laws, but during the period of the Islamic Republic, due to the wide powers of the jurists in the constitution, the Shari'a aspect was considered as a source of legislation as well as the prevention of tyranny. has been If in the constitutional period, the law, the conditionality of the monarchy, and the customary nature of politics are part of the sources of legislation, then in the trend of political Islam resulting in the Islamic Republic, Sharia rulings are considered as a deterrent to tyranny and a factor for legislation. The method used in this research is descriptive-analytical and using documentary and library sources.
    Keywords: jurisprudence, politics, Law, Constitutionalism, Islamic Republic of Iran, Imam Khomeini
  • ابوالحسن نجف زاده، نعمت احمدی نسب*، علی بیگدلی
    چکیدهبا شروع جنبش مشروطیت در اوایل قرن بیستم، شهر شیراز کانون تحولات سیاسی مشروطه در جنوب ایران بود تا جایی که پس از تهران دومین ایالتی قلمداد گردید که مشروطه خواهان آن متشکل از روشنفکران، اصناف، علما و روسای محله-ها با گردآوری توده های مردم حرکت عمومی را بر ضد استبداد داخلی آغاز کردند و همسو با اندیشه های مشروطه خواهی، نمایندگان خویش را روانه مجلس اول نمودند. تشکیل انجمن های ایالتی در شیراز که بعدها با دعوت از صولت الدوله رییس ایل قشقایی و سید لاری، روحانی منتفذ جنوب برای مقابله با خاندان قوام الملک شیرازی صورت گرفت، نقطه اوج مشروطه خواهی در فارس را به منصه ظهور رسانید. بر این اساس، این پژوهش در پی پاسخگویی به این پرسش بوده که روسای مشروطه خواه شیراز تا چه اندازه توانستند به آرمان های مشروطه خواهی دست یابند؟ در پاسخ به این پرسش این فرضیه مطرح گردید که اختلافات داخلی اعضای انجمن ها، عدم نیروی نظامی موثر و وابستگی برخی از اعضای آن به والیان فارس، رویکردهای لازم را برای تفکرات مشروطه خواهی در این ایالت فراهم نیاورد. در نتیجه انجمن های ایالتی فارس زمینه مساعدی برای رشد رهیافت های مشروطه همچون قانون، مساوات و تاسیس عدالتخانه را در دامان خود پرورش ندادند.کلمات کلیدی:فارس،مشروطیت،انجمن های ایالتی،علما،خوانین فارس
    کلید واژگان: فارس, مشروطیت, انجمن های ایالتی
    Abolhassan Najafzadeh, Nemat Ahmadinasab *, Ali Bigdeli
    ObstractWith the beginning of constitutional movement in the early 20 century, Fars estate and the city of Shiraz was the center of constitutional political changes in the south of Iran to the extent that it was considered the second state after Tehran that whose constitutionalist consisting of intellectuals, guilds, scholars and neighborhood chiefs started a general movement against domestic tyranny and favorable to constitutionalism, they sent their representatives to the first parliament .The formation of state associations in Shiraz which later took place by inviting Solat - ol - Doleh, Head of the Qashqai tribe and Seyed Abdol- Hessein Lari, influential cleric of the south to confront the Qavam family, intensified the peak of constitutionalism in Fars. According to this, this research is trying to answer this question that the leaders of constitutional of Shiraz were able to achieve the constitutional ideals? In response to this question, this hypothesis was suggested that internal contradictions of the members of the associations, lack of effective police force , the dependence of some of its members on the governor of Fars and personal purposes against the family of Qavam-Ol-Molk Shirazi didn't provide the necessary approaches for constitutionalism. Therefore, Fars state associations didn't cultivate a favorable environment for the growth of constitutional ideas such as law, equality and establishment of justice hom.Key words: Fars, constitutionalism, state associations, scholars, the tribal chiefs
    Keywords: Fars, Constitutionalism, state assocciatioms
  • فردین مرادخانی*، مرضیه صادقیان
    هدف پژوهش حاضر بررسی مفهوم امانت، به عنوان مبنایی برای برابری، با تاکید بر اندیشه محقق نایینی است. نایینی در ترسیم حکومت عادلانه (به تعبیر ایشان: سلطنت ولایتیه)، با محور قراردادن امانت در جمیع امور، این اصل فقهی را که بیشتر در حقوق خصوصی کاربرد داشته است، در حوزه حقوق عمومی مطرح می کند. وی تلاش کرد تا با به کارگیری مفاهیم حقوق خصوصی در حقوق عمومی، اذهان مردم زمان خود را برای پذیرش مفاهیم جدید آماده کند. نایینی حکومت را به مثابه امانتی می دانست که ازجانب مردم به حاکم سپرده شده است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی است و نتایج نشان داد که نایینی در امانت دانستن حکومت برای همه افراد جامعه در سپردن چنین امانتی جایگاه برابر و حقی یکسان قایل است؛ درنتیجه حکومت نیز ملزم به رعایت این برابری برای شهروندان در امور سیاسی و اجتماعی می باشد.
    کلید واژگان: نائینی, امانت, برابری, حکومت, مشروطیت, حقوق شهروندی, حقوق عمومی
    Fardin Moradkhani *, Marziyeh Sadehiyan
    The present research aims to study the notion of trust as a foundation of equality in the views of Nāʾīnī. In his portrait of a just government (or in his words, guardianship monarchy [salṭanat wilāyatiyya]), Nāʾīnī gives a central role to trust (amāna) in all affairs, and hence, he applies this jurisprudential principle, which was mostly applicable to private law, to the domain of public law. He deployed notions of private law in the domain of public law in order to prepare the minds of people at the time for embracing new concepts. Nāʾīnī believed that government was a trust, rulers were trustees, and people were trustors. The method of this research is descriptive-analytic, and our findings show that Nāʾīnī assigned an equal role and right to all members of the society (as trustors) in his view of government as trust. As a result, governments are required to observe such equality for the citizens in political and social affairs.
    Keywords: Nāʾīnī, trust, equality, government, constitutional government, citizen rights, public law
  • حدیث باقری نیا*، زاهد غفاری هشجین
    با نگاه به روند تغییر تحولات و پیشینه جنبش های سیاسی در سده های قبل، به ویژه انقلاب مشروطه که به قصد ایجاد تغییر و دگرگونی در ساختار نظام های حاکم بر جوامع بشری صورت گرفته اند، به درستی در می یابیم که همه کنش ها و اقدامات و جریان های فرهنگی و انقلابی همواره از خاستگاه های ویژه ای که رنگ و بوی دینی و سیاسی داشته اند بسیج و سازمان دهی شدند. لذا پژوهش حاضر به بررسی نقش سیاسی هییت های مذهبی به عنوان یک سازمان قدیمی در روند شکل گیری جنبش ها و خط دهی خیزش های انقلابی و فرهنگی در مبارزه علیه ظلم و ستم، در جنبش مشروطه شیعی می پردازد و درصدد پاسخ به این سوال است که نقش سیاسی هییت های مذهبی در روند شکل گیری نهضت مشروطیت چیست؟ در این راستا، روش مورداستفاده در این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و برای گردآوری داده ها از کتاب ها و مقالات موجود استفاده شده است. یافته های پژوهش بر این نتیجه منطبق است که هییت های مذهبی به عنوان یکی از شبکه های سازمان دهی در کنار سایر سازمان ها در روند شکل گیری نهضت مشروطیت نقش اساسی داشته اند؛ که دراین باره می توان به کارکردهای سیاسی نقش رسانه ای، کانون برگزاری اجتماعات سیاسی، فرهنگ شفاهی و نقد قدرت حاکم از کارکرد های سیاسی هییت های مذهبی دوره مشروطه می توان اشاره کرد.[1] [1]. در راستای عملی کردن هدف ها و کارکردهای سیاسی هییت های مذهبی، دولت به عنوان یک اهرم پیش برنده عمل کرده است. به عنوان مثال، در قالب آیین های مذهبی وابسته به دولت، عزاداری ها و تکایای دولتی بسیار باشکوهی برگزار می شد که مردم از آن ها استقبال می کردند و اسم ورسم تکیه دولت، تزیینات و چادرهای بزرگ تکیه دولت سبب جذب تماشاگران فراوان می شد و ازاین رو، ابزارهای دولتی به عنوان نهادی تسهیل کننده، فضا را به سمتی پیش می بردند که اهداف سیاسی هییت های مذهبی اجرایی شود؛ بنابراین در دوره مشروطه یا به طورکلی دوره ی قاجار دولت اگرچه از این تکایا به عنوان درآمدزایی بهره می گرفت، ولی در عمل جرقه های نهضت مشروطیت را رقم زد.
    کلید واژگان: هیئت های مذهبی, مشروطیت, فرهنگ سیاسی, تشیع, کارکردهای سیاسی
    Hadis Bagheri Nia *, Zahed Ghaffari Hashjin
    Looking at the process of change and the history of political movements in the previous centuries, especially the Constitutional Revolution, which were intended to change and transform the structure of the systems governing human societies, we understand correctly. Let us find that all cultural and revolutionary actions, actions and currents have always been mobilized and organized from special origins that had a religious and political color and smell. Therefore, the present study examines the political role of religious organizations as an old organization in the process of forming movements and charting revolutionary and cultural uprisings in the fight against oppression in the Shiite constitutional movement. Therefore, this article seeks to answer the question "What is the political role of religious bodies in the process of formation of the constitutional movement?" In this regard, the method used in this research is descriptive-analytical and has been used to collect data from existing books and articles. The findings of the study show that religious delegations, as one of the organizing networks along with other organizations, have played a key role in the formation of the constitutional movement. In this regard, we can mention the political functions of the role of the media, the center of holding political gatherings, oral culture and critique of the ruling power of the political functions of the religious bodies of the constitutional period.
    Keywords: Religious Delegations, Constitutionalism, political culture, Shiism, Political Functions
  • شریف لک زایی، بهمن زارعی*

    هدف پژوهش حاضر بررسی تطبیقی حکومت در اندیشه سیاسی نایینی و مطهری است. مسئله اصلی این است که چگونه می توان وجوه اشتراک و افتراق اندیشه سیاسی نایینی و مطهری درباره حکومت را با ارجاع به شرایط حاکم بر دوره مشروطه و انقلاب اسلامی توضیح داد؟ به همین منظور با روش هرمنوتیک زمینه گرای اسکینر نشان داده شد که اختلاف نظری میان دو متفکر وجود ندارد. هر دو به مشروعیت الهی و مردمی فقیه در دوران غیبت امام معصوم باور دارند و نقش او نیز در جامعه نقش یک ایدیولوگ و وظیفه اش نظارت بر اجرای صحیح ایدیولوژی در جامعه اسلامی است. نایینی به دلیل حضور در فضای اصلاح طلبی، با نگاهی مثبت و تعامل گرایانه و با استفاده از ظرفیت های مکنون در فقه شیعه، خواستار اصلاح روند حکمرانی و نه برچیدن آن بود؛ اما مطهری به دلیل قرارگرفتن در فضای انقلابی ای که مارکسیسم ایجاد کرده بود، با بهره گیری از ظرفیت های فکری شیعه و نگاهی منفی و انتقادی به مولفه های مارکسیسم، به دنبال تشکیل حکومت اسلامی با نظرات خاص خود بوده است.

    کلید واژگان: حکومت اسلامی, محمدحسین نائینی, مرتضی مطهری, مشروطیت, لیبرالیسم
    Sharif Lakzaee, Bahman Zarei *

    The aim of the present study is a comparative study of government in Naini and Motahhari political thought. The main question is how to explain the commonalities and differences between Naini and Motahhari political thought about government by referring to the conditions prevailing during the constitutional period and the Islamic Revolution? For this reason, with Skinner's contextual hermeneutic method, it was shown that there is no difference of opinion between the two thinkers. Both believe in the divine and popular legitimacy of the jurist during the absence of the Infallible Imam, and his role in society is the role of an ideologist and his duty is to monitor the correct implementation of ideology in Islamic society. Naini, because of his presence in the reformist atmosphere, with a positive and interactive view and using the hidden capacities in Shiite jurisprudence, wanted to reform the process of governing and not to dismantle it; But Motahhari, because of his position in the revolutionary atmosphere created by Marxism, sought to form an Islamic government with his own views by using the Shiite intellectual capacities and looking negatively and critically at its components, by ideologizing religion.

    Keywords: Islamic government, Mohammad Hussein Naini, Morteza Motahhari, constitutionalism, liberalism
  • محمدعلی علیزاده*، محمد قاسم پور، یوسف متولی حقیقی

    تاریخ سیاسی ایران بعد از اسلام متاتر از نقش آفرینی ایلات و قبایل تا دوره پهلوی است. تلاش قومیت ها برای دستیابی به قدرت فایقه در ایران باعث ایجاد تنش ها و شکاف های عظیمی بین قومیت ها شده است. این امر قبل از رسیدن قاجارها به قدرت به شکل مشهودتری وجود داشت. خود قاجارها با شکست دادن سایر قومیت ها به حکومت رسیدند و سپس سعی کردند با شیوه های مختلفی آنها را کنترل کنند. تحولات منجر به مشروطیت نشان داد که قومیت ها از ضعف حکومت مرکزی استفاده کرده و با حمله به پایتخت باعث سرنگونی حکومت محمدعلی شاه قاجار شدند. بنابراین این سوال مطرح می شود که شکاف قومیتی در دوره قاجار بر روند تحولات منجر به مشروطیت چه تاثیری داشته است؟ فرضیه پژوهش این است که شکاف های قومیتی باعث شده است که اقوام مختلف با بهره گیری از نیروی نظامی مهمترین تحولات منجر به مشروطیت را رقم زده و در نهایت انقلاب مشروطیت به واسطه غلبه اقوام مخالف نظام حاکم شکل گرفته است. یافته ها نشان می دهد که برخی از قومیت ها هیچ ذهنیتی از مشروطیت نداشته و صرفا بخاطر ضعف حکومت مرکزی فرصت را برای تسویه حساب های قومی مناسب دیده اند. هدف پژوهش حاضر این است که نشان دهد چگونه شکاف های قومیتی باعث خلع محمدعلی شاه از سلطنت و برقراری مجدد مشروطیت گردید. در این راستا از رویکرد توصیفی-تحلیلی برای تحلیل داده ها استفاده شده و شیوه گردآوری مطالب نیز کتابخانه ای است.

    کلید واژگان: شکاف قومیتی, عصر قاجار, مشروطیت, محمد علی شاه
    MOHAMMADALI ALIZADE *, MOHMMAD Ghasempoor, Yosef Motavali.Haghighi

    The political history of Iran after Islam is influenced by the Role-Playing of tribes and clans until the Pahlavi period. Efforts by ethnic groups to gain supremacy in Iran have created huge tensions and divisions between ethnicities. This was more evident before the Qajars came to power. The Qajars themselves came to power by defeating other ethnic groups and then tried to control them in various ways. Developments leading to constitutionalism showed that the ethnic groups used of the weakness of the central government and overthrew the government of Mohammad Ali Shah Qajar by attacking the capital. Therefore, the question arises that what effect did the ethnic gap in the Qajar period have on the process of developments leading to constitutionalism? The research hypothesis is that Ethnic gaps have led different ethnic groups to use military force to shape the most important developments leading to constitutionalism and Finally, the constitutional revolution has been formed due to the dominance of ethnic groups opposed to the ruling regime. The findings show that some ethnicities had no mentality of constitutionalism and only because of the weakness of the central government, they have seen an opportunity to settle ethnic accounts. The aim of the present study is to show how ethnic gaps led to the removal of Mohammad Ali Shah from the monarchy and the re-establishment of constitutionalism. In this regard, a descriptive-analytical approach has been used to analyze the data the materials are also collected in a library method.

    Keywords: Ethnic Gap, Qajar Age, Constitutionalism, Mohammad Ali Shah
  • حامد عامری گلستانی*

    ارتباط ایران با تجدد، یکی از مهم ترین مباحث در تاریخ جدید آن است و وضعیت بحرانی ایران عصر قاجار، که از همان سال های نخست تاسیس این حکومت ایجاد شده بود، راه را برای نوعی «تجددخواهی» باز کرد. از نخستین ارتباط ها، بیش از هر چیز ایرانیان سعی کردند آن را بیازمایند و از دل این آزمون، «تجربه» ای ایجاد شد که به نوعی جای «نظریه» را برای فهم تجدد ایجاد کرد. عناصر چهارگانه این «تجربه» را می توان «مشاهده»، «عمل»، «نظر در عمل» و «نظر» دانست، که به فراخور «درک» تجددخواهان ایرانی در عصر قاجار و سپس در ادامه تاریخ معاصر آن مورد توجه قرار گرفت. در این مقاله، ضمن بررسی این چهار مولفه، به این پرسش پرداخته خواهد شد که چرا برای فهم تجددخواهی سیاسی در ایران معاصر، به جای نظریه، از مفهوم «تجربه» برای فهم تجددخواهی در ایران معاصر استفاده شده و عناصر تجربه تجدد سیاسی آن کدام هستند؟ در این مقاله، با بهره گیری از نظریه بحران اسپریگنز، سعی شده است مفردات مورد نظر «تجربه تجدد سیاسی» با مراحل چهارگانه نظریه او، سنجیده شود. اصلی ترین نتیجه این مقاله، آن است که «تجربه تجددخواهی سیاسی ایرانی»، منظومه ای از عناصر چهارگانه تشکیلدهنده آن است که، در یک «منطق درونی»، جای نظریه را برای دگرگونی در وضعیت بحرانی ایران معاصر گرفت.

    کلید واژگان: بحران, تجربه تجدد, عصر قاجار, عصر معاصر, قانون, مشروطیت
    Hamed Ameri Golestani *

    Iran's relationship with modernity is one of the most important issues in its recent history. The critical situation of Qajar, which had been created since the first years of the establishment of this government, paved the way for a kind of "modernism". From the very first connections, the Iranians tried, above all, to test. "Experiences" that somehow gave way to "theory" for understanding modernity. The four elements of this "experience" can be considered as "observation", "action", "opinion in action" and "opinion", which were considered according to the "understanding" of Iranian modernists in the Qajar era and then in the continuation of contemporary history.  This article, by examining these four components, "Why the concept of" experience used to understand modernism in contemporary Iran instead of theory, and which elements of the experience of political modernity us instead of theory? This article, by using the Spragens’s crisis theory, attempt to compare the terms of the "experience of political modernity" with the four stages of his theory. The main conclusion of this article is that the "experience of Iranian political modernism" is a system of four elements that, in an "internal logic", replaced by the theory of change in the critical situation of contemporary Iran.

    Keywords: Crisis, the experience of modernity, the Qajar era, the contemporary era, Law, Constitutionalism
  • رسول حیدری فرزنه ئی، علی اصغر داودی*، احمد جوانشیری

     در جوامع متکثری چون ایران مساله توزیع قدرت و حکمرانی محلی به عنوان یکی از شاخصه های مهم توسعه سیاسی و حکمرانی خوب، از اهمیت زیادی برخوردار است. تجربه تاریخی به ما نشان می دهد که عدم دقت در چندوچون توزیع مناسب قدرت، می تواند بستر مناسبی برای حرکت های گریز از مرکز و یا تمرکزگرایی اقتدارگرایانه را در پی داشته باشد. از آغاز جنبش مشروطه در ایران، مساله توزیع قدرت و حکمرانی محلی مطمح نظر مشروطه خواهان و بعدها جمهوری خواهان بوده است. با توجه به اهمیت این مساله، مقاله حاضر در پی آن است که دریابد سازوکار توزیع قدرت با عطف توجه به حکمرانی محلی در قانون اساسی مشروطه و قوانین عادی بعدی و نیز در عرصه عمل، به چه سان تنظیم و تحقق یافت. فرض ما در این مقاله که به وسیله شواهد بعدی مورد تایید قرار گرفته، این است که بحران در نظام پاتریمونیالیستی قاجاریه، زمینه حرکت به سوی تمرکززدایی را فراهم کرد، اما شرایط بین المللی و ملی، ضرورت کنترل انحصاری منابع قدرت توسط حکومت متمرکز پهلوی را افزایش داد و مساله حکمرانی محلی و توزیع قدرت در عمل، به محاق رانده شد. این مقاله نشان می دهد که نوسان میان تمرکز و توزیع قدرت در دوره مورد بررسی، نشان از دوگانگی نگرش نسبت به توسعه سیاسی در بین نخبگان سیاسی ایران دارد: توسعه به مفهوم بسط و گسترش رقابت و مشارکت سیاسی نیروهای اجتماعی، و یا توسعه به معنای افزایش قدرت، توان و کارایی حکومت.

    کلید واژگان: توزیع قدرت, حکمرانی محلی, توسعه سیاسی, مشروطیت, کثرت گرائی
    Rasoul Heidari Ferezneii, AliAsghar Davoudi *, Ahmad Javanshiri

     In many pluralistic societies such as Iran, the issue of distribution of power and local governance as one of the important indicators of political development and good governance is of great importance. Historical experience shows us that inaccuracies in the proper distribution of power can be a good platform for centrifugal movements or authoritarian centralism. Since the beginning of the constitutional movement in Iran, the issue of power distribution and local governance has been considered by constitutionalists and later Republicans. Given the importance of this issue, the present article seeks to find out how the mechanism of power distribution is regulated and realized by paying attention to local governance in the constitution and subsequent ordinary laws as well as in practice. Our hypothesis in this article, which is confirmed by the following evidence, is that the crisis in the Qajar patrimonialistic system paves the way for the move towards decentralization, but the international and national situation increased the need of the monopoly control of power sources by the centralized Pahlavi government, and the issue of local governance and distribution of power wasn’t considered in practice. This article shows that the fluctuation between the concentration and distribution of power in the period under review indicates a duality of attitude towards political development among Iran's political elites; Development means the expansion of competition and political participation of social forces or development means increasing the power, potentiality and efficiency of government.

    Keywords: Distribution of Power, Local Governance, Political Development, Constitutionalism, pluralism
  • نادر خدادادی، صادق زیباکلام*، احمد ساعی
    موضوع این مقاله بررسی ارتباط میان فرهنگ سیاسی سنتی و تابعیت و ناپایداری احزاب عصر مشروطه است. پرسش اصلی مقاله این است که مولفه فرهنگ سیاسی چه تاثیری بر تکوین و فروپاشی احزاب عصر مشروطه داشته است. لذا در این مقاله، نسبت سنجی تاثیر فرهنگ سیاسی بعنوان متغیر مستقل، بر چرخه حیات تشکل های سیاسی، به مثابه متغیر وابسته، بررسی شده است. فرضیه مقاله بر آن بوده که رواج فرهنگ سیاسی تقلیدی روشنفکران که ماخوذ از تجارب سیاسی غربی و اطلاعات سطحی فعالان سیاسی متاثر از مهاجران قفقازی بود، در کنار بی توجهی به فرهنگ سیاسی بومی-اسلامی، زمینه ناپایداری تجربه تحزب در مشروطه را فراهم کرد. نتایج نشان داده که فقدان یک سنت پایدار فرهنگ سیاسی مشارکتی و اتکای بر فرهنگ سیاسی وارداتی و تقلیدی(از مجرای غرب و مهاجران قفقازی)، و بی توجهی به فرهنگ بومی-اسلامی اساسا امکان حیات احزاب سیاسی مشروطه را در مخاطره قرار می داد. روش جمع آوری داده ها کتابخانه ای و روش تحلیل توصیفی و چارچوب تبیین جامعه شناسی فرهنگ سیاسی بوده است.
    کلید واژگان: فرهنگ سیاسی, احزاب سیاسی, مشروطیت, قفقاز, غرب, ایران
    Nader Khodadadi, Sadegh Zibakalam *, Ahmad Saie
    The subject of this article is to examine the relationship between traditional political culture and the citizenship and instability of the parties of the constitutional era. The main question of the article is what effect the component of political culture had on the formation and collapse of the parties of the constitutional era. Therefore, in this article, the effect of political culture as an independent variable on the life cycle of political organizations as a dependent variable has been investigated. The hypothesis of the article is that The prevalence of intellectual imitation political culture, which was influenced by Western political experiences and superficial information of political activists influenced by Caucasian immigrants, In addition to ignoring the indigenous-Islamic political culture, it provided the basis for the instability of the party's experience in the constitution. The results are shown, the lack of a stable tradition of participatory political culture and the reliance on imported and imitative political culture (from the Western and Caucasus channels), and the disregard for indigenous-Islamic culture, made the existence of constitutional political parties virtually impossible. The method of data collection was Documentary and the method of descriptive analysis was the sociological explaining of political culture.
    Keywords: Political Culture, Political Parties, Constitutionalism, Caucasus, West
  • عیسی مولوی وردنجانی*

    یکی از سیاست های استعمار برای به استثمار کشیدن ملت ها، تخریب ذهنیت جامعه نسبت به رهبران قیام ها و مبارزانی است که در راه استقلال کشور پایداری کرده اند. چنین سیاستی نیز در ایران، بسیار نمود دارد ازجمله کسانی که به تخریب شخصیت وی پرداخته شده، آیت الله شیخ فضل الله نوری است که در مواجهه با نفوذ استعمار در دوران مشروطه بسیار مبارزه نمود و نماد مقاومت انگاشته می شد. مسئله پژوهش حاضر، عمدتا به نوع ادبیات تاریخ نگاری غربی ها و جریان همسو با غرب به شیخ فضل الله و شیوه مبارزات ایشان در جنبش مشروطه می پردازد. یافته های تحقیق نمایانگر آن است که هجمه های این گونه از مورخین نسبت به شیخ فضل الله با اتهام به رشوه گیری، محافظه کاری و استبدادخواهی به دنبال نفی رهبری ایشان در مبارزه با جریان استعمار در تاریخ است. نوشتار حاضر بر آن است تا با روش توصیفی و تحلیلی، بر پایه نگاهی بر منابع نوشته شده به وسیله این جریان تاریخ نگار، به بررسی شخصیت شیخ فضل الله در آثار آنها بپردازد.

    کلید واژگان: تاریخ نگاری, غرب گرایان, شیخ فضل الله نوری, مشروطیت
    Isa Mowlavi Vardanjani*

    One of the policies of colonialism to exploit nations is to destroy the mentality of society against the leaders of the uprisings and the movements for the independence of the state. Such a policy has been widely used in Iran also as the one in the case of Sheikh Fazlollah Noori for destroying his personality, a religious outstanding who fought hard against colonial influence in the constitutional era and was considered as a symbol of resistance. The present study mainly deals with the style of Western historiographcal literature and its followers as viewed on Sheikh Fazlallah and his style of struggle in the constitutional movement. The findings show that such historiographers have opposed Sheikh Fazlollah`s leadership in the fight against colonialism with such charges as bribery, conservatism and despotism. The present article seeks to examine the personality of Sheikh Fazlollah in their works through a descriptive and analytical approach, based on the sources written by this historiographical process.

    Keywords: Historiography, Westernists, Sheikh Fazlollah Noori, Constitutionalism
  • شهرام رهنما*، علی امیری، مهدی صلاح

    ناکامی نظام استبدادی در پاسخ به نیازهای جامعه ایران که از اوایل قرن نوزدهم آغاز شده بود منجر به شروع جریان اصلاح و سرانجام جنبش مشروطه خواهی گردید. هدف این جنبش که با همکاری بخش های تاثیرگذار جامعه همچون روحانیون و روشنفکران به موفقیت رسید ایجاد یک نظام سیاسی مبتنی بر دموکراسی پارلمانی در سایه نظام مشروطه سلطنتی و توجه به اصول شرع بود؛ اما در تحقق این هدف ناکام ماند. سوال این پژوهش که با روش کتابخانه ای و رویکرد توصیفی تحلیلی به آن پرداخته شده، این است که آیا دولت انگلستان در ناکامی جنبش مشروطه نقش داشته یا نه؟ یافته های تحقیق نشان می دهد حمایت اولیه این دولت از جنبش مشروطه خواهی فریبی بیش نبود و تداوم نداشت همچنین برخورد خصمانه روس ها با مشروطه، بدون هماهنگی انگلیس امکان موفقیت نمی یافت.

    کلید واژگان: اصلاحات, جنبش, مشروطیت, مجلس, انگلستان
    Shahram Rahnama*, Ali Amiri, Mahdi Salah

    The failure of the tyrannical system to respond to the needs of Iranian society that began in the early nineteenth century led to the start of the reform process and eventually to the constitutional movement. The goal of this movement, which took place by the cooperation of influential sections of society such as clergies and intellectuals, was to establish a political system based on parliamentary democracy under the royal constitutional system and to adhere to religious principles, but failed to achieve that goal. The question of this research, which has been addressed by a library method and a descriptive-analytical approach, is whether the British government played a role in the failure of the constitutional movement. The findings of the study show that the government's initial support for the deceptive constitutional movement was no more and the continued hostility of the Russians to the constitutional revolution would not have been possible without British coordination.

    Keywords: Reforms, Movement, Constitutionalism, Parliament, England
  • علیرضا صحرایی، محسن خلیلی*، مرتضی منشادی، روح الله اسلامی

    با وقوع انقلاب مشروطه و تدوین قانون اساسی و تشکیل مجلس شورای ملی، گمان می شد که دولت و حکومت در ایران «کنستیتوسیونل» گردد؛ ولی، دشواره ی بنیادین سیاست ایران معاصر یعنی مشروطه سازی قدرت همچنان لاینحل باقی ماند و باتوجه به بقای درون مایه های اندیشگی، به سمت وضعیت استثناء و تعلیق مشروطیت سوق پیدا کرد؛ تا جایی که گروهی از متفکران و سیاست مداران اعلام کردند که جهت رسیدن به اهداف مختلف و وضعیت های استثنایی ایجادشده، چاره ای جز پذیرش حکومت «استبداد منور» و مشت آهنین و دولت مطلقه ی مرکزی، نیست. درواقع، سازوکار های دموکراتیک، با حاکم شدن «وضعیت استثناء» به حاشیه رفت و دچار «تعلیق» شد. بنابراین امکان و یا امتناع مشروطه سازی در تاریخ معاصر ایران به یک پرسمان اساسی تبدیل شد. پژوهشگران برای پژوهش پرسمان، از دستگاه مفهومی «وضعیت استثنا» به منظور واکاوی دشواره ی «تعلیق مشروطیت» در تاریخ اندیشه سیاسی ایران بهره گرفته و قصد دارند به این پرسش بنیادین پاسخ دهند که چه مولفه های اندیشه ای، سبب ساز تعلیق مشروطیت و چیرگی وضعیت استثناء، در دوران پایان قاجار و عصر سلطنت پهلوی اول گردید. در پاسخ به سوال پژوهش، این فرضیه مطرح است که در سال های مذکور، حضور درون مایه های اندیشگانی اعم از اندیشه ی شاهی آرمانی، سلطنت گرایی، حکومت یک نفره، استبداد شاهی، جهان بینی خیمه ای/مسقف، رابطه ی اطاعت بین رعیت و فرمانروا، مشروطه سازی قدرت سیاسی را به تعلیق کشاند و استثناء را بر قاعده چیرگی بخشید.

    کلید واژگان: ایران, مشروطیت, دولت, وضعیت استثناء, تعلیق
  • علی اکبر گرجی ازندریانی*، محمدشهاب جلیلوند
    جمهوری اسلامی ایران حکومتی با ویژگی های منحصربه فرد در دوران کنونی است که در خصوص تطبیق شاخصه های آن با بایسته های دولت مدرن تشتت آرا فراوانی وجود دارد. دولت مدرن که خواستگاهی در تاریخ مغرب زمین دارد، دارای مشخصه های ده گانه ای است که آن را از دولت های ماقبل مدرن تمیز می دهد. در این میان، مشروطیت یکی از ویژگی های اساسی دولت مدرن است که به معنای تقید ساختار قدرت به قانون اساسی است. بر این مبنا، نظریه دولت مشروطه تاکید می کند که دولت اساسا پاسدار و نگهبان نظم مبتنی بر قانون اساسی است و ساختار قدرت در همه ابعادش باید مبتنی و محدود بر قانون اساسی باشد. این مقاله می کوشد تا با نظری بر معیار مشروطیت در بین ویژگی های دولت مدرن، بافت قدرت سیاسی و دولت را در جمهوری اسلامی ایران از این منظر مورد نقد و بررسی قرار دهد و چنین نتیجه گیری کند که هر چند که در مواردی چون: ساختار نمایندگی، تفکیک قوا، حاکمیت قانون و فرایند تامین امنیت قضایی جمهوری اسلامی ایران، ریشه هایی از تکوین ساختار حکومت بر مبنای قانون اساسی وجود دارد، اما با اندکی تامل در برخی از اصول موجود در خود قانون اساسی و هم چنین تعمق در برخی از رویه های عملی، مشاهده می شود که در بافت حکومت داری جامعه ایرانی ابهامات و عدول هایی از معیار مشروطیت رخ داده است.
    کلید واژگان: مشروطیت, جمهوری اسلامی ایران, دولت مدرن, قانون اساسی
    Ali, Akbar Gorji *, Mohammadshahab Jalilvand
    Islamic Republic of Iran is a state with unique features in the present time that the matching characteristics with the characteristics of the modern state, there are many opinions dispersed. The modern state, which has its roots in the history of the West, has 10 features that distinguish it from pre-modern states. Meanwhile, the Constitution is an essential characteristic of the modern state That means adherence to the constitution. Therefore, the theory of constitutional government emphasizes that the the government is basically guardian of order based on the constitution 's power structure and the structure of power in all its aspects should be based on the constitution. This article tries to comment on the constitutional criteria, in the characteristics of the modern state, and the state's political power structure in the Islamic Republic of Iran in this respect will be reviewed and concludes that although in cases such as: the structure of representation, separation of powers, rule of law and the judicial process of securing the Islamic Republic of Iran, there are roots of the development of a governance structure based on the constitution, but with a little reflection on some of the principles of the constitution and also delving into some practice, it is observed that in the context of community governance, constitutional ambiguities of criteria has occurred.
    Keywords: Constitutionality, Islamic Republic of Iran, modern state, Constitution
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال