جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه « justice » در نشریات گروه « ادیان و عرفان »
تکرار جستجوی کلیدواژه «justice» در نشریات گروه «علوم انسانی»-
تکییف علاقه السلطه القضائیه ووزاره العدل فی العراق ومصر والمغرب، (دراسه مقارنه)إن الدراسه حول تکییف العلاقه بین السلطه القضائیه ووزاره العدل، تعنی وجود سلطتین، السلطه القضائیه التی یجب ان تکون الضمان لکل الافراد، وتکون اداه تحقق المصلحه العامه، بتحقیق العدل والمساواه بین الجمیع، ووزاره العدل التی کانت تتدخل حسب القوانین السابقه، فی اعمال السلطه القضائیه، من خلال القانون المشرع فی الدساتیر والانظمه السابقه، سواء کان فی العراق، او مصر، او المغرب. ونحن فی دراستنا هذه، نستقصی التفاصیل الدستوریه والقانونیه. فالقوانین الدستوریه وغیرها، سواء کانت فی مصر، او المغرب، او العراق، وحتی الدول الاخری، العربیه وغیرها، التجات لمبدا الدیمقراطیه، الذی یعارض الانظمه التی تحصر السلطه بید شخص واحد، لان هذا النظام یحقق الاهداف التی تاملها الانظمه القانونیه، وهی العدل والمساواه، عبر إقرار القوانین الدستوریه فی البلاد. وهذا ما سنتطرق إلیه بمنهج تحلیلی ضمن مباحث، وبتقصی النصوص القانونیه والدستوریه فی العراق، ومصر، والمغرب.کلید واژگان: السلطه القضائیه, الاستقلال, العداله, التکییف, النصوص الدستوریهAdapting the Relationship between the Judiciary and the Ministry of Justice in Iraq, Egypt, and Morocco (A Comparative Study)Research on adapting the relationship between the judicial authority and the Ministry of Justice delves into the dynamic between two distinct entities: the judicial authority, tasked with safeguarding the rights of individuals and serving as a mechanism for upholding the public interest through the attainment of justice and equality; and the Ministry of Justice, historically involved, as per previous laws, in the affairs of the judicial authority. This examination extends to the legislative frameworks established by prior constitutions and legal systems in countries like Iraq, Egypt, and Morocco. In this study, we scrutinize constitutional and legal intricacies, exploring how various countries, such as Egypt, Morocco, Iraq, and other Arab and non-Arab countries, have embraced democratic principles that counter systems concentrating power in the hands of a single individual, as such systems fulfill the overarching objectives of legal frameworks—justice and equality—through ratification of constitutional laws in countries. We approach these themes analytically, with a focus on examining the legal and constitutional provisions of Iraq, Egypt, and Morocco.Keywords: Judicial Authority, Autonomy, Justice, Adaption, Constitutional Texts
-
با توجه به اهمیت تشکیل حکومت و تعیین حاکم بر اساس شریعت اسلام، فقیهان برای حاکم اسلامی شرایط و ویژگی هایی را بیان کرده اند که بسیاری از آنها مورد اتفاق است و اختلاف چندانی در آن وجود ندارد. در این میان شرط عدالت برای حاکم از دیرباز یکی از مفاهیم مهم مشترک فقه امامیه و اهل سنت بوده است و تاثیر زیادی در مشروعیت حاکم اسلامی دارد. پژوهش حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، شیوه مواجهه نظری و عملی فقیهان با حاکم جائر در روزگاران مختلف را بررسی می کند. بدیهی است با تطبیق و تقریب نظرات مشهور فقیهان امامیه و اهل سنت، رسیدن به فهم مشترک از مفهوم عدالت و لزوم شرطیت آن برای حاکم اسلامی و مقابله با حاکم جور در صورت وجود شرایط، امکان پذیر است. وجه جامع مشترک مفهوم عدالت در نظرات فقیهان امامیه و اهل سنت، ملکه ای نفسانی است که شخص را ملازم با تقوا و مروت قرار می دهد. هرچند برخی از فقیهان اهل سنت برای جلوگیری از هرج و مرج اطاعت از حاکم جور را واجب می دانند؛ ولی شرط بودن عدالت برای حاکم مورد وفاق جمیع فقیهان امامیه، ائمه مذاهب اربعه و مشهور فقیهان اهل سنت است
کلید واژگان: عدالت, حاکم جور, فقیهان, مذاهب اسلامیGiven the importance of establishing a government and determining a ruler according to Islamic Sharia, jurists have outlined specific requirements for an Islamic ruler, many of which are broadly agreed upon. Among these, the requirement for justice has long been a crucial idea in both Imami and Sunni jurisprudence, significantly impacting the legitimacy of an Islamic ruler. This research uses a descriptive-analytic method to explore the theoretical and practical approaches of jurists to unjust rulers across different eras. By comparing the predominant views of Imami and Sunni jurists, this study aims to achieve a common understanding of the concept of justice and its implications for Islamic rulership, including resistance toward unjust rulers when conditions permit. Both Imami and Sunni jurists share the view that justice encompasses a psychological trait ensuring piety. However, while some Sunni jurists argue that obeying even an unjust ruler is necessary to prevent chaos, all Imami jurists, leaders of the Four Sunni Schools of Jurisprudence, and the majority of Sunni jurists agree on the fundamental requirement for justice in a ruler.
Keywords: Justice, Unjust Ruler, Jurists, Islamic Denominations -
همزیستی پیروان ادیان، قدمتی به بلندای قرن ها دارد و این مراودت ها به تکامل دوستی ها، نزدیکی سنت ها و یافتن نقاط مشترک انجامیده است. در عصر کنونی نیز گفتگو بین ادیان بزرگ جهان امری ضروری است. افزایش ارتباط مستقیم مردمی که دارای جهان بینی ها، عقاید، فرهنگ ها و آداب و رسوم متفاوتی هستند یکی از عواملی است که ضرورت گفتگوهای بین ادیانی و میان فرهنگی را ایجاب می کند که در اثر آن مردم علاوه بر اینکه پیروان دارای عقاید و جهان بینی های مختلف را درک می کنند، موضع خود نسبت به آنها را نیز مشخص می کنند. این مقاله به بررسی امکان و راهکار تحقق گفتگوی ادیان پرداخته و مقوله حکمت را مهمترین و جامعترین مولفه در گفتگوی ادیان می داند. بررسی ریشهشناختی حکمت در سنتهای دینی مختلف و جایگاه و اهمیت آن در ادیان و نیز کنکاش در کارکردهای آن، نشان می دهد که حکمت از یک سو بر ضرورت گفتگو تاکید دارد و از سوی دیگر میتواند بهترین مبنای گفتگو باشد. جامعیت حکمت در زمینه گفتگوی ادیان به حدی است که نه تنها میتواند مبنای گفتگو باشد بلکه در روش و نحوه گفتگو نیز بسیار کارآمد و کارساز است. پس از تحلیل ضرورت گفتگو و امکان تحقق گفتگوی ادیان بر مبنای حکمت، به این نتیجه می رسیم که این گفتمان الهیاتی حکمی به بینش اخلاقی منجر خواهد شد که والاترین ثمره آن عدالت است که رعایت آن می تواند به داوری منصفانه در باره دیگری بینجامد.کلید واژگان: گفتگوی ادیان, حکمت, اخلاق, عدالتThe coexistence of religious followers is centuries old and these relationships have led to the development of friendships, the closeness of traditions and finding common ground. In the current era, dialogue between the great religions of the world is necessary. The increase in direct communication between people who have different world views, beliefs, cultures and customs is one of the factors that necessitates the need for inter-religious and inter-cultural dialogues, as a result of which people, in addition to followers, have different beliefs and world views. They understand different things, they define their position towards them. This article examines the possibility and solution of realizing inter-religious dialogue and considers the category of wisdom to be the most important and comprehensive component in inter-religious dialogue. The etymological investigation of wisdom in different religious traditions and its position and importance in religions, as well as research into its functions, shows that wisdom emphasizes the necessity of dialogue on the one hand and can be the best basis for dialogue on the other hand. The comprehensiveness of wisdom in the field of inter-religious dialogue is such that it can not only be the basis of dialogue, but it is also very efficient and effective in the method and manner of dialogue. After analyzing the necessity of dialogue and the possibility of realizing the dialogue of religions on the basis of wisdom, we come to the conclusion that this theological discourse will lead to a moral insight that the highest fruit of that is justice, the observance of which can lead to a fair judgment about another.Keywords: Dialogue Of Religions, Wisdom, Ethics, Justice
-
در مواجهه با مساله شر، رویکردهای مختلفی به لحاظ نظری و عملی از سوی افراد و گروه های مختلف خارج از حوزه متفکران اسلامی اتخاذ شده است. بسیاری از این رویکردها دچار خلا یا نقص در لحاظ عدالت به عنوان نقطه ثقل منظومه عالم هستی برای توجیه شرور و دفع یا رفع برخی از آنها هستند. مساله اساسی این نوشتار آن است که «با بازخوانی میراث متفکران اسلامی چه آموزه ای را می توان در مواجهه با مساله شرور یافت که محور وحدت و جامعیت دیدگاه های آنان باشد؟»؛ همچنین اینکه «محور مشترک مذکور شامل چه ابعاد و سطوحی است و باعث چه امتیازاتی از دیدگاه های رقیب میشود» مسایل دیگری است که در این نوشتار دنبال میگردد. حاصل پژوهش نگارنده، معرفی عدالت به عنوان محور پاسخهای متفکران اسلامی و تبیین سطوح مختلف آن در مجموع قلمرو کلام و فلسفه اسلامی است. به لحاظ نظری نظام عادلانه تکوینی، تشریعی و جزایی صادر از واجب تعالی ناشی از تصویر علمی عادلانه او و مطابق با آن است و در تشخیص خیر و شر حقیقی هم عدالت بینشی انسان حایز اهمیت است. در مواجهه عملی با شرور و رقم زدن نظام عادلانه اجتماعی هم عدالت اخلاقی و رفتاری انسان عاملی است که نقش محوری دارد.کلید واژگان: خیر, شر, نظام, عدالت, خدا, انسانAghl va Deen, Volume:14 Issue: 27, 2024, PP 48 -67Dimensions of the centrality of justice in the Islamic confrontation with the problem of evilIn facing the problem of evil, various theoretical and practical approaches have been adopted by different individuals and groups outside the field of Islamic thinkers. Many of these approaches have gaps or defects in terms of justice as the center of gravity of the universe order to justify evil and repel or eliminate some of them. The basic problem of this article is that "by rereading the legacy of Islamic thinkers, what doctrine can be found in facing the evil problem that will be the axis of unity and comprehensiveness of their views?"; Also, "What dimensions and levels does the mentioned common axis include and what points does it cause from competing viewpoints" are other issues that are pursued in this article. The result of the author's research is the introduction of justice as the focus of the responses of Islamic thinkers and the explanation of its different levels in the total realm of Islamic theology and philosophy. From a theoretical point of view, the just system of creation, legislation and punishment issued by the Most High is derived from his just scientific image and is in accordance with it, and in distinguishing between true good and evil, human insight is also important. In the practical confrontation with evil and establishing a just social order, human moral and behavioral justice is a factor that plays a central role.Keywords: Good, Evil, order, Justice, God, Human
-
با تمرکز بر وجه عاطفی نظریه ی مراقبت می توان متونی از آثار کهن را بازخوانی کرد و مشابهت هایی را در جهت ترمیم روابط اخلاقی بازشناخت. این بازشناسی، به ویژه با رجوع به سنت عرفانی ایران و مستند به متون مرجع آن قابل گسترش است. مقاله ی حاضر با ملاحظه ی رساله قشیریه مضمون عدالت را در پیوندی نزدیک با «مراقبت اخلاقی از خود و دیگری» تفسیر می کند. از پی تثبیت جایگاه عدالت مراقبت محور در متن قشیری، به کارآمدی اخلاقی- هنجاری آن برای جهان امروز توجه می شود. این بررسی نقادانه، که در ادامه ی بحث آغازین تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی به پیش رفته، با ارجاع به اخلاق موقت دکارت سامان یافته؛ چرا که خوانش این فیلسوف از اخلاق زمینه ساز همزیستی در وضعیت منازعه ی فکری است. با تصدیق این که مشرب موقت دکارت شرایطی روزآمد را برای مراقبت اخلاقی متصل به عدالت مهیا می سازد، ظرفیت رویکرد عرفانی قشیری در تحقق منظوری مشابه قابل بازشناسی است.
کلید واژگان: اخلاق مراقبت, اخلاق موقت, رساله قشیریه, شک دستوری, عدالتBy focusing on the emotional side of the theory of care, one can reread texts from ancient works and recognize similarities in the direction of restoring moral relationships. This recognition can be expanded, especially by referring to the mystical tradition of Iran and documenting its reference texts. The present article interprets the theme of justice in close connection with "ethical care of self and others" considering the Treatise of Qushayri (Risala Qushayriyya). After establishing the position of care-oriented justice in Qashiri's text, attention is paid to its moral-normative efficiency for today's world. This critical review, which continued the initial discussion of the research in a descriptive and analytical way, was organized by referring to Descartes' provisional ethics; Because this philosopher's reading of ethics lays the groundwork for coexistence in a state of intellectual conflict. Acknowledging that Descartes' manner provides an up-to-date condition for moral care connected to justice, the capacity of Qashyri's mystical approach to fulfill a similar purpose can be recognized.
Keywords: ethics of care, justice, methodic doubt, provisional ethics, Risala Qushayriyya -
مروت به عنوان حالتی نفسانی، مسیله ای به روز و کاربردی است و تاثیر بسیاری در بروز کنشهای اشخاص در اجتماع دارد. پرسش اصلی پژوهش این است که مروت چیست و داخل در مفهوم عدالت است یا شرط دیگری به شمار می آید؟ با مراجعه کتابخانه ای و بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی، یافته ها بیانگر آن است که مروت کلی مشکک به شمار می آید، مرتبه بالای عدالت می باشد که در مواردی همچون متصدی منصب قضاء و شاهد شرعی شرط است. می توان مروت را با اخلاق حرفه ای و سازمانی همسان و گونه ای هماهنگی میان شخصیت اجتماعی فرد و دو عنصر زمان و مکان دانست.کلید واژگان: مروت, عدالت, اخلاق, شان اجتماعیMorality and Its Condition in the Realization of Justice from the Viewpoint of Imamiyya and Shafi‘isMorality as a state of mind is an up-to-date and practical issue and has a great impact on the occurrence of actions of individuals in society. The main question of the research is what is morality and is it within the concept of justice or is it another condition? By referring to the library and using the descriptive-analytical method, the findings indicate that the general morality is doubtful, it is a high level of justice that is a condition in cases such as a judicial officer and a religious witness. Morality can be equated with professional and organizational ethics and a kind of harmony between one’s social personality and the two elements of time and place.Keywords: morality, Justice, ethics, Social Dignity
-
This article investigates Ayatollah Murtada Mutahhari’s understanding of the principle of justice and its impact on women’s social participation. Mutahhari (1919-1979) is one of the foremost thinkers of contemporary Iran who proposed a new theoretical foundation for the study of women’s rights based on rational-philosophical principles. Treating justice and natural rights as meta-jurisprudential principles, he supported women’s public life. Although Many studies have been conducted on Mutahhari’s views on women’s rights and have made significant contributions to the study of Mutahhari’s thought in terms of describing and examining his arguments, my article has certain features which distinguish it from previous studies. I pay particular attention to Mutahhari’s philosophical methodology of writing on gender-related issues particularly his approach to the principle of justice in his ijtihad methodology because I believe his ideas are the significant outcome of his rational methodology of ijtihad. In addition, most studies on Mutahhari’s thought on women’s questions mainly concentrated on his views on women’s familial rights, however, his contribution to women’s public life has been ignored. This study reveals that by adopting Mutahhari’s views of the principle of justice and its position in Islamic jurisprudence, different understandings of female social participation could be developed.Keywords: Justice, Mutahhari, Women, Social participation, Public Life
-
در جهان کنونی اهمیت «دولت - ملت» به منزله اصلی ترین واحد سیاسی، رو به کاهش، و گرایش به جهان وطنی روبه افزایش است. «جهان میهن گرایی» در تمایز با ملی گرایی، به فراتر رفتن از عنصر «ملیت» در تعریف «هویت» و مرزبندی انسان ها و احساس دغدغه مشترک و یکسان به وضعیت همه آنها اشاره دارد و در پرتو آن مفهوم «شهروندی جهانی» مطرح می شود. این دیدگاه زمینه را برای همزیستی پیروان ادیان و مذاهب گوناگون فراهم می کند و با این نگاه آنان می توانند در جوامعی با مذهب و ملیت متفاوت، راحت تر از گذشته زندگی کنند. شیعیان نیز با تجربه زیستن در کشورها و جوامع چندفرهنگی و متکثر به لحاظ مذهبی، به تعریفی جهان میهنانه از هویت خویش گرایش یافته اند و در عمل، جهان میهن گرایی شیعی را تحقق بخشیده اند. با وجود این، بحث از امکان طرح این دیدگاه در چارچوب باورها و سنت فکری شیعی چندان مدنظر قرار نگرفته است. مقاله حاضر با تمرکز بر این موضوع، می کوشد شرایط امکان جهان میهن گرایی را در چارچوب سنت و آموزه های شیعی بررسی کند. از دیدگاه این مقاله با توجه به جایگاه بنیادین اصل «عدالت» در اندیشه شیعی، امکان پذیرش و شناسایی نوعی جهان میهن گرایی اخلاقی وجود دارد.
کلید واژگان: تشیع, جهان میهن گرایی, موعودگرایی, عدالت, کلام شیعه, فقه شیعهIn today's world, the importance of the nation-state as the main political unit is declining and the tendency towards cosmopolitanism is increasing. Cosmopolitanism in contrast to nationalism and nationalism, refers to going beyond the element of nationality in defining the identity and demarcation of human beings and feeling a common and equal concern for the status of all of them, and in the light of that, the concept of global citizenship is introduced.This view provides the basis for the coexistence of followers of different religions and sects, and with this view, they can live more easily in societies with different religions and nationalities than before. Shiites, by experiencing living in multicultural and religiously diverse countries and societies, have tended to define the patriotic world of their identity and in practice have realized the Shiite patriotic world. Despite this discussion, the possibility of presenting this view in the framework of Shiite beliefs and intellectual tradition has not received much attention. Focusing on this issue, the present article tries to examine the possible conditions of the patriotic world in the framework of Shiite traditions and teachings. From the point of view of this article, considering the fundamental position of the principle of justice in Shiite thought, it is possible to accept and identify a kind of moral patriotism.Keywords: Shiism, world of patriotism, promise, justice, Shiite theology, Shiite jurisprudence
Keywords: Shiism, world of patriotism, promise, Justice, Shiite theology, Shiite Jurisprudence -
«معنویت»، برخورداری از امری باطنی و قدسی و قابل ادراک قلبی یا ذهنی در انسان است و در دهه های اخیر، مطالعه آن اهمیت یافته و روابط میان امر معنوی و دیگر پدیده ها از جمله علوم، مورد پرسش و کاوش قرار گرفته است. مطالعه سهم معنویت در فربه ترین دانش در علوم اسلامی - یعنی فقه - که تنظیم کننده زندگی عملی مسلمین است، می تواند نشان دهد دانش فقه و احکام شرعی متخذ از آن، چقدر در تامین و تضمین معنویت - به معنای امر معنوی - در زندگی یک مسلمان سهیم است. تحقیق حاضر به روش توصیفی - تحلیلی و به استناد اطلاعات مندرج در کتاب های فقهی و دیدگاه های فقیهان، نشان می دهد که از منظر فقهی، نصابی از توجهات معنوی به عنوان معیار و شرط صحت یا قبولی برای بسیاری از رفتارهای شرعی از مناسک تا معاملات است و غایت رعایت احکام تکلیفی و وضعی، تقویت ایمان و دستیابی به قرب الهی است که عالی ترین درجات معنوی به حساب می آید. نویسنده نتیجه گرفته است که علم فقه با ترسیم و تجویز منظومه ای از رفتارهای اخلاقی و حقوقی، یک رابطه دوسویه مستمر و پایدار میان امر معنوی و زندگی انسان برقرار می کند و عمل به احکام شرعی، به سلامت و ارتقای معنوی فرد و جامعه می انجامد.کلید واژگان: معنویت, امر معنوی, فقه, احکام تکلیفی, ملاکات احکام, ارزش های اخلاقی, قرب الهی, عدالت, افتاء, اجتهادSpirituality is benefitting from an inner and sacred thing that can be perceived by the heart or mind in humans, and in recent decades, its study has become important and the relationship between spirituality and other phenomena, including sciences, has been questioned and explored. Studying the contribution of spirituality in the richest knowledge in Islamic sciences – Fiqh (Islamic jurisprudence) - which regulates the practical life of Muslims, can show how much fiqh and the religious rulings derived from it contributes to the provision and guarantee of spirituality - in the sense of spiritual affairs - in the life of a Muslim. The present study, using a descriptive-analytical method and based on the information contained in books of fiqh and the views of jurists, shows that from a fiqh point of view, a set of spiritual considerations is a criterion and a condition of correctness or acceptance for many religious behaviors, from rituals to transactions and the goal of observing the mandatory and status rules is to strengthen faith and achieve closeness to God, which is considered the highest spiritual level. The author has concluded that fiqh, by drawing and prescribing a system of ethical and legal behaviors, establishes a continuous and stable two-way relationship between the spiritual matter and human life, and following religious rulings leads to the health and spiritual advancement of the individual and society.Keywords: Spirituality, spiritual affair, Fiqh, obligatory rulings, criteria of rulings, Moral Values, closeness to God, Justice, ifta, Ijtihad
-
از مهمترین جلوه های خرد خداوند، کنش دوسویه دین و خرد است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی با بررسی شواهدی از متون زردشتی، درصدد تحلیل و ارزیابی رابطه متقابل دین و خرد است: خرد خداوند، خیم جاودانی اوست و دین در گوهر خود، خردمندی خداست. خداوند از راه خرد، آفرینش را بنیان نهاده و فلسفه هستی براساس نبرد کیهانی است؛ پیروزی در این نبرد براساس پیمانی است که خاستگاهاش «آسن خرد» ایزدی است و مبارزه همیشگی با افراط و تفریطی که برآمده از بیخردی است. کنش متقابل دین و خرد در زردشتی جلوه های گوناگونی دارد که به مراتب در عوالم سریان دارد. این جستار ابتدا کنشهای دوسویه دین و خرد در زردشتی را مورد کنکاش قرار داده، آنگاه با تحلیل این جریانها بهاین نتیجه نایل شده است که بنیاد همه آنها، همه آگاهی اورمزد میباشد که سبب سازگاری دین و خرد است. با ژرفنگری این مولفه ها به آغاز اصلی (خرد خداوند) باز میگردیم که گواه حقیقی آن در آدمی، دادگری یا خرد ایزدی داشتن (yazadān-xradīs) است که عالیترین تجلی خرد اوست.
کلید واژگان: بهدین مزدیسنی, همهآگاهی هرمزد, خردخواهی, میاناندیشی, دادگریThe article explores the significant interaction between religion and wisdom in Zoroastrianism, with a focus on certain evidences from Zoroastrian texts. According to the research, God's wisdom is his fundamental nature (xēm), and religion is essentially God's wisdom. The authors also emphasize that God has created the world through his wisdom and based on the cosmic war, where to be the winner is rooted in a covenant between the Good and the Evil to fight against ignorance and extremism. This mutual interaction between religion and wisdom is hierarchical and manifested throughout the world. The research investigates the processes and concludes that their foundation is xradīharwisp-āgāh, which is the philosophical interdependence of religion and wisdom. By delving into these grounds, the research returns to the primary origin of God's wisdom, which is denoted by Justice or yazadān-xradīs, the highest manifestation of his wisdom in humans.
Keywords: wehdēn Māzdayasni, xrad ī harwisp-āgāh, āsn xrad, abzōnīg-xrad, xrad-xwāyišnīh, mayān-menišnīh, Justice, moderation -
از آنجایی که اجزاء یک نظام اقتصادی به تناسب اهداف آن نظام ، سامان می یابد ؛ امکان دارد تصور شود که اهداف در تمامی نظام های اقتصادی به صورت مشترک می باشند درحالیکه اینگونه نمی باشد چراکه بیشترین اختلاف ها ، ریشه در نگرش های گوناگون نسبت به مفهوم سعادت بشر و جامعه بشری دارد که این اختلاف ، برگرفته از نتیجه جهان بینی های متفاوت با مبانی متفاوت است.در این نوشتار بیان خواهد شد که اهداف مذکور نظام اقتصادی و سرمایه داری در یک مرتبه نمی باشند چراکه هدف غایی در نظام سرمایه داری ؛ رفاه با مفهوم خاص می باشد و عدالت توزیعی و رشد ، جزء اهداف میانی به شمار می آیند لذا در این مقاله به اهداف غایی و میانی نظام سرمایه داری از دیدگاه اسلام و لیبرال ، خواهیم پرداخت ودر نتیجه بیان خواهد شد که مفهوم عدالت ، رفاه ، رشد و... در نظام اقتصادی برخاسته از مکتب سرمایه داری ، نقطه مقابل نگرش اسلام به انسان و جامعه بشری است چراکه اسلام ، تفسیری متفاوت از عدالت ، رفاه و در نهایت از سعادت فرد و جامعه دارد.
کلید واژگان: فقر, عدالت, آزادی اقتصادی, رفاه عمومیSince the constituents of an economic system are organized according to its goals, some might believe that the goals are common among all economic systems. However, this is not true, because most of the disagreements are rooted in the various viewpoints to the concept of the human and the human society blissfulness. This disagreement results from different worldviews with different principles. This article states that the foregoing goals are not the same in the economic system and capitalism are not at the same level, as the end goal of capitalism is a specific understanding of welfare, and the distributive justice and growth are considered as its mid-goals. Therefore, the article at hand addressed the end and mid goals of capitalism from the viewpoint of Islam and liberalism. The results showed that the concepts of justice, welfare, growth, etc., in an economic system derived from capitalism school is contrary to the viewpoint of Islam to the human and human society, because Islam has a different interpretation of justice, welfare, and the human and society blissfulness.
Keywords: poverty, Justice, Economic freedom, Public Welfare -
فصلنامه مشرق موعود، پیاپی 63 (تابستان 1401)، صص 273 -294
شاخص های «مدینه فاضله» همان اهداف عقلانی، پویا و واقعی اند که در صورت پایداری، نسبت به دو مسیله «ارایه الگوی وضع مطلوب» و «عدم مقبولیت وضع موجود» بشریت را به حیات در آرمان شهر رهنمون می سازند. این سوال مطرح است که چگونه می توان با پایداری و استقامت در سه گستره معنویت، روح و روانی و سیاست زمینه های تعجیل حکومت آرمانی مهدوی را فراهم کرد؟ در این مقاله با روش تحلیلی _ توصیفی راهکارهای پایداری برای ایجاد تمدن نوین اسلامی و آمادگی برای طلوع خورشید ولایت عظمی اسلامی در بعد معنوی از منظر مقام معظم رهبری بررسی شده که عبارت از: یاد خدا (اقامه نماز)، ایمان به وعده الهی و اعتقاد به مهدی موعود؟عج؟ می باشد. معرفت افزایی جهانیان به موعود عدل گستر، ایستادگی بازدارنده از طریق حذف مدیریت دیکتاتوری و تشکیل کمپین ضد استکباری علیه آمریکا و اسراییل، اعتلای اقتدار ایرانیان مشروط به روش دمکراسی اسلامی، تشکیلات نظامی و امنیتی، پیشرفت در بعد نرم افزاری و سخت افزاری راهکارهای پایداری علیه ظلم و بی عدالتی است. در آخر، سر کامیابی پایداری در دو گستره قبلی، مزین شدن انقلابیون با روحیاتی چون برخورداری از عزت ملی، امید و قوت قلب است که با این شاخص ها باید آرمان ها را از اهداف فردی به اهداف جمعی با رویکردی جهانی مبدل سازند.
کلید واژگان: پایداری, استقامت, مقاومت, حضرت مهدی, عدالت, امام خامنه ایMashreq-e Mouood, Volume:16 Issue: 63, 2022, PP 273 -294Ideals of utopia are the same logical, real and dynamic objectives that in case of stability towards to problems of providing pattern of optimal status and unacceptability of the existing status, guide the man to liv in utopia. This question is posed that how we may provide grounds of acceleration of Mahdavi ideal government by stability in three domains of spirituality, policy and spirit? In this article, with descriptive- analytical method, stability approaches for creating Islamic modern civilization and readiness for rise of Islamic great warden in the virtual dimension has been investigated from great leader viewpoint which includes God memory (saying prayers), belief in divine promise, belief in behest Mahdi. Increasing knowledge of the world people on righteous behest, dissuasive resistance through omission of dictatorship management and formation of anti-dictatorship against USA and Israeli, are among stability approaches against tyranny and injustice in world arena. In the internal scope, promotion of Iranian power is conditional to Islamic democracy method, military and security organizations, progress in software and hardware dimensions, justice oriented strategies in social and political dimensions and finally, the stability success secret in the two previous scopes is being furnished with spirits of revolutionists such as having national honor, hope and oriflamme that whit these indicators, the ideals should be turned to collective objectives to individual objectives with a world approach.
Keywords: Stability, Endurance, Resistance, Hazrat Mahdi (as), Justice, Imam Khamenei -
فصلنامه مشرق موعود، پیاپی 63 (تابستان 1401)، صص 131 -151
نوع گفتمان حقوقی حاکم بر دولت های قانون مدار، نشانگر آرمان ها و روح حقوق اساسی آنها است. چنان چه در این نوع حکومت ها، همه نهادهای سیاسی و حاکمیتی، تابع قواعد حقوقی خود هستند که حقوق شهروندی از جمله آنها است. همان طور که خواهد آمد، در نظام حقوقی حاکمیت مهدوی از اهمیت خاصی برخوردار است و جزء حقوق ذاتی و فطری انسان ها محسوب شده و ریشه در کرامت انسان ها داشته و بر دیگر هویت های اجتماعی انسانی برتری دارد. چراکه از سرشت و فطرت وجودی انسان نشات یافته و در جان آدمی نشسته و نه این که صرفا یک امر اعتباری و یا مبتنی بر قرارداد باشد. در این نظام حقوقی، به مولفه هایی چون توسعه عدالت و مساوات و آزادی های فردی و اجتماعی و به اصطلاح حقوق شهروندی، توجه ویژه می شود و همگان در پرتو عقل وحیانی و بینش ربانی امام مهدی؟عج؟، به خصوص افراد بی پناه جامعه و یتیمان و طبقات ضعیف از گستره عدالت و احسان نظام حق بنیانش بهره مند شده و در عین حال بستری می شود برای شکل گیری جامعه آرمانی و الهی ونیز توسعه وجودی و تعالی روحی انسان و رشد ذهنی جامعه بشری، برای پذیرش حاکمیت دینی وتحقق حاکمیت وارثان زمین. لازم به ذکر است که حقوق متقابل اساس و شاکله نظام حقوقی، حاکمیت علوی و مهدوی را شکل می دهد که در ادامه، به شیوه تحلیلی، توصیفی به ارزیابی آن می پردازیم.
کلید واژگان: حاکمیت مهدوی, چشم انداز, حقوق شهروندی, عدالتMashreq-e Mouood, Volume:16 Issue: 63, 2022, PP 131 -151The type of legal discourse governing law-abiding states reflects the ideals and spirit of their fundamental rights, as in this type of government all political and governmental institutions are subject to their own legal rules, including civil rights, and, as will be seen, in the system. The legal status of Mahdavi rule is of special importance and It is considered an inherent human right and is rooted in human dignity and is superior to other human social identities. Because, it originates from the nature of human existence and sits in the human soul and not just a matter of credit or contract, in this legal system, to components such as the development of justice and equality and individual and social freedoms and the so-called citizenship rights. In the light of the revelatory intellect and divine vision of Imam Mahdi (as), especially the helpless people of the orphans and the weak classes, everyone benefits from the scope of justice and benevolence of the system of its rightful foundation, and at the same time is hospitalized for In order to accept religious sovereignty and realize the sovereignty of the heirs of the earth, it is necessary to mention that mutual rights form the basis and structure of the legal system, the Alawite and Mahdavi sovereignty, which is the ideal and divine society and the development of human existence and spiritual excellence and mental growth of human society. In the following, we will evaluate it analytically and descriptively.
Keywords: Mahdavi rule, perspective, citizenship rights, Justice -
مسیله جایگاه و عدالت صحابه از مهم ترین بحث های اعتقادی میان اهل سنت و شیعیان است. زرقاوی، از رهبران سلفیه جهادی، به تبعیت از عموم اهل سنت با توسعه در شمول صحابی و برداشت های سطحی و تفسیر به رای از ظاهر برخی آیات قرآن و احادیث نبی اکرم (ص)، به اثبات عدالت صحابه بر اساس کتاب و سنت معتقد می شود. اما به دنبال یافتن دستاویزی برای تکفیر شیعه، چنین استدلال می کند که عدالت صحابه به نص آیات الاهی و روایات نبوی ثابت است. بنابراین، انکار عدالت صحابه، مستلزم انکار کتاب و سنت و در نتیجه خروج از دین است و شیعیان را با اتهام این انکار تکفیر کرده، به جهاد با آنان حکم می کند. بررسی آیات و روایات، نه تنها ادعای اثبات عدالت صحابه را رد می کند، بلکه نصوص شرعی در جرح صحابه بسیار است. از سوی دیگر، با فرض پذیرش دلالت آیات و روایات بر عدالت صحابه، انکار عدالت صحابه موجب خروج از دین و مجوز تکفیر نیست، زیرا موانع تکفیر نظیر ضروری بودن موضوع انکارشده، وجود یقین، قابلیت تاویل و جهل در نظر گرفته نشده است. بنابراین، تکفیر شیعه در صورتی جایز است که انکار عدالت صحابه مستلزم انکار عامدانه و آگاهانه کتاب و سنت باشد و به نقض شهادتین یا ضروریات دین منجر شود و خروج از دین تلقی گردد.
کلید واژگان: عدالت, تکفیر, صحابه, سلفیه, سلفیه جهادی, زرقاویThe status and justice of the Companions are among the most important religious debates between Sunnis and Shiites. Zarghawi, one of the leaders of Salafi Jihadism, while following the majority of Sunnis by expanding the concept of Sahabi (companion), presenting superficial perceptions and opinion-oriented interpretation based on the appearance of some verses of the Quran and hadiths of the Holy Prophet (S), believes that the Sahaba (Companions) based on the Quran and tradition were just. However, after finding a reason for excommunicating the Shiites, he argues that the justice of the Companions is proven through divine verses and prophetic traditions. Therefore, denying the justice of the Companions leads to denying the Quran and tradition and, in turn, leaving the religion. Hence, he excommunicates the Shiites by accusing them of this denial and decrees Jihad against them. Examining the verses and narrations, not only rejects the claim of justice of the Companions but there are many religious texts in which the Companions are criticized. On the other hand, assuming that the verses and narrations indicate the justice of the Companions, denying their justice does not lead to leaving the religion and allowing excommunication, because the obstacles of excommunication, such as the necessity of the denied subject, the existence of certainty, the possibility of interpretation, and ignorance, have not been taken into account. Therefore, it is permissible to excommunicate the Shiites if only the denial of the justice of the Companions leads to a deliberate and conscious denial of the Quran and tradition, and results in the violation of Shahdatayn (two testimonies) or the fundamental Islamic beliefs and practices, and is considered apostasy from the religion.
Keywords: Justice, Excommunication, companions, Salafism, Salafi Jihadism, Zarghawi -
ایجاد جامعه امن و تضمین صلح پایدار از نیازهای اساسی و حقوق اولیه انسان در تاریخ زندگی مشترک بوده است. مکاتب مهم فلسفی، اجتماعی و مذهبی راهبردهای متنوعی را برای رسیدن به صلح پایدار مطرح کرده اند، اما نقش دین با شکل گیری جریان های بنیاد گرا و رادیکال اسلامی درجهان اسلام ، خیلی برجسته شده است. پژوهش حاضر بر عکس تفسیر های ستیزه گر و خشونت طلب از قرآن ،فرضیه رقیبی را طرح کرده و مدعی است علاوه بر اصالت صلح در قرآن ، ادعای وجود آموزهایی در قرآن است که می توان براساس آنها و تجربه زیسته بشری و عرف عقلا،راهبرد تضمین صلح پایدار را ارایه کرد.برای تصویر این امر از نظریه ((صلح و خشونت ساختاری)) یوهان گالتونگ بهره برده است. ایشان با طرح خشونت ساختاری و غیر ساختاری معتقد است در جامعه فقر ،گرسنگی و تبعیض با لانه کردن در ساختار های سیاسی- اجتماعی باعث نابودی صلح وامنیت در جامعه می شود، علاوه بر آن خشونت مستقیم از جمله شورش ، تجاوز و جنگ نیزمنجر به فروپاشی صلح و بی ثباتی در جامعه و جهان می گردد.در پژوهش حاضر چهار عنصر مهم از جمله ایمان ((توحیدسیاسی)) ، دولت ، عدالت و آموزش و تبلیغ همگانی صلح با ساختار های خشونت غیرمستقیم و خشونت مستقیم مواجه شده و با خنثی سازی آنها به صلح پایدار و تضمین شده ، زمینه برای توانمند سازی ، خود شکوفایی و توسعه انسانی فراهم می گردد. در پژوهش حاضر از روش شناسی تفسیر سیاسی قران استفاده شده است.
کلید واژگان: صلح, آموزش, عدالت, ایمان, دولت و خشونتCreating a safe society and securing the sustainable peace are among the basic needs and the primary rights of human beings throughout history. The important philosophical, social and religious schools have offered various strategies for achieving a sustainable peace, but the role of religion is prominent in this regard with the formation of fundamentalist movements and Islamic radical trends in the Islamic world. The present study, unlike quarrelsome and violent interpretations of Islam, has offered a rival hypothesis and claims that there are, in addition to principality of peace in the Quran, doctrines in it, based on which and based on the lived experience of the mankind and the praxis of the wise people, one can offer the strategy for securing the sustainable peace. For delineating this issue, we also used the Johan Galtung's theory of "Peace and Structural Violence". He presented the theory of structural and non-structural violence and maintained that poverty, hunger, and discrimination infiltrate into the political-social structures and cause the destruction of peace and security in the society. Besides, the direct violence, including riot, transgression and war also lead to collapse of peace and insecurity in the society and the world. In the present study, four important elements, including faith (political monotheism), government, justice, and public education and promotion of peace have faced with the structures of direct and indirect violence and, by neutralizing those structures, have turned them into sustainable peace, preparing the ground for empowerment, self-actualization and human development. This study has used the methodology of political interpretation of the Quran.
Keywords: peace, education, Justice, faith, Government, Violence -
در درام و اثر نمایشی زمانی که رویداد معین با کنش و انتخاب شخصیت همراه می شود، کردار ساختار مییابد و معنا متجلی می شود. یکی از مهم ترین معانی در اثر نمایشی، مفهوم عدالت است که با سایر مفاهیم دینی و اخلاقی مرتبط است. از سوی دیگر، ظهور موعود و اقامه عدل، از مهم ترین باورهای ملتهای مختلف جهان به شمار می آید که در تفکر شیعی، ظهور حضرت مهدی4 (در کنار واقعه عاشورا)، بنیادی ترین باور را شکل می دهد و در بالاترین مرتبه عدالت آشکار می شود. از این رو این مقاله به دنبال پاسخگویی به این پرسش است که مضامین مهدوی و عدالت خواهانه، چگونه در درام متجلی می شود؟ نتایج برآمده از پژوهش نشان می دهد آثار نمایشی با محوریت ظهور را نباید منحصر در یک تقسیمبندی خاص قرار داد. لذا در یک نگاه گسترده تر، زمانی که معنای عدالت با کنش و انتخاب شخصیت در رویداد معین یک کل منسجم و یکپارچه ای را ایجاد کند، به همان میزان با همدلی و برانگیختن احساس تماشاگر، مضامین مهدوی و ظهور موعود متجلی می شود.
کلید واژگان: مضامین مهدوی, عدالت, انتخاب شخصیت, درامIn drama and dramatic work, when a certain event is accompanied by action and choice of character, the action is structured and the meaning is manifested. One of the most important meanings in the play is the concept of justice, which is related to other religious and moral concepts. On the other hand, the promised advent and the establishment of justice is one of the most important beliefs of different nations of the world, which in Shiite thought, the advent of Hazrat Mahdi (pbuh) (along with Ashura), the most fundamental belief. Gives and justice is revealed at the highest level. Therefore, this article seeks to answer the question of how Mahdavi and justice-seeking themes are manifested in drama? The results of the research show that theatrical works with a focus on emergence should not be limited to a specific division. Therefore, in a broader view, when the meaning of justice is created by the action and choice of character in a given event to create a coherent and integrated whole, it is manifested equally with the sympathy and arousing of the spectator, Mahdavi themes and the promised appearance
Keywords: Mahdavi themes, justice, character choice, drama -
در تمدن نوین اسلامی، توجه به رشد و توسعه، جایگاه محوری دارد؛ زیرا نقش توسعه در تحول انسان و جامعه در ادوار گوناگون تاریخی مورد تایید قرآن واقع شده و کارکردهای آن در ابعاد مختلف، سبب تحول ملتها گردیده است. از این رو، مبانی و شاخصه های توسعه، دو مفهوم قابل مطالعه در قرآن کریم می باشند که بررسی آنها در این عصر به دلیل توسعه های روزافزون جوامع و کشف مرزبندیهای مکتب اسلام با آنها ضروری می نماید. به همین منظور پژوهش حاضر که به روش توصیفی تحلیلی به رشته تحریر درآمده است، بر مبانی خدا محوری، نفی ستمگری و ظلم پذیری، داشتن هدف و آینده نگری، آگاهی و دانش، و سعی و تلاش تاکید داشته و شاخصه هایی چون ایجاد قدرت و عزتمندی، گسترش عدالت، فقرزدایی، ایجاد عمران و آبادانی، و اشتغال زایی را تبیین کرده است.
کلید واژگان: توسعه, عدالت, فقرزدایی, قرآن کریم و توسعهIn modern Islamic civilization, attention to growth and development is central because development in the evolution of man and society is in various historical periods approved by the Quran and its functions in various dimensions have led to the transformation of nations. Thus, the foundations and attributes of two concepts that can be studied in the Quran Whose review in this age is necessary due to the growing development of communities and the discovery of the boundaries of the school of Islam for this purpose, the present research is descriptive-analytic on the basis of God’s principle, the negation of oppression and oppression, having purpose and prospect, knowledge and knowledge, effort and effort to avoid lavish emphasis and features such as creating power and excellence, expanding justice, poverty alleviation, building construction and development, and job creation.
Keywords: Development, Justice, Poverty alleviation, Holy Quran -
مساله شر وحل آن یکی از مسایلی است که بشر از قدیم الایام با آن درگیر بوده است. کتاب شکند گمانیک وزارنوشته مردان فرخ از نوادر کتابهای کلامی زردشتی است که نویسنده آن معتقد است دین منتخب او راه حل منظقی مساله شر است و به همین دلیل ناقض توحید. نوشتار حاضر به تلازمی که مردان فرخ به آن اشاره کرده و نیز اصل عدالت که از مهم ترین ارکان و دغدغه های مکتب معتزلی است، می پردازد . با تبیین اشکال مردان فرخ و تحلیل مولفه های توحید تلازم مذکور را نفی می کند،ضمن آنکه بیان می کندکه با تکیه بر راه حل معتزلی شر ، اصولا صدور شر از ایزد محال و وجود حوادث وموجودات نا خوشایند بنا به حکمت و مصلحت خداوند ، صلاح بندگان و لطف به آنها است .او درحوزه شرور انسانی و عدم انتساب آنها به خداوند بنا بر قرایت معتزلی ، مساله عدالت خداوند مطرح می کند که ضمن قبول آن از سوی این مقاله ، با ارایه راهکار جدیدی راه حل معتزلی رد و پاسخی در خوربه آن داده می شود.
کلید واژگان: توحید, عدل, ثنویت, معتزله, خیر و شر, اختیار, اراده و مشیت الهیThe problem of evil and its solution is one of the issues which has been the special concern of man for a long time. The book “Shikand-gumanig Vizar” written by Mardan-Farrukh is one of the very rare books of Zoroastrian theology and the author believes that his chosen religion offers a logical solution to the problem of evil, and thus violating monotheism. The present article expounds the correlation referred to by Mardan-Farrukh and explores the principle of justice, which is one of the most important foundations and concerns of the Muʿtazila school. Moreover, raising the objection against Mardan-Farrukh and analyzing the components of monotheism, this article rejects the idea of the mentioned correlation, stating that according to the Muʿtazila’s solution to the problem of evil, it is in principle, absurd to attribute evil to God and the sad and tragic which have divine wisdom and common good are to the benefit of the servants of God and a real blessing for them. Mardan-Farrukh raises the question of God's justice in the discussion about man’s evil deeds and their not being attributed to God according to Muʿtazili interpretation. The Muʿtazila’s solution is given approval by this article, which, rejects Muʿtazila’s solution by providing a new solution and an appropriate answer.
Keywords: monotheism, justice, dualistic cosmology, the Muʿtazila, good, evil, authority, divine will, providence -
عدالت یکی از دغدغه های مهم همه باورها، ادیان و مذاهب است که از جنبه های مختلف نظری، فلسفی و جامعه شناختی قابل بررسی است. در این نوشتار به مقایسه دیدگاه دو مکتب اسلام و لیبرالیسم درباره مبنای عدالت می پردازیم و در این راستا دو اندیشه قرارداد اجتماعی و مهدویت را که هر دو تاملی نظری و ادعای جهان شمولی در این مورد دارند، بررسی می کنیم. سوال اصلی آن است که مبنای عدالت در اسلام و لیبرالیسم چه تفاوتی دارد و بر اساس آن، چه اندیشه ای درباره عدالت شکل گرفته است؟ نگارنده با روش تحلیلی و مقایسه ای این فرض را مطرح می کند که، عدالت در لیبرالیسم به دلیل ابتناء بر نظریه قرارداد اجتماعی، امری نسبی و مبتنی بر آراء شهروندان است و در نتیجه مبنای ذاتی و نفس الامری برای عدالت وجود ندارد. رضایت اکثریت در هر امری، عادلانه تلقی می شود و الگوی عملی آن، نظام سیاسی آمریکاست. اما در اسلام و اندیشه مهدویت، بر اساس بینش توحیدی، مبنای عدالت، بر اموری ذاتی و نفس الامری بنا شده، آفرینش و نظام هستی بر اساس عدالت شکل گرفته است و انسان با فطرت خود آن را شهود می کند. عدالت مهدوی بر اساس اندیشه مهدویت، با ظهور حضرت مهدی در همه زمینه ها اجرا می شود و چون امری فطری است با رضایت عمومی همراه است. این مسئله می تواند مهم ترین مشکل جوامع امروزی را که نارضایتی از عدالت است حل کند.کلید واژگان: عدالت, اسلام, لیبرالیسم, مهدویت, قرارداد اجتماعیJustice is one of the important anxieties of all beliefs and religions which can be investigated from different aspects of abstract, philosophical and sociological. In this research we compare Islam and liberalism about the basis of Justice; to reach our goal, we investigate two ideas of social contract and Mahdaviyat Both of which have abstract thoughts and extended claim in this domain. The main question is that what is the difference between the basis of Justice in Islam and liberalism and based on that what ideas are made about Justice. The writer poses ,by analytic- comparative method, this theory that says justice in liberalism is partial and based on the idea ideas of citizens because it is based on the theory of social contract; as a result, there is no internal basis for justice. Consensus in every Affair is considered just and fair. And it's practical pattern is the political system of the United States of America. But in Islam and the idea of Mahdaviyat, based on monotheistic idea, Justice is based on internal affairs. The whole universe and being system is created on the basis of justice. And human beings Feel it by their nature. Madhavi Justice based on the idea of Mahdaviyat will be executed in all aspects by the appearance of Mahdi (peace be upon him). And because it is something natural, it has consensus. This issue can solve the most important problem of nowaday societies which is dissatisfaction of Justice.Keywords: Islam, liberalism, Justice, social contract, Mahdaviyat
-
نظریه پردازی و مفهوم پردازی در موضوع مهدویت و ویژگی های دوران ظهور قائم آل محمد، از طریق بررسی روش مند قرآن، احادیث و روایات معتبر، تنها راه صحیح، ممکن و مطلوبی است که در برابر اندیشمندان و پژوهشگران قرار دارد. مقاله حاضر براساس تحلیل محتوای احادیث و روایات معتبر مرتبط با عدالت و قسط در حکومت مهدوی در عصر ظهور تدوین گردیده است. تحلیل محتوای احادیث و روایات عصر ظهور مهدی، با استفاده از فرآیند چهار مرحله ای شامل «انتخاب واحد تحلیل»، «مقوله بندی»، «شمارش فراوانی هر مقوله» و «تفسیر نتایج» انجام گرفت. در این پژوهش از بسامد (فراوانی) برای شمارش مقوله های فرعی و برای طبقه بندی مقوله های اصلی از روش تکوین استقرایی استفاده شد. براساس نتایج تحلیل محتوای احادیث و روایات، سیمای عدالت مهدوی در عصر ظهور در ابعاد و مولفه های هشت گانه زیر شناسایی، تعیین، طبقه بندی، سازمان دهی و مدل مفهومی آن را تدوین گردید: بعد عدالت جهانی (با 4 مقوله فرعی)، بعد محو ستم، فساد و فقر (با 14 مقوله فرعی)، بعد تعالی فردی (با 5 مقوله فرعی)، بعد تعالی اجتماعی (با 17 مقوله فرعی)، بعد عدالت مادی (با 5 مقوله فرعی)، بعد عدالت معنوی (با 6 مقوله فرعی)، بعد احیاء دین و اخلاق (با 12 مقوله فرعی) و بعد احیاء محیط زیست (با 4 مقوله فرعی).کلید واژگان: عدالت, عدالت مهدوی, عصر ظهور, ظلم, جور, عدل, قسطTheorizing and conceptualization in the subject of Mahdaviyyat And the Characteristics of the reappearance age, Through the methodical review of the Quran, hadiths and valid narrations, The only correct, possible, and desirable way is that it is against the thinkers and scholars.
The present paper is based on the analysis of the contents of the hadith and valid narrations, Related to Justice in Mahdavi's Government In the of the reappearance age of Mahdi, Using the four-step process, including selecting the unit of analysis, categorization, frequency counting of each category and interpreting the results. In this research, the induction genesis method was used to classify the main categories.Based on the results of the analysis of the contents of the hadith and narrations, the features of Mahdavi's Justice In the reappearance age, In the dimensions and components of the octagon, the following was identified, defined, categorized, organized and conceptualized:Global justice dimension (with 4 sub categories), Destruction of oppression, Poverty and corruption dimension (with 14 sub categories), Individual Excellence dimension (with 5 sub categories), social Excellence dimension (with 17 sub categories), material justice dimension (with 5 sub categories), spiritual justice dimension (with 6 sub categories), Reviving Religion and Ethics dimension (with 12 sub categories), ), Reviving the environment dimension (with 4 sub categories).Keywords: Justice, the Mahdavi's Justice, the reappearance age, Oppression
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.