جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "teachers" در نشریات گروه "فناوری اطلاعات"
تکرار جستجوی کلیدواژه «teachers» در نشریات گروه «فنی و مهندسی»-
مدل یابی روابط ساختاری سواد اطلاعاتی بر نگرش به یادگیری مجازی با نقش میانجی کیفیت زندگی معلمان دوره ابتدایی شهرستان بهشهرفصلنامه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی، سال چهاردهم شماره 4 (پیاپی 56، تابستان 1403)، صص 111 -132
پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری سواد اطلاعاتی بر نگرش به یادگیری مجازی با نقش واسطه ای کیفیت زندگی معلمان مدارس ابتدایی شهر بهشهر انجام شد. روش پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل معلمان مدارس ابتدایی شهر بهشهر برابر 429 نفر بودند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی- طبقه ای بر حسب جنسیت 205 نفر از معلمان (41 نفرمرد و 164 نفر زن) به عنوان نمونه انتخاب شدند. پرسش نامه های استاندارد (سواد اطلاعاتی یزدانی (Yazdani, 2011)، نگرش به یادگیری مجازی نقوی (Naqvi 2006)، کیفیت زندگی والتون (Walton 1973)) ابزار مورد استفاده در این تحقیق بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها در سنجش آمار توصیفی از جدول و نمودار فراوانی، درصد فراوانی و میانگین داده و در بخش آمار استنباطی، با استفاده از آزمون کلموگروف- اسمیرنف برای بررسی نرمال بودن متغیرها و ضریب همبستگی و معادلات ساختاری توسط نرم افزار21 SPSS وSmart PLS درسطح اطمینان 95% بررسی شد.نتایج نشان داد: سواد اطلاعاتی بر نگرش به یادگیری مجازی با نقش میانجی کیفیت زندگی معلمان تاثیر دارد.
کلید واژگان: سواد اطلاعاتی, نگرش به یادگیری مجازی, کیفیت زندگی, معلمان.Modeling the structural relationships of information literacy on attitudes towards virtual learning with the mediator role of the quality of life of elementary school teachers in Behshahr cityInformation and Communication Technology in Educational Sciences, Volume:14 Issue: 4, 2024, PP 111 -132The present study was conducted with the aim of investigating the structural model of information literacy on the attitude towards virtual learning with the mediating role of the quality of life of elementary school teachers in Behshahr. The research method was applied in terms of purpose and descriptive in terms of data collection method. The statistical population of the research included 429 primary school teachers in Behshahr city. 205 teachers (41 male and 164 female) were selected as a sample using stratified random sampling method. Standard questionnaires (Yazdani's information literacy (Yazdani, 2011), Naqvi's attitude to virtual learning (Naqvi 2006), Walton's quality of life (Walton 1973)) were the tools used in this research. To analyze the data in descriptive statistics from frequency table and chart, frequency percentage and average data and in inferential statistics section, using Kolmogorov-Smirnov test to check the normality of variables and correlation coefficient and structural equations by SPSS 21 and Smart software. PLS was checked at 95% confidence level. The results showed: information literacy has an effect on the attitude towards virtual learning with a mediating role of teachers' quality of life.
Keywords: Information Literacy, Attitude To Virtual Learning, Quality Of Life, Teachers -
فصلنامه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی، سال چهاردهم شماره 1 (پیاپی 53، پاییز 1402)، صص 69 -94
هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر سواد فناورانه معلمان در آموزش های مجازی در شبکه شاد بوده است. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوردی داده ها توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان زن مدارس ابتدایی اداره آموزش و پرورش شهر قایمشهر در سال تحصیلی 1401-1400 به تعداد،142نفر بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، تعداد 103نفر با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط اساتید متخصص تایید شد. پایایی آن با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ، برای کلیه متغیرهای پژوهش بالای 70/0 محاسبه شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار های آماری SPSS26 PLS , و از طریق از تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که، آموزش ضمن خدمت، برنامه ریزی درسی با رویکرد فناورانه، زیرساخت سخت افزاری، زیرساخت نرم افزاری و محتوای الکتریکی از عوامل موثر بر سواد فناورانه معلمان می باشند و عامل زیر ساخت سخت افزاری بیشترین تاثیر و عامل برنامه ریزی درسی با رویکرد فناورانه دارای کمترین تاثیر بر سواد فناورانه معلمان در آموزش های مجازی در شبکه شاد می باشد.
کلید واژگان: سواد فناورانه, معلمان, آموزش مجازی, شبکه شادInformation and Communication Technology in Educational Sciences, Volume:14 Issue: 1, 2023, PP 69 -94The aim of this study was to identify the factors affecting the technological literacy of teachers in virtual education in Shad network. The research method was applied in terms of purpose and descriptive in terms of data collection. The statistical population of this study was 142 female teachers in primary schools of Ghaemshahr Education Department in 2021-2022. Sample size using Krejcie and Morgan table, 103 people were selected by simple random sampling method. The data collection tool was a researcher-made questionnaire. The face and content validity of the questionnaire was confirmed by expert professors. Its reliability was calculated using Cronbach's alpha coefficient for all research variables above 0.70. SPSS26 and PLS statistical software were used for data analysis and path analysis was used. The results showed that in-service training, curriculum planning with technological approach, hardware infrastructure, software infrastructure and electrical content are the factors affecting teachers' technological literacy and hardware infrastructure is the most influential factor and curriculum planning factor Technologically, it has the least impact on teachers' technological literacy in virtual education in Shad Network.
Keywords: Technological Literacy, teachers, virtual education, Happy Network -
پیشینه و اهداف
معلمان یکی از مهم ترین و حیاتی ترین عناصر آموزش مجازی ضمن خدمت محسوب می شوند و پشتیبانی از آن ها یکی از وظایف مدیریتی و یکی از عناصر اساسی در نظام آموزش مجازی است. پشتیبانی از معلمان در محیط یادگیری مجازی یکی از عوامل کلیدی موفقیت و توسعه نظام آموزش مجازی است که چنان چه به طور مستمر فراهم نباشد؛ موجب هدر رفت سرمایه و سلب انگیزه برای ماندگاری در محیط یادگیری مجازی می شود. پشتیبانی از معلمان دارای حیطه های مختلفی است که از جمله آن ها می توان به پشتیبانی آموزشی اشاره کرد. در آموزش مجازی ضمن خدمت معلمان، پشتیبانی آموزشی بر دیگر حیطه های مختلف پشتیبانی اولویت دارد و دارای اهمیت بیشتری است. پشتیبانی آموزشی از مولفه های اصلی موثر بر اثربخشی آموزش مجازی ضمن خدمت به شمار می رود. داربست سازی پویای رایانه ای یکی از اشکال پشتیبانی آموزشی است که به صورت شخصی سازی شده از یادگیرندگان پشتیبانی می کند. هدف این پژوهش، بررسی تاثیر داربست سازی پویای رایانه ای بر اثربخشی آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان بود.
روش هااین پژوهش به روش شبه آزمایشی و با استفاده از طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری این پژوهش را معلمان ابتدایی در سال تحصیلی 1401-1402 تشکیل می دادند که متقاضی شرکت در آموزش ضمن خدمت مجازی بودند. به صورت در دسترس 30 معلم ابتدایی به عنوان نمونه جهت شرکت در پژوهش انتخاب شدند که به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسش نامه محقق ساخته ارزشیابی آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان براساس الگوی توسعه یافته رودریک سیمز بود. این الگو دارای 11 مولفه شامل اهداف آموزشی، محتوا، طراحی و واسط کاربری، تعامل، ارزشیابی، خدمات پشتیبانی، کیفیت پیامدها، سازماندهی، مدیریت، فناوری آموزشی و اخلاق فناوری اطلاعات و ارتباطات است. روایی پرسش نامه توسط متخصصان مورد تایید قرار گرفت. همچنین پایایی پرسش نامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ 82/0 به دست آمد. گروه آزمایش داربست سازی پویای رایانه ای را طی آموزش مجازی ضمن خدمت دریافت کرد؛ ولی آموزش ضمن خدمت مجازی به روش متداول به گروه کنترل ارایه شد. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و در بخش آمار استنباطی از تحلیل کواریانس استفاده شد.
یافته هانتایج پژوهش نشان داد که آموزش از طریق داربست سازی پویای رایانه ای بر اثربخشی آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان موثر است. همچنین داربست سازی پویای رایانه ای در هریک از مولفه های اثربخشی آموزش مجازی ضمن خدمت معلمان شامل سازماندهی و مدیریت، فناوری آموزشی، اهداف آموزشی، محتوا، طراحی و واسط کاربری، اخلاق فناوری اطلاعات و ارتباطات، تعامل با واسط کاربری، ارزشیابی، خدمات پشتیبانی و کیفیت پیامدها تاثیر معناداری دارد.
نتیجه گیریدر آموزش مجازی ضمن خدمت داربست سازی پویای رایانه ای می تواند کمک و راهنمایی مورد نیاز معلمان را ارایه داده و منجر به تسلط در یادگیری شود و به معلمان کمک می کند نقش فعالی در آموزش داشته باشند. صرف نظر از این، استفاده از ابزارهای مبتنی بر وب و فناوری ها تا زمانی که بتوانند عملکرد یادگیرندگان را در یادگیری تسهیل کنند، و بر اثربخشی آموزش موثر باشند، در مطالعات مورد تاکید است. از این رو با توجه به مزایای داربست سازی پویای رایانه ای پیشنهاد می شود دست اندرکاران آموزش ضمن خدمت مجازی معلمان طراحی و توسعه داربست سازی پویای رایانه ای را در دستور کار خود قرار دهند.
کلید واژگان: اثربخشی آموزش, آموزش ضمن خدمت مجازی, داربست سازی پویای رایانه ای, معلمانBackground and ObjectivesTeachers are considered as one of the most important and vital elements of virtual in-service training, and supporting them is one of the basic elements in the virtual training system. Supporting teachers in the virtual learning environment is one of the key factors in the success and development of the virtual training system that if it is not continuously provided, it will lead to a waste of capital and a lack of motivation to stay in the virtual learning environment. Support for teachers has different areas, among which we can mention instructional support. In virtual in-service teachers training, instructional support has priority over other different areas of support and is more important. Instructional support is one of the main components affecting the effectiveness of virtual training. Dynamic computer-based scaffolding is one form of instructional support that supports learners in a personalized way. The purpose of this research was to investigate the effect of dynamic computer-based scaffolding on the effectiveness of virtual in-service teacher training.
MethodsThis research was conducted in a quasi-experimental way using a pretest-posttest design with an experimental and a control group. The statistical population of this research consisted of elementary school teachers in the academic year of 1401-1402 who applied to participate in virtual in-service training. A total of 30 elementary school teachers were selected as a sample to participate in the research, who were randomly divided into two groups of 15 people, experimental and control. The tool used in this research was a researcher-made questionnaire for the evaluation of virtual in-service teacher training based on Roderick Sims’s developed model. This model has 11 components including educational objectives, content, design and user interface, interaction, evaluation, support services, outcomes quality, organization, management, educational technology and information and communication technology ethics. The validity of the questionnaire was confirmed by experts. Also, the reliability of the questionnaire was obtained as Cronbach's alpha coefficient of 0.82. The experimental group received dynamic computer-based scaffolding during the virtual in-service training, but the virtual in-service training was presented to the control group in the usual way. Descriptive statistics indices (mean and standard deviation) were used for data analysis, and covariance analysis was used in the inferential statistics section.
FindingsThe results of the research showed that training through dynamic computer-based scaffolding was of significant impact on the effectiveness of virtual in-service teacher training. Also, dynamic computer-based scaffolding in each of the components of the effectiveness of virtual in-service teacher training, including organization and management, educational technology, educational objectives, content, design and user interface, information and communication technology ethics, interaction with the user interface, evaluation, support services and quality of outcomes had a significant effect.
ConclusionIn virtual in-service training, dynamic computer-based scaffolding can provide the help and guidance needed by teachers and lead to mastery in learning and helps teachers to play an active role in training. Regardless of this, the use of web-based tools and technologies is emphasized in the studies as long as they can facilitate the performance of learners in learning, and have an effect on the effectiveness of education. Therefore, considering the benefits of dynamic computer-based scaffolding, it is suggested that those involved in virtual in-service teacher training include the design and development of dynamic computer-based scaffolding in their work agenda.
Keywords: Effectiveness of training, Virtual in-service training, Dynamic computer-based scaffolding, Teachers -
پیشینه و اهداف
آموزش همراه با تامل، در پژوهش های گوناگونی مورد بررسی قرار گرفته است. تامل در هنگام آموزش معماری همراه با طراحی، به دانشجو کمک می کند که ایده طراحی را ارزیابی و اصلاح نماید و این روند رفت و برگشتی مجددا تکرار می شود. کاربست آموزش تاملی در رشته معماری و در حین طراحی و میزان پایبندی مدرسان به این شیوه آموزشی در آتلیه ها، نیاز به بررسی دقیق تر دارد. مطالعات نشان می دهد، ارزیابی (داوری) معماری به عنوان ابزاری برای ایجاد تامل، کاربرد دارد. در بررسی منابع گوناگون، چهار رویکرد پیمایش و پرسش نامه، مطالعات موردی تجربه محور، تحلیل های بر پایه تجربه و پیشنهادات خبرگانی و نگاه کل نگر و معرفت شناسانه به موضوع داوری معماری تاکنون مورد برررسی قرار گرفته اند. در این پژوهش ها که در کشورهای گوناگون انجام شده، بررسی اثر داوری و رابطه آن با مقوله آموزش، ویژگی های داوران مثل جنسیت و اثر آن بر نتایج داوری، نقد داوری موجود، ادراک ذهنی و اثر جلسات دانشجومحور بر داوری و نیز بررسی تاریخی شیوه های داوری و جهان بینی حاکم بر نگاه داوران مشاهده می شود. با توجه به گستردگی مطالعات انجام شده، بررسی و شناخت ویژگی های داوری همراه با تامل به صورت تخصصی در آتلیه های معماری، موضوع این پژوهش است
روش هااین پژوهش برای شناخت وضعیت داوری موجود در دانشکده های معماری و بررسی رفتار مدرسان در این رشته و شناخت ترجیحات آنها در زمان داوری، انجام شد. از طریق پرسش نامه نیمه باز درباره میزان اهمیت به شاخص های ارزیابی تاملی که شامل داوری منطقی همراه با ریزنمره، همراه با حضور دانشجویان، رفت و برگشتی و مبتنی بر فرآیند طراحی در کنار بررسی محصول نهایی می باشد، از یک نمونه پانزده نفره از جامعه مدرسان، سوالاتی پرسیده شد. برای هر سوال پاسخ های طیفی از یک(خیلی کم) تا پنج (خیلی زیاد) جمع آوری و بررسی شد. سپس از میزان ترجیحات آنها درباره انتخاب میان بیست و سه شاخص در داوری هر اثر بررسی به عمل آمد.
یافته هابررسی شاخص های ارزیابی تاملی در جامعه نمونه مورد بررسی این پژوهش نشان می دهد، 66 درصد از مدرسان، در عمل به ارزیابی تاملی پایبند هستند؛ بدین معنا که در زمان بررسی طرح ها، به شیوه داوری منطقی همراه با ریزنمره، داوری در حضور دانشجویان و استفاده از الگوی همتایان مدرس، داوری رفت و برگشتی و مقایسه رشد هر دانشجو با خود او و داوری طرح همزمان با بررسی فرآیند طراحی عمل می کنند. همچنین بررسی ها نشان می دهد، ارزیابی تاملی در معماری، در تمام انواع دانشگاه های کشور به یک اندازه کاربرد دارد. بررسی اثر جنسیت در داوری نشان می دهد، داوران زن، بیش از مردها به شاخص های ارزیابی تاملی پایبند هستند. بررسی شاخص سن در داوری نشان می دهد، داوران مسن تر از داوری با ریزنمرات و رفت و برگشتی فاصله گرفته و به داوری تک مرحله ای و شهودی تمایل بیشتری نشان می دهند. کاربست ارزیابی تاملی در میان داوران نشان می دهد در میان داورانی که به ارزیابی تاملی پایبند هستند، بیش از هرچیز «کارایی و عملکرد طرح» اهمیت دارد و نوآوری در درجه بعدی قرار می گیرد؛ درحالی که داوران دیگر، به «نوآوری»، «زیبایی طرح» ، «ارایه گرافیکی» و «کیفیت حجم پردازی و ترکیب بندی در طرح معماری» اهمیت بیشتری می دهند.
نتیجه گیریداوری همراه با تامل، به عنوان روشی جدید در پژوهش حاضر معرفی شده است. این شیوه با ارایه روشی منطقی، مرحله به مرحله، تعاملی و رفت و برگشتی، فرآیند داوری را از پایان ترم، به تمام طول ترم کشانده و از آن به عنوان ابزاری برای آموزش استفاده کرده است. اثر این روش، که شاخص های آن، مورد تایید خبرگان جامعه آماری این پژوهش نیز قرارگرفت، نشان داد که تغییر شیوه آموزش، می تواند موجب ارتقای یادگیری مفاهیم پایه در دانشجویان معماری باشد. کارایی این روش، در زمانی است که مدرسان، فرآیند آموزش فعلی را به صورت هدفمند، تغییر داده و با اولویت دهی به کارایی و عملکرد طرح های دانشجویان، از داوری شهودی، تک مرحله ای، محصول محور و فارغ از تعامل با دانشجویان، به سمت شاخص های ارایه شده در این پژوهش حرکت کنند. یافته های پژوهش نشان می دهد این مهم البته تاکنون در بیش از نیمی از آتلیه های آموزش معماری، محقق شده اما با توجه به نتایج مثبت آن در ارتقای یادگیری دانشجویان، نیاز به برنامه ریزی دقیق تر و مدیریت منسجم در جهت تحقق این هدف دارد.
کلید واژگان: داوری معماری, آموزش معماری, ارزیابی تاملی, یادگیری, مدرسانBackground and ObjectivesReflective learning has been studied in various studies. Reflecting while learning architecture alongside practice helps the student to evaluate and refine the design idea, and this round-trip process is mostly repeated. The application of reflective learning in the field of architecture while practicing needs to be examined to understand to which extent teachers are committed to this teaching method in studios. The investigation and recognition of assessment features along with reflection in architectural studios was the subject of this research.
MethodsIn order to know the status of assessment in architecture schools, the behavior of teachers in this field and their preferences during assessment were studied through a semi-open questionnaire and the importance of reflective assessment indicators including rational assessment with micro-score was examined. In this study, the presence of students and round trip evaluation based on the design process were also asked from a sample of fifteen participants from the teaching community. For each question, Likert scale answers from 1 (very low) to 5 (very high) were collected and analyzed. Then, their preferences about choosing between twenty-three indicators in assessing each work were examined.
FindingsThe study of reflective assessment indicators in the sample population of this study showed that 66% of teachers were committed to reflective assessment in practice and the others did not use it. The results showed that reflective assessment in architecture was equally applicable in all types of universities in the country. The study of the effect of gender factor revealed that females’ assessment was more committed to reflective assessment criteria than that of men. Examination of the age factor in refereeing demonstrated that older referees distanced themselves from microscopic and reciprocal refereeing and showed more tendency to single-stage and intuitive refereeing. The use of reflective assessment showed that for jurors who adhered to the reflective assessment, "efficiency and performance of the plan" were more important than anything else, and “innovation” was placed next, while other jurors called it "innovation". "Design aesthetics", "graphic presentation" and "form quality and composition in architectural design" were more important.
ConclusionAssessment with reflection has been introduced as a new method in current research. By presenting a logical, step-by-step, interactive and back-and-forth form of teaching, this method has changed the assessing process from the end of the semester to the entire semester and made it as a tool for learning. The effect of this method, whose indicators were approved by the experts in this research, showed that changing the teaching method can improve learning the basic concepts among architecture students. The efficiency of this method is when the teachers change the current education process in a purposeful way which prioritizes the efficiency and performance of students' plans. This assessment method has changed from intuitive, single-step, product-oriented and independent of interaction with students towards the indicators presented in this research. The findings of the research show that this goal has been achieved in more than half of the architecture studios, but considering its positive results in improving students' learning and there is a need for more detailed planning and coherent management for this purpose.
Keywords: Architectural assessing, Architectural Education, reflective assessment, Learning, Teachers -
پیشینه و اهداف:
مهارت تلفیق فناوری در کلاس درس جزء صلاحیت های ضروری معلمان در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات محسوب می شود و تحقق استانداردهای جدید یادگیری و برآورده شدن نیازهای یادگیرندگان در قرن حاضر در گروی این صلاحیت است. از مهم ترین مسایل و چالش های موجود در این زمینه، پایین بودن دانش، مهارت و نگرش معلمان در دست بابی به سطح مطلوب تلفیق فناوری در کلاس درس ذکر شده است. این مساله مانع بهره گیری از قابلیت های فناوری در راستای افزایش کیفیت فرایند یاددهی-یادگیری و نیز برآورده شدن نیازهای جامعه جهانی می شود. لذا ضرورت دارد تا روش ها و راهبردهای توانمندسازی معلمان در این زمینه و بهبود سطح تلفیق فناوری آنها در کلاس درس مورد بررسی قرار گیرد. بر همین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر اجتماع یادگیری به عنوان یک راهبرد یادگیری بر بهبود صلاحیت معلمان متوسطه در زمینه تلفیق فناوری آنها در کلاس درس انجام شد.
روش هااین پژوهش از نوع آمیخته با طرح متوالی تبیینی انجام شد. در بخش کمی از روش نیمه آزمایشی و استفاده از پیش آزمون پس آزمون با گروه آزمایش و گواه و در بخش کیفی از روش تحلیل مضمون استفاده شد. در اجرای پژوهش، دانش و مهارت های مربوط به تلفیق فناوری در کلاس درس در گروه آزمایش از طریق اجتماع یادگیری و در گروه گواه، به طور فردی ارایه شد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان مرد شاغل در مقطع متوسطه اول ناحیه 2 شهر کرمانشاه در سال تحصیلی 97-98، به تعداد 310 نفر بود که تعداد 30 معلم از جامعه آماری به شیوه نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند که 15 نفر آنها به صورت جای گذاری تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر دیگر در گروه گواه قرار گرفتند. در بخش کیفی نیز تمام 15مشارکت کننده در گروه آزمایش به عنوان نمونه در نظر گرفته شدند. ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختارمند و در بخش کمی پرسش نامه محقق ساخته بود که در 50 گویه تدوین شد. روایی پرسش نامه با استفاده از نظر متخصصان تایید و پایایی آن نیز با استفاده از آلفای کرونباخ 97/0 به دست آمد. در اجرای پژوهش نیز از الگوی طراحی اجتماع یادگیری مومنی راد (1399) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کواریانس از طریق نرم افزار SPSS و نیز کدگذاری باز با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام شد.
یافته هانتایج نشان داد اجتماع یادگیری معلمان بر دانش تلفیق فناوری آنها (01/0>002/0=p و 465/3=F)؛ نگرش معلمان نسبت به تلفیق فناوری، (05/0>016/0=p و 698/6=F)؛ و نیز کاربرد فناوری در کلاس درس توسط معلمان (05/0>012/0=p و 358/7=F)، تاثیر مثبت دارد و باعث افزایش دانش، نگرش و مهارت معلمان در تلفیق فناوری در کلاس درس می شود. همچنین تحلیل داده های کیفی از طریق کدگذاری باز منجر به استخراج شش مضمون اصلی شامل جستجوگری؛ حمایت گری؛ خودارزیابی؛ توسعه شناخت نظری و عملی؛ جسارت یادگیری؛ و هم افزایی شد که به عنوان دلایل تاثیر اجتماع یادگیری بر تلفیق فناوری از دیدگاه معلمان شناسایی شد.
نتیجه گیریبا توجه به یافته های پژوهش، می توان گفت اجتماع یادگیری در راستای افزایش دانش، نگرش و مهارت تلفیق فناوری معلمان در کلاس درس یک عامل موثر و حمایتی است و توانایی معلمان در بهره گیری از فناوری را بهبود می بخشد. این امر می تواند علاوه بر رشد حرفه ای معلمان، زمینه ساز افزایش یادگیری دانش آموزان در کلاس درس شود. بنابراین با تشکیل اجتماع های یادگیری معلمان و حمایت و پشتیبانی از آن می توان رشد و توسعه صلاحیت های حرفه ای معلمان در زمینه تلفیق فناوری در برنامه درسی را افزایش داد.
کلید واژگان: فناروی, اجتماع یادگیری, تلفیق فناوری, معلمان, کلاسBackground and ObjectivesIntegrating technology in the classroom is one of the essential competencies of teachers in the age of information and communication technology. Achieving new learning standards and meeting the learners’ needs in the present century depends on this competence. One of the most important issues and challenges in this field is the low knowledge, skills and attitudes of teachers in achieving the desired level of technology integration in the classroom. This prevents the use of technological capabilities in order to increase the quality of the teaching-learning process and also to meet the needs of the global community. Therefore, it is necessary to examine the methods and strategies for empowering teachers in this field and improving their level of technology integration in the classroom. Accordingly, the present study aimed to investigate the impact of the learning community as a learning strategy on improving the competence of high school teachers in integrating technology in their classroom.
MethodsThe research method was mixed with an explanatory plan. In the quantitative part, the quasi-experimental method and the use of pre-test/ post-test with experimental and control groups, and in the qualitative part, the content analysis method were used. In conducting the research, knowledge and skills related to technology integration were discussed and shared in the classroom in the experimental group through the learning community, and the control group received the knowledge and skills related to technology integration separately. The statistical population of the study included all male teachers working in the first secondary school of District 2 of Kermanshah in the academic year of 1997-98, accounting for 310, of whom 30 teachers were selected from the statistical population via random sampling procedures and 15 via random placement in the experimental group and 15 others were included in the control group. In the qualitative section, all 15 teachers in the experimental group were considered as participants. The data collection tool was a semi-structured interview in the qualitative part and a researcher-made questionnaire in the quantitative part, compiled of 50 items. The validity of the questionnaire was confirmed by experts and its reliability was 0.97 using Cronbach's alpha. In the research, Momeni Rad’s (2020) learning community design model was used. Data analysis was performed using analysis of covariance using SPSS software and open coding was performed using MAXQDA software.
FindingsThe results showed that teachers' learning community had a positive effect on their integrated technology knowledge (p= 0.002 <0.01 and F= 3.465), teachers' attitude towards technology integration (p = 0.0166 and F = 6.698) and also, the application of technology in the classroom by teachers (p=0.012 <0.05 and F=7.358) leading to increased teachers' knowledge, attitude, and skills in integrating technology in the classroom. Also, the analysis of qualitative data through open coding led to the extraction of six main categories, including search, support, self-assessment, cognition development, daring to learn, and synergy identified as an influential factor in the learning community on the integration of technology from teachers` view.
ConclusionThe learning community can be a supportive and effective factor in increasing the knowledge, attitude, and skills of teachers' technology integration in the classroom. Therefore, by forming and supporting teacher learning communities, the growth and development of teachers' professional competencies is increased in technology integration in the curriculum.
Keywords: Technology, technology integration, Learning Community, Teachers, classroom -
نقش توانمندسازی روانشناختی در رابطه میان رهبری دوسو توان با رضایت و استرس شغلی معلمان در آموزش مجازیپیشینه و اهداف
شیوع ویروس کرونا بهعنوان بحران جدی برای سازمان ها و موسسات تجاری و آموزشی باعث تعطیلی آن ها شد. در مواجهه با چنین بحرانی، انتقال از آموزش حضوری به آموزش مجازی در دستور کار موسسات آموزشی به ویژه مدارس قرار گرفت و باعث شد تا به معلمان به عنوان یکی از پیشگامان خط مقدم فرایند یاددهی-یادگیری، فشار کاری مضاعفی وارد شود. در چنین شرایطی، رهبری مدارس می تواند نقش بسیار موثری در افزایش کارایی افراد و کاهش فشارهای ناشی از تغییرات شتابان محیطی داشته باشد. یکی از سبک های رهبری که می تواند به رهبران مدارس در نیل به این مقصود کمک کند، به کارگیری سبک رهبری دوسو توان است. رهبری دوسوتوان نوع جدیدی از سبک رهبری است که از دو طیف متفاوت رفتارهای رهبری تشکیل شده و برای مقابله با تغییرات محیطی، رفتارهای رهبری باز و بسته را بهطور متعادل و مکمل یکدیگر به کار میبرد. دوسوتوانی به افزایش چابکی و عملکرد سازمانی مربوط میشود، و به معنای واقعی کلمه توانایی استفاده از هر دودست با توان یکسان است. رهبری دوسو توان می تواند تاثیرات بسیاری بر خودکارآمدی، نگرش شغلی و... داشته باشد؛ لذا مطالعه اثر این سبک از رهبری در سالیان اخیر مورد توجه بسیاری از پژوهشگران قرار گرفته است. با توجه به کمبود پژوهش های انجام شده در مورد این سبک از رهبری به خصوص در بسترهای آموزشی در کشور ما، ضرورت انجام چنین مطالعه ای احساس می شد. براین اساس، هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی تاثیر رهبری دو سوتوان بر رضایت و استرس شغلی معلمان در آموزش مجازی با نقش میانجی توانمندسازی روانشناختی بود.
روش هابرای نیل به این مقصود، از روش پژوهش همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی معلمان مقطع ابتدایی شهر تاکستان بودند، که با توجه به نامشخص بودن تعداد معلمان، حداکثر حجم نمونه به تعداد 335 نفر با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده درنظر گرفته شد. گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسش نامه سبک رهبری دوسوتوان، توانمندسازی روانشناختی، رضایت شغلی و استرس شغلی انجام شد و برای تحلیل دادهها با روش آماری مدلیابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر تاییدی) و آزمون همبستگی پیرسون از نرم افزارهای آماری SPSS و AMOS استفاده شد.
یافته هایافته ها حاکی از تاثیر معنادار و مثبت رهبری باز بر توانمندسازی (637/0)، تاثیر معنادار و مثبت رهبری بسته بر توانمندسازی (365/0)، تاثیر معنادار و منفی توانمندسازی بر استرس شغلی (313/0-)، تاثیر معنادار و منفی رهبری بسته بر استرس شغلی (314/0-)، تاثیر معنادار و منفی رهبری باز بر استرس شغلی (449/0-)، تاثیر معنادار و مثبت توانمندسازی بر رضایت شغلی (224/0)، تاثیر معنادار و مثبت رهبری بسته بر رضایت شغلی (350/0)، تاثیر معنادار و مثبت رهبری باز بر رضایت شغلی (235/0)، تاثیر معنادار و منفی استرس شغلی بر رضایت شغلی (327/0-) بود. همچنین یافتهها حاکی از تاثیر غیرمستقیم و معنادار رهبری بسته و رهبری باز بر استرس شغلی و رضایت شغلی از طریق توانمندسازی و تاثیر غیرمستقیم توانمندسازی بر رضایت شغلی از طریق استرس شغلی بود. علاوه بر این، شاخصهای اندازهگیری و برازش مدل نیز حکایت از مطلوب بودن مدل داشتند.
نتیجه گیریدر مجموع یافته های پژوهش نشان داد که با بهره گیری از رهبری دوسوتوان و توانمندسازی میتوان علاوه بر کاهش استرس شغلی معلمان، رضایت شغلی آن ها را نیز افزایش داد؛ بنابراین می توان از این سبک از رهبری به عنوان یک ابزار مفید برای رهبری اثربخش در مدارس استفاده کرد.
کلید واژگان: رهبری دو سوتوان, رضایت شغلی, استرس شغلی, توانمندسازی روانشناختی, معلمانBackground and ObjectivesThe outbreak of the Coronavirus posed a serious crisis to commercial and educational organizations and institutions. In the face of such a crisis, the transition from face-to-face to virtual education was one of the strategies of educational institutions, especially schools, and this caused increased additional work pressure on teachers as one of the pioneers of the teaching-learning process. Thus, in the face of such a situation, school leadership plays a very effective role in increasing the efficiency of individuals and reducing the tensions caused by rapid environmental changes. One of the leadership styles that can help school leaders achieve this is to use of an ambidextrous leadership style. Ambidextrous leadership is a new type of leadership style that consists of two different spectrums of leadership behaviors and uses open and closed leadership behaviors in a balanced and complementary way to deal with environmental changes. Ambidextrous leadership is related to increasing organizational agility and performance and means the ability to use both hands with the same power. Ambidextrous leadership can have many effects on self-efficacy, job attitude, etc.; so, the research on the effect of this style of leadership has been considered by many researchers in recent years. Given the lack of research on this style of leadership, especially in educational settings in Iran, the need for doing such a study was felt. Accordingly, the main purpose of this study was to investigate the effect of ambidextrous leadership on teachers' job satisfaction and stress in virtual education with the mediating role of psychological empowerment.
MethodsTo achieve this aim, the researchers used the correlational research method by structural equation modeling. The statistical population of the study included all primary school teachers in Takestan city. Considering the uncertainty of the actual number of teachers, we selected the maximum sample size (335 teachers) by using simple random sampling. Data collection was performed by using the ambidextrous leadership style questionnaire, the psychological empowerment questionnaire, the job satisfaction questionnaire, and the job stress questionnaire. Data analysis was performed by the statistical technique of structural equation modeling (confirmation path analysis) and Pearson correlation test in two statistical software SPSS and AMOS.
FindingsThe findings of the study indicated the open leadership style on empowerment (0.637) had a significant and positive effect, the closed leadership style on empowerment(0.365) had a significant and positive effect, the empowerment variable on job stress (0.313) had a significant and negative effect, the closed leadership style on job stress (0.314) had a significant and negative effect, the open leadership style on job stress (0.449) had a significant and negative effect, the empowerment variable on job satisfaction (0.224)had a significant and positive, the closed leadership style on job satisfaction(0.350) had a significant and positive, the open leadership style on job satisfaction (0.235) had a significant and positive, also the job stress on job satisfaction (-0.327) had a significant and negative effect. Findings also revealed that the closed and open leadership style had an indirect and significant effect on job stress and job satisfaction through the empowerment variable, and the empowerment variable had an indirect and significant on job satisfaction through the job stress variable. In addition, the measurement and fit indices of the model also indicated the desirability of the model.
ConclusionOverall, the results of the study showed that by using both ambidextrous leadership and empowerment in schools, we can reduce teachers' job stress and subsequently increase their job satisfaction. Therefore, this style of leadership can be used as a useful tool for effective leadership in schools.
Keywords: Ambidextrous leadership, Job satisfaction, Job stress, Psychological Empowerment, Teachers -
فصلنامه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی، سال دوازدهم شماره 3 (پیاپی 47، بهار 1401)، صص 83 -102
همه گیری ویروس کرونا بحران بی سابقه ای درزمینه اشتغال و آموزش وپرورش ایجاد کرده است. شیوع این ویروس و متعاقب آن مجازی شدن آموزش، تاثیرات منفی و زیان باری بر کیفیت زندگی معلمان داشته و باعث به وجود آمدن چالش هایی در امر آموزش وزندگی شخصی آنان شده است. پژوهش حاضر با اتخاذ رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسانه به شناسایی عوامل موثر بر کیفیت زندگی معلمان در دوران آموزش مجازی پرداخته است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل معلمان ساکن شهر اصفهان در سال تحصیلی 1400-1399 بود که 17 نفر از آن ها از طریق نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به حد اشباع انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای تحلیل داده ها از روش تحلیل مبتنی بر ون منن استفاده شد. نتایج نشان می دهد که کیفیت زندگی معلمان در دوران آموزش مجازی متاثر از دوازده مضمون فرعی بود که در پنج عامل اصلی شامل مشکلات اقتصادی، فرسایش شغلی، کاهش تعاملات بین فردی، فقدان اوقات فراغت و فشار روانی طبقه بندی شد. این پژوهش می تواند در شناخت بیشتر مشکلات و نیازهای جامعه معلمان در در دوران آموزش مجازی، راهگشا باشد.
کلید واژگان: کیفیت زندگی, معلمان, پدیدارشناسی, آموزش مجازیInformation and Communication Technology in Educational Sciences, Volume:12 Issue: 3, 2022, PP 83 -102Coronavirus pandemic has resulted in an unprecedented crisis in employment and educational contexts. The prevalence of these viruses and hereupon virtualization of education have been shown to have negative and detrimental effects on the quality of life and have led to arising existing challenges in education and personal life. This study has targeted the factors affecting the teachers' life quality during virtual learning through adopting a qualitative approach and phenomenological method. The statistical population of this study included teachers living in Isfahan, 17 of whom were selected through purposive sampling to reach saturation value, during 1399-1400 school year. Semi-structured interviews were employed to gather data and Van Manen-based analysis method was employed to analyze the data. The results indicate that the teachers' life quality during virtual learning was affected by twelve sub-themes which were classified into five key factors including economic problems, occupational burnout, reduced interpersonal interactions, lack of leisure time and mental stress. This research can be advantageous to better understand the problems and requirements of teachers community during the virtual learning period.
Keywords: Life quality, teachers, phenomenology, Virtual Learning -
پیشینه و اهداف
پس از اعلام وضعیت اضطراری ناشی از ویروس کرونا در اواخر سال 2019 کشورها برای کنترل این ویروس، دست به اقداماتی از قبیل قرنطینه کامل و یا اجرای فاصله اجتماعی زدند. یکی از اقدامات کشورها در حوزه آموزش از جمله کشور ما ایران تعطیلی مدارس و مراکز آموزش عالی بود. با تعطیلی مدارس و مراکز آموزش عالی، دغدغه تدوین و اجرای برنامه های تحصیلی برای تداوم آموزش ها در منزل و در شرایط قرنطینه خانگی به بزرگ ترین چالش نظام های آموزشی تبدیل شد و بحث یادگیری مجازی اهمیت بسیار زیادی پبدا کرد. عوامل متعددی می تواند یادگیری مجازی را تحت تاثیر خود قرار دهد که در این مطالعه به دو عامل سواد اطلاعاتی و نگرش به یادگیری مجازی پرداخته شده است. بنابراین این مطالعه با هدف بررسی سواد اطلاعاتی معلمان و رابطه آن با نگرش به یادگیری مجازی انجام گرفت.
روش هاروش پژوهش توصیفی-همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه معلمان هر سه مقطع شهر نیکشهر [استان سیستان و بلوچستان] در سال تحصیلی 1400-1399 به حجم 152 نفر بود. به شیوه نمونه گیری تصادفی- طبقه ای (برحسب جنسیت و مقطع تدریس) و براساس فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 109 معلم به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسش نامه های سواد اطلاعاتی (با حیطه های توانایی تعیین وسعت و ماهیت اطلاعات، توانایی دسترسی موثر به اطلاعات، توانایی ارزیابی نقادانه اطلاعات، توانایی کاربرد هدفمند اطلاعات و توانایی درک موارد حقوقی و اقتصادی کاربرد اطلاعات) و نگرش به یادگیری مجازی (با مولفه های احساس خودکامیابی، احساس رغبت، احساس مفید بودن، قصد به کارگیری یادگیری الکترونیکی، احساس رضایتمندی از سیستم و تمایل به آموزش های چندرسانه ای) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام با کمک نرم افزار اس پی اس اس استفاده شد.
یافته هایافته ها نشان داد سواد اطلاعاتی معلمان در حیطه های توانایی تعیین وسعت و ماهیت اطلاعات، توانایی دسترسی موثر به اطلاعات، توانایی ارزیابی نقادانه اطلاعات، توانایی کاربرد هدفمند اطلاعات و توانایی درک موارد حقوقی و اقتصادی کاربرد اطلاعات، پایین تر از سطح متوسط است. در مقایسه سطح سواد اطلاعاتی معلمان برحسب ویژگی های جمعیت شناختی به جز جنسیت [برتری سواد اطلاعاتی معلمان زن] تفاوت معنی داری مشاهده نشد؛ نگرش معلمان به یادگیری مجازی و مولفه های آن (احساس خودکامیابی، احساس رغبت، احساس مفید بودن، قصد به کارگیری یادگیری الکترونیکی، احساس رضایت مندی از سیستم و تمایل به آموزش های چندرسانه ای) مثبت بود؛ بین سواد اطلاعاتی معلمان و نگرش آنان به یادگیری مجازی رابطه مثبت معنی داری وجود داشت و سواد اطلاعاتی از توان پیش بینی 4/73 درصد از واریانس نگرش به یادگیری مجازی برخوردار بود.
نتیجه گیریبا توجه به پایین بودن سطح سواد اطلاعاتی معلمان در حیطه های توانایی تعیین وسعت و ماهیت اطلاعات، توانایی دسترسی موثر به اطلاعات، توانایی ارزیابی نقادانه اطلاعات، توانایی کاربرد هدفمند اطلاعات و توانایی درک موارد حقوقی و اقتصادی کاربرد اطلاعات و رابطه مثبت آن با نگرش به یادگیری مجازی، برگزاری دوره های آموزش ضمن خدمت سواد اطلاعاتی بر مبنای استانداردهای لازم تشکیل این دوره ها پیشنهاد می شود. همچنین به سیاستگذاران و طراحان برنامه درسی وزارت آموزش و پرورش طراحی و اجرای درس سواد اطلاعاتی برای دوره های تربیت معلم توصیه می شود.
کلید واژگان: سواد اطلاعاتی, نگرش, یادگیری مجازی, معلمانCovid-19 pandemic in late 2019, countries took measures to control the pandemic, such as full quarantine or the implementation of social distance. One of the action measures taken in the field of education by many countries including our country, Iran, was the closure of schools and higher education centers. As a result, the concern to develop and implement curricula for continuing education at home and under the quarantine became the biggest challenge for education systems, and the issue of e-learning became very important. Among the numerous factors that can affect virtual learning, in this study, only two factors of information literacy and the teachers’ attitudes toward virtual learning are discussed. Therefore, this study was conducted to investigate teachers' information literacy and its relationship with their attitude toward e-learning.
MethodsThe research method was descriptive-correlation. The statistical population of the study included 152 teachers in Nikshahr [Sistan and Baluchestan province] in the academic year 2020-2021. 109 teachers were selected through random-stratified sampling in terms of gender and teaching level and based on Cochran sampling formula. The data collection was based on questionnaires of information literacy (in the areas of ability to determine the scope and nature of information, ability to effectively access information, ability to critically evaluate information, ability to use the information purposefully and ability to understand the legal and economic aspects of using information) and attitudes toward e-learning (with components of feeling of self-sufficiency, feeling of desire, feeling useful, intention to use e-learning, feeling satisfied and the tendency to multimedia education). One-sample t-test, Pearson correlation coefficient and stepwise regression were used to analyze the data by using SPSS software.
FindingsThe results showed that that teachers' information literacy in the areas of ability to determine the scope and nature of information, ability to effectively access information, ability to critically evaluate information critically, ability to use information purposefully and ability to understand the legal and economic aspects of using information is lower than the average level; there was no significant difference in comparing the level of information literacy of teachers in terms of demographic characteristics other than gender [superiority of female teachers' information literacy]; teachers' attitudes toward e-learning and its components (feeling of self-sufficiency, feeling of desire, feeling useful, intention to use e-learning, feeling satisfied with the e-learning system and tendency to use multimedia education) were positive; There was a significant positive relationship between teachers' information literacy and their attitudes toward e-learning and information literacy had the ability to predict 73.4% of variance of attitudes toward e-learning.
ConclusionAccording to the low level of teachers' information literacy in the areas of ability to determine the scope and nature of information, ability to effectively access information, ability to critically evaluate information, ability to use information purposefully and ability to understand the legal and economic aspects of using information and its positive relationship with the attitude to e-learning, holding in-service training courses on information literacy based on the required standards for holding such courses is recommended. It is also recommended to policy makers and curriculum designers of the Ministry of Education to design and implement information literacy courses for teacher training courses.
Keywords: Information literacy, attitudes, e-Learning, Teachers -
فصلنامه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی، سال دوازدهم شماره 2 (پیاپی 46، زمستان 1400)، صص 153 -173
به دنبال شیوع ویروس کووید 19 و اجرای طرح فاصله گذاری اجتماعی، آموزش مدارس به شیوه ی مجازی به کار خود ادامه داد. این پژوهش به بررسی فرصت ها و تهدیدهای آموزش مجازی در دوران پاندمی کرونا ،پرداخته است.این مطالعه در چارچوب روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی انجام گرفته است. در این روش برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه عمیق استفاده شده است. مشارکت کنندگان 20 نفر از دانش آموزان و معلمان هنرستان های شهرستان کلات بوده اند که برمبنای ملاک های نمونه گیری طبقه ای هدفمند انجام گرفته و نمونه گیری تا رسیدن به حد اشباع ادامه یافته است. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از شیوه ی تحلیل محتوای تلخیصی متن مصاحبه ها استفاده شده است. یافته های این پژوهش، شامل چهار مضمون و 19 زیر مضمون است: 1-مشکلات مشترک بین دانش آموزان و معلمان (6 زیر مضمون)2- مشکلات مختص دانش آموزان (5 زیر مضمون)3- مشکلات مختص معلمان در آموزش مجازی (3 زیر مضمون)4- مزایای آموزش مجازی (5 زیر مضمون).
کلید واژگان: کرونا, آموزش مجازی, هنرستان, دانش آموزان و معلمانInformation and Communication Technology in Educational Sciences, Volume:12 Issue: 2, 2021, PP 153 -173Following the outbreak of the Covid virus 19 and the implementation of the social distancing plan, virtual school education continued to operate. This study investigates the opportunities and threats of e-learning during the corona pandemic. This study was conducted within the framework of a qualitative method with a phenomenological approach. In this method, in-depth interviews were used to collect information. Participants were 20 students and teachers of vocational schools in Kalat city, which was based on the criteria of targeted stratified sampling and sampling continued until saturation. To analyze the findings, the method of summarizing the content of the interview text was used. The findings of this study include four themes and 19 sub-themes: 1- Common problems between students and teachers (6 sub-themes) 2- Problems specific to students (5 sub-themes) 3- Problems specific to teachers in virtual education (3 below Theme) 4- Benefits of e-learning (5 sub-themes).
Keywords: Corona, virtual education, Conservatory, Students, Teachers -
پیشینه و اهداف
وجود معلمانی شایسته، متبحر و برخوردار از توانمندی حرفه ای و آموزشی بالا، برای انجام آموزش های باکیفیت بسیار ضروری و حیاتی است. در این راستا، برنامه های توسعه حرفه ای و دوره های آموزشی مادام العمر و مستمر در قالب های مختلف من جمله دوره های آموزشی ضمن خدمت، برای معلمان برگزار می شود. علی رغم اهمیت این دوره ها، بررسی گزارش یافته های بسیاری از پژوهش ها حاکی از آن است که دوره های ضمن خدمت آموزش وپرورش برای بسیاری از معلمان اثربخشی لازم را ندارند. ازاین رو پژوهش حاضر به مطالعه چالش های برگزاری دوره های آموزش ضمن خدمت آموزش وپرورش از نظر معلمان پرداخته است.
روش ها :
روش پژوهش حاضر، کیفی با رویکرد پدیدارشناسی از نوع تجربیات زیسته است. مشارکت کنندگان پژوهش حاضر تمام معلمان شاغل در استان آذربایجان غربی بودند. نمونه پژوهش باملاحظه معیارهایی از قبیل اشتهار معلمان، کسب مقام های مرتبط با فناوری در جشنواره های استانی یا کشوری، تجربه تدریس دوره های آموزش فناوری در اداره آموزش وپرورش به روش نمونه گیری غیراحتمالی هدفمند انتخاب شدند و حجم نمونه با در نظر گرفتن قاعده اشباع نظری تعیین شد برای دریافت بازخورد کفایت و اشباع نظری داده ها، بعد از هر مصاحبه، در اسرع وقت، پیاده سازی، دست نویس و کدگذاری شدند؛ بعد از انجام 22 مصاحبه، (13 زن و 9 مرد) داده ها به اشباع نظری رسیدند. روش گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. دو تکنیک ضبط صدا و یادداشت برداری (با تاکید بر ضبط صدا) برای روش گردآوری داده ها استفاده شد. برای آنالیز داده ها و استخراج مضامین اصلی رویکرد تحلیل مضمون طبق رویکرد چهار مرحله ای گیورگی (1970) در بستر نرم افزار MAXQDA10 انجام گرفت.
یافته هایافته ها نشان دادند که چالش های برگزاری این دوره ها را می توان در چهار مضمون یا چالش اصلی طبقه بندی و ارایه نمود؛ این چالش ها عبارتند از: 1) «انگیزه معلمان برای حضور فعال و هدفمند در دوره ها» (شامل زیر مقوله های چالش های درونی و چالش های بیرونی)؛ 2) «چگونگی و نحوه برگزاری دوره ها» (شامل زیر مقوله های عدم توجه به ماهیت موضوعی دوره ها، و عدم توجه به زیرساخت موردنیاز)؛ 3) «استمرار (موضوعی و زمانی) در برگزاری دوره ها» (شامل زیر مقوله ها عدم پیوستگی سلسله مراتب موضوعی، و عدم استمرار زمانی در برگزاری دوره ها)؛ و 4) «انطباق محتوای دوره ها با نیازهای معلمان» (شامل نیاز محور نبودن دوره ها، عدم توجه به تناسب دانش پیش نیاز معلمان برای مشارکت در دوره ها، و تخصصی نبودن دوره ها).
نتیجه گیریبا توجه به اینکه همانند دیگر سازمان های دولتی، در سازمان آموزش وپرورش نیز برگزاری دوره های آموزش ضمن خدمت معلمان به نوعی اجباری است؛ لذا تصور می رود برگزاری این دوره ها به نوعی «رفع تکلیف» بوده و به «اثربخشی» دوره ها زیاد توجهی نمی شود. لذا نتیجه گرفته می شود چالش اول این باشد که معلمان انگیزه مشارکت در دوره ها را ندارند. چالش دوم این است که چون زیرساخت های موردنیاز برگزاری عملی دوره ها فراهم نمی شود؛ لذا دوره ها اثربخشی مورد نظر را ندارند. چالش سوم این است که چون دوره ها به لحاظ موضوعی و زمانی، به طور مستمر برگزار نمی شوند؛ بنابراین باوجود صرف هزینه های کلان، اثربخشی آن مشهود نیست. بر اساس چالش چهارم، چون «پیش نیاز مشارکت در دوره» و «سطح بندی معلمان» رعایت نمی شود؛ لذا محتوای دوره ها در راستای توسعه توانمندی های حرفه ای معلم تنظیم نمی شود. بر این اساس پیشنهاد می شود، برای برگزاری دوره ها، ابتدا عملیات نیازسنجی و پیش نیازهای دوره ها تدوین شده، معلمان سطح بندی شوند، زیرساخت های مورد نیاز دوره ها تهیه شده و با در نظر گرفتن توالی موضوعات، دوره ها در زمان های مناسب برگزار و سپس ارزشیابی لازم انجام گیرند.
کلید واژگان: دوره های ضمن خدمت, چالش دوره های ضمن خدمت, معلمان, آموزش وپرورش, پدیدارشناسیBackground and ObjectivesQualified and experienced teachers with high professional and educational ability are very necessary and vital for quality education. In this regard, professional development programs with lifelong and continuous training courses in various formats, including in-service training courses, are held for teachers. Despite the importance of these courses, a review of the findings of many studies suggests that in-service education courses were not so effective for many teachers. Therefore, the aim of this study was to explore the challenges of holding in-service training courses in education from the teachers’ perspectives.
Materials and MethodsThe method of the present study is qualitative with a phenomenological approach in terms of lived experiences. The participants of the present study were all teachers working in West Azerbaijan Province. The research sample was selected by using non-probability purposeful sampling method with considering the criteria such as teachers' reputation, obtaining technology-related rewards in provincial or national festivals, and teaching experience of technology training courses in the Department of Education. The sample size was determined by considering the theoretical saturation rule. In order to receive the feedback of adequacy and theoretical saturation, after each interview, the data were immediately transcribed, handwritten, and encoded. After 22 interviews (13 women and 9 men), the data reached the theoretical saturation. The data collection method was the semi-structured interview. Two techniques of voice recording and note-taking (with the emphasis laid on voice recording) were used for data collection method. To analyze the data and extract the main themes, the content analysis approach was performed based on the four-step approach of Giorgi (1970) in the platform of MAXQDA10 software.
FindingsThe findings showed that the challenges of holding in-service courses can be classified and presented in four themes or main challenges which are: 1) Motivation of the teachers for active and purposeful participation in the courses (including subcategories of internal challenges and external challenges); 2) the quality of and the method of holding the courses (including subcategories of lack of attention to the thematic nature of the courses, and lack of attention to the required infrastructure); 3) the Continuity (thematic and temporal) in holding the courses (including subcategories of lack of continuity of thematic hierarchy and lack of time continuity in holding the courses); and 4) adapting the content of the courses to the needs of the teachers (including lack of need-oriented courses, lack of attention to the proportion of the prerequisite knowledge of the teachers to participate in the courses and lack of specialized courses).
ConclusionsComsidering that like other government organizations, holding in-service training courses for the teachers is mandatory in the Education Organization, it is assumed that holding such courses is somehow ‘fulfilling a duty’without paying attention to the ‘effectiveness’ of the courses. Therefore, it is cocluded that the first challenge should be lack of teachers’ motivation in participating in such courses. The second challenge is that since the required infrastructures for holding such courses are not provided, thus the courses lack the required effectiveness. The third challenge is that since in-service training courses are not held continuously, both thematically and temporally, therefore, despite spending a large amount of costs, their effectiveness is not evident. According to fourth challenge, since the prerequisite of ‘participation in the course’ and ‘determining the level of the teachers’ are not observed, thus, the content of the courses is not regulated with respect to the development of the professional skills of the teacher. Therefore, it is suggested that for holding such courses, first the assessment of needs and prerequisites of the courses should be formulated, the teachers should be graded, the required prerequisites for such courses should be provided. Considering the sequence of the topics, the courses
Keywords: In-Service Training, Challenge of In-Service Training, Teachers, Education of Urmia city, Phenomenology -
فصلنامه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی، سال یازدهم شماره 4 (پیاپی 44، تابستان 1400)، صص 47 -65
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش های مجازی شادکامی با رویکرد تیوری انتخاب بر امید و اضطراب کووید-19 معلمان زن در همه گیری ویروس کرونا انجام شد. این مطالعه یک پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل معلمان زن دارای اضطراب کووید-19 در شهر اردکان در سال 1399 بود که با روش نمونه گیری داوطلبانه 20 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 10 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه های مجازی اضطراب بیماری کرونا علی پور و همکاران (1398) و امید اسنایدر (1991) در مراحل پیش آزمون، پس آزمون پاسخ دادند. گروه آزمایش مداخله آموزش های مجازی شادکامی با رویکرد تیوری انتخاب را در 8 جلسه یک ساعته و هر هفته دو جلسه دریافت نمودند، در صورتیکه گروه گواه هیچ گونه مداخله ای در طول پژوهش دریافت ننمود. داده های پژوهش با روش تحلیل کوواریانس چند متغیری و در سطح معنی داری 05/0 تحلیل شد. نتایج نشان داد در پس آزمون گروه آزمایش میانگین نمرات اضطراب کووید-19، با کاهش معنادار (001/0>p). و میانگین نمرات امید با افزایش معناداری همراه بوده است (001/0>p).پیشنهاد می شود تاثیرآموزش مجازی شادی با رویکرد تیوری انتخاب به عنوان یک روش مداخله ای موثر در کاهش اضطراب کووید-19 و بهبود امید مورد توجه قرار گیرد.
کلید واژگان: شادی, تئوری انتخاب, اضطراب کووید-19, امید, معلمانInformation and Communication Technology in Educational Sciences, Volume:11 Issue: 4, 2021, PP 47 -65The aim of this study was The Effectiveness of Virtual Happiness Training With a choice Theory on Hope and Anxiety Covid-19 of Female Teachers in Coronavirus Epidemic. This study was a quasi-experimental study with pre-test and post-test design and control group.The statistical population included female teachers with Covid-19 anxiety in Ardakan in 1399. By voluntary sampling method, 20 people were selected as a sample and randomly replaced in two groups of 10 experimental and control. Participants answered the virtual questionnaires of coronary heart disease Alipour et al (2020) and Omid Snyder (1991) in the pre-test, post-test stages. The intervention group received the Virtual Happiness Training based on Selection Theory in 8 one-hour sessions and two sessions per week, while the control group didn’t receive any intervention during the study. Research data were analyzed by multivariate analysis of covariance at the significance level of 0.05. The results showed that in the post-test group, the mean scores of Covid-19 anxiety were significantly reduced (p < 0.001) and the mean scores of hope were significantly increased (p < 0.001). It is suggested that the effect of virtual happiness education based on choice theory be considered as an effective intervention method in reducing Covid-19 anxiety and improving hope.
Keywords: happiness, choice theory, hope, Anxiety Covid-19, teachers -
پیشینه و اهداف:
پژوهش های انجام شده در موضوع کاربست فناوری اطلاعات و ارتباطات در فعالیت های کلاس درس، نشان داده است که تلاش های صورت گرفته و هزینه های کلان مصرف شده در راستای توانمندسازی مهارت های رایانه ای معلمان، نتوانسته است تحولات مورد نظر را در نقش و فعالیت معلمان در مدارس ایجاد کند. از این رو، هدف پژوهش حاضر مطالعه ی پدیدارشناسانه فرآیند کسب شایستگی فناورانه معلمان ایران با هدف ارایه یک مدل بومی است.
روش هااین پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی است؛ چراکه برای دستیابی به اهداف تحقیق از تجارب زیسته معلمان در دستیابی به شایستگی فناورانه در کلاس درس استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش کیفی، تمام معلمان آموزش وپرورش شهرستان ارومیه است؛ با روش نمونه گیری غیر احتمالی هدفمند و ملاحظه کردن ویژگی های مورد نظر در انتخاب نمونه، و قاعده اشباع نظری، با 22 نفر از معلمان (13 زن و 9 مرد) مصاحبه شد. مشارکت کنندگان در مدارس دولتی، هییت امنایی، هوشمند، غیرانتفاعی و روستایی (17 مدرسه مختلف) مشغول بودند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه بود. دو تکنیک ضبط صدا و یادداشت برداری (با تاکید بر ضبط صدا) برای روش گردآوری داده ها استفاده گردید و طرح انجام مصاحبه، مصاحبه نیمه ساختاریافته است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از رویکرد چهار مرحله ای گیورگی (1970) در کدگذاری مصاحبه ها استفاده گردید. انجام فرآیند کدگذاری در نرم افزار MAXQDA10 انجام گرفت.
یافته هایافته های تحلیل کیفی حاکی از آن بود که فرآیند کسب شایستگی معلمان را می توان در پنج مولفه یا گام دسته بندی نمود که شامل مولفه های 1) ایجاد انگیزه/رغبت/علاقه در معلمان شامل زیرمولفه های: «تغییر در دریافتی معلمان»، «تاثیرگذاری روی جایگاه معلمان»، «ایجاد احساس نیاز»، «دسته بندی معلمان بر اساس دانش پیشین»، «توجه به زمان بندی برگزاری دوره ها»، «تغییر نوع نگاه به شغل معلمی»، و «انتخاب استاد مناسب»؛ 2) برنامه ریزی، شامل زیر مولفه های «سطح بندی معلمان (نیازسنجی)»، «تعیین برنامه درسی (سرفصل های آموزشی)»، «تعیین استاد مناسب»، «تعیین مکان مناسب» و «تعیین زمان مناسبم؛ 3) «شروع فرآیند یادگیری» شامل زیر مولفه های «آموزش سخت افزارها»، «آموزش نرم افزارها»، «آموزش مساله گشایانه»، «آموزش سواد اطلاعاتی»، «تسهیل دسترسی به منابع آموزشی» و «حمایت و پشتیبانی»؛ 4) پیاده سازی فرایند یادگیری شامل زیر مولفه های «دوره های آماده سازی بدو خدمت»، «دوره های آموزشی ضمن خدمت»، «دوره های تخصصی مدارس» و «دوره های آموزشی بیرون از مدارس»؛ و 5) «نهادینه ساختن شایستگی فناوری» شامل زیر مولفه های «آموزش مسئله گشایانه»، «نهادینه ساختن همکاری بین معلمان» و «نهادینه ساختن دوره های پیگیری آموزش ها و یادگیری» است.
نتیجه گیری :
این مدل با نگاه به نیازهای معلمان، شرایط و ساختار اداری آموزش وپرورش، امکانات مدارس، وضعیت برگزاری دوره ها، همکاری بین معلمان و غیره ارایه شده است. در این مدل سعی شده است تمام عوامل تاثیرگذار در فرآیند کسب شایستگی فناوری معلم مطمح نظر قرار گرفته و هر کدام از آن ها بر اساس محتوای مصاحبه ها در گام مربوطه ملاحظه شود. این مولفه ها یا گام ها هر چند ساختاری سلسله مراتبطی و مرحله به مرحله ای می توانند داشته باشند ولی در بسیاری از مواقع قابلیت بازگشت و شروع از مرحله قبلی نیز می توانند دارا باشند. امید است این مدل که مبتنی بر واقعیت زیسته موجود معلمان در ایران بنا نهاده شده است، گامی در راستای توسعه الگویی مناسب برای سازمان آموزش وپرورش و دیگر سازمان ها در زمینه کسب شایستگی فناوری کارکنان باشد.
کلید واژگان: شایستگی, فناوری اطلاعات و ارتباطات, معلمان, ضمن خدمت, آموزشBackground and ObjectivesResearch findings about the application of information and communication technologies in classroom has shown that despite the efforts had been done and the large amount of costs spent for empowering teachers' computer skills, but these activities have not been able to create desired changes in the role and activity of teachers in schools. Therefore, the purpose of the present study was to study the phenomenological process of Iranian teachers' ICT competence in order to present a native model.
MethodsThis was a qualitative phenomenological research, because the lived experiences of teachers in achieving technological competence in the classroom have been used to explore the objectives of the study. The statistical population of this qualitative study were all teachers in Urmia city. 22 teachers (13 females and 9 males) were selected by non-probability purposeful sampling method with considering the desired characteristics and theoretical saturation based-rule. Participants who engaged in 17 different schools including public, board of trustees, smart, nonprofit, and rural schools, were selected. The data collection tool was semi-structured interview. Voice recording and note-taking (with emphasis on voice recording), as Two techniques for gathering data, were used. George's (1970) four-step coding approach were used to analyze the data. The coding process was performed in MAXQDA10 software.
FindingsThe findings of the qualitative analysis indicated that the process of teachers ICT-competence can be organized into five components, including; 1) motivation/ tendency/ interest in teachers including the following sub-components: “Changing in teacher’s salary”, “Changing teachers’ position”, “Create need”, “Classification of teachers based on the prior knowledge”, “Pay attention to the timing of the courses” , “Changing the look to the teaching profession” and “Choosing the right professor”; 2) planning, including the following sub-components: “Teachers Rating (Needs Assessment)” , “Determining curriculum (educational topics)”, “Choosing the right professor”, “Locate the right place” and “Determine the right time”; 3) beginning of the learning process including the following components: “Hardware training”, “Software training”, “Problem-solving training”, “Information literacy training”, “Facilitate access to educational resources” and “Support”; 4) implementation of the learning process including the following sub-components: “In-service preparation courses”, “In-service training courses”, “Specialized school courses”, and “Out-of-school courses” and 5) " institutionalization of technology competence " including the following sub-components: “Problem-solving training’, “Formalize collaboration between teachers” and ‘Formalize follow-up courses for teaching and learning”.
ConclusionThis model is presented by looking at the needs of teachers, the conditions and Organizational structure of education, the facilities of schools, the status of courses, the cooperation between teachers, and so on. In this model, all the influential factors in the process of acquiring information and technology competence by teachers have been included and based on the content of the interviews, each of them has been considered in the relevant step. Although it could be organized these components or steps in hierarchical or step-by-step structure, but in many places it is possible to go back and start from the previous step. It is hoped that this model will be a step towards developing an appropriate model in the field of staff technology competence for the Education Organization and other organizations.
Keywords: Competence, Technology, Teachers, In-Service, Training -
پیشینه و اهداف
ریاضی یکی از دروسی است که در برنامه درسی برای همه دانش آموزان در نظر گرفته شده است. یکی از نگرانی های متخصصین آموزشی و معلمان ریاضی این است که چرا دانش آموزان در دوره اول متوسطه با روبه رو شدن با مباحث جبری در ریاضی دچار افت تحصیلی می شوند. این در حالی است که در ایران همه دانش آموزان باید جبر را یاد بگیرند، و معلمان باید به دانش آموزان کمک کنند تا در ذهن خود یک فهم عمیق و ماندگار از جبر برای کار کردن همراه با مهارت بیشتر در پایه های متوسطه و دبیرستان بسازند. از اینرو یک هدف مهم برای معلمان این است که با آگاهی در مورد اشتباهات به دانش آموزان کمک کنند تا مفاهیم و رویه ها را درست درک کنند. اما متاسفانه بعضی از معلمان فاقد دانش کافی در مورد تشخیص و رفع اشتباهات موجود و منشا آن ها هستند. پس شاید پیدا کردن و دانستن اینکه اکثر دانش آموزان چه بدفهمی هایی دارند و شناخت اشتباهات و دلایل ایجاد آن ها و آگاه کردن معلمان از این اشتباهات بتواند به دانش آموزان کمک کند که در یادگیری جبر موفق باشند. از اینرو پژوهش حاضر با هدف بررسی اشتباهات دانش آموزان در ساده کردن عبارت های جبری، و یافتن منشا این اشتباهات از دیدگاه معلمان ریاضی انجام شده است.
روش ها :
این پژوهش در زمره ی پژوهش های کاربردی می باشد و با توجه به هدف آن از نوع پژوهش های کیفی است. نمونه پژوهش شامل 14 نفر از معلمان ریاضی دوره اول متوسطه استان کرمان با سابقه تدریس بین12 تا 29 سال است که با بهره گیری از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. زیرا باید افرادی انتخاب می شدند که تجربه تدریس مبحث جبر در دوره اول متوسطه را داشتند. برای جمع آوری داده ها ابتدا با طرح یک آزمون از مبحث ساده کردن عبارت های جبری برای دانش آموزان پایه هشتم دوره اول متوسطه و استخراج موارد اشتباه، از طریق مصاحبه نیم ساختاریافته با معلمان ریاضی خواهان آن شدیم که پس از تشخیص نوع اشتباه دلایل رخ داد این اشتباهات را بیان کنند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی انجام شده است.
یافته هادر این پژوهش از دیدگاه معلمان، دانش آموزان به هنگام ساده کردن عبارت های جبری مرتکب 22 نوع اشتباه در ارتباط با توان، علامت مثبت و منفی، جمع، تفریق و ضرب اعداد صحیح؛ وصل کردن، اعمال مربوط به متغیر، باز کردن پرانتز، جملات متشابه و رعایت ترتیب عملیات می شوند. همچنین یافته ها نشان دادند که معلمان معتقدند عدم درک، درک اشتباه و یا درک ناقص مفاهیمی چون متغیر، توان، پرانتز و جملات متشابه؛ نادیده گرفتن علایم و نمادهای جبری؛ قوانین خودساخته دانش آموز در برخورد با توان و پرانتز؛ دخالت مفاهیم جبری یادگرفته شده قبلی در یادگیری های جدید و بالعکس؛ محاسبه نادرست جمع، تفریق و ضرب اعداد صحیح سبب ایجاد اشتباهات دانش آموزان به هنگام ساده کردن عبارت های جبری می شوند.
نتیجه گیریامروزه دانش آموز در یک وادی برهوت نیست که به دنبال دانش بگردد، او در اقیانوسی از اطلاعات شناور است و معلم ریاضی هم دیگر برکه آبی در بیابان به شمار نمی رود، او نیز مسافری در همان قایق دانش آموزان است که باید به آنان کمک کند تا جبر را معنادار یاد بگیرند. از آنجا که در جبر مفاهیم به صورت سلسله مراتبی شکل گرفته است و یادگیری هر مفهوم به فهم و درک دانش آموزان از مفاهیم پیش نیاز بستگی دارد، لذا زمانیکه معلمان در کلاس جبر با آگاهی کامل نسبت به دلایل ایجاد اشتباهات دانش آموزان حاضر شوند، تلاش می کنند که مفاهیم پیش نیاز، به درستی و بدون شکل گیری بدفهمی ها و رخ دادن خطاها توسط دانش آموزان کسب شوند. این کار خود باعث می شود دانش آموزان در حل مسایل جبری کمتر اشتباه کنند، اعتماد به نفس آنها بالاتر رود و در نهایت عملکرد بهتری داشته باشند.
کلید واژگان: اشتباهات جبری, ساده کردن عبارت های جبری, دوره اول متوسطه, معلمانBackground and ObjectivesMathematics is one of the courses that is contained in the curriculum for students in all fields. One of the concerns of educators and math teachers is that middle school mathematics students have many problems when faced with algebraic topics. In Iran, all students need to study algebra and teachers must help them build a deep and lasting understanding and skills for high school math. Hence, an important goal for teachers is to be aware of the mistakes in order to help students to understand concepts and procedures correctly. However, unfortunately, some teachers do not have enough knowledge to identify and correct the existing mistakes and their origin. So perhaps recognizing mistakes and their origins and informing teachers about these mistakes can help students succeed in learning algebra. Thus, the purpose of this research was to investigate the students' mistakes in simplifying the algebraic expressions and finding the origin of making such mistakes from the mathematics teachers’ viewpoint.
MethodsThis research is one of an “applied research” type and due to its purpose is considered as “qualitative research”. The research sample includes 14 math teachers of the middle school of Kerman province with teaching experience between 12 to 29 years who were selected by the targeted sampling method. Because teachers who had experience teaching algebra in middle school had to be selected. To collect the data, we first designed a test about simplifying algebraic expressions for eighth-grade students and extracting erroneous cases, through a semi-structured interview with math teachers. The qualitative content analysis method was used for data analysis.
FindingsThe findings of this research showed that from the viewpoint of mathematics teachers, 22 types of mistakes were made by students of middle school when simplifying algebraic expressions including exponentiation, positive and negative sign, addition, subtraction, multiplication of integers, conjoining, a variable related operating, use of brackets, similar terms, and the order of operations. The findings also showed that teachers believe that the causes of students' mistakes in simplifying algebraic expressions are as follows: The lack of understanding, misunderstanding or incomplete understanding of concepts such as variables, exponent, brackets, and similar terms; ignoring of algebraic symbols; students' self-made rules in dealing with exponent and brackets; interference of previously learned algebraic concepts with current learning and vice versa; and incorrect calculation of addition, subtraction, and multiplication of integers, causes making mistakes when simplifying algebraic expressions.
ConclusionToday, students are no longer isolated in a desert where the math teachers are the oasis of knowledge, but rather floating in an ocean of information. However, teachers are still needed to help them understand algebra in a meaningful way. In algebra, the concepts are formed hierarchically and the learning of each concept depends on the students' understanding of the prerequisite concepts, so, if teachers attend the algebra class fully aware of the reasons for students' mistakes, they attempt to make the prerequisite concepts understandable to the students correctly, and without any misunderstandings and errors. This helps students to make fewer mistakes in solving algebraic problems, increase their self-confidence, and ultimately, perform better.
Keywords: Algebraic Mistakes, Simplifying Algebraic Expressions, middle school, Teachers -
پیشینه و اهداف:
فناوری با سرعتی چشم گیر تغییر می کند و همراه با خلق فناوری های جدید، فناوری های موجود نیز بهبود و توسعه می یابند. فناوری های قرن بیست و یکم، امکاناتی را برای بشر به ارمغان آورده و پیشرفت های حاصل از آن زندگی انسان امروز را از هر سو احاطه کرده است. ازجمله این تغییرات، می توان از تاثیر پیشرفت فناوری در آموزش وپرورش و دگرگونی های حاصل از آن در فرآیند یاددهی-یادگیری نام برد. در دنیای امروز نظام های آموزشی به دنبال رویکردهای نوینی هستند که در مواجهه با تحولات گسترده جهان، آنها را در بازسازی خویش یاری نماید. آنها برای این بازسازی، به برنامه درسی غنی، آموزش انعطاف پذیر، رهبری آموزشی اثربخش، محیط یادگیری و محتوای آموزشی مناسب و معلمانی توانمند و حرفه ای نیازمندند. آمادگی برای کاربرد فناوری و آگاهی از چگونگی پشتیبانی فناوری در یادگیری دانش آموزان باید جزء مهارت های اساسی معلمان قرار گیرد. توانمندی معلمان در زمینه سواد فناوری، آنها را قادرمی سازد تا در فرآیند یاددهی- یادگیری از فناوری های نوین خصوصا فناوری اطلاعات و ارتباطات استفاده نموده و از این طریق کیفیت آموزشی خود و سطح سواد اطلاعاتی دانش آموزان را ارتقا داده و دسترسی به منابع یادگیری وسیع اطلاعاتی را برای خود و دانش آموزان فراهم آورند. هدف از پژوهش حاضر بررسی سواد فناوری معلمان در سند برنامه درسی ملی آموزش وپرورش، حوزه تربیت و یادگیری کار و فناوری می باشد. پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است.
روش هاجامعه آماری، اسناد بالادستی آموزش وپرورش، شامل نقشه جامع علمی کشور، سند تحول بنیادین آموزش وپرورش و سند برنامه درسی ملی می باشد. برای جمع آوری داده ها از سیاهه وارسی و برای تجزیه و تحلیل یافته های کمی تحقیق، از روش های آمار توصیفی برای تعیین فراوانی ها و استنباطی جهت تعیین نتایج آزمون t تک متغیره و نتایج آزمون کروسکال- والیس استفاده شده است. پایایی سیاهه های وارسی، با استفاده از ضریب بازنمایی گاتمن، نشان دهنده مقدار ضریب توافق مابین 0.48 تا 0.95 می باشد و پایایی تحقیق را تایید می نماید همچنین روایی سیاهه های وارسی با استفاده از روش روایی محتوا مورد تایید قرار گرفت.
یافته هایافته های پژوهش نشان می دهد که میزان توجه به سواد فناوری در برنامه درسی ملی در حوزه تربیت و یادگیری کار و فناوری، بالاتر از حد متوسط بوده و تا حد بسیار زیادی به آن توجه شده است و مابین استانداردهای سواد فناوری ازلحاظ میزان انطباق با صلاحیت های در نظر گرفته شده برای معلمان، تفاوت معناداری وجود ندارد.
نتیجه گیرینتایج حاصله حاکی از آن است که مابین استانداردهای سواد فناوری معلمان و انطباق آن با صلاحیت های در نظر گرفته شده، تفاوت معناداری وجود نداشته است. اجرای مطلوب برنامه درسی ملی، در حوزه مربوطه، نیازمند مساعدت و توجه ویژه معلمان و بهره مندی از صلاحیت ها و شایستگی های حرفه ای و تخصصی مناسب درنظر گرفته شده در این برنامه می باشد، لذا مفاد آن باید در مهندسی نیروی انسانی و در برنامه های آموزشی، جذب و توانمندسازی و بازآموزی معلمان قبل از خدمت و در ضمن خدمت موردتوجه جدی قرار گیرد. با توجه به جامع بودن برنامه درسی ملی، در حوزه تربیت و یادگیری کار و فناوری، در زمینه سواد فناوری، باید در تهیه و تدوین کلیه محتواهای آموزشی، اعم از کتاب های درسی و کمک آموزشی، راهنمای برنامه های درسی و تولید بسته های آموزشی و...، به مفاد و اهداف آن توجه کامل نمود
کلید واژگان: آموزش و پرورش, برنامه درسی ملی, سوادفناوری, معلمان, فناوری آموزشیBackground and ObjectivesTechnology is changing rapidly, and as new technologies are created, existing technologies are being improved and developed. The technologies of the 21st century have brought possibilities to mankind, and the advances that have taken place surround human life today from all sides. Among these changes are the impact of technological advances in education and the resulting changes in the teaching-learning process. In today's world, educational systems are looking for new approaches to help them rebuild in the face of global changes. For this reconstruction, they need a rich curriculum, flexible education, effective educational leadership, a suitable learning environment and educational content, and capable and professional teachers. Readiness to use technology and knowledge of how technology supports students' learning should be one of the basic skills of teachers. Teachers' ability in the field of technology literacy enables them to use new technologies in the teaching-learning process, especially information and communication technology, thereby improving the quality of their education and the level of information literacy of students and access to a wide range of information learning resources The purpose of this study was to investigate teachers’ technology literacy in the national curriculum on Education and Training in Work and Technology.
Method and Materials:
This research is conducted as a descriptive study using content analysis technique. The population was three main education documents including National Comprehensive Scientific Map; The Fundamental Transformation of Education Document; and The National Curriculum Document. Data collection instruments were checklists. Descriptive and inferential statistics were used to determine the frequencies and test the results of univariate t-test and Kruskal-Wallis test. Gutmann factor was used to test the reliability.
FindingsThe results show agreement between .48 to .95 coefficients for the validity checklists using content validity. The findings of the study show that the level of attention to teacher technology literacy in National Curriculum in the Domain of Teaching and Education Work and Technology was higher than average; and to a largely extent it is appropriately cared for. There is no significant difference between technology literacy standards in terms of compliance with the competencies intended for teachers.
ConclusionThe results show that there is no significant difference between teachers' technology literacy standards and their compliance with the required competencies. Optimal implementation of the national curriculum in the relevant field requires the special assistance and attention of teachers and the use of appropriate professional competencies provided in this program; so its provisions should be taken seriously into account in human resource engineering and in training programs, recruitment and empowerment and retraining teachers before and during service Due to the comprehensive national curriculum in the field of training and learning work and technology, in the field of technology literacy, the content should be included in the preparation and compilation of all educational content, including textbooks, curriculum guide and production of educational packages, etc.
Keywords: Education, National curriculum, Technology literacy, Teachers -
هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل فردی، سازمانی و فرهنگی موثر بر پذیرش فن آوری اطلاعات در میان دبیران در قالب یک الگوی علی بود. پژوهش حاضر، در زمره الگویابی علی قرار می گیرد که شامل تحلیل مسیر و مدل یابی معادلات ساختاری می شوند. جامعه آماری در این پژوهش، دبیران دوره متوسطه ناحیه یک شهر ارومیه، با حجم 260 نفر بودند. 150 نفر از آنها بر اساس جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونه گیری خوشه ایانتخاب و به پرسش نامه ای متشکل از خرده مقیاس های تصمیم به استفاده، انتظار عملکرد، انتظار تلاش، نفوذ اجتماعی و شرایط تسهیل کننده، فردگرایی/ جمع گرایی، فاصله قدرت و ابهام گریزی، و مردانگی/ زنانگی پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از الگویابی معادلات ساختاری بر اساس روش حداقل مجذورات جزیی (PLS) و آزمون تی تک متغیره برای بررسی وضعیت مولفه های فرهنگی و سازمانی استفاده شد. یافته ها نشان داد که انتظار عملکرد و تلاش، و نفوذ اجتماعی اثر مثبت و معنی دار بر تصمیم به استفاده از فن آوری اطلاعات دارند. شرایط تسهیل کننده و مردانگی/ زنانگی نیز اثر مثبت و معنی داری بر استفاده داشت. هم چنین، اثر ابهام گریزی و فاصله قدرت نیز بر این متغیر منفی و معنی دار بود. اما اثر فردگرایی/ جمع گرایی بر این متغیر معنی دار نبود. در نهایت، مدل آزمون شده 27 درصد از تغییرات تصمیم به استفاده از رایانه و 19 درصد تغییرات استفاده را پیش بینی کرد.کلید واژگان: نفوذ اجتماعی, ابهام گریزی, پذیرش فن آوری اطلاعات, دبیران, الگویابی علیThe current study aimed to looking for the impact of individual, organizational and cultural variables in the adoption of information technology among teachers in the form of causal modeling. This study is placed among the causal modeling, which contains the path analysis and structural equation modeling. The statistical population of the study was one district high school teachers in the city of Urmia with the 260 persons. Based on Krejcie and Morgan table 150 persons of them were selected by cluster sampling method. Therefore they responded the questionnaire which consists of these subscales: decide to use, expected performance, effort expectancy, social influence and facilitating conditions, individualism/ collectivism, uncertainty avoidance and power distance, and masculinity/ femininity. To analyze the data, structural equation modeling based on partial least squares (PLS) and one sample t test was used to check the status of cultural and organizational components. Findings showed performance and effort expectancy, and social influence had positive and significant effect on the decision to use information technology. Facilitating conditions and masculinity/ femininity had positive effect on use behavior. Also the effects of uncertainty avoidance and power distance were negative and significant. But the effect of individualism/ collectivism on these variables was not significant. Finally the tested model predicted 27% of variance in intention to computer use and 19% of use behavior.Keywords: social influence, uncertainty avoidance, adoption of information technology, teachers, causal modeling
-
هدف پژوهش حاضر بررسی و بازتعریف نقش معلم در محیط های جدید و سرشار از فناوری بر طبق دیدگاه نظریه پردازان ارتباط گرایی است. رویکرد پژوهش کیفی و روش آن، تحلیل محتوای کیفی مایرینگ می باشد. جامعه موردپژوهش کلیه مقالاتی (94 مقاله) هستند که از سال 2003 تا 2015 در مورد ارتباط نظریه ارتباط گرایی با یادگیری در ژورنال های معتبر حیطه آموزش و با کلمات کلیدی مشخص یافت شده اند. جامعه نمونه 16 مقاله است که این تعداد، از جامعه براساس اشباع نظری داده ها و به صورت هدفمند انتخاب شدند. داده های پژوهش از تحلیل کیفی - قیاسی اسناد جامعه نمونه گردآوری شدند. با تجزیه وتحلیل داده ها، پاسخ سوال پژوهش در 16 زیر مقوله مشخص و با روش کدگذاری باز در 5 مقوله اصلی دسته بندی شدند. نتایج تحلیل منجر به تشخیص نقش های مهم معلم به صورت یک الگو در محیط های آموزشی مبتنی بر فناوری بر طبق نظریه یادگیری ارتباط گرایی گردید.کلید واژگان: ارتباط گرایی, معلمان, محیط های یادگیری دیجیتالی, مایرینگThe aim of this study is to investigate and redefine the role of the teacher in new environments and rich in technology in accordance with the view of the Connectivism theorists. The research approach is qualitative and the research method is based on Mayring’s qualitative content analysis. The Research community is all of the relationship articles about the Connectivism theory since 2003 to 2015 and learning in accredited journals in the field of education which are sorted with specific keywords. There were 98 articles. The sample was 13 articles which were selected purposefully based on the theoretical saturation of data. The data were been collected from the qualitative-analogous analysis of documents of the sample. By analyzing data the answers to the research question were identified in 29 sub-categories and were classified in 6 main subscales based on the open coding method. The results of the analysis led to the recognition of teacher’s important roles as a model in training environment based on technology in accordance with the learning-oriented Connectivism theory.Keywords: Connectivism theory, Teachers, digital environment, Mayring
-
هدف پژوهش حاضر مقایسه صلاحیت های تدریس مبتنی بر فناوری در دبیران متوسطه هوشمند و عادی شهر همدان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی و جامعه آماری آن 437 دبیر زن دوره اول متوسطه شهر همدان در سال تحصیلی 94-1393 بود. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و بر اساس جدول کرجسی و مورگان 103 نفر مدارس هوشمند و 102 نفر از مدارس عادی به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته سی و شش گویه ای بود و بر اساس مقیاس پنج درجه ای لیکرت تنظیم گردید که در تهیه آن از پرسشنامه های شاهین (2011)، لیو، زنگ و ونگ (2015) و جمشیدزاده (1393) استفاده شد. روایی محتوایی پرسشنامه با اعمال نظرات هشت نفر از متخصصان فناوری اطلاعات و تعلیم و تربیت به دست آمد و میزان پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 82/0 محاسبه شد. داده های به دست آمده با استفاده از شاخص های آمار توصیفی مانند: فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد، جدول و نمودار و آمار استنباطی مانندt تک نمونه ای و t مستقل استفاده شد. تحلیل یافته ها نشان داد، معلمان مدارس هوشمند از نظر دانش شناختی 34/6=T ، نگرشی 74/6 =T، مهارتی و عملکردی 34/6 =T و خودکارآمدی رایانه ای 42/4=T در سطح معنی داری کمتر از یک صدم نسبت به معلمان مدارس عادی در سطح بالاتری قرار داشتند.
کلید واژگان: فناوری اطلاعات و ارتباطات, مدارس هوشمند, معلمان, صلاحیت های تدریس مبتنی بر فناوری, دوره متوسطه اولThe main goal of this study was to Comparison of Teachers’ Familiarity rate with Technology- Based Teaching Competencies in Smart and Traditional Schools in hamedan in academic year of 2014-2015 and used Survey research method. From (N=437) female teachers based on random stratified sampling 103 female teachers in smart schools and 102 female teachers is traditional schools were selected. For data collecting, a researcher-made questionnaire with 33 items based on Likert scale (5 = strongly agree, 4 = agree, 3 = average, 2 = disagree, 1= completely disagree) was set. The tool content validity was achieved by the opinion of eight experts in educational technology, and its validity according to Cronbach’s alpha was determined.82. Data obtained by descriptive and inferential statistics indicates that the smart school teachers’ familiar level with Technology- Based Teaching Competencies outperformed the teachers in traditional schools. Also smart school teachers, in terms of cognitive knowledge t=6/34, skills t=6/74, emotional t=6/34 and self-efficacy t=4/42, dominated the traditional school teachers.
Keywords: Information Technology, Smart school, Teachers, Teaching competencies according to technology, First high school period -
فصلنامه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی، سال پنجم شماره 3 (پیاپی 19، بهار 1394)، صص 61 -81هدف از این پژوهش، ارایه الگویی برای تدوین برنامه درسی مبتنی بر وب است. این تحقیق، به صورت توصیفی تحلیلی بوده و با عنایت به پرسش های تحقیق از نوع کاربردی است. جامعه آماری، شامل 524 نفر از دبیران هنرستان های فنی حرفه ای و 58 نفر از کارشناسان علوم تربیتی شهرستان لاهیجان در سال 1393 بود که از این تعداد 308 نفر از دبیران و 58 نفر از کارشناسان به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته متشکل از 72 سوال برنامه درسی مبتنی بر وب است. برای بررسی روایی سازه پرسش نامه، از برآورد کفایت نمونه برداری (KMO) و آزمون کرویت بارتلت که حکایت از وجود شرایط مناسب اجرای تحلیل عاملی دارند، استفاده شد. پایایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ 94/0 برآورد شد. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی شامل آزمون تحلیل عاملی استفاده شد. تحلیل عاملی بر پایه روش تحلیل مولفه های اصلی، انجام گرفت و نتایج نشان داد، برنامه درسی مبتنی بر وب، شش مولفه اساسی دارد و قابل مدل سازی است. این تعداد مولفه ها روی هم 280/51 درصد کل واریانس متغیرها را تبیین می کنند. در مرحله نهایی با استفاده از چرخش Olbimin ماتریس عاملی ساختار ساده عامل ها به دست آمد. عامل ها تحت عناوین اهداف و نیازها، محتوا و منابع، شیوه های یاددهی- یادگیری، اجرا و ارزشیابی نام گذاری شدند. در نهایت با توجه به این شش عامل موثر بر برنامه درسی مبتنی بر وب، مدل مفهومی آن طراحی شد.
کلید واژگان: مولفه های برنامه درسی, وب, دبیران, کارشناسان, الگوInformation and Communication Technology in Educational Sciences, Volume:5 Issue: 3, 2015, PP 61 -81The purpose of the present study was to produce a web-based curriculum model. This study was an applied descriptive-analytic survey. The statistical population of the study consisted of 524 individual teachers and 58 pedagogical experts from Lahijan، Iran in 2014، among whom 308 teachers and 58 pedagogical experts were selected as the sample size. The researcher-made questionnaire including 72 items on web-based curriculum was used as the data gathering tool. The validity of the questionnaire was estimated by the Kaiser-Meyer-Olkin (KMO) measure of sample adequacy and Bartlett test of sphericity which proved an adequacy for conducting the factorial analysis and reliability of the questionnaire was estimated by Cronbach Coefficient (α=0. 946). To analyze the data، the descriptive statistics and inferential statistics with factorial analysis test were used. The factor analysis was conducted based on the analysis of the main components، and the results revealed that the web-based curriculum model comprised of 6 main components which could be modeled. The main components، totally، explained the 51. 280% of the variables total variance. Finally، simple structure of factors was obtained by using the oblimin rotation of factorial matrix. The factors were termed as ''objectives and needs''، ''content and sources''، ''learning-teaching methods''، ''implication'' and ''evaluation''. Finally، based on these factors، a conceptual model for web-based educational programs was designed.Keywords: curriculum components, web, teachers, experts, Model -
فصلنامه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی، سال پنجم شماره 2 (پیاپی 18، زمستان 1393)، صص 97 -122این پژوهش با هدف سنجش اثربخشی نظام آموزش مجازی ضمن خدمت فرهنگیان به روش توصیفی- پیمایشی انجام شد. جامعه آماری آن را تمامی معلم های شهرستان ملایر تشکیل می دادند که حداقل یک بار در یکی از دوره های مجازی ضمن خدمت فرهنگیان تا زمان اجرای این پژوهش (سال تحصیلی93-1392) شرکت داشته اند که تعداد آنها حدود 2040 نفر بود. برای نمونه گیری از روش در دسترس استفاده شد و 325 آزمودنی در پژوهش شرکت داده شدند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسش نامه ای محقق ساخته، به نام «پرسش نامه سنجش ارزش مندی- رضایت مندی از خصوصیات نظام آموزش مجازی» بود. روایی محتوایی کلی پرسش نامه مذکور بر اساس شاخص روایی لاشه، محاسبه و 63/0 به دست آمد و پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ محاسبه شد و برای سازه های ارزش مندی و رضایت مندی به ترتیب 92/0 و 90/0 به دست آمد. نتایج نشان داد که هیچ رابطه معناداری میان سازه های ارزش مندی و رضایت مندی وجود ندارد و این دو، سازه های مستقلی هستند. هم چنین نتیجه تحلیل داده ها با شبکه تحلیل ماتریسی ارزش مندی- رضایت مندی، نشان داد که نظام آموزش مجازی یاد شده در هر یک از مولفه ها (کیفیت پشتیبانی، کیفیت محتوا، دسترسی پذیری و فن آوری) و نیز در کل، اثربخشی بالا و مناسبی ندارد. هم چنین، تحلیل داده ها با ابزار محک زنی لویس نشان داد که نظام آموزش مجازی مذکور در هر یک از مولفه ها و نیز در کل اثربخشی متوسطی دارد.
کلید واژگان: آموزش ضمن خدمت مجازی, ارزش مندی, رضایت مندی, اثربخشی, معلم هاInformation and Communication Technology in Educational Sciences, Volume:5 Issue: 2, 2015, PP 97 -122This study aimed to assess the effectiveness of teachers’ in-service virtual training system. The method of the study was descriptive-survey. The statistical population of the study included all 2040 teachers who have participated at least once in one of the teachers’ in-service virtual training courses. For sampling، a convenience method was used، through which 325 subjects were selected. For data gathering، a researcher-made questionnaire، namely ''questionnaire for value-satisfaction assessment of virtual training system'' was used. Validity of the questionnaire based on Lawshe’s Content Validity Ratio was 0. 63. Reliability of the questionnaire was estimated using Chronbach''s Alpha test that was 0. 92 and 0. 90 for constructs value and satisfaction، respectively. Results revealed that there was no significant correlation between value and satisfaction constructs، so they were independent constructs. Furthermore، the results out of the data analysis with value-satisfaction grid analysis indicated that teachers'' in-service virtual training system was effective neither at any one of four dimensions (supporting quality، content quality، availability and technology) nor with respect to the overall system. In addition، the results out of data analysis by benchmarking instrument of LeVIS index showed that the effectiveness status of teachers’ virtual system both at any one of four dimensions and with respect to the overall system was moderate.Keywords: virtual in, service training, value, satisfaction, effectiveness, teachers -
فصلنامه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی، سال چهارم شماره 2 (پیاپی 14، زمستان 1392)، صص 131 -148هدف پژوهش حاضر، پیش بینی اضطراب رایانه بر اساس مولفه های هوش هیجانی و ویژگی های شخصیتی معلمان در سال تحصیلی 92 - 1391 می باشد. پژوهش حاضر، یک پژوهش همبستگی و از نوع پیش بینی است. جامعه این پژوهش تمامی معلمان دبیرستان های دولتی منطقه مرکزی شهر کرج بودند. از بین آنها، تعداد 160 نفر (83 مرد و 77 زن)، به عنوان نمونه آماری و به روش نمونه گیری خوشه ایچند مرحله ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه هوش هیجانی شرینگ، مقیاس ویژگی های شخصیتی نئو، اضطراب رایانه ای هنسن و همکاران و پرسش نامه جمعیت شناسی استفاده شد. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام و آزمون تی مستقل تحلیل شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که بین اضطراب رایانه با مولفه های هوش هیجانی و ویژگی های برون گرایی، تجربه پذیری، توافق پذیری و با وجدان بودن ارتباط معکوس و معنادار (01/0> P) و بین اضطراب رایانه و روان رنجوری ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد (01/0>P). نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که از بین مولفه های هوش هیجانی، به ترتیب مولفه های خود انگیزی، خودآگاهی، هم دلی و خود کنترلی بیشترین میزان واریانس (در مجموع 36 درصد) متغیر وابسته را پیش بینی، و از ویژگی های شخصیتی به ترتیب خرده مولفه های روان رنجوری و تجربه پذیری، بیشترین میزان واریانس (در مجموع 16 درصد) متغیر وابسته را پیش بینی می کنند. هم چنین، براساس جنسیت و سن، در نمره اضطراب رایانه ای تفاوت معناداری مشاهده نشد.
کلید واژگان: اضطراب رایانه, هوش هیجانی, ویژگی های شخصیتی, معلمانInformation and Communication Technology in Educational Sciences, Volume:4 Issue: 2, 2014, PP 131 -148This study aimed to predict computer anxiety based on emotional intelligence and personality traits in teachers in 2012-13 academic year. The study was correlative and predictive. The statistical population consisted of all the teachers of public high schools in central region of the city of Karaj. The sample included 160 teachers (83 male and 77 female) who were selected using multi-stage cluster sampling. The data were collected using Shearing''s Emotional Intelligence Questionnaire، Neo’s Personality Traits Questionnaire، Hansen et al. Computer Anxiety Questionnaire and demographic questionnaire. The data were analyzed with the Pearson Correlation Coefficient، stepwise regression، and independent t test. The results indicated that there were significant negative relationship between computer anxiety with emotional intelligence components and with extroversion، openness to experience، agreeableness and conscientiousness (P<0. 01). There was a significant positive relationship between computer anxiety and neuroticism (P<0. 01). Stepwise regression results showed that among the components of the emotional intelligence، the variables self-motivation، self-awareness، empathy، and self-regulation، respectively، entered into the analysis as the predictor variables (totally %36). Among the personality traits، neuroticism and openness to experience had the highest degree of predicting، respectively (totally %16). In addition، no significant relationship was observed in the score of computer anxiety in terms of sex and age.Keywords: Computer Anxiety, Emotional Intelligence, Personality Traits, Teachers
- نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شدهاند.
- کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شدهاست. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
- در صورتی که میخواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.