به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

البرز محقق گرفمی

  • البرز محقق گرفمی*، سید علی دلبری

    بخش عمده ای از روایات در قالب پرسش وپاسخ راوی و معصوم (ع) گزارش شده اند. شناخت مولفه های موجود در پاسخ معصوم (ع) یاری رسان مجتهد در استنباط حکم شرعی است. یکی از قواعد کاربردی در این سپهر، «ترک استفصال» نام دارد. این قاعده، گویای آن است که ادله لفظی بر فرض های مختلف، مشتمل است. در پژوهش حاضر به روش اسنادی و توصیفی تحلیلی، تبیین نظام مندی از قاعده مذکور ارائه و شرایط به کارگیری آن ضابطه مند شده است. در گام بعد، با تبیین کاربست های این قاعده در دانش اصول فقه و درج نمونه های حدیثی مناسب، جنبه های کاربردی قاعده روشن شده است. برخی از مواضع کاربرد قاعده به این قرار است: حکم تکلیف در زمینه علم اجمالی، مفهوم شناسی شک در استصحاب، تعارض دو استصحاب، دلالت اخبار علاجیه، حکم تقلید از شخصی که بالفعل به اجتهاد نرسیده، بررسی شرطیت ثبات مذهب در تقلید استمراری و حکم استقلال عامی در امر قضاوت.

    کلید واژگان: شمول حکم, ترک استفصال, حدیث, کاربست اصولی
    Alborz Mohaghegh Garfami *, Seyyed Ali Delbari

    A great majority of narrations are reported in the form of questions and answers between the narrator and the Maʿṣūm (the infallible) (peace be upon him). Recognizing the elements of the Maʿṣūm’s response will assist the jurist in deducing his legal ruling. In this regard, one of the useful principles is known as Tark-i ʾIstifṣāl (or the principle of refraining from seeking clarification). The rule indicates that text sources encompass multiple understandings. The present study provides a systematic explanation of the principle and regulates its applications, using the descriptive-analytical method and through documentary-based research. In the next step, explaining the applications of this principle in the field of principles of jurisprudence and by mentioning appropriate ḥadīth examples, the practical aspects of the principle are clarified. Some of the applications of the principle include: the ruling on Taklīf (obligations) in the context of general knowledge (ʿilm-i ijmālī), the conceptual understanding of doubt in ʾistiṣḥāb (continuity), the conflict between two ʾistiṣḥābs, the implication of hadiths that resolve conflict, or Treating hadiths (akhbār-i ʿilājiyyah), the ruling on imitating (Taqlīd from) a person who has not yet actively achieved Ijtihād, whether imitations continues in case of changing religion, and the ruling on the layperson’s (ʿāmmī) independence in judgment.

    Keywords: Generality Of Ruling, Tark-I ʾistifṣāl, Ḥadīth, Applications In The Principles Of Jurisprudence
  • البرز محقق گرفمی*، فاطمه انصاری
    یکی از آموزه های اسلامی، حفظ حجاب اجتماعی است. با این حال در جوامع اسلامی، مواردی را می توان دید که زنان مسلمان، نسبت به حفظ حجاب، پایبندی مناسبی ندارند. در سوی مقابل بنا بر ادله فراگیر برپایی فریضه امر به معروف و نهی از منکر، الزام آنها به حفظ حجاب، بایسته خواهد بود. اما این انگاره وجود دارد که اگر نهی شوندگان، نهی ناپذیر باشند، این فریضه واجب نخواهد بود. برای اثبات این انگاره به روایتی استناد شده که فرازی از آن چنین است: «إذا نهوا لا ینتهون». این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با بهره از منابع إسنادی در پی اعتبارسنجی انگاره پیش گفته است. استناد به روایت برای اثبات عدم لزوم نهی از منکر، به دو شکل متصور خواهد بود:  فراگیر بودن تعلیل مندرج در روایت و ملازمه میان جواز نظر با عدم وجوب پوشش. اما این موارد برای اثبات مدعا ناتمام هستند. استظهار برگزیده از روایت برآمدهاز مولفه های ذیل است: شناخت موضوع محوری روایت، تبیین علل جواز نظر به زنان غیر مسلمان و انحصار حکم روایت به حوزه نهی از منکر فردی. دستاورد نوشتار این است که موضوع روایت، تنها منحصر به زنان غیر مسلمان بوده و حکم آن نیز با در نظر داشتن شرایطی مانند عدم تعمد و جلوگیری از ایجاد حرج، تنها بر جواز نگاه به زنان غیر مسلمانان در جوامع غیر اسلامی رهنمون است و نمی توان از این روایت برای اثبات عدم وجوب نهی از منکر زنان بی حجاب در جامعه اسلامی بهره برد.
    کلید واژگان: حجاب, نهی از منکر, نگاه به زنان بی پروا, تعلیل حکم, نهی ناپذیری
    Alborz Mohaghegh Garfami *, Fateme Ansari
    Preserving the social veil (hijab) is one of the Islamic teachings. However, in Islamic societies, we observe some cases wherein Muslim women do not adhere properly to preserving hijab. On the other hand, according to the comprehensive reasoning of practicing the duty of enjoining good and forbidding evil, it is necessary for them to preserve hijab. There is an idea that if those who are prohibited from evil do not accept such a prohibition, this duty will not be obligatory. To prove this idea, a narration is cited, a phrase of which is as follows: "'idhᾱ nuhou lᾱ yantahoun" (if they are forbidden, they will not stop). Based on descriptive-analytical method using documentary sources, this research aims to evaluate this idea. Citing the narration to prove the unnecessity of prohibiting evil will be conceived in two ways: the general reasoning contained in the narration and the connection between the permissibility of looking at and the non-obligation of veil. But these examples are incomplete to prove the claim. The manifestation chosen from the narrative is the result of the following components: recognition of the central theme of the narrative, explanation of the reasons for allowing to look at non-Muslim women, and the exclusiveness of the narration's ruling to the ​​individual prohibition of evil. The achievement of the article is that the subject of the narration is exclusive to non-Muslim women, and its verdict, regarding to conditions such as the lack of intentionality and the pervasion of causing limits, is only issued for the permissibility of looking at non-Muslim women in non-Islamic societies. Therefore, this narrative cannot be applied to prove the non-obligation of prohibiting evil of non-hijab women in Islamic society.
    Keywords: Hijab, Prohibition Of Negativity, Looking At Careless Women, Suspension Of Judgment, Non-Prohibition
  • البرز محقق گرفمی، سید علی دلبری*، سیده صدیقه اسلامی زیدانلو

    یکی از عرصه های هدایت گری حضرت امام رضا (ع)، تبیین و تفسیر آیات الهی است. در میان میراث گرانبهای حدیثی برجامانده از آن پیشوای معصوم، روایتی در تفسیر آیه 125 سوره انعام وجود دارد. محدثان شیعی این خبر را در زمره اخباری با عنوان «اخبار من بلغ» جای داده اند و دانشورانی دیگر به این حدیث، در عرصه های اصولی استناد جسته اند. پژوهش حاضر به روش تحلیلی-توصیفی و با بهره از منابع کتابخانه ای در پی ارتباط سنجی این حدیث با قاعده ای است که با عنوان تسامح در ادله سنن شهره است. برای این منظور، ابتدا میزان اعتبار سند این حدیث کاویده شده است. در گام پسین، میزان دلالت این حدیث بر رویکرد اصولی به قاعده تسامح در احکام غیر الزامی، تبیین و نقد شده است. پس آنگاه، برداشت دانشورانی دیگر از این روایت، در رویکردی کلامی بررسی شده است. رویکرد برگزیده نوشتار آن است که حدیث پیش گفته در مقام بیان هدایت ویژه الهی بر بندگان است که پذیرای هدایت تکوینی و تشریعی بوده اند. در این حالت، هدایت الهی سبب توفیق ایشان در فهم و پذیرش آموزه های دین شده و افق فکری و سپهر عملی ایشان را می گستراند. به دیگر سخن، برداشت کلامی برخی از این حدیث، تنها یکی از مصادیق ایجاد دل آرامی و سکون نفس در هنگامه تردید به مطابقت خبر معتبر با واقع خواهد بود.

    کلید واژگان: حدیث رضوی, شرح صدر, قاعده تسامح در ادله سنن, هدایت افاضی
    Alborz Mohaghegh Garfami, Seyyed Ali Delbari *, Sayyede Sedighe Eslami Zaydanloo

    One of the areas of guidance of Imam Reza (as) is the explanation and interpretation of divine verses. Among the precious hadith legacy left by that infallible leader, there is a narration in the interpretation of verse 125 of Surah An'am. Shiite narrators have included this news in the category of news with the title "My news is rhetoric" and other scholars have cited this hadith in the field of principles. The present study uses analytical-descriptive method and using library sources to measure the relationship between this hadith and a rule known as tolerance in the arguments of Sunnah. For this purpose, first the validity of the document of this hadith has been explored. In the next step, the extent of the implication of this hadith on the principled approach to the rule of tolerance in non-mandatory rulings has been explained and criticized. Then, the scholars' perceptions of this narration have been examined in a theological approach. The preferred approach of the article is that the aforesaid hadith is in the position of expressing the special divine guidance on the servants who have received formative and legislative guidance. In this case, divine guidance causes them to succeed in understanding and accepting the teachings of religion and expands their intellectual horizon and practical sphere. In other words, the verbal interpretation of some of these hadiths will be only one example of mind and calmness of the soul in case of doubt as to whether the authentic news corresponds to reality.

    Keywords: Hadith Sharh Al-Sadr, The Principle Of Tolerance In The Proofs Of The Traditions, Guidance Of Afazi
  • البرز محقق گرفمی*، مصطفی حسینی، سلیمان معروف
    یکی از فروعات فقهی باب امر به معروف و نهی از منکر، حکم تکلیفی امر به مستحبات و نهی از مکروهات است. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با بهره از منابع إسنادی در پی آن است که به بازخوانی حکم پیش گفته بپردازد. برای دست یافتن به این هدف، در گام نخست، دلایل دیدگاه مشهور بر استحباب حکم امر به مستحبات ونهی از مکروهات در پنج رده ذیل افراز شده اند: اجماع، روایات، قاعده تبعیت، استعمال صیغه امر در دو معنا در زمان واحد و حمل واژه معروف به اعمال واجب. ارزیابی ها نشان می دهد که اجماع ادعایی قابل تحصیل از سخن قدماء نبوده و استظهار از روایات نیز به دلیل استفاده رجحان از آنها قابل استناد برای حکم استحباب نیست. قاعده تبعیت نیز قاعده ای عمومی در سپهر اعتباریات شمرده نمی شود. کاربست همزمان صیغه امر در دو معنا و نیز انحصار معنای معروف در واجبات نیز مخالف با قواعد دانش اصول و دانش لغت خواهد بود. در گام بعدی، دلایل قابل استناد برای حکم به وجوب این فریضه به شکل ذیل تبیین شده است: عمومات رهنمون بر حکم امر به معروف، حکم عقل بر لزوم تحقق یافتن امر مولا، حکمت امر به معروف و تحقق عناوین عارضی. در صورت باور به استحباب امر به مندوبات نیز، بر اساس تحقق عناوین عارضی، مواردی چون جنبه مقدمی داشتن برای سایر واجبات و وابستگی صیانت از نظام اسلامی به انجام مستحبات، می توان امر به آنها را واجب دانست. در این روند به نظرات آیت الله شیخ محمد یعقوبی توجهی ویژه شده است.
    کلید واژگان: استحباب, امر به معروف, نهی از منکر, حدیث, وجوب
    Alborz Mohaghegh Garfami *, Mostafa Hoseini, Soleyman Marouf
    One of the branches of jurisprudence of enjoining good and forbidding evil is the obligatory ruling of enjoining what is desirable and forbidding what is abominable. This research is based on descriptive-analytical method and with the help of isnadi (chain of transmitters) sources, in the pursuit of reappraising the narrative and rational evidences of commanding what is desirable and forbidding what is abominable. In order to achieve this purpose, after presenting the terminological definitions of the popular and negative concepts, the reasons of the believers in istisḥāb (desirability) have been explained, examined and criticized in the following five categories: consensus, narrations, the principle of compliance to the principle and the monopoly of the meaning known as obligations in the last step, the reasons that can be cited for the ruling on the obligation of this duty are explained as follows: the generalities and applications of the guidance on the ruling of the good, the ruling of reason on the necessity of fulfilling the command of the master, attention to the wisdom of the good and the realization of temporary titles. In case of believing in the desirability of commanding delegates, Things such as taking precedence over other obligations and the dependence of the protection of the Islamic system on doing what is recommended, can be considered obligatory. In this process, special attention has been paid to the opinions of Ayatollah Sheikh Mohammad Yaqoubi.
    Keywords: Hadith, Enjoining What Is Good, Forbidding What Is Evil, Obligatory, Desirability
  • البرز محقق گرفمی*، سید علی سجادی زاده، سید علی دلبری

    بررسی وضعیت راویان و داوری درباره وثاقت آن ها نقش مهمی در بهره گیری از اخبار برای استنباط معارف دینی دارد. یکی از راویانی که دیدگاه های گوناگونی چون ضعف، وثاقت مطلق، وثاقت مشروط و توقف درباره او قابل ارزیابی است، احمد بن هلال است. نقل نزدیک به نود روایت از این شخصیت در موضوعات فقهی، تاریخی و اعتقادی به ویژه مهدویت، تحقیق درباره او را ضرورت می بخشد. در پژوهش حاضر با بهره گیری از منابع اسنادی و به روش توصیفی _ تحلیلی، وضعیت رجالی احمد بن هلال مورد ارزیابی قرار گرفته است. برای دست یافتن به   نتیجه ای مطمئن درباره احمد بن هلال، در نخستین گام زیست نامه و جایگاه حدیثی و در دومین گام، تضعیفات مربوط به او در سه موضوع لعن از ناحیه مقدسه، غلو و نیز نقل احادیث منکر بررسی شده و نقدهای مربوط به هریک تبیین شده است. در مرحله بعد نیز توثیق خاص و عام مربوط به او با بهره گیری از مولفه های زیر مورد تبیین قرار گرفته: قرار داشتن در شمار رجال دو کتاب: تفسیر قمی و المزار الکبیر و روایتگری اجلا از او. دستاوردهای پژوهش حاضر براساس نقد بر تضعیفات واردشده بر این شخصیت و بهره گیری از مجموعه توثیقات عام مرتبط با او سامان یافته است.

    کلید واژگان: احمد بن هلال, تضعیف در توقیع شریف, صالح الروایه, توثیقات عامه
    Alborz Mohaghegh Garfami *, Seyed Ali Sajjadizadeh, Seyed Ali Delbari

    Investigating the narrators’ reliability plays an important role in using traditions in inferring religious knowledge. Aḥmad b. Ḥilāl is one of the narrators who can be evaluated in various point of views: weakness, absolute trustworthiness, conditional trustworthiness, and illegitimacy. He has narrated about ninety traditions in jurisprudential, historical and religious matters, especially the issue of Mahdism, and this makes it necessary to investigate his position. The research is based on descriptive-analytical sources and evaluates his narrations' validity. In order to reach a solid conclusion about him, in the first step, his biography and his position in narrating traditions have been researched. In the last step, the weaknesses related to him in the three categories of cursing from the sacred persons, exaggeration, and the expression of denier tradition about him were examined and the criticisms related to each were explained. In the next step, his specific and general validation are explained using the following components: Being among the Tafsir-e Qomi and Al-Mazar al-Kabir narrators, and also religious elders’ narration from him. The research achievement has been organized based on the criticism of his weaknesses and the set of his general validities.

    Keywords: Aḥmad B. Ḥilāl, Narrator’S Weakness In The Imam’S Letters, Person Who Has The Authority To Narrate, General Validation
  • البرز محقق گرفمی*، سید علی سجادی زاده

    شبهاتی که بر یکی از آموزه های فقهی آیین اسلام تاخته و سعی در نا استوارنمایی آنها دارند، شبهات فقهی نامیده می شوند. بررسی این شبهات نشان می دهد محتوای آنها افزون بر خرده گیری به فروعات فقهی جزیی، دارای پشتوانه های شناختی فراگیرتری هستند. این پشتوانه ها، همان مبانی معرفتی شبهه اند که می توان ریشه خانواده ای از شبهات را بر آنها استوار یافت. این پژوهش به روش اکتشافی توصیفی و با بهره از منابع اسنادی، در پی یافتن مبانی ایجاد شبهات فقهی است. برای دست یافتن به این هدف پس از تعریف شبهه فقهی و رویکرد مبناشناسی در پاسخ به شبهات، پر بسامدترین مبانی شناختی شبهات فقهی در چهار رده ذیل افراز شده اند: ناسازگاری حکم فقهی با حقوق بشر، مخالفت با داوری های اخلاقی، تعارض با حکم عقل و ناکارآمدی در عصر کنونی. تعارض نمایی احکام فقهی با حقوق بشر نیز در موضوعات کرامت انسانی، اصل آزادی آدمی و اصل عدالت دسته بندی شده اند. دستاورد بنیادین جستار حاضر آن است که با آگاهی از مبانی شناختی شبهه می توان بسیاری از شبهات فقهی را مورد ارزیابی قرار داده و از این طریق، پاسخی جامع برای شبهات هم سنخ فراهم آورد.

    کلید واژگان: فقه, شبهه, مبنا, تعارض
    Alborz Mohaghegh Garfami*, Seyyed Ali Sajjadi Zadeh

    Jurisprudential doubts refer to those that challenge the reliability of Islamic jurisprudential teachings by attempting to portray them as not sound or well-founded. An examination of these doubts reveals that their content, beyond critiquing minor jurisprudential details, is supported by broader cognitive frameworks. These frameworks constitute the cognitive foundations of doubt, upon which a family of related doubts is based. This study employs an exploratory-descriptive method and utilizes documentary sources to identify the foundational elements that give rise to jurisprudential doubts. To achieve this objective, the research first defines jurisprudential doubt and the foundation study approach to responding to such doubts. It then categorizes the most frequent cognitive foundations of jurisprudential doubts into four groups: inconsistency with human rights, opposition to moral judgments, conflict with rational judgments, and inefficiency in the contemporary era. The perceived conflict between jurisprudential rulings and human rights is further subdivided into themes concerning human dignity, the principle of human freedom, and the principle of justice. The key finding of this research is that by understanding the cognitive foundations of these doubts, many jurisprudential doubts can be assessed within one of the specified categories, thereby enabling a comprehensive response to similar doubts.

    Keywords: Jurisprudence, Doubt, Foundation, Conflict
  • سید علی دلبری*، البرز محقق گرفمی، صدیقه اسلامی زیدانلو

    یکی از قواعدی که دانشوران امامی در زمینه صدور جواز عمل به برخی احکام غیرالزامی به کار گرفته اند، قاعده ای است که با نام تسامح در ادله سنن شناخته می شود. براساس این قاعده، در پذیرش اخبار ضعیف رهنمون به اعمال غیرالزامی، سخت گیری لازم نیست. برخی از باورمندان به این قاعده، دامنه آن را محدود به احکام فقهی دانسته و برخی دیگر، مرزهای آن را تا احادیث بیانگر فضایل اهل بیت (ع) و روایات اخلاقی و طبی گسترانده اند. رواداری گستراندن کاربست قاعده تسامح به اخبار منقول از عامه نیز یکی از مسایلی است که در مورد گستره این قاعده مطرح است. بررسی و نقد ادله موافقان و مخالفان، با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی، این نتیجه را به دست داده است که نمی توان با استفاده از قاعده تسامح در ادله سنن، رویکردی فراگیر در مواجهه با اخبار عامه داشت؛ بلکه با رویکرد وثوق صدوری می توان از اخبار عامه بهره برد، مشروط به اینکه مخالف آموزه های شیعی نباشند و از راویان متهم به دروغ پردازی و دشمنی با اهل بیت (ع) نقل نشده باشند.

    کلید واژگان: قاعده تسامح, اخبار عامه, اطلاق اخبار من بلغ, مخالفت با عامه
    Seyed Ali Delbari *, Alborz Mohaghegh Garfami, Seyedeh Seddighe Eslami Zeydanloo

    One of the principles taken up by Imāmī scholars concerning the issuing of acting permissions for some of the non-obligatory verdicts is a principle known as Proofs of Tolerance (Tasāmuḥ)  in the Recommended Rulings(Adilli-yi Sunan). According to this principle, there is no need for strictness in accepting weak reports guiding towards non-obligatory actions. Some of those who believe in this principle limit the scope of its application to jurisprudential verdicts, while others expand its boundaries to include Ḥadīths regarding the virtues of ʾAhl al-Bayt (the Prophet’s family) and ethical and medical reports as well. The acceptability of expanding the application of the Tolerance principle to reports transmitted from the Sunni Hadiths is also one of the issues frequently discussed regarding its scope. It has been concluded based on analyzing the arguments of its proponents and opponents and with the help of library sources and the descriptive-analytical method that no comprehensive approach can be adopted regarding general reports and using the Tolerance principle. In contrast, the Reliability of Issuance (Vuthuq-i Șudūrī) approach can be employed in respect to Sunni Hadiths. That is only if the reports are not against Shīʿa teachings or narrated by individuals accused of dishonesty and hostility towards ʾAhl al-Bayt.

    Keywords: Tolerance rule, Sunni Hadiths, release of news of the informant, Conflicting with Sunni hadiths
  • البرز محقق گرفمی*، سید محمود مرویان حسینی

    تبلیغ دین با بهره از روش های گوناگون انتقال پیام صورت می پذیرد. یکی از عرصه های تبلیغی، دفاع از آموزه های دینی است که در قالب پاسخ گو یی به شبهات سامان می یابد. برای رسیدن به این قالب، بهره از روش های گوناگون علمی و اخلاقی بایسته می نماید. از دیگر سو، توجه به سیره معصومان (ع) در مواجهه با شبهات، در ساماندهی فرآیند پاسخ به شبهات بسیار نقش آفرین است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با بهره از منابع إسنادی در پی یافتن  بایسته های اخلاقی موضوع پیش گفته است. برای این منظور در گام نخست، مفاهیمی چون شبهه و بایسته های اخلاقی شبهه پژوهی به دقت تعریف شده و نیز ضرورت پاسخ گو یی به شبهات با با بهره از مولفه های اخلاق محور تبیین گشته است. در گام پسین، ده مورد از پربسامدترین لازمه های اخلاقی پاسخ گو یی به شبهات با عناوین ذیل سامان یافته است: رعایت آداب سخنوری، حسن استماع، احترام به مخاطب، گزینش رویکرد پرسش و پاسخ، مدارا مداری، عدم تسامح در امور بنیادین دین، فروتنی در برابر ناروایی های علمی و رفتاری شبهه گر، تعهد به اقناع مخاطب، توجه به آزادی بیان و تعلیق عقاید.

    کلید واژگان: تبلیغ, شبهه, اخلاق, حدیث, معصومان
    Alborz Mohaghegh Garfami*, Seyyed Mahmood Marviyan Hoseyni

    Religious propagation utilizes various methods to convey its message, and one facet of this communicative effort involves defending religious principles through responding to doubts. To achieve this, a combination of diverse scientific and ethical approaches is necessary. On the other hand, attention to the conduct of the infallibles (peace be upon them) in facing doubts plays a crucial role in organizing the process of addressing them. This research, using a descriptive-analytical method and drawing on documentary sources, aims to identify the ethical prerequisites of responding to doubts. Initially, concepts such as doubt and the ethical prerequisites of doubt analysis are precisely defined. Furthermore, the necessity of responding to doubts utilizing ethical components is discussed. In the subsequent phase, ten of the most frequent ethical requirements for addressing doubts are outlined under the following titles: observing the etiquette of speech, active listening, respecting the audience, adopting a question-and-answer approach, practicing moderation, non-tolerance in fundamental religious matters, humility in the face of scientific and behavioral challenges, commitment to persuading the audience, attention to freedom Keywords: Propagatoion, Doopubt, Ethics, Hadith, Infallibles (a.s). of expression, and suspension of judgment on beliefs.

    Keywords: Propagatoion, Doopubt, Ethics, Hadith, Infallibles (a.s)
  • سید علی دلبری*، غلامرضا رضوی دوست، البرز محقق گرفمی

    یکی از راهکارهای بهره بردن از اخبار ضعیف اصطلاحی، به کارگیری قاعده ای است که به «تسامح در ادله سنن» نام بردار شده است. ازآنجاکه درباره شمول دامنه این قاعده به اخبار ضعیف دربردارنده موضوعاتی چون فتوای مجتهد، فضایل سور و فضایل و مناقب اهل بیت (ع)، رویکرد یکسانی در میان اندیشوران شیعی وجود ندارد، بررسی جواز بهره گیری از این قاعده در موارد پیش گفته و واکاوی ادله آن بایسته می نماید. پژوهش حاضر به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای در پی امکان سنجی جواز گستراندن قاعده تسامح به اخبار ضعیف دربردارنده فضایل، مناقب یا مصایب اهل بیت (ع) است. برای دستیابی به این هدف، در گام نخست، دلایلی که این شمول را قابل قبول می سازد، به شکل زیر تبیین شده است: عموم آیه تعاون، اطلاق اخبار من بلغ، عموم روایات فضایل گریاندن، حکم عقل بر نیکو بودن نقل فضایل و سیره اصحاب امامیه بر نقل این اخبار. بنابر تحلیل های پژوهش حاضر، همه ادله یادشده به ناراستی هایی دچار هستند. در دومین گام، نظریه برگزیده براساس معتبر بودن طرق دست یافتن به حدیث، کذب مخبر و قول به غیرعلم سامان یافته است. دستاورد پژوهش نیز این است که با بهره گیری از قاعده تسامح نمی توان راهکاری مناسب برای بهره برداری از اخبار ضعیف شامل فضایل و مصایب اهل بیت (ع) بنیان نهاد.

    کلید واژگان: تسامح در ادله سنن, فضائل اهل بیت(ع), اخبار ضعیف, کذب خبری, کذب مخبر
    Seyyed Ali Delbari *, Gholamreza Razavi Dust, Alborz Mohaghegh Garfami

    One of the methods to benefit from a weak tradition is to apply the rule of tolerance in examining the document of recommended actions narrations. There is no uniform approach among Shi’ite thinkers regarding the scope of this rule including topics such as juridical opinion, Surahs and the Household of the Apostle’s virtues. Therefore, it is necessary to examine the validity of this rule in the aforementioned cases and analyze its evidence. The present research is based on descriptive-analytical method and using library sources to investigate the feasibility of extending the tolerance rule to the weak traditions that contains the virtues, merits or sufferings of the household of the Apostle of God. To achieve this goal, in the first step, the reasons that rationalize this inclusion are explained as follows: The cooperation verse (5:2), the application of recommended actions narrations (the narrations of the virtues of crying, the judgment of reason on the goodness of reciting virtues, and the lifestyle of the Imams' companions of these narrations). According to the analysis of this research, all these evidences are partly wrong. In the last step, the selected theory is organized based on the validity of the methods of obtaining the tradition, the falsehood of the informant, and the promise of non-science. The achievement of the article is that using the tolerance rule, it is not possible to establish a suitable solution for exploiting weak traditions including the virtues and sufferings of the household of the Apostle of God.

    Keywords: tolerance in the evidence of traditions, virtues of the household of the Apostle of God, weak traditions, false traditions, false informer
  • البرز محقق گرفمی*، زهرا زورمند

    جلال الدین سیوطی یکی از دانشوران سخت کوش شافعی مذهب در شماری از نگاشته های خویش به تبیین مقام حضرت فاطمه زهرا (س) پرداخته است. پژوهش حاضر با بهره از منابع کتابخانه ای و به روش طبقه بندی توصیفی، در پی یافتن مناقب و مقام حضرت زهرا (س) در نگاشته های گوناگون تفسیری و حدیثی و تاریخی سیوطی است. برای این منظور، در گام اول مفهوم اهل بیت (ع) در نگاشته های وی بررسی شده تا جایگاه عمومی حضرت زهرا (س)، در قامت یکی از افراد اهل بیت (ع)، در نظر سیوطی ارزیابی شود. حاصل پژوهش حاضر این است که مناقب حضرت زهرا (س) در نوشته های سیوطی به هشت دسته ذیل تقسیم شدند: یادکرد مقام دنیوی و اخروی حضرت زهرا (س)، جایگاه ایشان نزد پیامبر اسلام (ص)، منزلت همسر و فرزندان وی (ع)، سیره عبادی و رفتاری دختر رسول خدا (ص)، روایات تفسیری درباره حضرت (س)، اهمیت خشنودی یا نارضایتی حضرت (س) و نیز مرارت های ایشان پس از وفات رسول خدا (ص) می باشد. در پایان نیز برخی آسیب های نقل مناقب و سیره فاطمی (س) در نگاشته های سیوطی یاد شده که عبارت اند از: کم توجهی به نقل روایات فاطمی (س)، نقل روایات ناسازگار با تاریخ، کم توجهی به روایات منقول از راویان امامی، ذکر اخبار جعلی و درافتادن با جریان شبیه سازی فضایل فاطمی (س) برای دیگران.

    کلید واژگان: حضرت فاطمه (س), منقبت نگاری, سیوطی, روایت, تاریخ, تفسیر, سیره
    Alborz Mohaghegh Garfami *, Zahra Zormand

    Jalāl al-Dīn al-Suyūṭī (Arabic: جلال الدین السیوطی), one of the hardworking scholars of Shāfiʿī religion (Arabic: مذهب الشافعی, Madhhab al-Shāfiʿī), has explained the position of Lady Fāṭima al-Zahrāʾ (Arabic: فاطمه ٱلزهراء) (Salām-u-Allah ʿAlaihā) [Peace Be Upon Her] in a number of his writings. The present research utilizes library resources and descriptive classification method to find the virtues and position of Lady Zahrāʾ (AS) in various exegetical, narrative and historical texts of Suyūṭī. The concept of Ahl al-Bayt (Arabic: اهل البیت, lit.  people of the house) in the first step has been studied in his writings in order to evaluate the general position of lady Zahrāʾ (AS) as a member of the Ahl al-Bayt in the opinion of the Sunni. The result of this research is that the virtues of Lady Zahrāʾ in the writings of Suyūṭī was divided into the following eight categories: remembrance of the worldly position and the other worldly of Lady Zahrāʾ, her position in the presence of the Prophet of Islam, the position of her husband and children, the ritual sīra (Arabic: السیره) and behavioral life of the daughter of the Messenger of God, the exegetical narrations about Lady Zahrāʾ, the importance of her satisfaction or dissatisfaction and her sufferings after the death of the Messenger of God. In the end, some of the damages of quoting virtues and Fāṭimī Sīra have been mentioned in the Suyūṭī’s writings which include: lack of attention to the narration of Fāṭimī traditions, narrations incompatible with history, lack of attention to traditions quoted by Imami narrators, mentioning fake traditions and dealing with the thought of simulating Fāṭimī’s virtues simulation for others.

    Keywords: Lady Fāṭima (Salām-u-Allah ʿAlaihā) [Peace Be Upon Her], Biography of the virtues, Suyūṭī, Tradition, History, Tafsīr, Sīra (Biography)
  • البرز محقق گرفمی*، سیده صدیقه اسلامی زیدانلو
    پاسخگویی به شبهات، نیازمند بهره گیری از منابع نقل محور و روش های عقلانی است. در این بین، رویکرد بهره گیری از مولفه های استوار بر گزاره های معتبر منقول برای فراهم آوردن ماده اولیه پاسخ ها بسیار راهگشا خواهد بود. از دیگر سو، امامان اهل بیت (ع) به دلیل رویارویی با حیرت زدگان معرفتی و نیز هم آوردی با گروه های فکری و سیاسی مختلف، مجموعه ای سترگ از پاسخ های روشمند به شبهات را به یادگار نهاده اند. امام صادق (ع) با شناخت ژرف مخاطب و شبهه، اولین گام پاسخگویی را بر کشف مغالطات موجود در دستگاه شبهه سازی استوار کرده و در گام بعدی با بهره از روش های عقلانی و برهانی، پاسخ های خویش را بر مقدمات و گزاره های معتبر نقلی یا گزاره های بدیهی و منطبق با حکم عقل مستند می ساختند. این جستار به روش تحلیلی- اکتشافی و با بهره گیری از منابع إسنادی در پی یافتن گونه های منابع نقل محوری است که امام صادق (ع) از آن ها برای پاسخگویی به شبهات بهره برده اند. بهره گیری از انواع دلالات و تفاسیر صحیح برآمده از قرآن، گفتار رسول خدا (ص) و امامان پیشین، سیره نبوی و تاریخ مقبول، مهم ترین منابع نقلی امام ششم (ع) در پاسخگویی به شبهات محسوب می شوند. تبیین استوار و عقلانی آموزه های دینی با بهره گیری از تبیین مفهومی مفاهیم الهیاتی نیز یکی از روش های مستند به شناخت های برآمده از منقولات در فرایند پاسخ به شبهات ارزیابی می شود.
    کلید واژگان: امام صادق (ع), شبهه, قرآن, حدیث, تاریخ
    Alborz Mohaghegh Garfami *, Seyyedeh Sedigheh Eslami Zeydanlou
    Answering doubts requires the use of sources based on quotations and rational methods. In the meantime, the approach of using components based on authentic narrative statements to provide the primary material for the answers will be very helpful. On the other hand, the imams of Ahl al-Bayt (as) have left behind a large collection of methodical answers to doubts due to the confrontation with the astounded intellectuals as well as the struggle with various intellectual and political groups. Imam Ṣādiq (as) with a deep understanding of the audience and the suspect, has based the first step of answering on the discovery of the fallacies in the suspicion system, and in the next step, using rational and argumentative methods, he would build his answers on the premises and authentic narrative statements or self-evident propositions that are in accordance with the ruling of documented reason. This research, using descriptive and analytical method, and using documentary sources, seeks to find the types of narration-oriented sources that Imam Ṣādiq (as) used to answer the doubts. Utilizing all kinds of signs and correct interpretations from the Qur'an, the sayings of the Messenger of Allah (pbuh) and previous imams (as), the prophetic life and the accepted history of the sixth Imam (as) are considered the most important sources of narration in answering doubts. The stable and rational explanation of religious doctrines by using the conceptual explanation of theological concepts is also one of the documented methods for the knowledge derived from narrative statements in the process of answering doubts.
    Keywords: Imam Ṣādiq (as), doubts, Qur'an, Hadith, History
  • البرز محقق گرفمی *، سید علی سجادی زاده، امجد جبیلی

    یکی از بایسته های عبادت هایی همچون نمازهای روزانه، حصول و حفظ طهارت است. این موضوع درباره افرادی که به بیماری بی اختیاری در دفع ادرار و مدفوع دچار هستند، چالش انگیز خواهد بود. برخی فقیهان بر این باورند که در صورت وقوع دو یا سه بار حدث در طول نماز، واجب است که در هنگام نماز، طهارت های تازه حاصل شود. راهکار اینان، قرار دادن ظرف آبی نزدیک نمازگزار است تا پس از دفع غیر اختیاری، بی درنگ وضو سازد. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی و با بهره مندی از منابع إسنادی در پی بازخوانی ادله باورمندان به این حکم است. پس از دسته بندی این ادله، در گام پسین، مناقشه ها و اشکالات وارد بر این دلایل تبیین شده اند. نتیجه اینکه بنا بر سه عامل ذیل، حکم پیش گفته استوار نمی نماید: بسنده نبودن دلالت ادله لفظی مورد استناد برای حکم، وجود روایات مخالف در موضوع و نیز امتنانی بودن ادله دال بر وظیفه مسلوس و مبطون. به نظر می رسد حکم به کفایت وضوی اولیه برای این بیماران به واقع نزدیک تر باشد.

    کلید واژگان: مسلوس و مبطون, نماز مبطون, طهارت مسلوس, حکم مسلوس, وظیفه مبطون
    Alborz Mohaqeq Garfami *, Seyed Ali Sajjadi Zadeh, Amjad Jobeili

    One of the essential aspects of worship, such as daily prayers, is achieving and maintaining purity (taharah). This issue poses a challenge for individuals who suffer from involuntary urinary or fecal incontinence. Some jurists believe that if impurity (hadath) occurs two or three times during prayer, it is obligatory to renew the state of purity during the prayer. Their solution suggests keeping a container of water close to the worshipper, so they can perform ablution (wudu) promptly after involuntary discharge. This research employs a descriptive-analytical methodology, utilizing documentary sources to revisit the arguments supporting this ruling. After categorizing these arguments, the ensuing debates and challenges related to these reasons are elucidated. The result indicates that the ruling lacks solidity based on three factors: the insufficiency of explicit textual evidence supporting the ruling, the existence of conflicting narrations on the subject, and the presence of evidence suggesting the sufficiency of the initial ablution for individuals with partial impurity. It appears that the ruling favoring the adequacy of the initial ablution for these individuals is more plausible.

    Keywords: Mabtun, Maslus, Mabtun Prayer, Partial Purity, Ruling on Partial Impurity, Obligation for Mabtun
  • سید علی دلبری *، البرز محقق گرفمی

    یکی از قواعد پربسامد در عرصه های گوناگون فقه استدلالی فریقین، قاعده ای است که در میان شیعه با نام «تسامح در ادله سنن»، و در عامه به «تساهل در اسانید» شهره است. باورمندان به کاربست عام این قاعده، آن را به دلایلی چون اجماع، شهرت عملی، حکم عقل و دسته ای از روایات با نام «اخبار من بلغ» استوار کرده اند. فهم اخبار پیش گفته و گستره کاربست این قاعده، سبب کشاکش نظرات دانشوران شده است. یکی از حوزه های کاربست قاعده تسامح، روایات دربردارنده فضایل سوره های قرآن است. پژوهش حاضر با روش توصیفی اکتشافی و بهره از منابع کتابخانه ای، به تبیین گونه های مواجهه با این اخبار بر اساس قاعده تسامح پرداخته و در پی یافتن رهیافتی متناسب درباره اخبار فضایل سور است. در رویکرد برگزیده، تعامل با این اخبار بر اساس قرایتی ویژه از قاعده تسامح سامان یافته که پی رنگ آن بر تقریری عقلانی از مفاد اخبار من بلغ استوار بوده و با دلالات برخی آیات و روایات نیز سازگار است. بر اساس این رهیافت، بهره برداری از اخبار ضعیف دربردارنده فضایل سور، با در نظر داشتن سه شرط و نیز باور نداشتن به عدم انتساب این اخبار به شرع روا خواهد بود.

    کلید واژگان: حدیث, فضایل سور, قاعده تسامح, سند, اعتبارسنجی
  • البرز محقق گرفمی*، سید علی دلبری، سید محمود مرویان حسینی

    هویت شناسی ذوالقرنین و فهم مولفه های شکل دهنده ماجرای او از دیر باز مورد توجه قرآن پژوهان بوده است. یکی از عناصر محوری در شناخت استوارتر ذوالقرنین، موضوع پیامبری اوست. ثمره این بحث در انطباق شخصیت های تاریخی با وی آشکار خواهد شد. این پژوهش با بهره از روش توصیفی- تحلیلی و استناد به منابع نوشتاری، در پی بررسی شاخصه نبوت در ماجرای قرآنی ذوالقرنین است. برای این منظور 11 مولفه مندرج در آیات موضوع و روایات مرتبط استخراج شده اند که شایستگی نقش آفرینی در قامت قرینه هایی برای اثبات نبوت ذوالقرنین را دارند. این قرینه ها عبارت اند از: مخاطب قرار گرفتن ذوالقرنین توسط پروردگار، برانگیخته شدن، دعوت توحیدی، بهره از تمکن الهی، بهره وری از سبب، واگذار شدن قضاوت به وی، کنش های توحید محور، اخبار از قیامت و تشبیه وی به حضرت علی (ع). تطبیق این قرینه ها با نمونه های مشابه قرآنی و بهره از روایات معتبر، سبب استحکام بیشتر نظام قراین پیش گفته در جهت فرضیه است.

    کلید واژگان: ذوالقرنین, نبوت, نظام قراین, مفسران, روایات
    Alborz Mohaqqeq Garfami *, Sayyid Ali Delbari, Sayyid Mahmoud Marvian Husayni

    The identification of Dhul-Qarnayn and understanding the components of his story have long been of interest to Qur’an scholars. One of the pivotal elements in a more solid understanding of Dhul-Qarnayn concerns his Prophethood. The outcome of this discussion will be revealed in the adaptation of historical figures to him. This research, using the descriptive-analytical method and referring to written sources, seeks to investigate the characteristics of prophecy in the Qur’anic story of Dhul-Qarnayn. To this end, 11 components contained in the verses of the topic and the related narrations have been extracted, which have the merit of playing a role as proofs to prove the prophethood of Dhul-Qarnayn. These proofs are: Dhul-Qarnayn being addressed by the Lord; being sent forth; calling to monotheism; benefiting from God’s providence; benefiting from cause; entrusting judgment to him; monotheistic actions; news of the Day of Judgment, and comparing him to Imam Ali (A.S.). Matching these proofs with similar examples from the Qur’an and the use of valid traditions makes the system of the aforementioned proofs stronger towards the hypothesis.

    Keywords: Dhul-Qarnayn, Prophethood, The Evidences System, Commentators, Hadiths
  • البرز محقق گرفمی*، سید علی دلبری، رضا حق پناه

    گام نخست پاسخ گویی استوار به شبهات، روش شناسی شبهه گری معارضان است. یکی از روش های شبهه گری مخالفان آموزه های شیعی، استناد به منابع حدیثی امامیه است. دکتر ناصر قفاری، نویسنده کتاب «اصول مذهب الشیعه، نقد و عرض» نیز از این روش سود جسته است. نوشتار حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای و بهره از روش توصیفی-تحلیلی، در پی یافتن روش های شبهه گری قفاری بر آن دسته از آموزه های شیعی است که به کتاب «عیون اخبار الرضا علیه السلام» مستند شده اند. برای این منظور تمامی استنادات وی به این کتاب از منظر روش شناسی بررسی شده اند. دستاورد پژوهش این است که مجموعه شبهات وی در سه رده تعارض نمایی میان احادیث، تعارض نمایی احادیث با قرآن و نیز مغالطه، قابلیت ارزیابی روشی دارند. مواردی چون تقطیع، فهم نامناسب واژگان، عدم توجه به خانواده حدیث و بزرگ نمایی آسیب های گریبانگیر حدیث در رده اول می گنجند. هم چنین درک نادرست از مفاهیم قرآنی و تقطیع حدیث، سبب تعارض نمایی روایات با قرآن شده است. در حوزه مغالطات نیز مواردی چون انحصارگرایی، مغالطات واژگانی و نیز مغالطه دلیل بیگانه، سه گونه پربسامد در روش شبهه گری قفاری ارزیابی می شوند.

    کلید واژگان: عیون اخبار الرضا (ع), قفاری, اصول مذهب الشیعه, روش های شبهه گری, حدیث
    Alborz Mohaghegh Garfami *, Seyyed Ali Delbari, Reza Haghpanah

    The first step to respond to doubts is to know the methods of doubting the opponents. One of the methods of skepticism of the opponents of Shia doctrines is to refer to Imami hadith sources. Dr. Nasser Ghafari, the author of the book Uṣūl Madhhab Shiʾa, Naghdun wa ʾArḍun (Religious Principles of the Shiite, Criticism and Commentary) has also benefited from this method. Using library sources and using the analytical descriptive method, this article seeks to find the methods of Ghafari's skepticism on those Shia doctrines that are documented in the book ʾUyun Akhbār al-Riḍā (as). For this purpose, all his references to this book have been checked from the methodology perspective. The result of the research is that his doubts has a methodological evaluation in three categories: the possibility of conflict between hadiths, the possibility of hadith conflict with Qurʿan and fallacy. Things like fragmenting the text, improper understanding of words, not paying attention to the hadith family, and exaggerating the problems of the hadith are included in the first category. Also, misunderstanding of Quranic concepts and fragmenting the texts of hadith has caused the possibility of conflict between hadiths and Qurʾan. In the field of fallacies, cases such as exclusivity, lexical fallacies, as well as the fallacy of extraneous reason, three frequent types are evaluated in Ghafari's method of skepticism.

    Keywords: ʾUyun Akhbār al-Riḍā (as), Ghafari, Uṣūl Madhhab Shiʾa, skepticism, Hadith
  • سید علی دلبری، مجید خرسندی، البرز محقق گرفمی

    بشر امروزین، جایگاهی سترگ برای منابع طبیعی و محیط زیست خویش در نظر دارد. در فقه اسلامی نیز احکام ویژه ای برای منابع طبیعی مانند مراتع و جنگل ها وضع شده است. یکی از مسایل مهم فقهی درباره جنگل ها و مراتع، بررسی امکان وقف این ثروت های خدادادی است. با این همه، دانشوران اسلامی، باب مستقلی درباره وقف این منابع نگشوده اند. این جستار با بهره از منابع کتابخانه ای و به روش توصیفی، تحلیلی و مقارنه ای در پی پاسخ به پرسش امکان وقف مراتع و جنگل ها توسط اشخاص حقیقی، حقوقی و حاکم اسلامی در فقه امامی و حنفی در قامت پرطرفدارترین مذهب عامه پرداخته است. دسته بندی منطقی و مقایسه ادله هر یک از گونه های پیش گفته، زمینه فتوا به صحت وقف مراتع و جنگل ها به وسیله اشخاص مزبور به صورت مطلق یا مشروط را فراهم کرده و راه را برای اجرای این نوع وقف در جامعه هموار می سازد. بنا بر یافته های این پژوهش، طبق هر دو مذهب، وقف مراتع و جنگل ها برای اشخاص حقیقی در صورت تملک جایز است. وقف این منابع توسط حاکم اسلامی و اشخاص حقوقی البته با اذن حاکم در فقه امامی جایز بوده، ولی در فقه حنفی این وقف توسط افراد مذکور با توجه به عدم مالکیت اولیه، بدون حصول مالکیت جایز نخواهد بود.

    کلید واژگان: وقف, مالکیت, مراتع, جنگل ها, فقه امامی, فقه حنفی, اشخاص حقیقی, حاکم اسلامی
    Sayyid Ali delbari, majid khorsandi, alborz mohaghegh garfami

    Human beings today have a great place for their natural resources and environment. In Islamic jurisprudence, special rules have been set for natural resources such as pastures and forests. One of the important jurisprudential issues about forests and pastures is to study the possibility of endowment of these God-given riches. However, Islamic scholars have not opened an independent chapter on the endowment of these sources. Using bibliographic sources and descriptive, analytical and comparative methods, this study examines the reasons for the possibility of endowment of pastures and forests by individuals, legal entities and Islamic rulers in Imami and Hanafi jurisprudence - as the most popular public religion. Rational classification and comparison of the reasons for each of the aforementioned species provide the basis for the fatwa on the validity of the endowment of pastures and forests by these individuals in absolute or conditional terms and pave the way for the implementation of this type of endowment in society. According to the findings of this study, according to both religions, endowment of pastures and forests is permissible for natural persons if acquired. The endowment of these resources by the Islamic ruler and legal entities - of course with the permission of the ruler - is permissible in Imami jurisprudence, but in Hanafi jurisprudence this endowment by the above-mentioned individuals will not be permissible without acquiring ownership due to lack of primary ownership.

    Keywords: Waqf, ownership, rangelands, forests, Imami, Hanafi jurisprudence, natural, legal persons
  • البرز محقق گرفمی*، رضا حق پناه

    یکی از مولفه های فرهنگ اسلامی، نحوه مواجهه مسلمانان با اهل کتاب است. آیه 29 سوره توبه درباره گونه ای از قرار داد مالی با اهل کتاب سخن گفته که به موجب آن، وجهی با عنوان جزیه از آن ها ستانده می شود. دیدگاهی وجود دارد که مراد از عبارت «و هم صاغرون» در این آیه ، خوار داشتن اهل ذمه در هنگام پرداخت جزیه است. ازهمین رو، رفتارهایی چون سرپا نگهداشتن، گرفتن ریش، تحقیر و حتی سیلی زدن به صورت ایشان مجاز شمرده شده است. پژوهش حاضر با بهره از منابع اسنادی و به روش توصیفی- تحلیلی در پی نقد این دیدگاه برآمده است. برای دست یابی به این منظور پس از بررسی اصطلاحی مفاهیم «اهل ذمه» و «جزیه»، در گام نخست به تبیین دلایل احتمالی دیدگاه پیش گفته در دو حوزه فهم از عبارت «و هم صاغرون» و نیز استظهار ازیک روایت پرداخته شده است. در گام پسین، این برداشت های فقهی با سنجه هایی چون عرضه به قرآن، مفهوم شناسی لغوی صغار، عرضه به سنت و تطابق با نظام اخلاق اسلامی ترازیده شده است. دستاورد پژوهش با تکیه بر دیدگاه آیت الله خامنه ای در برداشت از آیه 29 سوره توبه و روایت مربوطه، در بی اعتباری دیدگاه پیش گفته و تفسیری استوار از آیه سامان یافته است. براساس این تفسیر، تحقیر و تذلیل اهل ذمه با موازین بر آمده از آموزه های اسلامی سازگار نیست.

    کلید واژگان: آیت الله خامنه ای, اهل ذمه, جزیه, صاغرون, فقه, تفسیر, حدیث
    Alborz Mohaqeq Garfami, Reza HaghPanah

    One of the criteria of the Islamic culture is the way Muslims cope with Ahlul Kitab (People of the Book). Verse 29 of Surah At-Tawbah speaks of a type of financial agreement with People of the Book, under which they are required to pay a tax called jizyah. There is a view that the meaning of the phrase " وهم صغرون" in this verse is to humiliate the People of Dhimmi at the time of paying jizyah. Therefore, behaviors such as standing them up, grabbing their beards, humiliating, and even slapping them in the face have been considered permissible. The present study, using documentary sources and a descriptive-analytical method, has sought to criticize this view. To achieve this goal, after reviewing the concepts of "dhimmi" and "jizyah", in the first step, the possible reasons for the aforementioned view in two areas of understanding the phrase " صغرون وهم " and also deriving from a hadith have been explained. In the next step, these Fiqhi interpretations have been weighed against criteria such as presenting them to the Quran, the linguistic concept of Seghar (minor, small), presenting them to the Sunnah, and being in line with the Islamic moral system. The achievement of the study, based on the view of Ayatollah Khamenei in interpreting verse 29 of Surah At-Tawbah and the related Hadith, is in the invalidity of the aforementioned view and a sound interpretation of the verse. According to this interpretation, undermining and humiliating the people of dhimmi is not compatible with the standards arising from Islamic tenets.

    Keywords: Ayatollah Khamenei, dhimmi, jizyah, Fiqh, jurisprudence, interpretation, hadith
  • البرز محقق گرفمی، رضا حق پناه*، سید علی دلبری
    یکی از احکام چالش بر انگیز مرتبط با نظام حقوق زنان در اسلام، حکم جواز استمتاع از زوجه نابالغ است. بر اساس این حکم، هرگونه بهره وری جنسی غیر مباشرت خاص به نحو دخول از زوجه نابالغ جایز است. جستار حاضر با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی، در پی بازخوانی این حکم است. برای این منظور پس از تبیین ادله باورمندان به جواز استمتاعات مورد نظر از زوجه نابالغ، به نقد و بررسی هر یک از آن ها پرداخته و سپس دیدگاه برگزیده را در دو فراز علل جواز تغییر احکام و مولفه های اثربخش بر تغییر حکم استمتاع از صغیره پی می گیرد. در فراز اول، ثابت گردید که دو علت اولی بودن حکم و تغییر شرایط می توانند دست مایه تغییر احکام قرار گیرند. در فراز پسین، پنج عامل ذیل در مسیله استمتاع از صغیره را، سبب تغییر حکم اولی آن برمی شمارد: قبح عقلایی، غیرعرفی بودن؛ مخالفت با مصلحت کودک، زیان آور بودن و مخالفت با اخلاق. بر اساس توضیحات مندرج ذیل هریک از این مولفه ها، هرگونه بهره وری جنسی از صغیره در عصر حاضر ناروا خواهد بود.
    کلید واژگان: زوجه نابالغ, استمتاع, ادله موافقان, قبح عقلایی, مصلحت کودک, تعارض با اخلاق و عرف
    Alborz Mohaghegh Garfami, Reza Haghpanah *, Sayyed Ali Delbari
    One of the challenging aḥkām (rulings) related to the women’s rights system in Islam is the ruling on the permissibility of enjoying an underage wife. According to this ruling, any sexual enjoyment is permissible from an underage wife except dukhūl (penetration). Using library sources and the descriptive-analytical method, the present paper tries to review this ruling. For this purpose, after explaining the arguments of those who believe in the permissibility of enjoyment from an underage wife, it has reviewed each of these arguments. Then it has followed the selected point of view in two parts, the reasons for the permissibility of changing the rulings and the effective components for changing the ruling on the enjoyment of the underage wife. In the first part, it was proved that the two main reasons for the ruling and the change of conditions can be used to change rulings. In the next part, it considers the following five factors in the issue of enjoyment of the underage wife as the reason for changing the first ruling: rational qubḥ (evil); being unconventional; opposing the interest of the child, being harmful, and opposing morality. Based on the following explanations of each of these components, any sexual enjoyment of an underage wife will be impermissible in the current age.
    Keywords: Underage Wife, enjoyment, Arguments of the Supporters, Rational Qubḥ, Child Interest, Opposing the Ethics, Tradition
  • البرز محقق گرفمی*، سید علی دلبری
    دریکی از منابع روایی امامیه دوره میانی خبری یافت میشود که بر تطیر علی (ع) به طلحه در هنگامه بیعت ایشان دلالت دارد. برای اعتبارسنجی محتوای این خبر، موضوع محوری آن یعنی نحس انگاری افراد به معیارهای قرآن، سنت صحیحه و نظرگاه دانشوران مسلمان عرضه شده است. هم چنین مولفه های تاریخی درین حدیث، موضوع جانبی آن است که با واکاوی در گزارش های تاریخی پیرامون بیعت علی (ع) ترازیده شده است. برای این منظور، آموزه های متناسب با موضوع محوری و جانبی حدیث در هر یک از معیارهای پیش گفته گرد آمده و در پایان هر بخش برآیند حاصل از عرضه حدیث به آن مولفه تبیین شده است. پنج آیه از کتاب الهی، سه دسته از اخبار پیرامون موضوع نحس انگاری و فال بد زدن و نیز دیدگاه شش تن از دانشوران امامی درین مرحله به دقت واکاوی شده اند. درگام بعدی فرآیند اعتبار سنجی، تاریخ نگاری حدیث و منبع نقل آن و نیز گزارش های تاریخی پیرامون نحوه بیعت طلحه ورخدادهای آن مجلس واکاوی شده اند. نتیجه حاصل ازین روند، مردود گشتن حدیث تطیر علی (ع) در هر چهار حوزه و حکم به بی اعتباری آن است.
    کلید واژگان: قرآن, امام علی (ع), حدیث, تطیر, اعتبارسنجی متن, تاریخ
    Alborz Mohaghegh Garfami *, Sayyed Ali Delbari
    In one of the sources of the Imamiyya narration of the Middle Ages, there is news that indicates that Ali used a bad omen for Talha during his allegiance. In order to validate the content of this news, its central theme, namely the misrepresentation of individuals according to the criteria of the Qur'an, the correct tradition and the views of Muslim scholars, has been presented. Also, the historical components in this hadith are its side subject, which has been balanced by the analysis of historical reports about the allegiance of Ali. For this purpose, the teachings appropriate to the central and lateral subject of the hadith are gathered in each of the aforementioned criteria, and at the end of each section, the result of presenting the hadith to that component is explained. Five verses of the Divine Book, three categories of news on the subject of misogyny , as well as the views of six scholars have been carefully studied at this stage. In the next step of the validation process, the historiography of the hadith and the source of its narration, as well as historical reports on the manner of Talha's allegiance have been analyzed. The result of this process is the rejection of the hadith of the bad omen of Ali in all four areas and the ruling on its invalidity.
    Keywords: Ali (AS), misfortune, text validation, Quran, Hadith
  • البرز محقق گرفمی*، سید علی سجادی زاده، محسن جهانگیری

    مفهوم احتیاط ورزی به حکم خرد و شریعت، امری پسندیده شمرده می شود. اما شایسته است به سبب برخی پیامدهای ناگوار احتمالی آن، گستره و ضوابطی برای آن تعیین شود. توجه به این امر در حوزه تعیین احکام شرعی مکلفان و در قامت یکی از ارکان اجتهاد روشمند بایسته می نماید. این نوشتار با بهره از منابع اسنادی و به روش اکتشافی تحلیلی در پی تبیین مهم ترین راهکارهایی است که از احتیاط ورزی نامتناسب مجتهد در مقام افتاء پیشگیری نماید. برای دست یافتن به این هدف، در گام نخست مفهوم احتیاط در مقام افتاء تبیین شده و پس از آن، ادله موافقان به کارگیری این روش به چالش کشیده شده است. پس از آن برای اثبات ضرورت کاستن از چنین احتیاط هایی، پیامدهای ناگوار این روش تبیین شده است. در گام بعد نیز راهکارهای زیر در قامت بایسته های روش اجتهادی در مقام افتاء معرفی شده اند: کاستن اثرپذیری از دانشوران پیشین در سه عرصه اجماع، شهرت فتوایی و فهم اصحاب؛ موضوع شناسی مناسب؛ در نظر داشتن مصالح اسلام و مسلمین؛ توجه به تبلیغ اثربخش دین و توجه به اصل تساهل در احکام.

    کلید واژگان: احتیاط, افتاء, مجتهد, حکم, حدیث
    Alborz Mohaghegh Garfami *, Sayyed Ali Sajjadi Zadeh, Mohsen Jahangiri

    The concept of caution (Arabic: احتیاط, Romanized: ʼIḥtiyāṭ) is considered a desirable thing according to reason (intellect) and sharīʿah (Arabic: شریعه). However, it is appropriate to determine a limit and criteria for it due to some possible unfortunate consequences. Paying attention to this issue is necessary in determining the religious rulings (Arabic: الاحکام الشرعیه) of accountable (mukallafīn) people and in the form of one of the pillars of methodical Ijtihād (Arabic: اجتهاد). This article utilizes cited sources by exploratory and analytical methods to explain the most important ways to prevent the disproportionate caution of mujtahid (Arabic: مجتهد) in the position of ʼIftāʼ (Arabic: إفتاء, English: Act of issuing a fatwā or a legal opinion by an authoritative consultant in matters of law and jurisprudence). In order to achieve this goal, the concept of caution in the first step for issuing is explained and after that, the arguments of those in favor of using this method have been challenged. After that, the unfortunate consequences of this method have been explained to prove the necessity of reducing such cautions. In the next step, the following solutions have been introduced in the form of the necessity of the Ijtihād method in the position of issuing: reducing the influence of previous scholars in three areas of consensus (Arabic: إجماع, Romanized: ʼijmāʿ), tradition famous through juristic opinion (Arabic: الشهره الفتوائیه) and understanding of the companions, appropriate thematology, considering the interests of Islam and Muslims, paying attention to the effective propagation of religion and paying attention to the principle of latitudinarianism in rulings.

    Keywords: Caution (Arabic: احتیاط, Romanized: ʼiḥtiyāṭ), ʼiftāʼ (Arabic: إفتاء, English: Act Of Issuing A Fatwā Or A Legal Opinion By An Authoritative Consultant In Matters Of Law, Jurisprudence), Mujtahid (Arabic: مجتهد), Ḥukm (Religious Ruling), Ḥadīth (Arabic: حدیث)
  • البرز محقق گرفمی، رضا حق پناه، سید علی دلبری

    دانشوران امامیه در مواجهه با اخبار عامه، رویکردی یکسان در پیش نگرفته اند. این پژوهش با بهره از منابع کتابخانه ای و به روش تحلیل و توصیف داده ها در پی گونه شناسی رویکردهای پیش گفته است. پذیرش مشروط، عدم پذیرش و وسیله مداری فرازهای سه گانه از مواجهه امامیه با اخبار عامه است. بنا بر یافته های این جستار، گزینش رویکرد نخست، وابسته به احراز شرایطی در این اخبار است که عبارتند از: دربرنداشتن احکام الزامی، نقل خبر از رسول خدا (ص) و علی (ع)، معاضدت خبر با شهرت، وجود راویان موثق در سلسله سند و نیز درج در نگاشته های بزرگان امامیه. رویکرد دوم نیز به سه علت وجود توصیه معصومین (ع) بر مخالفت با عامه، عدم احراز عدالت راویان عامه و نیز علم به وقوع وضع و جعل خودخواسته در مجموعه احادیث ایشان، پذیرش این اخبار را روا نمی داند. رویکرد وسیله مدارانه نیز، بدون داوری درباره میزان اعتبار این اخبار، از آنها برای کشف احادیث دال بر تقیه یا برای احتجاج در مقابل مخالفان مذهبی بهره می جوید. این پژوهش، پس از تبیین ادله هر یک از این گونه ها، به نقد و بررسی آنها نشسته و در پایان رویکرد برگزیده خویش را بر مبنای قرینه محوری در حصول وثوق به صدور حدیث تبیین نموده است.

    کلید واژگان: اخبار عامه, پذیرش, رد, وسیله مداری, وثاقت خبری
    Alborz Mohaghegh Garfami, Reza Hagh Panah, Sayyed Ali Delbari

    Imamiyya scholars have not adopted the same approach when facing Sunni news. This research ‎uses library resources and descriptive-analytical method in order to typify the aforementioned ‎approaches. Approaches of conditional acceptance, non-acceptance and instrumentalism are the ‎three types of Imamiyya's confrontation with Sunni news. According to the findings of this ‎research, the selection of the first approach is dependent on the fulfillment of conditions in this ‎news, which include: lack of mandatory rules and principles of belief, reporting of news from the ‎Messenger of God (pbuh) and Ali (pbuh), the support of the news with fame, existence Reliable ‎narrators in the chain of Sind and also included in the writings of Imami scholars. The second ‎approach also does not allow the acceptance of these reports due to the three reasons of the ‎advice of the Prophets (pbuh) to oppose the public, the lack of justice of Sunni narrators, and the ‎knowledge of self-inflicted falsification in their collection of hadiths. The instrumental approach, ‎without judging the credibility of these news, uses them to discover hadiths that show piety or to ‎protest against religious opponents. This research, after explaining the evidences of each of these ‎types, sat down to review them and at the end explained its chosen approach on the basis of the ‎central hypothesis in obtaining trust in the issuance of hadith‎.

    Keywords: Popular News, Acceptance, Rejection, Instrumentality, News Reliability‎.‎
  • سید علی دلبری، البرز محقق گرفمی *

    یکی از روش های اعتبار یابی متن احادیث، عرضه آنها به قرآن مجید است. این روند که به «قاعده عرضه حدیث به قرآن» نام برده شده بر دلیل های گوناگون عقلی و نقلی استوار است. معروفترین این دلایل دسته ای از روایاتی به عنوان «اخبار عرض» می باشند. با این وجود، اشکالاتی به درستی این قاعده از سوی جریان ظاهر گرایی عامه و برخی از ظاهر گرایان خاصه، وارد شده است. پژوهش حاضر با استفاده از منابع کتابخانه ای و بهره از روش توصیفی تحلیلی در پی بازخوانی این دلایل، میزان دلالت آنها بر مقصود و پاسخ گویی به آنهاست. در این جستار، اشکالات مخالفان قاعده در چهار رده: رویکردهای معرفت شناختی، اشکالات سندی، اشکالات مبتنی بر ادله نقلی و لازمه های نادرست اجرای قاعده عرضه تقسیم شده اند. در یک ارزیابی کلی، ریشه دلایل معرفتی و محتوایی پیش گفته به آسیب هایی چون فهم یک سویه از پاره ای اخبار، عدم درک استوار از مفهوم مخالفت در محتوای اخبار عرض و نیز یکسان انگاری مفهوم سنت با حدیث باز می گردد. پاسخ های فراهم آمده به اشکالات پیش گفته نیز بر درک این آسیب ها استوار است. اشکالات سندی نیز به سبب تمرکز بر شمار محدودی از خانواده اخبار عرض رخ نموده اند که با مراجعه به سایر احادیث و حصول تواتر معنوی یا استفاضه پاسخ داده می شوند. نتیجه اینکه هیچ یک از دلایل را نمی توان در جهت خدشه به اخبار عرض به کار برد.

    کلید واژگان: اخبار عرض, مخالفان قاعده عرضه, سنت, اعتبارسنجی حدیث
    Sayyid Ali delbari, alborz mohaghegh garfami *

    One of the methods of verifying the text of hadiths is to present them to the Holy Quran. This process, which is called “the rule of presenting hadiths to the Quran”, is based on various rational and narrative reasons. The most famous of these reasons are a group of traditions called “narrations of presenting”. Nevertheless, some objections have been raised to the correctness of this rule to the trend of Sunni and Shia appearance-centrism. The current research, using library sources and using the descriptive-analytical method seeks to reread these reasons, the extent of their meaning and answer to them. In this research, the problems of the opponents of the rule are divided into four categories: epistemological approaches, documentary problems, problems based on narrative evidence, and incorrect implications for the implementation of the presenting rule. In a general evaluation, the root of the aforementioned epistemological and content-based reasons goes back to issues such as understanding one side of some narrations, and lack of solid understanding of the concept of opposition in the context of wide-ranging narrations, and equating the concept of Sunnah with Hadith. The answers provided to the aforementioned problems are also based on the understanding of these issues. Documentary problems have also occurred due to focusing on a limited number of narrations presented, which are answered by referring to other hadiths and obtaining meaningful massiveness or abundance. The result is that none of the reasons can be used to harm the narration of presenting.

    Keywords: Narrations of Presenting, Opponents of the Rule of Presenting, Sunnah, Validation of Hadith
  • البرز محقق گرفمی*، رامین گلمکانی

    افراد و جریان های شبهه گر در فرایند شبهه سازی از مواد اولیه و روش های گوناگونی برای انتقال بافته های خود استفاده می کنند. برای پاسخ گویی به شبهات و سرگشتگی های معرفتی، کشف رویکردها، روش ها و مولفه های پیام های حاوی شبهه، نقشی بنیادین در فراهم آوردن پاسخ های استوار داراست. در میان رویکردهای پیش گفته، بهره از روش های مغالطی بسیار پر رنگ می نماید. جستار حاضر در پی باز شناسی پربسامدترین گونه های مغالطات به‏ کار گرفته ‏شده توسط معارضان مکتب اسلام و مذهب تشیع است. برای رسیدن به این هدف، با بررسی منابع روایی، یازده گونه از مغالطات رایج بازیابی شده و پس از تعریف استوار هر یک از گونه ها، نمونه حدیثی متناسب، در پی آمده است. نتیجه این است که یکی از بنیادی ترین شیوه ها برای پاسخ گویی استوار به شبهات، شناخت منطقی و تحلیل پیام های شبهه آلود و کشف مغالطات موجود در آنهاست.

    کلید واژگان: شبهه, مغالطه, روش پاسخ گویی, حدیث, معصومان
    Alborz Mohaghegh-Garfami, Ramin Golmakani

    Suspicious people and currents use various raw materials and methods to transfer their ideas in the process of making doubts. In order to respond to epistemological doubts, discovering approaches, methods and components of messages containing doubts has a fundamental role in providing solid answers. Among the aforementioned approaches, fallacy methods are very popular. Discovering the fallacies in a suspicious proposition is one of the important elements in answering doubts. Fallacies in a general division are divided into vocabulary and non-vocabulary categories. The meaning of the first category is fallacies that occur due to a skewed understanding of the appearance of nouns, forms or multiple uses of the same concept in a sentence. The result of this article is that the opponents of Islam and Shiism have used various types of vocabulary fallacies such as to consider figurative meaning as truth, disregarding the ceremonial meaning, taking advantage of verbal community, structural ambiguity and resorting to generalizations.

    Keywords: Doubts, Fallacy, Response, Hadith, The Prophet’s House
  • البرز محقق گرفمی*، سید مهدی احمدی نیک

    یکی از پردامنه ترین ابواب فقهی، باب حج است. در میان روایات فراوان این باب، بخشی از اخبار، بیانگر حکم تکلیفی حج برای توانگرانی است که بیش از یک بار مستطیع می شوند. بر اساس شماری از این روایات، توانگری در هر سال سبب استقرار وجوب حج در همان سال خواهد بود. اما شماری دیگر از روایات، یک بار ادای حج را در طول عمر بر توانگران کافی می دانند. دانشوران مسلمان در مواجهه با این اخبار، رویکردهای گوناگونی برگزیده اند که ناظر به دست شستن از ظاهر روایات دسته اول و حمل آن ها بر یکی از وجوه ذیل است: استحباب، وجوب بدلی، وجوب کفایی، زدودن انگاره جاهلی نسیء، مقابله با باور نادرست انحصار وجوب حج در سال اول استطاعت، وجوب بر جنس توانگران و زدودن انگاره حج طبقاتی. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با بهره از منابع اسنادی در پی اعتبارسنجی هر یک از این برداشت هاست. در گام پسین پس از بیان نقدهایی به هر یک از این رویکردها، دیدگاه برگزیده با بهره از مولفه هایی چون مدلول آیه 97 سوره آل عمران، قاعده «لو کان لبان»، اعراض مشهور و سیره متشرعه، به بی اعتباری روایات دسته اول دست یافته است.

    کلید واژگان: حج, اهل جده, روایت, وجوب, استحباب, عدم حجیت
    Alborz Mohaghegh Garfami *, Sayyed Mahdi Ahmadi Nik

    One of the most extensive Jurisprudential chapters is Hajj chapter. Within the several hadiths in this chapter , part of hadiths indicates obligation creating rules (hukm taklifi) for the wealthy who are financially capable to perform more than one time. According to some hadiths, wealth makes Hajj to be compulsory in the same year whereas some other states that to fulfil once in a lifetime is enough. Muslim scholars have selected different approaches in confronting these traditions . It shows that putting aside the first category of hadiths and conveying them to the following aspects: mandatory, alternative obligation, collective obligation, purifying the pre-Islam belief of Nasī’ (i.e. postponement of months; Arabic: النسی ء), confronting the false belief of the limitation of the obligation of Hajj in the first year, the obligation of the predicable (genus) of the wealthy and purifying the belief of the class Hajj. This note with descriptive-analytic method aims to evaluate the truthfulness of these inferences. At the last step after mentioning criticisms on each of these approaches, the selected attitude with utilizing the components such as the indication of verse 97 of surah Āl `Imrān (Arabic: آل عمران‎), the maxim “لو کان لبان” (If there were such a ruling, it should have been revealed or known), the well-known fuqaha giving it up (have not acted based on it) and the manner and conduct of Shi'a intellectuals it is achieved that the first category of hadiths are invalid.

    Keywords: Hajj, The wealthy (the people of Jedah), Hadiths, Obligation, Recommendation, Lack of authority
  • البرز محقق گرفمی*، سید علی دلبری

    گزارش های روایی ظن آور در صورت بهره مندی از صحت مخبری با معیارهای مشخصی مانند قرآن، سنت، تاریخ، علم، حس، تجربه، اجماع و عقل قطعی پالوده می شوند. در میان این معیارها، کارکرد عقل در دو سپهر نقش آفرینی ابزاری و نقش مستقل، بسیار پر رنگ می نماید. خلط میان این دو حوزه، سبب شده تا پژوهشگران علوم نظری حدیث، کاربستهای ابزاری عقل در معیارهایی چون عرضه به قرآن، علم و حتی علوم ادبی را از مولفه های عقل محور نقد حدیث شمرده و در نتیجه از تبیین گونه های سنجه عقل مستقل در نقد احادیث باز بمانند. از دیگر سو، مشابهت مفاهیمی چون علم، حس و تجربه، عرف، بناء عقلاء، سیره عقلاء و سیره مسلمین، سبب همسان پنداری این مفاهیم شده است. از دستاوردهای این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی، بازتعریف مفهوم معیار عقل برای نقد حدیث و تبیین تفاوت میان کارکرد عقل در دو سپهر پیش گفته است. در گام بعدی ، گونه های مختلف سنجه عقل در نقد احادیث، با تعاریف منطقی از یکدیگر افراز شده و نمونه های حدیثی مناسبی در هر مقال فراهم آمده است. این گونه ها عبارتند از: سیره عقلاء، بناء عقلاء، حکم عقل مستقل، عرف و منطق. در پایان نیز با رویکردکاربردی کردن مباحث نظری، بایستگی تاویل استوار حدیث، پیش از داوری نهایی درباره اعتبار آن به همراه نمونه هایی از نقد شتابزده احادیث با سنجه عقل آمده است.

    کلید واژگان: حدیث, نقد محتوایی, عقل مستقل, عقل ابزاری, تاویل
    Alborz Mohaghegh Garfami *, Sayyedali Delbari

    Suspicious narrative reports are refined by certain criteria such as the Qur'an, Sunnah, history, science, sense, experience, consensus, and definite intellect if they benefit from the accuracy of the informant. Among these criteria, the function of reason in the two spheres of instrumental role-playing and independent role is very colorful. The confusion between these two areas has caused the researchers of the theoretical sciences of hadith to consider the instrumental uses of reason in criteria such as presentation to the Qur'an, science and even literary sciences as components of reason-based critique of hadith. Stay open. On the other hand, the similarity of concepts such as science, sense and experience, custom, the construction of the wise, the biography of the rational and the biography of Muslims, has led to the identification of these concepts. One of the achievements of this article is the descriptive-analytical method of redefining the concept of the criterion of reason for criticizing hadith and explaining the difference between the function of reason in the two spheres. In the next step, the different types of intellect measurement in the critique of hadiths are separated from each other with logical definitions and appropriate hadith examples are provided in each article. These types are: the way of the wise, the building of the wise, the rule of the independent intellect, custom and logic. along with examples of hasty critique of hadiths with the measure of reason has been mentioned.

    Keywords: Hadith, content critique, independent intellect, instrumental intellect, Interpretation
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال