به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

سیدجعفر موسوی

  • ماندانا منصوری، سید جعفر موسوی، مسلم شریفی، معصومه حبیبیان*
    مقدمه و هدف

    هر دو وضعیت پایین ویتامین D  و التهاب سیستمیک با کاهش کیفیت خواب همراه هستند و می توانند تحت تاثیر فعالیت ورزشی قرار گیرند. هدف از این مطالعه بررسی اثر تمرینات مقاومتی تناوبی شدید(High-intensity resistance interval training; HIIT) و مصرف ویتامین D بر کیفیت خواب و پروتئین واکنشیC با حساسیت زیاد (High sensitive C reactive protein; hs-CRP) در زنان جوان با کمبود ویتامین D بود.

    مواد و روش ها

    این مطالعه نیمه تجربی بر روی 52 زن دارای اضافه وزن با سطح سرمی پایین ویتامین D انجام شد. آزمودنی ها نخست به روش نمونه گیری دردسترس و سپس به طور تصادفی انتخاب و در چهار گروه کنترل، تمرین ، ویتامین D و ترکیبی قرار گرفتند. HIIT در سه ست و 6 تکرار با شدت 80 درصد یک تکرار بیشینه با یک استراحت 20 ثانیه ای انجام شد که با لیفت همان وزنه و استراحت 20 ثانیه ای دیگر، تا رسیدن به واماندگی ادامه می یافت، انجام شد. ویتامین D به صورت هفتگی با دوز 50000 واحد مصرف شد. برای سنجش کیفیت خواب از پرسشنامه پیتززبورگ استفاده شد.

    نتایج

    نتایج نشان داد که سطوح hs-CRP و امتیاز کیفیت خواب پس از 8 هفته HIIT و مصرف ویتامین D و مداخله ترکیبی کاهش یافت و مداخله ترکیبی با تاثیر بیشتر در کاهش این متغیرها در مقایسه با دو مداخله دیگر همراه بود (05/0>P).

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد انجام HIIT و مصرف ویتامین D می توانند از طریق تعدیل سطوح hs-CRP به بهبود کیفیت خواب در وضعیت نقص ویتامینD  همراه با اضافه وزنی کمک نمایند و مداخله ترکیبی با اثرات بیشتری همراه است.

    کلید واژگان: Hs-CRP, تمرین تناوبی, التهاب سیستمیک, کیفیت خواب, وضعیت ویتامین D
    Mandana Mansouri, Seyyed Jafar Moosavi, Moslem Sharifi, Masoumeh Habibian *
    Background and Objective

    Both low vitamin D status and systemic inflammation are associated with reduced sleep quality and can be affected by exercise. The aim of this study was to investigate the effect of high-intensity resistance training (HIIT) and vitamin D intake on sleep quality and high sensitive C reactive protein (hs-CRP) in inactive young women with vitamin D deficiency

    Materials and Methods

    This semi-experimental study was conducted on 52 overweight women with low vitamin D status. Subjects were first selected by available sampling method and then randomly selected and placed in four groups: control, exercise, vitamin D and combined. HIIT was performed in three sets and 6 repetitions with an intensity of 80% one maximum repetition with a 20-second rest, which was carried out by lifting the same weight and another 20-second rest, until reaching exhaustion. Vitamin D was taken weekly with a dose of 50,000 units. Pittsburgh questionnaire was used to measure sleep quality.

    Results

    The results showed that hs-CRP levels and sleep quality scores decreased after 8 weeks of  HIIT and vitamin D consumption and combined intervention, and the combined intervention was associated with a greater effect in reducing these variables compared to the other two interventions (P<0.05).

    Conclusion

    It seems that HIIT and consuming vitamin D can help to improve the quality of sleep in the state of vitamin D deficiency with excess weight by adjusting the levels of hs-CRP, and the combined intervention is associated with more effects.

    Keywords: Hs-CRP, Interval Training, Systemic Inflammation, Sleep Quality, Vitamin D Status
  • علیرضا بالی، سیدجعفر موسوی، عظیم صلاحی کجور*، فرشاد امامی
    هدف

    با توجه به اهمیت درک عمیق پدیده پیچیده خودشیفتگی در مدیران ورزشی برای موفقیت و اثربخشی آنها، مساله اصلی این پژوهش کیفی، شناسایی ابعاد، مولفه ها و ویژگی های خودشیفتگی در مدیران ارشد، میانی و عملیاتی باشگاه های ورزشی حرفه ای و سازمان های متولی ورزش قهرمانی ایران بود تا با طراحی الگوی جامع خودشیفتگی مدیران ورزشی، چارچوب نظری و عملی جدیدی برای درک و مدیریت این پدیده در حوزه مدیریت ورزشی ارائه گردد.

    روش شناسی:

     روش تحقیق حاضر از نوع تئوری داده بنیاد بود. این پژوهش در بازه زمانی اسفند 1401 تا  مرداد 1402 انجام گرفت. مشارکت کنندگان به صورت گلوله برفی از میان اساتید، پژوهشگران، روانشناسان، مشاوران و مدیران با سابقه و موفق در حوزه باشگاه های ورزشی حرفه ای و سازمان های متولی ورزش قهرمانی سراسر ایران انتخاب گردیدند تا تنوع و غنای داده ها تامین شود. از مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه های نیمه ساختاریافته عمیق با 15 نفر برای گردآوری داده ها استفاده شد. به منظور بررسی کیفیت و اعتباربخشی به نتایج کیفی از معیارهای ارزشیابی لینکلن و گابا (1985) استفاده شد. برای محاسبه پایایی مصاحبه از روش توافق درون موضوعی دو کدگذار، استفاده شد. که در این روش ضریب پایایی برابر با 91 درصد به دست آمد.

    یافته ها

    یافته ها نشان دادند، الگوی خودشیفتگی مدیران ورزشی شامل بعد مثبت (توانایی رهبری و الهام بخشی، اعتماد به نفس بالا، انگیزه و جاه طلبی، خلاقیت و نوآوری) و منفی (خودبزرگ بینی و غرور بیش از حد، خودمحوری و بی توجهی به دیگران، عدم تحمل نقد و انتقاد، سلطه جویی و کنترل طلبی، فقدان همدلی و درک دیگران، عدم پذیرش شکست و اشتباه) است.

    نتیجه گیری

    برای بهره گیری از مزایای خودشیفتگی مثبت و پیشگیری از پیامدهای منفی آن، آموزش مهارت های بین فردی، مدیریت هیجانات، انتخاب مدیران متعادل و نظارت مناسب ضروری است. ایجاد سیستم های بازخورد و تشویق به همکاری می تواند اثرات منفی را کاهش و ابعاد مثبت را تقویت کند.

    کلید واژگان: خودشیفتگی, ابعاد مثبت و منفی, مدیران ورزشی, اعتماد به نفس, خلاقیت و نوآوری
    Alireza Bali, Seyed Jafar Moosavi, Azim Salahi Kojour *, Farshad Emami
    Objective

     Given the importance of deeply understanding the complex phenomenon of narcissism in sports managers for their success and effectiveness, the main issue of this qualitative research is identifying the dimensions, components, and characteristics of narcissism in senior, middle, and operational managers of professional sports clubs and organizations responsible for championship sports in Iran. The aim is to design a comprehensive model of narcissism in sports managers, providing a new theoretical and practical framework for understanding and managing this phenomenon.

    Methodology

     The research method is grounded theory. This study was conducted from March 2023 to August 2023. Participants were selected using the snowball sampling method among professors, researchers, psychologists, consultants, and experienced and successful managers in professional sports clubs and organizations responsible for championship sports across Iran to ensure diversity and richness of data. Data were collected using library studies and in-depth semi-structured interviews with 15 individuals. Lincoln and Guba's (1985) evaluation criteria were used to examine the quality and validate the qualitative results. ،The intra-subject agreement method between two coders was used to calculate the reliability of the interviews, resulting in a reliability coefficient of 91%.

    Results

     The findings revealed that the narcissism model of sports managers includes positive aspects (leadership and inspirational ability, high self-confidence, motivation and ambition, creativity and innovation) and negative aspects (grandiosity and excessive pride, self-centeredness and disregard for others, intolerance of criticism, dominance, and control, lack of empathy and understanding of others, refusal to accept failure and mistakes).

    Conclusion

     To leverage the benefits of positive narcissism and prevent its negative consequences, it is essential to provide training in interpersonal skills, emotional management, balanced manager selection, and appropriate supervision. Establishing feedback systems and encouraging collaboration can reduce adverse effects and enhance positive aspects.

    Keywords: Narcissism, Positive, Negative Dimensions, Sports Managers, High Self-Confidence, Creativity, Innovation
  • محمد فرجی، سید جعفر موسوی*، فرشاد امامی

    هدف از انجام تحقیق طراحی مدل مطلوب برندسازی شخصی ورزشکاران حرفه ای در اینستاگرام و نقش آن بر مهاجرت ورزشی بود. روش تحقیق آمیخته به صورت کیفی و کمی و اطلاعات بخش کیفی با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه نیمه ساختارمند از 15 نفر از خبرگان به دست آمد. متعاقبا با تکنیک دلفی غربالگری صورت گرفت که 4 عامل و 52 شاخص شناسایی و براین اساس پرسشنامه 52 سوالی تدوین شد. جامعه آماری شامل ورزشکاران حرفه ای فعال در اینستاگرام و برای تعیین حجم نمونه به ازای هر عامل 10 نمونه، درمجموع 520 نمونه در نظر گرفته شد. برای مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزار SmartPLS2 استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی تاییدی بعد از سه مرحله اصلاح، چهار عامل 1-عملکردی با 7 شاخص 2-شخصی با 12 شاخص 3-اجتماعی با 13 شاخص و 4-اخلاقی با 8 شاخص، درمجموع 40 شاخص به دست آمد. از طریق بررسی پایایی درونی، پایایی گویه ها، روایی همگرا و واگرا و ضرایب معناداری مسیرها و همچنین میزان R2 مدل مورد برازش و تایید قرار گرفت. شاخص نیکویی برازش (گاف) برابر 48/0 محاسبه شد که بسیار مناسب بود. همچنین نتایج نشان داد که برند شخصی ورزشکاران بر روی مهاجرت ورزشی تاثیر دارد (44/0=(و 11/17 =T). میزان تاثیر عوامل اجتماعی برابر 0.185 و عوامل شخصی برابر 0.384 و در سطح P<0/01 معنی دار بودند ولی عوامل عملکردی و اخلاقی تاثیر معنی داری نداشتند. مقدار R2 نشان داد که عوامل چهارگانه برند شخصی ورزشکاران حدود 48 درصد از علل مهاجرت ورزشی را تبیین می کند. در نهایت علی رغم عوامل مختلفی که سبب مهاجرت می شود، مهاجرت ورزشکاران به عنوان بخشی از فرآیند ورزش جهانی است و رسانه ها با انتشار سریع اطلاعات این فرآیند را تسهیل می نمایند.

    کلید واژگان: برند شخصی, رسانه, منابع انسانی, مهاجرت, نخبگان
    Mohammad Faraji, Seyyed Jafar Moosavi *, Farshad Emami

    The primary objective of this study is to establish a comprehensive model for the personal branding of professional athletes on Instagram, encompassing its impact on sports migration. To this end, a mixed-method research approach was adopted, wherein the qualitative section incorporated insights gleaned from library experts and semi-structured interviews with 15 experts. Following this, a Delphi screening technique was utilized, resulting in the identification of 4 significant factors and a total of 52 indicators. Upon completion, a 52-item questionnaire was formulated. The statistical population of this study includes professional athletes who are active users of Instagram. In order to determine the sample size for each factor (ranging from 10 samples), 520 individuals were selected. SmartPLS2 software was employed to model the structural equations and further analyze the collected data. Through the process of confirmatory factor analysis, four key factors emerged: 1) performance, comprised of 7 indicators; 2) personal, consisting of 12 indicators; 3) social, encompassing 13 indicators; and 4) ethical, with 8 indicators. Altogether, 40 distinct indicators were identified. The computed internal reliability, item reliability, convergent and divergent validity, and significance coefficients of the paths, as well as the R2 of the model, all demonstrated a high degree of suitability for further analysis. Moreover, the Goodness of Fit (GOF) was determined to be 0.48, falling within the ideal range. The analysis revealed a significant influence of athletes' personal brand on sports migration, with social factors (impact: 0.185) and personal factors (impact: 0.384) exerting a notable effect at the p < 0.01 level, while functional and moral factors showed no significant influence. Moreover, the R2 value indicated that the 4 factors of athletes' personal brand accounted for approximately 48% of the causes of sports migration.

    Keywords: Personal Brand, Professional Athletes, Instagram, Ssports Migration
  • مهدی سید علی، فرشاد امامی*، سید جعفر موسوی

    هدف پژوهش حاضر، شناسایی و تحلیل خصوصی سازی اماکن و فضاهای ورزشی سازمان ورزش شهرداری تهران با استفاده از آینده پژوهی است. نوع تحقیق، کاربردی و ازنظر ماهیت، تحلیلی- اکتشافی است. جامعه آماری شامل دو بخش اجرایی و نظری بود. در بخش اجرایی، مدیران مجموعه های ورزشی شهرداری تهران و همچنین مدیران سازمان ورزش شهرداری تهران را شامل می شود. در بخش نظری، اساتید مدیریت ورزشی متخصص در حوزه اماکن ورزشی، خصوصی سازی و اقتصادی ورزشی که در این زمینه ها، حداقل دو پژوهش در قالب تالیف و ترجمه کتاب، مقاله پژوهشی چاپ شده، سخنرانی ارایه شده در همایش های داخلی و خارجی، طرح پژوهشی انجام داده باشند. با استفاده از نمونه گیری هدفمند از نوع معیاری و تا رسیدن به اشباع نظری، مصاحبه ها با 22 نفر انجام شد. سپس 14 نفر از جامعه آماری بخش قبلی، جهت انجام تحلیل اثرات متقاطع اعلام آمادگی کردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از روش های ترکیبی هییت رییسه خبرگان و اثرات متقاطع میک مک استفاده شد. یافته ها نشان داد که مهم ترین پیشران های خصوصی سازی اماکن و فضاهای ورزشی سازمان ورزش شهرداری تهران، به ترتیب میزان تاثیرگذاری، عبارت اند از: تسهیلات بیشتر به پیمانکار، بازنگری و ایجاد چهارچوب قوانین و مقررات برای خصوصی سازی، ایجاد مشوق ها و برون سپاری. به مدیران ورزش شهرداری تهران توصیه می شود از پیشران های شناسایی شده در این پژوهش به منظور جذب پیمانکاران، تشکل های خصوصی و مردمی استفاده نمایند.

    کلید واژگان: خصوصی سازی, اماکن ورزشی, شهرداری تهران, آینده پژوهی
    Mehdi Seyedali, Farshad Emami *, Seyed Jafar Mosavi

    The purpose of this study is to identify and analyze the privatization of sports venues and spaces of Tehran Municipality Sports Organization using futures research. The type of research is applied and analytical-exploratory in nature. The statistical population consisted of two parts: executive and theoretical. In the executive part, the managers of Tehran Municipality sports complexes as well as the managers of Tehran Municipality Sports Organization are included. In the theoretical section, sports management professors specializing in sports, privatization and sports economics, in which at least two studies in the form of writing and translating books, published research papers, lectures presented at domestic conferences and Foreign, have done a research project. Using standard purposeful sampling and reaching theoretical saturation, interviews were conducted with 22 people. Then, 14 people from the statistical community of the previous section announced their readiness to perform cross-sectional analysis. To analyze the data, a combination of panel experts and Mikomak cross-effects were used. Findings showed that the most important drivers of privatization of sports facilities in Tehran Municipality Sports Organization, in order of effectiveness, are: more facilities for the contractor, reviewing and creating a framework of rules and regulations for privatization, creating incentives and outsourcing. Sports managers of Tehran Municipality are recommended to use the drivers identified in this study in order to attract contractors, private and public organizations.

    Keywords: Privatization, Sports venues, Tehran Municipality, Futurology
  • بررسی فقهی و حقوقی نکات مثبت و منفی اعطای امتیاز به ایثارگران
    سید جعفر موسوی، هرمز اسدی کوه باد، سید حسن حسینی

    مسئله اعطای امتیاز به ایثارگران محترم از جمله مسائلی است که مبادی آن کمتر بررسی و از منظر فقه و حقوقی مغفول مانده است؛ لذا در پی سوال محوری این مسئله که مبادی اعطای امتیاز مادی و معنوی به ایثارگران، کدامند، با روش توصیفی - تحلیلی و با فحص در یافته های فقهی و حقوقی مبانی آن بررسی و تحلیل گشت. از اینرو در حوزه های دلایل قرآنی، قواعد فقهی و قواعد حقوقی مبادی آن معرفی شدند. دستاورد این بررسی ها شامل لزوم توجه به مجاهدین، قاعده الخراج بالضمان، الغنم بالغرم، ملازمه بین درک اموال و نمائات، در کنار مسئله مسئولیت دولت بر مبنای نفع ناشی از خطر، و استناد به لزوم عدم ظلم ، همچنین نظریه فراملی و مشترک استفاده از کهنه سربازان و تقدیر از آنان می تواند به عنوان مهمترین مبادی نظری اعطای امتیاز به ایثارگران محترم معرفی گردد. در وجه نوآوری این پژوهش با سایرین می توان بیان نمود که هیچ پژوهشی که به صورت کلی و جامع مبادی نظری اعطای امتیاز به ایثارگران را معرفی نموده باشد، بررسی نشده است و لذا پژوهش جاری در بررسی ها در اعتبار دهی به حقوق حقه ایثارگران گرانقدر حاصل شده است.

    کلید واژگان: الخراج بالضمان, مسئولیت مدنی دولت, قانون ایثارگران, لزوم عدم ظلم.
    Jurisprudential and legal review of the positive and negative points of giving points to martyrs

    The issue of granting privileges to respected martyrs is one of the issues whose origins are less investigated and neglected from the point of view of jurisprudence and law; Therefore, following the central question of this issue, what are the principles of granting material and spiritual privilege to martyrs, its principles were investigated and analyzed with a descriptive-analytical method and by examining jurisprudential and legal findings. Therefore, in the fields of Quranic reasons, jurisprudence rules and legal rules, its basics were introduced. The results of these investigations include the need to pay attention to the Mujahideen, the rule of al-Kharaj Balzaman, Al-Ghanam Balgarham, the connection between the understanding of property and objects, along with the issue of the government's responsibility based on the benefit caused by the risk, and citing the necessity of non-cruelty, as well as the transnational and common theory of using veterans and honoring them can be considered as the most important theoretical foundations of granting Privileges should be introduced to the honorable martyrs. In terms of the innovation of this research, it can be stated with others that no research has been reviewed that has introduced the theoretical basis of giving privileges to martyrs in a general and comprehensive manner. And therefore, the current research in the investigations has resulted in crediting the rights of precious martyrs.

  • مهدی سید علی، فرشاد امامی*، سید جعفر موسوی
    مقدمه

    هدف از پژوهش حاضر ارایه مدل خصوصی سازی اماکن و فضاهای ورزشی شهرداری تهران بود.

    روش پژوهش: 

    روش تحقیق به صورت کیفی و با استفاده از طرح نظام مند نظریه داده بنیاد انجام گرفت و برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. جامعه آماری تحقیق شامل مدیران، مسیولان اجرایی، استادان و صاحب نظران اماکن و فضاهای ورزشی سازمان ورزش شهرداری تهران است که در زمینه موضوع تحقیق اعم از خصوصی سازی اماکن ورزشی، سرمایه گذاری و بازاریابی تخصص لازم را داشتند، بودند که 15 نفر برای انجام مصاحبه و کسب اطلاعات لازم در ارتباط با موضوع مورد تحقیق به شکل کاملا غیراحتمالی و با بهره گیری از تکنیک های هدفمند نظری و گلوله برفی انتخاب شدند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها، از کدگذاری باز، محوری و گزینشی استفاده شد.

    یافته ها

    158 گزاره مفهومی اولیه با 11 مقوله در قالب ابعاد شش گانه مدل پارادایمی، شامل شرایط علی (دو مقوله شرایط اماکن و شرایط مدیریتی)، پدیده اصلی (خصوصی سازی اماکن و فضاهای ورزشی)، راهبرد (دو مقوله اصلاحات و بازبینی و بهبود عملکرد)، ویژگی های زمینه ای (دو مقوله شرایط جامعه و شرایط فردی)، شرایط مداخله گر (دو مقوله عوامل بازدارنده و عوامل محرک) و پیامد (سه مقوله تحول در پیشبرد امور شهرداری ها، تحول در سطح کمی و کیفی اماکن و تحول در خدمت رسانی) شناسایی شدند.

    کلید واژگان: اماکن و فضاهای ورزشی, خصوصی سازی, روش کیفی, مدل, ورزش شهرداری
    Mehdi Seyedali, Farshad Emami *, Seyed Jafar Mosavi
    Introduction

    The purpose of this study was to present a model of privatization of sports facilities of Tehran Municipality.

    Methods

    The research method was qualitative using a systematic design of data-based theory and semi-structured interviews were used to collect information. Then, data analysis was performed by Strauss and Corbin method and a paradigm model. The statistical population of the study included managers, executives, professors and experts of sports venues and sports spaces of Tehran Municipality Sports Organization who had the necessary expertise in the field of research, including privatization of sports venues, investment and marketing, 15 people were interviewed. And obtaining the necessary information in relation to the subject under study was selected in a completely non-probabilistic manner using theoretical and targeted snowball techniques. Open, axial and selective coding were used to analyze the data.

    Results

    158 basic conceptual propositions with 11 categories in the form of 6 dimensions of a paradigm model, including causal conditions (2 categories of place conditions and managerial conditions), main phenomenon (privatization of sports venues and spaces), strategy(2 categories of corrections and review and performance improvement), Underlying characteristics(2 categories of community conditions and individual conditions), intervening conditions(2 categories of deterrents and stimulus factors) and consequences(3 categories of change in the promotion of municipal affairs, change in the quantitative and qualitative level of places and change in service) were identified.

    Keywords: municipal sports, model, Privatization, Qualitative Method, sports venues, spaces
  • سید جعفر موسوی، سید رضا موسوی گیلانی*

     هدف پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین سلامت سازمانی با خلاقیت و بهره وری کارکنان اداره کل ورزش و جوانان استان سیستان و بلوچستان بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از حیث روش، توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کارکنان اداره کل ورزش و جوانان استان بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه سلامت سازمانی هوی و همکاران، پرسشنامه بهره وری مدل اچیو (هرسی بلانچارد و گلد اسمیت) و پرسشنامه سنجش خلاقیت کارکنان تورنس استفاده شد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه ها توسط ده نفر از صاحب نظران تربیت بدنی مورد تایید قرار گرفت و پایایی آن ها با بهره گیری از آزمون ضریب آلفای کرونباخ بدست آمد. جهت تجزیه وتحلیل داده ها افزون بر آمار توصیفی از آزمون های آمار استنباطی ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شد. نتایج نشان داد که بین سلامت سازمانی با خلاقیت و بهره وری و ابعاد آن ها رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که متغیر سلامت سازمانی می تواند 68 درصد تغییرات خلاقیت و 35 درصد تغییرات بهره وری را پیش بینی کند. با توجه به نتایج تحقیق می توان اظهار داشت که اداره کل ورزش و جوانان استان سیستان و بلوچستان از سلامت سازمانی متوسط برخوردار است و از نظر خلاقیت و بهره وری سازمانی در وضعیت پایینی قرار دارد. نتیجه گیری می شود مدیران با ایجاد روابط و تعاملات اجتماعی، سلامت سازمانی را تقویت نمایند تا محیط کاری سالم منتج به خلاقیت و افزایش بهره وری شود.

    کلید واژگان: سلامت سازمانی, خلاقیت, بهره وری, استان سیستان و بلوچستان
    Seyyed Jafar Moosavi, Seyed Reza Mousavi Gilani *

     The aim of this study was to investigate the relationship between organizational health with creativity and personnel productivity among staff workers of the General Administration of Sports and Youth of Sistan and Baluchestan Province.This descriptive- correlation, study is an applied one in terms of objective. The statistical population of the research included the staff workers of the General Administration of sports and Youth of Sistan and Baluchestan Province. Measuring organizational health of Hui et al, questionnaire,the creativity of Torrance employees Questionnaire and “Hersey and Goldsmiths’ Productivity Questionnaire” were used to collect data. The content validity of the questionnaires was approved by sport management experts panel and the reliability was determined by Cronbach's alpha . For analysis of the data after testing the normality of the data through the use of Kolmogorov-Smirnov test,the researcher applied single-groupt-test and Pearson’s correlation test.The results showed that there was a direct and significant relationship between the dimensions of organizational health with creativity and productivity of the staff workers.The results of the regression analysis showed that organizational health variable could predict 68% changes in creativity and 35% changes in productivity.The results also revealed that whole creativity and productivity among staff workers of the General Administration of Sports and Youth of Sistan and Baluchestan Province is in an undesirable level. It is concluded that managers strengthen organizational health by creating relationships and social interactions that result in a healthy work environment that leads to creativity and increased productivity

    Keywords: Organizational Health, Creativity, Productivity, Staisn, Baluchestan province
  • مهدی نداف*، سید جعفر موسوی
    نظریه رفتار برنامه ریزی شده در برگیرنده متغیرهای انگیزشی مهمی است که بر قصد کارآفرینی افراد تاثیر گذاشته و این متغیرها خودشان، از جانب عوامل دیگری متاثر می شوند که در این پژوهش به دو عامل حمایت ادراکی دانشگاه و اشتیاق کارآفرینی پرداخته شده است. همچنین به نظر می رسد، تاثیر این دو عامل بر این متغیرهای انگیزشی، تحت تاثیر متغیر نیاز به خودمختاری (استقلال) قرار دارد و بر این اساس، مطالعه حاضر تدوین گردید. این پژوهش از منظر هدف، کاربردی و از حیث نحوه گردآوری داده ها، از نوع پژوهش های توصیفی محسوب می شود که به روش همبستگی-علی اجرا شده است. ابزار گردآوری داده، پرسشنامه طیف لیکرت است که با استفاده از شبکه اینترنت به صورت مجازی و با روش در دسترس و به صورت گلوله برفی، بین دانشجویان استان خوزستان توزیع شد و 447 پرسشنامه قابل استفاده مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان دادند اشتیاق کارآفرینی و حمایت ادراکی دانشگاه به طور مستقیم و غیر مستقیم، با واسطه متغیرهای انگیزشی نظریه رفتار برنامه ریزی شده، بر قصد کارآفرینی موثر هستند. همچنین نقش تعدیل گری متغیر نیاز به خود مختاری در تاثیر اشتیاق کارآفرینی و حمایت ادراکی دانشگاه بر قصد کارآفرینی تایید گردید. در پایان، با توجه به گزاره های تحقیق، پیشنهادهایی ارایه گردید. در یک نمونه مهم، دانشگاه ها، مربیان، اساتید، اعضای هیات علمی و گروه های آموزشی باید با حمایت های مستمر آموزشی و مشوق های پژوهشی نظیر ارایه دوره های آموزشی، کارآموزی، کنفرانس ها و همایش های کارآفرینی و نظایر این موارد به خلق و توسعه یک اکوسیستم کارآفرینی و راه اندازی کسب و کار از سوی دانشجویان یاری رسانند.
    کلید واژگان: حمایت ادراکی دانشگاه, اشتیاق کارآفرینی, نظریه رفتار برنامه ریزی شده, قصد کارآفرینی
    Mahdi Nadaf *, Seyed Jafar Mousavi
    The theory of planned behavior includes important motivational variables that affect people's entrepreneurial intention, and these variables themselves are affected by other factors. Also, it seems that the effect of these two factors on these motivational variables is under the influence of the need for autonomy variable, and based on this, the present study was compiled. From the point of view of the objective, this research is applied and in terms of the method of data collection, it is considered to be a descriptive type of research that was implemented using the correlation-causal method. The data collection tool is a Likert-scale questionnaire that was distributed among the students of Khuzestan province using the Internet in a virtual and available method and in the form of a snowball, and 447 usable questionnaires were analyzed. The findings showed that entrepreneurial passion and perceived university support directly and indirectly through the motivational variables of the theory of planned behavior are effective on entrepreneurial intention. Also, the moderating role of the need for autonomy variable in the effect of entrepreneurial passion and perceived university support on entrepreneurial intention was confirmed. At the end, regarding to the research statements, some suggestions were presented. Among the most important ones, universities and the teachers were advised to have continuing support of training and incentive research programs like courses, fellowships, conferences etc. to create and develop an ecosystem for entrepreneurship and lunching business ventures by students.
    Keywords: perceived university support, Entrepreneurial Passion, Theory of planned behavior, Entrepreneurial intention
  • سید جعفر موسوی، محمدرضا شایسته فر*، پرویز معارف وند
    سرمایه گذاری ها و پیشرفت پروژه های معدنی بستگی به کمیت و کیفیت منابع و ذخایر معدنی دارد، بنابراین اطلاع از اعتبار تخمین ذخیره معدنی بر اساس روش های گوناگون اهمیت فراوانی دارد. این پژوهش به بررسی نقش زمین آمار و شبکه عصبی مصنوعی در مدل سازی، تخمین عیار بلوک های اکتشافی و تخمین ذخیره کانسار پرداخته است. مدل سازی توزیع فضایی مقادیر آهن با استفاده از سه روش کریجینگ معمولی، شبیه سازی متوالی گاوسی و شبکه عصبی مصنوعی انجام شده است. برای ساخت مدل بلوکی کانسار، از 29 گمانه اکتشافی با میانگین عمق 75/142 متر و مجموع طول 9/4139 متر استفاده شد. تحلیل‏های آماری بر روی 1247 داده کامپوزیت‏ شده 2 متری انجام شد. پس از بررسی های آماری، واریوگرافی سه بعدی برای شناخت ناهمسانگردی منطقه و انتخاب بهترین واریوگرام و بیضوی جستجو برای متغیر آهن، انجام و مدل سه بعدی کانسار برای تخمین عیار به روش های کریجینگ معمولی و شبیه سازی متوالی گاوسی به دست آمد. همچنین مدل سازی و تخمین عیار به روش شبکه عصبی مصنوعی انجام گرفت. اعتبارسنجی نتایج به دست آمده از روش شبکه عصبی مصنوعی نشان داد که این تخمین اعتبار بسیار خوبی دارد و به علت سادگی استفاده و عدم نیاز به محاسبات سنگین واریوگرافی جایگزین مناسبی برای روش‏های زمین‏آماری کریجینگ و شبیه‏سازی متوالی گاوسی است. در ادامه نیز بر اساس عیار حدهای مختلف، میزان تناژ و عیار متوسط محاسبه و نمودار عیار-تناژ رسم شد. نتایج نشان می دهد که این کانسار به ازای عیار حد 20 درصد، 439 میلیون تن ماده معدنی با عیار متوسط 42 درصد دارد.
    کلید واژگان: کریجینگ معمولی, شبیه سازی متوالی گاوسی, شبکه عصبی مصنوعی, منحنی عیار-تناژ, کانسار لکه سیاه
    S.J. Mousavi, M.R. Shayestehfar *, P. Maarefvand
    Investments and progress of mining projects depend on the quantity and quality of mineral resources and reserves; therefore, it is significant to know the reliability of the ore deposit estimation based on various methods. This research has investigated the role of geostatistics and artificial neural networks in modeling, estimating the concentration of exploration blocks, and estimating mining reserves. Spatial distribution modeling of iron values has been performed using three methods of ordinary kriging, Gaussian simulation, and artificial neural networks. To construct the block model of ore deposit, 29 exploratory boreholes with an average depth of 142.75 meters and a total length of 4139.9 meters were used. After drawing the variograms, the search ellipse was calculated, and a 3D model was obtained to estimate the concentration by ordinary kriging and Gaussian sequential simulation methods. Also, modeling and estimating the concentration was done by the artificial neural network method. Results showed that the artificial neural network technique has high validity. Also, due to its ease of use and no need for extra variographic calculations can be an appropriate alternative to geostatistical and simulation approaches. Finally, based on different cut-offs, the concentration-volume curve was drawn. The results show that this ore body has 439 million tons of ore with an average concentration of 42 % per 20% cut-off concentration.
    Keywords: Ordinary kriging, Sequential Gaussian Simulation, Artificial neural network, Concentration-volume curve, Lake-siah
  • امه سلمه عظیمی قادیکلایی، مجتبی طبری*، محمدرضا باقرزاده، سید جعفر موسوی
    هدف

    هدف این مطالعه ارایه مدل جذب و نگهداشت منابع انسانی دانشگاه های علوم پزشکی استان مازندران در شرایط اپیدمی بیماری کووید-19 بود.

    مواد و روش ها:

     پژوهش حاضر از نوع تحقیقات آمیخته بود. جامعه آماری بخش کیفی شامل 25 نفر از خبرگان منابع انسانی دانشگاه علوم پزشکی استان مازندران بود که از روش تصادفی هدفمند و با استفاده از شیوه نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. جامعه اماری بخش کمی نیز شامل مدیران ارشد خبره در حوزه منابع انسانی دانشگاه علوم پزشکی مازندران به تعداد 600 نفر بودند که از نمونه گیری تصادفی تعداد 148 نفر به عنوان نمونه آماری بخش کمی انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطللاعات از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته و پرسشنامه حاصل از مصاحبه استفاده شد.

    یافته ها:

     مطابق با نتایج پژوهش، 2 بعد کلی جذب و نگهداشت منابع انسانی شناسایی شد. همچنین 11 مولفه شناسایی گردید که از مجموع 62 شاخص شناسایی شده 17شاخص به جذب و 45 شاخص به نگهداشت منابع انسانی اختصاص یافت که مقدار شاخص GOF برابر با 669/0 بدست آمده که مناسب می باشد.

    نتیجه گیری

    به طور کلی می توان بیان کرد که نیاز است مدیرات ارشد دانشگاه های علوم پزشکی جهت حفظ و نگهداشت نیروی انسانی به مقوله های موثر بر حفظ نیروی انسانی توجه داشته باشند تا با کمبود نیروی انسانی مواجه نشوند.

    کلید واژگان: منابع انسانی, جذب, نگهداشت, کووید 19, دانشگاه علوم پزشکی مازندران
    Omsalme Azimi Ghadikolaei, Mojtaba Tabari*, MohammadReza Bagherzadeh, Seyyed Jafar Moosavi
    Purpose

    The purpose of this study was to provide a model for recruiting and retaining human resources of medical sciences universities in Mazandaran province under the conditions of the epidemic of the disease of covid-19.

    Materials and methods

    The current research was a mixed type of research. The statistical population of the qualitative section included 25 human resources experts from Mazandaran University of Medical Sciences, who were selected by a purposeful random method using a snowball sampling method. The statistical community of the quantitative department included 600 senior expert managers in the field of human resources at Mazandaran University of Medical Sciences, 148 of whom were selected as the statistical sample of the quantitative department from a random sampling. To collect information, a semi-structured interview tool and a questionnaire obtained from the interview were used.

    Findings

    According to the research results, 2 general dimensions of attracting and maintaining human resources were identified. Also, 11 components were identified, out of a total of 62 identified indicators, 17 indicators were assigned to recruitment and 45 indicators were assigned to human resources maintenance, and the value of the GOF index equal to 0.669 was obtained, which is suitable.

    Conclusion

    In general, it can be stated that the senior management of medical sciences universities must pay attention to the categories that are effective in maintaining human resources so as not to face a shortage of human resources.

    Keywords: Human Resources, Recruitment, Retention, Covid-19, Mazandaran University Of Medical Sciences
  • علیرضا رهروی دستجردی، سید جعفر موسوی*، محمدحسین کریم، الناز نصیرزاده

    فعالیت در صنعت بانکداری نیز مانند هر فعالیت تجاری دیگری با انواع ریسک ها از جمله ریسک عملیاتی مواجه است. بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران همانند کمیته بال، محاسبه و مدیریت مخاطره عملیاتی را برای بانک ها و موسسات مالی و اعتباری الزامی نموده است. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر ارزیابی مدیریت مخاطره ی عملیاتی در بانک ها بر اساس روش شناسی توافقنامه ی بال II است. مقاله حاضر از نوع مورد کاوی است. یعنی برای دستیابی به هدف پژوهش بانک حکمت ایرانیان (ادغام شده در بانک سپه) به عنوان یک بانک جوان در شبکه بانکی کشور برای نمونه انتخاب شد. به دلیل دسترسی به صورت های مالی این بانک، از نمونه گیری استفاده نشده و کلیه صورت های حسابرسی شده ی این بانک به همراه یادداشت های توضیحی آنها طی دوره زمانی بین سال های 1390 تا 1395 بعنوان جامعه آماری پژوهش انتخاب شد. سپس مقدار مخاطره عملیاتی این بانک با تکیه بر روش شناسی توافقنامه بال II با استفاده از دو روش «شاخص پایه» و «استاندارد شده» محاسبه شد. همچنین برای تشخیص گروه های مختلف فعالیت بانک در روش استاندارد شده از مصداق های ذکر شده در بخشنامه ی بانک مرکزی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی استفاده شد. نتایج نشان دهنده ی یک شیب صعودی در مخاطره عملیاتی در این بانک طی دوره زمانی پژوهش است. به دلیل تاثیر پذیرفتن مقدار مخاطره عملیاتی از حجم و گستردگی عملیات بانک ها، این نتیجه می تواند ناشی از افزایش در گستردگی و حجم عملیات بانک طی این سال ها باشد که مستقیما مخاطره عملیاتی را تحت تاثیر قرار داده است. این مقاله ضمن فراهم آوردن ادبیات منسجمی از مخاطره عملیاتی، جزییات محاسبه این مخاطره را نیز ارایه داده است. این جزییات، مبتنی بر صورت های مالی حسابرسی شده ی بانک بوده و می تواند بعنوان نمونه ای عملیاتی از پیاده سازی روش شناسی توافقنامه ی بال II در یک بانک، برای محاسبه ی مخاطره عملیاتی در بانک های دیگر نیز سودمند واقع شود.

    کلید واژگان: مخاطره عملیاتی, روش شاخص پایه, روش استاندارد شده, توافقنامه بال II
    Alireza Rahrovi Dastjerdi, Seyed Jafar Mousavi *, MohammadHosseyn Karim, Elnaz Nasirzadeh

    As every other business, there are a variety of risks in the banking industry, including operational risks. The Central Bank of the Islamic Republic of Iran, as the Basel Committee, has required computing and managing the operational risk for banks and financial institutions. Accordingly, the goal of this study is to evaluate the operational risk management in banks based on the Basel II accord methodology. This study is of case study type. That is to achieve the research purpose, the Bank Hekmat Iranian (merged with Bank Sepah) was chosen as a young bank in Iran. Due to access to the bank's financial statements, no sampling was used and all audited statements of this bank over 2011 to 2016 were selected as the statistical population of the study. Then, the operational risk of this bank was calculated using two "Basic Indicator" and "Standardized" approaches based on the Basel II accord methodology. Also, the Central Bank of the Islamic Republic of Iran directive were used to identify different groups of bank activity in Standardized method. Descriptive statistics were used for data analysis. The results represent an ascending slope in operational risk in this bank over the research period. Due to the impact of the volume and the extent of banks' operations on the operating risk, this result could be due to an increase in the scope and volume of the operations in the bank during these years, which has directly affected the operational risk. This paper, while providing a relatively comprehensive and coherent literature about the operational risk, also provides details for calculating of this risk in banks. These details are based on the bank’s audited financial statements and can be used as a pattern to calculate operational risk in other banks.

    Keywords: Operational Risk, The Basic Indicator Approach, The standardized Approach, The Basel II Accord
  • معصومه حبیبیان*، سید جعفر موسوی، علی داوری
    مقدمه و هدف

    بر اساس شواهد فعالیت های ورزشی و ویتامینD، علاوه بر نقش خود در توسعه سلامت جسمانی، تاثیر مهمی بر اختلالات شناختی، رفتاری و خلقی دارند. در مطالعه حاضر اثربخشی تمرینات ثبات دهنده مرکزی و مصرف ویتامین D بر کیفیت زندگی و سلامت روان زنان مبتلا به کمردرد مزمن بررسی شد.

    مواد و روش ها

    در این مطالعه کارآزمایی بالینی بر روی زنان دارای کمردرد مزمن انجام شد، در ابتدا 48 بیمار به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، سپس بطور تصادفی به 4 گروه کنترل، تمرین، ویتامین D و ترکیبی (تمرین + ویتامین D) تقسیم شدند. تمرینات ثبات دهنده مرکزی طی 8 هفته توسط گروه های تمرین و ترکیبی انجام شد و گروه های ویتامینD  و ترکیبی (50000 واحد) مصرف نمودند. از پرسشنامه های کیفیت زندگی (SF-36) و سلامت عمومی (GHQ) برای       جمع آوری داده ها استفاده شد. آنالیز داده ها با استفاده از آزمون های t زوجی و تحلیل واریانس یک طرفه در سطح معناداری کمتر از 05/0 انجام شد.

    نتایج

    سطوح ویتامین D در تمامی آزمودنی ها پایین تر از حد نرمال بود. کیفیت زندگی و سلامت عمومی زنان مبتلا به کمردرد پس از تمرینات ورزشی، مصرف ویتامین D و مداخله ترکیبی بهبود یافت. بعلاوه مداخله ترکیبی با افزایش بیشتری در کیفیت زندگی در مقایسه با دو مداخله درمانی دیگر و توسعه سلامت روان در مقایسه مصرف ویتامین D همراه بود.نتیجه گیری: به نظر می رسد روش های درمانی استفاده از تمرینات ثبات دهنده مرکزی، مصرف ویتامین D و یا مداخله ترکیبی می تواند به افراد مبتلا به کمردرد با سطح پایین ویتامین D در بهبود کیفیت زندگی و سلامت عمومی کمک نماید.

    کلید واژگان: کمردرد مزمن, تمرینات ثبات دهنده مرکزی منتخب, سلامت روان, کیفیت زندگی, ویتامین
    Masoumeh Habibian *, Seyyed Jafar Moosavi, Ali Davari
    Background and Objective

    According to evidence, sports activities and vitamin D, in addition to their role in developing physical health, have a considerable impact on cognitive, behavioral and mood disorders. In the present study, the effectiveness of core stabilization exercises and vitamin D consumption on quality of life (QL) and mental health (MH) of women with chronic low back pain was investigated.

    Materials and Methods

    This clinical trial study was performed on women with chronic low back pain. First, 48 patients were selected by available sampling method, then randomly divided into 4 groups: control, exercise, vitamin D and combined (exercise+vitamin D). Core stabilization exercises were performed by training and combined groups for 8 weeks, and vitamin D and combined groups took vitamin D (50,000 IU) weekly. SF-36 QL and general health (GHQ) questionnaires were used to collect data. Data analysis was performed using paired t-test and  one-way analysis of variance at a significance level of P< 0.05.

    Results

    Vitamin D levels were lower than normal in all subjects. The QL and MH of women with low back pain improved after exercise, vitamin D intake, and combined intervention. The combined intervention was associated with a greater increase in QL compared to the other two therapeutic interventions and the development of MH compared to vitamin D intake.

    Conclusion

    It seems that therapies using core stabilization exercises, vitamin D intake or combination intervention can help people with low back pain and low levels of vitamin D in improving QL and MH.

    Keywords: Chronic low back pain, Selected core stabilization exercises, Mental health (MH), Quality of life (QL), Vitamin D
  • تورج علی عنصری، سید عماد حسینی*، سید جعفر موسوی
    هدف

     از پژوهش حاضر بررسی عوامل موفقیت فدراسیون ورزش‏های رزمی جمهوری اسلامی ایران بود.

    روش

    پژوهش از نوع آمیخته و به صورت کیفی و کمی بود. در بخش کیفی آن جامعه آماری شامل 15 نفر از اعضای هیات علمی رشته-های مدیریت ورزشی و اقتصاد و کلیه افراد دارای تجربه در سمت مدیریت هیات های رزمی و مدیران عالی فدراسیون ورزشی های رزمی به صورت هدفمند غیر تصادفی (قضاوتی) و با روش گلوله برفی بود. جامعه آماری جهت پاسخگویی به بخش پرسشنامه پژوهش حاضر از 100 نفر از ورزشکاران، مدیران باشگاه ها و مدیران فدراسیون ورزش های رزمی بودند پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ 0.83 استفاده شد. پرسشنامه دارای 7 مولفه و 27 شاخص بود.

    یافته ها

    در مولفه مربیان شاخص رانت بازی در انتخاب مربیان با 71 درصد همبستگی، در مولفه اداری شاخص مطلوب نبودن دوره های آموزشی با 81 درصد همبستگی، در مولفه بانوان شاخص محدودیت های تمرینی در سالن اختصاصی بانوان با 81 درصد همبستگی، مولفه مالی شاخص مشکلات اقتصادی ورزشکاران و کمبود حقوق و مزایا آنها با 87 درصد همبستگی، در مولفه ورزشکاران شاخص عدم تعهد فدراسیون پزشکی ورزشی جهت حمایت از ورزشکاران پس از مصدومیت با 86 درصد همبستگی، در مولفه آینده نگاری شاخص عدم اجرایی کردن طرح هایی با استراتژی درآمدزایی از قهرمانی ورزشکاران با 90 درصد همبستگی، در مولفه فناوری اطلاعات نیز شاخص ثبت اطلاعات پایگاه های قهرمانی و هیات های استانی در پایگاه داده جهت سهولت دسترسی به اطلاعات با 71 درصد همبستگی دارای بیشترین همبستگی با مولفه های مذکور بودند.

    کلید واژگان: فدراسیون ورزشی, ورزش رزمی, رویکرد اجتماعی, رویکرد سیاسی, رویکرد فنی, رویکرد مالی
    Tooraj Ali Onsory, Seyed Emad Hosseini *, Seyed Jafar Mousavi

    The purpose of this study was to investigate the success factors of the Martial Arts Federation of the Islamic Republic of Iran.

    Method

    The research was mixed and qualitative and quantitative. In the qualitative part, the statistical population includes 15 faculty members in the fields of sports management and economics and all people with experience in the management of combat teams and senior managers of the Martial Arts Federation in a non-random (judgmental) manner and by bullet method. It was snowing. The statistical population to answer the questionnaire of the present study was 100 athletes, The questionnaire had 7 components and 27 indicators.

    Results

    In the component of coaches, the rent index of the game in the selection of coaches with 71% correlation, in the administrative component of the index of unfavorable training courses with 81% correlation, in the component of women index of training restrictions in the women's hall with 81% correlation, financial component of the index Economic problems of athletes and their lack of salaries and benefits with 87% correlation, in the component of athletes Index of non-commitment of the Sports Medicine Federation to support athletes after injury with 86% correlation, in the futures component of non-implementation of plans with championship revenue generation strategy Athletes with 90% correlation, in the information technology component, the information registration index of championship databases and provincial delegations in the database for easy access to information with 71% correlation had the highest correlation with the mentioned components.

    Keywords: sports federation, Martial arts, Social approach, Political Approach, Technical Approach, Financial Approach
  • امه سلمه عظیمی قادیکلایی، مجتبی طبری*، محمدرضا باقرزاده، سید جعفر موسوی
    زمینه و هدف

    امروزه در شرایط بیماری کووید 19، حفظ و نگهداشت نیروی انسانی در دانشگاه های علوم پزشکی اهمیت دارد، لذا هدف پژوهش شناسایی و تدوین عوامل موثر بر جذب و نگهداشت منابع انسانی دانشگاه علوم پزشکی استان مازندران در شرایط شیوع بیماری کووید 19 بود.

    روش کار

    پژوهش حاضر از نوع تحقیقات توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل 25 نفر از خبرگان منابع انسانی دانشگاه علوم پزشکی استان مازندران بود که از روش تصادفی هدفمند و با استفاده از شیوه نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطللاعات از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل محتوا و تکنیک دلفی صورت پذیرفت.

    یافته ها

     مطابق با نتایج پژوهش، 2 بعد کلی جذب و نگهداشت منابع انسانی شناسایی شد. همچنین 11 مولفه شناسایی گردید که از مجموع 62 شاخص شناسایی شده 17شاخص به جذب و 45 شاخص به نگهداشت منابع انسانی اختصاص یافت.

    نتیجه گیری

     به طور کلی می توان بیان کرد این که 11 مولفه عملیات نیرویابی یا استعداد یابی، نیروهای داوطلب، عملیات انتخاب، عملیات توزیع، عملیات اجتماعی کردن منابع انسانی، نظام جبران خدمت، حمایت سازمانی، کیفیت زندگی کاری، ایمنی و بهداشت، راهنمایی و مشاوره و رهبری، در شرایط بحران (شیوع بیماری کووید 19) بر جذب و نگهداشت منابع انسانی دانشگاه علوم پزشکی استان مازندران موثر می باشد.

    کلید واژگان: منابع انسانی, جذب, نگهداشت, کووید 19
    Omsalme Azimi Ghadikolaei, Mojtaba Tabari*, Mohammad Reza Bagherzadeh, Seyyed Jafar Moosavi
    Background & Aims

     Today in the context of Covid 19 disease, completely changing conditions and governing organizations, increasing competition, and the need for its effectiveness in such conditions, reveals their need for a valuable generation of employees. Today, completely changing conditions and governing organizations, increasing competition, and the need for its effectiveness in such conditions, reveal their need for a valuable generation of employees. A generation that is referred to as organizational soldiers. Undoubtedly, these employees are the distinguishing feature of effective organizations. Financial and technological resources are not the only advantage of organizations, having talented and capable people can not only be considered a competitive advantage of the organization but can also compensate for the lack or disadvantage of other resources. In the current competitive situation and in an environment where continuous change and continuous innovation is its main feature, only organizations that understand the strategic role of human resources and have skilled, knowledge-based, competent, competent, elite human resources will succeed. And be capable. Organizations that can not design appropriate mechanisms and measures for the retention of their talents must inevitably watch their departure. Organizations always spend a lot of money to attract the best staff; so if they can not maintain these forces, they have wasted those costs. Dismissal of key employees can be considered detrimental to organizations in terms of replacement costs and disruptions. The intention to leave an employee affects both the organization and other employees; therefore, thinking is important to minimize the negative effects of leaving the service on the performance of the organization. Leaving the service is very costly, and given the recent recession, the importance of retaining key employees for the success of the organization has been emphasized. Due to the conditions of Covid-19, in Mazandaran University of Medical Sciences, which is an important system in the field of medical education, the need for human capital, especially doctors and paramedics, has intensified. In addition, the heterogeneous population pyramid of the organization in this university, which was due to the inability to maintain and train specialized human resources in previous years, has created a deep gap in this area and therefore the university decided to attract and retain human capital. To be able to intelligently choose the right way of working and the best ideas. The general indicators presented in previous studies are not appropriate or effective for universities and especially medical universities and the result is not satisfactory; therefore, the results of the present study, which is specifically conducted at Mazandaran University of Medical Sciences, can provide more accurate and appropriate guidance. Therefore, the researcher pursues this research to determine the factors affecting the absorption and retention of human resources of Mazandaran University of Medical Sciences with an emphasis on crisis management.

    Methods

    The present research is based on the purpose of applied research and based on the method of data collection in qualitative research and the terms of implementation method are descriptive-survey research. The statistical population of the study included 25 human resources experts of Mazandaran University of Medical Sciences who were selected by purposive random sampling method using a snowball sampling method. In the content analysis section, first, by conducting interviews with experts under the title of open-ended questions, the information required for content analysis was collected. Conducting interviews with experts After 25 experts, the comments were saturated and at this stage, the interview was completed. In the next step, content analysis, coding, and indexing were performed. In the second stage of content analysis, the indicators were assigned to the components, based on which the identified indicators were divided between several components. In the next stage of content analysis, the determining components were assigned to different dimensions. In the second part, the Delphi technique was used to confirm the identified indicators. In the next step, using the Delphi technique and CVR index, validation and elimination of insignificant indicators were performed. The Delphi technique was also examined in two stages. In the first stage of this section, a closed questionnaire consisting of identified indicators was scored using a 5-point Likert scale and distributed among experts and was performed in two stages of the Delphi technique. The results of content analysis and the Delphi technique are stated below.

    Results

    According to the results of the study, two general dimensions of human resource absorption and retention were identified. Also, 11 components were identified, out of a total of 62 identified indicators, 17 indicators were allocated to absorption and 45 indicators to human resources retention.

    Conclusion

    The result is that 11 components of recruitment or talent search operations, volunteer forces, selection operations, distribution operations, social resource socialization operations, service compensation system, organizational support, quality of work-life, safety and health, guidance and counseling and leadership, In crisis conditions (prevalence of Covid disease 19) is effective in attracting and retaining human resources of Mazandaran University of Medical Sciences. In general, the main features of the model of attracting and retaining human resources in Mazandaran University of Medical Sciences are: Specific innovations of this model in comparison with other existing models in the field of attracting and retaining human resources in Mazandaran University of Medical Sciences; In this research, two dimensions of human resources absorption and retention were identified, which are considered as innovations in this research; and The possibility of establishing the recruitment and retention of human resources in Mazandaran University of Medical Sciences in terms of components identified for the recruitment and retention of human resources in Mazandaran University of Medical Sciences in this study can show the ability of this university in attracting and retaining human resources to confirm. Therefore, it is suggested to prepare documents from the system of attracting and retaining human resources in times of crisis so that they can be used in the future and subsequent crises. Also, conferences and seminars on human resource management in times of crisis should be held at the University of Medical Sciences.

    Keywords: Human Resources, Recruitment, Retention, Covid 19
  • مهدی نداف*، سارا محمدی، سید جعفر موسوی
    کارآفرینی یکی از محرک های اصلی توسعه اقتصاد به شمار می‎ آید که هم تحت تاثیر مشخصه های فردی کارآفرینان و هم متاثر از ویژگی های محیط پیرامونی آنان است. برآیند این دو عامل، موقعیتی را ایجاب می کند که در مجموع، افراد را به سوی توسعه ایده های خلاقانه و قصد کارآفرینی سوق می دهد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر شناسایی و تبیین تاثیر اکوسیستم کارآفرینی بر قصد کارآفرینی با نقش میانجی خودکارآمدی، هوشیاری و اشتیاق کارآفرینی است. این پژوهش از بعد هدف توصیفی و از نظر شیوه گردآوری داده ها، از نوع همبستگی-علی است. جامعه آماری دانش جویان فارغ التحصیل، جویندگان کار، سربازهای تحصیل کرده و شاغلان جویای کار بهتر در کلان شهر اهواز بود که در مجموع 413 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. داده های لازم بر اساس پرسشنامه، به روش نمونه گیری تصادفی جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری به روش حداقل مربعات جزیی در نرم افزار Smart PLS نسخه 3.3.3 استفاده شد. یافته ها نقش میانجی سازه های خودکارآمدی، هوشیاری و اشتیاق کارآفرینی در تاثیر اکوسیستم بر قصد کارآفرینی را تایید می کنند. در این راستا مشخص شد، اکوسیستم کارآفرینی بر خودکارآمدی، هوشیاری و اشتیاق کارآفرینی اثر معنادار و مثبتی داشته و این سازه ها بر قصد کارآفرینی تاثیر دارند. همچنین نقش میانجی اشتیاق و هوشیاری کارآفرینی در رابطه بین اکوسیستم و خودکارآمدی کارآفرینی تایید شد. در نهایت  به طور معناداری نقش میانجی خودکارآمدی، اشتیاق و هوشیاری کارآفرینی با قصد کارآفرینی مورد تایید قرار گرفت.
    کلید واژگان: اکوسیستم کارآفرینی, خودکارآمدی کارآفرینی, قصد کارآفرینی, اشتیاق کارآفرینی, هوشیاری کارآفرینی
    Mahdi Nadaf *, Sara Mohammadi, Seyed Jafar Mousavi
    Entrepreneurships is one of the main drivers of the economy, which is affected both by individuals’ characteristics and the surrounding environment. Accumulating of the two factors results in a situation in which leads people to develop their creative ideas and entrepreneurship intention. On this basis, the purpose of the study is to identify and explain the impact of entrepreneurial ecosystem on entrepreneurial intention with the mediating role of entrepreneurial self-efficacy, alertness and passion. This research is an applied one from the audience dimension, descriptive from purpose dimension and cross sectional in terms of time. Its method from data collection dimension ,is correlational-causal research. The statistical population of the study was graduate students, job seekers, educated soldiers and better job seekers in Ahvaz city, in which a total of 413 people were considered as a sample. The data were collected based on a questionnaire by random sampling. Structural equation modeling using partial least squares method in Smart PLS software version 3.3.3 was used to analyze the data. Findings show that the entrepreneurial ecosystem has a significant positive effect on entrepreneurial self-efficacy, alertness and passion and the three contracts have significant positive effect on entrepreneurial intention. Moreover, the mediation role of entrepreneurial passion and alertness in the relationship between ecosystem and entrepreneurial self-efficacy was confirmed. Finally, entrepreneurial self-efficacy has a significant mediating role in the relationships among entrepreneurial passion and alertness with entrepreneurial intention.
    Keywords: Entrepreneurial Ecosystem, Entrepreneurial Self-Efficacy, Entrepreneurial Intention, Entrepreneurial Passion, Entrepreneurial alertness
  • محمد امین فرخ نیا، سید جعفر موسوی*، نصرالله محمدی

    پژوهش حاضر با هدف ارایه مدل توسعه هواداری در لیگ برتر فوتبال ایران انجام شد. روش پژوهش، آمیخته کیفی-کمی با رویکرد اکتشافی بود. جامعه آماری در بخش کیفی، خبرگان و در بخش کمی، تماشاگران حاضر در ورزشگاه های لیگ برتر در فصل 1399-1398 بودند. نمونه آماری در بخش کیفی، 15 نفر از  خبرگان، اساتید، اعضای هییت علمی مدیریت ورزشی، مربیان، داوران، مسیولان فدراسیون و افراد مطلع از فوتبال بودند و 400 نفر در بخش کمی نمونه آماری را به روش در دسترس تشکیل دادند. در بخش کیفی، ابزار جمع آوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان بود که به روش گلوله برفی تا اشباع نظری ادامه یافت و  نتایج برگرفته از این مصاحبه در قالب یک پرسشنامه با 13 عامل اصلی در بخش کمی استفاده شد. برای روایی محتوایی از نظر خبرگان و اعتبار سازه (تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی)، برای تعیین پایایی مدل از دو شاخص پایایی ترکیبی و آلفای کرونباخ و از شاخص های روایی واگرا و همگرا و مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزارهای اس.پی.اس.اس. نسخه 23 و پی.ال.اس. نسخه دو استفاده شد. شاخص برازش مدل به صورت 0.65 GOF=گزارش شد و نتایج پژوهش مدل نهایی را در 13 عامل شامل روابط عمومی، مکان و تسهیلات، کانال های توزیع، محصول، کیفیت و فرایند، اجرای قوانین، قیمت گذاری، مشوق ها، قدرت بازار، برنامه ریزی جذب، مدیریت هوادار، تعامل پرسنل و هواداران و ترویج تایید کرد؛ بنابراین ضرورت دارد که توجه به این زمینه ها و سرمایه گذاری در آن ها صورت گیرد.

    کلید واژگان: هوادار, لیگ برتر, فوتبال, صنعت ورزش
    Mohammad Amin Farrokhnia, Seyyed Jafar Moosavi *, Nasrollah Mohammadi

    The purpose of this study is to present the model of fan development in the Iranian Football Premier League. The research method is qualitative-quantitative mixed with exploratory approach. The statistical population included experts in the qualitative section and spectators in the Premier League stadiums in the quantitative section in the (98-99) season. The statistical sample in the qualitative section included 15 experts, professors, faculty members of sports management, coaches, referees, federation officials and people familiar with football, and 400 people in the quantitative section formed the statistical sample by available methods. The data collection tool in the qualitative part was a semi-structured interview with experts which was continued by snowball method until theoretical saturation and the results of this interview were used in the form of a questionnaire with 13 main factors in the quantitative part. In this study, for content validity from the point of view of experts and structural validity, to determine the reliability of the model from the two indicators of hybrid reliability and Cronbach's alpha and from the indicators of divergent and convergent narrative (Ave) and modeling of structural equations SPSS software version 23 and PSL2 were used. The GOF = 0.65 fitness index was reported and the final model research resulted in 13 factors of public relations, location and facilities, distribution channels, product, quality and process, law enforcement, pricing, incentives, market power, planning. Recruitment, fan management, staff and fan interaction, and promotion were approved. It is necessary to invest and pay attention to these areas.

    Keywords: Fan, Premier league, Football, Sports Industry
  • امیررضا پارسامهر، سید جعفر موسوی*، حسین سلطانی، محمد سنائی

    هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی مثبت گرایی در رفتار سازمانی کارکنان سازمان های ورزشی بود. روش این پژوهش ترکیبی و طرح آن از نوع همسوسازی و اکتشافی بود. در بخش کیفی این تحقیق از روش نظریه داده بنیاد رهیافت اشتراوس و کوربین و در بخش کمی از روش مدل معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی صاحب نظران و مطلعین سازمان های ورزشی بودند. در این بخش نمونه گیری با روش حداکثر تنوع انجام شد و مجموع افراد مشارکت کننده 15 نفر بودند. جامعه آماری این تحقیق در بخش کمی تمامی کارکنان ادارات ورزش و جوانان مناطق جنوب و جنوب شرق کشور به تعداد 638 نفر بودند. تعداد حجم نمونه در این تحقیق مبتنی بر تعداد پارامترهای شناسایی شده در بخش کیفی تحقیق برآورد شد (برای هر پارامتر شناسایی شده 5 نمونه در نظر گرفته شد). در نتیجه حجم نمونه برابر با 459 نفر بود که با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. همچنین در بخش کیفی جهت گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه استفاده شد. جهت بررسی کیفیت و اعتباربخشی به نتایج کیفی در تحقیق حاضر از معیارهای ارزشیابی لینکلن و گابا (1985) شامل معیارهای اعتبار، انتقال، قابلیت اعتماد و تاییدپذیری استفاده شد و جهت روایی و پایایی ابزار بخش کمی از روش های روایی محتوا، روایی همگرا، روایی واگرا و آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد. یافته ها نشان داد پدیده محوری در این تحقیق ترکیبی از مقوله های فرعی خودکارمدی، تاب آوری، خوش بینی واقع بینانه و امیدواری است.

    کلید واژگان: مثبت گرایی در سازمان, سازمان های ورزشی, معادلات ساختاری
    AmirReza Parsamehr, Seyedjafar Mousavi *, Hossein Soltani, Mohammad Sanaie

    The purpose of this study was to design a model of positivity in the organizational behavior of employees of sports organizations. The method of this research was combined and its design was of harmonization and exploratory type. In the qualitative part of this research, the data theory method of the Strauss-Corbin approach was used and in the quantitative part, the structural equation model method was used. The statistical population in the qualitative section were experts and informants of sports organizations. In this section, sampling was performed by the method of maximum diversity and the total number of participants was 15. The statistical population of this study in the quantitative part of all employees of sports and youth departments in the south and southeast of the country was 638 people. The number of sample sizes in this study was estimated based on the number of parameters identified in the qualitative part of the research (5 samples were considered for each parameter identified). As a result, the sample size was 459 people who were selected by stratified random sampling method. Also, in the qualitative part, a semi-structured interview was used to collect data and in the quantitative part, a questionnaire was used. In order to evaluate the quality and validation of qualitative results in the present study, Lincoln and GABA (1985) evaluation criteria including validity, transferability, reliability and validity criteria were used. Divergent validity and Cronbach's alpha and combined reliability were used.

    Keywords: Positiveness in the organization, sports organizations, Structural Equations
  • رشید ظاهری، سید جعفر موسوی*، فرشاد امامی

    پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر مدیریت استعداد در وزارت ورزش و جوانان جمهوری اسلامی ایران انجام شد. روش تحقیق آمیخته (کیفی-کمی) بود. در بخش کیفی از روش تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی و در بخش کمی از روش توصیفی-پیمایشی بهره گرفته شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی خبرگان و متخصصان مدیریت ورزشی و جامعه آماری در بخش کمی شامل کارکنان وزارت ورزش و جوانان بودند. روش نمونه‎گیری در بخش کیفی به شیوه هدفمند و به تعداد 15 نفر؛ و در بخش کمی بصورت تصادفی ساده بود که تعداد 287 نفر به عنوان نمونه آماری جهت بررسی تعیین شدند. ابزار گردآوری داده‎های پژوهش در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختار یافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی و پایایی ابزارهای گردآوری داده‎های پژوهش مورد تایید قرار گرفت، تجزیه و تحلیل داده‎ها از طریق تحلیل عاملی اکتشافی و با نرم‎افزار SPSS20 انجام شد. نتایج نشان داد که عوامل موثر بر مدیریت استعداد در برگیرنده عوامل مفهومی، استراتژیک، فرهنگی، کشف و جذب، ارزیابی، آموزش و توسعه، حفظ (نگهداشت)، ساختاری، سیاسی، اطلاعاتی و ارتباطی و عملکردی می باشند.

    کلید واژگان: استعداد, مدیریت استعداد, وزارت ورزش و جوانان جمهوری اسلامی ایران
    Rashid Zaheri, Seyyed Jafar Moosavi*, Farshad Emami

    The present study aimed to identify Factors On talent management in the Ministry of Sports and Youth of the Islamic Republic of Iran Done. The research method was mixed (qualitative-quantitative), in the qualitative part the qualitative content analysis method was used with inductive approach and in the quantitative part the descriptive-survey method was used. Participants in the qualitative section were sports management experts and specialists, and the statistical population in the quantitative section included the staff of the Ministry of Sports and Youth. Sampling method in Qualitative Part Targeted in terms of theoretical type, it was used with 15 people and in the quantitative part, it was simple random that 287 people were selected as a statistical sample for the study. The data collection tool was semi-structured in the qualitative part of the interview and a researcher-made questionnaire in the quantitative part. The validity and reliability of research data collection tools were confirmed; data analysis was performed through heuristic factor analysis in SPSS20 software. The results showed that the factors affecting talent management include conceptual, strategic, cultural, discovery and absorption, evaluation, training and development, retention, structural, political, information and communication, functional factors.

    Keywords: Talent, Talent Management, Ministry of Sports, Youth of the Islamic Republic of Iran
  • مهدی نداف*، سید جعفر موسوی
    زمینه و هدف

    با همه گیری ویروس کوید-19 و توسعه روز افزون فناوری اطلاعات و ارتباطات، فرصتی برای ارایه دهندگان خدمات پزشکی و درمانی پدید آمد تا خدمات دوراپزشکی را توسعه دهند. در این تحقیق تلاش شده است با توسعه مدل یکپارچه پذیرش و استفاده از فناوری 2 (UTAUT2) و افزودن ویژگی های خدمات دوراپزشکی، روی آوردن افراد به این فناوری تبیین گردد.   

    روش بررسی

    تحقیق حاضر از منظر هدف، کاربردی و از حیث گردآوری داده ها، از نوع پژوهش های توصیفی محسوب می شود که به روش همبستگی-علی اجرا شده است. ابزار گردآوری داده، پرسشنامه استاندارد با طیف لیکرت است که با روش نمونه گیری تصادفی، بین افراد با سابقه استفاده از خدمات دوراپزشکی در کلان شهر اهواز، توزیع شد. در نهایت 407 پرسشنامه قابل استفاده با استفاده از نرم افزارهای SPSS 24 و Smart PLS 3.3.9 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج نشان می دهند عملکرد مورد انتظار (374/0=β ، 335/8=t)، تلاش مورد انتظار (247/0=β ، 631/6=t)، تسهیلات (158/0=β ، 708/5=t)، انگیزه لذت جویانه (231/0=β ، 694/7=t)، مزیت ادراکی محصول (116/0=β ، 198/4=t) و امنیت ادراکی (088/0=β ، 720/3=t) بر قصد استفاده از دوراپزشکی تاثیر معنادار و مثبت دارند. همچنین نقش تعدیلگر نوآوری شخصی در رابطه نفوذ اجتماعی، تسهیلات، انگیزه لذت جویانه، هزینه خدمات، عادت و امنیت ادراکی با قصد استفاده و نقش تعدیلگر جنسیت در رابطه تلاش مورد انتظار، تسهیلات، هزینه خدمات، ریسک ادراکی، مزیت ادراکی محصول و امنیت ادراکی با قصد استفاده تایید گردید.

    نتیجه گیری

    نتایج نشان می دهند که مدل یکپارچه پذیرش و استفاده از فناوری 2  (UTAUT2) و برخی ویژگی های خدمات دوراپزشکی می توانند به خوبی قصد استفاده از این فناوری را در شرایط همه گیری کوید-19 تبیین کنند. همچنین با توجه به تایید نقش تعدیلگری نوآوری شخصی و جنیست در برخی روابط میان مدل  و ویژگی های محصول، باید در طراحی خدمات دوراپزشکی به ویژگی های فردی اشخاص استفاده کننده از این خدمات فناورانه توجه نمود.

    کلید واژگان: دوراپزشکی, مدل یکپارچه پذیرش و استفاده از فناوری 2, نوآوری شخصی, کوید-19
    Mahdi Nadaf*, Seyed Jafar Mousavi
    Background and aims

    With the epidemic of the Covid-19 virus and the increasing development of information and communication technology, an opportunity has emerged for medical and therapeutic service providers to develop telemedicine services. In the current research, the authors tried to explain people's turn to this technology by expanding the Unified Theory of Use and Acceptance of Technology 2 (UTAUT2) and adding the features of telemedicine services.

    Method

    The current research is applied from the point of view of the objective, and in terms of data collection, it is considered to be descriptive research, which is carried out by the correlation-causal method. The data collection tool is a standard questionnaire with a Likert scale, distributed by random sampling among the population with a history of using telemedicine services in Ahvaz city. Finally, 407 usable questionnaires were analyzed using SPSS and Smart PLS.

    Results

    The results show that performance expectancy, effort expectancy, facilitating conditions, hedonic motivation, perceived product advantage, and perceived security have a significant and positive effect on the intention to use telemedicine. Also, the moderating role of innovativeness and gender was confirmed.

    Conclusion

    UTAUT2 and some characteristics of telemedicine services can well explain the intention to use this technology in the context of Covid-19. Also, considering the moderating role of personal innovation and gender in some relationships between the model and product features confirmed, it is necessary to pay attention to the individual characteristics of people using these technological services in the design of telemedicine services.

    Keywords: Telemedicine, UTAUT2, Innovativeness, Covid-19
  • علی اکبر مشایخ *، سید جعفر موسوی

    هدف از این پژوهش، مقایسه خودتوصیفی بدنی دانش‌آموزان پسر ورزشکار و غیر ورزشکار به تفکیک خودپنداره ظاهربدنی و خودپنداره توانایی بدنی بود. به همین منظور تعداد 100 نفر از دانش‌آموزان پسر مقطع متوسطه اول 12-15 سال شهر چمستان را با استفاده از نمونه‌گیری تصادفی انتخاب شد. شرکت کنندگان بر اساس شاخص توده بدنی به چهار گروه ورزشکار چاق (گروه 1)، غیر ورزشکار چاق (گروه2)، ورزشکار غیر چاق (گروه 3) و غیر ورزشکار غیر چاق (گروه 4) تقسیم شدند. هر چهار گروه پرسش‌نامه خودتوصیفی بدنی PSDQ را کامل کردند. نتایج تحلیل واریانس یک طرفه نشان داد که دانش‌آموزان ورزشکار غیر چاق نسبت به گروه های دیگر از خودپنداره توانایی بدنی و ظاهر بدنی بهتری برخوردار بودند و این تفاوت از لحاظ آماری نیز معنادار بود()‌. هم‌چنین دانش آموزان غیر ورزشکار غیر چاق نسبت به غیر ورزشکار چاق از لحاظ خودپنداره توانایی بدنی و خودپنداره ظاهر بدنی نمرات بهتری داشتند. فعالیت بدنی و ورزش می‌تواند تاثیر مثبت بسزایی بر روی خودتوصیفی بدنی (خودپنداره ظاهر بدنی، خودپنداره توانایی بدنی) دانش‌آموزان پسر داشته باشد.

    کلید واژگان: خودپنداره بدنی, چاقی, ورزشکار, ظاهر بدنی, توانایی بدنی, دانش آموز
    Ali Akbar Mashayekh *, Seyed Jafar Musavi
    Introduction & Purpose

     

    The purpose of this study was to compare the self-description of physical characteristics of athletic and non-athlete male students by self-concept and self-concept of physical fitness.

    Methodology

    For this purpose, we selected 100 male high school students in the city of Chamestan from 12-15 years old using random sampling. After weighing the weight, height, body mass index, subjects were divided into four groups: athlete-obese (group 1), non-athlete obese (group 2), athlete non-obese (group 3) and non-athlete non-obese (group 4). All four groups completed PSDQ self-descriptive questionnaire they made the questionnaire was divided into two levels of physical self-concept and physical appearance self-concept, each separately measured. For analysis and comparison, one-way analysis of variance (ANOVA) was used to analyze and compare.

    Results

    The results showed that non-athlete athlete students had better physical fitness and apparent ability than non-athletic athletes, non-athlete, non-athlete, and this difference was statistically significant. In addition, the results showed that self-concept of body fitness and body appearance of non-athletic and non-athletic subjects were not significantly different, and the difference between them was not statistically significant. In addition, non-athletic, non-obese, non-athlete with obesity, in terms of self-concept, had better physical fitness and self-concept, but also statistically significant.

    Conclusion

    Physical activity and exercise can have a significant positive effect on physical self-description (physical appearance, body fitness self-concept) of male students.

    Keywords: Self-Description, Obesity, Apparent Self-Concept, Physical Fitness Self-Concept, Student, Athlete, Non-Athlete
  • رشید ظاهری، سید جعفر موسوی*، فرشاد امامی
    زمینه

    در یک محیط سازمانی پیچیده و پویا، مدیریت استعداد کلید موفقیت سازمان ها و موجب رشد پایدار است اما به یکی از چالش های اساسی مدیریت منابع انسانی تبدیل شده است.

    هدف

    این پژوهش با هدف ارایه مدل جامع مدیریت استعداد در وزارت ورزش و جوانان کشور انجام شد.

    روش ها

    روش تحقیق آمیخته بصورت کیفی و کمی بود. اطلاعات بخش کیفی با استفاده از تکنیک دلفی و مصاحبه نیمه ساختارمند از 15 نفر از خبرگان، 11 عامل و 85 شاخص شناسایی شد. در نهایت پرسشنامه 85 سوالی مدیریت استعداد برای بخش کمی تنظیم و با توجه به حجم جامعه، از طریق فرمول کوکران 280 پرسشنامه با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری با نرم افزارهای اسمارت پی ال اس2 و اس پی اس اس20 مورد تحلیل قرار گرفت.

    یافته ها

    نتایج تحلیل عاملی اکتشافی 11 بعد و 83 شاخص را مورد شناسایی و تایید قرار داد. در رتبه بندی ابعاد هم به ترتیب ابعاد حفظ ، اطلاعات و ارتباطات و عملکرد رتبه اول تا سوم را کسب نمودند. در بین شاخص ها هم جبران خدمات، تکنولوژی، رضایت شغلی، ارزیابی عملکرد، جانشین پروری، رفتار احترام آمیز، انتقال تجارب، آینده نگری، شایسته سالاری، شفافیت اهداف استراتژیک و قوانین حمایتی بالاترین رتبه را کسب نمودند. شاخص نیکویی برازش نیز برابر 76/0 محاسبه و تایید شد.

    نتیجه گیری

    مدیریت استعداد برای کارکنان وزارت ورزش و جوانان از اهمیت زیادی برخوردار است و همچنین باید از نظر سازمان نیز دارای اهمیت باشد زیرا در دستیابی به موفقیت سازمان و توسعه پایدار نقش کلیدی دارد.

    کلید واژگان: مدل مدیریت استعداد, حفظ, عملکرد, آینده نگری, شایسته سالاری, توسعه پایدار
    Rashid Zaheri, Seyyed Jafar Moosavi *, Farshad Emami
    Background

    In a complex and dynamic organizational environment, talent management is the key to the success of organizations and leads to sustainable growth, but it has become one of the fundamental challenges of HRM.

    Objective

    This study aims to provide a general model of talent management in the Ministry of Sports and Youth.

    Methods

    The research method was mixed qualitatively and quantitatively. Qualitative information was identified using Delphi technique and semi-structured and in-depth interviews with 15 experts, 11 Dimensions and 85 indicators. Finally, a questionnaire of 85 talent management questions was set for the quantitative part and according to the size of the population, 280 questionnaires were analyzed using Cochran's formula using structural equation modeling with PLS2 and SPSS20 software.

    Findings

    The results of exploratory factor analysis identified and confirmed 11 dimensions and 83 indicators. In the ranking of dimensions, the dimensions of preservation, information and communication and performance were ranked first to third, respectively. Among the indicators, compensation, technology, job satisfaction, performance appraisal, succession planning, reverence, transfer of experiences, futurism, meritocracy, transparency of strategic goals and supportive laws were ranked highest in each dimension of talent management. The goodness of fit index was calculated to be 0.76, which indicates that the overall fit of the model is appropriate.

    Conclusion

    Talent management is very important for the staff of the Ministry of Sports and Youth and should also be important for the organization because it plays a key role in achieving the success of the organization and sustainable development.

    Keywords: Talent management model, retention, Performance, Futurism, meritocracy, Sustainable development
  • فاطمه اسلامی وزملایی، معصومه حبیبیان*، سید جعفر موسوی
    اهداف

    نقص ویتامینD یک مشکل رایج است که با خطر سندرم متابولیک و بیماری های قلبی عروقی همراه است. اما ویتامین D اثرات مثبتی بر ترشح انسولین دارد. هدف مطالعه بررسی اثربخشی مصرف ویتامین D و تمرینات پیلاتس بر وضعیت ویتامین D و مقاومت انسولینی در مردان دارای اضافه وزن بود.

    مواد و روش ها

    این مطالعه نیمه تجربی بر روی 50 مرد دارای اضافه وزن (45-55 سال) انجام شد. آزمودنیها به صورت  دردسترس انتخاب و سپس بطور تصادفی به گروه های تمرین، تمرین+ویتامین D (ترکیبی) ، ویتامین D و کنترل تقسیم شدند. گروه های تمرین و ترکیبی، 8 هفته تمرین ورزشی (شدت 50% -70 % ضربان قلب ذخیره) انجام دادند. گروه های ویتامینD و ترکیبی، 50000 واحد ویتامینD یکبار در هفته دریافت نمودند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمونهای tزوجی، آنوا یکطرفه و کروسکال والیس انجام شد (05/0>P).

    یافته ها

    60% و 40% از آزمودنیها به ترتیب دارای نقص و سطوح ناکافی ویتامین D بودند.8 هفته تمرین پیلاتس، مصرف ویتامینD و مداخله ترکیبی با افزایش سطوح 25-هیدرکسی ویتامین D، کاهش گلوگز ناشتا، انسولین و مقاومت انسولینی همراه بود. اما تاثیر مداخله های ترکیبی و مصرف ویتامین D بر افزایش سطوح 25-هیدرکسی ویتامینD نسبت به تمرین پیلاتس بیشتر بود. همچنین مداخله ترکیبی با کاهش بیشتر سطوح انسولین و مقاومت انسولینی در مقایسه با مصرف  مکمل ویتامینDهمراه بود (05/0>P).

    نتیجه گیری

    مصرف ویتامین D، تمرین پیلاتس و ترکیبی از این مداخله ها می توانند منجربه بهبود وضعیت ویتامینD و گلایسمیک در افراد دارای اضافه وزن با سطوح پایین ویتامینD شوند. بنابراین حفظ وضعیت نرمال ویتامینD به توسعه سلامتی افراد دارای اضافه وزن کمک میکند.

    کلید واژگان: مقاومت انسولینی, اضافه وزن, تمرین پیلاتس, ویتامین D
    Fatemeh Eslami Vasmaleii, Masoumeh Habibian*, Sayyed Jafar Moosavi SJ
    Aims

    VitaminD deficiency is a common problem, and it is related to increased risk of metabolic syndrome and cardiovascular disease. But vitaminD has a beneficial effect on insulin secretion. The aim of this study was to investigate the effectiveness of vitaminD supplementation with Pilates training on vitaminD status and insulin resistance in overweight men.

    Materials & Methods

    This quasi-experimental study was conducted in 50 men (45-55years) with overweight. Volunteers were selected through convenience sampling and were divided into Pilates training, VitaminD, combined, and control groups. The Pilates program was performed 3sessions/week, 60-75 minutes for session, with the intensity of 50-75% of reserve heart rate. The oral VitaminD received 50000 units of weekly. Data was analyzed by paired t, ANOVA and KruskalWallis tests with a p-value less than 0.05.

    Findings

    According findings, 60% and 40% of the subjects had deficienciy and insufficient levels of vitaminD, respectively. 8 weeks of Pilates training, VitaminD consumption and the combined intervention were associated with a significant increase in 25(OH)D and decreased glucose, insulin, and IR (P<0.05). But the effect of combination interventions and VitaminD consumption was greater on increasing levels of 25(OH)D than Pilates training. Combination intervention was also associated greater decrease in insulin and IR compared with VitaminD supplementation (P<0.05).

    Conclusion

    It seems that VitaminD, Pilates training and a combination of these interventions can improve the glycemic status and VitaminD in overweight people with low levels of vitaminD. Therefore, maintaining a normal status of vitamin D helps to develop the health of overweight people.

    Keywords: Insulin resistance, Overweight, Pilates training, VitaminD
  • فاضله اکبرنیا، معصومه حبیبیان*، سید جعفر موسوی
    زمینه و هدف

    در عصر حاضر شیوع کمردرد مزمن در جهان رو به افرایش است و کمبود ویتامین D با اختلال در عملکرد عصبی- عضلانی و دردهای مزمن اسکلتی- عضلانی همراه است. بعلاوه ورزش درمانی و انتخاب مداخله های تمرینات ثبات دهنده مرکزی، نقش مهمی در توانبخشی این بیماران دارد. هدف این مطالعه بررسی تاثیر تمرینات ثبات‫دهنده مرکزی و مصرف ویتامین D بر میزان درد، ناتوانی عملکردی در زنان مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی بود.

    روش کار

    این مطالعه کارآزمایی بالینی با طرح پیش و پس آزمون انجام شد. 48 زن مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، سپس بطور تصادفی به گروه‫های شاهد، تمرین، ویتامین Dو تمرین+ ویتامین D (ترکیبی) تقسیم شدند (12 نفر در هر گروه). گروه‫های تمرین و ترکیبی، 8 هفته ثبات دهنده مرکزی انجام دادند. گروه‫های ویتامینD و ترکیبی، 50000 واحد ویتامین D در هفته و طی 8 هفته دریافت نمودند. شدت درد با مقیاس دیداری درد، میزان ناتوانی عملکردی با پرسشنامه اوسوستری قبل و پس از مداخله ها سنجیده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون‫های تی زوجی و ANOVA در سطح معناداری کمتر از 0/05انجام شد.

    یافته ها

    8 هفته تمرینات ثبات دهنده مرکزی، مصرف ویتامینD و مداخله ترکیبی با کاهش معنادار میزان درد (به ترتیب 20/15، 18/60 و 34/20 درصد) و شدت ناتوانی عملکردی (به ترتیب 48/35، 44/26 و 51/81 درصد) در زنان مبتلا به کمردرد مزمن غیراختصاصی همراه بود (0/001>p). بعلاوه مداخله ترکیبی به کاهش بیشتر میزان درد در مقایسه با دو مداخله دیگر منجر شد(0/001>p).

    نتیجه گیری

    به نظر می رسد تمرینات ثبات دهنده مرکزی، مصرف ویتامینD و مداخله ترکیبی می تواند منجر به کاهش درد و بهبود عملکرد جسمانی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن با سطوح پایین ویتامین D شود، اما مداخله ترکیبی با اثربخشی بیشتری بر کاهش درد همراه می باشد.

    کلید واژگان: اثر بخشی, ناتوانی عملکردی, کمبود ویتامین D, کمردرد مزمن, تمرینات ثبات دهنده مرکزی
    F Akbarnya, M Habibian*, Moosavi
    Background & aim

    Nowadays, the prevalence of chronic low back pain is increasing in the world and vitamin D deficiency is associated with impaired neuromuscular function and chronic musculoskeletal pain. In addition, exercise therapy and selection of core stabilization exercise interventions have main roles in rehabilitation of these patients. The aim of this study was to investigate the effect of 8 weeks of core stabilization exercises and vitamin D intake on the pain and functional disability levels in women with chronic non-specific low back pain.

    Methods

    This clinical trial study was performed by pre-test and post-test design. Initially, 48 women with chronic non-specific low back pain were selected by available sampling method and then randomly divided into control, exercise, vitamin D and exercise+vitamin D (combined) groups (12 subjects in each group). The exercise and combined groups performed 8 weeks of core stabilizing exercises. The vitamin D and combined groups received 50,000 IU vitamin D/week for 8 weeks. The severity of the pain and functional disability, before and after the interventions, were determined by visual analog scale of pain and Oswestry questionnaire, respectively. Data analysis was performed using Paired T-Test and ANOVA with the significance level of less than 0.05.

    Results

    Eight weeks of core stabilizing exercises, vitamin D intake and the combined intervention were associated with a significant reduction (p<0.001) in pain (20.15%, 18.60% and 34.20%, respectively) and functional disability (48.35%, 44.26% and 51.81%, respectively) in women with chronic non-specific low back pain. In addition, combined intervention induced more reduction in the pain compared with two other interventions (p<0.001)

    Conclusion

    It seems that core stabilizing exercises, vitamin D intake, and the combination intervention can reduce the pain and improve the physical function in patients with chronic low back who have low levels of vitamin D. But combined intervention is associated with greater effectiveness in reducing the pain.

    Keywords: Effectiveness, Functional Disability, Low Back Pain, Core Stabilization Exercise, Vitamin D Deficiency
  • سید جواد هاشمی سنگتراشانی، معصومه حبیبیان*، سید جعفر موسوی
    زمینه

    نقص یا سطوح ناکافی ویتامین D در بیماران کبدی بسیار شایع است و ارتباط نزدیکی با دردهای اسکلتی عضلانی از جمله کمردرد دارد. هدف پژوهش حاضر با هدف بررسی فعالیت ترانس آمینازهای سرمی در زنان مبتلا به کمردرد مزمن متعاقب یک دوره تمرینات ثبات دهنده مرکزی و مصرف ویتامین D انجام شد.

    مواد و روش ها

    این مطالعه کارآزمایی بالینی روی زنان مبتال به کمردرد مزمن در سال 1398 انجام شد. 48 بیمار به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب و به طور تصادفی به چهار گروه کنترل، تمرین، ویتامین D و ترکیبی (تمرین+ویتامین D) تقسیم شدند. گروه های تمرین و ترکیبی، هشت هفته تمرینات پایدارکننده کمر را با سطوح مختلف طبق برنامه ورزشی انجام دادند. گروه های ویتامینD و ترکیبی، 50 هزار واحد ویتامین D در هفته (به مدت هشت هفته)دریافت کردند. فعالیت آنزیمهای آلانین آمینوترانسفراز (ALT) ،آسپارتات آمینوترانسفراز (AST) و آلکالین فسفات (ALP) قبل و پس از مداخله ها تعیین شد. برای آنالیز داده ها از آزمونهای تی زوجی و آنالیز واریانس یکطرفه استفاده شد.

    یافته ها

    هشت هفته تمرینات منتخب، مصرف ویتامین D و مداخله ترکیبی با کاهش آنزیمهای AST، ALT و ALP همراه بود. به عالوه مداخله ترکیبی به کاهش بیشتری در فعالیت AST و ALP در مقایسه با دو مداخله دیگر منجر شد و کاهش فعالیت ALT گروه ترکیبی در مقایسه با گروه تمرین بیشتر بود (05/0<P). 

    نتیجه گیری 

    به نظر میرسد تمرینات ورزشی، مصرف ویتامین D و مداخله ترکیبی ممکن است از طریق کاهش فعالیت آنزیمهای کبدی منجر به بهبود عملکرد کبدی در بیماران مبتال به کمردرد مزمن دارای سطوح پایین ویتامین D شوند و مداخله ترکیبی با اثربخشی بیشتری بر عملکرد کبدی همراه باشد.

    کلید واژگان: فعالیت ورزشی, کبد, کمردرد مزمن, ترانسآمینازهای سرمی, ویتامین D
    Seyyed Javad Hashemi Sangatrashani, Masoumeh Habibian*, Seyyed Jafar Moosavi
    Background

     Deficiency or insufficient level of vitamin D is very common in patients with liver disease, and is closely related to musculoskeletal pains, including low back pain.

    Objective

     The current study aims to investigate of the activity of liver enzymes in women with chronic low back pain following core stability exercises and vitamin D intake.

    Methods

     This clinical trial was conducted on 48 women (Mean±SD of age=36.59±5.50 years) in 2019 selected by using a convenience sampling method. They were randomly divided into four groups of control, vitamin D, exercise and combined (exercise +vitamin D). The last two exercise groups performed 8 weeks of core stability exercises with different intensities. The vitamin D  and combined groups received 50,000 IU/week of vitamin D for 8 weeks. Alanine aminotransferase (ALT), Aspartate aminotransferase (AST) and Alkaline phosphatase (ALP) activities were measured before and after the interventions. Data were analyzed by using paired t-test and one-way ANOVA.

    Findings

     Eight weeks of core stability exercises, vitamin D intake, and the combined exercise and vitamin D supplementation caused a significant reduction in the activity of AST, ALT, and ALP enzymes. The combined intervention induced more reduction in the AST and ALP activities compared to other two groups received exercise and supplementation alone, and the decrease in ALT activity following the combined intervention was higher compared to the exercise group. 

    Conclusion

     It seems that the core stability exercises, vitamin D intake, and combination of exercise and vitamin D supplementation can improve liver function in women with chronic low back pain who have vitamin D deficiency by reducing the activity of liver enzymes. The combined intervention has greater effectiveness in improving liver function.

    Keywords: Exercise, Liver, Low back pain, Serum Transaminases, Vitamin D
  • محمدامین فرخ نیا، سید جعفر موسوی*، نصرالله محمدی

    هدف پژوهش حاضر شناسایی و اولویت بندی عوامل موثر توسعه هواداری در لیگ برتر فوتبال ایران و ارایه مدل بود. روش تحقیق، آمیخته کیفی- کمی با رویکرد اکتشافی و جامعه آماری در بخش کیفی شامل خبرگان و در بخش کمی شامل تماشاگران حاضر در ورزشگاه های لیگ برتر در فصل 98-99 بودند. نمونه آماری در بخش کیفی شامل تعداد 15 نفر از خبرگان ، اساتید مدیریت ورزشی ،مربیان ،داوران و مسیولین فدراسیون فوتبال بود و تعداد 400 نفر در بخش کمی نمونه آماری را به روش سهل در دسترس تشکیل دادند. ابزار جمع آوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان بود که به روش گلوله برفی تا اشباع نظری ادامه یافت و نتایج برگرفته از این مصاحبه در غالب یک پرسشنامه با 13 عامل اصلی در بخش کمی مورد استفاده قرار گرفت..در این پژوهش برای روایی محتوایی از نظر خبرگان و اعتبار سازه (تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی) و مدل سازی معادلات ساختاری از نرم افزارهای اس.پی.اس نسخه 23 و پی.ال.اس نسخه 2 استفاده شد. شاخص برازش مدل 65/0 GOF=گزارش شد و نتایج پژوهش مدل نهایی را در 13 عامل مورد تایید قرار داد. از این عوامل به ترتیب تعامل پرسنل و هوادار، کانال توزیع، مدیریت هوادار، روابط عمومی، برنامه جذب، کیفیت و فرآیند، ترویج، محصول، قدرت بازار، مکان و تسهیلات، مشوق ها، اجرای قانون و قیمت گذاری آرای بیشترین تا کمترین تاثیر را بر توسعه هواداری در لیگ برتر فوتبال ایران بدست آوردند. که لازم است سرمایه گذاری و توجه به این زمینه ها صورت بگیرد.

    کلید واژگان: هواداری, لیگ برتر فوتبال, معادلات ساختاری, صنعت ورزش
    Mohammadamin Farrokhniya, Seydjafar Moosavi *, Nasrola Mohammadi

    The aim of this study was to identify and prioritize the effective factors of fan development in the Iranian Football Premier League and to present a model. The research method was a qualitative-quantitative mix with the exploratory approach and the statistical community included experts in the qualitative section and spectators in the Premier League stadiums in the 98-99 season. 15 people in the qualitative section and 400 people in the quantitative section formed the statistical sample by the accessible method. The data collection tool in the qualitative part of the interview was semi-structured and the results of this interview were used in the form of a questionnaire with 13 main factors in the quantitative part. In this study, SPS software version 23 and PLS version 2 were used for content validity from the point of view of experts and structural validity (exploratory and confirmatory factor analysis) and modeling of structural-equations. Model fit index was reported to be 0.65 GOF = and the research results confirmed the final model in 13 factors. These factors are the interaction of staff and fans, distribution channel, fan management, public relations, recruitment program, quality and process, promotion, product, market power, location and facilities, incentives, law enforcement and pricing vote the most to the least impact. They have the support of developing fans in the Iranian Football Premier League. It is necessary to invest and pay attention to these areas.

    Keywords: Support, Premier League, Structural Equations
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • دکتر سیدجعفر موسوی
    دکتر سیدجعفر موسوی
    دانشیار گروه تربیت و علوم ورزشی، واحد قائم شهر، دانشگاه آزاد اسلامی، قائم شهر، ایران، واحد قائمشهر، دانشگاه آزاد اسلامی، قائم شهر، ایران
  • سید جعفر موسوی
    سید جعفر موسوی
    دانش آموخته ارشد مدیریت بازرگانی گرایش کارآفرینی، دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی، دانشگاه شهید چمران اهواز، اهواز، ایران
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال