محسن احدنژاد روشتی
-
مقدمه
دستیابی به شادی که امروزه هدف همه انسان ها است، در همه طرح ها و برنامه ریزی های شهری به ویژه در کشورهای درحال توسعه نادیده گرفته شده است. از جمله عوامل ایجاد شهر شاد، برنامه ریزی برای مدیریت اوقات فراغت و بهبود دسترسی به کاربری های تفریحی از جمله سینما، کنسرت های موسیقی، اماکن ورزشی، بوستان ها و... در سطح شهرها است، اما در ایران دسترسی به فضاهای عمومی و فرصت های نشاط آور محدود است و این فضاها به طور عادلانه در سطح شهرهای ایران توزیع نشده است و شهروندان برای دسترسی به این فضاها مشکلاتی دارند و این عوامل موجب افزایش استرس و اضطراب می شود و شادی و نشاط را از شهرها دور می کند. مطابق نظر مارتین، دولت باید با ایجاد سازوکارهای تنظیمی و تعدیلی، کاهش فاصله طبقه ثروتمند و فقیر، کاهش نابرابری در استفاده از امکانات رفاهی و ایجاد رضایتمندی در افراد جامعه، سطح شادی در جامعه را افزایش دهد. از این رو، ایجاد تعادل و عدالت فضایی در شهر از اصلی ترین اهداف در برنامه ریزی شهری به شمار می رود.شهر شاد نیز باید به شیوه ای عادلانه به افراد فضا، خدمات، امکانات، لذت، تفریح و هزینه تخصیص دهد. نهادهای کلان مدیریتی موظف هستند استانداردهای لازم را برای همه اعضای جامعه فراهم کنند؛ تا از این طریق، زمینه لازم برای رضایت و شادمانی را موجب شوند. مدیریت شهری از طریق توزیع عادلانه کاربری های شاد بر نشاط شهروندان اثرگذار است. توجه به جنبه های عدالت فضایی سیستم منسجمی دارد که از اجزا و عناصر گوناگون تشکیل شده و ناپایداری هر یک از این عناصر (مثل کاربری های تفریحی، پارک ها و فضاهای سبز و...)، بر کل مجموعه تاثیرگذار است. ارتباط بین عدالت و شادمانی اثبات شده است و سه نوع عدالت توزیعی، رویه ای و مراوده ای با یک دیگر در ارتباط بوده و هر سه بر شادمانی اجتماعی موثرند که در این میان میزان تاثیر عدالت توزیعی بر شادمانی اجتماعی بیش از دو نوع دیگر عدالت است. از این رو، مدیریت شهری در یک شهر شاد باید تلاش کند تا تمامی امکانات و خدمات به ویژه کاربری های شادی آفرین به طور عادلانه در دسترس شهروندان قرار گیرد. بنابراین تحلیل دسترسی عادلانه به کاربری های شادی آفرین در سطح شهرها به ویژه در کشورهای درحال توسعه که دچار نابرابری سازمان یافته ای هستند، بسیار ضروری است. همچنین با توجه به اینکه دسترسی کافی و عادلانه به کاربری های شادی آفرین اصلی اساسی برای شرایط مناسب زندگی در یک شهر شاد است، و پژوهش های علمی در زمینه تحلیل دسترسی عادلانه به کاربری های شادی آفرین در فضاهای شهری اندک و محدود است، انجام پژوهش در این زمینه ضرورت پیدا می کند.شهر بابل با توجه به افزایش جمعیت طی دهه های گذشته و ساخت و سازهای افسارگسیخته، دچار بی عدالتی در توزیع خدمات عمومی از جمله کاربری های شادی آفرین در سطح شهر شده؛ به طوری که دسترسی به فضاهای سبز و امکانات رفاهی و تفریحی در سطح شهر بسیار نامناسب است. این شهر با توجه به اینکه در یک منطقه گردشگری واقع شده است، به میزان کافی از فضاهایی که باعث شادی و نشاط مردم و گردشگران می شود، برخوردار نیست. این مشکل می تواند از نبود تنوع کافی از تجهیزات تفریحی و فرهنگی یا نبود تنوع در فعالیت های سرگرمی و تفریحی در شهر ناشی شده باشد. این مسئله می تواند تاثیر منفی بر جذب گردشگران و همچنین رضایتمندی مردم محلی از محیط زندگی خود داشته باشد. بر این اساس، هدف پژوهش حاضر تحلیل و نمایان کردن وضعیت عدالت در توزیع و دسترسی به کاربری های شادی آفرین در سطح شهر بابل است تا میزان نارسایی در دسترسی به کاربری های شادی آفرین در فضاهای شهر بابل مشخص شود. از این رو، پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش است: وضعیت عدالت فضایی در توزیع و دسترسی به کاربری های شادی آفرین در سطح شهر بابل چگونه است؟
مواد و روش هاپژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و از نظر روش توصیفی - تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش تمامی کاربری های شادی آفرین شامل رستوران و کافه، موزه و آثار باستانی، بازار و مراکز خرید، اماکن فرهنگی و مذهبی، پارک کودک و فضای بازی، زمین ها و سالن های ورزشی، پارک مجهز به وسایل ورزشی و تالاب های شهری در سطح شهر بابل است. مبانی نظری پژوهش با استفاده از روش اسنادی و کتابخانه ای گردآوری شده است. برای تحلیل دسترسی به کاربری های شادی آفرین در شهر بابل ابتدا اطلاعات آمار فضایی مربوط به این کاربری ها با استفاده از سایت OpenStreetMap و نرم افزار QGIS استخراج شده و سپس با استفاده از نرم افزار Google Earth و همچنین مشاهده میدانی، به هنگام سازی و مطابقت داده شده است. در ادامه با انتقال این اطلاعات به نرم افزار ArcGIS و با استفاده از روش های تحلیل شبکه و آمار فضایی، نقشه های توزیع و دسترسی به کاربری های شادی آفرین در شهر بابل تهیه شده است. برای انجام تحلیل شبکه ابتدا باید شبکه راه های ارتباطی در نرم افزار ArcGIS فراخوانی شود. از این رو، شبکه راه های ارتباطی شهر بابل با استفاده از سایت OpenStreetMap و نرم افزار QGIS استخراج و سپس در نرم افزار ArcGIS فراخوانی شده است. سپس بر اساس لایه شیپ فایل شبکه راه های ارتباطی شهر بابل، فایل Network Dataset ساخته شده و در ادامه افزونه Network Analyst در نرم افزار ArcGIS فعال شده است. تحلیل دسترسی به کاربری های شادی آفرین در شهر بابل با استفاده از این افزونه و با مسیر Network Analyst- New Service Area- Load Location-Solve انجام شده است. همچنین توزیع فضایی کاربری های شادی آفرین با استفاده آمار فضایی موجود در افزونه ArcToolBox، شامل روش های میانگین مرکزی، توزیع جهت دار، میانگین نزدیک ترین همسایگی و تحلیل خوشه ای فضایی چندفاصله ای در نرم افزار ArcGIS مورد بررسی قرار گرفته است.
یافته هانتایج روش های تحلیل شبکه و آمار فضایی نشان داده است که کاربری های شادی آفرین شامل رستوران و کافه، موزه و آثار باستانی، بازار و مراکز خرید، اماکن فرهنگی و مذهبی، پارک کودک و فضای بازی، زمین ها و سالن های ورزشی، پارک مجهز به وسایل ورزشی و تالاب های شهری بیشتر در مرکز و نواحی داخلی شهر قرار دارند و شهروندان ساکن در نواحی حاشیه ای شهر دسترسی مناسبی به کاربری های شادی آفرین ندارند. از این رو، افراد ساکن در نواحی حاشیه ای شهر بابل، شرایط زندگی خود را بر اساس عدم دسترسی به کاربری های شادی آفرین با شرایط زندگی افراد ساکن در نواحی میانی و داخلی شهر که به کاربری های شادی آفرین دسترسی مناسب تری دارند مقایسه می کنند و از شرایط زندگی خود ناراحت و افسرده می شوند. نتیجه منحصر به فرد این پژوهش، تفاوت در دسترسی به کاربری های شادی آفرین در یک محله شهری است. به طور مثال محله 15 با وجود اینکه به سه کاربری پارک کودک و فضای بازی، پارک مجهز به وسایل ورزشی و تالاب های شهری هیچ گونه دسترسی ندارد، به پنج کاربری شادی آفرین دیگر دسترسی نسبتا مناسبی دارد.
نتیجه گیریتحلیل عدالت فضایی در توزیع و دسترسی به کاربری های شادی آفرین، فرصت های شادی در فضاهای شهری را برای شهروندان مشخص می کند و با آگاهی از آن می توان امکان ایجاد شهرهای عادلانه و شاد را فراهم کرد. این پژوهش در راستای هدف مورد نظر یعنی تحلیل و نمایان کردن وضعیت عدالت در توزیع و دسترسی به کاربری های شادی آفرین در سطح شهر بابل انجام شده است تا میزان نارسایی در دسترسی به کاربری های شادی آفرین در فضاهای شهر بابل نمایان شود. نتایج این پژوهش در توسعه دانش در زمینه شناسایی کاربری های شادی آفرین در فضاهای شهری کاربرد دارد و همچنین روشی به عنوان الگو برای بررسی و تحلیل عدالت فضایی در توزیع و دسترسی به این کاربری ها را ارائه می دهد. همان طور که مونتگمری در کتاب شهر شاد، دگرگون کردن زندگی هایمان از طریق طراحی شهری (2013) بیان کرده است، مدیریت شهری و برنامه ریزی شهری می تواند به شهروندان کمک کند تا زندگی سالم تر و شادتری در شهرها داشته باشند. در این زمینه مدیریت شهری در شهر بابل باید تمام تلاش خود را جهت بهبود دسترسی شهروندان به کاربری های شادی آفرین انجام دهد تا امکان ایجاد شهر شاد در شهر بابل فراهم شود. در این زمینه مدیران شهری باید تلاش کنند تا کاربری های شادی آفرین را در قسمت های فقیرنشین شهر بابل نیز ایجاد کنند و توسعه دهند تا احساس محرومیت و بی عدالتی در ذهن شهروندان ساکن در نواحی حاشیه ای شهر از بین برود و احساس بهتری نسبت به شرایط زیست خود در شهر داشته باشند و در نتیجه، احساس نشاط و شادی آن ها افزایش یابد. بنابراین جهت برنامه ریزی برای ایجاد شهر شاد، ایجاد کاربری های شادی آفرین جدید در نواحی حاشیه ای شهر بابل یکی از اقدامات مهمی است که توسط مدیران و برنامه ریزان شهری باید انجام شود.
کلید واژگان: دسترسی, شهر بابل, شهر شاد, عدالت فضایی, کاربری های شادی آفرینIntroduction :
The pursuit of happiness is a universal human aspiration, yet it often remains overlooked in urban planning and development, particularly in developing countries. Among the factors contributing to a happy city are planning for leisure management and improving access to recreational land uses, including cinemas, music concerts, sports facilities, parks, and more, across cities. However, in Iran, access to public spaces and opportunities for recreation is limited and these spaces are not equitably distributed across Iranian cities, citizens face challenges in accessing these spaces. This issue contributes to increased stress and anxiety, driving joy and vibrancy away from cities. According to Martin, the government should increase the level of happiness in society by establishing regulatory and adjustment mechanisms, reducing the gap between the rich and the poor, reducing inequality in access to welfare facilities, and creating satisfaction among members of society. Therefore, achieving spatial balance and equity in cities is one of the primary goals of urban planning. A happy city should also allocate space, services, facilities, enjoyment, recreation, and costs fairly to its residents. Large-scale management institutions are responsible for providing the necessary standards for all members of society; thus, creating the necessary conditions for satisfaction and happiness. Urban management influences the vibrancy of citizens through the equitable distribution of joy-generating land uses. Attention to the aspects of spatial justice has a coherent system that consists of various components and elements, and the instability of any of these elements (such as recreational land uses, parks, and green spaces, etc.), affects the entire system. The connection between justice and happiness has been established, and three types of justice: distributive, procedural, and interactional, are interconnected and all three contribute to social happiness, among which the impact of distributive justice on social happiness is greater than the other two types of justice. Therefore, urban management in a happy city should strive to make all facilities and services, especially joy-generating land uses, equitably accessible to all citizens. Therefore, analyzing equitable access to joy-generating land uses at the city level is particularly crucial in developing countries facing systematic inequalities. Moreover, considering that adequate and equitable access to joy-generating land uses is a fundamental principle for creating suitable living conditions in a happy city, and given the limited research on analyzing equitable access to joy-generating land uses in urban spaces, conducting research in this field becomes essential. The Babol City, due to its population growth over the past decades and uncontrolled construction, has experienced injustice in the distribution of public services, including joy-generating land uses, across the city. As a result, access to green spaces and recreational and welfare facilities across the city is highly inadequate. Despite being located in a tourist region, this city does not have enough spaces that bring joy and happiness to both residents and tourists. This problem may stem from the lack of sufficient diversity in recreational and cultural facilities or the lack of diversity in recreational and leisure activities in the city. This issue can hurt both tourist attractions and the satisfaction of residents with their living environment. This issue can hurt both tourist attractions and the satisfaction of residents with their living environment. Therefore, the present research aims to analyze and visualize the state of equity in the distribution and access to joy-generating land uses across Babol City to determine the extent of the inadequacy of access to joy-generating land uses in the spaces of Babol City. Therefore, the present research seeks to answer the following question: What is the state of spatial justice in the distribution and access to joy-generating land uses in Babol City?
Materials and MethodsIn terms of its purpose, this research is applied, and in terms of its method, it is descriptive-analytical. The research population includes all joy-generating land uses in Babol City, including restaurants and cafes, museums and historical sites, markets and shopping centers, cultural and religious places, children’s parks and playgrounds, sports fields and gyms, parks equipped with sports equipment, and urban wetlands. The theoretical framework of the research has been collected using the documentary and library methods. To analyze the access to joy-generating land uses in Babol City, first, the spatial statistics information related to these land uses has been extracted using the OpenStreetMap (OSM) website and QGIS software and then updated and matched using Google Earth software and field observation. Next, by transferring this information to ArcGIS software and using network analysis and spatial statistics methods, maps of the distribution and access to joy-generating land use in Babol City have been prepared. To perform network analysis, the road network must first be called up in ArcGIS software. Therefore, the road network of Babol City was extracted using the OpenStreetMap website and QGIS software and then called up in ArcGIS software. Next, a Network Dataset file was created based on the shapefile layer of Babol City’s road network, and then the Network Analyst extension was activated in ArcGIS software. Access analysis to joy-generating land uses in Babol City was performed using this extension and following route Network Analyst- New Service Area- Load Location- Solve. Additionally, the spatial distribution of joy-generating land uses was examined using the spatial statistics available in the ArcToolbox extension, including the methods of mean center, directional distribution, nearest neighbor mean, and multi-distance spatial cluster analysis in ArcGIS software.
FindingsThe results of the network analysis and spatial statistics methods have shown that joy-generating land uses, including restaurants and cafes, museums and historical sites, markets and shopping centers, cultural and religious places, children’s parks and playgrounds, sports fields, and gyms, parks equipped with sports equipment, and urban wetlands, are more concentrated in the city center and inner areas and residents living in the peripheral areas of the city do not have adequate access to these joy-generating land uses. Consequently, residents of the peripheral areas of Babol City compare their living conditions based on their lack of access to joy-generating land uses with the living conditions of residents in the central and inner areas who have better access to these amenities and feel dissatisfied and frustrated with their living conditions. A unique finding of this research is the disparity in access to joy-generating land uses within an urban neighborhood. For instance, Neighborhood 15 has relatively good access to five other joy-generating land uses, even though it has no access to three land uses children’s parks and playgrounds, parks equipped with sports equipment, and urban wetlands.
ConclusionSpatial justice analysis of the distribution and access to joy-generating land uses identifies the opportunities for joy in urban spaces for citizens and by being aware of this, it is possible to create more just and happy cities. This research was conducted in line with the aforementioned goal of analyzing and visualizing the state of justice in the distribution and access to joy-generating land uses across Babol City to reveal the extent of the deficiencies in access to joy-generating land uses in the urban spaces of Babol. The findings of this research contribute to the development of knowledge in the field of identifying joy-generating land uses in urban spaces and also provide a method as a model for examining and analyzing spatial justice in the distribution and access to these land uses. As Montgomery argues in his book ‘Happy City: Transforming Our Lives Through Urban Design’ (2013), urban management and urban planning can help citizens live healthier and happier lives in cities. In this context, urban management in Babol City should make every effort to improve citizens’ access to joy-generating land uses to create a happy city in Babol. In this context, city managers should strive to create and develop joy-generating land uses in the impoverished areas of Babol City as well to eliminate the feelings of deprivation and injustice among citizens living in the marginalized areas of the city and to foster a better sense of well-being regarding their living conditions in the city and to eliminate the feelings of deprivation and injustice in the minds of citizens living in the peripheral areas of the city and have a better feeling about their living conditions in the city, and as a result, will increase their sense of Joy and happiness. Therefore, in planning to create a happy city, creating new joy-generating land uses in the marginalized areas of Babol City is one of the most important actions that should be taken by urban managers and planners.
Keywords: Access, Babol City, Happy City, Joy-Generating Land Uses, Spatial Justice -
هدف پژوهش حاضر امکان سنجی و توسعه پارک های جیبی در شهرهای ایران با رویکرد مشارکت شهروندان در محلات الهیه و کوی فرهنگ شهر زنجان در پاسخ بر این امر که مولفه های موثر بر مشارکت شهروندان در امکان سنجی و خلق توسعه پارک های جیبی در محلات شهر زنجان و راهکارهای موثر بر توسعه مشارکتی پارک های جیبی کدام است؟ است. پژوهش حاضر از نظر نوع تحقیق، کاربردی و ماهیت آن منطبق بر روش توصیفی- تحلیلی می باشد. روش گردآوری، کتابخانه ای و مشاهده میدانی (مصاحبه با ابزار پرسشنامه) و روش نمونه گیری از نوع احتمالی به صورت تصادفی ساده بوده است. تاکنون در حوزه امکان سنجی خلق و توسعه پاکت پارک ها با رویکرد مشارکت شهروندان بررسی های مهم صورت نپذیرفته و ارزش عملی پژوهش نیز به نوبه خود در تغییر، بهبود و اصلاح روش ها و الگوهای مواجهه با برنامه ریزی برای پایداری شهرها در ایران خواهد بود. نتایج نشان داد اعتماد نقش مهمی در توسعه پارک های جیبی داشته و برای توسعه پارک های جیبی و افزایش پویایی محله، اعتماد به یکدیگر و مدیریت شهری زیربنای خلق چنین فضاهای مطلوبی بوده است. همچنین وضعیت مولفه های «سمن ها» و «احساس امنیت» در دو محله الهیه و کوی فرهنگ مشابه نیست و شرایط کوی فرهنگ نامناسب تر از الهیه است. در نهایت برای توسعه چنین فضاهایی متغیر «احساس امنیت» بیش ترین تاثیر را بر توسعه پارک های جیبی در این محلات خواهند داشت.
کلید واژگان: پارک جیبی, مشارکت شهروندان, توسعه پایدار, شهر زنجان, الهیه و کوی فرهنگThe aim of the current research is the feasibility study and development of pocket parks in Iranian cities with the approach of citizen participation in Elahieh and Kooie Farhang neighborhoods of Zanjan city in response to the fact that the factors affecting citizen participation in the feasibility and creation of pocket park development in Zanjan city neighborhoods and effective strategies for development. What is the partnership of pocket parks? The present research is in accordance with the descriptive-analytical method in terms of its applied type and nature. The method of collection, library and field observation (interview with questionnaire tool), and sampling of probability type by simple random method. So far, no important studies have been done in the area of the feasibility of creating and developing park envelopes with the citizen participation approach, and the practical value of the research will be in changing, improving and modifying the methods and patterns of dealing with planning for the sustainability of cities in Iran. The results showed that trust played an important role in the development of pocket parks and increasing neighborhood dynamics, trust in each other and urban management was the basis for creating such desirable spaces. Also, the situation of the components of NGOs and feeling of security in the two neighborhoods of Elahieh and Kooie Farhang are not the same, and the conditions of Kooie Farhang are more unfavorable than Elahieh. Finally, for the development of such spaces, the sense of security variable will have the greatest impact on the development of pocket parks in these neighborhoods.
Keywords: Pocket Park, citizen participation, Sustainable Development, Zanjan, Elahieh, Kooie Farhang -
سفرهای خودرو مبنا از مهم ترین عوامل آلودگی هوای شهرهای ایران می باشد. در این راستا، سیاست های مختلفی برای کاهش آلودگی هوای شهرها اتخاذ گردیده که عمدتا عاری از هرگونه برنامه ریزی فضایی می باشند. در نظریاتی همچون شهر کم کربن، کاهش آلودگی هوا از طریق برنامه ریزی های فضایی همچون تغییر در فرم شهری جهت کاهش سفرهای خودرو مبنا مدنظر می باشد. سفرهای خودرو مبنا در شهر زنجان، مسیله تولید گازهای گلخانه ای را به معضل بزرگی در این شهر تبدیل کرده است؛ معضلی که با برنامه ریزی فضایی و تاکید بر ساختارهای فرم شهری، قابل تعدیل می باشد بنابراین در این مقاله به بررسی تاثیر فرم شهری در تولید سفرهای خودرو مبنا، با استفاده از روش های آمار فضایی پرداخته شده است. جهت نیل به این هدف، چنین فرض شده است که عناصر فرم شهری همچون ترکیب کاربری ها، دارای بیشترین نقش در تولید سفرهای خودرو مبنا می باشند؛ نوع تحقق در این مقاله کاربردی بوده و روش بررسی آن توصیفی-تحلیلی و همبستگی می باشد. نتایج حاصل از به کارگیری روش موران نشان می دهد که معیارهای به کاررفته دارای خودهمبستگی مکانی می باشند و استفاده از روش رگرسیون وزنی جغرافیایی جهت تحلیل ارتباط مندی متغیرها بسیار مفید می باشد. نتایج حاصل از رگرسیون وزنی جغرافیایی نشان می دهد که معیار تراکم جمعیتی با ضریب اهمیت 0.31 دارای کمترین اهمیت در الگوی سفر شهری بوده و معیار ترکیب کاربری ها و تراکم خیابان ها به ترتیب با ضریب اهمیت 0.46 و 0.49 دارای بیشترین اهمیت در الگوی سفر شهری می باشند. بر این اساس می توان چنین نتیجه گرفت که معیارهای فرم شهری دارای تاثیر بیشتری در تولید سفرهای خودرو مبنا شهری می باشند و باید بیشتر موردتوجه مدیران و برنامه ریزان شهری قرار گیرد
کلید واژگان: سفرهای خودرو محور, فرم شهری, توسعه کم کربن, روش های آمار فضایی, زنجانAutomobile-based travel is one of the most important factors in the air pollution of Iranian cities. So, variety policies have been adopted to reduce the urban air pollution that are without spatial planning. In low-carbon cities, reduction of air pollution is noticed through spatial planning as changes in the urban form to achieve low automobile-based travels. The automobile-based travels in Zanjan, is changed greenhouses gasses emission to a huge problem. The problem that will adjust by changes in spatial planning and urban forms. In this paper, influence of urban form in the automobile-based travels are assigned by Spatial statics methods. To achieve the aim of this paper is hypothesized urban forms measures –as land use mix- has the most influence in the automobile-based travels. The type of this paper is Applicable and the used methods are Analytical and regression. The results of the application of the Moran method shows that the criteria are in clustered pattern and therefore have spatial autocorrelation and using location-based regression methods such as geographical weight regression is very useful. The results of the geographical weight regression show that the population density with significance coefficient of 0.31 has the minimum importance in the urban travel pattern and the criteria of mix land use and street density with the coefficient of 0.46 and 0.49 have the highest importance in the urban travels pattern. So, as a result, urban form criteria are more important in forming the urban travel patterns and it should be given more attention in urban management
Keywords: Automobile-based travels, Urban Form, low-carbon development, Spatial Statistics, Zanjan -
امروزه با توجه به افزایش مسایل و مشکلات شهرها ناشی از گسترش فزاینده ی شهرنشینی، کاربست رویکردهای نوین در برنامه ریزی شهرها به منظور دست یابی به توسعه ی پایدار ضرورتی اجتناب ناپذیر می باشد. در این راستا، یکی از رویکردهای تاثیرگذار بر توسعه ی پایدار شهرها، برنامه ریزی به منظور هوشمندسازی آنها بوده است. با توجه به اهمیت رویکرد هوشمندسازی در برنامه ریزی شهرهای امروزی، هدف از تحقیق حاضر تدوین الگوی توسعه ی شهر هوشمند با تاکید بر شاخص های شهر آموزش دهنده در شهر قاین می باشد. از این رو، روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت تحلیلی-اکتشافی بوده که به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS استفاده شده است. قابل ذکر است که جامعه ی آماری تحقیق شامل نخبگان دانشگاهی و مدیران شهری قاین بوده و با توجه به مشخص نبودن تعداد حجم جامعه ی آماری، از طریق فرمول کوهن در سطح اطمینان 95 درصد، 90 نفر به عنوان حجم نمونه تعیین شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که مهمترین متغیرهای تاثیرگذار بر تحقق پذیری شهر هوشمند در شهر قاین به ترتیب عبارتند از مدیریت هوشمند، محیط هوشمند، شهروند هوشمند، اقتصاد هوشمند، تحرک هوشمند و زندگی هوشمند که میزان تاثیرگذاری آنها بر مبنای مدل ساختاری 89/0، 81/0، 73/0، 65/0، 58/0 و 52/0 محاسبه شده است. همچنین نتایج حاکی از آن است که رویکرد آموزش (شهر آموزش دهنده) می تواند نقش محوری در تحقق شاخص های شهر هوشمند قاین از طریق برنامه ریزی در سه بعد امکانات آموزشی، محیط شهری و شهروندان ایفا نماید. در این راستا می توان گفت که حدود 64 درصد از تحقق شهر هوشمند قاین را وجود و تحقق شاخص های شهر آموزش دهنده تبیین می کند.
کلید واژگان: برنامه ریزی شهری, توسعه ی شهری, شهر هوشمند, شهر آموزش دهنده, قائنNowadays, due to the increasing problems of cities due to the increasing expansion of urbanization, the application of new approaches in urban planning in order to achieve sustainable development is an inevitable necessity. In this regard, one of the effective approaches to the sustainable development of cities has been planning to make them smarter. Given the importance of the smart approach in planning cities today, the purpose of this study is to presentation of a smart city development model with emphasis on the characteristics of education city in Ghaen city. Therefore, the research method is applied in terms of purpose and analytical-exploratory in nature which in order to analyze the data, has been used structural equation modeling method in AMOS software. It is noteworthy that the statistical population of the study includes academic elites and Ghaen city managers and due to the uncertainty of the number of statistical population, through Cohen's formula at the 95% confidence level, 90 people have been selected as the sample size. Findings show that the most important variables affecting the feasibility of smart city in Ghaen city are smart management, smart environment, smart citizen, smart economy, smart mobility and smart life, which have an impact rate based on the structural model are calculated 0.89, 0.81 0, 0.73, 0.65, 0.58 and 0.52. The results also indicate that the education approach (educator city) can play a pivotal role in achieving the indicators of Ghaen smart city through planning in three dimensions of educational facilities, urban environment and citizens. In this regard, it can be said that about 64% of the realization of Ghaen smart city is explained by the existence and realization of the indicators of the city of education.
Keywords: Urban planning, Urban development, Smart city, Educator City, Ghaen -
نگاه فرکلاف به متن، آشکارسازی گفتمان های مستتر و آگاهی زبانی انتقادی به مصرف کنندگان متون است. در این میان سکونتگاه های مساله دار به عنوان جزیی ازمتن شهر و بازتاب نظریه های اجتماعی، نیازمند بررسی معیارهای متن بودگی آموزه های زبان شناختی هستند. بر این اساس این مقاله نشان خواهد داد که مولفه های متن بودگی در سکونتگاه های مساله دار چگونه بوده و این سکونتگاه ها متاثر از چه گفتمان هایی هستند. در این پژوهش با توجه به اهداف و تناسب نیاز از سطح تبیین استفاده شده است. متن سکونتگاه های مساله دار با توجه به ویژگی های متن بودگی بررسی شده، سپس تعلق گفتمانی این سکونتگاه ها به فرایندهای اجتماعی و نهادی ارایه شده است. جهت بررسی تاثیر شاخص های متن بودگی از مدل DPSIR و آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. یافته ها نشان داد تقابل ساختارهای زبانی سکونتگاه های مساله دار در متن شهر با مفاهیم متفاوتی معنا شده که آمال و خواسته های ساکنان را به نمایش می گذارد و شاخص های انسجام و پیوستگی بیشترین تاثیر را در متن بودگی سکونتگاه های مساله دار دارند. همچنین در فرایند تعلق گفتمانی، منازعه میان قدرت نرمال نهادهای موجود و گروه های فاقد قدرت است. مدیریت محلی به عنوان بخش مغلوب و اهرم موثر، تحت تاثیرحقایق پنهان بواسطه ناآگاهی، عدم تناسب درآمد و هزینه های مسکن وساخت وساز غیرقانونی، نقش قابل توجهی در این سکونتگاه ها داشته اند. می توان گفت که این سکونتگاه ها سوغات همیشگی شهرها هستند اما تسلط گفتمان های مبتنی بر سرمایه داری، خطرات مهم و ناملایمات زندگی برای قشر عظیمی از این ساکنان و تضمین امنیت معیشت آنها را درنظر نمی گیرند.
کلید واژگان: سکونتگاه های مساله دار, فرکلاف, متن بودگی, محله اسلام آباد شهر زنجانThe insight of Fairclough about a text is the detection of hidden discourse and critical vocal awareness to the consumers of texts. In the meantime, problematic settlements are required to investigate the criteria of the textuality of linguistic lessons in them as a component of the text of the city and the reflection of social theories. According to this issue, this article show how are the components of textuality in problematic settlements and what discourses influence these settlements. The level of explanation was used based on the purpose and requirements. The text of problematic settlements were investigated according to the characteristics of textuality, then the discourse dependency of these settlements to social and institutional processes was studied. DPSIR model and path analysis test were used to explore the indicators of textuality. The results showed that the confrontation of the linguistic structures of problematic settlements in urban texts has been meant by different concepts which show the wishes and demands of residents and the consistency and continuity indicators influence the textuality of problematic settlements the most. Also, in the process of discourse dependency, the conflict is between the normal power of existing institutes and groups without power. Local management has a significant role in these settlements as the defeated part and effective leverage influenced by hidden facts through unawareness, the disproportion of earnings and housing costs, and illegal constructions. It can be said that these settlements are the permanent souvenirs of these cities but the dominant discourses based on investments does not consider important dangers and the difficulties of life for a huge group of these residents and insuring their livelihood safety.
Keywords: Fairclough, Textuality, Problematic Settlements, Islam Abad Neighborhood -
فصلنامه آمایش محیط، پیاپی 59 (زمستان 1401)، صص 159 -185
همه گیری و شیوع گسترده ویروس کرونا با شتابی کم سابقه، زیست بشری و به طور خاص شهرها را در معرض یک مخاطره دشوار داده که این بار بیش از آسیب های موضوعی و موضعی، کلیت و بقای جوامع شهری را در تمام ارکان آن، در معرض آسیب قرار داده است. مدیریت بحران اجتماع محور به عنوان روشی نوین در مدیریت بحران به منظور مشارکت تمام اقشار جامعه در زمینه ی مخاطرات، اثرات بسزایی در کاهش آسیب پذیری و درنتیجه زمان پایداری در برابر بلایا در شهرها دارد لذا هدف پژوهش حاضر تحلیل عوامل موثر برافزایش تاب آوری جوامع در برابر همه گیری کرونا با رویکرد مدیریت بحران اجتماع محور است. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی-تحلیلی و ازلحاظ هدف کاربردی است. شناسایی مولفه های پژوهش از طریق بررسی مبانی نظری و تیوریک پژوهش و انجام تحلیل دلفی با مشارکت متخصصین رشته برنامه ریزی شهری در دانشگاه ها و مراکز پژوهشی به عنوان اعضای پانل صورت گرفته است. برای گردآوری داده های موردنیاز از روش کتابخانه ای و از روش پیمایشی به صورت پرسشنامه استفاده شد. در بخش تجزیه وتحلیل از مدل تحلیل عاملی تاییدی در قالب مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار AMOS نوع مولفه ها با توجه به اثرگذاری و اثرپذیری بر سایر مولفه ها مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل ساختار ارتباطی عوامل موثر شناسایی شده با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی نشان می دهد که عوامل شناسایی شده دارای ارتباط ساختاری معنادار در خلق جوامع تاب آور در برابر کرونا در شهر زنجان می باشد. نتایج همچنین نشان می دهد که عامل مشارکت و شبکه های اجتماعی (F1) با بار عاملی 89/0، عامل سرمایه اجتماعی (F2) با بار عاملی 88/0، دانش و مهارت ها (F3) با بار عاملی 85/0 و آگاهی (F4) با بار عاملی 75/0 بیشترین تاثیر را در خلق جوامع تاب آور در برابر بیماری کرونا دارند.
کلید واژگان: جوامع تاب آور, تحلیل عاملی, کروناویروس, کووید-19, شهر زنجانAmayesh Journal, Volume:15 Issue: 59, 2023, PP 159 -185During the pandemic and spread of Corona Virus, human life, and cities were exposed to a difficult risk, which has exposed urban societies in all their elements, more than just local and topical damages. Therefore, the current research aims to analyze the effective factors that increase social resilience to the Corona epidemic through social crisis management. This research is descriptive-analytical and practical in terms of its purpose. Based on an analysis of the theoretical foundations of the research and a Delphi method with experts in urban planning who belong to research centers and universities as panelists, the research components were identified. This research used a library method and a survey method in the form of a questionnaire to collect the required data. In the analysis section of the confirmatory factor analysis model in the form of structural equation modeling in AMOS software, the type of components was analyzed according to the impact and effectiveness on other components. The analysis of the structure of the identified effective factors using confirmatory factor analysis shows that the identified factors have a significant structural relationship in creating resilient communities against Corona in Zanjan. The results also show that participation and social networks factor (F1) with a factor load of 0.89, social capital factor (F2) with a factor load of 0.88, knowledge and skills (F3) with a factor load of 0.85, and awareness (F4) with a factor load of 0.75, have the greatest effect in creating resilient societies against the corona disease.
Keywords: Community resilience, factor analysis, Corona virus, COVID-19, Zanjan -
مفهوم سیستم های غذایی به عنوان چارچوبی راهنما برای تفکر استراتژیک به سمت دستیابی به غذای متنوع، ایمن و مغذی برای همه، در فرایند سیاست های غذایی مورد توجه قرار گرفته است. سیستم های غذایی شامل تمامی بازیگران و فعالیت ها در طول زنجیره های ارزش جهانی، از جمله عرضه نهاده ها، تولید، فرآوری، توزیع، خرده فروشی، عمده فروشی، تهیه غذا و مصرف مواد غذایی، همراه با تاثیرات آنها بر محیط زیست، سلامت و جامعه است. تحقیق حاضر در زمره ی تحقیقات کیفی قرار دارد و مبتنی بر یافته های حاصل از مصاحبه های گروه دلفی است. تعداد کارشناسان 25 نفر انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان می دهد شاخص های حکمروایی خوب که از فرآیند تحقیق استخراج شدند، شامل مشارکت، قانونمندی، پاسخگویی، شفافیت، تاب آوری و انعطاف پذیری، کارایی و اثربخشی، عدالت، جهت گیری توافقی، آینده نگری و مسیولیت پذیری بوده است. مضامین مرتبط با حکمروایی خوب سیستم های غذای پایدار شهری در چهار بعد پایداری نهادی، پایداری زیست محیطی، پایداری اقتصادی و پایداری اجتماعی به دست آمد. بنابراین ترکیب شاخص های حکمروایی خوب و مضامین پایداری سیستم های غذای شهری، پیامدهایی مانند امنیت غذایی پایدار، مباحثی مانند امور زیست محیطی (فرسایش خاک و...)؛ تغذیه و سلامت؛ امور اقتصادی (کارآیی و...) و امور اجتماعی (برابری و...) را در پی خواهد داشت. نتیجه تحقیق آن است که بدون کاربست حکمروایی خوب در مدیریت سیستم های غذایی، امکان برقراری عدالت و برابری غذایی و تحقق حق بر غذا وجود نخواهد داشت و سیاستگذاران در سطح جهانی، ملی و محلی با چالش های زیادی روبه رو خواهند شد. همچنین حکمروایی با سطح انعطاف پذیری و تاب آوری بالا، کارآمدترین شیوه مدیریتی است که سیستم های غذای جهانی را می تواند اداره کند.
کلید واژگان: حکمروایی خوب, سیستم غذایی, حق بر غذا, امنیت غذای شهریThe concept of food systems as a guiding framework for strategic thinking towards achieving diverse, safe and nutritious food for all has been considered in the process of food policies. Food systems include all actors and activities through global value chains, including input supply, production, processing, distribution, retail, wholesale, food preparation and consumption, along with their effects on the environment, health, and society. The present research was a qualitative research based on the findings of Delphi group interviews. 25 experts were selected as the sample group. Findings showed that the indicators of good governance that were extracted from the research process included participation, legality, accountability, transparency, resilience and flexibility, efficiency and effectiveness, justice, consensual orientation, foresight and responsibility. Themes related to the good governance of sustainable urban food systems were obtained in four dimensions of institutional sustainability, environmental sustainability, economic sustainability and social sustainability. Therefore, the combination of good governance indicators and themes of sustainability of urban food systems, would lead to consequences such as sustainable food security, environmental issues (the erosion of soil, etc.), nutrition and health, economic affairs (efficiency, etc.), and social affairs (equality, etc.). Results showed that without the application of good governance in the management of food systems, the establishment of food justice, equality and realize the right to food, and policy makers at the global, national and local levels would face many challenges. Also, governance with a high level of flexibility and resilience is the most efficient management method that can manage global food systems.
Keywords: good governance, Food system, Right to food, Urban food security -
مشارکت مردم در اداره امور شهری، ضامن تحقق حکمروایی خوب و شایسته شهری است. در مدیریت شهری، اصل مشارکت در همه سطوح تصمیمگیری امری ضروری تلقی میشود. مشارکت بهعنوان اساسیترین عنصر در دستیابی به اهداف توسعه، بهویژه توسعه شهری از اهمیت خاصی برخوردار است. در این پژوهش به ارزیابی و مقایسه تطبیقی مشارکت شهروندان در مدیریت شهری برنامهریزی شده در محله اعتمادیه و محله اسکان غیررسمی بیسیم در شهر زنجان پرداخته شده است. پژوهش حاضر، ازنظر هدف کاربردی و به لحاظ روش توصیفی – تحلیلی (پیمایشی) و از نوع مقایسهای است. دادههای جمعآوریشده، در دو قسمت آمار توصیفی و آمار استنباطی با استفاده از نرمافزار SPSS تجزیهوتحلیل قرارگرفتهاند. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین تمام ویژگیها و عوامل مشارکت شهروندان در مدیریت شهری (مشارکت شهروندان در امور شهری، همکاری با شهرداری و سایر نهادهای مدیریت شهری، شرکت شهروندان در فعالیتهای شهروندی، تمایل مشارکت شهروندان با مدیریت شهری، وضعیت پرداخت هزینههای اقتصادی و درآمدی شهر، وضعیت انتقاد و حضور از عملکرد مدیریت شهری، وضعیت همکاری و شرکت در تهیه طرحهای شهری، شرکت در فعالیتهای داوطلبانه درزمینه مدیریت شهری، بسترسازی مدیریت شهری درزمینه مشارکت شهروندان مشارکت شهروندان برحسب نوع مشارکت) با حکمروایی خوب و شایسته شهری رابطه مثبت و معناداری وجود داشت. همچنین نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین مشارکت شهروندان در محلات برنامه ریی شده و مرفه در سطح شهر با محلات اسکان غیر رسمی و محروم اختلاف معناداری وجود دارد و این محلات با هم در مشارکت در مدیرت شهری تفاوت داشته اند.
کلید واژگان: مشارکت شهروندان, مدیریت شهری, محله اسکان غیررسمی بیسیم, محله برنامه ریزی شده اعتمادیهPeople's participation in the management of urban affairs guarantees the realization of good and worthy urban governance. In urban management, the principle of participation at all levels of decision-making is considered essential. Participation as the most basic element in achieving development goals, especially urban development, is of particular importance. In this study, a comparative evaluation of citizens' participation in urban management in the planned neighborhood of Etemadiyeh and the neighborhood of informal wireless housing in the City of Zanjan has been conducted. The present study is applied in terms of purpose and descriptive-analytical (survey) and comparative in terms of method. The collected data were analyzed in two parts- descriptive statistics and inferential statistics- using SPSS software. The results showed that there was a positive and significant relationship among all the features and factors of citizen participation in urban management (citizen participation in urban affairs, cooperation with the municipality and other urban management institutions, citizen participation in civic activities, citizen participation in urban management, status of payment of economic and revenue expenses of the city, status of criticism and presence of urban management performance, status of cooperation and participation in preparing urban plans, participation in voluntary activities in the field of urban management, urban management in the field of citizen participation based on type of participation) on one hand and good and decent urban governance on the other hand. Also, the results of the study showed that there is a significant difference between citizens' participation in planned and prosperous neighborhoods in the city and informal and deprived neighborhoods, and these neighborhoods differed in their participation in urban management.
Keywords: Citizen Participation, Urban Management, Wireless Informal Housing Neighborhood, Etemadiyeh Planned Neighborhood -
کیفیت زندگی به دلیل گسترش روند صنعتی شدن و پیشرفت فناوری مورد غفلت قرار گرفت. لذا، در پژوهش حاضر به ارزیابی تطبیقی کیفیت زندگی در محلات شهری و تاثیر ایجاد شهرک های صنعتی بر روی آن در شهر دندی پرداخته است. پژوهش از نوع کاربردی و به روش، توصیفی-تحلیلی می باشد. جمع آوری داده ها با استفاده از روش های کتابخانه ای میدانی انجام گرفت. جامعه آماری بالغ بر 1018 خانوار و حجم نمونه 279 بوده است. برای تجزیه وتحلیل از روش های آماری ویلکاکسون و کروسکال والیس استفاده شد. نتایج تحقیق حاصل از آزمون ویلکاکسون نشان می دهد که شهرک های صنعتی بر روی شاخص های کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، دسترسی و شاخص (زیرساخت ها، تاسیسات و حمل ونقل) کیفیت زندگی، تاثیر مثبت داشته و تنها بر روی شاخص زیست محیطی کیفیت زندگی، تاثیر منفی گذاشته است. در بین شاخص های کیفیت زندگی برای همه محلات، شاخص اجتماعی بیشترین شدت تفاوت بین دو دوره را دارد. آماره z شاخص اجتماعی برای کل محلات شهر 004/14- به دست آمد و کمترین شدت تفاوت بین دو دوره قبل و بعد از تاسیس شهرک های صنعتی مربوط به شاخص کالبدی است. آماره z شاخص کالبدی بین دو دوره قبل و بعد از احداث شهرک های صنعتی 994/9- می باشد. نتایج حاصل از مجموع شاخص های کیفیت زندگی در سطح محلات شهر دندی نشان می دهد که محله فردوس وضعیت بسیار خوبی دارد و محله کالسیمین از لحاظ کیفیت زندگی در وضعیت خوبی قرار دارد. محلات قدیم پایین و امیرالمومنین از لحاظ کیفیت زندگی در وضعیت ضعیفی و محلات ادارات و قدیم پایین از لحاظ کیفیت زندگی در وضعیت بسیار ضعیفی قرار دارند.
کلید واژگان: کیفیت زندگی, شهرهای کوچک اندام, شهر دندی, شهرک صنعتی, استان زنجانThe quality of life, due to the expansion of the process of industrialization and the advancement of technology, which takes into account the quantitative aspect of human life, and also due to the neglect of the qualitative aspects of human life, has been noticed by thinkers and thinkers of human sciences in the past few decades in Western countries. This research has dealt with the comparative evaluation of the quality of life in urban areas and the effect of the creation of industrial settlements on it in Dandi city. The current research is applied and descriptive-analytical in terms of method. Data collection has been done using library (books, articles, theses, and official organizational statistics) and field (questionnaire and observation) methods. The statistical population of the research is based on the population and housing census data of 1390, totaling 1018 households, out of which 279 cases were selected as a sample using Cochran's formula. Data analysis was done using descriptive and inferential statistical methods such as Wilcoxon and Kruskal Wallis statistical tests. The results of the Wilcoxon test in Dandi show that industrial settlements have had a positive effect on the physical, social, economic, access and quality of life indicators (infrastructure, facilities and transportation) and only on the environmental quality of life index. It is negative. Among the indicators of the quality of life for all neighborhoods, the social index has the greatest intensity of difference between the two periods (before and after the construction of industrial settlements). The z-statistic of the social index was obtained for all neighborhoods of the city - 14/004, and the lowest severity of the difference between the two periods before and after the establishment of industrial settlements is related to the physical index. The z-statistic of the physical index between the two periods before and after the construction of industrial settlements is -9.994. The results of the total indicators of the quality of life at the level of Dandi neighborhoods based on the Kruskal Wallis test show that Ferdos neighborhood is in a very good condition and Kalsimin neighborhood is in a good condition in terms of quality of life. In terms of the quality of life, the neighborhoods of Old Town and Amirul Mominin are in a poor state, and the neighborhoods of Adrat and Old Town are in a very poor state in terms of the quality of life.
Keywords: Quality of Life, Small cities, Dandi city, Zanjan Province -
شادی یک مفهوم جمعی است که همه عناصر سیستم شهر را در برمی گیرد. هدف پژوهش این است که الگوی مناسب شهر شاد برای شهر بابل در قالب عامل ها و مولفه های متناسب تبیین شود. پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی است و از نظر ماهیت توصیفی - تحلیلی و از نظر روش آمیخته است. جامعه آماری پژوهش برای تببین الگوی ایجاد شهر شاد، متخصصان علوم شهری در شهر بابل هستند که با استفاده از روش قضاوتی و در دسترس 28 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. در این پژوهش با بررسی مبانی نظری و پیشینه شهر شاد، عاملها و مولفههای شهر شاد احصاء شده است. سپس با روش دلفی فازی عاملها و مولفههای شهر شاد در شهر بابل تعیینشده است. پایایی و روایی ساختار پرسشنامه دلفی فازی با ضریب آلفای کرونباخ، ضریب پایایی ترکیبی و میانگین واریانس استخراجی در نرمافزار Smart PLS 3 بررسیشده است. سپس با روش تحلیل مسیر، مدلسازی معادلات ساختاری برای الگوی شهر شاد در شهر بابل در نرمافزار Smart PLS 3 انجامشده است. مطابق نتایج، عامل مدیریتی با ضریب مسیر 282/0 بیشترین تاثیر را در الگوی شهر شاد در شهر بابل دارد. عامل اقتصادی، کالبدی، اجتماعی و زیستمحیطی با ضریب مسیر 279/0، 265/0، 254/0 و 236/0 به ترتیب در رتبههای بعدی تاثیرگذاری بر شهر شاد در شهر بابل قرار دارند. برنامهریزی فضایی و توزیع مجدد برای دسترسی عادلانه شهروندان به خدمات شهری و کاربریهای شاد بهعنوان پیشنهاد اصلی بر اساس یافتههای پژوهش ارایهشده است.
کلید واژگان: شهر شاد, تبیین الگو, تحلیل مسیر, مدل معادلات ساختاری, شهر بابلHappiness is a collective concept that encompasses all elements of the city system. This study aims to explain the appropriate model of a happy city for Babol city in the form of appropriate factors and components. The present study is applied in terms of purpose and descriptive-analytical in nature and mixed in terms of method. The statistical population of the study to explain the pattern of creating a happy city is urban science specialists in Babol city, which was selected as a sample using a judgmental method and available to 28 people. The factors and components of the happy city in Babol were determined using the fuzzy Delphi method. The reliability and validity of the fuzzy Delphi questionnaire structure were evaluated with Cronbach's alpha coefficient, combined reliability coefficient and mean extraction variance in Smart PLS 3 software. Then, by path analysis method, has been done structural equation modelling for the model of a happy city in Babol city in Smart PLS 3 software. According to the results, the management factor with a path coefficient of 0.282 has the greatest impact on the model of a happy city in Babol city. Economic, physical, social and environmental factors with path coefficients of 0.279, 0.265, 0.254 and 0.236 are in the next ranks of impact on the happy city in Babol city, respectively. Spatial planning and redistribution for fair access of citizens to urban services and joyful uses are offered as the main suggestion based on the study findings. Keywords: Happy City, Pattern Explanation, Path Analysis, Structural Equation Model, Babol City.
Keywords: happy city, Pattern Explanation, path analysis, Structural Equation Model, Babol city -
هویت مکان پیش نیاز و پیش شرطی برای انسجام اجتماعی، شکل گیری و تقویت فرهنگ مدنی و دموکراتیک، همچنین محیطی جهت ایجاد نشاط و حیات شهری پایدار در سطوح کنش های فردی و اجتماعی شهروندان در متن فضا را دارد. هدف این مقاله بررسی تطبیقی مولفه های هویت مکان در فضای خیابانی آبرسان و شریعتی شهر تبریز است. مقاله حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی تحلیلی و همبستگی می باشد. داده ها با استفاده از منابع اسنادی (کتابخانه ای) و مطالعات میدانی (پرسشنامه محقق ساخته) گردآوری شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کل کاربران هر دو خیابان مورد مطالعه بوده است که در این میان تعداد 400 نفر به عنوان حجم نمونه مشخص و تعیین گردید. نمونه های تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده در دو فضای خیابانی آبرسان و شریعتی انتخاب شدند. جهت تحلیل داده ها از آزمون لون و تی تست دو نمونه ای مورد استفاده قرار گرفته است. نتایج کلی یافته ها که مبنای آن، نظریات کاربران فضای هر دو خیابان مورد مطالعه هست، نشان دهنده این امر است که از مولفه های چهار گانه (الگوهای شهرسازی، طراحی شهری، اجتماعی، و حسی و ادراکی) در قالب ده مقوله مورد بررسی هویت مکان، در حالت کلی خیابان شریعتی در بافت سنتی شهر تبریز بیشتر از آبرسان در بافت مدرن، هویت مکان را تولید می کند.
کلید واژگان: هویت مکان, امر فضایی, امر اجتماعی, خیابان شریعتی, آبرسانIntroductionUrbanologists have long held the view that the physical and social dynamics of public space play a central role in shaping public affairs and public culture. Identity of place is a prerequisite and precondition for sustainable planning and management for the value chain, social cohesion, formation and strengthening of civic and democratic culture, creating vitality and urban life at the level of individual and social actions of citizens in space. All of which are the building blocks of a good city and a meaningful urban identity. The purpose of this article is a comparative study of the components of identity of place in Abresan and Shariati street spaces of Tabriz.
Data and MethodThe present paper is applied in terms of purpose and descriptive-analytical in terms of method. Data were collected using documentary sources (libraries) and field studies (researcher-made questionnaire). The statistical population of this study included the total users of both streets studied, in which 400 people were identified as the sample size. The research samples were selected using simple random sampling method in Abresan and Shariati street spaces. Two samples of Leven test and t-test were used to analyze the data.
Results and DiscussionFindings show that in total, Shariati Street in nine of the ten variables studied means the aesthetic and visual quality of space with an average (3.85), mental image of space with an average (3.78), the quality of city furniture with an average (3.75) ), The feeling of security in the street space with an average (3.66), the sense of belonging to a place with an average (3.60), the experimental and psychological space of people with an average (3.83), the lifestyle of residents with an average (3.54), the variety of people's activities in space With average (3.52), accessibility and permeability (3.50), sociability and population with average (3.35) have higher mean than water supply, respectively, the only variable in which Abresan has the upper hand, the variable of accessibility and permeability with average (3.75) in favor of Abresan Street and (3.50) in Shariati. In other words, such an arrangement is in fact the rank of each variable in Shariati and Abresan streets, which is based on the opinions of their street users..
ConclusionThe general results of this study showed that of the three components in the form of ten categories studied identity of place, in general, Shariati Street in the traditional context of Tabriz produces more identity than modern Abresan in the modern context.
Keywords: Identity of Place, the Spatial, the Social, Abresan, Shahnaz Streets -
هدف تحقیق حاضر تبیین شاخص های بازآفرینی بافت های فرسوده شهر ارومیه بود تا ضمن بررسی ارجحیت و تعیین وزن شاخص ها در بازآفرینی، اهمیت و عملکرد این شاخص ها و چگونگی تعقیب آن ها از سوی نهادهای ذی ربط بررسی شود و درنهایت اولویت های اول در بازآفرینی تعیین شوند. روش پژوهش تحقیق حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بود که برای تبیین بازآفرینی بافت های فرسوده شهر از 24 شاخص استفاده شد که براساس پیشینه، مبانی نظری و مطالعات میدانی شناسایی شدند. برای بررسی ارجحیت شاخص ها در بازآفرینی، تعیین وزن هریک از آن ها و درنهایت مقدار سازگاری از مدل بهترین-بدترین استفاده شد. سپس به منظور بررسی چگونگی پیاده سازی شاخص های بازآفرینی از لحاظ اهمیت/عملکرد و مقدار تطابق آ ن ها از روش (اهمیت/عملکرد) استفاده شد. نمونه بررسی شده در تحقیق حاضر، خبره محور به تعداد 20 نفر بوده و به روش گلوله برفی انتخاب شدند. یافته های تحقیق نشان داد، شاخص های بازآفرینی بافت های فرسوده با مقدار مناسب 039/0 سازگار بودند که در این میان شاخص مشارکت دارای بهترین و شاخص تراکم جمعیت دارای بدترین ارجحیت در میان شاخص ها بودند. همچنین نتایج حاصل از مدل IPA، نشانگر تناقض زیاد میان اهمیت و عملکردهای شاخص های بازآفرینی بود؛ به طوری که بیشترین تلاش، سرمایه، هزینه و وقت برای بازآفرینی روی شاخص های با اولویت پایین گذاشته شده است؛ درحالی که در شاخص های با اهمیت زیاد، سطح عملکرد ثبت شده خیلی کم بوده است. براساس نتایج تحقیق، اولویت اول تمرکز بازآفرینی بافت های فرسوده در شهر ارومیه باید بر شاخص های مشارکت فردی-گروهی، بهبود جاذبه های تاریخی، بهبود اشتغال و درآمد باشد.
کلید واژگان: بازآفرینی, بافت فرسوده, ارومیه, IPA, BWMJournal Of Geography and Regional Development Reseach Journal, Volume:20 Issue: 2, 2022, PP 141 -166This research aimed to explain the regeneration indicators of worn-out structures of Urmia city. While examining the priority and determining the weight of the indicators in regeneration, the importance and performance of these indicators and the way of pursuing them by the relevant institutions are examined and finally the priority of the indicators are determined. A descriptive-analytical method was used to explain the regeneration of the city's worn-out structures. For this, 24 indicators, obtained from reviewing the literature, theoretical foundations, and field studies, were used. The priority of the indicators in regeneration, and the weight of each were determined. At the end, to see the compatibility value, the best-worst model was used, then the importance/performance method was used to check the way of implementing regeneration indicators. The sample is consisted of 20 people, selected by the snowball sampling method. The results showed that the regeneration indices of worn-out structures are consistent with the appropriate value of 0.039, among which the participation indicator has the best and the population density indicator has the worst preference. Also, the results obtained from the IPA model showed a great contradiction between the importance and functions of regeneration indicators, so that most effort, capital, cost and time for regeneration have been placed on indicators with low priority, while in important indicators, the level of performance is very low. The results showed as well that for the regeneration of worn-out structures in Urmia city, the programs should focus on indicators “individual-group participation”, “improvement of historical attractions”, and “improvement of employment and income”.
Keywords: Regeneration, Worn-out Structures, Urmia, IPA, BWM -
صنعت گردشگری به عنوان یکی از سودآورترین صنایع خدماتی جهان، اولویت درآمد اقتصادی در کشورهای بسیاری است. در این مقاله، با توجه به اهمیت جایگاه کلیدی دولت در اقتصاد به دلیل اینکه دولت بازیگر اصلی در فرآیند سیاسی توسعه گردشگری است، نقش سیاست های اقتصادی آن بررسی می شود. تحقیق حاضر ازلحاظ هدف، از نوع کاربردی؛ ازلحاظ روش انجام، از نوع توصیفی - تحلیلی و ازلحاظ شیوه گردآوری اطلاعات، از نوع پیمایشی و روش مقطعی بوده و از مصاحبه به عنوان ابزار جمع آوری داده ها استفاده شده است. منابع اطلاعاتی استفاده شده در این روش، مبانی نظری، پیشینه تحقیق، مشاهدات، مستندات، مصاحبه های عمیق با صاحب نظران، مدیران و کارشناسان باتجربه هستند. جامعه آماری بررسی شده شامل تمامی دست اندرکاران حوزه صنعت گردشگری است. نمونه آماری مصاحبه شده مشتمل بر 30 نفر از صاحب نظران علمی دانشگاهی و خبرگان در امر سیاست گذاری گردشگری و اقتصاد ایران بوده است. روش های نمونه گیری استفاده شده برای مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته با افراد مصاحبه شونده، روش نمونه گیری هدفمند قضاوتی و روش گلوله برفی هستند و تا مرحله اشباع نظری در موضوع مقاله انجام می شوند. تحلیل ساختاری بررسی ساختار عاملی بین متغیرهای مرتبه دوم بر متغیرهای مرتبه اول نشان می دهد ساختار عاملی بین متغیر مرتبه دوم توسعه گردشگری با متغیرهای مرتبه اول (توسعه کارآفرینی و فرصت های شغلی، رقابت بین مناطق مستعد، سرمایه گذاری دولت در بخش گردشگری، سیاست گذاری اقتصادی دولت در زمینه گردشگری، مشارکت حداکثری جامعه و بخش خصوصی) روابط علی معناداری دارند. در رابطه متغیر مرتبه دوم (توسعه گردشگری) با متغیر مرتبه اول، سیاست گذاری اقتصادی دولت در زمینه گردشگری (89/0=B) و رقابت بین مناطق مستعد (60/0=B) به ترتیب، در رتبه نخست و آخر قرار گرفتند. نتایج نشان می دهند مولفه سیاست گذاری اقتصادی دولت در زمینه گردشگری با ضریب 89/0، مولفه توسعه کارآفرینی و فرصت های اشتغال با ضریب 88/0 و مولفه سرمایه گذاری دولت در بخش گردشگری با ضریب 83/0 بیشترین تاثیر را در توسعه گردشگری در ایران دارند. همچنین مولفه مشارکت حداکثری جامعه و بخش خصوصی با ضریب 66/0 و مولفه رقابت بین مناطق مستعد با ضریب 60/0 کمترین تاثیر را در ارتقا و توسعه گردشگری دارند.کلید واژگان: سیاست های اقتصادی, دولت, گردشگردی, موانع توسعهThe tourism industry, as one of the most profitable service industries in the world, is the priority of the economic income of many countries. In this article, due to the importance of the key position of the government in the economy and because the government is the main player in the political process of tourism development, the role of its economic policies is examined. In terms of purpose, this research is of applied type, in terms of conducting method, it is of descriptive-analytical type, and in terms of data collection method, it is survey type. The cross-sectional method and interview are used as data collection tools. The sources of information used in this method are theoretical foundations, research background, observations, documents, and in-depth interviews with experienced managers and experts. The statistical population under investigation is all those involved in the field of the tourism industry. The statistical sample interviewed was 30 academic experts, experts in tourism policy and Iran's economy. The sampling method used for the in-depth semi-structured interview with the interviewees was the judgmental purposeful sampling method and the snowball method, and it is carried out until the theoretical saturation stage in the subject of the article. Structural analysis of examining the factor structure between the second-order variables and the first-order variables shows that the second-order variable (tourism development) and the first-order variables (entrepreneurship development and job opportunities, competition between potential areas, government investment in the tourism sector, economic policies of the government in the field of tourism, maximum participation of society and the private sector) have significant causal relationships. In the relationship between the second-order variable (tourism development) and the first-order variable, the government's economic policy in the field of tourism (B=0.89) and competition between susceptible regions (B=0.60) were identified as the first and last rank respectively. The results show that the government's economic policy component in the field of tourism with a coefficient of 0.89, the component of entrepreneurship development and employment opportunities with a coefficient of 0.88, and the component of government investment in the tourism sector with a coefficient of 0.83 have the greatest impact on the development of tourism in Iran. have. Furthermore, the component of the maximum participation of the community and the private sector with a coefficient of 0.66, and the component of competition between susceptible areas with a coefficient of 0.60 have the least effect on the promotion and development of tourism.Keywords: Economic Policies, Government, Tourism, development obstacles
-
شهرنشینی شتابان شهرهای ایران بعد از دهه 40، زمینه ساز شکل گیری بافت های ناکارآمد در بطن شهر و تشکیل بافت های فرسوده شهری شد. این تحقیق باهدف تبیین عوامل شکل دهنده بافت های ناکارآمد شهری در شهر زنجان انجام شده است و به منظور جمع آوری اطلاعات از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است که به منظور بررسی رابطه، اثرات و استخراج عوامل کلیدی از نرم افزار MICMAC و جهت نمایش توزیع این عوامل در سطح نواحی از مدل لکه های داغ در محیط GIS استفاده شده است. جهت سطح بندی نواحی شهر زنجان ازلحاظ عوامل کلیدی نیز از مدل تصمیم گیری EDAS استفاده شده که به منظور تعیین وزن و اهمیت هر یک از عوامل در مدل ایداس از مدل ANP استفاده شده است و نتایج تحقیق نشان داد که در بین 31 شاخص موردبررسی 8 شاخص بیشترین اثرگذاری را به عنوان عوامل کلیدی در ناکارآمدی داشته اند و توزیع عوامل کلیدی ناکارآمدی بافت شهری در سطح نواحی شهر زنجان با استفاده از مدل لکه های داغ نشان داده است که بیشترین میزان ناکارآمدی به شکل خوشه هایی با لکه های داغ در پهنه مرکزی تا حدودی جنوب و جنوب غربی شهر زنجان قرارگرفته اند و درنهایت سطح بندی نواحی شهر زنجان ازلحاظ عوامل کلیدی نشان داد که بیشترین ناکارآمدی به ترتیب متعلق به نواحی 2-5 و 1-1 می باشد که در مرکز و جنوب شهر واقع شده اند و در مرتبه بعدی نواحی 1-2 و ناحیه 1-3 که در جنوب غربی شهر قرارگرفته اند. درواقع ناکارآمدی همه جانبه ای این نواحی را مورد تهدید قرار داده است در مقابل ناحیه 4-6 در شمال شرقی شهر و در مرتبه بعدی ناحیه 4-5 در جنوب و ناحیه 3-4 در شمال شهر کمترین ناکارآمدی را داشته اند.
کلید واژگان: بافت ناکارآمد شهری, عوامل کلیدی, EDAS, زنجانThe accelerated urbanization of Iranian cities after the 40s the underlying causes of the formation of deteriorated areas within the city and the formation of worn urban tissues. The purpose of this study was to explain the factors that contribute to urban dysfunctional tissue in Zanjan, It has used two methods of library and field to gather information. MicMac Software has been used to investigate the relationship, effects and extraction of key factors and to display the distribution of these factors at the district level the hotspot model was used in the GIS environment. In order to level the areas of Zanjan city in terms of key factors the EDAS decision model was used in order to determine the weight and importance of each factor in the EDAS model the ANP model is used. And the results showed that among the 31 indicators studied 8 indicators have the most impact as key factors in deteriorated. And the distribution of key factors has shown the deteriorated of urban areas using the hotspot model, the greatest deteriorated is in the form of clusters with hotspots in the central part of the city, south and southwest of Zanjan. Finally, the leveling of the areas of Zanjan city in terms of key factors showed that the highest inefficiencies are belongs to areas 5-2 and 1-1 that thay are located in the center and south of the city and next time the areas 2-1 and 3-1, that they are located in the southwest of the city. In fact, it has threatened the all-round inefficiency for these areas. In contrast to area 6-4 in the northeast of the city and next time, areas5-4 in the south and areas 4-3 in the north of the city had the least deteriorated.
Keywords: Inefficient tissue, EDAS, MICMAC, Zanjan -
شهرها به عنوان دومین انقلاب در فرهنگ بشری با پیشینه درخشان درزمینه مدیریت شهری در عصر حاضر با یکی از بزرگ ترین چالش های خود با عنوان بافت های فرسوده دست وپنجه نرم می کند. این تحقیق با تحلیل های ساختار شکنانه از روند برنامه ریزی مرسوم زمان حال؛ بر تحلیل بازآفرینی بافت های فرسوده شهر زنجان در بازه زمانی آینده تاکید دارد. بدین منظور جهت جمع آوری اطلاعات از دو روش میدانی-کتابخانه ای بهره برده شده و برای تحلیل از 40 شاخص در قالب 3 مولفه (اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و کالبدی-فضایی) استفاده شده است. برای ارزیابی روابط بین شاخص ها و عملکرد هریک از آن ها درروند بازآفرینی شهری از نظر کارشناسان متخصص در این زمینه و از نرم افزار MICMAC استفاده شده که درنهایت 12 شاخص به عنوان کلیدی ترین عوامل شناسایی و متناسب با آن 6 گمانه محتمل با اجماع نظر کارشناسان طراحی شده و برای ارزیابی گمانه ها از نظرات 4 گروه (شهروندان، کسبه، اجتماعات محلی، مدیران شهری) در محیط SMIC استفاده شده است. نتایج حاصل از ارزیابی یافته های تحقیق نشان داده است که بازآفرینی بافت های فرسوده شهر زنجان دارای 64 سناریو با درجات احتمال تحقق مختلف بوده است. در این میان 30 سناریو با ضریب احتمال 0 وجود داشته و در مقابل 20 سناریو با ضریب احتمال قوی شناسایی شده است و سناریوهای 64 و 50 محتمل ترین سناریوها بوده اند که بر ایستا بودن وضعیت درآمد- اشتغال و روند تسهیلات دولتی، افزایش میزان آلودگی، افزایش عمر ابنیه و کاهش کیفیت آن ها دلالت دارد که با توجه به نتایج تحلیل های صورت گرفته، در مرحله اول باید زمینه بهبود تعلق خاطر در شهروندان ایجاد و در مرحله بعدی با بهبود زمینه های ارایه تسهیلات دولتی، زمینه را برای گروه های مختلف به منظور فعالیت هرچه بیشتر فراهم کرد.
کلید واژگان: ازآفرینی شهری, بافت فرسوده, ذینفعان, آینده نگاری, زنجانCities as the second revolution in human culture with a brilliant offer in the field of urban management in the modern era are facing one of its greatest challenges as worn-out textures. This study, with destructive analysis of the current planning process, has attempted to analyze the regeneration of worn-out tissues in Zanjan in the future. For this purpose, two field-library methods have been used for data collection and 40 indices have been used for the analysis in three components (economic, socio-cultural, physical-spatial). MICMAC software was used to evaluate the relationships between indicators and their performance in the urban regeneration process. Finally, 12 indicators were identified as the key factor and designed accordingly. The views of 4 groups (citizens, business, local communities, urban managers) in the SMIC environment were used to evaluate the boreholes. The results of the evaluation of the research findings showed that the regeneration of worn-out tissues in Zanjan has 64 scenarios with. In the meantime, 30 scenarios with a probability factor of 0 and 20 with a probability factor of 20 have been identified, although scenarios 64 and 50 are the most likely scenarios for static income-employment status and government amenities, increased pollution rates, increasing the life of the buildings and reducing their quality. According to the results of the analysis, in the first stage, the ground for improving the belonging of citizens should be created and in the next step, by improving the field of providing government facilities provided the ground for different groups to work as much as possible.
Keywords: : Urban regeneration, worn-out tissue, stakeholder, Foresight, Zanjan -
هویت مکان ترکیبی از سه ضلع «مکان به مثابه محیط مادی»، «مکان به مثابه فضامندی اجتماعی»، و «مکان به مثابه تفاوت تجربی و روانی افراد از فضا» است، نوشتار پیش رو کوشیده است که در تبیین هویت مکان فضای خیابانی از منظر پوزیتیویستی و پدیدارشناختی بر مولفه نخست آن یعنی فضا به مثابه محیط مادی که خود آفریننده تعامل اجتماعی و شناخت فضایی است را از منظر جین جیکوبز و کوین لینچ دو تن از متفکران برجسته شهری این مهم را مورد واکاوی و تحلیل قرار دهد. در راستای این هدف، پژوهش حاضر در پی شناخت میزان تاثیرات مستقیم و غیرمستقیم مولفه های مختلف فیزیکی و ذهنی هویت مکان در متن فضای خیابانی آبرسان تبریز مورد مطالعه قرار گرفت. بدین منظور، در ابتدا به تاثیر فرم فضایی از طریق ویژگی کاربری های بزرگ مقیاس، تنوع و اختلاط کاربری ها، ویژگی های بافت شهری منطقه (میزان تراکم مسکونی و جمعیتی)، تعداد طبقات ساختمان ها، دانه بندی قطعات ساختمانی، امکان نفوذپذیری در بین ساختمان ها، امکان دسترسی آسان به فضای عمومی از فضای خیابانی آبرسان، مورد تحلیل قرار گرفت. برای تحلیل این مولفه ها، از روش توصیفی تحلیلی و همبستگی و بر مبنای مدل های تابع فاصله اقلیدسی، شبکه های عصبی، و آمار فضایی در محیط ArcGIS استفاده گردید. همچنین برای بررسی میزان تاثیر مولفه های کالبدی خیابان بر هویت مکان، داده های میدانی از طریق پرسشنامه گردآوری و سپس با استفاده از مدل رگرسیون چندمتغیره خطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بررسی و تجزیه و تحلیل نقشه ها نشان می دهد که خیابان آبرسان تبریز دارای ویژگیهای کالبدی باکیفیت و قابل قبول است که می بایست در تحقیقات برنامه ریزی و مدیریت شهری مورد توجه عمیق قرار گیرد؛ بدین معنا که نقشه ها نشان دادند که ویژگی های کالبدی و فضایی خیابان آبرسان تبریز می توانند به عنوان عوامل ایجاد و توسعه هویت مکان نسبت معناداری در تحلیل فضایی در خود بازنمایی می کنند؛ همچنین نتیجه مدل رگرسیون چندگانه نشان داد که مولفه های کالبدی با ضریب تعیین 78 درصد، نقش زیادی در توسعه هویت مکان خیابان آبرسان تبریز ایفا می کند. از این بین، متغیر تصویر ذهنی و خوانایی با ضریب بتای 45 درصد، بیشترین تاثیر مثبت را در شکل گیری هویت مکان دارد.
کلید واژگان: هویت مکان, ساختار فیزیکی, شناخت فضایی, فضاهای عمومی, خیابان, آبرسان, شهر تبریزJournal of SHAHR-HA, Volume:9 Issue: 30, 2022, PP 179 -212If we classify place identity under the categories of "place as a material environment", "place as a social space", and "place as an experiential and psychological difference of people from space", the present article has tried to explain place identity of street space from a positivist and phenomenological perspective toward its first component, “space as a material environment”, which is in turn the creator of social interaction and spatial cognition, as referred to by Jane Jacobs and Kevin Lynch. In line with this goal, the present research is an attempt to identify the direct and indirect effects of various physical and mental components of place identity on the context of Tabriz Abresan Street space. For this purpose, using the theories of Jane Jacobs and Kevin Lynch, two prominent urban thinkers, first the effect of spatial form on the characteristics of large-scale land uses, diverse and mixed land uses, the characteristics of the urban fabric of the region (population density and Net Residential Density (NRD)), number of building floors, graining of building parcels, possibility of permeability between buildings, ease of access to public space, and proximity was studied according to the characteristics of adjacent uses in street space from the point of view of Jane Jacobs. In addition, the map of people's mental image was drawn according to the point of view of Kevin Lynch and based on the interview conducted with ten informed users of the street space of Abresan Area. To analyze these components in the street space of the Abresan Area of Tabriz, models of Euclidean distance function, neural networks, and spatial statistics in ArcGIS Software environment were used. To draw a mental image map, ten non-specialist users aware of the space were interviewed. The results showed that considering physical and mental dimensions from the perspective of positivist and phenomenological geography provides the basic basis for a broader qualitative analysis of the causes of attractiveness, high social value in people's minds and the overall identity of street spaces. Basically, to draw the scientific boundaries of geography, knowledge of these matters will provide a strong theoretical basis for the next steps of representing the place identity in public spaces of cities, implying that quantitative geography along with qualitative geography give a more comprehensive analysis of place identity.
Keywords: Place Identity, Physical Structure, Spatial Cognition, Public Spaces, Abresan Street, Tabriz -
هدف اصلی برنامه های استطاعت پذیری مسکن رفع نیازهای خانواده های آسیب پذیر - افراد کم درآمد و متوسط است. بااین وجود شواهد حاکی از آن است که در تحقق مسکن قابل استطاعت اهداف توسعه پایدار فراموش شده و یا به عمد در نظر گرفته نمی شوند، حال آنکه پیش شرط استطاعت پذیری مسکن، پایداری آن است. این مطالعه باهدف بازنگری مفهومی در عوامل دستیابی به مسکن پایدار قابل استطاعت(SAH) در کشورهای درحال توسعه صورت پذیرفته است. بنابراین از رویکردی بین المللی برخوردار است. برای این منظور از روش تحلیل محتوا، برای مفهوم پردازی استطاعت پذیری مسکن و شناسایی عوامل موفقیت (SFS) استفاده شد. سپس در یک فرایند پیمایشی در قالب پرسشنامه از متخصصان این حوزه درخواست گردید تا هریک از "عوامل موفقیت" شناسایی شده را با توجه به سطح ضرورت یا درجه اهمیت رتبه بندی نمایند. داده های جمع آوری شده از طریق اسناد و پاسخ دهندگان مربوطه به ترتیب با NVivo و بسته آماری برای علوم اجتماعی (SPSS) تجزیه وتحلیل گردید. یافته ها نشان داد که از بین 35 معیار اولیه، 23 معیار کفایت لازم را برای قرارگیری در لیست شاخص های ضروری موفقیت بدست آوردند. "اراده سیاسی و تعهد به مسکن قابل استطاعت"، "تدوین سیاست های کارآمد برای بازار مسکن"، "بودجه کافی و تامین آن"، "تامین یارانه مسکن برای خانوارهای کم درآمد" و "حکمروایی خوب" پنج معیاری هستند که بالاترین درجه ضرورت را به خود اختصاص داده اند. همچنین نتایج این پژوهش روشن نمود که در بین ابعاد پایداری، بعد نهادی/ مدیریتی به دلیل داشتن روابط مستقیم و غیرمستقیم بسیار با سایر ابعاد مسکن دارای اولویت اصلی در تبیین الگوی مسکن قابل استطاعت پایدار است
کلید واژگان: استطاعت پذیری, پایداری, فاکتورهای ضروری موفقیت, مسکنIntroductionRapid urbanization poses a significant challenge to accommodating the poor, particularly in developing countries during the urbanization. To address this issue, affordable housing has become the agenda for many governments in a bid to improve the living condition of low income households. Affordable housing usually refers to a housing that is affordable to specified eligible households whose income is not adequate to access appropriate housing in the market. However, there is evidence to show that affordable housing is not adequately supported to achieve sustainable goals. Whereas sustainability is a basis of housing affordability by less spending on energy bills, transportation and health care. This study aims to conceptually revise the factors of achieving sustainable affordable housing (SAH) with systematic approach in developing countries. The first step to achieve SAH is identifying Critical Success Factors (CSF). CSFs are those few key areas, which if available, would guarantee the success of an organization or a project and if not taken serious, might lead to failure of a project. In this regard, this study aims to conceptually revise the factors of achieving SAH with systematic approach in developing countries.
MethodologyThe present paper is applied in terms of purpose and descriptive AND analytical in terms of method. In the first step, the content analysis method was used to conceptualize and identify success factors. 32 documents were selected, which were selected from Science Direct, Springer, Taylor Francis and Google Scholar. The data was analysed using NVivo version 10 software package. The document analysis findings were converted to a questionnaire to identify the level of criticality of the SFs. Initially, the questionnaire was tested using a pilot survey to test the validity, fitness, and comprehensiveness of the SFs. After confirming, "success criteria for achieving sustainable housing" was added to the main questionnaire and the respondents were asked to score the criticality using a 5-point Likert scale from 1 (not important) to 5 (very important). The questionnaires were sent to all individuals who had conducted research in reputable scientific journals in the field of affordable housing or sustainable housing, provided their email was available. Of the 490 copies of the questionnaire sent, 106 copies were returned, but only 102 were considered usable based on the completeness of the questionnaire. Then The IBM Statistical Package for the Social Sciences (SPSS) was used in carrying out the statistical analyses. In this context, one sample t-test was used to compare the average of factors, the Normalization function in order to standardize and identify the critical factors and Path Analysis in order to determine the direct and indirect effects of the indicators and also to identify the main dimension in explaining the sustainable housing model.
Results and DiscussionThe findings showed that from the preliminary list of 35 key sustainability indicators of affordable housing that were identified through an extensive literature review, 23 CSFs were finally highlighted. "Political will and commitment to affordable housing", "Formulation of sound housing market policies", "Adequate Budget and Supply", "Providing Housing Subsidies for Low-Income Households " and "Good Governance" are five factors that have the highest criticality according to experts in different countries. The results of this study also demonstrated that among the dimensions of sustainability, the institutional /managerial dimension, due to its direct and indirect relationship with other aspects, has generally the main priority in explaining the SAH model.
ConclusionIdentifying critical success factors plays a fundamental role in the realization of sustainable affordable housing. In this way, having a comprehensive approach and systematic approach is necessary. The institutional /managerial dimension, due to strong multilateral relationship with other aspects, has the main priority in explaining the SAH model. Therefore, governments need to provide the necessary conditions for the establishment of sustainable housing governance in order to address the crisis of housing management in developing countries by focusing on the role of local governments.
Keywords: Affordability, sustainability, essential success factors, housing -
سکونتگاه های مساله دار به عنوان چالشی جدی فراروی کشورها، تجربه عینی روابط پنهان قدرت بازیگران خود بوده که سهم هریک از آنها در تولید این فضاها متفاوت بوده است. محله اسلام آباد شهر زنجان به دلیل موقعیت خاص و ویژگی های منحصربه فرد خود در فرآیند تکوین شهر، جولانگاه بازیگران مختلف بوده است. از این رو هدف پژوهش حاضر، تبیین اثرات عملکرد بازیگران در تولید متن سکونتگاه های مساله دار شهری با رویکرد حق به شهر و تحلیل انتقادی می باشد. پژوهش حاضر از نظر ماهیت کیفی و از نظر نوع کاربردی است. جهت تبیین متن/فضا در سکونتگاه های مساله دار ترکیبی از روش کیفی-کمی استفاده شد. متغیرهای اصلی پژوهش در ارتباط مستقیم با ساکنان جمع آوری شده و سپس به روش تکنیک دلفی توسط 50 کارشناس منتخب انتخاب و تکمیل گردید. بررسی تاثیرات شاخص ها از آزمون تی تک نمونه ای در محیط نرم افزار Spss صورت گرفته و جهت پیوند قدرت و ایدیولوژی بازیگران در تولید متن/فضا سکونتگاه های مساله دار از نرم افزار Mactor استفاده شد. یافته ها نشان داد که تجربه زندگی ساکنان از نظر کارشناسان در قالب مفاهیمی چون فقر، نادیده گرفته شدن، عقب ماندگی، نیروهای نامریی، تعارض منافع، ابهام در سرنوشت، فاصله ادعا و عمل، فاصله میان ما و آنان، دوگانگی و تضاد و منافع شخصی نه خیر مشترک معنا یافته است. مفاهیمی که نهادینه شدن ایدیولوژی های مسلط و عدم آگاهی و ضعف اقتصادی ساکنین این سکونتگاه ها و تقابل راهبردهای فضایی دولت/مدیریت شهری در برابر تاکتیک های فضایی مردم را نمایش می دهند. نقش مدیریت میانی به عنوان حلقه اتصال میان مدیریت دولتی و مدیریت محلی در تولید متن/فضا سکونتگاه های مساله دار چشم گیر بوده است. رمزگشایی معنای پنهان در پس معنای ظاهری با شناخت حقوق کاربران این سکونتگاه ها می تواند شرایط تسلط بازیگران اصلی را در قالب خود-اداره گری و خود-مدیریتی در سطوح مختلف افزایش دهد.
کلید واژگان: تحلیل انتقادی, بازیگران شهری, تولید متن, سکونتگاه های مساله دار, شهر زنجان, محله اسلام آبادIntroductionThe critical discourse approach as a emerging discourse trying to link between power and the dominant ideologies of actors in social contexts. Problematic settlements as a serious challenge to countries, have been hidden power relations objective experience of actors that the contribution of each of them in the production of these space have been different. therefore the purpose of the present study is explain the effects of actors' activities on the production of the text of problematic urban settlements with a critical discourse and right-to-city approaches.
Data and MethodResearch method of the present study in terms of nature is qualitative and in terms of the type is analysis method.For explaining the text / space in problematic settlements was used a combination of qualitative-quantitative methods.Then the research variables were extracted and tested with Delphi technique that the 50 experts selected them.The effects of the indicators were evaluated by a one- sample t-test in Spss software and for the link the power and ideology of the actors was used in the production of text /space of problematic settlements with Mactor software.
Results and DiscussionAccording to experts idea, findings showed that life experience of residents in the form of concepts such as poverty, neglect, backwardness, invisible forces, conflict of interest, ambiguity in fate, distance between claim and action, distance between us and them, duality and conflict and personal interests not common good, has found meaning. Concepts show the confrontation of government/urban management space strategies against the space tactics of weak people with naturalization of the dominant ideologies and the lack of awareness and economic weakness of the rsidents of these settlements. The role of middle management as a link between government and local management have been significant in the production of text / space of problematic settlements.
Conclusionrecognizing the rights of the users of these settlements with decryption of hidden meaning behind the apparent meaning, it can be increased the conditions of domination of the main actors at different levels in the form of self-Administered and self-management.
Keywords: Critical Analysis, Urban Activists, Text Production, Problematic Settlements, Zanjan City, Islamabad Neighborhood -
داشتن اطلاعات روزآمد از کاربری و پوشش زمین به ویژه در محدوده های شهری و آگاهی از تغییر و تحولات آن در طول یک دوره زمانی برای برنامه ریزان و مدیران بسیار حایز اهمیت است. این پژوهش، با هدف پایش تغییرات فضایی کاربری و پوشش زمین در محدوده شهری بابل و امیرکلا در دوره 1986 تا 2020 و پیش بینی آن در سال 2030 تهیه شده است. پژوهش حاضر بر اساس هدف، کاربردی و بر اساس ماهیت و روش، توصیفی-تحلیلی است. جهت گردآوری اطلاعات از تصاویر ماهواره لندست 5 و 8 استفاده شده است. برای آشکارسازی و طبقه بندی تصاویر از مدل Fuzzy ARTMAP و جهت تحلیل تغییرات کاربری و پوشش زمین از مدل کراس تب و LCM و برای پیش بینی کاربری و پوشش زمین در سال 2030 از مدل CA-Markov در محیط نرم افزار IDRISI TerrSet استفاده شده است. همچنین از نرم افزار ARC GIS برای ترسیم نقشه های نهایی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که تبدیل کاربری باغ و کشاورزی آبی به اراضی ساخته شده روند رو به رشدی داشته، به طوری که این اراضی از 3/11 درصد در سال 1986 به 7/19 درصد در سال 2020 افزایش یافته است و مطابق پیش بینی انجام شده در سال 2030، اراضی ساخته شده به 2/22 درصد از کل مساحت می رسد. هچنین نسبت اراضی ساخته شده به اراضی ساخته نشده از 8/12 درصد در سال 1986 به 5/24 درصد در سال 2020 افزایش یافته است و پیش بینی می شود به 6/28 درصد در سال 2030 برسد که این امر میزان تخریب باغ و اراضی کشاورزی را نشان می دهد.
کلید واژگان: تغییرات فضایی, کاربری و پوشش زمین شهری, تصاویر ماهواره لندست, بابل, امیرکلاUp-to-date information on land use and land cover, especially in urban areas, and awareness of its changes and developments over a period of time is very important for planners and managers. The present study aims to monitor spatial changes in land use and land cover in the urban area of Babol and Amirkola in the period 1986 to 2020 and forecasting it for 2030. The present research is applied based on the purpose and descriptive-analytical based on the nature and method. Data are taken from Landsat 5 and 8 satellite images. The Fuzzy ARTMAP model was used to detect and classify images, the cross-tab and LCM models were used to analyze land use and land cover changes, and the CA-Markov model was used to predict land use and land cover in 2030 in the IDRISI TerrSet software environment. ArcGIS software was also used to draw the final maps. The results showed that the conversion of garden-use and irrigated agriculture into the built environment has a growing trend, so that these lands have increased from 11.3% in 1986 to 19.7% in 2020 and according to the forecast by 2030, built-up land will reach 22.2% of the total area. Also, the ratio of built-up to non-built land has increased from 12.8 percent in 1986 to 24.5 percent in 2020, and is projected to reach 28.6 percent in 2030, which shows the high rate of garden and agricultural lands destruction.
Keywords: Spatial Changes, Urban Land Use, Land Cover, Landsat Satellite Images, Babol, Amirkola -
با گسترش شهرنشینی و در پی آن افزایش جمعیت بیکار، انجام فعالیت های کشاورزی در داخل و پیرامون مناطق شهری طیف وسیعی از فرصت های کسب و کار را پیش روی شهرنشینان به ویژه جوانان و فارغ التحصیلان دانشگاهی به خصوص در کشورهای در حال توسعه و کم درآمد قرار می دهد. توسعه ی کسب و کارهای کشاورزی شهری همچون کسب و کارهای سایر بخش های اقتصادی همواره با مشکلات و موانعی روبروست. پژوهش حاضر با هدف شناسایی چالش های کسب و کارهای کارآفرینانه ی کشاورزی شهری انجام گرفته است. رویکرد این پژوهش، کیفی و به روش نظریه ی مبنایی یا داده بنیان می باشد، که در آن برای گرد آوری اطلاعات مورد نیاز از مصاحبه ی نیمه ساختارمند با 23 نفر از صاحبان کسب و کارها و کارآفرینان در زمینه های مختلف کشاورزی در شهرستان زنجان استفاده شده است. با تحلیل متن مصاحبه ها، طی کدگذاری باز تعداد 116 گزاره مفهومی در ارتباط با هدف تحقیق استخراج شد. این مفاهیم، طی کدگذاری محوری، در قالب 22 خرده مقوله و سپس طی کدگذاری انتخابی در 7 مقوله ی کلی دسته بندی شدند. طبق این دسته بندی مهم ترین چالش های توسعه ی کسب و کارهای کشاورزی شهری شامل چالش های اقتصادی، مکانی - اقلیمی، قانونی - نهادی، دانشی - آموزشی، تکنولوژی، فرهنگی - اجتماعی و چالش های دسترسی به بازار و سودآوری کسب و کار می باشند.
کلید واژگان: کسب و کار, کشاورزی شهری, کارآفرینی, اشتغال, شهرستان زنجانWith the expansion of urbanization and an increase in the unemployed population, agricultural activities within and around the urban areas provide a wide range of business opportunities to urban young people and university graduates, especially in developing and low-income countries. The development of urban agricultural businesses, like those in other sectors of the economy, always faces problems. The purpose of this study was to identify the challenges of entrepreneurial urban agricultural businesses. The approach of this study is qualitative and grounded theory methodology was used in this study. Information in this study collected by using semi-structured interviews with 23 business owners and entrepreneurs in different agricultural fields have been used in Zanjan Township. By analyzing the content of the interviews, 116 conceptual propositions related to the purpose of the research were extracted during open coding. These concepts were categorized into 22 subcategories during axial coding and then into 7 general categories during selective coding. According to this category, the most important development challenges of urban agricultural businesses include economic, spatial - climatic, legal - institutional, scientific-educational, technological, cultural - social and challenges related to market access and business profitability.
Keywords: Business, Urban Agriculture, Entrepreneurship, empolyment, Zanjan Township -
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش مشارکت عمومی در افزایش تاب آوری اجتماعی سکونتگاه های غیررسمی در برابر همه گیری کوید-19 در زنجان است. پژوهش حاضر ازنظر هدف از نوع کاربردی و ازنظر ماهیت و روش پژوهش از نوع ترکیبی کیفی-کمی است. گردآوری داده ها براساس روش پیمایشی تخصصی و اسنادی بوده است. حجم نمونه شامل 15 نفر از کارشناسان دانشگاه ها و مراکز پژوهشی است. از روش نمونه گیری هدفمند و برای پردازش داده ها از مدل تحلیل معادلات ساختاری و روش تحلیل مسیر در نرم افزار PLS استفاده شد. یافته ها حاکی از آن است که از میان شاخص های تعامل اجتماعی، گرایش به برقراری ارتباط از طریق فضای مجازی به عنوان مهم ترین متغیر شناسایی شد. ضریب تعیین متغیر «نقش مشارکت مردمی» بر متغیر «تاب آوری اجتماعی در برابر بیماری های کوید-19» برابر با 853/0 به دست آمد؛ یعنی 85 درصد از تغییرات متغیر وابسته (تاب آوری) با چهار متغیر مستقل (اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی، پیوند اجتماعی و تعامل اجتماعی) بررسی می شود؛ بنابراین هر چهار متغیر مستقل پژوهشی توانسته اند به طور هم زمان بیش از 70 درصد از متغیرهای وابسته را بررسی کنند و تاب آوری را از طریق 17 معیار تعریف شده در رابطه با یکدیگر تحت تاثیر قرار دهند. 15 درصد باقی مانده از عوامل دیگری به دست می آید که به طور غیرمستقیم بر تاب آوری تاثیر می گذارند و متغیر وابسته تحقیق را تحت تاثیر قرار می دهند. درنهایت می توان گفت محله های آسیب پذیر زنجان به موازات استفاده از مشارکت و درنتیجه ارتقای تاب آوری اجتماعی، اثرات پاندمی کوید-19 را تعدیل می کنند.
کلید واژگان: مشارکت مردمی, تاب آوری اجتماعی, سکونتگاه های غیررسمی, پاندمی کوید-19Journal Of Geography and Regional Development Reseach Journal, Volume:19 Issue: 2, 2021, PP 383 -415A resilient society is one that can have structures, processes, and identity when a sudden or gradual change and pressure occurs in it, which can transform into a new and better organization and continue its life on a better level. The main purpose of this study is to investigate the role of public participation in increasing the social resilience of informal settlements against the epidemic of Covid-19 in Zanjan city. This applied research used aqualitative-quantitative method. Data collection was based on a specialized and documentary survey method, and the sample size included 15 experts from universities and research centers.The purposeful sampling method was used. Moreover, structural equation analysis model and path analysis method in PLS software were used for data processing. The findings show that among the indicators of social interaction, the tendency to communicate through virtual space is the most important variable, and the coefficient of determination of the variable “role of public participation” on the variable “social resilience against the diseases of Covid-19” is 0.853, which means that 85% of the changes in the dependent variable (resilience) are investigated with 4 independent variables(social trust, social cohesion, social bond and social interaction).Therefore,all four independent research variables have been able to simultaneously examine more than70% of dependent variables and influence resilience through17criteria defined in relation to each other. The remaining15% is obtained from other factors that indirectly affect resilience and the dependent variable of the research. Finally, it can be said that the vulnerable neighborhoods of Zanjan moderate the effects of the Covid-19 pandemic with the use of participation and as a result of promoting social resilience.
Keywords: Public participation, Social Resilience, Informal settlements, Covid-19 Pandemic -
عدم تعادل و توازان منطقه ای، یکی از مسایل و چالش های بارز توسعه فضایی در ایران می باشد که همراه با گسترش شهرنشینی و افزایش تعداد شهرها به شکل گیری نظام شهری ناکارآمد و ازهم گسیخته ای در سازمان فضایی کشور منجر شده است. شهرهای استان زنجان مانند اغلب استان های کشور دارای عدم تعادل های منطقه ای است که نمونه آن نامتعادل بودن سازمان فضایی استان می باشد. این پژوهش، باهدف دستیابی به شناخت تفاوت ها و دگرگونی نظام شهری، به بررسی دگردیسی سازمان فضایی نظام شهری استان زنجان در طی دوره 1335 تا 1395 پرداخته است. در انجام این پژوهش، روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و روش گردآوری داده ها اسنادی- کتابخانه ای استفاده شده است و برای تجزیه وتحلیل داده ها از شاخص نخست شهری، شاخص دوشهر، شاخص چهار شهر، شاخص چهارشهرمهتا، مدل تودیم، مدل رقومی ارتفاع استفاده شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد، عدم تعادل فضایی در نظام شهری استان زنجان مشهود است و با وجود 21 نقطه شهری در این استان، رشد و گسترش شهری بیشتر مختص به چهار شهر اصلی زنجان، قیدار، خرمدره و ابهر است. با گذشت زمان برخلاف کاهش نخست شهری در استان زنجان نظام شهری به سمت تعادل گرایش دارد با وجود افزایش تعداد شهرهای کوچک برای کاهش عدم تعادل در نظام شهری استان شاهد فاصله زیاد این شهرها با شهر نخست می باشیم که نظام شهری را به سمت عدم تعادل سوق داده است؛ که از دیگر عوامل موثر در تشدید این نابرابری و عدم تعادل می توان به عامل جغرافیایی، نحوه تخصیص بودجه در شهرهای استان، توزیع نامناسب جمعیت و تمرکز امکانات و زیرساخت ها در شهر زنجان و قدرت و نقش بلامنازع آن در نظام شهری استان و نقش ناچیز شهرها و رابطه تقریبا یک طرفه آن ها با مرکز استان یعنی شهر زنجان اشاره کرد.
کلید واژگان: سازمان فضایی, دگریسی, نظام شهری, نخست شهری, استان زنجانImbalances and regional imbalances are one of the major challenges of spatial development in Iran which has led to the formation of inefficient and disrupted urban system in the country with the expansion of urbanization and increasing number of cities. The cities of Zanjan province, like most of the provinces in the country, have regional imbalances such as the imbalance of the province's spatial organization. This research aims to understand the differences and changes of the urban system, It has studied the transmutation of the spatial organization of the urban system of Zanjan province during the period 1335to1395. In this research, descriptive-analytical research method and documentary-library data collection method were used. Descriptive-analytical method and library and documentation information using quantitative models: Urban Primacy Index, Two City Index, Four City Index, Mahta Four City Index, Todim model, digital elevation model were used. The results show that spatial imbalance is evident in Zanjan province's urban system and despite 21 urban points in this province, urban growth and development is more specific to the four main cities of Zanjan, Qidar, Khorramdareh and Abhar. Over time, unlike the first urban decline in Zanjan province, the urban system tends to be in equilibrium. Despite the increase in the number of small towns in order to reduce the imbalance in the urban system of the province, we see a large distance from these cities with the first city leading the urban system to imbalance. have given; Other factors that exacerbate this inequality and imbalance include geographical factor, budget allocation in provincial cities, inadequate population distribution and concentration of facilities and infrastructure in Zanjan city and its undesirable role in provincial urban system and insignificant role of cities. And their almost one-sided relationship with the center of the province, the city of Zanjan.
Keywords: spatial organization, Metamorphosis, urban system, Urban Primacy, Zanjan Province -
امروزه مشارکت عمومی و خصوصی (PPP) به عنوان یک روش تهیه جایگزین برای ارایه خدمات عمومی شکل گرفته و نقش آن در تحقق مسکن قابل استطاعت در کشورهای درحال توسعه با رویکردی جامع ضرورتی است که کم تر به آن پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نظر روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و از نظر هدف کاربردی است. درگام نخست به منظور مفهوم پردازی مشارکت های عمومی-خصوصی و شناسایی عوامل موفقیت (SFS) از روش تحلیل محتوا استفاده گردید. سپس در یک فرایند پیمایشی در قالب پرسشنامه از متخصصان کشورهای مختلف در این حوزه درخواست گردید تا هریک از عوامل موفقیت شناسایی شده را با توجه به سطح ضرورت یا درجه اهمیت رتبه بندی نمایند. داده های جمع آوری شده از طریق اسناد و پاسخ دهندگان مربوطه به ترتیب با NVivo و بسته آماری برای علوم اجتماعی (SPSS) تجزیه وتحلیل گردید. یافته ها نشان داد که از بین 24 معیار اولیه، 16 معیار کفایت لازم را برای قرارگیری در لیست شاخص های ضروری موفقیت بدست آوردند."چارچوب قانونی مطلوب و کارآمد"،"اراده سیاسی و تعهد به PPP مسکن قابل استطاعت" و "تخصیص و تقسیم منصفانه ریسک" سه معیاری هستند که بالاترین درجه ضرورت را مطابق نظر متخصصان کشورهای مختلف به خود اختصاص داده اند. همچنین یافته های حاصل از تحلیل عاملی روشن نمود که چهار عامل "بعد سیاسی، قانونی-نهادی"، بعد اقتصادی"، "قرارداد معقول" و"مشوق ها و محرک ها" به ترتیب با تبیین 299/30، 319/17، 694/11و 650/9 درصد از واریانس تاثیرگذارترین عوامل در تحقق الگوی شایسته مشارکت های عمومی-خصوصی مسکن قابل استطاعت هستند.
کلید واژگان: مشارکت عمومی-خصوصی, معیارهای ضروری موفقیت, مسکن قابل استطاعت, کشورهای درحال توسعهIntroductionProblematic settlements as a serious challenge to countries have been the objective experience of the hidden power relationships of their actors, each of which has had a different contribution to the production of these spaces. The results suggest that these settlements are influenced by political issues and are formed by its actors based on different ideologies and powers. Critical discourse analysis as an emerging discourse seeks to identify the positions of the ideological and political approaches that have shaped the space. This approach prioritizes the relationship between language, power, ideology, and discourse, and tells us that problem settlements, as a serious challenge to countries, are contexts that are the objective experience of hidden power relationships of their actors. These settlements are not neutral from the ideological burden and the contribution of actors in the shaping them attitude towards these settlements varies depending on social, cultural, political, and economic conditions. In line with the aim of this paper, the Islamabad neighborhood has faced sudden and accelerated changes, bulldozer destruction and the disappearance of some words and the spatial relationship between them in the process of city development. However, this neighborhood is the only successful example of problematic settlements that could be turned from margin to text. The purpose of growing such a neighborhood was to inhabitation of the poor and rural people, and due to its special location, it became a favorable area for trade. However, there is one thing that is still in the margin of the text, as it has not been built based on the principles and planning. Therefore, with rapid change and mismanagement, the text of problematic settlements became the goals of their actors.
Data and MethodThe present study is qualitative in terms of nature and applied in terms of type. The qualitative-quantitative method was used to explain the text / space in the problematic settlements. The main variables of the research were collected in direct contact with the residents and then selected and completed by 50 selected experts using the Delphi technique. The effects of the indicators were examined using a one-sample t-test in Spss and Mactor software was used to link the power and ideology of the actors in the production of text / space of problematic settlements.
Results and DiscussionMunicipalities are nowadays in charge of educating the citizens and continue education is essential in the society, since negative effects of people's unawareness of culture of urbanization and citizenship and its harms back directly to the municipality. Also, it is necessary for citizens to learn about the ways of interacting with the urban area to have a normal city, since all urban interactions take place in the urban space and the positive and negative consequences also affect the citizens themselves. Hence, in the area of its services to citizens and with the internal and external interaction with relevant institutions, the municipality can promote urban and citizenship education and encourage its citizens to participate in the area of planning with the correct information system. Access to all kinds of rights expands the capabilities of citizens, strengthens the sense of social belonging, strengthens the sense of trust in the urban management system, creates justice in using the opportunities and facilities, and organizes and integrates the affairs of citizens and strengthens the citizenship structure through establishing a system of duties between citizens and city managers, increasing the participation and effectiveness of citizens in improving urban affairs, strengthening the vision of collective life and respecting for collective needs against individualism, and paving the way for purposeful social interactions to consolidate governance.
ConclusionProblematic settlements, as an imposed space and a symbol of contradiction in the shadow of the formal city, are a kind of discourse-oriented context, reflecting the widening gap between ideal action and reality. In other words, these spaces are the intersection of ideology, power and knowledge of actors who have created different meanings and concepts from these spaces, the spaces that result from the confrontation between the normal power of existing institutions and powerless groups. Results revealed that the life experience of residents has found meaning according to experts in the form of concepts such as poverty, neglect, backwardness, invisible forces, conflict of interests, ambiguity in fate, distance between claim and action, distance between us and them, duality and conflict and personal interests not common interest. These concepts show the institutionalization of dominant ideologies and lack of awareness and economic weakness of the inhabitants of these settlements and the confrontation of government / urban management spatial strategies with people spatial tactics. The role of middle management as a link between government management and local management in the production of text / space of problematic settlements has been significant. Decoding the hidden meaning behind the apparent meaning by recognizing the rights of the users of these settlements can improve the conditions of main actors in the form of self-management at different levels.
Keywords: Critical Analysis, Urban Actors, Text Production, Problematic Settlements, Zanjan City, Islamabad Neighborhood -
رسالت این نوشتار تبیین عوامل موثر بر تاب آوری اجتماعی در برابر مخاطرات بیولوژیکال با تاکید بر کووید -19 است. روش تحقیق، توصیفی - تحلیلی و از لحاظ هدف، کاربردی است. برای گردآوری داده های موردنیاز از روش کتابخانه ای (نقشه توزیع بیماری کووید 19، کتاب ها و مقالات معتبر در راستای موضوع پژوهش) و از روش پیمایشی به صورت پرسش نامه و روش دلفی استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل و آماده سازی داده ها از نرم افزار spss برای جامعه آماری 133156 خانوار شهر زنجان با حجم نمونه 321 استفاده شد و با استفاده از ابزارهای تحلیلی تحقیق (از مدل تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی در قالب مدل سازی معادلات ساختاری) اقدام به تحلیل داده ها گردید. نتایج تحقیق نشان می دهد که تحلیل شاخصه های مفهومی با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی چهار عامل تبیین کننده اصلی را به صورت عوامل: آگاهی و سلامت با ضریب 0.74، نگرش با ضریب 0.78، مهارت با ضریب0.82، سرمایه اجتماعی و عدالت با ضریب0.73 مورد شناسایی قرارداد و تحلیل ساختار ارتباطی عوامل موثر شناسایی شده با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی نشان داد که عوامل شناسایی شده دارای ارتباط ساختاری معناداری در تاب آوری اجتماعی در برابر کرونا در شهر زنجان است.
کلید واژگان: تاب آوری اجتماعی, تحلیل عاملی, کرونا ویروس, کووید -19, شهر زنجانThe purpose of this paper is to explain the factors affecting social resilience against biological hazards with emphasis on Covid-19 in order to unveil the shadowing of this phenomenon, a phenomenon that has long been discussed from its text layers and sub-layers to different angles of attitude drills. The research method in this study, in terms of descriptive - analytical and practical purpose. To collect the required data, the library method (Covid 19 disease distribution map, valid books and articles in line with the research topic) and the survey method were used as a questionnaire and Delphi method. To analyze the data and prepare the data, SPSS software was used for the statistical population of 133156 households in Zanjan with a sample size of 321 and data analysis was performed using research analytical tools (from exploratory and confirmatory factor analysis model in the form of structural equation modeling). The results show that the analysis of conceptual characteristics using heuristic factor analysis reveals the four main explanatory factors as factors; Awareness and health with a coefficient of 0.74, attitude with a coefficient of 0.78, skill with a coefficient of 0.82, social capital and justice with a coefficient of 0.73 identified the contract and analysis of the communication structure of the identified effective factors using confirmatory factor analysis showed that the identified factors have a structural relationship It is significant for being effective in social resilience against Corona in Zanjan.
Keywords: Social Resilience, Factor analysis, Corona virus, Covid-19, Zanjan city -
مقدمه :
امروزه به دنبال گسترش شهرنشینی و رشد فزایند ه ی جمعیت ، توسعه شهرها با مشکلات متعدی مواجه می باشد. از این رو برای پاسخگویی به مشکلات توسعه شهری و در نهایت رسیدن به توسعه پایدار رویکردهای متعددی ارایه شده اند. در این راستا رویکرد شکوفایی برای رسیدن به توسعه متعادل و متوازن و پایداری در شهرها مطرح شده است.
هدف پژوهش :
مقاله حاضر درصدد اولویت بندی نواحی شهری تبریز به لحاظ ابعاد پنجگانه شکوفایی شهری می باشد. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و به لحاظ هدف کاربردی می باشد.
روش شناسی تحقیق :
برای نیل به هدف تحقیق، ابتدا، عوامل دخیل در شکوفایی کلانشهر تبریز، در قالب ابعاد پنج گانه شکوفایی شامل بهره وری، توسعه زیرساخت، کیفیت زندگی، برابری و پایداری محیط زیست، استخراج شده اند و ارتباط آنها توسط نرم افزار MICMAC به صورت ساختاری بررسی و پانزده عامل کلیدی استخراج شده اند. در این مرحله اطلاعات مکانی عوامل کلیدی از نقشه های شهری و اطلاعات غیر مکانی نیز از داده های سرشماری نفوس و مسکن استخراج می شوند. و با تلفیق سیستم های اطلاعات جغرافیایی و سیستم های پشتیبان تصمیم گیری اطلاعات بدست آمده تجزیه و تحلیل شده و نهایتا نواحی شهری به لحاظ عوامل پیشران شکوفایی با مدلOreste رتبه بندی گردید.
قلمروجغرافیایی :
محدوده مورد شهر تبریز می باشد. که در شمال غربی ایران واقع شده و مرکز استان آذربایجا ن شرقی است.
یافته ها و بحث :
در بررسی و مقایسه نواحی 38گانه تبریز بر مبنای شرایط موجود پانزده عامل کلیدی شکوفایی مشخص گردید که هسته مرکزی شهر و بازار، شهرک باغمیشه و رشدیه، بخش هایی از شهرک ارم و رضوانشهر، یاغچیان، گلشهر، پرواز، ولیعصر جنوبی، زعفرانیه و ایل گلی به لحاظ شکوفایی در رده بسیار بالا قرار دارند. این نواحی 43/25 درصد از جمعیت و 16/22 درصد از مساحت تبریز را به خود اختصاص داده اند. همچنین مطالعات نشان داد که محلات کرکج، کوی ایرادک، ملازینال، ایده لو، سیلاب قوشخانه، رسالت، جلالیه، رازی، خلیل آباد، ارم و فرودگاه جزء نواحی با شکوفایی بسیار ضعیف می باشند. این نواحی یا جزء نواحی صنعتی بوده و یا بافت آشفته و متراکم حاصل از توسعه های شتابان غیرقانونی و فاقد برنامه در دهه های اخیر می باشند و 82/18 درصد از جمعیت و 48/31 درصد از مساحت تبریز را به خود اختصاص داده اند. نتایج : نتایج حاصل نشان می دهد که نواحی 8-1، 2-2، 1-5، رتبه های اول تا سوم را به لحاظ شکوفایی دارا می باشند. و نواحی 1-10، 6-5 و 2-10 به ترتیب سه رتبه آخر را در شکوفایی شهری در بین نواحی 38 گانه تبریز به خود اختصاص داده اند.
کلید واژگان: شکوفایی شهری, مدل Orestee, کلانشهر تبریز, توسعه متعادلIntroductionToday, urbanization and population growth have led to the development of cities with numerous problems. Hence, several approaches have been proposed to answer the problems of urban development and ultimately achieve sustainable development. In this regard, urban prosperity has been proposed to achieve balanced and harmonious and sustainable development in cities. The present paper aims to prioritize the urban areas of Tabriz metropolis in terms of five dimensions of urban prosperity. This research is applied in terms of purpose and is descriptive-analytical in terms of method.
MethodologyIn order to achieve this goal, all factors involved in the development and prosperity of the metropolis of Tabriz, in the form of five dimensions of prosperity including productivity, infrastructure, quality of Life, equity and inclusion, environmental sustainability have been extracted. And their relationship has been evaluated structurally by the MICMAC software and fifteen key factors have been extracted. At this stage, spatial data from existing urban maps and non-spatial data from housing census data have been extracted. And, by integrating geographic information systems and decision-making Support Systems, information was analyzed and ultimately, urban areas were ranked in terms of prosperity key factors with the Oreste model.
Geographical area of research:
The area is the city of Tabriz located in northwestern Iran and is the capital of East Azerbaijan province.
Results and discussionBy studying the 38 districts of Tabriz, based on the existing conditions, the fifteen key factors of prosperity revealed that the core of the city and the bazaar, Baghmehisheh and Roushdiyah, parts of the cities of Eram and Rezvanshahr, Yaghchian, Golshahr, Valiasr, Zafaraniye, and Ehle Goli are neighborhoods with very solid prosperity. These areas 25.43% of the population and 22.16% of the area of Tabriz have been allocated. Studies have also shown that the neighborhood of Karkaj, Iradak, Malazinal, Idelo, Sylab Ghoshneh, Resalat, Jalaliyeh, Razi, Khalil Abad, Eram, and the airport are very weak prosperity areas. These areas are either industrial areas or turbulent and congested texture resulting from unplanned and accelerated development in recent decades. And 18.82% of the population and 31.48% of the area of Tabriz have been allocated.
ConclusionThe results of the study indicate that the areas 8-1, 2-2, 5-1 have the first to third ranks in terms of prosperity. And areas 10-1, 5-6 and 10-2. And areas of 10-2, 5-6, and 10-1 are on the last three ranks in terms of indicators urban prosperity.
Keywords: Urban prosperity, ORESTE Method, metropolis of Tabriz, Balanced development
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.