میثم بابایی فارسانی
-
هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل موثر بر پایدارسازی کسب و کارهای کوچک و بزرگ در کمیته امداد امام خمینی (ره) بوده است. این پژوهش از منظر هدف کاربردی و از نظر نحوه ی گردآوری داده ها میدانی، از جهت ابزار پرسشنامه ای و از نظر روش یک پژوهش کیفی بوده است. جامعه آماری جمعی از خبرگان شاغل در کمیته امداد امام خمینی و جمعی از اساتید دانشگاهی به تعداد 15 نفر بوده است و از روش نمونه گیری قضاوتی استفاده شده و نمونه آماری برابر با تمام اعضای خبره بوده لذا تمامی حجم جامعه آماری 15 نفر به عنوان نمونه در نظر گرفته شده و پرسشنامه بین آن ها توزیع شده است و از اطلاعات به دست آمده از پرسشنامه ها جهت تجزیه و تحلیل استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته براساس مبانی نظری بوده است که در بخش دلفی در اختیار خبرگان قرار گرفته است. روایی پرسشنامه ها به تایید اساتید و خبرگان رسید و نرخ ناسازگاری نیز محاسبه شده است و مناسب بوده است. سوالات پژوهش نیز با استفاده از تکنیک دلفی شناسایی شد، نتایج پژوهش نشان داد از میان 6 معیار اصلی و 35 زیر معیار شناسایی شده در پیشینه پژوهش از نظر خبرگان 6 معیار اصلی و 24 زیرمعیار به اجماع نظر رسیدند و 11زیرمعیار توسط خبرگان حذف شد.
کلید واژگان: شناسایی, اولویت بندی, پایدارسازی, کسب و کارهای کوچک و بزرگ, کمیته امداد امام خمینی (ره) -
هدف
هدف اصلی این پژوهش تاثیر برنامه ریزی منابع سازمانی بر عملکرد عملیاتی از طریق جهت گیری زنجیره تامین می باشد.
روش شناسی پژوهش:
پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است و از نظر روش پژوهش، توصیفی-پیمایشی می باشد. برای سنجش متغیرهای مدل پژوهش، از پرسشنامه استاندارد آکار و همکاران [1] استفاده شده است. پرسشنامه مذکور، پس از سنجش روایی (محتوایی لاوشه، تحلیل عاملی تاییدی، اکتشافی، همگرا و واگرا) و پایایی (کرونباخ، ترکیبی و دایسترا)، از طریق مشارکت 135 نفر از مدیران و کارکنان شرکت فرادانه که با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب شدند، اجرا گردید.
یافته هایافته های پژوهش نشان داد، برنامه ریزی منابع سازمانی، با میانجی گری جهت گیری زنجیره تامین بر عملکرد عملیاتی شرکت فرادانه، تاثیر بسیار قوی و معناداری داشته است که مبین قدرت پیش بینی کنندگی بالای مولفه های برنامه ریزی منابع سازمانی می باشد (R2=0.93)، هم چنین مسیر برنامه ریزی منابع سازمانی با ضریب مسیر 0.71 و معناداری p < 0.001 بیش ترین اثرگذاری را بر عملکرد داشته است.
اصالت/ارزش افزوده علمی:
پژوهش حاضر در راستای همین موضوع به بررسی تاثیر برنامه ریزی منابع سازمانی بر عملکرد عملیاتی از طریق جهت گیری زنجیره تامین در کارکنان شرکت تولید مواد غذایی آبزیان فرادانه می پردازد.
کلید واژگان: برنامه ریزی منابع سازمانی, جهت گیری زنجیره تامین, عملکرد عملیاتی, مثلث بندی متدولوژریکیPurposeThe main objective of this study is to investigate the impact of Enterprise Resource Planning (ERP) on Operational Performance (OP) through Supply Chain Orientation (SCO) in Faradaneh company.
MethodologyThe present study is a descriptive survey regarding research methods. A standard questionnaire by Acar et al. [1] was used to measure the variables of the research model. The questionnaire was implemented through the participation of 135 managers and employees of Faradana company who were selected by stratified random sampling after measurement of validity (face and content validity based on Lawshe's method, confirmatory and exploratory factor analysis, convergence, and divergence) and reliability (Cranach's alpha method and hybrid).
FindingsThe results showed that ERP had a significant and strong effect on the OP of Faradaneh company by mediating the SCO, indicating the high predictive power of the ERP components (With a coefficient of determination of 0.93). Also, the ERP Pathway had the most effect on OP, with a path coefficient of 0.71 and a significance of p < 0.001. The value of the present study is due to content innovation (simultaneous use of ERP variables, OP, and SCO) and method (using different validity and reliability methods).
Originality/Value:
The present study investigates the effect of organizational resource planning on OP through SCO on the Faradaneh Aquatic Food Production Company employees.
Keywords: Enterprise resource planning, Operational Performance, Supply chain orientation, Methodological Triangulation -
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی شاخص های تاثیرگذار بر اندیشه ورزی با محوریت دیدگاه های مقام معظم رهبری می باشد.برای نیل به این هدف، با استفاده از روش ترکیبی اکتشافی، داده ها در دو مرحله (کیفی و کمی) جمع آوری شد. در ابتدا، ضمن مطالعه ادبیات تحقیق، از طریق مصاحبه ساخت یافته و نیمه ساخت یافته با 11 نفر از مدیران و خبرگان دانشگاهی که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند، مولفه های کلیدی اندیشه ورزی در قالب 85 مفهوم کلیدی، 15 زیر معیار و 5 معیار شناسایی گردید. در بخش کیفی، با استفاده از روش دلفی، تعداد 20 نفر از پانلیست ها (عرصه آکادمیک و عرصه عمل)، پس از چهار مرحله، در مورد مولفه های اندیشه ورزی به اتفاق نظر دست یافتند و اعتبار بخش کیفی نیز، از طریق ضریب هماهنگی کندال (k=0.89) و همچنین آزمون خی دو مورد تایید قرار گرفت. بر مبنای یافته های حاصل از مرحله کیفی، پرسش نامه بخش کمی طراحی شد که پس از سنجش روایی ظاهری و محتوا (روش لاوشه)، پایایی آن با روش آلفای کرونباخ، مقدار آن 93/0 برآورد شد و از طریق مشارکت 84 نفر از پژوهشگران دانشگاه جامع امام حسین (ع) که با روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب شدند، اجرا گردید، روش تجزیه و تحلیل اطلاعات در بخش کمی، در دو سطح توصیفی و استنباطی (فریدمن) از طریق نرم افزار «اس.پی.اس.اس 22» اجرا شد. یافته-های پژوهش، شناسایی شاخص های تاثیرگذار بر اندیشه ورزی بوده است و شامل معیارهایی از قبیل: گفتمان رهبری، استراتژی ها، مبانی، دیدگاه اسلام و نهایتا پیامدهای اندیشه ورزی می باشد، که بیشترین امتیاز فریدمن مربوط به مبانی اندیشه ورزی با مقدار 44.72 و کمترین امتیاز مربوط به استراتژی ها با امتیاز 40.65 می باشد. بر همین اساس، در صورت توجه سازمان ها به پارادایم اندیشه ورزی، می توان شاهد ظهور سازمان هایی با ویژگی های دانش آفرینی، یادگیرنده بودن و نهایتا داشتن رویکردی سیستمی باشیم
کلید واژگان: شاخص های اندیشه ورزی, دیدگاه های مقام معظم رهبری, اتاق فکر, روش دلفیThe main purpose of this study is to identify and prioritize the indicators affecting Collective thinking base Supreme Leader's Views. To achieve this goal, data were collected in two stages (qualitative and quantitative) using The exploratory Sequential method. Initially, while studying the research literature, through structured and semi-structured interviews with 11 academic executives and experts selected by theoretical sampling, the key components of reflective thinking were identified in 85 key concepts, 15 sub-criteria, and 5 identification criteria. Using the Delphi method, 20 panelists (academic and practice), reached consensus on the components of reflective thinking in the qualitative part after four rounds and the validity of the qualitative part was also confirmed by the Kendall’s correlation coefficient (k = 0.89) as well as the chi - square test. According to the findings of the qualitative phase, a questionnaire was designed in quantitative part which its reliability was estimated at 0.93 by Cronbach's alpha method after reliability and content validity (Lavshe method), and were done through the participation of 84 of the researchers and employees of the University of Imam Hussein, which were selected according to stratified random sampling method. The quantitative data analysis method was implemented at both descriptive and inferential levels (Friedman) through SPSS 22 software The research findings have been identified indicators affecting reflective thinking and include criteria such as leadership discourse, strategies, foundations, Islamic viewpoints and ultimately the consequences of reflective thinking which the highest score of Freedman is related to reflective thinking bases with minimum value 44.72 and lowest score for strategies with score 40.65.it can be concluded that, if organizations pay attention to the reflective thinking paradigm, we can see the emergence of organizations with the characteristics such as Knowledge Creation, being learner and ultimately having a systematic approach.
Keywords: Collective thinking indicators, Supreme Leader', s Views, Delphi method -
زمینه و هدف
امروزه مسایل مربوط به بهداشت، ایمنی، محیط زیست به جزیی جدایی ناپذیر در هر تجارت و سازمانی تبدیل شده است. بنابراین هدف پژوهش، شناسایی و اولویت بندی ریسک های HSEدر خطوط انتقال شرکت گاز استان چهارمحال و بختیاری با ترکیب روش های فراترکیب و دیمتل فازی بوده است.
روش بررسیدر بخش کیفی با استفاده از روش هفت مرحله ای «بارسو و ساندلوسکی» فراترکیب، داده ها جمع آوری شد. جامعه آماری کیفی شامل مقاله ها و پژوهش هایی در حیطه موضوع پژوهش بین سال های 2000 تا 2021 بود، در نهایت 26 پژوهش مرتبط با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. این پژوهش در سال 1401 پژوهش انجام گرفت.
یافته هاپس از بررسی اسنادی این مطالعات، 627 کد باز در قالب سه معیار اصلی و یازده زیرمعیار مورد شناسایی قرار گرفت که شامل: معیار ایمنی (عملکرد و فقدان تجهیزات، نشتی ها و سرریز شدن ها، سقوط ها و ریزش ها، کیفیت حرفه ای عوامل انسانی، فاکتورهای محیطی، سطوح و مواد آسیب زا و عوامل محترقه و شوک ها)، بهداشت (صدمات فیزیکی و انسانی و چالش های محیط کار) و محیط زیست (آلودگی هوا، آلودگی خاک و آلودگی آب) می باشد و کیفیت پژوهش نیز از طریق روش های روایی لاوشه با مقدار 81/0و شاخص تکرارپذیری با مقدار81/0 مورد سنجش قرار گرفت و نهایتا مدل تحقیق با استفاده از نرم افزار مکس کیو دی ای طراحی گردید.
بحث و نتیجه گیرینتایج نشان داد، کیفیت حرفه ای عوامل انسانی، صدمات فیزیکی و انسانی و عملکرد و فقدان تجهیزات به ترتیب بیشترین اولویت را داشتند و همچنین کیفیت حرفه ای از عوامل انسانی بیشترین تاثیر گذاری(علت) و صدمات فیزیکی و انسانی بیشترین تاثیر پذیری (معلول) را دارا بودند.
کلید واژگان: ریسک های HSE, شاخص های HSE, فراترکیب, دیمتل فازیBackground and ObjectiveToday, issues related to health, safety, and the environment have become an integral part of every business and organization. Therefore, the purpose of this study was to identify and prioritize HSE risks in the transmission lines of Chaharmahal and Bakhtiari Province Gas Company by Meta-Synthesis and fuzzy dimethyl methods.
Material and MethodologyIn the qualitative section, data were collected using the seven-step "Barso and Sandlowski" meta-Synthesis method. The qualitative statistical population included articles and researches in the field of research between 2000 and 2021. Finally, 26 researches related to purposive sampling were selected. This research was conducted in 2023.
FindingsAfter documenting these studies, 627 open source codes were identified in the form of three main criteria and eleven sub-criteria, including: safety criteria (performance and lack of equipment, leaks and overflows, falls and falls, Professional quality of human factors, environmental factors, levels and harmful substances and incendiary agents and shocks), health (physical and human injuries and workplace challenges) and environment (air pollution, pollution Soil and water pollution) and The quality of the research was measured by Laosheh methods with a value of 0.81 and the reproducibility index with a value of 0.81 and finally the research model was designed using MAXDA software.
Discussion and ConclusionThe results showed that the professional quality of human factors, physical and human injuries, and performance and lack of equipment had the highest priority, respectively and Also, the professional quality of human factors was the most influential) Cause (and physical and human injuries were the most influential (Effect).
Keywords: HSE risks, Indicators HSE Meta-synthesis, Fuzzy DEMATEL -
نشریه اندیشه آماد، پیاپی 83 (زمستان 1401)، صص 141 -174زمینه و هدف
هدف از انجام این پژوهش بررسی تاثیر سرمایه اجتماعی بر عملکرد سازمانی با تعدیل گری نقش سازگاری مدیریت زنجیره تامین بازاریابی در شرکت ملی حفاری ایران میباشد.
روشپژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش پژوهش، توصیفی- پیمایشی میباشد. جامعه آماری کارکنان امور اداری مستقر در ستاد مرکزی شرکت ملی حفاری ایران مستقر در شهر اهواز بوده که از 680 نفر،250 نفر به عنوان نمونه آماری با روش تصادفی ساده انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید. روایی پرسشنامه با روش صوری و محتوایی تایید و پایایی نیز با آلفای کرونباخ 929/0 برآورد گردید. فرضیه ها با استفاده از روش معادلات ساختاری در نرم افزار اسمارت پی ال اس آزمون شد.
یافته ها:
تاثیر سرمایه اجتماعی بر ظرفیت جذب، تاب آوری زنجیره تامین و عملکردسازمانی مورد تایید قرار گرفت؛ ولی نقش تعدیلگر سازگاری مدیریت زنجیرهتامین بازاریابی در رابطه بین سرمایه اجتماعی و تاب آوری زنجیره تامین تایید نشد.
نتیجه گیریعملکرد شرکت ملی حفاری ایران، تحت تاثیر مولفه هایی چون ظرفیت جذب، تاب آوری زنجیره تامین و سرمایه اجتماعی می باشد.
کلید واژگان: عملکرد سازمانی, سرمایه اجتماعی, ظرفیت جذب, تاب آوری زنجیره تامین, سازگاری مدیریت زنجیره تامین بازاریابی, شرکت ملی حفاری ایرانGeneralities and the main research problem:
The purpose of this study is to investigate the effect of social capital on organizational performance by adjusting the role of compatibility of marketing supply chain management in the National Iranian Drilling Company.
MethodologyThe present research is applied in terms of purpose and descriptive-survey in terms of research method. The statistical population was the administrative staff located in the headquarters of the National Iranian Drilling Company based in Ahvaz. Out of 680 people, 250 people were selected as a statistical sample by simple random method. A researcher-made questionnaire was used to collect data. The validity of the questionnaires was confirmed by face and content methods and the reliability was estimated by Cronbach's alpha of 0.929. The hypotheses were tested using the structural equation method in Smart Pls3 software
results or findingsThe effect of social capital on absorption capacity, supply chain resilience, and organizational performance was confirmed. The moderating role of marketing supply chain management compatibility in the relationship between social capital and supply chain resilience was not confirmed.
Conclusion and Suggestions:
The performance of the National Iranian Drilling Company is influenced by components such as absorption capacity, supply chain resilience and social capital
Keywords: Organizational Performance, Social Capital, Absorption Capacity, Supply Chain Resilience, Marketing Supply Chain Management Adaptation, National Iranian Drilling Company -
هدف
هدف از این پژوهش تعیین میزان تاثیر استراتژی های منابع انسانی بر بهره وری نیروی انسانی با اثر تعدیل گری رهبری استراتژیک در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد بود.
روش شناسی پژوهش:
روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه کارکنان و مدیران شاغل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد به تعداد 300 نفر تشکیل دادند که از طریق فرمول کوکران تعداد 168 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسش نامه رهبری استراتژیک سرات و همکاران [1]، پرسش نامه استراتژی های منابع انسانی [2] و پرسش نامه بهره وری نیروی انسانی [3] بود که روایی پرسش نامه ها بر اساس روایی محتوایی با استفاده از نظر صاحب نظران، صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه با روش تحلیل عاملی مورد بررسی مورد تایید قرار گرفتند و از سوی دیگر، پایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 0.90، 0.91 و 0.92 برآورد شد و تجزیه و تحلیل داده ها باروش مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت.
یافته هانتایج پژوهش نشان داد که استراتژی های منابع انسانی دارای ضریب تاثیر0.72 بر بهره وری نیروی انسانی بود و با توجه به مقدار معنی داری کم تر از 0.05 این تاثیر معنادار است. از سوی دیگر، مقدار اثر تعدیلی رهبری استراتژیک 0.55 بوده و با توجه به مقدار معناداری کم تر از 0.50 است، این اثر تعدیلی معنا دار می باشد.
اصالت/ارزش افزوده علمی:
پژوهش حاضر در راستای همین موضوع به بررسی تاثیر استراتژی های منابع انسانی بر بهره وری نیروی انسانی با اثر تعدیل گری رهبری استراتژیک در دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکرد می پردازد.
کلید واژگان: استراتژی های منابع انسانی, رهبری استراتژیک, بهره وری نیروی انسانی, دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهرکردPurposeThe purpose of this study was to determine the impact of HR strategies on human resource productivity with the effect of moderating strategic leadership in Islamic Azad University of Shahrekord.
MethodologyThe research method was descriptive and correlational in terms of purpose and data collection. The statistical population of this study consisted of 300 employees and managers of Islamic Azad University of Shahrekord. 168 individuals were selected through Cochran formula through simple random sampling. The research tool was the standard strategic leadership questionnaire of Serat et al. [1]. The standard questionnaire of human resources strategies of [2] and [3] standard questionnaire of human resource productivity were validity of questionnaires based on content validity using the viewpoints of experts, formal based on the view of a number of communities. Statistical analysis was performed using factor analysis the validity of the questionnaires was confirmed after the necessary terms. On the other hand, the reliability of the questionnaires was estimated by Cronbach's alpha as 0.90, 0.91 and 0.92, respectively. Data analysis was performed at two levels including descriptive and inferential. Pearson correlation coefficient, Structural Equation Modeling (SEM) was used.
FindingsThe results showed that HR strategies have an impact factor of 0.72 on personnel productivity and this effect is significant less than 0.05. On the other hand, the amount of adjustment effect of strategic leadership is 0.55 and it is less than 0.05, meaning that this adjustment effect is significant.
Originality/Value:
In this regard, the present study investigates the effect of human resource strategies on human resource productivity with the effect of adjusting strategic leadership in Islamic Azad University, Shahrekord Branch.
Keywords: Human Resources Strategies, Strategic leadership, Human resources productivity, Islamic Azad University of Shahrekord -
نشریه پژوهش های روان شناختی در مدیریت، سال هشتم شماره 2 (پیاپی 15، پاییز و زمستان 1401)، صص 155 -176
امروزه، رفتار و سبک رهبری تحول آفرین با در نظر گرفتن رضایت شغلی در درون سازمان به عنوان عامل ایجاد انگیزه تغییر سازمانی، تاثیر به سزایی بر نوع نیازها و آگاهی کارکنان دارد. همچنین از متغیرهای تاثیرگذار در بهبود عملکرد و بقای سازمان ها، خلاقیت و یادگیری است. لذا هدف این پژوهش، بررسی تاثیر رهبری تحول گرا بر نگرش به تغییر با نقش میانجی نوآوری سازمانی و یادگیری سازمانی بود. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب به تعداد 554 نفر تشکیل دادند که از طریق فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 226 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری طبقه متناسب با حجم انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها در سطح استنباطی مشتمل بر مدل سازی معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که رهبری تحول گرا از طریق یادگیری سازمانی بر نگرش به تغییر، تاثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تاثیر 0/44 است و از طریق نوآوری سازمانی بر نگرش به تغییر، تاثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تاثیر 0/55 است. همچنین تاثیر مستقیم بر نگرش به تغییر، تاثیر مثبت و معناداری دارد که ضریب این تاثیر 0/66 است.
کلید واژگان: رهبری تحول گرا, نگرش به تغییر, نوآوری سازمانی, یادگیری سازمانیThe purpose of this study was to investigate the impact of transformational leadership on attitudes toward change through organizational innovation and organizational learning. The present study was applied in terms of purpose and correlational in terms of how to collect descriptive information. The statistical population of the present study consisted of all faculty members of Islamic Azad University, South Tehran Branch, 554. 226 people were selected through Cochran sampling formula as a sample through stratified sampling method appropriate to the volume. And structures were examined and after the necessary terms validity was confirmed and on the other hand the reliability of the questionnaires by Cronbach's alpha method to (0.93) and (0.81), (0.85) and (0.92) Data analysis was performed at the inferential level, including structural equation modeling. The research results showed that transformational leadership through organizational learning has a positive and significant effect on attitudes to change with a coefficient of this effect of 0.44 And through organizational innovation has a positive and significant effect on attitudes to change, the coefficient of this effect is 0.55 and also It has a direct positive effect on the attitude to change and the coefficient of this effect is 0.66.
Keywords: Transformational Leadership, Attitude to Change, Organizational innovation, Organizational learning -
هدفهدف تحقیق حاضر، تحلیل ارتباط بین کیفیت نوآوری، رهبری دانش محور، مدیریت دانش مشتری و عملکرد شرکت های کوچک و متوسط است. به عبارت دیگر، پژوهشگر به دنبال بررسی تاثیر مدیریت دانش مشتری بر کیفیت نوآوری با تعدیل گری رشد رقابت و همچنین بررسی تاثیر مدیریت دانش مشتری بر کیفیت نوآوری از طریق نقش میانجی عملکرد شرکت می باشد.روشتحقیق حاضر از لحاظ روش تحقیق همبستگی و از لحاظ هدف از نوع کاربردی است. ابزار تحقیق براساس پرسشنامه های استاندارد دونات و پابلود (2015)، وانگ و وانگ (2012)، طاهرپور و همکاران (2015) و گریوال و تانسوهاج (2014) می باشد که پس از سنجش روایی همگرا (میانگین واریانس استخراج شده فرنل و لاکر)، واگرا (نرخ یگانه - دوگانه یا میانگین همبستگی ها) و اکتشافی (واریماکس) و پایایی (آلفای کرونباخ، ترکیبی و دایسترا)، که از ایده مثلث بندی متدولوژیکی تبعیت نموده است؛ از طریق مشارکت 96 نفر از مدیران شرکت های کوچک و متوسط فعال در صنعت غذایی استان چهارمحال و بختیاری که با روش نمونه گیری تصادفی و از طریق جدول مورگان، انتخاب شدند، اجرا گردید. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، در دو سطح توصیفی و استنباطی (مدل سازی معادلات ساختاری) و از طریق نرم افزارهای «SPSS25» و «WarpPLS8» اجرا شد.یافته هانتایج تحقیق نشان داد، شدت رقابت با ضریب بتای 0.00 و معناداری 0.49، رابطه بین مدیریت دانش مشتری و کیفیت نوآوری را تعدیل نمی کند؛ اما کیفیت نوآوری با مقدار معناداری Z=10.47، رابطه بین مدیریت دانش مشتری و عملکرد شرکت را میانجی گری نموده است. همچنین، رهبری دانش محور بر مدیریت دانش مشتری؛ مدیریت دانش مشتری بر کیفیت نوآوری؛ کیفیت نوآوری بر عملکرد شرکت و نهایتا مدیریت دانش مشتری بر عملکرد شرکت، تاثیر معناداری داشته است؛ اما رهبری دانش محور نتوانسته بر کیفیت نوآوری تاثیرگذار باشد.نتیجه گیرینتایج این مطالعه نشان می دهد که مدیریت دانش مشتری، به کیفیت نوآوری در شرکت های کوچک و متوسط کمک می کند. جمع آوری دانش از مشتریان ممکن است به ایجاد کیفیت نوآوری با ارایه دیدگاه های خارجی و ایده های عملی و خلاقانه تر برای توسعه محصولات یا خدمات در شرکت های کوچک و متوسط کمک کند. پژوهش حاضر شرکت های کوچک و متوسط را تشویق می کند تا با مصرف کنندگان خود نزدیک تر کار کنند؛ زیرا آنها کلید دستیابی به مزیت رقابتی هستند. مدیران و صاحبان مشاغل کوچک و متوسط از داشتن دانش در مورد مشتریان و دانش برای مشتریان سود خواهند برد. در نهایت، حل مشکلات مشتری نیز باید به طور کارآمد و موثر، یکی از عوامل کلیدی موفقیت شرکت های کوچک و متوسط برای به دست آوردن مزیت رقابتی باشد.کلید واژگان: کیفیت نوآوری, رهبری دانش محور, مدیریت دانش مشتری, عملکرد شرکت, استان چهار محال و بختیاریObjectivesThe purpose of this research is to analyze the relationship between the quality of innovation, knowledge-based leadership, customer knowledge management, and the performance of small and medium-sized companies. In other words, the researcher seeks to investigate the effect of customer knowledge management on the quality of innovation by moderating the growth of competition and also to investigate the effect of customer knowledge management on the quality of innovation through the mediating role of company performance.MethodsThe current research was applied in terms of correlational research method and in terms of purpose. The research tool is based on the standard questionnaires of Donat and Pablod (2015), Wang and Wang (2012), and Tahirpour et al. which after measuring convergent validity (average variance extracted by Fornell and Locker), divergent (Heterotrait-Monotrait Ratio) and exploratory (Varimax) and reliability (Cronbach's alpha, combined and Diestra), which follows the idea of methodological triangulation; It was implemented through the participation of 96 managers of small and medium-sized companies active in the food industry of Chaharmahal and Bakhtiari provinces, who were selected by random sampling and through Morgan's table. The method of data analysis was implemented at two descriptive and inferential levels and through "SPSS25" and "WarpPLS8" software.FindingsThe research findings showed that the intensity of competition with a beta coefficient of 0.00 and a significance of 0.49 does not moderate the relationship between customer knowledge management and innovation quality, But innovation quality with a significant value of Z=10.47 has mediated the relationship between customer knowledge management and company performance. Also, knowledge-based leadership on customer knowledge management; Customer knowledge management on the quality of innovation; The quality of innovation has had a significant impact on the company's performance, and finally, customer knowledge management has had a significant impact on the company's performance; But knowledge-oriented leadership has not been able to influence the quality of innovation.ResultsThe research findings showed that the intensity of competition with a beta coefficient of 0.00 and a significance of 0.49 does not moderate the relationship between customer knowledge management and innovation quality; But innovation quality with a significant value of Z=10.47 has mediated the relationship between customer knowledge management and company performance. Also, knowledge-based leadership on customer knowledge management; Customer knowledge management on the quality of innovation; The quality of innovation has had a significant impact on the company's performance, and finally, customer knowledge management has had a significant impact on the company's performance; But knowledge-oriented leadership has not been able to influence the quality of innovation.ConclusionsThe results of this study show that customer knowledge management helps the quality of innovation in small and medium companies. Gathering knowledge from customers may help to create innovation quality by providing external perspectives and more practical and creative ideas for developing products or services in small and medium enterprises. This article encourages SMEs to work more closely with their consumers, as they are the key to achieving a competitive advantage. Managers and owners of small and medium-sized businesses will benefit from having knowledge about customers and knowledge of customers. Finally, solving customer problems efficiently and effectively should also be one of the key success factors for SMEs to gain a competitive advantage.Keywords: Quality of innovation, Knowledge-based leadership, customer knowledge management, Firm performance
-
هدف از پژوهش حاضر بررسی تاثیر تاب آوری تامین کننده و مشتری بر عملکرد زنجیره تامین در شرکت برفاب بوده است. پژوهش حاضر از لحاظ روش توصیفی- همبستگی و از لحاظ هدف از نوع کاربردی بوده است. جامعه اماری پژوهش مدیران، معاونان و سرپرستان شرکت برفاب به تعداد 103 نفر بوده است. از آنجایی که حجم جامعه محدود بوده است نیاز به نمونه گیری نبوده و کل جامعه آماری به عنوان نمونه درنظر گرفته شده است لذا روش نمونه گیری سرشماری بوده است. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه استاندارد پرسشنامه استاندارد گیو و همکاران (2021) با 7 بعد و 33 گویه استفاده شده است. پرسشنامه مذکور بر اساس طیف پنج درجه ای لیکرت تقسیم بندی شده است و پایایی کل با ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده است و برابر با 0781 بوده است و روایی صوری و واگرا آن نیز اندازه گیری شده است و برابر با 0.648 بوده که مناسب بوده است. جهت بررسی رابطه و فرضیههای پژوهش نیز از معادلات ساختاری و نرم افزار Smart Pls استفاده شد. نتایج پژوهش نشان از تایید اثر معنادار استفاده از تکنولوژی اطلاعات تامین کننده و مشتری برای بهره برداری بر تاب آوری تامین کننده و مشتری با مقدار ضریب 0.540 و 0.550 بوده است. همچنین اثر استفاده از تکنولوژی اطلاعات تامین کننده و مشتری برای اکتشاف بر تاب آوری تامین کننده و مشتری نیز برابر با 0.649 و 0.745 بوده که معنادار بوده است؛ و همچنین اثر استفاده دو سوتوان از تکنولوژی اطلاعات تامین کننده و مشتری بر تاب آوری تامین کنند و مشتری مقدار 0.625 و 0.740 بوده است و در نهایت اثر معنادار تاب آوری تامین کننده و مشتری بر عملکرد زنجیره تامین با مقدار ضریب مسیر 0.605 و 0.530 تایید شد. در نتیجه می توان گفت سیستم اطلاعات نقش پررنگی بر عملکرد زنجیره تامین ایفا می کند.
کلید واژگان: تاب آوری تامین کننده, تاب آوری مشتری, عملکرد زنجیره تامین -
نشریه مدیریت دانش سازمانی، پیاپی 16 (بهار 1401)، صص 135 -163
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تحلیل ارتباط رهبری دانش محور، رفتار مدیریت دانش و عملکرد نوآوری در شرکت های کوچک و متوسط استان چهارمحال و بختیاری با تعدیل گری جهت گیری هدف کارکنان بوده است. تحقیق حاضر از لحاظ روش تحقیق همبستگی و از لحاظ هدف از نوع کاربردی بوده است. ابزار تحقیق بر اساس پرسش نامه های استاندارد دونات و پابلود (2015)، ژنگ و همکاران (2017)، شمیم و همکاران (a2017) و سوجان و همکاران (1994) می باشد که پس از سنجش روایی (همگرا، واگرای فورنل و لاکر و واگرای یگانه دوگانه) و پایایی (آلفای کرونباخ، ترکیبی و دایسترا)، از طریق مشارکت 140 نفر از مدیران شرکت های کوچک و متوسط در صنعت نرم افزاری استان چهارمحال و بختیاری که با روش نمونه گیری تصادفی و از طریق جدول مورگان انتخاب شدند، اجرا گردید. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات، در دو سطح توصیفی و استنباطی و از طریق نرم افزارهای «SPSS25» و «WarpPLS8» اجرا شد. نتایج تحقیق نشان داد رهبری دانش محور بر تمامی ابعاد رفتار مدیریت دانش (کسب، انتقال، مستندات و کاربرد) تاثیر معناداری داشته است. همچنین یافته ها نشان داد که رهبری دانش محور از طریق تمامی ابعاد رفتار مدیریت دانش بر عملکرد نوآوری تاثیر داشته است. نهایتا اینکه جهت گیری هدف کارکنان، توانسته است رابطه بین رهبری دانش محور با مستندات دانش و همچنین کاربرد دانش را تعدیل نماید.
کلید واژگان: رهبری دانش محور, رفتار مدیریت دانش, عملکرد نوآوری, جهت گیری هدف کارکنان, شرکت های کوچک و متوسطThe purpose of the present study was to investigate the analysis of knowledge-based leadership relationship, knowledge management behavior, and innovation performance in small and medium-sized companies in Chaharmahal and Bakhtiari province by modifying staff orientation. The present study was correlation in terms of correlation and purpose. The research tool is based on Donat and Pablod’s standard Questionnaires (2015), Jang et al. (2017), Shamim et al. (A2017) and Sojan et al. (19940) After measuring validity (Fornel and Lockers’s convergent and divergent) and Reliability (Cronbach's alpha, Combined and Dystra), through the participation of 140 small and medium - The data analysis method was implemented at two descriptive and inferential levels through SPSS25 and Warppls8 software. The results showed that knowledge-based leadership had a significant impact on all aspects of knowledge management behavior (business, transfer, documentation, and application). The findings also showed that knowledge-based leadership has influenced innovation performance through all aspects of knowledge management behavior. Ultimately, the target orientation of employees has been able to adjust the relationship between knowledge-based leadership and knowledge documentation as well as knowledge application.
Keywords: Knowledge-based leadership, knowledge management behavior, innovation performance, employee goal orientation, Small, Medium Enterprises -
نشریه اندیشه آماد، پیاپی 80 (بهار 1401)، صص 85 -107زمینه و هدف
هدف اصلی این پژوهش، «بررسی تاثیر قابلیت هوش تجاری زنجیره تامین بر عملکرد چابکی زنجیره تامین با میانجی گری قابلیت های زنجیره تامین چابک در شرکت ظریف مصور بروجن» میباشد.
روشپژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی است و ازنظر روش پژوهش، توصیفی- پیمایشی است. برای سنجش متغیرهای مدل تحقیق، از پرسش نامه استاندارد سنگری و رزمی (2015) استفاده شده است.پس از سنجش روایی منطقی، واگرا و همگرای ابزار تحقیق، پایایی آن نیز با روش آلفای کرونباخ، مقدار 74/ برآورد شد و از طریق مشارکت 296 نفر از مدیران و کارکنان شرکت ظریف مصور که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، اجرا گردید. روش تجزیهوتحلیل اطلاعات، در دو سطح توصیفی و استنباطی بوده است و از طریق نرم افزارهای «SPSS21» و «WarpPls7»، اجرا شد.
یافتهها و نتیجهگیریافته های پژوهش نشان داد، قابلیت هوش تجاری زنجیره تامین، با مقدار ضریب تعیین 94/0 با میانجی گری قابلیت های زنجیره تامین چابک بر عملکرد چابکی، تاثیر بسیار قوی و معناداری داشته است، که مبین قدرت پیش بینی کنندگی بالای مولفه های هوش تجاری است، همچنین مسیر قابلیت های هوش تجاری زنجیره تامین با ضریب مسیر 0.89 و معناداری p<0.001 بیشترین اثرگذاری را بر عملکرد چابکی زنجیره تامین داشته است.
نتیجه گیریبر همین اساس، یک فرهنگ قوی هوش تجاری برای بهره گیری کامل از سرمایه گذاری ها در فرآیندها و فناوری های هوش تجاری مورد نیاز است و درک بهتری از عوامل تعیین کننده فرهنگ هوش تجاری در یک زنجیره تامین درونسازمانی ارایه می دهد.
کلید واژگان: قابلیت هوش تجاری زنجیره تامین, عملکرد چابکی زنجیره تامین, قابلیت های زنجیره تامین چابک, مثلث بندی روش شناسانهAim & BackgroundThe main purpose of this study is Investigating the impact of Supply Chain Business Intelligence capability on the supply chain agility performance by agile supply chain capabilities mediation in Zarif Mosavvar’s Boroujen Company.
MethodThe present study is an applied study in terms of purpose and a descriptive survey in terms of research method. Standard questionnaire of Sangari and Razmi (2015) was used to measure the variables of the research model. After measuring the rational validity, divergence and convergence of the research tool its reliability was also estimated 0/74 by Cronbach's alpha method, which was done through the participation of 296 managers and employees of Zarif Mosavvar’s Boroujen Company whom were selected by simple random sampling. The data analysis method has been used in two descriptive and inferential levels and it was done through SPSS 21 and WarpPLS7 softwares.
FindingsThe research findings showed that Supply Chain Business Intelligence, with a determination cofficient of 0.94 mediated by agile Supply Chain capabilities, had a very powerful and significant effect on the agile performance, which represents the high predictive power of the business intelligence components. Also, the path of Supply Chain Business Intelligence capabilities with path coefficient of 0.89 and p <0.001 significance had the most impact on Supply Chain agility performance.
ConclusionThus a strong business intelligence culture is required to take full advantage of investments in business intelligence processes and technologies, and provides a better understanding of the determinants of business intelligence culture in an in-house supply chain.
Keywords: Supply Chain business intelligence capability, Supply Chain Agility Performance, Agile Supply Chain capabilities, Methodological Triangulation -
پژوهش حاضر با هدف تعیین تاثیر خودشیفتگی پیروان بر احساس حسادت و عملکرد کاری با نقش تعدیل گر درک از مبادله رهبر- عضو با روش توصیفی از نوع همبستگی، انجام شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه کارکنان اداره کل ورزش و جوانان استان اصفهان به تعداد 120 نفر بودند که از بین آن ها با استفاده از فرمول کوکران و با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 89 نفر برای شرکت در پژوهش انتخاب شدند. چهار پرسش نامه احساس حسادت، خودشیفتگی پیروان، مبادله رهبر- عضو و عملکرد کاری به منظور سنجش متغیرها مورد استفاده قرار گرفتند. روایی پرسش نامه ها، با روش های روایی سازه (اکتشافی، تاییدی، هم گرا و واگرا) مورد بررسی قرار گرفت و پس از اصلاحات لازم، مورد تایید قرار گرفت و پایایی نیز با روش های کلاسیک (آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی) و همچنین روش نوین (دایسترا) برآورد شد. برای تحلیل داده ها از معادلات ساختاری (WapPls6 و Amos18) استفاده شد. نتایج نشان داد که اثرخودشیفتگی پیروان بر احساس حسادت با ضریب تاثیر 25/0 معنادار می باشد. متغیر خودشیفتگی پیروان بر عملکرد کاری با ضریب تاثیر 25/0 معنادار و باعث کاهش عملکرد شغلی و رابطه تعدیل گر مبادله رهبر- عضو بین خودشیفتگی و احساس حسادت معنادار نشده است؛ ولی بین خودشیفتگی پیروان بر عملکرد شغلی را با ضریب تاثیر 22/0 و سطح معناداری P=0/01 معنادار بود.
کلید واژگان: احساس حسادت, خودشیفتگی پیروان, عملکرد کاری, مبادله رهبر- عضو, مثلث بندیThe purpose of this study was to determine the effect of self-admiration of the followers on feeling of envied and work performance through the moderator role of perceptions of the exchange of leader-member of the staff of the Department of Sports and Youth of Isfahan province with a descriptive correlation method. The statistical population of the study consisted of 120 employees in Isfahan province's sport and youth department. Among them, 89 Cochran formula and 90 available for sampling were selected. Four questionnaires Envy Vico 2005, Narcissists of NPI-40 followers Ruskin and Terry, 1988, Leader-Member Exchange, Johnson & Van Pern 2004 and Work Performance, Patterson 1997 were used to measure variables. Formal validity was confirmed by a number of respondents and content validity was confirmed by a number of experts. The reliability of the questionnaire was estimated using the Cronbach's alpha coefficient for all variables 0/70. The data were analysed using descriptive and inferential statistics including structural equations using SPSS-22 and warp pls software. The results showed that In the direct relationship between the variables, all the coefficients are significant and are not just a significant value.
Keywords: Feeling jealous, narcissism, work performance, exchange of leader-member -
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه ادراک از ابعاد ساختار سازمانی با بیگانگی از کار با نقش تعدیلکنندگی تعهد عاطفی به سازمان در بیمارستان شهرکرد در سال 1397 انجام شد. و با روش توصیفی از نوع همبستگی انجام شد. نمونه آماری 257 نفر از کارکنان بیمارستان کاشانی شهرکرد در سال 1398 بودند که به روش نمونهگیری غیرتصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات سه پرسشنامه ساختار سازمانی رابینز (2006) مشتمل بر 24 گویه، پرسشنامه بیگانگی از کار صداقتی (1388) مشتمل بر 22 گویه و پرسشنامه تعهد عاطفی به سازمان آلن و می یر (1990) با 24 گویه در مقیاس پنجدرجهای لیکرت بود تجزیهوتحلیل آنها در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرمافزار spss انجام شد و در سطح استنباطی تجزیهوتحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار warp pls انجام شد.یافتههای پژوهشی نشان داد که درک کارکنان از ابعاد ساختار سازمانی بر تعهد عاطفی به سازمان تاثیر داشت اما در ارتباط بین متغیر ساختار سازمانی و تعهد عاطفی به سازمان با نقش تعدیل گر بیگانگی از کار روابط معنادار نشد .
کلید واژگان: ساختار سازمانی, بیگانگی از کار, تعهد عاطفی به سازمان, بیمارستان کاشانی شهرکردThe aim of this study was to investigate the impact of organizational structure perceptions based on decision-making to the organization The effect of teaching alienation from work in Shahrekord Hospital in 2018. It has done by descriptive correlation method. The statistical sample consisted of 257 employees of Kashani Hospital in Shahrekord in 1398 who were selected by available non-random sampling method. Data collection tools were three Robins (2006) organizational structure questionnaire consisting of 24 items, the Alienation from Integrity Work Questionnaire (2009) consisting of 22 items and the Allen and Meyer (1990) Emotional Commitment Questionnaire with 24 items on a five-point Likert scale. They were performed at both descriptive and inferential levels using SPSS software and at the inferential level the data were analyzed using warp pls software. Research findings showed that employees' understanding of organizational structure had an effect on emotional commitment to the organization but in relation There was no significant relationship between the variables of organizational structure and emotional commitment to the organization with the moderating role of alienation from work.
Keywords: organizational structure, alienation from work, emotional commitment to the organization, Kashani Hospital, Shahrekord -
هدف این پژوهش تعیین رابطه سرمایه اجتماعی با رفتارهای انحرافی در محیط کار با توجه به نقش رهبری زهر آگین دراستانداری اصفهان بود. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگیمدل سازی معادله ساختاریبود. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه کارکنان شاغل در استانداری اصفهان به تعداد 416 نفر تشکیل دادند که از طریق فرمول نمونه گیری کوکران تعداد 370 نفر به عنوان نمونه از طریق روش تصادفی ساده انتخاب شدند و ابزار پژوهش پرسشنامه سرمایه اجتماعی ناهاپیتوگوشال 1998 و پرسشنامه استاندارد رهبری زهرآگین اشمیت 2008 و پرسش نامه استاندارد رفتارهای انحرافی در محیط کار بنت و رابینسون 2000 بود . که روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی محتوایی ،صوری و سازه قرار گرفتند و مورد تایید قرار گرفت و از سوی دیگرپایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب برای رهبری زهرآگین 95/0 و سرمایه اجتماعی 88/0 و وپرسشنامه رفتارهای انحرافی در محیط کار85/0 برآورد شد و تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی مشتمل برضریب همبستگی پیرسون و الگوسازی معادله ساختاری SEM انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که بین سرمایه اجتماعی با رفتارهای انحرافی در محیط کار رابطه معنادار منفی دارد و بین رهبری زهر آگین با رفتارهای انحرافی در محیط کار رابطه معنادار مثبت دارد و همچنین رهبری زهرآگین رابطه بین سرمایه اجتماعی با رفتارهای انحرافی در محیط کار دراستانداری اصفهان را تعدیل می کنند.
کلید واژگان: رهبری زهر آگین, سرمایه اجتماعی, رفتارهای انحرافی در محیط کارThe purpose of this study was to determine the relationship between social capital and deviant behaviors in the workplace, taking into account the role of toxic leadership in Isfahan province. The research method was applied in terms of purpose and in terms of data collection method, a descriptive-correlation type (structural equation modeling) was used. The statistical population of the present study was 416 people employed by the employees of Isfahan governorate who, through the Cochran sampling formula, 370 people were selected through simple random sampling method. The research tools were Nahapitogushal social capital questionnaire (1998) and Zoharigen Schmidt's Standard Leadership Questionnaire (2008) and Deviant Behavioral Questionnaire in Workplace Bennett & Robinson (2000). On the other hand, Cronbach's Alpha method was used for questionnaire management for 0.50 and 2.88, respectively. The questionnaire was 0.85 for devastating behaviors in the workplace, and data analysis was done at two descriptive levels And inferential statistics including Pearson correlation coefficient and Structural Equation Modeling (SEM) .The results of the research showed that there is a significant negative relationship between social capital and deviant behavior in the workplace and there is a significant positive correlation between the toxic leadership venom and deviant behaviors in the workplace.
Keywords: Toxic leadership, Social Capital, Deviant Behaviors in the Workplace -
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ادراک شده میان بازاریابی داخلی و سکوت سازمانی با عملکرد سازمانی در کارکنان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان چهارمحال و بختیاری انجام گردیده است. این پژوهش از نظر هدف پژوهش از نوع کاربردی و از نظر شیوه جمع آوری داده ها، توصیفی همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش کارکنان اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان چهارمحال و بختیاری به تعداد 175 نفر بوده که در این پژوهش تمام جامعه به عنوان جامعه نمونه در نظر گرفته شده است. برای جمع آوری داده ها و اطلاعات مربوط به بازاریابی داخلی از پرسشنامه استاندارد بازاریابی داخلی بانسال (2001) و برای جمع آوری داده ها و اطلاعات مربوط به سکوت سازمانی از پرسشنامه سکوت سازمانی واکولا و برادوس (2005) و برای جمع آوری داده ها و اطلاعات مربوط به عملکرد سازمانی از پرسشنامه عملکرد سازمانی یانگ و همکاران (2004) استفاده شده است؛ که روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی محتوایی با استفاده از نظر صاحب نظران، صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه با روش تحلیل عاملی موردبررسی قرار گرفتند و پس از اصلاحات لازم روایی مورد تایید قرار گرفت و از سوی دیگر، پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از ضریب آلفای کورنباخ به ترتیب 835/0، 915/0 و 917/0 برآورد گردید. برای تجزیه وتحلیل داده ها جهت آمار توصیفی از آزمون های فراوانی مانند میانگین، انحراف استاندارد و جهت آمار استنباطی آزمون کولموگروف - اسمیرنوف برای آزمون تعیین نرمال بودن یا غیر نرمال بودن توزیع جامعه و ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون انجام گرفت. نتایج نشان داد که بازاریابی داخلی 12% درصد و سکوت سازمانی 11% درصد، توانایی پیش بینی عملکرد سازمانی در کارکنان را دارند و همچنین نتایج نشان داد که بین بازاریابی داخلی با عملکرد سازمانی رابطه معنادار و مثبت به میزان (367/0 =r) وجود دارد. همچنین بین سکوت سازمانی و عملکرد سازمانی رابطه معنادار و منفی به میزان (296/0 -=r) وجود دارد.
کلید واژگان: بازاریابی داخلی, سکوت سازمانی, عملکرد سازمانیThe purpose of this study was to determine the relationship between internal marketing and organizational silence with organizational performance among employees of the General Directorate of Islamic Culture and Guidance of Chaharmahal va Bakhtiari province. This research is a descriptive correlational in terms of purpose of the research and in terms of data collection. The statistical population of this study was staff of the General Directorate of Sport and Youth of Chaharmahal va Bakhtiari province. In this study, library studies were used to complete the theoretical foundations. To collect data and information on internal marketing from Bansal Standard Internal Marketing Questionnaire (2001) and to collect data and information on organizational silence from Vacula and Brados Organizational Silence Questionnaire (2005) and to collect data Organizational Performance Data and Organizational Performance Questionnaire Yang et al. (2004) were used. The validity of the questionnaires was confirmed by the supervisor and several subject matter experts. The reliability coefficients of the three questionnaires were estimated 0.835, 0.915 and 0.917, respectively, using Cronbach's alpha coefficient. Frequency tests such as mean, standard deviation, and inferential statistics were used for data analysis. Has been used. In this study SPSS software was used for data analysis. The results showed that internal marketing (12%) and organizational silence (11%) were able to predict organizational performance in employees. The results also showed that there is a significant and positive relationship (r=0.367) between internal marketing and organizational performance. Also, there is a significant and negative relationship (r=0.296) between organizational silence and organizational performance
Keywords: Internal marketing, Organizational Silence, Organizational Performance -
هدف از تحقیق حاضر، بررسی تاثیر نوآوری باز واردشونده بر عملکرد نوآوری از طریق تحلیل نقش میانجی استراتژی نوآوری و تسهیم دانش در در شرکت فولاد مبارکه اصفهان بوده است. تحقیق حاضر از لحاظ روش تحقیق، همبستگی و از لحاظ هدف، از نوع کاربردی بوده است. ابزار تحقیق بر اساس پرسش نامه های استاندارد عملکرد نوآوری قاسمی (1396)، نوآوری باز واردشونده لیشتنتالر (2009)، استراتژی نوآوری رجب زاده (1396) و تسهیم دانش خسروجردی (1395) بوده است که پس از سنجش روایی (همگرا، واگرا، اکتشافی و تاییدی) و پایایی (آلفای کرونباخ و ترکیبی)، از طریق مشارکت 98 نفر از مدیران شرکت فولاد مبارکه اصفهان که با روش نمونه-گیری تصادفی و از طریق فرمول کوکران، انتخاب شدند، اجرا گردید. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، در دو سطح توصیفی و استنباطی و از طریق نرم افزارهای «SPSS25» و «SmartPLS3» اجرا شد. یافته هایی تحقیق نشان داد، بیشترین ضریب بتا (β=0.736) مربوط به مسیر نوآوری باز واردشونده به تسهیم دانش بوده است، همچنین تسهیم دانش و استراتژی نوآوری به طور کامل، رابطه بین نوآوری باز واردشونده و عملکرد نوآوری را به صورت مستقیم (با مقدار 367/0)، به صورت غیرمستقیم (با مقدار 381/0) و به صورت کلی (با مقدار 748/0) میانجی گری نموده است.
کلید واژگان: نوآوری باز واردشونده, عملکرد نوآوری, استراتژی نوآوری, تسهیم دانشThe purpose of this study was to investigate the impact of open import innovation on innovation performance by analyzing the mediating role of innovation strategy and knowledge sharing in in Mobarakeh Steel Company of Isfahan. The present research was descriptive-survey in terms of research method and applied in terms of purpose. The research instruments were based on standard questionnaires of Ghasemi (1396) innovation performance, Lichtentaller's re-entry innovation (2009), Rajabzadeh (1396) innovation strategy and Khosrojerdi (2015) knowledge sharing, which after measuring validity (convergent, divergent, CFA, EFA) and reliability (Cronbach's alpha and Composite), was performed with the participation of 98 managers of in Mobarakeh Steel Company of Isfahan, who were selected by random sampling method and Cochran's formula. Data analysis method was performed in two descriptive and inferential levels through "SPSS25" and "SmartPLS3" software. Findings showed that the highest beta coefficient (β = 0.736) was related to the path of open import innovation to knowledge sharing, also knowledge sharing and innovation strategy as a whole, the relationship between open import innovation and innovation performance directly (with (367), mediated indirectly (with a value of 0.381) and in general (with a value of 0.748); Therefore, the greater the amount of knowledge sharing and innovation strategy in the steel company, the more innovative innovation will have an impact on innovation performance
Keywords: inbound Open Innovation, Innovation Performance, Innovation Strategy, Knowledge Sharing -
هدف
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای فرآیندهای مدیریت دانش در ارتباط بین نوآوری باز و اجرای مدیریت دانش انجام شده است.
روش شناسی:
این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه مدیران و کارکنان صنایع مواد غذایی شهرک صنعتی شهرکرد به تعداد 651 نفر تشکیل دادند که از طریق فرمول نمونه گیری کوکران، تعداد 253 نفر به عنوان نمونه، از طریق روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای مدل تحقیق، از پرسشنامه های استاندارد نوآوری باز چسبرو و اپلایرد (2007)، فرآیندهای مدیریت دانش ایدریس و همکاران (2015) و نهایتا اجرای مدیریت دانش گاریکانو و روسی هانسبرگ (2015) استفاده شد. روایی پرسشنامه ها، با روش های روایی منطقی (ظاهری و محتوایی لاوشه) و سازه (تحلیل عاملی اکتشافی، تاییدی، واگرا و هم گرا)، مورد بررسی قرار گرفت و پس از اصلاحات لازم، مورد تایید قرار گرفت و پایایی نیز با روش های کلاسیک (آلفای کرونباخ، مقدار 91/0 و پایایی ترکیبی، مقدار 93/0) و همچنین روش نوین (دایسترا، مقدار 90/0) برآورد شد. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، در دو سطح توصیفی و استنباطی (مدل معادلات ساختاری) انجام گرفت که از طریق نرم افزارهای SPSS، Warppls و Lisrel، اجرا شد.
نتایجاین تحقیق شامل شش فرضیه اصلی و نه فرضیه فرعی بود. نتایج نشان داد که فرآیندهای داخلی)با شمول واریانس 73/0) رابطه بین نوآوری باز خارج شونده و اجرای مدیریت دانش (Z=2.47) و نیز فرآیندهای خارجی)با شمول واریانس 59/0) رابطه بین نوآوری باز وارد شونده و اجرای مدیریت دانش را میانجی گری نموده است (Z=2.30).
نتیجه گیری:
فرآیندهای داخلی رابطه بین نوآوری باز خارج شونده و اجرای مدیریت دانش را تقویت می کند. همچنین فرآیندهای خارجی رابطه بین نوآوری باز وارد شونده و اجرای مدیریت دانش را میانجی گری می نماید. بر همین اساس پیشنهاد می شود ابتدا دانش مورد نظر شناسایی شود و شرکت ها باید به دنبال سازوکارهایی برای انتقال و تطابق این دانش با شرایط داخل شرکت باشند.
کلید واژگان: نوآوری باز, مدیریت دانش, مدل معادلات ساختاری, صنایع مواد غذایی شهرک صنعتی شهرکردAimThis study aims to examine the mediatory role of knowledge management processes in open innovation and knowledge management implementation.
MethodologyIn terms of purpose, the research method was applied and is descriptive correlational regarding the method of data collection. The population of this study consisted of 408 managers and staff of the Food industry of Shahrekord industrial town. Using the Cochran sampling formula and stratified random sampling, the researchers selected 198 participants. We administered the following questionnaires: the standard open innovation (Chesbro and Apple, 2007), knowledge management processes (Idris et al., 2015), and the implementation of knowledge management (Garciano and Rossenberg, 2015). The validity of questionnaires were evaluated by logical (content and content validity) and construct validity (exploratory, confirmatory, divergent, and convergent) methods and confirmed after necessary modifications. Reliability was also estimated using classical methods (i.e., Cronbach's alpha, 0.91 and composite reliability, 0.93) and modern methods (Dystera, 0.90). Data analysis was performed at two levels of descriptive and inferential (Structural Equation Modeling) implemented by SPSS, Warppls, and Lisrel software packages.
FindingsThe findings of the study revealed that internal processes (with the variance of 0.73) mediates the relationship between open innovation and knowledge management implementation (Z=2.47), and external methods (including variance 0.59) mediates the relationship between open innovation Mediator input and implementation of knowledge management (Z=2.30). Implications and recommendations based on the findings are discussed.
ConclusionInternal processes reinforce the relationship between outbound open innovation and knowledge management implementation, and external processes also mediate the relationship between inbound innovation and knowledge management implementation. Accordingly, it is suggested that the desired knowledge be identified first, and companies should look for mechanisms to transfer and adapt this knowledge to the company's conditions.
Keywords: Open innovation, Knowledge management processes, Knowledge management implementation, Structural equation modeling, Methodological triangulation -
هدف این از پژوهش تعیین میزان تاثیر استرس شغلی بر رضایت شغلی معلمان زن مقطع ابتدایی با با نقش میان جی تعارض کار-خانواده و استرس والدین بود .روش پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را کلیه معلمان زن مقطع ابتدایی شهرستان فارسان به تعداد 270نفرتشکیل دادند که از طریق فرمول کوکران تعداد 155 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند ابزار پژوهش پرسشنامه استرس شغلی الیوت (1994)، پرسش نامه رضایت شغلی تسوی و همکاران (1992) ، پرسشنامه تعارض کار-خانواده زنگ و یان (2013) و پرسش نامه استرس والدین لیو و همکاران (2019) بود که روایی پرسشنامه ها بر اساس روایی محتوایی با استفاده از نظر صاحب نظران،صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه با روش تحلیل عاملی مورد بررسی قرار گرفتند و مورد تایید قرار گرفت و از سوی دیگرپایایی پرسش نامه ها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 87/0 ، 88/0 ،89/0 و 90/0 برآورد شد و تجزیه و تحلیل داده ها باروش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که استرس شغلی دارای ضریب تاثیر66/0- بر رضایت شغلی بود و با توجه به مقدار معنی داری کمتر از 05/0 این تاثیر معنادار است. و استرس شغلی از طریق تعارض کار- خانواده بر رضایت شغلی تاثیر دارد و ضریب این تاثیر 57/0-است و همچنین استرس شغلی از طریق استرس والدین بر رضایت شغلی تاثیر دارد و ضریب این تاثیر53/0-است.
کلید واژگان: استرس شغلی, رضایت شغلی معلمان, تعارض کار-خانواده, استرس والدینThe aim of this study was to determine the effect of job stress on job satisfaction of female primary school teachers with the role between work-family conflict and parental stress. The research method was applied in terms of purpose and descriptive-correlational in terms of data collection. The statistical population of the present study consisted of 270 female primary school teachers in Farsan city. 155 people were selected through Cochran's formula as a sample through cluster random sampling method. Research tool: Elliott Job Stress Questionnaire (1994), Satisfaction Questionnaire Jobs Tsui et al. (1992), Zang and Ian (2013) Work-Family Conflict Questionnaire and Liu et al.'s (2019) Parents 'Stress Questionnaire. The validity of the questionnaires based on content validity using experts' opinion was formal based on perspective A number of statistical and structural populations were examined and confirmed by factor analysis. On the other hand, the reliability of the questionnaires was estimated 0.87, 0.88, 0.89 and 0.90 by Cronbach's alpha method, respectively. Data analysis was performed by structural equation modeling (SEM). The results showed that job stress had an impact factor of -0.66 on job satisfaction and due to the significant value less than 0.05, this effect is significant. Job stress through work-family conflict has an effect on job satisfaction and the coefficient of this effect is -0.57 and also job stress through parental stress has an effect on job satisfaction and the coefficient of this effect is -0.53.
Keywords: Job Stress, job satisfaction, work-family conflic, Parental Stress -
نشریه مدیریت دانش سازمانی، پیاپی 12 (بهار 1400)، صص 197 -228هدف از تحقیق حاضر، بررسی اثر رهبری توانمندساز بر نوآوری باز با در نظر گرفتن فرهنگ یادگیری سازمانی و تعدیل گری ظرفیت جذب بوده است. تحقیق حاضر از لحاظ روش تحقیق همبستگی و از لحاظ هدف از نوع کاربردی بوده است. ابزار تحقیق بر اساس پرسش نامه استاندارد نقش بندی و تابش (2018) می باشد که پس از سنجش روایی (همگرا، واگرا و اکتشافی) و پایایی (آلفای کرونباخ، ترکیبی و دایسترا)، از طریق مشارکت 131 نفر از مدیران و کارشناسان شرکت های دانش بنیان استان چهارمحال و بختیاری که با روش نمونه گیری تصادفی و از طریق جدول مورگان، انتخاب شدند، اجرا گردید. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، در دو سطح توصیفی و استنباطی و از طریق نرم افزارهای «SPSS25» و «WarpPLS7» اجرا شد. یافته هایی تحقیق نشان داد، بیشترین ضریب مسیر (β=0.79) و ضریب تعیین (R2=0.63) مربوط به مسیر رهبری توانمندساز به فرهنگ یادگیری سازمانی بوده است، همچنین فرهنگ یادگیری سازمانی به طور کامل، رابطه بین رهبری توانمندساز و نوآوری باز داخلی (VAF=0.64) و خارجی (VAF=0.69) را میانجی گری نموده است.کلید واژگان: فرهنگ یادگیری سازمانی, نوآوری باز, ظرفیت جذب, رهبری توانمندساز, شرکت های دانش بنیان, مثلث بندی متدولوژیکیThe purpose this study was to investigate the effect of empowering leadership on open innovation with regard to organizational learning culture and adjusting adsorptive capacity. This study was an applied method and a Correlation research. The research tool based on the standard questionnaire of Naqshbandi and et al (2019) which was done by the participation of 131 managers and experts of the knowledge-based companies of Chaharmahal and Bakhtiari province after measuring validity (convergent, divergent and exploratory) and reliability (Cronbach's alpha, hybrid and diestra), that were selected by random sampling method and through Morgan table, were implemented. Data analysis was implemented in two descriptive and inferential levels through “SPSS25” and “WarpPLS7 software”. Findings showed that the highest path coefficient (β = 0.79) and the determination coefficient (R2 = 0.63) corresponds to the empowering leadership to organizational learning culture, organizational learning culture has also fully mediated the relationship between empowering leadership and open internal (VAF = 0.64) and external innovation (VAF = 0.69Keywords: open innovation, Absorptive Capacity, empowering leadership, Organizational Learning Culture, knowledge-based companies, Methodological triangulation
-
نشریه اندیشه آماد، پیاپی 76 (بهار 1400)، صص 145 -174زمینه و هدفهدف اصلی این پژوهش، «بررسی نقش واسطه ای همکاری زنجیره تامین در ارتباط بین فناوری اطلاعات و نوآوری رادیکالی و تدریجی در شرکت های تولیدی شهرک صنعتی شهرکرد» است.روشبرای سنجش متغیرهای مدل تحقیق، از پرسش نامه استاندارد استفاده شده است. پرسش نامه مذکور، پس از سنجش روایی (صوری، محتوایی لاوشه، تحلیل عاملی تاییدی، اکتشافی، همگرا و واگرا) و پایایی (کرونباخ و ترکیبی)، از طریق مشارکت 90 نفر از مدیران شرکت های تولیدی قطب صنعتی شهرکرد که با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند، اجرا گردید، روش تجزیه وتحلیل اطلاعات، در دو سطح توصیفی و استنباطی (مدل معادلات ساختاری) بوده است و از طریق نرم افزارهای اس پی اس اس، وارپ پی ال اس و لیزرل اجرا شد.یافته هایافته های پژوهش نشان داد، فناوری اطلاعات به نوآوری رادیکال (β=0.55) و نوآوری تدریجی (β=0.47) و همکاری زنجیره تامین (β=0.82)، همکاری زنجیره تامین به نوآوری رادیکال (β=0.35) و نوآوری تدریجی (β=0.37)، دارای اثر مستقیم هستند(001/0< p)؛ همچنین همکاری زنجیره تامین)با شمول واریانس 34/0) رابطه بین فناوری اطلاعات و نوآوری رادیکالی را میانجی گری نموده است(Z=10.17) و نهایتا همکاری زنجیره تامین)با شمول واریانس 40/0) رابطه بین فناوری اطلاعات و نوآوری تدریجی را میانجی گری نموده است(Z=10.28).نتیجه گیریاین پژوهش از دست یابی به نوآوری باز پشتیبانی می کند که حاکی از لزوم کسب دانش خارجی برای قادر ساختن شرکت ها به توسعه پروژه های نوآوری است.کلید واژگان: فناوری اطلاعات, همکاری زنجیره تامین, نوآوری تدریجی و رادیکالی, مدل معادلات ساختاری, مثلث بندیAim &BackgroundThe main purpose of this study is “to investigate the meditating role of supply chain collaboration in the relationship between information technology and gradual and radical innovation in industrial town manufacturing companies in the Shahrekord city”.MethodThe standard questionnaire was used to measure the variables of the research model. Above-mentioned questionnaire was implemented through the participation of 90 managers in Industrial town manufacturing companies in the Shahrekord city that were selected by the simple random sampling after measurement of validity (face and content validity based on Lawshe’s method, confirmatory and exploratory factor analysis, convergence and divergence) and reliability (Cranach’s alpha method and hybrid). Data analysis was based on two descriptive and inferential statistics (Structural Equation Modeling) which performed by SPSS, Warp PLS and LISREL software.FindingsFindings showed that information technology to radical innovation (β = 0.55) and to Incremental innovation (β = 0.47), and supply chain cooperation (β = 0.82), supply chain cooperation to radical innovation (β = 0.35) and Incremental innovation (β = 0.37), Have a direct effect (p <0.001). Also, supply chain cooperation (including variance 0.34) has mediated the relationship between information technology and radical innovation (Z = 10.17), And finally, supply chain cooperation (including 0.34 variance) mediated the relationship between information technology and Incremental innovation (Z = 10.28).ConclusionThis study supports the achievement of open innovation, which implies the necessity of acquiring external knowledge to enable companies to develop innovation projects.Keywords: Information Technology, Supply Chain Collaboration, Gradual, Radical Innovation, Structural Equation Modeling, Triangulation
-
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی مولفه های تاثیرگذار بر ریسک های HSE با استفاده از رویکرد آمیخته در شرکت گاز خطوط انتقال دوراهان می باشد. برای نیل به این هدف، با استفاده از روش ترکیبی اکتشافی، داده ها در دو مرحله (کیفی و کمی) جمع آوری شد. در ابتدا، ضمن مطالعه ادبیات تحقیق، از طریق مصاحبه ساخت یافته و نیمه ساخت یافته با یازده نفر از مدیران و خبرگان دانشگاهی که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند، بخشی از مولفه ها مورد شناسایی قرار گرفت. در بخش کیفی، با استفاده از روش دلفی، تعداد یازده نفر از پانلیست ها پس از سه راند، در مورد مولفه های تاثیرگذار بر ریسک های HSE، به اتفاق نظر دست یافتند و مدل تحقیق ارایه گردید و اعتبار بخش کیفی نیز، از طریق ضریب هماهنگی کندال (k=0.89)، مورد تایید قرار گرفت. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات در بخش کمی، در دو سطح توصیفی و استنباطی از طریق نرم افزارهای «SPSS22» و «Lisrel» اجرا شد. پانلیست های تحقیق حاضر، مولفه های کلیدی ریسک های HSE را در قالب 77 مفهوم کلیدی و سه معیار اصلی که شامل: ایمنی (42 مولفه)، بهداشت (15 مولفه) و زیست محیطی (20 مولفه)، مورد شناسایی قرار دادند، که بیشترین امتیاز فریدمن مربوط به معیار «ایمنی» با مقدار 2.82 و کمترین امتیاز مربوط به معیار «بهداشت» با امتیاز 1.27 می باشد؛ بر همین اساس، می توان به این نتیجه دست یافت، که در صورت توجه بیشتر سازمان ها به ایمنی، علاوه بر سلامت جسمانی، سلامت روانی کارکنان را نیز تحت تاثیر قرار می دهد و با کاهش هزینه و زمان، از خسارت هایی که به کارگر و کارفرما وارد می کند، پیشگیری می نماید.
کلید واژگان: ریسک های HSE, سیستم مدیریت ایمنی, بهداشت و محیط زیست, رویکرد آمیختهThe main purpose of this study is to identify the components affecting HSE risks using Delphi technique in Dorahan Transmission Lines Gas Company. To achieve this goal, data were collected in two phases (qualitative and quantitative) using a Mix method approach. At first, due to the research literature, some of the components were identified through structured and semi-structured interviews with 11 academic managers and experts who were selected by theoretical sampling method. 11 panelists (academic and practical fields) after three rounds agreed on the components affecting HSE risks in the qualitative section using the Delphi method and the research model was presented; and the validity of the qualitative part was also confirmed by Kendall's coefficient of concordance (k = 0.89). Data analysis performed at both descriptive and inferential levels (Friedman) in the quantitative part through SPSS 22 software. Panelists were identified the key elements of HSE risks in the form of 77 key concepts and 3 main criteria including safety (42), health (15) and environmental components (20) which the highest Friedman score is related to the "safety" criterion with a value of 2.82 and the lowest score is related to the "health" criterion with a score of 1.27; accordingly, it can be concluded that if more organizations pay attention to safety, in addition to physical health, it also affects the mental health of employees and by reducing the cost and time, it prevents costs incurred by the worker and employer.
Keywords: HSE risks, Health, safety, environment management system, Mix method -
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر سیستم پنج اس بر بهره وری سازمانی از طریق فرهنگ سازمانی می باشد. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان اداره مخابرات شهرکرد می باشند که تعداد آن ها 215 نفر می باشد که از بین آنها با استفاده از جدول مورگان به روش نمونه گیری تصادفی در دسترس تعداد 138 نفر برای شرکت در پژوهش حاضر انتخاب شدند و برای سنجش متغیرهای مدل پنج اس، از پرسش نامه طباطبایی (1395)، همچنین برای سنجش متغیرهای فرهنگ سازمانی، از پرسش نامه کویین (2006) و نهایتا برای سنجش متغیرهای بهره وری سازمانی، از پرسش نامه اولسانیا و همکاران (2012) استفاده شده است. پرسش نامه های مذکور، پس از سنجش روایی منطقی و همچنین روایی سازه، پایایی آن نیز با روش آلفای کرونباخ، که مقدار آن بالای 7/0 برآورد شد، روش تجزیه و تحلیل اطلاعات، در دو سطح توصیفی و استنباطی بوده است و از طریق نرم افزارهای «SPSS 21»، «WarpPls6» و «Lisrel 8.9» اجرا شد. یافته های پژوهش نشان داد، سیستم پنج اس، با مقدار ضریب تعیین 489/0 از طریق فرهنگ سازمانی بر بهره وری اداره مخابرات شهرکرد، تاثیر بسیار قوی ای داشته است، که مبین قدرت پیش بینی کنندگی بالای مولفه های سیستم «پنج اس» می باشد و فرهنگ سازمانی نیز با مقدار ضریب تعیین 562/0 تاثیر بسیار قوی ای بر بهره وری داشته است.
کلید واژگان: سیستم پنج اس, بهره وری, فرهنگ سازمانیThe main purpose of this study is to "investigate the effect of Panjas system on organizational productivity through organizational culture of Shahrekord Telecommunication Office". This research is applied in terms of purpose and descriptive-survey in terms of data collection. The statistical population of this study is all managers and employees of Chaharmahal and Bakhtiari Telecommunication Department. According to statistics, by the end of the summer of 1398, their number is 215 people. The sample size was calculated to be 138 people based on simple random sampling method. The variables of Panjas model, from Tabatabai standard questionnaire (2016), also to measure organizational culture variables, from Quinn standard questionnaire (2006) and finally to measure organizational productivity variables, from Olsania standard et al. (2012) used. The questionnaires, after assessing the logical validity as well as the validity of the structure, its reliability was also estimated by Cronbach's alpha method, which was estimated to be 96 / s, the method of data analysis was at both descriptive and inferential levels and through SPSS 21, WarpPls6 and Lisrel 8.9 software were implemented. The research findings showed that the five S system, with a value of 0.489 through organizational culture, has had a very strong effect on the productivity of Shahrekord Telecommunication Office, which indicates the high predictive power of the components. The system is "Panjas" and organizational culture has had a very strong effect on productivity with a value of 0.602.
Keywords: 5s system, Productivity, Organizational Culture -
هدف
هدف از این پژوهش تعیین میزان تاثیر رهبری استراتژیک از طریق تفکر استراتژیک بر مدیریت دانش در شرکت ساپکو است
روشروش تحقیق بر اساس هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر تجزیه و تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری است. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه مدیران در شرکت ساپکو به تعداد 130 نفرتشکیل دادند که از طریق فرمول کوکران تعداد 100 نفر به عنوان نمونه از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد رهبری استراتژیک سرات و همکاران (2011)، پرسش نامه استاندارد تفکر استراتژیک لیدتکا (1998) و پرسشنامه استاندارد مدیریت دانش لاوسون (2003) بود که روایی و پایایی پرسشنامه ها مورد تایید قرار گرفت و تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح توصیفی و استنباطی مشتمل بر ضریب همبستگی پیرسون ، روش مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) و از طریق نرم افزارهای «SPSS » و « wrap pls » اجرا شد
نتایجنتایج نشان داد که رهبری استراتژیک دارای ضریب تاثیر72/0 بر مدیریت دانش بود و با توجه به مقدار معنی داری کمتر از 05/0 این تاثیر معنادار است. از سوی دیگر مقدار اثر تعدیلی تفکر استراتژیک 55/0 بوده و با توجه به مقدار معنی داری کمتر از 05/0 این تاثیر معنادار است.
کلید واژگان: رهبری استراتژیک, تفکر استراتژیک, مدیریت دانشThe aim of this study is to determine the effect of strategic leadership through strategic thinking on knowledge management in Sapco. The statistical population of the present study consisted of 300 employees and managers working in Sapco, 168 people through Cochran's formula as an example of Simple random sampling was selected using research tools from the Strategic Leadership Strategic Questionnaire of Cerat et al. (2011), the Leidtka Strategic Thinking Standard Questionnaire (1998) and the Lauson Knowledge Management Standard Standard Questionnaire (2003 (which confirmed the validity and reliability of the questionnaires). And data analysis at both descriptive and inferential levels, including Pearson correlation coefficient, structural equation modeling (SEM) method, and through SPSS and wrap pls software, the results showed that strategic leadership has a coefficient. The effect of 0.72 on knowledge management is significant and this effect is significant due to the significant value of less than 0.05. Significantly, as strategic leadership increases Knowledge management is also strengthened, and this is moderated by strategic thinking
Keywords: Strategic Leadership, Strategic Thinking, knowledge management -
هدف اصلی پژوهش تحلیل نقش میانجی استراتژی رقابتی در فعالیت های مدیریت کیفیت بر عملکرد شرکت در شرکت های دارویی شهرکرد می باشد و روش پژوهش از نوع همبستگی از شاخه میدانی و از لحاظ ماهیت کاربردی است. جامعه آماری پژوهش کارکنان شرکت های دارویی شهرکرد بوده با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 84 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه می باشد. روایی پرسش نامه توسط متخصصین و روایایی محتوا تایید شد و پایایی پرسش نامه به کمک ضریب آلفا کرونباخ تایید گردید. جهت بررسی فرضیات پژوهش مدل معادلات ساختاری با کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده گردید. یافته ها نشان داد بین مدیریت کیفیت بهره برداری و مدیریت کیفیت اکتشافی و عملکرد شرکت ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. بین شیوه-های مدیریت کیفیت اکتشافی و بهره برداری و عملکرد با نقش میانجیگری استراتژی رقابتی ارتباط مثبت وجود دارد. همچنین یافته ها نشان داد بین استراتژی رقابتی و عملکرد شرکت رابطه معناداری وجود دارد.
کلید واژگان: مدیریت کیفیت اکتشافی, مدیریت کیفیت بهره برداری, استراتژی رقابتیThe main purpose of this study is to analyze the mediating role of competitive strategy in quality management activities on company performance in Shahrekord pharmaceutical companies. The research method was correlational from the field branch and in terms of applied nature. The statistical population of the study was the employees of Shahrekord pharmaceutical companies and 84 people were selected as the sample using the available sampling method. The data collection tool is questionnaire. The validity of the questionnaire was confirmed by experts and content validity and the reliability of the questionnaire was confirmed by Cronbach's alpha coefficient. To test the research hypotheses, structural equation model was used with the help of Smart PLS software. Findings showed that there is a positive and significant relationship between operational quality management and exploratory quality management and company performance. There is a positive relationship between exploratory quality management practices and exploitation and performance with the mediating role of competitive strategy. The findings also show that there is a significant relationship between competitive strategy and firm performance.
Keywords: exploratory quality management, exploitation quality management, competitive strategy -
هدف اصلی این پژوهش، شناسایی و اولویت بندی شاخص های موثر بر انتخاب تامین کنندگان در زنجیره تامین لارجت و پایدار در صنعت مواد غذایی شهرک صنعتی شهرکرد با استفاده از روش دلفی می باشد. برای نیل به این هدف، با استفاده از روش ترکیبی اکتشافی، داده ها در دو مرحله (کیفی و کمی) جمع آوری شد. در ابتدا، ضمن مطالعه ادبیات تحقیق، از طریق مصاحبه ساخت یافته و نیمه ساخت یافته با 11 نفر از مدیران و خبرگان دانشگاهی که با روش نمونه گیری نظری انتخاب شدند، مولفه ها مورد شناسایی قرار گرفت. در بخش کیفی، با استفاده از روش دلفی، تعداد 14 نفر از پانلیست ها پس از چهار راند، در مورد مولفه های زنجیره تامین لارجت و پایدار به اتفاق نظر دست یافتند و اعتبار بخش کیفی نیز، از طریق ضریب هماهنگی کندال (k=0.61) مورد تایید قرار گرفت. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات در بخش کمی، در دو سطح توصیفی و استنباطی (فریدمن) از طریق نرم افزار «SPSS22» و «Lisrel» اجرا شد. پانلیست های تحقیق حاضر، مولفه های کلیدی را در قالب 123 مفهوم کلیدی، 26 زیرمعیار و 6 معیار اصلی که شامل: معیار ناب، چابک، تاب آوری، سبز، استعداد و نهایتا پایدار می باشد را مورد شناسایی قرار دادند، که بیشترین امتیاز فریدمن مربوط به معیار «پایدار» با مقدار 5.29 و کمترین امتیاز مربوط به معیار «تاب آور» با مقدار 2.25 می باشد. ارزش پژوهش حاضر، به دلیل نوآوری محتوایی (استفاده هم زمان از شش رویکرد) می-باشد.کلید واژگان: روش ترکیبی اکتشافی, روش دلفی, زنجیره تامین لارجت, زنجیره تامین پایدارThe main purpose of this study is to identify and prioritize the indicators affecting the Supplier’s selection in LARGT and Sustainable Supply Chain in the Food industry of Shahrekord industrial town using Delphi Mhetod. To this end, data were collected in two stages (qualitative and quantitative) using the Sequential Exploratory method. Initially, reviewing the research literature, the components were identified through structured and semi-structured interviews with 11 academic executives and experts selected by theoretical sampling. 14 panelists reached a consensus on the components of LARGT and Sustainable Supply Chain in the qualitative section after four rounds using the Delphi technique and the validity of the qualitative section was also confirmed by Kendall’s Coefficient of Concordance (k=0.61). The quantitative data analysis method was done in two descriptive and inferential statistics through SPSS and Lisrel software. The panelists identified key components in several formats including 123 key concepts, 26 sub-criteria and 6 main criteria which were Lean, Agile, Resilience, Green, Talent and Sustainable which the highest score of Freedman is related to Sustainable criterion with the value of 5.29 and lowest score was for Resilience criterion with the value of 2.25. The research value is due to the content (using six approaches simultaneously).Keywords: Delphi method, LARGT Supply Chain, Sequential Exploratory method, sustainable supply chain
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.