به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت

جستجوی مقالات مرتبط با کلیدواژه "social base" در نشریات گروه "علوم انسانی"

  • حسن حویزاوی، حمید صابری*، مهری اذانی، فرشته احمدی

    هدف از این پژوهش واکاوی نقش مکان های سوم شهری در کیفیت محیطی شهر اهواز است. این پژوهش با رویکردی کمی، به روش پیمایشی و متکی بر مطالعات کتابخانه ای- اسنادی در سال 1402 در شهر اهواز انجام شد. جامعه آماری کلیه شهروندان اهوازی (885000 نفر) در سال 1395 می باشند که به وسیله فرمول کوکران تعداد 390 نفر به عنوان حجم نمونه و به صورت تصادفی به وسیله پرسشنامه محقق ساخته مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تجزیه وتحلیل اطلاعات از آزمون های ANOVA، تحلیل رگرسیون، T تک نمونه ای، تحلیل مسیر و... استفاده شد. یافته ها نشان می دهد، تمامی 10 شاخص بررسی شده بالاتر از میانگین مبنا (3) بودند. همچنین در مدل رگرسیونی مشخص شد، متغیرهای پیش بین حدود (741/0= R2) از واریانس متغیر ملاک (کیفیت محیط) را تبیین می کنند؛ و منطقه 6 (میانگین 08/4) برتری بیشتری نسبت به سایر مناطق 8 گانه اهواز ازلحاظ کیفیت محیطی داشت. نتایج نشان داد؛ کیفیت محیط و میزان رضایت شهروندان اهوازی از مکان های سوم شهری با توجه به فرهنگ بومی ساکنین این شهر، ارتباطی تنگاتنگ با وضعیت مکان های سوم این شهر (با بار عاملی 722/0) دارد.

    کلید واژگان: کیفیت محیط, مکان سوم, پایگاه اجتماعی, مناطق شهر اهواز
    Hassan Hoveizavi, Hamid Saberi *, Mehri Azani, Fereshte Ahmadi

    The purpose of this research is to investigate the role of urban third places in the environmental quality of Ahvaz City. This study was conducted with a quantitative approach, employing a survey method and relying on library-documentary studies in 2023 in Ahvaz City. The statistical population consists of all the citizens of Ahvaz (885,000 people) in 2015. Using Cochran's formula, a sample size of 390 people was determined and selected randomly through a researcher-made questionnaire. ANOVA tests, regression analysis, one-sample t-tests, path analysis, and other statistical methods were utilized to analyze the data. The findings indicate that all ten investigated indicators exceeded the base average (3). Furthermore, the regression model revealed that the predictor variables explain (R²=0.741) the variance of the criterion variable (environmental quality). Region 6 (average 4.08) demonstrated superior environmental quality compared to the other eight regions of Ahvaz. The results showed that the quality of the environment and the level of satisfaction of the citizens of Ahvaz with the third places in the city, in accordance with the local culture of the residents, have a close relationship with the state of these third places (with a factor load of 0.722).

    Keywords: Environmental Quality, Third Place, Social Base, Areas Of Ahvaz City
  • زهره شیرین بخش *

    شناخت بازار و وجوه مختلف آن را می توان عرصه ای پراهمیت در مطالعات علوم انسانی و اجتماعی ازجمله ایران شناسی دانست. یکی از جنبه های مهم مطالعاتی در این حوزه، سازمان اقتصادی و نظام دادوستد بازار است که در آن حرفه ها و مشاغل مختلف در شبکه های تولیدی، توزیعی و خدماتی بازار استقرار می یافتند و فعالیت می کردند. ازجمله گروه های فعال در این سازمان که در عملیات واسطه ای توزیع کالا و خدمات نقشی مهم داشته اند، دلالان هستند. پژوهش پیش رو باتوجه به سابقه حضور طولانی مدت دلالان در بازارهای ایران و نیز وجود انگاره های منفی درباره آنان در زمان حاضر، درصدد است تا ازمنظری تاریخی به تبیین و ارزیابی ویژگی های شغلی و اجتماعی و به تبع آن، واکاوی ریشه های چنین انگاره هایی بپردازد. ازاین رو، مسئله اصلی مقاله معطوف به واکاوی حضور و جایگاه اقتصادی دلالان در نظام توزیع بازار و مختصات اجتماعی و فرهنگی این قشر در دوره قاجار است. رویکرد روشی انجام این پژوهش کیفی بوده و داده ها با استفاده از روش کتابخانه ای- اسنادی گردآوری شده است. یافته های مقاله نشان می دهد که دلالان با آنکه ازلحاظ موقعیت و پایگاه شغلی از گروه هایی چون تجار فاصله داشتند، ازجمله عوامل موثر در ساختار اقتصادی بازار بودند و در شاخه های مختلف دادوستد فعالیت می کردند. همچنین شهرت آنان به صفات ناپسند اخلاقی و اجتماعی پدیده ای جدید نبوده و سابقه ای تاریخی داشته است. این شهرت را می توان تا اندازه زیادی معلول عملکرد شغلی آنان دانست.

    کلید واژگان: قاجار, بازار, دلالی, دلال, مالیات, پایگاه اجتماعی
    Zohreh Shirinbakhsh *

    Knowing the bazaar and its various aspects can be considered as a very important field in the studies of humanities and social sciences, including Iranology. One of the important aspects of studies in this field is the economic organization and trading system of the bazaar, where different professions and jobs were established and operated in the production, distribution, and service networks of the bazaar. Dalalan are among the active groups in this organization that play an important role in the intermediary operation of distributing goods and services. Thise research, considering the history of the long-term presence of Dalalan in the markets of Iran and considering the existence of negative ideas about them at the present time, It is trying to explain and evaluate occupational and social characteristics from a historical point of view and, accordingly, explore the roots of such ideas. Therefore, the main question of the article is aimed at analyzing the presence and economic status of Dalalan in the market distribution system and the social and cultural coordinates of this stratum in the Qajar period. The methodological approach of this research is qualitative, and based on this, the data has been collected using the library-document method. The findings of the article show that despite the fact that Dalalan are far from groups such as traders in terms of status and job base; Among the effective factors in the economic structure of the market, they have been active in various branches of trade. Also, their reputation for bad moral and social traits is not a new phenomenon and has a historical record. In addition, this fame can be considered as a result of their job performance.

    Keywords: Qajar, Bazar, Dalali, Dalal, Tax, Social Base
  • رسول اخوی، حسین آقاجانی مرساء*، شهلا کاظمی پور
    مردم جامعه بیشتر از آنکه از نابرابری واقعی رنج ببرند، از احساس ذهنی یا نابرابری ادراک شده رنج می برند. برای تبیین موضوع، در این پژوهش به دنبال بررسی عوامل اجتماعی موثر بر احساس نابرابری های اجتماعی بوده و سعی کردیم به این پرسش پاسخ دهیم: عوامل اجتماعی موثر بر احساس نابرابری اجتماعی در شهر اصفهان کدامند؟ این تحقیق از نظر کنترل شرایط پژوهش از نوع روش ترکیبی یا آمیخته(پیمایشی و نظریه زمینه ای) است. جامعه آماری بررسی حاضر کلیه شهروندان 18 سال و بالاتر ساکن شهر اصفهان هستند. حجم نمونه برطبق فرمول کوکران 400 نفر بوده است که با روش نمونه گیری تصادفی متناسب با حجم انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه پژوهشگر ساخته ای متشکل از 28 گویه برای متغیرهای مستقل و18 گویه برای احساس نابرابری اجتماعی(متغیر وابسته) جمع آوری شد. تامین روایی سوالات پرسش نامه از طریق روش اعتبار صوری انجام شد و برای اطمینان از کیفیت ابزار، پژوهشگر با دو ملاک پایایی و اعتبار اقدام به بررسی آن کرد. برای بررسی پایایی از پایایی بازآزمایی استفاده شد که میزان 99 درصد پایایی بدست آمده حاکی از پایایی بسیار بالای ابزار بود. برای بررسی اعتبار، از اعتبار محتوا(برطبق فرمول سن اچ لاوشه - ضریبCVR) استفاده شد که ضریب CVR معادل 68 درصد بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آماری تحلیل واریانس یک سویه و آزمون تی مستقل، استفاده شد. بر اساس نتایج بدست آمده، تفاوت معناداری بین احساس نابرابری اجتماعی و متغیرهای فرصت های اجتماعی، محدوده جغرافیایی و برنامه های رسانه ای وجود دارد. اما بین احساس نابرابری اجتماعی و متغیرهای قومیت، دین، پایگاه های اجتماعی و سطوح تحصیلات، تفاوت معناداری وجود ندارد.
    کلید واژگان: نابرابری اجتماعی, فرصت های اجتماعی, شهروندان اصفهانی, قومیت, دین, پایگاه اجتماعی, تحصیلات و برنامه های رسانه ای
    Rasoul Akhavi, Hossein Aghaghani Marsa *, Shahla Kazemipour
    People in the society suffer more from mental feeling or perceived inequality than from real inequality. To explain the issue, in this research, we sought to investigate the social factors affecting the feeling of social inequalities and we tried to answer this question: what are the social factors affecting the feeling of social inequality in Isfahan city? In terms of controlling the research conditions, this research is a mixed method (survey and grounded theory). The statistical population of the current study is all citizens aged 18 and older living in Isfahan city. According to Cochran's formula, the sample size was 400 people, which was selected by random sampling according to the size. The data was collected with a researcher-made questionnaire consisting of 28 items for independent variables and 18 items for the feeling of social inequality (dependent variable). Ensuring the validity of the questionnaire questions was done through the face validity method to ensure the quality of the instrument, the researcher used two criteria, checked its reliability and validity. Retest reliability was used to check the reliability, and the 99% reliability obtained indicated a very high reliability of the tool. To check the reliability, content validity was used (according to the Sen H Laushe formula - CVR coefficient) and the CVR coefficient was equal to 68%. To analyze the data, statistical methods of one-way analysis of variance and independent t-test were used. Based on the obtained results, there is a significant difference between the feeling of social inequality and the variables of social opportunities, geographical area and media programs. However, there is no significant difference between the feeling of social inequality and the variables of ethnicity, religion, social bases and education levels.
    Keywords: Social Inequality, Social Opportunities, Citizens Of Isfahani, Ethnicity, Religion, Social Base, Education, Media Programs
  • محمد احمدی، اکبر زارع شاه آبادی*
    پژوهش حاضر با هدف شناسایی و تحلیل زمینه های مرتبط با تعادل بین کار و زندگی زنان شاغل متاهل شهر سنندج و با روش کیفی انجام شده است. مشارکت کنندگان پژوهش شامل 20 نفر از زنان شاغل متاهل شهر سنندج هستند که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده با حداکثر تنوع از مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق استفاده شد و در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش براون و کلارک صورت گرفت و زمینه های مرتبط با تعادل بین کار و زندگی در قالب 4 مضمون اصلی (بهره مندی از آرامش فکری، برخورداری از پایگاه اجتماعی، دریافت حمایت اجتماعی، رضایت مندی شغلی)  و 16 مضمون فرعی (رابطه عاطفی با همسر، احساس امنیت، رفاه مالی، منزلت اجتماعی، شغل مناسب، تحصیلات، حمایت همسر، حمایت فرزندان، حمایت اطرافیان، انگیزه شغلی، دستمزد مناسب، امنیت شغلی، حمایت سازمانی، انعطاف پذیری کاری، فرصت به کارگیری توانمندی ها، رضایتمندی از مجموعه) دسته بندی گردید. نتایج نشان داد که زنان جوامع محلی در کنار موقعیت انتسابی و جنسیتی، هم زمان با تغییرات اجتماعی و فرهنگی دهه های اخیر، با تلاش خود و حمایت خانواده و دستیابی به تحصیلات دانشگاهی قدم در مسیر پیشرفت نهاده و با ورود به صحنه اشتغال و فعالیت های اقتصادی مدرن کوشش مضاعفی برای افزایش رفاه مادی و گردش چرخه تولید از خود نشان داده که منجر به ارتقای منزلت و پایگاه اجتماعی آنان شده است.
    کلید واژگان: آرامش فکری, پایگاه اجتماعی, تعادل کار و زندگی, حمایت اجتماعی, زنان شاغل متاهل
    Mohammad Ahmadi, Akbar Zare Shah Abadi *
    Purpose
    The research was conducted with the aim of discovering and analyzing the conditions and contexts related to the balance between work and life of women in Sanandaj.
    Method
    The research is a qualitative study, and in its implementation method, the grounded theory approach is used. The research objectives were obtained through exploration and understanding, the statistical population, the married working women of Sanandaj city, 20 of them were investigated through theoretical saturation by means of purposeful and snowball sampling. Semi-structured and in-depth interviews were used to collect data with maximum diversity, the duration of each interview was one hour and the data collection process took one month, which were analyzed with open, central and selective coding methods.
    Findings
    Data analysis showed that the conditions and contexts related to the balance between work and life in the form of 53 concepts and 16 subcategories (emotional relationship with spouse, sense of security, financial well-being, social status, suitable job, education, support of spouse, support of children, support of those around you, job motivation, suitable salary, job security, organizational support, work flexibility, opportunity to use capabilities, satisfaction with the group) and 4 main categories (peace of mind, social base, receiving social support, satisfaction) occupation) and a core category (satisfactory effort) were obtained and summarized.
    Conclusion
    This study showed that establishing a balance between work and life improves the quality of work, maternal duties, and the quality of life of working women, and the themes obtained in the findings are effective in improving them.
    Keywords: Peace Of Mind, Social Base, Work-Life Balance, Social Support, Married Working Women
  • جواد زروانی، احمد بخشایشی اردستانی*، حجت الله درویش پور، مسعود مطلبی
    مقاله حاضر به بررسی خط مشی و عملکرد و پایگاه اجتماعی حزب کارگزاران سازندگی ایران پرداخته است و درپی پاسخ به این سوال است که پایگاه اجتماعی و عملکرد و خط مشی حزب کارگزاران سازندگی ایران چیست؟ به عنوان فرضیه باید گفت که حزب کارگزاران سازندگی حزبی دولت ساخته، برآمده از تفکر و گفتمان دولت سازندگی مطرح بوده و پایگاه اجتماعی آن در میان فن سالارانی است که به تکنوکراسی معتقد بوده و در خط مشی و عملکرد خود بر بازار آزاد و دولت حداقلی و ارجحیت توسعه اقتصادی بر توسعه سیاسی تاکید می نمایند. از سوی دیگر این حزب که از حمایت همه جانبه ی دولت هاشمی رفسنجانی بهره مند بود؛ توانست در اثر نوسازی و تحولات زیرساختی و توسعه ای خود به ویژه در مناطق شهری، در میان طبقه متوسط مدرن شهری جای خود را باز کرده و حمایت این طبقه را به خود جلب نماید. توسعه اقتصادی محوری ترین مفهوم در عملکرد و خط مشی و کنش ورزی این حزب همواره مطرح بوده است. این مقاله از روش توصیفی- تحلیلی بهره برده است و  داده های خود را به روش اسنادی و کتابخانه ای جمع آوری کرده است.
    کلید واژگان: حزب دولت ساخته, کارگزاران سازندگی, توسعه اقتصادی, هاشمی رفسنجانی, پایگاه اجتماعی
    Javad Zarvani, Ahmad Bakhshayesh Ardestani *, Hojat Darvishpur, Masoud Motalebi
    This article examines the policy, performance, and social base of the Construction Agents Party of Iran and seeks to answer the question, what is the social base, performance, and policy of the Construction Agents Party of Iran? As a hypothesis, it should be said that the Party of Construction Agents is a government-made party, arising from the thinking and discourse of the construction government, and its social base is among the technocrats who believe in technocracy and in their policy and practice on the free market and minimal government. And they emphasize the priority of economic development over political development. On the other hand, this party benefited from the comprehensive support of Hashemi Rafsanjani's government; As a result of its modernization and infrastructural and development changes, especially in urban areas, it was able to open its place among the modern urban middle class and attract the support of this class. Economic development is the most central concept in the performance and policy of this party. This article has used the descriptive-analytical method and has collected its data through documentary and library methods.
    Keywords: government-built party, construction agents, Economic Development, Hashemi Rafsanjani, social base
  • امامعلی شعبانی*، زینب عباسی رمی

    تحظی قضیه المدعین الزایفین وعلی وجه التحدید طبیعتهم باهمیه کبیره فی فهم تاریخ تطورات إیران. وفی هذا الإطار فان الدراسه هذه واعتمادا منها علی الاسلوب الوصفی التحلیلی وبإثارتها سوال جوهری مفاده ما هی طبیعه المدعین الزایفین للنبوه والإمامه والمهدویه فی القرون الوسطی لتاریخ إیران (القرن الرابع حتی التاسع للهجره)، وصلت إلی نتیجه تفید بان جغرافیه إیران المترامیه الاطراف فی القرون الوسطی الإسلامیه وعراق العرب وعراق العجم وخراسان الکبیر، کانت فی المقام الاول منشا المدعین الزایفین والداعمین لهم وهذا الامر یعود إلی الارضیه والظروف السیاسیه والاجتماعیه والاقتصادیه السایده علی تلک المناطق. ان المدعین الزایفین ینتمون إلی التجمعات الحضریه اولا ثم إلی التجمعات القرویه وذلک فی جانب اصلهم الاجتماعی، وهذا الامر یمکن تحلیله من منظار التعارض بین الاضلاع الثلاثه وهی المدینه والقریه والعشایر. اضف إلی هذا فان حکم النسیج القبایلی-العشایری للسلطه علی قسم کبیر من تاریخ تلک القرون کان بمقدوره ان یترک تاثیره علی طبیعه المدعین الحضریین والقرویین واتباعهم- إلی جانب الإمکانیات والقدرات الفکریه للتجمعات الحضریه والقرویه -. فی الجانب الطبقی والمهنی فان المدعین الزایفین کانوا ینتمون فی المقام الاول إلی العلماء وخاصه علماء الطوایف الدینیه ثم إلی الطبقات الاخری فی المجتمع مثل القضاه والحکام وکذلک بعض الطبقات العامه، وخرجوا من رحم تلک الطبقات. اما القاعده الاجتماعیه ولما کانت تمتلک القدرات العامه فإنها کانت تسیطر علی الامور والتوجیه الدینی والفکری للعامه والمجتمع الإیرانی فی القرون الوسطی من تاریخ إیران.

    کلید واژگان: المدعون الزائفون, الطبیعه, القاعده الاجتماعیه, القرون الوسطی, تاریخ إیران
    Imam Ali Sha’Abani *, Zeinab Abbasi Rami

    The issue of false claimants and especially knowing their nature is very important in understanding the history of Iran’s developments. In this regard, this study is descriptive-analytical and poses this fundamental question, what was the nature of the false claimants of prophethood, Imamate and Mahdiism in the middle centuries of Iranian history (4th to 9th centuries AH)? The study has found that in the vast geography of medieval Iran Islamic, Arab Iraq and Ajam Iraq and then Great Khorasan were primarily the origin of false claimants and their supporters, which themselves go back to the political, social, and economic conditions of these regions. The false claimants in the field of social origin mainly belong to the urban society and then to the rural society, which of course can be analyzed from the perspective of the contrasts between the three sides of the city, the village, and the nomads. At the same time, the rule of the tribal-nomadic context with power over a significant part of the history of these centuries has been able to be effective in the mainly urban and rural nature of the claimants and their followers - along with the intellectual abilities and capabilities of the urban and rural communities. From the classoccupational aspect, the false claimants were primarily attributed to scholars and scientists, especially religious scholars, and then to other classes and occupations of society, including judges, ruling bodies and some general classes such as sifting, and they arose from within it. The social base, according to the general abilities, has always been the origins of the religious and intellectual guidance of the Iranian masses and society in the middle centuries of Iran’s history.

    Keywords: False Claimants, Nature, Social Base, Middle Centuries, History Of Iran
  • میثم رضوان پور*، اصغر محمدی

    پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی گرایش به قمه‎زنی که نه تنها مورد اعتراض بسیاری از صاحب‎نظران دینی و اجتماعی بوده بلکه در موارد قابل توجهی آسیب‎های مختلف اجتماعی و فرهنگی از قبیل دین‎گریزی، اضطراب و خشونت، تخریب چهره شیعیان در بین سایر مذاهب و... را به‎دنبال دارد، انجام شده است. جامعه آماری، از قمه‎زنان ساکن در خمینی شهر هستند که با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه به تعداد 260 نفر و به روش نمونه‎گیری گلوله برفی انتخاب شده‎اند. پرسش‎نامه محقق ساخته و روایی ازسوی متخصصان تایید و پایایی با میانگین آلفای کرونباخ 915/0 تایید شد. در بررسی متغیرها از آمار توصیفی و در بررسی ارتباط بین متغیرها از آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و آزمون t) استفاده شد. نتایج آزمون: بین فقدان شناخت از تعالیم دینی، وجود برخی از گروه‎های مرجع، تعصب به سنت‎های خانوادگی، سطح سواد، ارتباط با گروه همسالان و داشتن انگیزه‎های معنوی و گرایش به قمه‎زنی رابطه معناداری وجود دارد. بین پایگاه اقتصادی و اجتماعی با گرایش به قمه‎زنی ارتباط معنادار تایید نگردید.

    کلید واژگان: پایگاه اجتماعی, گروه مرجع, تعصبات قومی, سطح سواد, گروه همسالان
    Meysam Rezvanpour *, Asghar Mohammadi

    In the present study,The aim of this study was to investigate the social factors of the tendency to behead, which has not only been objected to by many religious and social experts, but also in significant cases of various social and cultural harms such as apostasy, anxiety and violence, destruction of Shiite image among other religions and ... followed, done a statistical society in Khomeini city was selected. Using the Cochran formula, a sample size of 260 people was selected using snowball sampling. The researcher-made questionnaire and validity were confirmed by certified and reliability experts with a mean Cronbach's alpha of 0.915. Descriptive statistics were used to examine the variables and inferential statistics (Pearson correlation coefficient and t-test) were used to examine the relationship between variables. Theories of social construction, mutual interaction, learning, subculture, exchange and social control were used as theories of the theoretical framework. Test results There is a meaningful relationship between the lack of knowledge of religious teachings, the existence of some reference groups among women, the fanaticism of family traditions, the level of literacy, the relationship with peer groups and the spiritual motivation and the tendency to fluttering. The economic and social base with a tendency to flutter was not significantly correlated.

    Keywords: Social base, Reference group, Ethnic bias, Level of literacy, Peer group
  • سید محمدرضا رشیدی آل هاشم *، معصومه محمدی اسمرود، محمدرضا حافظی صفت

    این مقاله با هدف بررسی جهت گیری کنش های ارزشی دانش آموزان بر اساس پایگاه اجتماعی و اقتصادی خانواده تهیه شده است. روش این پژوهش پیمایش بوده و ابزار گردآوری اطلاعات آن بر پایه ی پرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری شامل همه ی دانش آموزان دوره متوسطه اول (راهنمایی) مدارس خلخال در سال تحصیلی 94-93 می باشد که با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 283پرسشنامه بین پاسخگویان بصورت تصادفی توزیع شد. نتایج یافته های پژوهش نشان می دهد؛ میزان جهت گیری کنش ارزشی 58.3 درصد از دانش آموزان دوره متوسطه اول، سنتی و 41.7درصد مدرن است. مقایسه جهت گیری کنش ارزشی دانش آموزان براساس پایگاه اجتماعی و اقتصادی خانواده نشان داد؛ نوع جهت گیری کنش ارزشی دانش آموزان بر اساس متغیرهای (سطح تحصیلات والدین، وضعیت شغلی والدین، عضویت والدین در تشکل های اجتماعی و قدرت اقتصادی خانواده) متفاوت است.

    کلید واژگان: کنش ارزشی, پایگاه اجتماعی, پایگاه اقتصادی و دانش آموزان
    Seyed Mohammad Reza Rashidi Al Hashem *, Masoumeh Mohammadi asamroud, Mohammad Reza Hafezi sefat

    This paper aims to investigate the orientation of students' values ​​based on the social and economic status of the family. The research was survey and its data collection tool was based on a researcher-made questionnaire The statistical population includes all high school students (guidance) of khalkhal schools in the academic year of 94 93, which was distributed randomly by random sampling of 283 questionnaires between respondents. The results of the research Comparison of student value orientation showed students based on the social and economic base of the family; The type of value attitude of students is based on variables (parental education level, parental status, parental membership in social formations and family economic power). show; The amount of value action orientation is 58.3% of the first, traditional secondary school students and 41.7% modern.

    Keywords: Value action, social base, economic base, students
  • محسن قنبری نیک*
    مسجد، مهم ترین نهاد اجتماعی جامعه اسلامی و محور دیگر نظامات و نهادهای اجتماعی به شمار می آید؛ به طوری که نوع رابطه و تعامل با این نهاد مقدس، معنا و جایگاه دیگر نهادهای اجتماعی، در جامعه اسلامی را معین می کند. بی تردید، در چنین ساختاری، مسجد می تواند همه ظرفیت های خود را برای نقش آفرینی مطلوب در جامعه اسلامی به کار گیرد و تاثیرگذار باشد. در تجربه تاریخی و اجتماعی مسلمانان به ویژه در صدر اسلام، نمونه هایی از این نقش آفرینی یافت می شود. با وجود این، به نظر می رسد، در جامعه کنونی، علی رغم تلاش متولیان نظام اسلامی در حوزه مسجد، جایگاه و کارکرد مسجد، همواره دچار تغییر بوده است و آن گونه که انتظار می رفت، کارکردهای اجتماعی مطلوب خود را در جامعه ایفا نکرده است. پرسش اصلی مقاله این است که؛ علل تغییر جایگاه و کاهش کارکردهای اجتماعی مسجد در دوران معاصر چیست؟ هدف مقاله، دست یابی به مهمترین علل است. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی و برای گردآوری اطلاعات از شیوه اسنادی بهره گرفته شد. یافته ها نشان می دهد، تغییرات پدیدآمده در سطوح قانون گذاری، سیاست گذاری و مدیریتی، پدیدآمدن مراکز مشابه و نوع برنامه های عملی در مسجد، سبب تغییر جایگاه اجتماعی و به تبع آن، کاهش کارکردهای مطلوب مسجد به ویژه در مواجهه با مسایل و آسیب های اجتماعی شده است.
    کلید واژگان: مسجد, پایگاه اجتماعی, جامعه, کارکرد, تغییر
    Mohsen Ghanbarinik *
    The mosque is the most important social institution of the Islamic society and is considered the axis of other social systems and institutions. The type of relationship and interaction with this holy institution determines the meaning and place of other social institutions in Islamic society. Undoubtedly, in such a structure, the mosque can use all its capacities to create a desirable map in the Islamic society and be effective. Examples of this role-playing can be found in the historical and social experience of Muslims, especially in the early days of Islam. Nevertheless, it seems that in the current society, despite the efforts of those in charge of the Islamic system in the arena of the mosque, the place and function of the mosque has always changed and, as expected, it has not performed its desired social functions in society. The main question of the paper is that "What are the reasons for the change in the place and reduction of the social functions of the mosque in the contemporary era?" The study aims to find out the most important causes. The research method is descriptive-analytical and documentary method is used to collect information. The findings suggest that changes in the levels of legislation, policymaking and management, the emergence of similar institutions and the type of practical programs in the mosque, has changed the social status and, consequently, reduced the ideal functions of the mosque, especially in the face of social problems and harms.
    Keywords: mosque, social base, society, function, change
  • محمدتقی صادق فامیان قدیم، محمد توحیدفام *

    همواره در پژوهش های مربوط به تاریخ تحولات معاصر ایران از انقلاب اسلامی 1357 به عنوان نقطه عطفی در بررسی رخدادهای تاریخی و اجتماعی یاد می شود. آنچنان که با شکل گیری زمینه های انقلاب در سال های دهه 1340 و 1350 نیروها و احزاب سیاسی رفتارها و تصمیم گیری های متفاوتی در قبال این حرکت عظیم انقلابی انجام دادند. از مهم ترین نیروها و احزاب سیاسی چپ در دوره پهلوی دوم می توان از حزب توده مردم ایران نام برد. این پژوهش بر اساس روش توصیفی تحلیلی در پی دست یابی به پاسخ این سوال اصلی است که عوامل تاثیر گذار در تداوم احزاب چپ بویژه حزب توده در قبل و بعد از انقلاب اسلامی در ایران چه تفاوتی با یکدیگر دارند؟ نتایج نشان می دهد که از عمده علل تداوم احزاب چپ بویژه حزب توده می توان به پایگاه اجتماعی این حزب و سران حزب توده در قبل از انقلاب اسلامی 1357 اشاره نمود که پس از پیروزی انقلاب اسلامی نتوانست با جریان انقلاب همراهی نماید و به یکی از گروه های مخالف انقلاب اسلامی تبدیل شد. در کنار این علت داخلی، همچنین می توان به تغییر مناسبات قدرت های بزرگ پس از رخداد انقلاب اسلامی در 1357 در ایران توجه اشاره نمود که با فروپاشی نظام دوقطبی غیرمنعطف، قدرت های حامی نیروهای مخالف در داخل ایران دست از حمایت از این نیروها کشیده و موجب عدم استمرار فعالیت این نیروها در داخل ایران شدند و این بیش از همه به ضرر حزب توده شد که در راس این نیروها قرار داشت.

    کلید واژگان: حزب توده مردم ایران, انقلاب اسلامی ایران, پایگاه اجتماعی, تاریخ معاصر
    MohammadTaghe Sadegh Famian Ghadim, Mohammad Tohidfam

    Research on the history of Iran's contemporary developments since the 1979 Islamic Revolution has always been cited as a turning point in the study of historical and social events. As the backgrounds of the revolution of the 1940s and 1950s shaped, political forces and parties made different behaviors and decisions in response to this great revolutionary movement. One of the most important forces and political parties of the Left in the Second Pahlavi era is the Tudeh Party of Iran. This research is based on a descriptive-analytical research method that seeks to answer its main question. The main question of this study is how do the reasons for the continuation of the Left parties, especially the Tudeh Party, differ before and after the Islamic Revolution in Iran? One of the main reasons for the continuation of the Left parties, especially the Tudeh Party, is the social base of the Tudeh Party and its leaders before the 1979 Islamic Revolution, which failed to accompany the Islamic Revolution after the Islamic Revolution and to one of the opposition groups. Became Islamic. Alongside this internal cause, we can observe the change in the relations of the great powers after the 1979 Islamic Revolution in Iran. With the collapse of the rigid bipolar system, the pro-opposition forces inside Iran withdrew their support, forcing them to continue operating inside Iran. The Tudeh Party is at the forefront of these forces

    Keywords: Tudeh Party of Iran, Islamic Revolution of Iran, social base, contemporary history
  • ملیحه رمضانی*، یحیی فوزی، رئوف رحیمی
    در این مقاله ویژگی های هیات وزیران و روسای دولت های جمهوری اسلامی ایران از سال 1360 تا پایان خرداد 1398 بررسی، (در این مدت مجموعا 5 رئیس دولت و 262 وزیر عهده دار امور اجرایی کشور به منظور اتخاذ تصمیمات کلان و راهبردی بودند) و به این سوالات پاسخ داده شده است که نخبگان حاکم در ایران در هر دوره از چه منزلت اجتماعی (سواد، تخصص و طبقه اجتماعی) برخوردار بودند؟ و مرتبط با کدام طبقه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی بوده اند؟ و این پایگاه اجتماعی کارگزاران دچار چه تحولی شده است؟ روش تحقیق دراین مقاله، روش اسنادی با استفاده از داده های کتابخانه ای و میدانی و مصاحبه، استخراج مطالب از آرشیو و سایت ها و تحلیل آنها است. یافته های این پژوهش اطلاعات مناسبی را در خصوص تجربه و سابقه وزارت، سن، جنسیت، میزان و سطح تحصیلات، نوع ارتباط رشته تخصصی و حوزه مدیریتی آنها، محل تحصیل، شغل و منبع درآمدی آنان، شغل پدر و منشا خانوادگی و طبقاتی نخبگان سیاسی ایران، بررسی محل تولد و محیط رشد و سکونت و همچنین خاستگاه قومیتی دراختیار محققان برای تحلیل چرایی ضعف ها و قوت های دولت و کارآمدی آن در پیشبرد امور و منافع ملی قرار می دهد.
    کلید واژگان: نخبگان, پایگاه اجتماعی, طبقه, تصمیم گیری, هیات وزیران
    Malihe Ramezani *, Yahya Fozi, Rauf Rahimi
    In this paper has been tried by us to examine the characteristics of the cabinet of ministers and heads of Governments of the Islamic Republic of Iran from the year 1981 until the end of June 2019. (During this term totally 5 chief of state and 262 minister were responsible for the administration affairs of the country to make major and strategic decisions) and answer these questions that what social dignity such as literacy, expertise, and social class the ruling elites in Iran in any period did they have? And with what social, economic and cultural class were they related? And what changing this social base of executors did it have? The research method in this paper is documentary method using library and field data and interviewing, extracting content  is from archives and sites and analyzing them.The findings of this study provide useful information about the experience and background of the ministry, age, gender, measure and level of education, the type of relationship between their Specialty field and management sphere, their place of study, job and source of income, father's job and source of family and class of Iran's political elite, study the place of birth, the environment of growth and residence, as well as the ethnic origin to researchers to analyze the causes of weaknesses and strengths of government and its effectiveness in promoting national affairs and interests.
    Keywords: elite, social base, class, Decision making, Government cabinet
  • غلامحسین کرمی*، امیر ملکی، محمد جواد زاهدی مازندرانی
    هدف از پژوهش حاضر تبیین جامعه شناختی پدیده ی قتل های ناموسی در استان خوزستان طی سال های 1390 تا 1394 بود. این تحقیق به روش توصیفی پیمایشی انجام گرفت. جامعه ی آماری، شامل کلیه ی افرادی است که در سال های 1390 تا 1394 به جرم قتل ناموسی یا معاونت در آن در استان خوزستان دارای پرونده ی کیفری بودند. بر اساس آمارهای رسمی، 140 نفر از قاتلین و نیز 140 نفر از شیوخ قبائل و طوائفی که قاتلین از اعضای آن طوائف بوده یا این پدیده در آنجا اتفاق افتاده است، انتخاب شدند. روش نمونه گیری نیز استفاده از روش تمام شماری بود. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل دو نوع پرسشنامه ی محقق ساخته بود که پرسشنامه ی اول جهت قاتلین و پرسشنامه ی دوم جهت شیوخ مورد استفاده قرار گرفت. ضریب پایایی نگرش سنج آنها، با استفاده از روش آلفای کرونباخ، به ترتیب 89/0 و 81/0 به دست آمد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی صورت گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که در میان قاتلین، متغیرهای وابستگی به قبیله، پایگاه اجتماعی، خرده فرهنگ خشونت، نگرش به زن و حمایت شیوخ از قاتلین با نگرش آنان نسبت به قتل های ناموسی در استان خوزستان، در سطح05/0P≤ ارتباط دارد؛ همچنین در میان شیوخ، متغیرهای تحصیلات، پایگاه اجتماعی، نگرش به زن و حمایت از قاتلین با نگرش آنان نسبت به قتل های ناموسی در استان خوزستان، در سطح 05/0p≤، ارتباط دارد.
    کلید واژگان: پایگاه اجتماعی, خوزستان, ساختار قدرت, قتل ناموسی, کنترل رسمی
    Gholamhosein Karami *, Amir Maleki, Mohammad Javad Zahedi Mazandarani
    The aim of this study was to explain the sociological phenomenon of honor killings in Khuzestan province during the years 2011-2015. This research was conducted using descriptive-survey method. The statistical population consisted of all people who had a criminal case during the years 2011-2015 for the sake of honor killing or deputy in it, in Khuzestan province. According to official statistics, 140 killers and also 140 tribal sheikhs and tribes that the killers were member of them or this phenomenon has happened in their tribes, were chosen. The sampling method was using full scale method. Data collection tools consisted of two types of researcher-made questionnaires which the first questionnaire was used for killers and the second questionnaire was applicated for sheikhs. The coefficient of reliability of their attitude, using Cronbach's alpha method, was 0.89 and 0.81 respectively. Data were analyzed using descriptive and inferential statistics. The findings of the study indicated that among the killers, the variables of tribal dependence, social base, and subculture of violence, attitude towards women and sheikhs support of killers are related with their attitude towards honor killings in Khuzestan province, at P≤0.05. Also, among sheikhs, educational variables, social status, attitude toward women and support for killers are associated with their attitude towards honor killings in Khuzestan province, at P≤0.05.
    Keywords: Honor Killing, Khuzestan, Official Control, Power Structure, Social Base
  • مهسا لاریجانی *
    زمینه و هدف

    آگاهی از حقوق شهروندی برای زنان، می تواند احساس تعلق و مشارکت موثرتر در جامعه را فراهم سازد. پلیس جامعه محور نیز می تواند با رویکرد خدمت به شهروندان در جلب مشارکت مردم برای دست یافتن به حقوق شهروندی تلاش کند. این مقاله به بررسی عوامل اجتماعی موثر بر آگاهی از حقوق شهروندی در میان زنان ساکن شهر ری پرداخته است.

    روش

    این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا، پیمایشی است. جامعه پژوهش را زنان بالای 20 سال شهر ری تشکیل داده اند و نمونه 384 نفری مورد پرسش قرار گرفته اند. داده ها به وسیله پرسشنامه روا و پایا(آلفای کرونباخ 71/0 تا 87/0 برای متغیرهای مختلف) جمع‎آوری و با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند.

    یافته ها و نتایج

    پژوهش نشان داد متغیرهای «نگرش به جهانی شدن»، «سرمایه اجتماعی»، «ابزارها و رسانه های ارتباطی و اطلاعاتی» و «پایگاه اقتصادی-اجتماعی» بیشترین تاثیر را بر آگاهی از حقوق شهروندی دارند. نتایج آزمون رگرسیون نیز نشان داد که کلیه متغیرهای نامبرده در جایگاه متغیر مستقل، 62 درصد میزان تغییرات متغیر وابسته را تبیین کرده اند

    کلید واژگان: حقوق شهروندی, پلیس جامعه محور, سرمایه اجتماعی, رسانه, پایگاه اجتماعی
    mahsa larijani *
    Background and objectives

     Awareness of citizenship rights for women can provide a sense of belonging and more effective participation in society. The community-based police can also work with service providing approach for citizens to absorb the citizens' participation to achieve citizenship rights. This article studies the social factors affecting the awareness of citizenship rights among women living in Shar-e Rey City.

    Methodology

     In terms of its objectives this study is of an applied research type and in terms of procedure, it is considered as a survey study. The population of the study consisted of women over the age of 20 years old in Shahr-e Rey and a sample of 384 individuals was questioned. The data were collected using a valid and reliable questionnaire (Cronbach's alpha = 0.71 to 0.87 for different variables) and analyzed using Pearson correlation coefficient.Findings and

    results

     The research showed that "attitudes towards globalization", "social capital", "communication and information tools and media" and "socio-economic base" have the most impact on awareness of citizenship rights. The results of regression test also showed that all of these variables in the standpoint of independent variable have explained 62% of the amount of changes in dependent variable.

    Keywords: Citizen's rights, Community-based police, Social capital, Media, Social base
  • شیوا طیبیان، حبیب الله کریمیان*

    تحقیق حاضر با عنوان بررسی عوامل  اجتماعی بر افت تحصیلی دانش آموزان دختر اول و دوم و سوم متوسطه شهر گرمسار اجرا شده است. هدف از انجام این تحقیق مشخص نمودن نقش عوامل اجتماعی بر افت تحصیلی دانش آموزان دختر سال اول و دوم و سوم متوسطه شهر گرمسار می باشد که به شیوه ی تحقیق میدانی اجرا گردیده است. جامعه آماری این تحقیق را 768 نفر از دانش آموزان دختر مقطع اول، دوم و سوم متوسطه رشته های ریاضی، تجربی، انسانی و فنی حرفه ای که در سال تحصیلی 1396-1395 در مدارس شهر گرمسار مشغول به تحصیل بوده اند، می باشد. حجم نمونه این تحقیق با استفاده از فرمول کوکرال از بین جامعه آماری، به تعداد  256 نفر معین گردیده است. فرضیات از طریق آزمون کرامرزی و رگرسیون چند متغیره سنجیده شد ونتیجه آن چنین به شرح ذیل بیان شد. جهت سنجش شدت رابطه بین دو متغیر نیروی انسانی آموزشی ماهر و متخصص و افت تحصیلی دانش آموزان از ضریب کرامرزوی استفاده گردید که مقدار این ضریب 0/77 و سطح معناداری 0/01، بیانگر این است که همبستگی مثبت و قوی بین دو متغیر افت تحصیلی دانش آموزان و نیروی انسانی آموزشی ماهر و متخصص وجود دارد. همچنین سطح معناداری 0/01، بین دو متغیر افت تحصیلی دانش آموزان و پایگاه اجتماعی خانواده بیانگر این است که همبستگی مثبت و قوی وجود دارد. با توجه به مقدار  8/86 =F با سطح معنی داری 0/000 نشان دهنده رد فرضیه صفر یعنی وجود رابطه معنادار میان دو متغیر  عوامل اجتماعی و افت تحصیلی بوده است. از سوی دیگر جهت سنجش شدت رابطه بین دو متغیر انسجام خانوادگی و افت تحصیلی دانش آموزان از ضریب کرامرزوی استفاده گردید که مقدار این ضریب 0/66 و سطح معناداری 0/05، بیانگر این است که همبستگی مثبت و قوی بین دو متغیر انسجام خانوادگی و افت تحصیلی دانش آموزان وجود دارد.

    کلید واژگان: افت تحصیلی, انسجام خانوادگی, عوامل اجتماعی, پایگاه اجتماعی, نیروی انسانی ماهر
    Shiva Tayebiyan, Habiboulah Karimiyan*

    The present study was carried out as the study of social factors on the educational decline of first, second and third grade high school students in Garmsar. The purpose of this research is to determine the role of social factors on the academic drop of female students in the first, second and third grades of high school in Garmsar, conducted by field research. The statistical population of this study is 768 female students of first, second and third grade high school students of mathematics, experimental, human and technical sciences who have been studying in the schools of Garmsar in the academic year of 1396-1393. The sample size of this study was determined by using the codlar formula among the statistical population of 256 people. The hypotheses were evaluated through Kramerzian test and multivariate regression, and the result was as follows. To measure the severity of the relationship between the two variables of trained and qualified educational personnel, and the academic failure of students, the Kramerzoo coefficient was used which the coefficient of 0.77 and the significance level of 0.01 were indicative of a positive and strong correlation between the two variables of academic failure Students and trained and trained human resources. Also, the significance level of 0.01, between the two variables of academic failure and the social status of the students, indicates that there is a positive and strong correlation. Considering the value of F = 0.86, with a significant level of 0.30, the rejection of the zero hypothesis means that there is a significant relationship between the two variables of social factors and academic failure. On the other hand, Kramerzoo coefficient was used to measure the severity of the relationship between the two variables of family cohesion and academic failure. The value of this coefficient is 0.66 and the significance level of 0.05 indicates that there is a positive and strong correlation between the two variables of family cohesion and There is a student drop in school.

    Keywords: academic failure, family cohesion, Social factors, social base, skilled manpower
  • صادق جهانبخش گنجه، نیما جعفری

    مدگرایی از جمله مطرح ترین مسائل نوپدید اجتماعی در عصر حاضر به شمار می رود، یعنی نوعی از مصرف که نه برای رفع نیازهای زیستی بلکه برای اهداف اجتماعی صورت می گیرد. بر این اساس مطالعه حاضر با عنایت به نقش قابل توجه مدگرایی درصدد است تا به تبیین جامعه شناختی مدگرایی از دید دانشجویان دختر دانشگاه خوارزمی بپردازد. در این راستا با توجه به عرصه های گسترده مدگرایی در زندگی افراد چارچوب نظری تلفیقی براساس نظریه های زیمل، وبلن و بوردیو برای راهنمای کلی مسیر پژوهش انتخاب شدند. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش، شامل کلیه دختران دانشگاه خوارزمی است که در سال تحصیلی 96-95 مشغول به تحصیل بوده اند. از این تعداد 362 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری داده های پژوهش، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. داده های حاصل با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون، تی مستقل ، تحلیل واریانس و رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داد که بین متغیرهای مدیریت بدن، اوقات فراغت و پایگاه اقتصادی و اجتماعی با گرایش به مدگرایی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین تحلیل رگرسیون چندگانه نیز نشان داد که به ترتیب متغیرهای اوقات فراغت و مدیریت بدن درمجموع 32 درصد از واریانس متغیر وابسته گرایش به مدگرایی را تبیین می کنند.

    کلید واژگان: مدگرایی, مدیریت بدن, اوقات فراغت, پایگاه اقتصادی و اجتماعی
    sadegh jahanbakhshganjeh, nima jafari

    Fashionism is one of the most important social issues in the modern world. It is a kind of consumption, which is not for the satisfaction of the biological needs; however, it is for the social purposes. Accordingly, this study aims to highlight the significant role of the fashionism, which intends to introduce the sociological explanation of fashionism from the female students’ viewpoints in Kharazmi University. Due to the vast realities of fashionism in people’s lives, the compilation theoretical framework was chosen based on the theories of Simmel, Veblen, and Bourdieu for a general guide to the research. The research method is the descriptive correlation. The statistical population of the study consisted of all girls who studied in Kharazmi University in 2016-2017. Three hundred and sixty two of them, as the case study, were chosen by using the simple random sampling method. To collect the research data, we used a researcher-made questionnaire. The data were analyzed by using Pearson correlation coefficient, independent T-test, analysis of variance, and regression. The results of the study showed that there is a positive and significant relationship between the variables of body management, leisure time, economic and social bases with a fashionism orientation. Moreover, the multiple regression analysis showed that the leisure time and the body management of 32% totality of the variance of the dependent variables could explain the tendency to the fashionism

    Keywords: modernism, body management, leisure, economic, social base
  • مریم عاملی رضایی *
    اصطلاح تحرک اجتماعی (Social Mobility) به جابه جایی افرادازپایگاهی اجتماعی به پایگاه اجتماعی دیگراطلاق میشود. این تحرک به دو شیوه عمودی و افقی اتفاق می افتد. پرسش اصلی این پژوهش بازتاب چگونگی تحرک طبقات اجتماعی در رمان فارسی در دوران مورد بحث است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی وبااستفاده ازمنابع کتابخانه ای و با در نظر گرفتن نمونه های موفق رمان های این دوره بوده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد از سالهای1300تا 1325 طبقه اجتماعی اشراف و کارمندان و طبقه اداری و شهرنشین در رمان فارسی بیشترین بازتاب را داشته است. در این دوره انتقاد از فاصله طبقاتی و تحرک اجتماعی ناسالم، از مهمترین مسائل طرح شده در رمانها است. طبقه متوسط در حال شکل گیری و تحرک اجتماعی بیشتر از نوع تحرک عمودی است. از سال های 1325تا 1350 طبقه اجتماعی متوسط شهرنشین و بویژه طبقه محروم روستانشین، کارگران و دهقانان در رمان بیشتر بازتاب داشته است. در این دوره، تحرک اجتماعی اغلب در میان طبقات متوسط و محروم و از نوع تحرک افقی است. یعنی جا به جایی در مشاغل فرودست مثلا تبدیل روستایی و کشاورز بی زمین به حاشیه نشین شهری را شاهد هستیم. مساله استفاده تکنیکی از تجدد در سطح صنعتی مانند استفاده از ابزارهایی چون ماشین وتراکتور و در سطح فرهنگی ماننداستفاده ازکفش وکلاه ولباس فرنگی بدون زیر ساخت مناسب و فرهنگ مصرف آن، تبعاتی در ایجاد فاصله طبقاتی و تحرک اجتماعی به وجود آورد که در رمان های این دوره بازتاب یافته و تحلیل شده است.
    کلید واژگان: رمان رئالیستی فارسی, پایگاه اجتماعی, طبقه اجتماعی, تحرک اجتماعی, 1300 تا 1350
    Maryam Ameli Rezaei *
    another one. This mobility happens in two vertical and horizontal methods. The main question of this research is the reflection of social classes’ mobility in persian novel discussed period. The descriptive-analytical research method has been by using library resources and considering the successful samples of these period novels. The result of research shows that noblesse social class, staffs, administrative and urban class has been the highest reflection from 1300 to 1325 in persian novel. In this period, the class difference and unhealthy social mobility are the most important issues raised in the novels. The middle class is emerging and the social mobility is more of a vertical type. Since 1325 to 1350, urban middle social class and especially deprived rural class, workers and farmers have been the highest reflection in novel. During this period, social mobility among middle and deprived classes is often of a horizontal type. In another word, it is shifting in subordinated jobs. For example, we are witnessing rural conversion and landless farmer to urban suburbia. Technical usage of modernity issue in industrial level like using devices such as machines and tractor and in cultural level such as using shoes, hat and European clothes without proper infrastructure and cultural consumption, causes some problems in creation of class difference and social mobility that has reflected and analyzed in novels of this period.
    Keywords: Persian realistic novel, social base, social class, social mobility, from 1300 to 1350
  • شبنم مسعودی اصل، فیروز راد *

    خانواده یکی از مهم ترین نهادهای اجتماعی است که اساس و پایه حیات اجتماعی محسوب می شود و در تعادل عاطفی، روانی و اجتماعی افراد موثر است. به دنبال تحولات و تغییرات رو به رشدی که در ساختار جوامع بشری به وجود آمده است، نهاد خانواده نیز از این تحولات بی نصیب نمانده و بعضادر بسیاری موارد، تغییرات شگرفی را در ساختار خود پذیرفته است، لذا ناسازگاری زناشویی در زمان حاضر تبدیل به یک مسئله اجتماعی شده است که به نهاد خانواده آسیب می رساند و به صورت اندک اندک جامعه را به وضعیت بحرانی و تامرز متلاشی شدن ارزش ها می کشاند. به همین دلیل برنامه ریزان اجتماعی لازم است این مشکل را به طور عملی مورد بررسی قرار دهند و علل و عوامل آن را شناسایی و برای رفع آن اقدام نمایند. با روش تحقیق پیمایش، اطلاعات مورد نیاز از 1400 نفر جامعه آماری 200 زن ناسازگار 50-15 ساله شهر تبریز به عنوان نمونه با استفاده از جدول مورگان انتخاب شده است و از نمونه گیری مبتنی بر زمان استفاده شده است. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه می باشد که داده های آن را بااستفاده از برآوردهای نرم افزار spss نسخه20 و بر اساس روش های آماری مطابق با فرضیات تحقیق ، شامل همبستگی پیرسون، آزمون T و آزمون F و رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت. با توجه به یافته های حاصل از رگرسیون چند متغیره، ناکامی جنسی با (32/0) بیشترین سهم را در میزان ناسازگاری زناشویی دارد و در مجموع (41/0) میزان ناسازگاری زناشویی توسط متغیرهای ناکامی جنسی، پایبندی های مذهبی و پایگاه اجتماعی (پایین) تبیین می شود. براساس ضریب بتاهای به دست آمده رابطه ناکامی جنسی و پایگاه (پایین) با میزان ناسازگاری زناشویی مستقیم و ازطرف دیگر پای بندی های مذهبی رابطه معکوس با میزان ناسازگاری دارد.

    کلید واژگان: ناسازگاری زناشویی, پای بندی های مذهبی, پایگاه اجتماعی, ناکامی جنسی و دخالت دیگران در زندگی
    Shabnam Masoudi Asl, Firouz Rad *

    The family is one of the most important social institutions and sources of healthy community, and healthy family. Regarding to the growing of development and change in the behavior of human societies, the family is not deprived of these developments and in many cases; dramatic changes in its structure are accepted.  Marital discord and at its peak divorce is a social phenomenon that they are Family damage. This study seeks to examine the relationship between social factors and sexual failure. Conducting the survey methodthe information of 200 women at 15-50-year-old that have conflict has been obtained by the time-based sampling method. According to the results of multivariate regression, sexual failure with 32% has the more share in the marital conflict. In total, 41 per cent of the maladjustment of commitmentsis explained by the conflict committed, religious commitmentsand social base (bottom). Based on Beta coefficient, the relationship between sexual failure and social base (bottom) with marital discord is direct and with religious commitments is inverse.

    Keywords: marital discord, religious commitment, social base, sexual frustration, interference in others life
  • Talieh Khademian *, Nayereh Mobarakifard

    Today, commercial advertisements are emerged all around the world. They include radio, TV, magazines and newspapers. As it is obvious, advertisement is considered as a live process, an economic activity, industry or profession, and also it is a part of media’s content. Advertisement is a social organization which has no effect on the people, structures, culture and whole community. In this paper we have tried to investigate the reasons of the effects of advertisement on the amount and kind of production consuming by Iran’s girls and women from the view point of sociology. Commercial advertisement’s concept internationally, is to give information and massages to people, which has been produced in the 18s and 19s and specially 20s. In this study, we have used survey method, in which we have applied a questionnaire along with interview. The case studies are Tehran University students from the Northern Tehran unit. Case study was a group of girl students of the BA level of social science major; the number of students was 4000, which were selected randomly. In this study, the main aim is to realize that, whether advertisement would have effect on the women’s consumption; if so, to what extent it is. The aim of this study is to sociological investigation of effects of advertisement on thewomen consumption.

    Keywords: Advertisement, tendency for beauty, cultural capital, social base
  • پرویز بگ رضایی

    خشونت خانوادگی مساله ای جهانی و ملی است. گزارش هایی که در طول چند دهه اخیر از وضعیت زنان در جهان منتشر شده، آمار معنی داری از خشونت بر علیه زنان بدست می دهد. بطوری که حدود بیست تا پنجاه درصد کل جمعیت زنان را شامل می شود. در جامعه ایران، زنان هم به شکل های مختلف هم در محیط خصوصی و هم در محیط عمومی مورد خشونت قرار می گیرند. این پدیده ضربات جبران ناپذیری هم برای زنان قربانی و فرزندان آنها و هم به طور غیر مستقیم برای جامعه به دنبال دارد. موضوع این مقاله تحلیل جامعه شناسی خشونت مردان علیه زنان در خانواده است. به آن دسته از عوامل اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی که خشونت خانوادگی را تشدید می کند، اشاره دارد.
    در این تحقیق از روش پیمایشی و تکنیک پرسشنامه جهت گردآوری داده ها استفاده شده است و فرضیاتی از دیدگاه های مختلف جامعه شناسی نظیر ، نظریه یادگیری اجتماعی ، نظریه منابع ، نظریه فرهنگی و نظریه ساختار اجتماعی استنتاج شده است. جامعه آماری این پژوهش در بر گیرنده کلیه زنان متاهل ساکن در شهرستان ایلام می باشد که 350 نفر آنها به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای بطور تصادفی انتخاب گردیده و خشونت از دید آنان مورد بررسی قرار گرفته است. تجزیه و تحلیل آماری نشان می دهد که در مجموع حدود 6/72 درصد زنان نمونه آماری حداقل یک بار توسط همسران خود مورد خشونت فیزیکی قرار گرفته اند. و 88 درصد آنان حداقل یک بار خشونت روحی و روانی را تجربه نموده اند.
    همچنین در تحلیل فرضیات از روش های آماری گاما، کندال c و کای اسکوار استفاده شده و نتایج حاصله نشان می دهد که متغیرهای، اختلاف طبقاتی زوجین، پایگاه اقتصادی اجتماعی مرد، میزان دینداری و پایبندی مرد به اعتقادات مذهبی، وجود عقاید مرد سالاری در خانواده، تجربه و مشاهده خشونت توسط مرد و زن، دخالت خویشاوندان در زندگی زوجین، میزان ارتباطات اجتماعی خانواده، میزان احساس آنومی(بی هنجاری)توسط مرد ، تعداد فرزندان خانواده، نگرش مرد نسبت به نقش های جنسیتی و رضایت زن از ازدواج ،رابطه معنی داری با خشونت مردان علیه زنان در جامعه آماری دارند . و در پایان جهت کاهش و از بین بردن این مساله اجتماعی راهکارها و پیشنهاداتی ارایه گردیده است.

    کلید واژگان: خشونت علیه زنان, ایلام, عوامل اجتماعی و فرهنگی, تجربه و مشاهده خشونت, پایگاه اقتصادی و اجتماعی
    Parviz Bag-Rezaei

    Family violence is a global and national phenomenon. The reports published on the conditions of women during the last few decades indicates significant rate of violence against women. The statistics available in this regard indicates that around percent of women suffer from this social phenomenon. It is said that women in Iran are affected by violence in different ways, either in private or public environments. This phenomenon brings about undesirable damages to women victims as well as their children, and indirectly affects the society. The present article aims at analyzing this phenomenon based on sociological aspects.

    Keywords: Violence against Women, Ilam, social, cultural factors, experiencing, witnessing violence, economic, social base
  • علیرضا خواجه شاهکوهی، عبدالحمید نظری، زهره ستاری
    کیفیت زندگی می تواند متاثر از عوامل و مولفه های زیادی باشد که برخی از این عوامل مربوط به پایگاه اجتماعی - اقتصادی روستاییان (نظیر سطح تحصیلات، درآمد و…) ، برخی مربوط به دسترسی به خدمات و زیرساخت های روستایی (نظیر راه، حمل و نقل عمومی، خانه بهداشت، درمانگاه و…) و برخی دیگر نیز مربوط به ویژگی های شخصی و فردی افراد (نظیر سن، جنس، وضعیت تاهل و…) می باشد. پژوهش حاضر با هدف سنجش عوامل موثر بر کیفیت زندگی روستاییان در شهرستان گمیشان انجام شده است که بدین منظور از روش توصیفی- تحلیلی و پیمایش میدانی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش را سرپرستان خانوار ها در روستاهای شهرستان گمیشان تشکیل می دهند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و روش تعیین حجم نمونه کوکران تعداد 252 نفر سرپرست خانوار انتخاب و پرسش نامه به صورت تصادفی ساده بین آن ها توزیع شده است. داده های جمع آوری شده از طریق نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. از آزمون آماری رگرسیون چندمتغیره و ضریب همبستگی اسپیرمن جهت سنجش میزان تاثیرگذاری عوامل مذکور بر کیفیت زندگی روستاییان استفاده شده است که یافته های به دست آمده نشان دهنده تاثیرگذاری تا سطح 99 درصد در بخش مولفه های پایگاه اقتصادی- اجتماعی، 95 درصد خدمات و زیرساخت های روستایی و تاثیرگذاری پایین وضعیت اجتماعی بر کیفیت زندگی روستاییان است.
    کلید واژگان: کیفیت زندگی, پایگاه اجتماعی, اقتصادی, روستاییان, شهرستان گمیشان
    Alireza Khajeh Shahkoohi, Abdolhamid Nazari, Zohreh Satari
    Quality of life can be influenced by factors, and be a lot for some components of the factors related to the socio-economic base of the villagers (such as level of education, income, etc.), Some related to access to services and infrastructure for rural areas (such as public transport, roads, health clinics and homes ...) and others, as well as related to personal and individual characteristics (such as age, sex, marital status, etc.) can be fitted. The present study aims to assess the factors affecting the quality of life of the villagers has been carried out in the city in gomishan of analytical and descriptive field navigation method is used. As well as the statistical community in this city that are densely populated villages gomishan research using the method of the household of the number n = 252 Cochran administrator they are randomly selected and simple questionnaire is distributed between them. The collected data has been collected, through the analysis of SPSS software have been fitted. regression test and Spearman correlation coefficient for the foregoing factors influencing rate of assessment on the quality of life of the villagers has been used on the show, obtained for the social base influencing the economic level to 99%, 95% of the services and the infrastructure of rural and social status on the quality of life influencing down the villagers.
    Keywords: Quality of Life, economic, social base, the villagers, Gomishan
نکته
  • نتایج بر اساس تاریخ انتشار مرتب شده‌اند.
  • کلیدواژه مورد نظر شما تنها در فیلد کلیدواژگان مقالات جستجو شده‌است. به منظور حذف نتایج غیر مرتبط، جستجو تنها در مقالات مجلاتی انجام شده که با مجله ماخذ هم موضوع هستند.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را در همه موضوعات و با شرایط دیگر تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مجلات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال