به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

صدرالدین ستاری

  • حسین داودی، صدرالدین ستاری *، اصغر نخستین گلدوست

    هدف از انجام این پژوهش مدل یابی ساختاری عوامل موثر بر فراموشی سازمانی است. نوع تحقیق به لحاظ هدف از نوع کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری داده، توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری این مطالعه را کلیه کارکنان قسمت آموزش و توسعه منابع انسانی وزارت صنعت، معدن و تجارت به همراه سازمان های تابعه وزارت خانه در کل کشور به تعداد 385 نفر می باشد که نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران برابر با 182 نفر به دست آمد که به صورت تصادفی طبقه ای انتخاب گردید. ابزار اندازه گیری پژوهش را پرسشنامه تشکیل می داد که روایی و پایایی به روش های مختلف مورد تایید قرار گرفت. تجریه و تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل عاملی و از طریق نرم افزار SPSS و Smartpls انجام شد. نتایج نشان داد که عوامل فردی، سازمانی (مدیریت منابع انسانی، رهبری تحول، تکنولوژی، استراتژی، فرهنگ سازی و ساختار سازمانی) و محیطی (رقابت و ذینفعان) در فراموشی سازمانی تاثیر دارد. بکارگیری شاخص های مذکور در فراموشی سازمانی و افزایش دانش سازمانی می تواند نقطه مثبتی در تعالی سازمان به حساب آید. لذا زمانی که کارکنان از نتایج و پیامدهای فراموشی سازمانی آگاه شوند از راهکارهای سازمان در این زمینه استقبال خواهند کرد.

    کلید واژگان: فراموشی سازمانی, عوامل فردی, عوامل سازمانی, عوامل محیطی
    Hossein Davoudi, Sadraddin Sattari *, Asgar Nakhostin Goldost

    This study's purpose is to structural model factors affecting organizational forgetfulness. The type of research is applied in terms of purpose and descriptive in terms of how data is collected. The statistical population of this study is all employees of the Department of Education and Human Resources of the Ministry of Industry, Mines and Trade along with the affiliated organizations of the Ministry in the whole country, 385 people. It was obtained that a class was randomly selected. The research measurement tool was a questionnaire that validity and reliability were confirmed by different methods. Data analysis was performed using the factor analysis method and SPSS and Smartpls software. The results showed that individual, and organizational factors (human resource management, change leadership, technology, strategy, culture building, and organizational structure) and environmental factors (competition and stakeholders) have an effect on organizational forgetfulness. Applying these indicators in organizational forgetfulness and increasing organizational knowledge can be considered a positive point in organizational excellence. Therefore, when employees are aware of the consequences of organizational forgetfulness, they will welcome the organization's solutions in this regard.

    Keywords: Organizational Forgetfulness, Individual Factors, Organizational Factors, Environmental Factors
  • اعظم راستگو *، یوسف نامور، شهلا جان احمدی مریان، صدرالدین ستاری، مسعود امامی نژاد

    با افزایش درک سازمان ها از تاثیر توسعه فردی به عنوان یکی از اشکال توسعه منابع انسانی و نقش آن در افزایش بهره وری سازمان، رضایت شغلی کارکنان و افزایش توانمندی های فردی آنان، شناخت موانع توسعه فردی کارکنان به طور اعم و اعضای هیئت علمی به طور اخص به عنوان سرمایه های اندیشمند جامعه حائز اهمیت است. در این راستا پژوهش حاضر با هدف شناسایی موانع توسعه فردی اعضای هیئت علمی دانشگاه های آزاد استان گیلان و ارائه راهکارهای بهبود آن انجام شده است. این پژوهش از نوع تحقیقات کاربردی می باشد که از روش کیفی به عنوان روش پژوهش استفاده کرده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه اعضای هیئت علمی دانشگاه های آزاد استان گیلان و خبرگان توسعه منابع انسانی و توسعه فردی می باشد که با 15نفر از ایشان به عنوان نمونه پژوهش، تا مرحله اشباع نظری مصاحبه هایی صورت گرفت. نمونه گیری به صورت هدفمند انجام گردید. از مصاحبه نیمه ساختار یافته برای گردآوری داده ها استفاه شد. به منظور تحلیل یافته ها از روش کدگذاری باز و محوری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که 4 مانع اساسی پیش روی توسعه فردی اساتید هیئت علمی دانشگاه های آزاد استان گیلان وجود دارد که شامل موانع فردی (شخصی)، علمی (پژوهشی و آموزشی)، سازمانی (سیاستگذاری، زیرساخت و ساختار) و مدیریتی (ویژگی مدیر) که هر یک از این موانع دارای مولفه های مشخص می باشد .

    کلید واژگان: توسعه فردی, موانع توسعه فردی, توسعه منابع انسانی, اعضای هیئت علمی
    Azam Rastgoo *, Yosef Namvar, Shahla Jaahmadi Maryan, Sadraddin Sattari

    By increasing organizations' understanding of the impact of individual development as one of the forms of human resource development and its role in increasing organizational productivity, employee job satisfaction and increasing individual capabilities they, recognized the obstacles to individual development of employees in general and faculty members are especially important as thinking capitals of the society is important. In this regard, the current research was conducted with the aim of identifying the obstacles to the individual development of faculty members of Gilan Azad Universities province and providing ways to improve it.This research is a type of applied research that uses the qualitative method as a research method. The statistical population is all academic faculty members of Gilan Azad universities province and experts in human resource development and individual development. interviews were conducted with 15 of them as a research sample up to the theoretical saturation stage. Sampling was done purposefully and semi-structured interviews were used to collect data. In order to analyze the findings, open and axial coding method was used. The results of the research showed that there are 4 basic obstacles in front of the individual development of faculty members of Gilan Azad universities province, which include individual (personal), scientific(research and educational), organizational obstacles (policymaking, infrastructure and structural) and managerial (managerial characteristics) each of these obstacles has specific components.

    Keywords: Individual Development, Barriers To Individual Development, Human Resource Development, Faculty Members
  • حجت تقدیسی میرک، صدرالدین ستاری*، توران سلیمانی، اعظم راستگو
    مقدمه و هدف

    دانش رکن اصلی در نظام های آموزشی قلمداد می شود و مدرسان نیروی محرکه تولید دانش هستند. با باور به نقش اساسی تعلیم و تربیت در توسعه جامعه و نقش دانشگاه در توسعه منطقه ای و لزوم تناسب دانشگاه ها با تغییرات به روز فن آوری و دانش، توسعه حرفه ای و افزایش دانش و مهارت مدرسان امری ضروری به نظر می رسد. هدف پژوهش حاضر ارائه الگوی توسعه حرفه ای مدرسان دانشگاه جامع علمی کاربردی با رویکرد دانشگاه نسل چهارم است.

    روش شناسی پژوهش:

     مطالعه حاضر از نوع کیفی و روش آن سنتز پژوهی است. داده ها با مرور ادبیات و پیشینه نظری از طریق جست و جوی نظام مند منابع کتابخانه ای پایان نامه ها و مقالات موجود در پایگاه های اطلاعاتی گردآوری شده اند. از میانERIC, ScienceDirect, Scopus, Springer, Magiran, IranDoc  پژوهش های صورت گرفته داخلی در سالهای 1396 تا 1403 و پژوهش های خارجی در سالهای 2018 تا 2024 تعداد 85 مورد پژوهش شناسایی و از میان آنها 53 مورد پژوهش برای بررسی و تحلیل انتخاب شده است. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل محتوای کدگذاری و مقوله بندی استفاده شده است برای تایید اعتبار یافته ها از معیار باورپذیری توصیف همتایان، برای تامین اطمینان پذیری از کفایت اجتماعی، برای تاییدپذیری از نگارش یادداشت های تاملی و از نمونه گیری هدفمند استفاده شده است.

    یافته ها

    بر اساس یافته های پژوهش، توسعه حرفه ای مدرسان دانشگاه در سه بعد دانش (دانش تخصصی، دانش فناوری اطلاعات، دانش تربیتی)، منش (اخلاق فردی، اخلاق سازمانی) و کنش (ارتباط میان فردی، ارتباط درون سازمانی، ارتباط برون سازمانی) قابل تفکیک است.

    بحث و نتیجه گیری

    سیاستمداران و برنامه ریزان آموزشی میتوانند با استفاده از الگوی مفهومی مستخرج، تدابیر شایسته را برای توسعه حرفه ای مدرسان با رویکرد دانشگاه نسل چهارم و ارتقای کیفیت آموزشی اتخاذ کنند مدرسان نیز قادر خواهند بود تا از الگوی موجود برای افزایش شایستگیها و روزآمد کردن دانش و مهارتهای خویش بهره بگیرند که پیشنهاد می شود با اجرای برنامه های توانمند سازی و دانش افزایی، ارتباط با صنعت، فعالیت در مراکز تحقیقاتی محلی، پارکهای علم و فناوری و مراکز رشد حرفه ای و عضویت و همکاری در کمیته ها و انجمن های علمی زمینه توسعه و رشد حرفه ای خود و سازمان را فراهم کنند.

    کلید واژگان: مدرسان, توسعه حرفه ای, سنتز پژوهی, سیستم آموزشی الگو
    Hojjat Taghdisi Mirak, Sadruddin Sattari *, Turan Soleimani, Azam Rastgo
    Introduction and purpose

    Knowledge is considered the main pillar in educational systems and teachers are the driving force of knowledge production, believing in the fundamental role of education in the development of society and the role of universities in regional development and the need for universities to adapt to the latest technological changes. And knowledge, professional development and increasing the knowledge and skills of lecturers seems to be necessary. The aim of the current research is to provide a model of professional development of lecturers of the University of Applied Sciences with the approach of the fourth-generation university.

    Research Methodology

    The present study is of qualitative type and its method is research synthesis. The data have been collected by reviewing the literature and theoretical background through a systematic search of the library resources of theses and articles in the databases. From ERIC, ScienceDirect, Scopus, Springer, Magiran, IranDoc, domestic researches in 2016-1403 and foreign researches in 2018-2024 have been identified and 53 researches have been selected for review and analysis. To analyze the data, the content analysis method of coding and categorization has been used. To verify the validity of the findings, the reliability criterion of peer description has been used to ensure the reliability of social adequacy, for the verifiability of writing reflective notes and purposeful sampling has been used. 

    Findings

    Based on the findings of the research, the professional development of university lecturers in three dimensions of knowledge (specialized knowledge, information technology knowledge, educational knowledge), character (individual ethics, organizational ethics) and action (interpersonal communication, intra-organizational communication, external communication) organizational) can be separated.

    Discussion and conclusion

    Politicians and educational planners can use the derived conceptual model to take appropriate measures for the professional development of teachers and to improve the quality of education. Teachers will also be able to use the existing model to increase their competencies and update their knowledge and skills. Take advantage of what is suggested. By implementing empowerment and knowledge enhancement programs, working in research centers, science and technology parks, and professional development centers, and membership and cooperation in scientific committees and associations, provide the professional development and growth of themselves and the organization.

    Keywords: Teachers, Professional Development, Research Synthesis, Model Educational System
  • صدرالدین ستاری*، یوسف خادمی، یوسف نامور
    مقدمه و هدف

    پژوهش حاضر با هدف، بررسی تاثیر عدالت سازمانی در رهبری رفتارهای ناهنجار بر اساس نقش میانجی سایش اجتماعی در بین کارکنان و مدیران مدارس شهری آموزش وپرورش استان اردبیل انجام شد..

    روش شناسی پژوهش:

     روش تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نوع داده ها و نحوه اجرای پژوهش، توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری، مدیران مدارس شهری (3400 نفر) و کارکنان (250 نفر) در آموزش وپرورش استان اردبیل که جمعا 3650 نفر بودند، می باشد و برای انتخاب حجم نمونه که با روش نمونه گیری خوشه ای انجام شد، 348 نفر (301 نفر مدیر مدرسه و 47 نفر از کارکنان) به عنوان نمونه انتخاب گردید. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه های استاندارد استفاده شد، که ضریب آلفای پرسشنامه سایش اجتماعی 90/0 و پایایی ترکیبی 90/0، آلفای عدالت سازمانی 91/0 و ترکیبی 83/0 و آلفای رهبری رفتارهای ناهنجار نیز 83/0 و پایایی ترکیبی 77/0 ارزیابی شد. ضریب آلفای کل پرسشنامه 87/0 برآورد شد. برای تحلیل داده های پرسشنامه از نرم افزار spss26 و روش مدل سازی معادلات ساختاری با رویکرد روش حداقل مربعات جزیی (Pls-SEM) و نرم افزار Smart Pls3 استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد ضریب تاثیر متغیر عدالت سازمانی بر رهبری رفتارهای ناهنجار (56/0) مثبت و معنادار بوده و بر سایش اجتماعی (41/0-) منفی و معنادار است، همچنین ضریب تاثیر متغیر سایش اجتماعی بر رهبری رفتارهای ناهنجار (79/0-) منفی و معنادار بود و نیز سایش اجتماعی نقش میانجی در رابطه بین عدالت سازمانی و رهبری رفتارهای ناهنجار با ضریب (16/0-) داشت.

    بحث و نتیجه گیری

    بنابراین، با رعایت عدالت سازمانی و رهبری رفتارهای ناهنجار می توان از بروز رفتارهای ناهنجار و سایشی در سازمان جلوگیری کرد.

    کلید واژگان: رهبری رفتارهای ناهنجار, عدالت سازمانی, سایش اجتماعی, آموزش و پرورش
    Sadraddin Sattari *, Yousef Khademi, Yousef Namvar
    Background and Objective

    The purpose of this research was to investigate the mediating role of social undermining in the relationship between organizational justice and leadership of abnormal behavior among education employees and urban schools principals of Ardabil province.

    research methodology

    The research method was applied in terms of objective and correlational in terms of descriptive method. The statistical population was of urban schools principals (3400 people) and education employees (250 people) of Ardabil province, which is 3650 people in total, and for selecting the sample size which was done by cluster sampling method, 348 people (301 schools principals and  47 employees) were selected as a sample. To analyze the questionnaire data, spss26 software and structural equation modeling method with partial least squares method  (Pls-SEM) and Smart Pls3 software were used.

    Findings

    The results of the research showed that the coefficient of influence of the variable of organizational justice on the leadership of abnormal behaviors (0.56) is positiveand significant, and of social undermining, is negative and inverse (-0.41), as well as the coefficient of the variable of social undermining on the leadership of abnormal behaviors (-0.79) was negative and inverse and also had a mediating role in the relationship between organizational justice and leadership of abnormal behaviors with a coefficient (-0.16).

    Conclusion

    Therefore, by observing organizational justice and leading abnormal behaviors, it is possible to prevent the occurrence of abnormal and undermining behaviors in the organization.

    Keywords: Leadership Of Aberrant Behaviors, Organizational Justice, Social Undermining, Education
  • شهلا جان احمدی مریان، اعظم راستگو*، یوسف نامور، صدرالدین ستاری، مسعود امامی نژاد
    مقدمه و هدف

    پژوهش حاضر با هدف شناسایی و طراحی مدل عوامل موثر بر توسعه فردی اعضای هیئت علمی با استفاده از رویکرد کیفی سنتز پژوهی انجام شده است.

    روش شناسی پژوهش: 

    پژوهش حاضر در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش سنتز پژوهی با رویکرد هفت مرحله ای سندلوسکی و باروسو (2007) انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه شامل کلیه تحقیقات و مطالعات فارسی و انگلیسی چاپ شده در حوزه توسعه فردی در بین سال های 1380 تا 1401 می باشد. در این راستا، کلید واژه های مرتبط با هدف پژوهش مورد جستجو قرار گرفت و مقالات و اسناد بدست آمده با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و با توجه به معیارهای پذیرش مورد بررسی قرار گرفتند که در نهایت 22 مقاله که از معیارهای ورود به مطالعه برخوردار بودند با استفاده از روش کد گذاری سه مرحله ای (باز، محوری، انتخابی) ازطریق نرم افزار MaxQDA 2020 تجزیه و تحلیل شدند. براساس نتایج تحلیل داده ها برای جمع آوری داده ها 125 کد باز شناسایی شد که در 4 مقوله اصلی و 20 مقوله فرعی دسته بندی شدند.

    یافته ها

    یافته ها نشان داد که عوامل فردی، آموزشی پژوهشی، سازمانی و اجتماعی بر توسعه فردی اعضای هیئت علمی تاثیرگذار است.

    بحث و نتیجه گیری

    نتایج این مطالعه می تواند مورد توجه مدیران آموزش عالی در زمینه توسعه منابع انسانی قرار گیرد. تا از طریق توسعه فردی میزان کارآمدی دوره های آموزشی، رضایت شغلی و بهره وری دانشگاه را به حداکثر رساند.

    کلید واژگان: توسعه فردی, سنتز پژوهی, هیئت علمی, رویکرد کیفی
    Shahla Janahmadi, Azam Rastgoo *, Yousef Namvar, S.Satari, Masod Emaminejad
    Background and Objective

    Purpose of the present research Identifying and designing a model of effective factors on the individual development of faculty members using the qualitative approach of research synthesis.

    Research Methodology

     The current research was conducted in the framework of a qualitative approach and using the research synthesis method with the seven-step approach of Sandelowski and Barroso (2007).The studied statistical community includes all Persian and English researches and studies published in the field of personal development between 2001 and 2022. In this regard. The keywords related to the purpose of the research were searched and the articles and professors obtained were examined using the purposeful sampling method and according to the acceptance criteria, and finally 32 articles that met the criteria for entering the study using The three-stage coding method (open, axial, selective) was analyzed through MaxQDA 2020 software. Based on the results of data analysis, 125 open codes were identified for data collection, which were categorized into 4 main categories and 20 subcategories. The results showed that individual, educational, research, organizational and social factors have an impact on the personal development of faculty members.

    Findings

    The results showed that individual, educational, research, organizational and social factors have an impact on the personal development of faculty members

    Conclusion

    The results of this study can be of interest to higher education managers in the field of human resources development to maximize the effectiveness of training courses, job satisfaction and university productivity through individual development

    Keywords: Personal Development, Research Stage, Faculty, Qualitative Approach
  • سردار بهرام نیا، صدرالدین ستاری*، اصغر نخستین گلدوست
    هدف

    هدف از پژوهش حاضر ارائه ی الگوی  مدیریت تجربه در سازمان های آموزشی بود.

    روش ها

    روش پژوهش حاضر به شیوه ی آمیخته  یا ترکیبی می باشد. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل کلیه ی کارشناسان مستندسازی مستقر در ادارات آموزش و پرورش و متخصصان مدیریت آموزشی  به تعداد 24 نفر و در بخش کمی شامل تمامی مدیران آموزشی مدارس دوره دوم متوسطه استان اردبیل به تعداد 265 نفر شاغل در سال تحصیلی 1400/1399بود. روش نمونه گیری  در بخش کیفی از نوع نمونه گیری نظری و هدفمند بود و در بخش کمی به روش نمونه گیری خوشه ای و تصادفی انتخاب شدند. تعداد نمونه در بخش کیفی 19 نفر و در بخش کمی 129 نفر بودند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته و در بخش کمی از طریق پرسشنامه محقق ساخته بود. تجزیه و تحلیل داده های کیفی از تحلیل محتوای کیفی با استفاده از طرح تحقیق سیستماتیک و در بخش کمی آن نیز از آنالیزرهای آمار توصیفی در نرم افزار SPSS استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد مولفه های  اثرگذاری بر مدیریت تجربه در سازمان آموزشی شامل چالش های راهبردها و پیامدها در رتبه اول  و پس از آن عوامل علی و زمینه ای و شاخص های فرهنگی اجتماعی و مدیریتی و در نهایت پدیده های محوری قرار دارند. 

    نتیجه گیری

    مدیریت تجربه از طرفی  از عوامل علی زمینه ای، پدیده های محوری، فرهنگی و اجتماعی، مدیریتی و راهبردها و پیامدها اثرپذیر است و از سوی دیگر بر مستند سازی تجارب تاثیر گذار می باشد.

    کلید واژگان: مدیریت دانش, الگو, مدیریت تجربه, سازمان های آموزشی, نظریه داده بنیاد
    Sardar Bahramnia, Sadraddin Sattari *, Asghar Nakhostin Goldoost
    Aims

    The purpose of this research was to present the model of experience management in educational organizations.

    Methods

    The present research method is mixed or combined. The statistical population of the research in the qualitative part includes all the documentation experts based in the education departments and educational management specialists in the number of 24 people and in the quantitative part includes all the educational directors of the secondary schools of Ardabil province in the number of 265 people working in the academic year of  2019-2020. The sampling method in the qualitative part was theoretical and purposive sampling, and in the quantitative part, they were selected by cluster and random sampling. The number of samples in the qualitative section was 19 and in the quantitative section was 129. The data collection tool was used in the qualitative part through semi-structured interviews and in the quantitative part through researcher-made questionnaires. Qualitative data analysis was done using qualitative content analysis using a systematic research plan, and in its quantitative part, descriptive statistics analyzers were used in SPSS software.

    Results

    The results showed that the influencing factors on experience management in the educational organization, including the challenges of strategies and consequences, are in the first place, followed by causal and contextual factors, cultural, social and managerial indicators, and finally, central phenomena.

    Conclusion

    On the one hand, experience management is effective from contextual causal factors, central, cultural and social, managerial phenomena, strategies and consequences, and on the other hand, it has an impact on documenting experiences.

    Keywords: Knowledge Management, Pattern, Experience Management, Educational Organizations, Foundation Data Theory
  • آرزو پرکار، صدرالدین ستاری *، محمدتقی مقدم نیا
    زمینه

    عمده ترین فاکتور اثر گذار در موفقیت فرآیند مدیریت بحران، آمادگی گروه مقابله با بحران است ، الگوهای آموزشی ابزاری برای حفظ آمادگی پرسنل بوده که ضمن کمک به یادگیری آنها در کسب اطلاعات، مهارت ها و شیوه های تفکر، بر توان آنان در حصول به هدف های معین می افزایند. پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباریابی الگوی آموزش کارکنان سامانه فرماندهی حادثه بیمارستانی انجام شد.

    روش کار

    تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و نحوه اجرای پژوهش، در گروه پژوهش های ترکیبی یا آمیخته اکتشافی می باشد و از نظر ماهیت و نوع مطالعه در بعد کیفی از نوع تحلیل محتوا و مضمون و در بخش کمی، با توجه به استفاده ازروش مدل یابی معادلات ساختاری و از نوع همبستگی می باشد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل خبرگان در حوزه سامانه فرماندهی حادثه و در بخش کمی شامل مدیران و کارکنان این سامانه در بیمارستان های استان گیلان بود. روش نمونه گیری در بخش کیفی، روش هدفمند و در بخش کمی، تصادفی خوشه ای بود. حجم نمونه در بخش کیفی با توجه به اصل اشباع داده ها، 15 نفر و در بخش کمی براساس فرمول کوکران 226 نفر برآورد و انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختارمند و در بخش کمی پرسشنامه مستخرج از مصاحبه بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از نرم افزار MAXQDA2020 و نرم افزار SmartPls3 و در بخش کمی از نرم افزار SPSS26 استفاده شد.

    یافته ها

    با تحلیل مقوله های حاصل از 15مصاحبه با خبرگان، 43 کد باز، 12 کد محوری استخراج شدند که عبارتند از: تعیین وضع موجود، تعیین پیش نیازها، امکان سنجی، تعیین راهبردها، تعیین محتوای آموزشی، سازمان دهی راهبرد آموزشی، اقدامات تخصصی، طراحی و مدل سازی، تلفیق و اجرا، پشتیبانی، ارزشیابی یادگیرنده و بازخورد و 5 کد انتخابی: طراحی، تجزیه و تحلیل، ارزشیابی و بازخورد، سیاست گذاری و تعیین راهبردها و بعد اجرا و پشتیبانی، به دست آمد. یافته ها نشان می دهد که بعد طراحی، با ضریب مسیر (987/ 0) و (713/ 176) =t، بیشتر از ابعاد دیگر در طراحی الگوی آموزش تاثیر داشته است. همچنین نتایج نشان داد که همه مولفه ها ارتباط معناداری در طراحی الگو داشتند.

    نتیجه گیری

    نتایج پژوهش نشان داد فرماندهی کارآمد در حوادث احتمالی در گرو آموزش موثر کارکنان با الگوی جدید و به روز می باشد.

    کلید واژگان: مدیریت ریسک, عملکرد و تجزیه و تحلیل وظیفه, مدیریت منابع کارکنان- مراقبت های بهداشتی, برنامه ریزی, سازماندهی و مدیریت بلایا
    Arezou Porkar, Sadraddin Sattari *, Mohammad Taghi Moghadamnia
    Background

    The main influencing factor in the success of the crisis management process is the group's readiness to deal with the crisis. Training models are a tool to maintain the preparation of personnel, increase their ability to achieve certain goals, and help them acquire information, skills, and ways of thinking. This research aimed to design and validate a training model for the staff of the hospital incident command system.

    Methods

    The research method was a qualitative-quantitative (mixed method) approach. The statistical population in the qualitative part included experts in the field of incident command system, and in the quantitative part included managers and staff of this system in the hospitals of Guilan province in Iran. The sampling method in the qualitative part was the judgmental forecasting method. Also, the sampling method was cluster random in the quantitative part. According to the data saturation principle, the sample size in the qualitative section was 15 people, and in the quantitative section, 226 people were selected based on Cochran's formula. The data collection tool in the qualitative part was a semi-structured interview and in the quantitative part was a questionnaire extracted from the interview.

    Results

    After analyzing the categories resulting from interviews with 15 experts, 43 open codes and 12 central codes were determined. Also, five selection codes were obtained as follows: design, analysis, evaluation and feedback, policymaking and determination of strategies, and implementation and support dimension. The findings showed that the design dimension had a more significant effect on designing the training model (path coefficient = 0.987 and t = 176.713). Also, all components had a significant relationship in pattern design. For data analysis, we used the MAXQDA2020 and SmartPls3 software in the qualitative part, and SPSS26 software in the quantitative part.

    Conclusion

    The results of this research showed that effective command in possible incidents depends on the effective training of employees with a new and up-to-date model.

    Keywords: Risk Management, Task Performance, Analysis, Crew Resource Management- Healthcare, Disaster Planning, Organization & Administration
  • مریم علیقلی زاده مقدم، سعید مذبوحی*، صدرالدین ستاری
    مقدمه و هدف

    در عصر اطلاعات و دانش محور ، مدیریت دانایی یکی از ویژگیهای بارز برای سازمان ها محسوب می شود مدیریت این منبع کمیاب باعث افزایش عملکرد کسب و کار و مو فقیت سازمان در زمان فعلی و آینده می شود مدیریت این منبع نا ملموس بقاء سازمانی را در محیط در حال تغییر بدنبال دارد . اساسی ترین مهارت برای مدیران سازمانهای دانش محور«مدیریت دانایی» است.این مطالعه یک پژوهش آمیخته است جهت بررسی عوامل مرتبط با مدیریت دانایی و مدل ساختاری این عوامل طراحی شده است .

    روش شناسی پژوهش: 

    در پژوهش حاضر در بخش کیفی ،جامعه آماری شامل خبرگان جامعه علمی دانشگاهی و متخصصان علوم تربیتی و وزارت آموزش و پرورش بودکه دارای سابقه مدیریت بودندو از طریق نمونه گیری هدفمند تعداد 15 نفر تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند و مصاحبه انجام شد . جامعه آماری در بخش کمی شامل مدیران متوسطه مدارس دولتی در شهر تهران میباشد که برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری خوشه ای تعداد 400 نفر انتخاب شدند اطلاعات مورد نیاز در این بخش از جامعه آماری با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری گردید.. برای تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی مولفه های مدیریت دانایی با روش دلفی فازی توسط خبرگان شناسایی و غربالگری شد و با استفاده از روش سوآرا وزن دهی و الویت بندی مولفه ها به ترتیب زیر حاصل شد. و در بخش کمی برای مدل سازی معادلات ساختاری از تحلیل عاملی تاییدی وتی تک نمونه استفاده شد

    یافته ها

     نیاز به دانایی،دانش آفرینی،سازمان دهی دانش ،ذخیره دانش،تسهیم دانش، عملکرد دانایی محور می باشد.

    بحث و نتیجه گیری

    مدیریت دانایی از بزرگترین دستاوردهای عصر اطلاعات می باشد لذا در دنیای به سرعت متغیر امروز، انسانها باید توانایی همراهی با تغییرات روز را داشته باشند

    کلید واژگان: مدیریت دانایی, دانش آفرینی, سازماندهی دانش, تسهیم دانش, عملکرد دانایی محور
    Maryam Aligholizadehmoghadam, Saeed Mazboohi *, Sadraddin Sattari
    Introduction

    In recent decades, lipids and their related compounds in the plasma of healthy individuals and patients were considered and proposed ad risk factors for cardiovascular diseases. This study aimed to review the effect of 15 days’ cinnamon supplementation on lipid profile in response to an aerobic exercise session.

    research methodology

    In this quasi- experimental study 24 healthy male were selected and divided into three equal groups (1g cinnamon, 1.5 g cinnamon, and placebo) according to aerobic power. The subjects were taking cinnamon capsules for 15 days. Blood sampling was taken from subjects before and immediately after 30 minutes of running with an intensity of 55 to 65 percent of maximum heart rate on the treadmill. For statistical analysis of data, dependent t-test, one-way ANOVA, and Tukey’s post- hoc tests were used (P≤0.05).

    Findings

    Aerobic exercise significantly increased HDL and decreased LDL, VLDL, TG, and Cho (P≤ 0.05), 15 days cinnamon supplementation had a significant effect on the increase of HDL and decrease of LDL, TG, and Cho in response to one session of aerobic exercise (P≤ 0.05, though, had no significant effect on VLDL (P≥ 0.05).

    Conclusion

    It seems that to improve the response of lipid profile to one session aerobic exercise, 15 days’ cinnamon supplementation can be used.

    Keywords: Knowledge Management, Knowledge Creation, knowledge organizatio, Knowledge Sharing, knowledge based performance
  • آرزو پرکار، صدرالدین ستاری*، محمدتقی مقدم نیا

    زمینه:

     آموزش های سازمانی به عنوان ابزاری برای توسعه سرمایه انسانی در نظر گرفته می شوند و آسیب شناسی آن، به عنوان مقدمه تحول سازمانی و فرایندی نظام مند برای شناخت وضع موجود و حل چالش ها و محدودیت های آن است.

    هدف :

    هدف از انجام این پژوهش، آسیب شناسی آموزش کارکنان سامانه فرماندهی حادثه در بیمارستان های استان گیلان با استفاده از الگوی آسیب شناسی سه شاخگی بود. 

    روش ها:

     این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و شیوه گردآوری اطلاعات، با رویکرد کیفی کمی بود. جامعه آماری در بخش کیفی خبرگان در حوزه سامانه فرماندهی حادثه و در بخش کمی تمامی مدیران و کارکنان این سامانه در بیمارستان های استان گیلان به تعداد 548 نفر بودند. ابزار گردآوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختارمند و در بخش کمی پرسش نامه محقق ساخته بود و برای تجزیه وتحلیل داده ها در بخش کیفی از نرم افزار MAXQDA نسخه 2020 و در بخش کمی از نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد. 

    یافته ها :

    نتایج بخش کیفی نشانگر استخراج 55 کد باز، 25 کد محوری و 6 کد انتخابی در قالب سه شاخه فرایندی، زمینه ای و ساختاری بود. نتایج بخش کمی نیز نشان داد در بین شاخه ها، عوامل فرایندی با واریانس و ضریب تاثیر 0/262، آسیب زننده تر از عوامل زمینه ای و ساختاری در فرایند آموزش هستند. 

    نتیجه گیری :

    نتایج پژوهش نشان داد آسیب شناسی براساس ابعاد سه شاخگی، اقدامی موثر در تشخیص فوریت ها و اولویت های آموزش کارکنان سامانه است و استفاده از این مدل در مواقع بحران می تواند گامی موثر در شناخت نواقص برای حل آسیب های شناسایی شده و اقدامات مطلوب برای آموزش محسوب شود.

    کلید واژگان: سامانه فرماندهی حادثه, آسیب شناسی, آموزش کارکنان, بیمارستان, استان گیلان
    Arezou Porkar, Sadraddin Sattari*, MohammadTaghi Moghadamnia
    Background

    Staff training in organizations is a measure for developing human capital. The pathology of this process needs to be assessed to understand the current situation and solve the challenges and limitations.

    Objective

    This study aims to assess the pathology of the training process for the incident command system (ICS) staff of hospitals in Guilan Province using the three-pronged approach.

    Methods

    This is a qualitative-quantitative study. The study population in the qualitative phase included experts in the hospital ICS. In the quantitative phase, the study population included all ICS managers and staff in the Guilan Province hospitals (n= 548). The data collection tool was a semi-structured interview in the qualitative phase and a researcher-made questionnaire in the quantitative phase. For data analysis, MAXQDA software, version 2020 was used in the qualitative phase and SPSS software, version 26 was used in the quantitative phase.

    Results

    The results in the qualitative phase showed the extraction of 55 open codes, 25 axial codes, and 6 selective codes in the form of three domains of processes, context, and structure. The results in the quantitative phase showed that among all the domains, the process domain-related factors with a percentage of variance (impact) of 0.262 were more harmful than context- and structure-related factors in the training process.

    Conclusion

    The pathology assessment based on the three-pronged model is an effective method for determining the training priorities for the hospital ICS staff. The use of this model during a crisis can be an effective step for identifying shortcomings to solve them and take appropriate measures for the ICS staff training.

    Keywords: Incident command system, Pathology, Staff training, Hospital, Guilan Province
  • عزت الله مرادی الکامی، اصغر نخستین گلدوست*، صدرالدین ستاری
    هدف از تحقیق حاضر ارایه ی الگوی مفهومی انتقال باورهای کارآفرینی به دانش آموزان هنرستان های پسرانه کار دانش استان گیلان می باشد. روش پژوهش آمیخته اکتشافی بوده و به صورت کیفی و کمی به بررسی مولفه های مورد نظر پرداخته شده است. جامعه ی آماری تحقیق حاضر در بخش کیفی 34 نفر از کارشناسان فنی اداره آموزش و پرورش  استان گیلان در سال تحصیلی 1400-1399 بوده که تعداد 20 نفر به صورت هدفمند به عنوان نمونه انتخاب شدند و داده های مربوطه به وسیله  مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد و سپس در بخش کمی از 251 نفر از مدیران و هنرآموزان هنرستانها به کمک جدول مورگان تعداد 148 نفر به عنوان نمونه به روش تصادفی ساده برای جمع آوری اطلاعات به وسیله پرسش نامه انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات تحقیق حاضر در بخش کیفی به صورت کدگذاری از نرم افزار (MaxQDA) و در بخش کمی به صورت معادلات ساختاری از نرم افزار (Smart PLS 2.0) استفاده شد. یافته های این تحقیق نشان داد عوامل تاثیرگذار (همچون: آموزش، ترویج فرهنگ کارآفرینی و...)، عوامل زمینه ی ای (همچون: خانواده، حمایت دولت و...)، عوامل میانجی گر (رشته ی تحصیلی، محتوای آموزشی و...) در سطح معناداری (05/0>P) بر انتقال الگوی باورهای کارآفرینی اثر گذار می باشد. در نتیجه می توان گفت کارآفرینی با ایجاد اشتغال، توزیع متناسب در آمدها، کاهش اضطراب های اجتماعی، بهره برداری از منافع و فعال شدن آنها، بهبود کیفیت زندگی، کشف نیازهای ابداع و توسعه ی کالاها و خدمات جدید نقش موثری در رشد و توسعه کشور دارد، بنابراین با توجه به یافته های تحقیق حاضر آموزش کارآفرینی در کتب درسی ، ضرورت بسیار دارد چراکه کتب درسی مهمترین رسانه ی آموزشی است که همه روزه معلمان و دانش آموزان از آن استفاده می نمایند.
    کلید واژگان: انتقال باور, کارآفرین, الگوی کارآفرینی, دانش کارآفرینی
    Ezatallah Moradi Alkami, Asghar Nakhostin Goldoost *, Sadraddin Satari
    The purpose of this study was to provide a conceptual model of transmitting entrepreneurial beliefs to students of Kar-e-Danesh boys' vocational schools in Guilan Province. The research method was heuristic, qualitative and quantitative. The statistical population of the present study in the qualitative section was 34 technical experts of Guilan Education Department in the academic year 2020, of which 20 were purposefully selected as a sample and the relevant data was collected by semi-structured interviews. A small number of 251 art directors and art students were selected as a sample by simple random sampling method using Morgan Table and questionnaires. To analyze the data in the qualitative part of the present study software coding using MaxQDA was used. The quantitative section of the study used structural equations software (Smart PLS 2.0). The findings of this study showed influential factors (education and promotion of entrepreneurial culture), underlying factors (family and governmental support), mediating factors (field of study and educational content) affects the transfer of the pattern of entrepreneurial beliefs at a significant level (P <0.05). As a result, it can be concluded that entrepreneurship has an effective role in the growth and development of a country by creating employment, proportional distribution of incomes, reducing social anxiety, exploiting and activating benefits, improving the quality of life, discovering the needs of inventing and developing new goods and services. Therefore, according to the findings of the present study, entrepreneurship education in textbooks is essential because textbooks are the most important educational media that teachers and students use daily.
    Keywords: Transfer of belief, Entrepreneur, entrepreneurial model, Entrepreneurial Knowledge
  • غلامرضا رضازاده میر علیلو، توران سلیمانی*، صدرالدین ستاری
    آینده پژوهی، انعطاف پذیری راهبردی دانشگاه را تقویت و دانشگاه فرهنگیان با آینده پژوهی نظام مند می تواند توانمندی راهبردی خود در عدم غافلگیری در سطوح مختلف را بالا برده، راهگشای آموزش مداوم، مستمر و کارا را برای نظام آموزشی فراهم کند. به همین دلیل، هدف از انجام این پژوهش، شناسایی شاخص های نهادینه کردن آینده پژوهی در دانشگاه فرهنگیان است. این پژوهش از نوع کیفی به سبک تحلیل مضمون (تم) است.‏ مشارکت کنندگان پژوهش را اساتید دانشگاه فرهنگیان (کارشناسی ارشد با حداقل 15 سال سابقه خدمت و دکتری با حداقل 10 سال سابقه خدمت) تشکیل می داد که حجم نمونه پس از اشباع نظری به تعداد 12 نفر و به صورت هدفمند انتخاب شد. گردآوری داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند و تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش تحلیل مضمون و با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام شد. یافته ها نشان داد شاخص های آینده پژوهی در دانشگاه فرهنگیان شامل؛ عوامل مربوط به منابع انسانی (جذب نیروی انسانی و فراگیران)، عوامل ساختاری (ارتباط با مراکز علمی، تغییر و تحول در ساختار دانشگاه، بودجه و حمایت مالی، تدوین قوانین، ایجاد مرکز آینده پژوهی)، عوامل مدیریتی (نیازسنجی، برنامه ریزی و تدوین اهداف، ترسیم چشم انداز، مدیریت توانمند، حمایت از نوآوری، پژوهش آینده نگر)، عوامل آموزشی (دانش روز، برنامه درسی، آموزش کارکنان و هییت علمی، تضمین کیفیت)، عوامل اجتماعی (خرد یا تفکر جمعی، ارزش های اجتماعی، مواجهه با چالش) و عوامل مربوط به فناوری (توسعه فناوری و بانک اطلاعاتی) است که توجه به آن می تواند راهگشای دانشگاه و توسعه منطبق با پیشرفت های روز دنیا را در پی داشته باشد.
    کلید واژگان: آینده, آینده پژوهی, دانشگاه فرهنگیان, نهادینه کردن
    Gholamreza Rezazade Miralilo, Touran Soleimani *, Sadraddin Sattari
    Future research strengthens the strategic flexibility of the university and Farhangian University with a systematic future research can increase its strategic ability not to be surprised at different levels, pave the way for continuous, continuous and efficient education for the educational system. For this reason, the purpose of this study is to identify the indicators of future research in Farhangian University. This research is of qualitative type by theme analysis. The participants of the research were professors of Farhangian University (Master with at least 15 years of service and doctorate with at least 10 years of service) with a sample size of 12 after theoretical saturation. And was purposefully selected. Data were collected through semi-structured interviews and data analysis by thematic method using MAXQDA software. The findings showed that the indicators of future research in Farhangian University include; Factors related to human resources (recruitment of human resources and learners), structural factors (communication with scientific centers, changes in the structure of the university, budget and financial support, legislation, creation of a future research center), management factors (needs assessment, planning and goal setting) Outline, empowerment management, innovation support, forward-looking research), educational factors (up-to-date knowledge, curriculum, staff and faculty training, quality assurance), social factors (wisdom or collective thinking, social values, challenge) and Factors related to technology (technology development and database) that attention can lead to the opening of the university and development in line with current developments in the world.
    Keywords: Farhangian University, Future, Futures studies
  • رزیتا ابراهیمی تبار، صدر الدین ستاری*، توران سلیمانی
    هدف

    هدف از انجام پژوهش حاضر، طراحی الگوی مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم بود.

    روش شناسی: 

    پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه اجرا تلفیقی بود. جامعه پژوهش کیفی شامل اساتید دانشگاهی در سال تحصیلی 401-1400 بودند که به روش نمونه گیری هدفمند و بر اساس اصل اشباع نظری 16 نفر انتخاب شدند. در بخش کمی نیز جامعه آماری شامل مدیران استان اردبیل بودند که تعداد 300 نفر با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه بودند. برای اعتبار یافته ها در بخش کیفی از دیدگاه خبرگان و پایایی از ضریب توافق بین کدگذاران استفاده شد. در بخش کمی نیز از اعتبار صوری و پایایی با آلفای کرونباخ 89 درصد شد. برای تجزیه و تحلیل در بخش کیفی از کدگذاری و در بخش کمی از روش معادلات ساختاری با نرم افزار Pls Smart استفاده شد.

    یافته ها

    نتایج نشان داد 237 کد اولیه، 32 کد محوری در قالب شرایط علی، زمینه ای، مداخله گر، راهبردها و پیامدها شناسایی شد. شرایط علی پیش بین قوی (میزان  استون-گایسر برابر 521/0) برای مدیریت اثربخش مدارس بود. همچنین، متغیرهای شرایط زمینه ای، مدیریت اثربخش مدارس و شرایط مداخله گر پیش بین قوی (میزان  استون-گایسر برابر 732/0) برای متغیر راهبردها و راهبردها نیز پیش بین قوی (میزان  استون-گایسر برابر 672/0) برای متغیر پیامدهای ناشی از مدیریت اثربخش مدارس بودند. 

    بحث و نتیجه گیری

    بر اساس نتایج می توان گفت مدل مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم از برازش مناسبی برخوردار است و می توان آن را در سیستم های آموزشی (مدارس) اجرا و با حرکت به سوی این الگو، شاهد تغییر اساسی در توسعه مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم شاهد بود.

    کلید واژگان: مدیریت اثربخش مدارس, هزاره سوم, مدیران مدارس
    Rozita Ebrahimi Tabar, Sadraddin Satari *, Tooran Soleimani
    Purpose

    The aim of this study was to design an effective management model in third millennium schools.

    Methodology

    The present study was applied in terms of purpose and integrated in terms of implementation method. The population of qualitative research included university professors in the academic year 2021-22 who were selected by purposive sampling method based on the principle of theoretical saturation 16 people. In the quantitative part of the research, the statistical population included the managers of Ardabil province, of which 300 people were selected by random sampling method. The research tools were semi-structured interviews in the qualitative part and questionnaires in the quantitative part. To validate the findings in the qualitative part from the perspective of experts and reliability, the coefficient of agreement between the coders was used. In a small part, the face value and reliability with Cronbach's alpha was 89%. Coding was used for analysis in the qualitative part and structural equation method with Pls Smart software was used in the quantitative part.

    Findings

    The results showed that 237 initial codes, 32 axial codes were identified in the form of causal, contextual, intervening, strategies and consequences. Causal conditions were strong predictors (Aston-Geiser scale equal to 0.521) for effective school management. Also, the variables of contextual conditions, effective school management and intervention conditions are strong predictors (Aston-Geiser scale equal to 0.732) for the variable of strategies and strategies are also strong predictors (Aston-Geiser scale equal to 0.672) for the outcome variable. Effective management of schools.

    Conclusion

    it can be said that the final model derived from the qualitative part of the research has a good fit and can be implemented in educational systems (schools) and by moving towards this model, witness a fundamental change in the development of effective management in third millennium schools.

    Keywords: Effective School Management, Third Millennium, school principals
  • مریم علیقلی زاده مقدم، سعید مذبوحی*، صدرالدین ستاری
    این پژوهش که با هدف بررسی تسهیم دانش در مدارس ایران انجام شده است، از روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی استفاده نموده است. لذا با 20نفر از مدیران مدارس متوسطه تهران به شکل هدفمند تا مرز اشباع نظری مصاحبه شد. نتایج بدون دستکاری ذهنی و کاملا مستقل مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و در نهایت پس از تحلیل محتوای مصاحبه، نتایج حاصل طی سه مرحله کد گذاری باز، محوری و گزینشی تهیه شد .10کد باز وکدهای محوری شامل چهار مقوله (تسهیل استفاده از دانش سازمانی توسط کارکنان، ارسال گزارشات زمان بندی شده برای ذی نفعان، برخورداری از مخازن داده و فرم های متنوع برای نشر دانش،برخورداری از کنفرانس ها، سخنرانی ها و جلسات متعددی در زمینه نشردانش) استخراج شد هر یک از این کدها در بردارنده نشانگرهایی است که در پژوهش به تفصیل به آن ها پرداخته می شود. برای رسیدن به تسهیم دانش باید افرادی که دانش خود را به اشتراک می گذارند را در واحدهای مختلف در سازمان قرارداد و از تکنیک های تغییر برای دستیابی به اهداف استفاده نمود .در نهایت باید به خاطر داشت که فرهنگ، در ساختار دست به دست خواهد چرخید.
    کلید واژگان: مدیریت دانش, تسهیم دانش, تجربه زیسته
    Maryam Aligholizadeh Moghaddam, Saeed Mazboohi *, Sadreddin Sattari
    This qualitative study aims to investigate the knowledge sharing in Iranian schools. It is based on phenomenological approach. A total of 20 high school principals in Tehran were purposefully interviewed to the point of theoretical saturation. The data were analyzed without subjective manipulation. The data were analyzed through coding the content of the interviews via three stages of open, axial and selective coding. Finally, 10 open codes and axial codes including four categories (facilitating the use of knowledge organized by employees, submitting scheduled reports to stakeholders, having data warehouses and various forms for publication of knowledge, having numerous conferences, lectures and meetings in the field of publishing) were extracted. Each of these codes is an indicator and is thoroughly discussed in detail in the present study. The findings suggest that in order to achieve knowledge sharing, individuals who share their knowledge should be classified in different units in the organization and use changing techniques to achieve the desired goals. It must be remembered that culture will be transmitted in the structure of organization.
    Keywords: Knowledge management, Knowledge Sharing, Lived experience
  • مینا رنجبری، سعید مذبوحی*، صدرالدین ستاری

    تفکر انتقادی از اساسی ترین موضوعات مدرسه زندگی وآراء دیویی است. پژوهش حاضر با هدف آسیب شناسی آموزش تفکر انتقادی در نظام آموزشی ایران انجام شده .یک پژوهش پیمایشی است وجامعه آماری 6400 نفر مدیران ،مشاورین،معاونین ومعلمان منطقه سه تهران می باشد.کهبا استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 140 نفر انتخاب شدند در دو گروه 70نفر خانم وآقا. ابزار اندازه گیری این پژوهش ، آزمون استاندارد تفکر انتقادی واتسون -گلیرز است که توانایی تفکرانتقادی را از طریق 80 پرسش در پنج مولفه مهارت استنباط ، شناسایی مفروضات استنتاج ،تعبیر و تفسیر و ارز شیابی اندازه گیری میکند. داده های پرسشنامه با استفاده از برنامه22 SPssمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتندبجزدر مهارت تفسیر که در آقایان در سطح خطای5%، با اختلاف 8 درصد بیشتر از خانمها بود در چهار مهارت دیگرخانمها نمره بیشتری کسب نمودند 5 اختلاف دو گروه در استنباط 8/27درصد ، در شناسایی مفروضات 1/25 درصد ، در استنتاج5 /33 درصدودر ارزشیابی 14/4 درصد بدست آمد ولی در مجموع نمره تفکر انتقادی قابل قبول ودر سطح بالایی نیست و نشان از کمرنگ بودن این امرمهم در نظام آموزشی است.

    کلید واژگان: آسیب شناسی, مدرسه زندگی, آموزش تفکر انتقادی
    Mina Ranjbari, Saeed Mazboohi *, Sadraddin Sattari

    Critical thinking is one of the most fundamental themes of Dewey's school of life and ideas. The present study was conducted with the aim of pathology of critical thinking training in the Iranian educational system.Using simple random sampling method, 140 people were selected in two groups of 70 men and women. The measurement tool of this research is the standard Watson-Glears critical thinking test, which measures the ability of critical thinking through 80 questions in five components of inference skills, identification of inference assumptions, interpretation and evaluation currency. Questionnaire data were analyzed using SPSS 22 program exceptIn the interpretation skill, which was 5% higher in men at the error level of 5% than in women, in the other four skills, women scored higher. The evaluation was 4.14 percent, but in general, the score of critical thinking is not acceptable and at a high level, and it shows that this important thing is lacking in the educational system.

    Keywords: pathology, school of life, teaching critical thinking
  • معصومه حسین پور، مرحمت همت پورخطبه سرا*، صدرالدین ستاری

    ارزش آفرینی منابع انسانی شرط لازم برای موفقیت در دستیابی به اهداف آموزش و پرورش است و شایستگی های مدیران عنصر زیربنایی آن است. نظر به اهمیت موضوع در این مطالعه به ارایه و اعتبارسنجی الگوی شایستگی های مدیران در آموزش و پرورش با رویکرد ارزش آفرینی منابع انسانی پرداخته شده است. مطالعه حاضر از نظر هدف یک مطالعه کاربردی-توسعه ای است و از منظر روش و بازه زمانی گردآوری داده ها، یک پژوهش پیمایشی مقطعی است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بررسی شده است. همچنین برای اعتبارسنجی پرسشنامه از روایی محتوایی و روایی همگرا بهره گرفته شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل جامعه آماری شامل مدیران و کارشناسان آموزش و پرورش گیلان بوده و با فرمول کوکران 400 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. در گام نخست با استفاده از مدلسازی ساختاری-تفسیری الگوی اولیه ای طراحی گردید. برای اعتبارسنجی و ارایه الگوی نهایی از روش مدل معادلات ساختاری و نرم افزار LISREL استفاده شده است. نتایج نشان داده است متغیرهای ساختارسازمانی و شایستگیهای استراتژیک مدیران قدرت نفوذ بالایی داشته و تاثیرپذیری کمی دارند و متغیرهای مستقل می باشند. متغیرهای مدیریت دانش، فرهنگ سازی، سیاست گذاری و خط مشی و رهبری و مدیریت نیز قدرت نفوذ و میزان وابستگی بالایی دارد بنابراین متغیر پیوندی هستند. متغیرهای ارزش آفرینی منابع انسانی، مدیریت عملکرد و آموزش و توانمندسازی نیز از وابستگی بالا اما نفوذ اندکی برخوردار است بنابراین متغیرهای وابسته محسوب میشوند.

    کلید واژگان: شایستگی های مدیران, ارزش آفرینی منابع انسانی, آموزش و پرورش
    Masomeh Hoseinpoor, Marhamat Hemmatpor *, Sadradin Satary

    Creating value for human resources is a prerequisite for success in achieving the goals of education, and the competencies of managers are its underlying element. Due to the importance of the subject in this study, the model of competencies of managers in education with the approach of value creation of human resources has been presented and validated. The present study is an applied-developmental study in terms of purpose and in terms of method and time period of data collection, it is a cross-sectional survey research. A questionnaire was used to collect data. The reliability of the questionnaire was assessed using Cronbach's alpha and combined reliability. Content validity and convergent validity have also been used to validate the questionnaire. The statistical population of this study includes the statistical population including managers and education experts of Guilan and 400 people have been selected as a sample by Cochran's formula. In the first step, a basic model was designed using structural-interpretive modeling. The structural equation modeling method and LISREL software have been used to validate and present the final model. The results show that the variables of organizational structure and strategic competencies of managers have high influence and have little impact and are independent variables. The variables of knowledge management, culture-making, policy-making and policy-making, and leadership and management also have a high degree of influence and dependence, so they are related variables. The variables of human resource value creation, performance management and training and empowerment are also highly dependent but have little influence, so they are considered as dependent variables.

    Keywords: Managerial competencies, human resource value creation, education
  • پیمان آخربین، توران سلیمانی*، صدرالدین ستاری
    مقدمه و هدف

    این پژوهش به منظور تبیین و شناسایی مولفه های توانمند سازی کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل انجام شده است. 

    روش شناسی

    پژوهش حاضر از نظر روش شناسی توصیفی و از نوع پیمایشی- کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان شاغل در دانشگاه علوم پزشکی اردبیل که در سال 1398 مشغول به کار می باشند،به تعداد 7319 نفر تشکیل می داد. از این تعداد 380 نفر با استفاده از جدول مورگان و از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شد. داده های این پژوهش با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته بدست آمد، برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی (فراوانی، میانگین، انحراف استاندارد) و استنباطی (تحلیل عاملی تاییدی، tتک نمونه ای و آزمون فریدمن)SPSS24 استفاده گردید که پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ (0/96) گزارش گردید.

    یافته ها

    نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده های بدست آمده نشان داد که ساختار عاملی پرسشنامه مولفه های توانمندسازی همبستگی های مشاهده شده معنادار و مدل از برازندگی خوبی برخوردار می باشد.

    نتیجه گیری

    در کل نتایج نشان داد که مولفه های چهارگانه توانمندسازی یعنی (فردی، میان فردی، سازمانی و فنی) از دیدگاه کارکنان مورد تایید می باشد و مقدار آمارهt نشان داد که مولفه های توانمندسازی در دانشگاه علوم پزشکی اردبیل از دیدگاه نمونه آماری مورد تایید می باشند همچنین نتایج بدست آمده از آزمون فریدمن نشان داد که مقدار آماره خی 2 (1068/817) در خصوص جایگاه و اهمیت هرکدام از مولفه های توانمندسازی از دیدگاه کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل در سطح اطمینان 95/0 معنادار می باشد. بر این اساس بالاترین رتبه به مولفه سازمانی و پایین ترین رتبه مربوط به مولفه فنی می باشد.

    کلید واژگان: مولفه, توانمندسازی, دانشگاه علوم پزشکی اردبیل
    Peyman Akharbin, Turan Soleimani *, Sadraddin Sattari
    Introduction & Objective

     

    This study was conducted to explain and identify the components of staff empowerment of Ardabil University of Medical Sciences.

    Methodology

    The present study is descriptive and survey-applied in terms of methodology. The statistical population of the study consisted of all employees working in Ardabil University of Medical Sciences who are working in 2019, numbering 7319 people. From this number, 380 people were selected using Morgan table and stratified random sampling method appropriate to the volume. The data of this study were obtained using a researcher-made questionnaire. Descriptive (frequency, mean, standard deviation) and inferential statistics (confirmatory factor analysis, one-sample t-test and Friedman test) SPSS24 were used to analyze the data. It was reported using Cronbach's alpha (0.96).

    Results

    The results of the analysis of the obtained data showed that the factor structure of the questionnaire of empowerment components of the observed correlations is significant and the model has a good fit.

    Conclusion

    In general, the results showed that the four components of empowerment (individual, interpersonal, organizational and technical) are approved from the perspective of employees and the value of t-statistic showed that the components of empowerment in Ardabil University of Medical Sciences from the perspective of case study The results obtained from Friedman test also showed that the value of Chi 2 (1068.817) statistics regarding the position and importance of each of the empowerment components from the perspective of Ardabil University of Medical Sciences staff is significant at a confidence level of 0.95. Accordingly, the highest rank is related to the organizational component and the lowest rank is related to the technical component.

    Keywords: Component, Empowerment, Ardabil University of Medical Sciences
  • رزیتا ابراهیمی تبار، صدرالدین ستاری*، توران سلیمانی
    تحقق اهداف مدارس و به تبع آن تحقق اهداف نظام آموزش و پرورش، نیازمند توجه خاص به مدیران مدارس و به ویژه به نقش آنان در هزاره سوم می باشد. از طرفی، فقدان الگوی مناسب برای توسعه مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم با توجه به ساختار فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور، از جمله چالش های عمده در نظام آموزشی ایران است. بر این اساس، هدف از انجام پژوهش حاضر، ارایه الگوی مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم بود. روش پژوهش، تحلیل محتوای کیفی مبتنی بر «نظریه داده بنیاد» و ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختار یافته عمیق و با روش هدفمند نسبت به انتخاب نمونه های آماری تا مرحله اشباع نظری درداده ها و روش تجزیه و تحلیل از طریق کدگذاری به استخراج مقوله های مربوط به مدل اقدام گردید. در کدگذاری باز، 237 کد اولیه، در کدگذاری محوری 32 مقوله عمده و در کدگذاری انتخابی 6 مقوله هسته ای در قالب شرایط علی، واسطه ای، زمینه ای، راهبردها/ توانمندسازها، پیامدی و پدیده اصلی (اثربخشی مدیریت مدارس) طبقه بندی شده اند. در جهت تحقق اهداف پژوهش بر مبنای تیوری زمینه ای، اثربخشی مدیریت در هزاره سوم به عنوان پدیده اصلی در قالب یک الگوی منطقی و با تکیه بر فهم آن با شرایط (علی، واسطه ای و زمینه ای)، راهبردها/ توانمندسازها و پیامدها مشخص گردید. در نتیجه می توان گفت با حرکت به سوی این الگو، شاهد تغییر اساسی در توسعه مدیریت اثربخش در مدارس هزاره سوم را شاهد بود.
    کلید واژگان: مدیریت, مدیریت اثربخش مدارس, هزاره سوم, تئوری زمینه ای
    Rozita Ebrahimi Tabar, Sadraddin Sattari *, Turan Soleimani
    Achieving the goals of schools and, consequently, achieving the goals of the education system, requires special attention to school principals and especially to their role in the third millennium. On the other hand, the lack of a suitable model for the development of effective management in third millennium schools due to the cultural, political, social and economic structure of the country is one of the major challenges in the Iranian educational system. The purpose of this study was to provide an effective management model in schools of the third millennium. Research method, qualitative content analysis based on "data theory" and in-depth semi-structured interview research tools with a purposeful method for selecting statistical samples up to the theoretical saturation stage in the data and analysis method through coding to extract related categories The model was used. In open coding, 237 primary codes, in axial coding 32 major categories and in selective coding 6 core categories in the form of causal, mediating, contextual, strategies / empowerment conditions, consequence and main phenomenon (school management effectiveness) classification have become. In order to achieve the goals of research based on grounded theory, the effectiveness of management in the third millennium as the main phenomenon in the form of a logical model and relying on understanding it with conditions (causal, intermediate and contextual), strategies / enablers and consequences were identified. it can be said that by moving towards this model, we witnessed a fundamental change in the development of effective management in third millennium schools.
    Keywords: Management, Effective School Management, Third Millennium, Grounded theory
  • پوران نوری مشیران، یوسف نامور، اعظم راستگو، صدرالدین ستاری
    زمینه و هدف

     سرمایه فکری مجموعه دانش و اطلاعاتی است که می تواند به ارزش تبدیل شود. یکی از ابعاد مهم سرمایه فکری شناسایی عوامل موثر بر آن می باشد. از این رو هدف پژوهش حاضر توصیف، تحلیل و ترکیب تحلیل های ارایه شده در زمینه عوامل اثرگذار بر سرمایه فکری حوزه سلامت بود.

    روش کار

     روش پژوهش، کمی و از نوع فراتحلیل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه مقالات با درجه علمی و پژوهشی، طرح پژوهشی در دانشگاه محقق اردبیلی و پایان نامه های موجود در دانشگاه های محقق اردبیلی و علوم پزشکی اردبیل در بین سال های 1396-1392 که به بررسی تاثیر عوامل اثرگذار بر سرمایه فکری پرداخته بودند، تشکیل می داد. از بین پژوهش های انجام شده 52 مورد با روش نمونه گیری هدفمند، برای بررسی برگزیده شدند. تجزیه و تحلیل داده ها با کمک دو نرم افزار CMA2 و SPSS-22 انجام گرفت. در سطح آمار توصیفی از فراوانی و درصد فراوانی و در سطح آمار استنباطی برای محاسبه اندازه اثر از g هگز و مدل اثرات ثابت و اثرات تصادفی، برای بررسی معنی داری فراوانی پژوهش ها از روش شمارش کای اسکویر و جهت ترکیب اندازه اثرها از روش ترکیب احتمالات t واینر استفاده گردید.

    یافته ها

     به منظور بررسی وجود سوگیری انتشار در مطالعات اولیه از نمودار فونل استفاده شد که سوگیری انتشار را در مطالعات اولیه در متغیر سرمایه فکری نشان داد. برای رفع این مشکل از آزمون برازش دووال و توییدی برای هر دو مدل اثرات ثابت و تصادفی استفاده گردید. به منظور بررسی همگنی مطالعات از آزمون I2 و Q استفاده شد که نشان داد مطالعات اولیه همگن نیستند. اندازه اثر محاسبه شده برای مطالعات تحت هر دو مدل ثابت و تصادفی از نظر آماری برای متغیر مورد بررسی معنادار بود. همچنین نتایج ترکیب احتمالاتt واینر نشان داد بین اندازه اثرهای ترکیب شده تفاوت معناداری وجود دارد. در نهایت 71 عامل اثرگذار بر سرمایه فکری شناسایی و اثرگذاری آن ها معنی دار ارزیابی شد. در بین عوامل شناسایی بالاترین شاخص اندازه اثر محاسبه شده مربوط به متغیرهای کارآفرینی فناورانه و مزیت رقابتی بود.

    نتیجه گیری

     نظر به اینکه متغیرهای کارآفرینی فناورانه و مزیت رقابتی، بالاترین اثر را بر سرمایه فکری دارند؛ این ارتباط توجه بیشتر متولیان امر را به متغیرهای مذکور می طلبد.

    کلید واژگان: فراتحلیل, سلامت, سرمایه فکری
    P. Noori Moshiran, Y. Namvar, A. Rastgoo, S .Sattari
    Background & objectives

     Intellectual capital is a collection of knowledge and information that can be converted into value. One of the essential dimensions of intellectual capital is identifying the factors affecting it. Therefore, the current research aims to describe, analyze and combine the analyses presented on factors affecting intellectual capital in health organizations.

    Methods

     The research method was quantitative and meta-analytical. The statistical population of the research includes all scientific and research articles, a research project in Mohaghegh Ardabili. In addition, theses available in Mohaghegh Ardabili and Ardabil University of Medical Sciences between 2013-2017, which examined the influence of effective factors On Intellectual Capital, were included. Among the conducted research, 52 cases were selected for review with the purposive sampling method. Data analysis was done using CMA2 and SPSS-v22 software. In order to conduct descriptive statistics, frequency and percent frequency was used. Moreover, inferential statistics were used to calculate the effect size using the G Hedges and fixed and random effect models. The chi-square counting method was used to check the significance of the frequency of studies, and T Vainer's possible combination method was used to combine the effect sizes using the Weiner t probability combination method was used.

    Results

     The funnel diagram was used, which showed publication bias in the primary study in the Intellectual Capital variable. To solve this problem, Duvall and Tweedy goodness-of-fit tests were used for both fixed and random effects models. In order to check the homogeneity of the studies, I2 and Q tests were used, which showed that the primary studies were not homogeneous. The effect size calculated for studies under fixed and random models was statistically significant for the investigated variable. Also, Vainer t possible combination results showed a significant difference between the size of the combined effects. Finally, 71 factors affecting intellectual capital were identified, and their effects were evaluated as significant. Among the identification factors, the highest index of the calculated effect size was related to technological entrepreneurship and competitive advantage variables.

    Conclusion

     Considering that the variables of technological entrepreneurship and competitive advantage have the highest effect on intellectual capital, this relationship requires more attention from the authorities to the mentioned variables.

    Keywords: Meta-analysis, Health, Intellectual Capital
  • پوران نوری مشیران، یوسف نامور، اعظم راستگو*، صدرالدین ستاری

    این پژوهش با هدف بررسی شاخص های سرمایه ی فکری در دانشگاه علوم پزشکی اردبیل و تبیین چرایی وضعیت شاخص های سرمایه فکری طی سال های 92 تا 96 انجام گرفت. روش تحقیق (کمی) بود. جامعه ی آماری پژوهش500 نفر شامل روسا، معاونین و کارکنان دانشگاه علوم پزشکی اردبیل بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده، با توجه به جدول کرجسی و مورگان تعداد 220 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد. برای شناسایی شاخص های سرمایه فکری دانشگاه با بهره گیری از نظرات کارشناسی اساتید راهنما و مشاور و با مشورت کارشناسان شاغل در واحدهای مختلف دانشگاه، تعدادی از مناسب ترین شاخص های سرمایه فکری بر اساس مطالعه منابع معتبر علمی و قابل استناد متناسب با ساختار دانشگاه علوم پزشکی اردبیل استخراج شد. در این راستا از پرسشنامه شاخص های استخراج شده توسط مهرعلی زاده و همکاران (1390)، الگو گرفته شد. یافته ها نشان داد وضعیت شاخص سرمایه انسانی (6/78 درصد رشد مثبت؛ 2/7 درصد عدم رشد؛ 2/14 درصد رشد منفی)؛ شاخص سرمایه ساختاری (45/45 درصد رشد مثبت؛ 91/40 درصد عدم رشد؛ 64/13 درصد رشد منفی) و شاخص سرمایه رابطه ای (0/10درصد رشد مثبت؛ 0/80 درصد عدم رشد؛ 0/1 درصد رشد منفی) در طی سال های 92 تا 96 وجود داشته است و سرمایه ی انسانی دانشگاه از وضعیت بهتری نسبت به سرمایه ی ساختاری و رابطه ای برخوردار است.

    کلید واژگان: سرمایه فکری, کارکنان دانشگاه, دانشگاه علوم پزشکی, برنامه ریزی و مدیریت
    Poran Noori Moshiran, Yousef Namvar, Azam Rastgoo *, Sadredin Sattari

    This study was conducted with the aim of investigating the indicators of intellectual capital in Ardabil University of Medical Sciences and explaining the status of intellectual capital indicators during the years 1992 to 1996. The research approach was quantitative. The statistical population of the study consisted of 500 people, including the presidents, vice presidents and employees of Ardabil University of Medical Sciences, and 220 individuals were selected via simple random sampling following the Karjesi and Morgan’s Table. In order to identify the indicators of the intellectual capital of the university, by using the expert opinions of the supervisors and advisors and in consultation with the experts working in different units of the university, a number of the most appropriate indicators of the intellectual capital based on reliable scientific sources were extracted according to the structure of the University of Medical Sciences Ardabil. In this regard, the questionnaire made by Mehralizadeh et al. (2013) was taken as a model. The findings showed the status of the human capital index (78.6% positive growth; 7.2% no growth; 14.2% negative growth); structural capital index (45.45% positive growth; 40.91% no growth; 13.64% negative growth) and relational capital index (10.0% positive growth; 80.0% no growth; 10.0% negative growth) during the time period. Thus, the human capital of the university has a better condition than the structural and relational capital.

    Keywords: Intellectual Capital, university staff, University of Medical Sciences, planning, management
  • الهام صحرایی، یوسف نامور*، صدرالدین ستاری

    برای اینکه موسسات آموزشی با کمترین خطا مواجه شوند می توان با ترویج فرهنگ مدیریت خطا و استقرار آن در موسسات آموزشی، خطاهای سازمانی را کاهش داد و عملکرد موسسات و کارکنان آن را بهبود بخشید به همین دلیل هدف اساسی پژوهش حاضر، طراحی و تبیین مدل فرهنگ مدیریت خطا در موسسات آموزشی می باشد. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی بوده و از روش نظریه داده بنیاد استفاده شده است. داده ها با کمک تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری شده اند. 11 نفر از خبرگان آموزش و پرورش شامل مدیران سازمان و مدیران مدارس که دارای حداقل 10 سال سابقه در امور آموزشی داشتند به روش نمونه گیری هدفمند و با تکنیک گلوله برفی انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش مقایسه مداوم در طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی استفاده شده است و بر اساس آن، مدل کیفی پژوهش طراحی شد. یافته ها درقالب مدل پارادایمی به این صورت شکل گرفت: شرایط علی (اهداف اولیه و ثانویه)، عوامل زمینه ای (مدیریتی و بهسازی)، شرایط مداخله گر (موانع سازمانی، موانع اطلاعاتی- انگیزشی)، راهبردهای تعاملی (امنیت روانی، شرایط و الزامات سازمانی) و در نهایت پیامدها (مزایای فردی و مزایای سازمانی) است. برای روایی و پایایی از روش لینکلن و گوبا که شامل: اعتبار، اعتماد، تاییدپذیری و انتقال پذیری است، استفاده شد و از نظر روایی و پایایی مورد تایید قرار گرفت. در پایان یافته های پژوهش نشان داد استقرار فرهنگ مدیریت خطا در موسسات آموزشی منجر به توسعه و اثربخشی سازمان و افراد می شود. همچنین کارکنان موسسات آموزش های لازم را در این زمینه دریافت نمی کنند.

    کلید واژگان: مدل, فرهنگ مدیریت خطا, موسسات آموزشی
    Elham Sahraie, Yousef Namvar *, Sadraddin Sattari

    Establishing and promoting error management culture in educational institutions can decrease the occurrence of errors in such settings. By doing so, organizational errors can be reduced and the performance of the institutions as well as their staff can be improved. That is why the present study aimed to explore error management culture in educational institutes. This study was a qualitative research in which the methodology of grounded theory was employed to collect and analyze the data. For the purpose of the study, 11 experts in the field of education were selected from among heads of educational organizations and school managers with at least 10 years of related experience via snowball sampling method. Then interviews were conducted with each of the participants using a semi-structured interview. The collected qualitative data were then analyzed in the three stages of open coding, axial coding, and selective coding. These categories and subcategories were then classified in 5 structural categories of the grounded theory, namely causal conditions (primary and secondary purposes), contextual factors (related to management and improvement), intervenient conditions (organizational obstacles, informational-motivational obstacles), strategies of action/ interaction (psychological safety, organizational conditions and requirements), and consequences (individual and organizational advantages). For validity and reliability, the method of Lincoln and Guba, which includes: credibility, trust, verifiability and transferability, was used and it was approved in terms of validity and reliability. In the end, the findings of the research showed that the establishment of error management culture in educational institutions leads to the development and effectiveness of the organization and individuals. Also, the employees of the institutions do not receive the necessary training in this field.

    Keywords: model, error management culture, Educational institutions
  • یوسف خادمی، صدرالدین ستاری*، یوسف نامور
    پژوهش حاضر با هدف تبیین رابطه قلدری با سکوت سازمانی با نقش میانجی سایش اجتماعی انجام شد. روش تحقیق از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نوع داده ها و نحوه اجرای پژوهش، توصیفی- همبستگی می باشد. جامعه آماری، کارکنان و مدیران مدارس شهری آموزش وپرورش استان اردبیل که1850 نفر می باشند، بودند و برای انتخاب حجم نمونه که با روش نمونه گیری خوشه ای و با به کارگیری نرم افزار Sample powerانجام شد، 318 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه های سایش اجتماعی حمزه (2018)، قلدری آنجوم و همکاران (2019) و سکوت سازمانی نول و همکاران (2021) استفاده گردید که پایایی پرسشنامه ها با آلفای کرونباخ به ترتیب 94/0، 95/0و 88/0 برآورد شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از نرم افزار spss26 و Amos26 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. رابطه بین سازه های مدل پژوهش با مدل سازی معادلات ساختاری آزمون شد. نتایج پژوهش نشان داد قلدری با سکوت سازمانی رابطه مثبت و معنادار دارد. همچنین سایش اجتماعی نیز بر سکوت سازمانی تاثیر می گذارد و نقش میانجی در رابطه بین قلدری و سکوت سازمانی داشت.
    کلید واژگان: سکوت سازمانی, سایش اجتماعی, قلدری
    Yousef Khademi, Sadraddin Sattari *, Yousef Namvar
    The present study was conducted with the aim of investigating the relationship between bullying and organizational silence with the mediating role of social Undermining. The research method is applied in terms of purpose and descriptive-correlation in terms of the type of data. The statistical population was the employees and managers of the urban schools of education and training in Ardabil province, which are 1850 people, and 318 people were selected as a sample to select the sample size, which was done with the cluster sampling method and using the Sample power software. In order to collect data, the questionnaires of social Undermining Hamzeh (2018), Anjum et al. bullying (2019) and Knoll et al. The reliability of the questionnaires with Cronbach's alpha was 0.94, 0.95 and 0.88, respectively.The information collected through the questionnaire was analyzed using spss26 and Amos26 software. The relationship between the constructs of the research model was tested by structural equation modeling. The results showed bullying has a positive and significant relationship with organizational silence. Also, social Undermining also affects organizational silence and had a mediating role in the relationship between bullying and organizational silence.
    Keywords: Organizational silence, Social Undermining, bullying
  • عزت الله مرادی، اصغر نخستین گلدوست*، صدرالدین ستاری

    هدف از تحقیق حاضر طراحی مدل عوامل میانجی گری در انتقال باورهای کارآفرینی به دانش آموزان هنرستان های پسرانه کاردانش استان گیلان می باشد. روش پژوهش آمیخته اکتشافی بوده و بصورت کیفی و کمی به بررسی مولفه های مورد نظر پرداخته شده است. جامعه آماری تحقیق حاضر در بخش کیفی 34 نفر از کارشناسان فنی اداره آموزش و پرورش استان گیلان در سال تحصیلی 1400-1399 بوده که تعداد 20 نفربصورت هدفمندبعنوان نمونه انتخاب شدند و داده های مربوطه به وسیله مصاحبه نیمه ساختار یافته جمع آوری شد و سپس در بخش کمی از 251 نفر از مدیران و هنرآموزان هنرستان ها به کمک جدول مورگان تعداد 148 نفر به عنوان نمونه به روش تصادفی ساده برای جمع آوری اطلاعات بوسیله پرسشنامه انتخاب شدند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات تحقیق حاضر در بخش کیفی بصورت کدگذاری از نرم افزار (MaxQDA) و در بخش کمی بصورت معادلات ساختاری از نرم افزار (Smart PLS 2.0) استفاده شد.یافته های این تحقیق نشان داد عوامل میانجی گری شامل مولفه هایی از جمله جنسیت، سن، محتوی اجتماعی، محتوی کارآفرینی و رشته تحصیلی می تواند در انتقال الگوی باور کارآفرینی به دانش آموزان بسیار موثر واقع شوند. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که در جوامع کارآفرینیمحتوی اجتماعی درس برای فرد مهم است. ایجاد و تقویت ارزش ها، نگرش ها و رفتارهای کارآفرینانه ، به طور کلی تحت عنوان فرهنگ سازی کسب و کار، از مولفه های اصلی رویکرد دولت ها در توسعه کارآفرینی است.

    کلید واژگان: عوامل میانجی گری, کارآفرینی, انتقال باورکارآفرینی, دانش کارآفرینی, کاردانش
    Ezat Moradi, Asghar Nokhostin *, Sadraddin Sattari

    This study aims to investigate the contextual factors in transmitting entrepreneurial beliefs to students at vocational schools in Guilan province. The research method was exploratory mixed-methods and examined the desired components qualitatively and quantitatively. The statistical population of the study in the qualitative section included 34 experts from the Bureau of Education 20 of whom were purposefully selected. The data were collected using semi-structured interviews. In the quantitative section, from the population of 251 principals and craftsmen, 148 were selected following Morgan’s Table and based on simple random sampling and responded to a questionnaire. To analyze the data in the qualitative section MaxQDA Software was used. In the quantitative section, structural equation modeling was employed through Smart PLS2.0. The findings of the study showed that mediating factors such as gender, age, social and entrepreneurial content, and field of study can be very effective in transmitting the entrepreneurial belief patterns to students. The results indicate that in entrepreneurial communities, the social content of the subject is important for individuals. Creating and strengthening entrepreneurial values, attitudes and behaviors, generally understood as business culture, is one of the main components of governments' approach to entrepreneurship development.

    Keywords: mediating factors, entrepreneurship, transmitting entrepreneurship belief, Entrepreneurial knowledge, Knowledge work
  • محسن شیرپور، صدرالدین ستاری*، رسول وظیفه
    زمینه

    دانشگاه با هدف ترویج، انتقال دانش و تربیت نیروی انسانی در زمینه های مختلف علم و فنون به آموزش عالی و پژوهش می پردازد. این امر نیازمند هیات علمی توانمند است. لذا برخی از اعضای هییت علمی درصدد بازاریابی شخصی، برند سازی و سرآمد بودن درسطح منطقه، استان یا کشور می باشند.

    هدف

    هدف تحقیق حاضر، «ارایه مدلی برای بازاریابی شخصی اعضای هیات علمی دانشگاه ها» درقلمرو مکانی استان اردبیل مابین سالهای 1396 تا 1399 می باشد.

    روش ها

    روش تحقیق ترکیبی از روش های کمی و کیفی بوده. اطلاعات بخش کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 20 نفراز صاحب نظران بازاریابی و اعضای هییت علمی از دانشگاه های دولتی و آزاد استان اردبیل جمع آوری شده است، و با کدگذاری، ابعاد و مولفه های تحقیق، شناسایی و مدل اولیه تحقیق، طراحی شده است. با استفاده از این مدل و یافته های بخش کیفی، پرسشنامه ای طراحی شد که روایی آن توسط روایی همگرا و پایایی آن توسط آلفای کرونباخ تایید شد. نمونه 373 نفر از سایر اعضای هییت علمی از دانشگاه های دولتی و آزاد استان بود. با استفاده از مدل معادلات ساختاری، ابعاد مدل بازاریابی شخصی اعضای هییت علمی دانشگاه های اردبیل یافت شد.

    یافته ها

    براساس یافته های حاصل از مدل معادلات ساختاری، مولفه های مهارت های اجرایی  (0.813)، مهارت های علمی  (0.886) و مهارت های نگرشی  (0.783) از مهارت های بازاریابی شخصی اعضای هییت علمی هستند. همچنین برازش مدل نشان دهنده مطلوبیت مدل تحقیق است.

    نتیجه گیری

    با تکیه بر نتایج این تحقیق می توان گفت اعضای هیات علمی دانشگاه ها برای دستیابی به مهارت های شخصی، نیازمند کسب مهارت های علمی، اجرایی و نگرشی هستند.

    کلید واژگان: بازاریابی, بازاریابی شخصی, هیئت علمی, دانشگاه های استان اردبیل
    Mohsen Shirpour, Sadraddin Sattari *, Rasoul Vazifeh
    Background

    The university provides higher education and research with the aim of promoting, transferring knowledge and training human resources in various fields of science and technology. This requires capable faculty. Therefore, some faculty members are looking for personal marketing, branding and excellence in the region, province or country.  

    Objective

    The purpose of this study is to "provide a model for personal marketing of university faculty members" in the spatial territory of Ardabil province between 1396 to 1399.

    Methods

    The research method was a combination of quantitative and qualitative methods. Qualitative information was collected through semi-structured interviews with 20 marketing experts and faculty members from public and private universities in Ardabil province, and was designed with coding, dimensions and components of research, identification, and the initial research model. Using this model and the findings of the qualitative section, a questionnaire was designed whose validity was confirmed by convergent validity and its reliability by Cronbach's alpha. The sample consisted of 373 other faculty members from public and private universities in the province. Using the structural equation model, the dimensions of the personal marketing model of the faculty members of Ardabil universities were found.

    Findings

    Based on the findings of the structural equation model, the components of executive skills (0.813), scientific skills (0.886) and attitude skills (0.783) are among the personal marketing skills of faculty members. Also, the fit of the model indicates the desirability of the research model.

    Conclusion

    Based on the results of this study, it can be said that university faculty members need to acquire scientific, executive and attitude skills to achieve personal skills. .

    Keywords: marketing, Personal Marketing, Faculty, Universities of Ardabil Province
  • سردار بهرام نیا، صدرالدین ستاری*، اصغر نخستین گلدوست
    هدف

    هدف پژوهش حاضر شناسایی مولفه های مدیریت تجربه در سازمان های آموزشی انجام شد.

    روش ها

    پژوهش حاضر از نوع کیفی و به روش داده بنیاد می باشد. جامعه آماری شامل کلیه ی کارشناسان مستندسازی مستقر در ادارات آموزش و پرورش و متخصصان مدیریت آموزشی شاغل به تعداد 24نفر بودند. روش نمونه گیری از نوع نمونه گیری نظری و هدفمند می باشد. تعداد نمونه شامل 19 نفر از کارشناسان متولی مستندسازی مستقر در نواحی و مناطق آموزش و پرورش و نیز متخصصان مدیریت آموزشی بودند که  به شیوه تدریجی تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند.ابزار گرداوری داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختار یافته و با تفسیر اطلاعات مشخص شدند. تجزیه و تحلیل داده ها ، تحلیل محتوای کیفی با استفاده از طرح تحقیق سیستماتیک می باشد.

    یافته ها

    نتایج پژوهش نشان داد عوامل علی و زمینه ای، پدیده های محوری، فرهنگی و اجتماعی، مدیریتی و راهبردها و پیامدها جزء مولفه های مدیریت تجربه در سازمان های آموزشی می باشند.

    نتیجه گیری

    بنابراین، در سازمان های آموزشی، توجه به مولفه های مدیریت تجربه می تواند حایز اهمیت باشد.

    کلید واژگان: مدیریت تجربه, سازمان های آموزشی, مدیریت آموزشی
    Sardar Bahramnia, Sadraddin Sattari *, Asghar Nakhostin Goldoost
    Objective

    The aim of this study was to identify the components of experience management in educational organizations.

    Methods

    The present study is a qualitative and data-based method.The statistical population includes 24 people of all documentation experts located in education departments and educational management specialists. The sampling method is theoretical and purposeful sampling. The number of samples in the qualitative method includes 19 people of documentation trustees located in education areas and Training as well as training management specialists in a gradual selection method until to the extent of theoretical saturation of the experts in charge of documentation and educational management specialists will be done. Research tools was through semi-structured interviews and with the interpretation of information. To analyze the qualitative data, qualitative content analysis using systematic research design was used.

    Results

    The results showed that causal and contextual factors, pivotal, cultural and social phenomena, management and strategies and consequences are among the components of experience management in educational organizations.

    Conclusion

    Therefore, in educational organizations, attention to the components of experience management can be important.

    Keywords: Experience management, Educational organizations, Educational management
  • مجید امینی، صدرالدین ستاری*، اعظم راستگو

    پژوهش حاضر باهدف طراحی و اعتبار یابی الگوی امکان سنجی آموزش طنز محور در مدارس ابتدایی انجام گرفت. روش پژوهش، اکتشافی آمیخته (کیفی- کمی) بوده که در بخش کیفی، گرندد تیوری و در بخش کمی، پیمایشی لحاظ گردیده است. مشارکت کنندگان بخش کیفی 13 نفر از معلمان و مدیران مدارس ابتدایی شهر نیشابور می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری نظری انتخاب شده اند و در قسمت کمی، مدیران و معلمان ابتدایی شهر نیشابور به تعداد 274 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای متناسب با حجم انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و در بخش کمی از پرسشنامه امکان سنجی اجرای آموزش طنزمحور در مدارس ابتدایی استفاده شده است.  این پرسشنامه شامل 13 سوال در طیف 5 تایی لیکرت تهیه شده است. روایی پژوهش در بخش کیفی با معیار گوبا و لینکن (1985) و در بخش کمی با استفاده از روایی محتوا و سازه بررسی شده و مورد تایید قرار گرفت. پایایی مصاحبه ها نیز از روش پایایی بازآزمون بالاتر از 60 % گزارش شده است. روش تجزیه وتحلیل داده‏های مصاحبه در بخش کیفی، کدگذاری باز، محوری و انتخابی با نرم افزار Atlas.ti و در بخش کمی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart pls3 انتخاب شده است. یافته های پژوهش در بخش کیفی شامل 122 کدباز، 13 کد ثانویه و 4 مقوله اصلی (عوامل علی، راهبردها، پیامدها و عوامل مداخله گر) به دست آمد و نتایج بخش کمی پژوهش نشان داد که مدل ارایه شده از برازش مناسبی برخوردار است. با توجه به نتایج پژوهش، سیاستگذارن نظام آموزشی باید توجه ویژه ای به مسئله آموزش مبتنی بر طنز داشته باشند و آن را در اسناد بالادستی لحاظ گردانند و معلمان و مدیران نیز در به کارگیری شیوه های درست استفاده از طنز در انتقال مفاهیم مبادرت ورزند.

    کلید واژگان: طنز, آموزش طنز محور, اعتباریابی, مدارس ابتدائی
    Majid Amini, Sadr Al-Din Sattari *, Azam Rastgoo

    The aim of this study was to design and validate a feasibility model for humor-based education in primary schools. The research method is mixed exploration (qualitative-quantitative) which in the qualitative part is grounded theory and in the quantitative part is a survey. The participants of the quality section are 13 teachers and principals of primary schools in Neishabour who have been selected using theoretical sampling method and in the quantitative part, 274 principals and primary school teachers in Neishabour were selected by stratified random sampling method. Semi-structured interviews were used to collect data in the qualitative section and a questionnaire on the feasibility of implementing humor-based education in primary schools was used in the quantitative section. This questionnaire includes 13 questions in a 5-point Likert scale. The validity of the research has been investigated and confirmed in the qualitative part by Goba and Lincoln (1985) criteria and in the quantitative part by the content and structure validity. The reliability of the interviews was also reported to be more than 60% of the retest reliability method. The method of analysis of the interview data in the qualitative part, open, axial and selective coding with Atlas.ti software and in the quantitative part of structural equations using Smart pls3 software has been selected. Findings of the research were obtained in the qualitative part including 122 open codes, 13 secondary codes and 4 main categories (causal factors, strategies, consequences and intervening factors) and the results of the quantitative part of the research showed that the proposed model has a good fit. According to the research results, policy makers of the educational system should pay special attention to the issue of humor-based education and include it in the upstream documents, and teachers and administrators should use the correct methods of using humor in conveying concepts.

    Keywords: humor, humor-based education, Elementary schools
نمایش عناوین بیشتر...
سامانه نویسندگان
  • صدرالدین ستاری
    صدرالدین ستاری
    دانشیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل
اطلاعات نویسنده(گان) توسط ایشان ثبت و تکمیل شده‌است. برای مشاهده مشخصات و فهرست همه مطالب، صفحه رزومه ایشان را ببینید.
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال