لادن فتاح مقدم
-
زمینه و هدف
عوارض روان شناختی بعد از ابتلا به کووید-19 می تواند بسیار مخرب بوده و تهدیدکننده ی زندگی این بیماران حتی بعد از بهبودی باشد. یکی از این عوارض اختلال استرس پس از سانحه می باشد. مطالعه ی حاضر باهدف تعیین ارتباط علایم اختلال استرس پس از سانحه با عوامل پیش بینی کننده آن در بیماران مبتلا به کووید-19 ترخیص شده از بیمارستان انجام شد.
مواد و روش هامطالعه حاضر یک مطالعه توصیفی همبستگی از نوع مقطعی بود که بر روی بیماران مبتلا به کووید-19 ترخیص شده از بیمارستان امام خمینی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی ارومیه، در نیمه ی دوم سال 1400 انجام شد. 270 بیمار از طریق روش نمونه گیری تصادفی ساده و بر اساس معیارهای ورود انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مشخصات جمعیت شناختی بیماران و سنجش اختلال استرس پس از سانحه PCL استفاده شد.
یافته ها59/3 درصد بیماران مورد پژوهش، خانم و 57/8 درصد از آن ها متاهل بودند. 46/3 درصد تحصیلات دانشگاهی داشتند. 35/9 درصد از آن ها خانه دار بوده و 94/8 درصد بیماران مورد پژوهش بیمه داشتند. تب (69/3 درصد)، پایین افتادن سطح اکسیژن خون (69/3 درصد)، سرفه (68/5 درصد) و تنگی نفس (64/4 درصد)شایع ترین علایم ابتلا به بیماری کووید-19بودند. میانگین اختلال استرس پس از سانحه 5/98 ± 40/25 (در حد متوسط) بوده و سن بالا، تب، سرفه، ابتلا به دیابت، فوت نزدیکان و تراکیوستومی مهم ترین عوامل مرتبط با اختلال استرس پس از سانحه بیماران بهبودیافته از بیماری کووید-19 بودند.
نتیجه گیریمیزان اختلال استرس پس از سانحه بیماران بهبودیافته از بیماری کووید-19 در حد متوسط بود که نیازمند این است پرستاران حتی بعد از ترخیص از بیمارستان و بهبودی، پیگیر این بیماران باشند. همچنین در امر مراقبت و انجام مداخلات مناسب برای این بیماران حتما به عوامل مرتبط با شدت این عارضه توجه نمایند.
کلید واژگان: اختلال استرس پس از سانحه, کووید-19, بیمار, بیمارستانScientific Journal of Nursing, Midwifery and Paramedical Faculty, Volume:9 Issue: 2, 2023, PP 171 -186Background & AimThe psychological effects of Covid-19 can be devastating and life threatening, even after recovery. One of the complications is the post-traumatic stress disorder. The aim of this study was to determine the relationship between the symptoms of PTSD and its predictors in patients with Covid-19 patients discharged from the hospital.
Materials & MethodsThe present study was a descriptive cross-sectional correlational study performed on patients with Covid-19 discharged from Imam Khomeini Hospital affiliated to Urmia University of Medical Sciences in the second half of 2021.270 patients were selected through simple random sampling method based on inclusion criteria. Patients' demographic questionnaires and post-traumatic stress disorder (PCL) were used to collect data.
Results59.3% of the patients were female and 57.8% married. 46.3% had university education. 35.9% of them were housewives and 94.8% of the patients had insurance. Fever (69.3%), hypoxia (69.3%), cough (68.5%) and shortness of breath (64.4%) were the most common symptoms of Covid-19 disease. The mean of post-traumatic stress disorder was 40.25 ± 5.98 (moderate) and fever, cough, diabetes, death of relatives and tracheostomy were the most important factors associated with post-traumatic stress disorder in patients recovering from Covid-19 disease.
ConclusionThe rate of post-traumatic stress disorder in patients recovering from Covid-19 disease was moderate, which requires nurses to follow up on these patients even after discharge from hospital and recovery. Also, in caring for and performing appropriate interventions for these patients, be sure to pay attention to the factors related to the severity of this complication.
Keywords: Post Traumatic Stress Disorder, COVID-19, Patients, Hospital -
مقدمه
از ویژگی های یک دانشجوی پرستاری خوب، کسب مهارت همدلی ومسیولیت پذیری است. این تحقیق با هدف تعیین اثربخشی یادگیری مهارت همدلی برمسیولیت پذیری دانشجویان پرستاری دانشکده پرستاری و مامایی مراغه در سال 1400 انجام گردید.
روش کاراین مطالعه تجربی بر روی 130 نفر از دانشجویان سال دوم تا چهارم کارشناسی پرستاری دانشکده پرستاری و مامایی مراغه با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون به صورت گروه مداخله و کنترل انجام شد. نمونه گیری به صورت تصادفی ساده بوده و بعد از انجام پیش آزمون با استفاده از پرسشنامه دموگرافیک و ابزار سنجش مسیولیت پذیری دانشجویان پرستاری قاسمی (1397)، با روش تخصیص تصادفی به روش بلوک های متغیر 52 نفر از دانشجویان در گروه مداخله و 52 نفر در گروه کنترل قرار گرفتند. بسته آموزش مهارت همدلی (غلامی-1400) به صورت مجازی و به مدت دو ماه در اختیار گروه مداخله قرار گرفت. در نهایت پس آزمون از هر دو گروه مداخله و کنترل اخذ گردید و تجزیه و تحلیل آماری با استفاده از نرم افزار Spss نسخه 16 انجام شد.
یافته هامیانگین نمره مسیولیت پذیری قبل از مداخله (19/97 ± 191/28) و بعد از مداخله (14/88 ± 205/83) می باشد؛ که بیانگر معنی دار بودن اختلاف میانگین مسیولیت پذیری قبل و بعد از مداخله است (0/05>P).
نتیجه گیریتحلیل داده ها نشان داد که یادگیری مهارت همدلی تاثیر معنی داری بر افزایش مسیولیت پذیری دانشجویان پرستاری داشته است؛ لذا برنامه ریزی برای ارتقاء مسیولیت پذیری با شیوه های نوین آموزشی برای مدیران آموزشی توصیه می شود.
کلید واژگان: یادگیری, مهارت همدلی, مسئولیت پذیری, دانشجویان پرستاریIntroductionOne of the characteristics of a good nursing student is to acquire the skills of empathy and responsibility. This research was conducted with the aim of determining the effectiveness of learning empathy skills on the responsibility of nursing students of Maragheh Nursing and Midwifery College in 1400.
MethodsThis experimental study was conducted on 130 second- to fourth-year undergraduate nursing students of Maragheh Nursing and Midwifery College using a pre-test and post-test design as an intervention and control group. Sampling is simple random and after pre-testing using demographic questionnaire and measuring instrument of accountability of Ghasemi's nursing students (2017), with random allocation method using variable blocks method, 52 students were in the intervention group. And 52 people were in the control group. The empathy skill training package (Gholami-1400) was provided to the intervention group virtually for two months. Finally, the post-test was taken from both intervention and control groups and statistical analysis was done using Spss version 16 software.
Results. The average score of responsibility before the intervention (191.28 ± 19.97) and after the intervention (205.83 ± 14.88); which indicates the significance of the difference between the average responsibility before and after the intervention (P<0.05).
ConclusionThe data analysis showed that learning empathy skills had a significant effect on increasing the responsibility of nursing students; Therefore, planning to improve responsibility with new educational methods is recommended for educational managers
Keywords: learning, empathy skills, responsibility, nursing students -
سابقه و هدف
خستگی و اضطراب بر سلامت فیزیکی و روانی مادران تاثیر سوء دارد و کیفیت مراقبت از فرزند و شرایط زندگی را با چالش مواجه می نماید. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر خنده درمانی بر خستگی و اضطراب مادران کودکان بستری در بخش های روانپزشکی بیمارستان های شهر تهران انجام شد.
روش بررسیاین مطالعه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بر روی 70 نفر (دو گروه 35 نفری) از مادران کودکان بستری در بیمارستان های علی اصغر (ع) و رازی انجام شد. گروه مداخله در 8 جلسه گروهی خنده درمانی با میانگین مدت زمان 60 دقیقه شرکت کردند. از پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس ارزیابی خستگی (FAS) و سیاهه حالت- صفت خشم (STAI) برای جمع آوری داده استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نسخه 16 نرم افزار SPSS انجام شد.
یافته ها:
در مرحله پیش آزمون میانگین خستگی و اضطراب در بین دو گروه اختلاف معنی داری نداشت (05/0<p). مقایسه خستگی و اضطراب گروه مداخله نشان داد که تفاوت معنی داری در میانگین این متغیر و ابعاد آن بعد از مداخله مشاهده شد (05/0>p) در حالیکه چنین تغییر معنی داری در گروه کنترل در مورد خستگی و اضطراب و ابعاد آن ها وجود نداشت (05/0<p). به ترتیب 741/0 و 735/0 تغییرات واریانس خستگی و اضطراب توسط متغیر مستقل تبیین می شود.
نتیجه گیری:
خنده درمانی یک مداخله اثربخش برای تخفیف علایم خستگی و اضطراب در مادران کودکان بستری در بخش های روانپزشکی است. با توجه به هزینه کم، فقدان عارضه و امکان اجرایی؛ اجرای این مداخله در شرایط مشابه و سایر افراد آسیب پذیر توصیه می شود.
کلید واژگان: خنده درمانی, خستگی, اضطراب, مادران, کودکان, بیماری های روانپزشکیMedical Science Journal of Islamic Azad Univesity Tehran Medical Branch, Volume:33 Issue: 1, 2023, PP 59 -69BackgroundFatigue and anxiety have a bad effect on the physical and mental health of mothers and challenge the quality of child care and living conditions. This study was conducted aimed to investigate the effect of laughter therapy on the fatigue and anxiety of mothers of children admitted to the psychiatric department of Tehran Hospitals.
Materials and methodsAn experimental study with pre-test and post-test design was performed on 70 (Two groups of 35 participants) mothers of children admitted to Ali Asgar and Razi hospitals. The intervention group participated in 8 laughter therapy group sessions with an average duration of 60 minutes. Demographic information questionnaires, Fatigue Assessment Scale (FAS) and State-Trait Anxiety Inventory (STAI) were used to collect data. Data analysis were done using SPSS software version 16.
ResultsIn the pre-test stage, there was no significant difference in the mean of fatigue and anxiety between the two groups (p>0.05). The comparison of fatigue and anxiety of the intervention group showed that a significant differences were observed in the mean of this variables and its dimensions after the intervention (p<0.05), while there was no such significant changes in the control group regarding fatigue and anxiety and their dimensions (p<0.05). By 0.741 and 0.735 changes of fatigue and anxiety variance are explained by the independent variable, respectively.
ConclusionLaughter therapy is an effective intervention to reduce fatigue and anxiety in mothers of children hospitalized in psychiatric wards. Due to the low cost, lack of complications and the possibility of implementation; it is recommended to implement this intervention in similar conditions and other vulnerable people.
Keywords: Laughter therapy, Fatigue, Anxiety, Mothers, Children, Psychiatric disorders -
سابقه و هدف
شرایط تنش زای اشتغال در مراکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی، بررسی مولفه های سلامت جسمی و روانی کارکنان را الزامی می کند. این مطالعه با هدف تعیین وضعیت نشخوار فکری مرتبط با کار و خستگی شغل کارکنان مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکی استان البرز انجام شد.
مواد و روش ها:
این پژوهش توصیفی - مقطعی در سال 1399 بر روی 188 نفر از کارکنان واجد شرایط انجام شد. داده ها با بهره گیری از SPSS ویرایش 23 و با استفاده از آزمون پیرسون و مدل خطی عمومی تک متغیره و چندمتغیره تجزیه وتحلیل گردید.
نتایجمیانگین نشخوار فکری مرتبط با کار برابر با 4/54±44/89 بود و بیشترین و کمترین میانگین به ترتیب (17/81) و نشخوار عاطفی (11/68) بود. میانگین خستگی شغلی به میزان 16/05±38/44 برآورد گردید و بعد خستگی حاد (13/65) و خستگی مزمن (11/25) به ترتیب حایز بیشترین و کمترین میانگین شدند. همبستگی بین نشخوار فکری مرتبط با کار و خستگی شغلی (0/276=r، 0/001>P) و همچنین تمامی ابعاد آن مستقیم و معنی دار بود (0/001>P). متغیرهای جمعیت شناختی و شغلی به ترتیب 74 و 69 درصد تغییرات را تبیین می کنند.
نتیجه گیری:
نشخوار فکری مرتبط با کار و خستگی شغلی در سطح متوسط قرار داشتند و بین آن ها همبستگی مستقیم مشاهده شد. با توجه به اهمیت این دو متغیر، پایش دوره ای این متغیرها و اجرای مداخلات فردی و سازمانی برای بهبود وضعیت توصیه می شود.
کلید واژگان: نشخوار فکری مرتبط با کار, خستگی شغلی, مرکز مدیریت حوادث و فوریت های پزشکیFeyz, Volume:26 Issue: 5, 2023, PP 595 -604BackgroundThe stressful conditions of working in medical emergency and accident management centers require the study of the components of physical and mental health of employees. This study aimed to determine the status of work-related rumination and job fatigue among the staff of disaster and medical emergency management center of Alborz province.
Materials and MethodsThis descriptive cross-sectional study was conducted in 2020 on 188 qualified employees. Demographic information questionnaire, Work-related Rumination Questionnaire (WRRQ) and Occupational Fatigue Exhaustion/ Recovery scale (OFER) were used to data collection. Data were analyzed using SPSS version 23 by applying Pearson test and multivariate and univariate General Linear Model (GLM).
ResultsThe mean of work-related rumination was 44.89±4.54 and the highest and lowest mean were related to the dimensions of problem-solving pondering (17.81) and affective rumination (11.68), respectively. The mean of job fatigue was estimated to be 38.44±16.05 and acute fatigue (13.65) and chronic fatigue (11.25) had the highest and lowest means, respectively. The correlation between work-related rumination and job fatigue (r= 0.276, P<0.001) and all its dimensions were direct and significant (P<0.001), also. Demographic and occupational variables explain 74% and 69% of variances of work-related rumination and job fatigue, respectively.
ConclusionsWork-related rumination and job fatigue were moderate and a direct correlation was observed between them. Given the importance of these two variables and the relationship between them, periodic monitoring of these variables and implementation of individual and organizational interventions to improve the situation is recommended.
Keywords: Work-related rumination, Job fatigue, Disaster, medical emergency management center -
فصلنامه سالمند، پیاپی 66 (تابستان 1401)، صص 218 -231
اهداف:
سالمندان مبتلا به اختلالات روان شناختی از گروه در معرض خطر سوءتغذیه هستند. بررسی وضعیت تغذیه ای و شناسایی عوامل موثر بر بروز آن، از اقدامات پیشگیرانه و کنترل کننده محسوب می شود. از این رو، این مطالعه با هدف تعیین وضعیت تغذیه ای سالمندان و ارتباط بین وضعیت سلامت و میزان ریزمغذی ها با وضعیت تغذیه ای سالمندان بستری در بیمارستان روانپزشکی انجام شد.
مواد و روش ها :
پژوهش حاضر در یک مطالعه مقطعی، 101 سالمند بستری در بیمارستان روانپزشکی رازی در سال 1397 را مورد بررسی قرار داد. داده ها در سه بخش پرسش نامه، دریافت نمونه خون و اندازه گیری نمایه توده بدنی جمع آوری شد. پرسش نامه شامل سه قسمت اطلاعات جمعیت شناختی، ابزار سنجش فشرده تغذیه و وضعیت سلامت بود. تجزیه و تحلیل داده ها با SPSS نسخه 21 و آزمون های کای اسکویر، آنووا و رگرسیون لجستیک انجام شد.
یافته ها :
تقریبا سه چهارم افراد وضعیت تغذیه غیر نرمال داشتند. وضعیت تغذیه ای با وضعیت دندان، سطح فعالیت فیزیکی، شاخص توده بدنی و ویتامین دی و ب12 ارتباط معنا دار داشت (0/05>P). عامل های پیش بینی کننده فعالیت فیزیکی (CI=1/142-63/850, OR=8/539)، وضعیت دندان (CI= 1/401-38/788, OR=23/119) و ویتامین ب12 (CI=1/012-1/002, OR=1/007) گزارش شدند. سطح ویتامین دی در 95 درصد از افراد ناکافی بود.
نتیجه گیری:
وضعیت تغذیه اکثر سالمندان غیر نرمال بود و درصد قابل توجهی با کمبود ریزمغذی مواجه بودند. عوامل موثر شناسایی شده قابل تعدیل است. بر این اساس، غربالگری و مدیریت منظم وضعیت تغذیه باید به عنوان یک رکن مهم در مداخلات درمانی تقویت شود.
کلید واژگان: سالمند, اختلال روان شناختی, سوء تغذیه, ابزار سنجش فشرده تغذیه, ریزمغذیObjectives:
Elderly with psychological disorders are at risk of malnutrition. Investigating the nutritional status and identifying the effective factors among the preventive and control measures. This study aims to investigate the nutritional status and its relationship with health status and micronutrients level in older people with psychological disorders.
Methods & Materials:
In this cross-sectional survey, 101 older people admitted to Razi Psychiatric Hospital in Tehran, Iran in 2018 participated. The data were collected after blood sampling and assessing body mass index (BMI) using a demographic form, the Mini Nutritional Assessment tool and a health status questionnaire. The collected data were analyzed by the chi-square test, ANOVA and logistic regression analysis in SPSS v. 21.
Results:
Almost three-quarters of the participants had an abnormal nutritional status. The results showed that the nutritional status of participants had a significant relationship with dental health status, physical activity, the serum levels of vitamin D and vitamin B12, and BMI (P<0.05). After logistic analysis, vitamin B12 level (OR=1.007, 95% CI: 1.002-1.012), physical activity (OR=8.539, 95%CI: 1.142-63.85) and dental health status (OR=23.119, 95%CI:1.401-38.788) were reported as the predictors of nutritional status. It was reported that 95% of the elderly had vitamin D deficiency.
Conclusion:
Most of the elderly with psychological disorders are at risk of malnutrition or have malnutrition. The identified predictors of malnutrition for this group are modifiable. Therefore, regular screening and nutritional management should be strengthened for their therapeutic interventions.
Keywords: Elderly, Psychological disorder, Malnutrition, Mini Nutritional Assessment, Micronutrient -
مقدمه
بستری در بخش مراقبت های ویژه قلبی رویدادی استرس زاست که می تواند بر روند بهبودی بیمار تاثیر نامطلوبی داشته باشد. توجه به تغییرات شاخص های همودینامیک و عوامل مرتبط با آن از اولویت های مراقبت از این بیماران است. این مطالعه با هدف تعیین تاثیر استرس بر شاخص های همودینامیک بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه قلب انجام شد.
روش کار:
پژوهش حاضر یک مطالعه ی توصیفی- همبستگی می باشد که جامعه پژوهشی آن را بیماران بستری در بخش مراقبت های ویژه قلب بیمارستان امام خمینی تهران در نیمه ی دوم سال 1400 تشکیل می دادند. 210 بیمار به روش در دسترس و بر اساس معیارهای ورود انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مشخصات دموگرافیک بیماران و DASS-21 استفاده شد. داده ها با نرم افزار 16SPSS تحلیل شدند.
یافته هامیانگین سن بیماران 89/13±85/53 سال بود. 71/65 درصد بیماران مرد، 38/92 درصد متاهل و 47/50 درصد دارای تحصیلات زیردیپلم بودند. میانگین استرس بیماران 57/9±81/22 در محدوده ی متوسط بدست آمد. 76/14 درصد استرس عادی، 61/27 درصد خفیف، 04/39 درصد متوسط، 80/13 درصد شدید و 79/4 درصد بسیار شدید داشتند. همبستگی بین استرس بیماران با شاخص های همودینامیک مانند فشارخون سیستولیک (001/0P< , 726/0=r)، فشار متوسط شریانی (001/0P< , 435/0=r)، ضربان قلب (001/0P< , 311/0=r) و تعداد تنفس بیماران (002/0=P , 255/0=r) معنی دار بود به گونه ای که با افزایش استرس تمام این شاخص ها بالا می رفتند.
نتیجه گیری:
میزان استرس بیماران بستری در بخش مراقبت ویژه قلبی در حد متوسط بود اما باتوجه به اثراتی که بر روند بهبودی و شاخص های همودینامیک دارد باید مدیریت شود، لذا پیشنهاد می گردد پرستاران شاغل در بخش های مراقبت ویژه در بررسی های خود به عوارض روانشناختی و به تبع آن به شاخص های همودینامیک توجه نمایند.
کلید واژگان: استرس, بخش مراقبت ویژه, بیمار, شاخص همودینامیکThe effect of stress and hemodynamic indices of patients admitted to the cardiac intensive care unitIntroductionHospitalization in the cardiac care unit (CCU) is a stressful event that can adversely affect the patient's recovery process. Another factor that may be affected by stress is hemodynamic indices. The aim of this study was to determine the effect of stress on hemodynamic indices in patients admitted to the CCU.
MethodsThe present study is a descriptive correlational study in which the research population consisted of patients admitted to the CCU of Imam Khomeini Hospital in Tehran in the second half of 1400. 210 patients were selected by Convenience Sampling and based on inclusion criteria. Patients' demographic questionnaires and DASS-21 were used to collect data. Data were analyzed using SPSS 16 software.
ResultsThe mean age of patients was 53.85 ±13.89 years. 65.3% of patients were male, 91.3% were married and 48% had undergraduate education. The mean stress of patients was 22.81 ±9.57 in the moderate range. 14.76% had normal stress, 27.61% had mild stress, 39.04% had moderate stress, 13.80% had severe stress and 4.79% had very severe stress. Correlation between patients' stress with hemodynamic indicators such as systolic blood pressure (P <0.001, r = 0.726), mean arterial pressure (P <0.001, r = 0.435), heart rate (P <0.001, 311) R = 0) and respiratory rate (P = 0.002, r = 0.255) were significant, so that with increasing stress, all these indicators increased.
ConclusionThe stress level of patients admitted to CCU was moderate, but according to the effects on the recovery process and hemodynamic indicators should be managed, it is recommended that nurses working in CCU in their examination to psychological complications and consequently it should pay attention to hemodynamic indicators.
Keywords: Stress, CCU, Patient, Hemodynamic Index -
مقدمه
نشخوار مرتبط با کار زمینه بروز تنش های مختلف روحی-روانی در پرستاران و تهدیدکننده سلامت روان آنها می باشد. این مطالعه با هدف بررسی وضعیت نشخوار مرتبط با کار و عوامل مرتبط در پرستاران ایرانی شاغل در بخش های مراقبت ویژه انجام گردید.
روش کاردر این مطالعه توصیفی- مقطعی، تعداد 182 پرستار شاغل در بخش های مراقبت ویژه بیمارستان های منتخب دانشگاه علوم پزشکی ایران به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها از طریق پرسشنامه های اطلاعات دموگرافیک و نشخوار مرتبط با کار (WRRQ) جمع آوری گردید و برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شد. در نهایت داده ها با بهره گیری از نرم افزار SPSS-v20 تجزیه تحلیل گردید.
یافته هانشخوار مرتبط با کار در سطح متوسط (08/5 ±8/42Mean=) قرار داشت و بیشترین و کمترین میانگین به ترتیب مربوط به ابعاد اجتناب از حواس پرتی و تفکر حل مساله با میانگین 41/15 و 32/13 بود. بین متغیرهای سن، سابقه کار و نوع استخدام با نشخوار مرتبط با کار ارتباط معنی داری وجود داشت (05/0>p).
نتیجه گیریاستفاده از نتایج مطالعه می تواند به بینش صحیح مدیران و سیاستگزاران حوزه سلامت منجر گردد و سبب ارتقای اثربخشی اقدامات و برنامه های طراحی شده شود. در این راستا، طراحی برنامه های توسعه فردی می تواند شرایط ایده آلی را برای رشد و توسعه پرستاران و کاهش مواجهه آن ها با محرک های نشخوار مرتبط با کار و پیامدهای ناگوار آن فراهم کند.
کلید واژگان: مراقبت ویژه, پرستار, نشخوار مرتبط با کارIntroductionWork-related rumination is the cause of various psychological stresses in nurses and threatens their mental health. The aim of this study was to evaluate work- related rumination and related factors in Iranian nurses working in critical care units.
MethodsIn this cross-sectional study, 182 nurses working in critical care units were selected by convenience sampling method. Data were collected through work-related demographic information questionnaire and rumination questionnaires (WRRQ) and analyzed using SPSS-v20 software.
ResultsWork-related rumination in Iranian nurses working in critical care units was moderate (Mean =42.82). The highest and lowest averages were related to the dimensions of detachment and problem solving pondering, with averages of 15.41 and 13.32, respectively. There was a significant relationship between age, work experience and type of employment with work-related rumination (p <0.05).
ConclusionUsing the results of this study can help health policy makers to improve the effectiveness of designed measures and programs. Designing personal development programs can provide ideal conditions for nurses to grow up and develop and also reduce their exposure to work-related rumination stimuli and their adverse outcomes.
Keywords: Critical care nursing, Intensive care, Rumination, cognitive -
هدف از پژوهش حاضر، شناسایی فاکتورهای دموگرافیک موثر بر اضطراب امتحان و ادراک از محیط کلاس دانش آموزان دختر مقطع متوسطه است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. بدین منظور 300 نفر از دانش آموزان دختر مقطع متوسطه در شهرستان سراب به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به پرسشنامه های مشخصات دموگرافیک، اضطراب امتحان ساراسون و ادراک از محیط کلاس جنتری، گابل و ریزا پاسخ دادند. یافته ها اختلاف معناداری را در نمره اضطراب امتحان بر حسب گروه سنی، تحصیلات مادر، پایه تحصیلی، ورزش، درآمد خانواده و همچنین اختلاف معنی داری در نمره ادراک از محیط کلاس بر حسب نوع مدسه و میزان معدل دانش آموزان نشان می دهد (05/0>P). با توجه به تاثیرات منفی بالا بودن سطح اضطراب امتحان و پایین بودن سطح ادراک از محیط کلاس، لزوم بکارگیری خدمات روانشناسی و مشاوره و برنامه ریزی جهت پیشبرد اهداف بهداشت روانی دانش آموزان به منظور پیشگیری از خسارات جسمانی، روانی، تحصیلی و اقتصادی پیشنهاد می گردد.
کلید واژگان: مشخصات فردی, اضطراب امتحان, ادراک از محیط کلاس, دانش آموزان, مقطع متوسطهThe aim of this study was to identify the effective demographic factors on exam anxiety and perception from the classroom environment of high school female students. The research method was descriptive –correlational. So, 300 high school girl students in Sarab city were selected by multistage cluster sampling and then responded to the demographic, Sarason test anxiety and perception from classroom environments Gentle, Ghabl and Riza questionnaires. The findings showed a significant difference in the test anxiety score in terms of age group, mother's education, education level, sport, family income, and also significant difference in the perceived grade of the classroom environment according to the type of school and the student's average score (p
Keywords: Individual characteristics, test anxiety, perception of classroom environment, Students, Secondary school -
مقدمه
درمان های روانپزشکی متعارف در درمان اختلالات طیف اسکیزوفرنیا با ضعف هایی مواجه اند و بر حیطه های مهارت آموزی و جامعه محور تاثیر چندانی ندارند، لذا پژوهش حاضر با هدف تعیین اثر بخشی "برنامه بازگشت به اجتماع" به عنوان یک روش مکمل درمانی جامعه محور در افزایش متابعت درمانی، کاهش عود و بستری مجدد در بیماران مبتلا به اختلالات طیف اسکیزوفرنیا صورت گرفت.
روش کارمطالعه حاضر با روش کارآزمایی بالینی تصادفی (RCT) با اندازه گیری مکرر انجام شد. جامعه آماری شامل تمام بیماران مبتلا به دست کم یکی از اختلالات طیف اسکیزوفرنیا بود که در سه ماهه پایانی سال 1396 در بیمارستان رازی بستری شدند که با استفاده از نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 80 نفر از بیماران واجد ملاک های ورود به مطالعه انتخاب و به صورت تصادفی با استفاده از جدول اعداد تصادفی در در گروه های مداخله (40 بیمار) و کنترل (40 بیمار) گمارش شدند. روش مداخله ای مورد استفاده در این پژوهش "برنامه بازگشت به اجتماع" بود که در قالب 16 جلسه با تواتر 4 جلسه در هفته به صورت گروهی در کنار درمان روانپزشکی متعارف در گروه آزمایش اجرا شد در حالی که بیماران گروه کنترل صرفا تحت درمان روانپزشکی متعارف قرار گرفتند. تنها ابزار مورد استفاده در پژوهش حاضر پرسشنامه جمعیت شناختی بوده و متغیرهای متابعت درمانی و کاهش عود و بستری مجدد نیز در فواصل 1، 3 و 6 ماه پس از ترخیص از طریق مصاحبه تلفنی با خانواده بیماران ارزیابی شدند، بدین صورت که مصرف داروها، عود علایم بیماری، و بستری شدن بیماران، در بازه های زمانی مذکور مورد ارزیابی قرار گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 16 تحلیل شد.
یافته هایافته های حاصل نشان داد که اجرای برنامه بازگشت به اجتماع در ترکیب با درمان روانپزشکی متعارف بر افزایش متابعت درمانی (001/0=p ،145/40،) و کاهش میزان عود (001/0=p ،54/45،) و بستری مجدد (001/0=p ،75/40،) بیماران تاثیرگذار بوده است.
نتیجه گیریبرنامه بازگشت به اجتماع، درکنار درمان روان پزشکی متعارف از مداخلات موثر بر افزایش متابعت درمانی و کاهش میزان عود و بستری مجدد است. به منظور جبران نقطه ضعف درمان روانپزشکی متعارف در افزایش متابعت درمانی و کاهش میزان عود و بستری مجدد بیماران مبتلا به اختلالات طیف اسکیزوفرنیا می توان از درمان های مکمل غیردارویی از جمله برنامه بازگشت به اجتماع بهره گرفت.
کلید واژگان: اسکیزوفرنیا, برنامه بازگشت به اجتماع, متابعت درمانی, عود, بستری مجددIntroductionConventional psychiatric treatments have weaknesses in the treatment of schizophrenia spectrum disorders and have little effect on skill-training and community-based areas. Therefore, the present study aimed to investigate the role of the Community Re-entry Program as a community-based complementary therapy in increasing therapeutic compliance and reduction of relapse and rehospitalization in patients with schizophrenia spectrum disorders.
MethodsThe present study was performed by quantitative method with repeated measures and using randomized clinical trial (RCT) research design. The statistical population of the study included all patients who were admitted to the acute wards of Raazi Psychiatric Hospital between January 20 and March 20, 2017, with a diagnosis of at least one of the schizophrenia spectrum disorders. A total of 80 patients with inclusion criteria were selected by simple random sampling and randomly assigned to the intervention (40 patients) and control (40 patients) groups using a random number table. The Intervention method was the “Community Re-entry Program” which was performed in 16 group sessions with a frequency of 4 sessions per week, in combination with conventional psychiatric treatment in the experimental group, while the patients in the control group received only conventional psychiatric treatment. The only tool used in the present study was a demographic questionnaire and the variables of therapeutic compliance and reduction of relapse and rehospitalization were also evaluated at intervals of 1, 3, and 6 months after discharge through telephone interviews with patients' families. The use of drugs, relapse of the symptoms, and rehospitalization of patients were evaluated in the mentioned time periods. Collected information and data were analyzed using SPSS-16.
ResultsThe results showed that the implementation of community re-entry program in combination with conventional psychiatric treatment had an effect on increasing therapeutic compliance ( = 40/145, P= 0/001) and reduction of relapse ( = 45/54, P= 0/001) and rehospitalization rates ( = 40/75, P= 0/001) in patients.
ConclusionsThe Community Re-entry Program, as an adjunct to conventional psychiatric treatment, is one of the effective interventions to increase therapeutic compliance and reduce the rate of relapse and rehospitalization. In order to compensate for the weakness of conventional psychiatric treatment in increasing therapeutic compliance and reducing the relapse and rehospitalization rate of patients with schizophrenia spectrum disorders, non-pharmacological complementary therapies such as Community Re-entry Programs can be used.
Keywords: Schizophrenia, Community Re-entry Program, Therapeutic Compliance, Relapse, Rehospitalization -
پیش زمینه و هدف
بیماری مزمن کلیوی یکی از بیماری های مزمن رایج بشری است که امروزه 2 تا 3 درصد مردم جهان را گرفتار کرده است. دو مولفه روان شناختی موردتوجه در بیماران دیالیزی تاب آوری و شادکامی است. در این راستا یکی از روش های درمانی آموزش ذهن آگاهی می باشد. لذا هدف از این بررسی تاثیر ذهن آگاهی بر شادکامی و تاب آوری بیماران دیالیزی مراجعه کننده به بیمارستان طالقانی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی در سال 1399 بود.
مواد و روش هااین مطالعه نیمه تجربی تصادفی شده، بر روی 40 نفر از بیماران همودیالیزی مراجعه کننده به بیمارستان طالقانی انجام شد. بعد از تخصیص تصادفی ساده نمونه های منتخب افراد واجد شرایط، برنامه آموزش ذهن آگاهی برای گروه مداخله طی 8 جلسه 60 دقیقه ای انجام شد ولی بیماران گروه کنترل تحت مراقبت روتین قرار داشتند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه شادکامی آکسفورد و پرسشنامه تاب آوری کانر-دیویدسون بود. داده ها با نرم افزار SPSS 16 و آنالیز کوواریانس تحلیل شدند.
یافته هامیانگین نمره شادکامی بعد از مداخله در گروه مداخله 2/10±65/78 و گروه کنترل 05/7±75/68 بود که این تفاوت ازلحاظ آماری معنادار است (05/0>P) و نشان می دهد آموزش ما در افزایش شادکامی موثر بوده است. همچنین میانگین نمره تاب آوری بعد از مداخله در گروه مداخله 33/9±7/76 و گروه کنترل 88/13±4/62 است که این تفاوت ازلحاظ آماری معنادار است (05/0>P) و نشان می دهد آموزش ما در افزایش تاب آوری موثر بوده است.
نتیجه گیریطی نتیجه گیری نهایی مشخص گردید که آموزش ذهن آگاهی برای بیماران دیالیزی قابلیت کاربرد داشته و بر افزایش تاب آوری و شادکامی بیماران اثربخش است.
کلید واژگان: ذهن آگاهی, تاب آوری, شادکامی, دیالیزBackground & AimsChronic kidney disease is one of the most common chronic diseases in human that affects 2 to 3% of the world's population today. Two most important psychological components in dialysis patients are resilience and happiness. In this regard, one of the treatment methods is mindfulness training. Therefore, the purpose of this study was to evaluate the effect of mindfulness on happiness and resilience of dialysis patients referred to the Taleghani Hospital of Shahid Beheshti University of Medical Sciences in 2021.
Materials & MethodsThis randomized Quasi-Experimental study was performed on 40 hemodialysis patients referred to Taleghani Hospital. After randomly assigning selected samples to eligible individuals, a mindfulness training program was performed for the intervention group in 8 sessions of 60 minutes, but the patients in the control group were under routine care. Data collection tools were Oxford Happiness Questionnaire and Connor-Davidson Resilience Questionnaire. Data were analyzed by SPSS software version 16 and analysis of covariance.
ResultsThe mean score of happiness after the intervention in the intervention group was 78.65 ± 10.2 and in the control group was 68.75 ± 7.05, which is statistically significant (P <0.05) and shows that our education has been effective in increasing happiness. Also, the mean resilience score after the intervention in the intervention group was 76.7 ± 9.33 and in the control group was 62.4 ± 13.88, which is a statistically significant difference (P <0.05) and shows that our training has been effective in increasing resilience.
ConclusionsDuring the final conclusion, it was found that mindfulness training can be used for dialysis patients and is effective in increasing resilience and happiness of patients.
Keywords: Mindfulness, Resilience, Happiness, Dialysis -
مقدمه و هدف
درمانهای روانپزشکی متعارف در درمان اختلالات طیف اسکیزوفرنیا با ضعف هایی مواجه اند و در حیطه های مهارت آموزی و جامعه محور تاثیر چندانی ندارند. به همین دلیل پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش برنامه بازگشت به اجتماع (CRP) به عنوان یک روش مکمل درمانی جامعه محور در افزایش آمادگی برای ترخیص و سازگاری پس از ترخیص در بیماران مبتلا به اختلالات طیف اسکیزوفرنیا صورت گرفت.
روش کارجامعه آماری کارآزمایی بالینی تصادفی (RCT) حاضر شامل تمام بیماران اسکیزوفرنیا بستری در بیمارستان رازی در سال 1396 بود. تعداد 80 نفر از بیماران به روش تصادفی ساده انتخاب و به صورت تصادفی و مساوی در گروه های آزمایش و کنترل گمارش شدند. روش مداخله ای مورد استفاده، برنامه بازگشت به اجتماع بود که به صورت گروهی در کنار درمان روانپزشکی متعارف در گروه آزمایش اجرا شد، در حالی که بیماران گروه کنترل صرفا تحت درمان روانپزشکی متعارف قرار گرفتند. ابزارهای اندازه گیری پژوهش شامل فرم اطلاعات جمعیت شناختی، آزمون برنامه بازگشت به اجتماع، جدول روزانه برنامه بازگشت به اجتماع، و جدول ارزیابی ناتوانی سازمان جهانی بهداشت بود. دفعات پرخاشگری بیماران پس از خروج از بیمارستان نیز در فواصل یک، سه، و شش ماه پس از خروج از بیمارستان از طریق مصاحبه تلفنی با خانواده بیماران تعیین و ثبت شد.
یافته هااجرای برنامه بازگشت به اجتماع در ترکیب با درمان روانپزشکی متعارف بر مولفه های آمادگی برای ترخیص (شامل آمادگی برای ترخیص، و آگاهی در مورد بیماری، علایم عود و اطلاعات دارویی) (0/01=p) و سازگاری (شامل افزایش توانایی و ارتقای عملکرد، توانایی طرح ریزی برنامه روزانه، میزان پرخاشگری) (0/01=p) نسبت به گروه کنترل موثرتر بود.
نتیجه گیریبه منظور جبران نقطه ضعف درمان روانپزشکی متعارف در افزایش آمادگی برای ترخیص و سازگاری پس از ترخیص بیماران مبتلا به اختلالات طیف اسکیزوفرنیا میتوان از درمانهای مکمل غیردارویی از جمله برنامه بازگشت به اجتماع بهره گرفت.
کلید واژگان: اسکیزوفرنیا, برنامه بازگشت به اجتماع, درمانهای غیردارویی, آمادگی برای ترخیص, سازگاریIntroduction and AimConventional psychiatric therapies have shortcomings in the treatment of schizophrenia spectrum disorders and have little effect on skills and community-based areas. Therefore, the present study aimed to investigate the role of community return program (CRP) as a community-based complementary therapy method in increasing readiness for discharge and post-discharge adjustment in patients with schizophrenia.
MethodsThe statistical population in this randomized clinical trial (RCT) was all patients with schizophrenia spectrum disorders who were admitted to Razi Psychiatric Hospital in 2017. Eighty patients were selected by simple random sampling and randomly assigned to experimental and control groups. The intervention method was CRP along with conventional psychiatric treatment in the experimental group, while patients in the control group received only conventional psychiatric treatment. The measurement tools included a demographic data form, CRP test, CRP daily Schedule, and World Health Organization Disability Assessment Schedule. The frequency of patients 'aggression after discharge from the hospital was also determined and recorded at one, three, and six months after discharge from the hospital through telephone interviews with patients' families.
ResultsImplementation of CRP along with conventional psychiatric treatment was more effective than control group on the components of discharge readiness (discharge readiness, and awareness of disease, relapse symptoms and medication information) (p=0.01) and coping capacity (increase ability and performance improvement, ability to daily scheduling, aggression rate (p=0.01).
ConclusionIn order to compensate for the weakness of conventional psychiatric treatment in increasing preparedness for discharge and post-discharge coping of patients with schizophrenia, non-pharmacological complementary therapies such as CRP can be used.
Keywords: Schizophrenia, Community Re-entry Program, Non-pharmacological Treatments, Preparedness for Discharge, Coping -
سابقه و هدف
شادکامی با دقت و رضایت شغلی پرستاران مرتبط است و بر کیفیت خدمات تاثیر می گذارد. این مطالعه با هدف بررسی تاثیر آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد بر شادکامی پرستاران بخش های مراقبت ویژه کودکان انجام شد.
روش بررسییک مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون بر روی 60 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان های کودکان مفید و امام حسین (ع) انجام شد. گروه مداخله آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد را به مدت 8 جلسه دریافت کردند. داده ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و سیاهه شادکامی آکسفورد (OHI) جمع آوری شده و با بهره گیری از SPSS نسخه 20 تحلیل شد.
یافته ها:
در مرحله پیش آزمون میانگین شادکامی در بین دو گروه اختلاف معنی داری نداشت (05/0<p). مقایسه شادکامی گروه مداخله نشان داد که تفاوت معنی داری در میانگین این متغیر و ابعاد آن بعد از مداخله مشاهده شد (05/0>p) در حالیکه چنین تغییر معنی داری در گروه کنترل در مورد شادکامی و ابعاد آن بجز بعد خلق مثبت وجود نداشت (05/0<p). به ترتیب 409/0، 397/0، 294/0 و 346/0 تغییرات واریانس شادکامی و ابعاد رضایت از زندگی، حرمت خود و انرژی مثبت توسط متغیر مستقل تبیین می شود.
نتیجه گیری:
آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد شادکامی پرستاران را بهبود بخشیده است. این مداخله یک رویکرد قابل اجرا، بدون عارضه و دارای اثربخشی تایید شده است و لذا می تواند به عنوان یک برنامه توسعه حرفه ای توسط مراجع ذیصلاح به بیمارستان ها معرفی شود.
کلید واژگان: آموزش مبتنی بر پذیرش و تعهد, شادکامی, بخش های مراقبت ویژه کودکان, پرستارانMedical Science Journal of Islamic Azad Univesity Tehran Medical Branch, Volume:31 Issue: 3, 2021, PP 346 -357BackgroundHappiness is associated with accuracy and job satisfaction of nurses and affects the quality of care. The aim of this study was to investigate the effect of acceptance and commitment therapy on happiness of nurses in pediatric intensive care units.
Materials and methodsA quasi-experimental study with pre-test and post-test design was performed on 60 nurses working in Mofid Hospital and Imam Hossein Hospital. The intervention group received 8 sessions of acceptance and commitment therapy. Data were collected using demographic information questionnaire and Oxford Happiness Inventory (OHI) and analyzed using SPSS version 20.
ResultsIn the pre-test, there was no significant difference between the two groups in the mean of happiness (p>0.05). Comparison of the happiness in the intervention group showed that there was a significant difference in the mean of this variable and its dimensions after the intervention (p <0.05), whereas there was no significant difference in the control group regarding happiness and its dimensions except the positive mood. By 0.409, 0.397, 0.294 and 0.346 of the variance of happiness and dimensions of life satisfaction, self- esteem, and positive energy, respectively, were explained by the independent variable.
ConclusionAcceptance and commitment therapy has improved nurseschr('39') happiness. This intervention is an applicable, uncomplicated, and effective approach that can be introduced to hospitals as a professional development program by competent authorities.
Keywords: Acceptance, commitment therapy, Happiness, Pediatric intensive care unit, Nurses -
پیش زمینه و هدف
امروزه چاقی و اضافه وزن به دلیل سبک های غذایی اشتباه و سبک زندگی نامناسب یکی از مشکلات و چالش های جدید تهدیدکننده سلامت نوجوانان محسوب شود. مطالعه حاضر باهدف بررسی نقش شاخص توده بدنی در سلامت روان دانش آموزان دبیرستان های دخترانه تهران در سال 97 انجام شد.
مواد و روش کاراین مطالعه توصیفی می باشد که در سال 1397 انجام شد. تعداد 270 نفر از دانش آموزان شهر تهران که دارای معیارهای ورود به مطالعه بودند، به صورت تصادفی انتخاب شدند. اطلاعات موردنیاز با استفاده از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و سنجش سلامت روانی جمع آوری شد. تجزیه وتحلیل داده ها با بهره گیری از SPSS نسخه 24 و با استفاده از آمار توصیفی و تحلیلی (آزمون ANOVA) صورت گرفت.
یافته هابر اساس یافته ها بیشترین درصد نوجوانان (60 درصد) دارای وزن عادی و کمترین درصد آن ها (3/3 درصد) چاق بوده اند. علاوه بر این، اکثر نوجوانان دارای مشکلات خفیف در اکثر معیارهای سنجش آسیب شناسی روانی را دارا بوده اند. بیشترین درصد نوجوانان (7/46) دارای مشکلات خفیف و کمترین درصد آن ها (7/6) بدون مشکل، در حیطه ترس مرضی بوده اند. درنهایت بررسی ها نشان داد ارتباط معنی داری بین شاخص توده بدنی و اختلال ترس مرضی در نوجوانان وجود دارد (01/0= p).
نتیجه گیریچاقی باعث ایجاد اثرات متعددی بر سلامت روان نوجوانان ازجمله شکایات جسمانی، افسردگی، اضطراب و ترس مرضی دارد. انجام اقدامات و برنامه ریزی های اصولی جهت اصلاح سبک زندگی و الگوهای تغذیه ای و همچنین ارتقا سلامت روان دانش آموزان ضروری می باشد.
کلید واژگان: شاخص توده بدنی, چاقی, سلامت روان, نوجوانانBackground & AimsNowadays, obesity and overweight due to unhealthy foods and inappropriate lifestyle in adolescents has a significant effect on the quality of sleep and psychological state in students. This study aimed to investigate the role of body mass index on the mental health of female high school students in Tehran in 2019.
Materials & MethodsThis descriptive study was conducted in 2019. Based on the inclusion criteria, 270 students were selected randomly. Data were collected using a three-part questionnaire including demographic information and psychological health (SCL-25). Data were analyzed by SPSS-24 using descriptive and analytical statistics (ANOVA).
ResultsBased on the findings, 60 percent of students had normal weight and 3.3 percent were obese. In addition, most adolescents had mild problems with most of the criteria for assessing psychopathology. The highest percentage of adolescents (46.7) had mild problems and the lowest percentage (6.7) had no problems in the field of phobia. Finally, studies showed that there is a significant relationship between body mass index and phobia disorder in adolescents.
ConclusionObesity can affect the mental health of adolescents such as physical complaints, depression, anxiety, and paranoid thoughts. It is necessary to take basic measures and plan to improve the lifestyle and nutritional patterns as well as to improve the mental health of students.
Keywords: Body Mass Index, Obesity, Mental health, Adolescent -
مقدمه
شیوع سالمندی و ابتلای به بیماری های روانپزشکی مزمن در حال افزایش است. سالمندان بستری در بیمارستان در معرض سوء تغذیه قرار دارند. در این مطالعه وضعیت تغذیه سالمندان مقیم در یک بیمارستان روانپزشکی بررسی شده و فاکتورهای مرتبط با آن استخراج گردید.
روش کاراین پژوهش توصیفی به صورت مقطعی در سال 1397 انجام شد.101 سالمند بالای 60 سال در بیمارستان روانپزشکی رازی تهران به صورت در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک و ابزار سنجش فشرده تغذیه ای (MNA) از نرم افزار SPSS نسخه 21 و آزمون کای اسکویر برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد.
یافته هااکثر سالمندان در بازه سنی 60 الی 75 سال قرار داشتند و 51/5 درصد از آنها زن بودند. شیوع وضعیت تغذیه نرمال، در معرض سوءتغذیه و مبتلا به سوء تغذیه به ترتیب برابر با 22/8، 59/4و 17/8درصد بود. ارتباط معنی داری بین سطح تحصیلات، وضعیت دندان، وضعیت آسپیراسیون، وضعیت تعادل، تجربه بیماری یا استرس حاد در سه ماه گذشته و میزان فعالیت فیزیکی با وضعیت تغذیه سالمندان مشاهده شد. (P<0/05)
نتیجه گیریبیش از سه چهارم سالمندان دارای سوء تغذیه بوده و یا در معرض سوء تغذیه قرار داشتند. لذا انجام اقدامات مقتضی جهت بهبود وضعیت موجود امری ضروری است. در این راستا تدوین و اجرای مدخلاتی با عنایت به فاکتورهای تاثیرگذار استخراج شده در این مطالعه، سودمند خواهد بود.
کلید واژگان: بیمارستان روانپزشکی, ایران, MNA, سوء تغذیه, سالمندIntroductionThe prevalence of aging and chronic psychiatric disorders is increasing. Older people hospitalized are at risk of malnutrition. In this study, the nutritional status of the elderly living in a psychiatric hospital was investigated, and also related factors were extracted.
MethodsThis descriptive cross-sectional study was conducted in 2018. One hundred and one older adults over 60 years old in Razi Psychiatric Hospital in Tehran were selected using convenience sampling. Data were collected using a demographic information questionnaire and the Mini Nutritional Assessment (MNA). SPSS software version 21 and Chi-square test were used to analyze the data.
ResultsMost of the elderly were in the age range of 60 to 75 years, and 51.5 percent were female. At-risk and malnourished status, the average prevalence was 22.8%, 59.4%, and 17.8%, respectively. There was a significant relationship between education level, dental status, aspiration, balance status, the experience of an acute disease or stress in the last three months, and the level of physical activity with the nutritional status of the elderly (P<0.05).
ConclusionsMore than three-quarters of the elderly were malnourished or at risk of malnutrition. Therefore, it is necessary to take appropriate measures to improve the situation. In this regard, the formulation and implementation of interventions following the associated factors extracted in this study will be helpful.
Keywords: Malnutrition, Aged, Mini Nutritional Assessment (MNA), psychiatric -
سابقه و هدف
رفتار شهروندی سازمانی عملکرد فراتر از وظایف شغلی است که می تواند سبب بروز رفتار حرفه ای شده و ارتقای عملکرد سازمان و کیفیت خدمات را به دنبال داشته باشد. با توجه به اینکه سلامت جسمانی پرستاران از الزامات کیفیت عملکرد آن ها است. لذا این پژوهش با هدف بررسی ارتباط بین رفتار شهروندی سازمانی و رفتار حرفهای با میانجیگری سلامت جسمانی پرستاران انجام شد.
مواد و روش هااین مطالعه مقطعی در سال 1398 بر روی 350 نفر از پرستاران شاغل در بیمارستان های کودکان امیر کلا، شهید یحیی نژاد، شهید بهشتی و آیت الله روحانی وابسته به دانشگاه علوم پزشکی بابل انجام شد. با استفاده از پرسشنامه چهار قسمتی اطلاعات مربوط به مشخصات دموگرافیک، رفتار شهروندی سازمانی پادساکف (24 گویه با طیف نمره 120-24)، رفتار حرفه ای گز (27 گویه با طیف نمره 135-27) و سلامت جسمی (14 گویه با طیف نمره 98-14)، جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفت.
یافته هاتعداد 245 نفر از پرستاران زن (70%) و 105 نفر مرد (30%) بودند. سن 59/4% افراد در بازه 39-30 سال قرار داشت. میانگین رفتار شهروندی سازمانی 17/93±75/77 و میانگین رفتار حرفه ای 18/27±102/30 برآورد شد. ارتباط بین رفتار شهروندی سازمانی و رفتار حرفه ای مستقیم و معنی دار بود (0/481 =ضریب مسیر، 0/001>p). میانگین سلامت جسمانی 10/80±47/17 بود و سلامت جسمانی نقش میانجی گری در رابطه بین رفتار شهروندی سازمانی و رفتار حرفه ای داشت (0/05>p).
نتیجه گیرینتایج مطالعه نشان داد که بین رفتار شهروندی سازمانی و رفتار حرفه ای ارتباط مستقیم وجود داشت و نقش میانجی گری سلامت جسمانی پرستاران در این رابطه تایید گردید.
کلید واژگان: پرستار, بیمارستان, رفتار شهروندی سازمانی, رفتار حرفه ای, سلامت جسمانیBACKGROUND AND OBJECTIVEOrganizational citizenship behavior is a performance beyond job duties that can lead to professional behavior and improve the performance of the organization and the quality of services. Considering that the physical health of nurses is one of the requirements for the quality of their performance, this study was conducted to investigate the relationship between organizational citizenship behavior and professional behavior mediated by nurses' physical health.
METHODSThis cross-sectional study was performed in 2019 among 350 nurses working in Amirkola Children's Hospital, and Yahyanejad, Shahid Beheshti and Ayatollah Rouhani Hospitals affiliated to Babol University of Medical Sciences. Using a four-section questionnaire, including Demographic Characteristics Questionnaire, Podsakoff Organizational Citizenship Behavior Scale (24 items with a score range of 24-120), Goz Nursing Professional Behavior Scale (27 items with a score range of 27-135) and Physical Health Questionnaire (14 items with a score range of 14-98), the required data were collected and evaluated.
FINDINGSThere were 245 female nurses (70%) and 105 male nurses (30%). The age of 59.4% of subjects was in the rage of 30-39 years. The mean value of organizational citizenship behavior was 75.77±17.93 and the mean value of professional behavior was 102.30±18.27. The relationship between organizational citizenship behavior and professional behavior was direct and significant (path coefficient=0.481, p<0.001). The mean value of physical health was 47.17±10.80 and physical health played a mediating role in the relationship between organizational citizenship behavior and professional behavior (p<0.05).
CONCLUSIONThe results of the study showed that there was a direct relationship between organizational citizenship behavior and professional behavior and the mediating role of nurses' physical health in this regard was confirmed.
Keywords: Nurse, Hospital, Organizational Citizenship Behavior, Professional Behavior, Physical Health -
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی استرس شغلی بر اساس رضایتمندی زناشویی و سلامت روان در کادر پرستاری بیمارستان روانپزشکی رازی شهر تهران در سال 1396 صورت گرفت. روش پژوهش بر حسب هدف کاربردی و از نظر گردآوری داده ها توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کادر پرستاری بیمارستان روانپزشکی رازی در شهر تهران بودند که از این میان با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 135 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد. روش جمع آوری داده ها بر اساس سه پرسشنامه استاندارد استرس شغلی (گری تافت و اندرسون، 1981)، رضایت زناشویی انریچ (اولسون، 2006) و سلامت روان (گلدبرگ، 1972) انجام گرفت. پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ محاسبه شد که مقدار آن برای هر سه پرسشنامه بالای 0.7 به دست آمد. همین طور از روایی محتوا به منظور آزمون روایی پرسشنامه استفاده شد، که برای این منظور پرسشنامه ها به تایید متخصصین مربوطه رسید. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی (آزمون همبستگی پیرسون، و رگرسیون چندگانه) انجام پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بین سلامت روان با استرس شغلی رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج نشان داد که بین رضایتمندی زناشویی با استرس شغلی رابطه معناداری یافت نشد.
کلید واژگان: استرس شغلی, رضایتمندی زناشویی, سلامت روانThe aim of this study was to predict job stress based on marital satisfaction and mental health in the nursing staff of Razi Psychiatric Hospital in Tehran in 2017. The research method was applied in terms of purpose and descriptive-correlation in terms of data collection. The statistical population included all nursing staff of Razi Psychiatric Hospital in Tehran, of which 135 people were considered as the sample size using the available sampling method. Data collection method was based on three standard questionnaires of job stress (Gary Taft and Anderson, 1981), Enrich Marital Satisfaction (Olson, 2006) and Mental Health (Goldberg, 1972). The reliability of the questionnaire was calculated using Cronbachchr('39')s alpha method, the value of which was higher than 0.7 for all three questionnaires. Content validity was also used to test the validity of the questionnaire, for which the questionnaires were approved by the relevant experts. Data analysis was performed from the implementation of questionnaires through SPSS software in two descriptive and inferential sections (Pearson correlation test and multiple regression). The results showed that there is no significant relationship between mental health and job stress. The results also showed that there was no significant relationship between marital satisfaction and job stress.
Keywords: job stress, marital satisfaction, mental health -
مقدمه
نارسایی مزمن کلیه فرد را با محدودیت های متعددی مواجه می نماید. علیرغم اثربخشی همودیالیز، این روش موجب مشکلات روانی و ناامیدی در بیماران میشود. مطالعه حاضر با هدف بررسی وضعیت سلامت روان و امیدواری بیماران دیالیزی مراجعه کننده به بیمارستان های آموزشی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در سال 1395 بررسی شد.
روشاین مطالعه یک پژوهش توصیفی- مقطعی است. در بیمارستانهای آموزشی نور و حضرت علی اصغر (ع)الزهرا، امین و فارابی در سال 1395 انجام شد. تعداد 135 نفر به روش نمونه گیری تصادفی از بین بیماران بر اساس معیار ورود انتخاب شدند. از فرم های اطلاعات دموگرافیک، سلامت روان و امید اشنایدر استفاده شد. تحلیل داده ها با بهره گیری از نرم افزارSPSS-v22 انجام شد.
یافته هامیانگین سلامت روان 162/35 و میانگین امیدواری برابر با 39/04 بوده است. بر اساس نتایج آزمون آنالیز واریانس یکطرفه و آزمون تعقیبی توکی، وضعیت سلامت روان بیمارانی که 1 بار در هفته دیالیز می کنند و افراد با سابقه دیالیز کمتر، به صورت معنی داری بهتر از سایرین بوده است (0/05>p). میانگین امیدواری بیماران مجرد به صورت معنی داری بیشتر از سایر افراد بوده است (0/05>p).وضعیت سلامت روان بیماران بر اساس متغیرهای تعداد دفعات و مدت زمان دیالیز دارای اختلاف معنی داری بوده است(0/05>p)بین سایر متغیرها(جنس، شغل، تحصیلات، مسکن) با سلامت روان و امیدواری اختلاف معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیرییافته ها بیانگر سطح نامطلوب سلامت روان و امیدواری در بیماران همودیالیزی است. اهمیت این مولفه ها در زمینه کیفیت زندگی و میزان تبعیت از دستورات درمانی، طراحی و اجرای مداخلات موثر را الزامی می نماید.
کلید واژگان: بیماری همودیالیز, سلامت روان, امیدواریIntroductionChronic kidney failure causes many limitations for patients. Despite the effectiveness of hemodialysis, this method causes mental problems and frustration in patients. The purpose of this study was to evaluate the mental health and hope status of dialysis patients referred to teaching hospitals of Isfahan University of Medical Sciences in 2017.
MethodsThis is a descriptive cross-sectional study conducted at Nour and Hazrat Ali Asghar, al-Zahra, Amin, and Farabi hospitals. One hundred thirty-five dialysis patients were selected based on inclusion criteria. Demographic, mental health (SCL 90-R), and Snyder Hope Scale (SHS) questionnaires were used. Data analysis was performed using SPSS-v22 software.
ResultsThe mean of mental health was 162.35, and the mean of hopefulness was 39.04. Based on the results of one-way ANOVA and Tukey's post hoc test, the mental health status of patients who undergo dialysis 1 times a week and those who had less history of dialysis were significantly better than others (P < 0.05). Also, the mean hope of single patients was significantly higher than other patients (P < 0.05).
ConclusionsThe findings of the study indicate an unacceptable level of mental health and hope among hemodialysis patients. The importance of these components in terms of quality of life and the degree of compliance of patients with the therapeutic orders makes it necessary to design and implement effective interventions in this regard.
Keywords: Hemodialysis Disease, Mental health, Hopefulness -
مقدمه
بخش های روانپزشکی یکی از مراکز تنش آور در مراکز آموزشی درمانی به شمار می روند و پرستاری در آن بخش ها جزء مشاغل پر تنش محسوب می شود. هدف پژوهش حاضر تعیین همبستگی تنش ادراک شده با انعطاف پذیری روانشناختی پرستاران بخش های روانپزشکی مرکز آموزشی درمانی روانپزشکی رازی تهران بود.
روش کاراین پژوهش به صورت توصیفی-همبستگی است. جامعه پژوهش پرستاران مرکز آموزشی درمانی روانپزشکی رازی تهران در سال 1397 بود. نمونه شامل 140 نفر از پرستاران بخش های روانپزشکی رازی تهران بود که به صورت تصادفی از تمام بخش های بیمارستان انتخاب شدند. از پرسشنامه های جمعیت شناختی، مقیاس تنش ادراک شده "Perceived Stress Scale" و "پرسشنامه پذیرش و عمل نسخه دوم "Acceptance and Action Questionnaire - II" جهت جمع آوری داده ها استفاده شد. داده ها با نرم افزار اس پی اس اس نسخه 22 تحلیل شد.
یافته هامیانگین و انحراف معیار نمرات پرستاران در مولفه تنش ادراک شده 77/5 ±12/22 و در مولفه انعطاف پذیری روانشناختی 88/8±65/49 به دست آمد، همبستگی بین تنش ادراک شده و انعطاف پذیری روانشناختی معکوس و معنی دار بود.
نتیجه گیریافزایش تنش ادراک شده با کاهش انعطاف پذیری روانشناختی همبستگی دارد. راهکارهای افزایش انعطاف پذیری روانشناختی برای کاهش تنش ادراک شده پرستاران پیشنهاد می شود.
کلید واژگان: تنش ادراک شده, انعطاف پذیری روانشناختی, روانپرستارIntroductionPsychiatric wards are one of the stressful centers in medical education and nursing is one of the stressful occupations. The purpose of this study was to determine the correlation between perceived stress and psychological flexibility of nurses in psychiatric wards of Razi Psychiatric Training Center in Tehran.
MethodsIn this descriptive-correlational study, the research population included nurses of Razi Psychiatric Training Center in Tehran in 2018. The sample consisted of 140 nurses of Razi psychiatric wards of Tehran who were randomly selected from all wards of the hospital. Demographic questionnaires, “Perceived Stress Scale”, and “Acceptance and Action Questionnaire - II “were used for data collection. Data were analyzed by SPSS.22.
ResultsThe mean and standard deviation of nurses' scores in perceived stress component were 22.12 5 5.77 and in psychological flexibility component were 49.65±8.88. The correlation between perceived stress and psychological flexibility was inverse and significant.
ConclusionsThe increase in perceived stress is correlated with a decrease in psychological flexibility. Strategies to increase psychological flexibility to reduce perceived stress in nurses are suggested.
Keywords: Perceived Stress, Psychological Flexibility, Psychiatric Nurse -
زمینه و هدفپرستاران به عنوان بزرگترین گروه حرفهای در سیستم مراقبت بهداشتی و درمانی، در محیط کار با عوامل تنش زای متعددی مواجه میشوند که میتواند کیفیت زندگی کاری و سلامت عمومی آنها را به مخاطره بیاندازد. یکی از بزرگترین چالشها برای بیمارستانها توسعه کیفیت زندگی کاری پرستاران است. کیفیت زندگی کاری پرستاران برای کیفیت مراقبتها وجذب و ابقاء پرستاران امری ضروری است. ارتباط بین کیفیت زندگی کاری و میزان فعالیت پرستاران در کارشان یک فاکتور کلیدی در دستیابی به سطح بالاتر مراقبتهای ارائه شده است. از آنجا که پرستاران جزء بسیار مهم سیستم مراقبت درمانی کشور محسوب میشوند وهمچنین در این بین، پرستاران شاغل در بخشهای روانپزشکی به طور خاص به دلیل شرایط خاص ناشی از محیط کار و بیماران ممکن است بیشترین استرس را تحمل نمایند لذا این مطالعه با هدف تعیین کیفیت زندگی کاری با شاخص سلامت عمومی پرستاران مرکز روانپزشکی رازی تهران انجام گرفت.روش کاردر مطالعه مقطعی حاضر، جامعه پژوهش کلیه پرستاران شاغل در مرکز روانپزشکی رازی تهران در سال 1395بودند. تعداد 339 پرستار با توجه به معیار ورود به مطالعه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه ویژگی های فردی، "پرسشنامه سلامت عمومی 28 سوالی "(GHQ-28: General Health Questionnaire-28)، و "پرسشنامه کیفیت زندگی کاری والتون (QWL: Quality of Work Life)" بود. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آزمونهای تحلیلی تی مستقل، آنالیز واریانس و ضریب همبستگی پیرسون تحت نرم افزار SPSS-18 تجزیه وتحلیل شدند.یافته هادر تجزیه و تحلیل یافته ها مشخص شد که جنسیت، نوع استخدام، سن، وضعیت تاهل، شیفت کاری، ورزش کردن و مصرف سیگار بر سلامت عمومی و شاخص های آن تاثیر معناداری ندارد و تنها اشتغال در شغل دوم رابطه منفی با سلامت جسمانی فرد داردp=0.032)) .همچنین نتایج حاکی از وجود رابطه مثبت بین سلامت عمومی و کیفیت زندگی کاری بود (p-value=0.004).نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان می دهد بین سلامت عمومی پرستاران بخشهای روان با کیفیت زندگی کاری رابطه ی معناداری وجود دارد. میزان قابل ملاحظه ای از پرستاران از سلامت روانی مناسبی برخوردار نبودند، ضروری است مدیران و سیاست گذاران بهداشتی، برنامه های مدون جهت پایش مداوم سلامت عمومی و کیفیت زندگی کاری پرستاران را طراحی و راهکارهای مناسب جهت ارتقای آنها را اتخاذ نمایند.کلید واژگان: سلامت عمومی, کیفیت زندگی کاری, پرستارانIntroductionNurses as the largest group among vocations medical system face a lot of stressful situations which can put their quality of work life and general health in danger. Accordingly, the present study was carried out with the purpose of determining the relation between quality of work life and general health of nurses working in Razi Psychiatric Center in Tehran, Iran.MethodsIn the current cross-sectional study the population was all nurses who were working in Razi Psychiatric Center in 2017. A total number of 339 nurses were chosen based on entrance criteria of the study. Instruments used to gathering information were personal characteristics questionnaire, a 28question of general health questionnaire (GHQ-28), and Walton’s quality of life questionnaire. The data were analyzed through SPSS 18 software package by descriptive and inferential statistics using independent sample t-test, variance analysis, and Pearson coefficient.ResultsIt has been found that gender, type of employment, age, marital status, working times, exercising, and smoking don’t have a significant effect of general health and its elements and only working in a second job is negatively related to the participants physical health (P = 0.032). Also the results indicated a positive relationship between general health and quality of work life (P = 0.004).ConclusionsThe results of current study show that there is a meaningful relationship between nurses’ general health and their quality of work life. A large number of nurses did not have suitable levels of mental health. It is crucial for medical managers and politicians to devise coherent plans to monitor nurses’ levels of general health and work life quality; besides, they need to come up with solutions to improve levels of mentioned factorsKeywords: general health, quality of work life, nurses
-
زمینه و هدفاختلال نقص توجه/ بیش فعالی به عنوان شایع ترین اختلال عصبی رفتاری دوره ی کودکی شناخته شده است که عدم توجه و تشخیص آن می تواند آثار زیانباری را برای فرد و خانواده به همراه داشته باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط خانوادگی در کودکان بیش فعال صورت گرفته است. مواد وروشاین مطالعه از نوع توصیفی تحلیلی بر روی 160 نفر از مادران با کودکان پنج تا دوازده ساله ی دارای اختلال بیش فعالی / نقص توجه مراجعه کننده به مراکز تحت نظارت بهزیستی شهر تهران در سال 1397با روش نمونه گیری تصادفی انجام شده است. به منظور جمع آوری داده ها از پرسشنامه دموگرافیک، مقیاس ارزیابی ارتباط مادر و کودک (MCRE) و پرسشنامه سبک های حل تعارض رحیم(ROCI-II) استفاده شد. جهت تجزیه تحلیل آماری از آمار توصیفی و استنباطی استفاده گردید.یافته هایافته ها نشان داد سبک تعاملی پذیرش در مادران دانش آموزان دارای اختلال بیش فعالی-نقص توجه کمتر و سبک های تعاملی ناکارآمد طرد، سهل گیری و بیش حمایت گری بیشتر می باشد. همچنین بین متغیرهای اجتناب با سهل گیری 275/0، مصالحه با طرد 243/0، ملزم با سهل گیری 241/0 و مسلط با طرد 268/0 و مسلط با حمایت گری 346/0 در سطح خطای 5 درصد میان متغیرهای تحقیق همبستگی وجود دارد.نتیجه گیرینتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که مشکلات در ارتباط مادر و کودک بیش فعال, در سبک های حل تعارض همسران نیز موثر است. از این رو ارتباط خانوادگی در این کودکان باید مورد توجه قرار بگیردکلید واژگان: ارتباط خانوادگی, اختلال بیش فعالی, نقص توجه, ارتباط مادر-کودکFamily status relationships survey in children with attention deficit hyperactivity disorder( ADHD )Background and AimAttention deficit hyperactivity disorder (ADHD) is recognized as the most common neurobehavioral disorder in childhood, and its lack of attention and recognition can lead to harmful effects for the individual and the family. The current study aimed to investigate family relationship in hyperactive children.Materials and MethodThis descriptive-analytical study was performed on 160 mothers of 5 to 12 years old children with attention deficit hyperactivity disorder (ADHD) which referred to welfare centers of Tehran in 2013 by random sampling. Data were gathered using demographic questionnaire, Mother-Child Relationship Evaluation (MCRE) Scale and Rahim Organizational Conflict Inventory-II (ROCI-II) questionnaire. Descriptive and inferential statistics were used to analyze the data.ResultsFindings suggest that the interactive adoption style in mothers with ADHD students is less and ineffective interactive styles include rejection, overindulgence and overprotection are more common. Also there is correlation of 0/17 between avoiding variables and overindulgence, 24/03 between compromising and rejection, 0,241 between obligating and overindulgence and 268/0 between overindulgence and rejection and 0/346 between dominating and overprotection, at 5% error of research variables.ConclusionThe results of this study indicate that problems in mother and ADHD child relationship are also effective in spouse conflict resolution styles. Therefore, family history of these children should be taken into consideration.Keywords: Family relationship, attention deficit hyperactivity disorder, Mother child relationship
-
مقدمه و هدفخشم و تاب آوری مولفه های روانشناختی هستند که در شرایط تنش زای محیط کاری مطرح می شوند. خنده درمانی کارتاریا با تاثیرات جسمی و روانی، سبب تغییر در وضعیت روانی فرد شود. در این مطالعه تاثیر خنده درمانی کاتاریا بر خشم و تاب آوری کارکنان پتروشیمی جم عسلویه در سال 1396 بررسی شد.مواد و روش هااین مطالعه پژوهشی نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون است. 70 نفر بر اساس معیارهای ورود و خروج، انتخاب شدند. جمع آوری داده با بهره گیری از پرسشنامه سه قسمتی (اطلاعات دموگرافیک، پرسشنامه خشم اشپیلبرگر و پرسشنامه تاب آوری کانر و دیویدسون) انجام شد. مداخله شامل 8 جلسه 5/1 ساعته بود. داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-v22 تجزیه و تحلیل شد.یافته هامیانگین نمرات خشم و تاب آوری در مرحله پیش آزمون به ترتیب برابر با 21/179 و 40/83 بود که در مرحله پس آزمون به میزان 53/139 و 00/99 تغییر کرد. نتایج حاصل از آزمون تی زوجی بیانگر معنی داری اختلاف ایجاد شده در وضعیت متغیرهای خشم (68/39-) و تاب آوری (60/15+) در مرحله پس آزمون نسبت به مرحله پیش آزمون بوده است (05/0>p).نتیجه گیریمیانگین خشم در میان کارکنان بیشتر از متوسط بوده است که نیازمند تدابیر مناسب می باشد. با توجه به اثربخشی مداخله خنده درمانی کاتاریا، توصیه می شود که این مداخله در برنامه های آموزشی و توانمند سازی کارکنان گنجانده شود تا زمینه برای بهبود وضعیت روانی آنان فراهم شود.کلید واژگان: خشم, تاب آوری, خنده درمانی کاتاریا, کارکنان پتروشیمیBackgroundAnger and resilience are the psychological components that arise in the stressful conditions of the working environment. Kataria laughter therapy with physical and mental effects can change the mental status of the individual. In this study, the effect of Katariya laughter therapy on anger and resilience of Petrochemical personnel of Jam Aslouyeh in 2017 was investigated.
Material &MethodsThis is a quasi-experimental study with pre-test and post-test design. Seventy people were selected based on inclusion and exclusion criteria. Data were gathered using a three-part questionnaire (demographic information, Spielberger anger questionnaire, and Conner and Davidson Resilience Questionnaire). The intervention included eight sessions, each of 1.5 hour duration. Data was analyzed using SPSS-v22 software.ResultsThe mean of of anger and resilience in the pre-test phase were 179.21 and 83.40, respectively, which changed in the post-test phase at 139.53 and 99.00, respectively. The results of paired t-test showed significant differences in the status of anger (-39.68) and resiliency (+15/60) in the post-test phase compared to the pre-test stage (p <0.05).ConclusionThe mean of anger among employees is more than average, which requires appropriate measures. Given the effectiveness of Kataria laughter therapy intervention, it is recommended that this approach be included in training courses and staff development programs to provide conditions for improving their mental status.Keywords: Anger, Resilience, Kataria Laughter Therapy, Petrochemical personnel -
مقدمهبا توجه به افزایش طول عمر سالمندان، بهبود رضایت روانی اجتماعی، کیفیت زندگی، حفظ سلامت در افراد سالمند اهمیت زیادی پیدا می کند. از آنجایی که سالمندان از نظر سلامت روانی بسیار آسیب پذیرند به نظر می رسد کار برد روش های ارزان و کارا و ایمنی مانند القای امید و گوش دادن فعال، می تواند بر سلامت روان افراد سالمند موثر واقع گردد. لذا این مطالعه با هدف بررسی تاثیر القای امید و گوش دادن فعال بر سلامت روان سالمندان مقیم آسایشگاه خیریه کهریزک انجام گردید.روش کاراین مطالعه نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه شاهد می باشد،90 نفر از سالمندان واجد شرایط مقیم آسایشگاه خیریه کهریزک از طریق نمونه گیری غیر تصادفی مبتنی بر هدف به دو گروه مساوی مداخله و شاهد تقسیم شدند. مداخله القای امید و گوش دادن فعال روزانه به مدت 90 روز برای آزمودنی های گروه مداخله انجام شد. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی و پرسشنامه 28 سوالی سلامت روان بودند. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نسخه 20 نرم افزار SPSS و آزمون های کای اسکوئر، تی مستقل، واریانس یکطرفه، ضریب همبستگی پیرسون، آزمونهای تی زوجی، کوواریانس و آزمون تعقیبی بنفرونی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافته هابعد از انجام مداخله میانگین و انحراف معیار نمره سلامت روانی در گروه مداخله و شاهد به ترتیب 23/10 ± 44/20 و 9/11 ± 56/23 شده بود که حاکی از وجود تفاوت آماری معنی داری بین آن ها بود به طوری گروه مداخله از میانگین نمره بهتری نسبت به آزمودنی های گروه شاهد در سلامت روانی برخوردار بود (001/0 > P). در مقایسه های درون گروهی مشخص شد که قبل از انجام مداخله، تفاوت آماری معنی داری بین نمرات سلامت روانی در گروه مداخله و شاهد وجود نداشت (05/0 < P). اما بعد از انجام مداخله میانگین نمره سلامت روانی گروه مداخله افزایش معنی داری داشت (05/0 > P) این در حالی بود که میانگین نمره سلامت روانی گروه شاهد تغییر معنا داری نداشت (05/0 < P).نتیجه گیریمطالعه حاضر نشان داد که اجرای برنامه القای امید و گوش دادن فعال، سبب ارتقاء سلامت روان در گروه مداخله می شو د. بنابراین به نظر می رسد اجرای برنامه القای امید و گوش دادن فعال می تواند در کنار سایر روش های مراقبتی و توانبخشی به عنوان یک تکنیک ساده، ایمن، ارزان و قابل اجرا در ارتقای سلامت روان و کاهش علائمی که منجر به بروز اختلالات روانی در سالمندان می شود کاربرد داشته باشد.کلید واژگان: سالمند, القای امید, گوش دادن فعال, سلامت روان, آسایشگاه سالمندانIntroductionDue to the increasing longevity of the elderly¡ improvement of psycho-social satisfaction¡ quality of life¡ and protection of health is important in the elderly. Since the elderly are very vulnerable in terms of mental health¡ use of cheap¡ efficient and safe methods¡ such as instilling hope and active listening program for the mental health of older people¡ is recommended. This study aimed at investigating the effect of instilling hope and active listening program on mental health of elderly residents of Kahrizak nursing home.MethodsIn this semi-experimental study with pre and posttests¡ 90 elderly residents of Kahrizak nursing home¡ which fulfilled the inclusion criteria participated in 2 groups; one case group and one control group¡ which were divided by randomized permuted block. The case group received 90 days of hope facilitation and active listening intervention. Data was gathered using demographic test information questionnaire and a 28-question mental health. SPSS version 20 was applied for data analysis.ResultsAfter the intervention¡ the mean and standard deviation of mental health in the intervention and control groups were 23/10 ± 44/20 and 9/11 ± 56/23¡ respectively. There was a significant difference between the mental health of the 2 groups so that the average score had improved in the intervention group when compared to the control group (P 0.05). However¡ after the intervention¡ the average of mental health score in the intervention group increased significantly (P 0.05).ConclusionsThis study showed that the effect of instilling hope and active listening program cause the promotion of mental health in the intervention group. Thus it seems instilling hope and active listening program can be applicable along with other methods of care and rehabilitation as a simple¡ safe¡ inexpensive¡ and effective technique in promotion of mental health¡ and reduce the symptoms of mental disorders in the elderly.Keywords: Elderly, Mental Health, Instilling Hope, Active Listening, Nursing Home
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.