به جمع مشترکان مگیران بپیوندید!

تنها با پرداخت 70 هزارتومان حق اشتراک سالانه به متن مقالات دسترسی داشته باشید و 100 مقاله را بدون هزینه دیگری دریافت کنید.

برای پرداخت حق اشتراک اگر عضو هستید وارد شوید در غیر این صورت حساب کاربری جدید ایجاد کنید

عضویت
فهرست مطالب نویسنده:

بهار صدیقی

  • زهرا آرامش مفرد، بهار صدیقی*، احمدرضا حیدریان شهری

    آرمان شهر دورنمایی است وسوسه انگیز از جهان آمال و آرزوها.جایی است که هیچ اثری از رنج و درد و بیماری  در آن نیست و نمادی از یک واقعیت آرمانی و بدون کاستی است. در شعر معاصر، شاعران برای رهایی از دغدغه ها و دلتنگی های زمانه به ترسیم آرمان شهر در سروده های خود می پردازند. جستار حاضر با رویکردی تحلیلی-تطبیقی، پس از گذری کوتاه به زندگانی فدوی طوقان و ژاله اصفهانی، به بررسی خاستگاه پدیداری اندیشه ی آرمان شهر در شعر این دو بانوی شاعر می پردازد و وجوه اشتراک و تفاوت آن ها را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد. هدف از این پژوهش آشنایی بیشتر با اشعار این  دو بانوی سراینده با تکیه بر اندیشه ی آرمان شهر است. از مهم ترین دستاوردهای این جستار، آن است که منشا شکل گیری آرمان شهر در سروده های این دو شاعر، مشکلات سیاسی اقتصادی و سقوط آرمان های ملی و قومی است  و آرمان شهر در شعر این دو بانوی شاعر در محورهایی چون بازگشت به دوران کودکی و خاطرات گذشته ی سرزمین، آسایش و آرامش مطلق  و وطن آرمانی، نمود می یابد.

    کلید واژگان: شعر معاصر عربی, شعر معاصر فارسی, آرمان شهر, فدوی طوقان, ژاله اصفهانی
    Zahra Aramesh Mofrad, Bahar Seddighi*, Ahmadreza Heidaryan Shahri

    The notion of the ideal city is a seductive vista, beckoning from the realm of aspirations and dreams. It stands as a realm untouched by pain, suffering, or illness a symbol of a flawless and utopian reality. In contemporary poetry, poets often turn to the imagery of this ideal city within their verses, seeking solace from the tribulations and yearnings of their time. This research, employing an analytical-comparative approach, delves into the conceptual origins of the ideal city within the poetry of Fadavi Taqvan and Zhaleh Esfahani, following a brief exploration of their life narratives. The study aims to unravel the shared themes and distinctive nuances embedded in their poetic renderings.This research holds significant value as it pioneers a comprehensive exploration of the ideal city concept within the works of these two female poets. Such an in-depth comparative analysis has been notably absent in existing scholarly pursuits. A key revelation of this study is the tendency of both Fadavi Taqvan and Zhaleh Esfahani to seek refuge in the ideal city through select verses, allowing them to transcend political challenges and personal tribulations. Their poetry breathes life into this utopian city, framing it within contexts such as revisiting childhood, reminiscing about ancestral lands, experiencing absolute tranquility and envisioning a dreamlike homeland.

    Keywords: Contemporary Arabic Poetry, Contemporary Persion Poetry, Utopia, Fadavi Taqvan, Zhaleh Esfahani
  • محبوبه حبیبی، احمدرضا حیدریان شهری*، بهار صدیقی

    طبق نظریه روانشناختی اروین د.یالوم،«اضطراب مرگ» یکی از اساسی ترین دغدغه های وجودی انسان است؛ که بسته به چگونگی رویارویی با آن، سبک زندگی و برخورد و تعامل با هستی در فرد متفاوت خواهد بود. در پژوهش حاضر نمود روانی اندیشه فرود و تباهی و ارتباط آن با اضطراب مرگ، براساس نظریه اگزیستانسیالیستی اروین د. یالوم در شعر دو شاعر عربی و فارسی بدرشاکرالسیاب و مهدی اخوان ثالث بررسی شده است؛ نگارندگان کوشیده اند تا با کاربست روش توصیفی- تحلیلی و بر بنیاد مکتب آمریکایی ادبیات تطبیقی به تحلیل روانشناسانه، انگیزه های گرایش به موضوع مرگ و مکانیزم های دفاعی که دو شاعر در برابر اضطراب مرگ به کار گرفته اند، بپردازند و به این نتیجه دست یافتند که دو شاعر متاثر از انگیزه مرگ آگاهی و اضطراب وجودی ترس از مرگ به مکانیزم های دفاعی روی آوردند و اندیشه های فرود و تباهی در اشعارشان فضای بسزایی را به خود اختصاص داده است. به دلیل فقدان پژوهشی در زمینه تطبیق این نظریه بر اشعار سیاب و اخوان طرح این موضوع اهمیت می یابد.

    کلید واژگان: نقد روانشناختی, اضطراب وجودی, اضطراب مرگ, مکانیزم دفاعی, اروین د. یالوم, بدرشاکر السیاب, مهدی اخوان ثالث
    Mahboobeh Habibi, Ahmadreza Heidaryan Shahri *, Bahar Seddighi

    According to Irvin D.Yalom's psychological theory,"death anxiety"is one of the most basic existential concerns of humans.The lifestyle and encounters and interactions with existence in person will be different depending on how he deals with it.The present study investigated the psychological manifestation of the idea of descent and destruction and its relationship with death anxiety,in the poetry of two Arabic and Persian poets, Badr Shaker Al-Sayyab and Mehdi Akhavan-e-Sales, based on Irvin D.Yalom's existentialist theory;And the authors have tried psychologically analyze the motives of the tendency to die and the defense mechanisms used by these two poets against death anxiety with descriptive-analytic methods and based on the American school of comparative literature.And concluded that two poets influenced by the motive of death consciousness and existential anxiety fear of death turned to defense mechanisms and The thoughts of descent and destruction have taken up a lot of space in their poems.Due to the lack of research on the application of this theory to the poems of Sayyab and Akhavan,this issue is important.

    Keywords: Psychological Criticism, Existential Anxiety, Death Anxiety, Defensive Mechanisms, Irvin D. Yalom, Badr Shaker Al-Sayyab, Mehdi Akhavan Sales
  • مکارم حسن الحسن، احمدرضا حیدریان شهری*، علی مجید البدیری، بهار صدیقی

    اصبح من المهم فی فهم النصوص الإبداعیه تحلیل عنواناتها نقدیا، والکشف عن علاقه کل عنوان بنصه الادبی، وصلته بالعتبات الاخری التی تشکل مدخلا لدراسه النص، وکشف اهم مایمیز هذه العناوین وانواعها ومظاهر تغیرها، فهی تودی وظیفه بنائیه؛ عبر دلاله إشارتها إلی النص فی بعضها او قد تقوم باختزال فکرته، وتسهم فی تاویله. کان اختیار شعر الشاعر العراقی المعاصر عبد الکریم کاصد ماده البحث، معتمدین المنهج الوصفی التحلیلی فی دراسه ابرز النصوص التی لها صله وثیقه بعنوان کل مجموعه من مجامیع الشاعر، وکان هدف الدراسه من وراء ذلک هو الکشف عن التغییر الذی لحقه من ناحیه البناء والترکیب والشکل، والوظیفه الدلالیه التی میزته، وارتباطها مع النص وتاویله، فضلا عن اهمیته فی الکشف عن تنوع تجربه الشاعر وثقافته، وتاثره بالتراث الادبی والتاریخی ودور ذلک فی تنوع العنوان وإثراء دلالاته. وتوصل الباحثون إلی جمله من النتائج من ابرزها ان الشاعر عبد الکریم کاصد قدم صورا جمالیه لتلک المواضیع التی تحدث عنها فی عنواناته، وقدره فائقه فی إضفاء لمسه فنیه علیها، وقد طغی استعمال نمط العنوان المفرد المرکب علی غیره من الانماط فی مجامیعه. مودیا وظیفته البنائیه، فکان عنصرا مهما فی الدلاله والتشکیل الشعری، والانزیاح والإیحاء المتعدد.

    کلید واژگان: جمالیات العنوان, الترکیب, الدلاله, عبد الکریم کاصد
    Makarem Hasan Alhasan, Ahmadreza Heidaryan Shahri *, Ali Albudaery, Bahar Seddighi

    This study seeks to critically approach the threshold of the title, analyze the beauty in it, its effect on the reader, its relationship to the literary text, its connection to poetic texts, its importance in revealing the text and its secrets, and its relationship to other thresholds that constitute an entrance to the study of the text, its aesthetic enrichment, and standing on the most important distinguishing feature. These titles and their types, and monitor the manifestations of their change, and then indicate the functions of the title, which became introductory signs of the aesthetic texts and a gateway to the poet's works. The research adopted the descriptive-analytical approach in studying the most prominent texts that are closely related to the title of each of the poet’s collections, and to stand on the change that occurred to him in terms of construction, composition and form, and to indicate his semantic function that distinguished him with him, and its interrelation with the text by describing the title as a text parallel to the poetic text, and a means of The means of influencing the recipient, as well as its importance in revealing the diversity of the poet's experience and culture, and his influence on the literary and historical heritage, and the role of this in the diversity of the title and enriching its connotations.

    Keywords: Aesthetics, Title, Aggregates, Abdul Karim Kased
  • زهرا حقایقی، بهار صدیقی*، احمدرضا حیدریان شهری

    نقد جامعه شناختی رمان، یکی از انواع پرکاربرد نقد ادبیات داستانی است که بر اساس پیوند میان ساختار اجتماعی و ساختار ادبی، خوانشی جامعه شناختی از متن ادبی ارائه می دهد. در این روش وضعیت طبقات مختلف جامعه، رفتارها و کنش های مختلف ساختارهای اجتماعی در دوره معینی از تاریخ، مورد واکاوی قرار می گیرد و چگونگی بازنمایی هنرمندانه جامعه در جهان تخیلی اثر ادبی، نقد و تحلیل می شود. الیاس خوری در رمان اولاد الغیتو اسمی آدم تحت تاثیر ساختارهای اجتماعی که در آن زندگی کرده است، دست به آفرینش اثر ادبی زده است که ضمن نشان دادن نگرش و چالش های مهاجر در کشور مهاجرپذیر، با نگاه واقع گرایانه اجتماعی به موضوع فلسطین و مقاومت پرداخته است. با توجه به مطرح شدن ادبیات مقاومت و مسئله مهاجرت در این رمان، انجام پژوهشی جامعه شناختی در راستای روشن ساختن پیوندهای متن ادبی و جامعه ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر به روش توصیفی-تحلیلی، بر بنیان نظریه ساخت گرایی گلدمن به بررسی این رمان پرداخته است. این جستار با هدف بررسی بسترهای تاریخی، اجتماعی و سیاسی با نگرشی انتقادی در پی تبیین لایه های درونی رمان از دیدگاه نقد جامعه شناختی گلدمن است که در دو مرحله دریافت و تشریح، رهیافت این پژوهش نشان می دهد: اجزای رمان اولاد الغیتو دارای پیوند نظام مند در سه بخش است که کلیت رمان با پرداختن به بسترهای تاریخی، اجتماعی و سیاسی به بیان علت و شرایط مهاجرت راوی می پردازد. در مرحله دریافت با اشاره به واقعیت های تاریخی در قالب شخصیت های فرعی تماتیک و نمادگونه و متمرکز بر مکان قهرمان به مسئله فلسطین و سکوت جهان در برابر آن پرداخته است، ضمن آنکه راویان (الیاس خوری، آدم دنون، مراد) به عنوان قهرمان مسئله دار که با انتقاد از جامعه فاقد ارزش های راستین به حاشیه رانده شده است سعی در تغییر سطح آگاهی فعلی به ممکن را دارند. در سطح تشریح، نویسنده به ترسیم حوادث تاریخی با رمز سکوت پرداخته است و با گزینش قالب مهاجر آواره و با هدف ایجاد آگاهی، ساختارهای معنادار را ارائه نموده است و جهان بینی حاکم بر اثر بازتاب طبقه آوارگان فلسطینی و بیان نگرش انتقادی نویسنده به سکوت جهان درباره این فاجعه انسانی است.

    کلید واژگان: نقد جامعه شناختی, رمان مهاجرت, لوسین گلدمن, الیاس خوری, اولاد الغیتو اسمی آدم
    Zahra Haghayeghi, Bahar Seddighi *, Ahmadreza Heidaryan Shahri

    Sociological criticism of the novel is one of the widely used types of literary criticism, which provides a sociological reading of the literary text based on the relationship between the social structure and the literary structure. In this method, the status of different classes of society, behaviors, and actions of different social structures in a certain period of history are analyzed, and how the artistic representation of the society in the imaginary world of the literary work is criticized and analyzed. Elias Khoury has created a literary work in the novel Awlad Al-Ghetto- Esmi Adam, Under the influence of the social structures in which he lived, which, while showing the attitude and challenges of immigrants in a country that accepts immigrants, has dealt with the issue of Palestine and resistance with a social realistic view. Considering the introduction of resistance literature and the issue of migration in this novel, it seems necessary to conduct sociological research to clarify the links between the literary text and society. The present research has investigated this novel using the descriptive-analytical method, based on Goldmann's constructivism theory. This essay aims to examine the historical, social, and political contexts with a critical attitude to explain the inner layers of the novel from the point of view of Goldman's sociological critique, which shows the approach of this research in two stages of understanding and explaining. The components of the novel Awlad Al-Ghetto have a systematic connection in three parts, the whole novel deals with the historical, social and political contexts and explains the reasons and conditions of the narrator's migration, In the stage of reception, by referring to historical facts in the form of thematic and symbolic sub-characters and focusing on the hero's place, he addressed the issue of Palestine and the world's silence against it, while the narrators (Elias Khoury, Adam Danun, Murad) as problematic heroes who criticize It has been marginalized from the society that lacks true values, they are trying to change the current level of awareness to the possible and at the level of explanation, the author has drawn the historical incidents of silence and presented meaningful structures by choosing the format of the displaced immigrant and with the aim of raising awareness and The ruling worldview is the result of the reflection of the Palestinian refugee class and the author's critical attitude towards the world's silence about this human tragedy

    Keywords: ociological criticism, Immigration Novel, Lucien Goldmann, Elias Khoury, Awlad Al-Ghetto- Esmi Adam
  • عطاءالله ریکی کوته، بهار صدیقی*

    استعاره مفهومی ابزاری نو از علوم شناختی است که با تکیه بر وضعیت شناختی انسان به مفهوم سازی مفاهیم انتزاعی و غیرعینی می پردازد. در این شیوه درک مفاهیم انتزاعی و ناآشنا (حوزه مقصد) به وسیله ی حوزه های مفهومی عینی و ملموس دیگر (حوزه مبدا) صورت می گیرد. مهم ترین مسیله در استعاره مفهومی وجود تناظرهایی نظام مند میان دو حوزه ی مبدا و مقصد است که از آن به عنوان نگاشت یاد می شود. قرآن کریم سرشار از مفاهیم انتزاعی همانند «کفر» و «ایمان» است که به منظور درک بهتر آن ها ضرورت دارد تا از شیوه های نوین تحلیل مفاهیم، به ویژه از استعاره مفهومی در تحلیل این مفاهیم و شیوه مفهوم سازی شان استفاده کرد. پژوهش حاضر بر مبنای روش تحلیلی-توصیفی به هدف شناسایی و تحلیل استعاره های مفهومی متعلق به مفاهیم «کفر» و «ایمان» در آیات مبارکه شش جزء آخر قرآن کریم انجام شده است تا شیوه بیان مفاهیم انتزاعی توسط قرآن کریم آشکار گردد. با تحلیل استعاره های مفهومی در این بخش از قرآن کریم می توان به این نتیجه رسید که قرآن کریم با بیان مفاهیم انتزاعی به شیوه استعاره مفهومی وضعیت شناختی انسان را مبنایی برای بیان مفاهیم کفر و ایمان قرار داده است و از آن در راستای مفهوم سازی استفاده کرده است. مفهوم «کفر» به عنوان حوزه مقصد با مفاهیمی شناخته شده همچون تاریکی، آلودگی، روی گردانی، جنگ، نیروی بازدارنده از ایمان و عدم کارایی حواس مفهوم سازی شده است و مفاهیمی همچون نور، پاکیزگی، تجارت، سفر، مسابقه و جهت راست به مفهوم سازی «ایمان» می پردازند. با تحلیل این استعاره ها می توان ایمان را به منزله نور، پاکیزگی، تجارت، سفر، مسابقه و شیء باارزشی که در جهت راست قرار دارد معرفی نمود و کفر را به منزله تاریکی، آلودگی، روی گردانی، جنگ و نیروی بازدارنده از ایمان در نظر گرفت.

    کلید واژگان: معناشناسی شناختی, استعاره مفهومی, آیات قرآن کریم, ایمان, کفر
    Ataullah Riki Kuteh, Bahar Seddighi *

    Conceptual metaphor is a new tool in cognitive science that focuses on human cognition to conceptualize abstract and non-objective concepts. In this method, abstract and unfamiliar concepts (destination domains) are understood through other concrete and tangible conceptual domains (source domains). The main challenge in conceptual metaphor is establishing systematic correspondences between the two domains of source and destination, known as mapping. The Holy Qur´an is replete with abstract concepts such as "Unbelief" and "Faith". To better understand these concepts, it is necessary to use new methods of analyzing concepts, especially conceptual metaphors. The present study used an analytical-descriptive method to identify and analyze conceptual metaphors related to the concepts of "Unbelief" and "Faith" in the verses of blessing in the last six components of the Holy Qur´an, in order to reveal how abstract concepts are expressed. By analyzing the conceptual metaphors in this part of the Holy Qur´an, it can be concluded that the cognitive status of human beings forms the basis for expressing the concepts of Unbelief and Faith. The concept of "Unbelief" as the destination domain is conceptualized by familiar concepts such as darkness, uncleanness, blindness, battle, and resistance to Faith. On the other hand, concepts such as light, cleanliness, trade, travel, competition, and the right path are used to conceptualize "Faith". Through these metaphors, faith can be seen as light, cleanliness, trade, travel, competition, and valuable objects found on the right path; while unbelief is depicted as darkness, uncleanness, blindness, battle against faith

    Keywords: cognitive semantics, conceptual metaphor, Verses of the Holy Qur´an, faith, unbelief
  • آزاده قادری، سید حسین سیدی*، بهار صدیقی

    زبان در تمام عرصه های زندگی جوامع بشری نمود دارد و از دیرباز در تمام سطوح زندگی بشر سامان دهنده روابط میان انسان ها و زیربنای شکل گیری مناسبات، منعکس کننده باور، دیدگاه و تجربیات میان انسان ها بوده است. تحلیل انتقادی گفتمان که در بستر اندیشه های جامعه شناسی تکوین یافته، رویکردی اجتماعی به زبان دارد و به بررسی سازوکارهای آن از خلال بافت سیاسی و اجتماعی می پردازد و در پی آشکارسازی روابط پنهان اجتماعی است. جستار پیش رو با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و در نظر گرفتن نظریه اجتماعی- شناختی ون دایک به گفتمان کاوی قصیده «الارض والجرح الذی لاینفتح» امل دنقل- شاعر ملتزم به جامعه عرب -پرداخته لذا این پژوهش با کاربست ارکان مربع ایدیولوژیک، قصیده را گفتمانی سیاسی- اجتماعی در نظر می گیرد و آن را سازه ای اجتماعی می پندارد و به دنبال کشف نابرابر اجتماعی و ویژگی های منفی گفتمان مسلط در راستای بازتعریف معانی و اقناع مخاطب و تبیین ایدیولوژی شاعر است. از این رو گفتمان شعری را نوعی کنش می داند که به طور اجتماعی شکل گرفته است و به جای آنکه آن را نوعی هماهنگی آرمانی و زیبایی شناختی بداند آن را نمونه ای از نهاد ادبی متغیری پنداشته که به واسطه واژگان نشان دار، شاخص گذاری، ساخت های نحوی، کاربردهای بلاغی اعم از استعاره و مجاز و...به قطبیت سازی دست زده و هژمونی گفتمان مسلط را درهم می شکند و با این کار توزیع نابرابر قدرت در جامعه کنونی را بازمی تاباند و به چالش می کشد و در نتیجه مشخص گردید که شاعر در این قصیده، بیشتر تکیه بر غیریت سازی می کند تا چهره اسراییل و سایر استعمار گران و دشمنان داخلی (حاکم عربی) را به مردم جامعه اش بنمایاند و ایدیولوژی مبارزه را در ذهن مخاطب نهادینه کند و در تلاش است مخاطب را معطوف به واقعیت و جهانی که هست کند نه دنیایی که شاعر می خواهد بسازد پس این سروده همزاد یا معادل رمزآلودی است برای حوادثی که در این زمان رخ داده است

    کلید واژگان: تحلیل گفتمان, زبان, قدرت, جامعه, ایدئولوژی, ون دایک
    Azaadeh Ghaderi, Seyed Hosein Seyyedi *, Bahar Sedighi

    Language is present in all areas of human societies and has long been the organizer of human relations at all levels of human life and the basis for the formation of relationships, reflecting the beliefs, views and experiences of human beings. Critical discourse analysis, which developed in the context of sociological ideas, has a social approach to language. The present article, based on Van Dijk's socio-cognitive Analysis Discourse method, deals with the discourse of exploring the poem"Al-arz,va Al-Jorh Allazi la yonfatah " by Amal Danqol, a poet committed to the Arab society.This research uses ideological square elements, a satisfied discourse ode. Considers social and considers it as a social structure and seeks to discover social inequality and the negative points of the dominant discourse and how to redefine the meanings and the content of the audience and explain the poet's ideology.considers the text of the poem as a socio-political discourse and considers it as a social structure that creates its own discourse through the superstructure elements of language and attention to the context of the dominant discourse in society. Redefining the meanings and contentment of the audience and explaining the ideology. He considers the literary work as a kind of action that is socially formed and instead of considering it as a kind of ideal and aesthetic harmony, he considers it as an example of a variable literary institution which is marked by words, indexing, syntactic constructions, rhetorical applications including metaphor and metaphor, engages in polarization and breaks the hegemony of the dominant discourse, thereby reflecting the unequal distribution of power in current society. As a result, it became clear that in this poem, the poet relies more on alienation to show the face of Israel and other colonialists and internal enemies (the Arab ruler) to the people of his society and to institutionalize the ideology of struggle in the minds of the audience. he tries to focus the audience on the reality and the world that exists, not the world that the poet wants to create

    Keywords: Discourse analysis, Language, power, Society, Ideology, Van Dijk
  • آزاده قادری، سیدحسین سیدی*، بهار صدیقی
    زبان در تمام عرصه های زندگی جوامع بشری نمود دارد و از دیرباز در تمام سطوح زندگی بشر سامان دهنده روابط میان انسان ها و زیربنای شکل گیری مناسبات، منعکس کننده باور، دیدگاه و تجربیات میان انسان ها بوده است. تحلیل انتقادی گفتمان که در بستر اندیشه های جامعه شناسی تکوین یافته، رویکردی اجتماعی به زبان دارد و به بررسی سازوکارهای آن از خلال بافت سیاسی و اجتماعی می پردازد و در پی آشکارسازی روابط پنهان اجتماعی است. جستار پیش رو با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و در نظر گرفتن نظریه اجتماعی- شناختی ون دایک به گفتمان کاوی قصیده «الارض والجرح الذی لاینفتح» امل دنقل- شاعر ملتزم به جامعه عرب -پرداخته لذا این پژوهش با کاربست ارکان مربع ایدیولوژیک، قصیده را گفتمانی سیاسی- اجتماعی در نظر می گیرد و آن را سازه ای اجتماعی می پندارد و به دنبال کشف نابرابر اجتماعی و ویژگی های منفی گفتمان مسلط در راستای بازتعریف معانی و اقناع مخاطب و تبیین ایدیولوژی شاعر است. از این رو گفتمان شعری را نوعی کنش می داند که به طور اجتماعی شکل گرفته است و به جای آنکه آن را نوعی هماهنگی آرمانی و زیبایی شناختی بداند آن را نمونه ای از نهاد ادبی متغیری پنداشته که به واسطه واژگان نشان دار، شاخص گذاری، ساخت های نحوی، کاربردهای بلاغی اعم از استعاره و مجاز و...به قطبیت سازی دست زده و هژمونی گفتمان مسلط را درهم می شکند و با این کار توزیع نابرابر قدرت در جامعه کنونی را بازمی تاباند و به چالش می کشد و در نتیجه مشخص گردید که شاعر در این قصیده، بیشتر تکیه بر غیریت سازی می کند تا چهره اسراییل و سایر استعمار گران و دشمنان داخلی (حاکم عربی) را به مردم جامعه اش بنمایاند و ایدیولوژی مبارزه را در ذهن مخاطب نهادینه کند و در تلاش است مخاطب را معطوف به واقعیت و جهانی که هست کند نه دنیایی که شاعر می خواهد بسازد پس این سروده همزاد یا معادل رمزآلودی است برای حوادثی که در این زمان رخ داده است
    کلید واژگان: تحلیل گفتمان, زبان, قدرت, جامعه, ایدئولوژی, ون دایک
    Azaadeh Ghaderi, Hosein Seyyedi *, Bahar Sedighi
    Language is present in all areas of human societies and has long been the organizer of human relations at all levels of human life and the basis for the formation of relationships, reflecting the beliefs, views and experiences of human beings. Critical discourse analysis, which developed in the context of sociological ideas, has a social approach to language. The present article, based on Van Dijk's socio-cognitive Analysis Discourse method, deals with the discourse of exploring the poem"Al-arz,va Al-Jorh Allazi la yonfatah " by Amal Danqol, a poet committed to the Arab society.This research uses ideological square elements, a satisfied discourse ode. Considers social and considers it as a social structure and seeks to discover social inequality and the negative points of the dominant discourse and how to redefine the meanings and the content of the audience and explain the poet's ideology.considers the text of the poem as a socio-political discourse and considers it as a social structure that creates its own discourse through the superstructure elements of language and attention to the context of the dominant discourse in society. Redefining the meanings and contentment of the audience and explaining the ideology. He considers the literary work as a kind of action that is socially formed and instead of considering it as a kind of ideal and aesthetic harmony, he considers it as an example of a variable literary institution which is marked by words, indexing, syntactic constructions, rhetorical applications including metaphor and metaphor, engages in polarization and breaks the hegemony of the dominant discourse, thereby reflecting the unequal distribution of power in current society. As a result, it became clear that in this poem, the poet relies more on alienation to show the face of Israel and other colonialists and internal enemies (the Arab ruler) to the people of his society and to institutionalize the ideology of struggle in the minds of the audience. he tries to focus the audience on the reality and the world that exists, not the world that the poet wants to create
    Keywords: Discourse analysis, Language, power, Society, Ideology, Van Dijk
  • تغرید حسون السیلانی، بهار صدیقی*، مها خیر بک ناصر
    ظهر فی القرن العشرین العدید من العلوم النقدیه الحدیثه، فکان مصطلح علم السیمیاء هو احد هذه العلوم الذی ثبت وجوده من قبل علماء النقد الغربی الحدیث، وهم من عرفوا علم السیمیاء بانه علامات ودلالات لغویه کانت موجوده قبلا فی الادب العربی، فترکزت دراسه هذا البحث حول سیمیاییه الشخصیات الدینیه مثل شخصیه (الإمام الحسین، والإمام الرضا، وشخصیه السیده زینب) فتناول البحث دراسه السیمیاییه لهذه الشخصیات لانها من الشخصیات الموثره فی المجتمع الإسلامی. ولها علامات ومدلولات خاصه بها. فکان محور هذا البحث التحلیل السیمیایی لهذه الشخصیات فی شعر الشاعر الفیاض1، فیبین لنا الشاعر ما یعانی منه المجتمع فی زمنه، فیذکر فی اشعاره هذه الشخصیات وما عاشته، وکانت لها ممیزات وعلامات لها تاثیر فی تغیر الواقع الذی کان یعیشه ابناء وطنه ، ویستفید الشاعر من هذه الشخصیات الدینیه فی توضیح غرضه الشعری، ولانها قریبه من الواقع یستطیع من خلال توظیفها ان یوضح التشابه بین ما مرت به هذه الشخصیات فی زمنها وبین الواقع الاجتماعی الذی یعیشه وطنه، وما یسوده من الظلم والفقر والطغیان، فلم یستطیع الشاعر ان یوضح ویرسم هدفه بدون الاستعانه بهذه الشخصیات وسیماییتها، فکان شعر الفیاض یحتوی علی ثروه وفیره وغزیره بالرموز والاشارات والمعانی لهذه الشخصیات التی تحتاج الی دراسه وتحلیل لمعرفه مدی حرص وتالم الشاعر علی بلده، ومن النتایج البحث هو توضیح العلامات والرموز التی حملتها الشخصیات الدینیه فی شعر الفیاض، التی کانت مخفیه بین ابیات قصایده ، فمثلت هذه العلامات موضوعا اساسیا لربط العلاقه بین زمن الشخصیات التی ذکرها وبین الواقع الذی یعیش به الشاعر، فمثل الشعر المعاصر السیمیاییه بکل لغاتها ورموزها، وبالاخص ما اشار إلیه بیرس الذی عبر عن السیمیاییه بالدلاله والصوره التی ترسمها علاقه الدال بالمدلول.
    کلید واژگان: السیمیائیه, الشخصیات الدینیه, الامام الحسین (ع), الإمام الرضا (ع), السیده زینب(ع)
    Taghreed Hasson Alselawi, Bahar Seddighi *, Maha Kher Bak Naser
    In the twentieth century, many modern critical sciences appeared, so the term semiotics was one of these sciences whose existence was proven by modern Western critics, who defined semiotics as linguistic signs and connotations that existed before in Arabic literature.  Religious studies and determining their signs, implications and importance in poetry after determining the connotations, symbols and signs of these characters, and their relationship to society. The focus of this research was the semiotics of religious personalities in the poetry of the poet Al-Fayyad. The poet shows us what the society suffers from at all times by mentioning the signs that refer to this suffering. Through these religious personalities, he wanted to clarify their semiotics and what happened to them in their time and what they experienced and suffered?  So, he chose religious figures who were close to people, and through employing them, he could clarify the similarity between what these personalities went through in their time and the social reality experienced by the people of his country and the prevailing injustice, poverty and tyranny.  Especially contemporary poets such as our poet Abdul-Jabbar al-Fayyad, and the purpose was not to remind them that they are the descendants of the Messenger (peace be upon him) and they must follow their path only.  The poet has vocabulary specific to the incident of tuff, not only intended to fight, but he wanted to take lessons and wisdom from that incident and not repeat the mistake that Muslims made before when they failed and did not stand with the Imam to support the religion and save the oppressed people.  The semiotics were clear in his poetry and loaded with symbols, signs and connotations with multiple meanings and related to the social and historical reality that was not restricted to a specific time.  *PhD student of Arabic language & literature, Ferdowsi University of Mashhad, Mashhad Iran.  alselawee252@gmail.com .**Assistant Professor of Arabic language & Literature, Ferdowsi University of Mashhad, Mashhad, Iran (corresponding author). seddighi@um.ac.ir***Professor of Arabic language & Literature, University of Lebanon, Beirut, Lebanon. maha_h86@hotmail.com    The poet used the term personality according to its concept known by poets of contemporary literature, so the personality became a means for al-Fayyad to express its connotations and features through the concept of semiotics.  The study on the one hand, as literary criticism had the greatest effort in clarifying the characters and their concept and studying them at the level of poetry and poetic poems in particular.  The poet referred to it in the content of his poetry, creating a kind of integration between events and linking them to the desired goal. We found Al-Fayyad’s poetry containing abundant wealth and abundant symbols, signs and meanings that need study and analysis to know the extent of the poet’s concern and pain for his country, and we will try to decipher the symbols and show the semantic signs through a study  The semiotics of some of his poems that contain religious figures based on modern theories that discovered this science and proved its existence.  On the semiotic symbols and we explain them to the reader by analyzing the poems and explaining what is hidden in their verses, and many different studies have emerged about the semiotic method, and that this science consists of different elements, symbols and signs and has semantic relations based on the theory of signifier and signified, so studies branched out about this science from different sides, and every researcher tries  To achieve the goal he wanted to reach in his study after relying on the studies that preceded him with an attempt to renew in writing research in a modern style that no researcher had previously touched on, and studying the semiotics of religious personalities associated with Ahl al-Bayt (peace be upon them) and their impact on changing society in the poetic field, which the researchers did not touch much  The study of semiotics in the field of prose increased, especially the story, theatrical and other prose arts. The research aimed to study the semiotics of religious figures in poetry, especially the poet Fayadh, which none of the researchers touched on studying the poetry of this contemporary poet from this aspect, as the poet is considered one of the contemporary poets and is still  He is alive, as we benefited from his poetry and were able to analyze the vocabulary of his poems that we analyzed. The poet Al-Fayyad is considered one of the poets who They were proud of the emergence of the religious trend in their poetry and as creatively in employing vocabulary that bears indications of the praise of these great personalities whom God has honored and made their shrines immortal to this day.  To clarify the reason for mentioning the character in Arabic poetry and analyzing it and relying on the principle of linking between mentioning the character and the occasion in which it was mentioned through the signs and signs that the poet referred to in the content of his poetry, and creating a kind of integration between the events and linking them to the desired goal, and the poet used semiotics in the appropriate place to deliver his goal,  The signifier's statement and its connection with its meaning was perfected by referring to the signification that carried several symbols and connotations that we were able to decipher and clarify for the reader through our reliance on Saussure's theory in the concept of semiotics.
    Keywords: Semiotics, religious figures, Imam Hussein (pbuh), Imam Reza (pbuh), Sayyida Zainab (pbuh)
  • طاهره جهانتاب، احمدرضا حیدریان شهری*، بهار صدیقی، سید حسین سیدی

    "برید اللیل"، رمان برگزیده بوکر عربی، روایت پریشان حالی شخصیت های روان رنجوری است که در کش و قوس جنگ های داخلی لبنان و مهاجرت های اجباری، درگیر روان پریشی های متعددی گردیده اند. برکات در این رمان به خوبی توانسته است بازخوردهای روانکاوانه افراد جامعه اش را با دقتی شگرف به تصویر بکشد. این نحوه پرداخت شخصیت ها، ضرورت انجام پژوهشی با رویکرد روانشناختی را تبیین می کند. در پژوهش حاضر که به شیوه تحلیل محتوا صورت گرفته است، برآنیم تا با چنین رویکردی و با توجه به نظریه طرح واره درمانی جفری یانگ، از دلایل شکل گیری طرح واره های ناسازگار اولیه در وجود سه شخصیت این رمان پرده برداریم و راهبردهای برون رفت آنان از این طرح واره ها را بررسی کنیم. نتایج پژوهش حاکی از آن است که: فقدان الگوهای کارآمد، بستری مناسب را برای پدیدآیی طرح واره های ناسازگار اولیه در روان شخصیت های مذکور فراهم آورده است. استیصال این شخصیت ها در برابر طرح واره های غیرشرطی محرومیت هیجانی، بدرفتاری و وابستگی، موجب پناه بردن آنان به طرح وارهای شرطی اطاعت و ایثار گردیده است. همه این شخصیت ها در نهایت برای رویارویی با طرح واره های غیرشرطی خویش به سبک جبران افراطی روی آورده اند.

    کلید واژگان: هدی برکات, برید اللیل, جفری یانگ, طرح واره شرطی, طرح واره غیرشرطی
    Tahere Jahantab, Ahmadreza heidaryan shahri *, Bahar seddighi, Seyed Hosein Seyedi

    Barid al-layl the novel of selected of International Prize for Arabic Fiction, narrative of discomposure and conflicts of neurotic characters during civil war of Lebanon and forced immigrations get many psychosis. Hoda Barakat could show well inter action and intra action and psychological feedback of people of her society in this novel. This manner of creation of characters explain the necessity of doing an analysis with psychological approach. This research did by analyzing content method, we want to use this method and by looking into theory of Schema Therapy of Jeffrey Young disclose causes of creation Early maladaptive schemas into three characters of this novel and we examine their exit strategies from these schemas. The research results indicate that the lack of efficient patterns in the lives of these characters has led to the formation of early maladaptive schemas in them. The despair and helplessness of these characters against unconditional schemas of Subjugation and abuse and dependence leads them to resort to conditional schemas of subjugation and slef-sacrifice. Finally all these characters to face these schemas have turned to Extreme Schema Compensation.

    Keywords: Barakat, Barid al-layl, Young, Conditional schemas, Unconditional schemas
  • طاهره جهانتاب، احمدرضا حیدریان شهری*، بهار صدیقی، سید حسین سیدی

    برید اللیل روایت جامه برکشیدن از نشخوارهای فکری کاراکترهایی است که شرایط نابسامان اجتماعی و فرهنگی محیط پیرامونی شان، زمینه ساز پدیدآیی روان پریشی های متعددی در آن ها گشته است. دقت و نکته سنجی فراوان نویسنده رمان، هدی برکات، در پرداخت افکار شخصیت ها و نیز کنش های فردی و بین فردی آن ها، ضرورت انجام پژوهشی با رویکرد روان شناسی را آشکار می کند. در پژوهش پیش رو که به شیوه تحلیل محتوا نگاشته شده است، بر آنیم تا با رویکردی این چنینی، از مجموعه عوامل دخیل در شکل گیری حوزه طرح واره طرد و بریدگی در وجود نخستین شخصیت پرداخته شده در این رمان پرده برداشته و طرح واره های شکل گرفته در ذهن او و سبک های مقابله ای به کار گرفته شده برای رویارویی با این طرح واره ها را بررسی کنیم و مشکلاتی که از برخورد این طرح واره ها و سبک های مقابله ای رخ نموده را تحلیل و واکاوی نماییم. نتایج پژوهش حاکی از آن است که: نویسنده رمان برای به تصویر کشیدن نحوه پدیدآیی حوزه طرح واره طرد و بریدگی، سوژه مناسبی را برگزیده است، شخصیتی با عواطف و احساسات سرکوب شده که در کودکی رهاشده و در تنهایی به گذران زندگی پرداخته است. این شرایط سبب شده که طرح واره رهاشدگی بیشترین بخش از فضای ذهنی او را اشغال کند. الگوبرداری از رفتار مادر نیز، او را ترغیب کرده که جهت مقابله با طرح واره هایش، بیشتر از سبک مقابله ای جبران افراطی بهره بجوید. مجموعه این طرح واره ها و سبک های مقابله ای، منجر به بروز مشکلاتی در حیطه های شناختی، عاطفی و بین- فردی وی شده است.

    کلید واژگان: روان شناسی, شخصیت, طرح واره, سبک های مقابله ای, برید اللیل
    Tahere Jahantab, Ahmadreza Heidaryan *, Bahar Seddighi, Seyed Hosein Seyyedi

    Brid al-Layl is the narration of exposing and undressing  the intellectual rumination of characters whose unhealthy social and insanitary cultural conditions of their surroundings, as well as the gaps in it, have underlied  the appearance of multiple psychoses in their existence. Hoda Barakat, the author of the novel, pays great attention to creating of the thoughts of these characters, as well as their individual and interpersonal actions, That Reveals the necessity of doing a research with psychological approach. In the forthcoming research that has been written by analyzing content method and ways, we want to use the same method disclose The set of factors involved in creation Schema domains of Disconnection and Rejection and his early maladaptive schemas into first character created in this novel. Then we want to analyze schemas of his mind and coping style using for encountering this schemas and difficulties that occurred as a result of conflict of this schemas and coping styles. Results of this analysis show that: writer of this novel chose the suitable subject for showing manner of Occurrence and happening schema domain of Rejection, character with suppressed kind feeling and emotions that was left in childhood and lived alone with many psychological problems and difficulties. This situation cause schemas Abandonment occupy most of his mind state. Also copying of his mother behavior encourage him to use more coping styles Extreme Schema Compensation for contrasting with his schemas. Although in adulthood the situation was provided for him to receive affection and attention but cognitive distortion inhibit betterment of his schemas. The collection of this schemas and coping styles cause problem in cognitive, emotional and intra persons approach and lead to problems and form and bring abnormal and unusual thoughts and feelings in his mind and inhibit building a correct relationship with other people.

    Keywords: psychology, Character, Schemas, Coping styles, Barid al-layl
  • فرزانه زارعی، بهار صدیقی*، احمدرضا حیدریان شهری، محمدجعفر یاحقی

    تحلیل اسطوره‏ شناختی خویشکاری های قهرمانان در داستان ها، بیانگر حقایق تازه ای درباره ی نهاد بشر و علایق و آرزوهای وی است. زن قهرمان در قالب نمود اساطیری آن یکی از مهم ترین انواع شناخت اساطیری در جوامع کهن مادر تبار است که ارزش شایانی در پژوهش ‏های تاریخی، ادبی، روانشناختی و اسطوره ‏بنیاد دارد. در این جستار اهمیت زن و نقش ویژه او در شکل گیری روایت های اسطوره و هم چنین پیوند آن با سازه‏ های طبیعت آغاز یعنی آب، خاک، گیاهان و درختان... نقد و بررسی می شود. هدف این پژوهش بررسی، نقد و تحلیل اسطوره ‏گرای زن قهرمان در دو روایت اسطوره ای تیامات و مردوک وشهنواز و ارنواز و فریدون با تکیه بر نظریه راگلن می باشد. نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند تا با شیوه نقد اسطوره گرا وتفسیر تطبیقی کهن الگوی زن قهرمان در دو روایت اساطیری «تیامات - مردوک» و «شهناز -ارنواز و فریدون» بپردازند و هم چنین به پیوند مشترک این دو روایت با سازه های طبیعت اشاره نمایند. برآیندنهایی  پژوهش حاضرتاکید کننده این باور است  که هر دو روایت در یک خویشکاری بنیادین با آب، به عنوان اساسی ترین عنصر هستی پیوند خورده اند. در هردو روایت زن قهرمانان: تیامات در اساطیر میان رودان و شهناز و ارنواز در اساطیر ایران همان خدا بانوان آب و در حقیقت مادران ازلی هستند که آفرینش همه جانداران از آن ها صورت می پذیرد. نقش خدای نرینه در قالب فریدون و مردوک نمودی کم رنگ تر دارد. آنچه در هر دو روایت ملموس و و قابل مشاهده می باشد؛ این است که ژرف ساخت هر دو روایت رهاسازی آب و فزون‏ساخت فراوانی و باروری در دو سرزمین ایران و میانرودان است

    کلید واژگان: زن قهرمان, الهه آب, تیامات, شهناز, ارنواز, راگلن
    Farzaneh Zarei, Bahar Seddighi*, Ahmadreza Heidaryan Shahri, MohammadJafar Yahaghi

    The mythological analysis of the roles of the heroes in the stories reveals new facts about the human institution and its interests and aspirations. The heroine in the form of a mythical representation is one of the most important types of mythological cognition in ancient societies of maternal descent, which is of great value in historical, literary, psychological and mythological research. In this article, the importance of women and their special role in the formation of mythological narratives as well as its connection with the structures of nature, ie water, soil, plants and trees ... are criticized. The purpose of this study is to study, critique and analyze the mythology of the heroine in two mythical narratives of Tiamat, Marduk, Shahnavaz, Arnavaz and Fereydoun based on Raglen theory. In this article, the authors have tried to deal with the mythical critique and comparative interpretation of the archetype of the heroine in two mythological narratives "Tiamat-Marduk" and "Shahnaz-Arnavaz and Fereydoun" and also to point out the common connection between these two narratives with the structures of nature The following results indicate that in both narrations, the female heroes: Tiamat in the myths of Mesopotamia and Shahnaz and Arnavaz in the myths of Iran are the gods of water and in fact the eternal mothers from whom the creation of all living beings takes place. The role of the male god in the form of Fereydoun and Marduk has a lesser appearance. What is tangible and visible in both narrations

    Keywords: Female heroine, goddess of water, Tiamat, Shahnaz, Arnavaz, Raglen
  • حانیه مجیدی فرد، بهار صدیقی*

    ازدادت مساله الخلاص اهمیه فی العصر الحاضر مع ظهور نهضه التنویر والتطور العلمی الحدیث وظهرت المدرسه الواقعیه الاشتراکیه والقضایا الفلسفیه الجدیده حول المارکسیه والمسیحیه ومساله التطور العقلی فی هذا العصر وطرحت هذه القضایا الفلسفیه، المفاهیم والشعارات حول الحریه والعداله والرفاهیه. وبسبب تاثیر الاوضاع السیاسیه علی المجتمع ازدهر الادب الملتزم فی العصر الحدیث لیلبی الحاجات الإنسانیه والفردیه والاجتماعیه ایضا، ینتشر هذا النوع من الادب علی نطاق واسع فی الادبین العربی والفارسی، اما وقد ترک میخاییل نعیمه واحمد شاملو العدید من الآثار التی تتناول قضیه تحرر الإنسان من وجهه نظر انثروبیولوجیه وفلسفیه وسیاسیه واجتماعیه لکن غرض الباحثین فی هذا المقال، یتجلی فی العثور علی مظاهر المارکسیه والمسیحیه والتطور العقلی عند میخاییل نعیمه 1889)م) واحمد شاملو (1925م) واوجه الشبه والخلاف عند هذین الادیبین فی استخدام هذه القضایا الثلاثه وفی العثور علی اهدافهما لطرح هذه القضایا فی اعمالهما ایضا، بمنهج وصفی- تحلیلی وفقا للمدرسه الامریکیه وتشیر النتایج المستخلصه من هذه الدراسه إلی ان هذه المذاهب الثلاثه واضحه فی اعمال هذین الادیبین ویختلفان فی استخدام هذه المضامین فی اعمالهما وفقا لخطاباتهما ونعیمه هو الادیب الصوفی ویستخدم المفاهیم المعنویه من مفاهیم هذه المظاهر الشمولیه للتحرر ولکن شاملو هو الشاعر الملتزم الإنسانی ووظف المفاهیم الاجتماعیه من هذه المضامین الشمولیه والتحرریه وإن هدف نعیمه لطرح هذه القضایا، التحرر المعنوی وهدف شاملو لطرح هذه القضایا، التحرر الاجتماعی فی اعمالهما وکانت قراءه نعیمه لهذه القضایا الفکریه من الجوانب الإیدیولوجیه والفردیه والمعرفیه وفق المنهج الحداثی متناسبه مع الحداثه الإنجلیزیه التی اهتمت بسوسیولوجیا الفضیله، وقد ادت شخصیته الصوفیه إلی عدم تجلی الفلسفه المارکسیه فی اعماله بشکل کامل، إذ بقیت فی مرحله الوعی، لذا فهو لیس مارکسیا. وکانت قراءه شاملو لهذه المذاهب من النواحی الإیدیولوجیه والاجتماعیه والسیاسیه وفق المنهج الحداثی المتضمن للحداثه الامریکیه فی مجال التحرر السیاسی

    کلید واژگان: القراءه الحداثویه, التحرر, المارکسیه, المسیحیه, التطور العقلی, میخائیل نعیمه, احمد شاملو
    Haniye Majidi Fard, Bahar Seddighi *

    Contemporarily freedom has gained paramount importance with the emergence of intellectual movements. Political issues in societies resulted in committed literature so as to address the individual and social needs emerged in this new era. For instance, the works of such prominent writers as Mikhail Naimy and Ahmed Shamlou have left many works on the issue of human freedom. The aim of this research was seek the manifestations of Marxism, Christianity and intellectual progress in the works of Mikhail Naimy (1889) and Ahmad Shamlou (1925). It also endeavored to describe and analyze differences and similarities in the works of these writers in terms of these issues.The results showed various manifestations of Marxism, Christianity and intellectual progress in the two writers’ works. Additionally, the difference in the manifestation of these subjects resides in the very discourse they chose for their work. Naimay's goal in raising these issues was spiritual freedom and Shamlou's goal was social freedom. Naimy’s reading of the three issues in the modern era is in accordance with contemporary ideology and his works can be analyzed individually and cognitively based on virtue  (English modernity), but because of his character, the manifestation of Marxist philosophy will not be complete and practical in his works and will be established only in the stage of consciousness; therefore he is not considered a Marxist, but Shamlou’s reading of the three issues is consistent with the ideology of the modern age, and his work can be analyzed socially and politically in the context of American modernity.

    Keywords: Modernist Reading, Emancipation, Marxism, Christianity, Intellectual Progress, Mikhail Naimy, Ahmad Shamlou
  • طاهره جهانتاب، احمدرضا حیدریان شهری*، بهار صدیقی، سید حسین سیدی

    از جمله شاخصه های بارز متون روایی معاصر، کاربست فنون روایی چندلایه در آن است. رمان «سیدات القمر» جوخه الحارثی نمونه ای درخشان از این دست رمان ها است. مخاطب پس از مطالعه صفحات آغازین رمان درمی یابد با اثری چندلایه مواجه است که جهت ورود به دنیای آن باید خود به عنوان کنشگر ثانویه متن با در کنار هم چیدن بخش های مختلف رمان، به آن راه جوید. پژوهش حاضر بر آن است تا به شیوه تحلیل محتوا به بررسی ساخت مایه های روایی و به طور اخص شگردهای زمانی این رمان بپردازد. انتخاب این موضوع برای نویسندگان از آن جهت اهمیت داشته که حارثی با دقت و موشکافی فراوانی، به پرورش عنصری پرداخته که ژرار ژنت، نظریه پرداز فرانسوی با دقت فراوانی تمامی جوانب آن را بررسی کرده است. از این رو بر آن شدیم تا این مولفه را در رمان مزبور براساس نظریه روایی ژنت تحلیل و واکاوی نماییم. بررسی ها نشان داد که نویسنده با قرار دادن طرح روایت بر ساختاری غیرخطی و به کمک تکنیک هایی همچون زمان پریشی و سیلان ذهن توانسته است رمانی مدرن و چندلایه خلق کند. در این رمان نویسنده به اقتضای مقاصد خویش از کمیت های نوشتاری متفاوتی برای بیان ابژه ها استفاده کرده است. بسامد مکرر، بیش از دیگر بسامدها به کار رفته و به نوعی به سبک نگارش نویسنده بدل گشته است.

    کلید واژگان: رمان, روایت, راوی, زمان, بسامد, شتاب, ژنت
    Tahere Jahantab, Ahmadreza Heidaryan *, Bahar Seddighi, Seyed Hosein Seyedi

    As of outstanding indicators of contemporary narrative texts is the function of complicated narrative techniques in it. As in first reading of these novels, Addressee become astray in involute corridor of the novel and even misunderstand Sayyiedat el-Qamar novel of Jokha Al-harti is a vivid example of these novels. After reading the first pages of novel, Addressee understand. He accost with multilayer opus that for entrée to its world he-as the second agent of text-should carry awareness light and by putting together the different parts of that novel he can enter its world. Deals with the narrative structures and especially the temporal techniques of this novel. The choice of this subject was important for the authors because Al-harti has cultivated this element with great care and scrutiny, an element which the French theorist Gerard Genette has studied with great care. Therefore, we decided to analyze this component in the novel based on Genet's theory of narrative theory. Studies have shown that: by putting plan of narrative in nonlinear framework and using techniques such as anachronies and stream of consciousness, the author could create a modern multiple novel. According to her goals At this novel was used a constant written quontity for declaration of issues. Frequent frequency used more than other frequencies, Continual frequency became the genre depiction of the author.

    Keywords: novel, Narrative, Narrator, time, Frequency, duration, Genette
  • زهرا حقایقی، احمدرضا حیدریان شهری*، بهار صدیقی
    ریالیسم انتقادی به عنوان مکتبی ادبی، جایگاه ویژه ای در نقد ادبیات داستانی دارد؛ مکتبی که با رویکردی عینی به واقعیات، به بازتاب زندگی اجتماعی می پردازد. صموییل شمعون در رمان عراقی فی باریس تحت تاثیر ساختار اجتماعی که در آن زندگی کرده است، به بازتاب نگاه مهاجر در سرزمین دیگری می پردازد. با توجه به ضرورت پرداختن به پدیده مهاجرت و تاثیرات منفی نهان و آشکار آن بر جوامعی که از آن مهاجرت صورت می گیرد، پژوهش حاضر می کوشد تا به بررسی تاثیر استعمار و سیاست های حکومت بر جامعه عراق، به ویژه تاثیر این سیاست ها بر اقلیت های قومی سرزمین عراق از دید یک مهاجر بپردازد. هدف این جستار، بررسی چالش های آسیب زای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی عصر نویسنده در عراق، برمبنای مولفه های ریالیسم انتقادی است تا بن مایه های موثر بر مهاجرت تبیین شود. دستاوردهای پژوهش نشان می دهد نویسنده با سبکی ریالیستی و انتقادی با بیانی طنزآمیز، حوادث و اوضاع سیاسی، تاریخی و اجتماعی جامعه خود را نشان داده است. شمعون به عنوان یک آشوری مهاجر و نماینده طبقه اجتماعی که از آن برخاسته است، به انتقاد از عدم تغییر سیاست های حکومت های حاکم بر عراق در دوره های مختلف تاریخی نسبت به اقلیت های مقیم در عراق می پردازد. نویسنده با اثرپذیری از محیط اجتماعی و سیاسی عراق، به ویژه شرایط حاکم بر اقلیت آشوری، به خوبی توانسته است با بازنمایی تاریخ، نقش استعمار را در جنگ های طایفه ای روشن کند و با بازتاب چالش های اقتصادی و ترسیم چهره مهاجر آواره، به انتقاد از فضایی بپردازد که جوامع و سیاست های حاکم بر آن، فرد را چه در فضای مهاجرت و چه در وطن خود، از حقوق قانونی و انسانی اش محروم می کند.
    کلید واژگان: رئالیسم انتقادی, استعمار, رمان مهاجرت, صموئل شمعون, عراقی فی باریس
    Zahra Haghayeghi, Ahmadreza Heidaryan Shahri *, Bahar Seddighi
    Critical realism as a literary school has a special place in the critique of fiction, a school that reflects social life with an objective approach to facts. Samuel Shimon in his novel An Iraqi in Paris  under the influence of the social structure in which he lived, reflects the immigrant gaze in another country which he lived. Considering the necessity of addressing the phenomenon of migration and its hidden and obvious negative effects on the communities from which migration takes place, The present study uses a descriptive - analytical method to examine the impact of colonialism and government policies on Iraqi society , especially the impact of these policies on the ethnic minorities of Iraq from the perspective of an immigrant. The purpose of this paper is to examine the harmful political, economic and social challenges of the author's era in Iraq , based on the components of critical realism , in order to explain the effective factors on migration. The achievements of the research show that the author has shown his events and political, historical and social conditions of his society with a realistic and critical style with a humorous expression. As an Assyrian immigrant, As an immigrant Assyrian, Shimon represents the social class from which he emerged, criticizing the failure to change the policies of the governments in different historical periods towards the minorities living in Iraq. Influenced by the social and political environment of Iraq, especially the conditions of the Assyrian minority, the author has been able to clearly explain the role of colonialism in sectarian wars by representing history and criticized the space in which societies and their governing policies deprive people of their legal and human rights whether in the immigration environment or in their own homeland by depicting the face of a homeless immigrant.
    Keywords: Critical realism, Colonialism, Immigration Novel, Samuel Shimon, An Iraqi in Paris
  • زهرا حقایقی، احمدرضا حیدریان شهری*، محمدجعفر یاحقی، بهار صدیقی

    ریالیسم انتقادی به عنوان شاخه ای از مکتب ادبی ریالیسم تلاش می کند،تجربه ای عینی از واقعیت را با نگاهی به معضلات اجتماعی انسان در عصر جدید به خواننده منتقل کند و با نگرشی اصلاح طلبانه به انتقاد از اوضاع حاکم برجامعه بپردازد.سموییل شمعون1در نخستین رمان خود عراقی فی باریس توانسته است جایگاه ویژه ای درگستره داستان نگاری در ادبیات عربی کسب نماید؛رضا قاسمی2 نیز یکی از برجسته ترین داستان نویسان ادبیات فارسی است که با نگارش رمان همنوایی توانسته جوایز معتبر متعددی را از آن خود کند،هر دو رمان به بازتاب واقعیت های جامعه خود و پدیده مهاجرت پرداخته اند. با توجه به مساله مهاجرت و تاثیرات نهان و تلخ آن برجوامع مهاجرفرست، این امر ضرورت انجام پژوهش هایی را می طلبدکه لایه های پنهان زندگی مهاجر را نشان دهند؛هدف از این جستار بررسی چالش های آسیب زای پدیده مهاجرت است.در این پژوهش با پرداختن به مولفه های ادبیات مهاجرت از منظر ریالیسم انتقادی بر بنیان توصیف و تحلیل در چهارچوب مکتب تطبیقی آمریکایی به بررسی دو رمان پرداخته می شود.دستاوردهای پژوهش نشان می دهد:تردید در بنیان فرهنگ خودی و تناقض فرهنگی در رمان همنوایی نسبت به رمان عراقی فی باریس پررنگ تر است اما در هر دو رمان به شکل از خودبیگانگی نمود می یابد.در هر دو رمان به شکلی انتقادی با مرورگذشته،ضمن انتقاد از شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه خود از نحوه آموزش برخی آموزه های دینی و فرهنگی نیز انتقاد شده است. چالش های مهاجرت در هردو رمان به شکل گم گشتگی، بحران هویت، بی آشیانگی نمودیافته اما نویسنده در رمان عراقی فی باریس نگاهی مثبت به آینده دارد ولی در رمان همنوایی نگاه نویسنده ناامیدانه است.

    کلید واژگان: رئالیسم انتقادی, رمان مهاجرت, عراقی فی باریس, همنوایی شبانه ارکسترچوب ها, صموئیل شمعون, رضا قاسمی
    Zahra Haghayeghi, Ahmadreza Heidaryan Shahri*, Mohammad Jafar Yahaghi, Bahar Seddighi

    Critical realism,as a branch of the literary school of realism,seeks to convey objective and accurate experiences of reality to the reader by looking at the social problems of man in the new age,and to criticize the prevailing situation in society with a reformist attitude. Samuel Shimon In his first novel,“An Iraqi in Paris”,was able to gain a special place in the field of fiction in Arabic literature;Reza Ghasemi is one of the most prominent novelists of Persian literature that wrote the novel“Nocturnal Harmony”.Both novels reflect the realities of their society and the phenomenon of migration.The purpose of this study is investigate the harmful challenges of the migration phenomenon.In this research,by examining the components of immigration literature from the perspective of critical realism based on description and analysis in the context of the American comparative school, two novels are examined.The results of the research show:Doubt in the basis of insider culture and cultural contradiction in the novel"Nocturnal Harmony"is more prominent than the novel"An Iraqi in Paris" but this is manifested in both novels in the form of alienation.In both novels, critically reviewing the past,while criticizing the political and social conditions prevailing in their society,the way of teaching some religious and cultural teachings has also been criticized.The challenges of immigration are manifested in both novels in the form of disappearance,identity crisis, homelessness and insecurity,but the author has a positive view of the future in the novel"An Iraqi in Paris",but in the novel" Nocturnal Harmony"the authors view is hopeless.

    Keywords: Critical Realism, Immigration novel, An Iraqi in Paris, Nocturnal Harmony from The Wood Orchestra, Samuel Shimon, Reza Ghasemi
  • حانیه مجیدی فرد، احمدرضا حیدریان شهری*، بهار صدیقی

    ازدادت اهمیه مساله الخلاص فی العصر الحاضر مع ظهور نهضه التنویر والتطور العلمی الحدیث، حتی ظهر جان فرونسوا لیوتار، فیلسوف ما بعد الحداثه والذی اعتبرت سردیات الخلاص عنده من اهم الحکایات وهذا وفقا لنظریته فی السردیات الثلاث: السردیه التاریخیه (المارکسیه)، والسردیه الدینیه المسیحیه، وسردیه التطور العقلی وقد ترک میخاییل نعیمه واحمد شاملو عدیدا من الآثار التی تتناول قضیه تحرر الانسان من وجهه نظر انثروبیولوجیه فلسفیه سیاسیه واجتماعیه لکن غرض الباحثین فی هذا المقال، یتجلی فی العثور علی تمثیل السردیات الثلاث فی ضوء نظریه (لیوتار) فی اعمال میخاییل نعیمه (1889م)، (همس الجفون) والاعمال الشعریه لاحمد شاملو (1925م)، (المجلد الاول من مجموعته الشعریه)؛ بمنهج وصفی- تحلیلی وبمقارنه اعمالهما وفقا للمدرسه الامریکیه وکشف المفاهیم التحرریه لهذه السردیات فی اعمالهما علی اساس تجربتهما الشخصیه و ضروره هذا الامر هی کشف المفاهیم والطرق الجدیده للوصول إلی الحریه والنظره الجدیده إلی الحیاه وتشیر النتایج المستخلصه من هذه الدراسه إلی ان السردیات الثلاث واضحه فی اعمال هذین الادیبین ونشاهد ظاهره التطور وغایتها فی المضمون الإیدیولوجی لسردیات الخلاص الثلاث و تتمثل هذه السردیات فی اعمال نعیمه علی اساس بناء خطابی (متصوف) وتجربته وهو التحرر المعنوی وفی اعمال شاملو علی اساس خطاب ملحمی وتجربته وهو التحرر الاجتماعی بدایه ثم تتمثل غایه هذه السردیات فی اعمالهما وفقا لنظریه "ما بعد الحداثه" و هی المعنویه والادبیه والاخلاقیه.

    کلید واژگان: السردیه, الخلاص, ما بعد الحداثه, میخائیل نعیمه, احمد شاملو, لیوتار
    Haniyeh Majidi Fard, Ahmadreza Heidaryan Shahri *, Bahar Seddighi

    The issue of emancipation in contemporary times became more important with the rise of the intellectual movement and scientific advancement. The French philosopher and postmodernist, Jean-François Lyotard, considers redemption as the most important narrative, and is of the view that this narrativeembraces three parts, namely, the Marxist historical narrative,the Christian religious narrative, and the intellectual evolution narrative. In this era,committed literature, which is concerned with social and individual needs, was booming due to the effects of political issues. This type of literature is widely available in Persian and Arabic literature as well-known writers, includingMikha'ilNa'ima and Ahmad Shamlouhave produced a large number of writings with regard to human redemption in terms ofanthropological, philosophical, political and social issues. The present study attempts to bring to the fore and examine the above-mentioned narratives in the writings of these two literary scholars. This study examines howthe three narrativesare reflected in Persian and Arabic literature and analyzes the freedom thought in the works of Mikha'ilNa'ima and Ahmad Shamlou from a Lyotardianperspective. The overall results suggest that three redemption narratives have been constructed in the contemporary era and they are widely present in Na'ima and Shamlou’s works.

    Keywords: Narrative, redemption, Lyotard’s Theory, committed literature
  • الهام مریمی*، احمدرضا حیدریان شهری، بهار صدیقی

    مکان، خاستگاهی اجتماعی و بستری برای سازه فرهنگ و کنش متقابل افراد قلمداد می شود و مطابق ‏با نگرش و ایدیولوژی حاکم بر جامعه، ویژگی های فرهنگی و کارکردهای متعددی در کالبد آن تجلی ‏می یابد. در سال های اخیر، تکاپوی زنان عرب برای احراز هویت مستقل در جامعه سنتی، موضوع ‏اصلی رمان های نویسندگان زن در این جوامع را به خود اختصاص داده است. مکان در این آثار، در ‏گستره گفتمانی شخصیت های زن، کارکردی هویتی و احساسی پیدا می کند. میرال الطحاوی رمان نویس ‏فمینیست مصری یکی از نویسندگانی است که در آثارش توجه ویژه ای به مکان در راستای بازنمایی ‏هویت زن عرب و اوضاع نامناسب او در سایه گفتمان سلطه دارد. این پژوهش برآن است که به روش ‏توصیفی-تحلیلی و با تکیه بر سه رمان بروکلین هایتس، الباذنجانه الزرقاء و الخباء به بررسی مقوله ‏مکان به عنوان بستری برای شکل گیری شخصیت زن، بپردازد. تلاش قهرمان زن برای عبور از حصارها ‏و تجربه مکان های مختلف، کراهتش از زندان تن و تن معیوب در سه رمان مذکور نشان می دهد که ‏نویسنده از مکان برای بازنمایی رنج و اندوه زن عرب استفاده کرده است. در این آثار، مکان های ‏محدود و بسته، بیش از هر چیز بر محدودسازی زن عرب اشاره دارند و این محدودیت آن چنان ‏نهادینه گشته که شخصیت زن حتی در مکان های باز نیز خود را در زندان دیگری به نام زندان تن ‏تصور می کند؛ از آن روی که اندام جسمی خود را نمی پسندد و ذات و تن دو مقوله رویاروی هم قرار ‏می گیرد.‏

    کلید واژگان: زن, مکان, میرال الطحاوی, بروکلین هایتس, الباذنجانه الزرقاء و الخباء
    Elham Marymi *, Ahmad Heidaryan Shahri, Bahar Seddighi

    Locality or place is a social origin and a bedrock for the structure ‎of culture and the interaction of individuals.And in accordance ‎with the attitude and ideology of the society, various cultural ‎features and functions are manifested in its body.In recent years, ‎the struggle of Arab women for independent identity in the ‎traditional society has been the main topic of novels by women ‎writers in this society.The place in these works finds an identity ‎and emotional function in the discourse of female characters.The ‎place in these works finds an identity and emotional function in ‎the discourse of female characters. Egyptian feminist novelist ‎Miral al-Tahawi is one of the authors whose works pay special ‎attention to the place in order to represent the identity of the Arab ‎woman and her unfavorable situation in the shadow of the ‎dominant discourse.This research aims to answer the question of ‎how Al-Tahawi has used the category of place in the service of ‎representing the culture and situation of women in society in a ‎descriptive and imaginative way, relying on Brooklyn Heights, Al-‎Badzanjana Al-Zarqa and Al-Khaba.The constant transition of the ‎female protagonist through the fences and the attempt to ‎experience different places, her hatred of the prison of the ‎defective body and body in the three mentioned novels shows how ‎she has established a two-way relationship between woman and ‎place.

    Keywords: Place, womane, Miral al-Tahawi, Brooklyn Heights, Al-Badzanjana ‎Al-Zarqa, Al-Khaba.‎
  • بهار صدیقی*

    هدف نگارنده از نگارش جستار پیش رو، به دست دادن انگاره ای تازه است پیرامون ریشه‏شناسی واژه‏ی «اسطوره» و در پیوند با «استاره»ی فارسی، «استر» عبری و «عستر»/ «عشتر» / «عثتر» سامی-آرامی و با کاربست روش ریشه شناسی تاریخی-تکاملی زبان. درباره اسطوره، گونه های آن در ادبیات ملل و کنشگری آن در رشته‏هایی مانند روانشناسی، ادبیات، نقد، ادیان و تاریخ و نیز درباره‏ی پیوند اسطوره با میثولوژی یونانی و واژگانی مانند story یا history، انگاره‏های گوناگونی پیشنهاد شده است ولی انجام پژوهشی از این دست از آن‏رو گریزناپذیر می‏نماید که در هیچ یک از پژوهش‏های انجام شده، دیدگاهی مشخص و قاطع پیرامون ریشه‏شناسی اسطوره، نشانگری و دلالت راستین آن در آغاز و جایگاهش در ایران باستان و به ‏ویژه پیوندش با واژگان فارسی‏تبار همسان دیده نمی‏شود. طرح این مساله هم گاه با بازشناسی بینش اندیشگانی غرب به «اسطوره» در یک رویکرد تاریخی-تکاملی پوزیتیویستی و در سیر تاریخ گرایانه داروینیستی خواهد بود. دستاوردهای این پژوهش نشان می‏دهد بدانسان که تاریخ با ستاره و ستاره‏شناسی پیوندی ناگسستنی دارد «اسطوره‏ها» نیز ستاره‏نگاشته‏هایی هستند بازگوکننده‏ی بودگی ستارگان و اختران ایستا در پگاه تاریخ و ثبت کننده پیدایش اختران و ستارگان در گردش از زبان انسان سنتی و هم ازاین روست که اسطوره‏ها در نمونه‏های بسیاری از ستارگان و آفریده‏های آسمانی خورشیدزاد، ماه‏زاد یا ستاره‏زاد سخن می‏گویند و از خانه‏ی آسمانی خدایان و زیگورات‏هایی که سرای همیشگی خدایان نامیرای جاویدان است. این نشانگری به روشنی در نام گذاری شهر ساخته‏ی کیومرث یعنی «بابل: باب+ال/ ایل» به معنای دروازه‏ی خداوند دیده می شود.

    کلید واژگان: ریشه‏شناسی, اسطوره, استاره, عثتر, گاه‏شماری ستارگان
    Bahar Seddighi *

    The aim of this study was to illustrate a historical and revolutionary linguistic etymology of “Ostura” regarding the same other words as Persian “Estareh”, Hebrew “Estar” and Sami Aramic “Estar”, “Eshtar”, “Athtar”. There are various theories about myth and its function in the literature of nations and its influence in disciplines such as psychology, literature, criticism, religions and history. The study also depicts the connection between myth and Greek mythology and words such as story or history. The present research is different from other researches in terms of the recognition of the beliefs of western scientists about Ostura from a positivism evolutionary historical point of view and Darwinism historical process. In no other researches there is a clear and decisive view on the etymology of the myth, its signification, its true meaning at the beginning, and its place in ancient Iran and especially its connection with similar words. The results of the study show that since history has a close relationship with star and astronomy, Osturas are as well star mappings that represent the existence of resting stars in the very beginning of the history and also a recorder of the appearance of moving stars according to traditional human being. Therefore Ostura is found in a lot of star samples which are sun-born, moon-born or star-born. Moreover, it represents heavenly house of the gods and Ziggurats which are the eternal house of the immortal gods. This indicator is clearly seen in the name of the city which was built by Keyumars, that is, Babel (Bab+el/eel), which means Gates of the gods.

    Keywords: Etymology, Ostura, Estareh, Oshter, stars timelines
  • محبوبه پارسایی، احمدرضا حیدریان شهری*، بهار صدیقی، سید حسین سیدی

    من العناصر الموثره فی رصانه الصوره الفنیه وجمال قصاید نزار قبانی هی الموسیقی الرایعه والمتلایمه؛ إذ یقوی الوحده الموسیقیه باستخدام فنی للمحسنات اللفظیه والمعنویه. تظهر هذه الدارسه اهمیه الاثر الجمالی المنبعث من تصویر ظاهره الهزیمه فی ثنایا القصیده وحالات تفاعله مع الإیقاع. یهدف هذا البحث إلی اثر جمالیه الظواهر الموسیقیه المتناسقه اثناء القصیده ویبدی مدی فعالیه الموسیقی فی اشعار الهزیمه عند نزار قبانی وبناء علی ذلک، یعالج البحث، المعانی التی یقصدها الشاعر وتحلیل المستویات اللفظیه والمعنویه فی ضوء المنهج الوصفی- التحلیلی بدراسه اشعار النکسه عند الشاعر حتی تبرز بعض خفایا اشعار قبانی وحقایقها. تشیر النتایج الحاصله عن هذه الدراسه إلی مدی توفیق هذا الشاعر فی اختیار الالفاظ والحروف المتناغمه والمتناسبه لمقتضی الحال، وذلک باستخدام فنی للمحسنات اللفظیه والمحسنات المعنویهکالجناس والطباق، ومراعاه النظیر إلی جانب استخدام الاساطیر والرموز التی تعزز الوحده الموسیقیه وتعبر عن الصراع النفسی عند الشاعر فی شعوره بالهزیمه.

    کلید واژگان: الإیقاع الداخلی, المستوی الصوتی, المستوی المعنوی, الهزیمه, نزار قبانی
    Ahmadreza Heidaryan Shahri, Mahboubeh Parsai, Bahar Seddighi, Seyyed Hossein Seyyedi

    One of the effective factors in strengthening the artistic and aesthetic image of Nizar Qabbani's odes is its beautiful and appropriate musical structure. This famous poet strengthens the musical unity by artistically applying verbal and spiritual arrays. The significance of this study is to examine the aesthetics of the failure image in the poet’s poetry and to indicate its connection with music. The aim of this study is to demonstrate the effect of the beauty of harmonious musical phenomena in the ode. The study also tries to examine the role of music in the failure poetry of Nizar Qabbani. To this end, the descriptive-analytical method is used to analyze the inner music of the failure poetry. The research findings indicate that the poet singles out words and letters appropriate to the his current situation and utilizes verbal and spiritual arrays such as pun, symmetries and contradiction along with the use of symbol and myth to strengthen his musical unity and through which reveals his inner and intellectual challenges in the failure poetry

    Keywords: Inner music, Phonetic level, Semantic level, Failure poetry, Nizar Qabbani
  • فرزانه زارعی، بهار صدیقی*، احمدرضا حیدریان شهری

    آب، سازه ازلی طبیعت آغاز و دربرگیرنده مفاهیم ارجمندی همچون زایش، مرگ، تطهیر، رستخیز و باروری است. این سازه دیرین آفرینش، ازدیرباز در ادیان ملل، جایگاه ویژه‏ای داشته است؛ از افکنده شدن پهلوان در آب و حیات جاودانه یافتن وی تا خویشکاری قدسی آب و نمود آن در قالب ایزد-بانوان نگهدار سبزینه، حیات و رستخیز. آنچه نگارش جستار حاضر را به عنوان یک ضرورت  در ذهن نگارندگان مطرح نموده عبارت است از: بازیابی نمود کهن الگوی آب و جایگاه و نقش این عنصر هستی بخش در سروده های دو شاعر برجسته معاصر عربی و  فارسی، فروغ فرخزاد و لمیعه عباس عماره. در گام نخست و تحلیل شاکله و چگونگی کاربست این عنصر حیاتی در اشعار دو شاعر در گام پسین. از این رو نظر به اینکه هیچ جستاری به صورت مستقل یا تطبیقی و میان‏ رشته ‏ای درباره لمیعه عباس عماره، شاعر عراقی معاصر نگاشته نشده است. نگارندگان این جستار کوشیده اند تا در قالب خوانشی اسطوره ‏گرا، کهن ‏الگوی آب را مورد بررسی قرار دهند. رهیافت فرجامین جستار پیش‏رو حکایت از آن دارد که اندیشه های هر دو شاعر به گونه ژرف و شگرفی با آب در جایگاه ارجمندترین سازه طبیعت و گاهان هستی، پیوند خورده است. با این تفاوت که قالب‏ها و گونه ‏های کاربست آب در سروده‏ های فروغ فرخزاد، نمایانگر دگردیسی آب و نمود منفی آن در اندیشه اوست؛ درحالی که  آب و نمادینگی آن در سروده‏ های لمیعه عباس عماره، حکایت از نگرش روشن، امیدبخش و زندگی‏آفرین شاعر نسبت به این سازه پاک ازلی دارد.

    کلید واژگان: آب, اسطوره, ادبیات تطبیقی, لمیعه عباس عماره, فروغ فرخزاد
    Farzaneh Zareei, Bahar Seddighi*, Ahmadreza heidaryan shahri

    Water' the everlasting structure of nature' embraces the noble concepts of birth' death' purification' resurrection and fertility. This ancient structure of creation for a long time deserves a special place in the nations' religions' from the gladiator falling into the water and finding eternal life to the sacred function of water and it's appearance in the shape of goddesses' the savior of fertility' the life and the resurrection as anahita' the Iranian goddess of water and Ishtar and Aphrodite' sami and Hebrew goddesses of love and fertility. For this reason' water has had a high frequency in contemporary Arabic and Persian literature. What necessitates writing the present article in the minds of the authors are as follows: at first the retrieval of the ancient patterns of water and the position and role of this vital element in the poetry of the mentioned poets. Accordingly' since there is no independent or Interdisciplinary or comparative study on the contemporary Iraqi poet Lamia Abbas omara' the authors of this essay aim to review the ancient linkage of water in the form of a mythical reading; The final approach of both poets associate profoundly and gracefully with water as the most venerable structure of nature and life poems with the difference that the applied patterns of water used in the thoughts of Forugh Farrokhzad represent the transformation of water negative image while the water symbolism in thr Lamia Abbas Omara poetry reflect the poet's clear' hopeful and lively attitudes toward this eternal' clean element.

    Keywords: water, mythology, comparative literature, Lamia Abbas Omara, Forugh Farrokhzad
  • آزاده قادری، سید حسین سیدی*، بهار صدیقی

    زبان به مثابه فرایندی اجتماعی در خدمت تولید معنا و در سطوح مختلفش دارای بار ایدیولوژیکی است و در تعامل با روابط قدرت به کار گرفته می شود. زبان شعری و آفرینش ادبی بستری مناسب جهت تحلیل های زبانی و سبکی به شمار می آید و فردیت، تجربیات و ارزش آفرینی در این حوزه از زبان به خوبی قابل اجرا است. از آنجایی که سبک شناسی، مطالعه روش های آفرینش معنا در ادبیات و دیگر متون از طریق زبان می باشد، کارکرد الگوهای زبان شناختی با رویکرد لایه ای روشی کارآمد در تحلیل سبکی به شمار می آید. این پژوهش با تکیه بر ابزارهای تحلیل انتقادی گفتمان، نشانه شناسی گفتمانی و مبانی نظریه نقش گرایی به بررسی سبک شناختی قصیده «مقابله خاصه مع ابن نوح» امل دنقل می پردازد تا بیانگر این مهم باشد که شاعر این گفتمان شعری را ابزاری اجتماعی در نظر گرفته و خردلایه های واژگانی، نحوی و بلاغی را در ارتباط با کلان لایه های ایدیولوژی، قدرت و بافت موقعیت گزینش کرده و به زیرساخت ها نیز هویت بخشیده است تا به بحران سیاسی-اقتصادی حاصل از قرارداد کمپ دیوید بپردازد. شاخص های سبکی شعر وی (گزینش های واژگانی، ساختارهای نحوی نشان دار، شگردهای بلاغی معنامند) سازه های گفتمان مداری هستند که دارای بار ایدیولوژیکی اند و بر اساس مناسبات قدرت به برجسته سازی گفتمان خودی و حاشیه رانی گفتمان رقیب منجر می شوند. مولفه های سبکی دنقل بیانگر نگرش خاص وی به مسایل سیاسی-اجتماعی کشورش است که از طریق گزینش واژگان به مثابه نشانه هایی اجتماعی، شاخص گذاری گفتمانی، وجهیت در ساختارهای نحوی، صدای دستوری متن و فرایندهای بلاغی مثل استعاره، مجاز، نماد، سخریه و تکرار نمود می یابد تا بیانگر ایدیولوژی مقاومت در برابر دشمنان و عدم پذیرش شرایط کنونی کشور مصر و مبازره علیه سیاست های حاکم وقت (انورالسادات) باشد. لذا این قصیده خوانشی سیاسی و اجتماعی است که زبان شعری اش کنشی اجتماعی می باشد  و متن قصیده، هم سازنده و هم ساخته شده از روابط اجتماعی است که شاعر با توجه به ایدیولوژی خودش و قدرت مسلط، به واسطه گزینش سبک های بیانی متفاوت به بیان باور ها و عقایدش پرداخته است.

    کلید واژگان: سبک شناسی, تحلیل انتقادی گفتمان, بافت, امل دنقل, قدرت, ایدئولوژی
    Azaadeh Ghaderi, Seyed Hosein Seyedi *, Bahar Seddighi

    Identified as a social process, language is used for the creation of meaning and bears ideological connotations across its different layers, while it is employed through interactions with power relations. Poetic language serves as a fertile ground for linguistic and stylistic analyses. Given that stylistics is the study of methods with which meaning is created in literature and other texts through language, studying the function of linguistic patterns is an efficient method for stylistic analysis. Based on critical discourse analysis, discourse semiology, and functional linguistics, this study undertakes the stylistic analysis of Amal Donqol’s “A Special Interview with Noah’s Son.” It argues that the poet has taken up poetic discourse as a social weapon, has selected microlayers of “lexicon,” “syntax,” and “rhetoric” in association with the macrolayers of “ideology,” “power,” and “situational context,” and has personified the infrastructures, in order to tackle the political-economic crisis resulting from the Camp David Accords. The stylistic indicators of his poetry (diction, marked syntactical structures, and rhetorical figures) are discourse-oriented structures that bear ideological content, and according to power relations, lead to the highlighting of the discourse of the friend and the marginalization of that of the foe. Donqol’s attitude towards sociopolitical issues of his country is reflected in his stylistic features, such as choice of words as social signifiers, social indexing, modality in syntactic structures, grammatical voice of the text, along with rhetorical figures such as metaphor, allegory, symbolism, derision and repetition. And these are utilized to express the ideology of resistance against enemies and rejection of the current situation of Egypt and fighting against the policies of the then ruler, Anwar Sadat. Accordingly, this poem is a sociopolitical reading; its poetic language serves as a social action, and its text both makes and is made of social relationships, wherein the poet, considering his own ideology and that of the ruling power, portrays his beliefs by selecting different styles of expression.

    Keywords: Stylistics, critical discourse analysis, Context, Amal Donqol, power, Ideology
  • احمدرضا حیدریان شهری*، زهرا حقایقی، بهار صدیقی
    الیوم فی النقد الادبی، الواقعیه کمدرسه ادبیه لها مکانه خاصه فی الادب القصصی، مدرسه تحاول ان تعکس ظروف المجتمع کما تبدو فی الحیاه الحقیقیه، میرال الطحاوی واحده من الکتاب اکثر موهبه فی مجال القصه وإن ارزاقی واحد من الکتاب الذین لقد ظهروا حدیثا فی نفس العقد. هما فی هاتین الروایتین "بروکلین هایتس" و"سرزمین نوچ" رکزا علی واقع مجتمعهما، خاصه ظاهره الهجره. الطحاوی وارزاقی فی روایتهما یتحدثان عن عالمین متعارضین ومشاکل المهاجرین فی کلا البلدین ویرسمان الظروف الاجتماعیه والاقتصادیه والتناقضات الثقافیه فی کلا المجتمعین الشرقی والغربی وفقا لضروره معالجه ظاهره الهجره وتاثیرها السیی المکشوف والخفی علی المجتمعات التی هاجروا منها، تسعی هذه الدراسه معالجه قضایا الاجتماعیه، الثقافیه والاقتصادیه وبعض التحدیات التی یواجه ها المهاجرون. یعتمد البحث علی الطریقه الوصفیه - التحلیلیه فی مقارنه الروایتین.تدل نتایج الدراسه علی ان هناک مشابهات عدیده بین الروایتین من حیث الموضوع والشخصیات؛ لانهما ترکزان فی ظاهره الهجره علی التناقضات الثقافیه اکثر من سایر القضایا وتبرزان مشاکل المهاجرین فی البلدین إلا ان ارزاقی یرکز علی تصویر الحیره بین التقلید والحداثه بجانب تاثیر القضایا الاقتصادیه علی الهجره وترکز الطحاوی علی مشاکل المهاجرین خاصه تفسیر معاناه النساء فی الغرب وهکذا تقدم الروایتان صوره نقدیه للواقع الاجتماعی الذی ینطبق لمعاییر الواقعیه النقدیه.
    کلید واژگان: بروکلین هایتس, سرزمین نوچ, میرال الطحاوی, ارزاقی, الواقعیه النقدیه
    Ahmadreza Heidaryan Shahri *, Zahra Haghayeghi, Bahar Seddighi
    Today in literary criticism, Critical realism as a literary school, which seeks to reflect the characteristics of human beings and social conditions as they appear in social life, has a special place in fictional literature. Miral al-Tahawi, a powerful storyteller, and Keyvan Arzaghi, one of the emerging novelists of the last decade, have explained the realities of their society especially the phenomenon of immigration in their two novels "Brooklyn Heights" and "Noah Land". A-Tahaawi and Arzaghi, in their novels, speak of two different worlds and the problems of immigrants in both lands and depict socioeconomic conditions and cultural differences in both eastern and western societies. Considering the necessity to address the phenomenon of migration and its apparent and hidden negative impacts on the communities from which it immigrates, this study uses a descriptive-analytical method to examine the comparative study of two novels in the field of social, cultural and economic subject and the challenges that immigrants face. Results show that both works have many similarities in terms of subject and characters, having focused more on cultural differences than other subjects and having highlighted the problems of immigrants from both lands. Besides focusing on illustrating the impact of economic issues on migration, Arzaghi has concentrated more on portraying the wandering state between tradition and modernity and Tahawi has concentrated on expressing the problems of immigrants, especially the suffering of immigrant women in the West. Thus, both novels provide a critical image of social reality that meets the criteria of critical realism.
    Keywords: Brooklyn Heights, Noah Land, Miral al-Tahawi, Kevan Arzaghi, Critical realism
  • بهار صدیقی*، سید محمدباقر حسینی

    ممکن است در آغاز این سوال مطرح شود که چه رابطه و پیوندی میان فردیناند دو سوسور، زبان شناس سوییسی قرن بیستم و ابن خلدون، انگاره ساز و نظریه‏پرداز تونسی تبار قرن هشتم و نهم هجری می‏تواند وجود داشته باشد که سبب گشته در این نوشتار، اندیشه ی مقایسه ی دیدگاه‏های این دو درباره ی زبان به ذهن نویسنده متبادر گردد؟ زبان به عنوان یک نهاد اجتماعی یا به عبارت بهتر، «دانش زبانی جمعی» و بحث درباره ی آن به عنوان یک نظام با دو عنصر متمایز زبان و گفتار، همچنین دو رهیافت در زمانی (تاریخی) (diachronic approach)و هم زمانی (ایستا) (synchronic approach) در زبان، برای نخستین بار در دوره ی معاصر توسط زبان شناس سوییسی: لویی فردیناند دو سوسور مطرح گردید و به عنوان انگاره ای بی بدیل مورد توجه قرار گرفت؛ ولی حقیقت آن است که جلوه هایی از این انگاره پیش تر در نظریه ی زبانی ابن خلدون، انگاره ساز برجسته ی مسلمان -که در حوزه ی جامعه شناسی و فلسفه ی اجتماع نیز پیش از دورکهایم «انگاره ی همبستگی مکانیک و ارگانیک» را درباره ی جوامع مختلف مطرح نمود- با شاکله ای تقریبا مشابه ارایه شده است. مقاله ی حاضر در پی آن است تا در آغاز،پس از معرفی کوتاه انگاره ی سوسور برخی ایده های برجسته ی موجود در آن را به شکل کوتاه مطرح نماید و سپس آن ها را بر اساس سخنان ابن خلدون در این باره مورد ارزیابی قرار دهد. دریافت فرجامین جستار حاضر، حکایت از آن دارد که ابن خلدون نیز مانند دوسوسور، زبان را از یک سو به عنوان یک نظام و کل منسجم و هماهنگ و به ویژه در زمره ی نظام‏های نشانه بنیاد موردبررسی قرار داده است و به تمایز میان زبان و گفتار اشاره کرده است و از سوی دیگر با اشاره به ماهیت دگرگونی پذیر زبان، آن را به عنوان موجودی در حال تغییر مطرح ساخته است و رهیافت‏های درزمانی و هم زمانی آن را موردمطالعه و بررسی قرار داده است.

    کلید واژگان: زبان, گفتار, ابن خلدون, سوسور
    Bahar Seddighi *, Seyed MohamadBagher Hoseini

    What may raise the question at the outset as to what connection there may be between the Ferdinand de Saussure, a twentieth-century Swiss linguist, and Ibn Khaldun, an eighth- and ninth-century Tunisian ideologue and theorist, which led to this Writing, should the idea of ​​comparing their views on language come to the writer. Louis Ferdinand de Saussure was the first to examine language as a grammatical and lexical element of syntax and vocabulary. In his view, linguistic constructivism is based on the duality of the signifier and signified in language; In other words, the structure of language has dual aspects in his view; One is the language that he considers to be a general mental system, and the other is speech that has a physical and objective aspect. Ferdinand de Saussure was a Swiss linguist who propounded language as a social structure or, in other words, "The Public Knowledge of language" and discussion about it as a system with two separate elements; language and speech and also two methods Diachronism and Synchronism approach; Louis Ferdinand Sosor for the first time in the contemporary age and considered as a unique theory. However, this theory, to some extent similar, was formed by "Abdurrahman ibn Khaldun" a Muslim luminary theorist who propounded "The theory of mechanic and organic versatility in sociology and the philosophy of society about developed and undeveloped societies before Emile Durkheim. First, this article wants to briefly propound some outstanding ideas in Sosor's theory and then assess their value according to Ibn Khaldun's words.

    Keywords: Language, Speech, Ibn Khadun’ Sosor
  • بهار صدیقی*

    عشق به مثابه خاستگاه اسطوره‏های آفرینش و مرگ، از دیرگاه یکی از برجسته‏ترین بن‏مایه‏های ادبیات مشرقی به‏ویژه در هردو گونه منظوم و منثور ادب عربی و فارسی بوده است؛ در شعر معاصر ایران و عراق نیز، کاربرد گسترده مفهوم عشق در سروده‏های حسب الشیخ جعفر و احمد شاملو، آن را به بسامدواژه‏ای برجسته نزد دو سراینده تبدیل کرده است تاآنجاکه می‏توان در خوانشی آکادمیک، نمود عشق و گونه‏های آن را به روشنی در نگاره‏های شعری آنان مشاهده نموده و بررسی و تحلیل تطبیقی کرد. آنچه ضرورت نگارش جستار حاضر را در ذهن پدیدآور مطرح نموده، نبود حتی یک جستار تطبیقی پیرامون عاشقانه‏‏های حسب الشیخ جعفر و احمد شاملو، دو سراینده صاحب‏سبک معاصر عربی و فارسی در این زمینه است. نگارنده در این نوشتار بر آن است تا بر بنیاد خوانش تحلیلی - تطبیقی سروده‏های آنان، به گونه‏شناسی الگوهای عشق و قالب‏های پدیداری آن در اندیشه دو شاعر بپردازد. رهیافت فرجامین این جستار حکایت از آن دارد که الگوهای‏ عشق آنیمایی، عشق اساطیری و عشق گیتی‏مدار در سروده‏های دو سراینده نمود دارد با این تفاوت که شاخصه شعر شاملو، عشق آنیمایی و بن‏مایه شعر حسب الشیخ جعفر، عشق اساطیری است.

    کلید واژگان: ادبیات تطبیقی, عشق آنیمایی, عشق اساطیری, عشق گیتی‏مدار, حسب الشیخ جعفر, احمد شاملو
    Bahar Sedighi*

    Love as the origin of the myths for creation and death has long been one of the most prominent elements of the oriental literature especially in both the poetic and prose works in Arabic and Persian literature. In contemporary Iranian and Iraqi poems, the use of the concept of love in poems by al-Sheikh Ja'far and Ahmad Shamlou has made it a respectable motif for both poets’ so much that it can be seen In their poems with a scholarly study of love and its kinds that are analyzed and compared. One of the reasons for writing the present article is the lack of a comparative study of both contemporary Arabic and Persian prominent romance poets, Hasb Sheikh Jafar and Ahmad Shamlou. The author of this article aims to reveal the typology of patterns of love and its visible templates in the ideas of both poets based on an analytical – comparative research of their poems. The final results of this article show that in both poets’ poems the patterns of Anima love, mythical love and universe based love, are shown and their only difference is that Anima love is characterized in Shamlou poems but mythical love is the resource for Hasab – al -Sheikh Jafar poetry.

    Keywords: Comparative Literature_Anima Love_Mythical love_Universe Based Love_Hasab – al -Sheikh Jafar_Ahmad Shamlou
  • الهام مریمی، احمد رضا حیدریان شهری*، بهار صدیقی

    میرال الطحاوی نویسنده مهاجر مصری در رمان هایش، با برگزیدن قهرمانان زن و شخصیت های متعدد زنان که همگی در یک وضعیت مشابه به سر می برند، به قصه پر رنج زنان سرزمینش که در سیطره سنت های گذشته گرفتار آمده اند، اهتمام ورزیده است. از این رو  رمان های الطحاوی می تواند  از منظر مضامین  فمینیستی مورد بررسی قرار بگیرد تا درک درستی از آنان به مخاطب القا شود. سوال اینجاست که این نویسنده تا چه حد درون مایه آثارش را به زنان اختصاص داده و با توجه به سیطره میراث گذشته در رمان ها بیشتر به کدام طیف از طبقات زنان جامعه توجه نموده است.  برای این مهم، پژوهش حاضر بر آن است که با روش توصیفی-تحلیلی و با تاکید بر نقد فمینیستی و در نظر گرفتن مضامینی همچون یاس و ناکامی زنان، فقر و محرومیت و عدم جایگاه اجتماعی، نقش جسم زن در شرایط وی و از سویی پدیده ازدواج و عشق ورزی در جامعه مردسالار و زن ستیز و در نهایت روحیه متمردانه زنان برای دستیابی به شرایط بهتر، به بررسی رمان های الخباء، باذنجانه الزرقاء و بروکلین هایتس بپردازد. نتایج پژوهش حاضر، نشانگر این است که الطحاوی عمدتا نگاهی خوش بینانه به زنان ندارد و همواره ناکامی و یاس زن را با نارضایتی از جسمش پیوند داده است. قهرمانان این رمان ها که اغلب نمودی از خود نویسنده هستند، در رویارویی با جامعه مردسالار، سرکشی و سنت شکنی را در پیش گرفته و خواهان توجه و برخورداری از حقوق و جایگاه اجتماعی شایسته در جامعه می باشند.

    کلید واژگان: نقد فمینیستی, نگارش زنانه, میرال الطحاوی, الخباء, الباذنجانه الزرقاء, بروکلین هایتس
    Elham Maryami, Ahmadreza Heidaryan Shahri *, Bahar Seddighi

    Miral al-Tahawi is an Egyptian immigrant who has been instrumental in bringing feminism to the forefront of Arabic literature through her novels. She has drawn the attention of her readers to the discourse of active heroic women and has advanced the feminist view of women. Choosing female heroes and numerous female characters for her novels — who all live under similar circumstances — she has sought to address the troubled lives of the women of her homeland who have been trapped by past traditions. The world of al-Tahawi’s novels is a mixture of Arab traditions, the failed aspirations of Arab women, and the undeniable identity conflict of women in the modern world. Thus, to elicit an understanding from her novels, one can examine them from the perspective of feminism. The question is to what extent the author devotes her work to women, and, given the dominance of past legacies in the novels, which spectrum of women’s classes in society receives more attention. To understand this, the present article adopts feminist criticism to study motifs such as the implications of women’s despair, poverty, deprivation, and lack of social status in the novels The Tent, Blue Aubergine, and Brooklyn Heights. Employing a descriptive-analytical approach, the article scrutinizes the role of the female body in the condition of the women. It also studies marriage and lovemaking in patriarchal and misogynistic societies and the rebellious efforts of women to achieve better conditions. The results of the study indicate that al-Tahawi does not have an optimistic view of women and that she always links their frustration and despair with their dissatisfaction with their bodies. The protagonists of these novels, who are usually reflections of the author herself, in confronting their patriarchal societies, become rebellious and iconoclastic and demand attention and the right to have high social status.

    Keywords: feminist criticism, feminine writing, Miral al-Tahawi, The Tent, Blue Aubergine, Brooklyn Heights
نمایش عناوین بیشتر...
بدانید!
  • در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو می‌شود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشته‌های مختلف باشد.
  • همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته می‌توانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
  • در صورتی که می‌خواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.
درخواست پشتیبانی - گزارش اشکال