saeid sharifirahnmo
-
پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهکارهای نگهداشت سوادآموزان در فرایند سوادآموزی انجام شد. در این پژوهش از رویکرد ترکیبی استفاده شد، به این صورت که ابتدا با استفاده از رویکرد کیفی و مصاحبه های جمعی و فردی داده های کیفی جمع آوری شدند. سپس گام های کمی پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیل عامل اکتشافی انجام شد. مشارکت کنندگان در مصاحبه جمعی، کارشناسان سوادآموزی اداره کل استان همدان بودند و در مصاحبه های فردی 18 نفر از افراد موفق سوادآموزی و 5 نفر از افراد ترک تحصیل کننده مشارکت داشتند. در بخش کمی، ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته مربوط به راهکارهای جذب و نگهداشت سوادآموزان بود و جامعه آماری پرسش نامه حاضر 230 نفر از کارشناسان و آموزش دهندگان سوادآموزی بودند که به صورت کل شماری انتخاب شدند. داده های کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون و داده های کمی نیز با استفاده از روش آمار توصیفی، آزمون T تک نمونه ای و تحلیل عامل اکتشافی تجزیه و تحلیل شدند. مطابق یافته های به دست آمده، با تلفیق نتایج مراحل کمی و کیفی می توان در زمینه های انگیزشی، خانوادگی، فرهنگی، تغییر شیوه های شناسایی و جذب سوادآموزان، اصلاح ساختار رسمی سوادآموزی، تقویت نقش سوادآموزان، تنوع دهی به شیوه های ارایه آموزش، تقویت مواد و منابع یادگیری، و بازنگری در شیوه های جذب آموزش دهندگان، راه هایی عملیاتی برای جذب و نگهداشت سوادآموزان ارایه کرد.
کلید واژگان: راهکارهای نگهداشت, سوادآموزان, سوادآموزی, اولویت بندیThe current research was conducted with the aim of identifying the ways to maintain literacy learners in the literacy process. In this research, a mixed-methods approach was used in such a way that qualitative data was first collected using a qualitative approach and group and individual interviews. Then, the quantitative steps of the research were carried out using the descriptive method and exploratory factor analysis. The participants in the group interview included literacy experts of Hamedān province's general office of education, and in the individual interviews, the participants consisted of 18 people who were successful in literacy and 5 dropouts. In the quantitative part, the data collection tool was a researcher-made questionnaire on the methods of attracting and maintaining literacy learners, and the research population of this questionnaire included 230 literacy experts and educators who were selected by total counting. Qualitative data were analyzed using thematic analysis method and quantitative data were analyzed using descriptive statistics, one-sample t-test and exploratory factor analysis. Findings showed that by combining the results of quantitative and qualitative stages, it is possible to present the operational ways to attract and maintain literacy students through changing the ways of identifying and attracting them, reforming the formal structure of literacy, strengthening the role of literacy students, diversifying the methods of providing education, strengthening learning materials and resources, and reviewing the methods of attracting educators.
Keywords: Maintaining Strategies, Literacy Learners, Literacy, Prioritization -
پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهکارهای تنوع بخشی به تامین منابع مالی در سیستم های آموزشی انجام شد. رویکرد پژوهش، کیفی و روش آن، مرور سیستماتیک از نوع تلفیقی بود. جامعه آماری پژوهش شامل پژوهش ها و مطالعات انجام شده داخلی و خارجی در بازه زمانی 1388 تا 1400 و 2010 تا 2022 در حوزه راهکارهای تنوع بخشی به تامین منابع مالی در سیستم های آموزشی بود که با کلیدواژه های مشخص و در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی مانند پایگاه مجلات تخصصی نور، بانک اطلاعات نشریات کشور(مگیران)، مرجع دانش(سیویلیکا)، پایگاه گنج و موتور جستجوی علمی فارسی (علم نت) و پایگاه های خارجیIJET ، وGoogle scholar ،Eric ،Scopus ،Science direct به جمع آوری آن ها پرداخته شد که جمعا 138 مطالعه انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. از میان این مطالعات پس از چندین مرحله غربالگری به ترتیب براساس بررسی عنوان، چکیده و محتوای پژوهش، 20 واحد مطالعاتی انتخاب و بررسی شد. جهت تحلیل داده های پژوهش نیز از روش تحلیل محتوا به شیوه کدگذاری استفاده شد. نتایج به دست آمده ابتدا در مرحله کدگذاری باز نشان داد؛ جهت تنوع بخشی به منابع درآمدی در سیستم آموزشی از 20 راهکار استفاده شده که براساس نتایج کدگذاری محوری و انتخابی می توان آن ها را در چهار مقوله اصلی؛ تامین مالی از طریق دولت، تامین مالی از طریق مردم، تامین مالی از طریق درآمدزایی و تامین مالی از طریق فعالیت های بین المللی طبقه بندی نمود. بر این اساس، راهکارهای تنوع بخشی به تامین منابع مالی در سیستم های آموزشی از نظر اسناد مرتبط با سوال پژوهش در 4 مقوله اصلی مذکور جای گذاری گردیدند.
کلید واژگان: راهکار, تنوع بخشی, منابع مالی, سیستم های آموزشی, مرور سیستماتیکThe current research was conducted with the aim of identifying diversification solutions to provide financial resources in educational systems. The approach of the research was qualitative and its method was a systematic review of an integrated type. The statistical population of the research included domestic and foreign researches and studies in the period of 1388 to 1400 and 2010 to 2022 in the field of diversifying solutions to provide financial resources in educational systems with specific keywords and in internal databases and foreign such as Noor specialized magazines database, country publications database (Mogiran), Marje Danesh (Civilika), Ganj database and Persian scientific search engine (Elamnet) and foreign databases IJET, and Google scholar, Eric, Scopus, Science direct to collect it were discussed, and a total of 138 studies were selected and analyzed. Among these studies, after several stages of screening, 20 study units were selected and reviewed based on the title, abstract and content of the research respectively. In order to analyze the research data, the method of content analysis was used in the coding method. The results obtained first in the open coding stage showed; In order to diversify the sources of income in the education system, 20 strategies have been used, which can be divided into four main categories based on the results of central and selective coding. Financing through the government, financing through people, financing through income generation and financing through international activities were classified. Based on this, diversification strategies to provide financial resources in educational systems in terms of documents related to the research question were placed in the mentioned 4 main categories.
Keywords: solution, Diversification, financial resources, educational systems, Systematic review -
هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش مهارت های زندگی بر مهارت های ارتباطی، امنیت روانی-اجتماعی و وابستگی به شبکه های اجتماعی در دانش آموزان دختر دارای اعتیاد به فضای مجازی بود. این پژوهش به شیوه نیمه آزمایشی از نوع طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری دانش آموزان دختر متوسطه دوم دارای اعتیاد به فضای مجازی در شهرستان کلیبر بودند که از این جامعه به روش در دسترس تعداد 74 دانش آموز انتخاب شده و پرسشنامه اعتیاد به فضای مجازی تکمیل شد و دانش آموزانی که نمره آن ها در پرسشنامه اعتیاد به فضای مجازی یانگ در دامنه بین 80 تا 100 (نمره برش و به عنوان اعتیاد به فضای مجازی) بود؛ 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایش (20 نفر) و گروه کنترل (20 نفر) جایگزین شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های اعتیاد به فضای مجازی، پرسشنامه مهارت های ارتباطی، امنیت روانی اجتماعی و وابستگی به شبکه های اجتماعی استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام گرفت. نتایج نشان داد آموزش مهارت های زندگی بر وابستگی به فضای مجازی و مولفه های (عادت، اعتیاد و درگیری بالا) تاثیر دارد (05/0>P). همچنین آموزش مهارتهای زندگی بر امنیت روانی اجتماعی و مولفه های (اطمینان به خود، احساس ناخوشنودی، ناسازگاری محیطی و دید مردم نسبت به خود) و مهارت های ارتباطی و مولفه های (بازخورد، گوش دادن و مهارت کلامی) تاثیر دارد (05/0>P).
کلید واژگان: امنیت روانی اجتماعی, مهارت های ارتباطی, مهارت های زندگی, وابستگی به شبکه های اجتماعیThe aim of the present study was to determine the effectiveness of life skills training on communication skills, psycho-social security and dependence on social networks in female students with cyberspace addiction. This research is a semi-experimental type of pre-test-post-test design with a control group. The statistical population of secondary school female students with cyberspace addiction in Kalibar city, 74 students were selected from this population using the available method, and the cyberspace addiction questionnaire was completed, and the students whose scores in the cyberspace addiction questionnaire were Yang's cyberspace was in the range between 80 and 100 (cut score and as cyberspace addiction); 40 people were selected as a sample and were replaced in two experimental groups (20 people) and control group (20 people). In order to collect data, cyberspace addiction questionnaires, communication skills questionnaires, psychosocial security and social network addiction questionnaires were used. Data analysis was done by multivariate analysis of covariance test. The results showed that life skills training has an effect on dependence on cyberspace and its components (habit, addiction and high involvement) (P<0.05). Also, life skills training has an effect on psychosocial security and its components (self-confidence, feeling of unhappiness, environmental incompatibility and people's view of themselves) and communication skills and components (feedback, listening and verbal skills) (05 /0>P).
Keywords: psychosocial security, communication skills, Life skills, dependence on social networks -
پژوهش حاضر با هدف واکاوی عوامل موثر در اجرای یادگیری های تلفیقی انجام پذیرفت. رویکرد پژوهش، کیفی و روش آن، فراترکیب بود. جامعه آماری پژوهش شامل پژوهش ها و مطالعات داخلی (1389 تا 1399) و خارجی (2007 تا 2021) انجام شده در حوزه یادگیری تلفیقی در آموزش عالی بود که با کلیدواژه های مشخص و در پایگاه های اطلاعاتی داخلی و خارجی به جمع آوری آن ها پرداخته شد و جمعا 186 مطالعه انتخاب و مورد بررسی قرار گرفت. از میان این مطالعات پس از چندین مرحله غربالگری به ترتیب براساس بررسی عنوان، چکیده و محتوای پژوهش، 28 واحد مطالعاتی انتخاب و بررسی شد. داده های پژوهش از تحلیل کیفی اسناد مورد مطالعه گردآوری شدند. جهت تحلیل داده های پژوهش نیز از روش تحلیل محتوا به شیوه مقوله بندی استفاده شد. با تجزیه و تحلیل داده ها مشخص شد که عوامل موثر در در اجرای یادگیری های تلفیقی در آموزش عالی شامل «یادگیرنده»، «یاددهنده»، «عوامل آموزشی»، «عوامل محیطی»، «عوامل نهادی و سازمانی»، «حمایت و پشتیبانی»، «قوانین و مقررات»، «تعاملات»، و «فناوری» می باشد. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که نظام آموزش عالی برای استفاده همزمان از فرصت های یادگیری الکترونیکی و حضوری می-بایست به این عوامل توجه ویژه نماید؛ چرا که به صورت مستقیم بر به کارگیری یادگیری تلفیقی تاثیر می گذارد.کلید واژگان: واکاوی, یادگیری تلفیقی, اجرا, آموزش عالیThe aim of this study was to investigate the factors affecting the implementation of integrated learning. The research approach was qualitative and its method was meta-combined. The statistical population of the study included domestic (2010-2011) and foreign (2007 to 2021) researches and studies conducted in the field of integrated learning in higher education, which were collected with specific keywords in domestic and foreign databases. A total of 186 studies were selected and reviewed. Among these studies, after several screening stages, 28 study units were selected and reviewed based on the title, abstract and content of the research, respectively. Research data were collected from qualitative analysis of the studied documents. To analyze the research data, content analysis method was used by categorization method. Analysis of the data revealed that the effective factors in the implementation of integrated learning in higher education include "learner", "teacher", "educational factors", "environmental factors", "institutional and organizational factors", "support" "Rules and Regulations", "Interactions", and "Technology". According to the research findings, it can be said that the higher education system for the simultaneous use of e-learning and face-to-face learning opportunities - should pay special attention to these factors; Because it directly affects the application of integrated learning.Keywords: Analysis, Integrated learning, Performance, Higher education
-
پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقش یادگیری الکترونیکی برانتقال آموزش به محیط کار در میان کارکنان دانشگاه هوایی شهید ستاری انجام پذیرفت. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری اطلاعات همبستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان دانشگاه هوایی شهید ستاری درسال 1400-1401 تشکیل دادند که تعداد آن ها 700 نفر بود. نمونه آماری پژوهش نیز براساس جدول کرجسی و مورگان و نمونه گیری تصادفی ساده 248 نفر برآورد شدند. ابزار پژوهش نیز دو پرسشنامه استاندارد یادگیری الکترونیکی ویتکینز (2004) و پرسشنامه انتقال آموزش شمس مورکانی و عباسی کسانی (1395) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از مدل معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج پژوهش حاضر در هر سه فرضیه تدوین شده نشان داد؛ ابعاد یادگیری الکترونیکی با هر سه عامل فردی، آموزشی و سازمانی انتقال آموزش به محیط کار در بین کارکنان دانشگاه هوایی شهید ستاری نقش تاثیرگذار و رابطه معناداری دارد یعنی آموزش های مذکور باعث افزایش عملکرد کارکنان شده است. بنابراین یادگیری الکترونیکی به عنوان شیوه نوین یاددهی - یادگیری، موجب شده تا میزان دستیابی به اهداف سازمانی و نتایج مورد انتظار بیشتر شود. دلیل این امر نیز انعطاف پذیری در یادگیری الکترونیکی می باشد. چراکه از طریق چنین آموزشی همه کارکنان می توانند در هر زمان و مکانی یاد گرفته و در محیط کار نیز عملکرد بهتری داشته باشند.
کلید واژگان: یادگیری الکترونیکی, انتقال آموزش, مدل ساختاری, محیط کار, دانشگاه هوایی شهید ستاریThe purpose of this study is to identify the role of e-learning on the transfer of education to the workplace among the staff of Shahid Sattari Aviation University. The research method is applied in terms of purpose and descriptive in terms of how to collect information. The statistical population of the study consisted of all employees of Shahid Sattari Aviation University, whose number was 700 people. The statistical sample of the study was estimated to be 248 people based on Krejcie and Morgan table and were selected using simple random sampling method. The research instruments were two standard questionnaires of e-learning Whitkins (2004) with a reliability of 0.87 and Shams Morkani and Abbasi Kesi (2016) education transfer questionnaire with a reliability of 0.91. Descriptive and inferential statistics (one-sample t-test, independent t-test, Pearson correlation coefficient, structural equation modeling (SEM) and one-way analysis of variance) were used to analyze the data. The results showed that the dimensions of e-learning have an impact on all three factors of individual, educational and organizational transfer of education to the workplace among the staff of Shahid Sattari Aviation University.
Keywords: E-learning, education transfer, Structural model, work environment, Shahid Sattari Aviation University -
پژوهش حاضر، با هدف شناسایی نقش میزان و نوع استفاده از فضای مجازی بر سواد سلامت دانشجویان انجام شد. این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر ماهیت و روش، توصیفی و ازنوع همبستگی است. جامعه هدف را دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز تشکیل دادند که براساس آمار حدود 16000 نفر بودند؛ از بین آن ها، تعداد 375 نفر ازطریق فراخوان اینترنتی به صورت دردسترس و برخط با توجه به محدودیت تردد کرونا در پژوهش حاضر شرکت کردند. به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز، از پرسشنامه های میزان و نوع استفاده از فضای مجازی فتحی و همکاران (1400) و سنجش سواد سلامت جمعیت شهری ایران (هیلیا) (1393) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از آزمون همبستگی کانونی و پیرسون در محیط نرم افزار spss23 صورت گرفت. یافته ها نشان داد که بین میزان استفاده از فضای مجازی با مولفه های درک و خواندن سواد سلامت رابطه ای وجود ندارد. اما، همبستگی بین میزان استفاده از فضای مجازی با مولفه های دسترسی، ارزیابی، تصمیم گیری و رفتار در سطح 05/0 معنادار بوده است، یعنی با افزایش میزان استفاده از فضای مجازی، مولفه های دسترسی، ارزیابی، تصمیم گیری و رفتار افزایش می یابند. علاوه بر این، مطابق با بارهای کانونی احصایی، مولفه سلامتی 854/0 و دسترسی 950/0 سهم بیشتری در توزیع های متغیرهای کانونی نوع استفاده داشتند.
کلید واژگان: ادبیات, رفتار, پلیس, مردمT</strong>his study aims to identify the role of the amount and type of cyberspace use on students' health literacy. This research is of applied type in terms of purpose and it is descriptive and correlational in terms of nature and method. The target population included students of Tabriz Azad University amounting 16,000 people. 375 people from the population participated in the present study online through internet access due to corona traffic restrictions. In order to collect the required data, questionnaires on the amount and type of cyberspace use compiled by Fathi and et al. (2021) and health literacy assessment of the urban population of Iran (Hellia, 2014) were used. Data analysis was done using focal correlation test and Pearson in SPSS23 software. Findings demonstrated that there is no relationship between the amount of cyberspace use and the components of understanding and reading health literacy. However, the correlation between cyberspace use and accessibility, evaluation, decision-making, and behavior components was significant at the level of 0.05. That means, the increase in cyberspace use also results in the increases of accessibility, evaluation, decision-making, and behavior components. In addition, according to the statistical focal loads, the health component 0.854 and the accessibility 0.950 had greater portions in the distribution of focal type variables.
Keywords: Cyberspace, Health Literacy, Youth, Focal Relationship -
زمینه و هدف
امروزه ارتباطات و فضای مجازی نقش مهمی در فرهنگ و شکلدهی به زندگی خانوادهها ایفا میکند. در این ارتباط، دلبستگی به محتوای فضای مجازی، خودافشاییهای متعدد و همچنین عرضه هنجارهای متعارض، آثار متفاوتی بر امنیت فرهنگی جامعه جوان دارد. حال در چنین شرایطی رفتارهای نابهجار مختلفی در جامعه در پی تاثیر از فضای رسانهای جدید اتفاق میافتد. از این رو پژوهش حاضر با هدف پیشبینی نوع خود افشایی اینترنتی جوانان براساس میزان برخورداری از خودآگاهی مبتنی بر نگاه انتظامی- امنیتی مقام معظم رهبری انجام پذیرفت.
روششناسی:
این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش همبستگی میباشد. جامعه هدف دانشجویان کارشناسی دانشگاه بوعلیسینا است که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، تعداد نمونهها 384 نفر محاسبه شد لیکن جهت ضریب اطمینان بیشتر این تعداد نمونه با ضریب 3/1 به 500 نمونه ارتقاء و از طریق روش نمونهگیری طبقهای نسبی انتخاب و به پرسشنامههای موردنظر پاسخ دادند.
یافتهها:
یافتهها نشان داد میزان خودآگاهی و خودافشایی اینترنتی جوانان به ترتیب 17/3 و 29/2 میباشد که در ادامه نیز مشخص گردید بین خودآگاهی و مولفههای آن یعنی (خودآگاهیخصوصی و عمومی) با نوع خودافشایی دانشجویان رابطه معکوس و معناداری وجود دارد ولی بین مولفه اضطراب اجتماعی با نوع خودافشایی رابطه مستقیمی مشاهده میشود به این صورت که با بالا رفتن اضطراب اجتماعی دانشجویان میزان غیرمنطقی بودن خود افشایی نیز افزایش پیدا خواهد کرد.
نتیجهگیری:
بنابراین میزان مطلوب بودن یا نبودن خودآگاهی یکی از مهمترین مولفههای تاثیرگذار بر نوع خودافشایی(مثبت یا منفی) در بین جوانان در استفاده از فضای مجازی میباشد. لذا انجام برنامهریزی دقیق در رابطه با برنامههای فرهنگی از جمله تقویت سرمایه و سواد رسانهای- اجتماعی دانشجویان کاملا احساس میگردد.
کلید واژگان: مقام معظم رهبری, خودآگاهی, خودافشایی, اینترنت, جوانانBackground and objectiveToday, communication and cyberspace play an important role in the culture and shaping of family life. In this regard, attachment to the content of cyberspace, multiple self-disclosures, as well as the introduction of conflicting norms, have different effects on the cultural security of young society. In such circumstances, various abnormal behaviors in society occur following the impact of the new media space. Therefore, the present study was conducted with the aim of predicting the type of Internet self-disclosure of young people based on the level of self-awareness based on the disciplinary-security perspective of the Supreme Leader.
MethodologyThis research is applied in terms of purpose and in terms of nature and method of correlation. The target population is undergraduate students of Bu Ali Sina University. Using Krejcie and Morgan table, the number of samples was calculated as 384 people, but for more reliability, this number was upgraded with a coefficient of 1.3 to 500 samples and selected through relative class sampling method. And answered the questionnaires.
ResultsThe results showed that the rate of self-awareness and Internet self-disclosure of young people are 3.17 and 2.29, respectively. Social anxiety is directly related to the type of self-disclosure, so that with the increase of students' social anxiety, the level of irrationality of self-disclosure will also increase.
ConclusionTherefore, whether or not self-awareness is desirable is one of the most important components affecting the type of self-disclosure (positive or negative) among young people in using cyberspace. Therefore, careful planning in relation to cultural programs, including strengthening capital and social media literacy of students is fully felt.
Keywords: Supreme Leader, self-awareness, self-disclosure, Internet, youth -
توسعه کمی و کیفی آموزش های مهارت، طراحی و تدوین مدل ها و روش های انعطاف پذیر در آموزش های مهارت تقاضا محور از ملزومات توسعه کشور و بخش سفال است وحرفه آموزی به افراد علاقه مند به سفال گری در ارتباط با نیازمندی های بازار کار و همچنین ارتقاء سطح مهارت های موجود برای پاسخگویی به نیازهای مشاغل سفال بخصوص برای استان همان که قطب تولید سفال به شمار می رود، ضرورتی اجتناب ناپذیر است. لذا در همین راستا پژوهش حاضر به بررسی نیازهای آموزشی بر اساس فرآیند تحلیل شغل در حرفه سفال پرداخته است. این تحقیق از لحاظ هدف کاربردی، از نظر رویکرد کیفی و از لحاظ روش شناختی پژوهش مشارکتی از نوع کیفی و نه کمی محسوب می گردد. جامعه آماری در این تحقیق شامل شاغلین و خبرگان حرفه سفال بودند که در طی جلسات و گارگاه های مربوطه متعدد از نظرات آنها استفاده و بهره برداری گردید. در بخش نمونه گیری از جامعه خبرگان صنعت سفال به دلیل استفاده از روش دیکوم ابتدا پنج نفر از خبرگان حوزه نامبرده براساس ویژگی های تخصص، تجربه و علاقه مندی برای شرکت در کارگاه به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب و در کارگاه شرکت نمودند.نتایج پژوهش منجر به شناسایی مسیر توسعه حرفه ای صنعت سفال گردید و سه حرفه اصلی شناسایی گردید که مشتمل بر 29 حرفه فرعی بود. همچنین یافته های پژوهش، مستقیما برای برنامه های استاندارد سازی آموزش برای حرفه سفال کاربرد دارد.
کلید واژگان: توسعه حرفه ای, آموزش سفال, تقاضا محور, استاندارد ارزشیابی, دیکومQuantitative and qualitative development of skills training, design and development of flexible models and methods in demand training is a demand-driven necessity for the development of the country and the pottery sector, and vocational training for people interested in pottery in relation to their needs. The labor market as well as upgrading the existing skills to meet the needs of the pottery industry, especially for the province, which is the center of pottery production, is an inevitable necessity. Therefore, in this regard, the present study examines the educational needs based on the job analysis process in the pottery profession. This research is a qualitative rather than quantitative participatory research in terms of applied purpose, qualitative approach and methodological methodology. The statistical population in this study included pottery professionals and experts whose opinions were used during various meetings and workshops. In the sampling section of the community of pottery industry experts, due to the use of the Dikom method, first five experts from the mentioned field were selected by purposeful sampling based on the characteristics of expertise, experience and interest to participate in the workshop and participated in the workshop. The results of the research led to the identification of the path of professional development of the pottery industry and three main professions were identified, which included 29 sub-professions. The research findings are also directly applicable to training standardization programs for the pottery profession.
Keywords: Professional development, pottery training, demand-driven, evaluation standard, Dicom -
هدف
پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان امکان سنجی برنامه درسی تلفیقی در دروس علوم تجربی، علوم اجتماعی و تربیت بدنی دوره ابتدایی از نگاه معلمان و متخصصان برنامه درسی انجام پذیرفت.
روشروش این پژوهش توصیفی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه متخصصان برنامه درسی عضو ثابت انجمن مطالعات برنامه درسی ایران (500 نفر) و معلمان دوره ابتدایی شهر همدان (2149 نفر) که درسال تحصیلی 1399-1400 به تدریس اشتغال دارند می باشد. برای انتخاب نمونه ها درمورد متخصصان برنامه درسی 92 نفر و در بخش معلمان نیز 270 نفر از طریق فراخوان اینترنتی و به روش دردسترس با توجه به محدودیت تردد کرونا در پژوهش حاضر شرکت کردند. ابزار جمع آوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته امکان سنجی برنامه درسی تلفیقی بود که روایی آن از طریق روایی دلفی و پایایی آن نیز با استفاده از آلفای کرونباخ 89/0 به دست آمد. در ادامه داده ها با استفاده از میانگین، انحراف معیار، آزمون های کالموگروف - اسمیرونوف، تحلیل واریانس، تی تک نمونه ای و آزمون خی تحلیل شد.
یافته و نتیجه گیریتحلیل های توصیفی و استنباطی داده ها با استفاده از آزمون های مذکور نشان می دهد که گروه معلمان و متخصصان هر دو تاکید داشتند که روش تلفیقی در هر سه حوزه اهداف، محتوی و روش تدریس امکان تلفیق وجود دارد. بنابراین می توان گفت تفاوتی بین نظر معلمان و گروه متخصصان وجود نداشته و این نظریه را مورد تایید قرار داده است که این رویکرد، دانش آموزان را برای یادگیری بهتر و مداوم بر می انگیزد و قابلیت های لازم برای زندگی در قرن بیست و یکم را در آنان پرورش می-دهد.
کلید واژگان: برنامه درسی تلفیقی, علوم تجربی, علوم اجتماعی, تربیت بدنیObjectiveTherefore, the present study was conducted to identify the feasibility of the integrated curriculum in the courses of experimental sciences, social sciences and physical education of the elementary school from the perspective of teachers and curriculum specialists.
MethodThe method of this research was descriptive survey. The statistical population of the study includes all curriculum specialists, permanent members of the Iranian Curriculum Studies Association (500 people) and elementary school teachers in Hamadan (2149 people) who are teaching in the academic year 1399-1400. To select samples for curriculum specialists, 92 people and in the teachers' section, 270 people participated in the present study through online calling and available methods due to corona traffic restrictions. Data collection tool was a researcher-made questionnaire feasibility study of integrated curriculum whose validity was obtained through Delphi validity and its reliability was obtained using Cronbach's alpha of 0.89. Data were analyzed using mean, standard deviation, Kalmogorov-Smirnov tests, analysis of variance, one-sample t-test and chi-square test.
Findings and ConclusionsDescriptive and inferential analyzes of the data using the mentioned tests show that the group of teachers and experts both emphasized that the combined method in all three areas of objectives, content and teaching method can be combined. Therefore, it can be said that there is no difference between the opinion of teachers and the group of experts and has confirmed the theory that this approach motivates students to learn better and continuously and the necessary capabilities for life in the 21st century in Nurtures them.
Keywords: Integrated curriculum, experimental sciences, Social Sciences, Physical Education -
هدف
پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان اثربخشی تدریس با استفاده از راهبرد های مطالعه به روش آموزش الکترونیک بر اشتیاق تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان انجام پذیرفت.
روشپژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه دانش آموزان پسر یازدهم متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 1399-1398 به تعداد 10412 نقر بودند که از بین آن ها تعداد 36 نفر به روش تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 18 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. برای انجام پژوهش ابتدا در شرایط یکسان از هر دو گروه پیش آزمون با استفاده از پرسشنامه اشتیاق تحصیلی Fredricks(2004) و سرزندگی تحصیلی Dehghanizadeh and Hossein Chari(2010) به عمل آمد و سپس بسته آموزشی راهبردهای مطالعه به مدت 8 جلسه تهیه شده با استفاده از نرم افزار Camtasia sudio در فضای مجازی به گروه آزمایش ارایه شد، درحالی که در طول این مدت گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای را دریافت نکردند. پس از اتمام جلسات آموزشی بر روی گروه آزمایش از هر دو گروه در شرایط یکسان پس آزمون به عمل آمد.
یافته هانتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش راهبردهای مطالعه سبب افزایش اشتیاق تحصیلی و سرزندگی دانش آموزان می شود. به طور کلی نتیجه این پژوهش نشان داد برای افزایش اشتیاق تحصیلی و سرزندگی در دانش آموزان، استفاده از آموزش راهبردهای مطالعه موثر است.
کلید واژگان: تدریس, راهبردهای مطالعه, آموزش الکترونیک, اشتیاق تحصیلی, سرزندگی تحصیلیResearch in Teaching, Volume:9 Issue: 4, 2022, PP 178 -199PurposeThe aim of this study was to identify the effectiveness of teaching using e-learning strategies on students' academic motivation and academic vitality.
MethodThe present study was a quasi-experimental study with a pretest and posttest design with a control group. The statistical population of all 11th high school male students in Tabriz in the academic year 1399-1398 was 10412 students, of which 36 were randomly selected in multi-stage cluster sampling and randomly tested in two groups of 18 people. To conduct the research, under the same conditions, both pre-test groups were studied using the Fredricks (2004) and Dehghanizadeh and Hossein Chari (2010) Academic Enthusiasm Questionnaire. Camtasia sudio software was presented to the experimental group in cyberspace, while the control group did not receive any intervention during this period. After the training sessions on the experimental group, both groups underwent post-test in the same conditions.
ResultsThe results of analysis of covariance showed that teaching study strategies increases students' academic enthusiasm and vitality. In general, the results of this study showed that the use of teaching study strategies is effective to increase academic motivation and vitality in students.
Keywords: teaching, study strategies, E-learning, academic enthusiasm, academic vitality -
اهداف
مطالعات اپیدمیولوژیکی و ارتباطی نشان می دهند، استفاده از موبایل می تواند یکی از عوامل مهم در حواس پرتی رانندگان باشد و همین مسئله سبب افزایش تصادفات جدی حین رانندگی شده است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی کانونی رابطه مولفه های اعتیاد موبایلی با میزان رفتارهای پرخطر رانندگی جوانان انجام شد.
مواد و روش هااین پژوهش توصیفی-همبستگی در میان دانشجویان دانشگاه آزاد همدان در سال تحصیلی 1400-1399 انجام شد. 384 نفر از طریق فراخوان اینترنتی به صورت داوطلبانه و آنلاین در پژوهش حاضر شرکت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه های اعتیاد به تلفن همراه و پرسش نامه خطرپذیری ایرانی استفاده شد. روایی محتوایی پرسش نامه های مورد استفاده تایید شد و آلفای کرونباخ آنها نیز به ترتیب 87/0 و 89/0 به دست آمد. ابزارهای پژوهش در سایت پرس لاین طراحی و لینک آن در گروه های مجازی قرار داده شد تا دانشجویانی که حداقل از دو سال گذشته گواهینامه رانندگی داشتند، در پژوهش شرکت کنند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون همبستگی کانونیک و رگرسیون چندگانه در محیط نرم افزار SPSS 23 استفاده شد.
یافته ها47 درصد از نمونه ها (181 نفر) مرد و 53 درصد (203 نفر) زن با میانگین سنی 8/04±25/41 سال بودند. میانگین نمرات اعتیاد موبایلی شرکت کنندگان 11/38±40/23 به دست آمد. همچنین میانگین رفتارهای پرخطر نیز 20/84±93/05 به دست آمد. بین مولفه های اعتیاد موبایلی با مولفه های رانندگی پرخطر رابطه مثبت و مستقیم وجود داشت (0/01>p) و با آگاهی از متغیر کانونی اعتیاد موبایلی، 5/12 درصد از تغییرات متغیر کانونی رانندگی پرخطر قابل پیش بینی بود. بارهای کانونی نشان داد که در تشکیل متغیرهای پیش بین، بیشترین سهم مربوط به احساس اضطراب و کمبود (0/928) و در متغیر ملاک بیش ترین سهم مربوط به گرایش به سرعت (0/893) بود.
نتیجه گیریاستفاده اعتیادگونه از موبایل روابطی را برای افراد به وجود می آورد که نتیجه آن رویارویی با رفتارهای خطرآفرین است. بنابراین می توان گفت شرایطی که فرد، اعتیاد به موبایل دارد، احساس اجبار در چک کردن آن در موقعیت های مختلف خواهد داشت این موقعیت ها ممکن است در مواقع رانندگی و در مکان هایی که استفاده از موبایل ممنوع است باشد که نوعی قانون گریزی و پیامد آسیب زا خواهد داشت.
کلید واژگان: اعتیاد موبایلی, جوانان, رفتارهای پرخطر, رانندگیAIMSEscaping from military service occurs first during a process of incompatibility with the situation, then violence, and finally escape. The aim of this study was to investigate the mediating role of distress tolerance in relation to soldiers' violence with desire to escape due to the performance of commanders.
MATERIALS & METHODSThis research was descriptive correlation based on structural equation modeling. The statistical population was all 280 soldiers of Imam Sajjad Educational Center in Urmia, Iran in July 2021. In this study, 210 samples were selected by the simple random sampling. The Buss-Perry Violence Questionnaire, the Simons and Gaher Turbulence Questionnaire, as well as the researcher-made questionnaire of tendency to escape due to the commanders' performance were used to collect data. To analyzing the data, Pearson correlation test and structural equation model were used in the form of SPSS 18 and AMOS 23 software.
FINDINGSAmong 210 participants in the study, 139 people had diploma and lower degrees and also 71 people had a bachelor's degree or higher. Confirmatory validity and the measurement model of the three questionnaires were confirmed and the reliability was obtained by Cronbach's alpha method of violence 0.87, distress tolerance was 0.79 and desire to escape was 0.88. The findings showed that the soldiers' violence and distress tolerance due to the performance of the commanders on the desire to escape have a direct and indirect effect of 0.291 and -0.246. The standardized values of the indirect effects of the violence through the mediation of distress tolerance on the tendency to escape were confirmed by the Bootstrap estimation method and violence had an effect on the desire to escape through mediation of distress tolerance (-0.48) (p <0.01). Finally, the research model was approved and 41% of the desire to escape due to the performance of commanders could be explained by the variables of soldiers' violence and distress tolerance in direct and indirect levels.
CONCLUSIONThe present study shows that soldier violence affects the desire to escape through the mediation of distress tolerance and importance of cognitive and emotional factors in explaining the desire to escape due to the performance of commanders.
Keywords: Mobile Addiction, Youth, High Risk Behavior, Driving -
پژوهش حاضر با هدف شناسایی میزان اثربخشی تدریس مدل هفت مرحله ای چرخه یادگیری بر بهبود مهارت های تفکر خلاق و حل مساله دانش آموزان ابتدایی انجام پذیرفت. طرح پژوهش حاضر به شیوه تجربی و از نوع طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی آموزش و پرورش شهرستان دهگلان در سال تحصیلی 99-1398 بود، که با توجه به نوع پژوهش، نمونه آماری شامل دو کلاس 20 نفری بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و گروه آزمودنی تحت آموزش(مدل هفت مرحله ای چرخه یادگیری) قرار گرفتند و در مقابل، گروه کنترل هیچ آموزشی دریافت نکرد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه تفکر خلاق Torrance(1981) و پرسشنامه مهارت حل مسیلهHepner and Petersen(1982) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با روش آماری تحلیل کواریانس انجام پذیرفت. نتایج پژوهش نشان داد که آموزش مبتنی بر مدل هفت مرحله ای یادگیری باعث افزایش معنادار مهارت های تفکر خلاق: سیالی(001/0≥P) ، ابتکار (000/0≥P)، انعطاف پذیری (000/0≥P) و بسط (034/0≥P) و حل مساله (اعتماد به نفس در حل مساله (002/0≥P)، سبک اجتناب- اشتیاق (006/0≥P) و کنترل شخصی(040/0≥P) در مرحله پس آزمون می شود. در واقع تدریس با استفاده از الگوی چرخه یادگیری هفت مرحله ای باعث افزایش متغیرهای مذکور در جامعه هدف شده است.
کلید واژگان: مدل هفت مرحله ای چرخه یادگیری, تفکر خلاق, حل مساله, دانش آموزان دختر, مطالعات اجتماعینشریه تفکر و کودک, Volume:12 Issue: 2, 2022, PP 133 -155The purpose of this study was to identify the effectiveness of teaching a seven-step learning cycle model on improving creative thinking skills and problem solving in elementary students. The study was experimental and had a pretest-posttest control group design. The statistical population of the study included all female students in the sixth grade of elementary school in Dehgolan city in the academic year 2019-2020. According to the type of research, the statistical sample consisted of two classes of 20 people who were selected by convenience sampling method. The experimental group received training (a seven-step learning cycle model) and the control group did not receive any training in this regard. To collect data, Torrance’s (1981) Creative Thinking Questionnaire and Hepner and Petersen’s (1982) Problem Solving Questionnaire were used. Data analysis was performed by statistical method of analysis of covariance. The results showed that training based on a seven-step learning cycle model significantly increased creative thinking skills: fluidity (P ≤ 0.001), initiative (P ≤ 0,000), flexibility (P ≤ 0,000), and extension (P ≤ 0.034); and problem solving: confidence in problem solving (P ≤ 0.002), desire-avoidance style (P ≤ 0.006), and personal control (P ≤ 0.040) in the post-test stage. In fact, teaching with a seven-step learning cycle model has increased the mentioned variables in the target community.
Keywords: Seven-Step Learning Cycle Model, Creative thinking, problem solving, female students, social studies -
زمینه و هدف
انگیزش و رغبت از لحاظ تربیتی نقطه شروع فعالیتها را تشکیل میدهد اما مطلوب بودن یا نبودن آن متاثر از سبک های هویت و بهزیستی روانشناختی افراد نیز می باشد. از این رو پژوهش حاضر با هدف پیش بینی انگیزش تحصیلی دانشجویان براساس سبک های هویت و بهزیستی روانشناختی انجام گرفت.
روشدر این مطالعه توصیفی- همبستگی، 383 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه آزاد همدان به روش نمونه گیری در دسترس و از طریق کلاس های مجازی، به صورت آنلاین در پژوهش حاضر شرکت نموده و به پرسشنامه های (بهزیستی روانشناختی ریف(2002)، پرسشنامه سبک های هویتی برزونسکی (2000) و انگیزش تحصیلی والرند(2001) پاسخ دادند که برای به دست آوردن پایایی آن ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده که مقدار آن ها به ترتیب در پرسشنامه های مذکور 92/0، 82/0 و 87/0 محاسبه گردید. این روش با توجه به محدودیت تردد هنگام جدی شدن خطر کرونا انتخاب شد. در ادامه جهت آزمون فرضیه ها از شاخصهای آمار توصیفی و استنباطی نظیر؛ میانگین، درصد، آزمون کالموگرف-اسمیرنوف، آزمون رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس در محیط نرم افزار spss استفاده شده است.
یافته هانتایج نشان داد؛ مولفه های سبک های هویت اطلاعاتی، سبک هویت هنجاری و سبک هویت تعهد با انگیزش تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. ولی بین مولفه سبک هویت سردرگم/ اجتنابی با انگیزش تحصیلی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. همچنین بین مولفه های بهزیستی روانشناختی با انگیزش تحصیلی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. بنابراین یافته ها تصریح نمودند؛ سبک های هویتی و بهزیستی روانشناختی قادر به پیش بینی انگیزش تحصیلی دانشجویان هستند.
نتیجه گیریبنابراین جهت افزایش میزان بهزیستی روانشناختی دانشجویان می بایست در راستای تقویت نمودن متغیر تنظیم هیجانی اقدام کرده تا بهزیستی روانشناختی آن ها نیز افزایش یابد که چنین امری در سایه برنامه ریزی در جهت آموزش و تقویت تنظیمهیجانی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان در مدارس قبل از ورود به دانشگاه امکان پذیر خواهد بود.
کلید واژگان: انگیزش تحصیلی, سبک های هویت, بهزیستی روان شناختی, دانشجویانBackground and AimMotivation and desire in terms of education is the starting point of activities, but whether it is desirable or not is also affected by identity styles and psychological well-being of individuals. Therefore, the present study was conducted with the aim of predicting students' academic motivation based on identity styles and psychological well-being.
MethodIn this descriptive-correlational study, 383 undergraduate students of Hamadan Azad University participated in the present study online through available sampling method and through virtual classes and were given questionnaires (Reef Psychological Welfare (2002), Brzonsky (2000) Identity Styles Questionnaire and Walland (2001) Academic Motivation Questionnaire answered that Cronbach's alpha coefficient was used to obtain their reliability, the values of which were 0.92, 0.82 and 87, respectively. This method was selected according to the traffic restriction when the corona risk became serious.Then to test the hypotheses from descriptive and inferential statistical indicators such as mean, percentage, Kalmogorov-Smirnov test, multiple regression test and analysis of variance in SPSS software environment is used.
ResultsThe results showed; The components of information identity styles, normative identity style and commitment identity style have a positive and significant relationship with students' academic motivation. But there is a significant negative relationship between the component of confused / avoidant identity style and academic motivation. There is also a positive and significant relationship between the components of psychological well-being and academic motivation. The findings therefore clarified; Identity and psychological well-being styles are able to predict students' academic motivation.
ConclusionTherefore, in order to increase the psychological well-being of students, we should take action to strengthen the emotional regulation variable to increase their psychological well-being, which is in the shadow of planning to teach and strengthen students' emotional regulation and academic motivation in previous schools. It will be possible to enter the university.
Keywords: Academic Motivation, Identity Styles, Psychological Welfare, Students -
زمینه و هدف
پدیده سرقت به رعنوان یک عمل مجرمانه یکی از معضلات عمده جوامع بشری است که در این میان سرقت رهای خرد در مقایسه با سایر سرقت ها دارای فراوانی قابل توجهی می باشند. از این رو پلیس همواره به دنبال راهی بوده تا با شناخت عوامل اجتماعی ارتکاب به سرقت، راهکار هدفمندی جهت مقابله با آن ارایه کند. از این رو پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل موثر بر پدیده سرقت خرد در شهر همدان انجام پذیرفت.
روش تحقیقدر این پژوهش، از روش توصیفی از نوع پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش، شامل سارقین دستگیر شده توسط آگاهی ف.ا.ا همدان می باشند که از طریق نمونه گیری در دسترس و کل شماری همه 76 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته بود که روایی آن به روش محتوایی و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ 92/0 محاسبه گردید. جهت تحلیل داده ها نیز از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی نظیر؛ میانگین، آزمون کالموگرف-اسمیرنوف، آزمون T تک گروهی و فریدمن استفاده شده است.
یافته ها و نتایجیافته ها نشان داد مهم ترین عوامل موثر بر سرقت عبارتنداز؛ بی نظمی فیزیکی با میانگین 92/38، کنترل اجتماعی 02/26، همنشینی با افراد خلافکار 19/21، دینداری 57/40 و آنومی (بی هنجاری) 42/18. بدین صورت که میانگین بی نظمی فیزیکی و کنترل اجتماعی براساس داده ها معنی دار نمی باشد و با توجه به مقایسه میانگین مشخص شد متغیرهای مذکور به اندازه ای نبوده که مانع از سرقت سارقان باشد. اما نتایج متغیرهای همنشینی با افراد خلافکار و میزان دینداری معنی دار می باشد لذا تاثیرگذاری آن ها تبیین شد و در نهایت تصریح گردید میانگین آنومی بیشتر از میانگین بوده و سارقان آنومی بالایی جهت اقدام به سرقت گزارش کرده اند.
نتیجه گیریبنابراین از آنجا که عوامل موثر احصاء شده باعث ایجاد انگیزه و کشش مجرمانه در فرد می شوند، شناخت دلایل ارتکاب سرقت می تواند در وهله اول به پیشگیری از سرقت کمک نموده و در وهله دوم، با ارایه مجموعه آموزش ها و آگاهی سازی اجتماعی و برنامه ریزی و طراحی صحیح شهری براساس نتایج بی ن ظمی فیزیکی و کنترل اجتماعی، موجب منفعل سازی کانون های جرم خیز شده و اقدامات پلیس را موثر گرداند.
کلید واژگان: جرم شناختی, عوامل, سرقت خرد, همدانBackground and AimThe phenomenon of theft as a criminal act is one of the major problems of human societies, and the police are always looking for a way to identify effective measures in the field of theft prevention to provide a targeted solution. Therefore, identifying the root causes and contexts of this criminal act with applied studies can be effective in preventing theft. Therefore, the present study was conducted to identify the factors affecting the phenomenon of petty theft in the city of Hamadan.
Research MethodIn this research, a descriptive survey method has been used. The statistical population of this study includes thieves arrested by the knowledge of the Disciplinary Command of Hamadan Province, which were selected through available sampling and a total of 76 people were selected as a sample. Data collection tool was a researcher-made questionnaire of 115 questions whose validity was calculated by content method and its reliability was calculated by Cronbach's alpha of 0.92. To analyze the data, descriptive and inferential statistics such as; Mean, Kalmogorov-Smirnov test, one-group t-test and Friedman test were used.
FindingsThe findings showed that the most important factors affecting theft are; Physical disorder with an average of 38.92, social control 26.02, companionship with criminals 21.19, religiosity 40.57 and anomie (abnormality) 18.42. Thus, the mean of physical disorder and social control based on the data was not significant, and according to the comparison of the mean, it was found that the mentioned variables w
Keywords: criminology, Factors, Petty theft, Hamedan -
پژوهش حاضر با هدف شناسایی کانونی رابطه مولفه های اعتیاد موبایلی با میزان امنیت روانی و فرهنگی جوانان انجام پذیرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه هدف را کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد همدان تشکیل می دهند که براساس آمار اخذ شده حدود 15000 نفر می باشند که از بین آنها براساس جدول کرجسی مورگان تعداد 300 نفر از طریق فراخوان اینترنتی به صورت داوطلبانه و آنلاین با توجه به محدودیت تردد کرونا در پژوهش حاضر شرکت کردند. در ادامه برای جمع آوری داده های موردنیاز از پرسشنامه های اعتیاد به تلفن همراه MPAS (1393)، امنیت روانی زارع و امین پور(1390) و پرسشنامه امنیت فرهنگی سرمد و همکاران(1390) بهره برداری شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون همبستگی پیرسون و همبستگی کانونیک استفاده شد. نتایج نشان داد؛ بین مولفه های اعتیاد موبایلی با امنیت روانی و فرهنگی رابطه معناداری وجود دارد(05/0 p<). همچنین با آگاهی از متغیر کانونی اعتیاد به موبایل، 64 درصد از تغییرات متغیر امنیت روانی (05/0 p<) و 66 درصد از تغییرات امنیت فرهنگی قابل پیش بینی بوده و رابطه کانونی برقرار است.
کلید واژگان: تحلیل کانونی, اعتیاد موبایلی, امنیت روانی و فرهنگی, جوانانThe aim of this study was to focus on the relationship between the components of mobile addiction and the level of psychological and cultural security of young people. This research is a descriptive correlation in terms of applied purpose and in terms of nature and method. The target population is all students of Hamadan Azad University, which according to the obtained statistics are about 15,000 people, of which according to Krejcie Morgan table, 300 people participated in the present study through voluntary and online calls due to limited corona traffic. . Then, to collect the required data, MPAS (2014), Zare and Aminpour (2011) and Sarmad et al. (2011) cultural security questionnaires were used. Pearson correlation and canonical correlation tests were used to analyze the data. The results showed; There is a significant relationship between the components of mobile addiction and psychological and cultural security (p <0.05). Also, with the knowledge of the focal variable of mobile addiction, 64% of the changes in the psychological security variable (p <0.05) and 66% of the changes in cultural security are predictable and a focal relationship is established.
Keywords: Focal Analysis, Mobile Addiction, Psychological, Cultural Security, Youth -
مجله پژوهش های انتظامی - اجتماعی زنان و خانواده، سال نهم شماره 2 (پیاپی 17، پاییز و زمستان 1400)، صص 641 -668زمینه و هدف
زنان بهعنوان نیمی از منابع انسانی در جوامع عامل موثری در پیشبرد اهداف جامعه میباشند. مطالعات نشان میدهند زنان بیش از مردان در معرض فقر و تبعیض قرار دارند. حال زنان بیسرپرست خانوار به واسطه مسوولیت بیش از حد، عدم آشنایی با برخی از مهارتهای اجتماعی و عدم دسترسی به منابع و نیز با از دست دادن شبکه روابط در معرض انواع آسیبهای اجتماعی و روانی و در نتیجه با کاهش احساس امنیت روبرو هستند. لذا پژوهش حاضر با هدف تحلیل کانونی رابطه تابآوری و امنیت روانی اجتماعی براساس ابعاد حمایت اجتماعی در بین زنان بیسرپرست خانواده انجام پذیرفت.
روشاین پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع همبستگی میباشد. جامعه-آماری پژوهش کلیه زنان بیسرپرست تحت پوشش بهزیستی استان آدربایجان شرقی بود که 3000 نفر میباشند که بر اساس جدول کرجسی و مورگان 345 نفر به صورت در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه-های امنیت روانی زارع و امینپور(1390)، پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده چندبعدی زیمت و همکاران(1998) و پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون (2003) بوده است و تحلیل دادهها با استفاده از آزمون همبستگی کانونیک انجام شد.
یافتههایافتهها نشان داد بین ابعاد حمایت اجتماعی با مولفههای تابآوری و مولفههای امنیت روانی زنان بیسرپرست خانواده رابطه معناداری وجود دارد p<0.05 . همچنین نتایج نشان داد که متغیرهای تابآوری با ضرایب(4/24) و امنیت روانی با ضرایب (5/22) توسط متغیر ابعاد حمایت اجتماعی قابل پیشبینی هستند.
کلید واژگان: حمایت اجتماعی, تاب آوری, شادکامی, امنیت روانی, زنان بی سرپرست خانوادهBackground and AimWomen as half of human resources in societies are an effective factor in advancing the goals of society and the family. Studies show that women are more vulnerable to poverty and discrimination than men. Now, homeless women are exposed to all kinds of social harms due to excessive responsibility, lack of familiarity with some social skills, lack of access to resources and consequently poor quality of life, as well as loss of network of relationships and responsibilities of dependents. And psychologically and consequently face a decrease in feelings of security, so the present study was conducted with the aim of focal analysis of the relationship between resilience, happiness and psychosocial security based on the dimensions of social support among homeless women.
ResearchMethodThis research is applied in terms of purpose and descriptive in terms of nature and method. The statistical population of the study was all homeless women covered by the welfare of East Azerbaijan province, which is 3,000 people. According to Krejcie and Morgan table, 345 people were selected by convenience sampling. The research instruments included Zare and Aminpour (2011) Mental Security Questionnaire, Zimet et al.'s Multidimensional Perceived Social Support Questionnaire (1998), Oxford Happiness Questionnaire (1998) and Connor & Davidson (2003) Resilience Questionnaire. Were performed using canonical correlation test.
ResultsThe results showed that there was a significant relationship between the dimensions of social support and the components of resilience, happiness and components of psychological security of homeless women p <0.05.
Keywords: social support, Resilience, Happiness, mental security, Homeless Women -
زمینه و هدف
یکی از مهم ترین راه های کنترل و کاهش آسیب ها و جرایم اجتماعی، ارایه خدمات مشاوره ای بهنگام و همچنین کیفیت سنجی آن است که می تواند در ارتقای سلامت افراد جامعه موثر واقع شود. نیروی انتظامی نیز با راه اندازی مراکز مشاوره و مددکاری اجتماعی، بستر و زمینه پیشگیری از مسایل اجتماعی و ارایه خدمات مذکور را فراهم کرده است. از همین رو پژوهش حاضر، با هدف شناسایی نگرش مراجعان درباره کیفیت ارایه خدمات مشاوره و مددکاری اجتماعی کلانتری 11 فرماندهی انتظامی شهرستان همدان انجام شد.
روشاین پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه هدف، مراجعان دایره مشاوره و مددکاری کلانتری 11 فرماندهی انتظامی شهرستان همدان هستند که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و به روش نمونه گیری در دسترس، 92 نفر از آن ها برای حجم نمونه تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از شاخص های آمار توصیفی و آزمون های تی تک نمونه ای، تی مستقل و تحلیل واریانس یک راهه استفاده شد.
یافته ها:
یافته ها نشان داد که کیفیت ارایه خدمات مشاوره و مددکاری از نظر مراجعان در سطح مطلوبی بوده است؛ همچنین بین نگرش مراجعان برحسب نوع خدمت ارایه شده به آن ها و بین نگرش مراجعان در حل مسایل فردی برحسب وضعیت تاهل آن ها تفاوت وجود دارد؛ اما بین نگرش مراجعان برحسب سن و تحصیلات آن ها و بین نگرش مراجعان در مسایل خانوادگی، مسایل حقوقی و مسایل اجتماعی برحسب وضعیت تاهل آن ها تفاوت وجود ندارد.
نتیجه گیری:
میزان مطلوب بودن یا نبودن کیفیت خدمات مشاوره و مددکاری پلیس، یکی از مهم ترین مولفه های تاثیرگذار بر سلامت اجتماعی شهروندان (مثبت یا منفی) در جامعه امروز است؛ بنابراین، برنامه ریزی دقیق درزمینه برنامه های فوق و افزایش کیفیت در نوع ارایه خدمات مذکور کاملا ضرورت دارد.
کلید واژگان: نگرش, مراجعان, کیفیت ارائه خدمات, مشاوره و مددکاری اجتماعی, امنیتBackground and objectiveOne of the most important ways to control and reduce injuries and social crimes is to provide timely counseling services as well as quality assessment that can be effective in promoting the health of the community and the police by setting up counseling and social assistance centers. It has provided the context for the prevention of social issues and the provision of these services. Therefore, the present study was conducted with the aim of identifying the attitudes of clients towards the quality of counseling and social assistance services of 11 police stations in Hamadan.
MethodologyThis research is a survey in terms of applied purpose and in terms of nature and method. The target population was the clients of the counseling and assistance department of the police station of 11 police commands of Hamadan city in July and August of 1399 (120 people). Using Krejcie and Morgan table and available sampling method, the sample size of 92 people was determined. The data collection tool was a researcher-made questionnaire. Descriptive statistics and one-sample t-test, independent t-test and one-way analysis of variance were used to analyze the data.
ResultsThe results showed that the quality of counseling and assistance services was at a desirable level for clients; There is also a difference between the attitudes of clients according to the type of service provided to them and between the attitudes of clients in solving individual problems according to their marital status; But there is no difference between the attitudes of the clients according to their age and education and between the attitudes of the clients in family issues, legal issues and social issues according to their marital status.
Keywords: Attitude, Clients, Quality of service, counseling, social work, Security -
فصلنامه فن آوری اطلاعات و ارتباطات در علوم تربیتی، سال دوازدهم شماره 1 (پیاپی 45، پاییز 1400)، صص 5 -22
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی تعلل ورزی تحصیلی و بهزیستی روانشناختی نوجوانان دختر براساس میزان اعتیاد اینترنتی انجام پذیرفت. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه هدف را کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر تبریز به تعداد 29747 نفر تشکیل می دهند که از بین آنها و براساس جدول کرجسی مورگان 370 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. در ادامه جهت جمع آوری داده های موردنیاز از پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ(1996)، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف(1980) و پرسشنامه تعلل ورزی تحصیلی سواری(1390) بهره برداری شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و رگرسیون چندگانه در محیط نرم افزار spss23 استفاده شده است. یافته ها نشان داد، مولفه های اعتیاد به اینترنت(مشکلات اجتماعی، تاثیر بر عملکرد، فقدان کنترل، استفاده مرضی از چت روم و بی توجهی به وظایف شغلی و تحصیلی) قادر است، تعلل ورزی تحصیلی نوجوانان دختر را به صورت مثبت و بهزیستی روانی را به صورت منفی و معناداری پیش بینی نماید.
کلید واژگان: تعلل ورزی تحصیلی, بهزیستی روانشناختی, اعتیاد اینترنتی, نوجوانانInformation and Communication Technology in Educational Sciences, Volume:12 Issue: 1, 2021, PP 5 -22The aim of this study was to predict the academic procrastination and psychological well-being of female adolescents based on the rate of Internet addiction. This research is a descriptive correlation in terms of applied purpose and in terms of nature and method. The target population is 29747 female high school students in Tabriz, from which 370 people were selected based on Krejcie Morgan table using multi-stage cluster sampling method. In order to collect the required data, Young's Internet Addiction Questionnaire (1996), Reef Psychological Well-Being Questionnaire (1980) and Riding Academic Procrastination Questionnaire (2011) were used, and Pearson correlation test was used to analyze the data. , Analysis of variance and multiple regression were used in spss23 software environment. The findings showed that the components of Internet addiction (social problems, performance impairment, lack of control, morbid use of chatrum and neglect of professional and educational duties) are able to positively delay the academic procrastination of female adolescents and psychological well-being in the form of Predict negatively and meaningfully.
Keywords: Academic Procrastination, psychological well-being, internet addiction, adolescents -
هدف
پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه میزان اعتیاد اینترنتی با اهمال کاری تحصیلی و بهزیستی روانشناختی دانش آموزان متوسطه انجام پذیرفت.
روش هااین پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه هدف را کلیه دانش آموزان دختر دوره دوم متوسطه شهر همدان به تعداد 14543 نفر در سال تحصیلی 98-99 تشکیل می دهند که از بین آنها و براساس جدول کرجسی مورگان 384 نفر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. در ادامه جهت جمع آوری داده های موردنیاز از پرسشنامه های اعتیاد به اینترنت یانگ، پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف و پرسشنامه تعلل ورزی تحصیلی سواری استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس و رگرسیون چندگانه در محیط نرم افزار spss23 استفاده شده است.
یافته هانتایج نشان داد، مولفه های اعتیاد به اینترنت(مشکلات اجتماعی، تاثیر بر عملکرد، فقدان کنترل، استفاده مرضی از چت روم و بی توجهی به وظایف شغلی و تحصیلی) قادر است، تعلل ورزی تحصیلی نوجوانان دختر را به صورت مثبت و بهزیستی روانی را به صورت منفی و معناداری پیش بینی نماید.
نتیجه گیریبنابراین وقتی دانش آموزان به استفاده از اینترنت گرایش شدیدی پیدا می کنند و ساعات زیادی به پرسه زدن در فضای مجازی اختصاص می دهند، از میزان حساسیت شان به عملکرد تحصیلی و همچنین ارتباطات و تعاملات اجتماعی شان کاسته شده و به تبع آن بهزیستی روان شناختی آنان تحت تاثیرات منفی این پدیده واقع گشته و همچنین پدیده ای تحت عنوان اهمال کاری تحصیلی در آنان به وجود می آید.
کلید واژگان: اعتیاد اینترنتی, اهمال کاری تحصیلی, بهزیستی روانشناختی, دانش آموزان متوسطهBackground and ObjectivesThe aim of this study was to identify the relationship between Internetaddiction and academic procrastination and psychological well-being of high school students.
MethodsThis research is a descriptive correlation in terms of applied purpose and in terms of natureand method. The target population is all 14543 female high school students in Hamedan in theacademic year of 1998-99, from which 384 people were selected based on Krejcie Morgan table usingmulti-stage cluster sampling method. In order to collect the required data, Yang Internet AddictionQuestionnaire, Reef Psychological Welfare Questionnaire and riding academic procrastinationquestionnaire were used. To analyze the data, Pearson correlation test was used. Multiple variance andregression were used in spss23 software environment.
FindingsThe results showed that the components of Internet addiction (social problems, impact onperformance, lack of control, morbid use of Chat Room and neglect of job and educational duties) areable to positively delay the academic procrastination of female adolescents and psychological wellbeing in the form of Predict negatively and meaningfully.
ConclusionTherefore, when students have a strong tendency to use the Internet and spend manyhours surfing in cyberspace, their sensitivity to academic performance as well as their socialinteractions and interactions decreases, and consequently their psychological well-being is negativelyaffected by this. A phenomenon has occurred and there is also a phenomenon called academicprocrastination in them.
Keywords: Internet Addiction, Academic procrastination, psychological well-being, high -
زمینه و هدف
زنان به عنوان نیمی از منابع انسانی در جوامع عامل موثری در پیشبرد اهداف جامعه و خانواده می باشند. مطالعات نشان می دهند زنان بیش از مردان در معرض فقر و تبعیض قرار دارند. حال زنان بی سرپرست خانوار به واسطه مسوولیت بیش از حد، عدم آشنایی با برخی از مهارت های اجتماعی، عدم دسترسی به منابع و در نتیجه کیفیت زندگی پایین و نیز با از دست دادن شبکه روابط و مسئولیت افراد تحت تکفل در معرض انواع آسیب های اجتماعی و روانی قرار دارند لذا پژوهش حاضر با هدف شناسایی اثربخشی درمان پذیرش و تعهد بر امنیت روانی اجتماعی، شادکامی و سلامت روانی زنان بی سرپرست انجام پذیرفت.
روشطرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری زنان بی سرپرست تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی ره شهرستان کلیبر در سال 1399 می باشند که از این جامعه، تعداد 40 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. به طوری که تعداد 40 نفر از زنان به صورت تصادفی در 2 گروه، آزمایش(20 نفر) و کنترل (20 نفر) قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه امنیت روانی- اجتماعی مزلو(1992)، شادکامی آرحیل و لو(1990) و سلامت روانی گلدبرگ(2008) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش آماری تحلیل کوواریانس انجام گرفت.
یافتهنتایج پژوهش نشان داد؛ درمان پذیرش و تعهد بر امنیت روانی- اجتماعی، شادکامی و سلامت روانی زنان بی سرپرست تاثیر دارد و باعث افزایش امنیت روانی- اجتماعی و شادکامی و کاهش سلامت روانی در زنان بی سرپرست می شود(نمره پایین تر نشان دهنده سلامت روانی بالاتر است).
نتیجه گیریبنابراین با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت؛ نهادهای مسیول شرایط مداخله های روان شناختی رایگان از جمله درمان پذیرش و تعهد همراه با حمایت های اقتصادی، آموزشی و فرهنگی مناسب را برای این خانواده ها فراهم آورند تا زنان بی سرپرست در ادراک وضعیت اجتماعی خود، ارزیابی مثبتی داشته و شرایط مطلوبی داشته باشند.
کلید واژگان: زنان, امنیت روانی- اجتماعی, شادکامی, سلامت روانی- پذیرش و تعهدBackground and PurposeWomen as half of human resources in societies are an effective factor in advancing the goals of society and the family. Studies show that women are more vulnerable to poverty and discrimination than men. Now, homeless women are exposed to all kinds of injuries due to excessive responsibility, lack of familiarity with some social skills, lack of access to resources and consequently low quality of life, as well as loss of network of relationships and responsibilities of dependents. Therefore, the present study was conducted to identify the effectiveness of acceptance and commitment therapy on psychosocial security, happiness and mental health of homeless women.
MethodThe research design was a quasi-experimental pretest-posttest with a control group. The statistical population of homeless women is covered by the Imam Khomeini Relief Committee in Kalibar city in 1399. From this population, 40 people were selected by purposive sampling and studied. So that 40 women were randomly divided into two groups: experimental (20) and control (20). The data were collected using the Maslow (1992) Psychosocial Security Questionnaire, Arhil & Lu (1990) Happiness and Goldberg (2008) Mental Health Questionnaire. Data were analyzed by analysis of covariance.
findingsThe results showed; Acceptance and commitment therapy has an effect on psychosocial security, happiness and mental health of homeless women and increases psychosocial security and happiness and decreases mental health in homeless women (lower score indicates higher mental health).
ConclusionTherefore, according to the research findings, we can say; Institutions provide the conditions for free psychological interventions, including acceptance and commitment treatment, along with appropriate economic, educational, and cultural support for these families so that homeless women can have a positive assessment of their social status and have favorable conditions.
Keywords: Women, Psychosocial Security, Happiness, Mental Health - Acceptance, Commitment -
زمینه و هدف
در بین عوامل متعدد مرتبط با رفتارهای پرخطر گروه های سنی جوان مهارت مدیریت خشم و میزان تاب آوری آنها به عنوان مجموعه ای از مهارت و استعداد های روانی یکی از مهم ترین عوامل پیش بینی کننده رفتارهای پرخطر و در نتیجه میزان انتظام و امنیت جامعه انسانی به شمار می رود چراکه در بین گروه سنی مورد مطالعه روابط درهم تنیده و پیچیده ای وجود دارد. از این رو، پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل ساختاری نقش مهارت مدیریت خشم بر رفتارهای پرخطر جوانان با واسطه گری تاب آوری صورت پذیرفت.
روش شناسیاین پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه هدف را دانشجویان دانشگاه آزاد تبریز در سال تحصیلی 1399-1400 تشکیل می دهند که براساس آمار اخذ شده حدود 27000 نفر می باشند که از بین آنها براساس جدول کرجسی مورگان تعداد 383 نفر از طریق فراخوان اینترنتی به صورت داوطلبانه و آنلاین با توجه به محدودیت تردد کرونا در پژوهش حاضر شرکت کردند. در ادامه برای جمع آوری داده های موردنیاز از پرسشنامه های مهارت کنترل خشم حاجتی و همکاران(1387)،ابعاد تاب آوری واگنیلد(2009) و پرسشنامه خطرپذیری ایرانی(1387) بهره برداری شد و در ادامه برای تجزیه و تحلیل داده های احصایی از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد، مدل پیشنهادی از برازش قابل قبولی برخوردار است. زیرا تصریح شد اثر مستقیم مهارت مدیریت خشم بر رفتارهای پرخطر Ρ(0/001)،ß(-0/363) اثر غیرمستقیمß(0/427)، Ρ(0/022)و همچنین اثر کل بین متغیرها Ρ(0.001)،ß(-0/424)می باشد که هر سه از نظر آماری معنادار می باشند و این بدین معناست که مهارت مدیریت خشم به طور مستقیم و غیرمستقیم با رفتار پرخطر رابطه معناداری دارد.
نتیجه گیریمطابق با یافته ها مهارت مدیریت خشم باعث افزایش میزان تاب آوری و در نتیجه سبب کاهش گرایش به رفتار پرخطر و افزایش نظم و احساس امنیت اجتماعی در بین جوانان می شود. زیرا فقدان هر یک از متغیرهای نامبرده، رانندگی بی پروا، خشونت، اعتیاد به مواد مخدر، مصرف الکل، بی بندوباری جنسی و اهم رفتارهای پرخطر دیگر را نیز به بار خواهد آورد که نتیجه آن نیز کاهش امنیت در اجتماع است.
کلید واژگان: مدل ساختاری, مدیریت خشم, رفتار پرخطر, تاب آوری, امنیتBackground and AimAmong the various factors related to high-risk behaviors of young people, anger management skills and their resilience as a set of psychological skills and talents is one of the most important predictors of high-risk behaviors and consequently the order and security of human society. It is considered because there are intertwined and complex relationships between them. Therefore, the present study was conducted with the aim of developing a structural model of the role of anger management skills on youth high-risk behaviors mediated by resilience.
MethodologyIn this descriptive-correlational study, 383 undergraduate students of Tabriz Azad University participated in the present study online by available sampling method and through virtual classes, and were asked the anger control skills questionnaire by Hajiati et al. 2008), Wagnild Resistance (2009) and Iranian Risk Questionnaire (2008). This method was chosen due to traffic restrictions when the corona risk becomes serious. Then, structural equation modeling method was used to analyze the statistical data.
ResultsThe results showed that the proposed model has an acceptable fit. Because it was specified that the direct effect of anger management skills on high-risk behaviors (0.001), P (β -0.363 (indirect effect) (0.022)), P (-0.4277 (as well as the total effect between variables) / 001 0), P (β-0.424), all three of which are statistically significant, which means that anger management skills are directly and indirectly significantly related to high-risk behavior.
Keywords: Structural Model, anger management, Risky Behavior, Resilience, Security -
زمینه و هدف
امروزه ارتباطات و فضای مجازی نقش مهمی در فرهنگ و شکل دهی به امنیت ایفا می کند. در این ارتباط، دلبستگی به محتوای فضای مجازی با عرضه هنجارهای متعارض، آثار متفاوتی بر امنیت فرهنگی افراد دارد و امروزه نهادهای متولی امنیت مانند سازمان پلیس درگیر چنین ماموریت های هستند. از این رو پژوهش حاضر با هدف پیش بینی مولفه های امنیت فرهنگی براساس میزان دلبستگی دانشجویان به فضای مجازی انجام پذیرفت.
روش تحقیق:
این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه هدف دانشجویان کارشناسی دانشگاه آزاد تبریز است که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، تعداد نمونه ها 384 نفر محاسبه و از طریق روش نمونه گیری طبقه ای نسبی به صورت تصادفی انتخاب و به پرسشنامه های امنیت فرهنگی و میزان استفاده از فضای مجازی پاسخ دادند که برای تعیین روایی ابزارهای موردنظر از روایی صوری و برای محاسبه پایایی نیز از آلفای کرونباخ بهره گرفته شد که مقدار آن ها به ترتیب 91/0 و 89/0 محاسبه گردید و در نهایت در جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از میانگین، انحراف معیار، آزمون های کالموگروف - اسمیرونوف، تحلیل واریانس و رگرسیون چندگانه استفاده شد.
یافته هایافته ها نشان داد میزان استفاده دانشجویان از فضای مجازی بالاتر از حد متوسط است و امنیت فرهنگی براساس میزان دلبستگی به فضای مجازی رابطه معناداری داشته به این صورت که مولفه پایبندی به مذهب با مقدار 6/13%، آداب و رسوم 3/12%، احساس تعلق به هویت ملی 1/7%، عدالت اجتماعی 2/10%، اعتماد اجتماعی 5/8% و جامعه پذیری 2/8% براساس سبک دلبستگی مجازی قابل پیش بینی هستند.
نتیجه گیریبنابراین انجام برنامه ریزی دقیق در رابطه با برنامه های امنیت فرهنگی جوانان، به منظور آگاهی از وضعیت جدید نابسامان فضای مجازی در رشد و پویایی ابعاد مختلف هویتی می بایست مورد توجه دستگاه های اجرایی و متولی امر قرار گیرد و با اقدامات مناسب از جمله تقویت سرمایه و سواد رسانه ای-اجتماعی، از کاهش میزان امنیت اخلاقی و فرهنگی در بین جوانان پیشگیری کنند.
کلید واژگان: امنیت فرهنگی, پلیس, جوانان, دلبستگی, فضای مجازیBackground and AimNowadays, communication and cyberspace play an important role in culture and shaping security. In this regard, attachment to the content of cyberspace wherein conflicting norms are being presented, has different impacts on individuals' cultural security, and today agencies in charge of security such as the police are involved in such missions. Therefore, the present study was conducted with the aim of forecasting components of cultural security based on the degree of students' attachment to cyberspace.
MethodThe present research in terms of aim is of applied type and in terms of nature and method is of descriptive type. The target population is undergraduate students of Tabriz Azad University. Using Krejcie and Morgan table, the 384 samples people were randomly selected through relative stratum sampling method, and answered questions in questionnaires dealing with cultural security and the extent people use cyberspace. Face validity was used to determine the validity of the relevant instruments, and Cronbach's alpha was used in final calculation. Their values were calculated to be 0.91 and 0.89, respectively. Finally; mean, standard deviation, Kolmogorov–Smirnov, variance analysis and multiple regressions were used to analyze the data.
FindingsThe findings indicated that the extent students used cyberspace was above average, and cultural security based on the degree of attachment to cyberspace has a significant relationship with the component of adherence to religion with a value of %13.6, conventions are %12.3, sense of belonging to national identity is %7.1, social justice is %10.2, social trust is %8.5 and sociability is %8.2 are foreseeable, based on virtual attachment style.
ConclusionTherefore, precise planning in relation to youth cultural security programs, in order to be aware of the new unhealthy situation of cyberspace in the growth and dynamism of various dimensions of identity should be considered by the relevant executive and responsible bodies. And through taking appropriate measures, including strengthening capital and social media literacy, they need to prevent a decline in moral and cultural security level among youth.
Keywords: Cultural Security, Police, Youth, attachment, Cyberspace -
نشریه نامه آموزش عالی، پیاپی 53 (بهار 1400)، صص 179 -203
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی نوع سبک زندگی دانشجویان بر اساس میزان برخورداری از سواد رسانه ای اجرا شد. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه هدف، دانشجویان کارشناسی دانشگاه بوعلی سینا بودند که با نمونه گیری طبقه ای نسبی و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد نمونه ها 400 نفر انتخاب شد. برای گرد آوری داده های مورد نیاز از دو پرسشنامه (پرسشنامه محقق ساخته سنجش سواد رسانه ای و پرسشنامه استاندارد سبک زندگی لعلی و همکاران، 1391) استفاده شد. برای تعیین روایی از روایی محتوایی و برای محاسبه پایایی آنها از ضریب آلفای کرونباخ بهره گرفته شده است که مقدار آنها به ترتیب در پرسشنامه های مذکور 91/0 و 88/0 محاسبه شد. یافته ها نشان داد بین سواد رسانه ای و مولفه های آن (میزان دسترسی به رسانه ها، میزان استفاده از رسانه ها، تفکر انتقادی در مورد رسانه ها و تولیدپیام های رسانه ای) با نوع سبک زندگی دانشجویان، همبستگی مثبت و معنی داری وجود دارد اما بین سواد رسانه ای با انتخاب نوع پوشش گروه مورد مطالعه رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد به این معنی که هر چه سواد رسانه ای جوانان بیشتر باشد نوع پوشش های ضدهنجاری نیز کمتر خواهد بود. همچنین مشخص شد همه مولفه های سواد رسانه ای توانایی پیش بینی نوع سبک زندگی دانشجویان را دارند.
کلید واژگان: سواد رسانه ای, سبک زندگی, رسانه, دانشجویانThe aim of this study was to predict the lifestyle of students based on the level of media literacy. In this research, a descriptive correlational research method has been used. The target population is undergraduate students of Bu Ali Sina University. By relative stratified sampling and using Krejcie and Morgan table, the number of samples was 400. To collect the required data, two questionnaires (researcher-made media literacy questionnaire and standard lifestyle questionnaire of Lali et al., 2012) were used to determine the validity of content validity and to calculate their reliability, Cronbach's alpha coefficient was used. They were calculated in the mentioned questionnaires as 0.91 and 0.88, respectively. Findings showed that there is a positive and significant correlation between media literacy and its components (media access, media use, media critical thinking and media message production) with students' lifestyle but between media literacy and the type of coverage of the study group. There is an inverse relationship and significance, which means that the higher the youth literacy of the youth, the less anti-normative coverage will be. It was also found that all components of media literacy have the ability to predict the lifestyle of students.
Keywords: Media Literacy, lifestyle, media, students -
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی سرمایه اجتماعی و مهارت های زندگی معلمان زن بر اساس میزان برخورداری از هوش فرهنگی انجام گرفت. روش این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه هدف معلمان دوره اول متوسطه مدارس نمونه دخترانه تهران می باشد که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان تعداد نمونه ها 220 نفر محاسبه و از طریق روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شدند. در ادامه داده های موردنظر از طریق پرسشنامه های استاندارد (ناهاپیت و گوشال(1998)، پرسشنامه مهارت های زندگی توسط ساعتچی و همکاران (1389) و پرسشنامه هوش فرهنگی انگ و همکاران (2007) بهره برداری گردید که برای تعیین روایی آنها از روایی محتوایی و برای به دست آوردن پایایی با بهره گیری از آلفای کرونیاخ به ترتیب در پرسشنامه های مذکور 80/0، 86/0 و 87/0 به دست آمد. بنابراین داده ها با استفاده از روش های آماری ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد بین هوش فرهنگی، سرمایه اجتماعی و مهارت های زندگی معلمان زن رابطه معناداری وجود دارد و مولفه های هوش فرهنگی توانایی پیش بینی سرمایه اجتماعی و مهارت های زندگی معلمان زن را دارند. به این صورت که مولفه های شناختی و رفتاری هوش فرهنگی قادر بودند سرمایه اجتماعی و مهارتهای زندگی را در معلمان زن پیش بینی کنند. بنابراین هوش فرهنگی مهمترین ابزاری است که معلمان برای مواجه با موقعیت های چندفرهنگی با استفاده از مهارتهای زندگی پاسخگوی نیازهای آموزشی شهروندان و پیشرفت ادارکی دانش آموزان را تحریک کنند، انتظارات، هنجارها و رفتارهای آشکار کند.
کلید واژگان: هوش فرهنگی, سرمایه اجتماعی, مهارت های زندگی, معلمانJournal of Development of Logistics and Human Resoure Management, Volume:16 Issue: 59, 2021, PP 119 -140The aim of this study was to predict the social capital and life skills of female teachers based on the level of cultural intelligence. This research is applied in terms of purpose and descriptive in nature. The target population is the teachers of the first year of high school in Tehran. The number of samples was calculated using Krejcie and Morgan table and 220 people were selected through relative sampling method. The data were collected through standard questionnaires of Nahapit and Goshal (1998), Life Skills Questionnaire by Saatchi et al. (2010) and Cultural Intelligence Questionnaire by Ang et al. (2007). Reliability was obtained by using Cronbach's alpha in the mentioned questionnaires as 0.80, 0.86, and 0.87, respectively. Data were analyzed using Pearson correlation coefficient and multivariate regression. The results showed that there is a significant relationship between cultural intelligence, social capital and life skills of female teachers and the components of cultural intelligence have the ability to predict social capital and life skills of female teachers. The cognitive and behavioral components of cultural intelligence are able to predict social capital and life skills in female teachers. Thus, cultural intelligence is the most important tool for teachers to stimulate expectations, norms and behaviors in order to face multicultural situations by using life skills that meet the educational needs of citizens and students' perceptual development.
Keywords: cultural intelligence, social capital, life skills, teachers -
مجله راهور، پیاپی 35 (زمستان 1399)، صص 29 -53زمینه و هدف
رانندگی و سلامت روانی، یکی بدون دیگری معنا و مفهوم پیدا نمی کنند؛ حضور این دو عنصر در کنار هم باعث کاهش هزینه و آسیب های مربوطه در ابعاد مختلف آن برای جامعه و خانواده ها می گردد. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل ساختاری نقش سلامت روانی بر رفتارهای پرخطر رانندگی جوانان با میانجی گری تاب آوری انجام پذیرفت.
روشدر این مطالعه توصیفی - همبستگی، 383 نفر از دانشجویان کارشناسی دانشگاه آزاد تبریز به روش نمونه گیری در دسترس و از طریق شرکت در کلاس های مجازی، به صورت آنلاین در پژوهش حاضر شرکت نموده و به پرسشنامه های سلامت روانی - اجتماعی کیزز (2002)، ابعاد تاب آوری وانگیلد (2002) و پرسشنامه خطرپذیری (1387) پاسخ دادند. این روش با توجه به محدودیت تردد هنگام جدی شدن خطر کرونا انتخاب شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها نیز از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.
یافته هانتایج نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش قابل قبولی برخوردار است؛ زیرا تصریح شد سلامت روانی تاثیر معنی داری بر ابعاد تاب آوری دارد و این تاثیر به صورت مستقیم و مثبت است. همچنین مولفه های سلامت روانی به صورت مستقیم و منفی، مولفه های رفتار پرخطر رانندگی را تحت تاثیر قرار داده است. در ادامه نیز مشخص شد که سلامت روانی به طور غیرمستقیم و به طور کلی با واسطه تاب آوری، قدرت تبیین رفتارهای پرخطر رانندگی را دارا می باشد.
نتیجه گیریمطابق با یافته ها، سلامت روانی باعث افزایش میزان تاب آوری و درنتیجه سبب کاهش گرایش به رفتار پرخطر رانندگی در بین جوانان می شود؛ زیرا در صورت فقدان سلامت روانی و میزان تاب آوری در بین افراد، بی نظمی ترافیکی و درنتیجه میزان هزینه های متعدد اجتماعی - اقتصادی برای جامعه و خانواده ها رو به فزونی خواهد داشت.
کلید واژگان: مدل ساختاری, سلامت روانی, رفتار پرخطر رانندگی, تاب آوریBackground and aimDriving and mental health do not make sense without each other; The presence of these two elements together reduces the costs and related harms in its various dimensions for society and families. Therefore, the present study was conducted to develop a structural model of the role of mental health on high-risk driving behaviors of young people with mediating of resilience.
MethodIn this descriptive-correlational study, 383 undergraduate students of Tabriz Azad University by online sampling method and by participating in virtual classes, were participated in the present study online and to answerd the Kezes mental-social health questionnaire (2002), Wangild Dimensions of Resilience (2002) and Risk-taking Questionnaire (2008). This method was chosen due to traffic restrictions when the corona risk became serious. Structural equations modeling method was used to analyze the data.
FindingsThe results showed that the proposed model has an acceptable fit; Because it was stated that mental health has a significant effect on the dimensions of resilience and this effect is direct and positive. Mental health components also directly and negatively affect the components of high-risk driving behavior. It was further found that mental health has the power to explain high-risk driving behaviors indirectly and generally through resilience.
ConclusionAccording to the findings, mental health increases the rate of resilience and consequently reduces the tendency to high-risk driving behavior among young people; Because in the absence of mental health and the level of resilience among individuals, will increase traffic disorder and consequently the amount of various socio-economic costs for society and families.
Keywords: Structural Model, Mental Health, High Risk Driving Behavior, Resilience
- در این صفحه نام مورد نظر در اسامی نویسندگان مقالات جستجو میشود. ممکن است نتایج شامل مطالب نویسندگان هم نام و حتی در رشتههای مختلف باشد.
- همه مقالات ترجمه فارسی یا انگلیسی ندارند پس ممکن است مقالاتی باشند که نام نویسنده مورد نظر شما به صورت معادل فارسی یا انگلیسی آن درج شده باشد. در صفحه جستجوی پیشرفته میتوانید همزمان نام فارسی و انگلیسی نویسنده را درج نمایید.
- در صورتی که میخواهید جستجو را با شرایط متفاوت تکرار کنید به صفحه جستجوی پیشرفته مطالب نشریات مراجعه کنید.